به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "امویان" در نشریات گروه "علوم سیاسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «امویان» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • روح الله بهرامی *

    میان رودان که بستر شکل گیری تمدن های کهن بود، با سقوط بابل و تسلط کوروش، به مرکز تصمیم گیری ایرانیان تبدیل شد، تا آنجا که آن را دل ایرانشهر خوانده اند. بدین سان اندیشه ها و آرای آریاییان با عقاید بومیان تمدن های سامی، سریانی و هلنی در بین النهرین به هم آمیخته شد. بین النهرین یا دل ایرانشهر که در دوره اسلامی عراق خوانده شد شاهد گونه هایی از جنبش ها و جریان های فکری علیه خلافت امویان بود که برخی آموزه های آن با مبانی اندیشه های اسلامی تعارض داشت. بروز این گونه افکار و جریان ها این پرسش اساسی را مطرح ساخته که این افکار چگونه به آرای جنبش های فکری، اعتقادی و سیاسی مسلمانان راه یافت؟ فرضیه ما بر این اساس استوار است که برجسته ترین و بادوام ترین رخساره افکار التقاطی مذکور، اندیشه ها و آرای گنوستیکی و رازورانه ای بوده که تا ورود اسلام به این خطه تداوم داشت و در روزگار فرمانروایی امویان دوباره در عراق سر برآورد. یافته های این پژوهش با اتخاذ روش های تحلیل مبتنی بر تبارشناسی تاریخی آموزه های فکری و اعتقادی این جنبش ها، نشان داده که کلیت حیات فکری، اعتقادی و اجتماعی این جریان ها در قالب جنبش های اجتماعی با رویکردی رادیکال چون سبییه، پیروان حمزه بن عماره، بیانیه و مغیریه که در عراق در روزگار امویان ظهور کرده اند، ترکیبی از عناصر و مولفه های ثنوی، باطنی گری، رازوری، افکار نجات بخشانه و غالیانه بوده که متاثر از سرچشمه های فکری، آرای التقاطی و تفکرات جریان های گنوسی و ثنوی با سرچشمه های بین النهرینی بوده است.

    کلید واژگان: بین النهرین میانرودان, اسلام, گنوس, جنبشهای غالی, رازوری, نجاتبخشی, امویان
    Ruhollah Bahrami *

    With the fall of Babylon and the domination of Cyrus, Mianrodan, which was the platform for the formation of ancient civilizations, became the decision-making center of Iranians to the extent that it is called the heart of Iranshahr. In this way, the thoughts and opinions of the Aryans were mixed with the opinions of the natives of the Semitic, Syrian and Hellenic civilizations in Mesopotamia. Mesopotamia or the heart of Iranshahr, which was called during the Islamic period of Iraq, witnessed various movements and intellectual currents against the Umayyad caliphate, some of whose teachings were in conflict with the foundations of Islamic thought. The occurrence of such thoughts and currents raises the basic question of how these thoughts got into the opinions of the intellectual, religious and political movements of Muslims. Our hypothesis is based on the fact that the most prominent and lasting aspect of the aforementioned eclectic thoughts were the Gnostic and mysterious thoughts and opinions that continued until the arrival of Islam in this region and appeared again in Iraq during the Umayyad rule. The findings of this research by adopting methods of analysis based on the historical genealogy of the intellectual and religious doctrines of these movements have shown that the totality of the intellectual, religious and social life of these movements in the form of social movements with a radical approach such as Sabiyeh, the followers of Hamzah Bin Amara, the statement And Mughiryeh, which appeared in Iraq during the Umayyad period, was a combination of elements and components of Tanui, esotericism, mystery, saving and ghalian thoughts, which were influenced by intellectual sources, eclectic opinions and thoughts of Gnostic and Tanui currents with Mesopotamian sources have been

    Keywords: Mesopotamia (Mean River), Islam, Gnostic, Ghali Movements, Mystery, Deliverance, Umayyads
  • افشین اشکور کیایی*

    این مقاله از یک جهت به بررسی مقاومت ایرانیان در برابر انقیاد هویت اسلامی-عربی اعراب (به ویژه امویان) از زمان ورود اعراب مسلمان تا قبل از روی کار آمدن عباسیان می پردازد و از جهت دیگر به نتایج این مقاومت ها بر هویت ایرانیان اشاره می کند. بر این بنیاد سوالی که این مقاله می خواهد پاسخ دهد آن است که گروه ها و جریان های که با اشکال گوناگون مقاومت و کوشش برای گریز از انقیاد هویتی عربی-اسلامی تلاش کردند، از چه ابزارها و استراتژی های استفاده کردند و نتایج این مقاومت ها بر هویت ایرانیان چه بود؟ برای پاسخ به این سوال ما با کمک مباحث مقاومت میشل فوکو، با ترسیم یک مکانیسم و روابط قدرت، به کردارهای گفتمانی و غیر گفتمانی عده ای که به دنبال انقیاد و عده ای به گونه ای دیگر با کردارهای گفتمانی و غیر گفتمانی مختلف در جهت مبارزه با این انقیاد هستند، اشاره می کنیم.نتایج این پژوهش آن است که مقاومت ایرانیان به گونه ای بی قاعده در بین جریان های مختلف توزیع شده بود و کانون های مقاومت باتوجه به زمان و مکانی که به وقوع می پیوست متفاوت بود: گاه با تکیه گاه اندیشه و تفکر خود (مثل زنبیل ها) و گاه با دستاویز شدن به نیروهای غیرایرانی مثل خوارج؛ عده ای دیگر همراه عربان می شدند و به امید کسب غنیمت و یا از ترس جان، به صورت سپاه پیاده با لشکر اسلام همگام می شدند و عده ای دیگر که به امید گرفتن انتقام از جنگجویان عرب، به پشتیبانی هر نیروی مخالف خلافت مرکزی می رفتند تا بتوانند علیه خلافت مرکزی مقاومتی از خود نشان دهند. علی رغم این قیام ها، هویت ایرانیان وارد هویت عربی-اسلامی شد.

    کلید واژگان: مقاومت, هویت اسلامی-عربی, سلطه, انقیاد, امویان
    Afshin Eshkevar Kiaei *

    This article examines the confrontation and resistance of the Iranians against the subjugation of the Islamic-Arab identity of the Arabs (especially the Umayyads) from the time of the arrival of the Muslim Arabs until before the Abbasids came to power. On the one hand, this study refers to the strategies of groups and currents that tried to escape from the relations and mechanisms of subjugation of Arab-Islamic identity with various forms of resistance, and on the other hand, it examines the results of these resistances on Iranian identity.The results of this study show that the resistance of Iranians was irregularly distributed among different currents and groups and the centers of resistance were different according to the time and place that occurred: Sometimes by relying on their own thoughts and ideas (like the Zonbilis) and sometimes by relying on non-Iranian forces such as the Kharijites; Others accompanied the Arabs and joined the Islamic army as infantry in the hope of trophy or fearing for their lives; Others, hoping for revenge on the Arab fighters, went to the support of any force opposed to the central caliphate so that they could resist the central caliphate and escape Arab domination.

    Keywords: Resistance, Islamic-Arabic identity, Domination, subjugation, Umayyads
  • علی اکبر ارجمند منش، ابراهیم خراسانی پاریزی*، ایرج جلالی
    هدف از پژوهش حاضر پاسخ به سوال اصلی پژوهش (تشکیلات اداری عصر پیامبر(ص) تا سال 40 هجری قمری چه تحولاتی در برداشته است؟) است. یافته های این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از چارچوب نظری (تلفیق دیوان سالاری و تشکیلات اداری اعراب با ایران، روم- یونان، و دولت های اسلامی) انجام شده است، نشان می دهد ایجاد سازمانهای اداری در صدر اسلام از زمان تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر(ص) مخصوصا در مدینه شکل گرفت سپس در دوره خلفای راشدین توسعه بافت. نظام اداری پیامبر(ص) عبارت بود از : دبیران و کاتبان(دبیر رسایل، دبیر خراج(امور مالی)، دبیر سپاه، دبیر نگهبانی و دبیر قضا)، صاحب سر:، والیان مناطق، حشم و اطرافیان خاص، تقیبان و مشاوران، سفیران و مناصب دینی . در دوره ابوبکر نهاد بیت المال تاسیس شد. عمر نخستین حاکم مسلمانی بود که دیوان را در اسلام تشکیل داد دیوان خراج یا استیفا و دیوان جیش در زمان وی تاسیس شدند. در دوره عثمان برای نخستین بار نظام گزینش کارگزاران ایجاد گردید در دوره امام علی(ع)، تشکیلات اداری بر پایه عدالت بنیان گرفت. در همین راستا بیت القصص.(دیوان مظالم) ، زندان و اداره بایگانی اسناد و مدارک و دیوان اشراف ایجاد گردید. واژگان کلیدی، تشکیلات اداری، صدر اسلام ،پیامبر(ص) خلفای راشدین، امویان.
    کلید واژگان: تشکیلات اداری, صدر اسلام, پیامبر(ص) خلفای راشدین, امویان
    Aliakbar Arjomandmanesh, Ebrahim Khorasanee *, Eeraj Jalalee
    Review:The purpose of this study is to answer the main question of the research (What changes have taken place in the administrative organization of the time of the Prophet (PBUH) up to the year 40 AH?). The findings of this study, which has been done in a descriptive-analytical manner and using a theoretical framework (integration of Arab bureaucracy and administrative organization with Iran, Rome-Greece, and Islamic governments), show the establishment of administrative organizations in early Islam since The formation of the Islamic government by the Prophet (PBUH) was formed especially in Medina, then during the period of the Rashidun caliphs, the development of the texture. The administrative system of the Prophet (PBUH) consisted of: secretaries and scribes (secretary of epistles, secretary of tribute (finance), secretary of the IRGC, secretary of the guard and secretary of the judiciary), secretaries, governors of regions, Hashem and special entourage, scouts and advisers, Ambassadors and religious positions. In the time of Abu Bakr, the treasury was established. Omar was the first Muslim ruler to establish a court in Islam. The court of tribute or resignation and the court of the army were established during his time. In the Ottoman period, for the first time, a system of selection of agents was established. In the period of Imam Ali (AS), the administrative organization was based on justice. In this regard, Beit al-Qasas (Court of Injustices), the prison and the Archives of Documents and the Court of Aristocracy were established.Keywords, Administrative Organization,
    Keywords: Administrative Organization, early Islam, Prophet (PBUH) Rashidun Caliphs, Umayyads
  • سعید کریمیان راوندی، مهدی انصاری*
    یکی از فرقه های موثر در تاریخ صدر اسلام خوارج است. آنها در دوره امویان ضربه های سختی را تحمل کردند و با کاهش قدرت و نفوذشان در سرزمین های مرکزی خلافت به سرزمین های دورتر نظیر شمال آفریقا روی آوردند.گروه هایی از ساکنان شمال آفریقا اندیشه های سیاسی بعضا افراط گرایانه خوارج را پذیرفته و در بخش هایی از این ناحیه موفق به تشکیل حکومت شدند. در بررسی این مساله که این وضعیت با چه فرایندی صورت گرفته و زمینه و علل پذیرش افکار سیاسی و اجتماعی خوارج چه بوده این نتیجه حاصل شد که هماهنگی اندیشه ها و باورهای ضد اقتدارگرایانه خوارج با آرمان ها و انگیزه های بربرها، بدرفتاری با بربرها که موجب آمادگی آنان برای پذیرش آموزه های مبتنی بر عدالت و آزادی شده بود، قیام در برابر ستمی که از سوی والیان اموی بر آنان صورت گرفت، زمینه ساز پذیرش دعوت خوارج از سوی بربرها و بسط اندیشه های سیاسی اجتماعی خارجیگری در شمال آفریقا به حساب می آید.
    کلید واژگان: بربرها, خوارج, شمال آفریقا, امویان, آراء و عقاید
    Saeid Karimian Ravandi, Mehdi Ansari *
    One of the most influential sects in the early history of Islam is the Kharijites. They suffered severe blows during the Umayyad period and, as their power and influence in the central lands of the caliphate diminished, they moved to more distant lands, such as North Africa.Groups of North Africans embraced the sometimes extremist political ideas of the Kharijites and succeeded in forming government in parts of the region. Examining the process by which this situation took place and the reasons for accepting Kharijite political and social ideas, it was concluded that the Kharijite anti-authoritarian ideas and beliefs were in harmony with the ideals and motives of the Barbarians, and mistreated the Barbarians who prepared them. In order to accept the teachings based on justice and freedom, the uprising against the oppression of the Umayyad governors paved the way for the acceptance of the Kharijite invitation by the Berbers and the development of foreign socio-political ideas in North Africa.
    Keywords: Berbers, Kharijites, North Africa, Umayyads, opinions, beliefs
  • رضا قهرمانی، امیر عبدالهی*، محبوب مهدویان

    این مقاله به بررسی جایگاه تحولات اجتماعی در سقوط حکومت‏ها اموی و پهلوی می‏پردازد. سیوال اصلی تحقیق این است که تحولات مذکور، به ویژه در حوزه‏ طبقات اجتماعی، چگونه بر افول حکومت‏های اموی و پهلوی تاثیرگذار بوده است؟ فرضیه‏ تحقیق این است که تضاد سلطنت با الزامات جدید باعث ایجاد تعارضی می‏شود که در نهایت حکومت وقت را از جذب نیروهای جدید ناتوان می‏کند. نتایج تحقیق نشان می‏دهد که در دوران امویان، نیروهای جدیدی ظهور کردند که مطالبات جدیدی داشتند و خواهان سهم خود از قدرت بودند. حکومت پهلوی دوم نیز تلاش کرد تا سلطنت را در دوران مدرن زنده نگه دارد و به همین دلیل از جذب نیروهای جدید با خواسته‏های مدنی جدید عاجز ماند. بنابراین هر دو حکومت دارای مشابهت‏هایی می‏باشند که به خصوص در ارتباط با انحطاط و سقوط آنها، خود را نشان می‏دهند. در مقاله‏ کنونی، روش تحقیق بر اساس گردآوری مستندات و اسناد تاریخی به شیوه‏ کتابخانه‏ای و تجزیه و تحلیل داده‏های به دست آمده انجام شده است.

    کلید واژگان: تحولات اجتماعی, سقوط حکومت‏ها, پاتریمونیالیسم, سامان سیاسی, امویان, پهلوی دوم
    Reza Ghahremani, Amir Abdulahi *, Mahboub Mahdavian

    This article examines the role of social changes in the fall of the Umayyad and Pahlavi governments. The main question of the research is how the aforementioned developments, especially in the field of social classes, have affected the decline of the Umayyad and Pahlavi governments? The hypothesis of the research is that the contradiction of the monarchy with the new requirements creates a conflict that ultimately makes the current government unable to attract new forces. The research results show that during the Umayyad era, new forces emerged that had new demands and wanted their share of power. The Pahlavi II government also tried to keep the monarchy alive in the modern era and for this reason failed to attract new forces with new civil demands. Therefore, both governments have similarities that show themselves especially in relation to their decline and fall. In the current article, the research method is based on the collection of historical documents and documents in a library style and the analysis of the obtained data.

    Keywords: Social Changes, fall of governments, Patrimonialism, political system, Umayyads, Second Pahlavi
  • امیراحمد مومنی ها، محمد سپهری*، هوشنگ خسروبیگی

    آداب و فرهنگ ایرانی و زبان فارسی به همراه جلوه های بارز تمدن ملت ایران از راه های گوناگون و در زمینه های متنوع بر فرهنگ و زبان عربی تاثیر گذارده است و موجبات پیشرفت و تعالی اعراب را در گستره ی حکومت و سیاست فرهنگ و ادب و علوم و فنون فراهم آورده است. سوال محوری پژوهش حاضر آن است که امویان چه تاثیری از فرهنگ و تمدن ایران پذیرفته اند؟ فرضیه مطرح شده آن است که اعراب و بخصوص امویان در حوزه مملکت داری و سنت های اجتماعی و فرهنگی بیشترین تاثیرپذیری را از فرهنگ و تمدن ایران داشته اند.  نوشتار حاضر با رویکرد تفسیری-کیفی، شاخص های تاثیر پذیری امویان از فرهنگ و تمدن ایران در برخی از ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را نشان خواهد داد. همچنان از نظر سبک زندگی هم میتواند با بیان جنبه های مثبت و متعالی حیات اجتماعی ایرانی اسلامی، الگوی مناسبی در اختیار مخاطبان قرار دهد.

    کلید واژگان: تمدن ایران, ساسانیان, اعراب, امویان
    Amirahmad Momeniha, Mohmamad Sepehri *, Hoshang Khosro Beigi

    Iranian customs and culture and the Persian language, along with the prominent manifestations of the Iranian nation's civilization, have influenced the Arabic culture and language in various ways and in various fields, and have led to the progress and excellence of the Arabs in government, politics, culture, literature and science. And provided techniques. The central question of the present study is what effect have the Umayyads received from Iranian culture and civilization? The hypothesis is that the Arabs, especially the Umayyads, have been most influenced by Iranian culture and civilization in the field of statehood and social and cultural traditions. The present article, with a descriptive and analytical approach, will show the indicators of the Umayyads' influence on Iranian culture and civilization in some political, social and cultural dimensions. In terms of lifestyle, it can also provide a suitable model for the audience by expressing the positive and sublime aspects of Iranian-Islamic social life.

    Keywords: Iranian civilization, Sassanids, Arabs, Umayyads
  • نورالله کریمیان کریمی، یعقوب توکلی *
    ظهور جریان وهابیت و در پی آن پدیدار شدن پدیده های جدید فکری و سیاسی همانند طالبان، القاعده، القاعده فی بلاد الرافدین و داعش، مدعیان متفاوتی را در گفتمان دینی جهان اسلام رقم زد. رهاورد این جریان و گفتمان، ترویج نوع مشخصی از عقیده و باور دینی و رویه متفاوتی از عمل فقهی نسبت به مسلمانان دیگر است که برای غلبه بر دیگر جوامع مسلمان، به تکفیر مسلمانان دیگر پرداخت و تصویر جدیدی از خشونت معطوف به دینداری را ترویج کرد که در سایر فرق اسلامی چنین رفتار خشونت آمیزی در تاریخ اسلام دارای سابقه کمتری بوده است. به گمان بسیاری، وهابیت، القاعده و داعش تداوم جریان فکری خوارج در تاریخ صدر اسلام بوده، چه اینکه انگاره های جبرگرایانه فلسفی و ظاهرگرایانه حدیثی را در آنان جست وجو می کردند. اما به باور ما این گمانه چندان صحیح به نظر نمی رسد زیرا خوارج را کم بنیان تر از تاثیرگذاری عقیدتی و فاقد پایانه های فکری لازم برای شکل دادن به چنین تحولات تاریخی می دانیم. علی هذا باور داریم این مسئله را باید عمیق تر و دقیق تر بررسی کرد و بنیان های فکری آن را در جای دیگر جست وجو کرد. به اعتقاد ما این جریان با حکومت اموی در مقوله باورها، سنت ها و عملکردها، شباهت و همخوانی کلامی، فقهی و تاریخی آشکارتر و پیوند عمیق تری دارد.
    کلید واژگان: امویان, تکفیری, داعش
    Norollah Karimian Karimi, Yaghub Tavakoli*
    The emergence of Wahhabism, followed by the emergence of new intellectual and political phenomena like the Taliban, al-Qaeda fi Bilad al-Rafidain and Isis different arguments in religious discourse in the Muslim world marked. in other Islamic sects such violence in Islamic history has been less experience. That in order to overcome the Muslim communities, the takfir of other Muslims and promote a new image of religious violence toward other Islamic sects that such violence has been lower in the history of Islam has a history. It seems that Wahhabism, Al-Qaeda and the Islamic State in early Islamic history was continuing stream of thought Kharijites whether the notion of deterministic philosophy and tradition in their looks and appearance were searching for. But we believe that this speculation does not seem correct And we Aztasyrgzary Kharijites down more fundamental ideological and intellectual terminals for shaping such developments do not know history Forth believe that this matter should be deeper and more thorough review and scrutinize and intellectual foundations of it be sought elsewhere.
    Keywords: Umayyads, ISIS, Takfiri
  • امن الله شفایی
    تمرکز این نوشتار بر مقطعی از تاریخ اسلام است که در آن امام باقر به مدت 19 سال، هدایت معنوی و سیاسی جریان موسوم به علویان اثنیعشری را بر عهده داشتند. جریانات فکری- سیاسی آن روزگار هرکدام بر اساس مبانی فکری و کلامی خاصشان خود را مستحق خلافت و جانشینی پیامبر میدانستند. در نتیجه، چه جریانی قدرت را در دست داشت و چه جریاناتی برای کسب آن تلاش مینمودند و شرایط سیاسی خاصی را به وجود آورده بودند از پرسش های اساسی در این تحقیق است. امام باقر که خود هدایت جریان علوی اثنیعشری را در دست داشت، در مواجهه با هر کدام از این جریانات، مواضع خاصی را ابراز نمودند که در برابر جریان حاکم اموی مبتنی بر اصل تقیه و در برابر سایر جریانات منطبق با اصلاح و روشنگری بود. این نوشتار ضمن تحلیل خاستگاه، مبانی و عملکرد جریانات مهم فکری- سیاسی دوران امامت امام باقر (95-114ق) در صدد تبیین و تحلیل مواجهه امام باقر با جریانات فکری- سیاسی این مقطع از تاریخ اسلام است.
    کلید واژگان: امام باقر, جریان فکری, سیاسی, امویان, علویان, خوارج, عباسیان, مرجئه
    Aman Allah Shafaee
    The focus of this writing is on a period of history of Islam in which Imam Baqer (PBUH) was responsible for the spiritual and political guidance of Twelve-Imam Alawites lasting for nineteen years. The intellectual and political events of that time, each according to its own special intellectual and theological basis, considered itself the most rightful inherit the prophet's caliphate. Therefore, special political conditions had been created by the ones who were in power and the ones who wished to seize. Imam Baqer (PBUH) who led the twelve-Imam Alawites took specific stands against each of these two processes: that is, adopting the strategy of concealment against the Umayyad governors and the strategy of illumination and reform for the other groups. In addition to the analysis of the origins, the bases and the revenue of the main intellectual-political thoughts and views at the period of Imam Baqer, this writing is to clarify and analyze the Imam Baqer's (PBUH) dealing with the intellectual-political events of this period of the history of Islam.
  • سهم ایران در تمدن بشری
    عزت الله نوذری
    ایران زمین در پیوند دیرینه خود با تمدن های بزرگ جهان، همواره به داد و ستدی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی مشغول بوده است. شاید هیچ تمدنی در بستر تاریخی خود، چنین حجم عظیمی از مبادله در ابعاد گوناگون را مشاهده نکرده باشد. در این مقاله سعی شده است تا به اختصار به بررسی روند مبادلات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی میان حوزه تمدن ایرانی با جهان خارج در مقاطع و دوره های زمانی گوناگون پرداخته شود.
    کلید واژگان: اشکانیان, امویان, جندی شاپور, ساسانیان, سلجوقی, سلوکوس, صفوی, عباسیان, عیلام, کورش, مشروطه, مغول, هخامنشیان, یونان
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال