جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "موسیقی" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"
تکرار جستجوی کلیدواژه «موسیقی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
یکی از مهم ترین عناصری که در بررسی و مقایسه شعر دو شاعر مورد توجه واقع شده و باید بدان پرداخته شود؛ بحث موسیقی بیرونی و کناری شعر یعنی توجه به چگونگی وزن، ردیف، قافیه ها و نحوه اثرپذیری یک شاعر از شاعر دیگر در این حوزه مهم و اساسی است. در این جستار به شیوه تحلیلی-توصیفی و آماری به میزان و چگونگی تاثیرپذیری موسیقی شعر، عروض، قافیه و ردیف در غزلیات سلیمان بابانی «کاتب»-شاعر پارسی گوی کرد زبان- از غزلیات بیدل دهلوی پرداخته شده و در پایان این نتایج حاصل شد که در عرصه موسیقی بیرونی، بحور رمل، هزج و مضارع در غزلیات این دو شاعر، بسامد بالایی دارند. غالب اوزان مطبوع، دلنشین و جویباری هستند. در موسیقی کناری (ردیف و قافیه) تکرار قافیه، کاربرد مصوت بلند «آ» و سجع متوازی در قافیه غزلیات هر دو شاعر بسامد بالایی دارد. ردیف های گروهی، دشوار و کم سابقه در غزلیات هردو شاعر پر کاربرد است. در مجموع کل ردیف های مشترک 37 مورد یعنی 22/55 درصد و 18 مورد با 86/26 درصد در وزن و قافیه و ردیف مشترک است.
کلید واژگان: موسیقی, بیرونی تاثیر پذیری, بیدل دهلوی, سلیمان بابانی, غزلOne of the most critical elements that need attention in the analysis and comparison of the poetry of the two poets is the discussion of external and collateral music of poetry, namely, attention to how another poet influences a poet in terms of meter, rhyme, stanza, and the manner of composing. In this study, through an analytical-descriptive and statistical approach, the extent and manner of the influence of the musical elements of poetry, meter, rhyme, and stanza in the ghazals of Suleiman Babani "Katib," a Persian-speaking Kurdish poet, from the ghazals of Bidil Dehlavi have been investigated. The results indicate that in the realm of external music, the meters of Ramal, Hazaj, and Motakarre have a high frequency in the ghazals of these two poets. The predominant meters are pleasant and abundant. In collateral music (stanza and rhyme), the repetition of the rhyme, the loud vowel "A," and the parallel meter in the rhyme of the ghazals of both poets have a high frequency. Group stanzas, which are complex and unprecedented, are familiar in the ghazals of both poets. Totally, there are 37 common stanzas, which account for 22.55%, and 18 common stanzas, with 26.86% in terms of meter, rhyme, and stanza.
Keywords: Outer Music, Impressionability, Biddle Dehlavi, Soleiman Babani, Lyric -
آیین سماع و موسیقی عرفانی ایران در آثار فارسی شهاب الدین یحیی سهروردینزد برخی صاحب نظران، موسیقی یادآور آواز کیهانی است که همه هستی بهره مند از این آواز، در چرخش و گردش اند. سماع نزد صوفیان یادآور سماع عارفانه انسان و خدا در عالم ذر و عهد الست است. در آثار به جا مانده از دیرزمان در فرهنگ ایرانی به مسئله سماع پرداخته شده است. سهروردی احیاگر حکمت اشراق در آثار عرفانی فارسی اش از دیدگاه ویژه خود به سماع می پردازد. با توجه به اهمیت این مسئله، ما در این پژوهش در پی پاسخگویی به دو پرسش هستیم؛ اول این که موسیقی عرفانی (سماع عارفانه) از دیدگاه سهروردی چه کارکردهایی دارد و دوم، موسیقی عرفانی چگونه ما را تا رسیدن به حقیقت یاری می دهد. در این مقاله روش پژوهش، مراجعه مستقیم به آثار فارسی عرفانی سهروردی و توصیف و تحلیل دیدگاه وی درباره سماع است. در نگاه سهروردی برای سماع سه کارکرد می توان قائل شد؛ نخست، جان افسرده و خاطر حزین او را شادی و طرب می بخشد. دوم، برای رسیدن به حقیقت و درراه رسیدن به آن در او ایجاد انگیزه و شوق می کند و سوم، برای رسیدن به حقیقت به او توان می بخشد و زمینه لازم جهت دریافت معارف معنوی را در وی فراهم می آورد.کلید واژگان: سماع, موسیقی, آثار فارسی, یحیی سهروردی, عرفانیThe Rite of Sama and Mystical Music in Iran in the Persian Works of Shahab al-Din Yahya SuhrawardiAccording to some scholars, music is reminiscent of the cosmic song, where all of xistence partakes in a rotational and cyclical dance. For Sufis, Sama evokes the ystical dance between humans and God in the primordial realm and the covenant of Alast. In he ancient cultural heritage of Iran, the concept of Sama has been extensively explored. Suhrawardi, the reviver of Illuminationist philosophy, discusses Sama from his unique erspective in his Persian mystical works. Given the significance of this topic, this research aims to answer two questions: First, what functions does mystical music (mystical Sama) serve according to Suhrawardi? Second, how does mystical music aid us in reaching the truth? The research methodology involves direct reference to Suhrawardi's Persian mystical works, with a description and analysis of his views on Sama.Suhrawardi identifies three functions of Sama: It brings joy and delight to the distressed soul and sorrowful mind. It creates motivation and enthusiasm in the seeker on the path to the truth. It empowers the individual to reach the truth and prepares the necessary groundwork for receiving spiritual knowledge.Keywords: Sama, Music, Persian Works, Yahia Sohrvardi, Mystic
-
زمینه و هدف
گل محمد خان زیب مگسی از شاعران توانمند بلوچ است که اشعاری نغز به زبان فارسی سروده است. در این پژوهش سبک اشعار وی از جهت زبانی، ادبی و موسیقایی و فکری بررسی شده است.
روش هاپژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی بر پایه منابع کتابخانه ای انجام شده و جامعه آماری آن شامل دو کتاب زیب نامه و خرینه الاشعارگل محمد خان زیب مگسی است.
یافته هاشعر وی از نظر زبانی ساده است و از نظر لغوی 56 درصد از واژگان اشعارش به زبان فارسی است و گویش خاص بلوچی هم در کاربرد برخی کلمات دیده میشود. برخی اشعار وی دارای زبان حماسی و همچنین واژه های عرفانی و قلندری است. از دیدگاه موسیقایی شاعر در اغلب بحور طبع آزمایی و بحرهای تازه ای نیز ابداع کرده است از این رو تنوع اوزان عروضی در شعر وی فراوان است. از نظر موسیقی کناری نیز حدود 37درصد از غزلهای وی دارای ردیف است و اغلب از ردیف های تکراری استفاده کرده است . وفور آرایه های بیانی تشبیه و استعاره از منظر ادبی بسیار است به گونه ای که 65 درصد از تشبیهات او حسی هستند و در مقایسه انواع تشبیه بیشترین بسامد از آن تشبیه بلیغ و کمترین بسامد را در تشبیه کامل میبینیم. همچنین استعاره مکنیه بسامد بیشتری از مصرحه دارد. آرایه های بدیعی مانند تلمیح، تضاد، مراعات النظیر، جناس، واج آرایی و انواع تکرار نیز در شعرش پر بسامد است. در مقایسه انواع تکرار، بسامد تکرار کلمه حدود 55 درصد است که بسامد بالایی به شمار میرود. از نظر فکری شعر وی بیشتر جنبه معنوی و عرفانی و عاشقانه دارد و مولفه های اندرزگونه و عناصر اجتماعی نیز از عناصر محتوایی شعر اوست در نگاهی کلی وی دارای نوآوریهای ساختاری بسیار است و از نظر فکری تحت تاثیر شعر عرفانی و قلندری و عاشقانه شعرای پیشین است.
نتیجه گیریشعر گل محمد خان زیب مگسی در عین سادگی، سرشار از کاربرد های هنرمندانه صنایع ادبی است و نکته نوآورانه آن در کاربرد اوزان مختلف و ابداع بحور تازه است که همگی در خدمت بیان مضامین عاشقانه، عرفانی و تعلیمی قرار دارد.
کلید واژگان: زیب مگسی, سبک شناسی, موسیقی, محتوا, بنمایهJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:17 Issue: 100, 2024, PP 41 -65BACKGROUND AND OBJECTIVESGul Mohammad Khan Zeib Magasi is one of the powerful Baloch poets who wrote beautiful poems in Persian language. In this research, the style of his poems has been examined in terms of language, literature, music and thought.
METHODOLOGYEthods: The present research was carried out using a descriptive-analytical method based on library sources, and its statistical population includes two books, Zeib Namah and Kharineh al-Ashaargol, Mohammad Khan Zeib Magasi.
FINDINGSHis poetry is simple in terms of language and in terms of vocabulary, 56% of the words in his poems are in Persian language, and the special dialect of Balochi can be seen in the use of some words. Some of his poems have epic language as well as mystic and Qalandari words. From a musical point of view, the poet has often experimented and invented new tunes, so there is a wide variety of prosody weights in his poetry. In terms of side music, about 37% of his sonnets have lines and he often uses repeated lines. The abundance of expressive arrays of similes and metaphors from a literary point of view is so great that 65% of his similes are sensory, and comparing the types of similes, we see the highest frequency of that simile and the lowest frequency of complete simile. Also, the metaphor of Makaniyyah has a higher frequency than that of Masraha. Innovative arrays such as hint, contrast, similitude, pun, phonetic arrangement and repetition are also frequent in his poetry. Comparing the types of repetition, the frequency of word repetition is about 55%, which is considered a high frequency. From the intellectual point of view, his poetry is mostly spiritual, mystical and romantic, and instructive components and social elements are also among the content elements of his poetry. In his overall view, he has many structural innovations, and intellectually, he is influenced by the mystical, Qalandari and romantic poetry of previous poets.
CONCLUSIONGul Mohammad Khan Zeib Magasi"s poetry, while simple, is full of artistic uses of literary arts, and its innovative point is in the use of different weights and the invention of fresh bahor, all of which serve to express romantic, mystical and educational themes.
Keywords: Zaib Magasi, Stylistics, Music, Content, Benmayeh -
میان دولتهای صفوی و ، به دلیل همزمانی شان در برهه ای خاص، اشتراکات فرهنگی و هنری فراوانی دیده میشود. یکی از این اشتراکات در حوزه موسیقی و بهویژه سازهاست که در هنر نگارگری متعلق به آن دوران بازتاب یافته و از جهات گوناگون درخور بررسی و مطالعه است. ازاینرودر این پژوهش سعی شده است که، با روش توصیفی تحلیلی، تاریخی و تطبیقی، تفاوت ها و شباهت های موسیقی دوره صفوی و عثمانی، در زمینه ساز ها ی زه صدا، که در خردنگاره ها مشاهده شده، مطالعه و بررسی شود. خردنگاره ها ، به عنوان یگانه اسناد تصویری، تغییرات و تنوع سازها را بهتر از هر منبع و مستند دیگری نشان می دهند. در خردنگاره های سازهای زه صدا، متعلق به دو دولت صفوی و عثمانی، شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. از این تصاویر دریافته می شود که استفاده از بعضی از سازهای موسیقی در دو دولت مشترک بوده و در این زمینه از یکدیگر تاثیر گرفته اند. در خردنگاره های دوران صفوی و عثمانی، سازهای زه صدای مشترکی همچون چنگ، عود، تنبور و کمانچه ترسیم شده اند. همچنین استفاده از برخی دیگر از سازها منحصر به یکی از دو دولت بوده است؛ برای مثال، در خردنگاره های دولت عثمانی سازهای زه صدایی چون قپوز و شاهرود دیده می شود که در خردنگاره های دولت صفوی وجود ندارند. بر اساس ساختار این سازها و همچنین تقدم و تاخر تاریخی این تصاویر می توان نتیجه گرفت که عثمانیها در زمینه ساخت و استفاده از سازهای مذکور تاثیرپذیری بیشتری نسبت به ایرانی ها داشته اند؛ اما تحقیقات بیشتری برای حصول قطعیت این دستاورد مورد نیاز است.
کلید واژگان: موسیقی, سازهای زه صدا, نگارگری, خردنگاره, صفوی , عثمانیNamaeh Farhangistan, Volume:23 Issue: 3, 2024, PP 141 -158Safavid and Ottoman governments were contemporary to each other and had many cultural and artistic commonalities. One of these commonalities is in the field of music, which is worthy of investigation from various aspects. In this research, with descriptive-analytical, historical and comparative methods, the differences and similarities of Safavid and Ottoman music in the stringed instruments found in the paintings have been studied. Paintings, as the only visual documents, show the changes and diversity of instruments better than any other source. In the field of stringed instruments, the images of the Safavid and Ottoman eras have similarities and differences. These two periods are common in some musical instruments and have been influenced by each other. Common stringed instruments such as harp, oud, tambur and fiddle are depicted in the paintings of the Safavid and Ottoman eras. In the paintings of the Ottoman period, stringed instruments such as Qopuz and Shahroud can be seen, which are not present in the paintings of the Safavid period. Based on the structure of the instruments in the paintings as well as the historical precedence and delay of these images, it can be concluded that the influence of the Ottomans was greater than the Iranians, but more research is needed to achieve the certainty of this achievement.
Keywords: Music, Stringed Instruments, Painting, Safavid, Ottoman -
زمینه و هدف
آرکائیسم یا باستانگرایی زبانی یکی از انواع هنجارگریزی زبانی است که عامل تشخص و برجستهسازی زبان شعر است. با اینکه شعر معاصر تلاش دارد هر چه بیشتر به زبان تخاطب و زبان زنده روز نزدیک شود با این همه علل و اسباب متفاوتی چون تاثیر از سنت، ضرورت موسیقیایی، قافیهبندی، بدیع لفظی و معنوی و... موجب ظهور و نمود جلوههای آرکائیسم در زبان شعر شعر معاصر میگردد. بهمن صالحی نیز از شاعرانی است که زبان زمان را در شعرش برگزیده و زبانی معاصر دارد با این همه شعرش خالی از آرکائیسم زبانی نیست و در شعر این شاعر معاصر به عللی چون تاثیر از زبان شعر سنتی، عوامل موسیقیایی و بلاغی و معنایی، ضرورت قافیه، بدیع لفظی و معنوی و پارهای عوامل دیگر آرکائیسم زبانی جلوه دارد.
روش مطالعهپژوهش حاضر یک پژوهش بنیادی و کاربردی است. روش کار تحلیلی - توصیفی است و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای هست.
یافته هانتیجه پژوهش حاضر نشان از آن دارد که صالحی به علل مختلف از باستانگرایی زبانی بهره برده است و باستانگرایی زبانی در شعر او خاستگاههای متنوع و متعددی دارد. او با بهره جستن از آرکائیسم زبانی به زبان شعر خود تشخص داده است و آرکائیسم عامل برجستهسازی زبانی شعر او شده است. تاثیر از سنت بالاخص از سنت غزلپردازی از عواملی است که آرکائیسم در شعر او را سبب میشود.
نتیجه گیرینتیجه پژوهش نشان از آن دارد که عواملی چون تاثیر از سنت بخصوص سنت غزلسرایی، الزام قافیه و موسیقی، علل بلاغی و بدیع لفظی و معنوی، معنا و خصوصیت معنایی-آوایی برخی واژگان آرکائیک و ارجحیت آنها بر واژگان معاصر از این لحاظ، عامل حضور این واژگان در شعر صالحی بوده است.
کلید واژگان: زبان شعر, آرکائیسم, سنت, موسیقی, قافیه, بدیع لفظی و معنوی, قوت معناJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:17 Issue: 97, 2024, PP 203 -223BACKGROUND AND OBJECTIVESLinguistic archaism or archaism is one of the types of language deviation which is the factor of distinguishing and highlighting the language of poetry. Even though contemporary poetry is trying to get closer to the language of speech and the living language of the day, with all these different causes and reasons such as the influence of tradition, musical necessity, rhyming, verbal and spiritual originality, etc. Archaism in the language of contemporary poetry. Bahman Salehi is also one of the poets who chooses the language of time in his poetry and has a contemporary language, however, his poetry is not devoid of linguistic archaism, and in the poetry of this contemporary poet, there are reasons such as the influence of the language of traditional poetry, musical, rhetorical and semantic factors, the necessity of rhyme., verbal and spiritual originality and some other factors of linguistic archaism.
METHODOLOGYThe current research is a basic and applied research. The work method is analytical-descriptive and the method of collecting information is library.
FINDINGSThe result of the present research shows that Salehi used linguistic archaism for various reasons and that linguistic archaism in his poetry has diverse and multiple origins. He has identified the language of his poetry by using linguistic archaism, and archaism has become the linguistic highlight of his poetry. The influence of tradition, especially the tradition of lyric poetry, is one of the factors that causes archaism in his poetry.
CONCLUSIONThe result of the research shows that factors such as the influence of the tradition, especially the tradition of lyric poetry, the requirement of rhyme and music, rhetorical and original verbal and spiritual causes, the meaning and semantic-phonetic characteristics of some archaic words and their preference over contemporary words. The presence of these words in Salehi"s poetry has been the reason.
Keywords: The Language Of Poetry, Archaism, Tradition, Music, Rhyme, Verbal, Spiritual Originality, The Power Of Meaning.05 November 2023 -
هنر از ابتدای تاریخ بشر وسیله ای برای تجلی مادی باورها بوده است؛ لذا بارزترین تجلی گاه معنویت و هویت متعالی انسانی را که از دین نشات می گیرد، می توان در لایه های پنهانی هنر جستجو کرد. هدف غایی و نهایی هنر قدسی، فراخوانی و یادآوری احساسات یا انتقال تاثرات نیست، بلکه هنر قدسی، رمز است و بدین علت جز وسایل ساده و اولین و اصلی، مستغنی از هر دستاویز دیگری است؛ وانگهی چیزی جز کنایه و اشاره نمی تواند بود؛ زیرا موضوع واقعی اش مالاکلام است و زبان از وصفش عاجز؛ ریشه و اصل آسمانی دارد، زیرا الگوهایش بازتاب واقعیات ماوراء عالم صوراند. هنر مقدس که زبده خلقت «صنع الهی» را به زبان تمثیل تکرار و دگربار بیان یا اعاده می کند، نمودگار سرشت رمزی عالم است و بدین گونه روح انسان را از قید تعلق به واقعیات درشتناک و ناپایدار می رهاند. پژوهش حاضر با هدف «بررسی مبانی هنر (سماع و موسیقی) قدسی در آیین یارسان از دیدگاه سنت گرایان، با تاکید بر آرای سیدحسین نصر» با روش توصیفی-تحلیلی و به شیوه بینامتنی انجام شده است. هنر قدسی در آیین یارسان، در قالب های مختلف، از جمله سماع و موسیقی، تجلی می یابد. سماع، نوعی رقص دایره وار و به صورت دسته جمعی است که طی مراسم «جمع» انجام می گیرد. دعاهای آنان همراه موسیقی از سوی ذاکران خوانده می شود. از موسیقی برای بیان حقایق و مفاهیم عرفانی استفاده می شود. تنبور، ساز اصلی آیین یارسان است و در مراسم سماع و سایر مراسم مذهبی این آیین مورد استفاده قرار می گیرد.
کلید واژگان: هنر قدسی, موسیقی, سماع, آیین یارسان, سنت گرایان, سیدحسین نصرFrom ancient times, art has been a tangible expression of our deepest beliefs, reflecting human spirituality and identity, often intertwined with religion. Sacred art transcends mere emotional responses, using simplicity and essentialism to hint at the ineffable. It mirrors a higher reality, symbolizing the divine in earthly forms and inviting contemplation beyond the material world. Through allegory, sacred art reconnects with the essence of creation, revealing the symbolic nature of existence and freeing the human spirit from worldly attachments. This study, employs library research and a descriptive-analytical approach with an intertextual perspective to explore the roots of sacred art in the Yaresan region, focusing on traditionalist views, particularly those of Seyyed Hossein Nasr. In Yaresan sacred practice, Sema and music play central roles. Sema involves a collective circular dance during the "jam" ceremony, accompanied by prayers and music. Music serves as a channel for conveying spiritual truths, with the tanbur as the primary instrument in both Sema and other religious rituals.
Keywords: Sacred Art, Music, SAMA, Yarsan Religion, Traditionalists, Seyyed Hossein Nasr -
یکی از وظایف ذاتی ادبیات، آفرینش هنر و زیبایی است. عاطفه شعری در قالب زبانی مخیل شکل می گیرد و با موسیقی مناسب و گوشنواز، مجال تاثیر و القا پیدا می کند. به کارگیری عناصر زیبایی شناسی در شعر و دریافت عاطفه و ادراک شاعر توسط مخاطب، تاثیری بسزا در درک زیبایی شعر دارد. نادم قیصاری یکی از شاعران معاصر افغانستان است که در جامعه ادبی ایران چندان شناخته شده نیست. در این پژوهش که با هدف شناخت تمهیدات هنری و زیبایی های غزلیات «نادم قیصاری» انجام می شود، تلاش نگارندگان بر آن است تا عناصر برجسته زبانی، موسیقایی و تصویرساز در غزل های شاعر و چگونگی ارتباط و پیوند آن ها با عاطفه شعری را مورد بررسی قرار دهند. نتایج این پژوهش که به شیوه تحلیلی- توصیفی انجام می شود، بیانگر آن است که غزلیات نادم سرشار از فراهنجاری های زبانی، برجستگی های آوایی و موسیقایی، هماهنگی تصویر و عاطفه، تشبیهات بدیع، ترکیبات خاص و مضمون سازی بر پایه مفاهیم اساطیری و تاریخی است. وی با نگاهی ویژه به ظرفیت های زبانی و اجزای مختلف تشکیل دهنده کلام، جنبه زیبایی شناسیک و هنری شعرش را برجسته کرده است.
کلید واژگان: زیبایی شناسی, زبان, موسیقی, تخیل, نادم قیصاریOne of the inherent tasks of literature is the creation of art and beauty Poetic emotions are produced in the form of imaginative language and with appropriate and pleasant music it finds a place to influence and inspire. The use of aesthetic elements in poetry and the audience's reception of the poet's emotions and feelings have a great impact on understanding the beauty of poetry. Nadem Qaisari is one of the contemporary Afghan poets who is not well known in the literary community of Iran. In this study, which is conducted with the aim of knowing the artistic arrangements and beauty of Nadem Qaisari's sonnets, the authors make an effort to examine the outstanding linguistic, musical and visual elements in the poet's sonnets and find out how they are related to poetic emotion. The results of this analytical-descriptive study show that Nadeem's sonnets are full of linguistic extranormatives, phonetic and musical highlights, harmony of image and emotion, original similes, special compositions and thematizations based on mythological and historical concepts. He has emphasised the aesthetic and artistic aspects of his poetry with a special view of the linguistic abilities and the different components of language.
Keywords: Aesthetics, Language, Music, Imagination, Nadem Qaisari -
هر اسلوب زبانی از عبارت ها و کلماتی تشکیل شده است که آن زبان را دارای روح و معنا می کند. زبان نقش اساسی در برقراری ارتباط با دیگران دارد، حال اگر در کنار این کلمات به موسیقی هم توجه شود، نتیجه بهتری حاصل می گردد و معنای مورد نظر با دقت و به خوبی منتقل می شود. پس موسیقی در زبان بسیار اهمیت دارد و شاعران و نویسندگان می توانند با استفاده از آن ارزش ادبی کلام خود را بالا ببرند. قرآن کریم والاترین متن است که در آن الفاظ به بهترین شکل معانی مورد نظر را منتقل کرده اند. در قرآن کریم موسیقی الفاظ و عبارات به بهترین شکل ممکن انتخاب شده است و بررسی سوره های مختلف به خوبی نشان می دهد که چگونه موسیقی الفاظ و عبارات در آیه ها به انتقال معنا و مفهوم آن ها کمک کرده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده است تا سوره ی مبارکه ی تکویر را از نظر لایه ی موسیقایی آن مورد بررسی قرار دهد و نقش عناصر موسیقایی را در بیان معانی این سوره به خوبی آشکار سازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که موسیقی حاکم بر بخش های مختلف این سوره به خوبی با معانی و مفاهیم قصد شده، تناسب دارد؛ خواه موسیقی برگرفته از تکرار حروف و واژگان و خواه موسیقی درونی و نیز آهنگ موجود در حروف روی که از هجاهای کوتاه به سمت هجاهای بلند در نوسان بود و در مقوله هایی مانند بیان بعد از ابهام، هشدار و آگاهی دادن و سایر مفاهیم به خوبی خود را نشان داد.
کلید واژگان: قرآن کریم, سوره تکویر, سبک شناسی, موسیقیEvery language style is made up of phrases and words that make that language have spirit and meaning. Language plays an essential role in communicating with others, but if music is given sufficient attention in addition to these words, a better result will be obtained and the desired meaning will be accurately and well conveyed. Therefore, music is very important in language and poets and writers can use it to increase the literary value of their words. The Holy Quran is the most sublime text in which the words convey the desired meanings in the best way. In the Holy Quran, the music of words and phrases has been chosen in the best possible way, and the examination of different surahs shows well how the music of words and phrases in the verses has helped convey their meaning and concept. This research has been written with a descriptive analytical method and using library resources to examine the Taqvir surah in terms of its musical layer and to reveal the role of musical elements in expressing the meanings of this surah well. Finally, it was concluded that the music governing the different parts of this surah fits well with the intended meanings and concepts; Whether the music is derived from the repetition of letters and words, whether it is internal music, as well as the music in the upper letters, which fluctuated from short syllables to long syllables, and in categories such as expression after ambiguity, warning and informing, and other concepts well showed itself.
Keywords: Holy Quran, Surah Taqvir, stylistics, Music -
نشریه مطالعات بین رشته ای ادبیات، هنر و علوم انسانی، سال سوم شماره 2 (پیاپی 6، پاییز و زمستان 1402)، صص 173 -190ادبیات و موسیقی ارتباطی تنگاتنگ و تکمیلی با یکدیگر دارند. در اجرا، شعر زیرساخت ذهن و زبان موسیقی است و پیوندی استوار با آن دارد. درحقیقت آنچه را که آواها و سازها به کمک اصوات بیان می کنند، واژگان به صورت ملموس تر برای ما روشن می کنند. در این پژوهش بینارشته ای، القاگری آواها به سبب تکرار صامت ها و مصوت ها براساس دیدگاه موریس گرامون و به روش توصیفی تحلیلی بیان شده است. محور جانشینی واژگان با توجه به نظریه گرامون، زوایای القای معنا و تاثیرگذاری شعر و تاثیر شعر و موسیقی بر یکدیگر را نشان می دهد که براساس معرفی نمونه های موسیقی آوازی و به خصوص «قاصدک» اخوان ثالث با اجرای شجریان، ارزیابی شده است. دستگاه های آوازی در موسیقی ایرانی، دارای مشخصات خاص خود و بیان کننده حالات مختلفی هستند. آهنگساز و خواننده باید با توجه به مفهوم و محتوای اشعار برگزیده، به انتخاب دستگاه و گوشه های آوازی متناسب با آن بپردازند. این پژوهش به این نتیجه منتهی شد که آواها و کلام، با خاصیت روشنی، درخشانی و تیرگی، در انتقال دو گفتمان امید اندک و یاس غالب، موفق بوده اند و آوا، رنگ احساس موسیقی و سازها را انتخاب می کند و سبب تاثیرگذاری بیشتر و ماندگارترشدن شعر و آثار موسیقایی می شود.کلید واژگان: موریس گرامون, شعر, موسیقی, شجریان, دستگاه آوازی, قاصدکLiterature and music have a close and complementary relationship with each other. In performance, poetry is the infrastructure of mind and the language of music, with which it has a strong connection. In fact, what melodies and musical instruments express through the sounds, the poetry manifests more tangibly via words. In this interdisciplinary research, the induction of sounds, due to the repetition of consonants and vowels, has been examined in the light of Murice Gerammont's theory and via a descriptive-analytical approach. Accordingly, the pragmatic axis shows the angles of inducing meaning and, more importantly, the effectiveness of poetry and the way music and poetry influence each other, which is examined via the introduction of examples of vocal music and, specifically, Akhavan Sales's "Dandelion" performed by Mohammad Reza Shajarian. Each vocal division in Iranian music has its own characteristics and expresses different moods, and both the composer and the singer should select the music division and vocal corners with the consideration of the meaning and the content of the selected poems. The results show that sounds and words, with clarity, brilliance and darkness, have been successful in conveying the two discourses of slight hope and overwhelming despair and that it is the sound which determines the color of the feeling of the music and instruments and makes the poetry and musical works more effective and lasting.Keywords: Maurice Gerammont, Poetry, Music, Shajarian, Dastgāh, Dandelion
-
از دیرباز، در متون موسیقی و عروض، اشاراتی به وجوه اشتراک میان آن دو شده است. اگر برخی از موسیقی دانان، موسیقی کلاسیک ایرانی را برآمده از عروض دانسته اند و هنرجویان خود را به آموختن زحافات دو و سه هجایی ترغیب می کرده اند. مقصودشان سامان دهی ادوار ایقاعی و یافتن ریتم هایی نو بوده است، نه اینکه ساختار موسیقی به تقلید از عروض پدید آمده باشد. آنان عروض را مبنای مقایسه با موسیقی قرار داده اند تا از شیوه همانندسازی، برای درک بهتر ساختار موسیقی استمداد بجویند. تقدم زمانی موسیقی بر عروض و یکسانی ساختار موسیقی دنیای باستان تا روزگار معاصر ایجاب می کند عروض را برآمده از موسیقی بدانیم. گرچه در مواردی هم عروض بر موسیقی تاثیراتی نهاده است. از طرفی بعد مهارتی موسیقی، سبب می شود دوستدارانش حتی با مطالعه و خوض در ساختار موسیقی نتوانند به شناخت درستی دست یابند. این مقاله با روش تحلیلی - تطبیقی بر آن است تا با مقایسه ساختار عروض و موسیقی و بیان مشابهت ها (از کوچک ترین جزء تا بزرگ ترین اجزاء) تصویری روشن در جهت درک درست ساختار موسیقی برای علاقه مندان ناآشنا به آن، به ویژه اهل عروض، ترسیم کرده، نقش انکارناپذیر موسیقی را در پدیدآمدن عروض توصیف کند. همچنین در برخی موارد اثرگذاری عروض بر ساختار موسیقی و نقش آن را در سامان دهی موسیقی کلاسیک ایرانی روشن سازد. داده های این مقاله به شیوه کتابخانه ای و با مراجعه به اسناد و منابع معتبر گردآوری شده است. نویسنده با ارزیابی و بررسی داده ها بدین نتایج دست یافته است: نت های موسیقی و هجاهای عروضی از لحاظ حرکت و سکون برابری می کنند. اسباب و اوتاد کاربردی دوگانه دارند. از میان افاعیل ده گانه عروض، تنها سه رکن با دانگ های موسیقی مطابقت می کنند. مقام موسیقی و بحر عروضی هر دو نتیجه ترکیب دانگ های موسیقی و افاعیل عروضی اند.کلید واژگان: عروض, موسیقی, دانگ, افاعیل, تن, هجا. دوایر عروضی و ادوار موسیقیFrom ancient times, there have been references in texts to commonalities between music and prosody. If some musicians consider the origin of Iranian classical music to be prosody and encourage their students to learn the two- and three-syllable metric changes, their purpose is to organize rhythmic circles and find new rhythms, and they did not mean that the structure of music was created in imitation of the prosody. They made prosody the basis of comparison with music in order to have a better understanding of the structure of music through simulation. The temporal primacy of music over prosody and the unification of the structure of music in the ancient world to the contemporary age require that prosody is arisen from music. However; in some cases, the impact of prosody on music.On the one hand, the dimension of skill to music makes its passionates unable to obtain a proper understanding of it even by studying the structure of the music.This article aims to compare the structure of prosody and music, (by mentioning the similarities), provide a special picture of the correct understanding of the structure of music for those who do not know about it, especially the prosodies, and to describe the undeniable role of music in prosody.In addition, the influence of prosody on the structure of the music and its role in the organization of Iranian classical music are determined. The data of this study was collected by library method (and in few cases, field) and the research was conducted with theoretical and library methods , describing and comparing the data.ConclusionsThe equality of musical notes and prosodic syllables in terms of consonants and vowels. Asbab, Otad and Faselh have dual usages. Expressing the characteristics of the tetrachord and reaching the conclusion that among the ten main prosodic pillars , only three pillars are corresponded to the music tetracords. The apperance of tetracords with 5 beats and pentacords with 6 beats in music, by mimicing some prosodic pillars such as Motafaelon and Mafaelaton. Both classical music and the prosodic meters are the result of the combination of tetrachords and prosodic pillars. Meters derived from main prosodic meters are like tonalities creating from one main Maqam. Modulation does not occur in the manner of music in poetry. But perhaps changing the content in poetry can be considered as a kind of modulation.The Proof of Maqami music has been able to be modulated at two levels (internal-mode circulation) and (external-mode circulation) since farabi's time. Musical circles are based on the imitation of prosodic circles. In the prosodic circles,there are two meters, standard and non-standard, with the exact formation of music modes.Keywords: Prosody, Music, Tetrachord, Divide Syllables, Tone, Syllable, prosodic circles, Musical Circles
-
فن موسیقی از فنون پرکاربرد شعر است که شاعران از آن برای انتقال اندیشه های خویش بهره می جستند. برخی شاعران به دلیل تبحر در موسیقی بیش از دیگران موسیقی را برای بیان اندیشه ها و ساختن تصاویر شاعرانه به کار بسته اند. بسامد گفتمان موسیقی در شعر این دسته از شاعران و تصویر آفرینی از رهگذر آن، تسلط آنها را بر موسیقی، هم به لحاظ نظری (مانند مباحثی چون سازشناسی و الحان) و هم به لحاظ عملی (که همانا نوازندگی و آهنگ سازی است) نشان می دهد. در پژوهش پیش رو، با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی، به واکاوی چگونگی موسیقی نظری و عملی در دیوان دو شاعر برجسته سبک هندی، صائب تبریزی، پیشوای جریان نازک خیالی، و بیدل دهلوی، پیش آهنگ جریان دورخیالی، پرداخته شده است. نخست، با آوردن شواهد مثال، مفاهیم موسیقی در شعر شاعران بررسی و سپس هردو دیدگاه در حوزه موسیقی مقایسه شده است. نتیجه پژوهش نشان داد که دانش موسیقی در بازگشایی رموز شعر این شاعران بسیار موثر است، چنان که بدون ریشه یابی موسیقی، به مثابه تخصص و حرفه، دستیابی به فهم درست و دقیق برخی ابیات امکان پذیر نخواهد بود. درواقع، این روش کاربرد مفاهیم موسیقی، نشانه آگاهی از دور به این حوزه نیست، بلکه دلالت بر نوعی معرفت علمی و شناخت از نزدیک دارد. حاصل این جستار، که تبیین توامانی موسیقی نظری و عملی در دو اسلوب نازک خیالی و دورخیالی سبک هندی است، بر سه شاخه اصلی شبکه تداعی، معرفت نظری عملی و پیوند شعر و موسیقی دلالت دارد.
کلید واژگان: موسیقی, سبک هندی, صائب تبریزی, بیدل دهلوی, سازشناسی, الحانThe use of music is one of the most useful techniques in poetry, which poets use to convey their thoughts. Owing to their mastery in music, some poets have employed it to express their reflections and to portray poetic images more than others. The frequency of the discourse of music in the poetry of this group of poets and the imagery created through it shows their mastery over music, both in terms of theory (in topics such as organology and the study of tunes and melodies) and in terms of practice (which is performing and composing music). Using a descriptive-analytical method, the present research aimed at investigating the means of the theoretical and practical music in the divans of two of the foremost representatives of the Indian style (sabk-e Hendī) of Persian poetry, i.e. Saeb Tabrizi, the leader of the mode called delicate imageries (nazok-khiyali), and Bidel Dehlavi, the forerunner of the mode called exotic imageries (dour-khiyali). First, by giving examples, the concepts of music in the poetry of the two poets were examined and then both views were compared in the field of music. The results indicated that mastery of music would highly contribute to the decoding of secrets of the poems. In effect, without finding the musical roots (as a specialty and profession) it would not be possible to gain the correct and precise understanding of some couplets. In fact, this method of applying musical concepts is not a sign of distant knowledge of the field, but it implies a kind of scientific and close knowledge. The result of this study – which is the explanation of the combination of theoretical and practical music in the two modes of delicate imageries and exotic imageries of the Indian style – indicates the three main branches of the association network, the theoretical-practical knowledge and the link between poetry and music.
Keywords: Music, Indian Style, Saeb Tabrizi, Bidel Dehlavi, Organology, Tunes -
سرودن اشعار عاشورایی به عنوان یکی از مظاهر تجلی عشق به خاندان حضرت محمد(ص)، به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مورد توجبه بیشتری قرار گرفت و شاعران بسیاری در این زمینه طبع آزمایی کردند. از آن میان، به اشعار قیصر امین پور به عنوان یکی از شاعران این جریان، بسیار توجبه شد. در سروده های عاشورایی او، زبانی صمیمی و کلامی گرم، همراه با صراحتی که در دیگر سروده هایش دیده می شود، جریان دارد. در پژوهش حاضر، عنصر لحن، با وجوه و انحایی که موجب انتقال صمیمانه و غیرمستقیم پیام حزن و اندوه می شود، مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفت. باتوجه به اهمیت آن در انتقال پیام ضمنی متن، روشن شد که شاعر در انتخاب قالب، جانب لحن و موضوعیت شعر را رعایت کرده است. برای انتخاب وزن عروضی، به ریتم و تناسب آن با فضای غمگنانه شعر نظر داشته و موسیقی قافیه و ردیف و اشتراک آوایی این دو را به عنوان اصلی مهم، جهت همسویی با خاطر مخاطب، به کار بسته است. همچنین از صور خیال، به ویژه استعاره، در خلال سروده های عاشورایی، برای تصویر و ترسیم مناظر شعر بهره گرفته و موسیقی اصوات و جادوی مجاورت حروف را به عنوان اسلوبی برای تاثیرگذاری بیشتر حالت تراژیک شعرش به کار برده است.
کلید واژگان: صور خیال, قیصر امین پور, لحن, مرثیه های عاشورایی, موسیقیElegy has always been a popular genre, especially in poetry. This type of composition, due to its special subject matter, has special features and crafts to convey the message and relate to the audience. Composing poetry about Ashura, as one of the manifestations of love for the family of Prophet Mohammad (PBUH), has especially has received more attention after the victory of the Islamic Revolution, and many poets have experimented in this field. In this relation, the poems of Qaisar Aminpour as one of the poets of this group received much attention. In his Ashura poems, a cherishing and warm verbal language flows along with the clarity that can be seen in his other poems. In the present study, the element of tone was studied with respect to the sincere and indirect transmission of the message of sorrow and grief. Considering its importance in conveying the implicit message of the text, it was revealed that the poet has observed the tone and subject matter of the poem in choosing the form. He has considered the rhythm and its propriety with the sad atmosphere of the poem in order to choose the metrical pattern. He has also used rhyme and rhythm and their phonetic compatibility as an important principle to align with the audience. Aminpour has also made use of figurative language, especially metaphors to depict the poetic landscapes the musicality of sounds and the magic of the proximity and contiguity of letters as a style to create a more emphatic tragic tone in Ashura poems.
Keywords: Qaisar Aminpour, Ashura elegies, tone, Music, imagery -
یکی از زیرشاخه های انواع ادب غنایی در فارسی حبسیه یا زندان نامه است. مسعود سعد از بین شاعران ایران بیشترین حبسیه را دارد. اشعار حبسیه او در بافت کلام، بیانگر لحن های متنوعی است که در زیبایی شناختی و فضاسازی پیام او نقش بسزایی دارد. عناصر سازنده لحن های متفاوت در حبسیه ها به علت خلق وخوی خاص و جزییات ساختاری در بافت کلامی مسعود سعد، در ایجاد ارتباط با خواننده و زیبایی شناختی شعرش تاثیر گذاشته است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل موثر در ایجاد لحن و انواع آن در حبسیه های مسعود سعد است. در این تحقیق با ابزارهای کتابخانه ای به روش توصیفی تحلیلی، عوامل فکری، عاطفی، ادبی و زبانی لحن ساز که در تنوع لحن در شعر او موثر بوده را موردبررسی قرار داده ایم و به این نتیجه دست یافتیم که عناصر متعددی همچون صور خیال، موسیقی درونی، بیرونی و کناری، اصوات و آواهای مناسب حبسی، قالب های قصیده و قطعه، وزن، واژگان، هجاها و الگوی ساختاری از عوامل ایجاد لحن در حبسیه های مسعود سعد هستند و او در ساخت حبسیه ها انواع لحن انتقادی، اعتراضی، دادخواهانه، پرخاشگرانه، گلایه آمیز، اندوهگینانه، عاجزانه و... را استفاده کرده است. این تنوع لحن در زیبایی شناختی و میزان توفیق در انتقال پیام تاثیر داشته و او را متمایز از دیگران ساخته به همین دلیل بدون درک نوع لحن، فهم معنی و ساختار شعر او با مشکل مواجه می شود.
کلید واژگان: لحن, حبسیه, مسعود سعد, زیبایی شناختی, موسیقیOne of the sub-branches of Ghanaian literature in Persian is Ḥabsiyeh or prison name. Among Iranian poets, Masoud Saad has the most imprisonment. His poetry of imprisonment in the context of words expresses various tones that play a significant role in creating atmosphere and conveying his message. The constituent elements of different tones in Abyssinia have influenced the connection with the reader and the aesthetic of his poetry. The purpose of this research is to investigate the effective factors in creating tone and its types in Masoud Saad's habisiyeh. In this research, we have investigated the factors that were effective in the variety of tone in his poetry with library tools using descriptive and analytical method, and we have come to the conclusion that many elements such as images, music, sounds and tones suitable for confinement, weight, vocabulary, from The factors that create the tone in Masoud Saad's imprisonments are: he has used protesting, aggressive, complaining, sad, helpless, etc. tones in making his imprisonments. This variety of tone has an effect on his success in conveying the message, for this reason, without understanding the type of tone, it is difficult to understand the meaning and structure of his poetry
Keywords: Tone, Imprisonment, Masoud Saad, Aesthetic, music -
شعر و موسیقی ارتباط دیرین و تنگاتنگی با یکدیگر دارند و معمولا لازم و ملزوم همدیگر بوده اند. اگرچه در این روزگار، به خاطر گستردگی، هر کدام برای خود راهی پیدا کرده و به کمال رسیده اند، اما آن پیوند دیرینه هنوز پابرجاست و بدون همدیگر ناقص و ناتمام هستند. ایهام یکی از آرایه هایی است که در شعر تعدادی از شاعران نمود و برجستگی خاصی دارد و به دلیل کاربرد کلمات و جملات موهم، سخنوران به آن عنایت ویژه ای داشته اند. این آرایه را می توان جزو ویژگی های سبکی آن شاعران محسوب کرد و اگر ایهام با اصطلاحات موسیقی درهم بیامیزد زیبایی ویژه ای پیدا می کند و بیشتر، خواننده را به اعجاب و ژرف اندیشی وا می دارد. عصار تبریزی (792 ه ق) جزو معدود شاعرانی است که به خوبی از این شیوه، بهره برده است. در این پژوهش، تمام اشعار مثنوی «مهر و مشتری» عصار، منظومi خسرو و شیرین نظامی و غزلیات حافظ از دیدگاه ایهام موسیقایی مطالعه شد، و هر سه شاعر را با همدیگر مقایسه کردیم. عصار در تعدادی زیادی از اصطلاحات ایهام موسیقایی با نظامی و حافظ اشتراک دارد و گاهی نیز از مواردی استفاده کرده است که نظامی و حافظ به آن اشاره ننموده اند ، اصطلاح «شهناز» از آن جمله است. می توان گفت که عصار نیز در حوزه ایهام و ایهام موسیقایی همچون حافظ شاعری پرکار و صاحب سبک است و بیشتر از نظامی به این آرایه ادبی پرداخته است.کلید واژگان: ایهام تناسب, حافظ, عصار, موسیقی, نظامیMusical Terms Ambiguity Techniques in Assar-e-Tabrizi in Comparison with Nezami andHafizAbstractBeing correlatives, poetry and music have always had an ancient affinity standing the question of time, even though over the course of centuries each has evolved into an independent field. In some poets, ambiguity stands out as a literary device and due to the use of ambiguous words and sentences attracts the special attention of many others to the point of dictating itself as a signature feature of style, and still more so when it blends with music to take the reader by wonder and surprise. Assar-e-Tabrizi is a poet, beside a few others, to have achieved perfection in using the technique. In this study, all the lines in Assar's couplet, The Sun and Jupiter(Mehr Va Moshtari) and the poems of Khosrow and Shirin composed by Nezami, were carefully examined in search of instances of musical ambiguity to be compared and contrasted with the sonnets by Hafiz, that is the three poets were contrasted. Findings show that Assar and Hafiz have a lot in common when it comes to musical ambiguity, with Assar making a few innovative moves absent in Hafiz, the term "Shahnaz" being one such move. In fact, the claim can be legitimately made that concerning ambiguity and in particular, musical ambiguity, Assar is as great and distinguished a poet as Hafiz and he has used these literary items more than Nezami.Keywords: ambiguity, Assar, Hafez, musical terms, NezamiKeywords: Ambiguity, Assar, Hafez, musical terms, Nezami
-
اهمیت موسیقی در بستر فرهنگی جامعه، معاشرت شاعران با موسیقدانان، فعالیت آنها در حوزه موسیقی، پیوند موسیقی با شعر فارسی را ایجاد کرده است که تاریخ دیرینه دارد. در مطالعه حاضر با روش توصیفی تحلیلی، اشعار سه شاعر اهل موسیقی: علی اکبر شیدا، رهی معیری، محمدحسین شهریار از منظر توجه آنها به موسیقی آوازی و تاثیر آن در شعرشان با رویکرد زیبایی شناسی بررسی شده است. تاثیر موسیقی در شعر هر سه مشهود است. علی اکبر شیدا تصنیف ساز است و تمام اشعار او آهنگسازی شده است، رهی معیری چندین تصنیف سروده و با موسیقدانان ارتباط مستقیم داشته است. شهریار خود اهل موسیقی بوده و ضمن معاشرت با موسیقدانان، ساز نیز می نواخت. نتایج بررسی شعرشان نشان می-دهد: آشنایی سه شاعر با موسیقی آوازی و همکاری با موسیقدانان، در موسیقی شعر، زیباسازی و محتواسازی شعر آنها تاثیر گذاشته است، موسیقی شعرشان متناسب با ریتم و هماهنگ با الحان موسیقی است. در زیبایی شناسی، کارکرد موسیقایی واژه ها با آرایه های تکرار در سطح واج، واژه و جمله، جناس آمده و زیبا سازی با واژه های موسیقی با آرایه های مراعات النظیر، تشبیه، ایهام فراوانی دارد. در محتواسازی، همسو با محتوای رایج موسیقی آوازی، وصف عشق، جفاکاری و بی وفایی معشوق، عواطف و اندوه های شخصی و اجتماعی، را با واژه های مصطلح موسیقی بیان کرده اند.
کلید واژگان: موسیقی, زیباییشناسی, علی اکبر شیدا, رهی معیری, شهریارmusic has a long history importance of music in the cultural background of the society, the association of poets with musicians, their activity in the field of music, has created a link between music and Persian poetry. in this field influenced their poetry. In the present study, the poems of three musical poets: Ali Akbar Shida, Rahi Mo'ayyeri, Mohammad Hossein Shahriar have been analyzed from the perspective of paying attention to vocal music and its effect on their poetry with a stylistic approach. Ali Akbar Shida is a great ballad composer and all his poems are composed, Mo'ayyeri wrote several ballads and had direct contact with musicians. Shahriar himself was a musician and while socializing with musicians, he also played an instrument. The results of the research show: that poets' familiarity with vocal music and collaboration with musicians have influenced the music of poetry, the beautification and content of their poetry. The music of their poetry is in accordance with the rhythm and harmony of the music, as it is suitable for singing, and most of their poems are composed. . In the aesthetics and content, they used musical terms, there are many arrays of similes, allusions, puns, and Congeries. n the theme of the poem, in the lyrical content, they have used musical words, they have expressed the description of love, persecution and unfaithfulness of the beloved, personal and social sorrows, loneliness and solitude with musical terms.
Keywords: music, aesthetics, Ali Akbar Shida, Rahi Mo'ayyeri, Shahriar -
موسیقی در اساطیر ملل مختلف، از اهمیت بسزایی برخوردار است. این علم به مثابه یکی از بخش های حکمت نظری، بواسطه همسانی در ادراکات شهودی و درونی، بعد متافیزیکی، خطاناپذیری و...، با عرفان ادبی، پیوندی ناگسستنی دارد. بسط مفهومی موسیقی از همین جا نشات گرفت که منجر به رهایی از فضای مونولوگ و تک بعدی و سوق یافتن به موسیقی روح کیهانی گردید که تدریجا در عرفان نیز رسوخ کرد و قوت گرفت. ادراک از موسیقی که تجلی ساز سماع عارفانه بوده و رستاخیز عوالم و حالت های روحانی سالک است یک موسیقی افلاکی و کیهانی را نمایان شده وبعد شهودی پیدا می کند و مستقیما با عواطف و احساسات را درگیر می کند. مولوی نگاه بسیار زیبایی شناسانه ای از دریافت موسیقی دارد و چون در دریافت های باطنی در مرتبه بالایی از واردات قلبی بوده و به بیان دیگرنمادی از همه نظام ها و عرف ها و عادت ها را داراست ارتباط میان نگاه او و تفکراتش با موسیقی کیهانی این مهم را نمایان می کند.
کلید واژگان: شهود, موسیقی, اساطیر, مولوی, سماعMusic is very important in the mythology of different nations. This science, as one of the parts of theoretical wisdom, has an unbreakable connection with literary mysticism through similarity in intuitive and inner perceptions, metaphysical dimension, infallibility, etc. The conceptual expansion of music originated from here, which led to liberation from the monologue and one-dimensional atmosphere and to the music of the cosmic spirit, which gradually penetrated and gained strength in mysticism. The perception of music, which is a manifestation of mystic hearing and the resurrection of the worlds and spiritual states of the seeker, reveals and intuitively finds a celestial and cosmic music and directly engages emotions and feelings.Molavi has a very aesthetic view of receiving music, and because it is at a high level of heart import in esoteric receptions, and in other words, it is a symbol of all systems, customs and habits, the connection between his view and his thoughts with cosmic music is important. Show
Keywords: intuition, music, Mythology, Molvi, Hearing -
موسیقی یکی از ویژگی ها و شاخصه های برجسته زبان و موسیقی کلام یکی از برجسته ترین تجلیات شعر، است. شعر، بدون داشتن جنبه های موسیقایی جلوه و زیبایی چندانی ندارد. یکی از مشخصه های اصلی شعر نیمایی، در مقایسه با شعر کلاسیک، تحول در انواع موسیقی کلام و کاربرد انواع آن است. در این مقاله که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است، به بررسی انواع موسیقی (بیرونی، کناری، درونی و معنوی) در مجموعه «کوچ و کویر» نصرت رحمانی پرداخته شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که رحمانی در این مجموعه از موسیقی درونی (انواع تکرار و جناس) برای ایجاد نوعی وحدت در محور هم نشینی و تاثیر کلام خود، استفاده کرده است. برای ایجاد تناسب، زیبایی و موزون بودن اشعار خود از موسیقی بیرونی و کناری استفاده کرده است. در این بخش رحمانی از حدود دوازده وزن عروضی استفاده کرده است. بیشتر چهارپاره های او در این مجموعه بدون «ردیف» هستند و تنها قافیه، موسیقی کناری را شکل داده است. همچنین برای افزودن غنای معنایی و تقویت موسیقی معنوی کلام خود از عناصر زیبایی سخن همچون (تشبیه، استعاره، تناسب، پارادوکس،حس آمیزی، نماد، مجاز و تضاد) استفاده کرده است. و بالاخره اینکه به کار گیری ترکیبات ناب و زیبا با رعایت تناسب و پیوند با موسیقی و تخیل، باعث شده است که هرچه بیشتر به هدف غایی شعر نزدیک تر شود.
کلید واژگان: زیبایی شناسی, کوچ و کویر, موسیقی, نصرت رحمانیMusic is one of the prominent features of language and music of speech is one of the most prominent manifestations of poetry. Poetry does not have much effect and beauty without having musical aspects. One of the main characteristics of Nimayi poetry, in comparison with classical poetry, is the evolution in the types of verbal music and the use of its types. In this article, which has been done in a descriptive-analytical manner, the types of music (external, lateral, internal and spiritual) in Nosrat Rahmani's "Koch va Kavir" collection have been studied. The results show that Rahmani in this collection has used internal music (types of repetitions and puns) to create a kind of unity in the axis of companionship and the effect of his words. To create fit, beauty and rhythm of his poems, he has used external and side music. In this section, Rahmani has used about twelve prosody weights. Most of his quatrains in this collection are without "rows" and only the rhyme forms the side music. He has also used the aesthetic elements of speech such as (simile, metaphor, proportion, paradox, sensuality, symbol, permissible and contradiction) to add semantic richness and strengthen the spiritual music of his words. And finally, the use of pure and beautiful combinations with respect to the connection with music and imagination, has caused it to be closer to the ultimate goal of poetry.
Keywords: aesthetics, Migration, Desert, music, Nusrat Rahmani -
معنی ترانه و تصنیف، نوع اجرا و تاریخچه شکل گیری آن ها، از مباحثی است که ذهن بسیاری از محققان را به خود مشغول داشته است. بعضی، هر دو مقوله را یکی می کنند و به انواع خواندن ها، ترانه می گویند، در حالی که در شیوه اجرا، فرق بسیار است. و یا از دیدگاه بعضی از محققان و شاعران دو بیتی، رباعی، قطعه و شاید غزل کوتاه را، نیز، ترانه می نامند و از دیدگاه آن ها تنها قالب کوتاه ترانه است که آن را، از قصیده، مثنوی، غزل و دیگر قالب های شعری جدا می کند، حتی مرحوم ملک الشعرای بهار، که خود پایه گذار علم سبک شناسی است، تصنیف را نوعی از اشعار هجایی محلی که قبل از اسلام در ایران رایج بوده، دانسته اند و فرق زیادی بین شعر و تصنیف قایل نشده اند و هر شعری را خاصه در مزاحفات بحر هزج و رجز، به جای تصنیف به کار برده اند و از سوی دیگر ترانه را پایین تر از شعر و غزل قرارداده و صاحبان فن، نیز، کمتر به ضبط آن ها مبادرت نموده اند؛ در حالی که وجود فهلویات نشان می دهد که قدمت ترانه، از شعر بیشتر است. در این مقاله، با بررسی مشخصات ترانه و تصنیف، ضمن این که معنی درستی از این دو مقوله، ارایه می شود، بیان می داریم که ترانه و تصنیف، از لحاظ خوانش تفاوت بسیاری دارند. ترانه بر پایه ی احساسات درونیی خواننده، شاد یا غمگین و به طور یک نواخت، اما تصنیف در چارچوب خاص و اصول اساسی خوانده می شود و باید شروع، میانه و فرود مناسب داشته باشد. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی (کتابخانه ای) انجام گرفته است
کلید واژگان: ترانه, تصنیف, عارف قزوینی, موسیقی, مقامات و ردیف های آوازیThe meaning of songs and compositions, the type of performance and the history of their formation are among the topics that have occupied the minds of many researchers. Some people combine the two categories and call the types of songs songs, while there is a lot of difference in the way they are performed. Or from the point of view of some scholars and poets, two-bit, quatrain, piece and maybe short sonnet are also called songs, and from their point of view, it is the only short form of the song that separates it from ode, Masnavi, sonnet and other forms of poetry. The late Queen of Spring Poets, who is the founder of stylistics, considered ballad to be a type of local syllable poem that was common in pre-Islamic Iran and did not differentiate between poetry and ballad, and each poem, especially in the ridiculous seas of ridicule. They have used the place of ballad and on the other hand, they have made the song lower than the poem and lyric and the masters of art have also recorded them less; While the existence of Fahlaviyat shows that the song is older than poetry. In this article, by examining the characteristics of songs and compositions, we distinguish them as much as possible and provide the correct meaning of these two categories. This research has been done by descriptive-analytical method (library).
Keywords: song, ballad, Aref Qazvini, music, authorities, vocal lines -
حافظ شیرازی در همه ابعاد شاعری خود، به بهترین شکل، از موسیقی بهره گرفته است که یکی از جلوه های مهم آن، استفاده از عناصر و اصطلاحات موسیقی برای خلق زیبایی های کلامی و تصاویر خیالی و نیز بازتاب دادن اندیشه های گوناگون است. در میان آفرینش های ادبی به وجودآمده با این عناصر، انسان انگاری و پویایی آن ها از نمود ویژه ای برخوردار است. عناصر موسیقی، به ویژه سازها، در غزلیات حافظ، رفتارهای انسان گونه مختلفی از خود نشان می دهند که مهم ترین آن ها بروز عواطف انسانی و نیز بازگوکردن اندیشه های گوناگونی است که در واقع، دغدغه های اساسی شاعر هستند. در پژوهش حاضر تلاش شده است برجسته ترین جلوه های انسان انگاری عناصر موسیقی در شعر حافظ، با توجه به ویژگی ها و ظرایف ساختاری و موسیقایی هریک واکاوی شده و کارکرد آن در بازتاب اندیشه های شاعر نمایان شود. علاوه بر این، سعی شده از منابع موسیقایی و آرای موسیقی دانان نزدیک به عصر شاعر، برای تحلیل بن پاره های موسیقایی، بهره کافی گرفته شود.کلید واژگان: انسان انگاری, حافظ, شعر قرن هشتم, موسیقیOne of the important manifestations of music in Hafiz' poetry is the use of its elements and terms to create verbal beauties and imaginary as well as to reflect various ideas. Among the literary creations made with these elements, personification and its dynamism are of prime significance. The musical elements in Hafiz’ poetry are personified in a way to express human emotions and the thoughts which are in fact the main concerns of the poet.In the present study, an attempt has been made to investigate the most prominent personified manifestations of musical elements in Hafiz' poetry according to the structural and musical features and nuances of each and determine its function in reflecting the poet's thoughts. In addition, we have tried to make sufficient use of musical sources close to the poet's age to analyze musical elements.Keywords: Hafiz, Music, personification, poetry of the eighth century
-
نظامی از شگردهای موسیقایی زیادی برای آراستن خسرو و شیرین، استفاده کرده است. یکی از این شگردها که سبب جلوه های موسیقایی، برجستگی، التذاذ ادبی یا اطلاق سبک فردی شده، جفت واژگان مشابه است که در مجاورت یکدیگر استفاده گردیده است. جفت واژگانی که بسامد دارد، تعمدی و بر محور خرد و اندیشه مندی استوار است و موجب شده شعر از خاصیت خودکارشدگی متمایز شود. جفت واژگان مشابه مجاور به دو صورت جلوه گر شده اند: تعدادی تحت عنوان صنایع بدیع لفظی یا معنوی، از جمله جناس، تکرار و تناسب نام هایی به خود اختصاص داده اند؛ مانند نقره و نقره، نافه و نیفه و تعدادی، ماهیت آوایی مشابه دارند و نام خاصی از صنایع به خود اختصاص نداده اند؛ مانند ارغنونی و ارغوانی، خسک و خستگی. در پژوهش حاضر، تمامی ابیات خسرو و شیرین با توجه به مبحث جفت واژگان مشابه، با منابع کتابخانه ای واکاوی شده و سپس ابیات واجد شرایط، با محوریت مولفه های برجستگی، با روش توصیفی - تحلیلی، بررسی و طبقه بندی شدند. هدف، معرفی ویژگی سبکی، بیان اهمیت و بسامد جفت واژگان مدنظر، کاربرد و تاثیر آن ها در جلوگیری از خودکارشدگی شعر و معرفی جلوه های برجستگی های ادبی خسرو و شیرین است. نتیجه حاصل از پژوهش آن است که حضور جفت واژگان مشابه، حضوری نظام مند، با کاربردهای متعدد و متفاوت است و ایجاد انواع برجستگی، موسیقی و تنالیته مترتب بر اندیشه، نظامی را به استفاده مکرر از جفت واژگان واداشته است. رویکرد پژوهش کاملا جدید است و به بیان ویژگی سبکی پرداخته است که با توجه به بسامد چشمگیر در خسرو و شیرین، تاکنون مغفول مانده و در این پژوهش، در شاهدمثال ها نمایان شده است.
کلید واژگان: جفت واژگان مشابه, خسرو و شیرین, موسیقی, برجستگی ادبی, نظامیNizami has used many techniques to decorate his masterpiece Khosrow and Shirin. One of these techniques creating musical effects, foregrounding, literary taste, and individual style is using adjacent similar pairs of words; pairs of words with a high co-occurrence which are used intentionally and wittily to make poetry free from automatization. Adjacent similar pairs are employed in the work in two ways. A number of them (such as noqre and naqare, nâfe and nife, etc.), as verbal or conceptual figures of speech, have been termed pun, repetition, interrelated terms, and the like. Some others having only similar phonetic structures have not been yet given a specific name as a type of figures of speech (for instance arqanooni and arqavâni, khask and khastegi) all the verses of Khosrow and Shirin were dealt with, searching for similar pairs of words. The study aimed to introduce the stylistic feature and foregrounding techniques express the importance and frequency of the similar pairs of words and show how their use help prevent the automatization of poetic language. The result obtained from the research demonstrates that the presence of adjacent similar words is systematic and reveals a variety of functions. The creation of a variety of music, tonalities, and thought-provoking literary foregrounding has required Nizami to repeatedly use adjacent pairs. The research approach is completely new and has expressed a stylistic feature that has been neglected despite its significant frequency in Khosrow and Shirin as illustrated with several examples.
Keywords: Similar pairs, Khosrow, Shirin, Nizami, Musicality, Literary foregrounding
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.