به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « عمق استراتژیک » در نشریات گروه « علوم سیاسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «عمق استراتژیک» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • علی باقری دولت آبادی، احسان جعفری فر*

    در میان کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز کشور جمهوری آذربایجان، با توجه به موقعیت جغرافیایی و قرار گرفتن بر سر راه های غرب و شرق از اهمیت ویژه ای برای اسراییل برخوردار است. این رژیم به مدت سه دهه است که روابط با جمهوری آذربایجان را آغاز نموده و در سال های اخیر وارد مرحله جدیدی شده است. سوال پژوهش این است که جایگاه  و نقش این جمهوری در استراتژی امنیت ملی رژیم صهیونیستی کجاست؟ و این رژیم چه رویکردی نسبت به توسعه روابط با این کشور دارد؟ بر اساس فرضیه پژوهش رویکرد رژیم صهیونیستی نسبت به روابط با جمهوری آذربایجان در قالب مفهوم عمق استراتژیک و رفع نیازهای امنیتی رژیم صهیونیستی قابل فهم است و براین اساس توسعه روابط با باکو برای تداوم حیات این رژیم حایز اهمیت محسوب می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که رژیم صهیونیستی برای فایق آمدن بر ضعف های ژیوپلیتیکی و نیز دفع تهدیدات نظامی خود به دنبال تبدیل جمهوری آذربایجان به عمق استراتژیک این رژیم در قفقاز جنوبی است تا از این راه قدرت بازدارندگی اش در برابر ایران را تقویت نماید. لانه گزینی رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان و توسعه این روابط در ابعاد نظامی-امنیتی می تواند امنیت ملی ایران را تحت تاثیر قرار داده و به دوری ایران از جمهوری آذربایجان و سردتر شدن روابط دو کشور منجر شود. برای انجام پژوهش حاضر از روش تبیینی و شیوه گرداوری داده به روش کتابخانه ای استفاده شده است.

    کلید واژگان: عمق استراتژیک, امنیت, همکاری های نظامی, رژیم صهیونیستی, جمهوری آذربایجان, ایران}
    Ehsan Jafari Far *, Ali Bagheri Dolat Abadi

    Among the countries of Central Asia and the Caucasus, the Republic of Azerbaijan has special importance for Israel due to its geographical location and being on the west and east routes. This regime has started relations with Azerbaijan for three decades and has entered a new stage in recent years. Given the above explanations the question arises, where is Azerbaijan's position and role in Israel's national security strategy? And what is Israel's approach to the development of relations with Azerbaijan? The underlying hypothesis is that Israel's approach to relations with Azerbaijan can be understood in light of the concept of strategic depth and the pursuit of Israel's security needs. From this point of view, the development of relations with Baku is important for the continuation of Israel's life. The results show that Israel seeks to turn Azerbaijan into the strategic depth of this regime in the South Caucasus to overcome its geopolitical weaknesses and repel its military threats. Also, this measure helps Tel Aviv to strengthen its deterrent strategy against Iran. Israel's nesting in Azerbaijan and the development of these relations in military-security dimensions can affect Iran's national security and lead to Iran's distance from Azerbaijan and make colder relations between the two countries. To conduct the article, the explanatory method has been used and the data was gathered through the library method.

    Keywords: strategic depth, Security, Military cooperation, Israel, Azerbaijan, Iran}
  • ارسلان قربانی شیخ نشین*، محمد ابراهیمی

    هدف پژوهش حاضر پاسخ به این سوال است که برداشت هستی شناسانه از امنیت در جمهوری اسلامی ایران چگونه بر تعریف از عمق استراترژیک ایران اثر می گذارد؟ برای پاسخ به این پرسش ابتدا مبانی امنیت هستی شناختی ایران با تاکید بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (و منتج از آن)، عقاید امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه ای (مدظله) بررسی شده و در ادامه تاثیر این امنیت هستی شناسانه بر سیاست خارجی ایران به طور کلی و عمق استراتژیک به طور اخص مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که هویت و امنیت هستی شناختی ایران شامل اصولی به این شرح است:  اولویت اسلامیت بر ایرانیت؛ دشمنی اسراییل؛ دشمنی آمریکا؛ استکبارستیزی و عدم تعهد به قدرت های بزرگ؛ اهمیت فلسطین برای جهان اسلام و اهمیت محور مقاومت. مجموع این شاخص ها در هویت جمهوری اسلامی، منجر به شکل گیری تهدیدهای امنیت هستی شناختی و فیزیکی از سوی آمریکا، اسراییل و قدرت های منطقه ای هم سو با آنان شده است که به تبع آن، ایران، عمق استراتژیک خود را برای مقابله با این تهدیدهای طراحی می کند و البته تهدیدهای نظامی نشات گرفته از این تعارض های ماهوی و هویتی نیز در شکل گیری این عمق استراتژیک و حوزه های نفوذ نقش زیادی داشته است. اهمیت مسایل هویتی برای جمهوری اسلامی ایران در اولویت است و بنابر مبانی دینی و ایدیولوژیک، این امنیت هویتی در مواقع لزوم و حساس حتی بر امنیت فیزیکی برتری دارد. جمهوری اسلامی ایران برای تامین امنیت هستی شناختی و امنیت فیزیکی خود به دنبال تعمیق عمق استراتژیک خود بوده و این کار را در حال حاضر بیش تر معطوف به بازدارندگی و دفع تهدیدهای دشمن بالفعل منطقه ای خود که اسراییل است، کرده است.‏

    کلید واژگان: امنیت هستی شناختی, عمق استراتژیک, هویت ملی, معمای امنیت, ایران, استکبار, سیاست خارجی}
    Arsalan Ghorbani Sheikhneshin *, Mohammad Ebrahimi

    The present research gives an answer to the following fundamental question: How could the ontological view of the security of the Islamic Republic of Iran affect the definition of Iran’s strategic depth? To answer the question, we should first study the foundations of the ontological security of Iran with a focus on the Iranian Constitution and (as a corollary) the views of Imam Khomeini and Ayatollah Khamenei. We then consider the impact of this ontological security on the foreign policy of Iran in general, and its strategic depth in particular. The results indicate that the ontological identity and security of Iran includes the following principles: priority of its Islamic dimension over its Iranian dimension; enmity of Israel; enmity of the US; anti-colonialism and non-committal to the great powers; the significance of Palestine for the Islamic world and the importance of the Axis of Resistance. These characteristics of the identity of the Islamic Republic result in ontological and physical security threats from the US, Israel, and the regional powers that are allied with them. As a consequence, Iran devises its strategic depth to counter these threats. It goes without saying that the military threats arising from these identity contradictions remarkably contribute to the formation of this strategic depth and the spheres of influence. The Islamic Republic prioritizes identity issues, and according to religious and ideological principles, under vital circumstances, this identity security is prior to physical security. To fulfill its ontological and physical security, the Islamic Republic of Iran pursues the deepening of its strategic depth. At present, it does so with the aim of inhibiting and countering the threats of its actual regional enemy; that is, Israel.

    Keywords: Ontological Security, strategic depth, national identity, the puzzle of security, Iran, Imperialism, foreign policy}
  • احسان جعفری فر*، مهین سیامنصوری، علی باقری دولت ابادی

    روابط پاکستان با افغانستان دارای فراز و نشیب های بسیاری بوده است. یکی از نقاط حساس این روابط در دوران حکومت طالبان بر افغانستان(1996-2001) اتفاق افتاد. پاکستان در این دوره به یکی از حامیان جدی طالبان تبدیل شد. سیاستی که خیلی زود و با حمله آمریکا به افغانستان مجبور به ترک آن شد. با توجه به قدرت گرفتن مجدد طالبان در سال 2021 این سوال مطرح است که حضور طالبان در کاخ ریاست جمهوری افغانستان چه تاثیری بر روابط پاکستان و افغانستان گذاشته است؟ چه متغیرهایی بر این روابط تاثیرگذار بوده اند؟ بر اساس فرضیه پژوهش طالبان نتوانسته است انتظارات سیاسی پاکستان را برآورده نماید و این امر چالش هایی را در روابط دو کشور ایجاد کرده است. برای پاسخ به سوال اصلی از روش توصیفی-تحلیلی و برای گرداوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شد. یافته ها نشان دادند که برخلاف انتظار پاکستان، حضور طالبان در افغانستان موجب کاهش تنش های مرزی بر سر خط دیورند، فروکش نمودن ادعاهای جدایی طلبی در ایالت پشتونستان پاکستان و کاهش روابط ایران و هند با کابل نشده است. بنابراین، پاکستان به دنبال بیشینه سازی منافع امنیتی، اقتصادی و سیاسی خود در این کشور از طریق سیاست های حذفی نسبت به هند و ایران و تعامل هدفمند و گزینشی با چین و آمریکا است.

    کلید واژگان: عمق استراتژیک, افراط گرایی, طالبان, افغانستان, پاکستان}
    Ehsan Jafari far *, Mahin Sia Mansouri, Ali Bagheri Golatabadi

    Pakistan's relations with Afghanistan have seen many ups and downs. One of the critical points in this relationship occurred during the Taliban rule in Afghanistan (1996-2001). During this period, Pakistan became one of the main supporters of the Taliban. A policy that had to be abandoned soon after the US attack on Afghanistan. With the Taliban set to regain power in 2021, what impact has the Taliban's rise to power had on Afghanistan-Pakistan relations? What factors have influenced these relations? The hypothesis of the study is that the Taliban have not been able to meet Pakistan's political expectations and that this state of affairs has created challenges in the relationship between the two countries. By Using a qualitative method with a descriptive-analytical approach and a library method for data collection, the research findings show that, contrary to Pakistan's expectations, the Taliban's rise to power in Afghanistan has not led to a reduction in border tensions on the Durand Line, the abandonment of separatist claims in Pakistan's Pashtunistan state, or a downgrading of Kabul's relations with Iran and India. Therefore, Pakistan seeks to maximise its security, economic and political interests in this country through a policy of exclusion towards India and Iran and targeted and selective interaction with China and U.S.

    Keywords: strategic depth, extremism, Taliban, Afghanistan, Pakistan}
  • محسن باقری، علی امیدی، عنایت الله یزدانی*
    هدف

    از جمله نتایج انقلاب اسلامی 1357 و استقرارنظام جمهوری اسلامی در ایران، ایجاد منازعه و تعارض با آمریکا و دشمنی با رژیم صهیونیستی بوده است. در این بین، از جمله ملزومات جهت گیری ضد صهیونیستی جمهوری اسلامی، شکل گیری اتحاد با سوریه و به تدریج شکل گیری محور مقاومت بوده است. از این رو، هدف مقاله بررسی تاثیر محور مقاومت بر عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران است.

    روش

    این مقاله بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی انجام شده است.

     یافته ها:

    یافته های مقاله نشان دهنده تاثیرگذاری محور مقاومت بر عمق استراتژیک ایران از طریق تعقیب این ساز وکارها است: ایجاد گروه های وفادار و تاسیس پایگاه های مقاومت در منطقه، اتحاد استراتژیک با سوریه و سایر متحدان غیردولتی و افزایش موازنه بیرونی قدرت، ارتقای توانایی موشکی ایران و تقویت موازنه درونی قدرت،افزایش قدرت نظامی حزب الله، حماس و جهاد اسلامی و تضعیف توانایی بازدارندگی و کاهش ضریب امنیت ملی رژیم صهیونیستی.

    نتیجه‎ گیری:

    شکل گیری و گسترش محور مقاومت، منجر به افزایش عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در منطقه هلال خصیب گردیده است.

    کلید واژگان: عمق استراتژیک, نفوذ منطقه ای, توازن قدرت, محور مقاومت, جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی}
    Mohsen Bagheri, Ali Omidi, Enayatollahyazdani Yazdani *
    Objective

    After the 1979Islamic revolution and the establishment of the Islamic Republic in Iran, hostility between Iran andthe Zionist Regime has been created and escalated. As the imperatives of Tehran's anti-Israeli orientation, the alliance with Syria plus non-state groups in Lebanon and Palestine and gradually the formation of the Resistance Axis have been established. This paper aims to address this question: What is the impact of the Resistance Axis on the strategic depth of the Islamic Republic of Iran?

    Method

    The method of research is descriptive-analytical by using library and internet sources.

    Findings

    The findings of this paper indicate that the Resistance Axis influence on Iran's strategic depth through mechanisms such as making balance of power by establishment of resistance basesand creating loyal groups, a strategic alliance with Syria and other non-state allies, improving Iran's missile capabilities, increasing the military power of Hezbollah, Hamas and Islamic Jihad, and weakening the deterrent capabilities of the Zionist Regime.

    Conclusion

    The formation and development of the Resistance Axis has expanded the Islamic Republic of Iran’s strategic depth in the Fertile Crescent region.

    Keywords: Strategic Depth, Regional Influence, Balance of Power, Resistance Axis, the Islamic Republic of Iran, Zionist Regime}
  • سید احمد رهنمایی*

    فلسفه بیانیه گام دوم چیستی، چرایی و چگونگی بیانیه را تبیین می نماید. پیرو چنین برداشتی، مقاله سعی دارد، با تمرکز بر ابعاد برون مرزی بیانیه، به تشریح ماهیت بین المللی بیانیه بپردازد و سوگیری بیانیه نسبت به مقاصد بین المللی انقلاب اسلامی را آشکار سازد. در این تحقیق از روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد اکتشافی- استنتاجی استفاده شده است. مقاله در صدد است بر اساس فرازها و واژگان اساسی بیانیه و سایر بیانات مقام معظم رهبری، به مثابه اسناد بالادستی نظام جمهوری اسلامی و احیانا نمونه شواهدی که نشان از تاثیر چشم گیر امواج انقلاب اسلامی بر جوامع اسلامی و غربی دارند، تجزیه و تحلیل روشنی از بیانیه با تمرکز بر مقاصد بین المللی ارایه نماید. یافته ها حاکی از آن است که انقلاب اسلامی در گام دوم در سطح بین المللی فراتر از مرزهای جغرافیایی ایران، به اقتدار و تعیین عمق استراتژیک خود نزدیک تر می شود تا زمینه را برای برپایی تمدن بزرگ اسلامی بیش از پیش فراهم آورد.

    کلید واژگان: فلسفه بیانیه, مقاصد بین المللی, عمق استراتژیک, رویکرد اکتشافی - استنتاجی}
    Seyyed Ahmad Rahnamaei *

    The philosophy of the second step explains the what, the why and the how of the statement. Such being the case, the present article tries to explain the international nature of the statement by focusing on the extra boundary dimensions of the statement and to reveal the bias of the statement towards the international goals of the Islamic Revolution. In this research, a descriptive-analytical method with an exploratory-inferential approach has been used. Based on the phrases and key words of the statement and other statements of the Supreme Leader, as an upstream document of the Islamic Republic and possibly a sample of evidence that shows the significant impact of the waves of the Islamic Revolution on Islamic and Western societies, the article seeks to give a clear analysis of the statement with Focus on international goals. Findings indicate that the Islamic Revolution in the second step at the international level beyond the geographical borders of Iran, closer to its authority and strategic depth to provide the ground for the establishment of a great Islamic civilization more than before.

    Keywords: Philosophy of Statement, Islamic Revolution, Statement of the Second Step, International Purposes, Supreme Leader}
  • حسین حمزه، مهدی طاهری

    بیشینه‌سازی قدرت برای زیست در ساحت بین‌ الملل از مسایل مهم دولت اسلامی است. پژوهش پیش رو با طرح این پرسش که ظرفیت فقه سیاسی در گسترش و تعمیق مرزهای راهبردی دولت اسلامی چیست، در تلاش است با توسعه مفهوم مرز و سرحدات دولت اسلامی از خط مرزی به نقطه راهبردی انگاره مرزهای راهبردی دولت اسلامی را تاسیس و در جست‌وجویی فقهی، گسترش و تعمیق این مرزها را پیگیری نماید تا منافع و مصالح این دولت تامین شود. مرز، اعتباری است که با اغراض ایدیولوژیکی و استراتژیکی، انواع حوزه نفوذ دولت را به وجود می‌آورد. این تحقیق از لحاظ روش، توصیفی تحلیلی بوده و یافته‌های آن نشان می‌دهد مرز راهبردی بر اساس راهبرد کلان دولت‌ها در جهت تامین منافع فراملی شکل می‌گیرد؛ تقابل منفعت‌ها و مصلحت‌ها، حضور دولت در عمق استراتژیک خود را ضروری می‌سازد. احکام فقه سیاسی ظرفیت متنوعی برای گسترش و تعمیق مرزهای راهبردی دارد. تالیف قلوب و شرایط حاکم در هم کاری‌ها و معاهدات دولت اسلامی، مهم‌ترین این ظرفیت‌ها محسوب می‌شود.

    کلید واژگان: فقه سیاسی, دولت اسلامی, مرز راهبردی, عمق استراتژیک}
    hossein hamzeh, mahdi taheri

    Maximizing the power which enables the Islamic state to exist, cooperate and interact with other nations at the international level is considered a critical issue by the Islamic state. The present research, having presented the question that ‘what capacity is there for the political jurisprudence to develop and strengthen the strategic frontiers of the Islamic state’, seeks to extend and establish the concept of frontier and territory of the Islamic state to include not only its own frontiers but also its strategic frontiers. In addition, it explores in jurisprudential resources the legal possibility of extending and strengthening these frontiers in order to guarantee the interests of this state. Frontier, as an abstraction, can help to bring into existence different sorts of the state’s spheres of influence which, in turn, enables the state to achieve its ideological and strategic ends. Drawing upon descriptive-analytic method, the findings of the research show that the strategic frontier is formed and determined in line with the states’ overall strategy in meeting their transnational interests. Conflict of interests necessitates the Islamic state to have and extend its strategic depth. Rulings in the Islamic political jurisprudence are of various capacities to extend and strengthen strategic frontiers. Such things as ‘ta’lif-e qulÙb’, i.e. uniting the hearts (for attracting people to Islam), and the governing conditions and the treaties of the Islamic state are considered to be the most important of these capacities.

    Keywords: political jurisprudence, Islamic state, strategic frontier, strategic depth}
  • حسین پوراحمدی میبدی، ابوالفضل بازرگان*

    با گذشت بیش از شش سال از شروع بحران سوریه و مبدل شدن بحران مذکور به یک فاجعه حقوق بشری منطقه ای و بین المللی، افکار عمومی جهان و سیاست خارجی اغلب قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای متوجه این بحران شده است. جمهوری اسلامی ایران که سوریه را عمق استراتژیک خود در منطقه می داند، در طول این سال ها در حمایت از دولت سوریه با چالش ها و انتقادات گسترده ای در سطوح داخلی و خارجی مواجه شده است، اما کماکان از مواضع خود در بحران مذکور عقب نشینی نمی کند. بدین ترتیب، با توجه به واقعیات جاری در تحولات خاورمیانه امروزی، بررسی رفتار بازیگر دولتی جمهوری اسلامی در بحران سوریه با تبیین رویکرد نظری نوواقع گرایی و پاسخ به این سوال که «چرا جمهوری اسلامی ایران برای روابط با سوریه و حضور در بحران این کشور اهمیت خاص استراتژیک قائل است؟»، از اهداف اصلی این پژوهش به حساب می آید. درک پیامدهای منطقه ای حمایت ایران از سوریه در خاورمیانه و همچنین تبیین این مسئله که آیا رفتار ایران در بحران سوریه بر اساس اصول روابط بین الملل و نظام امنیتی خاورمیانه است یا خیر، از دیگر اهداف این تحقیق محسوب می شوند. پژوهش حاضر برای دست یابی به یک پاسخ جامع و کامل، با در نظر گرفتن دیدگاه های مخالف و چالش های جمهوری اسلامی ایران در سوریه، به بررسی عوامل ژئوپلیتیک و استراتژیک در قالب نظریه نوواقع گرایی می پردازد.

    کلید واژگان: سیاست خارجی, امنیت منطقه ای, عمق استراتژیک, منافع ملی, امنیت ملی, خاورمیانه}
    Abolfazl Bazargan *, Hossein Pour Ahmadi

    Six years after the Syria crisis, this conflict has turned into an international human rights disaster. I.R.Iran, which has supported the Syrian government over these years, has been facing a lot of challenges. So the understanding and explaining of Syria's position and importance to foreign policy of the Islamic Republic of Iran has become very important. In this way, given the current realities and situations in the Middle East recently, the importance of the question in the present study is that "what is the real significance of Syria for the foreign policy of the Islamic Republic of Iran?In other words, why does the Islamic Republic of Iran consider the strategic importance for relations with Syria? Following this question, some argued that Syria has a strategic regional depth for the foreign policy of the Islamic Republic of Iran, and claim that Iran's alliance with Syria is a deterrent to regional threats, especially against Israel. On the contrary, the opponents of this claim consider Iran's unity with Syria in a region of extreme conditions and intense regional conflicts as an exciting factor in exacerbating the threats against the Islamic Republic of Iran and, ultimately, the instability in the whole region. The present study seeks to clarify this dichotomy and to examine the dimensions and implications of Iran's strategic alliance with Syria and Iran's support for the Syrian government in its recent crisis. Getting a comprehensive and complete answer to this question that “What is the real position of Syria in the foreign policy of the Islamic Republic of Iran? is one of the main goals of this research among all the various and completely contradictory views.

    Keywords: Foreign Policy, Regional Security, Strategic Depth, National Intrests, National Security, Middle East}
  • مصطفی آقاجانی *
    این مقاله بر آن است با تمرکز بر موضوع صدور انقلاب و الگوبخشی انقلاب اسلامی، به این سوال بپردازد که مولفه های مهم در الگوبخشی انقلاب اسلامی نسبت به کشورهای جهان کدام اند؟ برای پاسخ به این سوال، ابتدا بایستی مفاهیمی مانند غیریت انقلاب اسلامی (استکبار)، عمق استراتژیک انقلاب اسلامی، استکبارستیزی، مستضعفین (مخاطبین انقلاب اسلامی)، بر اساس نگاه آیت الله خامنه ای (مدظله) تبیین شود. پس از تبیین این مفاهیم اصلی، به سه حوزه ی الگوبخشی پرداخته می شود که باید به عنوان مسائل انقلاب اسلامی با اهتمام به آنها، زمینه های صدور و افزایش نفوذ انقلاب مطالعه شود. انقلاب اسلامی با دارا بودن مولفه هایی مانند الگوی هویت اسلامی، الگوی استکبارستیزی و الگوی ایران قدرتمند، می تواند با نقش آفرینی یک نظام سیاسی الگو و مثالی بر روی سایر کشورهای جهان اثرگذار باشد. این مقاله با تاکید بر این سه مولفه سعی دارد به طور دقیق به جزئیات و دقایق این محورها بپردازد. در این پژوهش از روش داده بنیاد برای پالایش و برداشت از متون و سخنرانی های رهبر انقلاب استفاده شده است؛ اما سعی شده با راهکارهایی مانند مصاحبه ی نخبگانی و جستجوهای کلید واژه ای و پژوهش های مرتبط، معایب و کاستی های این روش جبران شده و پژوهش متقنی تهیه شود. همچنین سعی شده با مطالعه ی تمام آثار و بیانات معظم له، ساختار و چینش مفهومی متقنی، درباب موضوع پژوهش استخراج شود.
    کلید واژگان: صدور انقلاب, عمق استراتژیک, استکبار, آیت الله خامنه ای, سیاست خارجی, مستضعفین}
    Mostafa Aghajani *
    This paper is going to focus on the topic of the issuance of revolution and its modeling role of the Islamic Revolution, so answer to the question: “which are the most important components in the modeling of the Islamic Revolution for the countries of the world?” To answer this question, first of all, it is necessary to explain, base on the perspectives of Ayatollah Khamenei, some concept such as the anti-Islamic Revolution concepts (arrogance), the strategic depth of the Islamic Revolution, the anti-imperialism, the oppressed (the audience of the Islamic Revolution). After explaining these basic concepts, we will focus on three areas of modeling that should be studied as issuing of the Islamic Revolution, with the focus on them, the fields of issuing and increasing the influence of the revolution would be clear. The Islamic Revolution, with its components such as the Islamic identity model, the model of imperialism denying and a powerful Iran, can be influential by the role of creating a political system of example for other countries in the world. By focusing on these three components, this article tries to focus on the particulars of these issues in detail. In this research, the data foundation's method has been used to refine and retrieve texts and lectures of the leader of the revolution; however, at the same time, we have tried by finding solutions and using strategies such as elite interviews and keyword searches, to overcome the disadvantages and shortcomings of this method. We have also tried to read the entire lectures and the great statement of his, to design a unshakable structure and conceptual design of the subject of the research.
    Keywords: Issue of Revolution, Strategic Depth, Imperialism, Ayatollah Khamenei, Foreign Policy, Oppressed}
  • محمدرضا عبدالله پور *، محمدرضا حاتمی
    کشور ترکیه به علت قلمرو خواهی سرزمینی و هویتی در قالب یک گفتمان ژئوپلیتیک ، در صدد تعمیق و بسط هژمونی خود در فضاهاهای تجزیه شده ای می باشد که سابقا قلمرو سرزمینی و یکی از مهمترین منابع انرژی این واحد جغرافیایی بوده و نوستالژی این قلمروها در حافظه تاریخی ترکها ، نقش بسته است . در فضای آنارشیک خاورمیانه ای ، ترکیه با استفاده از کارگزاری گروه های اسلام گرای سلفی درصدد عملیاتی نمودن نوستالژی مذکور و با استفاده از گفتمان ژئوپلیتیکی نو ظهور ، می باشد .این تحقیق با پاسخ به اینکه بسط ژئوپلیتیکی داعش در قلمرو سرزمینی و هویتی شیعیان و کردها در راستای گفتمان ژئوپلیتیکی ترکیه در منطقه مزوپوتامیا می باشد ، یه اثبات فرضیه خود پرداخته و با روشی تحلیلی – توصیفی و مبنای نظری ، نظریه پخش در پی نشان دادن بازی ژئوپلیتیک ترکیه با داعش می باشد. یافته های پژوهش نیز نشان می دهد که هدف اصلی ترکیه دسترسی به عمق استراتژیک و سرزمینی در بین النهرین شمالی و مخرج مشترک ترکیه و داعش را می توان تعارض با حوزه های شیعی/ کردی دانست.
    کلید واژگان: عمق استراتژیک, نظریه پخش, ترکیه, توسعه طلبی, ژئوپلیتیک سلفی}
  • سید جلال دهقانی فیروزابادی، غلامعلی زوارزاده
    هدف از تدوین این مقاله شناخت سیاست خارجی دولت های نهم و دهم در آمریکای لاتین و در راس آن کشورهای اتحادیه آلبا است. در دولت های قبلی بیشتر جنبه اقتصادی روابط با این کشورها مطرح بوده است؛ در حالی که در دوره آقای احمدی نژاد علاوه بر توسعه روابط در حوزه اقتصادی، تعاملات سیاسی نیز اولویت داشته است.
    بر همین اساس در این مقاله به شیوه پیمایش کمی با استفاده از ابزارهای مصاحبه (با رئیس جمهور دولت های نهم و دهم و رئیس جمهور بولیوی، آقای مورالس) و پرسشنامه هایی در سطح سیاست مداران و مقامات کشورهای عضو آلبا که در اجلاس غیرمتعهدهای تهران تکمیل شده است و براساس تحلیل این مصاحبه ها و پرسشنامه ها، علل توسعه روابط جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عضو آلبا و دیدگاه های مشترک دولت های نهم و دهم و کشورهای عضو آلبا درباره ساختار ناعادلانه نظام بین الملل و یک جانبه گرایی کشورهای قدرتمند و سیاست ضد سلطه و رویکرد استقلال طلبی و عدالت خواهی دو طرف در عرصه بین المللی بررسی شده است. حضور جمهوری اسلامی ایران در آمریکای لاتین به عنوان حیاط خلوت ایالات متحده آمریکا باعث گسترش عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران تا نزدیک مرزهای آمریکا خواهد شد.
    کلید واژگان: انتقادی, رهایی بخشی, اتحادیه آلبا, عمق استراتژیک, چاویسم, ضدسلطه, استقلال طلبی, عدالت خواهی}
  • محمد زارعی*
    گروه های جهادی و تکفیری در حال حاضر از متغیرهای تاثیرگذار و مهم بر جریان های سیاسی، اجتماعی و دینی کشورهای خاورمیانه هستند. چگونگی تغییر و تحول در این گروه ها و پیش بینی اقدامات و برنامه های آینده آنها، از موضوعات جذاب و اثرگذار در مراکز تحقیقاتی و پژوهشی است. این مقاله به فعالیت های القاعده و چگونگی پیدایش و گسترش داعش می پردازد و با طرح 10 شاخص، سیر تحول و تطور از سازمان جهادی القاعده به سازمان تکفیری داعش را تجزیه و تحلیل می کند.
    کلید واژگان: القاعده, داعش, سلفیت جهادی, تکفیری, عمق استراتژیک, مسئله فلسطین, اسرائیل, دشمن دور و نزدیک, استراتژی های نظامی}
    Mohammad Zarei*
    Jihadi and Takfiri groups are one of effecting and important factors in political, social and religious currents in Middle East countries. It is one of the attractive and effective issues in research centers to study how these groups change and to predict their future actions and programs.
    This paper focuses on Al-Qaeda activities, the rise, and the development of ISIS. Therefore, by offering 10 indicators, it will analyze the process of change and evolution of al-Qaeda Jihadist organization to rise of the ISIS Takfiri organization.
    Keywords: Al, Qaeda, the Islamic State of Iraq, Syria, ISIS, Salafist Jihadi Takfirist, strategic depth, The issue of Palestine, Israel, near, far enemy, military strategies}
  • محمد جعفر آجورلو، رامز محمودی
    با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه و تسلط بر ساختار قدرت سیاسی، سیاست خارجی ترکیه در دوران حاکمیت این حزب دچار تحول و دگرگونی درخور توجهی شده است. به دنبال این تحول و فعال شدن دیپلماسی ترکیه در تمامی مناطق پیرامونی، رهبران این کشور با الگو قرار دادن دکترین عمق استراتژیک، نقش متفاوتی را در قیاس با دولت های قبلی برای ترکیه در مسائل منطقه ای و نظام بین الملل تعریف کرده اند. دکترین عمق استراتژیک به عنوان الگوی نظری سیاست خارجی ترکیه، با محور قرار دادن جغرافیا، تمدن و تاریخ امپراتوری عثمانی به عنوان عناصر قوام دهنده ژئوپلیتیک این کشور، بستر جدیدی برای نقش آفرینی رهبران ترکیه در صحنه نظام بین الملل پدید آورده که فعال شدن ترکیه در معادلات قدرت در سطح منطقه ای و حتی جهانی را اجتناب ناپذیر کرده است. دولت اردوغان با سیاست خارجی جدید خود با عنوان «نئوعثمانی گرایی » تلاش می کند جایگاه این کشور را به عنوان یک قدرت مرکز و خرده هژمون منطقه ای ارتقا دهد. این مقاله تلاش دارد با تکیه بر روش تحلیلی توصیفی به این سوال پاسخ دهد که ژئوپلیتیک ترکیه چه تاثیری بر سیاست خارجی دولت اسلام گرای عدالت و توسعه داشته است؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که ژئوپلیتیک ترکیه بر جهت گیری و تدوین سیاست خارجی دولت عدالت و توسعه در چارچوب عمق استراتژیک تاثیر گذاشته است.
    کلید واژگان: ژئوپلیتیک, ترکیه, عمق استراتژیک, سیاست خارجی, حزب عدالت و توسعه}
  • حامد علی نژاد
    ترکیه در اکثر سال های قرن بیستم ترجیح داده بود خود را درگیر مسائل خاورمیانه نکند. به هر ترتیب آنکارا با یک حرکت تاریخی از این سنت کمالیست به یک بازیگر بسیار مهم و فعال در منطقه تبدیل شد. تحت هدایت حزب عدالت و توسعه، ترکیه رابطه نزدیکی با ایران، عراق و سوریه برقرار کرد، جایگاه ریاست سازمان کنفرانس اسلامی (OIC) را به دست آورد و به نیرو های سازمان ملل در لبنان کمک نمود. سیاست های راهبردی ترکیه به عنوان کشوری اثرگذار در خاورمیانه پیامدهایی را بر روابط ترکیه و اسراییل گذاشته، به طوری که روابط ترکیه با ایران و حماس منجر به بروز تناقضاتی در روابط این کشور با اسراییل و آمریکا شده است. در این نوشتار به بررسی ملاحظات راهبردی ترکیه در قالب سه دیدگاه نوعثمانیگرایی، کمالیسم و گلیسم ترکی و تاثیر هریک از آنها بر روابط ترکیه و اسراییل می پردازیم. حاصل این مباحث این است که به فراخور ارتقای منزلت و قدرت اسلامگرایان، تناقضاتی در همسویی ترکیه با رژیم صهیونیستی اسراییل پدید میآید. تناقضی که با توجه به وداع پیدرپی کمالیستها با کریدورهای قدرت در آنکارا، کوتاه نخواهد بود و میتوان گفت که ماه عسل ترکها با یهودی ها، دیری است که به سر آمده است.
    کلید واژگان: گلیسم ترکی, نوعثمانی گرایی, کمالیسم, عمق استراتژیک, ملاحظات راهبردی}
  • علیرضا گلشنی، محسن باقری
    هدف این مقاله شناسایی و تحلیل جایگاه حزب الله لبنان در استراتژی بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران است. اقدامات حزب الله لبنان در مجاور مرزهای اسراییل (به عنوان تهدید اصلی علیه جمهوری اسلامی ایران) ضمن دادن موقعیت مهم به این جنبش منجر به افزایش توان بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران گردیده است. بنابراین سوال اصلی مقاله حاضر این است که: حمایت جمهوری اسلامی ایران از حزب الله لبنان چه تاثیراتی بر توان بازدارندگی ایران دارد؟ در پاسخ به سوال فوق، فرضیه تحقیق آن است که: حمایت جمهوری اسلامی ایران از حزب الله موجب افزایش قدرت بازدارندگی ایران می گردد. در راستای آزمون فرضیه فوق، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی متغیرهایی مانند افزایش عمق استراتژیک ایران، شکست استراتژی بازدارندگی و کاهش ضریب امنیت نظامی اسراییل و کاهش احتمال حمله ی نظامی به ایران مورد بحث قرار گرفت. نتایج تحقیق حاکی از این است که: حمایت جمهوری اسلامی ایران از حزب الله در مسیر مواجهه با رژیم اسراییل از یک سو، موجب شکست بازدارندگی و کاهش امنیت ملی اسراییل گردیده و از سوی دیگر، ضمن افزایش عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران منجر به کاهش احتمال هر گونه تهاجم نظامی علیه ایران شده است. این وضعیت، در نهایت باعث افزایش قدرت بازدارندگی غیرمستقیم منطقه ای و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران شده است.
    کلید واژگان: امنیت ملی, استراتژی, بازدارندگی, عمق استراتژیک, حزب الله لبنان, جمهوری اسلامی ایران, اسراییل}
    Alireza Golshani, Mohsen Bagheri
    The aim of the present article is recognition and analysis of the palace of Hezbollah of Lebanon in deterrence strategy of Islamic Republic of Iran. The activities of Hezbollah of Lebanon adjacent to the Israeli borders (Israel as the main source of threat against the Islamic Republic of Iran) while gives special importance to this movement it boosts the deterrence potential of Islamic Republic of Iran. The main question of the present article is what the impact of Islamic Republic of Iran support for the Lebanon Hezbollah is on deterrence potential of Iran? The underlying hypothesis is that the support of Islamic Republic of Iran for the Lebanon Hezbollah increases the deterrence power of Iran. For understanding the above hypothesis by descriptive-analytical method, variables like increasing the strategic depth of Iran, defeating the Israel deterrence and reducing military security factor and reducing the possibility of military attack on Iran are discussed. The finding of the study shows that the support of Islamic Republic of Iran for Hezbollah of Lebanon in the direction of containing Israel on the one side has led to defeat of Israel deterrence and the reduction of national security of that country. On the other hand it has added to depth of strategic for Islamic Republic of Iran and reducing the risk of possible military attack against Iran. This condition in the long run leads to increasing indirect regional deterrence power and national security of Islamic Republic of Iran.
    Keywords: national security, strategy, deterrence, strategic depth, Lebanon Hezbollah, Islamic Republic of Iran, Israel}
  • سعیده لطفیان

    اهداف سه گانه نگارش این مقاله شامل: 1. بررسی عوامل تعیین کننده سیاست امنیت ملی اسراییل،2. تبیین پدیده نظامی گرایی در حال دگرگونی در این کشور، 3. ارایه تحلیل هایی در مورد محیط جدید امنیتی ان می باشد. بنا به منابع رسمی نظامیان اسراییل، اهداف آنها «همیشه حصول اطمینان از بقای اسراییل و امنیت شهروندان» این کشور و سیاست دفاعی آن، حفظ توانایی بازدارندگی توانمند برای جلوگیری از حملات دشمنان بالقوه اسراییل بوده است. اسراییل بنابر دکترین امنیتی و استراتژی دفاعی خود نباید حتی در یک جنگ هم شکست بخورد. اگر جنگی به وقوع بپیوندد اسراییل ناگزیر است که قاطعانه و به سرعت دشمن را وادار به شکست نماید. در ضمن، به دلیل فقدان عمق استراتژیک، اسراییل باید به هر قیمتی مانع از ورود نیروهای دشمن به قلمرو خود شده تلاش کند تا به سرعت صحنه نبرد را به قلمرو دشمن بکشاند. نظامیان اسراییلی بر این باورند که مشکلات اصلی دفاعی آنها از نابرابری موجود بین اسراییل و همسایگان عربش سرچشمه گرفته است.

    کلید واژگان: اسراییل, ارتش, بازدارندگی, عمق استراتژیک, امنیت ملی, بقا}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال