به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « تنش » در نشریات گروه « علوم سیاسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «تنش» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • زینب شریفی، مسعود اخوان کاظمی *، سید شمس الدین صادقی، بهرام منتظری

    یکی از مهم ترین بحران های زیست محیطی در مناطق خشک و نیمه خشک، پدیده مخرب بیابان زایی و فرسایش بادی است که وقوع طوفان های گرد و غبار و حرکت ریزگردها از پیامدهای آن به‎شمار می روند. طی سال های اخیر، طوفان های گرد و غبار در خاورمیانه و به ویژه از منشا صحراهای عربستان و عراق، اثرات زیان بار زیادی را برای کشورمان به‎همراه داشته که دامنه آن تا شهرهای عمده کشیده شده است. وسعت خسارت‎های این پدیده تنها محدود به تهدید زمین‎های کشاورزی و صنعتی نبوده، بلکه با مختل‎نمودن زندگی عادی شهروندان، آشکارا به تهدیدی جدی زیست محیطی با پیامدهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی تبدیل شده و واکنش افکار عمومی را به دنبال داشته است. هدف از نوشتار پیش رو بررسی تاثیر عوامل زیست محیطی و به ویژه ریزگردها به عنوان پدیده‎ای ژیوپلیتیکی، بر امنیت ملی و تنش بین کشور ها است؛ بنابراین تلاش شده تا با توجه به منشا ریزگردها که به‎طور عمده از کشور همسایه، یعنی عراق هستند و آثار و پیامدهای زیان بار آن ها در طول سال های اخیر برای بیشتر مناطق نیمه غربی ایران، نشان داده شود که این مهم می تواند در آینده به تهدیدی جدی برای امنیت ملی تبدیل شده و درنهایت به تیره ‎شدن روابط دو کشور ایران و عراق بیانجامد. پژوهش حاضر، در بررسی پتانسیل های بروز منازعه بین ایران و عراق بر مبنای مسیله آلودگی های زیست محیطی و به ویژه ریزگردها، بر رهیافت زیست محیطی هامر- دیکسون در تبیین منازعه متمرکز است.

    کلید واژگان: محیط زیست, ریزگردها, تنش, ایران, عراق}
    Zeinab Sharifi, Masoud Akhavan Kazemi *, Seyed Shamsodin Sadeghi, Bahram Montazeri

    Environment is one of the main pillars of sustainable development. In this regard, efforts are being made to adjust the development process in such a way that the natural system does not lose its dynamism and balance while maximizing economic activities. The facts around us show that the planet is undergoing an environmental crisis. Depletion of forests, air and water pollution, global warming and climate change, rising seas, accumulation of urban and industrial waste and depletion of resources, destruction of pastures, reduction of biodiversity, destruction of the ozone layer, are all examples of environmental crises. One of the most important environmental crises in arid and semi-arid areas is the devastating phenomenon of desertification and wind erosion, which the occurrence of dust storms and the motion of the fine dusts are the consequences of it. In recent years, dust storms in the Middle East, especially from the origins of Saudi Arabia deserts and Iraq, have had a lot of harmful effects on Iran, whose scope has grown to major cities. The extent of the damage of this phenomenon was not limited to the threat of agricultural and industrial land, but rather to the disruption of citizens' normal lives. It has clearly become a serious environmental threat with economic, political and security implications, and has led to the reaction of public opinion. The purpose of this study is to investigate the effects of environmental factors and especially the fine dusts as a geopolitical phenomenon on national security and tension between countries. Therefore, it has been attempted to show that, given the origin of the fine dusts, which are mostly from Iraq, and their harmful effects and consequences for most of the regions of the southwestern part of Iran in recent years. This issue can in the future be a serious threat to national security, and will ultimately led to the hostility of relationship between Iran and Iraq. The present study focuses on the Hammer Dixon environmental approach to explain the potential causes of conflict between Iran and Iraq based on the issue of environmental pollution.

    Keywords: Environment, Fine dusts, Tension, Iran, Iraq}
  • ابراهیم قنبری مرداس، اسماعیل شفیعی سروستانی*، شهره جلال پور
    پس از مذاکرات طولانی با کشورهای 5+1 و به دست آمدن توافق هسته ای که در ایران به عنوان برجام شناخه می شود، روابط ایران با کشورهای همسایه و قدرت های بین المللی بهبود یافت و تنش در بین این کشورها پایان یافت. اما پس از خروج یک جانبه آمریکا از توافق برجام در دوران ریاست جمهوری ترامپ و بازگشت مجدد تحریم های یک جانبه و ثانویه آمریکا، علاوه بر توقف روند تنش زدایی تنش میان ایران و کشورهای منطقه خاورمیانه و قدرت های غربی افزایش یافت. این مقاله با رویکردی تفسیری-کیفی و استفاده از نظریه واقع گرایی در پی بررسی علل این تنش ها بوده است. لذا این سوال را مطرح نمود که علل ایجاد تنش های منطقه ای و بین المللی در دوران پسابرجام چیست؟ و این فرضیه را  آزمون کرد که خروج امریکا از توافق برجام و بدعهدی این کشور سبب ایجاد تنش های جدید منطقه ای و بین المللی برای جمهوری اسلامی ایران شده است.
    کلید واژگان: تنش زدایی, تنش, برجام, پسابرجام, سیاست خارجی, منافع ملی}
    Ebrahim Ghanbari Mardas, Ismail Shafiei Sarvestani *, Shohreh Jalalpour Jalalpour
    The subject of this article is to examine the components affecting the creation of international and regional tensions after JCPOA. So the research question is what are the causes of regional and international tensions in the post-conflict period? And it tests the hypothesis that the US withdrawal from the JCPOA and its inaction has created new regional and international tensions for the Islamic Republic of Iran. The results of the study show that after the US unilateral withdrawal from the JCPOA agreement during Trump's presidency and the return of US unilateral and secondary sanctions, in addition to stopping the process of de-escalation, tensions between Iran and the Middle East and Western powers increased. Thus, the United States' non-compliance with an international treaty has led to regional and global anarchy and tensions between countries. The research method in this article is descriptive-analytical qualitative and the data are collected in a library method using phishing.
    Keywords: De-escalation, Tension, JCPOA, post-outcome, Foreign Policy, National Interests}
  • سید حامد موسوی*، مجید عادلی

    رویداد یازده سپتامبر در سال 2001 بهانه ای شد تا مقام های ایالات متحد مبارزه با تروریسم جهانی را بهانه ای برای به کارگرفتن سیاست های تنش زای خود در جهان مطرح کنند. سیاستی که در ادامه و به سبب نفوذ عاملی به اسم مجتمع های نظامی - صنعتی در ساختار قدرت آمریکا، با بزرگ نمایی تهدیدهای کشورهای چین و روسیه، موجب تنش و اختلاف در تعدادی از مناطق از جمله آسیای شرقی و اروپای شرقی شده است. از این رو، این پرسش مطرح می شود که مجتمع های نظامی- صنعتی آمریکا چگونه بر سیاست خارجی این کشور در برابر روسیه و چین تاثیر گذاشته است؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که مجتمع های نظامی - صنعتی با استفاده از ظرفیت های در اختیار و ارکان موثر خود و در نوک آن پیمانکاران نظامی، با تاثیر بر تصمیم گیری های مقام های آمریکایی، سبب به کارگرفتن سیاست فروش تسلیحات نظامی به بهانه محدودسازی قدرت های بزرگی مانند چین و روسیه شده اند. در کنار روند افزایشی درآمدهای پیمانکاران نظامی، سبب ایجاد اختلاف و تنش در مناطق آسیای شرقی و اروپای شرقی شده اند. در این نوشتار برای تشریح تاثیر جریان مجتمع های نظامی - صنعتی، از نظریه نخبگان رابرت دال به عنوان چارچوب نظری استفاده می کنیم تا در قالب آن تاثیرگذاری این جریان بر سیاست گذاری ایالات متحد در برابر این دو کشور بهتر تبیین شود.

    کلید واژگان: پیمانکاران نظامی, تنش, قراردادهای تسلیحاتی, لاکهید مارتین, نورثروپ گرومن}
    Hamed Mousavi *, Majid Adeli
    Introduction

    The 9/11 attacks US media propaganda to combat terrorism led many countries worldwide to ally with the US. In the meantime, even America's traditional rivals, Russia and China, came to terms with this. This approach, which extremist ideologies have influenced in areas such as the Chechen Autonomous Region in Russia and Xinjiang in China, has changed over time as the goals of American politicians behind their counter-terrorism policy became apparent. This behavior change was strongly influenced by the provocative and at times controversial actions of the US towards China and Russia, to the extent that even in the last days of 2014, and due to the tense activities of the US in regards to the expansion of NATO to Eastern European countries and toward the borders of Russia, led the country to define NATO as a military threat and even its number one enemy, in its new security doctrine. On the other hand, the adoption of provocative US policies toward China, especially in the last two decades, such as keeping tensions between South Korea, Japan and North Korea high in order to pressure China, has also become centerpiece of the US foreign policy During the presidencies of George Bush, Barack Obama, and Donald Trump, increasing pressure on China to limit its power has become more pronounced.

    Research Question

     The Main Question is: what impact has the military-industrial complex had on the US foreign policy toward Russia and China.

    Research Hypothesis

    The  Hypothesis  posed  the question as mentioned earlier   is  that  the flow of the military-industrial complex, using the available capacities, as well as its effective pillars, headed by military contractors, by influencing the decisions of US officials, has led to the adoption of military arms sales policies under the pretext of limiting great powers such as China and Russia. Along with the increasing trend of military contractors' incomes, it has provided the cause of discord and tension in the regions of East Asia and Eastern Europe.

    Methodology (and Theoretical Framework if there are)

     Due to the fact that most researchers in the field of regional studies use the combined method in their research, this method will also be used in this research. In this method, both quantitative and qualitative methods are used. In the research process, the library method is used to collect data. In this method, two types of first-hand and second-hand sources are used; From first-hand sources, we can mention interviews, documents and news, and from second-hand sources, we can mention books, articles and strategic reports. In addition, due to the volume of research and related articles, Internet resources, including the sites of think tanks and research centers, have been used.

    Results and discussion

    One of the main reasons for the US policies cited above during the last two decades is the fulfilment of the interests of the US military-industrial complex. A trend has led the country's officials to create discord and tension in many parts of the world, including East Asia and Eastern Europe. Meanwhile, the role of military contractors as one of the critical pillars of this process, which is known as to the link between other pillars of the military-industrial complex, is vital in adopting this policy. The arms industry, in the last two decades and due to the circumstances after September 11, has increased its influence, concluded heavy arms contracts and has made huge profits. At the same time, it has created military dependence in some countries in the East Asian and Eastern European regions, as well as increased tensions in these areas.

    Conclusion

    The Military contractors have constantly tried to persuade countries in the region to increase their “security” by threatening Russia and China. At the same time the escalation of tensions has benefited them and they have used widespread lobbying and even bribery to achieve the continuance of weapons purchases. Military arms companies such as Lockheed Martin and Northrop Grumman, which use their close ties to US officials and influential politicians to stabilize profitability and even increase it, often sacrifice US national security. For example, the above policy shave encouraged Russia and China, to develop advanced military weapons in order to counter American power. This has sometimes been achieved by stealing the intellectual property of advanced American weaponry and has provoked protests from US officials to the extent that it is mentioned in the 2017 US National Security Strategy as a threat to the country.

    Keywords: military-industrial complex, Conflict, Lockheed Martin, Military Contractors, Northrop Grumman}
  • رئوف رحیمی*

    انتخابات ریاست جمهوری 2016 امریکا رقابت بین استراتژی هژمونی لیبرال هیلاری کلینتون و مخالفت با آن با تکیه بر رویکرد ناسیونالیستی از سوی ترامپ بوده است. بنابراین رویکرد سیاست خارجی ترامپ منافع امریکا را در اولویت قرار داده است. هدف مقاله حاضر پاسخ به این سوال اصلی با متدولوژی تحلیلی و تبیینی بود که چرا رویکرد اولویت امریکای ترامپ براساس گرایشات درونگرای سنت جسکونی مورد پذیرش بخشی از مردم امریکا واقع شد؟ و این سوال فرعی نیز مطرح شد که رویکر مذکور چه تاثیری بر تنش میان ایران و امریکا داشته است ؟ در پاسخ به سوال اصلی مقاله حاضر این فرضیه براساس رویکرد ناسیونالیستی در امریکا مطرح شد که شهروندان امریکا دهه ها در تضاد با رهبران شان بیشتر جهت گیری سیاست خارجی واقع گرا تا لیبرال داشته اند که موجب شد خواستار سیاست خارجی خودمحور شوند و بر وجود رئیس جمهوری اصرار کنند که منافع امریکا را در اولویت نخست قرار دهد.در پاسخ به سوال فرعی نیز این فرضیه مطرح شد که ترامپ براساس رویکرد ناسیونالیستی معتقد بود، برجام نتوانست منافع امریکا را تامین کند؛ در نتیجه با خروج دولت ترامپ از برجام تنش بین ایران و امریکا به دشمنی سابق بازگشت. نتایج تحقیق نشان داد حتی بعد از توافق هسته ای نیز، روابط ایران و امریکا زیاد تغییر نکرد. به نظر می ر سد، در دوره ترامپ نیز روابط بین ایران و امریکا نه مواجهه مستقیم و نه عادی سازی روابط،بلکه تداوم تنش سیاسی گذشته خواهد بود، مگر اینکه تحولات غیر قابل پیش بینی اتفاق بیفتد.

    کلید واژگان: ناسیونالیسم ترامپ, سنت جکسونی, تنش, ج, ا, ایران, هژمونی لیبرال}
    Rauf Rahimi *

    The 2016 U.S presidential election has been a contest between Hillary Clinton's liberal hegemony approach and opposition with it based on nationalist approach by Donald Trump. Donald Trump's foreign policy prioritized U.S interests.The purpose of this article is to answer this main question in a descriptive-analytical method that why Donald Trump's U.S priority approach based on the internal tendencies of Jackson's tradition was adopted by part of the American people؟ And this subsidiary question be proposed that, what has this approach affected on the tensions between Iran and the U.S? In response to the main question in this article, This hypothesis on the basis of nationalist approach has proposed that for decades citizens in conflict with their leaders, more have realistic than liberal foreign policy orientation, which have led them to demand self-centered foreign policy.They insisted on the president that to put U.S interests in the first priority. In response to the subsidiary question this hypothesis proposed, Trump on the basis of nationalist approach believed the joint comprehensive plan of action failed to serve US interests. With withdrawal of U.S from JCPOA tension between U.S and Iran returned to the former enemy. The result showed even after nuclear deal relations between Iran and U.S not changed so much .It seems in the Trump era, relations between Iran and the United States neither to be a direct confrontation nor a normalization of relations, but will be a continuation of past political tension, unless unpredictable evolution take place.

    Keywords: Nationalism of Trump, Jackson's tradition, Tension, Islamic Republic of Iran, Liberal hegemony}
  • یامان حکمت، مسعود تقی آبادی*

    این مقاله با این هدف نوشته شده است که گوشه ای از فضای پرتنش تنازع گفتمانی میان دو حوزه زبان فارسی یعنی افغانستان و ایران را توصیف کند. تنازعی که خود محصول کنترل گفتمانی در این حوزه است.مطالعه وضعیت جریانهای ادبی و فرهنگی در کشورهای فارسیزبان و همچنین کاربران پراکنده آن در سایر نقاط جهان بیانگر این است که بین کاربران زبان فارسی همواره نزاعی بر سر اشتراکات فرهنگی وجود دارد که این نزاع در سالهای اخیر و رشد شبکه های اجتماعی به شرایطی بحرانی رسیده است. بنابراین شاید زمان آن فرارسیده باشد که این سوال را به طور جدی مطرح نمود: دلایل عدم موفقیت زبان و ادب فارسی در اتحاد فارسی زبانان در چیست؟ در این مقاله سعی شده است با استفاده از دو اصطلاح «تنازع و کنترل گفتمانی» ضمن بیان برخی شواهد عدم اتحاد در میان نویسندگان، شاعران و اهالی رسانه در دو کشور ایران و افغانستان، نشان داده شود که زبان و ادب فارسی در دوره معاصر تحت تاثیر چه عواملی از امتیازی «وحدت ساز» به عاملی «تنش زا» در میان فارسی زبانان تبدیل شده است. در انتها نیز جهت بازبینی در برخی رفتارها پیشنهاداتی در این زمینه ارایه شده است.

    کلید واژگان: زبان و ادب فارسی, اتحاد, تنش, تنازع, کنترل, گفتمان}
    YAMAN HEKMAT, Masoud Taghiabadi *

    The paper has been written with the aim of describing some aspects of the tense atmosphere of discourse conflict between the two Persian speaking nations, i.e., Afghanistan and Iran; the conflict, which is the product of discourse control in this field. A survey of the situation of literary and cultural trends in Persian speaking countries, as well as its scattered users in other parts of the world, shows that there is always a dispute between Persian speaking people over the existing cultural commonalities. Furthermore, it has been revealed that with the growth of social networks the existing conflict has escalated to a critical stage. Therefore, it may be time to seriously ask the question: “What are the reasons for the failure of the Persian language and literature in fostering unity among the Persian speaking people?” By resorting to the two phrases of “conflict and control” - and while producing a number of evidence proving lack of unity among the writers, poets, and media people of Afghanistan and Iran - this paper proposes to throw light on the factors that have converted Persian language and literature from a “unifying” opportunity to a “stressful” issue among Persian speaking people? In the end, the authors provide certain suggestions that could help reconsider certain behaviors in this regard.

    Keywords: Persian language, literature, unity, Tension, Conflict, Control, Discourse}
  • سید مهدی موسوی شهیدی*، سید عباس احمدی کروچ

    موقعیت ژیوپلیتیک کشورها تحت تاثیر عوامل مختلفی همچون جنگ، انقلاب و تغییر در موازنه قدرت همواره در حال تحول می باشد . ایران و آذربایجان از کشورهایی بوده اند که روابط آن ها در طول سه دهه گذشته دچار تغییرات زیادی شده است . آنها در همسایگی یکدیگر قرار گرفته و از موقعیت خاصی برخوردارند . همین موقعیت خاص در طول تاریخ موجب رقابت ها و تنش هایی در روابطشان شده است . اما در کنار آن می‏توان اشتراکات قومی، مذهبی، تاریخی و اقتصادی آنها را به عنوان پتانسیلی برای همکاری ذکر کرد . این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی در‏صدد شناخت روابط ژیوپلیتیکی جمهوری آذربایجان با ایران در زمینه های رقابت، تنش و همکاری است . آذربایجان در منطقه ای واقع شده که به دلیل خصوصیات جغرافیایی و همسایگی با ایران همواره مورد توجه قدرت های جهانی بوده و بررسی ژیوپلیتیک آن می‏تواند در اتخاذ تصمیمات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی کشور ما سودمند و برای کاستن از تصادمات احتمالی در آینده مفید باشد . با در نظر گرفتن ژیوپلیتیک دو کشور، این نوشتار به بررسی این پرسش می پردازد که «چه عواملی در تعامل، رقابت و تنش ژیوپلیتیکی دو کشور تاثیر گذار هستند؟».  نتایج پژوهش نشان می دهد  زمینه هایی نظیر رودخانه ارس، انتقال نفت آذربایجان به بازارهای جهانی، بحران قره‏باغ، روابط آذربایجان با آمریکا و رژیم صهیونیستی، اقدام‏های خصمانه و تحریک‏آمیز علیه امنیت ملی ایران منجر به تنش و رقابت دو کشور شده است . در مقابل درهم‏تنیدگی ژیوپلیتیکی دو کشور، ظرفیت مناسب همکاری ژیواکونومیکی، تنگنای ژیوپلیتیکی آذربایجان، پیوستگی و مجاورت جغرافیایی، تعاملات فرهنگی، اجتماعی و مذهبی زمینه را برای همکاری دو کشور فراهم آورده است . در پایان مدل روابط ژیوپلیتیکی دو کشور و پیشنهادهایی برای توسعه تعاملات میان دو کشور ارایه شده است .

    کلید واژگان: ژئوپلیتیک, جمهوری اسلامی ایران, جمهوری آذربایجان, رقابت, تنش, همکاری}
    Mehdi Mousavi Shahidi *, Abbas Ahmadi

    The geopolitical position of countries is constantly evolving under the influence of various factors such as war, revolution and change in the balance of power. Iran and Azerbaijan have been countries that their relations have changed greatly over the past three decades. They are located next to each other and have a special position. This special situation throughout history has caused rivalries and tensions in their relationships. But in addition, their ethnic, religious, historical and economic commonalities can be mentioned as a potential for cooperation. This article uses a descriptive-analytical method to understand the geopolitical relations of the Republic of Azerbaijan with Iran in the fields of competition, tension and cooperation. Azerbaijan is located in a region that due to its geographical features and proximity to Iran has always been considered by world powers and its geopolitical study can be useful in making political, economic, cultural and military decisions of our country and useful to reduce possible future conflicts. Considering the geopolitics of the two countries, The results show that areas such as the Aras River, the transfer of Azerbaijani oil to world markets, the Nagorno-Karabakh crisis, Azerbaijan's relations with the United States and the Zionist regime, hostile and provocative actions against Iran's national security have led to tensions and rivalry between the two countries. In contrast to the geopolitical entanglement of the two countries, the appropriate capacity for geo-economic cooperation, the geopolitical bottleneck of Azerbaijan, geographical coherence and proximity, cultural, social and religious interactions have provided the basis for cooperation between the two countries. Finally, the model of geopolitical relations between the two countries and suggestions for the development of interactions between the two countries are presented.

    Keywords: Geopolitics, Islamic Republic of Iran, Republic of Azerbaijan, Competition, Tension, cooperation}
  • محمد داوند*، احمد سلطانی نژاد
    امنیتی کردن گفتمان سایبری، جمهوری اسلامی ایران را در مسیری بحرانی قرار خواهد داد که عدم اتخاذ راهبردهای مناسب در برابر آن، ابعاد احتمالی بین المللی مانند پرونده هسته ای در پی خواهد داشت. پس از وقایع سال 2011 در غرب آسیا و شمال آفریقا، تنش نظام مند ایران و عربستان به فضای مجازی سرریز شد. در کشاکش تنش سایبری دو کشور در 15 آگوست 2012، تاسیسات سایبری شرکت آرامکو عربستان مورد حمله سایبری قرار گرفت. متخصصان آمریکایی مسبب حمله سایبری به آرامکو را ایران معرفی کردند. پس از این واقعه، گفتمان سایبری جمهوری اسلامی ایران از جانب هم پیمانان عربستان، به ویژه ایالات متحده در معرض امنیتی سازی قرار گرفت. حال این پرسش ها مطرح هستند که تنش سایبری ایران و عربستان چگونه به فرایند امنیتی کردن گفتمان سایبری جمهوری اسلامی ایران دامن می زند؟ و امنیتی کردن گفتمان سایبری ایران چه ابعاد و عناصری را در بر دارد؟ نویسندگان در پاسخ پرسش های پژوهش، امنیتی کردن و ابعاد آن را شامل سه مرحله می دانند: (1) کشورهای هم پیمان سعودی سعی در معرفی ایران به عنوان متجاوز به امنیت سایبری عربستان را دارند، (2) این کشورها با نادیده گرفتن حملات سایبری عربستان علیه ایران، حملات صورت گرفته به عربستان (که عاملیت ایران در اجرای آنها اثبات نشده) را به مثابه تهدیدی بالقوه برای بیشتر کشورهای دنیا می پندارند، (3) این تهدیدپنداری کشورهای هم پیمان سعودی با سازوکارهایی نظیر دگرنمایی توان سایبری ایران (افراد و نهادها) تلاشی بهانه جویانه در مسیر اتهام به ایران در تکمیل فعالیت های تروریستی، هسته ای و حقوق بشری است. بنابراین، نویسندگان معتقدند توجه به معضل امنیتی کردن گفتمان سایبری باید یکی از الزامات راهبردی ایران در سال های آتی باشد. رویکرد تحقیق حاضر، تحلیلی و روش گردآوردی اطلاعات، اسنادی و کتابخانه ای است.
    کلید واژگان: ایران, عربستان, تهدیدهای سایبری, امنیتی سازی, تنش}
    Mohammad Davand *, Ahmad Soltani Nejad
    With the securitization of cyber-discourse, the Islamic Republic of Iran will be engaged in a crisis and failure to adopt appropriate strategies against it will lead to possible international threats such as the nuclear dossier. Following the events of 2011 in West Asia and North Africa, the systematic tensions between Iran and Saudi Arabia overflowed into cyberspace. On August.15, 2015, during cyber tension between Iran and Saudi, Aramco′s, cyber-equipment on a large scale was hacked. American experts have identified Iran′s as the cause of these attacks. After this event, the Islamic Republic of Iran′s cyber-discourse were exposed to securitization by Saudi allies, especially, the United States. These countries by ignoring Saudi Arabia′s cyber-attacks against Iran, have considered attacks on Saudi Arabia′s cyber-equipment (they believe that Iran is the main cause of these attacks) as a potential threat to most countries in the world.
    Keywords: Iran, Saudi Arabia, cyber threats, securitization}
  • شهناز بازدار، زهرا پیشگاهی فرد، عبدالرضا فرجی راد

    فضای سرزمینی ایران، فراخور جغرافیا و تاریخ پیچیده و متشنج، متشکل از مرزهایی است که در طول دوره های مختلف، متزلزل بوده و دربردارنده مسایل گوناگونی در نواحی مرزی است که می تواند در روابط ایران با کشورهای پیرامونی، تاثیرگذار باشد. مرزهای شمالی ایران، حاکی از تاریخ طولانی کشمکش و جنگ است که طی معاهدات تحمیلی در مناطقی شکل گرفته اند که مملو از عوامل تنش آفرین می باشند. بررسی و مطالعه دقیق این عوامل، یکی از ضروریات جهت مناسبات پایدار و سازنده با همسایگان شمالی است. در این راستا، تحقیق حاضر با اتخاذ یک رویکرد علمی در استفاده از مدل نظری پیتر هاگت که یک مدل اثبات شده مبتنی بر دیدگاه جغرافیایی در خصوص عوامل تنش آفرین است به بررسی عوامل جغرافیایی تنش در نواحی مرزی شمال ایران پرداخته که بصورت ترکیبی، یعنی توصیفی-تحلیلی و پیمایشی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و میدانی از طریق پرسشنامه و تکنیک MCDM در صدد پاسخگویی به این سوال است که مطابق با مدل پیتر هاگت، مهمترین عوامل جغرافیایی تنش در نواحی مرزی شمال ایران بر حسب اولویت کدامند؟ در نتایج حاصل از پژوهش حاضر، در نواحی مرزی شمال ایران در تطبیق با مدل پیتر هاگت، مجموعا 30 نقطه تنش زا شناسایی شده و در اولویت بندی عوامل دوازده گانه در زمینه ایجاد تنش نیز، عامل A8"(ادعاهای ارضی)" به عنوان مهمترین عامل تنش آفرین بین ایران و همسایگان شمالی در رتبه اول قرار گرفت.

    کلید واژگان: تنش, ایران, مرزهای شمالی, مدل پیتر هاگت, MCDM}
  • سعید شکوهی
    تنش در روابط ایران و عربستان به اوج خود رسیده است. گروهی از صاحب نظران دلیل اصلی این منازعه را عوامل ایدئولوژیک و گروهی دیگر عوامل ژئوپلتیک می پندارند. دیدگاه ترکیبی دیگری نیز وجود دارد که هر دو عامل را در کنار هم، دلیل تشدید منازعه در روابط دو کشور می داند. موضوعی که توجه چندانی در پژوهش ها به آن نشده، عامل برداشت ها و نظام ادراکی نخبگان در روابط دو کشور و نقش آن در تشدید تنش هاست. نوآوری این پژوهش، پرداختن به نقش برداشت ها در روابط دو کشور بوده و دنبال پاسخ دادن به این سوال بود که برداشت های نخبگان ایرانی در روابط بین ایران و عربستان چه تاثیری گذاشته اند؟ در این راستا، از مدل های نظری نظریه پردازانی هم چون رابرت جرویس، جک لوی و آرتور استاین استفاده شد. روش پژوهش مورد استفاده در این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی بود. از این روش برای بررسی دیدگاه های نخبگان سیاسی و نظامی ایران نسبت به طرف مقابل و برداشت ها و سوءبرداشت های احتمالی آنها بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان دادند که برداشت های نخبگان سیاسی و نظامی ایران در روابط میان ایران و عربستان در چند حوزه تاثیرگذار و قابل توجه بوده و به تشدید تنش ها کمک کرده اند: 1) برداشت ها از توانمندی های خود و دشمن، شامل: اغراق در برآورد توانمندی نظامی خود و ناچیز شمردن توانمندی نظامی دشمن؛ 2) برداشت ها از برداشت های دشمن: اغراق در دشمنی دشمن؛ و 3) برداشت از نیت ها و رفتارهای احتمالی کشورهای ثالث. در ادامه مقاله، ضمن بررسی این موارد، به شرایط کاهش آثار این برداشت ها و افزایش احتمال بهبود روابط دو کشور پرداخته شده است .
    کلید واژگان: برداشت و سوءبرداشت, ایران, عربستان, تنش, توانمندی}
  • سید شمس الدین صادقی*
    هرچند که منازعه بر سر چگونگی بهره برداری از منابع آب شیرین، ریشه ای هزاران ساله در تاریخ اساطیری ملل و اقوام گذشته دارد، اما در دنیای مدرن امروزی نیز باوجود دسترسی آسان به منابع آبی، همچنان از این ماده حیاتی به عنوان سلاح و ابزاری برای پیشبرد دیگر مقاصد سیاسی، به خصوص در دوران شکل گیری منازعات استفاده می شود. باوجود نادیده انگاشتن واقعیت ارتباط پیچیده میان آب و امنیت از سوی پاره ای از متخصصان امنیت بین الملل، واقعیت ها حکایت از آن دارد که کمبود منابع آب شیرین می تواند به عنوان یک چالش پایدار در مناسبات بین المللی مطرح شود. با توجه به این مهم، این پژوهش در پی آن است که آشکار سازد چگونه کمبود منابع آب شیرین می تواند سبب شکل گیری منازعه در سطح ملی و بین المللی گردد؛ مسئله ای که تاکنون راه حلی اساسی برای حل وفصل آن ارائه نشده است. تحولات و رویدادهای اخیر کشورهای حوزه خلیج فارس در سطح ملی و منطقه ای، بیانگر شکل گیری بحرانی جدید در این عرصه است. این پژوهش ضمن آنکه پیامدهای کمبود منابع آب شیرین و تنش بر سر آن را در منطقه خلیج فارس مورد مطالعه قرار می دهد، در پی آن است تا برای این پرسش، پاسخی مناسب بیابد: چه ارتباطی بین کمبود منابع آب شیرین و امنیت ملی کشورهای حوزه خلیج فارس وجود دارد؟ فرضیه تحقیق: کمبود منابع آب شیرین، تنش و تهدید امنیت ملی در کشورهای منطقه خلیج فارس را تشدید کرده است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی- توصیفی و نوع پژوهش کاربردی است و ابزار جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است.
    کلید واژگان: هیدروپلیتیک, تنش, منازعه, امنیت ملی}
    Seyed Shamsudin Sadeghi *
    There is a long history of conflicts over water resources, extending back thousands of years into myths, legends, and ancient history. However, even now, in the modern world, disputes over access to water, the use of water as a weapon, and the targeting of water systems during conflicts remain all too common. It has been argued that water resources have rarely, if ever, been the sole source of violent conflict or war. However, this fact has led some international security “experts” to ignore the complex and real relationships between water and security, which remain a major challenge. Indeed, our work suggests that the risks of water-related violence and conflict is growing, not diminishing, as population, resources, and economic and environmental pressures on scarce water resources increase. Many of these risks are materializing at the sub-national level rather than as disputes among nations, but even at the national level, there are growing concerns about tensions in the Middle East and parts of Persian Gulf that share international rivers but lack international agreements over how to manage those waters. Recent international events in the Persian Gulf and other countries have, unfortunately, continued to lead to new entries. In addition, new information is being sent all the time by historians, water experts, and readers to update, correct, and expand the current chronology. Research method of this study is descriptive-analytical, research type is functional, and data collection is based on document and book study
    Keywords: hydropolitics, détente, struggle, national security}
  • محمد شاد
    مواجهه و تداخل منافع روسیه و ایالات متحده آمریکا در عرصه های گوناگون بین المللی، تنها منبعث از بسترها و خاستگاه های سیاسی نبوده و واجد ریشه ها و علل «شناختی- هویتی» است. این پژوهش با مروری بر ویژگی های هویتی و گفتمانی سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا و فدراسیون روسیه، به بررسی ریشه های تقابل پرداخته و پس از تشریح روند بروز تنش های هویت مدار در روابط دو کشور، مترصد پاسخ به این پرسش است که تشدید این تنش ها چه تاثیراتی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گذارده است؟ در این پژوهش از نظریه الکساندر ونت و تاکید وی بر نقش نظام معنایی حاکم بر یک نظام سیاسی و نیز تاثیر زیرساخت های هویتی بر سامانه ترجیحات در سیاست خارجی کشورها بهره گرفته شده است. داده های این پژوهش نیز با بهره گیری از روش اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است.
    کلید واژگان: هویت, رسالت گرایی, تنش, بین الملل گرایی}
  • فرهاد عطایی، فاطمه تفتیان
    پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، طی دهه 1990 میلادی دوره های متفاوتی از روابط مسالمت آمیز و تنش آلود میان ایالات متحد امریکا و روسیه به وجود آمد. با به قدرت رسیدن جورج بوش در امریکا و ولادیمیر پوتین در روسیه در سال 2000، دوره جدیدی از روابط میان واشنگتن و مسکو آغاز شد. این روابط نخست به گرمی شکل گرفت و با وقوع حوادث یازده سپتامبر، حمایت پوتین از واشنگتن افزایش یافت و این همکاری در جنگ ایالات متحد امریکا علیه افغانستان ادامه پیدا کرد. اما پس از آنکه امریکا رژیم روسیه را مستبد و غیر مردم سالار خواند، این روابط با تنش همراه شد و در جریان حوادث بعدی این تنش افزایش یافت و سرانجام در جنگ اوستیا در سال 2008 به اوج خود رسید. درواقع، رابطه واشنگتن و مسکو از سال2000 تا 2008 میلادی به تدریج تیره شد. نگارندگان این مقاله بر این باورند که یک دلیل عمده این افزایش تنش، قدرت یابی دوباره روسیه و ارتقای جایگاه بین المللی این کشور در نظام بین الملل است که زمینه واکنش جدی تر این کشور را در قبال سیاست های تکروانه امریکا در دوره یادشده فراهم کرد و به دنبال آن واکنش امریکا به اقدامات روسیه فصلی از تنش در روابط دو کشور را رقم زد.
    کلید واژگان: امریکا, تنش, روسیه, نظام بین الملل, ولادیمیر پوتین}
    Farhad Atai, Fatemeh Taftian
    After the collapse of Soviet Union and the end of Cold War، during the 1990s، there were different periods of peaceful and strained relations between the United States and the Russian Federation. George Bush’s coming to power in U. S. and Vladimir Putin’s in Russia in 2000 marked a new era in U. S. -Soviet relations. This era started peacefully and after 11 September، Putin’s support for the US increased. He also continued his support for America’s war in Afghanistan. But، as USA considered Russia’s regime oppressive and non-democratic، U. S. -Russia relations became strained. Tensions heightened by later events and culminated during Russia-Ossetia war in 2008. In fact، Washington-Moscow relations from 2000 to 2008 slowly deteriorated. This article suggests that one major reason behind the increased tensions between the two countries was Russia’s resurgence on the international scene. It provided Russia an opportunity to react more forcefully against the US’s unilateral policies. This، in turn، induced America’s response to Russia’s actions، resulting in a period of tensions in U. S-Russia relations.
    Keywords: America, Russia, Vladimir Putin, International system, tension}
  • ریباز قربانی نژاد، عبدالعلی قوام، محمدرضا حافظ نیا، زهرا احمدی پور
    تنش و منازعه میان واحدهای سیاسی- فضایی در ابعاد مختلف محلی، ناحیه ای، ملی، منطقه ای و جهانی همواره بخشی از تاریخ حکمرانی انسان در این کره ی خاکی را به خود اختصاص داده و سابقه ای به درازای عمر بشر دارد. در این میان، حکومت های ملت پایه به عنوان بارزترین واحدهای سیاسی دارای حاکمیت و اقتدار در فضای سرزمینی تحت کنترل خود، به خاطر تلاش برای بقای ملی و گسترش حوزه ی نفوذ و نیز دستیابی به منافع ملی خود، روابط مبتنی بر تنش و منازعه را با همسایگان و کشورهای دیگر تجربه کرده اند. در بسیاری از مواقع نیز حکومت ها نسبت به برخی عوامل و ارزش های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی بیرون یا درون قلمرو خود، دیدگاهی ناسازگار با دیدگاه همسایگان یا قدرت های منطقه ای و جهانی دارند و در چنین حالتی نیز کشمکش و مشاجره ی بین آنها بروز می کند.
    با عنایت به اهمیت موضوع عوامل ایجاد کننده ی تنش و منازعه در روابط کشورها، دیدگاه های مختلف و متنوعی از سوی اندیشمندان و متخصصان رشته-های علمی مختلف نظیر جغرافیا، علوم سیاسی، جامعه شناسی، مدیریت، روابط بین-الملل، ژئوپلیتیک و هم چنین مکاتب فکری و فلسفی مختلف در این زمینه ارائه شده است. فرضیه ای که این تحقیق بر پایه ی آن صورت گرفته است، این است که «بیش تر نظریه هایی که از سوی متخصصان و اندیشمندان این حوزه از جغرافیای سیاسی و روابط بین الملل در رابطه با سرچشمه های بروز تنش و منازعه در روابط میان کشورها ارائه شده است، از حالت تک عاملی و یا چند عاملی برخوردار بوده و هیچ کدام از آنها نتوانسته است یک مدل نظری جامع و کاملی در این رابطه ارائه دهد.»بر این اساس، این مقاله از نظر هدف، از نوع بنیادی و کاربردی با رویکرد توصیفی- تحلیلی که با استفاده از منابع کتابخانه ای به ارزیابی و بررسی نظریه های مرتبط با سرچشمه های تنش و منازعه میان کشورها می پردازد و با نقد و تحلیل آن نظریه ها، نظریه ی تازه ای را در زمینه ی عوامل ایجادکننده ی تنش و منازعه در روابط کشورها ارائه می نماید.
    کلید واژگان: تنش, منازعه, ژئوپلیتیک, روابط بین الملل, دولت, ملت}
  • سیدجواد امام جمعه زاده، رئوف رحیمی
    افزایش نفوذ و سیطره بر جمهوری های مستقل آسیای مرکزی و قفقاز به منظور بهره برداری از منابع سرشار طبیعی این منطقه در استرات‍‍‍‍‍‍‍ژی کلان امریکا جای دارد. از این رو، امریکا تلاش دارد از طریق گسترش ناتو به این منطقه، ضمن تحقق این هدف، نفوذ روسیه را در این جمهوری ها کاهش دهد و همچنین مانع اتحاد یا ائتلاف منطقه ای با محوریت روسیه شود. از طرف دیگر، این استراتژی امریکا منافع سیاسی و اقتصادی روسیه را در منطقه تهدید می کند و از اینرو روسیه تلاش دارد با ایجاد منطقه حائل، مانع گسترش ناتو به منطقه شود. در نتیجه منافع روسیه و امریکا با توجه به موارد مذکور در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز از نوعی تضادا حکایت دارد.
    کلید واژگان: جنگ سرد جدید, نظام بین الملل, رقابت, توازن بازدارندگی, تنش, مدیریت بحران}
    Seyed Javad Emamjomehzadeh, Rauf Rahimi
    Increase of influence and dominance over independent republics of Central Assia and Caucasus in order to utilize the natural overflowing sources of this region is in immense strategy of America in future. Therefore, by expanding NATO into this region America is trying to decrease the influence of Russia in these republics and in the meantime fulfilling the above purpose and also to prevent the Russian-led regional union or association. On the other hand, this strategy of America is threatening the political and economic interests of Russia in the region. Thus, the Russia is attempting to prevent the expansion of NATO into the region by creating Buffer Zone. Consequently, according to the reasons mentioned above the interests of America and Russia in Central Asia and Caucasus are against each other. The Georgia’s aggressions to Ossetia and Abkhazia with green light of America displeasure and sever reflection of Russia to Georgia and base installation of military in this region and recognition of its independence proves the Russian endeavour to create Buffer Zone in order to prevent the expansion of NATO. This condition got some of critics to analyze and pay attention to new cold war discussion with regard to its use by Russia president Medvedev.But this article is planning to examine the hypothesis with regard to internal circumstances and new claims inside of America and Russia and international circumstances which are not comparable with period of Soviet Union no new cold war is anticipated and there would be no damage in two countries relations because it wont turn out to be advantageous for them in present term.
  • شبیه سازی تعاملی و آموزش مدیریت بحران: فنون جدید برای بهبود عملکرد
    سایموت بوث
    مترجم: حسین حسینی
    موضوع اصلی مقاله حاضر، آموزش مدیریت بحران است و به ویژه استفاده از فنون شبیه سازی را با تاکید بر دو عنصر مطرح می کند: تعاملی بودن (تصمیماتی که شرکت کنندگان در دوره شبیه سازی می گیرند، بخشی از واقعیت مورد تمرین را برای سایر شرکت کنندگان تشکیل می دهد) و تنش روانی (استفاده از فنون مختلف برای اینکه شرکت کنندگان تحت اجرای دو فشار روانی قابل توجهی قرار بگیرند و بدین وسیله، شباهت صحنه تمرین با واقعیت عینی به حداکثر برسد).
    کلید واژگان: شبیه سازی تعاملی, مدیریت بحران, تنش}
  • داریوش اخوان زنجانی

    در همایش 1996 در قطر، گروه کاری امنیت در خاورمیانه که یک زیر مجموعه از سازمان غیردولتی «زمینه مشترک» می باشد، کارشناسان راه حل های نوینی را برای حل معضلات خلیج فارس مورد بررسی قرار دادند. در این گردهمایی مشخص گردید که تنش در روابط دوجانبه مانع اصلی ایجاد یک نظام امنیتی فراگیر در منطقه خلیج فارس بوده و در این میان روابط کویت و عراق مهمترین منبع تنش در منطقه تلقی می شود. در نتیجه همایش هایی در هلند، اردن و مجددا در هلند (همگی در سال 1996) و سپس در لندن و قطر در سال 1997 برگزار شد تا با یافتن زمینه های مشترک برای حل اختلافات اقداماتی برای ایجاد اعتماد و نهایتا آشتی بین کویت و عراق صورت گیرد. مقاله حاضر براساس نتایج به دست آمده از ملاقاتهایی است که بین نمایندگان به معنای نخبگان غیرحکومتی و مردمی –مردم کویت و عراق در قالب فعالیت های سازمان های بین المللی غیردولتی- برای تحقق صلح انجام گرفته و در کتابی تحت عنوان زمینه مشترک: آشتی عراق و کویت منتشر شده است.

    کلید واژگان: عراق, کویت, سازمان های بین المللی, نظام امنیتی, تنش, آشتی}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال