جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "tabari" در نشریات گروه "تاریخ"
تکرار جستجوی کلیدواژه «tabari» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
ساسانیان در آغاز کار خود نیاز به کسب مشروعیت داشتند و برخی شواهد نشان می دهند که آنان این مشروعیت را در قالب انتساب به هخامنشیان و کورش، بانی این دودمان به دست آوردند. بااین حال بررسی منابع بازمانده از دوره ساسانی و بازتاب آنها در منابع دوره اسلامی نشان می دهد که آنان شناخت چندانی از هخامنشیان نداشتند و نام برخی از شخصیت های هخامنشی و به ویژه کورش در منابع دوره ساسانی یافت نمی شود و به او در منابع اسلامی نیز به شکلی مبهم اشاره شده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که کورش بزرگ در تاریخ ملی ایران که در منابع دوره ساسانی و اسلامی بازتاب یافته است چه جایگاهی دارد؟ یافته های این پژوهش نشان خواهد داد که از سده 4 میلادی به بعد در پی دینی شدن حکومت ساسانی، آنان آگاهانه تلاش به دست کاری تاریخ مکتوب و شفاهی ایران کردند و در پی این تغییرات کورش بزرگ به یکی از سرداران سپاه کیانی بدل شد که برای سامان دهی به اوضاع غرب قلمرو کیانی اعزام شده بود. پس از این تغییرات کارهای بزرگ و برخی سخنان منتسب به کورش به کیخسرو، شاه محبوب اوستایی که اکنون در تاریخ نگاری دینی ساسانی برجسته تر شده بود نسبت داده شد. روش پژوهش حاضر تحلیلی و شیوه گردآوری منابع کتابخانه ای است.کلید واژگان: کورش, هخامنشیان, ساسانیان, تاریخ نگاری ساسانی, طبریThe Achaemenid was an empire that emerged in the land of Persia and successfully ruled a large part of the world for more than two centuries. It seems that the legacy and achievements of this dynasty remain in the memory of another ancient dynasty that emerged later from Persia, the Sasanian particularly. However, a cursory look at the sources of the Sassanid and the Islamic periods influenced by them shows that these sources did not know the Achaemenids correctly, and a number of the names of the Achaemenid period and the events related to them that appear in later sources are often confused and insufficient. Researchers have been trying to justify this issue for a long time and have expressed different opinions about it. The most important of these opinions emphasizes the forgetfulness of the Achaemenids in the later periods and that the Sasanians did not know much about the Achaemenids from the beginning. However, some scholars consider this the lack as a result of the change in the religious and political approach of the Sasanians from the 4th century onwards, although they have not made much effort to trace the roots of Achaemenid names in Sasanian and Islamic sources.Keywords: Cyrus, Achaemenids, Sasanian, Sasanian Historiography, Tabari
-
شناسایی حدود تبرستان قدیم براساس جغرافیای سیاسی و تاریخی آن
تبرستان به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و پیشینه فرهنگی خود، از مناطق پراهمیت تاریخی بوده و شناسایی حدود جغرافیایی آن، به عنوان بستر رویدادها و منشا عناصر هنری و فرهنگی خاص منطقه، در جهت مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ضروری به نظر می رسد. اگر جغرافیای تاریخی را مجموعه ای از جغرافیای سیاسی، قومیتی و فرهنگی یک منطقه تاریخی در نظر بگیریم، هدف از این پژوهش این است که جغرافیای تاریخی تبرستان را برای شناسایی محدوده آن بررسی نماید. روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی در چارچوب جغرافیای تاریخی و جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای بوده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که تبرستان به عنوان مسکن طوایف تپوری شامل نواحی زیادی از شرق تا غرب دشت و دامنه البرزشمالی و جنوبی بود که به جهت موقعیت خاص جغرافیایی خود توانست درمقابل مهاجران آریایی و تا مدت ها درمقابل اعراب ایستادگی نماید. با گسترش درگیری ها با فرستادگان خلفای عرب و حکومت های مرکزی ایران، رویارویی خاندان های محلی، کاهش اقتدار حاکمیت آن ها و موقعیت های سیاسی جدید از یکپارچگی خارج و تعییراتی در حدود خود داشته و دامنه این تغییرات دیلمان در غرب، مناطق گرگان در شرق و قومس و ری در جنوب را در بر می گرفته است. گویش تبری، همراه با آداب و رسوم و سنت های تبری، فراتر از مرزهای مازندران رایج است و محدوده تبرستان قدیم را به کوهپایه های جنوبی البرز گسترش می دهد.
کلید واژگان: جغرافیای تاریخی, تبرستان, تبری, اقوام تپوری, منطقه کوهستانی البرزIdentifying the boundaries of old Tabarstan based on its political and historical geographyDue to its special geographical conditions and cultural background, Tabaristan is one of the most important historical regions, and identifying its geographical boundaries as the background of events and the origin of artistic and cultural elements specific to the region seems essential for cultural and social studies. If we consider historical geography as a set of political, ethnic and cultural geography of a historical region, the purpose of this research is to examine the historical geography of Tabarstan to identify its scope. The research method was descriptive and analytical in the framework of historical geography and collecting information using library sources. The result of the research shows that Tabaristan, as the home of the Tapuri clans, included many areas from the east to the west of the plain and the northern and southern slopes of Alborz, which, due to its special geographical location, was able to withstand the Aryan immigrants and the Arabs for a long time. With the spread of conflicts with the envoys of the Arab caliphs and the central governments of Iran, the confrontation of local governments and the reduction of their authority, Tabarstan was out of unity and had changes in its borders. The range of border changes is Tabaristan, Dillman in the west, Gorgan in the east and Qoms and Ray in the south. Tabari dialect, along with Tabari customs and traditions, is common beyond the borders of Mazandaran and extends the range of old Tabaristan to the southern foothills of Alborz.
Keywords: historical geography, Tabari, Tabaristan, Tapuri people, Alborz mountain range -
پس از رحلت پیامبر خدا صلی الله علیه وآله، یکی از اقدامات عرب های مسلمان، هجوم به سرزمین های دیگر، با دلایل و مقاصد گوناگون بود که از این امر در آثار مورخان به نام فتوحات یاد شده است. عمده گزارش های موجود درباره فتح سرزمین ها توسط تاریخ نگاران مکتب اخباریگری عراق و در کتاب هایی چون تاریخ طبری و فتوح البلدان بلاذری گرد آمده است. یکی از مباحثی که در این آثار بدان اشاره شده حضور فرزندان علی بن ابی طالب علیه السلام در فتوحات در گرگان و طبرستان است. این اخبار فارغ از صحت و سقم آن در آثار بعدی تکرار شده تا جاییکه دستخوش افزوده هایی غیرمستند و حتی دست مایه ای در جهت تخریب چهره اسلام و تشیع توسط مخالفان گردیده است. مساله اصلی این پژوهش میزان اعتبار گزارش های مبتنی بر حضور حسنین علیهماالسلام در فتوحات است. به نظر می رسد که نویسندگان سده های نخستین اهتمامی در بررسی درستی گزارش ها نداشته اند و اینکه دلایل آن ها برای انتشار گزارش ها چه بوده نیز مشخص نیست. نویسندگانی که در سده های بعدی این اخبار را تکرار کرده اند نیز فاقد رویکرد محققانه بوده اند. در پژوهش حاضر با روش توصیفی_تحلیلی و با نگاهی انتقادی به گزارش های موجود در منابع نخستین و انعکاس آن در آثارپسین توجه شده است.کلید واژگان: فتوحات, گرگان, طبرستان, امام حسن علیه السلام, امام حسین علیه السلام, طبری, بلاذریAfter the death of the Prophet of God, one of the actions of the Muslim Arabs was to invade other lands, for various reasons and purposes, which is mentioned in the works of historians as conquests. Most of the existing accounts of the conquest of the lands have been compiled by historians of the Iraqi School of Journalism in books such as Tarikh Tabari and Fatooha al-Boldan al-Belazori. One of the topics mentioned in these works is the presence of the sons of Ali ibn Abi Talib in the conquests in Gorgan and Tabarestan. Regardless of its accuracy, this news has been repeated in subsequent works to the extent that it has undergone unsubstantiated additions and even a means to destroy the image of Islam and Shia by the opposition. The main issue of this research is the validity of reports based on the presence of Imam Hassan and Hussein in the conquests. It seems that the writers of the first centuries did not pay attention to the accuracy of the reports and it is not clear what their reasons were for publishing the reports. Authors who have repeated this news in the following centuries have also lacked a realistic approach. The present study has paid attention to the reports in the first sources and its reflection in the later works with a descriptive-analytical method and with a critical look.Keywords: Conquests, Gorgan, Tabarestan, Imam Hassan, Imam Hussein, Tabari, Blazori
-
محمد بن جریر طبری مورخ، مفسر و فقیه بزرگی بود که در دانش های گوناگون دوره اش سرآمد بود. او در دوره ای می زیست که علم نجوم جایگاه ویژه ای میان علوم داشت، با توجه به اینکه برخی از دانشمندان مسلمان نگرش مثبتی نسبت به علم نجوم نداشتند، بررسی دیدگاه طبری به عنوان یک مفسر و مورخ در ارتباط با علم نجوم در پاسخ به این پرسش که او تا چه اندازه از علم احکام نجوم و علم هییت نجوم در کتاب تاریخی و تفسیری خود بهره برده است، ضروری به نظر می رسد. مساله اصلی پژوهش تبیین جایگاه علم نجوم نزد طبری است، یافته های پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته، بیانگر آن است که طبری در هر دو اثر از نجوم و منجمان فراوان سخن گفته است. طبری در مقام یک مفسر ضمن توجه به علم هییت نجوم تلاش نمود علیرغم سیطره هییت بطلمیوسی بر محافل علمی دوره اش، آیات را طبق آن تفسیر ننماید و در مقام یک مورخ ضمن توجه به علم هییت نجوم در مقدمه کتابش بدون توجه به چالش های دینی در مورد احکام نجوم با همان روش محدثان به نقل روایات منجمان در این حوزه می پردازد، اگرچه تلویحا این علم را ضمن بیان روایاتی زیر سوال می برد.کلید واژگان: طبری, علم هیئت نجوم, علم احکام نجوم, تاریخ الرسل و الملوک, تفسیر جامع البیان عن تاویل القرآنMuhammad bin Jarir Tabari (224 AH - 307 AH) was a great historian, commentator, commentator, and jurist who excelled in the various sciences of his time. He lived in a period when astronomy had a special place among sciences, of course, this science, some Muslim scientists did not have a positive attitude towards it, so investigate Tabari's view as a commentator and historian in The answer to this question is, to what extent did Tabari use the science of astronomical rulings and the science of astrology in his historical and commentary book? It seems important and necessary. The findings of this research, which was carried out by descriptive-analytical method, show that his most famous works, "Tafseer Jame al-Bayan on Ta'awil al-Qur'an" and "Tarikh al-Rasul wa Al-Muluk", he spoke about astronomy and astrologers. Tabari, as a commentator, in his explanation of "Al-Najm" and "Al-Nujum" in the Qur'anic verses, works in the hadith-Etzali method and pays attention to the science of astronomy, and in the capacity of a historian, while relating "time and history" to the heavenly bodies and without Paying attention to the upcoming religious challenges in "Rules of Astrology" with the same method as the narrators narrate the narrations of astrologers in the courts of kings, caliphs, emirs, and other people, and good information about the place of this science in the Persian society before Islam and Islamic period.Keywords: Tabari, The science of astrology, The science of astronomical rulings, The history of Rasul, Al-Muluk, The comprehensive interpretation of al-Bayan on the interpretation of the Qur'an
-
رویکرد عالمان در حوزه تفکر و دانش متاثر از عوامل گوناگونی است. رویدادهای تاریخی یکی از عوامل رویکرد عالمان به حوزه مذکور است. به طور مشخص می توان گفت، رویداد تاریخی فتوحات خلفای نخستین و غنایم حاصل از آن تاثیر گسترده ای بر ارتقاء زندگی مادی مسلمانان آن عصر گذاشت. این مطلوبیت به دست آمده از غنایم به تاثیرپذیری اندیشه عالمان آن عصر و عصرهای نزدیک به آن، از مولفه برجسته آن فتوحات که همان جهاد ابتدایی است، منجر شد. به گونه ای که برخی از اندیشمندان همچون طبری (م310ه.ق.) به جهت تثبیت نظام معنایی سامان یافته از فتوحات خلفا در اذهان جمعی اجتماع، غالب آیات جهاد را با انگاره جهاد ابتدایی فهم نمودند. این نگرش تفسیری، رابطه معناداری را با فضای فکری حاکم بر دوران حیات وی نسبت به فتوحات خلفای نخستین پررنگ می نماید. پژوهش حاضر گامی نو و در واکاوی و اثبات این انگاره معنادار بوده است. این پژوهش به روش تحلیلی- انتقادی می باشد. دستاوردهای یافت شده گواه آن است که طبری در فهم آیات جهاد از مسیر درست علمی خارج شده است. وی متاثر از فتوحات خلفای نخستین و در راستای صحه نهادن بر آن، گاه به ذکر روایتی مدلس، نسخ تمامی آیات مقیده جهاد به نفع جهاد ابتدایی و عدول از محکمات سیره نبوی اقدام کرده است.
کلید واژگان: طبری, آیات جهاد, فتوحات, خلفای نخستینVarious factors affect the approach of scholars in the field of thinking and knowledge, of which historical events is considerable. The historical event of the conquests of the first caliphs and war booty clearly had a great impact on promoting the economic life of Muslims living in that era. The benefits obtained from the booty also influenced the thought of scholars of that time and the eras close to it, concerning the outstanding component of those conquests, i.e. the primary jihad. Accordingly, some thinkers such as Tabarī (d. 310 AH) in order to stabilize the semantic system organized by the conquests of the caliphs in the collective mind of the community, understood most of the Qur’anic ayahs of jihad with the idea of primary jihad. This interpretive attitude emphasizes a meaningful relation with the intellectual atmosphere dominant during his lifetime about the conquests of the first caliphs. This analytical-critical research is a new step in analyzing and proving this meaningful concept. Findings show that Tabarī has deviated from the correct scientific path in understanding ayahs of jihad. Influenced by the conquests of the first caliphs and in order to approve them, he has sometimes tried to mention an untruthful narration, abrogating all jihad ayahs in favor of primary jihad, and deviating from the firm principles of the conduct of the Prophet.
Keywords: Tabarī, jihad ayahs, conquests, first caliphs -
نشریه سخن تاریخ، پیاپی 39 (پاییز 1401)، صص 147 -168
تاریخ نگاری مسلمانان در ابتدا پیوندهای زیادی با آیات قرآنی داشت، به این صورت که مورخ سعی می کرد از آیات قرآنی به عنوان تایید در گزارش رویدادهای تاریخی استفاده کند. طبری یکی از مورخانی است که ضمن گزارش وقایع تاریخی آن ها را با آیات قرآنی مستند کرده است. هدف از پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، این است که به این مسیله اصلی بپردازد که استناد به آیات در گزارش وقایع تاریخی در تاریخ طبری به چه میزان صحیح بوده است؟ بررسی ها حاکی از آن است که طبری باهدف تایید و تقویت گزارش های تاریخی به آیات استناد کرده است. اما در برخی موارد دچار آسیب هایی شده است. ازجمله آن ها آیه 37 سوره احزاب است که به ماجرای جدایی زید از زینب بنت جحش و سپس ازدواج پیامبر(ص) با وی اشاره دارد. طبری با نقل روایات مجعول، علت اصلی جدایی زید و زینب را عشق و علاقه قلبی پیامبر(ص) به زینب قلمداد کرده و با برداشت غیرصحیح از برخی عبارات موجود در آیه مذکور و استناد به آن یک داستان عاشقانه ساخته و آن را در جهت تایید عقاید خویش به کار برده است. این سهل انگاری ها را می توان ناشی از برداشت سطحی او از آیات و عدم تحلیل آن ها دانست که به طور خاص در این مطالعه ذکرشده است.
کلید واژگان: استنادهای قرآنی, طبری, حضرت محمد(ص), زینب بنت جحش, آیه 37 سوره احزابMuslim historiography initially had many links to Qur'anic verses, with the historian trying to use Qur'anic verses as confirmation in the reporting of historical events. Tabari is one of the historians who, while reporting historical events, has documented them with Quranic verses. The purpose of this descriptive-analytical study is to address the main issue of how accurate the citation of verses in the report of historical events in the history of Tabari has been? Studies show that Tabari has cited verses in order to confirm and strengthen historical reports. But in some cases, it has suffered injuries. Among them is verse 37 of Surah Al-Ahzab, which refers to the story of Zayd's separation from Zainab bint Jahsh and then the marriage of the Prophet (PBUH) with her. By quoting fabricated narrationsTabari considered the main reason for the separation of Zayd and Zainab as the love and affection of the Prophet (PBUH) for Zainab and made a love story by incorrectly understanding some of the expressions in the mentioned verse and quoting it and in the order to confirming it. these negligence’s Can be attributed to his superficial understanding of the verses and their lack of analysis, which is specifically mentioned in this study.
Keywords: Quranic citations, Tabari, Mohammad (PBUH).Zainab bint Jahsh. verse 37 of Surah Al-Ahzab -
بازتاب تبری در معاهدات میان ایران و عثمانی از صفویه تا قاجاربا به قدرت رسیدن دولت شیعی صفوی در همسایگی خلافت عثمانی، برای توجیه جنگ میان دو مذهب اسلامی، تمسک به تبرا از سوی آنها می توانست برای ترغیب سربازان جهت تن دادن به جنگ با دیگری، راهگشا باشد؛ لذا شاهد کاربرد سیاسی گسترده این حکم فقهی، از سوی صفویان هستیم. مقاله حاضر، به بررسی ده قرارداد از دوران صفوی تا قاجار، با هدف پاسخ به چند پرسش تالیف شده است: تبرا به عنوان یک حکم فقهی چه تاثیری در عرصه سیاسی روابط ایران و عثمانی داشته است؟ صفویان در کدام یک از این معاهدات از تبرا منع شده اند؟ و این که در برابر این الزام، عثمانی ها چه تعهدی را پذیرفته اند؟ تحقیق حاضر که با روش پژوهش تاریخی مبتنی بر تحلیل انجام پذیرفته، نمایان گر این واقعیت است که فرمانروایان دو کشور هر گاه منافع شان ایجاب می کرد، از تبرا به عنوان حربه ای سیاسی برای مقابله با دیگری بهره برده اند. دیگر این که در سرتاسر دوران صفوی منع از تبرا جزء بندهای ثابت همه قراردادهای ایران با عثمانی است.کلید واژگان: صفوی, عثمانی, سنی, تبری, شیعهTabari's reflection in the treaties between Iran and the Ottomans from Safavid to QajarWith the rise of the Safavid Shiite government in the neighborhood of the Ottoman Caliphate, their reliance on Tabra to justify war between the two religions could pave the way for persuading soldiers to go to war with each other; Therefore, we are witnessing the widespread political application of this jurisprudential ruling by the Safavids. This article examines ten contracts from the Safavid period to the Qajar period, with the aim of answering a few questions: As an jurisprudential ruling, what effect has Tabra had on the political arena of Iran-Ottoman relations? In which of these treaties are the Safavids forbidden from Tabra? And what obligation did the Ottomans accept in the face of this obligation? The present study, conducted through the method of historical research based on analysis, reflects the fact that the rulers of the two countries, whenever their interests demanded, used Tebra as a political weapon to oppose each other. Another is that throughout the Safavid period, the prohibition of Tabra was a fixed clause in all Iranian contracts with the Ottomans.Keywords: Safavid, Ottoman, Sunni, Tabari, Shia
-
رابطه دین و دولت، موضوعی مهم در تحقیقات مربوط به سازوکار شاهنشاهی ساسانی است و رویکرد ساسانیان به دین زرتشتی و ارتباط آنها با روحانیان این دین، اهمیت بسزایی در پژوهش های تاریخ ساسانی دارد. در 150 سال اخیر، شماری از محققان با استناد به گزارشی از طبری درباره ساسان و فعالیت او در آتشکده اناهید اصطخر، او را صاحب منصبی دینی چون موبد، هیربد یا نگاهبان آتشکده تصور کرده و ساسانیان را از تباری روحانی دانسته اند. برخی محققان از این هم فراتر رفته و کامیابی ساسانیان در غلبه بر اشکانیان را نتیجه رویکرد دینی جدید اردشیر بابکان، موسس سلسله ساسانی، و توجه و گرویدن هواداران پرشور و متعصب زرتشتی به او پنداشته اند. گزارش آگاثیاس درباره اردشیر بابکان هم دستاویز دیگری برای شماری از پژوهشگران در روحانی دانستن او بوده است. این تحقیق با بررسی دوباره گزارش طبری و سنجش آن با مدارک حقوقی زرتشتی دوره ساسانی، نشان می دهد که منصب ساسان در آتشکده اناهید منصبی دینی نبوده است. همچنین این تحقیق گزارش آگاثیاس درباره اردشیر را با شواهد دیگر می سنجد و نشان می دهد که این گزارش هم مطلبی درباره روحانی بودن او ندارد. مقایسه این گزارش ها و شواهد و روایت های دیگر، خاستگاه روحانی ساسانیان را نفی می کند و بر پیوند آنها با اشراف محلی فارس صحه می گذارد.کلید واژگان: ساسانیان, تبار ساسانیان, ساسان, آتشکده اناهید, طبری, آگاثیاسSasanians’ converting to Zoroastrianism and their relations with Zoroastrian clerics have been important issues of the history studies on the Sasanians. In the past one and a half century, a number of scholars, referring to a report on Sasan by Tabari, the eponymous ancestor of the Sasanians, have assumed religious office such as mobed, hērbed, or the guardian of the fire temple for him, and have taken it as evidence for the Sasanians’ presumed priestly lineage. Some have even considered the success of the Sasanians in overcoming the Arsacid Empire as an outcome of their new religious tendency. In addition, Agathias’s report on Ardashir I, the founder of the Sasanian dynasty, has also been used by some scholars as another piece of evidence to suppose a clerical rank for him. Reexamining Tabari’s report and evaluating it in the context of the Zoroastrian legal system, this study demonstrates that Sasan’s office in Anahit’s fire temple was not a priestly one, and Agathias’s report on Ardashir has nothing to do with priestly ranks. To the contrary, these reports, when considered together with all other evidence, confirm Sasanians’ connection with the local nobility of Fars region.Keywords: Sasanian Empire, genealogy, Sasan, Fire Temple, Anahit, Tabari, Agathias
-
فصلنامه تاریخ اسلام، پیاپی 75 (پاییز 1397)، صص 179 -216فراوانی خوانش ها از مسئله جانشینی پیامبر(ص) و باز تولید این تکثر در کشمکش های گفتمانی جریان های کلامی مسلمانان تاکنون، زمینه ساز طرح"تبیین کثرت خوانش های تاریخی از مسئله جانشینی پیامبر(ص)" شده است. امری که بر اساس پیش فرض مقاله، برآیندی از مسلم فرض نمودن تصور بازساخت گرایانه از منطق تفکر تاریخی است. در دیدگاه نویسنده، تز واساختی تاریخ به سبب تاکید بر نقش فعال مورخ در چگونگی پرداختن به روایت های تاریخی و انکار ماهیت ارجاعی منطق تفکر تاریخی، تبیین بسنده ای از فراوانی خوانش های تاریخی ارائه می نماید. روش نویسنده در اثبات این مدعا، روایت شناسی روایت های طبری، یعقوبی و شیخ مفید است. روشی که ما را به تبیین چگونگی و چرایی تنوع طرح اندازی های روایی سخنان پیامبر(ص) پیرامون رهبری پس از خود در حجه الوداع راهنمایی خواهد کرد. یافته ما از مقایسه روایت شناختی روایت های طبری، یعقوبی و شیخ مفید آن است که تفاوت چگونگی پرداختن آنها به گفتار و رفتار پیامبر(ص)در حجه الوداع برآیند پیش پنداشت های نویسندگان و جایگاه متمایزی است که در مناسبات اجتماعی برعهده داشته اند.کلید واژگان: جانشینی پیامبر(ص), بازساخت گرایی, واساخت گرایی, طبری, یعقوبی, شیخ مفیدHostory of Islam, Volume:19 Issue: 75, 2019, PP 179 -216The Plurality of readings of the succession of Prophet Mohammad (PBUH) and the redevelopment of this plurality in the disputes over the theological trends of Muslims have provided the ground for the plan of clarifying the plurality of historical readings of this matter and it is the consequence of the evident consideration of reconstructive beliefs of the logic of historical thinking based on the presumption of the article. In view of the author, the history deconstruction theory presents a sufficient clarification from the plurality of historical readings due to putting emphasis on the active role of historians related to the way of investigating the historical narrations and denying the referential identity of the logic of historical thinking. The method of the author in verifying this claim is the study of narrations by Tabari, Yaqubi and Sheikh e- Mofid, so that it will be a guide towards the clarification of the why and how of variation in the Prophet Mohammad’s proposals about the leadership after his majesty in Hajjatolveda. The finding from the comparison of narrations by Tabari, Yaqubi and Sheikh e- Mofid illustrates that the difference in the way of considering the act and speech of Prophet Mohammad (PBUH) in Hajjatolveda is the result of presumption of the authors and their distinguished positions in social relationsKeywords: succession of the Prophet Mohammad (PBUH), reconstruction, deconstruction, Tabari, Yaqubi, Sheikh e- Mofid
-
سرزمین مغرب اسلامی و اندلس از سرزمین های قدیمی و سنتی جهان اسلام و جزء لاینفک تاریخی آن محسوب است. شمال آفریقا سرزمینی وسیع و بسیار حادثه خیز بود؛ چرا که به خاطر وسعت و بافت جغرافیایی و همچنین دوری نسبی از حوزه مرکزی و شرق اسلامی، مکرر پذیرای جریان های متعدد موافقان و مخالفان سیاسی و مذهبی وضع موجود بود. خوارج، اسماعیلیان و علویان با همراه کردن ساکنان بومی بربر و قبایل آن سامان، تاثیرات و تحولات فراوانی را در آن دیار موجب شدند و اولین حکومت های بزرگ و مستقل از خلافت عباسی را بنیاد نهادند که در جهان اسلام بی سابقه بود. اما علی رغم این همه تغییر و تحولات بزرگ و کوچک، تاریخ و احوال این منطقه، در نوشته های مورخان مرکز و مشرق اسلامی بازتاب چندانی نیافت که آن خود ناشی از دلایل متعدد بود. در میان مورخان مرکزنشین، شاید تنها ابن اثیر، برخلاف دیگران، با حساسیت زیادی درصدد بیان و رصد تاریخ مغرب و اندلس برآمده است که ضمن بیان اخبار مهم و تفصیلی از آن منطقه، از مورخان قبلی به خصوص طبری، به خاطر این بی توجهی انتقاد کرده است. اما ابن اثیر علی رغم بیان تاریخ مغرب و اندلس از ایام فتوحات تا عصر خود، از ذکر منابع خود تا حد زیادی خودداری ورزیده است. این نوشته درصدد است تا تعدادی از این منابع (ناشناس) مغرب و اندلس را که منبع و مرجع ابن اثیر بوده اند، از راه مقایسه و مقابله بشناساند و معرفی نماید.کلید واژگان: سرزمین مغرب اسلامی, اندلس, مورخان, طبری, ابن اثیر, منابع تاریخیLand of the Arabic Maghreb and Andalusia are parts of the land of the famous Traditional Islamic world. These areas have been deeply influenced by Islam and Islamic culture. North Africa was eventful on an extremely large scale. The region, because of its extent and geographical situation and also staying far from the Central and Eastern Islamic lands was impressed by Kharijites, Ismailis, Alavis, who influenced Berber tribes and caused numerous developments. They founded the first big government which was independent of the Abbasid Caliphate. However, the history of this region was not well expressed in the works of Historians of Central and Eastern Islamic lands. Perhaps only Ibn al-Athir has tried to express the events and developments in Arabic Maghreb and Andalusia. He has criticized Tabari on having less attention to the history of this area. The problem is that Ibn al-Athir has not mentioned his historical sources about this region. This article, by the means of comparing, is about to introduce a number of sources on Islamic Maghreb events that were used by Ibn al-Athir.Keywords: Land of the Arabic Maghreb, Andalusia, Historians, Tabari, Ibn al-Athir, Historical sources
-
بنیان گذاران تاریخ نگاری اسلامی همان راویان و اخباریان سده های دوم و سوم بودند که فهرست مفصلی از آنان را ابن ندیم به دست داده است. در این میان، هشام جایگاه خاصی دارد. روایات او طیف وسیعی از وقایع و حوادث گوناگون از هبوط حضرت آدم علیه السلام تا دوره عباسی را دربردارد که بررسی همه آنها مجال وسیعی می طلبد. مقاله حاضر با روش تحلیلی توصیفی درصدد است تا با تکیه بر روایات او در تاریخ طبری، به اهمیت و رویکرد این روایات بپردازد؛ ازجمله اینکه طبری در چه جاهایی بر روایات هشام اعتماد کرده است؟ و این اعتماد به چه عواملی بازمی گردد؟ روایات هشام کلبی و به تعبیر دیگر، تاریخ نگاری او چه ویژگی هایی دارد که طبری به آن اقبال خاصی نشان داده است؟
واکاوی حاضر نشان می دهد که وسعت دانش تاریخی هشام کلبی در کنار اعتدال، میانه روی و نگاه بی غرضانه اش، مایه اعتبار اخبار و روایات او نزد طبری شد. ازاین رو، طبری به طور گسترده از روایات او در دوره های گوناگون اقتباس کرد.کلید واژگان: هشام کلبی, تاریخ طبری, ابن ندیم, طبریThe founders of Islamic historiography are the very narrators and Akhbaris (traditionalists) who lived in of the second and third centuries, an exhaustive list of whom has been drawn up by Ibn-e-Nadim. Hisham has a special status among them because his narrations cover an extended period of history from the Fall of Adam to the Abbasid period and there is no need to go into detail about it because it takes time. The present paper uses a descriptive-analytical method to examine the significance of and approach to Hishams narrations by referring to them in Tabari's history. Among the questions discussed by this study is in which cases Tabar replies on the factors behind Tabari's reliance on them, Hishams narrations, and the features of Hishams narrations, that is, his historiography that was a source of interest to Tabari. The present research shows that the vastness of Hisham al-Kalbis historical knowledge, along with his moderation, impartiality and objectivity have led Tabari to verify the authority of his narrations. Therefore, Tabari quotes extensively from Hisham in different periods.Keywords: Hisham al-Kalbi, Tabari's History, Ibn-e- Nadim, Tabari -
کتاب فتوح خراسان، اثر ابوالحسن مدائنی (225 135 ق) از کهن ترین آثاری است که درباره تاریخ خراسان تالیف شده است. اگرچه از این کتاب نیز همانند دیگر آثار مدائنی و بسیاری از مورخان سده های نخستین هجری نسخه ای به دست ما نرسیده است، به نظر می رسد چنین کتابی نباید از سوی مورخان دوره های بعد نادیده گرفته شده باشد و احتمالا اجزایی از آن در آثار این نویسندگان نقل شده و محفوظ مانده است. نویسنده براساس این فرض، با پژوهشی کتابخانه ای به جستجویی گسترده در منابع تاریخی پرداخته و بخش های بسیاری از این کتاب را در لابه لای سطور و صفحات این آثار، به خصوص تاریخ الامم و الملوک طبری، مشاهده و استخراج نموده است. این مستخرجات در قالب 160 خبر مستقل تدوین شد. با تحلیل محتوای این اخبار، اطلاعات بسیاری درخصوص راویان مدائنی در این اثر، آغاز و انجام کتاب، محتوا و ویژگی ها و نیز امتیازات آن به دست می آید.
کلید واژگان: مدائنی, کتاب فتوح خراسان, طبری, تاریخ الامم و الملوکThe History of Islamic Culture and Civilization Quarterly Journal of Research, Volume:6 Issue: 19, 2015, PP 121 -124The book “Khorasan Conquests” written by Abolhasan Madaeni (135-225 AH)is among the most ancient works about the history of Khorasan. Although like other works of Madaeni and many historians of the early centuries AH we have not received a copy of this book, it seems that this book has not been overlooked by the historians of the next periods and probably some of its parts are quoted and maintained in the works of these writers. Considering this assumption, the author has adopted a library research to investigate the historical resources and many parts of these books have been carefully observed and extracted especially Tabari`s book “Tarikh Al-Omam, va Almoluk”. These extractions were compiled in form of 160 independent reports. Analyzing the content of these reports provides much information about narrators of Madaeni in this book, its beginning and end, its content and features, as well as its advantages.Keywords: Madaeni, the Book of Khorasan Conquests, Tabari, the History of Al Omam va Al Moluk -
پیامبر اسلام (ص) در واپسین سفر خود به مکه و دریکی از مهم ترین اجتماعات مسلمانان، مکلف شد تا تداوم بعثت و کمال دین و اتمام نعمت را با انتصاب جانشین خویش به فرجام رساند؛ اما مدتی نگذشت که وصیت نبی مکرم اسلام در هیاهوی سقیفه به فراموشی سپرده شد و سیر حوادث، فرجام ناخوشایندی را برای غدیر رقم زد.رخدادهای سرنوشت ساز این دوران یعنی ازاجتماع غدیرخم تا برگزاری جلسه سقیفه بنی ساعده، در زمینه شناخت روند تحولات سیاسی و مذهبی تاریخ صدر اسلام، آن چنان از اهمیت برخوردار است که توجه همه جانب های را به تحلیل موشکافانه وقایع سه ماهه آخر حیات پیامبر اسلام می طلبد.
این مقاله قصد دارد تا با نگاهی به دو روایت از حوادث این ایام، یعنی روایات مندرج در کتاب های تاریخ یعقوبی و تاریخ طبری، به عنوان دو منبع اصلی برای شناخت رویدادهای تاریخی اسلام، به واکاوی تحولات و سیر تغییرات پدید آمده در فاصله وقایع غدیر تا سقیفه بپردازد. این رویکرد که مساله مهم جانشینی و خلافت را مدنظر قرار داده، می کوشد تا ثابت کند که نقشه راه طراحان برتری طلبی قریش و محدودیت زمانی برای تثبیت سفارش پیامبر در غدیر بود که باعث شد ثمره توصیه رسول خدا برای جانشین شایسته خویش، درجریان اجتماع سران قریش به بار ننشیند.کلید واژگان: جانشینی پیامبر (ص), یعقوبی, طبری, غدیر, سقیفهIn his last trip to Mecca and his participation in one of the most important Muslims communities (Haj), prophet Muhammad (p.b.u.h.) was to complement his mission by appointing his successor for the sake of the religion perfection as well as the completion of Gods blessings. But soon, because of the tumult in Saqifa, the prophets testament was forgotten and the course of events marked an unhappy ending for the Ghadir. Destined events of this period, from the gathering in Ghadir to a meeting in Saqifah, have dramatically affected the early history of Islam. So, it is of crucial importance to scrutinize the matter and develop a subtle analysis of the events in the last three months of the prophets lifespan in order to have a better understanding of the political and religious movements in process at that time. This article aims at looking at the matter by drawing on important sources, namely the narratives contained in two historians books: Yaqobis and Tabaris. It is also intended to analyze the developments and changes arising from the events from Ghadir to Saqifah. Finally, intending to analyze the issue in terms of succession, this study takes the approach and tries to prove that it was the Qoraish overambitious leaders plot at Saqifah council, as well as time limitation, that led to the unfruitful realization of the prophet recommendations in relation to the appointment of a praiseworthy successor.Keywords: Succession of the prophet of Islam, Yaqobi, Tabari, Ghadir, Saqifah -
خلافت عباسی در عهد متوکل همچنان دورنمایی از قدرت و اقتدار را در اختیار خویش داشت. در عصر وی به جریان اعتزال خاتمه داده شد، جریانی که مورد حمایت متعصبانه سه خلیفه پیشین بود. متوکل با دوری از آن، چالشی را از سر راه خلافت برداشت؛ اما چالش قدرت روز افزون ترکان که ریشه در عصر معتصم داشتند، نیرو گرفت. آن ها در به قدرت رساندن متوکل بی تاثیر نبودند؛ اما وی نتوانست قدرت آنان را مهار کند و بدین گونه جان بر سر این راه نهاد. در چنین فضایی، قاتلان وی، از جمله منتصر، برای توجیه قتل او و تبرئه خود، به اقدام های تبلیغی - توجیهی علیه متوکل دست زدند و او را ناصبی جلوه دادند؛ در حالی که رفتار وی با علویان عصر، این اتهام را تایید نمی کند. در این مقاله، نویسنده تلاش دارد با اتکاء به منابع اصلی و متقدم به بررسی و تحلیلی تصحیح گونه ازجوانب مختلف رفتار متوکل با علویان بپردازد و دو روایت متضاد را که حاکی از مناسبات حسنه و یا پر تنش او با علویان است، به نقد و ارزیابی بکشاند، تا معلوم شود که واقعیت در کدامین دسته از این روایات نهفته است.
کلید واژگان: خلافت عباسی, متوکل, منتصر, علویان, یعقوبی, طبریReligious policy of the Abbasid caliph Motavakkell during his reign, as an Abbasid caliph, had his own authority. Abbasid era put an end to Motazele. Nevertheless, Motazele movement was strengthened due to fanatic support of previous caliphs. Mo‘tavakkel due to his intelligence avoided the challenge in the way of previous caliphs, however Turks became more powerful and their increasing power posed achallenge. They actually gained power during the period of Mo‘tasam government. Turks themselves played an important role in Motasam’s saccession to the throne. However Motavakke managed to control their power and lost his life doing so. In an atmosphere like this, his murderers to justify his assassination, started publicizing against him and called Motavakkel Nasebi. Nevertheless, his behaviuor with Alavis was not so bitter and harsh to prove the idea of him being Nasebi. The writer, while surveying different aspects of Motavakkel’s behaviuor and his religious policy, tries to present a better and real picture of Motavakkel.Keywords: Abbasid Caliphate, Motavakkel, Montaser, Alavids, Yaghoobi, Tabari
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.