جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "معناشناسی" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"
تکرار جستجوی کلیدواژه «معناشناسی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
زبان اهمیت بسزایی در انتقال فرهنگ و واژگان دارد؛ همچنین زبان به عنوان یکی از مهم ترین عناصر، نقش اساسی و فعالی در حفظ و انتقال میراث تاریخی و فرهنگی یک ملت دارد. این مقاله مبتنی بر تجربه گرایی و عقل گرایی دوگرایش متضاد در معناشناسی و با استفاده از روش تطبیقی و توصیفی، واژه «گاو» را به عنوان موضوع تحقیق خود قرار داده است و با کاوش در چهارده فرهنگ لغت به مقایسه نظام معنایی «گاو» در زبان های فارسی و چینی به شباهت ها و تفاوت های این واژه از جنبه های کاربردشناسی و معناشناسی (کنایه، استعاره) در ادبیات دو زبان می پردازد. پژوهش ها نشان می دهد که کلمه «گاو» در فارسی بار معنایی منفی و تحقیرآمیزی دارد و بیشتر برای استعاره در مورد افراد احمق، ناآگاه از آداب معاشرت و ترسو به کار می رود؛ درحالی که در زبان چینی، واژه گاو استعاره ای از افراد قدرتمند، سخت کوش، لجباز لاف زن و خودخواه است. گاو در زبان چینی باستان نماد مقام و منزلت و در فارسی باستان نماد باروری می باشد؛ زیرا گاو از مفیدترین حیوان ها به شمار.کلید واژگان: گاو, تحلیل تطبیقی, بار معنایی, معناشناسی, کاربردشناسیLanguage has a very significant role in transferring culture and vocabulary; in addition, language, as one of the most important elements, plays a fundamental and active role in preserving and transferring the historical and cultural heritage of a nation. This study is based on empiricism and rationalism, two opposing tendencies in semantics, uses the comparative and descriptive method to do research into the word "cow", compares the semantic system of "cow" in Persian and Chinese languages, and looks at the similarities and differences of this word from the aspects of usages and semantics (irony and metaphor) in the literature of the two languages by exploring fourteen dictionaries. The studies show that the word "cow" in the Persian language has a negative and derogatory meaning and is mostly used as a metaphor for stupid, ignorant of etiquette, and cowardly people; while in the Chinese language, the word "cow" is a metaphor for powerful, hardworking, stubborn, boastful, and selfish people. In the ancient Chinese language, the "cow" is a symbol of status and dignity, and in the ancient Persian language, it is a symbol of fertility; because the cow is one of the most useful animals.Keywords: Cow, Comparative Analysis, Meaning, Semantics, Usages
-
معناشناسی شناختی، معنا را با تکیه بر پردازش اطلاعات ذهن انسان، بررسی و مفاهیم زبانی را مقوله بندی می کند. در این روش، واژگان و به ویژه حروف، دارای معنای اصلی و سرنمونی هستند. این معنا با معانی فرعی مرتبط می گردد و شبکه ی شعاعی ایجاد می کند. لذا حروف در متون به ویژه در قرآن با توجه به موقعیت، معنا پیدا می کند. معنای سرنمونی حرف"باء" در قرآن کریم، الصاق است و سایر معانی سببیت، استعانت، تاکید، مقابله، تعدیه و قسم از آن منشعب می گردد. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی، کاربردها و معانی حرف "باء" در سوره مائده را در ترجمه های فارسی آقایان : مکارم شیرازی، فولادوند و الهی قمشه ای ارزیابی می کند. طبق یافته های پژوهش، همان معنای اصلی حرف "باء" یعنی الصاق و برتری در ترجمه ها منتقل شده است.کلید واژگان: شبکه معنایی, معناشناسی, حرف باء, حروف جرCognitive semantics examines meaning by relying on the human mind's information processing and categorizing linguistic concepts. In this method, words and especially letters carry the main meaning. Each main meaning is connected with secondary meanings and creates a radial network. Therefore, the letters in the texts, especially in the Qur'an, gain meaning according to the context. The primary meaning of the letter "ba" in the Holy Quran is attachment, from which other meanings of causation, help, emphasis, confrontation, modification and swearing can be derived. Using a descriptive-analytical method, the present study evaluates the uses and meanings of the letter "ba" in Surah Ma'idah in the Persian translations by Makarem Shirazi, Foladvand, and Elahi-Qomshei. According to the findings of the present research, these translators have focused mostly on the original and common meaning of the letter in the semantic network, i.e., attachment and superiority. The reason for this claim is that, for example, they did not convey the exact meaning regarding emphasis, and in most cases, instead conveying the emphatic meaning, they chose the traditional equivalent of "to", conveying the concept of attachment.Keywords: Semantic Network, Cognitive Semantics, Letter Ba, Prepositions, Categorization
-
آمادگی ساختاری به عنوان یک سیستم کارآمد در مطالعه نمایه های ذهنی زبان پیشنهاد شده است. با این حال، برای کشف مکانیسم های زیربنایی این سیستم به تحقیق نیاز است. این مطالعه تلاشی برای بررسی اینکه آیا جملاتی که محتوای معنایی مشترک ندارند، اما ساختار نحوی مشابهی دارند می توانند یکدیگر را پرایم کنند یا خیر بود. 90 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز در این مطالعه شرکت کردند و بر اساس عملکرد آزمون مهارت به دو گروه متوسط به بالا یا متوسط تقسیم شدند. هر دو گروه در مرحله پیش تست یک فیلم صامت را روایت کردند. در مرحله پرایمینگ، شرکت کنندگان با خواندن و امتیاز دهی به کتاب های حاوی تصاویری که جملاتی حاوی افعال حرکتی انها را دنبال میکرد بودند پرایم شدند. بلافاصله پس از آن، یک فیلم صامت دیگر را روایت کردند. فرض بر این بود که اگر ساختارهای غیرمرتبط معنایی بتوانند همدیگر را پرایم کنند، همانطور که توسط برخی از یافته های گزارش شده پشتیبانی می شود، پرایم کردن شرکت کنندگان با افعال عبارتی حرکتی، استفاده از افعال عبارتی غیرحرکتی را در مرحله بعد پسا تست افزایش می دهد. با این حال، نویسندگان نتوانستند تفاوت معنی داری بین عملکرد شرکت کنندگان در مرحله قبل از تست و مرحله بعد از تست پیدا کنند. یافته ها از این ادعا حمایت می کنند که شباهت نحوی برای شروع پرایمینگ ساختاری کافی نیست و به نظر می رسد که معنایی مشترک مورد نیاز باشد. یافته ها با توجه به نقش های معنایی و معنای ترکیبی در مقابل غیرترکیبی توجیه می شوند.
کلید واژگان: پرایم ساختاری, نحو, معناشناسی, تولید زبان دوم, نقش های معناییSyntactic priming has been suggested to be an efficient paradigm in studying mental language representations. However, further research is needed to explore the underlying mechanisms. Recently it is suggested that argument-based constructions are present at both the syntactic and discourse levels of representation predicting that priming effect does not occur in the absence of shared semantic content. The study used a pre-test and post-test approach within a quasi-experimental design to investigate whether sentences with no shared semantic content, but similar syntactic structure, could prime one another in L2 written production tasks. Ninety students at the University of Tabriz participated in the study and were divided into intermediate or upper-intermediate groups based on their proficiency test performance. Both groups narrated a silent movie in the pre-treatment phase. In the treatment phase, the participants were primed with motion phrasal verbs by reading and rating a booklet including pictures followed by phrasal motion verbs describing them. Immediately afterward, they were required to narrate a silent movie. It was hypothesized that if semantically unrelated structures could prime one another as is supported by some reported findings, priming participants with motion phrasal verbs would boost non-motion phrasal verb usage in the treatment phase. However, the authors failed to find a significant difference between the performance of participants in the pre-treatment vs. post-treatment phase. The findings support the claim that syntactic similarity is not sufficient to trigger structural priming, and shared semantics seems to be required, and are justified with regard to semantic roles and compositional vs. non-compositional meaning.
Keywords: Structural Priming, syntax, semantics, L2 production, Semantic roles -
در این پژوهش نویسندگان با اتکا به خوانش درست بیت با توجه به روابط نحوی و تلفظ درست واژگان و نکات مربوط به تصحیح به بررسی معناشناسی ابیات و ترجمه های آن پرداخته اند. ابیاتی که در این پژوهش بدان پرداخته ایم، ابیاتی است که پس از مقابله آنها با ترجمه و شرح دیوان کبیر متوجه شدیم، که برای مترجمان و شارح چالش برانگیز بوده است و در نسخ خطی هم در این ابیات شاهد آشفتگی هایی هستیم. این ابیات ابتدا از منظر نسخه شناسی با توجه به نسخ مورد استفاده فروزانفر در تصحیح دیوان کبیر و 4 نسخه نویافته معتبر مورد بررسی قرار گرفته اند و سپس بازتاب تصحیح نادرست این ابیات در شروح و ترجمه های آربری و نیکلسون مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. ابیات مذکور زیر دو عنوان بررسی شده اند. نخست عنوان «تاثیر تصحیح بر ترجمه» و سپس عنوان «ترجمه براساس برداشت نادرست از متن». در ذیل این عنوان ها به ابیاتی پرداخته ایم که مترجمان نتوانسته اند به درستی آنها را در زبان مبدا تحلیل کنند و معادل نامناسبی از آن در زبان مقصد ارائه داده اند. در هر دو عنوان تاثیر تصحیح و توجه به خوانش درست شعر در زبان مبدا، بر فهم درست مترجمان آشکار است. بنابراین تلاش شده است صورت اصیل این ابیات به همراه معنی ابیات به خوانندگان ارائه شود.کلید واژگان: تصحیح, ترجمه, دیوان کبیر, مولوی, معناشناسیThe current research is a semantic analysis of verses from Mevlana’s Divan-e-Kabir due to the lexicon and phrases edition, and syntactic relationships in the verses. The mentioned verses in the article, are difficult ones of Mevlana’s poetry, which have created a big challenge for both the commentators and the translators, who have been editor themselves. Even these translators have not been able to find a suitable equivalent for some verses. First, these verses have been studied from the perspective of authenticity of manuscripts according to the manuscripts used by professor Farozanfar in edition of Divan-e-Kabir and 4 authentic new versions. Then the reflection of the incorrect edition of these verses in the interpretations and translations of Arberry and Nicholson has been studied.The mentioned verses are studied under the title "Effect of edition on translation". Then the verses that the translators have not been able to analyze correctly in the source language and have provided an inappropriate equivalent in the target language have been discussed, under the title "Translation based on a misapprehension of the text".In both titles, the effect of incorrect edition on the understanding of commentators and translators is obvious. Therefore, it has been tried to present the original form of these verses to the readersKeywords: Edition, Translation, Divan-E-Kabir, Mevlana, Semantics
-
علم در حقیقت یکی از بر ترین نعمت های خداوند برای بشر است. علم موهبتی الهی است که خداوند به وسیله آن، انسان را بر سایر موجودات و برخی انسان ها را بر برخی دیگر برتری داده است. حضرت علی (ع) که خود یک عالم ربانی و باب مدینه ی علم پیامبر (ص) است، ارزش انسان را به دانایی او می داند و در دیدگاه آن گنجینه ی اسرار الهی، هر کس دانایی و تقوای بیشتری دارد، از مرتبه ی بالاتری برخوردار است. واژه«علم» از واژگان پرکاربرد در نهج البلاغه است.کتاب شریف نهج البلاغه مشتمل بر سه بخش است. خطبه ها، نامه ها و سپس حکمت ها یا همان کلمات قصار که به سبب عام بودن و قابلیت تطبیق برای همه ی نسل ها، از اهمیت بسزایی برخوردار است.این نوشتار در جهت شناخت «علم و جایگاه های معرفتی آن»، در سخنان گهربار امام علی (ع) در نهج البلاغه، به رشته ی تحریر درآمده است. نتیجه ی بررسی و تحلیل در این نوشتار نشان می دهد که علم و آگاهی تنها ملاک برتری نیست بلکه علم توام با عمل صالح موجب تعالی بشر است و علم و دانش به نسبت سرمایه های مادی از ارزش بسیار والاتری برخوردار است و روح جایگاه علوم بشری است که از ظرفیت نامحدودی برای پذیرش برخوردار است که به شکل زیبایی در کلام امام جلوه گر شده است.
کلید واژگان: معناشناسی, نهج البلاغه, علمScience" is one of the clear and obvious concepts that every person is aware of to some extent. In fact, one of the best blessings of God for mankind is knowledge. Science is a divine gift by means of which God created man, who attained their superior over other creatures and some people over others. Imam Ali, who is himself a divine scholar and the door of Medina of the knowledge as noted by the Prophet, considers knowledge to be the value of a person . To him, in view of that treasure of divine secrets, whoever who has more knowledge and piety has a higher rank. The noble book of Nahj al-Balagha consists of three parts. First, the sermons, then the letters, and then the wisdoms or aphorisms, which are very important due to their generality and adaptability for all generations. This article has been written in order to understand "science and its epistemological positions" in the precious words of Imam Ali in Nahj al-Balagha. The result of the investigation and analysis in this article showed that according to Nahj al-Balagha, science and knowledge are not the only criteria of excellence; rather,science combined with righteous action leads to human excellence. Besides science and knowledge have a much higher value than material capitals and serves as the spirit of human sciences, whih has an unlimited capacity for acceptance, and which is aesthetically manifested in the words of the Imam.
Keywords: Nahj al, Balagha Hekkmat Wisdom Science -
در قرآن کریم واژگان متعددی برای معنای ادراک و دانایی به کاررفته است و واژه «شعر» به عنوان یکی از پیچیده ترین این واژگان است که در ترجمه های فارسی بیشتر با واژگان دانستن و فهمیدن معادل گذاری می شود. اما هدف از این نوشتار ریشه شناسی و بررسی سیاقی واژه «شعر» برای نشان دادن مولفه ها و ویژگی های جزیی تر این واژه است. بر این اساس جستار حاضر ریشه «شعر» را با تکیه بر روش های زبان شناسی تاریخی و منابع زبان های سامی، ریشه شناسی نموده و با نگاه جامع به تمام کاربردها در کنار یکدیگر، تحلیل محتوای آیات و استفاده از دستاوردهای مردم شناختی در تحلیل گفتمانی آیات قرآن، مورد مطالعه سیاقی قرار داده و به این نتیجه دست یافته است که شواهد ریشه شناختی نشان دهنده بازگشت قدمت این واژه به زبان سامی باستان است که از ریشه فرضی شعر (شکافتن و جدا کردن) در همان زبان و آن نیز از ریشه آفروآسیایی (ĉaʕ) به معنای «بریدن» ساخته شده است، اما در فضای گفتمانی عرب جاهلی به نحو سرایت معنایی تحت تاثیر واژه شعر (سروده) قرارگرفته است. کاربرد منفی، عدم کاربرد در جمله وصفیه و اختصاص به ادراک امور مخفی و غیبی از ویژگی های کاربردی واژه شعر است که تعریف معنای قرآنی شعر به مثابه «ادراک غیرفرایندی» را توجیه پذیر می سازد؛ غیرفرایندی بودن ادراک مستلزم افزایش نقش خیال و کاهش نقش فرایندهای زمان بر سنجش عقلی است.
کلید واژگان: قرآن کریم, معناشناسی, ریشه شناسی, زبان های سامی, مطالعه سیاقی, ادراک, شعرIn the holy Quran, several words have been used for the meaning of perception and knowledge; the verb "šaʕara" as one of them in Persian translations more often is equated with words ‘know’ and ‘understand’; but its more detailed components is the issue of this essay that is devoted to two sections of etymological and contextual study. Etymology based on the methods of historical linguistics and sources of Semitic languages, a comprehensive contextual study of all applications alongside each other, content analysis of verses and use of the anthropological achievements in discourse analysis of Quranic verses are the methods used in this article. Etymological evidences suggest that this word dates back to the ancient Semitic language and is made up of the hypothetical root of the "šʕr" (to divide, break open) in the same language and this root is also derived from the Afro-Asian root (ĉaʕ), meaning "cut" but in the Pre-Islamic Arabic discourse it is influenced by the word šiʕr (poetry) by semantic contamination. Negative application, no application in descriptive phrases, devotion to the perception of hidden affairs are the functional features of the term šaʕara that make the definition of the Qur'anic meaning of šaʕara as a " no-process perception" justifiable. No-process perception entails an increase in the role of imagination and reducing the role of time-consuming rational processes.
Keywords: Quran, semantics, etymology, Semitic languages, contextual study, cognition, ‘šaʕara’ -
نظام های گفتمانی از مباحث با اهمیت در نشانه -معنی شناسی به شمار می روند. این نظام ها در تعریف نوع روابط افراد و شکلگیری نظام قدرت نقشی بسزا ایفا می کنند. در پژوهش حاضر، داده ها به روش کتابخانه ای از حکایت بیست و سوم باب نخست گلستان که محل نمایش روابط صاحبان قدرت و زیردستان آنان بوده انتخاب شده و به روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفتند. نگارنده در مرحله نخست به دنبال شناسایی نظام ها و عوامل گفتمانی در این حکایت و درنهایت نقش این عوامل در شکل گیری سبکی خاص از زندگی است. ازآن جا که ارزش های نشانه-معنی شناختی در معناسازی و تعریف عوامل گفتمانی نقش آفرینی می کنند در این پژوهش به آن ها نیز پرداخته می شود. نتایج پژوهش نشان داد که در این حکایت نظام گفتمانی کنشی به گونه ای پیچیده حاکم است و گرچه باتوجه به موقعیت موجود انتظار مشاهده نظام های گفتمانی شوشی و تنشی می رود، اما این امر رخ نمی دهد. همچنین، یافته ها نشان داد که سعدی با بهره گیری از راهکار تغییر عوامل گفتمانی و نیز دگرگونی ارزش ها کوشیده سبک تازه ای از زندگی را در این حکایت معرفی کند. در بررسی این حکایت از رویکردی از نشانه-معنی شناسی که توسط گرمس با عنوان مکتب پاریس مطرح گردیده بهره گیری شده است.کلید واژگان: نشانه, معناشناسی, نظام های گفتمانی, نظام ارزشی, عوامل گفتمانی, سبک زندگیDiscourse systems are considered important topics in semiotic. These systems play an important role in defining the type of relationships between people and the formation of the power system. The current research has chosen the twenty-third story of the first chapter of Golestan, which was the place of showing the relationship between the powerful and their subordinates, as the subject of investigation. In the first stage, the researcher seeks to identify the discourse systems and factors in this story and finally the role of these factors in the formation of a certain style of life. Since the semiotic values play a role in creating meaning and defining discourse factors, they are also discussed in this research. The results of the present research show that in this story, the actionional regime of discourse is complex and although according to the current situation, it is expected to observe tensive and stative regimes of discourse, but this does not happen. Finally, it became clear that Saadi tried to introduce a new lifestyle in this story by using the solution of changing discourse factors and changing values. An approach of semiotics proposed by Julien Algirdas Grems under the title of Paris school has been used in the analysis of this story. This research was done with a library method and descriptive-analytical method.Keywords: Semiotic, discourse systems, Value system, discourse factors, lifestyle
-
آگاهی و به کارگیری روش های نوین ارایه شده در فلسفه زبان، نقش موثری در دریافت بهتر پیام متن دارد. یکی از آنها توسط پل ریکور ارایه شده است. روش او با قوس هرمنوتیکی، از سه بخش: تبیین معنا، فهم و به خود اختصاص دادن، شکل می گیرد. از آنجا که قصیده "هل کان حبا" به خوبی باآن قابل تطبیق است و زیبایی های ادبیش از تخیلات شاعرانه و تشخیص و غیره را در هر سه بخش به نمایش گذاشته، لذا نوشتار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به پیاده سازی این مدل فهمی در اثر بدر شاکرالسیاب، شاعر مشهور عراقی در قرن بیستم پرداخته تا بتواند به شناخت هسته اصلی شعر (پلات) دست یابد و همچنین وجوه نامحسوس متن، از سه جهت، به صورت جداگانه در قالب آن بررسی و تحلیل شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاعر از عناصر طبیعت ساکن و متحرک سخن گفته، همچنین از کلمات ایستا معنا و ساده کمتر استفاده نموده و معانی غایب را از رهگذر استعاره ها و مجازها ارایه نموده است. نتایج به دست آمده در این پژوهش نیز حکایت از آن دارد که شاعر در اثر خود با سبک سوال و جواب، شعر را به روش محاوره ای درآورده تا از این طریق نظرات خود را از نقاب به سایه برون اندازد. بر این اساس، اوزان شعری معمول در مقابل زبانش خاضع شده است. همچنین شخصیت و عاطفه انسانی برای وصال و زمزمه سرود عشق در شعر وی نمایان گشته است. البته در اثر بدر شاکر می توان گفتمان های اجتماعی و فرهنگی متناسب با آن را نیز شاهد بود که با روش روساخت در ساختارگرایی قابل تحلیل است.
کلید واژگان: بدرشاکرسیاب, بدر شاکرسیاب, معناشناسی, قوس هرمنوتیکی, هل کان حباIn the field of language philosophy, awareness and utilization of innovative methods play a significant role in better understanding the message of a text. One of these methods is proposed by Paul Ricoeur. His method, through the hermeneutic arc, consists of three parts: meaning clarification, understanding, and self-appropriation. Since this model can be effectively applied to the poem "هلکانحبا " and its literary beauty, including poetic imagination and discernment, are showcased in all three parts, this paper employs a descriptive-analytical approach to implement this interpretive model in understanding the aforementioned poem by Badr Shakir Al-Sayyab, a famous Iraqi poet of the 20th century. The aim is to comprehend the central core of the poem (plot) and analyze the imperceptible elements of the text from three different perspectives. The research findings indicate that the poet employs the elements of both stationary and moving natural objects while using fewer static and simplistic words and presenting hidden meanings through metaphors and figures of speech. The results also demonstrate that the poet, by using a question-and-answer style, approaches the poem in a conversational manner, allowing his thoughts to emerge from behind a mask. Accordingly, the customary poetic meters are subordinate to his language. Moreover, human character and emotions are manifest in his poetry, specifically in expressing love and the whispering of romantic songs. Additionally, in Badr Shakir Al-Sayyab's work, social and cultural discourses can also be observed, which are analyzable through the method of reconstruction in structuralism.
Keywords: Badr Shakir Al-Sayyab, Semantics, Hermeneutic arc, هل کان حبا -
واژه ی ﴿حسبانا﴾ در آیه ی ﴿..و یرسل علیها حسبانا...﴾ در شمار واژگانی است که در تفاسیر و ترجمه های فارسی و لاتین در معنای آن اختلاف نظر وجود دارد. معانی: عذاب، آتش، صاعقه، تگرگ، سرما، باد، آفت و... در تفاسیر و ترجمه ها برای آن ذکر شده است. پژوهش حاضر با روش تاریخی تحلیلی به منظور یافتن دلایل اختلاف معنای «حسبانا» و بر اساس روابط همنشینی، به ارایه معنای درست آن پرداخته است. بررسی منابع لغت و تفاسیر نشان می دهد که برخی اختلاف ها، مبنای لغوی داشته است و برخی مبنای روایی. سند برخی از این روایات موقوف و برخی مقطوع هستند و به معصوم (ع) نمی رسند؛ همچنین حامل معانی متعددی هستند، از این رو ترجیج آن ها مشکل است. به علاوه منابع لغت نتوانسته اند از اختلاف دیدگاه ها جلوگیری کنند؛ سیر تاریخی تفاسیر نشان می دهد که در قرون اولیه، معنا و مصداق «حسبان» مضیق و از قرن ششم به بعد موسع گردیده است.
کلید واژگان: حسبانا, معناشناسی, روابط همنشینیThe term "Ḥusbānan" in the verse "... wa Yursila ʻalayhā Ḥusbānan min al-Samāʼ…" is one of the words that have different interpretations in Persian and Latin interpretations and translations. Meanings such as punishment, fire, lightning, hail, cold, wind, calamity, etc., have been mentioned for it in interpretations and translations. The present study, using a historical-analytical method, aims to find the reasons for the difference in the meaning of "Ḥusbānan" and employs a modern semantic approach (associative relationships) to present the correct meaning. Examination of lexical sources and interpretations indicates that some differences are based on linguistic foundations and some on narrative ones. The available hadiths have issues in terms of authenticity and convey multiple meanings, making their prioritization challenging. Additionally, lexical sources have not been able to prevent differing viewpoints; the historical trend of interpretations shows that in the early centuries, the meaning and application of "Ḥusbān" were limited, but from the sixth century onwards, they expanded. In this study, by using substitutional relationships, an effort has been made to present a more precise meaning and application.
Keywords: Ḥusbānan, Punishment, Fire, Lightning, Calamity, Hail -
اهل «احسان» در لسان قرآن به «محسنین» اشتهار دارند. این واژه در زمره واژگان پربسامد قرآن کریم است که به صورت های «محسن»، «محسنین» و «محسنات» به کار رفته و در نظام معنایی قرآن در ارتباط با کلمات دیگر صبغه معناشناسانه ویژه ای می یابد. طیف وسیع و گستردگی مفهوم محسنین در قرآن و بررسی ساختار و سیاق آیات متمرکز بر فهم «محسنین»، سبب فهمی درست و جامع از آیات قرآن می شود. در این راستا، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی معناشناسی محسنین در آیات قرآن کریم را با روش همنشینی بررسی کرده است. نتایج حاکی از آن است که، واژه «محسن» اسم فاعل از فعل «احسن» و در قرآن در دو معنی به کار رفته است، یکی در خصوص خیر رساننده و نیکی کننده به دیگران و دیگری در مورد کسی که کارهای نیک و رفتار صالح انجام می دهد، چه این رفتار عملی باشد، یا روحی و اعتقادی. این واژه دارای کلمات همنشینی مانند متقین، صابرین، مجاهدین، مفلحین، و منفقین بوده که با آنها روابط معنایی دارد و با آمدن در کنار محسنین، بعدی از ابعاد آن را روشن می سازند و معنای آن را کامل تر می کنند.
کلید واژگان: قرآن, معناشناسی, محسنین, رابطه همنشینیIn the terminology of the Quran, the people of Iḥsān are known as Muhsinīn. This word is one of the frequently mentioned terms in the Holy Quran and appears in forms such as Muhsin, Muhsinīn, and Muhsināt. Within the semantic system of the Quran, this word acquires a special semantic connotation in relation to other words. The broad spectrum and vastness of the concept of Muhsinīn in the Quran, along with examining the structure and context of the verses focused on understanding the term Muhsinīn, leads to a correct and comprehensive understanding of the Quranic verses. In this regard, the present study, using a descriptive-analytical method, explores the semantics of Muhsinīn in the verses of the Holy Quran through the method of collocation. The findings indicate that the word Muhsin is an active participle derived from the verb Aḥsana and is used in the Quran in two meanings: one refers to those who do good and benefit others, and the other to those who perform righteous deeds and exhibit virtuous behavior, whether these actions are practical, spiritual, or doctrinal. This word has collocates such as Muttaqīn (the pious), Ṣābirīn (the patient), Mujāhidīn (those who strive), Mufliḥīn (the successful), and Munfiqīn (those who spend in charity), with which it shares semantic relationships. When mentioned alongside Muhsinīn, these words illuminate different dimensions of Muhsinīn and enhance its meaning.
Keywords: Quran, Semantics, Muhsinīn, Collocation Relationship -
پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از از شیوه تحلیل گفتمان نشانه- معناشناختی رابطه میان متن کلامی و تصویر را مورد بررسی قرار دهد. نظریه هایی که در راستای ارتباط متن و تصویر وجود دارد، حاکی از آن است که چیزی که به تولید معنا منجر می شود، هم پیوندی یا ارتباط درونی متن و تصویر است. آنچه در تعامل دو نظام نشانه ای نوشتاری و تصویری به تولید معنا منجر می شود، ایفای نقش آنها در بستری گفتمانی است. معناشناسی جهل در واژگان دوره جاهلیت نشان می دهد که این واژه بیشتر در مقابل حلم قرار داشته و کمتر به معنی نادانی است. با نزول قرآن، و ورود واژه جهل به آن، جهل تنها در تقابل با حلم نبود؛ بلکه علم و عقل هم در ردیف حلم قرار گرفتند. اما آنچه در دستگاه معنایی واژگان قرآن نمود بیشتری دارد، همنشین اصلی واژه ها با کفر است که در قرآن به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در تقابل با اسلام است. زمانی که از اصطلاح نشانه-معناشناسی استفاده می شود، مقصود، ارتباط خام و صوری بین نوشتار و تصویر نیست؛ بلکه در اینجا هر نوع ارتباط نشانه در مورد عنصر معنا مدنظر قرار می گیرد و نمی توان متن نوشتاری و بصری را جدا از هم در نظر گرفت. نشانه- معناشناسی خاص در یک حوزه خاص، مانند ادبیات، هنر و مانند آن، در تحلیل متون مورد استفاده قرار می گیرد و نشانه شناسی عام درباره مباحث عمومی نشانه معناشناسی و شیوه های گوناگون آن است.
کلید واژگان: زبان شناسی, معناشناسی, متن, تصویر, جهلThis study aims to investigate the relationship between verbal text and image through the discourse analysis method of semiotics and semantics. The theories regarding the relationship between text and image suggest that the production of meaning is the result of the interconnectedness or intrinsic relationship between the text and image. What leads to the production of meaning in the interaction of the two semiotic systems, written and visual, is their role within a discursive framework. The semantic analysis of jahl (ignorance) in the lexicon of the Jāhiliyyah period indicates that this term was primarily opposed to ḥilm (forbearance) and was rarely synonymous with ignorance. With the revelation of the Quran and the introduction of the term jahl within it, the term was not only opposed to ḥilm but also aligned with ʿilm (knowledge) and ʿaql (intellect). However, in the Quranic semantic system, the main collocate of jahl is kufr (disbelief), which is directly or indirectly opposed to Islam. When the term "semiotic-semantic" is used, it does not refer to a mere superficial connection between text and image; rather, it concerns any type of semiotic relationship with regard to meaning. It is impossible to separate written and visual texts from each other. Specialized semiotic-semantic analysis within specific fields such as literature and art is employed in text analysis, whereas general semiotics deals with broader discussions of semiotic semantics and its various methods.
Keywords: Linguistics, Semantics, Text, Image, Ignorance -
بین فعل و معناشناسی و نحوه استفاده از افعال برای القای مفاهیم رابطه تنگاتنگی وجود دارد. شاعران و نویسندگان ناخواسته بر احساسات خود در انتخاب اعمال تاثیر می گذارند و از افعالی استفاده می کنند که بار معنایی آنها منعکس کننده عواطف و احساسات گوینده است. به عبارت دیگر، افعال علاوه بر انتقال معنا، زمان و مکان، انتقال دهنده عواطف و احساسات هستند. ساختار آوایی فعل علاوه بر نقش معنایی خود، به طور غیرمستقیم بیانگر مفهومی است که از طریق مجموعه ای از آواها در ذهن شاعر می گذرد. در این پژوهش بار عاطفی افعال در شاهنامه فردوسی بررسی شده است. می توان گفت در کتاب های حماسی، هر جمله ای بار عاطفی دارد که مملو از معانی «مثبت، منفی و خنثی» است. هدف اصلی این پژوهش بررسی و تعیین بار عاطفی افعال و اجزای آن و رابطه بین عناصر هم آمیزی و افعال از نظر بار هیجانی مثبت، خنثی و منفی است. در این تحقیق، نمونه های افعال نه گوینده محور هستند و نه شنونده محور. گفتمان نیز بسیار مهم است، یعنی رابطه بین افراد تعیین کننده بار عاطفی فعل است. همچنین فضای معنایی را با توجه به تمرکز زبان شناسان بر تمایز معنایی تعریف می کند. در عین حال، مطالعه معناشناسی در کنش های عاطفی از اهمیت بیشتری برخوردار است. اصطلاح معناشناسی به طور کلی با توصیف معنای کلمات، عبارات و جملات همراه است. از نظر زبان شناختی، معناشناسی به بررسی روابط بین نشانه ها و نمادها با مفاهیم می پردازد.
کلید واژگان: بار عاطفی افعال, معناشناسی, گفتمان, تمایز معنایی, فضای معناییThere is a close relationship between verb and semantics and the way verbs are used to induce concepts. Poets and writers inadvertently influence their emotions in choosing actions and use verbs whose semantic load reflects the emotions and feelings of the speaker. In other words, in addition to conveying meaning, time and place, verbs convey emotions and feelings. The phonetic structure of the verb, in addition to its semantic role, indirectly expresses the concept that passes in the poet's mind through a set of sounds. In this research, the emotional burden of verbs in Ferdowsi Shahnameh is examined. It can be said that in epic books, each sentence has an emotional burden that is full of meanings of "positive, negative, and neutral". The main purpose of this study is to investigate and determine the emotional load of verbs and what its components are and the relationship between collocational elements and verbs in terms of positive, neutral, and negative emotional load. In this study, examples of verbs are neither speaker-centered nor listener-centered. Discourse is also very important, that is, the relationship between people determines the emotional burden of the verb. It also defines semantic space according to linguists’ focus on semantic differentiation. At the same time, the study of semantics in emotional actions is most important. The term semantics is generally associated with describing the meaning of words, phrases, and sentences. In linguistic terms, semantics examines the relationships between signs and symbols with concepts; and the knowledge of knowing the meaning.
Keywords: Emotional Burden of Verbs, Semantics, Discourse, Semantic Distinction, Semantic Space -
در این نوشتار به بررسی تفاوت معنای واژه ی آلاء و نعمت پرداخته شده است. این دو واژه در قرآن به کار رفته، اما مترجمین، کلمه ی «آلاء» را هم به «نعمت» ترجمه کردند. در صورتی که اگر قایل باشیم هر لفظی در قرآن معنای خاص خودش را دارد، باید در بن معنایی این دو واژه تفاوتی وجود داشته باشد. لذا برای شناخت اختلاف مفهومی میان این دو واژه، اقدام به انجام این پژوهش کردیم. پس از بررسی معنای لغوی و تفسیری این دو واژه فهمیده می شود که کلمه ی «آلاء» حکایت گر اوج رحمت و محبت خداوند است که یکی از مصادیق آن، نعمت می باشد. از این منظر «آلاء» اعم از نعمت است. همچنین در نعمت تنها نظر به خود نعمت از جنبه ی مادی یا معنوی، ظاهری یا باطنی و [...] می باشد. اما در «آلاء» علاوه بر عمومیتی که دارد و شامل همه ی اقسام و مصادیق «نعمت» می شود؛ بیانگر صفت قدرت خداوند نیز می باشد. در بخش پایانی نیز به اشتراکات مفهومی نعمت و آلاء با فضل، احسان، رحمت و عطاء اشاره شد و تفاوت معنایی هر یک تبیین گردید. نوشتار حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای و با روش تحلیلی- توصیفی به رشته تحریر در آمده است.کلید واژگان: آلاء, نعمت, فضل, احسان, معناشناسیIn this article, the difference between the meaning of the word Alaa and Nemat has been investigated. These two words are used in the Qur'an, but the translators also translated the word "Ala" as "Blessing". If we believe that every word in the Qur'an has its own meaning, there must be a difference in the meaning of these two words. Therefore, to understand the conceptual difference between these two words, we conducted this research. After examining the literal and interpretative meaning of these two words, it is understood that the word "Ala" tells the story of the peak of God's mercy and love, which is one of its examples. From this point of view, "Ala" is a blessing. Also, in blessing, the only consideration is the blessing itself from the material or spiritual aspect, external or internal and [...] But in "ala" in addition to its generality and including all types and examples of "nemat"; It also expresses the attribute of God's power. In the final part, the conceptual commonalities of blessing and blessing with grace, kindness, mercy and grace were pointed out and the difference in meaning of each was explained. This article has been written using library sources and analytical-descriptive method.Keywords: Alaa, blessing, favor, kindness, semantics
-
"ظل" در قرآن کریم به لحاظ معنای لغوی و اصطلاحی از گستردگی قابل ملاحظه ای برخوردار است. این واژه در آیات متعدد، دارای معانی مختلفی است که دارای دو جنبه ی مثبت و منفی است. از همین رو برای ارایه ی تصویری از جایگاه "ظل" در قرآن و نیز درکی بهتر از معانی این واژه ، ناگزیر از شناخت مفاهیمی چون تفسیر، اسباب نزول و از دیگر سو ترادف، تضاد معنایی، و هم نشینی و جانشینی می باشیم، به گونه ای که ضروری می نماید در ساختار کلام، میدان معناشناختی با تکیه بر پنج محور بلاغت، ترادف، تضاد، هم نشینی و جانشینی مورد بررسی قرار گرفته و در درون بافت کلام به مباحث غیرزبانی چون تفسیر، تاویل، اسباب نزول و بعضا شناخت معانی لغوی واژه بر اساس فرهنگ ها و نظر مفسران پرداخته شود. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با توجه به دو سطح زبانی و غیر زبانی، معناشناسی واژه ی "ظل" از طریق بررسی مولفه های بلاغت معنایی، ترادف، تضاد، هم نشینی و جانشینی مورد تحلیل قرار می گیرد. نتیجه-ی بررسی حاکی از آن است که در ترادف، تنها واژه ای را که می توان برای ظل یافت، واژه ی فیء است که هر دو در معنای سایه کاربرد دارند. در تضاد، منظور تقابل معنایی است نه لفظی؛ یعنی ظل دارای چندین معنی است که گاه این معانی در تقابل هم قرار می گیرند؛ مانند سایه ی بهشت در تقابل با سایه ی جهنم یا سایه ی رحمت در تقابل با سایه ی عذاب. در بلاغت معنایی نیز مفاهیمی چون تشبیه، تمثیل و کنایه بسیار پر-کاربرد بوده و روابط هم نشینی و جانشینی نیز ملحوظ و قابل مشاهده است.کلید واژگان: قرآن کریم, ظل, معناشناسی, هم نشینی معنایی, جانشینی معناییThe concept of "Shadow" in the Qur'an has a considerable scope in terms of its literal and idiomatic meaning. This word has different meanings in many verses, which have both positive and negative aspects. Therefore, in order to discover and present an image of the position of "Shadow" in the Quran. it is inevitable to know concepts such as interpretation, means of descent and on the other hand synonyms, semantic contradictions,Cohabitation and succession. In such a way that it is necessary to examine the semantic field in the structure of speech by relying on the five axes of rhetoric, synonymy, contrast, coexistence and substitution. And within the context of speech, non-linguistic topics such as interpretation, sources of descent and sometimes knowing the lexical meanings of words should be addressed based on cultures and the opinion of commentators. In this article, with a descriptive-analytical method and considering both linguistic and non-linguistic levels, the semantics of the word "Shadow" is analyzed. The result of the investigation indicates that in the synonymy, the only word that can be found for shadow is the word Fai, the meaning of contrast is semantic, not literal; That is, shadow has several meanings, Like the shadow of heaven in opposition to the shadow of hell or the shadow of mercy in opposition to the shadow of torment. Concepts such as simile, allegory, and irony are also widely used in semantic rhetoric, and the relationships of coexistence and substitution are evident in other verses of the Holy Qur'an.Keywords: Holy Qur'an, Shadow, Semantic coexistence, semantic substitution
-
مبحث میدان های معنایی و بافت از زیر مجموعه های علم معناشناسی است. میدان های معنایی به مجموعه واژگان همگرا در فراگرد متن گفته می شود که ذیل واژه ای فراگیر گرد می آیند و از این طریق، شبکه ای از معنا را پدید می آورند؛ نظریه بافت نیز ناظر به دگردیسی و انعطاف معنایی واژگان و چگونگی کاربرد آنها در موقعیت های مختلف و زاییده شدن معنا به واسطه انواع ترکیب ها و کاربردهاست. این دو نظریه می توانند رهیافتی مناسب برای واکاوی مقاصد ادیبان قلمداد شوند. لذا با عنایت به آن، پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی به دنبال خوانش جهان بینی بدر شاکر سیاب و کشف مفاهیم نهفته در شعر «فی السوق القدیم» بوده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که نظریه میدان های معنایی، واژگان این شعر را به طور هدفمند در هندسه های معنایی گوناگون دسته بندی کرده و این دسته ها نگاه نوستالژیک شاعر را به صورت مماس با یکدیگر بیان کرده اند؛ نظریه بافت نیز با عنایت به دگردیسی و تعمیم معنایی واژگان با توجه به فضای عاطفی این شعر و حالات درونی شاعر، علاوه بر اثبات و تایید مفاهیم نوستالژیک استنباط شده از طریق میدان های معنایی، نمادهای دیگری از جهان بینی و اندیشه شاعر را در بافت های زبانی و عاطفی روشن نموده است؛ ضمن آن که از ترکیب واحدهای واژگانی هر یک از مفاهیم مستخرج از شعر نظیر احساس غربت، اندوه، نفرت از تزاحم، سرگشتی و عشق به میهن، این هسته معنایی و مفهوم شاعرانه حاصل گردید که "غربت به غم می اندازد و سرگشته و گوشه گیر می کند و تنها راه نجات و حیات، عشق است".
کلید واژگان: معناشناسی, میدان های معنایی, بافت, قصیده «_ فی السوق القدیم», انتقال معناIntroductionThe knowledge of semantics deals with meaning and its study, and in general, the purpose of this science is to discover the relationship between word and meaning. Among these, context theories and semantic fields are the main and applied theories in this science; Texture theory changes the meaning of words in different situations and the birth of meaning in a variety of applications. This theory is divided into four types: linguistic, emotional, situational and cultural. The theory of semantic fields also deals with a set of words that are semantically related to each other and are in the category of a general and comprehensive title; Like the word "color" which includes all maps such as: red, blue, white, etc. By analyzing the application of these two theories, it is possible to analyze literary works and gain a deep understanding of the intentions and concepts considered by the authors. The present study intends to analyze the poem "Fi Al-Suq Al-Qadim" by Badr Shakir Al-Sayyab from the perspective of these two theories and through them to reach the semantic layers and concepts hidden in this poem. Therefore, the questions that we will answer in this article are:How can the combination of two theories of context and semantic fields lead to the opening of the meanings hidden in the poem "In the Old Market"?What are the concepts derived from the processing of context theory and semantic fields in the poem?The difference between this article and the research that has been done so far is that this research combines two theories to extract meaning and study the concepts in the poem in order to achieve a comprehensive analysis of the poet's menus and emotions. Examining the words one by one and their relationship with each other in the form of lexical links, as well as analyzing their meanings in different combinations in the sentence, will help to objectify the concepts hidden in the depth of the text.
MethodologyIn this article, an attempt is made to examine the concepts desired by the poet as well as the mechanisms of their reflection through semantic fields and context theory. It is worth mentioning that in the analysis of this poem, the relationship between words is first studied in the framework of semantic field theory, then the relationship between the same words and the reason for their use is discussed through the context and general space of the poem. The concepts that are examined in this article from the perspective of context theory and semantic fields are: the emergence of pervasive grief, hatred of aggression and mental confusion, mental loss and confusion of thought, eagerness to return home, fascination and respect. Homeland, the constant feeling of homesickness.
ResultsThe findings of the study of the poem "In the Old Market" show that by applying the two theories of context and semantic fields, it is possible to read different literary works and obtain hidden layers of their meanings. Together with each other and by expanding the analysis of a literary text and presenting other aspects of the hidden meanings, these two theories provide a new manifestation of the discovery of the content of literary texts, and this makes It can be considered an approach to enjoy more reading a text. By examining the propositions and words analyzed by semantic contexts and fields, the presence and emergence of new concepts was realized; The use of words with different semantic domains and their classification based on the type of emotion, mood and also based on the language and structure of the text, leads to concepts such as bewilderment, homelessness, incompatibility with groups of people and life in between. They and the occurrence of unlimited grief resulting from these matters, because the words and their use due to the linguistic context of the text, indicate the inflexible personality and the poet's dependence on the former homeland; However, in the midst of all the misery and hardship, an window of enlightenment and hope has appeared, and that is the desire to return to the homeland again, and this is due to the fascination with the motherland and the creation of belonging from the same interest that the thought of returning. It is full of color in its institution; Therefore, from all the above statements, it was concluded that the holes of light and illumination should be sought in the heart of darkness, and the two terms "belonging" and "possibility of resurrection" cause hope to survive in the midst of spiritual hardships and bad conditions. It is external.
Keywords: semantics, semantic fields, Context, ode, in the old market, meaning transfer -
جایگاه دعا در ادیان مختلف به خصوص در دین مبین اسلام بر کسی پوشیده نیست، کلمه دعا و مشتقاتش 182 بار در آیات قرآن کریم بکار رفته است. آثار گوناگون دعا با رویکردهای مختلف در این زمینه نشان دهنده اهمیت این مسیله نزد دانشمندان مسلمان است. با این وجود هنوز ادراک دقیق و جامعی از دعا به عنوان یک مفهوم که در فرایند عملی آن نیز اثرگذار است، تبیین نشده است؛ این به این دلیل است که تاکنون واژه دعاء و مشتقاتش در قرآن با رویکرد معناشناسی بررسی نشده است. این نوشتار قصد دارد با دانش معناشناسی به روش تحلیلی توصیفی به تبیین واژه دعاء در قرآن بپردازد و مولفه های معنایی آن را به کمک همنشین ها و جانشین ها و اضدادش در قرآن استخراج کند. نتیجه بررسی همنشین های این واژه در قرآن به این صورت است: همنشین های اشتدادی، مثل آتی، سمع، اجاب و استجاب، امن، هدی، جعل، سلم و قوم؛ همنشین های تقابلی: شرک، کفر، ضلال و ضرر و همنشین های مکملی: الله، رب، رسول و انسان. با بررسی همنشین های این واژگان ، جانشین های واژه دعاء بدست آمد: قول، امنیت، علم، تبعیت، هدایت، اتیان، کفر و مشیت. همچنین، یافته ها نشان داد که از بررسی همنشین ها و جانشین ها، مولفه های معنایی که برای واژه دعاء به دست داده شد عبارتند از «قول، امنیت، علم، هدایت، کفر، فضلیت، تبعیت، صدق، حکمت و کتابت». از این رو، با تحول در معنا بر اساس تبیین روابط همنشینی و جانشینی، معنای دقیقی از دعا ارایه می شود که به بسیاری از ابهامات نظری و عملی در حوزه دعا پاسخ می دهد.
کلید واژگان: معناشناسی, دعاء, قرآن, همنشین, جانشینthe "prayer" have been used 182 times in the verses of the Holy Quran. This study intends to explain the concept of prayer and extract its semantic components from the Quran with a semantic approach. Therefore, the purpose of this study is to understand the root meaning of (prayer) in the Qur'an. After reviewing the verses including the root of the prayer and its derivatives, the prayer companions are further divided into three categories. Interfaith Companions: Coming, Hearing, Accepting, Believing, Guiding, Putting, Surrender, Conflicting Companions: Shirk, Disbelief, Misguidance and Loss and Complementary Companions: Allah, the Rabbit, the Apostle and the Human. By examining the companion vocabulary of prayer, the root substitutes for prayer and its derivatives are as follows: speech , Security, Science, Guidance , Compliance, Come , Disbelief and Providence . Finally, in order to reach the semantic components of the word prayer, we will examine the vocabulary companions of the word prayer and the companions of the word prayer, and the semantic components will be: speech, faith, science, guidance, coming, disbelief, grace, Wanting, hearing, sinking, adherence, truthfulness, Wisdom , scripture and endurance.
Keywords: Semantics, Doa, Quran, Companion, Successor -
یاتی علم الدلاله فی طلیعه العلوم الخادمه للعملیه التفسیریه للنص القرآنی فهی بمنزله ادوات یستعین بها دارس النص الکریم للوصول إلی الاستدلال الصحیح والإفصاح عن الدلالات التفسیریه التی تضمنتها الآی المبارک من التعبیر القرآنی المجید. ومن هذا المنطلق، قام إیزوتسو بدراسه معانی الالفاظ القرآنیه قبل الإسلام وبادر إلی تعریف الالفاظ السیاقی والاستبدالی والالفاظ المتضاده والحقل الدلالی للالفاظ وصورتها المنفیه والالفاظ المترادفه وتوظیفها فی السیاق غیر الدینی. وجاء البحث الحالی للکشف عن المراد الإلهی من خلال قرآنه المجید ورصد التحول الدلالی لالفاظه عبر توظیف المناهج العلمیه الجدیده ای: منهج إیزوتسو وکان المنهج المتبع وصفیا- تحلیلیا. وفی الختام تم الحصول علی عده نتایج منها: ان الفاظ القرآن الکریم فی اغلبها کانت متداوله قبل الإسلام فجاء القرآن فادخلها فی نظام مفهومی مختلف و سیاق تعبیری جدید. ومنهج توشیهیکو إیزوتسو یکشف عن الدلاله القرآنیه المستنبطه من خلال شبکه العلاقات اللفظیه والمعنویه للآی المبارک ویری ان معانی الالفاظ بحالها الإفرادیه لیست موجوده فی القرآن الکریم، فکل کلمه تفصح عن معناها من خلال النسیج اللغوی القایم فیما بینها. إن لکلمه (ریب) فی الحقل الدلالی جاء بمعان متنوعه تتجذر اصولها إلی ما قبل الإسلام خاصه فی الشعر الجاهلی مقترنه بالفاظ ک (الزمن) و (الریب) و (الدهر) و (المنون) منطویه علی معان الاحداث المره والموت وإلخ کما یشاهد استعمال الفاظ قریبه من هذه الکلمه ک (ریب المنون)، حیث جاءت مره واحده فی القرآن الکریم فالشک نوعان: شک ینتاب الإنسان والغرض منه هو الکشف عن الحقیقه. هذا الشک غیر متعمد ویحدث إثر التحقیق ولیس مذموما،من هذا المنطلق یکون قد استعمل (الریب) و (الارتیاب) فی القرآن الکریم استعمالا اکثر فی المواضیع الدینیه، یدوران حول معنی الشک .
کلید واژگان: ارزوتسو, قرآن کررم, معناشناسی, رربTo do a proper translation, the meaning of the words that are the components of the sentence must be carefully explored. Therefore, it is necessary for the translator to use the knowledge of semantics to obtain the meaning of words. One of the semantic methods is dedicated to Izutsu theory, which is used in the field of Quranic vocabulary. In order to extract the meaning of words, Izutsu deals with the meaning of the word in pre-Islamic poetry and, with a semantic look, turns to textual definition, word substitution, contrasting words, semantic field, negative form of words, synonymy of expressions and usage in nonreligious context. This research, with the method of descriptive analysis, semantically examines the word " Doubt" using the first 4 methods of Izutsu. Through this research, it became clear that the word "rib" was used in preIslamic poetry, along with sequences such as "menun", "events", "time" and "eternity" meaning hard events, death, unpleasant events, and so on. But in the Qur'an, the phrase "Rib al-Munoon" appears only once. In religious and doctrinal concepts, the word rib has uses in the Qur'an, the true meaning of which is doubt through enmity and hatred. Therefore, in order to fully transfer the semantic units to the target language, a "descriptive" sequence has been proposed for it.
Keywords: Quran, Semantics, Izutsu, doubt, Stubborn Doubt -
یکی از روش های معناشناسی، نظریه ایزوتسو است که در حوزه واژگان قرآنی کاربرد دارد. ایزوتسو برای استخراج معنای واژگان، با نگاهی به معنای واژه در شعر جاهلی به تطور معنایی توجه نموده و واژگان کانونی، کلیدی و فرعی را مشخص می نماید. سپس با هفت روش (تعریف بافتی، جانشینی واژگان، واژگان متضاد، میدان معنایی، صورت منفی واژگان، ترادف عبارات و کاربرد در بافت غیردینی) معنای واژگان را مشخص می نماید. این پژوهش، پس از مشخص نمودن نوع واژگان، با روش توصیفی-تحلیلی به تاثیر هر واژه در میدان معنایی پرداخته است. سپس معناشناسی واژگان «زعم»، «مریه» و «ریب» با استفاده از بخش های قابل پیاده سازی نظریه ایزوتسو انجام شده است. از خلال این جستار مشخص شد واژگان «زعم»، «مریه» و «ریب» در شعر جاهلی، کاربرد داشته اما در کاربرد قرآنی به ترتیب دارای معنای اساسی «عقیده باطل»، «شک لجوجانه» و «شک معاندانه» است. از سه واژه مورد بررسی، «مریه» و «ریب» در قرآن در باب افتعال به کار رفته اند و این موضوع نشان دهنده آن است که این دو میدان معنایی قابلیت تاثیرگذاری بیشتری دارند.کلید واژگان: قرآن کریم, معناشناسی, میدان معنایی, ایزوتسوOne of the semantic methods is Izutsu theory, which is used in the field of Quranic vocabulary. In order to extract the meaning of words, Izutsu pays attention to semantic development by looking at the meaning of words in Jahili poetry and identifies focal, key and secondary words. Then he identifies the meaning of the words with seven methods. (contextual definition, replacement of words, opposite words, semantic field, negative form of words, synonyms of expressions and usage in non-religious context) This research, after identifying the type of vocabulary, has analyzed the effect of each word in the semantic field with a descriptive-analytical method. Then, the semantics of the words Za'am ", "Meryat" and "Rayb" have been done using the implementable parts of Izutsu's theory. Through this research, it was determined that the words Za'am ", "Meryat" and "Rayb" were used in Jahili poetry, but in Quranic usage, they have the basic meaning of "false belief", "stubborn doubt" and "obstinate doubt" respectivelyKeywords: Holy Quran, Semantic, Semantic Field, Izutsu
-
معناشناسی روشی ساختارگرا برای مطالعه معنای دقیق واژه ها در نظام زبان است، در این دانش حوزه های معنایی واژگان با بررسی همنشین و جانشین های واژه ها تعیین می شوند. این دانش در بررسی واژه های قرآنی و کشف لایه های پنهان معنایی آنها نقش برجسته ای دارد، مقاله حاضر قصد دارد با رویکرد معناشناسی بر اساس محورهای همنشینی و جانشینی به روش توصیفی -تحلیلیبهبررسیواژه«زقوم»درقرآنکریمبپردازد تا بدین وسیله مولفه های معنایی آن را استخراخ کند. واژه «زقوم» 3 مرتبه در قرآن کریم آمده است. دارای بار معنایی منفی و تصویرساز عذابی سخت و سرانجامی شوم است؛ بنابراین استعمال قرآنی آن به حوزه عذاب و جهنمیان اختصاص دارد. در روند تحقیق مشخص شده که واژه های «شجر»، «فتنه»، «نزل»، «جحیم»، «طعام»، «طلع»، «آکل» و «حمیم»، رابطه همنشینی مکملی و اشتدادی با واژه قرآنی «زقوم» دارند. واژه «شجر» پربسامدترین واژه همنشین «زقوم» است کهدر تعیین واژگان جانشینش نقش بسزایی را ایفا می کند، رابطه «زقوم» در محور جانشینی شامل واژه های «خبیث و ملعون» است. و مفاهیم «خوراک و غذا، آزمایش، وسیله پذیرایی، اختصاص به جهنمیان، آتش، عذاب، طرد شده از رحمت، فساد و ناپاکی» مولفه هایی معنایی «زقوم» براساس رویکردی معناشناسانه می باشند. هسته معنایی «زقوم» (عذاب جهنمیان) است که بقیه مولفه های معنایی حول آن می چرخند.کلید واژگان: معناشناسی, مولفه معنایی, همنشینی, جانشینی, زقومSemantics is a structuralist method for studying the exact meaning of the words in the language system, in this knowledge the semantic domains of words are determined by examination of companions and substitutes in the text. This knowledge plays a major role in examining Quranic words and discovering their hidden layers of meaning, researchers in etymology and semantics have turned to this knowledge. The present article intends to study the word Zakkoum In the Holy Quran with a semantic approach based on the axes of companionship and substitution in a descriptive-analytical method in order to extract its semantic components. The word Zakkoum is mentioned three times in the Holy Quran. It has a negative connotation and illustrates a severe torment and an ominous end, therefore it dedicated to the torment and inmates of Hell.In the research it is specified that the words “Tree, Treial, Hospitality, Hell, Food, Speathe, Eat, Boiling water” have a complementary and intensifying companion relationship with the word Zakkoum. The word tree is the most frequent companion of the word Zakkoum that plays an important role in determining the substitute. Words Zakkoum relationship in the axis of substitution includes the words “Corrupt and Cursed” and the concepts, food, experiment, means of hospitality, allocation to inmates of hell, fire, torment, Rejected from mercy, corruption and impurity are the components of Zakkoum based on the semantic approach.It is the semantic core of Zakkoum (The torment of the hellishs) around which the other components revolve.Keywords: semantics, semantic component, companionship, substitution, Zakkoum
-
از ابزارهای کارآمد زبان شناسی نقش گرا که به بررسی عوامل موثر در استنباط معانی می پردازد؛ بافت موقعیتی1 است که رابطه واژگان و جملات را با مصادیق خارج از نظام زبان بررسی می کند. بررسی این بافت منجر به درک معانی شگردهای ادبی از جمله وصف های هنری می گردد. وصف های هنری2 همان کاربست هنری صفت در کلام است که به سبب قرار گرفتن در بافت کلام ادبی، دلالت های متفاوت پیدا می کند. در این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی و با استناد به مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی بر آن شدیم تا با توجه به نظریه زبان شناسی نقش گرای هلیدی، به معناشناسی وصف های هنری اشعار حافظ موسوی (1333ش) شاعر معاصر ایرانی و ودیع سعاده (1948م) شاعر معاصر لبنانی بپردازیم. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مدلول های وصف های هنری اشعار دو شاعر به دو دسته تاریک و روشن قابل تقسیم است که بسامد مدلول های تاریک در اشعار به سبب ترسیم موضوعات اجتماعی بیش از مدلول های روشن است؛ اگرچه غالبا روزنه ای از امید در سراسر اشعار دو شاعر نمایان است. روایی بودن و افعال متناسب با آن از بارزترین ویژگی های سبکی وصف های هنری اشعار دو شاعر است. انتخاب شاعر به عنوان مشارک اصلی بندها باعث حضور مستقیم آن ها در فضای اشعار شده است. وجه اخباری در بندها پربسامد بوده و القاگر مفهوم احتمال و تداول در قالب عنصر وجهی وابسته سازی است؛ زیرا دو شاعر وصف های هنری را چون عرصه ای برای بیان شرح حال خود و جامعه برگزیده اند. .
کلید واژگان: زبان شناسی نقش گرا, بافت موقعیتی, معناشناسی, وصف های هنری, حافظ موسوی, ودیع سعادهAs an effective instrument in functional linguistics for examining the factors affecting the inference of meanings, situational context probes the relationship of words and sentences to instances outside the language system. The study of this context leads to an understanding of the meanings of literary techniques, including epithets. epithets are the artistic use of adjectives in the speech that has different meanings in the context of literary speech. With a descriptive-analytical method and the American school of comparative literature, the study seeks to analyze the semantics of epithets in the poetry of Hafez Mousavi (1954), the contemporary Iranian poet, and Wadī‛ Sa‛ādah (1948), according to Halliday’s Functional Linguistics. The results showed that the meanings of the epithets in two poets’ poetry could be divided into two categories-- dark and light. The frequency of dark epithets was higher than light ones due to the depiction of social issues. However, there is often a glimmer of hope throughout their poetry. Narrativity and appropriate verbs are the most prominent features of the stylistic epithets in the two poets’ poetry. The poets’ choices as the prominent participants in the clauses caused their direct presence in the poetry space. The Notification mood is frequent in the clauses, inducing the concept of probability and commonality in the form of the dependency aspect element because the two poets choose epithets as an arena to express their biographies and societies.
Keywords: Functional linguistics, situational context, semantics, epithets, Hafez Mousavi, Wadī‛ Sa‛ādah
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.