به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « power » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »

تکرار جستجوی کلیدواژه «power» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • Golbarg Darvishian, Javad Yaghoobi Derabi*, Hassan Shahabi

    This research intends to read David Foster Wallace’s Girl with Curious Hair from a Jamesonian perspective. In this research, it is argued that the American people’s ideology has been shaped by liberalism and neoliberalism which are the main products of modernity and postmodernity and it is discussed that Wallace, as a critique of neoliberal society rejects the capitalist values that are influencing people’s lives. This research proves that liberalism and neoliberalism are imposing false identities on people to preserve their power. According to Fredric Jameson, historicizing literary texts helps the readers comprehend all layers of meanings in a text. He talks about the alienation and reification of postmodern man caused by the authorities’ use of ideology to preserve power. With ideology, the citizens are turned into consumers who have lost their identity and the postmodern man loses his true identity and faces his death. Wallace’s Girl with Curious Hair can be studied to see how Wallace shows the importance of ideology in the American neoliberal system which can help them preserve power, give people false identities, and turn them into alienated, reified people who only follow the values of a neoliberal society and forget about all the other values.

    Keywords: Alienation, History, Identity, Ideology, Power, Reification
  • ابوالفضل محبی، الهام حدادی*

    نقد تاریخ گرایی نو در تقابل با تاریخ گرایی سنتی شکل گرفته است. وارونه تاریخ گرایی سنتی که از تاثیر یک سویه تاریخ بر ادبیات سخن می گوید، تاریخ گرایی نو به تاثیر متقابل ادبیات و تاریخ بر یکدیگر باور دارد. داستان بهرام و گل اندام از منظومه های قابل توجه در ادبیات کردی است که از آن ها با عنوان «بیت» نام برده می شود. بیت ها داستان هایی عامیانه با وزن هجایی هستند که به وسیله بیت خوان ها خوانده می شوند. می توان گفت میان داستان بهرام و گل اندام و زال و رودابه از برخی جهات شباهت هایی وجود دارد. از همین رو قابلیت سنجش این دو داستان با یکدیگر هست. در این پژوهش با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و با رویکردی تحلیلی تطبیقی کوشیده ایم خوانشی از دو داستان مورد نظر برپایه انگاره های تاریخ گرایی نو به دست بدهیم. یافته ها نشان می دهد که هر دو داستان اگرچه ظاهرا عاشقانه هستند وکشمکش ها بر سر عشق و ازدواج است؛ اما در باطن داستان، قدرت و منافع گفتمانی مساله بنیادین است. هرگفتمانی می کوشد تا منافع سیاسی و اجتماعی خود را حفظ کند.

    کلید واژگان: تاریخ گرایی نو, گفتمان, قدرت, زال و رودابه, بهرام و گل اندام
    Abolfazl Mohebbi, Elham Haddadi*

    Criticism of new historicism has been formed in opposition to traditional historicism. Contrary to traditional historicism, which speaks of the one-sided influence of history on literature, new historicism believes in the mutual influence of literature and history on each other. The story of Bahram and Golandam is one of the remarkable poems in Kurdish literature, which are called "Beit". Beits are syllable-weighted folktales recited by beit readers. It can be said that there are some similarities between the stories of Bahram and Golandam and Zal and Rudabeh. Therefore, it is possible to measure these two stories with each other. In this research, relying on library and documentary studies and with an analytical-comparative approach, we have tried to give a reading of the two stories in question based on the concepts of new historicism. The findings show that although both stories are apparently romantic and the conflicts are about love and marriage; But inside the story, power and discourse interests are fundamental issues. Every discourse tries to maintain its political and social interests.

    Keywords: New Historicism, Discourse, Power, Zal, Rudabehsto, Bahram, Golandam
  • نادر آبیار، موسی غنچه پور*، زهرا ایرانمنش

    تحلیل گفتمان انتقادی با آشکارسازی لایه های زیرین پیام، بر درک افراد از مسائل فرهنگی-اجتماعی و سیاسی تاثیر می گذارد. پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر با واکاوی داستان بردارکردن حسنک وزیر ازمنظر رویکرد شناختی-اجتماعی ون دایک (2007)، ارتباط کارکردی زبان، ایدئولوژی و روابط قدرت و سلطه در بافت سیاسی و اجتماعی زمان بیهقی را روشن می کند. نمونه گیری در این پژوهش، هدفمند و نمونه ها برگرفته از داستان حسنک وزیر برمبنای نمون برگ محقق ساخته است. تحلیل داده ها نشان داد که در این روایت، از راهبردهای سطوح معنایی مقوله بندی، قطبی سازی، مبالغه، تکذیب، ابهام، همدلی، فاصله و حسن تعبیر استفاده شده است. در سطح استدلال نیز مولفه های استناد، ارجاع، مقایسه و صراحت به کار برده شده اند. یافته ها موید آن است که بیهقی در این گفتمان که براساس تقابل گروه های قدرت شکل گرفته است به جامعه دوقطبی ما-آن ها اشاره دارد. همچنین مولفه های مقوله بندی، تکذیب و مبالغه بر مشخصه های خوب درون گروه (خودنمودی مثبت) و کنش های ناپسند اجتماعی برون گروه (دیگرنمودی منفی) تاکید دارند. سورهای مبهم، فضای تاریک جامعه زمان بیهقی (روابط درون گروه و برون گروه) را نشان می دهد. راهبرد حسن تعبیر نیز برای تلطیف کردن اوضاع نابسامان است و موید واقعیت جامعه خشن و شرایط بد زمان بیهقی است. در سطح سبکی، استعاره، مجاز و تقابل و در سطح نحوی جابه جایی ارکان جمله و وجهیت برای نشان دادن قطب بندی ما-آن ها به کار می روند.

    کلید واژگان: تحلیل گفتمان انتقادی, ون دایک قدرت, ایدئولوژی, مبتدا سازی, شناختی-اجتماعی
    Nader Abyar, Mousa Ghonchepour *, Zahra Iranmanesh

    Critical discourse analysis affects the speakers' comprehension of social, cultural and political issues by uncovering the underlying structures of messages. This descriptive-analytical study investigates the hanging tale of Hasanak-e-Vazir based on Van Dijk’s (2007) socio-cognitive approach to clarify the functional relation between language, ideology, power and dominance in social and political context of Bayhaqi's period. The study’s sampling is purposeful and samples are taken from Hasanak’s tale based on the research-made worksheet. Data analysis showed that the semantic level elements of categorization, polarization, hyperbole, disclaimer, vagueness, empathy, distance, euphemism and rhetoric were used. In argumentative level, the categories of evidence, reference, comparison, and explicitness were used. The findings indicate that Bayhaqi refers to the society with us-them polarization performed based on the power groups. Moreover, categorization, disclaimer and hyperbole were used to express the good characteristics of in-group (positive self-representation) and bad social actions of out-group (negative-other representation). Ambiguity quantifiers show the opacity in interpersonal relations and dark situation of Bayhaqi's period. The euphemism softens the disorder situation and indicates the violent situation of those days. In stylistic level, metaphor, metonymy and contrast and in syntactic level, word order movement and modality categories were used to show us-them polarization.

    Keywords: Critical Discourse Analysis, Van Dijk, Power, Ideology, Topicalization, Sociocognitive
  • محمودرضا مرادیان، نوذر نیازی، پریسا نجفی *

    نظام قضایی موجود در هر کشور از مهم ترین نهادهای اعمال قدرت محسوب می شود. در این نظام مهم ترین ابزارکنش اجتماعی، زبان است تا جایی که می توان اذعان کرد که در هیچ بافتی به اندازه بافت حقوقی و قضایی چگونگی کاربرد زبان محسوس و تاثیرگذار نیست. زبان در بافت های مذکور ابزاری در جهت اعمال قدرت، سلطه و کنترل است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی ابعاد مختلف گفتمان محاکمه به بررسی انواع بازنمایی های قدرت در تعامل مشارکان در جلسات مختلف دادگاه می پردازد. بدین منظور جلسات متعدد دادگاه حقوقی، کیفری و خانواده مربوط به دادگاه و دادسرای شهرستان دورود مورد بحث و بررسی قرار می گیرند. تحلیل داده ها در مطالعه حاضر بر مبنای تلفیقی از رویکردهای کمی و کیفی است. در بعد کمی از محاسبات آماری، و در بعد کیفی با اتکاء بر چارچوب قوم نگاری (هایمز، 1974) به تحلیل داده ها پرداختیم. یافته ها موید آن هستند که در گفتمان محاکمه، مشارکان حقوقی (قاضی، بازپرس، دادیار و غیره) جهت تثبیت قدرت و سلطه خود از راهبردهای مختلف کلامی و غیرکلامی بهره می جویند که از میان آن ها می توان به «پرسش» و «قطع کلام» اشاره کرد. در مقابل، مشارکان عادی (اعم از متهم، شاکی، متشکی و غیره) با به کارگیری شگردهایی چون مداخله، قطع کلام، پرسش متقابل و سکوت مقاومت خود را در برابر اعمال سلطه و قدرت نشان می دهند. نتایج پژوهش حاضر می تواند گامی در جهت بهبود تعامل مشارکان در گفتمان محاکمه تلقی شود که بر مبنای آن افراد با آگاهی بیش تری در پیشبرد اهداف خود در بافت های قضایی اقدام کنند.

    کلید واژگان: پرسش, زبان شناسی قضایی, قدرت, قطع کلام, قوم نگاری, مقاومت, مداخله
    Mahmoudreza Moradian, Nozar Niazi, Parisa Najafi *

    The judicial system is universally recognized as a paramount institution for the exercise of power. Within this system, language assumes a paramount role as nowhere is its use more pronounced and impactful than in the legal and judicial context. In these contexts, language serves as a tool for wielding power, establishing dominance, and exerting control. The objective of this research was to comprehensively analyze the various dimensions of trial discourse with a particular focus on the representations of power exhibited in the interactions among participants in diverse court sessions. To accomplish this, we examined a multitude of civil, criminal, and family court sessions associated with the court and prosecutor's office of Dorud City. The present study employed a combination of quantitative and qualitative approaches for data analysis. Our analysis drew upon the ethnographic framework proposed by Hymes (1974) supplemented by statistical calculations.The data analysis results demonstrated that professional participants, including judges, investigators, and prosecutors, employed various verbal and non-verbal strategies to establish their power and dominance during trial discourse. Notably, the strategies of "questioning" and "interruption" played a prominent role in this regard. In contrast, lay participants, such as the accused, complainants, and suspects, demonstrated resistance to the exercise of dominance and power by utilizing tactics, such as "intervention", "interruption", "counter-questioning", and "silence."

    Keywords: Ethnography, Forensic Linguistics, Power, Question, Resistance
  • زهرا درویشعلی زاده، علیرضا صالحی*، علی عین علیلو

    پادشاهی کیخسرو یکی از روایات مبتنی بر قدرت است که توانمندی او را برای رسیدن به جامعه آرمانی نشان می دهد. هدف این جستار، عرضه عملکرد کیخسرو در میدان قدرت و تبیین عاملیت انواع سرمایه و عادت واره یا منش، از دیدگاه پی یر بوردیو و تشکیل جامعه به واپایش قدرت و پرهیز از ظلم ستیزی است. نوشتار حاضر به صورت توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی سعی دارد، با ارایه قدرت کیخسرو و تلفیق آن در روابط کنشگران، نشان دهد که او چگونه می تواند فرهنگ استطاعت را در اجتماع افزایش داده و به جامعه آرمانی دست یابد؟ از آنجا که همگونی خرد در اندیشه فردوسی و بوردیو برجسته است، مقابله خردمندانه با رویدادهای اجتماعی درکامیابی کیخسرو موثر است. قدرت تاثیرگذار منوط به فضایلی است که سبب می شود کنشگر از محور اخلاقی عدول نکند و با در دست داشتن سرمایه ها، به ویژه سرمایه اقتصادی، آن را جهت رفاه افراد جامعه استفاده نماید و کیخسرو با رهیافت اولویت بندی و بهره وری انواع سرمایه و درک درست عادت واره ها موقعیت خود را در جامعه تثبیت می کند.

    کلید واژگان: کیخسرو, بوردیو, قدرت, سرمایه, عادت واره.
    Zahra Darvishalizadeh, Alireza Salehi*, Alieyn Alilou

    KeyKhosro's kingdom is one of the narratives about power that shows his ability to reach an ideal society. The purpose of this essay is the performance of KeyKhosro in the field of power and the explanation of the agency of various types of capital and habits or character, from Bourdieu's point of view, and the formation of society to control power and avoid tyranny. The present article, in a descriptive-analytical and comparative approach, tries to show, by presenting the power of KeyKhosrow and integrating it in the relations of activists, how he can increase the culture of affordability in the society and achieve an ideal society? Since the homogeneity of wisdom is prominent in the thought of Ferdowsi and Bourdieu, wise confrontation with social events is effective in the success of KeyKhosrow. Effective power depends on the virtues that cause the actor not to deviate from the moral axis and by having capital, especially economic capital, to use it for the well-being of the people of the society, and KeyKhosrow with the approach of prioritization and productivity. Types of capital and correct understanding of habits stabilizes its position in society.

    Keywords: Keykhosrow, Bourdieu, Power, Capital, Habit
  • حسن بختیاری*، مبینا جدیدی حصارقاضی، سید عرفان میری
    کتاب های درسی مهم ترین منابع فرایند یاددهی- یادگیری هستند و میبایست محتوای کتب برای هر گروه سنی و مقطع تحصیلی به طور مناسب طراحی و تدوین شوند تا اثر بخشی کافی را به دنبال داشته باشند. یکی از مواردی که باید در تدوین کتب درسی به آن توجه لازم را داشته باشیم، سطح خوانایی کتب است. اهداف این پژوهش بدین قرار است: 1- خوانایی سنجی کتاب علوم و فنون ادبی پایه دهم رشته انسانی بر اساس روش های گانینگ فوگ، فلش و پاور 2- آیا مطالب و محتوای کتاب مورد نظر میتواند بدون نیاز به معلم و به صورت مستقل آموزش داده شوند؟ جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه جملات و کلمات موجود در متن کتاب است و همچنین نمونه آماری پژوهش نیز شامل 3 متن یکصد کلمه ای است که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. روش تحلیل متون هم بر اساس روش های گانینگ فوگ، فلش و پاور انجام شده است. نتایج حاصل از داده های بدست آمده نشان میدهند که محتوای کتاب علوم و فنون ادبی پایه دهم رشته انسانی طبق روش های فوگ، فلش و پاور از نظر سنی مناسب پایه دهم نیست. همچنین محتوای کتاب را نمیتوان به طور مستقل و بدون معلم فرا گرفت. لذا میبایست برنامه ریزان مجددا نسبت به بازبینی و تغییر محتوای کتاب اقدام فرمایند.
    کلید واژگان: خوانایی, تحلیل, محتوا, کتاب, گانیگ فوگ, فلش, پاور
    HASAN BAKHTIARI *, Mobina Jadidi Hesarghazi, Seyed Erfan Miri
    Textbooks are the most important resources of the teaching-learning process, and the content of the books should be designed and edited appropriately for each age group and educational level in order to achieve sufficient effectiveness. One of the things that we should pay attention to in the compilation of textbooks is the level of readability of the books. The goals of this research are as follows: 1- Readability of the tenth grade literary science and techniques book based on Gunning Fog, Flash and Power methods. 2- Can the contents of the book be taught independently without the need of a teacher? The statistical population of the current research is all the sentences and words in the text of the book, and the statistical sample of the research also includes 3 texts of one hundred words that were randomly selected. The text analysis method is based on Gunning Fog, Flash and Power methods. The results of the obtained data show that the content of the science and literary techniques book is not age appropriate for the tenth grade. Also, the content of the book cannot be learned independently without a teacher. Therefore, planners should review the book again.
    Keywords: Readability, Analysis, Content, Book, Gunnig Fog, Flesh, Power
  • محمد فقیری*، فاطمه مدرسی، علی فاطمیان
    زمینه و هدف

    سبک شناسی نقشگرا به نقش و کاربرد واژه و بند توجه دارد و سبک شناسی انتقادی به مناسبات قدرت در متن میپردازد. مساله مقاله حاضر کشف میزان تقلیدی بودن روضه خلد در خصوص مقوله ی زمان و وجه با گلستان است. هدف کلی کشف مساله تقلیدی بودن روضه خلد است و اهداف عینی آن مقایسه میزان بسامد دو اثر در مقوله زمان و وجه، مقایسه صدای دستوری و سبک روایی آن دو میباشد. نظریه پژوهش نیز نقشگرایی هالیدی و دستور سنتی است.

    روش مطالعه

    نوع تحقیق کاربردی، روش آن کمی کیفی و متغیرهای آن شامل 31 متغیر نقش بینا فردی میباشد. واحد نمونه و تحلیل جمله بوده و داده ها با روش نمونه گیری سیستماتیک انتخاب شده است.

    یافته ها

    یافته های این تحقیق نشان میدهد که گلستان با 77% و روضه خلد با 76% در وجه خبری دارای تشابه معنیداری در این متغیر میباشند. همچنین گلستان در مقوله زمان گذشته: 45%، حال: 49 %، امر 5% و آینده 1% و روضه خلد به ترتیب دارای 51%، 43%، 6% و 0% می باشد.

    نتیجه گیری

    شواهد آماری نشان می دهد که روضه خلد به لحاظ نوع نگرش، تعامل با هستی، صدای دستوری و سبک روایی بسیار تحت تاثیر گلستان است. همچنین صدای دستوری هر دو خبری و گزارشی است و هر دو از موضعی خنثی به روابط قدرت برخودارند.

    کلید واژگان: سبک, زمان, وجه, قدرت, صدا
    Mohammad Faghiri*, Fateme Modarresi, Ali Fatemian
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Functional stylistics pays attention to the role and use of words and clauses, and critical stylistics deals with power relations in the text. The issue of the present article is to find out the extent to which the Rowze Khold is imitative regarding the category of tense and mood to Golestan. The general goal is to discover the problem of imitation of Rowze Khold, and to compare the frequency of tense and mood, the grammatical voice and narrative style of the two. The theory of the research is Halliday` functionalism and traditional grammar.

    METHODOLOGY

    The type of research is applied, its method is quantitative and qualitative, and its variables include 31 interpersonal role variables. The sample and analysis unit is the clause and the data was selected by systematic sampling method.

    FINDINGS

    The findings of this research shows that Golestan with 77% and Rowze Khold with 76% have a significant similarity in declarative mood. In addition, Golestan has got 45% past, 49% present, imperative 5% and future tense 1% and in Rowze Khold 51%, 43%, 6% and 0% in turn.

    CONCLUSION

    The statistical evidence shows that Rowze Khold is highly influenced by Golestan in terms of attitude, interaction with existence, grammatical voice and narrative style. In addition, the grammatical voice of the two works is declarative and both are neutral to power relations.

    Keywords: Style, Tense, Mood, Power, Voice
  • رضا جمشیدی، قدرت قاسمی پور*، اسد آبشیرینی
    سندرم همسر کتک خورده یکی از نشانگان روان شناختی است که وضعیت زنانی را بررسی می کند که به وسیله شریک صمیمی شان مورد آزارهای مداوم قرار می گیرند. این سندرم دارای الگویی چرخه وار و تکرارشونده است که علاوه بر زندگی عینی زنان کتک خورده، در برخی از روایات ادبی نیز وجود دارد و می توان ردپایش را مانند بسیاری دیگر از مفاهیم روان شناسی، در اسطوره ها و روایات ادبی کهن کاوید. به دلیل الگوی مکرر در این سندرم و ارتباط آن با شبکه کهن الگوهای معصوم، یتیم و قربانی می توان خود آن را نیز وضعیتی کهن الگویی دانست. در این پژوهش پس از بررسی کهن الگویی سندرم همسر کتک خورده، داستان کوتاه «زنی که مردش را گم کرد» برمبنای آن نقد و تحلیل شده است. شیوه نگارش یافته های این مقاله توصیفی تحلیلی است و روش پژوهشی آن، ژرف خوانی کهن الگویی برمبنای ترکیبی از رویکردهای کارول پیرسن، لنور واکر و استیون کارپمن است. مولفه های این سندرم بر داستان مذکور منطبق است و خوش بینی های معصومانه، چرخه خشونت، درماندگی آموخته شده و چرخه درماندگی مشخصه های آن در داستان «زنی که مردش را گم کرد» است.
    کلید واژگان: چرخه درماندگی, چرخه قدرت و کنترل, درماندگی آموخته شده, قربانی, مثلث نمایشی کارپمن, معصوم, یتیم
    Reza Jamshidi, Ghodrat Ghasemipour *, Asad Abshirini
    The Battered Women Syndrome is one of the psychological syndromes that studies the condition of women who are continuously abused by their intimate partners. This syndrome has a Ouroboric pattern that, in addition to the objective life of beating women, is also found in some literary narratives, and can be traced back to ancient literary myths and traditions, like many other psychology concepts. Because of the frequent pattern of this syndrome and its relationship with the innocent, orphaned and victims network, it can also be considered an archetypal situation. In this article, after the scrutiny the archetype of the battered wife syndrome, the short story "a woman who lost her husband" has been analyzed based on it. The method of writing the findings of this article is descriptive-analytical and its research method is a close reading of the archetype based on a combination of the approaches of Carol Pearson, Lenore Walker and Stephen Karpman. The elements of the syndrome are consistent with the mentioned story, and innocently optimism, helplessness cycle, learned helplessness, power and control wheel are its components in the story of "a woman who lost her husband".
    Keywords: Helplessness Cycle, Karpman Drama Triangle, Learned Helplessness, Orphan, Power, Control Wheel
  • Golbarg Darvishian *, Javad Yaghoobi Derabi
    The purpose of the present research is to read Brief Interviews with Hideous Men in the light of Fredric Jameson's theories. In Brief Interviews with Hideous Men, the writer depicts how irony and self-consciousness have penetrated the culture of postmodern man and how capitalism and neoliberalism have influenced people's lives and identities and, with the help of ideology, have turned man into a thing incapable of human relations. Fredric Jameson declares that historicizing literary texts can help the readers understand the latent and deep layers of meaning in the works. Jameson's main concern is that in a neoliberal society, the authorities use ideology to preserve power, and by ideology, they turn citizens into consumers. The result is the alienation and reification of people, and they lose their true identities, which is the death of the postmodern man. By reading this short story collection from a Jamesonian perspective, the reader tries to investigate the man's identity in a neoliberal society to show how a closed system like a neoliberal system can preserve power by using ideology to influence the mindset of the citizens and reify and alienate them and impose the superiority of market on them. This research shows how Wallace investigates man’s identity in a neoliberal society to show how a closed system like a neoliberal system can preserve power by using ideology to influence the mindset of the citizens and reify and alienate them and impose the superiority of market on them and how the identity of people is gone and how the death of the postmodern man has happened.
    Keywords: Alienation, Ideology, Neoliberalism, Power, Reificationc
  • الهه چیت سازی*، کاووس حسن لی، جهانگیر جهانگیری

    نهاد خانواده و شیوه های بازنمایی آن در آثار ادبی ازجمله داستان در هر دوره مورد توجه قرارگرفته است. گاهی نویسندگان با شناختی که از وضعیت خانواده در عصر خود دارند به نوشتن داستان هایی با محوریت خانواده راغب می شوند. یکی از موضوعات موردتوجه در مطالعات جامعه شناسی در این نهاد، موضوع قدرت است. شناخت شیوه های توزیع قدرت در خانواده ، بیانگر بسیاری از تحولات اجتماعی است که باگذشت زمان رخ داده است. سرعت فزاینده ی این تحولات و تاثیر آن بر ساختار و کارکرد خانواده همچنین آینده این نهاد، دوام یا فروپاشی اشکال سنتی و مدرن آن به یکی از مهم ترین مشغله های ذهنی اندیشمندان جامعه شناسی تبدیل شده است. در این پژوهش بر اساس مطالعات جامعه شناسی در حوزه خانواده همچنین نظریات مختلف در زمینه قدرت، توزیع قدرت و شیوه های اعمال آن، نوع مقاومت در برابر قدرت همچنین منابع تولید قدرت در روابط خانوادگی در 87 داستان کوتاه معاصر از هفت نویسنده معاصر فارس در دهه های 40 تا 90 بررسی شد؛ با این هدف که روشن شود در این داستان ها ساختار قدرت در خانواده، یک سویه و نامتقارن است یا بر الگوی تساوی حقوق استوار می باشد. همچنین آیا نویسندگان باوجود محدودیت ها و ممنوعیت های موجود توانسته اند تصویری از وضعیت امروز نهاد خانواده در ایران را ترسیم کنند. نتایج نشان می دهد در این داستان ها ساختار خانواده، نیمه متقارن، غیرخطی و ترکیبی از صمیمیت و سلطه در راستای تعادل سنت و مدرنیته است. شیوه های اعمال قدرت به دو صورت اقناع و اجبار نمود می یا بد؛ اما نوع مقاومت به دلیل پایبندی اعضا به ویژه زنان به سنت ها و عرف، بیشتر منفعلانه است. از منابع تولید قدرت علاوه بر باورهای سنتی و موقعیت اجتماعی که همچنان در اولویت قرار دارند می توان به وابستگی عاطفی، منزلت شغلی مرد، اشتغال زن، تحصیلات، ضعف مرد و عزت نفس زن و باورهای خرافی اشاره کرد.

    کلید واژگان: ادبیات معاصر, خانواده, داستان کوتاه, قدرت, قدرت در خانواده
    Elahe Chitsazi *, Kavoos Hassanli, Jahangir Jahangiri

    The institution of the family and the methods of representing it in literary works, including fiction, have been considered in every era. Sometimes authors are attracted to writing family-centered stories relying on their knowledge of the family situation in their era. One of the issues of interest in sociology studies regarding this institution is the issue of power. Identifying the methods of distribution of power in the family shows many social changes that have occurred over time. Due to the increasing rate of these developments and their impact on the structure and function of the family, as well as the future of this institution, the durability or collapse of the traditional and modern forms of the family has become one of the most important preoccupations of sociological thinkers. In this research, based on sociological studies in the field of family, as well as the opinions of different thinkers in the field of power, the structure of power distribution and the methods of its application, the type of resistance to power and the sources of power generation in family relationships in 87 contemporary short stories by seven contemporary Persian authors in the decades 1960s to 2010s were examined; with the aim of clarifying whether in these stories, the power structure in the family is one-sided and asymmetrical, or based on the model of equal rights. It should also be clarified whether the authors were able to draw a picture of the current state of the family institution in Iran despite the existing restrictions and prohibitions. The results show that in these stories, the family structure is semi-symmetrical, non-linear and a combination of intimacy and dominance in line with the balance of tradition and modernity. The methods of exercising power are expressed in two ways: persuasion and coercion; but the type of resistance is more passive due to the adherence of members, especially women, to traditions and customs . From among power-generating sources in family relationships in contemporary short-stories, traditional beliefs and social status are given priority and next to them, we have the following issues: emotional dependency; men’s job dignity; women’s employment; education; men’s powerlessness, and women’s self-esteem and superstitious ideas.

    Keywords: Contemporary Literature, Family, Short Story, Power, Power In Family
  • علی جمالی*

    برخی از آثار ادبی، علیرغم ظاهر ساده و حجم کم، به قدری پر محتوا بوده و درونمایه قوی دارند که در معادلات فلسفی بزرگ ترین فیلسوفان دوره معاصر نیز می گنجند. نمایش قوی تر اثر یوهان استریندبرگ از این قاعده مستثنی نیست. هدف اصلی این مقاله پس از بازتعریف ابهام، فراتر از تعریف امپسونی و استعاره، گسترده تر از معنای دریدایی آن، با تکیه بر فرایند ناگزیر فراخواندن، فروهشتن و انتساب، کشف چگونگی اعمال قدرت نویسنده، و نقش او در خلق اثر- که خود خوانشی از دنیای پیرامون اثر است- و همچنین شیوه اعمال قدرت خواننده در درک و تفسیر متن- که خود بازنویسی اثر از دیدگاهی متفاوت است- می باشد و در این راه چهارچوبی کلی را که فوکو در بررسی قدرت و گفتمان ارائه نموده است، مبنای کار قرار می دهد. پس از یافتن ارتباط ابهام و استعاره با یکدیگر، به کشف نقش این دو در اعمال قدرت یا جلوگیری از آن و در نهایت رابطه این مفاهیم با ادبیات، خلق و خوانش این اثر ادبی پرداخته می شود. پاسخ به این سوال که ابهام و استعاره چه نقشی در تولید و اعمال قدرت یا جلوگیری از آن دارند هدف اصلی این کار پژوهشی است. در دنیای متن، همچون دنیای فرامتن، عرصه ابهام و استعاره سازی و در نتیجه میدان جنگ اراده ها، غرایز، منافع و استعاره های گوناگون و جنگ استعاره ها گاهی با روش های مسالمت آمیز به نوعی صلح یا آتش بس موقت می انجامند اما در صورتی که چنین روش هایی به نتیجه نرسند، تنها خشونت برهنه زور می تواند استعاره ای را به نفع استعاره ای دیگر ناحق و باطل جلوه دهد. با توجه به اینکه روش تحقیق در این مقاله کیفی است، خوانش جزءبه جزء متن، گزینش برخی کلمات و اجزای تشکیل دهنده متن بر اساس رویکردی که در پیش گرفته شده است و توصیف کیفی داده ها عمده ی فعالیت ها را در پیاده کردن چهارچوب نظری تحقیق بر روی متن ادبی مورد مطالعه تشکیل می دهد.

    کلید واژگان: قدرت, ابهام, استعاره, فراخواندن, فروهشتن, انتساب, قوی تر
    Ali Jamali *

    Some literary works, despite their simple appearance and small volume, are so rich in content and have such strong symbolism that they encompass the equations of the greatest contemporary philosophers. The stronger by August Strindberg is not an exception to this rule. The main objective of this article, after redefining ambiguity, going beyond the definition of Empson and metaphor, broader than the Derridean meaning, relying on the inevitable process of inclusion, exclusion and identification, to discover how the author's power is exerted and his role in creating the work—which is itself a reading of the world surrounding the work—and also the mode of the reader's exercise of power in interpreting the text—which is a rewriting of the work from a different perspective—and in this regard, it establishes a general framework that Foucault has presented in his examination of power and discourse. After finding the connection between ambiguity and metaphor, the role of these two in exercising power or preventing it is explored, and ultimately, the relationship of these concepts with literature, the creation, and the reading of this literary work are examined. In the world of the text, similar to the world of the metatext, the arena of ambiguity and metaphorization, and consequently the field of battle of wills, instincts, interests, and various metaphors, sometimes result in a temporary peace, but if such methods do not yield results, only inevitable violence can expose one metaphor as unjust and invalid in favor of another metaphor.

    Keywords: Power, Ambiguity, Metaphor, Inclusion, Exclusion, Identification, The Stronger
  • عرفان ابراهیمی، بهروز محمودی بختیاری*
    در این پژوهش، گفتمان دو نمایشنامه از نغمه ثمینی با توجه به هژمونی زمان تولید و مصرف آن ها بررسی شده است. در این بررسی، نمایشنامه نه به عنوان یک متن هنری صرف، بلکه به عنوان یک عنصر زبانی مطالعه شده که در برگیرنده گفتمان های مختلف است که در اینجا، کارکرد اجتماعی آن با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، موردبررسی قرار گرفته است. متن های انتخاب شده برای این پژوهش، نمایشنامه های شکلک و خواب در فنجان خالی هستند که هر دو در بین سال های 1384 تا 1388 یعنی همزمان با دولت اصول گرا امکان مصرف در جامعه (به معنای انتشار و اجرا) داشته اند. با استفاده از مدل سه مرحله ای فرکلاف یعنی تحلیل متن، یافتن کارکرد گفتمانی و یافتن کارکرد اجتماعی این نتیجه حاصل می شود که گفتمان حاکم در آن دوران بر شکل گیری متون تاثیر داشته است و همزمان گفتمان های مورداستفاده نویسنده در نمایشنامه ها بر اساس جنسیت نویسنده و برخی ویژگی های دیگر با مفصل بندی گفتمانی هژمونی زمانه فاصله دارد. اگرچه نویسنده سعی دارد با استفاده از ابزارهای زبانی از هژمونی فاصله بگیرد، اما میزان این فاصله و چگونگی بازتاب ایدئولوژی و قدرت در متن های موردنظر قابل بررسی هستند.
    کلید واژگان: تحلیل گفتمان انتقادی, مفصل بندی گفتمانی, اصولگرایی, قدرت, نغمه ثمینی
    Erfan Ebrahimi, Behrooz Mahmoodi-Bakhtiari *
    This study examined the discourses of two dramatic texts written by Naghmeh Samini according to the hegemony of the time of production and consumption of the text. The plays Sheklak and Khab dar Fenjan-e Khali were published in between 2004 and 2008. The selected texts were used over the same time as the fundamentalist government governed. In this research, the plays were not studied as mere artistic texts, but as a linguistic elements that include different discourses. Using Fairclough's critical discourse analysis, the social practice of dramatic texts were investigated. Using his three-stage model, i.e., analyzing the text, finding the discourse practice, and finding the social practice, the texts were analyzed. The results showed that the ruling discourse of that time had an impact on the formation of texts, and at the same time, the discourses used by the author in the plays are based on the author’s gender and some other characteristics. The discourse is far from the articulation of the hegemonic discourse of the time. Although the author tries to distance himself from hegemony by using linguistic tools, yet the extent of this distance and how ideology and power are reflected in the texts can be examined.
    Keywords: Iranian Female Playwrights, Critical Discourse Analysis, Discourse Articulation, Fundamentalism, Ideology, Power, Naghmeh Samini
  • منیژه پورعلی، قهرمان شیری*

    آثار به جای مانده از هر دوره حکومتی، آیینه تمام عیار فکر و فرهنگ و زبان آن دوران است. بازتاب ایدئولوژی و ذهنیت و زبان و سیر و سلوک ار کان قدرت، تاثیر مستقیم و غیرمستقیم در شکل دهی به محتوی و ساختار آن دسته از آثار مکتوب دارد که نقش عمده در هویت بخشی به ماهیت قومی و زبان ارتباطی و گفتمان فکری را عهده دار است. از آن جا که قدرت حاکم بر دوره صفوی از سه بخش پادشاهان صفوی، قزلباشان سپاهی و عالمان دینی تشکیل شده بود و این سه گروه از سه گفتمان نظامی، دینی و عرفانی برخوردار بودند، سه نوع زبان متفاوت و متناسب با گفتمان خود برای برقراری ارتباط با مردم داشتند. اشتراک در مقاصدی چون حفظ قدرت و استمرار سلطه سیاسی بر مردم، اغلب موجب کنار آمدن با تضادهای فکری و فرهنگی بین عرفان، مذهب و سپاهی گری می شد و به همان سان که از سه زبان شخصیت پرست عرفان و معنویت گرای مذهب و خشونت نظامیان برای تسلط بر جامعه استفاده می کردند، از امکانات موجود در هر سه گفتمان نیز برای نگارش آثار ادبی و تاریخی بهره می گرفتند و آثاری مخصوص و متناسب با شیوه حکومت داری خود خلق می کردند که این تاثیر قدرت بر زبان نثر آن دوره نمایان است. از آن جا که از نظر جامعه شناسی زبان، زبان ابزار اعمال قدرت است و از این طریق علوم انسانی را به علوم اجتماعی و زبان شناسی پیوند می دهد، این پژوهش به گفتمان تاثیر قدرت بر کتاب عالم آرای صفوی از منظر جامعه شناسی زبان می پردازد و مشخص می کند که کدام قدرت ها با چه بسامدی و در چه قالبی بر نثر این کتاب تاثیر گذاشته اند.

    کلید واژگان: قدرت, گفتمان قدرت, جامعه شناسی زبان, صفویه, عالم آرای صفوی
    Manizhe Pourali, Ghahreman Shiri *

    The works remaining from any period are definitive mirrors of the thought, culture and language of that era. The reflection of ideology, mentality, language, and the path and practice of the pillars of power have both direct and indirect effects on shaping the content and structure of the writings, which play a major role in giving identity to the ethnicity, language, and intellectual discourse. The ruling power in the Safavid period was composed of a triad of the Safavid kings, the military commanders, and the religious scholars, each of which used mystical, military and religious discourses, respectively. Therefore, they employed three different types of language appropriate to these three types of discourse to communicate with the people. Sharing the goals such as maintaining power and continuing political domination over the people often led to coping with the intellectual and cultural conflicts between mysticism, religion, and military service. In the same way that they used the three languages ​​of mystic self-centrism, religious spiritualism, and military violence to dominate the society, they also utilized the potentials of all the three discourses to produce literary and historical works appropriated to their style of governance, which is evident in the prose language of the era. From a sociolinguistic point of view, language is a tool for exercising power, which links human sciences to social sciences and linguistic. Accordingly, this research deals with the influence of power in Ālam-ārā-ye Safawi from the perspective of sociology of language, distinguishing the powers that have influenced the prose text of this book and determining the frequency and form of the power influence on its prose.

    Keywords: power, discourse of power, sociolinguistics, Safavid, Ālam-ārā-ye Safawi
  • محمد پوریاورچوبر، احمدرضا نظری چروده*، معصومه نظری چروده

    حضور جاودانه حافظ نه تنها در تاریخ و تاریخ ادبی ایران، بلکه در ذهن و ضمیر فارسی زبانان سراسر جهان، او را به یک «خاطره ازلی» تبدیل کرده و به همین دلیل درباره او و شعرش، از جهات مختلف و به فراوانی، سخن گفته شده است. اما باب بحث و گفتگو درباره پوشیده گویی و بیان غیر مستقیم و پرابهام و ایهام روی دادها و طنزهای گزنده و کنایه های رسوا کننده و شگردهای زبانی دیگری که به دو پهلوگویی هایش باز می گردد، همچنان باز است. در نوشته حاضر ساختار و محتوای دو پهلوگویی های حافظ که از ویژگی های بارز سبک اوست، بررسی و تحلیل شده است. این ویژگی شعر او در اثر تسلسل خواطر و تداعی معانی ذهن را درگیر می کند و در عین حال هرگز هم به قطعیت نمی رسد. این فضیلت بی همتای شعر حافظ که کلام او را از سخن دیگران متمایز می سازد و سبب اعتلا و جاودانگی آن می گردد، قاب و قالبی برای بیان اندیشه هایی است که بیانشان به صورت صریح خالی از خطر نبوده است. حافظ با همین شگرد است که در برابر قدرت حاکم می ایستد و به یاری آن، گفتمان مسلط حکومت را وارونه می کند و به رهایی مردم از جمود و خشک اندیشی و وابستگی هایشان کمک می کند. داد ه های این تحقیق از رهگذر مطالعات کتابخانه فراهم آمده و با استفاده از روش تحلیلی توصیف شده است. مهم ترین دستاورد این پژوهش این است که ابزارهای پوشیده گویی و ایهام های حافظ، در همان حال که جزیی از اندیشه ساختارمند او به شمار می آیند، در پیوند با خود هم نوعی از ساختار سیاسی و ضد قدرت را نشان می دهد.

    کلید واژگان: حافظ, تداعی معانی, سخن دوپهلو, ایهام, قدرت
    Mohammad Pouryavar Choubar, AhmadReza Nazari Charvadeh *, Masome Nazari Charvadeh

    Hafez's eternal presence not only in the history and literary history of Iran but also in the minds and consciences of Persian speakers around the world, has made him an "eternal memory" and for this reason, he and his poetry have been spoken about in many different ways. But it is still open to the discussion of covertness and indirect and pragmatic expression and confusion over events and biting satires and scandalous ironies and other linguistic tricks that go back to its two sides. In the present article, the structure and content of Hafez's ambiguities prominent features of his style are examined. As a result of the sequence of thoughts and associations, the meanings of the mind are involved and at the same time it never reaches certainty, it has been studied and analyzed. This unique virtue of Hafez's poetry, which distinguishes his words from the words of others and causes its exaltation and immortality, is a framework for expressing ideas that have not been explicitly expressed without danger. It is with this tactic that Hafez stands up to the ruling power and, with its help, overthrows the dominant discourse of the government and helps to free the people from their stagnation and arrogance and dependencies. The data of this research have been provided through library studies and have been described using analytical methods. The most important achievement of this research is that its cover-ups and ambiguities, where something is thought of in the structure of India, show a kind of political structure and power in relation to itself.

    Keywords: Hafez, association of meanings, Ambiguous speech, ambiguity, Power
  • فرزانه جورابچی بخارایی*، اکبر شایان سرشت، سمیه حمیدی

    متون ادبی در کنار پیوند با اوضاع اجتماعی زمانه خویش، گویای روابط پیچیده قدرت نیز هستند. در قصاید ناصرخسرو گفتمان های موجود در جامعه به گونه ای بازنمود شده که عمدتا مقاومت هدفمند شاعر را در برابر ساخت قدرت حکومت سنی مذهب غزنوی نشان می دهد. بیشترین چالش های فکری ناصرخسرو را نقد قدرت و گفتمان های سیاسی و مذهبی عصر غزنوی به خود اختصاص داده است. شاعر بر اساس دانش دینی و چیره دستی زبانی خود، هژمونی گفتمانی حاکمیت غزنوی را به چالش می کشد. از نگاه شاعر، ساختار حکومت در آن دوره ترکیبی از اقتدار سیاسی و مذهبی است و نحوه اعمال و تثبیت قدرت، با تفسیر سیاسی از دین و دانش فقه شافعی در جهت مشروعیت بخشی به حکومت صورت می گیرد. ناصرخسرو به عنوان یک شاعر شیعی مذهب تلاش می کند تا در قالب سروده هایش به مشروعیت زدایی از حاکمیت سیاسی زمانه اش بپردازد. مساله نوشتار حاضر آن است که ناصرخسرو در آیینه اشعارش چگونه در برابر گفتمان غالب حاکمیت غزنوی واکنش نشان می دهد و باورهای مذهبی اش در ساخت گفتمان مشروعیت زایش تبلور می یابد؟ روش پژوهش حاضر تاریخ-گرایی نوین میشل فوکو است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که گفتمان ناصرخسرو در جهت مشروعیت زدایی از نظام سیاسی و اجتماعی عصر خویش، جدال گفتمان قدرت میان فقه سیاسی اهل سنت و شیعه را نشان می دهد.

    کلید واژگان: ناصرخسرو, میشل فوکو, تاریخ گرایی نوین, قدرت, غزنوی
    Farzane Joorabchi Bokharaee *, Akbar Shayan Seresht, Somaye Hamidi

    Literary texts, in connection with the social conditions of their time, also show the complex relations of power. In Naser Khosrow's poems, the existing discourses in the society are represented in a way that mainly shows the poet's resistance against the construction of the power of the Sunni government of Ghaznavid religion. Nasser Khosrow's greatest intellectual challenges are the critique of power (hegemony, domination) and the political and religious discourses of the Ghaznavid era. Based on his religious and linguistic knowledge, the poet challenges the discourse hegemony of Ghaznavid rule. According to the poet, the structure of government in that period is a combination of political and religious authority and the way of exercising power is done by political interpretation of religion and knowledge of Shafi'i jurisprudence in order to legitimize the government. Nasser Khosrow, as a Shiite poet, tries to delegitimize the political rule of his time in the form of his poems. The issue of the present article is how Naser Khosrow reacts to the dominant Ghaznavid discourse in his poems and how his religious beliefs are crystallized in the construction of the discourse of legitimacy and reproduction? The method of the present study is Michel Foucault's discourse of power and modern historiography. The result of the research shows that Naser Khosrow's discourse in order to delegitimize the political and social system of his time, shows the conflict of power discourse between Sunni and Shiite political jurisprudence.

    Keywords: Nasser Khosrow, Michel Foucault, Discourse, Power, Ghaznavi
  • قدسیه رضوانیان*، جعفر رضاپور

    اگر زبان را نه آینه منعکس‏کننده مبارزه‏ها، بلکه موضوع مبارزه‏ها و ابزار مبارزه‏ تلقی کنیم، دیگر به جای آن باید از دال گفتمان استفاده کرد که مفاهیم قدرت و زبان را در یک درهم تنیدگی مداوم و تفکیک ناپذیر مفهومی، قابل فهم می‏سازد. درهمین راستا این مقاله بر آن است تا با روشی گفتمانی و با اتخاذ دیدی انتقادی متن تاریخ بیهقی را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین متون کلاسیک ادبیات فارسی بفهمد و بخواند. به عبارت دیگر با قرار دادن این متن در بافت گفتمانی‏اش و رابطه‏ دیالکتیکش با قدرت و فهمیدن این متن به عنوان میدان مبارزه‏ قدرت‏ها و گفتمان‏های متضاد و متخاصم جامعه بتوان به فهمی نو از آن دست پیدا کرد. برای رسیدن به این هدف از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف برای انجام تحلیل‏های خرد متنی، و از نظریه گفتمان لاکلاو و موف برای انجام تحلیل‏های کلان گفتمانی عصر بیهقی، به طور هم زمان و ترکیبی بهره می‏گیرد تا بتوان به نوعی تحلیل گفتمانی خرد و کلان رضایت بخش از متن و عصر تاریخ بیهقی دست پیدا کرد. متن تاریخ بیهقی چنان که نشان داده می‏شود، نه منعکس کننده‏‏ راستین مبارزات بلکه خود بخشی از فرایند مبارزه است. این متن تحت تاثیر زنجیره گفتمان‏های حاکم است و علیه گفتمان‏های پیرامونی به کار گرفته می‏شود. تاریخ بیهقی، تحت تاثیر گفتمان که ذهن دوقطبی متن را به یک بازنمایی جهت‏دار از جریان امور و واقعیت‏ها می‏کشاند، گفتمان‏های حاکم را برجسته مس سازد و گفتمان‏های پیرامونی را به حاشیه می‏راند.

    کلید واژگان: قدرت, گفتمان, متن, سوژه, نقد, تاریخ بیهقی
    Ghodsieh Rezvanian*, Jafar Rezapour

    If we consider language not as a mirror reflecting struggles, but as the subject and tool of struggles, then we should use the signifier of discourse, which makes the concepts of power and language understandable in a continuous and inseparable conceptual entanglement. This article aims to analyze the text of Tarikh-e Beyhaqi as one of the most influential classical texts of Persian literature with a discursive method. In other words, by placing this text in its discursive context and its dialectical relationship with power, and understanding this text as the field of conflict between powers and conflicting discourses of society, a new understanding of it can be achieved. In order to achieve this goal, Fairclough's critical discourse analysis method is used to perform micro-textual analysis, and Laclau and Mouffe's discourse theory is used to perform macro-discourse analysis of Bayhaghi era. The text of Tarikh-e Beyhaqi, as shown, does not reflect the true struggle, but itself, is part of the struggle process. This text is influenced by the chain of ruling discourses and is used against peripheral discourses. Tarikh-e Beyhaqi, under the influence of the discourse that pulls the bipolar mind of the text to a directional representation of the flow of affairs, highlights the ruling discourses and marginalizes the peripheral discourses.

    Keywords: Power, discourse, text, criticism, Tarikh-e Beyhaqi
  • هیوا حسن پور*، تورج خسروی شعبانی

    یکی از زیرمجموعه های تحلیل گفتمان، تحلیل گفتگوهای اثر مورد بررسی است. جدا از معنای ظاهری و شیوه طرح جمله-ها در گفتگوها، می توان از دل آن ها پی به ذهنیت های پنهانی برد که خود را در قالب واژه ها، معانی، نشانه ها، رفتارها و حرکات طرفین گفتگو نمایان می کنند. با واکاوی شیوه تعامل طرفین گفتگو، آغاز و پایان گفتگو، نوبت گیری، بازخورد و اصلاح در گفتگوها می توان جنبه ها و جلوه هایی از گفتگو را نشان داد که اغلب در نگاه اول به چشم نمی آیند. بر این اساس، در این نوشتار تلاش شده است که نحوه استفاده از زبان و شیوه ارتباط طرفین گفتگو که در قالب جمله ها و عبارات بازنمایی شده است، همراه با ناگفته های دیگری که در پس پشت جمله ها و معانی قرار گرفته اند، مورد بررسی قرار بگیرند. به عبارت دیگر، در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی، مدیریت تعامل افراد با یکدیگر و نحوه شکل گیری ارتباط اجتماعی در گفتگوهای دو اثر ادبی-روایی حصار و سگ های پدرم و یکلیا و تنهایی او مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد در هر دو گفتمان، قدرت از بالا به پایین اعمال می شود و یک نفر در راس هرم قدرت قرار دارد. در برابر گفتمان غالب، سوژه ها بسیار ناتوان اند و عاملیت و نقش چندانی در داستان ندارند. در رمان یکلیا و تنهایی او، علاوه بر نهاد قدرت، نهاد دین و مردم نیز در اداره امور جامعه ایفای نقش می کنند اما نهاد قدرت و دین، سعی بر آن دارند که مردم را به سمت خود بکشند.

    کلید واژگان: حصار و سگ های پدرم, یکلیا و تنهایی او, تحلیل گفتگو, قدرت, تعامل
    Touraj Khosravi Shaabani

    One of the subcategories of discourse analysis is the analysis of dialogues of the work under review. Apart from the apparent meaning and the way the sentences are designed in conversations, it is possible to discover hidden mentalities from their hearts that show themselves in the form of words, meanings, signs, behaviors and movements of the conversation parties. By analyzing the interaction of the conversation parties, the beginning and end of the conversation, turn taking, feedback and correction in the conversations, aspects and effects of the conversation that are often not visible at first glance can be shown. Based on this, in this article, an attempt has been made to examine the way of using language and the way of communication between the parties of the conversation, which is represented in the form of sentences and phrases, along with other unsaid words that are placed behind the sentences and meanings. In other words, in this research, in a descriptive-analytical way, the management of people's interactions with each other and the way social communication is formed in the dialogues of two literary-narrative works, Hesaar va saghaye pedaram and Yakolya va tanhaiye ou, have been analyzed. The research results show that in both discourses, power is applied from top to bottom and one person is at the top of the power pyramid. Against the prevailing discourse, the subjects are very powerless and do not have much agency and role in the story. In his novel Yakolia va tanhaiye ou, in addition to the institution of power, the institution of religion and people also play a role in the management of society, but the institution of power and religion try to draw people to their side.

    Keywords: Hesaro saghaye pedaram, Yakolia va tanhaiye ou, conversation analysis, Power, Interaction
  • فاطمه مظفری*، فیروزه عامری، عفت السادات حسینی
    برخی از نظریه پردازان فمنیسم بر این باورند که در تحلیل فوکو از مفهوم قدرت، مسیله انقیاد یا غلبه جنسیتی به وضوع تبیین نشده است. از این رو، آنان به واسطه تلفیق مولفه های فوکویی قدرت با مفاهیم فمنیسم، رویکرد فمنیسم فوکویی را ابداع نموده اند تا به مسیله سلطه در روابط جنسیتی پاسخ قانع کننده-ای دهند. آن ها معتقدند که جنسیت، مسیله ای ذاتی و بیولوژیکی نیست؛ بلکه توسط صاحبان قدرت یک جامعه، تولید و به سوژه ها القاء می گردد. به همین دلیل سوژه ها پس از پذیرش ایده ال های زنانگی ساخته شده به عنوان گفتمان های حقیقی، به طور داوطلبانه به خود-انضباطی می پردازند که همان اطاعت از نظام مردسالاری است. از این رو، فمنیست ها می کوشند تا علیه هنجار های زنانگی نهادینه شده مقاومت کنند و به زنان آزادی بخشند. پژوهش حاضر با هدف شناساندن مبانی این رویکرد به علاقمندان حوزه نقد ادبی و آشنا ساختن آنان با نظریه پردازان موج های مختلف آن، می کوشد تا آگاهی مخاطبان را نسبت به نوین سازی قدرت مردسالار دو چندان سازد. همچنین نشان می دهد که چگونه صادق هدایت در داستان «عروسک پشت پرده»، با توصیف شیفتگی شخصیت اصلی داستان نسبت به زن مجسمه، به طور ضمنی ویژگی های زن ایده ال جامعه نوین مردسالار را ترسیم کرده است. به علاوه بیان می کند وجود شخصیت دختری به نام درخشنده در این داستان حاکی از آن است که زنان جامعه به دنبال کشف گفتمان های جنسیتی تولید شده هستند تا بتوانند با اعمال قدرت انضباطی بر خود و محصور کردن خودشان در دستگاه سراسربین و با اعمال تکنیک های القاء شده توسط نظام مردسالار برخود توجه مردان را جلب نمایند.
    کلید واژگان: فمنیسم, میشل فوکو, قدرت, مردسالاری, صادق هدایت
    Fatemeh Mozafari *, Firouzeh Ameri, Efat Sadat Hosseini
    Some feminists believe that Foucault has not specified which gender dominates the other and which gender is dominated in the genealogy of power. Accordingly, by combining the Foucauldian concept of power with feminism, they have created Foucauldian feminism to give a convincing answer to the issue of domination in gender relations. The theorists of this approach believe that gender is not essential or biological; Rather, it is produced and induced by subjects by authorities of society. For this reason, after accepting the constructed ideals of femininity as true discourses, the subjects voluntarily engage in self-disciplining which is obedience to the patriarchal system. Therefore, feminists try to resist internalized norms of femininity and give freedom to women. In fact, this study attempts to introduce the basics of Foucauldian feminism to those who are interested in literary criticism and increases the audience’s awareness of the modernization of patriarchal power. It also demonstrates that Sadegh Hedayat in “The Doll Behind the Curtain,” has also drawn the characteristics of the ideal woman of the modern patriarchal society by describing the fascination of the main character, Mehrdad, towards the statue woman. In addition, with the characterization of a girl, named Derakhshande, he displays that the women seek to discover gender discourses produced by powers and to apply disciplinary techniques to themselves so that they can attract men’s attention.
    Keywords: feminism, Michel Foucault, Power, patriarchy, Sadegh Hedayat
  • فاطمه حسن خانی*، إحسان إسماعیلی طاهری، علی نجفی إیوکی

    إن التقییم لمختلف مستویات الخطاب یوفر لنا إمکانیه استکشاف معانی النص الخفیه ویعید الصوغ لطرق مواجهه اللغه للصیاغات وراء اللسانیه. یعد تحلیل الخطاب النقدی منهجا جدیدا فی تحلیل النص کما یعتبر السیاق عنصرا موثرا فی اکتشاف المعنی وتفسیره بالإضافه إلی الانتباه إلی السیاق اللغوی للنص فهو یدرس العلاقه بین اللغه والسلطه والایدیولوجیا والخطاب. یمکن تحلیل معظم النصوص وتفسیرها فی هذا الإطار مثل ادب الامم والروایات وبعض القصص القرآنیه، ومن النصوص الدینیه التی یمکن دراستها علی اساس الإطار المعنی هی قصه اصحاب الکهف القرآنیه؛ إن الخطاب الذی یسود علی هذه القصه فهو خطاب توحیدی تواجه فیه قوتان متعارضتان بعضهما مع البعض ویختار کل منهما نوعا معینا من الکلام لإثبات صحه ادعایهما. إن الانتباه إلی الانماط المختاره للغه إلی جانب شرح الوضع الثقافی والاجتماعی والسیاسی فی ذلک الوقت یمکن ان یودی إلی إعاده فتح العدید من الاسرار الدلالیه للغه. لذلک، بسبب اهمیه هذا الموضوع وضروره تفسیر النص القرآنی من زوایا مختلفه، یهدف هذا البحث علی ضوء المنهج الوصفی التحلیلی، وبالاستناد إلی نظریه تحلیل الخطاب النقدی لنورمان فیرکلاف [1] -التی تتکون من ثلاثه مستویات: ا. الوصف، ب. التفسیر، ج. التاویل- إلی الکشف عن الطبقات الخفیه للنص القرآنی وتحلیلها فی هذه القصه. فالدراسه اللغویه وغیر اللغویه لهذه القصه تدعونا إلی الاعتقاد بان کل وحده لغویه تخضع لسیاق لغوی خاص وهذا السیاق بکل میزاته الخاصه مثل التجسیم واختیار المفردات وترتیبها ناتج عن المعتقد الخاص بصاحب الخطاب؛ وفی المستوی السطحی للعمل المتواجد فی هذه القصه القرآنیه نلاحظ ان تکرار کلمه «الرب» علی النقیض من کلمه «الآلهه» یتبع تفکیر الوحدانیه لاصحاب الکهف ضد عباده الآلهه المختلفه لدی الملک والشعب آنذاک ولاشک فی ان الخطاب الذی جری بین هذین التیارین الفکریین لم یکن فکرا علی فتره تاریخیه خاصه، وإنما کان مبنیا لنوع خاص من المعتقد نحو التوحید والشرک والمقاومه والاتحاد کما کان موثرا فی اتجاه فکری و ثقافی للمخاطبین والعلاقات المستقبلیه؛ حیث بنیت قبه علی قبور اصحاب الکهف بعد مضی سنوات عده علی وفاتهم، وذلک یکون احتراما لمعتقدهم ومذهبهم التوحیدی کما یکون توسیعا لاصول عقیدتهم.  

    کلید واژگان: تحلیل الخطاب النقدی, نورمان فیرکلاف, الایدیولوجیا, القوه, اصحاب الکهف
    Fatemeh Hasan Khani *, Ehsan Ssmaili Taheri, Ali Najafi Ivaki

    Critical analysis of the discourse of the companions of the cave in the Holy Qur'an Based on Norman Fairclough's theory Abstract Evaluating different levels of discourse provides the possibility to discover and achieve its hidden meanings and reproduces the way language interacts with meta-linguistic structures. Critical discourse analysis is a new approach in text analysis that, in addition to paying attention to the linguistic context of the text, considers the non-linguistic context of the text to be effective in discovering and explaining the meaning and examines the relationship between language, power, ideology and discourse. Most of the texts such as the literature of the nations, narratives and some types of stories of the Qur'an can be analyzed and interpreted in this framework. It is a monotheistic discourse in which two opposing forces are placed in front of each other and each chooses a specific type of speech to prove the validity of their claim. Paying attention to selected language patterns along with explaining the cultural, social and political situation of that time can unlock many semantic secrets of the language. Therefore, in the light of the importance of this issue and the need to interpret the Qur'anic text from various angles, this research aims to use analytical-descriptive methods based on the approach of critical discourse analysis of Norman Farklough in three levels of description, interpretation and explanation, the hidden layers of the Qur'anic text. to discover and analyze in this story. From the linguistic and meta-linguistic studies of this story, it is found that each linguistic unit follows a specific linguistic structure, which has special features such as highlighting, choosing words, and arranging them due to the specific ideology of the actors of the discourse. . At the upper level of the dialogues in this story, the repetition of the word "Lord" in contrast to "God" was caused by the monotheistic thinking of the companions of the cave in contrast to the polytheism of the king and the people of that time. The conversation between these two currents in addition to explaining the specific type of ideology. Like monotheism, polytheism, resistance, and unity, it was definitely not exclusive to a historical time, but it was also effective in the intellectual and cultural direction of the audience and future relationships, so that after many years of their death, as a sign of respect for the ideology and belief in this group and spread their religious foundations, a dome was built on their graves.

    Keywords: Critical Discourse Analysis, Norman Fairclough, Ideology, power, context, Ashabe Kahf
  • امیر مهرابی*، کاووس حسن لی
    تاکنون درباره ی شعر حافظ نوشته های فراوانی پدید آمده است؛ اما در این متن برجسته، ‏همچنان ظرفیت هایی برای پژوهش های تازه وجود دارد. در جستار پیش رو برای نخستین بار ‏موضوع «تهدید» در غزل های حافظ بررسی شده است. این پژوهش که با شیوه ی تحلیل محتوا، طبقه بندی و تحلیل جامع ابیات تهدیدی انجام شده، به دنبال گشودن دریچه ای دیگر به فهم ‏بهتر ذهن و زبان این سخن سرای افسون کار است. برای این کار همه ی دیوان حافظ (تصحیح ‏شادروانان: غنی و قزوینی) مطالعه و ابیاتی که  مستقیم یا ضمنی تهدیدی را ‏دربردارند، استخراج شده است؛ سپس زوایای گوناگون آن، ازجمله نوع تهدید، مخاطب تهدید، ‏دلیل شکل گیری تهدید، انگیزه‏ی تهدید، پشتوانه‏ی تهدید، تاثیر تهدید، چگونگی تهدید در بافت کلی ‏غزل، صریح و غیرصریح بودن، نوع فعل و انواع کنش های گفتاری آن واکاوی شده است. ‏بررسی و تحلیل انواع تهدید در شعر حافظ نشان می دهد که او  قدرتی درونی دارد که به ‏پشتوانه ی آن به اشکال مختلف به تهدید ارکان دینی، ممدوح/ معشوق و دیگران می پردازد‎.‎
    کلید واژگان: تهدید, حافظ, قدرت, کنش های گفتاری.‎
    Amir Mehrabi *, Kavoos Hassanli
    Numerous writings have been published about Hafiz's poems, however, this prominent poem still provides opportunity for new research. For the first time, the topic of "threat" in Hafiz's poems is investigated in this essay. In order to open a new window on a deeper comprehension of the mind and language of this mystical spokesman, we applied classified content analysis and thorough analysis of threatening poems. To accomplish this, we read The Divān of Hafez (Ghazvini and Ghani edition) and selected verses that have a threat-related connotation or denotation.Then we analyzed them from a variety of angles, including their speech acts, verb types, threat types, addressees of threats, reasons for threats, reasons for supporters of threats, effects of threats, and how threats are expressed in the context of Hafiz's Ghazal as a whole, both implicitly and explicitly. Study and analysis of the various threats found in Hafez's poems demonstrate that he possesses an inner strength with which he threatens religious foundations, praised issues, lovers, and others.
    Keywords: Hafiz, power, Threat, Speech act
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال