جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "عدالت اجتماعی" در نشریات گروه "علوم سیاسی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «عدالت اجتماعی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
در مقاله حاضر نابرابری سلامت در بین گروه های آسیب پذیر جامعه و همچنین سیاستهایی که به منظور کاهش این نابرابری از سوی دولت اتخاذ میشود مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال است که سیاستهای پوشش همگانی سلامت در شکل دهی به تخصیص منابع به ویژه به گروه های آسیب پذیر مانند زنان، کودکان و اقشار محروم تا چه اندازه بر اجرای سیاست عدالت سلامت استوار بودهاند؟ فرضیه تحیقی بر این گزاره استوار است که عوامل جامعه شناختی و سیاسی تخصیص منابع برای تحول سلامت در ایران بیشتر مبتنی بر نابرابری های موجود در مراقبت های بهداشتی و مطالبه عدالت اجتماعی در این زمینه بوده است. یافته ها حاکی از این واقعیت است که توجه به گروه های آسیب پذیر از همان آغاز در دستور کار سیاستهای کلان جمهوری اسلامی در حوزه سلامت و درمان بوده و همواره باعث شده است که تصمیم گیران منابعی برای رفع این نابرابری ها اختصاص دهند و تمرکز خود را بیشتر بر این جمعیت های آسیبپذیر جامعه قرار دهند. نتیجه تحقیق نشان میدهد که علی رغم کاهش نابرابریها، همچنان حوزه سلامت به پایه ریزی و گسترش محورهای اساسی جهت استقرار عدالت اجتماعی در زمینه سلامت نیازمند میباشد که از آن جمله بیمه سلامت همگانی و چرخش از پوشش بیمه ای کارفرمامحور به پوشش بیمهای دولت محور؛ مراقبت های سلامت فرامکان از جمله پزشکی از راه دور و سلامت دیجیتال و در پایان تغییر پارادایم از حجم ارائه خدمات سلامت به ارزش ارائه خدمات سلامت میباشد. این مقاله به روش کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی است و داده ها از طریق فیش برداری از منابع کتابخانه ای و تحلیل اسناد جمع آوری شده است.
کلید واژگان: عدالت اجتماعی, برابری, حقوق بشر, بیمه دولت محور, سلامت همراهIn this article, the health inequality among the vulnerable groups of the society as well as the policies adopted by the government to reduce this inequality have been examined. This research seeks to answer the question that to what extent the universal health coverage policies have been based on the implementation of the health justice policy in shaping the allocation of resources, especially to vulnerable groups such as women, children, and the underprivileged? Hypothesis is based on the proposition that the sociological and political factors of resource allocation for health reform in Iran are mostly based on existing inequalities in health care and the demand for social justice in this field. The findings indicate the fact that attention to vulnerable groups has been on the agenda of the macro-policies of the Islamic Republic of Iran in the field of health and treatment since the very beginning and has always caused the decision makers to allocate resources to resolve these inequalities and focus more on these vulnerable populations of the society. The result of the research shows that despite the reduction of inequalities, the health sector still needs to establish and expand the basic axes for the establishment of social justice in the field of health, including universal health insurance and the rotation of insurance coverage; for example, employer-oriented government-oriented insurance coverage; remote health care, including telemedicine and digital health, and at the end of the paradigm shift from the volume of providing health services to the value of providing health services. This article is a descriptive-analytical qualitative method, and the data was collected by scanning library resources and document analysis.
Keywords: Social Justice, Equality, Human Rights, State-Oriented Insurance, Companion Health -
تحلیلی بر وضعیت عدالت اجتماعی در دولت سازندگی جمهوری اسلامی ایران
در ایران ، از دلایل رخ دادن انقلاب این بود که درون جامعه، عدالت و برابری برقرار شود و قشر محروم جامعه از بی عدالتی دور شود. عدالت همواره درون جوامع رضایتمندی و همراهی مردم را برای حکومتها به همراه دارد و مشروعیت حکومتها را تضمین می کند. بنابراین بعد از انقلاب یکی از دغدغه های مسئولان برقراری عدالت و دوری ازفساد بوده است. در دولتهای مختلف بعد از انقلاب ، این مهم، همواره در سخنان دولتمردان دیده و شنیده شده است. هدف اصلی در این مقاله، تحلیل وضعیت طبقه محروم در بعد از انقلاب اسلامی در دولت سازندگی می باشد. سوال اصلی مطرح شده این است که وضعیت طبقه محروم در دولت سازندگی پس از انقلاب اسلامی در ج.ا.ایران چگونه بوده است؟ برای پاسخ به این سوال ، از روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از یافته های کتابخانه ای و سایتهای اینترنتی، بهره برده شده است. یافته های تحقیق نشان می-دهند که با توجه به اینکه در دولت سازندگی ، اقداماتی در راستای فقرزدایی و کاهش فقر و برقراری عدالت انجام شده است ولی طبقه محروم در جامعه ایران وضعیت بهتری پیدا نکرده است و این طبقه، در جامعه روند کاهشی نداشته است.
کلید واژگان: عدالت اجتماعی, دولت, دولت سازندگی, جمهوری اسلامی ایران, انقلاب اسلامی, طبقه محرومAn Analysis of the Situation of Social Justice in the Construction Government of the Islamic Republic of IranIn Iran, one of the reasons for the revolution was to establish justice and equality within the society and to remove the deprived sections of the society from injustice. Justice always brings satisfaction and companionship of the people to the governments and guarantees the legitimacy of the governments. Therefore, after the revolution, one of the concerns of the authorities was to establish justice and fight against corruption. In different governments after the revolution, this importance has always been seen and heard in the words of statesmen. The main goal of this article is to analyze the situation of the deprived class after the Islamic revolution in the constructive government. The main question raised is that what has been the situation of the deprived class in the constructive government after the Islamic revolution in I.R. Iran? To answer this question, the descriptive-analytical method has been used using library findings and internet sites. According to several theories about the occurrence of revolutions, the theory of class struggle has investigated the role of economic factors in the occurrence of revolutions. The economic variable as a factor in the formation of the deprived class has caused the theoretical approach in this article to be the theory of class struggle. The results of the research findings show that, considering that in the constructive government, measures have been taken in the direction of poverty alleviation and poverty reduction and establishing justice, but the deprived class in the Iranian society has not found a better situation and this class has not had a decreasing trend in the society.
Keywords: Government, Islamic Revolution, Deprived Class, Islamic Republic Of Iran, Construction Government -
نشریه تمدن حقوقی، پیاپی 21 (پاییز 1403)، صص 213 -246پایه و اساس هر جامعه ای با تعلیم و تربیت افراد آن جامعه ارتباط مستقیم و شکل گیری شخصیت نسل جدید به عوامل مختلف درونی و بیرونی بستگی دارد. عوامل دخیل در تربیت متعدد و در عین حال دارای درجه خاصی از تاثیر می باشند. در میان این عوامل مختلف بیشترین تاثیر در تربیت به خانواده و مدرسه برمی گردد. تحصیل و آموزش رایگان و برخوداری از آن از حق های بشری و مصرح در قانون اساسی است. مدارس غیردولتی با مجوز مجلس شورای اسلامی تاسیس شدند. این مدارس مغایرتی با اصل تحصیل رایگان نداشته و با اصل حق آزادی و انتخاب آموزش و کسب علم اندوزی در اسلام، مشارکت در امور جامعه در مغایرت نمی باشند. مدرسه و نظام آموزشی می تواند نقش موثری در پیشگیری از وقوع جرم داشته باشد و در سال های اخیر، سند تحول نظام آموزشی، دفتر پیشگیری از آسیب های اجتماعی، طرح پیشگیری و درمان اعتیاد معتادان، سند تحول فضای مجازی و مشارکت دادن خانواده در امور مدرسه از جمله اقداماتی است که صورت گرفته است.کلید واژگان: مدارس غیردولتی, پیشگیری ازوقوع جرم, عدالت اجتماعیThe foundation of any society is directly related to the education and training of the members of that society and the formation of the personality of the new generation depends on various internal and external factors. The factors involved in education are numerous and at the same time have a certain degree of influence. Among these different factors, family and school impact education most. Free education and having it is one of the human rights and stipulated in the Constitution. Non-government schools were established with the permission of the Islamic Council. These schools do not conflict with the principle of free education and do not conflict with the principle of the right to freedom and choice of education and acquiring knowledge in Islam and participation in community affairs. The school and educational system can play an effective role in preventing the occurrence of crime and in recent years, the educational system transformation document, social damage prevention office, addiction prevention and treatment plan for drug addicts, virtual space transformation document, and family participation in affairs the school is one of the measures that have been taken.Keywords: Non-Governmental Schools, Crime Prevention, Social Justice
-
هدف مقاله حاضر بررسی وتحلیل حکمرانی و ایجاد حکومت جهانی با تاکید بر اندیشه های شهید مطهری و جان رالزمی باشد. روش پژوهش حاضر بر اساس ماهیت توصیفی- تطبیقی و بر اساس هدف کاربردی نگاشته شده است. یافته ها نشان می دهد در نزد شهید مطهری عدالت امری فطری است و تنها با پیوند قانون بشری با قانون الهی قابل دستیابی است و عدالت را واقعیتی تکوینی و خلقی می داند که نظام آفرینش آن را پدید آورده است، درحالی که در نظریه ی جان رالز عدالت امری مدنی است و با اجماع بشری در شرایط انصاف و اجماع به دست آمدنی است. این دو مبنا دو خروجی متفاوتی دارد، ولی نتیجه هر دو مبنا رقم زدن اصلاحات اساسی و شروع یک حکمرانی، جزء با حرکت در مسیر عدالت ممکن نیست؛ عدالت به منزله شاخص ها، عوامل و آثار مورد پیشرفت و توسعه و مختصات حکمرانی عادلانه و تعالی گرا ترسیم می گردد. به نوعی که هر دو نظریه برای حکومت به عنوان یکی از ارکان اصلی حقوق عمومی وظایفی در ایجاد عدالت اجتماعی قائل هستند و ایجاد عدالت اجتماعی را از راه قانون گذاری می پندارند، اما دیدگاه این دو متفکر از آنجا از هم فاصله می گیرد که منشا و مبانی این دیدگاه ها با یکدیگر کاملا متفاوت است. جان رالز از منظر لیبرالی و البته با جرح وتعدیل در آن و مطهری از منظر اسلام به ارائه نظریات خود در باب عدالت می پردازند.
کلید واژگان: حکومت جهانی, عدالت اجتماعی, حکمرانی, جان رالز, شهید مطهریIntroductionSocial justice is a fundamental concept in political philosophy and governance that addresses the fair distribution of resources, rights, and opportunities within a society. This concept has gained increasing importance in the contemporary world and significantly influences social development and policymaking. In this context, two prominent thinkers, Martyr Motahhari and John Rawls, have analyzed and articulated the concept of social justice from different perspectives. This article examines and analyzes governance and the establishment of a global government based on social justice, emphasizing these two intellectuals.
Research MethodologyThis research employs a descriptive-analytical and comparative approach. The data used in this study were collected through library research and an examination of scientific and philosophical texts. The aim of this research is to investigate and compare the viewpoints of Martyr Motahhari and John Rawls regarding social justice and governance.
Research FindingsMartyr Motahhari, as an Islamic thinker, views justice as an inherent principle rooted in human nature. He believes that justice exists naturally in the world and that its realization requires the integration of human law with divine law. Motahhari emphasizes that justice can only be achieved through adherence to divine and ethical principles in society and must be shaped according to religious teachings and Islamic values. He refers to the existential and creative realities established by the creation system, asserting that justice as a truth in society should aim to meet the basic needs of individuals and alleviate social and economic inequalities.On the other hand, John Rawls, with a liberal approach, considers justice as a civil matter that can be attained through human consensus under fair conditions. Rawls' theory particularly hinges on two foundational principles: first, every individual should have equal rights to fundamental liberties, and second, social and economic inequalities are only permissible if they benefit the least advantaged members of society. Rawls believes that achieving social justice requires individuals to engage in discussions from a position of neutrality and fairness, and laws must be designed to establish justice in society.
Comparative Analysis:
While Martyr Motahhari addresses justice from a theological and ethical perspective, emphasizing its inherent nature, Rawls approaches the concept from a humanistic and rational viewpoint. These two approaches differ not only in their foundations but also in their methodologies. Motahhari refers to Islamic and ethical principles and perceives justice as an existential reality, while Rawls emphasizes social and civil consensus and views justice from a contractual perspective.Both theories strive to create a just government and ensure social justice. However, while Motahhari sees justice as a divine and existential reality that must manifest in societal legal structures, Rawls argues that justice must be established through social and political processes with individuals' consensus under fair conditions.Regarding practical solutions for achieving justice, Motahhari emphasizes legislation based on Islamic and ethical principles, believing that laws must be designed to establish justice in society. In contrast, Rawls stresses the importance of creating social and political institutions as frameworks for achieving justice, asserting that social institutions should be designed to provide freedom and equality for all individuals.
ConclusionUltimately, both theories illustrate the significance of justice in governance and policymaking. Martyr Motahhari, from an Islamic perspective and with a focus on the inherent nature of justice, emphasizes the connection between human law and divine principles. Meanwhile, John Rawls, from a liberal standpoint and with an emphasis on human consensus, seeks a pathway to justice through social and political processes. Despite their fundamental differences in foundations and methodologies, these two viewpoints converge on a common point: the necessity for fundamental reforms and the effort to establish just governance, where justice is presented as an indicator of progress and development.
Keywords: World Government, Social Justice, Governance, John Rawls, Shahid Motahari -
گاهی از عدالت در جامعه سخن می گوییم که به عادلانه بودن یا نبودن مناسبات جامعه در تمام حوزه ها اشاره دارد و گاهی از ذهنیت و احساس مردم به وضعیت عدالت حرف می زنیم. ادراک عدالت همان ذهنیت مردم به وضعیت عدالت است که لزوما با وضعیت واقعی عدالت در جامعه یکسان نیست و این ادراک می تواند انسجام سیاسی و نظم اجتماعی را تحت الشعاع قرار دهد. بی توجهی به ادراک عدالت اجتماعی در نظام سیاسی- اجتماعی می تواند ما را با چالش های جدی، همچون کاهش مشارکت سیاسی و وفاق ملی مواجه کن؛ از این رو مهم ترین هدف مقاله بررسی عوامل موثر بر ادراک عدالت در جامعه سیاسی است. با این هدف، مسئله اصلی این است که چه عواملی بر شکل گیری این ادراک موثر است؟ عوامل متعددی بر ادراک عدالت تاثیر دارد که در دو دسته عوامل معرفتی و غیر معرفتی قابل تقسیم بندی هستند. این مقاله کوشیده است با روش توصیفی تحلیلی، عوامل غیر معرفتی موثر بر ادراک عدالت را تبیین کند و سپس با توجه به رابطه سیاست و رسانه، به ضرورت و راهکارهای اجمالی بهره برداری از رسانه برای اصلاح ادراک عدالت اجتماعی بپردازد. اساسا رسانه و نظام سیاسی رابطه بسیار مهمی با هم دارند که بدون توجه به ادراکات رسانه ای نمی توان نظام سیاسی را مدیریت کرد. مبتنی بر رابطه رسانه و سیاست، حکمرانی مطلوب زمانی اتفاق می افتد که دولت ها و حاکمیت ها از ظرفیت رسانه برای اصلاح ادراک عدالت اجتماعی کمک بگیرند.از آن جهت که دولت ها و رسانه های در حاکمیت و تمام رسانه هایی که مسئله ادراک عدالت را برای حیات سیاسی جامعه ضروری می شمارند، ذیل نظریه هایی مانند کاشت، چارچوب سازی، مارپیچ سکوت و غیره، باید برای این ادراک تلاش کنند. قوانین روان شناختی اجتماعی، رسانه، طبقه اجتماعی، احساس محرومیت و رفاه ذهنی ازجمله بحث های غیر معرفتی است که ادراک مردم نسبت به عدالت را می سازد.کلید واژگان: عدالت اجتماعی, ادراک عدالت, عوامل غیر معرفتی, عوامل اجتماعی, رسانهPolitical Science, Volume:37 Issue: 2, 2024, PP 141 -178Sometimes, we speak of justice in society, which refers to the fairness or unfairness of societal relations across all domains. Other times, we discuss people's perceptions and feelings about the state of justice. The perception of justice refers to how people mentally interpret justice, which does not necessarily align with the actual state of justice in society. This perception can significantly impact political cohesion and social order. Ignoring perceptions of social justice within a political-social system may lead to serious challenges, such as a decline in political participation and national unity. The primary goal of this article is to examine the factors influencing perceptions of justice within a political society. With this aim, the main question addressed is: What factors shape this perception? Numerous factors influence perceptions of justice, which can be divided into epistemic and non-epistemic categories. This article aims to analyze non-epistemic factors affecting the perception of justice using a descriptive-analytical method. It further explores, in terms of the relationship between politics and media, the need for and general strategies for leveraging media to enhance perceptions of social justice. Essentially, media and the political system share a vital relationship; without addressing media perceptions, a political system cannot be effectively managed. In terms of the media-politics relationship, optimal governance occurs when governments and authorities utilize media resources to improve perceptions of social justice. Governments, state-affiliated media, and other media outlets that consider perceptions of justice essential for societal political life must strive to shape this perception under theories such as cultivation, framing, and the spiral of silence. Social psychological principles, media, social class, feelings of deprivation, and subjective well-being are some of the non-epistemic factors that shape public perceptions of justice.Keywords: Social Justice, Perception Of Justice, Non-Epistemic Factors, Social Factors, Media
-
یکی از پرسش های اساسی در حوزه اندیشه سیاسی، پرسش از مفهوم، منشاء و غایت عدالت است. در مبانی اندیشه سیاسی اسلام نیز عدالت به عنوان اصل زیربنایی و جدایی ناپذیر آموزه های دینی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. علی (ع) به عنوان یکی از الگوهای عدالت پروری و عدالت گستری، در سیره حکومتی خویش با توجه به اوضاع نابسامان زمانه، بیش ترین اهتمام را در تحقق عدالت و اجرای صحیح آن با تفاسیر الهی و فطری داشته اند. لذا مفهوم و مقصد عدالت از نگاه ایشان می تواند در بستر تحلیل مقایسه ای با عدالت در سنت سیاست نامه نویسی نظام الملک بهتر فهم شود. بنابراین، پژوهش حاضر در صدد یافتن پاسخی به این پرسش است که عدالت در دیدگاه امام علی (ع) چه وجه تمایزی با عدالت در نوع نگرش سیاست نامه نویسان دارد؟ لذا با گردآوری داده های کیفی به شیوه اسنادی و همچنین روش توصیفی- تحلیلی موردی، عدالت در دیدگاه امام علی (ع) به مفهوم قسط در قرآن نزدیک تر بوده و از نوع عدالت اجتماعی است. این در حالی است که عدالت در سیاست نامه ها و مشخصا سیرالملوک خواجه نظام الملک با هدف محافظت و پاسداری از نظام قدرت در امر حکومت مداری معنا می شود.
کلید واژگان: امام علی(ع), عدالت, نهج البلاغه, سیاست نامه نویسی, سیرالملوک, خواجه نظام الملک, عدالت اجتماعیOne of the basic questions in the field of political thought is the issue of the concept, origin and goal of justice. In the foundations of Islamic political thought, justice has a special place as the fundamental and inseparable principle of religious teachings. Imam Ali (a.s.) in spite of the chaotic situation of the time and as one of the models of justice, in the reign of his ruling, he paid the most attention to the realization of justice and its correct implementation with divine and natural interpretations. Therefore, the concept and purpose of justice from Imam Ali (a.s.) point of view can be better understood in the context of a comparative analysis with justice in the policy writing tradition of Nizam al-Mulk. Therefore, the current research is trying to find an answer to this question, what is the difference between justice in the view of Imam Ali (a.s.) and justice in the type of attitude in “Siasatnameh”? So, by collecting qualitative data in the documental way as well as descriptive-analytical case method, justice in the view of Imam Ali (a.s.) is closer to the concept of Justice in the Qur'an and is a type of social justice. Justice is defined in Books of Politics and specifically Siral Muluk Khaja Nizamul Malik with the aim of protecting and supporting the system of power.
Keywords: Imam Ali (A.S.), Justice, Nahj Ul-Balagha, Books Of Politics, Sir Al-Muluk, Khwaja Nizam Al-Mulk, Social Justice -
عدالت اجتماعی مطالبه ای دیرین در تاریخ معاصر ایران بوده که از زمان انقلاب مشروطه و ذیل گفتمان چپ وارد فرهنگ سیاسی ایران شد. در دوره پهلوی دوم، عدالت خواهی با روندهای سیاسی به شدت درهم آمیخت و پیوندهای عمیقی با مسئله مشروعیت سیاسی یافت. این امر منجر به مشروعیت زدایی از رژیم مستقر با رویکرد عدالت خواهانه و بهره گیری از سیاست عدالت به مثابه یک منبع جامعه شناختی مشروعیت در نظام جایگزین گردید. در مقاله پیش رو، روند تاریخی مذکور با رویکرد جامعه شناختی و به روش توصیفی تحلیلی مورد واکاوی قرار می گیرد. مقاله در صدد پاسخ به این پرسش است که سیاست عدالت توزیعی و جهت گیری شده به سمت فرودستان چگونه به یکی از مهمترین منابع مشروعیت در نظام جمهوری اسلامی تبدیل شد؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که سیاست مذکور برساخته انحصاری جمهوری اسلامی نیست، بلکه محصول یک روند تاریخی است که غالب نیروهای سیاسی ایران معاصر در ایجاد آن نقش داشته اند. جمهوری اسلامی ایران بواسطه پایگاه گسترده خود از زمان تاسیس در میان اقشار آسیب پذیر، امکان بهره گیری مطلوب از این منبع مشروعیت بخش را داشته است. واکاوی پیوند مشروعیت سیاسی و عدالت اجتماعی به مثابه یک امر تاریخی، از دوران پیش تا پس از انقلاب، هدف اساسی پژوهش حاضر است.کلید واژگان: مشروعیت سیاسی, مشروعیت یابی, عدالت, عدالت اجتماعی, جمهوری اسلامی ایرانSocial justice has been a long-standing demand in Iran's contemporary history, which entered Iran's political culture since the constitutional revolution and under the left discourse. During the second Pahlavi period, the desire for justice was strongly intertwined with political trends and found deep connections with the issue of political legitimacy. This led to the delegitimization of the established regime with a justice-seeking approach and the use of justice policy as a sociological source of legitimacy in the alternative system. In the following article, the mentioned historical process is analyzed with a sociological approach and descriptive and analytical method. The article aims to answer the question that how the distributive justice policy directed towards the poor, became one of the most important sources of legitimacy in the Islamic Republic of Iran. The findings of the research indicate that the aforementioned policy is not the exclusive creation of the Islamic Republic, but rather the product of a historical process that the majority of contemporary Iranian political forces have played a role in creating it. The Islamic Republic of Iran has had the opportunity to take advantage of this legitimizing source due to its wide base among the lower classes since its establishment.Analyzing the link between political legitimacy and social justice as a historical matter, from before to after the revolution, is the main goal of this research.Keywords: Political Legitimacy, Legitimation, Justice, Social Justice, Islamic Republic Of Iran
-
اهمیت یافتن توسعه در ایران پس از پدیدار شدن نظم نوین صنعتی در غرب، دست آویزی شد تا مناقشه بر سر چگونگی مواجهه ایران با پدیده توسعه اقتصادی بالا گیرد. در تاریخ معاصر ایران نخبگان غرب گرا علت عقب ماندگی ایران را پیروی نکردن از شیوه هایی دانسته اند که غرب از رهگذر آن به توسعه رسید. از این رو بخصوص در دوره پهلوی برنامه ریزی توسعه با رویکردی غرب محور در پی رفع این عقب ماندگی ها اجرا شد. بی شک تحقق انقلاب اسلامی را می توان به عنوان مواجهه ای با این سبک از مدرنیزاسیون دانست. امری که انتقادات جدی برخی متفکران را در پی داشت. سیدمرتضی آوینی که این مقاله به بررسی اندیشه وی پیرامون اقتصاد توسعه می پردازد، از جمله همین اندیشمندان است. پژوهش حاضر در پی بررسی این پرسش است که اندیشه آوینی در باب توسعه گرایی بر چه مولفه هایی استوار است؟ یافته های پژوهش موید آن است که آوینی ضمن همراهی با برخی اندیشه های سلبی پساتوسعه گرایان به نقد توسعه غربی پرداخته است. هرچند وی پا را از رویکرد پساتوسعه فراتر می گذارد و تحت تاثیر اندیشه های انقلاب اسلامی و مبتنی بر مولفه ها و ارزش های اسلامی و بومی همچون هویت مذهبی و عدالت اسلامی، به ارائه نسخه بدیلی از توسعه (پیشرفت همراه با معنویت) می پردازد؛ تا بدین صورت از نظر ایجابی به مهمترین دغدغه خود در زمینه مقوله پیشرفت پاسخ دهد. روش این مقاله گراندد تئوری و شیوه گردآوری داده ها بر اساس روش کتابخانه ای خواهد بود.کلید واژگان: پساتوسعه, سیدمرتضی آوینی, بدیل های توسعه, جهان سوم, هویت, عدالت اجتماعی, پیشرفت همراه با معنویتJournal of Contemporary Research on Islamic Revolution, Volume:6 Issue: 19, Winter 2024, PP 109 -131It became significant in finding development in Iran after the emergence of the new industrial order in the West that leads to a debate on how Iran should confront the phenomenon of high economic development. In contemporary Iranian history, Western-oriented elites have attributed Iran's backwardness to not following the methods that the West used to achieve development. Therefore, especially during the Pahlavi era, development planning with a Western-centric approach was implemented to address this backwardness. Undoubtedly, the realization of the Islamic Revolution can be considered as a confrontation with this style of modernization, which has led to serious criticisms from some thinkers. The present study examines the Sayyid Mortaza Avini’s thoughts on development economics, who is one of these intellectuals. This paper aims to investigate the question of ‘What components Avini's thought on development is based on?’ The findings indicated that Avini has criticized Western development while also aligning with some post-development thinkers. Although he goes beyond the post-development approach and, influenced by the ideas of the Islamic Revolution and based on Islamic and indigenous elements such as religious identity and Islamic justice, he presents an alternative version of development (progress accompanied by spirituality). This way, he addresses his most important concern regarding the issue of progress positively. The method of this article will be grounded theory and data collection based on library research.Keywords: Post-development, Sayyid Mortaza Avini, development alternatives, Third World, Islamic Revolution, Identity, Social Justice
-
عدالت اجتماعی یکی از دلالت های مفهوم عدالت است که منظور از آن تخصیص «منصفانه ی» منابع دریک جامعه است.به این معنا قانون باید به سطح قابل قبولی از عدالت واقعی و رسمی دست یابد و باید توزیع منصفانه منابع و برابر فرصت ها را تضمین کند،مبحث مقاله فرارو، تامل در باب ابعاد عدالت اجتماعی در منظومه فکری آیت الله خامنه ای است. در این راستا،پژوهش این پرسش را مطرح می کندکه عدالت اجتماعی دردیدگاه مقام معظم رهبری چگونه صورت بندی می شود؟ذیل این پرسش کلان،پرسش های جزئی تر هم مطرح می شود.مقاله با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کمی و کیفی انجام شده وفرضیه اصلی مقاله این است که حضرت آیت الله خامنه ای،با رویکردی تلفیقی از جنبه های نظری و عملی،مفهومی از عدالت اجتماعی ارائه می دهدکه برای سیاستگذاری،جنبش عدالت پژوهی وتحقق اهداف جمهوری اسلامی ایران کاربرد دارد.یافته های پژوهش،نشان می دهد که عدالت اجتماعی درنظرگاه آیت الله خامنه ای،به معنای تقسیم صحیح فرصت ها،توزیع یکسان منابع و برابری افراددر مقابل قانون است،نظریه پردازی درباره عدالت اجتماعی را لازم میداند، پیشرفت را در چارچوب عدالت اجتماعی مطرح کرده و خواستار توزیع بدون تبعیض منابع میان اقشار و مناطق گوناگون کشور است. وانگهی، مقام معظم رهبری، موانع و آسیب هایی را برای عدالت اجتماعی ترسیم می کنند که می تواند به رفع فقر، کاهش شکاف طبقاتی، رفاه و پیشرفت جامعه ای توام با عدل منجر شود.کلید واژگان: آیت الله خامنه ای, نظریه داده بنیاد, کدگذاری, عدالت اجتماعی, رفع فقر, پیشرفتExplaining the dimensions of social justice in the intellectual system of Ayatollah KhameneiAbstractSocial justice is one of the implications of the concept of justice, which means the "fair" allocation of resources in a society. In this sense, the law must achieve an acceptable level of real and formal justice and must guarantee the fair distribution of resources and equal opportunities.The topic of the next article is reflection on the dimensions of social justice in the intellectual system of Ayatollah Khamenei. In this regard, the research raises the question of how social justice is formulated in the view of the Supreme Leader. Below this big question, more detailed questions are raised. The article was carried out using quantitative and qualitative content analysis method and the main hypothesis of the article is that Ayatollah Khamenei, with a combined approach of theoretical and practical aspects, presents a concept of social justice that is useful for policy making, the justice movement and the realization of goals. The Islamic Republic of Iran is used.The findings of the research show that social justice in the opinion of Ayatollah Khamenei means the correct distribution of opportunities, the equal distribution of resources and the equality of people before the law, he considers it necessary to theorize about social justice, progress in the framework of social justice He raised and demanded a non-discriminatory distribution of resources among different strata and regions of the country. Wanghi, the Supreme Leader, outlines the obstacles and damages for social justice that can lead to the elimination of poverty, reduction of class gap, prosperity and progress of a just society.Wanghi, the Supreme Leader, outlines the obstacles and damages for social justice that can lead to the elimination of poverty, reduction of class gap, prosperity and progress of a just society. Wanghi, the Supreme Leader, outlines the obstacles and damages for social justice that can lead to the elimination of poverty, reduction of class gap, prosperity and progress of a just society.Keywords: Ayatollah Khamenei, foundation data theory, Coding, Social Justice, Poverty alleviation, Progress
-
عدالت اجتماعی یکی از مفاهیم سازنده فرهنگ سیاسی جامعه ایران است و غفلت از آن می تواند به ایجاد فاصله میان ذهنیت جامعه، نخبگان و سیاستمداران در باب سیاست ورزی مقبول ایرانی منجر شود. با توجه به نقش مردم در معناسازی از عدالت اجتماعی از نظر والزر، در این پژوهش تلاش شد به این پرسش پاسخ داده شود که آیا می توان از نظریه برابری پیچیده جهت فهم عدالت اجتماعی از منظر ایرانیان بهره برد؟ به منظور پاسخ به آن از نظریه همروی به عنوان روش تطبیق نظریه (متن) بر جامعه (زمینه) بهره گرفته شد و تلاش برای پاسخ به پرسش های انتقادی طرح شده به بازطراحی نظریه برابری پیچیده تحت عنوان سیاست عدالت محور منجر گردید. سیاست عدالت محور با تمرکز بر جامعه ایران اسلامی و خیر اجتماعی قدرت سیاسی بر آن است که قدرت سیاسی با سایر خیرهای اجتماعی دارای عرصه مشترک است، فهم ها در اندیشه یک فرد دارای سرمنشاهای مجزا از یکدیگر نیست، فهم کامل معناسازی اجتماعی از قدرت سیاسی آن هنگام میسر است که میان متن و زمینه همراهی ایجاد کنیم و نیز در یک جامعه، از قدرت سیاسی ممکن است معانی اجتماعی متعددی ساخته شود.
کلید واژگان: ایران, برابری پیچیده, عدالت اجتماعی, قدرت سیاسی, نظریه همروی, والزرPolitical Knowlwdge, Volume:20 Issue: 1, 2024, PP 273 -294Social Justice is one of the concepts that make up the political culture of Iranian society, and neglecting it can lead to a gap between the mentality of society, elites, and politicians regarding acceptable Iranian politics. Considering the role of the people in making sense of justice according to Walzer, in this research, an attempt was made to answer the question of whether it is possible to use the theory of complex equality to understand political justice from the perspective of Iranians. To answer it, the theory of confluence was used as a method of applying the theory (text) to society (context) and the attempt to answer the critical questions raised led to the redesign of the theory of complex equality under the title of justice-oriented politics. A justice-oriented politics with a focus on the Iranian Islamic society and the social good of political power is that political power has a common field with other social goods, understandings in the thought of a person do not have separate origins from each other, a complete understanding of social meaning-making is possible from political power. It is to create a connection between the text and the context, and also in a society, political power may have many social meanings.
Keywords: Complex equality, Confluence ttheory, Iran, Michael Walzer, Political justice, Political power -
هدف مقاله حاضر بررسی آسیب شناسانه سیاستگذاریهای کلان در خصوص زنان سرپرست خانوار است. مقاله به دنبال پاسخ به این سوال است که سیاستگذاریهای پس از انقلاب در ارتباط با زنان سرپرست خانوار، از نظر آسیب شناسی چگونه است؟ فرضیه مقاله می گوید سیاستگذاری در این حوزه مبتنی بر عدالت اجتماعی، توانمندسازی زنان و تبعیض مثبت است با این حال در حوزه هایی همچون کم توجهی به سیاستگذاری فرهنگی، عدم تعریف واحد و نبود یک رویکرد همه جانبه گرایانه و موازی کاری نهادی دارای آسیب می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد سیاستگذاری ها در طول نیم قرن اخیر، در راستای ارائه حمایتهای موثر، به خصوص در عرصه اقتصادی روشن و صریح بودهاند، با این وجود، در پنج بعد قابل آسیبشناسی هستند و به نظر میرسد که به مثابه مولفهای مهم در کند شدن روند توانمندسازی و یا اجرای عدالت اجتماعی نقش بازی کرده اند. فقدان یک تعریف واحد از زنان سرپرست خانوار، عدم رهیافت همه جانبه گرایانه و یا دیرهنگام به مسئله توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، تاکید بر سیاستهای اقتصادی و کمتوجهی به سیاستگذاریهای فرهنگی؛ تعدد و تکرار قوانین و ایجاد نهادهای موازیکار؛ عدم اجرا و یا تاخیر در اجرای قوانین و مقررات مصوب در این آسیبشناسی شناخته شده اند. به نظر میرسد برای بهبود وضعیت توانمندیسازی هر چه بیشتر زنان سرپرست خانوار و اجرای موثرتر عدالت در ارتباط با آنها، نیاز است که بخشی از سیاستگذاریها تصحیح و یا مورد بازبینی قرار گیرند. روش این مقاله روش توصیفی-تحلیلی است.
کلید واژگان: زنان سرپرست خانوار, آسیبشناسی, سیاستگذاری کلان, عدالت اجتماعی, توانمندسازی زنانThe purpose of this article is to analyze the macro-policies regarding women heads of the household. The article seeks to answer the question, what is the pathology of post-revolutionary policies related to women heads of households? The hypothesis of the article says that policy-making in this area is based on social justice, women's empowerment and positive discrimination, however, in areas such as lack of attention to cultural policy-making, the lack of a single definition and the absence of an all-round approach and parallel institutional work, there is a disadvantage. is. The results of the research show that during the last half century, policies have been clear and explicit in order to provide effective support, especially in the economic field, however, they can be identified in five dimensions and it seems It turns out that they have played a role as an important component in slowing down the process of empowerment or the implementation of social justice. Lack of a single definition of female heads of household, lack of comprehensive or late approach to the issue of empowering female heads of household, emphasis on economic policies and little attention to cultural policies; The multiplicity and repetition of laws and the creation of parallel institutions; Non-implementation or delay in the implementation of approved laws and regulations are known in this pathology. It seems that in order to improve the empowerment of female heads of households and more effectively implement justice in relation to them, it is necessary to correct or revise some of the policies. This article is compiled by descriptive-analytical method.
Keywords: women head of household, Pathology, macro policy making, Social Justice, Women's empowerment -
پژوهشنامه انقلاب اسلامی، پیاپی 49 (زمستان 1402)، صص 103 -120هدف
با پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) و بر اساس ایدئولوژی اسلام شیعی، نگاه به موضوع عدالت به مثابه یکی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی در راس برنامه های این نظام قرار گرفت. در واقع، انقلاب اسلامی به مثابه حرکتی احیاگرانه و تمدن ساز که در پی تحقق جامعه ای مطابق با ارزش های اسلامی بود، به انگاره ها و مفاهیم کلیدی و جامعه ساز، همچون عدالت، توجه ویژه ای کرد تا بتواند با بازتفسیر آن، بنیاد جامعه ای نو را پی افکند. لذا مسئله اصلی در این پژوهش معنایابی گفتمان عدالت اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران می باشد.
روش شناسی پژوهش:
برای تحلیل داده های نظری در این مقاله از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده و تلاش شد تا نظریه عدالت اجتماعی را در ساحت اجرایی جمهوری اسلامی تبیین نماید.
یافته هایافته های پژوهش حاکی از آن است که مسئله عدالت از حیث نظر و عمل در دولت های مختلف کاملا متفاوت بوده به گونه ای که در برخی دولت ها، اجرای عدالت به اهداف عالیه انقلاب اسلامی نزدیکتر بوده اما در زمان دولت های دیگر، فاصله معناداری یافته است.
نتیجه گیریبه رغم آن که شعار عدالت اجتماعی و اجرای آن از سیاست های اصلی و محوری دولت های بعد از انقلاب بوده، مسئله عدالت در کارنامه جمهوری اسلامی ایران تا به امروز وضعیت خوبی نداشته است، به گونه ای که چالش ها همچنان بازتولید می شود و کشور ما در چهار دهه گذشته با مشکلات نظری و عملی زیادی روبه رو گردیده است .
کلید واژگان: عدالت اجتماعی, گفتمان, شکاف طبقاتی, تورم, معنایابی -
پژوهشنامه انقلاب اسلامی، پیاپی 49 (زمستان 1402)، صص 145 -168هدف
مقاله حاضر بدنبال آن است که از مسیر بازخوانی و بازاندیشی اندیشه شش متفکر محوری انقلاب اسلامی (امام خمینی، علامه طباطبایی، شهید صدر، شهید بهشتی، شهید مطهریرحمه الله علیهم و مقام معظم رهبری) بتواند صورت بندی نظری مسنجم پیرامون عدالت اجتماعی ارائه کند و از رهگذر تولید یک نظریه اسلامی در باب عدالت تا حد زیادی از تشتت در سیاست گذاری ها، برنامه ریزی ها و اقدامات گوناگون و بعضا متناقض دولت های مختلف جمهوری اسلامی با شعار و پرچم عدالت جلوگیری نماید.
روش شناسی پژوهش:
بدین منظور با بهره گیری از روش فراتحلیل، ابعاد و اضلاع نظریه اسلامی عدالت اجتماعی پایه ریزی شده است.
یافته هاصورت بندی به دست آمده از برآیند اندیشه متفکران مذکور، عدالت را به «قوام و توازن» تعریف کرده است که خود را در 3 رکن اصلی «حکمرانی سیاسی»، «پیوندهای اجتماعی» و «تبادلات اقتصادی» تجلی می دهد.
نتیجه گیریجاری شدن عدالت در ارکان فوق جامعه ای را تصویرپردازی می کند که در آن «استقرار ولایت سیاسی الهی»، «انسجام اجتماعی» و «معیشت متوازن» حاکمیت دارد. بنابراین هر نوع سیاست گذاری و مداخله اجتماعی باید حافظ و تقویت کننده ارکان اصلی و محوری جامعه عادلانه باشد. این نظریه در شکل تفصیلی خود می تواند منطقی برای طراحی، اجرا و ارزیابی سیاست های بین المللی، ملی و محلی قرار گیرد.
کلید واژگان: عدالت اجتماعی, قوام و توازن, نظریه اسلامی عدالت, ولایت, انسجام اجتماعی -
موضوع مقاله حاضر، بررسی نظریه دولت در ایران بعد از انقلاب و امکان سنجی تیوریک آن با نظریه «جماعتگرایانه» است. به عبارت دیگر، بررسی جایگاه و نقش دولت در مکتب فکری جماعت گرایی با کاربست آن در ایران پس از انقلاب موضوعی است که این مقاله قصد بررسی آن را دارد. سیوال اصلی این پژوهش این است که دولت جمهوری اسلامی با شاخصههای خاص از جمله نظریه ولایت فقیه، تا چه میزان با تیوری جماعتگرایانه انطباق دارد؟ فرضیه اصلی تحقیق این است که دولت عصر جمهوری اسلامی با تاکید بر شاخصهایی همچون آزادی، عدالت اجتماعی و تلاش برای هدایت انسان ایرانی به سوی خیر، با نظریه مذکور از دولت همخوانی دارد. جماعت گرایان معتقد به اندیشه دولت کمال گرا هستند که متضمن هدایت اخلاقی افراد در چارچوب سنت های فرهنگی اجتماع خود میباشند. نتایج تحقیق نشان میدهد که دولت در عصر جمهوری اسلامی با شاخصهایی همچون اعتقاد به خاستگاه غیرفردی، فضیلتگرایی و در پیشگرفتن سیاستهای معطوف به خیر عمومی و عدالت اجتماعی در چارچوب تیوری جماعتگرایانه حرکت کرده است. روش تحقیق در این پژوهش کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی است و دادهها به شیوه کتابخانهای و از طریق فیشبرداری از منابع مختلف گردآوری شدهاند.کلید واژگان: جماعت گرایی, ایران, انقلاب, دولت, عدالت اجتماعیThe subject of this article is the investigation of the theory of the state in Iran after the revolution and its theoretical feasibility with the "collectivist" theory. In other words, examining the position and role of the state in the collectivism school of thought with its application in Iran after the revolution is the subject that this article intends to investigate. The main question of this research is to what extent the government of the Islamic Republic of Iran conforms to the collectivist theory with certain characteristics, including the theory of religious authority. The main hypothesis of the research is that the government of the era of the Islamic Republic, emphasizing indicators such as freedom, social justice and trying to guide Iranian people to good, is consistent with the aforementioned theory of the government. Congregationalists believe in the idea of a perfectionist state, which implies the moral guidance of individuals within the framework of the cultural traditions of their community. The results of the research show that the government in the era of the Islamic Republic has moved with indicators such as belief in non-individual origin, virtuousness and in pursuing policies aimed at public good and social justice within the framework of collectivist theory. . The research method in this qualitative study is descriptive-analytical, and the data was collected in a library manner and through sampling from various sources.Keywords: Collectivism, Iran, Revolution, Government, Social Justice
-
عدالت در طول تاریخ در اندیشه مکاتب و فیلسوفان گوناگون معانی متفاوتی داشته است این تحقیق با تطبیق دومفهوم ازعدالت یعنی عدالت اجتماعی رالز و عدالت نیولیبرالی فریدمن و هایک با شعارها و عملکرد دولت احمدی می خواهد با روش تحلیلی و توصیفی به این سیوال پاسخ دهد که آیا دولت های نهم و دهم که با شعار تامین عدالت اجتماعی روی کار آمدند توانستند در نهایت به اهداف خود رسیده و عدالت اجتماعی را بر قرار سازند؟ فرضیه این پژوهش این است که در نهایت علی رغم شعار عدالت اجتماعی در نهایت احمدی نژاد نیز همانند دولت های پیشین خود به سیاست های نیولیبرالی ادامه داده داده و نتوانسته به شعار عدالت اجتماعی جامه عمل بپوشاند. آنچه که با توجه به بررسی سیاستها و آمارها مشخص شد این است که هرچند سیاست هایی مقطعی و کم اثر همچون مسکن مهر در راستای عدالت اجتماعی به کار گرفته شد اما در نهایت این سیاستها به دلیل ضعف کارشناسی و عدم تلاش برای تغییر ریل اقتصادی نتوانستند اهداف این دولت را محقق سازند و اگرچه در بعضی سالها به شکلی مقطعی شاخص هایی چون ضریب جینی را تغییر دادند اما در نهایت دولت دهم با شاخص های منفی از نظر عدالت اجتماعی به کار خود پایان دادکلید واژگان: عدالت اجتماعی, نئولیبرالیسم, احمدی نژاد, اقتصاد سیاسی, تعدیل اقتصادیThroughout history, justice has had different meanings in the thought of various schools and philosophers. This research, by applying two concepts of justice, i.e. Rawls's social justice and Friedman's and Hayek's neoliberal justice, with the slogans and performance of the Ahmadi government, wants to answer this question with an analytical and descriptive method. The 9th and 10th governments that came to work with the slogan of providing social justice, were they able to finally achieve their goals and establish social justice? The hypothesis of this research is that in the end, despite the slogan of social justice, Ahmadinejad, like his previous governments, continued with neoliberal policies and failed to fulfill the slogan of social justice. What was determined by examining the policies and statistics is that although partial and low-impact policies such as Mehr housing were used in the direction of social justice, in the end these policies failed to achieve their goals due to the weakness of expertise and the lack of efforts to change the economic track. make this government a reality and although in some years they temporarily changed indicators such as the Gini coefficient, in the end the 10th government ended its work with negative indicators in terms of social justiceKeywords: Social Justice, neoliberalism, Ahmadinejad, Political Economy, economic adjustment
-
رقابت های انتخاباتی سال 92 در شرایطی آغاز شد که بهم ریختگی شرایط اقتصادی تحت تاثیر سیاست های دولت دهم سبب بالا رفتن نرخ ارز، افزایش نابرابری ها وتورم افسارگسیخته شده بود در چنین شرایطی دولت یازدهم با شعار تدبیر و امید آغاز شد هدف پژوهش پیش رو بررسی تحلیلی و توصیفی سیاستهای اقتصادی و اجتماعی در دوران هشت ساله ریاست جمهوری حسن روحانی از منظر تحقق عدالت اجتماعی است آنچه که پژوهش پیش رو در بررسی خود به آن رسیده است نشان می دهد که این دولت اگر چه در دوره اول خود با تکیه بر رویکرد غرب گرایانه موفقیت های موقتی داشته است اما در نهایت به دلیل بی عملی و تکیه زیاد برغرب همان مسیر دولت احمدی نژاد را دنبال نموده و تحت تاثیر رویکردهای نیولیبرالیستی حاکم بر اقتصاد ایران نه تنها نتوانست به نابرابری های اجتماعی پایان دهد بلکه به این نابرابری ها افزود. این تحقیق از ابتدا در تلاش است به این سیوال پاسخ دهد که رویکردها و شرایط اقتصادی در دولت روحانی چه تاثیری بر حوزه عدالت اجتماعی در جامعه ایران داشته است و این فرضیه را دنبال نموده که غلبه رویکردهای نیولیبرالیستی بر سیاست های اقتصادی، تحقق عدالت اجتماعی را دردولت اول روحانی با چالش مواجه ساخت علاوه بر این تشدید تحریم های اقتصادی و ضعف مدیریت اقتصادی در دوره دوم دولت شرایط عدالت اجتماعی را با مشکل بزرگتری روبرو ساختکلید واژگان: عدالت اجتماعی , اقتصاد سیاسی, برجام, دولت روحانیThe election contests of 1992 started in a situation where the chaos of the economic conditions under the influence of the policies of the tenth government caused the exchange rate to rise, the inequality increased and inflation was rampant. Analytical and descriptive economic and social policies during the eight-year presidency of Hassan Rouhani from the point of view of the realization of social justice, what the research has reached in its investigation shows that this government, although in its first period, relied on the western approach Garianeh has had temporary successes, but in the end, due to inaction and relying too much on the West, he followed the same path as the Ahmadinejad government, and under the influence of the neoliberal approaches governing Iran's economy, he not only failed to end social inequalities, but also increased these inequalities. From the beginning, this research is trying to answer the question that the approaches and economic conditions in Rouhani's government have had an impact on the field of social justice in Iranian society, and it has followed the hypothesis that the predominance of neoliberal approaches over economic policies will lead to the realization of social justice. In the first Rouhani government, he faced the challenge, in addition to the intensification of economic sanctions and the weakness of economic management, in the second term of the government, the conditions of social justice faced a bigger problem.Keywords: Social justice, policy economic, JCPOA, Rouhani's government
-
مفهوم آزادی و عدالت اجتماعی از مفاهیمی آرمانی اند که جایگاه ویژه در زیست اجتماعی دارند و آدمیان خواهان تعیین آن در عرصه فردی و اجتماعی هستند. دراین جهت مفهوم احقاق حق از عناصر عدالت اجتماعی بوده که با فراگیری در جامعه، افراد به حقوق شایسته خود دست می یابند. آزادی هم به عنوان حقوق آدمی با بودگی عدالت قابل تحقق است. براین اساس عدالت اجتماعی اقتضای ایجاد اجتماع مدنی و تعیین قواعد که تفاهم افراد در اجتماع است به عنوان صفت قواعد، وضع، اجرا و مجریان قواعد برای تنظیم مناسبات اجتماعی برای محدود کردن آزادی برای تامین مصالح و منافع همگان می باشد. این پژوهه با روش پژوهش توصیفی- تحلیلی براساس منابع کتابخانه ای درپی صورت بندی چگونگی رابطه عدالت اجتماعی و آزادی در گفتمان های متعدد و نهج البلاغه و تبیین امکان تحقق توامان این دو مفهوم در زیست اجتماعی در این گفتمان ها است. ناهمسانی روی آوری گفتمان ها درباره پیوند میان آزادی و عدالت اجتماعی، از یافته های جستار حاضر است. براین اساس برخی رایشان به اولویت آزادی و گروهی به عدالت اجتماعی است، حال آن نهج البلاغه همکنشی و هم حضوری این مفاهیم را در عرصه اجتماعی روا دانسته است.
کلید واژگان: آزادی, حقوق, تکلیف, عدالت اجتماعی, نهج البلاغهThe concept of freedom and social justice is one of the ideal concepts that have a special place in social life and people want to define it in the individual and social arena. It seems that the concept of entitlement is one of the elements of social justice that by learning in the society, people get their deserved rights. Freedom as a human right can be realized with justice. Therefore, the basis of social justice is the necessity of creating a civil society and determining the rules that are the understanding of people in the society as the attribute of rules, establishing, implementing and enforcing rules to regulate social relations to limit freedom to provide interests and interests of all. This study, with the descriptive-analytical research method based on library sources, seeks to formulate the relationship between social justice and freedom in various discourses and Nahj al-Balagheh and to explain the possibility of the realization of these two concepts in social life in these discourses. The way of approaching the discourses about the conflict between freedom and social justice is not the same. Some of them vote for the priority of freedom and some of them for social justice, but Nahj al-Balagheh considered interaction and presence of these concepts to be valid in the social arena.
Keywords: freedom, Rights, responsibility, Social Justice, Nahj Al-Balagha -
عدالت اجتماعی، از جمله مقولاتی است که همواره با تفکرات اصیل بشر همراه بوده و با وجود همه اختلاف آراء در این بحث، غالبا از ارزش معنوی برخوردار بوده است. دیدگاه شهید مطهری در مساله عدالت، مبتنی بر نظریه فطرت ایشان است که هم در حوزه حقوق و فقه و هم در بحث فلسفه سیاست تاثیرگذار است. طبق این دیدگاه، دستورهای اسلام تابع حسن و قبح واقعی بوده و حق و عدالت واقعیت دارند، لذا می توان مبانی حقوقی اسلامی را به دست آورد. دو امر باعث ایجاد علاقه بین حق و ذی حق است: علیت غایی (که باعث ایجاد حق بالقوه شده و ریشه حقوق طبیعی مساوی بین افراد است) و علیت فاعلی (که باعث ایجاد حق بالفعل شده و ریشه حقوق اکتسابی متفاوت در افراد است). ابتناء عدالت اجتماعی بر فطرت، زمینه طرح مقولاتی نظیر عدالت جهانی و عدالت بین نسلی را نیز فراهم کرده است. از نکات ارزشمند نظریه عدالت فطری در میان آراء متکثر فلاسفه، نظم معقولی است که به اندیشه مدینه فاضله می دهد و نقطه کانونی آن، پیشرفت جامعه از دو جنبه مادی و معنوی، و بسترسازی تحقق استعدادهای فطری فرد و جامعه است که این امر با فراهم کردن زمینه مسابقه و امکانات عادلانه برای رقابت آزادانه افراد در جهت بروز استعدادهای ذاتی شان محقق می گردد. در این مقاله، نظریه عدالت مبتنی بر فطرت مورد واکاوی قرار گرفته است.کلید واژگان: عدالت اجتماعی, فطرت, حقوق طبیعی و اکتسابی, حکومت مطلوب, شهید مطهریSocial justice is among the concepts that have always been accompanied by the original thoughts of humanity. Despite all the differences of opinion in this matter, it has been endowed with spiritual value. Ayatollah Mutahhari's perspective on justice is based on his theory of human nature (fitrah), which influenced his approach to various fields, including law, jurisprudence and political philosophy. According to his attitude, Islamic rules are based on rational goodness and badness. Consequently, right and justice are real. In fact, this attitude demonstrates the foundations of Islamic law. Two things create connection between right and possessor of right: ultimate causality (which creates potential rights and the root of natural equal rights among individuals) and effective causality (which creates actual rights and the root of different acquired rights in individuals). The reliance of social justice on fitrah has also provided the grounds for raising issues such as global justice and inter-generational justice. Among the valuable points of the theory of natural justice, which have been discussed by prominent philosophers, is the idea of a Utopia city in which natural justice is a central point, i.e. is the cause of society's progression in both material and spiritual aspects by providing the groundwork for the realization of natural talents of the individual and society. In other words, natural justice provides a fair competition ground and opportunities for all members of society to freely compete in developing their inherent talents. In this article, the theory of justice based on fitrah is examined.Keywords: Social Justice, human nature (fitrah), natural, acquired rights, virtuous government, Ayatollah Mutahhari
-
چکیدهاین مقاله با هدف بررسی اندیشه سیاسی نسل چهارم انقلاب اسلامی ایران نسبت به آرمان های اولیه انقلاب یعنی استقلال- آزادی و عدالت اجتماعی نگاشته شده است.یکی از اندیشمندانی که در مورد نسل ها اندیشه ورزی های فروانی کرده است کارل مانهایم می باشد که ما در این مقاله از چارچوب نظری وی استفاده کرده ایم.روش مورد استفاده دراین پژوهش پیمایش است. جامعه آماری ما جوانان 18 تا 29 سال شهر شیراز در سال 1399 میباشد که از بین این جوانان 400 نفر را به عنوان نمونه آماری انتخاب کرده و از آنان نظر سنجی انجام شده است. نتایج فرضیات این پژوهش نشان می دهد که نگرش نسل چهارم انقلاب در مورد آزادی این است که آزادی یعنی اینکه افراد در فکر و بیان آزاد باشند و همچنین آزادی در شغل و پوشش داشته باشند. استقلال برای آنها چندان در اولویت قرار ندارد و بیشتر خواستار عدالت اجتماعی هستند.
کلید واژگان: نسل چهارم انقلاب, آرمان های انقلاب, استقلال, آزادی, عدالت اجتماعیThis article aimed at investigating the political perspectives of the 4th generation of Islamic Republic of Iran revolution toward initial ideals of the revolution which were independency, freedom and social justice. The present study was a survey research. The population of this study were 18 to 29 years old youths of Shiraz city in 2020, which 400 individuals were used from them as the statistical population. This study was a survey research This research use from Manhaim though .he did alot of speak about generation gap . the result of hypotheses of the present study showed that the perspective of the 4th generation of the revolution about freedom is that the individuals should be free in thoughts and expressing those thoughts, and should have freedom in choosing jobs and the way of clothing. independency was not their priority and they were looking for social justice.keywords: 4th generation of the revolution, ideals of the revolution, independency, freedom, social justice.
Keywords: 4th generation of the revolution, ideals of the revolution, Independency, freedom, Social Justice -
نشریه مطالعات منافع ملی، پیاپی 29 (پاییز 1401)، صص 149 -172
امنیت در همه ابعاد آن یکی از مهمترین وظایف دولت ها از گذشته تاکنون بوده است. در سده بیست و یکم اهمیت و جنبه های امینت همانند امنیت سایبری و روانی بیش از گذشته شده است. بعد امنیت اجتماعی از اهمیت خاصی برخوردار بوده است چرا که خاستگاه ابعاد دیگر امنیت در یک جامعه شناخته می شود. بالطبع در نگرش امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری به مقوله امنیت تاکید شده است. هدف محوری این پژوهش واکاوی ابعاد امنیت اجتماعی در آرا امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری است. با توجه به بنیان های هستی شناختی و انسان شناختی امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری می توان گفت که در ارا امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری چه در سطح کلان و چه در سطح خرد به امنیت اجتماعی پرداخته شده است. چنانکه در ابعاد کلان می توان به احساس امینت در جامعه، عدالت آموزشی، وفاق و مشارکت همگانی، همزمانی بعد درونی (معنوی) امنیت با بعد عینی و مادی، عدالت اجتماعی و احساس برابری در بین شهروندان اشاره کرد. در سطح خرد می توان عناصری همانند کاهش قوانین تبعیض آمیز، مبارزه به شکاف طبقاتی و اجتماعی، رسیدگی همه جانبه اقتصادی، آموزشی و... به محرومین جامعه، انتخابات، نظارت بر عملکرد نهادها و مدیران، مبارزه با فساد اداری و...مورد تاکید قرار داد.
کلید واژگان: امام خمینی (ره), مقام معظم رهبری, امنیت, امنیت اجتماعی, عدالت اجتماعیSecurity in all its dimensions has been one of the most important obl i g a ti o n s for governments of the past to the present. In the 21st century, the im p o rt a n ce and aspects of security, such as cyber and psychological security, have b ec ome more important than ever. The social security dimension has been particularly important since it is the origin of other dimensions of sec u r ity in a society. Obviously, Imam Khomeini and Supreme Leader emphasized on security. The main purpose of this research is to analyze the dimensions of social security in the opinion of Imam Khomeini and of Supreme Leader. G i v en the ontological and anthropological foundations of Imam Khomeini a n d the Supreme Leader, Imam Khomeini and the Supreme Leader have co n s i d e r ed social security at both the macro and micro levels. At the macro level, we c an mention the sense of security in society, educational justice, public co n s e n sus and participation, the coherence of the (spiritual) inner dimension of security with the objective and material dimension, social justice and a sense of equality among citizens. At the micro level, we can include elements such as reducing discriminatory laws, combating class and social divisions, ad d r e ssing economic, educational of destitute community, elections, monitoring the performance of institutions and managers, combating corruption.
Keywords: Imam Khomeini, supreme leader, Security, Social security, Social Justice
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.