جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "image schemas" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"
تکرار جستجوی کلیدواژه «image schemas» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
هدف مقاله حاضر، تبیین پایه های شناخت فریبا وفی و نحوه شکل گیری زبان زنانه اش، بر اساس نظریه طرح واره های تصویری است. از این رو، پژوهش حاضر بر آن است که نشان دهد، از منظر زبان شناسی شناختی، استعاره صرفا ابزاری زبانی در راستای تزئین کلام نیست؛ بلکه، ابزاری شناختی است که بی تردید با جنسیت نویسنده نیز در ارتباط است. این مقاله به روش تحلیلی-توصیفی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای به انجام رسیده است و چارچوب نظری آن، وامدار نظریه طرح واره های تصویری جانسون است. در این مقاله، پس از تاملی بر سمت و سوی زبان شناسی شناختی، بر روی استعاره درنگ کرده ایم و سپس با معرفی نظریه طرح واره های تصویری و شاخه های آن، به گزارش طرح واره های تصویری آثار فریبا وفی پرداخته ایم. در پایان، این مقاله، به این نتیجه می رسد که طرح واره های تصویری وفی، نشانگر نظام شناختی او به عنوان یک زن هستند و تقویت کننده شالوده تجربیات او برای دستیابی به زبانی خاص به حساب می آیند. به مدد کشف طرح واره های تصویری به کارگرفته شده در آثار وفی، می توان دریافت که طرح واره های تصویری آثار این نویسنده، از وحدت نگرش وکنش های پایدار او به عنوان یک زن با محیط فرهنگی و فیزیکی اش سرچشمه می گیرند و این همه در نهایت منجر به شکل گیری زبانی خاص برای او می شود.
کلید واژگان: فریبا وفی, استعاره, طرح واره های تصویری, زبان شناسی شناختی, زبان زنانه.The purpose of the present article is to explain the foundations of Fariba and Fafi's knowledge and the formation of her feminine language, based on the theory of image schemas. Therefore, the present research aims to show that, from the perspective of cognitive linguistics, metaphor is not just a linguistic tool in order to decorate words; Rather, it is a cognitive tool that is undoubtedly related to the author's gender. This article has been done by analytical-descriptive method based on library studies and its theoretical framework is indebted to Johnson's visual schema theory. In this article, after reflecting on cognitive linguistics, we have lingered on metaphor, and then by introducing the theory of image schemas and its branches, we have reported the image schemas of Fariba Wafi's works. In the end, this article comes to the conclusion that Wafi's image schemas represent her cognitive system as a woman and are considered to strengthen the foundation of her experiences to achieve a specific language. By discovering the image schemas used in Wafi's works, it can be seen that the image schemas of this author's works originate from the unity of her stable attitude and actions as a woman with her cultural and physical environment, and all of this ultimately leads to the formation of a special language for her.
Keywords: Fariba Vafi, Metaphor, Image Schemas, Cognitive Linguistics, Women', S Language -
کاوش نامه ادبیات تطبیقی، پیاپی 55 (پاییز 1403)، صص 149 -171
استعاره، چه به عنوان عنصری تزیینی و خواه به مثابه فرآیندی شناختی، از دیرباز در کانون توجه پژوهش گران بوده است. بر اساس یافته های زبان شناسی شناختی، انسان به دلیل جسدمند بودن و نیز تجربه هستی به واسطه این جسد، ساخت های مفهومی بنیادینی به نام طرح واره های تصویری را در ذهن خویش می آفریند و می انبارد تا در مواقع اندیشیدن به امور انتزاعی، با انتقال دادن این ساخت های انضمامی به زبان، فرآیند ادراک را تسهیل و تکمیل کند. سعدی یوسف و احمد شاملو، به یاری طرح واره ها، بسیاری از مفاهیم انتزاعی را در اشعار خویش مفهوم سازی کرده اند. این پژوهش بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی و تحلیل طرح واره ها در دو قصیده منتخب از این دو شاعر، چگونگی تفکر و نیز پایه های شناخت آنان از جهان پیرامونشان را تبیین کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مفاهیم انتزاعی همچون مرگ، زندگی، تغییر و جاودانگی در قالب این تصویرها تجسم یافته اند و سه طرح واره حجمی، حرکتی و نیرو توانسته اند در ارتباطی سازمان یافته، اندام وار و منسجم با یکدیگر و در راستای هدفی معین منجر به تولید معنا شوند و در نهایت مفهوم انتزاعی جاودانگی و اثرگذاری را در شکل تابلویی تصویری پیش دیدگان مخاطب قرار دهند.
کلید واژگان: معناشناسی شناختی, استعاره مفهومی, طرحواره های تصویری, سعدی یوسف, احمد شاملوMetaphor, being addressed either as a decorative element or as a cognitive process, has attracted the researchers' attention for a long time. According to the findings of cognitive linguistics, humans create and store fundamental conceptual constructions called image schemas in their minds so that when thinking about abstract matters by transferring these concrete constructions to language facilitate and complete the perception process. Saadi Yousef and Ahmad Shamlou have conceptualized many abstract concepts in their poems with the assistance provided by schemata. This research, descriptive-analytical method, while examining and analyzing the schemata in two selected poems of these two poets, to explain the way of thinking and, also, the foundations of their understanding of the world around them. As being indicated through the results, abstract concepts such as death, life, change, and immortality have been embodied in the form of these images and the three schemes of volume, movement, and force have been able to communicate in an organized, organic, and coherent manner with each other and in line with a certain goal. This may lead to the production of meaning and finally put the abstract concept of immortality and impact in the form of a visual tableau before the audience.
Keywords: Cognitive Semantics, Conceptual Metaphor, Image Schemas, Saadi Yusuf, Ahmed Shamlou -
یکی از حوزه های علمی جدید که با ذهن انسان ارتباط مستقیم دارد، حوزه شناختی است. طرح واره های تصویری از مهم ترین زیرساخت های این حوزه هستند که برای اولین بار توسط مارک جانسون مطرح گردید. واژگان زبان را به دلیل ماهیت روان شناختی و ارتباط مستقیم آن با ذهن می توان از راه مطالعات شناختی بررسی کرد. پژوهشگران می توانند از طریق ابزارهایی چون علوم شناختی و علوم مرتبط با آن ازجمله زبان شناسی شناختی به دلیل ماهیت ارتباطی آن در زمینه های مختلف پژوهش هایی را انجام دهند. بنابراین هدف پژوهشگران در این مقاله استفاده از این ابزار در رمزگشایی معنایی واژگان فارسی و عربی می باشد.در پژوهش حاضر، به مطالعه موردی واژگان معادل یابی شده به زبان فارسی و عربی در درس زیست شناسی دوره اول و دوم پرداخته شده است و درصدد است که میزان کاربست طرح واره های تصویری در واژگان معادل یابی شده به این دو زبان را بر اساس رویکرد زبان شناختی جانسون بررسی کند. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. در این پژوهش به دنبال بررسی این مسیله هستیم که تا چه میزان واژگان معادل یابی شده به زبان فارسی و عربی در درس زیست شناسی از پایه هفتم تا دوازدهم برای رسیدن به معنی با کاربرد تجربیات جسمیت یافته در قالب زبان نمود پیداکرده اند؟هدف این پژوهش، برجسته سازی طرح واره های تصویری به عنوان ابزارهایی معناشناختی، جهت نشان دادن فضاهای انتزاعی ذهن می باشد. پس از تجزیه وتحلیل داده ها، مشخص شد که طرح واره حجمی بیشترین میزان را در معادل یابی واژگان به زبان عربی داراست. در طرح واره حرکتی واژه عربی یافت نمی شود ولی طرح واره قدرتی سهم یکسانی را در انتقال معنایی واژگان معادل یابی شده به زبان فارسی و عربی دارد.کلید واژگان: زبان شناسی شناختی, طرح واره های تصویری, جسمیت یافتگی, واژگان معادل یابی شده فارسی و عربی, کتاب زیست شناسیOne of the new scientific fields directly related to the human mind is cognitive science. Visual diagrams, first proposed by Mark Johnson, are one of the most important infrastructures in this field. Due to its psychological nature and direct connection with the mind, vocabulary can be investigated through cognitive studies. Cognitive science and its related disciplines, such as cognitive linguistics, have provided researchers with the necessary tools to conduct cognitive research due to their communicative nature. The goal of this article's authors is to use these tools to decipher the meaning of words.The current research involves a case study of equivalent vocabulary found in Persian and Arabic in biology courses during the first and second terms. The aim is to determine the use of visual schemas in equivalent vocabulary and examine these two languages based on Johnson's linguistic approach. The research method is descriptive-analytical. The study seeks to investigate how far equivalent words in Persian and Arabic in biology lessons from seventh to twelfth grade reach meaning with the application of physical experiences, and whether they have been found in language form.The purpose of this research is to show the prominent role of image schemas as semantic tools in making abstract spaces concrete in people's minds. After analyzing the data, it was found that the volumetric schema has the highest rate in equivalence of words in Arabic language. The Arabic word is not found in the movement schema, but it has an equal contribution as the power schema does in transferring meaning for equivalent words between Persian and Arabic languages.Keywords: cognitive linguistics, Image schemas, corporeality, Persian, Arabic equivalent words. biology book
-
زبان شناسی شناختی رویکردی نوین در مطالعات زبانی است که رابطه زبان انسان و ذهن و تجارب فیزیکی و اجتماعی او را مورد بررسی قرار می دهد. مارک جانسون و جرج لیکاف از نظریه پردازان پیشگام در این حوزه شناخته می شوند و استعاره مفهومی از منظر آنها با تبیین و عینیت سازی مفاهیم انتزاعی جهت شناخت و تبادل تجربیات انسان نسبت به پدید ه های اطراف متمایز می گردد. از آنجا که پرداختن به تصورات متافیزیک و مفاهیم اخلاقی و ارتباط آن با تجربیات شناختی محسوس و روزمره زندگی، حضوری پررنگ در نوع زبان و بیان دینی دارد، بررسی طرحواره های تصویری در استعاره های قرآن کریم، نظامی از ساختارهای مفهومی و لایه های پیچیده معنایی آیات قرآنی را هویدا می سازد. در این جستار تلاش شده تا با توجه به طرح نظریه لیکاف و جانسون و ساخت های ذهنی استعاره های موجود در سوره آل عمران، سه نوع طرحواره حرکتی، حجمی و قدرتی بر مبنای توصیف و تحلیل نمونه های قرآنی مورد بررسی قرار گیرد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در سوره آل عمران برخی مفاهیم به صورت استعاره مفهومی بیان شده و در میان این مفاهیم، انواع طرحواره های حرکتی، حجمی و قدرتی جهت برجسته سازی برخی رخ دادها و تبیین و تقویت پیام های دینی به کار رفته اند. طرحواره حرکتی در سوره آل عمران با درنظرگرفتن مفاهیم حسی، بیشتر بر حوزه مقصد به عنوان نتیجه حرکت تاکید دارد و طرحواره حجمی در این سوره در حوزه های مثبت و منفی در قالب ظرف و مظروف و طرحواره قدرتی در انواع انسداد، رفع مانع و تغییر مسیر متمایز می گردد.کلید واژگان: لیکاف و جانسون, استعاره مفهومی, طرحواره های تصویری, آل عمرانCognitive linguistics is a modern approach in language studies that addresses the relationship between human language and mind, as well as physical-social experiences. Mark Johnson and George Lakoff are pioneer theorists in this field. They assume that conceptual metaphor is distinguished from surrounding phenomena by explaining and objectifying abstract concepts to identify and share human experiences. This kind of metaphor is manifested in different types of schemas based on the concepts formed in the human mind. Because metaphysic imaginations and ethical concepts and their connection with perceptible cognitive and daily life experiences have a bold presence in language type and religious expression, examination of image schemas in Holy Quran’s metaphors reveals a system of conceptual structure and sophisticated meaning layers of Quran verses. This study has tried to investigate three types of schemas: path, containment, and force based on the description and analysis of Quran samples based on the theory of Lakoff and Johnson and mental constructs available in Ali 'Imran Surah. The internal context of language and imaginary images expressed in Ali 'Imran Surah has been explained in a way that reader can touch their concepts based on their daily experiences and find clear truths by reviewing the available abstract issues in this Surah. Research findings indicate that path schema in Ali 'Imran Surah emphasizes destination as the result of the path considering the sensual concepts, while containment schema in this surah is distinguished in positive and negative scopes as container and contained,.Keywords: Likoff, Johnson, Conceptual metaphor, image schemas, Surah Al-Imran
-
هدف مقاله ی حاضر، تبیین پایه های شناخت سرامی، براساس نظریه ی استعاره ی مفهومی است. برمبنای این نظریه، این مقاله برآن است، نشان دهد، استعاره در ادبیات، صرفا ابزاری زبانی در راستای تزیین کلام نیست؛ بلکه ابزاری شناختی است که با جهان نگری شاعر در ارتباط است. چارچوب نظری این مقاله، وام دار نظریه ی طرح واره های تصویری جانسون است. در این مقاله، پس از تامل بر روی استعاره و معرفی نظریه ی طرح واره های تصویری، به گزارش طرح واره های تصویری شعر سرامی پرداخته ایم. نتایج این مقاله حاکی از آن است که طرح واره های تصویری این شعر، نشانگر نظام شناختی شاعر بوده و تقویت کننده ی شالوده ی تجربیات او برای دستیابی به زبانی خاص به حساب می آید. به یاری کشف استعاره های مفهومی در این اثر می توان دریافت که تصاویر این شعر از وحدت نگرش و کنش های پایدار شاعر با محیط فرهنگی و فیزیکی و... سرچشمه می گیرد و درنهایت به شکل گیری زبانی خاص منجر می شود. این مقاله به روش تحلیلی توصیفی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای به انجام رسیده است.
کلید واژگان: استعاره, زبان شناسی شناختی, طرح واره های تصویری, قالیچه ی سلیمون, قدمعلی سرامیThe purpose of this article is to explain how Sarrami knew the world based on the theory of conceptual metaphor. this paper, we show that, according to cognitive linguistics, metaphor is not merely linguistic, but it is a tool for cognition. The theoretical framework of this paper is indebted to theory of Johnson's image schemas. In this article, after explaining the metaphor and introducing the theory of image schemas, we report the image schemas of Sarrami poetry. This article concludes that the image schemas of this poem show the poet's cognitive system and strengthen the foundation of his experiences to achieve a specific language. By discovering conceptual metaphors in this work, it can be understood that the images of this poem originate from the unity of the poet's attitude and stable actions with the cultural and physical environment, etc., and ultimately lead to the formation of a specific language. This article is an analytical-descriptive method based on library studies
Keywords: metaphor, image schemas, cognitive linguistics, Soleimon rug .Sarrami -
هدف این مقاله تحلیل معناشناختی افعال مرکب اندامبنیاد گویش گیلکی بر اساس مدل شناختی از طریق اعمال طرحواره های تصوری جانسون(1987)است که مبین بررسی رابطه میان زبان انسان،ذهن و تجارب اجتماعی و فیزیکی می باشد، بدین منظور در این پژوهش مجموعه ای از افعال مرکب اندام بنیاد گیلکی با استفاده از منابع کتابخانه ای و مصاحبه با گویشوران بومی گیلکزبان جمع آوری شده است و کاربرد مدل طرحوارهای جانسون(حجمی، حرکتی و قدرتی) در این افعال مورد مطالعه قرار گرفته است.بررسی بر روی این افعال نشانگر آن است که ترتیب به کارگیری طرحواره های تصوری در زبان گویشوران گیلک به شیوه معناداری متفاوت از سایر گویش ها و زبان فارسی است.در حقیقت طرحواره حجمی به عنوان پربسامدترین طرحواره مشاهده شده، و طرحواره حرکتی کم بسامدترین طرحوارهای است که توسط بومی زبانان گیلک مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین کارایی نظریه های معنایی و کاربرد آنها در توجیه ساخت این مقولات در زبان های ایرانی می تواند به درک عمیق از فرایندهای ذهنی غالب در ساخت افعال مرکب و ارایه صورت های نظری جدید کمک شایانی کند. نتیجه این که تمامی افعال مرکب اندام بنیاد گویش گیلکی از طریق مدل جانسون قابل تبیین نیستند. چنین پژوهشی میتواند در انواع گونه های زبانی انجام شود و با این معیار مسائل تداخل زبانی، گرته برداری را در ابعاد گسترده تر گونه های زبانی مورد ارزیابی قرار داد.
کلید واژگان: فعل مرکب اندام بنیاد, نام اندام ها, طرحواره های تصوری, گویش گیلکی, رویکرد شناختیThis study aims at the semantic analysis of Gilaki body parts compound verbs based on the cognitive semantics framework introduced by Johnson’s (1987) named image schema model. To do so, a small corpus of Gilaki body parts compound verbs was prepared through library research and interviewing a number of native speakers of Gilaki language. The data analysis revealed that the Gilaki language uses image schemas in many different ways in the semantic structure of the body parts compound verbs. In fact, containment image schemas are known to be the most frequent image schema and the path image schema as the one with the lowest frequency. In addition, this paper provides the arrangement of different kinds of body parts, used in Gilaki compound verbs according to the different image schemas. Therefore, these kinds of semantic theories can deeply make understand the dominant mental processes in the construction of compound verbs in Iranian languages and provide new theoretical forms. The result is that all the compound verbs of the Gilaki dialect cannot be explained through Johnson's model. Such research can be done in all kinds of linguistic varieties and evaluated the linguistic interference issues, loan translation in the wider dimensions of language varieties.
Keywords: Body Parts Compound Verbs, Body Parts Name, Image Schemas, Gilaki Dialect, Cognitive Approach -
حروف اضافه مکانی، از مهم ترین و پرکاربردترین کلمات نقش نمای هر زبانی هستند که نقش مهمی در بازنمایی مفاهیم ذهنی انسان در زبان دارند. اساسا حروف اضافه مکانی از نخستین کلمات نقش نمایی هستند که کودکان در روند فراگیری زبان اول دست به تولید آن می زنند و این خود از مهم ترین دلایل لزوم بررسی شناختی این حروف است. هدف از پژوهش پیش رو، بررسی چندمعنایی حرف اضافه مکانی «بین» در زبان فارسی است. برای تبیین این چندمعنایی، از اصول مکتب زبان شناسی شناختی و دو نظریه چندمعنایی اصولی تایلر و ایوانز (2001) و طرح واره های تصوری جانسون (1987) استفاده شده است. داده های پژوهش، از نسخه دوم پیکره همشهری و دو فرهنگ دهخدا (1377) و معین (1386) گردآوری شده اند. نتایج پژوهش نشان دهنده این مطلب است که شبکه معنایی حرف اضافه «بین» دارای یک معنی پیش نمونه مکانی و چهار معنای حاشیه ای است. معنای پیش نمونه ای این حرف اضافه، مبین فضای میان دو چیز است و سایر معانی، به شکل شعاع هایی در اطراف آن قرار گرفته و از آن بسط یافته اند.
کلید واژگان: حروف اضافه مکانی, چندمعنایی, زبان شناسی شناختی, معنی شناسی, طرح واره های تصوریLocative prepositions are one of the most important and widely used prepositional words of any language, which play an important role in representing human mental concepts in language. Basically, locative prepositions are one of the first prepositions that children produce in the process of learning their first language, and this is one of the most important reasons for the need to examine these letters cognitively. The aim of the present research is to investigate the polysemy of the locative preposition "between" in Persian language. To explain this polysemy, the principles of the school of cognitive linguistics and two theories of Principled Polysemy Tyler and Evans( 2001) and Image Schemas Johnson (1987) have been used. The research data were collected from the second edition of Hamshahri corpus and two dictionaries of Dehkhoda (1998) and Moien (2007). The results of the research show that the semantic network of the preposition "between" has one prototype spatial and four radial meanings. The prototype meaning of this preposition indicates the space between two things, and other meanings are placed radially around it and are expanded from it.
Keywords: loactive prepositions, polysemy, Cognitive Linguistics, Semantics, Image Schemas -
مقاله پیش رو کوشیده است با جستجو در استعاره های مفهومی سه داستان از سه زبان که به شیوه جریان سیال ذهن نگاشته شده اند، نشان دهد که چگونه کارکردهای ذهنی، در میان سه زبان مشابهت های نسبی را در طرحواره های تصویری رقم می زند و نیز متقابلا چگونه فرهنگ های هر اقلیم بر ایجاد تفاوت های ساختاری در طرحواره های تصویری اثرگذار است. در پژوهش حاضر روش پیکره ای به کار گرفته شده است و استخراج داده ها با جستجوی کلیدواژه های مربوط به حوزه (مقصد) «شادی» و با توجه به بافت زبانی مرتبط صورت پذیرفته است. توصیف و تحلیل نمونه های دارای استعاره، برای بررسی حوزه های مبدا و نام نگاشت های موجود به شیوه مقایسه ای انجام گردیده است. داده های این تحقیق در سه داستان سنگ صبور، خشم و هیاهو و میرامار، با استفاده از فهرست طرحواره های تصویری ایوانز (2006) مشخص می کند که صادق چوبک (فارسی) از پنج طرحواره تصویری «حرکت، نیرو، وجود، حجم و فضا»، ویلیام فاکنر (انگلیسی) از چهار طرحواره تصویری «وجود، حجم، نیرو و حرکت» و نجیب محفوظ (عربی) از سه طرحواره تصویری «وجود، حجم و نیرو» برای بیان احساس «شادی» استفاده کرده اند. شباهت های موجود نشان دهنده جهانی بودن و تفاوت ها، بیانگر فرهنگ ویژه بودن طرحواره های تصویری مورد بحث است.کلید واژگان: استعاره مفهومی, طرحواره تصویری, شادی, سنگ صبور, خشم و هیاهو, میرامارThe present article has tried to study the conceptual metaphors of three stories from three languages which are written in the style of Stream-of-consciousness as a narrative device, to show how the mental functions establish relative similarities in the image schemas among these three languages, and also how these cultures create different image schemas. In this research, the extracting data from the corpus has been done by searching the keywords related to the domain of "happiness" and according to the relevant linguistic context. The description and analysis of metaphors have been done in a comparative way to examine the fields of source and existing mappings and at last the related image schemas. The data of this research shows that Sadegh Choobak (Sange Sabour in Persian) has used five image schemas, "Motion, Force, Existence, Volume and Space", William Faulkner (Sound and Fury in English) has used four image schemas, "Existence, Volume, Force and Movement", and Najib Mahfouz (Miramar in Arabic) has been used three image schemas, "Existence, Volume and Force" to express the feeling of " happiness ". The existing similarities show the universality of image schemas and differences indicate the culture-specific nature of image schemas.Keywords: : Conceptual metaphor, image schemas, happiness, Sange Sabour, Sound, Fury, Miramar
-
بررسی های شناختی در حوزه ی معنی شناسی در پژوهش های زبانی جدید، یکی از زمینه های رایج در بررسی آثار ادبی و پی بردن به مفاهیم عمیق آن ها است. در این میان نظریه طرح واره های تصویری از یافته های معنی شناسی شناختی است که اساس ادراک مفاهیم انتزاعی را در تجربه های حسی و ساختارمند در ذهن، می-داند. در پرتو این نظریه، آثار زبانی-ادبی فراتر از سطح معنای ظاهر بررسی می-شوند. در همین راستا، می توان از این رویکرد برای شناخت معانی فراظاهری قرآن کریم که یک معجزه زبانی است، استفاده نمود. از همین رو مقاله حاضر با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی با رویکردی زبان شناختی به بررسی داستان موسی و خضر علیهما السلام در قرآن بر اساس نظریه طرح واره های تصویری جانسون در سه سطح حجمی، قدرتی و حرکتی، برای پی بردن به معانی شناختی موجود در آیات، پرداخته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که طرح واره های تصویری بین مفهوم سازی و ادراک انسانی تناسب ایجاد کرده اند. از این میان طرح واره های حجمی درای بیشترین بسامد هستند و نمود بیشتری در حسی شدن مفاهیم انتزاعی دارند. همچنین شناخت طرح واره ها سبب می شود که مفاهیم انتزاعی در ذهن در سطح ملموس و گسترده-تری، درک شوند. علاوه بر این هماهنگی طرح واره ها با تجربیاتی که در راستای آن طرح شده اند، به نوبه خود دارای معنی می باشد.کلید واژگان: معنی شناسی شناختی, طرح واره های تصویری, قرآن کریم, داستان موسی و خضرOne of the typical areas for examining literary works and comprehending their complex concepts is cognitive studies in the field of semantics in new language research. In the meantime, the idea of image schemas is one of the discoveries of cognitive semantics, which investigates the foundation of the perception of abstract concepts in sensory and organized mental experiences. This idea guides the examination of linguistic-literary works beyond their apparent meanings. This method makes it possible to comprehend the metaphysical meanings of the Holy Quran, a linguistic miracle. This article investigates the Quranic story of Moses and El-Khader based on Johnson's image schemas theory in three levels of volume, power, and movement using the descriptive-analytical method with a linguistic approach to determine the cognitive meanings in the verses. This study demonstrates that image schemas have established a balance between human conceptualization and perception. Among these, volumetric systems are the most prevalent and provide the best language for making sense of abstract ideas. In addition, knowing the schemas facilitates tangible and expansive comprehension of abstract concepts. In addition, coordinating schemas with experiences created by them has significance.Keywords: Cognitive semantics, image schemas, Holy Quran, story of Mooses, El-Khader
-
پژوهش حاضر در چهارچوب معنی شناسی شناختی به موضوع طرح واره های تصوری در کتاب سیبویه به عنوان یک متن دستوری و نحوه انعکاس آن در ترجمه فارسی پرداخته است. هدف از این پژوهش تبیین ساخت های مفهومی به عنوان زیرساخت الگوهای زبانی به منظور دستیابی به بن مایه های فکری نویسنده و فهم آسان تر الکتاب و در پی آن ارایه ترجمه دقیق است. روش اتخاذ شده توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر استقراء ناقص و با تکیه بر مدل طرح واره ای ایوانز و گرین است. نمونه گیری از 11 باب (8666 کلمه) الکتاب انجام شده است که به موضوع اشتغال می پردازد. طرح واره های نیرو، مهارشدگی، فضا و جابه جایی به ترتیب بیشترین بسامد را داشتند. در ترجمه نیز نظر به ویژگی های سبک ساز سیبویه، دو راهکار تصریح و ترجمه اصطلاحی منجر به حذف یا جایگزینی طرح واره های فضا، جابه جایی و مهارشدگی در موارد قابل توجهی شده است، اما طرح واره های نیرو با ساختار زبانی مشابه در زبان مقصد بازنمود یافته اند.
کلید واژگان: طرح واره های تصوری, ایوانز و گرین, الکتاب, سیبویه, ترجمه الکتاب, اشتغالTranslation Researches in the Arabic Language And Literature, Volume:12 Issue: 26, 2023, PP 245 -268The present study, within the framework of cognitive semantics, has addressed the issue of imaginary schemas in the book of Siboyeh as a grammatical text and how it is reflected in the Persian translation. The purpose of this research is to explain the conceptual constructions as the substructure of language patterns in order to reach the intellectual foundations of the author and to make the book easier to understand and then to provide an accurate translation. The adopted descriptive-analytical method is based on incomplete induction and relying on Evans and Green's schematic model. Sampling has been done from eleven chapters (8666 words) of the al-Kitab that deals with the topic of al- Eshteghal. Power, containment, space, and displacement schemas had the highest frequency, respectively. In the translation, due to the stylistic features of Sibawayh, the two methods of terminological clarification and translation have led to the removal or replacement of the schemas of space, displacement and containment in significant cases, but the schemas of power They are represented in the target language with a similar linguistic structure.
Keywords: Image Schemas, Evans, Green, al-Kitab, Sibawayh, Translation of ai-Kitab, al- Eshteghal -
مثل ها جمله واره هایی با ساختار ثابت هستند که واقعیات پذیرفته شده، الگوهای اجتماعی و ملاحظات اجتماعی یک قوم را بازمی تابانند. ازاین رو، واجد وجهی زبانی -فرهنگی هستند که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند و در موقعیت های متفاوتی از زندگی به کار می روند. نظر به اینکه بسیاری از مثل ها ماهیتی استعاری دارند و شماری از استعاره ها از تجربه های بدنمند نشات می گیرند، مقاله پیش رو می کوشد با اتخاذ نظریه طرح واره تصوری به مثل های گیلکی در حوزه خوراکی ها و وابسته های آن، دو هدف را دنبال کند: نخست، شناسایی طرح واره های تصوری موجود در مثل های گیلکی حوزه خوراکی ها و وابسته های آن؛ دوم، تعیین دامنه کاربردهای معنایی آنها. داده های این پژوهش کیفی به روش اسنادی گردآوری شده اند و تحلیل آنها به روش توصیفی-تحلیلی با استناد به آرای جانسون (1987) انجام شده است. یافته های پژوهش ناظر به کاربرد انواع طرح وارهای حرکتی، مهارشدگی و فضایی در این گویش است. همچنین مشخص شد در مثل های حوزه خوراکی های گیلان، مفاهیم فرهنگی پسندیده مهرورزی، مهمان نوازی و باورمندی در کنار ویژگی های نکوهیده تباهی، خیانت و ناسپاسی توامان به کار می رود.
کلید واژگان: طرح واره های تصوری, بدنمندی, استعاره مفهومی, مثل, خوراکی, گویش گیلکیProverbs are fixed sentential expressions that express the well-known truth, social norms or moral concerns of a specific culture. Therefore, they have a linguistic-cultural aspect and are transmitted through generations and applied to various states of affairs in the world. Since most proverbial expressions are metaphorical in nature which rooted in bodily experiments, the present paper offers an image-schematic view to Guilaki proverbs in the domain of food and its related concepts. It takes up the twin task of distinguishing the image schemas in Guilaki proverbs and of defining their domain of semantic usages. The proverbs of this qualitative research have been collected in a library research method and analyzed based on Johnson’s (1987) opinions. The findings of the research reveal that the path, control and spatial schemas are used in Guilaki proverbs. They also showed that the desirable cultural concepts like kindness, hospitality and faithfulness are simultaneously applied alongside undesirable ones such as corruption, betray and ungratefulness.
Keywords: Image schemas, Embodiment, conceptual metaphor, Proverb, Food, Guilaki Dialect -
هدف مطالعه حاضر این است که بازنمود طرحوارههای تصوری در توصیفات زبانی کودکان بینا و نابینا در دو گروه سنی 6-8 و 8-10 سال را مورد بررسی قرار دهد تا مشخص شود که فقدان حس بینایی تا چه حد میتواند در بازنمایی سه طرحواره مد نظر در تحقیق، (طرحوارههای فضا، مسیر و نیرو) موثر باشد. به این منظور، از 10 کودک بینا و 10 کودک نابینا خواسته شد تا در قالب مصاحبه 20 موقعیت عینی را توصیف کنند که در مجموع، 944 جمله حاوی سه طرحواره از دادهها استخراج شد. بررسیهای آماری نشان میدهد که کودکان بینا در قیاس با کودکان نابینا به طور میانگین و به شکل معناداری سه طرحواره را به میزان بیشتری به کار بردهاند؛ به طوری که میانگین رتبهای برای کودکان بینا 33/4 و برای کودکان نابینا 67/2 میباشد. به نظر میرسد کودکان نابینا به این علت که فاقد یکی از حواس پنجگانه هستند؛ دریافتهای حسی-ادراکی محدودتری نسبت به گروه مقابل دارند و گستره محدودتری از محیط را ادراک کرده و آن را به زبان نیز منتقل میکنند. این در حالی است که عامل سن تاثیر چندانی در بازنمایی طرحوارهها نداشته است. علاوهبراین، بررسی تفاوت بازنمایی تکتک طرحوارهها نشان داد که کودکان نابینا از طرحواره فضا به میزان بیشتری نسبت به کودکان بینا استفاده کردهاند. در مقابل، کودکان بینا طرحواره نیرو را به طور معنادار در قیاس با کودکان نابینا به میزان بیشتری به کار بردهاند که به نظر میرسد چنین تفاوتی با میزان پیچیدگی طرحوارههای تصوری مرتبط باشد.
کلید واژگان: شناخت جسمانی, طرحواره های تصوری, کودکان بینا, کودکان نابیناThe aim of the present study was to investigate the representation of image schemas in the language descriptions of sighted and blind children in the age groups of 6-8 and 8-10 years to determine the extent to which the lack of sense of sight can be represented in the representation of three image schemas (space, path and force schemas). For this purpose, of 10 blind children and sighted children were asked to describe 20 concrete situations in the form of interviews, A total, from collected data was elicited 944 sentences including three image schemas. Statistical studies show that sighted children used three image schemas significantly more than blind children. The average rank for sighted children is 33/4 and for blind children is 67/2. Blind children, because they lack one of the five senses, seem to have more limited sensory-perceptual perceptions than the group, and perceive a more limited range of environment and transmit it through language. This is if the age factor had little effect on the representation of the image schemas. In addition, these statistical results also show that blind children have used space schemas to a greater extent than blind children. In contrast, sighted children used the force schema significantly more than blind children, which seems to be different from the complexity of image schemas.
Keywords: Embodied cognition, Image schemas, sighted children, Blindchildren -
ضرب المثل ها در انعکاس فرهنگ و هویت فردی و اجتماعی یکی از مقوله های بااهمیت در مطالعات زبانی محسوب می شود. مردم هر جامعه و قومی از روش های گوناگون استفاده می کنند و منظور خود را در قالب ظرافت های فرهنگی و ادبی به گوش دیگران می رسانند. نظر به اهمیت طرح واره های تصوری در معنا شناسی شناختی، به عنوان یکی از مهم ترین سازوکارهای زبانی، و از آنجا که مطالعه و پژوهش چندانی درخصوص ضرب المثل ها و گویش های ایرانی صورت نگرفته است، ضرورت انجام این پژوهش را دوچندان می نمود. مسئله پژوهش حاضر این است که تعداد فراوانی و نوع طرح واره های تصوری به کاررفته در ضرب المثل های تهرانی چیست و آیا ضرب المثل های فاقد طرح واره ذهنی نیز در آن یافت می شود. هدف از این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده و از نوع کیفی است، بررسی طرح واره ای استعاره های موجود در پیکره ضرب المثل های تهرانی برمبنای مدل طرح واره های تصوری ایوانز و گرین (2006) و در چارچوب معناشناسی شناختی است. جامعه آماری تحقیق شامل کتاب قند و نمک (همه ضرب المثل های تهرانی) است که به صورت نمونه گیری هدفمند، 2هزار ضرب المثل از این کتاب استخراج شده است. نتایج بررسی ها حاکی از آن است که انواع کلی طرح واره های تصوری، ازجمله طرح واره حجمی، حرکتی، جهتی و طرح واره قدرتی، در ضرب المثل های تهرانی یافت می شود؛ ولی مقدار فراوانی طرح واره حجمی بیشتر از سایر طرح واره هاست که این امر خود ناشی از سبک زندگی شهری و نظام زندگی در شکل گیری این نوع از طرح واره های ذهنی و استعاره های مربوط به آن است.
کلید واژگان: معناشناسی شناختی, طرح واره های ذهنی, استعاره, ضرب المثل تهرانی.Proverbs in the reflection of culture and individual and social identity is one of the most important categories in language studies. People of every society and ethnicity use different methods and convey their meaning in the form of cultural and literary delicacies to others. Considering the importance of image schemas in cognitive semantics as one of the most important linguistic mechanisms and since little study and research has been done on Iranian proverbs and dialects, the need for this research was doubled. The question in this study is what is the frequency and type of imaginary schemas used in Tehrani proverbs and are there any proverbs without mental schemas? The purpose of this research, which is descriptive-analytical and qualitative, is to investigate the schemas of metaphors in the body of Tehrani proverbs based on the Evans and Green’s schemas model (2006) according to cognitive semantics. The statistical population includes the book Ghand-o-Namak (all Tehrani proverbs), in the form of purposeful sampling and contains 2000 proverbs. The results indicate that general types of image schemas such as containment, path, directional and force schemas are found in Tehrani proverbs, but containment schemas have the highest frequency compared to other schemas. Which is due to the urban lifestyle in the formation of this type of mental schemas and its metaphors.
Keywords: cognitive semantics, image schemas, Metaphor, Tehrani Proverb -
طرحواره های تصویری یکی از موضوعات مطرح در زبان شناسی شناختی است. در این طرحواره ها انسان براساس تجارب خود از امور عینی، ساخت هایی را برای امور انتزاعی در ذهن خود متصور می شود که فهم آن ها را ممکن می سازد. این سازوکار ذهنی و شناختی و تحلیل آن در متن روایی سبب می شود، دستیابی به ویژگی های فکری نویسنده و نمایش محتوای ذهنی و ملموس ساختن آن از یک سو و چگونگی فهم و درک دنیای درونی نویسنده توسط مخاطب، از سوی دیگر، تسهیل شود. بنابراین پژوهش حاضر بر آن است با تکیه بر آراء شناختی جانسون و لیکاف و با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی به بررسی طرحواره های تصویری حوزه احساسات در رمان «حکایات یوسف تادرس» اثر عادل عصمت، نویسنده مصری بپردازد. به این صورت که طرحواره هایی که قالب شکل گیری مفاهیم احساسی چون رغبت، ترس و عشق... در داستان بودند، از کل متن استخراج گردید. با توجه به گستردگی طرحواره های تصویری و محدودبودن فضای مقاله، سه نوع طرحواره حجمی، حرکتی و مقدار مورد کنکاش قرارگرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد اگرچه رمان از داستان های کوتاه و تقریبا مرتبط با هم تشکیل شده است، اما بیان احساسات و ملموس ساختن آن ها یکی از اهداف نویسنده و موضوع غالب بر تفکر اوست. همچنین طرحواره های حجمی نسبت به دیگر انواع، بسامد بیشتری دارند که در بیشتر موارد به وسیله حرف "فی" بیان شده اند. رغبت، بالاترین بسامد طرحواره ها و غضب، کمترین میزان را به خود اختصاص داده است.
کلید واژگان: معنی شناسی شناختی, طرحواره تصویری, حوزه مفهومی احساس, حکایات یوسف تادرس, عادل عصمتImage schemas are among the subjects of investigation in cognitive semantics. The analysis of this cognitive device in narrative texts help us discovering the ideas and ideologies of the author from its language. Therefore, the present study intends to examine the image schemas of the field of emotions in the novel "Tales of Yusuf Tadres" by Adel Esmat, the Egyptian author, based on the views proposed by Lakoff and Johnson. To do so, the image schemas underlying 10 emotion concepts were extracted from the novel of Yousef Tadres Then, they were categorised and analysed in three schema s categories of containment, movement and quantity. The results showed that although the novel is composed of short but related stories, expressing the emotions of the narrator is the common element in all. The narrator tried to make the emotions more tangible and concrete and in doing so image schemas are beneficial cognitive and linguistic devices.
Keywords: Cognitive Semantics, Image Schemas, Emotions, Joseph TuddersAnecdotes, Adel Esmat -
هدف مقاله حاضر، تبیین پایه های شناخت حافظ، بر اساس طرح واره های قدرتی است. از این رو، این مقاله بر آن است که نشان دهد از منظر زبان شناسی شناختی، استعاره صرفا ابزاری زبانی در راستای تزیین کلام نیست، بلکه قطعا ابزاری شناختی است. چارچوب نظری این مقاله وامدار نظریه طرح واره های تصویری جانسون است. در این مقاله، پس از تاملی بر سمت و سوی زبان شناسی شناختی، بر روی استعاره درنگ کرده ایم و آنگاه با معرفی نظریه طرح واره های تصویری و شاخه های آن، به گزارش طرح واره های قدرتی شعر حافظ پرداخته ایم. در پایان، این مقاله، به این نتیجه می رسد که استعاره های قدرتی شعر حافظ، نشانگر نظام شناختی او هستند و تقویت کننده شالوده تجربیات او به حساب می آیند. بی تردید به مدد کشف نگاشت های استعاری حافظ، در حوزه استعاره های قدرتی می توان خوشه هایی را که از این بدنه اصلی روییده اند، کاوید و گزارش کرد و نیز دریافت که استعاره های قدرتی حافظ تابع تعداد محدودی نگاشت هستند و این نگاشت ها از وحدت نگرش حافظ و کنش های پایدار او با محیط فرهنگی و فیزیکی و... سرچشمه می گیرند.کلید واژگان: حافظ, استعاره, طرح واره های تصویری, طرح واره های قدرتی, نگاشت, زبان شناسی شناختی, شناختOn the basis of power schemas, it has been tried, in present study, to explain the principles of Hafez's cognition. So, from a cognitive linguistic point of view, we want to show that metaphor is not a simply linguistic tool, but a definitely cognitive tool that embellishes the speech. The theoretical framework of this study is based on the term "image schema" that has been explained by Mark Johnson. After a little deliberation on the direction of cognitive linguistics, we have stopped, in this study, on metaphor, and then, power schemas of Hafez's poetry have been reported through introduction of image schemas and their lateral discussions. The results show that the power metaphors Hafez used in his poems reflect his cognitive system and reinforce the foundation of his experiences. Undoubtedly, in the field of power metaphors, one can examine the clusters have come out of the main body through the discovery of metaphorical mappings Hafez has used in his poems, and it can also been realized that the power of his metaphors are functions of a limited number of mappings which stem from the unity of Hafez's attitude about and his stable actions with the cultural and physical environment.Keywords: Hafez, Metaphor, Image schemas, Power schemas, Mapping, Cognitive linguistics, Cognition
-
پژوهش حاضر یک بررسی ای معنی شناختی است که در آن، رفتار معنایی فعل «گرفتن» با استفاده از داده های تاریخی زبان فارسی از دوران باستان تا دوران معاصر بررسی و تحلیل شده است. هدف از چنین پژوهشی را میتوان پاسخگویی به چهار پرسش دانست که عبارتند از 1- آیا مستندات موجود، چندمعنی بودن «گرفتن» را تایید میکنند؟ 2- کدام مولفه معنایی میان معانی گوناگون این واژه مشترک است؟ 3- این واژه در ساختهای ترکیبی گوناگون کدام طرح واره های تصوری را شکل میدهد؟ 4- چه رابطه ای میان طرحواره های تصوری شکل گرفته از یک سو، وطرحواره های تصوری بازنمودیافته و مولفه های معنایی مذکور برای معانی این واژه از سوی دیگر، وجود دارد؟ بنابراین، در پژوهش حاضر بازنمود انواع طرحواره های تصوری در سازه هایی که با «گرفتن» ساخته شده اند، تحلیل شده است. برای تعیین مولفه های معنایی «گرفتن» به منظور پیگیری رفتار معنایی آن، ابتدا صورت ها و معانی این فعل در زبان های اوستایی، فارسی باستان و فارسی میانه ذکر شده و پاره هایی از متون این زبان ها نقل شده است. سپس با مراجعه به لغت نامه دهخدا، نمونه هایی از کاربرد «گرفتن» در زبان به کاررفته در متون نظم و نثر فارسی پس از اسلام (فارسی دری)، مانند تاریخ بیهقی و شاهنامه فردوسی، نقل گردیده و سرانجام با استفاده از فرهنگهای هشت جلدی سخن، دوجلدی صدری افشار و تک جلدی فارسی گفتاری نمونه هایی در فارسی امروز ذکر شده است. پس از بررسی معنایی این واژه،مشخص شده که «گرفتن» واژهای چند معنی است و در ساختهای زبانی مرکب بازنمود انواع گوناگونی از طرح واره های تصوری را نشان می دهد. نوع طرح واره های تصوری شکل گرفته، معلول مولفه معنایی اصلی فعل است که این مولفه معنایی از زبان اوستایی تا فارسی نوین میان معانی گوناگون «گرفتن» مشترک باقی مانده است؛ بنابراین، سبب شکل گیری طرح واره هایی تصوری میشود که بین آنها روابط معنایی شمول و استلزام مشاهده می شود. در واقع، تحلیل مولفهای معنی این واژه در تعامل با تحلیل شناختی معانی آن، چندمعنی بودن «گرفتن» را ثابت میکند.کلید واژگان: معنی شناسی درزمانی, معنی شناسی شناختی, چندمعنایی, تحلیل مولفه ای و طرح واره های تصوریIntroductionPresent research has been an attempt to investigate semantic aspects of gereftan diachronically, within the framework of cognitive semantics. The noticeable question in the present analysis is that if there exists a verb, namely gereft/gir which is used in modern Persian with many different meanings or if there exists different gereft/girs, each is associated with a meaning. For diachronic analysis of semantic aspects of gereftan, the authors have collected historical data from Iranian languages, i.e., forms and meanings of this verb have been gathered from Avesta, ancient Persian, middle Persian and modern Persian, namely Dari (versified and prose texts from Islamic era). Main questions in this research are: Do present documents affirm the polysemy of gereftan? Which image schemas are represented in compound constructions in which this word has been the verbal part? What kind of relationship is there between the represented image schemas on the one hand and the semantic components which have caused polysemy of this word on the other hand?
Theoretical Framework: Polysemy: Polysemy is a technical term in semantics used for words having different, but related meanings. Thus, in lexical semantics, words with different meanings are considered polysemous; but under the condition that was mentioned, meanings have at least one semantic component in common.
Image schemas: Image schemas are schematic pictures from humans embodied experiences imagined and formed in their minds. Image schemas lack details. They are abstract entities which contain repetitive models related to humans embodied experiences. Image schemas source of emergence is interaction with the outer world and conceptualizations after experiencing the world. The fact that humans talk so easily about abstract entities is because of the similarities they see or create between concrete experiences and concepts and abstract ones. Image schemas have different types as containment, movement, surface, force, path, directional, source, destination, event, and possession schemas.MethodologyGathering data for this research has been done in libraries and the analysis of the gathered data has been done using comparison and description. In order to determine semantic components of gereftan, first, different forms and meanings of this word have been cited from Avesta, Old Persian and Middle Persian. Then, using Dehkhoda dictionary, some parts of old versified and prose texts from Beyhaghi History and Shahnameh (by Ferdowsi) have been cited in order to investigate semantic function of gereftan in Dari Persian. Finally, evidences of semantic function of gereftan in New Persian have been found from Sokhan Persian dictionary. With observing the represented image schemas in the verb gereft/gir and the compound words in which this verb have been used, the authors have come to the conclusion that gereftan is a polysemic word according to historical and etymological evidences and certain types of image schemas are observed in linguistic constructions in which gereftan has been used. It was determined by the main semantic component of this word that in its own turn, has accompanied different meanings of gereftan.Results And DiscussionThe word gereftan is the remainder of the root grab- in Avesta and old Persian. The root grab is polysemous and had been used with the meanings get, gain, understand and feel. Getting something, occupying a place, understanding something and also feeling something all have a semantic component in common and that is [ get something] / [薫 something with oneself] either concretely or abstractly, as something which the agent do or the state which an experiencer experiences. In middle Persian, giriftan/giriftand gir are the remainders of grab- in Avesta and in old Persian, associated with the meanings get, feel, understand and percept. In Dari, the word gereftan has been used with semantic components [ receive] and [ get the authority of]/ [ have something with oneself]. Today, in modern Persian this word is used with semantic components [ have something with oneself], [ possession], [ transmit power] and [ initiate]. This semantic component can be used with different degrees of concreteness and abstractness. For instance, in the compound verb bu gereftan bu has been considered as a concrete object which the patient of the verb receives and keeps it with him. In a sentence as matlab ra gereftam (I got the point), speakers intention is to talk about receiving the content of the transferred message which is of course an abstract entity. The patient of gereftan might be something concrete like yek nafar (somebody) or something abstract like ghol (promise). In addition to possession image schema, other types of image schemas like movement, path, source and destination are also represented in compound constructions in which one of the building parts is gereftan. Because with semantic fulfilment of gereftan, we have movement in a certain direction and at the point where the patient of the verb is, we have the destination of such a movement, the point at which the movement ends. With regard to these common semantic components, different meanings of gereftan can be analyzed considering the image schemas possession, path, source, destination and force. The concepts path, source and destination are primary concepts which are gathered together to form the image schemas movement and event.
Conclusion and Suggestions: Due to historical evidences, the verb gereft/gir must be considered as a polysemous verb and considering different gereftans as homonym words is wrong. Historical documents and semantic evidences have shown that different meanings of gereftan have semantic component(s) in common, namely, movement in a certain path, from a certain source and reaching a certain destination. Today, these semantic components relate different meanings of gereft/gir. The investigations have shown that the type of formed and represented image schema is related to the main semantic component of the verb which has been used in a given compound verb. Observed image schemas in compound verbs with gereft/gir as verbal part are possession, force and source which represent semantic components [ have something with oneself], [ possession], [ transmit power] and [ initiate].Keywords: diachronic semantics, cognitive semantics, componential analysis, polysemy, image schemas -
تجربیات انسان از جهان خارج ساخت هایی مفهومی در ذهن پدید می آورد که به زبان منتقل میشود. این ساخت ها به عقیده جانسون (1987) طرحوارههای تصوری (image schemas) نامیده میشوند. طرح واره های تصوری سطح اولیه تری از ساخت شناختی زیربنای استعاره را تشکیل می دهند و امکان ارتباط میان تجربیات فیزیکی انسان را با حوزه های شناختی پیچیده تری نظیر زبان فراهم می آورند. این طرحوارهها به سه دسته طرحوارههای حجمی، حرکتی و قدرتی قابل تقسیمند. از آنجایی که زبان رسمی و مکتوب کشورمان فارسی معیار است و اکثر گویشها دارای آثار مکتوب نیستند و در معرض نابودی قرار دارند و با توجه به قدمت گویش تالشی و نیز شباهت زیاد آن با زبان فارسی باستان در این پژوهش به بررسی معناشناختی طرحوارههای تصوری بر اساس دیدگاه جانسون پرداختهایم و بسامد آنها را در ضرب المثلهای تالشی بررسی کرده ایم. روش تحقیق تحلیلی توصیفی است و داده ها به صورت اسنادی با بررسی طرح وارهها در آثار مکتوب قصهها و مثل های تالشی گردآوری شده است. همچنین به منظور پیشگیری از برخی ابهامات، بخش عمده دادهها به صورت میدانی از طریق مصاحبه حضوری با گویشوران تالشی به ویژه افراد کهنسال و بیسواد جمعآوری شده است. نتیجه تحقیق نشان داده است که طرح واره حجمی بیشترین درصد را در ضرب المثلهای تالشی داشته است.کلید واژگان: معنیشناسی شناختی, طرحواره حجمی, طرحواره حرکتی, طرحواره قدرتی, ضرب المثل, گویش تالشیZabanshenakht, Volume:8 Issue: 2, 2018, PP 103 -113Human experiences of the environment can produce conceptual structures in mind which are used to organize thought and then language across a range of more abstract domains. Johnson (1987) calls these structures “Image Schemas”. These schemas are proposed as a more primitive level of cognitive structure underlying metaphor and provide a link between bodily experience and higher cognitive domains such as language. These schemas are divided into three groups: Containment, Path and Force schemas. As our standard language in Iran is Persian, Other dialects are exposed to be extinct. Taleshi is one of these dialects which has some similarities with old Persian. In this article, we studied Johnson’s image schemas in Taleshi’s proverbs and measured each schema’s frequency. The data were gathered through interviews with Taleshi native speakers, especially the illiterate ones and also examining the proverbs in some Taleshi’s books. The result showed that the frequency of containment schema was more than the others.Keywords: Cognitive semantics, image schemas, proverbs, Taleshi dialect
-
نشریه زبان پژوهی، پیاپی 24 (پاییز 1396)، صص 111 -138در پژوهش حاضر، استعاره های رایج در پیکره ضرب المثل های شمال خوزستان، در چارچوب معنی شناسی شناختی بر اساس مدل انتخابی «طرحواره های تصویری گرین و ایوانز» (2006) بررسی می شوند. ثبت و ضبط کردن زبان ها و گویش ها یکی از عوامل حفظ و انتقال صحیح زبان از نسلی به نسلدیگر است. یکی از علل فراموشی تدریجی زبان های محلی را می توان در نبود متون ادبی آنها دانست. در این راستا، ضرب المثل ها می توانند به عنوان بخشی از فرهنگ هویت ملی، هویت فردی و اجتماعی نقش عظیمی را در انتقال و شناخت مفاهیم و مطالعات زبانی ایفا کنند. نقش ضرب المثل ها و کشف ساختار نظام شناختی آنها در راستای ارتباط با محیط پیرامون خود، تاثیربسزایی بر چگونگی انتخاب عناوین و پردازش هدفمند آنها در گویش های مختلف ایرانی دارند. از این رو انجام این تحقیق در قالب معنی شناسی شناختی اهمیت پیدا می کند. این پژوهش به شیوه توصیفی- استقرایی انجام گرفته و بخشی از داده های جمع آوری شده از طریق روش میدانی از گویشوران بومی منطقه بوده است. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که تعامل تجربه و محیط پیرامون در شکل گیری طرحواره ها و استعاره های مفهومی نقش ارزشمندی را در کاربرد مفاهیم شناخته شده در گفتمان مخاطبان ایفا می کند؛ همچنین انواع کلی طرحواره های مشخص شده در مدل گرین و ایوانز (2006) ازجمله طرحواره فضا، طرحواره حرکتی، طرحواره ظرف (حجم)، نیروی متقابل، طرحواره اتحاد و طرحواره موجودیت، در ضرب المثل های شمال خوزستان در گویش دزفولی یافت می شود.کلید واژگان: معنی شناسی شناختی, طرح واره های تصویری, گویش دزفولی, ضرب المثلA linguistic Study of image schemas in the body of proverbs in northern Khuzestan in Dezfuli DialectLanguage research, Volume:9 Issue: 24, 2017, PP 111 -138In the present research, the common metaphors in body of proverbs in northern Khuzestan within the framework of cognitive semantics, based on Evans and Green Schematic Model (2006) are studied. Recordings of languages and dialects plays an important role in preserving language and cultural transmission from one generation to another one.Therefore, one reason of gradual loss of local languages may be attributed to the lack of literary texts. In this regard, proverbs as a component of culture, national, personal and social identity are significant. Proverbs can play a major role in transferring and recognizing concepts and language studies. The role of proverbs and discovering their cognitive structure in regard with the surrounding environment can have a major effect on how to select topics and their purposeful processing in Iranian dialects. Therefore, the need for this study in the framework of cognitive semantics is of great importance. The present study was done through descriptive inductive method and some data were gathered based on a field study of local speakers. Results of the study revealed that the interaction between experience and environment in forming schemata and conceptual metaphors have a valuable role which appear as practical concepts in audience discourse. Furthermore, the overall schema types specified in Green and Evans Model (2006) including space schema, containment schema, force schema, unity schema, and existence schema were traced in proverbs of Dezfuli Dialect in the north of Khuzestan.Keywords: Cognitive semantics, image schemas, Dezfuli dialect, proverbs, surrounding environment
-
نشریه زبان و ادب فارسی، پیاپی 32 (پاییز 1396)، صص 158 -175
یکی از مکاتب جدید در حوزه زبان شناسی، زبان شناسی شناختی است که به بررسی رابطه میان زبان انسان ، ذهن او، تجارب اجتماعی و فیزیکی او می پردازد. از باورهای پیروان این مکتب این است که زبان، الگوهای اندیشه و ویژگی های ذهن انسان را منعکس می کند. بنابر این مطالعه زبان، مطالعه ی الگوهای ذهنی سخنگویان آن است. بحث طرحواره های تصویری از ساخت های مورد توجه در پژوهش های معنی شناسی شناختی است. تجربیات انسان از جهان خارج ساخت هایی در ذهن او پدید می آورد که آنها را به زبان خود انتقال می دهد تا بتواند مفاهیم مجرد و انتزاعی را در قالب آنها بیان کند، این ساخت های مفهومی همان طرحواره های تصویری اند. در این مقاله سعی شده با نگرشی شناختی به بررسی مفهوم «عشق»، به عنوان یکی از جنبه های اصلی تفکر سعدی، در گلستان پرداخته شود. از این رو نخست تعریف ها و توصیف های سعدی درباره عشق استخراج و سپس در چارچوب مهمترین طرحواره های تصویری یعنی، طرحواره های حجمی، حرکتی و قدرتی به بررسی معنایی آن از طریق تحلیل محتوا اقدام شد و نتیجه ی آن چنین به دست آمد : سعدی از طرحواره ی حجمی برای بیان مفهوم استعاری« عشق دریاست »، از طرحواره ی حرکتی برای بیان «عشق سفر است» و از طرحواره ی قدرتی برای بیان «عشق سلطان است» استفاده کرده است. و از این طریق توانسته عشق و ملزومات آن را به صورت پدیده هایی عینی و ملموس قابل درک کند.
کلید واژگان: معنی شناسی شناختی, طرحواره های تصویری, گلستان سعدی, عشقOne of the new schools in the field of linguistics, cognitive linguistics, which examines the relationship between human language, his mind, he pays physical and social experiences. The beliefs of the followers of this school is that of language, thought patterns and reflects the characteristics of the human mind. The study of language is the study of mental models spokesman. Discussion image schemas is interseting infrastructure in the studies of cognitive semantics. Human experience of the outside world, making creates in her infrastructure of mind that they convey in their own language To express abstract concepts in the form of their. This image schemas have the same conceptual structures. In this paper we examine the cognitive concept of "love" as one of the main aspects of thinking Saadi in Golestan be addressed. The Prime definitions and descriptions Saadi About Love were produced in the framework of the image schemas, path schema, Force schema meaning the motion and it was through content analysis. As a result, it was: Saadi v schema metaphor to express the concept of "love is sea", the schema of motion to express "Love is Travel" and the scheme of power to express "love is king" is used. And the requirements for it to be able to love and understand the objective phenomena.
Keywords: cognitive semantics, image schemas, Golestan of saadi, love -
نظریه های متعددی در حوزه ی زبان شناسی شناختی مطرح شده که «استعاره ی مفهومی» و «طرح واره ی تصویری» بیش ترین اهمیت را دارند. طرح واره های تصویری ساخت هایی از فرایند شناختی اند که به واسطه ی تجربه های فیزیکی انسان در برخورد با جهان خارج شکل می گیرند و امکان درک و تحلیل مفاهیم انتزاعی را فراهم می آورند. طرح واره-های تصویری گونه های مختلفی دارند، نظیر طرح واره های حرکتی، طرح واره های حجمی، طرح واره های قدرتی؛ و طرح-واره ی چرخشی یا دوری یکی از گونه های طرح واره های حرکتی است که می تواند از انگاشت طبیعی یا قراردادی شکل گرفته باشد. مفاهیم انتزاعی طرح واره های چرخشی در غزل های سعدی را می توان در سه دسته جای داد: 1)طلب 2)شکایت 3)ترک؛ و حافظ را نیز در سه دسته: 1)طلب 2)شکایت 3تسلیم. تحلیل های شناختی حاصل از طرح واره-های چرخشی این دو شاعر عبارتند از: 1.درک سعدی از حرکت زمان، خطی است و فهم حافظ، دایره ای. 2.درک حرکت خطی سعدی بر واقع گرایی و فهم دایره ای حافظ بر آرمان گرایی او دلالت دارد. 3.سعدی به دلیل درک حرکت خطی در گروه انسان های تراژیک جای می گیرد و حافظ به سبب فهم حرکت دایره ای در شمار انسان های حماسی. 4.شکل کاربرد واژگان و ساختارکلی غزل ها، از مرکزگریزی سعدی و مرکزگرایی حافظ حکایت می کنند.
کلید واژگان: طرح واره های تصویری, طرح واره ی چرخشی, دایره, سعدی و حافظ شیرازیMultiple theories are proposed in respect of cognitive linguistics among which، «conceptual metaphor» and «image schema» have the highest importance. image schemas are some structures of cognitive process which are formed because of the physical experience of human in contact to the external world and provide the possibility for understanding and analysis of abstract concepts. Image schema have different species such as، containment Schemas، path Schemas، force Schemas. Cycle Schemas is one of the kinds of image schemas which can be formed by natural or conventional mapping. Abstract concepts of cycle schemas in the poems of Sa’di can be placed in to three categories: 1) request; 2)complaint; 3)desertion. And the abstract concepts of cycle schemas in the poems of Hafez can be placed in to three categories: 1) request; 2)complaint; 3)submission. The cognitive analyses obtained from the cycle schemas of these poets include: 1) sa’di’s understanding of time movement is liner and Hafez’s understanding of it is circular. 2) sa’di’s liner movement understanding indicates to realization and Hafez’s circular understanding indicates to his idealization. 3) Because of liner movement understanding Sa’di is placed in to tragic human-being group and due to circular movement understanding Hafez is regarded as spic human. 4) The form of the vocabularies’application and general structure of the poems indicate to the decentralization of Sa’di and centralization of Hafez.Keywords: image schemas, cycle schemas, circle, Sadi, Hafez shirazi
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.