جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "houshang moradi kermani" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"
تکرار جستجوی کلیدواژه «houshang moradi kermani» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
فراگفتمان، نگرشی جدید در تحلیل کلام است که در بردارنده مشخصه های انسجامی و بینافردی است و به ایجاد ارتباط میان متن و بافت حاوی این اطلاعات با هدف برقراری ارتباط با مخاطب، سامان دهی متن و تفسیر آن از سوی مخاطب کمک می کند. به رغم اهمیت بررسی عناصر فراگفتمان به صورت تاریخی، متاسفانه تحقیقات اندکی وجود دارد که این عناصر را به صورت تاریخی به ویژه در ژانر ادبی تحلیل کرده باشد. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی ترازمانی کاربرد نشانگرهای فراگفتمان تعاملی و تقابلی در آثار کودک و نوجوان هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده صاحب نام این حوزه، در بازه زمانی 1350 تا 1400 بر اساس انگاره هایلند (2005) است. بدین منظور، بازه زمانی موردنظر را به پنج دهه تقسیم بندی کردیم و توزیع نشانگرهای فراگفتمان را به روش دستی و با استفاده از نرم افزار واژه نگار انت کانک شناسایی و استخراج کردیم. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک آزمون آماری کندال نشان داده است که با گذشت زمان، عناصر فراگفتمان تعاملی افزایش یافته، در حالی که عناصر فراگفتمان تقابلی کاهش یافته اند. این امر گویای این حقیقت است که برای بیان نگرش، نظرها و تعهد خود نسبت به متون و همچنین درگیرسازی بیشتر مخاطبان در متن، داستان نویسان در گذر زمان بیشتر از نشانگرهای تعاملی استفاده می کنند و در نتیجه آن، متون ادبی به سمت وسوی شخصی تر شدن و خواننده پسند تر شدن در حرکت است.
کلید واژگان: فراگفتمان, فراگفتمان تعاملی, فراگفتمان تقابلی, هوشنگ مرادی کرمانی, ژانر ادبیThe present research analyzes the metadiscourse markers in the works of Houshang Moradi Kermani, one of the prominent authors of children and young adult literature.It examines the trend of changes in these markers over the period from 1971 to 2021.This study, based on Hyland's (2005) model of metadiscourse, investigates the interactional and interactive metadiscourse markers in Moradi Kermani's works over five decades.The research method is descriptive-analytical, and the data were extracted using the AntConc software.Statistical analysis of the data using Kendall's test shows that over time, the use of interactional metadiscourse elements in Kermani's works has increased, while interactive elements have decreased.This trend indicates the author's effort to strengthen the connection with the reader and personalize literary texts over time.The results of this study can contribute to a better understanding of the rhetorical changes in children's and young adults' literature and show how authors in this field adapt their writing style to cultural and social changes.
Keywords: Metadiscourse Markers, Diachronic Analysis, Interactional Metadiscourse, Interactive Metadiscourse, Houshang Moradi Kermani -
تشبیه بیانگر عصاره فکری و ذهنی شاعر و نویسنده است که دستیابی به لایه های پنهان خیال را در آثار شاعران و نویسندگان ممکن می سازد و خواننده را با عقاید و باورهای شخصی، تجارب زندگی و نوع نگاه آن ها به جامعه آشنا می سازد. تشبیهات غالبا تحت تاثیر علایق و نگرش های محوری شاعر و نویسنده پدید می آیند و در پس آن، می توان به افکار غالب و حاکم برجامعه پی برد؛ زیرا تشبیهات هم متاثر از عوالم شخصی و فردی شاعر و نویسنده هستند و هم تحت تاثیر فرهنگ و عقاید جامعه شکل می گیرند؛ ازاین رو تشبیهات خواسته یا ناخواسته از این امور تاثیر می پذیرند. در میان صور خیال، تشبیه، همواره مورد توجه خاص شاعران و نویسندگان بوده است. هوشنگ مرادی کرمانی نیز به تشبیه توجه بسیار داشته است؛ به حدی که تشبیه مهم ترین و پرکاربردترین صورت خیالی در داستان های مرادی کرمانی است. در این پژوهش که به شیوه توصیفی_تحلیلی انجام شده است، با مطالعه و بررسی تمام آثار مرادی کرمانی، تشبیهات استخراج شد و ارکان تشبیه، اهداف تشبیه و نقش تشبیه در داستان پردازی هوشنگ مرادی کرمانی بررسی شد. نتیجه تحقیق نشان داد که تشبیه در آثار این نویسنده کرمانی، در تقویت عناصر داستان از جمله برای فضاسازی، شخصیت پردازی، لحن، گفت و گو و تقویت درون مایه داستان به کار گرفته شده است؛ به طوری که تشبیهات با زبان، لحن، شخصیت پردازی و درون مایه داستان هماهنگ است و تشبیهاتی که در بخش فضاسازی داستان به کار رفته، خیال انگیزی بیشتری به داستان بخشیده است. اهداف تشبیه بیشتر بیان حال مشبه، اغراق، تحقیر و خیال انگیزی است.کلید واژگان: تشبیه, تحلیل تشبیه, مشبه, مشبه به, هوشنگ مرادی کرمانیSimile represents the intellectual and mental essence of poets and writers, enabling access to their works' hidden layers of imagination and familiarizing the reader with their personal beliefs, life experiences, and perspectives on society. Similes are often influenced by the central interests and perspectives of the poet or writer, reflecting the prevailing thoughts and dominant culture of society. Similes are shaped by the personal and individual worlds of the poet or writer, as well as by the culture and beliefs of the community, thereby being influenced by these factors, whether consciously or unconsciously. Among the forms of imagination, simile has always been of particular interest to poets and writers. Houshang Moradi Kermani has also paid significant attention to similes. A simile is the most important and commonly used imaginative form in Moradi Kermani stories. In this descriptive-analytical research, simile, the elements of simile, the objectives of simile, and the role of simile in the stories of Houshang Moradi Kermani were examined. The research findings indicate that simile is used to enhance the narrative elements, such as atmosphere, characterization, tone, dialogue, and internalization of the theme. Similes are harmonious with the language and tone of the narrator and the story’s characters, with the similes used in the atmosphere of the story being more imaginative. The objectives of simile are primarily to express Situation of tenor, exaggeration, belittlement, and Imagination.Keywords: Simile, Analysis Of Simile, Tenor, Vehicle, Houshang Moradi Kermani
-
پژوهش پیش رو به بررسی دو کتاب خمره و تنور و داستان های دیگر- نوشته هوشنگ مرادی کرمانی- با رویکرد زبان شناسی زیست محیطی می پردازد. این رویکرد زبان شناختی می تواند به نمایان شدن داستان های پنهانی که به طور غیر مستقیم در پس این گفتمان ها قرار دارند، کمک کند. در مقاله حاضر از میان هشت داستان (محور) زیست محیطی استیبی، پنج داستان ایدیولوژی ها و گفتمان، ارزیابی ها و الگوهای ارزشی، هویت ها، برجسته سازی و محوسازی مورد برسی قرار گرفته اند. تعیین درصد وقوع داستان های استیبی و تحلیل این آمار در پیکره پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. میزان تحقق داستان های مورد بررسی - با احتساب روند نزولی- بدین شرح است: برجسته سازی، الگو و ارزیابی، ایدیولوژی و هویت سازی. داستان محوسازی دارای بار ارزشی منفی نسبت به محیط زیست می باشد که درصد وقوع کمی را به خود اختصاص داده است. ارزیابی داستان ها بر اساس فلسفه های زیست محیطی، حاکی از آن است که فلسفه هایی نظیر «ارزش نهادن به زندگی»، « اهمیت و احترام به زندگی همه گونه ها» و «رفاه و تندرستی» در این متون، از بسامد بالایی برخوردار است. فلسفه های «حال و آینده» و «محدودیت های زیست محیطی» نیز در داده های مورد بررسی قابل مشاهده است. به جز دو داستان، داستان های این دو کتاب حکایت از نگاه پر رنگ و مثبت کرمانی نسبت به فلسفه های زیست محیطی دارد. برای نیل به اهداف فرهنگ سازی، ارزش آفرینی و الگوسازی، «آموزش» از اهمیت زیادی برخوردار است. رسانه ها، کتاب ها و نهادهایی همانند آموزش و پرورش از با ارزش ترین منابع برای ارتقاء فرهنگ های زیست محیطی هستند. تامل در کتب مربوط به کودکان و نوجوانان می تواند راهی برای گسترش و نهادینه کردن فرهنگ زیست محیطی باشد.کلید واژگان: زبان شناسی زیست محیطی, ایدئولوژی, هویت, هوشنگ مرادی کرمانی, استیبیThe current research examines the two books Khumrehand Tanour va Dastanhaye digar- written by Houshang Moradi Kermani - from an environmental linguistics (aka. ecolinguistic) approach. In the present study, among Arran Stibbe’s eight environmental stories, five stories of Ideologies, Evaluations, Identities, Erasure, and Salience, have been reviewed and analyzed. Determining the occurrence percentage of stories and analyzing these statistics in the body of research has been done using a descriptive-analytical method. It can be said that there is a downward trend in the level of realization of environmental stories of Salience, Evaluations, Ideologies and Identities. The story of Erasure which has a negative value, shows a small percentage of occurrence in these books. Evaluating stories based on ecosophies suggests that philosophies such as “Valuing life,” “Wellbeing,” and “Respect for the lives of all species” have a high frequency in these texts. Philosophies concerning “Now and future” and “Environmental limits” are also discernible in the research data. Except for two short stories, the stories of these two books show Kermani's positive view of ecosophies. Education plays a very important role in achieving the goals of culturization, value creation and modeling. Among the most valuable resources for promoting environmental cultures are media, books and institutions such as education and pedagogy. Reflecting on children and adolescents’ books can be a way to spread and institutionalize environmental culture.Keywords: Arran Stibbe, Ideology, Ecolinguistics, Houshang Moradi Kermani, Identity
-
برنامه فلسفه برای کودکان (فبک)، مهارت های ارزشمندی مانند تفکر پیرامون مفاهیم و موقعیت های گوناگون زندگی و قدرت استدلا ل ، تمییز و داوری است. رویکردی نوین در تعلیم و تربیت که متیو لیپمن آمریکایی در آغاز دهه 1970 میلادی بنیاد نهاد و آموزش کودکان و نوجوانان دانش آموز، فراتر از شیوه های کهنه در نظام های سنتی آموزش و پرورش، هدف آن و داستان ابزار اساسی این برنامه است؛ زیرا داستان موقعیت های مختلف زندگی را با قابلیتی بالا ترسیم و کودک و نوجوان را برای مواجهه منطقی با مسایل زندگی آماده می کند. بنابراین، داستان های فبک سه غنای ادبی، فلسفی و روانشناختی دارند که این پژوهش غنای روانشناختی مجموعه داستان «لبخند انار» هوشنگ مرادی کرمانی را با رویکرد توصیفی- تحلیلی بررسی کرده است. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که اغلب داستان ها ، قابلیت بالایی از نظر غنای روانشناختی دارند؛ ولی برای استفاده در برنامه فلسفه برای کودکان، باید ضعف های آن ها را اصلاح کرد. 12 داستان مجموعه «لبخند انار» از نظر زبان و استفاده از واژگان مناسب، مطلوب و 3 داستان تا حدی مطلوب است. از نظر تناسب مفاهیم داستان با درک کودکان نیز، 8 داستان مطلوب، 6 داستان تا حدی مطلوب و 1 داستان نامطلوب است.
کلید واژگان: فلسفه برای کودکان (فبک), داستان, غنای روانشناختی, هوشنگ مرادی کرمانی, مجموعه داستان «_ لبخند انار»Philosophy program for children (P4C) is considered as valuable skills like pondering contents and various situations of life, and being able to argue, distinguish and judge. Matthew Lipman presented a novel approach in early 1970s which aims to teach children and teenagers by the ways beyond the old methods in traditional nurture systems. This approach applies story as the main tool. In fact, stories draw different life situations with high quality and make children get ready to face life problems logically. Therefore, P4C stories are enriched with literal, philosophical and psychological contents. The present study has analyzed psychological richness of “Labkhand-e-Anar” by Houshang Moradi Kermani applying descriptive-analytic approach. The findings reveal that a majority of the stories have high psychological richness, although if they are supposed to be used in P4C, the weaknesses must be corrected. 12 stories of this collection are optimal in terms of appropriate word use and three stories are rather optimal. Coherently, eight stories are optimal for children in terms of child’s perception, while six stories are rather optimal and one is non-optimal.
Keywords: Philosophy for Children (P4C), story, Psychological Richness, Houshang Moradi Kermani, Story Collection &ldquo, Labkhand-e-Anar -
ندا نورپیشه قدیمی*احمد طحان**فرزانه مظفریان*** چکیدهتنها از راه تقابل است که روایت ایجاد می شود و از همین رو باید شخصیت ها و کنش های آنان را در تقابل های دوتایی بررسی کرد تا بتوان هدف از روایت را دریافت. ساختارهای دوگانه و تقابلی, اعم از تقابل های خیر و شر، نیک و بد و...، ساختارهای مفهومی هستند که در کل گفتمان ادبیات فارسی مشاهده می شود. یکی از این ساختارهای مفهومی دوگانه، تقابل زندگی فقیر و غنی است که در آثار هوشنگ مرادی کرمانی و رولد دال به عنوان بن مایه ای مشترک خود را به خوبی نشان می دهد و بیانگر این مسئله هستند که طبقه ی فقیر با دیدن وضع رفاه طبقه ی ثروتمند، برای رهایی خود از فقر و تهیدستی تلاش می کند، اما درنهایت چندان موفق به تغییر شرایط زندگی خود نمی شود. از دیگر ویژگی های مشترک این دو نویسنده، اعمال زور، خشونت و لحن توهین آمیز طبقه ی ثروتمند و مظلوم ماندن طبقه ی تهی دست جامعه است. بررسی تقابل ها و تحلیل رابطه ی آن ها در داستان های مرادی کرمانی و رولد دال نشان می دهد که پیامد مشترک فقر در ایران و جامعه ی انگلستان، کار اجباری کودکان و روبروشدن آن ها با واقعیت های زندگی است. پژوهش پیش رو بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع اسنادی کتابخانه ای، ساختارهای مفهومی تقابل های دوگانه را در سه اثر هوشنگ مرادی کرمانی (قصه های مجید، بچه های قالیباف خانه و شما که غریبه نیستید) و سه اثر رولد دال (چارلی و کارخانه ی شکلات سازی، آقای روباه شگفت انگیز و دنی؛ قهرمان جهان) استخراج کند و سپس به مقابله ی این آثار بپردازد.
کلید واژگان: تقابل دوگانه, ساختارگرایی, رولد دال, هوشنگ مرادی کرمانیIntroductionA narrative is created only through oppositions hence, the characters and their actions must be studied in terms of binary oppositions in it. The conceptual structures in this study are binary oppositional ones, including the confrontations of good and evil, which can be seen in the whole discourse of Persian literature. In general, one of the most fundamental issues in explaining the similarities and differences between the works of Iranian and non-Iranian authors is the comparison of their conceptual structures, including ‘binary’ and ‘oppositional’ structures. Literary structuralism is a method of analyzing literary texts that are rooted in linguistic studies. Structuralism and its general orientation are based on the analysis of binary oppositions and the relationship between them, and structuralism itself origins from the linguistic studies of Ferdinand de Saussure, and the structuralists have been significantly influenced by his thoughts.
Method, background, and purpose of research:
The method in this research is theoretical, which is either descriptive or analytical. First, books on binary oppositions by structuralist authors have been studied and from which notes have been taken. And then, the biographies of both authors have been reviewed to obtain information about their social, cultural, and political status for analysis. The purpose of this study is to explain the similarities and differences between the binary oppositions in the works of an Iranian and a non-Iranian author basically to find out which oppositions can be universal. There has been no independent research on binary oppositions in children’s and adolescent literature. However, research has been done on binary oppositions in other areas of literature, some of which include:The binary oppositions of war and reconciliation and love and hatred in Ferdowsi's Shahnameh (Razmjooei, Tahan 2016) and the result of this research is that although love and reconciliation are superior to war, its superiority is not ‘absolute’.A study of binary oppositions in Nima Yushij’s ‘Sarivili house’ collection of poems (Mohseni 2014) This study shows that Nima has used binary oppositions to express the most important differences, similarities, and conflicts of his thoughts against those in power.
DiscussionBinary opposition is an English term. Binary in English means dual. Stars that are placed next to each other in pairs are called binary stars. Of course, the understanding of binary oppositions as the basis of linguistic knowledge was discussed much earlier in the views of Plato and Aristotle. However discussing essence, accident, form, etc. goes back to Aristotle's ideas who himself was the founder of a dualistic view of human knowledge and later influenced literature and other areas. The term was first coined by phonologist Nikolai Trobetsky when he introduced it as the main foundation of a value rooted in cultural history. This term is one of the key concepts in the field of linguistics theories, semiotics, and literary criticism. Roland Barthes believes that semiotics is based on binary oppositions. In literary criticism, this term is one of the fundamental concepts of structuralism and post-structuralism (deconstruction). Jacobson believed that children learn these oppositions in the first place. In his view, the speech’s concentration is generally on binary oppositions, and the difference between consonant and vowel is the most fundamental element of phonology. Structuralism and its general orientation are based on the analysis of binary oppositions and the relationship between them, and structuralism itself is rooted in the linguistic studies of Ferdinand de Saussure, and the structuralists have been significantly influenced by his thoughts. Each text is a set of contrasts that encompass confrontations of good and evil, rich and poor, black and white.
ConclusionExamining the oppositions and analyzing their relationship in the stories by Houshang Moradi Kermani and Roald Dahl, shows that the common consequence of poverty in Iran and British society is children’s forced labor and also, their confrontation with the realities of life. A child, at an age when he should be enjoying his childhood, is struggling with economic problems, illness, and hunger. In the works of both writers, these poor children’s neighbors or classmates are from the rich class of society. And that creates problems; the children either escape or start to protest against the wealthy class. The use of force, violence and insults by the wealthy is another issue addressed by these two authors. The poor class’s captivity and slavery are among other common themes employed by both authors. There are differences between the binary oppositions in the works by these two authors; In Moradi Kermani's, the poor adults mainly believe in fatalism and superstitions, and the poor children are realistic. While, in Roald Dahl's, the poor adults and children are both realistic.In Moradi Kermani's, the poor are harmless, while in Roald Dahl's, the poor cause harassment.In Moradi Kermani's, the poor are not advocated by the people, while, in Roald Dahl's, the poor have supporters such as doctors or priests.
Keywords: Roald Dahl, Houshang Moradi Kermani, binary oppositions, Structuralism -
تحلیل گفتمان انتقادی روشی تازه است که زبان را به عنوان شکلی از کارکرد اجتماعی بررسی و بر بازتولید قدرت اجتماعی به وسیله متن تاکید دارد. ازآنجاکه قدرت حاکم بر هر جامعه ای گفتمان آن جامعه را شکل می دهد، این رویکرد می تواند در مطالعه چگونگی پیوند آثار ادبی با قدرت مسلط بر جامعه موثر واقع شود. نوشتار پیش رو بر آن است تا براساس رویکرد فرکلاف، به تحلیل گفتمان انتقادی داستان شما که غریبه نیستید اثر هوشنگ مرادی کرمانی بپردازد. گفتمان های غالب در این داستان طنز، فقر، خرافات، بومی گرایی، بی سوادی و ترس و تنهایی است. در پژوهش حاضر گفتمان بی سوادی بررسی شده؛ بدین منظور متن در سه لایه توصیف، تفسیر و تبیین تحلیل شده است. برای این منظور، ابتدا در سطح توصیف انتخاب واژگان، دستور زبان، انسجام متن، هم نشینی کلمات، ضمایر، جملات معلوم و مجهول و جنبه های استعاری بررسی شده و سپس در بخش تفسیر، بافت موقعیتی، نوع گفتمان، قدرت کلام، بینامتنیت و نظم گفتمانی داستان مطالعه شده و درنهایت در سطح تبیین، به تحلیل متن، به عنوان جزیی از روند مبارزه اجتماعی در ظرف مناسبات قدرت پرداخته شده است.
کلید واژگان: هوشنگ مرادی کرمانی, شما که غریبه نیستید, تحلیل گفتمان انتقادی, فرکلافCritical discourse analysis is a new approach to discourse analysis that examines language as a form of social practice and it emphasizes how social power is reproduced through the text. Since the ruling power of every society, organizes the discourse of that society, this approach can be effective in studying how literary works relate to the dominant power of society. The purpose of this study is to analyze the novel You’re no stranger here by Houshang Moradi Kermani based on Fairclough’s approach. Satire, poverty, superstition, indigenous, illiteracy, fear and solitude are the more dominants discourses in this novel. In this study, the discourse of illiteracy will be examined. Therefore, we analyze the text in three stages: description, interpretation, and explanation. At the stage of description, vocabulary selection, grammar, text coherence, words collocation, pronouns, active or passive sentences and metaphorical aspects will be discussed. At the stage of interpretation, situational context, discourse type, power of utterance, intertextuality and discourse order will be examined and finally at the stage of explanation, the text will be analyzed as part of the process of social struggle within relations of power.
.Keywords: Houshang Moradi kermani, Critical discourse analysis, Fairclough, You’re no stranger here -
هوشنگ مرادی کرمانی از جمله نویسندگان نامآشنا و صاحبسبک معاصر ایران است که در باروری و شکوفایی ادبیات نوین کودک و نوجوان کشورمان، تلاشی ستودنی و تاثیری ژرف داشته و آثار فراوان و کمنظیری برای کودکان و نوجوانان پدید آوردهاست. این نویسنده در بیشتر نوشتههای خود، به ترسیم دنیای کودکان و نوجوانان و مسایل و مشکلات و دغدغههای مختلف آنان در زندگی پرداختهاست. در این مقاله که با روشی توصیفی- تحلیلی و بهرهگیری از منابع کتابخانهای صورت گرفته، ضمن ارایه زندگینامه مختصری از هوشنگ مرادی کرمانی، با نگاهی فراگیر آثار ارزشمند این نویسنده عرصه ادبیات کودک و نوجوان ایران، بررسی و معرفی شدهاست. دستاورد پژوهش نشان میدهد که مرادی کرمانی در طی پنج دهه نویسندگی و فعالیت ادبی خود، 8 مجموعهداستان، 10 رمان، 1 زندگینامه خودنوشت، 3 نمایشنامه، 3 فیلمنامه و 3 پیام ادبی آفریدهاست. بیشتر این آثار به زبانهای گوناگون همچون آلمانی، انگلیسی، فرانسوی، عربی، چینی و... ترجمه و برنده جوایز متعدد و مختلف داخلی و بینالمللی شدهاند و نیز فیلمهای سینمایی، تلویزیونی و پویانمایی بسیاری بر اساس آنها ساختهشدهاست. آثار مرادی کرمانی از نظر تناسب با گروههای سنی مختلف کودک و نوجوان، بهترتیب مناسب گروههای سنی «د»، «ه»، «ج» و «ب» است و حتی بزرگسالان هم میتوانند مخاطب پارهای از نوشتههای وی باشند. از میان آثار مرادی کرمانی، «قصههای مجید» به سبب پخش از رادیو و تلویزیون و انتشار چندین باره در قالب کتاب، شناختهشدهترین اثر کودک و نوجوان در ایران و «خمره»، با بیشترین بازگردانی و جایزه بینالمللی، معروفترین اثر ایرانی کودک و نوجوان، در جهان است.
کلید واژگان: ادبیات کودک و نوجوان, هوشنگ مرادی کرمانی, کتاب شناسی آثار, مجموعه داستان, رمانHoushang Moradi Kermani is a well-known writer and stylist in Iran who has had a profound effect on flourishing modern juvenile literature producing an abundant of unique works. Indeed, he tries to depict juvenile world, their issues and concerns in life. The current study, which is a kind of descriptive-analytic ones applying library sources, aims to both present a brief biography of this writer and investigate his works in juvenile literature comprehensively. The findings reveal that he has produced 8 story collections, 10 novels, 1 autobiography, 3 plays, 3 scenarios, and 3 literary messages during his five decades of writing and literary activity. Most of these works are translated into different languages including German, English, French, Arabic, Chinese, etc. winning various national and international rewards. Besides, there are various movies, TV series, and animations produced based on his scenarios. In terms of different age range for juveniles, his works are appropriate for age groups “D”, “H”, “G” and “B” respectively. Moreover, adults can sometimes be the audience of his works. “Majid Stories” is the most well-known work in juvenile literature due to being broadcasted on TV and radio and published several times as books. Having the highest number of translation versions and winning international rewards, “khomre” is the wolrd’s most famous Iranian work in juvenile literature.
Keywords: Juvenile Literature, Houshang Moradi Kermani, Bibliography of Works, Story Collections, Novel -
نشریه زبان و ادب فارسی، پیاپی 46 (بهار 1400)، صص 190 -220
کودک، به ویژه داستان، با سبک و روش و اهداف تعلیمی خاص، مخاطب خود را به دانش، بینش، روش و جهت گیری خاصی هدایت می کند، جهان او را شکل می دهد و در پیدا کردن شخصیت و فردیت او نقش اساسی دارد. برای پیشرفت روایت و داستان باید شخصیت از کنشی به کنشی دیگر برسد. تنها از راه تقابل است که روایت ایجاد می شود و از همین رو باید شخصیت ها و کنش های آنان را در تقابل های دوتایی بررسی کرد. منظور از ساختارهای مفهومی در این جا و در این پژوهش ساختارهای دوگانه و تقابلی است که اعم از تقابل های خیر و شر، بد و نیک و غیره است که در کل گفتمان ادبیات فارسی مشاهده می شود. بررسی ساختارگرایانه ی آثار هوشنگ مرادی کرمانی و هانس کریستین اندرسن، بیانگر آن است که فقیر برای رهایی خود از شرایط دست به تلاش می زند؛ اما در نهایت وضعیت او تغییر چندانی نمی کند. اسارت و بندگی طبقه ی فقیر نیز از خصوصیات مشترک این آثار است. اعمال زور، خشونت و لحن توهین آمیز طبقه ی ثروتمند از دیگر ویژگی های مشترک آثار این دو نویسنده است. پژوهش پیش رو بر آن است تا ساختارهای مفهومی تقابل های دوگانه را در سه اثر هوشنگ مرادی کرمانی و سه اثر هانس کریستین اندرسن استخراج کند و سپس به مقابله ی این آثار بپردازد. نویسندگان در این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی و منابع کتابخانه ای-اسنادی بهره گرفته است.
کلید واژگان: هانس کریستین اندرسن, هوشنگ مرادی کرمانی, تقابل دوگانه, ساختار گراییRecognition of the child and the world of childhood depends on the recognition of the social, economic, and moral factors of society and, given the different infrastructure in each society, the definition of childhood will also be different. The child's literature, in particular the story, with its particular style and method of teaching, guides its audience towards knowledge, insight, method and direction, shapes the world and finds its personality and individuality. Plays a major role. For the progress of narration and story, personality must come from action to another. It is only through the confrontation that the narrative is created, and therefore the characters and their actions must be examined in double contrasts. Conceptual structures here and in this study are dual structures and opposites that are the opposites of good and evil, bad and good, etc., which is observed throughout the Persian discourse. The structuralist study of the writings of the two writers suggests that the poor are struggling to escape from the conditions, but eventually his situation does not change much. The bondage and slavery of the poor class are also common features of these works. The use of force, violence and the offensive tone of the wealthy class are among the common features of the writings of these two writers. The research is progressing to the conceptual structures of dual contrasts in three works by Houshang Moradi Kermani and three works by Hans Christian Andersen The author of this study uses descriptive-analytical method and library-documentary resources.
Keywords: Hans Christian Anderse, Houshang Moradi Kermani, Double Conflict, Structuralism -
ترجمه از ابتدای وجود زبان وجود داشته است و زبان و ترجمه همواره با هم در تعامل بوده اند. از این رو ترجمه ابزاری مهم برای ایجاد و تقویت ارتباط بین کشورهای جهان به شمار می رود؛ ترجمه و به ویژه ترجمه مقولات فرهنگی دارای اهمیت فراوانی در تبادل روش های گوناگون تفکر و زندگی در جهان است. این تحقیق با هدف ارزیابی کیفیت انتقال عناصر فرهنگی موجود در ترجمه ی کتاب شما که غریبه نیستید از هوشنگ مرادی کرمانی انجام شده است و برای نیل به این هدف از نظریه های پیتر نیومارک بهره جسته ایم، چرا که وی به ویژه برای تاملات خود در باب انتقال معنا و فرهنگ شناخته می شود و نظریات او بیش از دیگران بر ترجمه و موضوعات بینافرهنگی تمزکز دارد. با کمک جستن از این چارچوب نظری و از طریق مقایسه متون، به بررسی راهبردهایی می پردازیم که مترجم، میترا فرزاد، برای ترجمه ی این متن به کار برده است و میزان بسامد آنها را بررسی می کنیم. مهم ترین یافته های این پژوهش توصیفی تحلیلی، بیانگر این مطلب است که در ترجمه اصطلاحات و عناصر فرهنگی این کتاب، مترجم بیشتر از روش های کاهش، بسط و معادل توصیفی بهره برده تا منظور خود را به مخاطب فرانسه زبان برساند که این خود نشان از ترجمه ای مخاطب محور و یا مقصدگرا علی رغم تلاش برای وفاداری به فرهنگ و متن مبدا دارد.
کلید واژگان: نیومارک, عناصر فرهنگی, ترجمه, هوشنگ مرادی کرمانی, شما که غریبه نیستید, میترا فرزاد, مطالعات ترجمهTranslation has integrated with the language since its existence, and it remained an indispensable means to establish and strengthen communication between countries around the world. Therefore, the translation and in particular the translation of cultural elements in a text are of great importance in the exchange of various ways of thinking and living in the world. The objective of this research is to assess and examine the quality of the transfer of specific cultural elements in the translation of the book “Vous n'êtes pas sans savoirs” written by Houshang Moradi Kermani and translated into French by Dr. Mitra Farzad, For this reason, we benefit from theorical frameworks of Peter Newmark who is best known for his theories on the transmission of cultural elements, and his theories are mostly about translation and intercultural issues than any other and by comparing the two texts we analyze the methodes and their frequency The most important aims of this descriptive-analytical research indicate that in translating the terms and cultural elements of this book, the translator has used the method of reduction and expansion and descriptive equivalent to convey his meaning to the French-speaking audience, which is an indication of audience-oriented or destination-oriented translations. It is the source of fidelity to the culture and the source text.
Keywords: Newmark, Cultural elements, translation, Houshang Moradi Kermani, You who are not strangers, Mitra Farzad, Translation studies -
هدف پژوهش حاضر بررسی گفتمان روایی در دو مجموعه داستان قصه های مجید، نوشته هوشنگ مرادی کرمانی، و کرک هویجی، نوشته ژول رونار فرانسوی است. با توجه به نظریه های دومینیک منگنو درباره تحلیل گفتمان بر آثار ادبی، پژوهشگران کوشیده اند با تاکید بر عناصر درون متنی، مواردی همچون ارتباط میان راوی و روایت شنو، نوع گفته و نیز چندآوایی در روایت را در این دو اثر بررسی کنند. پرداختن به زندگی یک شخصیت نوجوان با الهام از زندگی نویسنده، به کارگیری زبانی طنزآلود و همچنین واقع گرا، دو اثر را به نمونه های مناسبی از داستان کودک و نوجوان تبدیل می کند. در این پژوهش تلاش شده است تا با بهره گیری از نظریه تحلیل گفتمان که یکی از شیوه های تحلیل متون ادبی و برخاسته از روش های ساختارشناسانه و علوم زبانی و انسانی است و بر نقش گفته پردازان و تعاملی بودن ارتباط میان آن ها تاکید دارد نشان دهیم چگونه شیوه های هر نویسنده در روایت داستان و ترسیم موقعیت گفته پردازی و وضعیت راوی، نوع گفته تولیدی و چندآوایی در روایت، به تفاوت های قابل توجه در تولید نوع ادبی دو نویسنده منجر می شود.کلید واژگان: گفتمان روایی, چندآوایی, قصه های مجید, کرک هویجی, ژول رونار, هوشنگ مرادی کرمانیThis research aims to conduct a comparative study of the narrative discourse in two short story collections: Ghesehaye Majid by Houshang Moradi Kermani and Poil de Carotte by Jules Renard. By employing Dominique Maingueneau’s theories of discourse analysis on literary texts, and by emphasizing the textual components of the two aforementioned collections, instances such as the relationship between the narrator and the narrated, kinds of discourse, and also polyphony in narration have been explored. Dealing with the life of a young adult and including much biographical information from the writers’ own lives, the employment of a humorous and realistic language are instances which make these two collections as good instances of the literature of children and young adults. This study has taken advantage from the theories of critical discourse analysis as an approach which analyzes literary texts and stresses the discursive and interactive aspect of communication. As a result, this research shows how the two writers are in fact very different in their narrative technique, the situation of narration and narrator state, the kind of productive discourse and narrative polyphony, which has resulted in a considerably different kind of literary production of the two authors.Keywords: Narrative Discourse, Polyphony, Majid Tales, Poil de Carotte, Jules Renard, Houshang Moradi Kermani
-
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی انتقادی نحوه کاربرد صافی فرهنگی در ترجمه انگلیسی کریس لیر و سهیلا سحابی (2000) از کتاب بچه های قالیبافخانه هوشنگ مرادی کرمانی (1359/1390) و بطور مشخص، داستان «رضو، اسدو، خجیجه» است. این مقاله بطور خاص ترجمه «اصطلاحات» را به عنوان یکی از عناصر زبانی فرهنگ- وابسته مد نظر خواهد داشت. بدین منظور، الگوی «تحلیل انتقادی ترجمه» (خان جان، 1391، 1392) که در اساس بر بینان نظری زبان شناسی سازگانی- نقش گرا (هلیدی، 1994، 2004) استوار می باشد به عنوان چارچوب تحلیلی تحقیق انتخاب گردیده است. الگوی مذکور بطور توامان تحلیل عوامل درونزا (درون متنی) و برونزا (یعنی مولفه های اجتماعی و فرامتنی) را مورد توجه قرار می دهد و در این مسیر، هم به محصول ترجمه نظر دارد و هم به فرآیند ترجمه. پژوهش حاضر بر آن است تا نشان دهد که نحوه کاربرد صافی فرهنگی از سوی مترجمان اثر به چه میزان با ویژگی های بافتی در نظام مقصد تناسب داشته است. یافته های تحقیق مبین آن است که اتخاذ راهکارهای «معادل سازی توصیفی» (ایجاد معادل های یک سویه) و «معادل-یابی فرهنگی» (یافتن معادل های طبیعی یا دوسویه) که به ترتیب بیشترین بسامد وقوع را داشته اند، عموما نیل به تعادل نقشی نسبی را در پی داشته است.کلید واژگان: تحلیل انتقادی ترجمه, صافی فرهنگی, ترجمه اصطلاحات, هوشنگ مرادی کرمانی, بچه های قالیبافخانهThe present paper aims to provide a critical analysis of how cultural filter has been applied in Chris Lears and Soheila Sahabis (2000) English translation of Houshang Moradi Kermanis Bachehaye Qalibafkhaneh [Carpet-Weaving Factory Children] (1980/2011) with a particular view to the short story Razou, Asadou and Khajijeh. The paper, more specifically, focuses on the rendering of idioms as a typical example of culture-specificity in translation. Khanjans Critical Translation Analysis (CTA) Model (2012, 2013), which draws on Hallidays Systemic-Functional linguistics (1994, 2004), has been adopted as the analytical framework. CTA addresses both endogenous (intra-textual) and exogenous (social and extra-textual) parameters involved in translation and, in so doing, it takes heel of both the product and the process of translation. Given the two CTA underlying assumptions of translation as re-contextualization and translating as filtering, the present study aims to show how appropriate have been the translators applications of cultural filter to target contextual requirements. The paper findings indicate that making descriptive (or directional) equivalents and finding cultural (i.e. natural or bidirectional) equivalents, with the highest frequencies of occurrence among translation strategies adopted by the translators, have generally led to relative functional equivalence relations. When confronted with radically culture-specific idioms, however, the translators have mostly ignored the idioms in question all together and have, accordingly, resulted in a relative loss of domestic rural culture intended by the author.Keywords: Critical Translation Analysis (CTA), cultural filter, translation of idioms, Houshang Moradi Kermani, Carpet-Weaving Factory Children
-
جامعه شناسی ساخت گرا از رویکردهای نقد ادبی معاصر است که به بازتاب ساختارهای اجتماعی در اثر ادبی توجه دارد. به عقیده لویی آلتوسر (Louis Althusser) جامعه شناس ساخت گرا، فرآیند حفظ قدرت در دوره ماقبل مدرن، از طریق دستگاه های سرکوب گر (Suppressive apparatuses) صورت می پذیرفت که در دوره مدرن، به صورت نامحسوس و ایدیولوژیکی از طریق دستگاه های ایدیولوژیک(Ideological apparatuses) همچون آموزش(خصوصا مدرسه) تحقق می یابد. در پژوهش حاضر بر اساس دیدگاه آلتوسر، با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی عملکرد دستگاه ایدیولوژیک مدرسه در داستان لبخند انار هوشنگ مرادی کرمانی پرداخته می شود که ترسیم کننده دو گفتمان آموزشی سنتی و مدرن است. باور به مطلوب بودن روش های رفتاری خشونت آمیز به عنوان روشی کارآمد در امر تعلیم و تربیت دانش آموزان، همچون یک باور ایدیولوژیکی حاکم در گفتمان آموزشی سنتی داستان لبخند انار، نمود می یابد که از شیوه سنتی سرکوب گرانه، به شکل ایدیولوژیک در لایه های مدرن آن تغییر ماهیت می دهد. با بررسی نوع و نحوه عملکرد عناصر مربوط به این دو گفتمان سنتی و مدرن از دیدگاه آلتوسری، این فرآیند به مثابه روند تغییر شیوه های حفظ قدرت در دوره های ماقبل مدرن و مدرن شناخته می شود.کلید واژگان: جامعه شناسی ساخت گرا, آلتوسر, ایدئولوژی, هوشنگ مرادی کرمانی, لبخند انارConstructivist sociology is one of the contemporary literary criticism approaches that focus on the reflection of the social structures in the literary works. According to constructivist Louis Althusser, the process of maintaining power in pre-modern era was applied by suppressive apparatuses; and in the modern era it is fulfilled through ideological apparatus as education (especially at schools). This study examines the performance of ideological apparatus of school in “The Smile of Pomegranate", a story by Houshang Moradi Kermani which portrays the two discourses of traditional and modern educational system. Belief in the desirability of violent attitude as an efficient means of education appears as an ideology in the traditional discourse of education in this story, and the suppressive method transforms into a modern ideological method in its modern layers. By examining the type and the function of elements related to these traditional and modern discourses, in the Althusserian view, the process is identified as the changing process of maintaining power in pre-modern and modern periods.Keywords: Constructivist sociology, Althusser, Ideology, Houshang Moradi Kermani, The Smile of Pomegranate
-
جامعه شناسی ساخت گرا از رویکردهای نقد ادبی معاصر است که به بازتاب ساختارهای اجتماعی در اثر ادبی توجه دارد. به عقیده لویی آلتوسر (Louis Althusser) جامعه شناس ساخت گرا، فرآیند حفظ قدرت در دوره ماقبل مدرن، از طریق دستگاه های سرکوب گر (Suppressive apparatuses) صورت می پذیرفت که در دوره مدرن، به صورت نامحسوس و ایدئولوژیکی از طریق دستگاه های ایدئولوژیک(Ideological apparatuses) همچون آموزش(خصوصا مدرسه) تحقق می یابد. در پژوهش حاضر بر اساس دیدگاه آلتوسر، با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی عملکرد دستگاه ایدئولوژیک مدرسه در داستان لبخند انار هوشنگ مرادی کرمانی پرداخته می شود که ترسیم کننده دو گفتمان آموزشی سنتی و مدرن است. باور به مطلوب بودن روش های رفتاری خشونت آمیز به عنوان روشی کارآمد در امر تعلیم و تربیت دانش آموزان، همچون یک باور ایدئولوژیکی حاکم در گفتمان آموزشی سنتی داستان لبخند انار، نمود می یابد که از شیوه سنتی سرکوب گرانه، به شکل ایدئولوژیک در لایه های مدرن آن تغییر ماهیت می دهد. با بررسی نوع و نحوه عملکرد عناصر مربوط به این دو گفتمان سنتی و مدرن از دیدگاه آلتوسری، این فرآیند به مثابه روند تغییر شیوه های حفظ قدرت در دوره های ماقبل مدرن و مدرن شناخته می شود.کلید واژگان: جامعه شناسی ساخت گرا, آلتوسر, ایدئولوژی, هوشنگ مرادی کرمانی, لبخند انارConstructivist sociology is one of the contemporary literary criticism approaches that focus on the reflection of the social structures in the literary works. According to constructivist Louis Althusser, the process of maintaining power in pre-modern era was applied by suppressive apparatuses; and in the modern era it is fulfilled through ideological apparatus as education (especially at schools). This study examines the performance of ideological apparatus of school in The Smile of Pomegranate", a story by Houshang Moradi Kermani which portrays the two discourses of traditional and modern educational system. Belief in the desirability of violent attitude as an efficient means of education appears as an ideology in the traditional discourse of education in this story, and the suppressive method transforms into a modern ideological method in its modern layers. By examining the type and the function of elements related to these traditional and modern discourses, in the Althusserian view, the process is identified as the changing process of maintaining power in pre-modern and modern periods.Keywords: Constructivist sociology, Althusser, Ideology, Houshang Moradi Kermani, The Smile of Pomegranate
-
هوشنگ مرادی کرمانی متولد 1323 ه یکی از داستان نویسان و طنز پردازان موفق در حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان است.از دلایل برجستگی طنز مرادی،به کارگیری طیف وسیعی از سازوکارهای آفرینش طنز در ساختار داستان های اوست. بر اساس یافته های این مقاله، این سازوکارها عمدتا به دو دسته «سازو کارهای مبتنی بر کاربرد زبان» و «سازوکارهای مبتنی بر محتوای زبان» تقسیم می شوند. در «سازوکارهای مبتنی بر کاربرد زبان» آفرینش طنز بیشتر بر کاربرد و فرم زبان به ویژه بر دو یا چندمعنایی بودن زبان استوار است. اما در «سازوکارهای مبتنی بر محتوای زبان» آن چه که باعث ایجاد طنز می شود، بیشتر مبتنی بر محتوای زبان و خلق موقعیت هااست. البته هریک از این دو دسته بنا بر اساس الگوها و نظریه های متداول جهان طنز، به شاخه ها و زیرگروه هایی دیگر تقسیم می شوند که در این مقاله به طور مفصل به آن پرداخته می شود. بر اساس نتایج این پژوهش، در خط سیرآثار مرادی، طنز وی بتدریج دچار تحول شده وبه سوی طنزی پنهان با سازوکارهای پیچیده و نامشخص به پیش می رود به گونه ای که خواننده برای درک چنین طنزی نیازمند این است که لایه های زیرین اثر را جستجو کند. هدف این مقاله بررسی، طبقه بندی و تحلیل این سازوکارها باروشی توصیفی- تحلیلی بر اساس نظریه ها و الگوهای متداول جهان طنز است.
کلید واژگان: هوشنگ مرادی کرمانی, ادبیات کودکان و نوجوانان, طنزHoushang Moradi Kermani, born in 1323, is one of the successful novelists and comic artists in the field of children and teenager's literature. Using a wide range of Satire making mechanisms in Moradi Kermani's works is one of the reasons his works are significant. Regarding the results of this study, these mechanisms are mostly divided into two categories: "the mechanisms based on language usage" and "the mechanisms based on language content". In the first category, the satire is created based on language usage and form, specially its two or multiple meaning feature; whereas, in the second category which can be observed with a higher frequency in Moradi's works, the satire is made more on the basis of language content and creating the situations. However, each of these categories is divided to more subsets according to the different theories and patterns which will be discussed in detail in the present study. The results demonstrate that in Moradi's works, satire has been changed through the time and headed to a hidden satire with complex and unknown mechanisms for which the reader needs to excavate the inner layers of the writing to understand it. The purpose of this study is to categorize and analyze the mentioned mechanisms, using the descriptive-analytic method, considering the common theories and patterns of the satire world.Keywords: Houshang Moradi Kermani, children's literature, fiction, satire, satire creation mechanisms -
نقد روان شناختی برپایه دیدگاه های روان شناسانی نظیر فروید و یونگ بنیان نهاده شده است، اما لزوما به نظریات این دو تن محدود نمی شود. آنچه در این رویکرد حائز اهمیت است، تسلط منتقد بر نظریه های روان شناختی و استفاده مناسب از آنها برای بازخوانی متن و عرضه معنای جدیدی از آن است. «اسماعیل شجاع» عنوان داستان کوتاهی است از هوشنگ مرادی کرمانی. موضوع اصلی داستان جزو مباحث مرکز توجه در علم روان شناسی است: فوبیا یا ترس شدید در دوران کودکی. نگارنده کوشش کرده است با توجه به نظریه های روان شناختی رایج در زمینه بیماری فوبی متن داستان را بازخوانی کند: نخست، بیماری فوبی تعریف و نشانه های آن بیان شده است. سپس درباره انواع آن، علت های ابتلا به این بیماری و راه های درمان آن سخن رفته است. سرانجام، این موارد به تفکیک در داستان بررسی شده اند. در پایان مقاله، نویسنده با بیان دلایلی، بخش هایی از این داستان را برای درمان کودکان مبتلا به فوبی، در ضمن فرآیند قصه درمانی، مناسب تلقی کرده است.
کلید واژگان: روان شناسی, خوانش روان شناختی, فوبی (فوبیا), فوبی حیوانی (حیوان هراسی), قصه درمانی, داستان اسماعیل شجاع, هوشنگ مرادی کرمانیPsychological criticism has been founded on the theories of psychologists such as Freud and Jung though it is not restricted to these theories. What is important in this approach is the critic's understanding of these theories in order to apply them to reading the text and offer a new interpretation accordingly. "Esmaeil-e-Shoja" (“Brave Esmaeil”) is title of a short story by Houshang Moradi Kermani. The subject of the fiction is one of the subjects discussed in psychology: phobia or intense fear in childhood. In this article the researcher attempts to read the fiction in the light of current psychological theories. In this regard, first phobia is discussed and its symptoms have been mentioned. Then, its types, causes and treatments have been analyzed and all these items have been studied in the fiction. It is concluded that this fiction is helpful in curing children suffering from Phobia in the narrative therapy process.Keywords: psychology, psychological reading, phobia, narrative therapy, Esmaeil-e-Shoja (Brave Esmaeil), Houshang Moradi Kermani
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.