به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "هایدگر" در نشریات گروه "علوم سیاسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «هایدگر» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سید محمدعلی حسینی زاده*، مجید سروند

    در این مقاله بر آنیم تا آثار شماری از روشنفکران برجسته ایرانی را با نگرشی نوگرایانه به «امر سیاسی» بررسی نماییم تا انتخاب «شیوه زندگی» همچون موضعی سیاسی در جریان روشنفکری پس از انقلاب اسلامی، بهتر درک شود. در این پژوهش، برگرفته از الگوی هایدگر، امر سیاسی در سطحی وجودی یا هستی شناختی (انتولوژیک)، ورای ساحت موجود، عینی، تجربی و نهادینه (انتیک) «علم سیاست» در نظر گرفته شده است. این دیدگاه افق و موضع تازه ای است مربوط به «شیوه زندگی» فرد که در آن، موضوع و اهداف سیاسی دربرگیرنده تلاش های همیشگی فرد در دگرگونی «خود» و فرایندهای خودتحقق بخشی است؛ در وضعیتی که نهادهای رسمی و مراجع سنتی، دیگر نقش مطلقی در ارایه معیارها و ارزش های زندگی روزمره ندارند. از اهداف مهم این پژوهش پاسخگویی به این پرسش اصلی است که چگونه حق انتخاب «شیوه زندگی» را می توان همچون موضعی سیاسی در جریان روشنفکری پس از انقلاب اسلامی تلقی کرد؟ در فرضیه پژوهشی استدلال می شود که مواضع فرهنگی روشنفکران ما، در به چالش کشیدن گفتمان حاکم و ارایه شیوه دیگری از بودن-در-هستی و فهم متفاوتی از خود و جهان را که در غیریت با آن گفتمان هژمونیک قرار می گیرد، می توان در چارچوب فرایندهای گفتمانی و سیاسی ارزیابی کرد؛ یعنی گفتمان هایی که جامعه را می سازند و به فهم ما از جهان نظم می بخشند، در ذات خود سازه هایی سیاسی اند. با روش تحلیل مفهومی کیفی آثار چندین اندیشمند ایرانی و بررسی مقایسه ای دیدگاه های آنان به این نتیجه رسیدیم که رویکرد فرهنگ گرایانه روشنفکران ما در ترویج و به رسمیت شناختن حق انتخاب «شیوه زندگی»— از آنجا که در دشمنی با الگوها و ارزش های مسلط در جامعه که گفتمان حاکم گسترنده و پشتیبان آنهاست، قرار می گیرد— می تواند همانند امری سیاسی در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: امر سیاسی, روشنفکران ایرانی, سروش, شایگان, شیوه زندگی, هایدگر
    Seyed Mohammad Ali Hosseinizadeh *, Majid Sarvand

    The right to choose a lifestyle, which at the outset seems to be unrelated to political issues  and outside the institutional and formal structure of the state, may be regarded as a matter in the realm of politics. Hence, the possibility of the advancement of humankind is opened up— despite all the limitations and restrictions that have overshadowed his/her life— in order to devise other types of lifestyle.  The authors’ main objective is to examine the works of the post-revolution Iranian intellectuals with a modernist approach to "the political,” in which the choice of "lifestyle" is understood from a political perspective. This point of view as influenced by Heidegger's model considers the political at an existential or ontological level, and beyond the existing, objective, experimental, and institutional (ontic) ‘science of politics’.  This is a different theoretical framework and a new horizon related to an individual's lifestyle in which his/her political goals are constantly attempting to transform ‘self’ and self-realization processes— in a situation where official institutions and traditional authorities have no absolute role in providing standards and values of daily life. The authors intend to answer the following research question: How can the right to choose lifestyle be considered as the political stance in Iran’s intellectual current after the 1979 Islamic revolution? In the research hypothesis, it is argued that the cultural views of Iranian intellectuals can be used in challenging the dominant discourse in order to present another way of existence and a different understanding of oneself and the world that differs from the hegemonic discourse. We can evaluate this issue in the framework of discursive and political processes, because the discourses that make society and regulate our understanding of the world are in essence political  structures. Using the method of qualitative conceptual analysis of the principal works of several influential Iranian thinkers, we examine their viewpoints on this topic. Therefore, in this article, after presenting a theoretical basis for the relationship between the concept of the political and the choice of lifestyle, the views of Mojtahed Shabestari, Soroush, Malekian, Shaygan, and Doostdar are studied. Their viewpoints respectively, represent religious, spiritual, identity-minded, and secular intellectual discourses on the issue of choosing a way of life. Each of them tried to critique the dominance of the ruling discourse using their own different perspectives (e.g., leftist, Westernist, modernist, nationalist, indigenous, and religious standpoints). Religion has generally been an essential element in articulating and shaping the semantic system of intellectual discourses in Iran in the years before and after the Islamic Revolution. In line with the function of intellectual emancipation, some intellectuals consider religion as a factor in returning to self and liberation from tyranny, exploitation, and colonization. In contrast, others consider religion itself as a tool in the service of the rejection of thought, monopoly, violence, and subjugation of humankind. 
    These Iranian intellectuals introduced and explained the meanings of various concepts and issues such as religiosity, religious reading, religious reconstruction and reform, religious pluralism, traditional values ​​and patterns, individualism, self-realization, self-transformation, regeneration, the spiritual humankind, the original life, the transcultural state, the multiplicity of levels of consciousness, the experience of multiple modes of existence, the networked and rhizome-like existence, the mobile migratory subject, everyday life, selfishness, self-normality, and so on. We concluded that the culturalist approach of Iranian intellectuals in promoting and recognizing the right to choose lifestyle can be considered as a political issue (a political antithesis) in the post-revolutionary intellectual movement, since it contradicts the dominant models and values which are expanded and supported by the predominant discourse in society.

    Keywords: Heidegger, Iranian Intellectuals, Soroush, Shayganat, the political, way of life
  • پروین گنجی*، عبدالرضا نواح، معصومه باقری
    مخالفان سازگاری میان دین و مدرنیته، معمولا مدرنیته و غرب را هویتی یکپارچه می دانندکه تجزیه پذیر نیست. جریان فردیدیه یکی از این گفتمان ها است. جریان فردیدیه در ایران پس از انقلاب وارثان سنت هایدگری می باشند که با محوریت سید احمد فردیدکلید واژه غربزدگی را خلق و مدرنیته را به چالش کشیدند. بررسی نشان داد، درگفتمان مدرنیته هستی شناسی مادی در مقابل هستی شناسی وجودی وعقل حصولی معاش اندیش درمقابل عقل حضوری معاد اندیش قرارگرفت. اومانیسم دال مرکزی مدرنیته و سایر نشانه ها مانند علم گرایی، تکنولوژی، سرمایه داری، فردگرایی، آزادی، لیبرالیسم، پروتستانیزم، حقوق بشر، سکولاریسم ودموکراسی با آن معنا پیدا نمودند. دال مرکزی گفتمان فردیدیه انسان دل آگاه و مکلف بود. نشانه های علم قدسی، نفی تکنولوژی (تجلی اماریت نفس انسان)، نفی سرمایه داری (تجلی نفس پرستی انسان)، نفی سکولاریسم (گم کردن مفهوم خدا وخدایی کردن انسان)، عقل قرآنی، آزادی از نفس، حقوق بشراسلامی وحکومت خدا، مفصل بندی شدند وغیریت سازی نمودند. نظریه سیاسی مدرنیته خواهان حداکثر رفاه و آزادی برای انسان اما جریان فردیدیه هرگونه تساهل و روا داری درمقابل سوژه خود بنیاد انسان را نفی نمود.
    کلید واژگان: هایدگر, فردیدی ها, مدرنیته ستیزی, غربزدگی, اومانیسم
    Parvin Ganji *, Abdul Reza Navah, Masoume Bagheri
    The Fardidiyeh current in Iran after the revolution are the inheritors of the Heideggerian tradition, which centered on Seyyed Ahmad Fardidid, created the word westernization and challenged modernity. The study showed that in the discourse of modernity, material ontology was opposed to existential ontology and the productive intellect of the subsistence thinker in the presence of the resurrection intellect. Humanism symbolized modernity and other symbols such as scientism, technology, capitalism, individualism, freedom, liberalism, Protestantism, human rights, secularism, and democracy. The central signifier of Fardidiyeh's discourse was the conscious and obligated human heart. Signs of sacred science, denial of technology (manifestation of human soul authority), denial of capitalism (manifestation of human selfishness), denial of secularism (loss of the concept of God and deification of man), Quranic wisdom, freedom of soul, Islamic human rights and God's rule, were detailed. And made a difference. The political theory of modernity calls for maximum welfare and freedom for human beings, but the Fardid movement denies any tolerance and tolerance towards its subject, the human foundation.
    Keywords: Heidegger, Fardidians, Anti-Modernity, westernization, Humanism
  • نریمان خلیلی، انشاءالله رحمتی*، محمد عارف
    در این نوشتار به تحلیل فیلم هایی با مضامین غربت آگاهی و ترس آگاهی در اندیشه ی سهروردی و هایدگر با طرح این پرسش که منشا این مضامین چیست پرداخته شده است. به نظر می رسد هبوط و وجود بدایت مسیله باشند. هدف این پژوهش مطالعه تطبیقی دو تفکر اشراقی و هایدگری در آثار فریدون رهنما و میکل آنجلو آنتونیونی است. برای تحلیل این مضامین در ساحت سینما با رویکرد پدیدارشناسی هانری کربن و به روش مقایسه ای و مطالعه تطبیقی عمل شده است. دلیل انتخاب پدیدارشناسی کربن به عنوان شاگرد هر دو تفکر، آن است که پدیدارشناسی او تلفیقی از پدیدارشناسی و تاویل است. انسان شناسی سهروردی منجر به یکی از اساسی ترین مضامین کربن یعنی «غربت آگاهی» شده است. پژوهش حاضر نشان می دهد که انتخاب اصیل «ازآن من بودن» توسط دازاین و معرفت شناسی «بازگشت به من» توسط خود زمینی، دلیل همراهی بن مایه زیبایی شناسی سیر تاریخی و فرا تاریخی در این دو نگرش سینمایی خواهد بود. در این مقاله بر مبنای منشا و کارکرد مفاهیم «دازاین» و «هبوط» «هستی معطوف به مرگ» در فیلم هایی با مضمون ترس آگاهی و «هستی معطوف به آن سوی مرگ» در فیلم هایی با مضمون غربت آگاهی تاویل شده است.
    کلید واژگان: غربت آگاهی, ترس آگاهی, پدیدارشناسی, سهروردی, هایدگر, سینما
    Nariman Khalili, Insha-Allah Rahmati *, Mohammad Aref
    In this article, films with the themes of homelessness and fear of consciousness in the thought of Suhrawardi and Heidegger are analyzed by asking the question of what is the origin of these themes. Descent and existence seem to be the beginning of the problem. The purpose of this study is a comparative study of Enlightenment and Heideggerian thought in the works of Fereydoun Rahnama and Michelangelo Antonioni. To analyze these themes in the field of cinema, Henry Carbon's phenomenological approach has been done by analytical-comparative method. The reason for choosing Carbon phenomenology as a student of both schools of thought is that his phenomenology is a combination of phenomenology and interpretation. Suhrawardi's anthropology has led to one of the most basic themes of carbon, namely, "Nostalgia" The present study shows that the original choice of "being of me" by Dasein and the epistemology of "return to me" by the earthly self will be the reason for the accompanying aesthetic basis of historical and meta-historical course in these two cinematic approaches. In this article, based on the origin and function of the concepts of "Dasein" and "descent", "existence oriented to death" in films with the theme of Anxiety and "existence oriented beyond death" in films with the theme of Nostalgia have been interpreted.
    Keywords: Nostalgia, anxiety, Phenomenology, Suhrawardi, Heidegger, Cinema
  • یحیی بوذری نژاد*، حمید ریحانی
    آرا و اندیشه های هایدگر از جهات مختلفی قابل بررسی است. یکی از این جهات که تاثیر زیادی را بر متفکران نهاده است دیدگاه های هرمنوتیکی هایدگر است که تحولی اساسی را در روش هرمنوتیک به وجود آورد. اندیشه هرمنوتیک هایدگر، تفسیر را از مولف محوری به مفسر محوری سوق داد. این چرخش هرمنوتیکی مبتنی بر مبانی انسان شناسی و معرفت شناسی خاصی است. به نظر نگارنده، مبانی انسان شناسی هایدگر او را به سوی تلقی جدید از هرمنوتیک و اثرگذاری بر روش هرمنوتیکی فلاسفه بعد از خود کشاند؛ بنابراین برای نقد و بررسی دیدگاه هرمنوتیکی هایدگر می بایست مبانی انسان شناسی وی را به نقد کشانید. نگارنده بر این باور است که اگرچه یکی از نگاه های جدید به انسان، دیدگاه هایدگر در مورد تعریف انسان به عنوان «دازاین» می باشد، اما این تلقی از یکسونگری و عدم جامعیت رنج می برد؛ مضافا بر این اینکه این برداشت از انسان خود مبتنی بر سرشت ثابت انسان می باشد که هایدگر آن را نادیده انگاشته است. نگارنده درصدد است که در این مختصر به نقد و بررسی دیدگاه هایدگر با استفاده از تعالیم اسلام و متفکران مسلمان بپردازد.
    کلید واژگان: تاویل, دازاین, هایدگر, هستی, هرمنوتیک, واقع بودگی
    Yahya Bouzarinejad *, Hamid Reyhani
    Heidegger's ideas and thoughts can be studied from different perspectives. One of these perspectives is his hermeneutic theories that has had a great impact on other thinkers and also has led to a revolution in the hermeneutics method, modifying interpretation from author-based to interpreter-based, which is based on unique anthropological and epistemological principles.   The author also states that although one of the new approaches to human is Heidegger's view and his definition of human as “Dasein”, but this attitude is biased on incomprehensive, and is also based on the fixed nature of human, which Heidegger has ignored it. This article tries to criticize and analyze Heidegger's perspective, using Islamic principles and Muslim’s thoughts.
    Keywords: interpretation, Dasein, Heidegger, existence, Hermeneutic, facticity
  • مجتبی عطارزاده*، بهمن کهن ترابی، علیرضا گلشنی

    یکی از مهمترین گفتمان های غرب ستیزی در ایران، گفتمان جریان حامیان هایدگر است. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوایی، محورهای اصلی آرای متفکران این گفتمان را مورد بررسی قرار می دهد. نظریه پردازان این گفتمان ابتدا به نفی مبانی معرفت شناسی غربی و ارایه تفسیری مناسب با زمینه های دینی جامعه ایران پرداخته و رهایی از بحران های موجود در غرب را در دوری جستن از ایدیولوژی های غربی و برقراری یک انقلاب دینی می دانند. اما در مرحله ایجابی در ارایه یک الگوی عملی و بدیل توفیق چندانی به دست نیاوردند.

    کلید واژگان: مدرنیته, انقلاب اسلامی, غرب زدگی, هایدگر, فردید
    Mojtaba Attarzadeh*, Bahman Kohan Torabi, Alireza Golshani

    One of the most important anti-Western discourses in Iran is the discourse of Heidegger's supporters. The present study examines the main axes of the thinkers of this discourse by the method of content analysis. The theorists of this discourse first reject the foundations of Western epistemology and offer an appropriate interpretation to the religious contexts of Iranian society and consider the liberation from the crises in the West in avoiding Western ideologies and establishing a religious revolution. But in the positive stage, they did not succeed much in presenting a practical and alternative model.

    Keywords: Modernity, Islamic Revolution, Westoxication, Heidegger, Fardid
  • هادی آجیلی*، محسن سلگی
    اگر بتوان مدرنیته را با ادعاهایی چون قابل شناخت بودن پدیده ها، انسان گرایی، نگاه ریاضی وار به دنیا و یکسان انگاری معرفی کرد، پسامدرنیته را در نسبیت معرفت، بحران معنا و تکثرگرایی می توان مورد شناسایی و مداقه قرار داد. در این نوشتار این مدعا (Thesis) مورد آزمون قرار واقع گشته که پست مدرنیسم یک تعریف ثابت و متعینی ندارد، که علت این امر به ماهیت بن فکنانه پست مدرنیته برمی گردد و شاید با کمی مسامحه بتوان گفت نیچه و هایدگر جزو معدود کسانی هستند که تا حدودی توانسته اند درک صحیح و جامع الاطرافی از پست مدرنیته داشته باشند. در این جستار سعی بر آن بوده تا با معرفی تعاریف متنوع و گونه گون از پست مدرنیسم و بازخوانی اجمالی آراء نیچه و هایدگر، کنه و ماهیت اندیشه پست مدرن بیشتر هویدا و عیان شود. روش تحقیق در این مطالعه، توصیفی- تحلیلی است و چارچوب نظری مورد استفاده در این تحقیق هرمنوتیک انتقادی یورگن هابرماس است که بر آن است با توشه گیری از روانکاوی فرویدی و تلفیق آن با مارکسیزم از حوزه سطح و روبنایی به کنه قضایا رخنه نماید و به نظر می رسد با بهره گیری از روش شناسی هرمنوتیک انتقادی هابرماس می توان تاروپود اندیشه نیچه و هایدگر را مورد واکاوی و مداقه ژرف نگرانه قرار داد.
    کلید واژگان: پست مدرن, نسبی گرایی, نیچه, هایدگر
    If modernity with the allegations because it Shnakhtbvdn phenomena, humanism, Ryazyvar look at the world and introduced the identification, postmodernity in the relativity of knowledge, meaning and pluralism crisis can be identified and contemplated. In this article, the claim (Thesis) examined the fact was that postmodernism is a defining fixed and determined not to because of the nature of Bnfknanh postmodernity is concerned, perhaps with a little carelessness can say that Nietzsche and Heidegger, one of the few people who somehow have managed to understand Jamalatrafy of postmodernity are correct. In this article, it was tried to introduce a varied and diverse definitions of postmodernism and a brief review of the ideas of Nietzsche and Heidegger, the lead and the nature of postmodern thought is more evident and obvious. using the methodology of critical hermeneutics Habermas fabric can be analyzed and contemplated the thought of Nietzsche and Heidegger was Zhrfngranh.
    Keywords: Postmodern, relativism, Nietzsche, Heidegger
  • یحیی بوذری نژاد *، حمید ریحانی
    آرا و اندیشه های هایدگر از جهات مختلفی قابل بررسی است. یکی از این جهات که تاثیر زیادی را بر متفکران نهاده است دیدگاه های هرمنوتیکی هایدگر است که تحولی اساسی را در روش هرمنوتیک به وجود آورد. اندیشه هرمنوتیک هایدگر، تفسیر را از مولف محوری به مفسر محوری سوق داد. این چرخش هرمنوتیکی مبتنی بر مبانی انسان شناسی و معرفت شناسی خاصی است. به نظر نگارنده، مبانی انسان شناسی هایدگر او را به سوی تلقی جدید از هرمنوتیک و اثرگذاری بر روش هرمنوتیکی فلاسفه بعد از خود کشاند؛ بنابراین برای نقد و بررسی دیدگاه هرمنوتیکی هایدگر می بایست مبانی انسان شناسی وی را به نقد کشانید. نگارنده بر این باور است که اگرچه یکی از نگاه های جدید به انسان، دیدگاه هایدگر در مورد تعریف انسان به عنوان «دازاین» می باشد، اما این تلقی از یکسونگری و عدم جامعیت رنج می برد؛ مضافا بر این اینکه این برداشت از انسان خود مبتنی بر سرشت ثابت انسان می باشد که هایدگر آن را نادیده انگاشته است. نگارنده درصدد است که در این مختصر به نقد و بررسی دیدگاه هایدگر با استفاده از تعالیم اسلام و متفکران مسلمان بپردازد.
    کلید واژگان: تاویل, دازاین, هایدگر, هستی, هرمنوتیک, واقع بودگی
    Yahya Bouzarinejad *, Hamid Reyhani
    Heidegger's ideas and thoughts can be studied from different perspectives. One of these perspectives is his hermeneutic theories that has had a great impact on other thinkers and also has led to a revolution in the hermeneutics method, modifying interpretation from author-based to interpreter-based, which is based on unique anthropological and epistemological principles.
    The author also states that although one of the new approaches to human is Heidegger's view and his definition of human as “Dasein”, but this attitude is biased on incomprehensive, and is also based on the fixed nature of human, which Heidegger has ignored it.
    This article tries to criticize and analyze Heidegger's perspective, using Islamic principles and Muslim’s thoughts.
    Keywords: Interpretation, Dasein, Heidegger, existence, hermeneutic, facticity
  • سید محمد مهدی موسوی مهر*
    با رشد نفوذ تکنولوژی و ظهور تأثیرهای آن در زندگی انسانی، بررسی نسبت تکنولوژی با معنویت اهمیت پیدا کرده است. هایدگر شاید مهم ترین فیلسوفی است که به بررسی این نسبت البته با تصور وجودی از تکنولوژی و نگاه ویژه اش به معنویت اقدام کرده است. در نظر او تفکر معنوی چیزی در مقابل تفکر حسابگرانه و در چارچوب تلقی وجودشناسانه بوده که در تفکر شعری به معنای خاص مدنظر هایدگر ظهور می یابد. این نوع تفکر، ما را به نوعی وارستگی در مواجهه با تکنولوژی دعوت می کند تا با تکنولوژی رفتاری فعالانه و نه منفعل داشته باشیم و اجازه بدهیم که تکنولوژی در زندگی ما حضور بیابد اما ما را به سلطه خود در نیاورد که البته این نگاه متفاوت از مدیریت تبعات ناگوار تکنولوژی مثلا در زمینه های زیست محیطی است که امروزه در غرب رایج شده است. در نهایت می توان گفت که به اعتقاد هایدگر اگرچه تکنولوژی و تفکر تکنولوژیک با تفکر معنوی در تضاد است اما برای ما مقدور است که در مقابل آن سلوکی معنوی به معنای پرسش دائمی از ذات تکنولوژی داشته باشیم. در نقدها و تحلیل هایی که ما امروزه از معنویت با تکیه بر دیدگاه هایدگر ارائه می کنیم، باید این معنا از معنویت درنظر گرفته شود تا موجبات خلط تفسیرهای دینی از معنویت با تفکر معنوی مدنظر هایدگر فراهم نگردد
    کلید واژگان: هایدگر, تکنولوژی, تفکر معنوی, نسبت تکنولوژی و تفکر معنوی, وارستگی
    Seyyed Mohammad Mahdi Mousavimehr *
    With the increasing influence of technology and the emergence of its effects on human's life, the spirituality of technology has become important.
    Heidegger is perhaps the most important philosopher who has studied this course according notion of spirituality technology and its special look to them.
    In his view spiritual thinking is against calculating thinking and within the ontological interpretation that the poetic thinking emerges this, in This kind of thinking, we are invited to a philosophy in the face of technology to have actively behavior, not negligent and passive. We let the technology be in our lives but not dominate it, it is different from the management of unpleasant consequences of technology for example in the environmental fields that today in the West has become popular.
    Finally we can say according to Heidegger, although technology and technological thinking conflict spiritual thinking but for us, it is possible to have a spiritual thinking that means questioning nature of the technology.
    In reviews and analyzes that we see today, spirituality thinking on the basis of Heidegger does not confuse religious interpretations of spirituality and spiritual thinking of Heidegger.
    Keywords: Heidegger, technology, technology, spiritual thinking, negligent
  • مهدی نصر*
    در جهان فردانگارانه امروز، آنچه از همه بیشتر مورد غفلت واقع شده، «جمعی بودگی» انسان است. این مقاله قصد دارد با تفسیر برخی از مفاهیم اندیشه هایدگر مثل «با هم بودن»، «جماعت» و «برون خویشی»، این نکته را نشان دهد که «جمعی بودگی» یکی از ساختارهای اصلی انسان به مثابه دازاین است. در اینجا با اعتراف به اینکه هر یک از ما دارای وجودی تکین و منحصر به فرد هستیم، این نکته را نشان می دهیم که «زبان» مفهومی است که کلیت انسان را تعیین می کند. فرایند سیال عمل «جمعی بودگی»، نام گذاری است. نام نهادن زبان بر چیزها، کنشی است که چیزها را در «جهان» گرد هم می آورد. قرینه همین عمل هم در سیاست به مثابه «جمعی بودگی» رخ می دهد؛ در سیاست نیز انسان ها در کنار همدیگر قرار می گیرند. اما مفهوم امر سیاسی در غرب، تکینگی ها و دیگری را سرکوب کرده و ساختارهای سوبژکتیویستی را بر انسان تحمیل می کند. بنابراین از اندیشیدن درباره جمعی بودگی ناتوان است.
    کلید واژگان: هایدگر, دازاین, دیگری, جمعی بودگی و سوبژکتیویسم
    Mahdi Nasr*
    The concept of "human communality" is the most neglected notion in the contemporary individualistic world. Interpreting some concepts of Heidegger's thought such as 'Being-with', 'community' and 'ekstasis', this essay intends to show that "communality" is one of the main structures of man regarded as Dasein. Although we confess that each of us has a singular and unique existence, this fact cannot be disregarded that "language" determines the totality of mankind. The fluid process of "communality" is "giving something a name". Giving names to the things by language is the action that puts together things in a world. The symmetry of this action also happens in politics as "communality"; in politics, people are located beside each other. But the concept of the political issue in the West suppresses the singularities and others and imposes the subjectivistic structures on western man. Therefore, the occident is unable to think about "communality".
    Keywords: Heidegger, Dasein, The other, Communality, Subjectivism
  • علیرضا آقاحسینی، حسین روحانی
    به موازات طرح پست مدرنیزم در غرب، اندیشمندان مشهور و نافذی همچو سید احمد فردید با مطرح ساختن غرب به مثابه نمادانانیت و نفس اماره، باب منظومه فکری نوظهوری را در ایران گشودند. فردید از منظری شرقی به غرب نگاه می کند و غرب را به مثابه یک کل یکپارچه نفی می کندولی هاید گر از موضع یک متفکر غربی غرب رانقد می کند. فردید ذات انگار است و برای غرب یک ماهیت و ذات قائل است. از نظر فردید غرب از یونان آغاز می شود و غربزده شدن مثل صاعقه ای است که همه چیز را می سوزاند. از منظر این فیلسوف غرب ستیز، غرب زدگی یک نوع زئوس زدگی است که در قرآن طاغوت نامیده شده است. فردید که همسخن با هایدگر است در پی آن است که جهان از چنگال متافیز یک غربی و سوبژکتیویسم مترتب بر آن خلاصی یابد تا دوره پس فردا سراغ انسان آید. دوره خدای زمانی باقی و خدای پریروز و پس فردا نه خدای دیروز و امروز و فردا. دوره پریروز یعنی زمانی که اینک در آن نیستیم و از سوبژکتیویسم به هستی شناسی گذر کرده ایم. دیروز وامروزو فردا هم زمانی است که موجود جای وجود را گرفته است که فردید از آن تعبیر به دوره دیوزدگی می کند. مراد و منظور فردید از طرح دوره پریروز به معنی خیزش و خیز گرفتن به پریروز و دورخیز به پس فردا است. هایدگر نیز که فردید متاثر از آراء او هست سراسر تاریخ متا فیزیک 2500 ساله غرب را مورد تامل قرار می دهد و می کوشد وجود را جایگزین موجود نماید. لازمه گذر از موجود به وجود، چنگ زدن به زبانی غیر از زبان متافیزیک است.دراین مقاله این نکته مورد بحث وفحص قرارمیگیردکه احمدفردیدباسازه شکنی ازاندیشه مارتین هایدگروبرگرفتن عناصری چون مخالفت باسوبژکتیویسم ومتافیزیک غرب ازاندیشه هایدگر، با توشه گیری ازمبانی اسلامی وعرفانی،متن بندی جدیدی راارائه می نمایدکه لب لباب آن نقدغرب به مثابه یک کل یکپارچه می باشد.
    کلید واژگان: تکنولوژی, سوبژکتیویسم, فردید, هایدگر
  • علی تدین راد، امیرمسعود شهرام نیا، سارا نجف پور

    اگر فهم امور بشری، سیاست و جامعه با رویکردی وجودگرایانه را محور تفکرات فلسفی و سیاسی آرنت بدانیم، در این مقاله برآنیم که به بنیان های فکری و رویکرد تفهمی او بازگردیم و به این پرسش که خود فهم در اندیشه آرنت به چه معناست و چه نسبتی با هرمنوتیک فلسفی دارد بپردازیم. در این پژوهش برای فهم فهم آرنت از فهم و روش او در فهم مقولات و موضوعات، روش و رویکرد تفسیری او را در متن سنت هرمنوتیکی و تطابق با دقایق فهم در اندیشه های هایدگر و گادامر قرار می دهیم. تاکید بر منحصربه فرد بودن و تازگی و آغازگری هر انسان، نقد جوهرگرایی، ذات گرایی، تقلیل گرایی، علم گرایی و تاریخ گرایی، تاکید بر اهمیت و جایگاه مهم پیش فرض ها در فهم، دوری، عملی، موقعیت مند و جهانی بودن فهم و شاید از همه مهمتر اراده به مواجهه با خود پدیده ها، از مهمترین وجوه مشترک رویکرد آرنت، گادامر و هایدگر به فهم است و از این روی رویکرد آرنت به فهم در پیوند با بسترهای فلسفی و فکری او هرمنوتیک فلسفی و پدیدارشناسانه به شمار می رود. فراتر از این، داستان گویی، تصور پژوهشگر به مثابه تماشاگر موقعیت مند و بی طرف، افتراق گذاری و تمایزها و پیش ساختارهای فهم ایده هایی خاص آرنت در هرمنوتیک پدیدارشناسانه او به شمار می روند.

    کلید واژگان: آرنت, پدیدارشناسی, روش, گادامر, هایدگر, هرمنوتیک فلسفی
    Ali Tadayyon Rad, AmirMasoud Shahramnia, Sara Najafpour

    If we consider the understanding of human affairs, politics and community, with existentialist approach, as the foundation of Arendt’s philosophical and political thinking, so this paper tries to understand the meaning of understanding in Arendt’s thought and its relation to her philosophical hermeneutics. In this regard, we consider her interpretative approach in the text of tradition of hermeneutics, especially in Heidegger’s and Gadamer’s hermeneutics. The most similarities of Arendt, Heidegger and Gadamer about understanding, are their Emphasize on the uniqueness, newness and beginning every human being. They, also criticize essentialism, reductionism, scientism and historicism and emphasizing the importance of pre-assumptions in understanding. In their belief, understanding is circular, situated and worldly. Of course the most important similarity between their hermeneutics, is the will to deal with phenomenon. Above all, story-telling, showing the researcher as a unbiasesd viewer, use of differentiation and discrimination, functioning of paradoxes and analyzing them to achieve the understanding, and also use of taste and imagination, all are the special characteristics of Arendt’s phenomenological hermeneutics.

    Keywords: Arendt, phenomenology, method, Heidegger, Gadamer, Philosophical Hermeneutics
  • علی اشرف نظری، علیرضا صحرایی
    یکی از رویکردهایی که اندیشمندان علوم اجتماعی و سیاسی برای بررسی مفاهیم و تحول آن مورد توجه قرار می دهند؛ رویکرد پدیدارشناسی است. این رهیافت که از جمله رهیافت های پیچیده در عرصه علوم اجتماعی و سیاسی به شمار می رود اشتراکات بارز با رهیافت های تفسیری دارد که در پایان قرن بیستم میلادی علیه پوزیتیویسم و امپریسیسم رشد کرد. پرسش اصلی این پژوهش، پرسش از میزان و نحوه کاربری روش پدیدارشناسی در عرصه علوم سیاسی است. به عبارت بهتر، سوال از امکان یا امتناع کاربرد دانش و روش پدیدارشناسی در قلمرو مزبور است و اینکه چگونه و در چه ابعادی می توان از پدیدارشناسی برای فهم و توضیح علوم سیاسی استفاده کرد؟ مدعا و مفروض این تحقیق آن است که امکان استفاده از دانش پدیدارشناسی در عرصه های مختلف علوم سیاسی کاملا منتفی نیست و می توان با حذف جوانب ناهمساز آن، ازاین روش برای تجزیه و تحلیل پژوهش های سیاسی استفاده کرد.
    کلید واژگان: آگاهی, پدیدارشناسی, دازاین, روش شناسی, شوتز, مرلوپونتی, هایدگر, هوسرل
    Aliashraf Nazari, Alireza Sahraie
    One of the important and serious subjects in recent decades is concentration on methodological issues and its application in various areas. Of course using of different procedures and methods has been taken into consideration by scientist from long time ago. But in recent years focus on this matter which is phenomenology has been clear through various researches. This is one of the most complicated researches in political and social sciences area: which shares specific characteristics with interpretive researches. That developed against positivism and empiricism in 19th century. Application of phenomenological research in politics opens new realms for scientists and scientific elites and creates important theoretical and methodological results. Application and clarifying of some of the methodological and epistemological of this phenomenological research in politics is the main goal of this paper.
    Keywords: Consciousness, Dasein, Husserl, Heidgger, Methodology, Phenomenology, Schutz
  • احمد بخشایش اردستانی
    در مقطعی از تاریخ انقلاب اسلامی جدال بین طرفداران هایدگر آلمانی با طرفداران پوپر انگلیسی، انگیزه بخش روشنفکران دینی در ایران بالاخص دهه 70 در زمینه های نظری بود. هایدگر فیلسوف شهیر آلمانی که احمد فردید، امام خمینی را همسخن وی در نقد غرب معرفی می کرد، بحث خود را از هستن شروع و به اندیشه ختم می نماید. ایشان اندیشمندی پست مدرن است که در تقابل با اندیشه دکارت، به نقد تجدد و فلسفه غرب می پردازد. علاقمندی هایدگر به مابعدالطبیعه و دازاین باعث شد تا برخی از روشنفکران دینی در ایران به تحمید و تبیین نظرات فلسفی ایشان بپردازند. مقاله حاضر در پی تبیین افکار و آراء اندیشه هایدگر آلمانی و نحوه تاثیر این افکار بر اندیشمندان ایرانی است. عمده این تاثیر در نقد غرب می باشد.
    کلید واژگان: هایدگر, روشنفکران دینی, دازاین, مدرنیته و پست مدرنیسم
    Ahmad Bakhshayesh Ardestani
    The aim of this article is to discusse the Martin Haideger's thought, its origins and applications in political thoughts. Some Iranian Religious Intellectuals have been influnced by Haiderger in criticizing concepts such as Democracy, Modernsation and the Western Philosophy. He belongs to the period of post modernism. The most critical feature for Hedger is to contervese Dekart concept of "Thinking- Being". Heidger puts the concept of Dazien- Thinking instead of thinking- Being. There has been a large challenges between pro- Poppers and pro- Heideger in Iran in an epoch- making period of 1365- to - 1380. This period in known as era of Iran religious Intellectualls.
  • مهدی رهبری

    هرمنوتیک یا علم تفسیر متون، از گذشته های دور تا نیمه دوم قرن بیستم بیشتر به منظور تفسیر متون نوشتاری به ویژه متون مقدس و کلاسیک به کار می رفت. این امر به خصوص در قرون وسطی و با اختلاف میان آباء کلیسا بر سر تفسیر انجیل نمود بارزتری پیدا می نمود. پس از آن از قرن هفدهم، هرمنوتیک، از حالت لغت شناسی صرف، خارج شده و شکل علمی به خود گرفت به گونه ای که به تدریج با ظهور شلایرماخر و دیلتای، هرمنوتیک به روشی جهت دریافت معنای متن از طریق شناخت نیت مولف، همدلی با او، و دریافت شرایط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی (روانشناسانه) در کنار روش فنی یا فقه اللغه تبدیل گردید. ; از قرن بیستم به بعد به ویژه از میانه آن، هرمنوتیک تغییر شیوه عمده ای یافت به گونه ای که از طریق هرمنوتیک پدیدارشناسانه هایدگر، تردیدهای عمده ای در مبانی و چارچوب های هرمنوتیک پدید آمد. چنین تردیدهایی که با هایدگر آغاز و توسط شاگردش گادامر دنبال شد، به جای ارایه روش برای فهم نیت مولف و دستیابی به معنای درست که هدف هرمنوتیک کلاسیک بوده است، به نحوه وقوع فهم و شرایط شکل گیری آن می پردازد. هرمنوتیک مدرن یا فلسفی بر خلاف هرمنوتیک کلاسیک، با انکار دستیابی به معنای درست متن، هرگونه فهم و دریافتی را نسبی دانسته که تحت تاثیر موقعیت مفسر و زبان، شکل می گیرد.

    کلید واژگان: هرمنوتیک, هایدگر, کلاسیک, روانشناسانه
  • رابطه حقیقت و آزادی در اندیشه هایدگر
    بیژن عبدالکریمی

    در عبارتی از مقاله خود با عنوان «درباره ذات حقیقت». هایدگر حقیقت را چنین توصیف می کند: «ذات حقیقت آزادی است». این عبارت تا حدود زیادی غیرمنتظره و به لحاظ عصبی تحریک کننده است. هایدگر نمی خواهد این عبارت ساده و پیش پا افتاده را بیان کند که «آزادی حقیقت است». به این معنا که آزادی واقعیتی غیرقابل انکار است و باید وجود آن به منزله یک حقیقت یا واقعیت به رسمیت شناخت، بلکه وی از رابطه ذات حقیقت با آزادی سخن می گوید و صراحتا اعلام می دارد که حقیقت در ذات خویش همان آزادی است. اما این سخن به چه معناست؟

    کلید واژگان: هایدگر, آزادی
  • جهانگیر معینی علمداری
    اخیرا دیدگاه‌های‌ مارتین‌ هایدگر در زمینه‌ی‌ رابطه‌ی‌ “تاریخ‌، هویت‌ و مکان‌” مورد توجه‌ پژوهشگران‌ قرار گرفته‌ است‌. هایدگر در آثارش‌ تفسیری‌ زمانمند از هستی‌شناسی‌ مکان‌ ارایه‌ داد و براساس‌ آن‌ بر وجدان‌ تاریخی‌ ملل‌ تاکید کرد‌. در نزد هایدگر وابستگی‌ به‌ زمین‌ عاملی‌ بنیادی‌ است‌ و هویت‌ به‌ واسطه‌ی‌ پیوند هستی‌شناختی‌ انسان‌ با خاک و ریشه‌های ‌بومی‌اش‌ تعریف‌ می‌شود. به‌علاوه‌، قطع‌ شدن‌ این‌ ریشه‌های‌ بومی‌ یکی‌ از سرچشمه‌های‌ بحران‌ بشر معاصر به‌شمار می‌آید و بی‌خانمانی‌ او را سبب‌ می‌شود. فرضیه‌ی‌ اصلی‌ مقاله‌ی‌ حاضر این است‌ که هایدگر با احیای‌ مفهوم‌ مکان‌ در اندیشه‌، اصالت‌ هویت‌ را برمبنای‌ اصل‌ سکنی‌ گزیدن‌ و با زمین‌ پیوند داشتن‌ و اصل‌ بازگشت‌ به‌ بوم ‌تعریف‌ می‌کند. از این‌رو جست‌وجوی‌ ریشه‌های‌ هویتی‌ را جزء رسالت‌های‌ تاریخی‌ هر ملت‌ می‌داند. در نهایت‌ هایدگرپیرو سیاستی‌ مبتنی‌ بر اصالت‌ است‌. سیاستی‌ که جنبه‌ی‌ وجودی‌ دارد و می‌کوشد بر بحران‌ بی‌خانمانی‌ و غم‌ غربت ‌انسان‌ غلبه‌ کند.
    کلید واژگان: هایدگر, وجدان تاریخی, هویت, بوم
    Jahangir Moini Alamdari
    More recently the viewpoints of Martin Heidegger regarding the relations between history, identity and place have drawn the attention of the researchers. Heidegger has given a time-oriented interpretation of anthology of place and on the basis of this interpretation has emphasized on the historical conscience of the nations. For Heidegger, attachment to land is an fundamental issue and man’s identity is defined on the basis of his Onthological ties with soil and his local roots. Moreover the severance of this root is one of the sources of contemporary man’s crisis, causing his homelessness.
    The main hypothesis of the present article is that Heidegger through revival of the concept of place in thought, defines the origin of identity on the basis of the principle of settlement and man’s attachment to land as well as return to locality. Hence, he considers man’s quest for roots of identity among the historical missions of every nation. Finally, he is a follower of a policy based on originality, which is existential in nature and tries to put an end to man’s homelessness and his agony of estrangement.
    Keywords: Heidegger, historical conscience, Identity, Place
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال