جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تقابل معنایی" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"
تکرار جستجوی کلیدواژه «تقابل معنایی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
رویکرد همزمانی معناشناسی، تلاشی در جهت بازنمایی واژگان مفاهیم قرآنی است؛ زیرا واژگان در قرآن معنای حقیقی خود را از مجموع ارتباطات بینامتنی به صورت شبکه معنایی آشکار می نمایند. نوشتار حاضر در پی آن است که نخست به بررسی ریشه ای ماده «طوق» لغت و کاربردهای آن در قرآن بپردازد. پس از آن مفاهیم هم نشین و متقابل ماده طاقه مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. رویکرد گزینش مفاهیم هم نشین، از میان واژگانی است که دارای قرابت معنایی با کلمه «طاقت» هستند. جستجوی داده های قرآنی نشان داد که واژگانی همچون «مبتلیکم، تحملنا، اصرا، بخلو، وسع و یکلف» هم نشین های اولیه ماده طاقه هستند که در مولفه های معنایی رنج، مشقت و سختی اشتراک دارند. در مرحله ثانویه، هر کدام از این 6 کلمه که ضمن قرابت معنایی با «طاقه» هم نشین بودند، در برخی آیات با واژگانی هم نشین شده اند که خود در دایره مولفه های معنایی طاقت قرار می گیرند. سپس با استفاده از مولفه تقابل معنایی به تبیین چهار ماده «یسر، خفف، رفق و هون» پرداخته شد و برآیند مفاهیم این 4 ماده آسانی، راحتی و سبکی است که ضمن تقابل با معنای مشقت و سختی در طاقت، سبب اطمینان به دخالت قیود مذکور در کنار توانایی در معنای طاقت خواهند بود. لازم به ذکر است نوشتار حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی_تحلیلی به رشته تحریر درآمده است.کلید واژگان: معناشناسی, محور هم نشینی, طاقه, تقابل معناییThe simultaneity approach of semantics is an attempt to represent the vocabulary of Quranic concepts. Because words in the Qur'an reveal their true meaning from the sum of intertextual connections in the form of a semantic network. The purpose of this article is to first examine the root of the word "taqah" in the word and its uses in the Qur'an. After that, the adjacent and mutual concepts of the taqah material will be studied. The approach of selecting cognate concepts is among words that have a semantic affinity with the word taqe. The search of Quranic data showed that words such as; Mobtilikam, Tohmalna, Asra', Bakhlo, Vasa and Iklof are the primary companions of the subject of taqah, which share the semantic components of suffering, hardship and difficulty. In the secondary stage, each of these 6 words, which had a semantic affinity with taqah, have been paired with words in some verses that are included in the semantic components of zakat. Then, by using the component of semantic contrast, the explanation of the four articles Yasir, Abbreviation, Rafq and Hun was discussed and the result of the concepts of these 4 articles is ease, comfort and lightness, which, while contrasting with the meaning of difficulty and difficulty in strength, ensures the involvement of the mentioned restrictions in addition to Ability will mean endurance. It should be noted that this article was written using library resources and descriptive-analytical method.Keywords: semantics, coexistence axis, ARCH, semantic opposition
-
تقابل معنایی یکی از ابزارهای هنری و زیبایی آفرین است که بالاترین مراتب زیبایی را در ساختار و محتوای قرآن کریم باعث گشته است. توجه و مطالعه ی زیباشناسی تقابل و ساختار های تقابلی در آیات ارجمند قرآن می تواند با تقدیم مفاهیم نهفته ارزشمند و داده های هنری احساس برانگیز، به بازنمودن برخی ابهامات و پیچش های معنایی در آن ها کمک کند و تا حدود زیادی به نیاز ها و پرسش های روح و عقل انسان پاسخ گفته و بر آن ها تاثیر گذارد و ازآنجاکه تقابل در قرآن کریم جلوه ای از زیبایی ها و شگفتی های این کتاب آسمانی و وجهی از وجوه اعجاز آن است، ضرورت و اهمیت بررسی نقش ساز وکار تقابل در این سوره که از ویژگی های خاصی برخوردار است، به خوبی آشکار می گردد. در این پژوهش ضمن شناسایی این سازوکار و ابزار هنری در سوره ی آل عمران، تاثیر آن در ایجاد توازن آوایی و زیبایی ساختار و ایجاد پیوند و توازن معنایی و زیبایی محتوای این سوره مورد بررسی قرارگرفته است. در این راستا ابتدا به بررسی معنای لغوی و اصطلاحی واژه ی"تقابل" و اهمیت و جایگاه آن در ایجاد زیبایی سخن پرداخته شده و سپس با تحلیل نمونه هایی از انواع تقابل معنایی در سوره ی آل عمران، روشن می شود که چگونه این ابزار بلاغی توانسته است در این سوره انسجام آوایی و وحدت ساختاری ایجاد کند و در انسجام و وحدت معنایی آیات و تقدیم مفاهیم والا در آن ها نقش داشته باشد. و با تقابل سازی صفات خداوند باعث ارایه ی تعریف جامع و کاملی از خداوند یکتا در این سوره شده و تسلط همه جانبه او بر امور هستی از ازل تا ابد را اثبات کرده و به نفی همه ی خدایان ادعایی کافران پرداخته است.
کلید واژگان: ساز و کار تقابل, تقابل معنایی, انسجام آوایی, وحدت ساختاری, وحدت موضوعیSemantic contrast is one of artistic and aesthetic tools used for creating the highest beauty in the structure and content. Studying the aesthetics of contrast and contrastive structures in the Quran verses can help to clear the semantic ambiguities and problems and to meet the needs and questions of human's spirit and intellect by suggesting valuable concepts and emotional artistic information. By identifying the aesthetic techniques in Surah Ali Imran, the present research aimed to examine its impact on creating phonetic balance, structural and content beauty, and semantic connections. In this regard, at first place the literal and technical meaning of the word "contrast" and its importance and status in creating the beauty of speech were studied and then by analyzing some examples of semantic contrast in Surah Al-Imran it shed light on how the rhetorical tool could create phonetic integrity, and unity of structure and cohesion, coherence of verses, and presenting sublime concepts. By contrasting the attributes of God, the surah provides a comprehensive definition of Allah, shows his omnipotence and supremacy over the affairs of the universe from the beginning to the end, and denies all the alleged gods of the disbelievers.
Keywords: Contrast Mechanism, semantic contrast, Phonetic Coherence, structural unity, thematic unity -
جستاری معناشناسانه بر واژه های «فقیر و غنی» در نهج البلاغه با الهام از روش معناشناختی توشیهکو ایزتسو
معناشناسی یکی از رویکردهای نوین در حوزه زبانشناسی است که با تبیین واژگان سر و کار دارد؛ این علم به عنوان یکی از علم های هدفمند، در زمینه مطالعات قرآنی و متون قدسی کاربرد چشمگیری دارد. به عبارتی دقیق تر، به کمک علم معناشناسی، معنای دقیق یک واژه و مراد و مقصود گوینده روشن می گردد که از این میان روش معناشناختی ایزتسو (نویسنده ژاپنی)، برای تبیین و تحلیل واژگان در سطوح مختلف معنایی، روابط معنایی و مفهوم متقابل، کارایی بهتری دارد. براین اساس، بازکاوی و تعیین جایگاه هریک از عناصر و مفردات در متون قدسی، در گرو بررسی آن واژه با واژه های همنشین و متقابل آن در یک سیستم نظام مند و سایر واژه های هم ردیف است. دو واژه «فقیر» و «غنی» از جمله واژگان مفهومی و کلیدی نهج البلاغه به شمار می آیند که به صور گوناگون در این کتاب قدسی تبلور یافته اند. پژوهش حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی و از منظر لغوی و سپس با تکیه بر علم معناشناسی ایزتسو در یک محور همنشینی و تقابلی واژگان، مفهوم واژه «فقیر» و «غنی» را مورد تحلیل و کنکاش قرار داده، دستاوردش مبین این است که دو واژه مذکور، با کارکرد اسمی و فعلی در متن نهج البلاغه، در مفاهیم مثبت و منفی نمود یافته اند و از همه مشهودتر، تقابل این دو واژه در یک محور همنشینی، پیام مهمی را القا می کنند. براین اساس، این دو واژه علاوه بر معنای عامی که بیشتر لغت شناسان و مفسران از آن ارایه نموده اند، در کلام پربار امام (ع)، توسعه معنایی یافته اند؛ به عبارتی، علاوه بر معنای نیازمندی و بی نیازی مادی، جنبه معنوی نیز به خود گرفته اند. دیگر اینکه این دو واژه، معیاری برای سنجش کرامت انسانی شخص نمود یافته اند.
کلید واژگان: نهج البلاغه, معناشناختی ایزتسو, نظام معنایی, تقابل معنایی, فقیر, غنیSemantics is one of the new approaches in the field of linguistics dealing with the explanation of words; This science, as one of the purposeful sciences, has a significant application in the field of Quranic studies and holy texts. In other words, with the help of semantics, the exact meaning of a word and the speaker's intention are clarified. The semantic method of Izutsu (Japanese author) explains and analyzes words at different levels of meaning, semantic relations and concept. Accordingly, the revision and determination of the position of each element and content in the holy texts depends on the study of that word with its companion and reciprocal words in a systematic system and other words of the same order. The two words "poor" and "rich" are among the conceptual and key words of Nahj al-Balaghah being crystallized in various forms in this holy book. The present study, which has analyzed and researched the meaning of the words "poor" and "rich" in a descriptive-analytical method from a lexical point of view and then relying on Izutsu semantics in a vocabulary and confrontation axis, shows that these two words, with their nominal and current functions in the text of Nahj al-Balaghah, are expressed in positive and negative meanings. Most obviously, the opposition of these two words in an axis of companionship, conveys an important message. Accordingly, these two words, in addition to the general meaning that most lexicographers and commentators have provided, have found semantic development in the prolific words of Imam (AS); In other words, in addition to the meaning of material need and needlessness, they have also taken on a spiritual aspect. Another is that these two words have become a criterion for measuring a person's human dignity.
Keywords: Nahj al-Balaghah, Izutsu's Semantics, Semantic system, Semantic Contrast, Poor, Rich -
یکی از راه های دست یافتن به معنا و مقصود اصلی گوینده متن، تحلیل معنایی واژگان آن از نگاه معناشناختی است. به کمک آن می توان رابطه ای قابل استناد میان زبان، تجربیات بیرونی، اندیشه ها و تجارب اجتماعی برقرار نمود. فهم درست معنای یک واژه نیازمند استفاده از روش های گوناگون معناشناسی است تا از طریق آن ها به توصیف دقیق معنای آن واژه دست یافت. در نظام تصوری نهج البلاغه، علم به عنوان یکی از واژه های کلیدی به کار رفته که متناسب با آن واژه های دیگری مطرح شده اند. پژوهش حاضر با رویکرد روابط معنایی به بررسی معنای علمدر نهج البلاغه، از منظر روابط تقابل و هم معنایی پرداخته است تا درک درست و عمیق تری از مفهوم این واژه به دست آورد. حاصل این تحقیق نشان می دهد حضرت (ع) واژگان «جهل»، «ظن»، «هوی» و... را در رابطه تقابل معنایی با علم، و واژه های « تدبر»، «تفکر»، «تعقل»، «حکمت»، «معرفت»، «بصیرت» و... را در رابطه هم معنایی با علم در متن نهج البلاغه به عنوان واژه جایگزین آن به کار برده و معنای علم را از آن ها استخراج نموده که علاوه بر داشتن تاثیر فراوان بر زیبایی آفرینی در تبیین مفاهیم و آشکارتر نمودن بعضی معانی، موجب توسعه دستگاه معنا شناختی آن عصر نیز گردیده که برخاسته از فصاحت و بلاغت این متون می باشد. بررسی چگونگی جایگزینی این واژگان به جای علم بیانگر گستردگی دایره معنایی علم در نهج البلاغه است که در یک سوی آن صاحبان و دارندگان علم قرار دارند و با درک و شناخت درست به یقین و اطمینان قلبی می رسند و با هدایت و راهنمایی در مسیر حق قرار می گیرند. در سوی دیگر افرادی هستند که نسبت به حق و حقیقت شناختی ندارند و با ظن، تردید و جهالت سرگردان و گمراه می شوند. نقطه تمایز این دو گروه از انسان ها به معنای معرفتی ای که از علم فهمیده می شود، بستگی دارد.کلید واژگان: نهج البلاغه, علم, معناشناسی, روابط معنایی, تقابل معنایی, هم معناییOne of the ways to achieve the main meaning and intention of the narrator of a text is the analysis of its words from a semantic point of view. Semantics is one of the approaches dealing with language and can be used to find a reliable relation between language, outside experiences, thoughts, and social experiences. Understanding the meaning of a word requires the use of various semantic methods through which it is possible to accurately describe the meaning of that word .In the conceptual system of Nahj al-Balaghah, “science” is used as one of the key words. The present research has studied the meaning of science in Nahj al-Balaghah from the perspective of reciprocal and semantic relations in order to gain a more accurate and deeper understanding of the meaning of this word. The result of this research shows that Imam Ali uses words such as “ignorance,” “conjecture,” and “whimsy” in semantic opposition to science, and words such as “contemplation,” “thinking,” and “reasoning” in a relation of lexical synonymy with science; thus the meaning of science is extracted. This, in addition to having a great impact on aesthetics in explaining concepts and clarifying meanings, has also led to the development of the semantic system of that era, which is due to the eloquence and rhetoric of these texts. The way these words replace science indicates the breadth of the semantic domain of “science” in Nahj al-Balaghah; on the one hand, there are the owners and possessors of knowledge who, with correct understanding and knowledge, reach certainty and heartfelt assurance and are guided to the right path. On the other hand, there are people who do not know the truth and are confused and misled by suspicion, doubt and ignorance. The difference between these two groups of human beings depends on the epistemelogical meaning that is understood from science.Keywords: Nahj al-Balaghah, Science, semantics, Semantic Relations, Semantic opposition, synonymy
-
قرآن کریم، دریایی از معناست و به همین خاطر، برگردان آن از زبان عربی به فارسی و دیگر زبان ها، نیازمند درک ظرافت های زبانی آن است. امروزه دانش معنی شناسی، روش هایی را ارائه می دهد تا خواننده به کمک آن ها بهتر بتواند متن را بخواند و معناهای پنهان در آن را بفهمد. در سطح واژگان، روابط مفهومی واژگان در معنی شناسی مطرح شده است که روش هایی را پیش روی خواننده می نهد تا به کمک آن ها روابط میان واژگان یک متن را دریابد و دلالت های آن ها را کشف کند. یکی از این روابط، تقابل معنایی بین واژگان است. در این جستار، با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس اصل تقابل معنایی، سعی شده تا دلالت های واژگان متقابل قرآن در ده جزء آخر، فهم شود و با نقد معادل یابی معزی و پاینده از این واژگان، آسیب های این معادل ها تبیین گردد. ضرورت و اهمیت این پژوهش از این رو است که مترجم را با گوشه ای از ظرافت های متون ادبی آشنا می کند و چالش های احتمالی را به او نشان می دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بی توجهی به تقابل و تاکید بر معنای بنیادین واژه ها، عدم دقت در دلالت های چندگانه واژه های متقابل در بافت متن، غفلت از ساختار فرمی متقابل ها، عدم توجه به بافت و هم آیی دیگر واژه ها با واژه های متقابل و برگردان تقابل با معناهای ناقص، مهم ترین آسیب های دو ترجمه فوق است که سبب شده، معادل یابی ها در برخی مواضع، با نقص در انتقال معنا یا حشو همراه گردد.
کلید واژگان: ترجمه قرآن, معزی, پاینده, تقابل معنایی, روابط مفهومیThe holy Quran is an ocean of meaning, therefore translating it from Arabic language to Persian language and other languages requires the understanding of language delicacies. Today, semantics provide the readers with methods which help them understand the text better and understand its hidden meanings. In words level, the issue of conceptual relationships between the words has been raised in semantics which provide the readers with methods which help them figure out the relationships between the words of a text and detect its implications. One of these relations is semantic opposition between the words. In this article, we have tried to understand the implications of opposite words of Quran in ten last parts of it based on semantic opposition principle using descriptive-analytical method. And we have tried to explain the pathology of these equivalents by critically reviewing Moezzi and Payandeh equivalencies. The significance and importance of this research is that it introduces some of delicacies of literary texts to the translators and shows them some of the probable challenges. Results of this research indicate that ignoring the opposition and emphasizing on basic meaning of words, not paying attention to the multiple implications of opposite words in the context, neglecting morphology of opposite words, not paying attention to the context and collocations of opposite words, and translating the opposite words with incomplete words are the most important pathologies of the two abovementioned translations which have resulted in deficiency in transferring the meaning or in redundancy in these equivalencies in some areas.
Keywords: Translation of Quran, Moezzi, Payandeh, Semantic Opposition, Conceptual Relationships -
نشریه زبان پژوهی، پیاپی 29 (زمستان 1397)، صص 193 -217در پژوهش حاضر، تلاش نگارنده بر آن است تا امکان صوری سازی رابطه مفهومی تقابل معنایی را در سطح واژه بررسی کند. برای دست یابی به هدف تعیین شده، از ابزارهای ریاضی، به ویژه، ابزارهای نظریه مجموعه ها و مفهوم تابع ریاضی استفاده شده است تا برگردان های صوری مرتبط با رابطه مفهومی تقابل، در سطح واژه به دست داده شود. مطالعه تعریف های به دست داده شده، برای رابطه مفهومی تقابل معنایی واژه ها در فرهنگ های تخصصی زبان شناسی و همچنین درس نامه های معتبر معنی شناسی، نگارنده را بر آن داشت تا گونه های مختلف تقابل معنایی را برای صوری سازی در نظر بگیرد. روش کار در پژوهش حاضر، به این ترتیب است که نخست، تعریف متناظر با هر یک از انواع تقابل معنایی واژگانی به طور جداگانه، به استناد فرهنگ ها و درس نامه های تخصصی، به دست داده می شود. در مرحله بعد، برگردان صوری متناظر با هر نوع تقابل، با استفاده از ابزارهای مناسب از نظریه مجموعه ها و تابع ریاضی معرفی می شود. در گام پسین، کارآیی هر یک از رابطه های صوری، با به دست دادن نمونه هایی از زبان فارسی، مورد آزمون قرار می گیرد و در پایان، نشان داده می شود که برگردان صوری متناظر با هر نوع از تقابل در چارچوب زبان فارسی کارآمد است.کلید واژگان: روابط مفهومی, تقابل معنایی, صوری سازی, روابط مفهومی در سطح کلمه, صوری سازی روابط مفهومیLanguage research, Volume:10 Issue: 29, 2019, PP 193 -217
The present research intends to elaborate on the possibility of formalizing the sense relation of ‘opposition’ in word pairs. In order to do so, firstly, some fundamental concepts from set theory are introduced; main topics covered in this regard include: ‘membership’, ‘inclusion’, ‘union’, ‘intersection’ and ‘difference’. Then some concepts corresponding to propositional logic, which the authors consider necessary for the purpose of the research, are presented. The concepts include logical connectives (‘negation’, ‘conjunction’, etc.) and quantifiers (universal quantifier and existential quantifier). The present paper also applies the concept of ‘function’ from mathematics to present some of the intended formal expressions corresponding to the introduced sense relations.
To set a suitable framework, the authors go over various technical definitions of ‘opposition’ which are introduced as fundamental concepts in linguistics dictionaries as well as semantics textbooks. Sense relation of ‘opposition’ in word pairs can be classified into several sub-categories, all of which are introduced in this paper and the process of formalizing each of them are explained.
All in all, the present paper presents six different types of sense relation under semantic opposition category which are as follows; ‘antonymy’, ‘gradable opposition’, ‘complementary opposition’, ‘directional opposition’, ‘symmetrical opposition’, and ‘contrast’. Then, it goes over the process of formalizing each of the mentioned sub-categories and introduces a formal translation for every proposed definition. Finally, the present research examines the efficiency of the introduced formal expressions by providing several examples.
The formal expressions of the listed sub-categories are introduced in the following paragraphs in the same order as they are discussed in the paper.
Antonymy; F(x) = -x. The logic behind the presented relation is that, based of the definition of antonymy, as it can be observed in the binary pairs (dead/alive), the absence or presence of a semantic feature pertaining to one word results in binary pairs which are antonyms; i.e. the meaning of one word equals the negated meaning of the other. So the absence or presence of the semantic feature [living] in the example in question (–living/+living), causes them to be antonyms; therefore, F(dead)= F(-living)= -(-living)= alive.
Gradable Opposition;
[(23)]
∀p, ∃q, ∀ x∈ M p(x) → q(x)
So;
p≃ q
Relation [(23)][1], means that for every single utterance such as proposition p, that is the word x, and x is a member of the Universal Set of words M, there exists an utterance like q which is in opposition with p. For instance, if the word “woman” is a member of M, then there exists a word, “man’ which is in opposition with “woman” It is noteworthy that relation [(23)] is a formal expression which is suitable for all kinds of sub-categories of the sense relation of opposition.
Complementary Opposition;
[(29)]
p → q
Therefore, p∧q is never a tautology.
For example, dead → alive, therefore, dead˄alive is never a tautology.
Directional Opposition;
[(31)]
g: X→ X
∀ x∈X; g(x) = x-1
It is worth mentioning that X is a set of semantic features which concern with the concept of ‘direction’ and the function g reverses x∈X (x is a directional feature). The set an example, if we take x: to depart, then g(x) = g(depart) = (depart)-1 = arrive, that the function g reverses the semantic feature of direction.
Symmetrical Opposition;
[(32)]
f, g : X→ X
∀ x∈X; x = -y f(x) = - g(y)
As it is seen, the relation of reciprocal opposition is defined as “one element is in contrast with the other”; that is they cannot coexist. Examples include pairs of words ‘husband/wife’, and ‘sell/buy’. So, if Mary is John’s wife, then John should be Mary’s husband. The relation [(32)], defines two functions that turn the very mutual semantic element of x to –y which is in fact the opposite of x. Considering the example ‘sell/buy’, it is clarified as follows: buy (+to get sth[2] by paying money) = -(to give sth by receiving money); so, f (buy) = (+to get sth by paying money) = - g (to give sth by receiving money) = g (sell).
Contrast; as this relation is a type of antonymy, the very formal expression of [(23)] works for this relation as well.
The efficiency and correctness of the presented formal expressions are discussed in detail in the paper using various examples from Persian.
In the end, it is concluded that the sense relation of opposition in word pairs (which includes several sub-categories) can be formalized applying concepts from logic, set theory and mathematics.
[1] . The numbers in bracket corresponds to the suggested formal expressions presented in the paper.
[2] . sth : somethingKeywords: sense relations, words opposition, opposition, formalizing, words sense relations -
در زمینه ی تحلیل متن و درک مفاهیم دقیق آن می توان از ساز و کارهای فراوانی مدد جست که در این بین، توجه به تقابل های دوسویه بین واژگان، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در حوزه ی با هم آیی که یکی از مباحث بسیار مهم معنی شناسی به شمار می رود، تقابل های معنایی با انواع خاص خود می تواند مترجمان را به معنای دقیق واژگان متن رهنمون شود. بدین معنا که مترجم با شناخت تقابل های دوسویه ی بین واژگان جملات مقارن با یک دیگر، می تواند بسیاری از چالش های دست یابی به ترجمه ی دقیق را پشت سر بگذارد. از آنجا که کتاب گهربار نهج البلاغه سرشار از واژگان متقابل با یک دیگر می باشد، در این جستار در پی پاسخ به این پرسش هستیم که آیا مترجمان فارسی خطبه های نهج البلاغه در برگردان تقابل های دوسویه ی واژگانی به خوبی عمل کرده اند و تا چه اندازه بافت کلام را مورد اهتمام قرار داده اند؟ بدین منظور ابتدا به انواع با هم آیی واژگانی و تقابل های معنایی اشاره ای خواهیم نمود و در ادامه، فرازهایی از خطبه های نهج البلاغه را که حاوی چنین تقابل هایی هستند ارائه می نماییم و سپس به تبیین عملکرد ترجمه ها ی فارسی دشتی، شهیدی، فقیهی، جعفری و فیض الاسلام در انتقال معنای صحیح این تقابلات خواهیم پرداخت. برآیند این جستار نشان می دهد که در بسیاری از موارد، مترجمان با بی توجهی به جملات متقابل، از معنای دقیق دور شده اند و با در نظر گرفتن بافت کلام این نقیصه را می توان بر طرف نمود.کلید واژگان: با هم آیی, تقابل معنایی, معنی شناسی, ترجمه های فارسیIn the field of textual analysis and detailed understanding, we can benefit numerous mechanisms, In the meantime, attention to the mutual semantic opposition, has a special place. In the collocation of the word that one of the issues is invaluable semantics, Semantic opposition with their Types can lead translators and analysts to the exact meaning of the words of text. This means that a translator with knowledge of the mutual semantic opposition between words of coincide sentences, can lay behind the many challenges to achieve the accurate translation. According to the Nahj al-Balagha full of valuable semantic opposition, in this article we Following the Performance of Persian translations in translate of semantic opposition of sermons of Nahj al-Balagha And the extent to contexture have consider. In this regard, the types of collocation of the word and semantic oppositions have mentioned. And continue, some of the phrases that contain such opposition are offered and then to explain and evaluate the performance of five Persian translation of Nahj al-Balagha sermons on the correct translation of the semantic opposition. The results of this study suggest that in many cases, translators with a lack of attention to the symmetric sentences with each other, have been far from such the Strict sense of phrases while considering the context, we can overcome this problem.Keywords: collocation of the word, semantic opposition, Nahj al Balagha, Persian translation
-
فهم درست معنای یک واژه، نیازمند استفاده از روش های گوناگون معنی شناسی است تا از طریق آن ها، به توصیف دقیق معنای آن واژه دست یافت. یکی از این روش ها، روابط مفهومی و از جمله تقابل معنایی است. هدف این پژوهش، بررسی تقابل معنایی و نقش آن در ترجمه قرآن کریم است. بدین منظور، 106 جفت واژه متقابل، همراه با بسامد آن ها و آیاتی که در آن ها به کار رفته است از منابع مختلف و به ویژه از «تفسیر نور» اثر مصطفی خرم دل، استخراج و گردآوری شده و سپس بر اساس شش نوع تقابل معنایی مورد توافق زبان شناسان، تجزیه و تحلیل گردیده است. به علت حجم محدود مقاله، از آوردن همه این جفت واژه ها خودداری گردیده و برای هر نوع تقابل معنایی چند نمونه ذکر شده است. بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که شش نوع تقابل معنایی مدرج، مکمل، دوسویه، جهتی، واژگانی و تباین معنایی در قرآن یافت می شود و تقابل های مدرج، مکمل، دوسویه، واژگانی، تباین معنایی و جهتی به ترتیب دارای بیشترین و کمترین بسامد می باشد. در پاره ای موارد میان این تقابل ها هم پوشانی وجود دارد. مد نظر قرار دادن پدیده تقابل معنایی می تواند در ترجمه درست واژگان قرآن موثر باشد.
کلید واژگان: تقابل معنایی, ترجمه قرآن, تقابل مدرج, تقابل مکمل, تباین معناییThe true understanding of a word requires using the different semantic methods so that through them, the exact description of that word can be found. One of these methods is sense relations such as semantic opposition. The purpose of this article is to study semantic opposition in Quran. For this work, 106 opposite word pairs have been extracted and gathered from different sources especially “Tafsire Noor” by Mostafa Khorram-del with their frequency and verses in which they have used and then have been analyzed according to six types of semantic oppositions agreed by linguists. For the reason of the limited size of the article, mentioning all these word pairs was refrained and several instances have been mentioned for every type of semantic opposition. Studying and analyzing data indicates that the six types of semantic opposition, that is gradable, complementary, symmetrical, directional, lexical, and semantic contrast are found in Quran and gradable, complementary, symmetrical, lexical, semantic contrast, and directional ones have the most and least frequency respectively. In some cases, there is overlap among these oppositions. The use of semantic opposition can be effective in the true translation of Quran words. The issue of most of these oppositions is human and his moral and educational affairs.Keywords: Semantic opposition, Quran, gradable opposition, complementary opposition, semantic contrast -
کارکرد کلامی تقابل واژگانی برای نخستین بار در قالب انگاره نظری جونز (2002) مورد بررسی قرار گرفت، و هفت طبقه اصلی شامل کمکی، همپایه، ممیز، انتقالی، منفی، تفضیلی، و اصطلاح معرفی گردید. نگارنده مقاله حاضر کوشیده است، با تکیه بر طبقه بندی مذکور، برای نخستین بار و بر پایه رهیافتی پیکره- بنیاد، نقش و کارکرد کلامی تقابل را در پیکره ای طبیعی از زبان فارسی ارزیابی کند. به این منظور 1000 جمله شامل جفت واژه های متقابل از 16 متن مکتوب فارسی استخراج شد و نوع کارکرد کلامی جفت واژه های هر جمله تشخیص داده شد. یافته ها نشان می دهد که از میان چهار مقوله واژگانی صفت، اسم، فعل و قید، مقوله صفت فراوانی بیشتری در تشکیل جفت واژه های متقابل دارد. همچنین، دو جفت واژه «چپ-راست» و «بالا-پایین» پربسامدترین جفت واژه های متقابلند. از سوی دیگر، اطلاعات آماری مربوط به نقش کلامی تقابل حاکی از آن است که برخلاف سه زبان انگلیسی، سوئدی و ژاپنی، که کارکرد کمکی در آنها پربسامدترین کارکرد کلامی به شمار می آید، این جایگاه در زبان فارسی به کارکرد همپایه اختصاص دارد. فراوانی قابل ملاحظه کارکرد اصطلاح در زبان فارسی نشان می دهد که یکی از کارکردهای کلامی تقابل واژگانی در زبان فارسی، ساخت اصطلاح و ضرب المثل است.
کلید واژگان: تقابل معنایی, کارکرد کلامی, صفت, زبان فارسیDiscourse function of lexical antonymy was initially introduced in Jones (2002). In that theoretical model، main classes of discourse functions were labeled as ancillary، coordinated، distinguished، transitive، negated، comparative and idiom. The present study attempted to examine the discourse function of antonymy across a natural corpus of Persian language. The corpus included 16 Persian texts from which 1000 sentences are extracted. Each sentence represents one antonymous pair. The findings show that from among four lexical categories، i. e. adjective، noun، verb and adverb، the adjective category outnumbers other categories in making antonymous pairs. Two Persian word-pairs ‘chap-rAst’ (left-right) and ‘bAlA-pA’in’ (up-down) proved to be the most frequent antonymous word pairs. The results showed that unlike English، Swedish and Japanese where the ancillary discourse function tops the function classes، in Persian the most frequent function is coordination. The high frequency of idiomatic function confirms the claim that a function of antnymy in Persian makes idioms and proverbs.Keywords: antonymy, discourse function, ancilllary, coordinated, transitional -
تقابل معنایی یکی از لوازم و عناصر بنیادین در بررسی معناشناختی و ساختاری آثار ادبی است که در قالب الگویی منسجم و نظام مند به کار گرفته می شود. درک این نظام و طرح اصلی که شبکه ای سازمان یافته را تشکیل می دهد کمک شایانی به شناخت جهان ذهن و زبان شاعر می کند. اگرچه این ساختار در زبان اقبال لاهوری از انسجام و یکپارچگی زبان شاعران رده نخست زبان و ادبیات فارسی همچون حافظ و مولانا برخوردار نیست، اما به سبب پیروی و تاثیرپذیری از بزرگانی چون مولوی در وزن و زبان و اندیشه، این ویژگی زبانی در شعر او پررنگ و برجسته شده است.
بررسی دیدگاه پیروان مکتب ساختارگرایی و نظریه تثبیت قطب های دوگانه روش کار قرار گرفت. بر این مبنا ریشه های اندیشه تقابلی و نیز شبکه مضامین متقابل در کلیات اقبال بررسی شد و سرانجام شبکه نظام مند تقابل های معنایی کلیات او به تصویر کشیده شد.
در کلیات اقبال لاهوری چندین حوزه تقابلی وجود دارد که هر یک در رده مفاهیم ارزشمند و بی ارزش، کفر و ایمان، خودی و بیخودی، عرفانی، عاشقانه قابل بررسی است.
کلید واژگان: تقابل معنایی, مضامین متقابل, ساختارگرایی, اقبال لاهوری -
تقابل معنایی از جمله روابط معنای در حوزهمعنی شناسی محسوب می شود. در این مقاله پس از مروری بر آثار عمده پیثین که به توصیف و طبقه بندی آن پرداخته اند، پیشنهادی برای طبقه بندی این رابطه معنایی در زبان فارسی ارائه شده است. تقابل معنایی تحت دو عنوان کلی تقابل دوتایی و تقابل غیر دوتایی دسته بندی ثده که هر یک دارای زیربخش های متفاوتی است. تقابل دوتایی دربرگیرنده، تنها یک جفت متقابل است در حالی که تقابل غیردوتایی در مورد یک رشته واژه متقابل مطرح می شود .کلید واژگان: معنی شناسی, معنی شناسی واق گانی, تقابل معنایی, تقابل دوتایی, تقابل غیردوتاییOppositeness of meaning is one the different semantic relations discussed in semantics. The article reviews the previous influential scholarship on this topic and suggests its definition and classification . It is shown, then ,how it can be classified in Persina. This semantic relation is classified under two general classes: "Binary" and "Non binary" opposition in which each one can be divided into some subclasses. Binary opposition includes only a pair of words but the other one involves a string of opposite words.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.