جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "حرف اضافه «به»" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"
تکرار جستجوی کلیدواژه «حرف اضافه «به»» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
مقاله حاضر، پژوهشی معناشناختی است که رویداد حرکتی رفتن را در قرآن کریم، از جهت ساختار شبکه معنایی حرف اضافه «إلی» بررسی می کند. هدف این پژوهش، تحلیل رویداد حرکتی رفتن و دستیابی به شبکه معنایی حروف اضافه بر اساس نظریه رویداد حرکت تالمی بوده است. به همین منظور، 88 فعل مشتمل بر ژرف ساخت «رفتن» در قرآن استخراج و تحلیل شده است. نتایج این پژوهش نشان داده است که پرکاربردترین حرف اضافه به کاررفته با مفهوم رفتن، حرف «إلی» است؛ گرچه این حرف در معنای پیش نمون، مفهوم انتهاء، غایت و مقصد را بازنمود کرده است، اما کاربرد آن در آیات محدود به این معنا نبوده و مفاهیم جدیدی چون جهت (درون، بیرون، بالا) و حالات مختلف (روانی، جسمانی) به وسیله این حرف اضافه، رمزگذاری شده است. از جمله نتایج این پژوهش، بازنمایی شبکه معنایی حرف اضافه «إلی» است که سبب شده است دانش موجود از این مفهوم در قرآن کریم ارتقاء یابد.
کلید واژگان: قرآن کریم, زبان شناسی شناختی, حرف اضافه إلی, شبکه معنایی, رویداد حرکتی رفتنThis study represents the Motion Event in the verb of going in the Holy Quran, based on the structure semantic network of the preposition الی /ila/(towards). This study aims to examine the verb of going and the preposition of الی (towards) on semantic network based on Tolmy’s Motion theory .In collecting said corpus, 88 verbs were extracted from verses consisting of the deep structure of the verb “going”; The relevant samples were collected and analyzed. The results showed that, the preposition ofالی has the most frequent usages. This preposition represents the end-destination concept, however, its usage is not limited in this sense. Also new concepts of direction (within, outside, high) and state (mental, physical) were encoded by this preposition. One of the results of this study, is representation semantic network of the position الی, which causes the existing knowledge of this concept in the Holy Quran to be promoted.
Keywords: The Holy Quran, Cognitive linguistics, The preposition الی (towards), Semantic Network, the motion event of “going” -
در سال های اخیر به رویکرد معنی شناسی شناختی در یادگیری زبان دوم/ خارجی توجه شده، با وجود این تحقیقات تجربی کمی با استفاده از این رویکرد، در زمینه یادگیری زبان صورت گرفته است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر رویکرد شناختی نسبت به روش سنتی بر یادگیری برخی از مفاهیم پربسامد حرف اضافه «به» در زبان فارسی است. ابتدا، معانی مختلف حرف اضافه «به» از فرهنگ سخن انوری (1381) استخراج و سپس جمله ها و عبارت های حاوی این حرف اضافه با توجه به کتاب فارسی بیاموزیم (1388)، در سطح میانی بررسی شد. در این پژوهش که از نوع آزمایشی است، تعداد 50 نفر از غیرفارسی زبانان بزرگسال (زن) با سطح زبانی متوسط در مرکز آموزش زبان فارسی جامعه المصطفی مشهد با استفاده از آزمون تعیین سطح انتخاب شدند. این گروه نمونه بهصورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند و با دستیابی به هدف پژوهش، روش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون اتخاذ شد. با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس.، مقایسه میانگین نمره های پیش آزمون دو گروه آزمایش و کنترل نشان داد بین دانش قبلی فارسیآموزان دو گروه، قبل از شروع فرایند آزمایش، تفاوت معناداری وجود ندارد؛ در صورتی که مقایسه میانگین نمره های پس آزمون مبین آن است که بین گروه آزمایش و کنترل از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که عملکرد فارسی آموزانی که به روش شناختی آموزش داده شدند، در مقایسه با آنان که به روش سنتی آموزش دیدند، تفاوت معناداری وجود دارد و گروه آزمایش پیشرفت قابل ملاحظه ای در یادگیری مفاهیم حرف اضافه «به» از خود نشان دادند.
کلید واژگان: معنی شناسی شناختی, طرح واره تصویری, آموزش, یادگیری زبان, حرف اضافه «به»Nowadays, Cognitive semantic approach plays an important role in learning second/foreign language. However, a few experimental investigations have applied a cognitive perspective to instructed L2 learning. The main purpose of the present research is comparing impact of cognitive approach to the traditional approach in learning some frequency concepts of the preposition "be" in Persian language. First, different meanings of preposition "be“ were selected from Farhang Sokhan Anvari (1381) and then some sentences and phrases containing this preposition were investigated according to the Farsi Biamoozim (1388) in the middle level. Prior to begging the instruction, 50 non-Persian learners (woman) were selected by proficiency test at Jamee-Almostafa of Mashhad center. This group were randomly divided into control and experimental groups and then, pre-test and post-test was applied between these groups. By using SPSS, comparison of the pre-test in control and experimental group revealed that there isn’t significant difference between prior knowledge of two groups before treatment, whereas the post-test showed that there is statistically significant difference between two groups. The results indicated that experimental group which was under the training of cognitive method showed significant gains than control group who received the traditional training methods.
Keywords: Cognitive Semantics, Image Schema, Teaching, learning language, Preposition be -
حرف نشانه «را» در زبان فارسی و برخی زبان های ایرانی در منابع مختلف و از جنبه های گوناگون مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. برخی از زبان شناسان به بررسی تحول تاریخی این حرف نشانه از فارسی باستان تا امروز پرداخته اند. زبان مازندرانی از جمله زبان های ایرانی است که بسیاری از ویژگی های ساخت واژی و نحوی زبان های ایرانی دوره میانه و باستان را در خود حفظ کرده است. در این نوشتار، رفتار نحوی حرف نشانه «را» در این زبان مورد بررسی قرار گرفته و مقایسه ای بین نقش های گوناگون «را» در مازندانی معاصر و تحول تاریخی آن در زبان فارسی صورت پذیرفته است. داده های پژوهش، از برخی منابع مکتوب قدیم و جدید مازندرانی و همچنین به شیوه میدانی از برخی گویشوران مازندرانی و یا با مراجعه به شم زبانی نگارنده به عنوان گویشور مازندرانی استخراج شده است. بررسی داده های مازندرانی نشان می دهد که امروزه حرف نشانه «را» در مازندرانی به عنوان نقش نمای مفعول بهره ور، متمم «ازی»، متمم «به ای» و مفعول صریح به کار می رود. رفتار نحوی «را» در مازندرانی، تاییدکننده نظریه موجود در مورد تحول تاریخی «را» در فارسی است. با وجود این، در مازندرانی امروز، در بسیاری موارد (āĵ-) و اشکال مختلف آن جایگزین «را» به عنوان نقش نمای متممی شده است و «را» در مقام نقش نمای مفعول بهره ور هم در مازندرانی بسامد کمی دارد. بنابراین می توان پیش بینی کرد که در آینده نه چندان دور، «را» در مازندرانی هم در مقام نقش نمای مفعول صریح تثبیت شود.کلید واژگان: فارسی, مازندرانی, حرف نشانه «را», حرف اضافه «جا», بررسی تاریخی-تطبیقیThe syntactic marker "ra" in Persian and some Iranian languages was discussed in various sources from different viewpoints. Some linguists have studied the historical development of this marker from ancient Persian to the present day. Mazandarani is an Iranian varnacular which has retained many lexical and syntactic features of medieval and even ancient Iranian languages. In this article, the syntactic behavior of “ra” as a function marker of noun has been investigated and then, various functions of “ra” in contemporary Mazandarani have been compared with its historical development in Persian. Research data have been extracted from some old and new written sources of Mazandarani as well as through the field method from some Mazandarani native speakers or the author's linguistic knowledge as a native speaker of that area. A survey on data from Mazandarani dialect, shows that today, “ra” is used as a direct object marker, indirect object marker, and dative marker in this language. Syntactic behavior of "ra" in Mazandarani, as an Iranian language, confirms the existing theory about the historical development of "ra" in Persian. However, in many cases today, in Mazanderani, (ĵā-) and its various forms have been replaced for “ra” as indirect object marker and “ra” is less frequently used as dative marker. So it can be predicted that in recent future, “ra” will be stabilized as direct object marker.Keywords: Persian, Mazandarani, syntactic marker “ra”, preposition “ĵā”, historical – comparative study
-
با آنکه حروف اضافه به طبقه بسته ای از واژه ها تعلق دارند، اما چندمعنا بودن آنها سبب می شود تا کارکردهای معنایی و دستوری آنها متنوع باشد. این پژوهش با رویکردی پیکره بنیاد به بررسی توصیفی کارکردهای دستوری و معنایی حرف اضافه «از» در زبان فارسی پرداخته است. برای این منظور، «پیکره گزاره های معنایی زبان فارسی» مورداستفاده قرار گرفته است. در این پیکره که حجمی بالغ بر سی هزار جمله دارد و روابط محمول-موضوع و افزوده های مختلف در آن مشخص شده است، حرف اضافه «از» حدود یازده هزار و سیصدبار بسامد وقوع دارد. بررسی های پیکره بیناد این پژوهش نشان می دهد که گروه حرف اضافه ای «از»، در ساختمان درونی جملات زبان فارسی، به طور کلی هفت نقش دستوری متمایز دارد: 1- سازه موضوع است؛ 2- افزوده است؛ 3- بخشی از ساختمان فعل است، 4- وابسته هسته اسمی یا صفتی است، 5- در ساخت مقایسه به کار می رود؛ 6- در ساختمان جزیی نماها به کار می رود؛ 7- نقش نمای گفتمانی است. با توجه به چندمعنا بودن حرف اضافه «از»، در هریک از نقش های مورداشاره (به خصوص در نقش موضوع و افزوده)، دسته بندی های معنایی متنوعی می توان درنظر گرفت. گروه حرف اضافه ای «از»، در جایگاه موضوع، می تواند «پذیرا»، «بهره ور»، «محرک»، «تجربه گر»، «دربارگی»، «منشا»، «مبدا»، «مسیر» و «مقدار» باشد. در جایگاه افزوده، حرف اضافه «از»، می تواند مفهوم «زمان»، «ابزار»، «روش»، «علت» و «مکان» را منتقل کند.
کلید واژگان: حرف اضافه ای, افزوده, سازه موضوع, نقش های معنایی, زبان فارسی -
پژوهش حاضر به بررسی ساخت همراهی فارسی با اتکا بر رویکرد رده شناسی استولز و همکاران (2006) می پردازد. آن ها سه رده زبانی ((B) , (Aو (C) را در طبقه بندی زبان ها پیشنهاد کرده اند. هدف این است که بدانیم ساخت همراهی فارسی دارای چه ویژگی های است و زبان فارسی در کدام گروه از رده های پیشنهادی قرار دارد. بررسی داده ها نشان می دهد که ساخت همراهی فارسی به سه نوع رابطه همراهی، ابزاری و حالت تقسیم می شود. گروه اول، شامل سه زیرمجموعه همراهی فردی با فرد دیگر، فردی با خودش و چندین فرد در یک گروه است. گروه دوم، شیء در مقام ابزار، وسایل حمل و نقل، عضو بدن و ابزار جاندار می باشد. گروه سوم، همراهی با مفاهیم-عاطفی حالت رویداد فعل را نشان می دهد. سازه های درونی ساخت همراهی شامل همراهی کننده، همراهی شونده و رابط میان آن هاست. بررسی شواهد زبان فارسی با استناد بر ویژگی های اصلی(عاملیت، همپایگی و مالکیت ) و فرعی(مقید بودن، کاربرد بدون و فقدان نشانه) نشان می دهد که این زبان بر خلاف زبان هایی مانند ارمنی، سواحیلی و ایسلندی در زبان های گروه (B) قرار می گیرد و همانند زبان-های آلمانی و سوئدی عمل می کند.
کلید واژگان: حرف اضافه ((با)), رده, زبان فارسی, ساخت همراهیComitative constructions will be investigated in Persian on the base of Stolz. et al’s (2006) framework. They determined three types of languages (A),(B)and (C). The purpose is to show the characteristics of Persian ; to determine to which type it belongs. The analysis of data has been shown that Persian comitative constructions are divided into three classes: Comitative, Instrumental and Manner. In comitative; three cases have been confirmed; accompanying a person with another person, a person with herself, several people in a group. Instrumental type includes; object as tool, means of transportation, body part and animals as tool. Manner is an adverbial modification of a predicate. Relying on the suggested typological features; main attributes (Agentivity, And, Possession) and three sub-attributes (boundness, without,zero marking ), it has been concluded that it belongs to (B) type languages like Swedish and Germany; unlike other languages such as Armenian and Icelandic and Sawahili.
Keywords: Comitative Construction, Persian Language, Preposition WITH, Type -
فارسی زبانان تا چند قرن اخیر توجه زیادی به نگارش دستور زبان فارسی به ویژه در زمینه حروف اضافه و معادل بودن معنای آن با حروف جر زبان عربی نداشتند. به علت نقش مهم این حروف در انتقال معانی مخصوصا در متون ادبیات کهن فارسی و تفسیری ترجمه شده، پژوهشگران با دشواری های فراوانی مواجه شده اند. در زمینه تطبیق معانی حرف اضافه «به» با حرف جر «باء»، تحقیق چشمگیری انجام نشده است. این مقاله به بررسی تطبیقی حرف اضافه «به» در تاریخ بلعمی با حرف «باء» جر در زبان عربی می پردازد. با شناخت معانی این دو حرف، و نیز، وجوه افتراق، اشتراک و اثرپذیری این دو، استفاده کاربردی با شناخت معانی آن ها فراهم می شود و تصحیح و ترجمه متون این دو زبان، در حوزه این دو حرف و در مواردی رفع مشکلات دستوری و معنایی یک زبان به کمک قواعد وسیاق زبان دیگر امکان پذیر می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که وسعت معنی «به» در مقایسه با «باء» بیشتر و کاربرد معانی متعدد «به» در تاریخ بلعمی بسیار زیاد بوده که در این پژوهش به طور مبسوط به آن پرداخته شده است.
کلید واژگان: معانی, حرف جرباء, حرف اضافه به, تاریخ بلعمی1. IntroductionFarsi speakers have not paid much attention to Persian grammar publishing for the last few centuries, particularly in the case of prepositions and their equivalent meaning in Jar letters. Researchers have encountered many difficulties, due to the significant role which these prepositions play in conveying meanings, especially in the translated texts of ancient Persian literature. Considering that Arabic is the language of the Qur'an and the religious language of Muslim Iranians, Many valuable books such as those pertaining to the literature and history are written in Arabic, so Persian speakers must be familiar with this language and its rules for translating literary and religious texts into Persian. One of these critical literary books is the Tarikh-i Bel'ami, translated from Arabic into Persian. An important feature of the book is its style of writing, which is very close to the Arabic prose, and too many Arabic vocabulary has been used throughout it. Notwithstanding the translator has tried to translate Arabic into Persian, following the Persian style, he was not successful on that. Because due to numbers of reasons, he created some meanings, which had never been applied in the second (destination) language before. Those reasons are introduced as follows. The role of the grammatical topic, the similarity of the meanings of the Persian prepositions with the Jar letters in Arabic, the influence of the book’s original language (Arabic) on the translated text, and considering the fact that the meanings of each language can affect on the second language through translation. In this book, many Persian prepositions are adapted from Arabic or vice versa. In this paper, the meanings of the Persian prepositions "BE" compared with the Jar letter "BĀ" in the Arabic, as well as comparing their similarities and differences. By doing this research, the equivalence of the "BE" and "BĀ" becomes more accurate through the translation of the bilingual texts, and the substitution of the words associated with those is going to accomplish more accurately. Eventually the possible translation errors are going to be reduced, and the exact meaning of each word extracted from source texts are going to transfer to the destination texts correctly.
2. MethodologyThis research is fundamental and is done based on the criticism and analysis of data and documentation. The method of data collection is library-based and then analyzed by the comparative method. For this purpose, firstly, the Persian and Arabic grammatical books about the prepositions "BE" and the Jar letter "BĀ" were studied. Then, the meanings of these two words were extracted using authentic books and references. It is important to note that in the course of this study, the book of Tarikh-i Bel'ami was thoroughly examined. The statistical population is the preposition, "BE," in the Tarikh-i Bel'ami and the Jar letter, "BĀ." The analysis of the data in this study is based on a comparison of written evidence and documents, and any specific tools for this research have not been used.
3. DiscussionThe Jar letters are BA, TA, CAF, LAM, WAV, MONZO, MOZ, kHALA, ROBBA, HASHA, MEN, ADA, FI, AN, ALA, HATA, ELA. (Ibn Malik, 1996: 34) These letters are one of the most essential categories of the Arabic language that link the meaning of the verb to the noun. Some have stated that since the ability of some verbs to reach out the object is too low, these letters help the verb to reach out the object. (Ibn Aqil, 2011:3/8) The primary meaning of the letter "BĀ" in Arabic is "Elsagh." This letter is one of the seventeen letters of Jar that comes up before the noun and makes it "Majror," and has all the properties of the Jar letters as well. (Ibn Hisham, 1999: 2/11) The common meanings of the letter "BĀ" in the Arabic language with the preposition "BE" in the Tarikh-i Bel'ami book include: "Elsagh", "Sababiat or Talil", "Mosabehat", "Ghasam", "Zarfiat-e Makani," Zarfiat-e Zamani, " Mojavezat (An / Az) "," ["BĀ" synonymous with "Men" and "BE" synonymous with "Az"], "Estela", "Esteanat", "Entaha-e ghaiat", "Avaz va Badal", "Movafeghat va Motabeghat". Uncommon meanings of the preposition "BE" with the letter "BĀ" in the Arabic language in the the Tarikh-i Bel'ami include: "Tozih", "Seirourat", "Esteghragh-e Jens va Bayan-e Vahdat", "Tavali va Ta’aghob", "Moshabehat", "Ra-e Mafouli", "Taghsim", "Haal", "Souy va Janeb", "synonym of Dar-bareye", "Ekhtesas", "Mozadat", "Moghayese va Nesbat", synonyms "Kasre-e Ezafe"," "synonym of Be-Rasme, Be-Onvane, and Be-Masabe", "synonym of Bar-Ohde-e, Bar-Zemme-e", "Meghdar va Andaze". The non-common meanings of the letter of "BĀ" in Arabic with the preposition, "BE," include: "Moghabeleh," "Tadieh", "Tafdieh," "Tabeiz", "Ba-e Takid".
4- ConclusionThere are many different meanings for the Arabic Jar letter, "BĀ", and the Persian preposition, "BĀ". The total number of the meanings of "BE" and "BĀ" is thirty-five, which thirty of them goes to "BE, and the rest eighteen goes to the "BĀ". These two letters share thirteen meanings; the preposition "BE" alone has seventeen meanings, while the letter of Jar "BĀ" has five of these meanings (Table 1). Therefore, in addition to considering the many commonalities in this field, we can say that the meaning of "BE" is more extensive than "BĀ," and the application of the most meanings of "BE" in the Tarikh-i Bel'ami is enormous (Fig. 1). We also state that the Persian language, especially the language of ancient texts, is highly influenced by Arabic rules and has plenty of grammatical commonalities, including; the common meanings in the Jar letter and preposition. In order to obtain these meanings, mastery of the Arabic language and the rules of that are necessary. Table 1: Number of Differences, common, and Total meaning of the preposition "BE" with Arabic Jar letter "BĀ"
Keywords: Meanings, The Jar letter BĀ, the preposition BE, the Tarikh-i Bel'ami -
«به» یکی از پرکاربردترین حروف اضافه در زبان فارسی است که معانی گوناگونی دارد. پژوهش حاضر با استفاده از کاربرد این حرف در داستانی از شاهنامه فردوسی، به بررسی مقولات شعاعی حرف اضافه «به» از منظری شناختی می پردازد. پیکره موردنیاز این پژوهش، از داستان «بیژن و منیژه» شاهنامه (با 1312 بیت) استخراج شده است. اهداف اصلی این مطالعه، نشان دادن ساختار شعاعی شبکه معنایی حرف اضافه «به» و بررسی تغییرات معنایی ایجادشده در شبکه معنایی آن، به روش، توصیفی- تحلیلی است که به منظور نیل به این اهداف و تحلیل، از رویکرد چند معنایی سامان مند تایلر و ایوانز بهره گرفته شده است. نوع روش پیکره بنیاد است. یافته ها حاکی از آن است که در 631 بیت از کل ابیات این داستان، حرف اضافه «به» با بسامد 789 بار به کار رفته است که معانی مختلف آن در این ابیات، از حالتی نظام مند برخوردار بوده و در شبکه معنایی منسجمی در قالب ساختار شعاعی قرار گرفته اند. در شاهنامه، معنای سرنمونی این حرف اضافه در مفهوم «الصاق و اتصال» بیشترین بسامد وقوع را دارد. همچنین نتایج موید آن است که در داستان بیژن و منیژه، معانی گوناگون «به» در قالب ساختاری و شعاعی و در خوشه های معنایی «الصاق و اتصال»، «مخاطب قراردادن و ایجاد ارتباط»، «استعانت و واسطه»، «تعلیل» و «مصاحبت و همراهی»، حول محور معنای سرنمونی آن، یعنی «الصاق و اتصال» مورد استفاده قرار گرفته اند
کلید واژگان: حرف اضافه به, مقوله شعاعی, شبکه معنایی, معنی شناسی شناختی, شاهنامه فردوسیZabanshenakht, Volume:10 Issue: 1, 2019, PP 63 -79Preposition /be/ is one of the most widely used prepositions in Persian with a variety of meanings. The purpose of the present descriptive-analytical research is to study the radial categories of /be/ within the framework of Cognitive Semantics with emphasis on Shahnameh Ferdowsi. The data have been collected from one of the stories of Shahnameh titled "Bijan and Manijeh". This research aims to study the radial categories of semantic network of this preposition and also its semantic changes. For this purpose, the Tyler and Evans′s principled polysemy approach (2003) were used. Findings indicate that /be/ has been used with a frequency of 789 in total of 631 verses, so that its different meanings are systematic and has been placed in coherent semantic network in radial form. Ferdowsi has used its "affixation" meaning as a prototype meaning with high frequency. All other meanings such as "to address","assistance","causation" and "association" have been placed and used around its prototype meaning. Ferdowsi is also used of some distinctive meaning of /be/ out of its semantic clusters.
Keywords: Persian Preposition, be, Radial categories, semantic network, cognitive semantics, Shahnameh Ferdowsi -
کاربرد فراوان حرف اضافه با در زبان فارسی، پژوهش حاضر را بر آن داشته است تا در چارچوب دستور نقش و ارجاع، با بررسی بازنمایی ساخت منطقی برخی جملات زبان فارسی شنیده پژوهش گران که دربردارندهحرف با بوده است، به بررسی انگیزش های دستوری یا معنایی اعطای این حرف اضافه به گروه های اسمی در زبان فارسی بپردازد. نتیجه این نوشتار آن است که حرف اضافه با، حرفی اصولا مکانی و مقوله ای شعاعی است که مفاهیم مربوط به آن از مفاهیمی مرکزی چون باهم بودن و داشتن منشعب می شوند. به تبع آن، نشان می دهد که نمی توان تنها به قوانین اولیه بیان شده در دستور نقش و ارجاع در زمینه تخصیص حروف اضافه، بسنده کرد و می بایست با بررسی انگیزش های معنایی، ساخت منطقی جملات حاوی حروف اضافه را به گونه ای دقیق تر ترسیم کرد که از مشکلات و مسائلی که در نمودهای ساخت منطقی اولیه پیشنهادی رویکرد نقش و ارجاع وجود داشت، برحذر بود. افزون بر این، تحلیل ارائه شده در این پژوهش قادر به توجیه کاربردهای متنوعی از حرف اضافه با مانند انواع قیدی، مشارکتی، پذیرنده و ابزاری در زبان فارسی است.کلید واژگان: دستور نقش و ارجاع, رویکرد فارل, حرف اضافه با, ساخت منطقی, مقوله شعاعیThe abundant use of prepositions in Persian has led the present study to choose the framework of Role and Reference Grammar (RRG), a structural-functional theory of grammar, in order to investigate the logical structure representations of some sentences containing the preposition ba meaning 'with'. This is to find out the semantic and structural motivations of this preposition assignment to Persian NPs. This article concludes that the preposition ba, is a basically locative preposition and a radial category with senses related to the central, primary maning of 'togetherness' and 'having'. As a consequence, it can be shown that one cannot be restricted solely to the primary preposition assignment rules stated in RRG, and must focus on the semantic motivations to represent the logical structure of the sentences containing prepositions, in a better way. In this way, we avoid the problems and issues in RRG primary logical structure representations. In addition, the analysis presented in this study is able to justify the various uses of the Preposition ba in Persian, such as adverbial, commutative, theme-marking and, instrumental ba.Keywords: Role, Reference Grammar, Farrel approach, preposition ba, logical structure, radial category
-
حروف اضافه مقولاتی واژگانی اند که در گونه مکریانی از زبان کردی به دو صورت ساده و مرکب ظاهر می شوند و کتاب های دستور زبان کردی موجود، تعاریف و ساختمان و معانی آنها را فارغ از چارچوبی خاص بیان کرده اند. زبان شناسی شناختی دیدگاهی دقیق تر و نظام مندتر را در ارتباط با شناخت و بررسی حروف اضافه نسبت به دیدگاه های رایج فراهم کرده و معانی مختلفی را که توسط یک حرف اضافه بیان می شود به صورتی نظام مند در ارتباط با یکدیگر قرار می دهد. همچنین، مکتب شناختی قابلیت بررسی و مطالعه حروف اضافه را با توجه به قواعدی چون مفهوم سازی و پیروی از الگوهای استعاری حاکم بر زبان فراهم می کند. در این پژوهش ابتدا حروف اضافه در گویش مکریانی بر اساس پیکره زبانی که جزء منابع مکتوب و کتابخانه ای به حساب می آیند، معرفی شده و از میان آنها، حرف اضافه ساده (lá) که در ساخت دیگر حروف اضافه مرکب نیز در گونه مکریانی نقش اساسی را بازی می کند، به کمک روش توصیفی- تحلیلی و پیروی از الگوهایی چون گسترش استعاری حوزه مکانی و معانی پیرامونی بررسی و تحلیل می شود. آنچه که از این تحقیق بر می آید، ماهیت تصویرگونه ضمایر است که برآمده از تجسم ذهن انسان بوده و با استفاده از الگوهای آشنایی چون اندام های بدن او تبیین می شوند.کلید واژگان: حروف اضافه مکانی, حرف اضافه (lá), زبان شناسی شناختی, گویش کردی مکریانی
-
هدف این پژوهش، توصیف کاربردهای گوناگون نحوی و معنایی حرف اضافه ی «سی» (si) در گویش دلواری- و بررسی پیشینه ی تاریخی آن است. این حرف اضافه دارای دو کاربرد محمولی و غیرمحمولی است: متمم «سی» غیرمحمولی همیشه ضمیر پی چسبی مفعولی است، ولی متمم های «سی» محمولی نقش های معنایی مختلفی از قبیل مقصد، پذیرنده، ذی نفع، کنش پذیر و غایت دارند. در ارتباط با تاریخچه شکل گیری و کاربرد این حرف اضافه دو فرضیه مطرح می شود. طبق فرضیه اول، «سی» حاصل تحول آوایی حرف اضافه [aɵiy] در فارسی باستان و بسط معانی و کاربرد آن است. وجود حرف اضافه مشابهی در بافت زبانی مشابه با کاربرد آن در کتیبه داریوش و روند کلی تحول حروف اضافه به صورت های تهی این احتمال را کاهش می دهد. فرضیه دوم ریشه این حرف اضافه را در دستوری شدگی اسم «سوی» و تحول آوایی آن می داند. بنابر شواهد تاریخی از دوره های مختلف تطور زبان فارسی و شواهد گویشی فرضیه دوم محتمل تر است.
کلید واژگان: گویش دلواری, حرف اضافه محمولی, حرف اضافه غیرمحمولی, دستوری شدگیThis paper aims at describing the syntax-semantics of a frequent preposition [si] in Delvari and investigating its origin based on the extant evidence. The study shows that [si], as a non-predicative preposition, only hosts an object clitic, while it takes an NP complement, bearing as diverse thematic roles as goal, recipient, benefactive, patinet and purpose in its predicative usage. As to its historical origin, one hypothesis asserts that [si] is the result of phonetic change from an Old Persian preposition [aɵiy], followed by an extension in its meanings and usages. The existence of a phonetically similar preposition with a limited usage in the same meaning as [aɵiy] and the irriversibility of grammaticalization render this hypothesis less tenable. According to the second hypothesis, [si] is the grammaticalized form of the noun [sōg/suy]. Diachronic evidence from the evolution of Persian and the data from regional dialects make the second hypothesis more likely.Keywords: Delvari, predicative preposition, non, predicative preposition, grammaticalization -
مقاله حاضر به بررسی سه تکواژ پربسامد «-ænæ»، «-æwæ» و «-æɾæ» در زبان هورامی (گونه پاوه) می پردازد. ماهیت این تکواژها که به صورت پسوند به اسم می پیوندند و معنایی مشابه حروف اضافه دارند، چندان مشخص نیست. سوال این پژوهش این است که ماهیت این سه تکواژ چیست. در این راستا، نخست تعداد 52 حرف اضافه هورامی استخراج و طبقه بندی شدند، ساخت گروه حرف اضافه دار هورامی مشخص شد، حالت غیرصریح و نشانه های آن معرفی شدند و سه فرضیه مطرح شد که بر اساس آنها این سه تکواژ یا پس اضافه، یا اجزاء تشکیل دهنده حروف اضافه و یا تکواژهای حالت نما هستند. بررسی داده های زبانی نتایجی آن گونه به دست نداد که بتوان یک فرضیه را پذیرفتنی تر از بقیه به شمار آورد. در نهایت سه فرضیه مذکور با جهانی های مطرح شده مرتبط نیز محک زده شدند، اما این رویکرد نیز به نتیجه ای قطعی و متقن منتهی نشد. به نظر می رسد این سه تکواژ بقایای در حال حذف یا تغییر از یک نظام در گذشته زبان هستند، یا نظام پس اضافه ای یا نظام حالت. اظهار نظری دقیق تر از این ممکن نیست و بررسی بیشتری می طلبد.کلید واژگان: هورامی, حرف اضافه, پیش اضافه, پس اضافه, حرف اضافه دوطرفه, حالت غیرصریح, جهانی های زبانIn this paper we have investigated three frequent morphemes in Hawrami of Paveh, namely, -ænæ, -æwæ and -æɾæ. The nature of these morphemes is unknown. They are attached to nouns with a meaning like that of adpositions. We aim to explore what these morphemes are. We first elicited and classified 52 Hawrami prepositions, determined the structure of Hawrami Prepositional Phrase, introduced Oblique case and its markers in Hawrami, and then we put forward three hypotheses regarding the nature of the three morphemes. Based on our hypotheses, the morphemes are either postpositions, part of complex adpositions, or case markers. Analyzing the data we could not decide on the acceptability of either hypotheses. After all, we tried hypotheses with language universals, but this effort did not help, too. It seems that these three morphemes are disappearing or changing remnants of an old system in Hawrami postpositional or case system. We could not make any remark more precise than that.Keywords: Hawrami, Adposition, Preposition, Postposition, Circumposition, Oblique Case, Language Universals
-
مطالعه حروف اضافه در زبان فارسی می تواند گامی در جهت شناخت پیچیدگی های آن و کمکی در جهت تبیین صحیح ساخت زبان فارسی باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی معانی مختلف حرف اضافه ”به“ از منظر معنی شناسی شناختی است. برای این منظور از رویکرد چندمعنایی سامان مند تایلر و ایوانز (2003) در چارچوب معنی شناسی شناختی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. در جهت نیل به این هدف، مثال های مختلف از فرهنگ لغات سخن، معین و دهخدا، متون مختلف و مکالمات روزمره زبان فارسی استخراج شده و با بکارگیری رویکرد شناختی مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که این حرف اضافه دارای معانی مختلفی است که همه از یک معنی واحد یعنی ’الصاق و ارتباط‘ مشتق شده و شبکه ای به هم پیوسته را تشکیل می دهند و تمامی مفاهیم متمایز به طور نظام مند و با توجه به ملاک های تایلر و ایوانز، از پیش صحنه و مفهوم اولیه مشتق می شوند. این مفاهیم متمایز عبارتند از :مقصد، مخاطب سازی و پیش و نزد که زیرمجموعه مفهوم مقصد به شمار می آیند، بر روی، سازگار و مطابق، مقابل و برابر، توالی و ترتیب، تعلیل، استعانت و با استفاده از. همچنین نشان داده شد که کاربردهای مجازی این حرف اضافه موجب انباشت معانی استعاری بر تنها معنای صریح آن و منجر به چندمعنا شدن آن شده است. در واقع، معانی مشتق حروف اضافه در چندمعنایی حاصل بسط استعاری معانی مرکزی اند.کلید واژگان: معنی شناسی شناختی, چندمعنایی سامان مند, حرف اضافه, حرف اضافه به, شبکه معناییStudying prepositions in Persian can be a step to recognize the complexity of Persian language which will also help to explain its structure. The purpose of this research is to study different meanings of Persian preposition be according to cognitive semantic approach. To this end, Tyler and Evans′s principled polysemy approach (2003) has been selected to analyze the data. To achieve this goal, the data were collected from the texts of different Persian books and daily conversations and analyzed using the approach mentioned above. The results indicated that this preposition has different meanings all derived from a single meaning, making thus a joint connected network with all distinct meanings systematically derived from the protoscene and the primary sense as proposed by Tyler and Evans′s (2003) criteria. Also, it was shown that metaphor is one of the origins of polysemy, because it was made clear that metonymical uses of prepositions cause the accumulation of metaphoric meanings to the single explicit meaning of the preposition making it polysemic. In fact, the derived meanings of prepositions in polysemy are the result of metaphoric extension of central meanings.Keywords: Cognitive Semantics, principled polysemy, Persian preposition, be, semantic network
-
«با» یکی از حروف اضافه پرکاربرد زبان فارسی است که نقش های دیگری از جمله ادات صفت و نقش وندی را نیز می پذیرد. مقاله حاضر در چارچوب معنی شناسی واژگانی شناختی به بررسی مفاهیم گوناگون مقوله «با» در نقش حرف اضافه می پردازد. اهداف اصلی این مطالعه، نشان دادن تصادفی نبودن معانی گوناگون حرف اضافه «با» و ارائه شبکه معنایی حرف اضافه «با» است. نتایج حاصل از این تحقیق موید آن است که حرف اضافه «با» دارای شبکه معنایی منسجمی است که در آن، مفاهیم گوناگون این حرف اضافه در قالب سه خوشه معنایی مختلف، شامل خوشه توافقی، تقابلی، و وضعیتی، حول محور یک معنای سرنمونی، که همان معنای مجاورت و همراهی است، در قالب ساختاری شعاعی قرار گرفته اند.
کلید واژگان: رویکرد شناختی, مقوله شعاعی, شبکه معنایی, حرف اضافه باThe Semantic Network of the Preposition 'ba' in Persian: A Cognitive Study As one of the widely used prepositions in Persian, 'ba' (i.e. with) may also function as an adjective particle or affix. This paper studies various meanings of preposition 'ba' within a cognitive lexical semantics framework. It aims to show that the various meanings of this preposition do not emerge randomly. Drawing the image schemas of the prototypical meaning of this preposition and also proposing a semantic network for it are two other objectives of this study. The results show that the preposition 'ba' has a systematic semantic network in which various distinct meanings can be classified into three meaning clusters. These meaning clusters include, matching, opposing, and situational clusters, which are scattered around the prototypical meaning of vicinity and accompaniment within a radial structure.Keywords: cognitive approach, radial category, image schema, semantic network, preposition ba' -
حرف اضافه «در» یکی از حروف اضافه مکانی[1]فارسی و روشن ترین مفهومش، بیانگر رابطه هندسی- فضایی[2]بین شیء[3]متحرک (TR) و زمینه ای[4](LM) است که در آن واقع شده است؛ اما این واژه در کنار مفهوم مکانی اش، مفاهیم غیر مکانی[5]یا حالتی[6]متعددی را هم منتقل می کند. حال، سوال این است که آیا این مفاهیم، مستقل از هم هستند و به طور تصادفی، به یک صورت واژگانی واحد نسبت داده شده اند یا اینکه به هم مربوط اند و ریشه ای مشترک دارند. فرضیه مقاله حاضر، این است که پیامدهای نقشی متعلق به مفهوم مکانی حرف اضافه «در»، نقطه اتصال و ارتباط مفاهیم غیر مکانی این واژه با مفهوم مکانی اش هستند. برای روشن شدن این مطلب، نخست، بر اساس مثال های موجود در متون نوشتاری معمول در زبان فارسی، کاربرد های مفهوم مکانی این حرف اضافه و پیامدهای نقشی مرتبط با این مفهوم را در بافت های مختلف به دست آورده ایم؛ سپس بافت هایی را شناسایی کرده ایم که در آنها، زمینه جدا شدن پیامدهای نقشی از فضا های سازنده اولیه شان، یعنی رابطه هندسی- فضایی بین شیء و زمینه در مفهوم مکانی این واژه فراهم می شود؛ آن گاه به جدا شدن پیامدهای نقشی مربوط به مفهوم مکانی این حرف اضافه، تبدیل شدن آنها به متغیر های مستقل و در نهایت، شکل گیری مفاهیم غیر مکانی برای حرف اضافه «در» پی برده ایم؛ به این ترتیب، ارتباط بین مفاهیم به ظاهر دور از هم حرف اضافه «در» را مشخص کرده و در نتیجه، چند معنایی بودن آن را ثابت کرده ایم.
کلید واژگان: حرف اضافه در, چند معنایی, نظریه LCCM"Dar" is one of the Persian spatial prepositions; its core/typical sense reveals a spatial-geometric relationship between a trajectory (TR) and landmark (LM). There are some other non-spatial senses which are associated with this lexical form, too. But, how does a spatial relation give rise to non-spatial senses? The main purpose of this paper is to show that non-spatial senses of "Dar" are emerged from the usage of its spatial sense in different contexts. In fact, functional consequences of the usage of its spatial sense are the common points between spatial and non-spatial senses of "Dar". To clarify the above idea, we gathered different usage of"Dar" s spatial sense and their related functional consequences. Then, we recognized bridging contexts which lead to departure of functional consequences from their creating contexts. Finally, we explained that the departed functional consequences turn to independent parameters which contain linguistic contents of "Dar"s non-spatial senses.
Keywords: “Dar”, polysemy, LCCM theory -
در این پژوهش در بر آنیم که نشان دهیم روش متعارف کتاب های دستور زبان فارسی در ارائه معانی حروف اضافه زبان فارسی، تنها محدود به فهرست کردن کاربردهای آنهاست بدون آن که از ارتباط میان آن ها و برانگیختگی معانی گفتگویی به میان آید. این پژوهش روش کفایت مندتر را معرفی می کند که بر پایه یک شبکه معنایی مبتنی بر شباهت های خانوادگی نوع نخست محور شکل گرفته است و روابط مفهومی میان این معانی را نیز ظاهر می سازد. در نتیجه این تصور را که معانی حروف اضافه کاملا دلبخواهی هستند، رد می کند.
کلید واژگان: معناشناسی شناختی, حروف اضافه مکانی, حرف اضافه (از)There is a common practice of presenting a long list of meanings with no mention of the relationship among different meanings of a preposition, as an entry, in traditional Persian grammar books. The present paper argues that such a practice is far from adequate in the case of the preposition /az/, and that the more adequate way is to present a family resemblance semantic network, based on a prototype. The method presented here makes it possible to show the conceptual relations among the senses, and therefore refutes the common assumption that the meanings of prepositions are quite arbitrary.Keywords: cognitive semantics, spatial prepositions, Persian preposition, az
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.