به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "دگرگونی" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"

تکرار جستجوی کلیدواژه «دگرگونی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • محمد الادریسی الریاحی *

    شاعر پیشرو و هم بنیان گذار مجله *Souffles* در مارس 1966، عبد اللطیف اللعبی هیچ گاه از آثارش جدا نیست. البته، نویسنده نمی تواند از خلق خود فرار کند و نه خلق از زندگی او، اما آزمون هایی که او گذرانده، قلم او را تیز کرده و زبانش را شکل داده است. پشت جمله «من می توانم آنچه را که می نویسم» که ساختار اثر را شکل می دهد، حضور «من می توانم آنچه را که می خوانم» از سوی خواننده حس می شود. این بدان معناست که این صدای منحصر به فرد و بارور که از سبک های زیبایی شناختی فرار می کند و ژانرها را زیر پا می گذارد، خواننده را به کشف سرزمین هایی دعوت می کند که سرشار از تردیدهای عمیق و پرسش های سوزان است. این مقاله به تحلیل چگونگی تکامل تعهد شاعرانه اللعابی به سوی شکلی از تعهد زیبایی شناختی وسیع تر می پردازد که خواننده را در یک فرآیند همکاری متنی درگیر می کند. در این راستا، تحلیل مفهوم «جهان های ممکن»، همان طور که توسط امبرتو اکو نظریه پردازی شده، به ما کمک می کند تا این گشودگی و حرکت دائمی که ویژگی آثار اللعابی است را درک کنیم، جایی که متن به عنوان فضایی در حال بازترکیب مداوم تصور می شود و در نتیجه، پتانسیل های متعددی از یک مقاومت شاعرانه در برابر هرگونه تعرض به کرامت انسانی را بازتاب می دهد.

    کلید واژگان: تعهد, زیبایی شناسی ادبیات, شعر, دگرگونی
    Mohamed El Edrissi Reyahi

    Poète avant-gardiste et co-fondateur de la revue Souffles en mars 1966, Abdellatif Laâbi n’en finit pas de ressembler à son œuvre. Certes, l’auteur ne peut échapper à sa création ni la création à sa vie, cependant les épreuves traversées ont aiguisé sa plume et forgé son verbe. Derrière le « je peux ce que j'écris » qui structure l’œuvre, on sent la présence d’un « je peux ce que je lis » de la part du lecteur. C’est dire que cette voix singulière et féconde qui se joue des modes esthétiques et transgresse les genres invite le lecteur à explorer ses territoires nourris de doutes profonds et d’interrogations brûlantes. Cet article se propose d’analyser la manière dont l’engagement poétique de Laâbi évolue vers une forme d’engagement esthétique plus large, qui engage le lecteur dans un processus de coopération textuelle. En ce sens, l’analyse du concept de "mondes possibles", tel qu’il a été théorisé par Umberto Eco, permet de cerner cette ouverture et ce mouvement perpétuel caractéristique de l’œuvre laâbienne où le texte se conçoit comme un espace en perpétuelle recomposition, reflétant ainsi les potentialités multiples d’une résistance poétique à toute forme d’atteinte à la dignité humaine.

    Keywords: Engagement, Esthétique, Littérature, Poésie, Subversion
  • Seyedeh Solmaz Moosavi, Fazel Asadi Amjad *

    Modern Man, engaging the predicament of “identity” and “self”, seeks “love” as a redeeming power to reach affirmation of life and reconciliation. To discuss the issue, the concept of “becoming” as an innate motion and transformation in the process of love has been scrutinized from Gilles Deleuze and Molla Sadra Shirazi”s perspective. The concept of “becoming” in Deleuze corresponds with Molla Sadra”s “substantial motion” in the notion of “love”, both carrying out the phenomenon of perception and transformation. The concept of “love” in Deleuze”s theory appears as a rhizomatic experience of “expression of the other” and different possibilities with no message and centrality, just to reach a kind of individual and unique “affect”, and this singular affect is sufficient to generate transformation. Sadra, on the other hand, presents love as the seed corn of all being, leading to a hierarchical motion through “systematic ambiguity of existence” towards a kind of cosmic unity and reconciliation. The theories of Deleuzian “becoming in love” and Sadraian “substantial motion and love” have been applied to scrutinize the practicality and confrontation of the notions in the case of redeeming modern man from nihilism, sense of alienation, distress, and bewilderment.

    Keywords: Love, Becoming, Substantial Motion, Identity, Unity
  • وحید مبارک*

    فردوسی اغلب روایت های پیش از خود را که در کتاب هایی چون سیرالملوک ها، خداینامه ها، شاهنامه ابوالموید بلخی، شاهنامه منثور ابومنصوری و گشتاسب نامه (دقیقی) گفته شده بودند، با گزینش، جمع کرد و پس از آن، مرجع اصلی مردم و حماسه خوانان گردید. سرایش شاهنامه، سه موج مقلدان یا پیروان، دوستداران و دلبستگان و سرانجام مخالفان را به وجود آورد. مختاری و دیگر حماسه سرایان پس از فردوسی، می کوشیدند با روایت داستان هایی که فردوسی آن ها را در شاهنامه سترگ خویش نیاورده و یا از طول و تفصیل دادن به آن ها چشم پوشی کرده و تنها بخشی از داستان را آورده و یا اشاراتی بدان نموده بود، پا در کنار پای حماسه سرای بزرگ بنهند. البته ایرانشاه (ایرانشان) بن ابی الخیر و اسدی طوسی، از پیروان موفق فردوسی هستند. اهمیت کار عثمان مختاری به دلیل آن است که در حوزه مخالفان شاهنامه؛ یعنی وابستگان به دربار غزنوی قرار دارد. این تحقیق کوشیده است با شیوه توصیف و تحلیل و دید بینامتنی و اثرگذاری متنی بر متن دیگر، ابتدا به بررسی جایگاه شهریارنامه و عثمان مختاری در حماسه سرایی بپردازد و سپس، به اختصار، شهریارنامه را با شاهنامه، از جنبه ادبی، زبانی و فکری مقایسه کند و از این رهگذر، چگونگی تاثیر شاهنامه بر شهریارنامه را بیان نماید. یافته ها نشان می دهد که مختاری برای رهایی از دلهره تاثیر، تغییراتی را در شکل، ساختار و محتوای اثرش نسبت به شاهنامه ایجاد کرده است که سبب عامیانه شدن اثر او شده است.

    کلید واژگان: شاهنامه فردوسی, شهریارنامه مختاری, بینامتنیت, همگونی, دگرگونی
    Vahid Mobarak*

    By selection, Ferdowsi collected most of his earlier narrations, which were narrated in books such as Sir al-Muluk, Khodaynameh, Shahnameh of Abu al-Muayyid Balkhi, Shahnameh of Abu Mansouri (prose), and Goshtasbnameh (Daqiqi), and later, the main reference of people and epic Readers. The composition of the Shahnameh created three waves of imitators or followers, lovers and admirers, and finally opponents. Mokhtari and other epic poets after Ferdowsi tried to narrate stories that Ferdowsi did not include in his great Shahnameh or ignored their length and detail and brought only a part of the story or made references to it. Stand at the foot of the epic palace. Of course, Iranshah (Iranshan) Ibn Abi al-Khair and Asadi Tusi are successful followers of Ferdowsi. The importance of Osman Mokhtarichr('39')s work is due to the fact that he is in the circle of the opponents of Shahnameh, that is, those affiliated with the Ghaznavid court. This research has tried to examine the position of Shahriyarnameh and Osman Mokhtari in the epic by describing and analyzing and intertextual view and textual effect on another text, and then, briefly compares Shahriyarnameh with Shahnameh in terms of literature, language and thought. In this way, explain how the Shahnameh affects the Shahriyarnameh. The findings show that Mokhtari, in order to get rid of the apprehension of influence, has made changes in the form, structure and content of his work compared to Shahnameh, which has caused his work to become popular.

    Keywords: Ferdowsi Shahnameh, Shahriyarnameh Mokhtari, intertextuality, homogeneity, transformation
  • حمیدرضا خوارزمی*

    یکی از نظریه های کلی در مورد قهرمانان این است که در گذر زمان دچار تحول می شوند و با معیارهای انسان هایی که در شرایط تاریخی و جغرافیایی با شرایط فکری گوناگون می زیند، شکل خاص خود را به دست می آورند. از محورهای فکری آریایی های هند و ایرانی، گرایش به رویدادهای طبیعی بوده است که مهرپرستی به عنوان یک پدیده در ذهن این اقوام در دوره های گوناگون کارکردهای خاصی به خود گرفته است. حال این پرسش مطرح است که مهر در اسطوره ها با گذر زمان دچار چه تحولی می شود و با پدیدآمدن حماسه، مهر چه شکل و شمایلی به خود گرفته است؟ نگارنده سعی کرده است با توجه به الگوهای اسطوره ای و حماسی جواب درخوری به این پرسش دهد. بر این مبنا ابتدا چگونگی هستی یافتن مهر در اسطوره های هند و ایران بررسی شده  و کم کم تحول او در اسطوره های ایرانی و مرزهای خارج از ایران باز نموده می شود   و سپس، چگونگی تبدیل این ایزد به چهره حماسی جمشید با  ارایه دلایل مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است.نتیجه پژوهش حاضر این است که مهرپرستی با فتوحات ایرانیان پا به غرب می گذارد و پس از پذیرفتن بعضی کارکردهای خدایان خورشیدی،  با چهره جدیدی به شکل انسان در اساطیر ایرانی به روند تکاملی خود ادامه می دهد.  میترا در حماسه ملی ایران، با توجه به شکل قبلی خود و  تحولی که در پدیده ها به وجود آمده، در شکل جدیدتر با چند پدیده ترکیب شده، در جلوه جدید الگوی قهرمانی، در چهره شخصیتی به نام جمشید پدیدار می گردد. در این مقاله به شیوه تحلیل محتوا مبنای تکوین و تحول مهر در اسطوره و حماسه بررسی خواهد شد.

    کلید واژگان: اسطوره, مهر, جمشید, حماسه, دگرگونی
    Hamidreza Kharazmi*

    Genesis of Mehr in myths and development it to Jamshid on epicOne of the general theory about the heroes is that are developed over time and with the men who live in different terms of historical and geographical conditions to acquire its own form. One of the intellectual pillars of Iranian and Indian Aryans, the tendency has been that natural events .The question now is that with the passage of time stamped with the legend,  what transformation will be created and the epic, love the look and have taken?The author has tried according to the patterns of mythic and epic proper answer to this question.Alpha Mhrparsty as a phenomenon in the minds of certain functions of this family has taken various courses. West puts up Mhrprsty with the Persian conquest, and then accept the new face of solar deities, some functions of the human form - Godchr('39')s own evolution continues. Structures Mithra in Iran, according to their previous form and the transformation that occurred in the phenomena ,combined with the newer, In a more recent phenomenon, combined with new paradigm in the face of the title character reveals the name of Jamshid. In this paper, research and analytical way, the genesis and evolution of

    Keywords: Epic, myths, Jamshid, genesis, Mehr, development
  • سیده یاسمین سجادی، منصوره سجادی*

    شخصیت اصلی رمان سووشون، زری است. او عاشق خانواده اش است و این وابستگی از او زنی مطیع و ترسو ساخته است و فردیت را از او می گیرد. از ابتدای داستان زری درمیان شجاعت و ترس در نوسان است، تا زمانی خون شوهرش به ناحق ریخته می شود و او تصمیم می گیرد شجاع باشد و شی انگاری را از خود دور کند. در رمان دگرگونی سسیل و هانریت هر کدام به نوعی زن های زندگی شخصیت اصلی رمان یعنی آقای لئون دلمون را تشکیل می دهند، که هر دو زنانی هستند که کاملا در ذهن شخصیت اصلی داستان، آقای لئون دلمون، به شی انگاره تبدیل شده اند و تا پایان رمان شی انگاره باقی می مانند .در این پژوهش به بررسی تطبیقی وضعیت شی انگاری در دو رمان سووشون و دگرگونی می پردازیم. نتایج این مطالعه نشان می دهد که شخصیت های اصلی زن در این دو اثر دچار شی انگاری می باشند. اگرچه امکان رهایی در رمان دگرگونی مطرح و ارائه نمی شود اما در رمان سووشون امکان رهایی زن از شی انگاری طرح می شود و امکان فردیت او در پایان رمان مورد بسط قرار می گیرد.

    کلید واژگان: سووشون, سیمین دانشور, شیءانگاری, میشل بوتور, دگرگونی
    Seyedeh Yasamin sajjadi, Mansourh Sajjadi*

    Comparative literature is a kind of interdisciplinary research study and it is a branch of history of literature which considers historical and literal relations between two or among several national literatures. This study comparatively considers the objectification of female characters in Suvashun written by Simin Daneshvar and a change of heart ( la modification) by Michel Butor. The main character of Suvashun is Zari, which is a woman of family And this dependence makes her timid and obedient and takes the subjectivity away from her. From the beginning of the story she is in fluctuation between fear and bravery until the moment when her husband is assassinated and then she decided to be brave and remove her objectification. In Change of heart, Cecile and Henriette are the two women who suffer from the imposed objectification in the mind of the main character mr Leon Delmon and until the end of the story this objectification lasts. Leon Delmon wants his wife as a lady who manages his house affairs and his beloved as a lady to promenade with her in Rome. The results of the present study showed that female characters of these two novels suffer from objectification. In change of heart there is no way for them to be free from objectification while in Suvashun there exist a possibility for the female character to be free from objectification and her subjectivity is developed at the end.

    Keywords: Sushoun, Daneshwar, objectification, butor|change of heart, subjectivity
  • سمیه رستمی پور*، فاطمه خان محمدی
    در دوران پس از جنگ جهانی دوم، اهمیت فضا دوچندان می شود. در عصر برتری فضا بر زمان، استقلال فضا و زمان، جای خود را به پیوستار «فضا زمان» می دهد. فضا زمان، زمان را از مفهوم خطی خارج و آن را به صورت لایه لایه معرفی می کند. در این پژوهش، فضا زمان در گفتمان متن دگرگونی اثر میشل بوتور، نویسنده رمان نو فرانسه، با رویکرد نوین گفتمان جغرافیایی از دیدگاه برتراند وستفال مورد بررسی قرار گرفت. نویسنده با بهره گیری از فضای متن، تاثیر زمان بر تحول فضا را برای خواننده به تصویر کشیده است. پرسش های این پژوهش عبارت اند از: نقش زمان در تحول فضا چیست؟ فضای متنی چگونه تحول فضا زمان را در خلال نوشتار به مخاطب معرفی می کند؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که فضا در کنار زمان، پیوستار فضا زمان را به وجود آورده است و برای تحلیل فضا نمی توان عنصر زمان را به عنوان عنصر قاطع و جدایی ناپذیر فضا در نظر گرفت. اگر زمان متحرک و متغیر است پس فضا نیز متغیر و پویاست. بنابراین، این گفتمان متن است که امکان بازنمایی فضای متحول شده و چندلایه در طول زمان را فراهم می کند. هدف درک فضای بازنمایی شده در اثر ادبی و تغییرات آن در بستر زمان است تا خواننده بتواند این فضا را درک کند و آن را در ذهن خود بازنمایی کند.
    کلید واژگان: گفتمان جغرافیایی, فضا زمان, فضای متنی, میشل بوتور, دگرگونی
    Somaye Rostamipour*, Fatemeh Khanmohamadi
    After the World War II, the notion of spatiotemporality plays an important role instead of space and time independence from each other. This emphasizes time category and all its strata and dimensions. Based on the theoretical framework of geo-criticism and according to Bertrand Westphal's point of view, the present study attempts to investigate spatiotemporality from textual space, relying on La Modification novel by Michel Butor in order to create a new study of this novel on elements of geo criticism. Space evolution during time is described in textual space by Michel Butor's novel. Research questions are: what is the role of time in space evolution? How the spatiotemporality evolution in Butor novel is described? Therefore, results of this paper demonstrated that space cannot be analyzed without considering the temporal strata and intervals; space and time have created a spatio-temporal continuum. Space and time are inseparable elements in geo-criticism. If time is dynamic and variable, the space is also variable and dynamic. Therefore, the only way to represent transformed and stratified space is paying attention to textual space. This paper aims to scrutinize the represented space and its changes in literary discourse, so that the reader can imagine this space and represent it in his/her mind.
    Keywords: Geo-criticism, Spatio-temporality, textual space, Michel Butor, La Modification (A change of heart)
  • محمدرضا بختیاری*

    «رند» از جمله واژه های است که در ادبیات عرفانی کاربرد زیادی دارد؛ تاکنون شعرا و نویسندگان زیادی در این زمینه تفحص کرده اند. این واژه ، در میان شاعران عارف به گونه متفاوتی به کار رفته است. گاهی به صورت منفی و بعضا به شکل مثبت از آن استفاده شده است. رند به معنی ، عاشق پیشه ، مخالف زهد و زاهد و نام وننگ ، سرخوردگی و نفرت از نام و ننگ ، زیرک ، بی قید و بند و لاابالی در میان اشعار شاعران به کار رفته است. هدف از این جستار نشان دادن کاربرد «رند» در میان شاعران بزرگی چون «سنایی» ،«عطار» ،« خاوجوی کرمانی» و « سعدی» و « حافظ » و بررسی دگرگونی مفهوم رند در ادبیات عرفانی است. طبق بررسی در این مقاله واژه رند در دوره دوم در متون فارسی بار مثبتی به خود می گیرد و شخصیتی مثل انسان کامل، با صفاتی چون عاشقی ، دردنوشی و وارستگی به خود می گیرد در «گلستان» و «بوستان» سعدی رند چهره منفی دارداما در غزلیات چهره عاشقانه دارد.عطار رند را مفلس و باده نوش می داند . در دوره سوم رند مفهوم منفی دارد. پس از حافظ رند، به فرصت طلب، حقه باز و فریبکار اطلاق می شد.این جستار سیر دگرگونی «رند » را از دیدگاه برخی از شاعران عارف مورد بررسی قرار می دهد.

    کلید واژگان: ادبیات, عرفان, شاعران, رند, دگرگونی
    Mohammad Reza Bakhtiary *

    rogue is among words that in theosophical literature has a lot of usage, as yet a lot of writters and poets, had probed in this field. This word among theosophist poets had a different usage. Sometimes have been used in negative and sometimes in positive way. rogue means "amative" is the opposite of asceticism and devout and name, disillusionment and disgust, shrewd, uninhibited slovenly used among poems of poets. The aim of this issue is showing the usage of rogue, among eminent poems, like: Sadi, Hafez, Attar, Sanaei, Khajoye kermani and check the metamorphosis means of rogue in theosophical literature. By studing of poems and theosophists books, we can note the deepness of metamorphosis and semantic diffrences of "rogue" word from poets point of view. Without doubt with comparision of different semantic meaning o The aim of this research is to show the use of the term “rogue” among great poets like Sanā'ī,Attar, Khwaju Kermani, Sa’adi and Hafez, and to investigate the conceptual change of the termin mystical literature. According to the present article the term had a positive load in the secondperiod in Persian texts and introduced the characteristics of a perfect human with attributes ofloving, moaning and piety. In Sa’adi’s Golestan and Boostan “rogue” has a negative face, buttakes a positive face in Ghazaliat. Attar considers the rogue holy and bibulous. In the third periodrogue has a negative concept. After Hafez, it was attributed to opportunist, cunning and deceitfulone.

    Keywords: literature, theosophy, poets, rogue, metamorphosis
  • رحیم کوشش، فاطمه مدرسی، زهرا نوری
    ادب تعلیمی، از آغاز شعر فارسی تاکنون به صورت نوع ادبی مجزا یا درآمیخته با انواع دیگر ادبی کاربرد داشته و در هر دوره ادبی متناسب با تغییرات سبکی آن دوره، دگرگونی های آرامی را پذیرفته است. این گونه ادبی با انقلاب مشروطه و تغییر در مبانی نظری شعر، چندین دگرگونی اساسی یافت؛ مهم ترین دگرگونی آن همسوشدن با تحولات سیاسی و اجتماعی کشور بود؛ درنتیجه تعالیمی مانند سفارش مخاطب به وطن دوستی و مبارزه با استبداد و استعمار افزایش یافت. در این پژوهش چهار جریان اصلی شعر معاصر (شعر مشروطه، سنت گرایان معاصر، شعر نو، شعر مقاومت) ازنظر این دگرگونی سبکی بررسی می شود. نتیجه بررسی بیانگر این نکته است که دگرگونی های اجتماعی در همه جریان ها بر ادب تعلیمی تاثیر گذاشته و آن را به سمت شعر پایداری و اعتراضی هدایت کرده است. این تاثیر در جریان های مشروطه و شعر نو و جریان مقاومت کاملا آشکار است؛ اما در جریان سنت گرایان نمودی ندارد؛ گفتنی است در همه جریان ها نگرش شاعران در بیان آموزه های اخلاقی هماهنگ با مسائل جامعه تغییر یافته است.
    کلید واژگان: ادب تعلیمی, شعر معاصر, اجتماع, جریان, دگرگونی
  • احد مهروند*، شیرین امامی
    تحقیق حاضر به بررسی روایت شناسانه پیرنگ درونی سه حکایت مثنوی معنوی، «طوطی و مرد بازرگان»، «مار و مرد مارگیر» و «استاد و شاگردان»، بر اساس نظریات ارسطو در کتاب فن شعر، می پردازد و با استناد به نظریات وی در مورد «پیرنگ تاثیرگذار» می کوشد عناصرارسطویی «دگرگونی» (Peripetia) و «کشف و وقوف» (Anagnorisis) در حکایات مذکور را بشناساند، عناصری که از آن طریق، مولانا مفاهیم اخلاقی و تعلیمی از طریق ایجاد حس ترس و ترحم را به خواننده منتقل کرده است. «کشف»، در این حکایت ها از نوع پنجم و ششم کشف های ارسطویی ست که آن ها را کشف های تاثیرگذار می نامند که از ترتیب حوادث و یا برداشت نادرست شخصیت ها از وضعیت موجود، نشات می گیرند. این نوشتار، بر آن است تا به این سوال پاسخ دهد که آیا می توان نظریات ارسطو را در بررسی شعر روایی مولانا به کار برد؟ روش تحقیق در آن بیشتر مقایسه ای، تطبیقی و تحلیلی است که از ابزارهای اسنادی بهره جسته است.
    کلید واژگان: مثنوی معنوی, مولانا, روایت شناسی, فن شعر ارسطو, دگرگونی, کشف و وقوف
    Ahad Mehrvand *, Shirin Emami
    This present article aims at examining a narratological study of the inner plot of selected stories of Masnavi-Ma’navi –namely, “The Parrot and the Merchant”, “The Snake and the Snake-Catcher”, and “Students and their Teacher”- on the basis of Aristotle’s theories as discussed in his seminal work Poetics. Introducing Aristotle as the founder of narratology and using his ideas about an effective plot as discussed in Poetics, we aim at investigating the moral lessons conveyed through the use of the two Aristotelian concepts of Peripetia and Anagnorisis. The selected stories contain the fifth and sixth forms of Aristotelian discovery, the most effective forms of discovery, which are formed either through the natural sequence of events, the false inference, or deception of the characters. The article tries to answer the question: Are Aristotelian theories of Peripetia and Anagnorisis applicable to Mowlana’s narrative poetry? This research has profited from comparative and analytical methodology.
    Keywords: Masnavi-Manavi, Mowlana, Narratology, Aristotle's Poetics, Peripetia, Anagnorisis
  • محمدرحیم احمدی
    در این مقاله پس از بررسی مسائل نظری مربوط به ترجمه شعر، به تحلیل فنون ترجمه ای سپانلو در برگرداندن شعر کشتی مست اثر آرتور رمبو و تغییرات صورت گرفته بر متن اصلی پرداخته ایم. ایستار مترجم-شاعر سپانلو در قبال مسائل اساسی شعر یعنی ضرباهنگ، نماد و صور خیال مورد تدقیق قرار داده و دیده ایم که ترجمه شعر در نزد سپانلو، پیش از آنکه مسئله وفاداری نسبت به متن اصلی یا فاصله گرفتن از آن باشد، نوعی تجربه شاعرانه و طرح پرسش است.
    کلید واژگان: ترجمه شاعرانه, شیوه های ترجمه, دگرگونی, پرسش انگیزی, ضرباهنگ, صور خیال
    Mohammad, Rahim Ahmadi
    Dans cet article, nous nous proposons d’étudier les différents procédés traductifs chez le poète-traducteur iranien Mohammad-Ali Sépanlou, dans la traduction du Bateau ivre de Rimbaud et les transformations qu’il apporte au texte original. En examinant la problématique générale de la traduction poétique et la question de son aporie, nous avons vu comment le traducteur, poète qu’il est, a abordé pratiquement les questions essentielles de la poésie, à savoir le rythme, l’image, le symbole, etc. Nous avons finalement conclu que la traduction poétique chez Sépanlou se pose moins comme une question de fidélité ou de liberté que comme une question d’expérience du poète.
    Keywords: Traduction poétique, procédés traductifs, transformations, aporie, rythmes, images
  • غلام عباس رضایی هفتادر، جواد گرجامی
    پیدایش شعر سپید در عصر حاضر نقطه عطفی در تاریخ زبان و ادبیات عربی بشمار می-رود. با تولد این پدیده نوین شعری مفهوم کلی شعر و به ویژه موسیقی شعری دگرگون شد. بدین ترتیب در راستای فرآیند مذکور ساختار موسیقایی شعر معاصر عربی از بافت سنتی و کهن خود خارج شد و معماری کاملا متفاوتی پیدا کرد. معماری مذکور که در شکل گیری آن علاوه بر شاخص های کمی، شاخص های کیفی نیز به کار گرفته شده بود، بیشتر در فضای درونی شعر تحقق می یافت. امری که به نوبه خود کارکرد موسیقایی شعر معاصر عربی را نیز تحت الشعاع خود قرار داد. از این رو موسیقی شعری نه تنها یک پدیده صرف-آوایی (phonetical henomenon)‎ بلکه یک عنصر فراگیر و همه جانبه ای بود که در سایه آن روابط گفتمانی و دیالکتیکی (Discursive & Dialectical relations)‎ بین کنش های فکری و عاطفی و ساختهای زبانی متن شعری ایجاد شده بود. امری که در نهایت گواهی بر غنا و ژرفای موسیقایی در شعر سپید بود.
    کلید واژگان: شعر سپید عربی, ایقاع, دگرگونی, ساختار موسیقایی
    Gholam Abbas Rezaee Haftador, Javad Garjami
    At present, arising of blank verse is assumed as a turning point in Arabic language and literature. By birth of poetic modern phenomenon, verse total meaning and especially its poetic music were transformed. As a result, in the course of the given process, musical structure of contemporary Arabic verse exited from its traditional and ancient texture and reached to a completely different architecture. The aforesaid architecture, in which qualitative parameters have been adopted in its formation rather than quantitative ones, has been realized in verse internal space. This was, in turn, overshadowed musical performance of Arabic contemporary verse as well. Hence, musical verse was deemed not only as a Phonetic Phenomenon, but a broad- based and comprehensive element under its light the Discursive and Dialectical Relations have been established among intellectual, emotional actions and lingual structures in poetical text; the fact that was an evident for musical richness and depth in Blank Verse
    Keywords: Transformation, Musical Structure, Poetic Rhythm, Arabic Blank Verse
  • امیر سعید شهرتاش
    درمیان داستان های کوتاه صادق هدایت سه قطره خون (از مجموعه ای به همین عنوان) یکی از پیچیده ترین و همگون ترین نوشته های وی از حیث قالب ومحتوا در مقایسه با بوف کور است؛ به گونه ای که آن یک را می توان «طرح اولیه» ی این یک به حساب آورد. من راوی سه قطره خون، همچون من راوی بوف کور، هیچ سنخیتی میان خود وآدم ها و محیط اطرافش نمی بیند؛ از این رو نیازی شدید به تک گویی درونی از طریق نگارش در خود احساس می کند. از میان تمام خطوط در هم و بر هم روی کاغذ تنها چیزی که می توان خواند این است: «سه قطره خون». تمام داستان و تمام شخصیت ها حول همین محور شکل گرفته اند و شبکه ای از ارتباطات و دگرگونی ها را پدید آورده اند. سه قطره خون اثری است بغایت نمادین و دشوارفهم. از این رو ما در این مقاله- که عنوان سه قطره خون یا سه گانه ی یک درد را برای آن برگزیده ایم – می کوشیم تا با تحلیل نماد های داستان، آنچه زندگی روانی و اجتماعی من راوی را تحمل ناپذیر و او را «دیوانه» کرده است بررسی کنیم.
    کلید واژگان: سه قطره خون, نماد, نمادگرایی, عشق, دوستی, خیانت, انتقام, همانندی, تکرار, دگرگونی
    Amir SaÏd Chahrtache
    Parmi les nouvelles de Sadegh Hedayat Trois gouttes de sang (d’un recueil de nouvelles du même titre) est la nouvelle qui, du point de vue de la forme et du fond, semble être la plus complexe et à bien des égards la plus comparable avec La chouette aveugle, et cela à telle enseigne qu’on peut la considérer comme une sorte d’ «esquisse» de cette dernière. Le héros-narrateur des Trois gouttes de sang, à l’instar de celui de La chouette aveugle, n’a rien de commun avec son entourage et il n’est aucunement adapté à son milieu social. C’est pourquoi il se lance dans un monologue intérieur qu’il n’hésite pas à jeter sur le papier. Parmi toutes les choses illisibles qu’il a écrites, voilà trois mots lisibles: «trois gouttes de sang», axe autour duquel s’ordonnent tout le récit et se meuvent tous les personnages, ce qui donne lieu à un réseau de correspondances et de métamorphoses. Symbolique par excellence, Trois gouttes de sang est difficile à déchiffrer; c’est pourquoi tout en analysant le symbolisme de la nouvelle, nous nous sommes proposé, dans l’articule présent, d’étudier ce qui a rendu intolérable la vie au héros-narrateur, aussi bien sur le plan de la vie psychique que sur celui de la vie sociale, faisant de lui un «fou».
  • حسن کریمیان
    چگونگی شکل یابی شهر باستانی بم، همانند سایر شهرهای باستانی ایران، چندان روشن نیست، در این مقاله تلاش شده تا با استفاده از منابع و متون تاریخی تحریر شده توسط مورخین، جغرافی نویسان مسلمان و نیز سیاحان یا ماموران رسمی- که به این منطقه سفر داشته اند - چگونگی شکل یابی، توسعه و تخریب شهر بم مورد بررسی قرارگیرد. در این مقاله اثبات گردیده است که اگر چه فرم عمومی شهر تغییر یافته و دیوارهای دفاعی آن مکررا تخریب شده اند، لیکن از بدو پیدایش تا سده های اخیر حیات در آن استمرار یافته است.
    کلید واژگان: شکل یابی, توسعه, دگرگونی, استمرار, تخریب
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال