به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "putin" در نشریات گروه "علوم سیاسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «putin» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • محمد رفیعی، مصطفی زهرانی *

    دکترین جدید سیاست خارجی روسیه در سال 2023، بازتابی از تغییرات بنیادین در محیط بین المللی و اهداف ژئوپلیتیکی این کشور است. این مقاله با بهره گیری از چارچوب نظری واقع گرایی تهاجمی جان مرشایمر، به تحلیل مبانی و پیامدهای این دکترین می پردازد. واقع گرایی تهاجمی، بر تلاش مستمر قدرت های بزرگ برای کسب هژمونی منطقه ای و موازنه سازی علیه رقبای بین المللی تاکید دارد. سوال اصلی پژوهش این است که دکترین جدید سیاست خارجی پوتین بر چه اصول و مولفه هایی تاکید دارد؟ فرض بر آن است که دکترین جدید سیاست خارجی روسیه نشان دهنده تمایل این کشور برای بازتعریف نظم بین المللی و مقابله با نفوذ غرب، به ویژه ایالات متحده و ناتو، است. این دکترین در راستای دستیابی به اهدافی مانند گسترش نفوذ منطقه ای، ایجاد اتحادهای استراتژیک با قدرت های غیرغربی و کاهش وابستگی به ساختارهای تحت رهبری غرب تدوین شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که روسیه با اتخاذ سیاست های تهاجمی در حوزه های نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک، درصدد تحمیل هزینه های سنگین بر رقبا و افزایش بازدارندگی راهبردی است.

    کلید واژگان: سیاست خارجی روسیه, پوتین, واقع گرایی تهاجمی, هژمونی منطقه ای, بازدارندگی راهبردی
    Mohammad Rafiee, Mostafa Zahrani *

    The new foreign policy doctrine of Russia in 2023 reflects fundamental changes in the international environment and the geopolitical goals of the country. This article, utilizing John Mearsheimer's framework of offensive realism, analyzes the foundations and implications of this doctrine. Offensive realism emphasizes the ongoing efforts of great powers to achieve regional hegemony and balance against international rivals. The main research question is: what principles and components does Putin's new foreign policy doctrine emphasize? It is assumed that the new foreign policy doctrine of Russia reflects the country's desire to redefine the international order and confront Western influence, particularly from the United States and NATO. This doctrine is formulated with the aim of achieving objectives such as expanding regional influence, establishing strategic alliances with non-Western powers, and reducing dependence on Western-led structures. The research findings indicate that Russia, through adopting aggressive policies in military, economic, and diplomatic fields, seeks to impose heavy costs on its rivals and increase strategic deterrence.

    Keywords: Russian Foreign Policy, Putin, Offensive Realism, Regional Hegemony, Strategic Deterrence
  • صدیقه آذین*، محمد جلایی

    اگرچه منازعه روسیه و اوکراین براساس گزاره های ژئوپلیتیکی همچون گسترش ناتو به شرق اروپا تفسیر می-گردد اما تهاجم روسیه به اوکراین در 24 فوریه 2022 با رمز عملیات ویژه نظامی می تواند مصداق برونی جهان چندنظمی و نشان دهنده واقعیت کنونی جهان باشد. بنابراین این مقاله علاوه بر بررسی مجموعه دلایلی که پوتین تصمیم به حمله به اوکراین گرفت، به نقش پیچیده چین در حمایت از روسیه نیز می پردازد. از این رو سوال پژوهش آن است که؛ راهبرد روسیه به رهبری ولادیمیر پوتین در جنگ اوکراین2022 بر چه مبنایی بوده و استراتژی اوراسیاگرایی روسیه در قبال این جنگ با حمایت چین چه تاثیری در شکل گیری جهان چند قطبی ایفاء نموده است؟ در پاسخ فرضیه مقاله آن است که راهبرد اوراسیاگرایی روسیه مانند حضور نظامی در اوکراین و پیوسته سازی شبه جزیره کریمه و مناطق خودمختار اوکراین به خاک این کشور در سال 2022، نشان دهنده چرخش تمدنی روسیه و تجدید ارزش های سنتی به عنوان عناصر اساسی راهبردی سیاست خارجی کرملین در جست وجوی جایگاه خود به عنوان قدرت بزرگ بوده است و همراهی چین با روسیه در بحران اوکراین زمینه را برای ایجاد یک بلوک قدرتمند شرقی و گذار از نظام تک قطبی به نظم چندقطبی فراهم می نماید. بدین منظور این مقاله به این نتیجه رسیده است که، روسیه با مجموعه اقدامات خود پس از اوکراین به همراهی چین زمینه لازمه را برای یک بلوک قدرتمند جدید محیا و فرضیه موجود را تایید و تاکید می کند. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با کاربست چارچوب نظری واقع گرایی تهاجمی مورد تبیین قرار خواهد گرفت.

    کلید واژگان: پوتین, شی جین پینگ, اوکراین, روسیه, چین
    Sedigheh Azin *, Mohammad Jalaee

    Although the conflict between Russia and Ukraine is interpreted based on geopolitical propositions such as the expansion of NATO to Eastern Europe, Russia's invasion of Ukraine on February 24, 2022 under the code of special military operations can be an external example of the multi-order world and reflect the current reality of the world. Therefore, the research question is that; What is the basis of Russia's strategy under the leadership of Vladimir Putin in the 2022 Ukraine war, and how has Russia's Eurasianism strategy with China's support played a role in the formation of a multi polar world? The answer to the article's hypothesis is that; Russia's Eurasianism strategy, such as the military presence in Ukraine and the annexation of the Crimean peninsula and the autonomous regions of Ukraine to this country in 2022, show the civilizational turn of Russia and the renewal of traditional values as the main strategic elements of the Kremlin's foreign policy in search of its position as a great power and China's cooperation with Russia in the Ukraine crisis provides the basis for the creation of a powerful Eastern bloc and the transition from a uni polar system to a multi polar system. For this purpose, this article has come to the conclusion that Russia, with its set of actions after Ukraine, together with China, provides the necessary ground for a new powerful block and confirms and emphasizes the existing hypothesis. This research will be explained using descriptive-analytical method.

    Keywords: Putin, Xi Jinping, Ukraine, Russia, China
  • اباالفضل بابایی، محمدامین نقشبند، محمد شاه محمدی

    پوتین معتقد است که دارای یک رسالت مهم، تاریخی و مقدس است که احیای عظمت تاریخی روسیه و جبران خسارت های غرب به روسیه محور اصلی آن است. لذا برای جبران شکست ژئوپلیتیکی روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروری و دوری از خطاهای آن دوران، سعی در برقراری ارتباط با قاره آفریقا و توسعه نفوذ خود در سطوح مختلف با این قاره نموده است. نکته قابل تامل در خصوص ماهیت روابط روسیه با قاره آفریقا در این مسئله نهفته است که پوتین در این مسیر از خزانه دولت هزینه نمی کند. ازاین رو، هنگام بررسی و تحلیل سیاست های روسیه نباید از روانشناسی سیاسی پوتین که به دنبال بازگردانی عظمت روسیه است، غافل بود. مسکو باهدف نهادینه سازی حضور نظامی خود در قاره آفریقا و سواحل مدیترانه، تسلط بر بخش نفت و گاز و معادن و همچنین ایجاد بازارهای جدید برای فروش محصولات خود، پا به عرصه آفریقا نهاده است.

    کلید واژگان: روسیه, پوتین, آفریقا, ساحل, انرژی, واگنر
    Abolfazl Babaei, MohammadAmin Naghshband, Mohammad Shah Mohammadi

    Putin believes that he has an important, historical and sacred mission, the main focus of which is to restore Russia's historical greatness and compensate for the West's damages to Russia. Therefore, in order to compensate for Russia's geopolitical failure after the collapse of the Soviet Union and to avoid the mistakes of that era, it has tried to communicate with the African continent and develop its influence on different levels with this continent. The interesting thing about the nature of Russia's relations with the African continent lies in the fact that Putin does not spend money from the government's treasury in this direction. Therefore, when examining and analyzing Russian policies, one should not ignore Putin's political psychology, which seeks to restore Russia's greatness. Moscow has stepped into Africa with the aim of institutionalizing its military presence in the African continent and the Mediterranean coast, dominating the oil and gas and mining sectors, as well as creating new markets to sell its products.

    Keywords: Russia, Putin, Africa, Sahel, Energy, Wagner
  • خدایار براری*، رقیه کرامتی نیا

    احزاب به عنوان نهادهای سیاسی در نقش رابط جامعه و دولت عمل می کنند و در حیات سیاسی کشور نقش دارند. فدراسیون روسیه از کشورهایی است که احزاب مختلفی در آن فعالیت می کنند. هدف این نوشتار تحلیل نقش احزاب در نظام سیاسی روسیه است. در پاسخ به این پرسش که احزاب سیاسی روسیه از زمان به قدرت رسیدن ولادیمیر پوتین به عنوان رییس جمهور در سال 2000  چه نقش و جایگاهی در حیات سیاسی این کشور دارند؟ این فرضیه مطرح می شود که نظام حزبی در روسیه پوتین در عمل، یک نظام «حزب مسلط» است که در آن حزب وابسته به قدرت (حزب روسیه واحد) بر روند قانون گذاری مسلط است و دیگر احزاب در رقابت با این حزب حمایت چندانی نمی شوند و توان زیادی ندارند. افزون بر این، به باور نویسندگان این نوشتار، اصلاح قانون اساسی در سال 2020 نیز تغییر چندانی در نقش و جایگاه احزاب روسیه ایجاد نخواهد کرد. روش پژوهش در این نوشتار که با رویکرد توصیفی تحلیلی نوشته شده است، کیفی است. داده های مورد نیاز برای تبیین مسیله و بررسی موضوع، با مطالعات کتابخانه ای (مقاله ها، کتاب ها و منابع معتبر اینترنتی) گردآوری و تحلیل شده است. از نظر دوره زمانی، این نوشتار با اشاره به تحولات احزاب سیاسی روسیه پیش از حکومت پوتین، وضعیت آن ها را در این کشور در سال های 2000 تا 2022  بررسی کرده، با تحلیل اصلاحات سال 2020 قانون اساسی روسیه، چشم انداز نقش آفرینی احزاب سیاسی این کشور را ارزیابی می کند.

    کلید واژگان: احزاب سیاسی, نظام چندحزبی, حزب مسلط, روسیه واحد, روسیه, پوتین
    Khodayar Barari *, Roghaye Keramatinia
    Introduction

    Parties act as political institutions that connect government and society. They also play a vital role in the political endurance of nations. The Russian Federation is one the countries that has an active multi-party system. The formation of parties in Russia started later than in Western Europe. The first political parties were formed under Tsar Nicholas II in the late 19th and early 20th centuries. However, until 1905, the establishment of political associations in Russia was strongly opposed until the declaration of October17, 1905. With the October Revolution of 1917, a one-party system was gradually formed in Russia, thus ending the first period of party formation.At the end of the Soviet era in the late 1980s and after the implementation of “Perestroika” and “Glasnost” by Mikhail Gorbachev, important changes took place in the Russian political system. This especially led to the re-emergence of parties. In the first years after the collapse of the Soviet Union, the emergence of political parties was very rapid and numerous. Subsequently, during the following years, the party structure of the Russian Federation experienced significant numerical and substantive changes, a subject which this article tries to investigate.

    Research question: 

    What is the role of political parties in the political life of Russia? Do all Russian political parties have equal influence and rights since Vladimir Putin assumed power?

    Research hypothesis: 

    The hypothesis of this atricle is that the party system in Putin's Russia is effectively a “dominant party” system; in which parties affiliated with Putin’s United Russia Party primarily dominate and control the legislative process. The authors of this article also argue that the amendment of the Russian constitution in 2020 did not change the role and position of Russian parties in practice.

    Methodology

    In order to conduct this research and answer the key questions, a descriptive-analytical approach has been chosen. In addition, the authors have explained the problem and investigated the issue by collecting and analyzing the required data through desk research and descriptive analysis of available sources (articles, books and reliable internet sources).

    Results and discussion

    The approval of the law on political parties in 2001 and the imposition of party electoral thresholds (minimum share of primary votes: 5-7 percent) drastically reduced the number of parties. But in October 2011, the government passed a bill to simplify party registration. After the approval of this law, the number of parties increased. From the 4th Duma (2003) to the 8th Duma (2021), the “United Russia” as Putin's “Party of Power” has always won an absolute majority of votes. This party has the largest number of representatives in the State Duma and in the regional parliaments.Since power in Russia is ultimately concentrated in the hands of the president, it is in the interests of political parties and party elites to get close to him in order to reduce any tensions and disagreements. Indeed, due to the dominance of the “Party of Power”, the Russian political party system is virtually non-competitive. This is the main problem of party development in today’s Russia. Therefore parliamentary parties have many resources, while non-parliamentary opposition parties have neither resources nor political stability.Considering the contemporary dominance of certain political parties in the Russian parliament and their failure to replace with newer parties, it has definitely reduced the interest and willingness of Russian citizens to vote. In this regard, in 2016, the lowest participation rate in the history of parliamentary elections of the Russian Federation was recorded with only 47.88 percent. This low turnout was in contrast to the previous four elections, in which 60 percent of all eligible voters participated and two elections, in which 55 percent participated.Several amended articles of the Russian constitution actually strengthen the role and position of the president. For example, according to clause 2 of Article 95 of the Constitution of the Russian Federation, the number of representatives of the President in the Federation Council increases from 17 to a maximum of 30. Likewise, Articles 129 and 107 increase the interference of the President in the judiciary and thus limit the independence of the country’s judiciary. On January 15, 2020, Vladimir Putin once again inexplicably reiterated the need for a strong presidential system and sufficient powers for the president in Russia.

    Conclusion

    Although according to the constitution of the Russian Federation (2020), the country has a multi-party system, but in practice, the Power Party (United Russia) plays the main role compared to other parties in Russia. The party system in Russia has become the dominant party system. Russian political parties are not an effective bridge between the people and the government due to the weakness of civil society in Russia. Therefore, until a strong civil society is formed in Russia, the country’s political parties will not play a central role as a link between civil society and the government. The “United Russia” party as the dominant political party in power, has practically become Putin's tool to hold the majority of seats in the parliament. As a result, when Putin wants to become the president of Russia, through this party and in the name of “the will of the Russian people” he can influence the establishment of laws in Parliament without opposition and in line with his political interests.

    Keywords: political parties, Multi-Party System, Dominant Party, The United Russia, Russia, Putin
  • مهدی هدایتی شهیدانی، دانیال رضاپور*، صدیقه آذین

    روسیه کشوری با پیوندهای دیرینه در قاره آفریقا است به طوری که نقش آن در قاره سیاه را می توان با توجه به ملاحظات ژیوپلیتیک و ژیواکونومیک این کشور و توجه به ایده «شکوه و عظمت» روسیه که برگرفته از امپراطوری تزاری می باشد، تحلیل کرد. با توجه به عدم تمایل آمریکا به مداخله مستقیم در امور آفریقا در سال های اخیر، مسکو درصدد است تا به ایده شکوه و عظمت تزاری ها تحقق بخشیده و ایفاگر نقش یک قدرت بزرگ در صحنه آفریقا باشد. این مقاله درصدد پاسخگویی به این سوال است که  روسیه در قاره آفریقا به دنبال چه اهدافی و منافعی بوده است و آیا مسکو در رسیدن به منافع مورد نظر خود طی سال های اخیر در کشورهای آفریقایی موفق بوده است؟ فرضیه نگارندگان عبارت است از اینکه روسیه در پی ارتقای نقش خود به عنوان یک قدرت بزرگ در قاره آفریقا می باشد؛ اما موفقیت این نقش عمدتا محدود به تلاش برای کمک به موازنه گری، تامین سلاح کشورهای آفریقایی و حل منازعات، کمک های آموزشی محدود و تامین منافع گوناگون خود از جمله منافع سیاسی بوده است. این پژوهش جنبه توصیفی - تحلیلی داشته و گردآوری داده ها برای انجام آن به روش کتابخانه ای صورت گرفته است.

    کلید واژگان: روسیه, قاره آفریقا, قدرت بزرگ, پوتین, سیاست خارجی
    Mehdi Hedayati, Danyal Rezapour *, Sedighe Azin

    Russia is a country with long-standing ties to the African continent, so that Russia's role in the Black Continent can be analyzed in terms of its geopolitical and geoeconomic considerations and the idea of Russia's "glory" derived from the tsarist empire. Russia is now trying to realize the idea of the glory of the tsars and to play the role of a great power on the African scene, given the situation, given the reluctance of the United States to intervene directly in African affairs. This article answers the question of what goals and interests Russia is pursuing in Africa and why Moscow has been active in African countries in recent years to achieve its desired interests? The authors' hypothesis is that Russia seeks to enhance its role as a major power on the African continent; In practice, however, this role is largely limited to efforts to help balance, arms and conflict resolution in African countries, educational assistance, and economic benefits. This research has a descriptive-analytical aspect and data collection has been done to do it by library method.

    Keywords: Russia, Africa, great power, Putin, Foreign Policy
  • سعید شکوهی*

    دیدگاه ها و تحلیل های متفاوتی از حمله سال 2022 روسیه به اوکراین مطرح شده است. برخی از این تحلیل ها، دلیل حمله روسیه را فشار غرب، گسترش ناتو به مرزهای روسیه و نادیده گرفتن دغدغه های مسکو می پندارند و برخی دیگر بر این باورند که جاه طلبی های شخصی پوتین، فرهنگ راهبردی متفاوت روسیه و مسایل داخلی عامل اصلی متوسل شدن کرملین به جنگ با کی یف هستند. در این نوشتار به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که سوءبرداشت های پوتین از شرایط داخلی و معادله های منطقه ای و بین المللی چه تاثیری بر رویکرد او نسبت به اوکراین گذاشتند؟ برای پاسخ به آن، یک چارچوب مفهومی ترکیبی و برگرفته از آرای مارتین وایت و جک لوی، از دانشوران برجسته جهانی در زمینه سیاست بین الملل، طراحی کردیم و به کار گرفتیم. رویکرد این مطالعه از نوع تبیینی است و روش پژوهش به کارگرفته شده، روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار است. در این روش براساس متغیرهای مشخص شده در چارچوب مفهومی، داده های مورد نیاز با مراجعه مستقیم و غیرمستقیم به آرا و دیدگاه های پوتین و دیگر نخبگان را به دست آورده، رمزگذاری و تفسیر کردیم. یافته های نگارنده نشان می دهند که پوتین در سه بعد دچار سوءبرداشت بنیادین شد. این سوءبرداشت ها همراه با دو عامل پررنگ در فرهنگ راهبردی روسیه یعنی «غرور» و «ترس»، مانند تسهیل گری موجب تسریع و توجیه جنگ با اوکراین شد. این سه دسته سوءبرداشت از این قرارند: 1. سوءبرداشت در برآورد میزان قدرت خود و دشمن؛ 2. سوءبرداشت در زمینه نیت های خصمانه دشمن و 3. سوءبرداشت در زمینه واکنش طرف های سوم. این سوءبرداشت ها در کنار اطلاعات نادرست و سوءمحاسبه ها و ترکیب آن ها با غرور و ترس، نقش مهمی در تصمیم پوتین برای جنگ داشته اند.

    کلید واژگان: اوکراین, پوتین, روسیه, جنگ, فرهنگ راهبردی, سوءبرداشت
    Saeed Shokoohi *
    Introduction

    In late 2021, Western intelligence services began issuing warnings about Moscow's readiness to invade Ukraine, although Russian elites, including Putin, denied the claim. But to the dismay of observers and the concern of Western nations, he ordered an invasion in February 2022. At first, this action was supposed to be a short and decisive operation with the aim of overthrowing the Zelenskyi government. But the field calculations were wrong and Moscow admitted that every war has its own path and does not necessarily follow the pre-planned path and the plan of the military commanders. The 2022 Russian war on Ukraine sparked different and even contradictory analyses. Some believe that because of NATO's eastward expansion and Ukraine's desire to join this security alliance, the Kremlin is opposed to any option except war. Other scholars believe that Putin attacked Ukraine because of Moscow's strong desire to be recognized and respected as a "great power" or because of elements of Russia's strategic culture. Other studies have focused on Putin's personal characteristics and ambitions as the main source of the attack.  This article examines the role of Putin's perceptions and miscalculations in relation to the issue of war. 

    Research Question

    The key question of the study is: How have Putin’s misperceptions affected his policy towards Kyiv? There are also a few minor questions, such as: How Putin understands the international position of Russia and its relations with other countries, and how he perceives the intentions of other great powers.

    Research Hypothesis

    This study hypothesizes that Putin's misperceptions of Russia's military might, Ukraine's will and power to resist, his misperception of Ukraine's intentions and his misunderstanding of the reactions of third parties critically contributed to and precipitated his decision to go to war.

    Methodology (and theoretical framework if there are)

    To determine the main variables of the research, a conceptual framework, based on the findings of some key scholars of the psychology of International Politics, namely Jack Levy and Martin White, has been adopted. According to the conceptual framework, 3 main categories of misperceptions play an important role in leading countries to war: 1) Misperception of oneself and enemy’s military capabilities; 2) Misperception on the enemy’s intentions and the degree of its animosity, and 3) Misperception on the intentions and reactions of the third parties. The second tier of the conceptual framework includes two key elements of Russian strategic culture, “fear” and “arrogance” which according to Martin White, are the main elements of a war. All of these factors could pave the way for a costly and all-out war. To investigate the role of these factors in the 2022 war in Ukraine, the research method of qualitative content analysis has been used. Directed qualitative content analysis, unlike conventional inductive approaches, is a comparative research approach.  In this method, the researcher uses the existing theory and literature to determine the key concepts and variables. Based on those concepts and variables, the researcher begins to collect, code, decode and analyze the data. In the current study, according to the variables of the conceptual framework, the author has directly and indirectly pointed out Putin's views in this field in order to extract his possible misconceptions about Ukraine crisis. In collecting information related to Putin's words, the writer has referred to the interviews and documents published by the Russian Foreign Ministry. To strengthen the reliability of the research, the findings of the existing literature have also been examined. The collected data has been coded, decoded and analyzed in the conceptual framework.

    Results and Discussion

    Cognitive and psychological factors have played a significant role in creating the ground for the war in Ukraine. There is some evidence that highlights the role of the misperceived Russian elites, mainly Putin, in the war against Kyiv. These misconceptions are: 1) Misunderstanding of Ukraine's own and military capabilities, a) overestimating Moscow’s military capabilities and b) underestimating Ukraine's military capabilities 2) Misperception on the intentions of Kyiv; including a) Overestimating the animosity and evil intentions of Ukraine, and b) Underestimating the enemy’s will and courage to resist and 3) Misunderstanding of EU and US response to ongoing events, mainly underestimating their harsh and long-term response. These misconceptions, combined with two key elements of Russian strategic culture, fear and arrogance, led Russia to escalate the crisis into an all-out war. These findings contribute to the literature by articulating a meaningful conceptual framework.  Combining cognitive factors with elements of Russian strategic culture can be useful for explaining some fascinating and illusory issues of Russian foreign policy.

    Conclusion

    Russia invaded Ukraine for a variety of reasons. Geopolitical, geo-economics, geo-strategic and even geo-cultural factors played a role in pushing Moscow on the path to war. These factors had taken roots for a long time and didn’t appear suddenly. The findings of this paper help to explain why Putin chose the war path despite previous restraints. Elements of Russia's strategic culture highlighted Moscow's perceived threats and called for an immediate response. In the process of orchestrating a credible and decisive response to threats, elements of this misperception helped significantly to convince Putin that the time had come for a military strike. The role of these misconceptions in the form, tactics, and objectives of the initial mobilization of Russian forces is quite clear. In short, Putin and other military elites’ misperceptions, along with fear and arrogance, paved the way for his war in Ukraine.

    Keywords: Ukraine, Russia, strategic culture, Putin, War, Misperceptions
  • مجید روحی دهبنه*، محمدحسین مرادی پارسا

    تمرکز این مقاله بر حکمرانی جهانی است؛ مفهومی که در بیشتر مواقع به معنای مدیریت امور جهانی، چگونگی و شیوه برخورد با مناقشه ها و بحران ها به کار می رود. فهم تغییراتی که در سیاست و روابط میان روسیه و غرب به رهبری ایالات متحد آمریکا به ویژه پس از سال 2014 رخ داده است، به ابزاری نیاز دارد که حکمرانی جهانی، به مثابه سطح تحلیل، می تواند به درک آن کمک کند. روسیه به رهبری پوتین ضمن چالش های هنجاری و ساختاری نسبت به حکمرانی جهانی، در پی اصلاح، بازنگری و حذف برخی از اصول و قواعد حاکم بر حکمرانی جهانی است. در این نوشتار با استفاده از روش پژوهش کیفی و به کمک نمونه پژوهی به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که چشم انداز روسیه از حکمرانی جهانی چیست و چه ایده هایی در این زمینه مطرح کرده است؟ در پاسخ بیان می شود که چشم انداز روسیه از حکمرانی جهانی سلطه غرب و حاکمیت نظم نولیبرال به رهبری آمریکا است. مواردی چون تاکید بر نقش سازنده سازمان ملل در حل وفصل منازعه ها، واگذاری حکمرانی در سطح منطقه ای، اهمیت حقوق بین الملل سنتی در تعریف قواعد و قوانین بین المللی، نگاه وستفالیایی به حاکمیت، اصلاح قواعد و رویه های حاکم بر رژیم های پولی، مالی و اقتصادی و سرانجام نقش محوری شورای امنیت در توسل به زور را می توان از مهم ترین ایده ها و اصول روسیه از حکمرانی جهانی برشمرد. یافته های پژوهش نشان می دهد که روسیه، معماری حکمرانی جهانی را در موضوع های مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی، نهادی و منطقه ای در پیش گرفته است.

    کلید واژگان: پوتین, حاکمیت وستفالیایی, حکمرانی, حکمرانی جهانی, حکمرانی منطقه ای, حکمرانی اقتصادی
    Majid Rouhi *, MohammadHussian Moradi Parsa
    Introduction

    The term global governance is a concept that refers to e management of international affairs and how to deal with conflicts and crises. Understanding dynamics of Western-Russian relations as the United States takes the lead of the former, given the changes it has undergone since 2014, requires global governance as a measure of research. This scale of analysis can provide an understanding of the circumstances at hand. Under Putin's presence in world government, Russia faces common structural and normative challenges. It has intended to adjust, revise or remove some of the precedence governing dynamics of international politics and relations at the global level. From the kremlin's perspective, the global governance is but the dominance of the West and a Neo-liberal order with the Americans at the helm. Having mentioned that, Russians insist on a productive role of the United Nations in resolving conflicts, recognizing authority at the regional scale, classic interpretation of international relations in defining its norms, and finally, recognizing sovereignty through a Westphalian lens. The Russians have also announced that they will update both the rules governing financial and monetary regimes and the UN Security Council, which legitimizes the use of force in times of need.

    Research Questions

     The main question of this research is to find an answer to the views, ideas, and principles of Russia in the Putin era towards world government and how can it be explained?

    Research Hypotheses

    Russia's view of world governance is parallel to a hegemonic goal and in essence, equates with the Neo-Liberal-American order. Ideas including an excessive role of the United Nations in resolving conflicts, reinforcing the classic international law, deescalating global governance to a regional level, setting the official and unofficial regulations in financial and monetary affairs worldwide, conceptualizing sovereignty according to that of Westphalia, the role of regional organizations as security providers, the UN Security Council's exclusive right to use force could be one of the most important issues for Russia, which is worth theorizing. These issues can be explained in terms of value, normative, institutional, economic, and security.

    Research Methodology

    This research is based on a case study. This approach can be included in the historical analysis of a phenomenon, conducting quantitative and qualitative research on it, procedures, conducting research on sample characteristics, and studying the phenomenon/sample. Moreover, this approach follows the causal dynamics of events/examples/phenomena at its core. To gain a deeper understanding of normative issues in world affairs and to compare them with the Russian perspective, the described method was used, which also enables us to identify reasons, motives, and procedures why Russia in some cases acts following the norms of the world sovereignty and attacks against others.

    Theoretical Framework

    Academic discussions on world affairs began with the ideas of American political scientist James Rosenau. In his work, he argues that in the post-international world, actors are confronted with multiple spheres of power in which the dynamics imposed by international politics and its changes can be interpreted by global governance as a framework. Rosenau explicitly states that the distribution of power and the structures of the international organization are what govern the world over time. In most of the definitions regarding global governance, it is described as a mechanism for resolving conflicts. Weiss and Wilkinson define it as a combination of ideas, values, norms, precedence, and organizations, official and unofficial, which assist all actors, whether state actors, international organizations, or even civil society, to resolve issues that transcend borders. Global governance economics also covers environmental security, human rights, and civil society.

    Results and Discussion

    The study shows that Russian officials in recent years have denounced US law enforcement methods and criticized its unilateralism around the world and in Eurasia. It has also been argued that regional sovereignty and world governance have long been a recognized norm of Westphalian international law and are now within United Nations principles. Theoretical concepts, especially governance in areas including security, institutions, norms, economy, and environment, are what has been produced in the Russian political lexicon:1- Russia's perception of the structure of world government is based on realism, so it is based on the state. Putin himself believes that the United States cannot form a world government, so he tries to maintain a conservative, nationalist and authoritarian order. In addition to governments, international organizations also play a very important role in world governance with Putin focusing on the United Nations as the main regulator of international relations.2- Russian officials believe that global governance has been facing challenges at a global scale. Thus, introducing governance responsibilities at the regional level helps address these challenges.3- Russia's position on international law is Westphalian. Russia and China prefer (hard) rule or totalitarian rule to good government and protection of human rights.4- Putin criticizes liberal democracy as the driving force behind the norms of international law, but his goal is to democratize international relations, thus pursuing a change in the process of world governance.5- Regarding the role of the economy in global governance, Putin is adjusting and reconstructing. This position suggests revisionism of the monetary and financial systems. He pursues to change the architecture of international monetary and economic organizations.6- In this perspective for global governance, the regional player plays a key role as a provider of security. In this regard, Russia uses the role of the UN Security Council in the use of force.7- Russia's view of world government has few elements in common with the West. Differences are visible in certain places. This is because they are derived separately from two separate systems. Thus, Russia can be considered a norm-breaker and invalidator of the principles and rules governing Western international relations.

    Keywords: Putin, Westphalia Sovereignty, Global Governance, Regional Governance, Economic Governance, Security Governance
  • معصومه محمدی، مهدی جاودانی مقدم*

    ایران و روسیه دو کشور مهمی هستند که به جبر استراتژیک همسایگی در طول تاریخ، روابط پرفراز و نشیبی را پشت سرگذرانده اند. این روابط تحت تاثیر متغیرهای متعدد و مختلفی - از جمله پیشینه تاریخی مداخلات روسیه در امور داخلی ایران، نوع تعامل ایران و روسیه با غرب، عملگرایی روسی و نقش ایدئولوژی در روابط خارجی ایران، ارتقا یا افول سطح قدرت و نفوذ ایران و روسیه در منطقه و در نظام بین الملل و... - سبب شده است که تعاملات دو کشور با پیچیدگی و قبض و بسط پیگیری شود. در این میان، از دیدگاه برخی تحلیلگران، بعد از قدرت یابی پوتین به عنوان رئیس جمهور روسیه، روابط دو کشور تحت تاثیر دکترین اوراسیاگرایی پوتین و تغییرات معادله قدرت در منطقه آسیای جنوب غربی، در زمینه های امنیتی نظامی، اقتصادی و فرهنگی ارتقا یافته است. این پژوهش به دنبال آزمون این دیدگاه، بر اساس این سوال است که تحت تاثیر چه عواملی و در چه سطحی، افزایش جایگاه ایران در دکترین اوراسیاگرایی پوتین در بازه این زمانی (2012 تا 2020) محقق شده است؟ یافته های این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته نشان می دهد که متغیرهایی مانند تلاش روسیه برای نظم سازی و نهادسازی سیاسی- اقتصادی در منطقه اوراسیا و مقابله با اهداف هژمونیک آمریکا در منطقه و افزایش قدرت راهبردی ایران پس از تحولات سیاسی- اجتماعی آسیای جنوب غربی، موجب ارتقای محسوس جایگاه ایران در دکترین اوراسیاگرایی پوتین شده است.

    کلید واژگان: اوراسیاگرایی, سیاست خارجی, پوتین, روسیه, ایران, غرب
    Masomeh mohammadi, mehdi Javdani moghadam*

    Iran and Russia are two important countries that have historically been in contiguous neighborhood relations, over and over. These relations are influenced by many different variables - including the historical background of Russian interventions in Iranian internal affairs, the type of Iran-Russia interaction with the West, Russian pragmatism and the role of ideology in Iranian foreign relations, the promotion or decline of Iran-Russia power and influence in the region. And in the international system and ... - it has led to the pursuit of the two countries' interactions with sophistication, billing and expansion. Meanwhile, according to some analysts, since Putin's power as Russian president, relations between the two countries under the influence of Putin's Eurasian doctrine and changes in the power equation in the Southwest Asian region have improved in military, economic and cultural security. This research seeks to test this view on the question of what factors and at what level did Iran's rise in Putin's Eurasian doctrine come to pass during this period (2012 to 2020)? The findings of this descriptive-analytic study show that variables such as Russia's attempt to regulate and politico-economic institutionalization in the Eurasian region and counteract US hegemonic goals in the region and increase Iran's strategic power after South Asian political and social developments The West has sharply promoted Iran's position in Putin's Eurasian doctrine.

    Keywords: Eurasianism, Foreign Policy, Putin, Russia, Iran, West
  • سعیده لطفیان*، سیکا سعدالدین
    از زمان روی کارآمدن مدودیف به عنوان رییس جمهور روسیه در سال 2008، سیاست خارجی این کشور دگرگون شد. بر اساس مکتب های فکری سیاست خارجی روسیه، مدودیف به عنوان لیبرالی غرب گرا معرفی شده است که به دلیل وجود تهدیدهای مشترک امنیتی و نیاز به آزادسازی اقتصادی و سیاسی، بیشتر بر بهبود روابط با کشورهای غربی تاکید داشت. این سیاست به بروز تغییرهایی در سیاست خارجی روسیه در خاورمیانه و روابط مسکو با قدرت های منطقه ای منجر شد. در این نوشتار به دنبال پاسخ به این دو پرسش مهم هستیم: 1. اولویت ها و هدف های سیاست خارجی روسیه در دوران مدودیف چه بود؟ 2. اولویت های اصلی سیاست خارجی مدودیف، چه تحول هایی را برای روابط روسیه با ایران و عربستان سعودی به ارمغان آورد؟ فرضیه اصلی این نوشتار بیان می کند: «توسعه اقتصادی به عنوان اولویت نخست سیاست خارجی روسیه در دوران ریاست جمهوری مدودیف، سبب به کارگیری رویکرد غرب گرا از سوی وی و بازنگری کرملین در روابط با ایران و عربستان سعودی شد». برای آزمون فرضیه، اصول و الگوهای سیاست خارجی روسیه، سیاست خارجی این کشور در خاورمیانه و روابط روسیه با ایران و عربستان سعودی در دوران مدودیف را بررسی می کنیم. سرانجام، این نتیجه به دست آمد که اولویت توسعه اقتصادی و بهبود روابط با غرب، سبب شد تا روسیه در دوران مدودیف برخلاف دوران ریاست جمهوری پوتین، به سردی تدریجی در روابط با ایران و نزدیکی نسبی در روابط با عربستان سعودی گرایش داشته باشد، از رویارویی با کشورهای غربی بپرهیزد و برای همگرایی بیشتر در نظام بین الملل تلاش کند.
    کلید واژگان: ایران, پوتین, تهدیدهای امنیتی, خاورمیانه, روسیه, سیاست خارجی, عربستان سعودی, مدودیف, مسکو
    Saideh Lotfian *, Sika Sadoddin
    Since the coming of Medvedev as the Russian president in 2008, Russia's foreign policy has changed. According to Russian foreign policy think tanks, Medvedev has been introduced as a liberal westward that has emphasized the improvement of relations with Western countries because of common security threats and the need for greater economic and political liberalization. This policy has led to changes in Russian foreign policy in the Middle East and Moscow's relations with regional powers. The two main questions of this research are: 1. What were the priorities and goals of Russian foreign policy during the Medvedev era? 2. These priorities have led to what changes in Russia's relations with Iran and Saudi Arabia? To test the main hypothesis of the study, which states that "economic development as the first priority of Russian foreign policy during the period of Medvedev's presidency led to the adoption of a Western-oriented approach by him and the Kremlin's re-examination of relations with Iran and Saudi Arabia." we examined the principles and patterns of Russian foreign policy, its foreign policy in the Middle East, and Russia's relations with Iran and Saudi Arabia during the Medvedev era. Finally, the result of this study is that the priority of economic development and the improvement of relations with the West, has led to Russia during the Medvedev period, the gradual cooling of relations with Iran and relative proximity to relations with Saudi Arabia.
    Keywords: Iran, Putin, Security threats, Middle East, Russia, Foreign Policy, Saudi Arabia, Medvedev, Moscow
  • الهام رسولی *، سعید عطار، فاطمه فارسی

    از مهم ترین هدف های سیاست خارجی روسیه در دوران ریاست جمهوری پوتین تلاش برای احیا و بازگشت به جایگاه ابرقدرتی اتحاد شوروی بوده است. برای دستیابی به این هدف، پوتین به عنوان رئیس جمهوری روسیه و بالاترین مقام اجرایی این کشور و در راستای عملیاتی کردن شعارهای انتخاباتی خود مبنی بر ایجاد روسیه بزرگ و دولت قدرتمند روسی در سیاست خارجی پیگیر اقدام ها و راهبردهایی بوده است که نشان دهنده تهاجمی بودن سیاست روسیه در عرصه روابط بین الملل و تلاش برای بیشینه سازی قدرت این کشور است. در همین زمینه، برای فهم کامل اقدام های رفتاری روسیه در عرصه سیاست خارجی در دوران ریاست جمهوری پوتین در سال های 2012 تا 2018 در این نوشتار بر آنیم تا بر اساس چارچوب نظری مرشایمر نظریه پرداز نوواقع گرای تهاجمی در باب رفتار قدرت های بزرگ، سیاست خارجی این کشور را بر اساس شاخص های مورد نظر وی بررسی کنیم. از مهم ترین این شاخص ها می توان به راهبرد جنگ، اتحاد و ائتلاف، آتش بیاری معرکه یا تلاش برای هژمون شدن منطقه ای از راه ایجاد منطقه گرایی های جدید و مدیریت تولید معانی جدید جمعی منطقه ای اشاره کرد. در کنار این راهبرد ها باید به تلاش برای افزایش قدرت درونی روسیه (موازنه درونی قدرت در دو بعد افزایش قدرت اقتصادی و نظامی) نیز اشاره کرد. این نوشتار تحلیلی- توصیفی بر اساس انطباق نظریه بر نمونه است. شیوه گردآوری اطلاعات بر اساس منابع مجازی و داده های استنادی است.

    کلید واژگان: پوتین, روسیه, سیاست خارجی, قدرت های بزرگ, مرشایمر
    Elham Rasooli *, Saeed Attar, Fatemeh Farsi

    One of the most important goals of Russian foreign policy during Putin’s presidency has been his attempt to revive and return to the superpower status of the Soviet Union era. Therefore Putin as the president of Russia has resorted to actions in foreign policy that have shown an attempt to increase the country’s power and his willingness to represent Russia as hegemony in international relations. So, in this paper in order to understand Russian behavior in the field of foreign policy during Putin’s presidency from 2012 to 2018 which is based on the theoretical framework of Mersheimer regarding the behaviors of great powers, we will examine and implement Putin’s foreign policy on the basis of Mersheimer’s indicators. The most important of these indicators are the strategy of war, alliance and coalition buildings, blackmailing, bloodletting, buck-passing and attempt to expand its hegemony in the region. Playing the role of External balance in other regions or attempts at regional hegemony, as well as increasing internal power, are other aspects of Russia’s attempt to restore its previous role in the region.
    According to Mersheimer, the anarchic structure of the international system creates a permanent security competition among great powers, so they are forced to adopt offensive behavior in order to maintain their survival. Since access to power is a prerequisite for their survival and security, governments consider using military tools to maximize their powers as a natural and justifiable phenomenon. That’s why in international relations no power supports the current status quo but existing hegemony is determined to protect its upper level in comparison to its competitors. In this regard, if dissatisfied powers of the existing situation in international system come to this conclusion that the balance of power can be realized at a reasonable cost in this way, they will use force. Merschimmer believes that all states are influenced by this logic and Russia is no exception to this rule.
    At first, this study shows that Russia follows a local hegemonic supremacy by controlling and solving local critical issues such as Ukraine and Nagorno-Karabakh crises. By utilizing the strategy of war and annexation of Crimea, pursuing blackmail strategy and supporting East-Ukrainian separatists against Ukrainian government, as well as using bloodletting strategy with regard to Nagorno-Karabakh conflict, it has sought to consolidate its position in the region. In the next step, Russia tries to develop its influence in other zones to change the current status quo and dictate its policy. The obvious example of this can be seen in Russia’s foreign policy behavior toward the West Asian region particularly in relation to the Syrian crisis. Russia’s active presence in Syria has shown that the country along with its attention to the outside world has defined its long-term political, economic, security and geopolitical interests in the Middle East. Other steps in which the country has adopted are confronting Western bloc in the region to secure its interests and rebuild its weakened position. In this way, initially Russia sought to preserve and safeguard the survival of Bashar al-Assad regime by taking advantage of unity and coalition strategy and buck-Passing the shortcomings to its allies.
    The next step was increasing its presence in Syria and as a result of this, under the pretext of fighting terrorism, it entered into the Syrian conflict directly. This was a clever imitation of pre-emptive war doctrine of the United States in (2001). Russia has been able to use the strategy of warfare calculation not only to reduce the United States options by direct military presence in Syria but also makes it harder to create a no-fly zone and prevent further advancement of terrorist groups in the country. It has also developed the Tartus and Latakia military sites in order to increase its military presence in this important region.
    The findings of this research have also highlighted the issue that Russia is a dissatisfied player, so it tries to revive its previous position in international system. The United States has sought to achieve equal footings with Russia in the region by increasing its military presence (as an internal balance). In this way, Russia uses all its capacities including military and economic means to show its strengths. In the context of boosting economic power, Kremlin has been trying to save Russia from the economic crisis that has plagued the country by adopting economic reforms and anti-sanction measures against Europe and the United States. Since a significant part of the Russian economy relies on energy resources, the country has been trying to take advantage of its hegemony in the field of oil and natural gas (hydrocarbon resources) and control energy corridors as a mean to advance its political and economic interests. Among other things, in order to increase its economic strength, efforts have been made to exploit the capacities of economic organizations, such as global trade and economic integration within the Eurasian Union.
    According to the national security strategy documents in Russia it is essential for this country to strengthen its military capability. In this way, the country has been strengthening and boosting its ground forces, air Force and its navy. In terms of nuclear power, it is worth noting that the country not only has nuclear capability but also a superior capacity as a means of deterrence and credibility for its foreign policy.
    This paper is a descriptive-analytic study based on adaptation of the theory of the case and the methods of collecting information are based on virtual resources and citation data.

    Keywords: Foreign Policy, great Powers, Mersheimer, Putin, Russia
  • حوزه های اختلاف میان روسیه و غرب در دوره چهارم ریاست جمهوری پوتین
    علیرضا ثمودی پیله رود

    با انتخاب مجدد پوتین در 19 مارس 2018، دوره جدیدی از روابط میان روسیه و غرب آغاز شده است. همزمان با دوره چهارم ریاست جمهوری پوتین، روسیه پیغام‌های متضادی را در مورد روابط با اتحادیه اروپا و آمریکا ارسال می‌کند. با توجه به این که پوتین از سال 1999 به عنوان نخست وزیر در ساختار قدرت حضور داشته است در پایان دوره چهارم ریاست جمهوری خود به اندازه برژنف در قدرت حضور خواهد داشت. در دوره حضور پوتین در کرملین، روابط میان غرب و روسیه، مقاطعی از تنش و همزیستی مسالمت آمیز را تجربه کرده است. در اوایل دهه 90 میلادی این خوش بینی وجود داشت که روسیه به حکومتی دموکراتیک تبدیل خواهد شد و بخشی از چارچوب ارزشی و هنجاری غرب خواهد بود. روسیه پس از پایان جنگ سرد با توجه به تلقی خود به عنوان قدرت بزرگ به دنبال آن بود تا عضوی برابر با سایر کنشگران در نظام بین الملل باشد و مخالف دیکته شدن دستورالعمل از سوی کشورهای غربی و اجبار برای پذیرفتن چارچوب ارزشی و هنجاری آنها بود. با این حال به ویژه از اوایل هزاره سوم برخی موضوع ها و اختلاف نظرها موجب دور شدن دو طرف از یکدیگر و ایجاد تنش در روابط روسیه و غرب شده است. پرسش اصلی مقاله عبارت است از «حوزه های اختلاف میان فدراسیون روسیه و غرب چگونه قابل ارزیابی است؟» فرضیه مطرح شده نیز عبارت است از پندار متفاوت روسیه و غرب نسبت به نظام بین الملل پس از پایان جنگ سرد، تلاش روسیه برای تثبیت جایگاه خود به عنوان قدرتی فراگیر، عدم اعتقاد نخبگان جدید روس به ارزش‌های بنیادین سنتی غربی و عدم پذیرش وجود حوزه های خاص نفوذ روسیه از سوی غرب و مغایرت داشتن رفتار روسیه موجب دور شدن روسیه و غرب از یکدیگر و در نتیجه بروز بحران های مختلف میان دو طرف شده است.

    کلید واژگان: روسیه, بالکان, قطب شمال, ناتو, جنگ هیبریدی, بحران اوکراین, کنترل تسلیحات و پوتین
    Areas of Disagreement between Russia and West During Putin's Fourth Presidential Term
    Alireza Samoudi Pilehroud

    With Putin's reelection on March 2018, a new era of relations started between Russia and the West. During the period of Putin's presence in the Kremlin, relations between West and Russia have experienced some periods of tension and peaceful concords. In early 1990s, there were prospects about Russia’s becoming a democratic state and becoming part of the normative framework of the West. After the end of the Cold War, Russia sought an equal status in international system and it also was against Western values and normative imposition. The main question of the article is "how the areas of disagreement between the Russian Federation and the West can be assessed?" The author believes that there has been a divergence between Russia and the West’s attitude towards the international system after the end of the Cold War. Russia tries to stabilize its position as a global power ​​and the rejects the existence of its specific spheres of influence that is claimed by the West.

    Keywords: Russia, Balkan, Arctic, NATO, Hybrid War, Ukraine Crisis, Arms Control, Putin
  • Jahangir Karami*, Mahin Niroomand

    The present Russian political system is tied up with Putin's name; and Putin is consi-dered as a full-fledged political reality. Today's powerful Russia, which has got a new life after the Cold War and the weak collapse period, and has a major impact on global developments including the Middle East, is not understandable except under this title. What inspired writers to analyze Putin's performance is to study the causes of the exis-tence of a personality such as him and the formation of Putinism in today's Russian so-ciety. Knowing the performance of Putin and Putinism requires a clear answer to some questions like, why the phenomenon of Putinism in the 21st century whit democratic structure has emerged and persisted, and what is Putinism at all? The hypothesis that will be presented to understand this issue is that the long-standing political culture of Russia and the geographical and historical imperative of Russian nation have led to the emergence and continuation of Putinism in today's Russian society, as well as the secu-rity and economic problems of the 1990s, humiliation, pressure, and blockade of the west against Russia is the mainstay of the emergence and continuation of Putinism. To investigate the hypothesis of research, firstly we examine the system of pseudo-democracy and then we will discuss Putin's functions and behaviors in the economic, political, and social spheres. Finally, we will discuss about the Russian domestic context and the external factors that led to the formation of Putinism.

    Keywords: Putin, Putinism, Political System, Authoritarianism, Pseudo-democracy, Russia
  • علی مخدومی *
    هدف از این نوشتار، دست یافتن به یک الگوی رفتاری در سیاست خارجی پوتین، رئیس جمهور کنونی روسیه به منظور پیش بینی رفتارهای سیاسی او در آینده است. روان شناسی سیاسی شخصیت می تواند به عنوان یکی از روش های مناسب میان رشته ای در حوزه فهم سیاست و شناخت شخصیت های سیاسی مورد استفاده قرار بگیرد. این مطالعات در گذشته بر اساس روانکاوی و در سال های اخیر با رویکرد شناختی انجام می شود. روان شناسی شناختی در پی پاسخ به این سئوال است که افراد چگونه فکر می کنند. در این مورد، هوش را می توان چتر وحدت بخشی تلقی کرد که ما از طریق آن می توانیم ماهیت انطباقی شناخت انسان را درک کنیم. مطالعه هوش سیاسی پوتین می تواند راه گشای حل مسئله باشد. به اعتقاد اغلب روان شناسان، هوش، توازن میان ساختارهای ذهنی متاثر از محیط پیرامونی و واقعیت های بیرونی را کنترل می کند. برخی از توامندی های ذهنی مانند توان یادگیری، قدرت حافظه، حل مسئله، خلاقیت و تصمیم گیری در سامانه هوشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این نوشتار، نقش این توانمندی ها را در هوش سیاسی این شخصیت با تکیه بر نظریه های شناختی و روان شناسی سیاسی مطالعه می کند.
    کلید واژگان: پوتین, ذهن, بوش, حل مسائل سیاسی, تصمیم گیری
    Ali Makhdumi *
    The purpose of this article is to gain Putin's behavioral style in Foreign Policy as the current Russian president to anticipate his future political behaviors. Political psychology of personality can be used as one of the most appropriate interdisciplinary methods in understanding politics and recognizing political personalities. These studies have been based on psychoanalysis in the past and in recent years with a cognitive approach. Cognitive Psychology seeks to answer the question of how people think. In this case, intelligence can be considered as an umbrella of unity, which we can understand the adaptive nature of human cognition through it. The study of Putin's political intelligence can be a solution to the problem. According to most psychologists, intelligence controls the balance between mental structures affected by the peripheral environment and external realities. Some mental abilities such as learning ability, memory power, problem solving, creativity, and decision making in intelligence system are very important. This article studies the role of these abilities in the political intelligence of this person, relying on cognitive theories and political psychology.
    Keywords: Putin, Mind, Intelligence, Solving Political Issues, Decision Making
  • اکبر ولی زاده*
    تصویر هر کشوری بنابر سیاست ها، برنامه ریزی ها و اقدام های داخلی و بین المللی آن کشور شکل می گیرد. مدیریت تصویر بین المللی امروزه از اصول اساسی کشورداری جدید و مبنای نفوذ منطقه ای و بین المللی ملت ها است و اولویت ها و ایده های ارزشی، هویتی و فرهنگی کشور مورد نظر را بین المللی کرده و ارزش دیداری- شنیداری آن را در بین مردم دیگر، افزایش می دهد. روسیه با تاریخ و هویتی چند هزار ساله مورد خوبی برای مطالعه در این زمینه است. پرسش این نوشتار این است که تصویر و برندینگ ملی روسیه در دنیا چیست و جهت آن در همه نقاط دنیا به ویژه در غرب و محیط منطقه ای چگونه است؟ این نوشتار با تشریح مفهوم برندینگ و تصویرسازی ملی، تصویر و برند روسیه را در دنیای امروز با تاکید بر غرب بررسی می کند. فرضیه اصلی این نوشتار این است که جدا از عبارت پردازی های بین المللی مقام های روسیه و طرح های میلیاردی ساخت برندینگ، تصویر این کشور در محیط پیرامونی و بین المللی تصویری منفی است که بخشی از آن بر مبنای کمپین تبلیغاتی شدید رسانه ای در غرب و بخشی دیگر بر مبنای دلایل تاریخی و رفتار سیاست مداران و نخبگان روسی است.
    کلید واژگان: ادراک, برندینگ, تصویرسازی, روسیه, نظام بین الملل, پوتین
    Akbar Valizadeh *
    The image of every nation is formed in accordance to the policies of each country, be it domestic and international planning and actions which a nation has done. Nowadays, international image management is a basic principles in statecraft and it is the cause of regional and international influence of nations and it changes the preferences, ideas, identity and culture of countries to internationalization. Also, nation branding increases the attractiveness of a country and makes the country appear as a good country. Russia, with thousands years of history and identity is a good case study. What is the role of the culture, economy, identity, politics and totally nation branding of Russia in world and what kind of direction has it taken? What is Russia’s national image around the world, especially in the West and regional environment? This paper, after some review of theoretical background of nation branding, examines the nation branding and nation image process of Russia with a focus on Russian image in the West.
    Keywords: Branding, Conception, Image Building, International System, Putin, Russia
  • مسعود موسوی شفایی*، محمد تقی بازگرد
    پس از فروپاشی اتحاد شوروی، روسیه مدتی در سیاست خارجی دچار خلا راهبردی شد و دوره ای از انفعال در نظام بین الملل را تجربه کرد. در این زمان، روندی از سیاستگذاری های بی ثبات، ناهمگن و غیرشفاف را در سیاست خارجی این کشور شاهد بودیم. در همین دوران آمریکا نفوذ خود را در حوزه پیرامونی روسیه گسترش داد؛ اما با تسلط پوتین بر دستگاه حاکمه روسیه، سیاست خارجی این کشور دچار تحول شد. پوتین راهبرد گسترش نفوذ را سرلوحه سیاست خارجی خود قرارداد و خواستار احیای قدرت تاریخی روسیه در عرصه جهانی شد. به نظر نگارندگان، از میان نظریه های روابط بین الملل، واقع گرایی نوکلاسیک به دلیل توجه هم زمان به متغیرهای سیستمی و سطح داخلی و تاثیر آن بر سیاست خارجی، چارچوب نظری مناسبی برای بررسی تحول راهبردی در سیاست خارجی روسیه است. هدف این نوشتار بررسی دلایل تغییر راهبردی در سیاست خارجی پوتین است. این نوشتار با روشی توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که مهم ترین عوامل گسترش نفوذ در سیاست خارجی پوتین چیست؟ فرضیه اصلی این است که رشد اقتصادی به ویژه ناشی از فروش انرژی و انسجام داخلی روسیه، مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر ادراک رهبران روسیه از قدرت نسبی و ساختار نظام بین الملل به راهبرد گسترش نفوذ در سیاست خارجی پوتین منجر شده است.
    کلید واژگان: پوتین, روسیه, سیاست خارجی, نفوذ, واقع گرایی
    Masoud Mousavi Shafaee*, Mohammad Taghi Bazgard
    After collapse of the Soviet Union, Russia is faced with strategic vaccum in its foreign policy for a time. Thus, we were witnessing a period of unstable, inactive and reactionary policy- making in Russian foreign policy while the US was expanding its influence on the Russian periphery. But in Putin's administration, the Russian foreign policy has evolved dramatically. Putin put the influence expansion strategy as top priority of his foreign policy to globally revive Russia's historical power. According to the authors, neoclassical realism due to focusing on both domestic and systemic variables, is a proper theoretical framework for understanding strategic evolution of Putin’s foreign policy. This research attempts to investigate the causes of strategic change in Putin's foreign policy through answering the following question: what are the important factors of the influence of expansion strategy and how they work? The main hypothesis of this study is that economic growth (mainly based on energy sector development) and Russia's internal cohesion are the major factors affecting the Russian leader's perception of relative power which led to influence expansion strategy in Putin's foreign policy.
    Keywords: foreign policy, influence, Putin, realism, Russia
  • حیبب الله ابوالحسن شیرازی*، قدرت الله بهبودی نژاد
    با روی کارآمدن دوباره پوتین در روسیه فرصت دیگری فراهم شد تا این کشور هم زمان هم از غرب دوری کند و هم از منافع همگرایی با آن در عرصه سیاست خارجی و معادلات منطقه ای و فرامنطقه ای بهره لازم را ببرد. رویکرد واگرایی و استقلال روسیه در نقاط مورد اختلاف با غرب، سطح نفوذ این کشور را در عرصه بین المللی افزایش می دهد. پرسش اصلی نوشتار این است که آیا سیاست خارجی روسیه در دوره جدید ریاست جمهوری پوتین، تداوم سیاست های گذشته او است؟ و یا اینکه او سیاست تداوم و تغییر را به کار گرفته است؟ با روشی توصیفی تحلیلی می توان گفت که سیاست خارجی روسیه در رویکردها، دچار چرخشی متفاوت از گذشته شده است و سیاست خارجی این کشور که پیش از این با مبنایی اوراسیاگرا، اما با تعادلی غرب محور شناخته می شد به یک باره با مبنایی «آتلانتیک گرا» (غرب گرا) و تعادلی شرق محور اجرایی شد که مبانی نظری این نوشتار بر آن استوار شده است. فرضیه نوشتار این است که با توجه به فضای بین المللی جدید، به کارگرفتن رویکرد عمل گرایانه از سوی پوتین در سیاست خارجی نوین روسیه را باید تلفیقی از اصول گذشته و رویکردهای جدید دانست.
    کلید واژگان: پوتین, روسیه, رویکرد آتلانتیک گرا, رویکرد اوراسیاگرا, سیاست خارجی
    Habibollah Abolhassan Shirazi*, Ghodratollah Behbudinejad
    With the re access of Putin to power in Russia which provided a second chance for this country to avoid both from the West and the benefits of convergence with its foreign policy and regional and trans-regional equations can take advantages from other side. Approach points of divergence and independence of Russia's dispute with the West, will increase level of Russian influence in the international arena.
    The main question of this paper is whether Russian foreign policy in Putin new term in office, could be continuation of past policies or that it has adopted a policy of continuity and change? With descriptive and analytical methodology can be stated that Russia's foreign policy in its approaches has changed from the past with different torsion and the country's foreign policy more oriented with Eurasia foundation but the balance was known West axis at once the foundation 'Atlantic-oriented' (West wing) and exchange-based East was Executive that it is based on theoretical foundations. Thus the hypothesis that the changes occurred due to the new international environment, adopt a pragmatic approach by Putin in Russia's new foreign policy principles fusion of past and new approaches must be considered.
    Keywords: Putin, Russia, Atlantic, oriented approach, Eurasia, oriented approach, Foreign policy
  • حبیب الله ابوالحسن شیرازی*
    سیاست خارجی روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دارای فراز و فرودهای زیادی بوده است. شاکله اصول کلان سیاست خارجی روسیه بر مبنای جهان چند قطبی، محافظه کاری، واقع گرایی و موازنه قوا شکل گرفته است. نخستین دوره سیاست خارجی روسیه در قالب نهاد «خانه مشترک اروپایی» مطرح شد. در این دوران(1995-1991) و در ادامه سیاست «تفکر نوین» گورباچف، فدراسیون روسیه نیز یکپارچگی درنظام اقتصاد سرمایه داری و بهره گیری از تکنولوژی پیشرفته غربی را مورد توجه قرار داد. در دوره دوم که از سال 1996 با تصدی وزارت خارجه از جانب پریماکف شروع شد، چرخشی در سیاست خارجی روسیه آغاز شد، که همزمان نگاه به شرق و غرب را مدنظر قرار داد.
    در مرحله سوم تعادل بین نگاه به شرق و غرب حفظ شد، اما پوتین که مظهر دوره سوم سیاست خارجی روسیه است، دو ویژگی خاص را در سیاست خارجی روسیه درج کرد. نخست اینکه سیاست خارجی روسیه به طور فوق العاده ای عملگرا شد و دوم اینکه، پوتین از سال 2000 به بعد به دنبال مشارکت راهبردی با اروپا و به ویژه با آمریکا بود. از سوی دیگر، پوتین گام در راه برپایی شوکت دوباره روسیه از طریق بازگشت به اصول سیاست خارجی روسیه شوروی اما نه از منظری ایدئولوژیک بلکه با تکیه بر ملی گرایی و اقتدارگرایی روسی گذارد و دکترین خود را در مبانی سیاست خارجی و امنیت ملی روسیه تثبیت نمود. این اقتدارگرایی و سودای بازگشت به دوران قدرت و اقتدار روسیه شوروی در سیاست خارجی روسیه در دوران پوتین و «مدودف»خود را نشان داده است.
    در این مقاله این مدعا بررسی می شود که با وجود ایجاد تیم «پوتین-مدودف» و ریاست جمهوری و نخست وزیری مداوم این دو و چرخه حاکمیت آنان، آیا تفاوتی بنیادین و اصولی میان عملکرد و مبانی فکری پوتین و مدودف در سیاست خارجی وجود دارد و یا مدودف همان ادامه دهنده راه پوتین اما با کمی تغییرات جزئی در سیاست های وی می باشد؟
    کلید واژگان: سیاست خارجی, روسیه, پوتین, مدودف, اقتدارگرایی روسی
    Habibollah Abolhassan Shirazi *
    Russia's foreign policy after the collapse of the Soviet Union and the formation of this country has been a lot of ups and downs. The formation of the grand principles of Russian foreign policy based on multi-polar world, conservatism, realism and balance of power has taken shape. The first period of Russian foreign policy in the form of the "common European house" was introduced. During this period (1991-1995) and continues the policy of "new thinking" Gorbachev, the Russian Federation and the use of advanced technology integration of Western capitalist economic system be considered. In the second period, from 1996 to the State Department by Primakov's tenure began, the shift in Russian foreign policy began to look to the East and the West can be considered. In the second stage, a balance between looking to the East and West was maintained, but Putin who is the embodiment of the third period of Russian foreign policy, introduced two special features for Russian foreign policy. First, Russia's foreign policy was to be a great pragmatist and secondly, from 2000 onwards Putin was looking for a strategic partnership with Europe and particularly with the United States. On the other hand, Putin set out to re-establish the glory of Russia by returning to the principles of Soviet Russia foreign policy but not in terms of ideology but rather by relying on Russian nationalism and authoritarianism and his doctrine on the foundations of Russia's foreign policy and national security can be established. The authoritarianism and aspires to return to the power and authority of Soviet Russia is shown in Russian foreign policy during Putin and "Medvedev" periods. In this paper we investigate the claim that despite the creation of the "Putin-Medvedev" and the president and prime minister, continued the cycle of their sovereignty, is there any fundamental difference in principle between performance and overall concept for Putin and Medvedev's foreign policy or Medvedev as Putin continues the way he is, but with some minor changes in the policy?
    Keywords: foreign policy, Russia, Putin, Medvedev, Russian authoritarianism
  • الهه کولایی
    پس از سقوط اتحاد شوروی، روابط ایالات متحده و فدراسیون روسیه فراز و نشیب هایی بسیار را تجربه کرده است. دوران باور به پایان رقابت طولانی مدت جنگ سرد میان دو کشور، برای اثبات تحلیل مثبت سیاستمداران غربی، بسیار کوتاه بود. تحولات پس از آن به سرعت نشان داد که میان برداشت واشنگتن و روسیه از صلح و امنیت، فاصله زیادی وجود دارد. از یک سو، نگرانی روسیه در مورد جمهوری های پیشین اتحاد شوروی، به تدریج با تاثیرهای ناشی از جنگ جهانی علیه تروریسم افزایش یافت. از سوی دیگر حضور روزافزون آمریکا در غرب آسیا، افغانستان و عراق، برنامه هسته ای ایران، استقرار سیستم دفاع موشکی آمریکا در اروپا و سپس بحران سوریه زمینه را برای رویارویی بیشتر دو کشور فراهم کرد. یک دهه پس از استقلال جمهوری های پیشین شوروی، رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین، سیاست خارجی عمل گرایی را طراحی و پایه گذاری کرد. دیمیتری مدودیف رئیس جمهوری بعدی، این سیاست را در مسیر "بازشروع" قرار داد که با مشکلات پیچیده ای روبه رو شد. پرسشی که در این مقاله مطرح می شود از این قرار است: دلایل داخلی، منطقه ای و بین المللی تغییر روابط ایالات متحده و روسیه در زمان ریاست جمهوری مدودیف چیست؟ این مقاله بر روش توصیفی- تحلیلی استوار است و به منظور بررسی سازوکارهای این تغییر از دیدگاه روسیه، به مطالعه و بررسی این موضوع می پردازد.

    کلید واژگان: روسیه, ایالات متحده آمریکا, مدودیف, پوتین, بوش, خارج نزدیک, خاور میانه, سیستم دفاعی موشکی, باز شروع
    Elaheh Koolaee
    After the collapse of the Soviet Union, the US and Russian Federation relations have been experienced ups and downs. The period of believing the end of long-lasting competition between the two countries after the cold war was too short enough to approve the optimistic analysis ofWesterners politicians. The next developments showed quickly the distance between Moscow and Washington’s views on issues of international peace and security. On the one hand, Russia’s growing concerns about the former republics on its own periphery were intensified by the increasing effects of the Global War on Terrorism. On the other hand, the US growing presence in West Asia, Afghanistan and Iraq, and then Syrian crisis, Iranian nuclear program and deployment of the US Missile Defense System in Europe, prepared the ground for creating more confrontation between them. A decade after the independence of the former Soviet Republics, Russian president, Vladimir Putin, crafted and fixed a pragmatic foreign policy. Dmitry Medvedev, the next President of Russia, put this policy on the path of “reset”, which is now facing with complicated problems. However, the question raised by this article is: “What internal, regional or international factors changed the Russian and US relations during Medvedev's presidency? This paper is based on a descriptive-analytic method, and to examine the mechanisms of this change from the Russian point of view, it studies the positions of its experts.
    Keywords: Russia, the US, Europe, Medvedev, Obama, Putin, Bush, Near Abroad, Middle East, Missile Defense System, New START Treaty
  • الهه کولایی*
    در پی فروپاشی اتحاد شوروی، روابط فدراسیون روسیه با آمریکا مراحل گوناگونی را تجربه کرده است. دوره تصور پایان رویارویی دیرپای دوکشور پس ازپایان جنگ سرد، بسیار کوتاه تر از آن بود که به تحلیل خوش بینانه غرب گرایان در سیاست خارجی روسیه قدرت بخشد. روند تحولات در روابط آمریکا- روسیه به سرعت فاصله میان دیدگاه های رهبران مسکو و واشنگتن را در مورد مسایل و مشکلات صلح و امنیت بین المللی آشکار ساخت. نگرانی های روزافزون روسیه در جمهوری های پیرامونی، با آثار روز افزون جنگ جهانی با تروریسم شدت یافت. حضور فزاینده آمریکا در غرب آسیا، در افغانستان و عراق و سپس بحران سوریه، برنامه هسته ای ایران و مساله استقرار سامانه دفاعی موشکی آمریکا در اروپا، شرایط را برای تعارض های دو کشور آماده ساخت. در پایان نخستین دهه پس از جدایی جمهوری های اتحاد شوروی، «ولادیمیرپوتین» سیاست خارجی عمل گرایانه روسیه را تثبیت کرد تا «دمیتری مدودیف» آن را در مسیر «بازشروع» قرار دهد، که با دشواری های گوناگون و پیچیده ای روبه رو شده است. سوال این نوشتار این است که کدام عوامل داخلی، منطقه ای و بین المللی، سبب دگرگونی روابط روسیه با آمریکا در دوره ریاست جمهوری دمیتری مدودیف شدند؟ این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از دیدگاه نویسندگان روسی انجام شده تا سازوکار این دگرگونی از دیدگاه روسیه روشن شود.
    کلید واژگان: روسیه, آمریکا, مدودیف, اوباما, پوتین, خارج نزدیک, خاورمیانه, ایران
    Elaheh Koolae*
    After the collapse of the Soviet Union, the US and Russian Federation relations have been experienced obvious ups and downs. The period of believing the end of long-lasting competition between the two countries after the cold war was too short enough to approve the optimistic analysis of Westerners politicians. The next developments showed quickly the distance between Moscow and Washington’s views on issues of international peace and security. On the one hand, Russia’s growing concerns about the former republics on its own periphery were intensified by the increasing effects of the Global War on Terrorism. On the other hand, the US growing presence in West Asia, Afghanistan and Iraq, and then Syrian crisis, Iranian nuclear program and deployment of the US Missile Defense System in Europe, prepared the ground for creating more confrontation between them. A decade after the independence of the former Soviet Republics, Russian president, Vladimir Putin, crafted and fixed a pragmatic foreign policy. Dmitry Medvedev, the next President of Russia, put this policy on the path of “reset”, which is now facing with complicated problems. However, the question raised by this article is: “What internal, regional or international factors changed the Russian and US relations during Medvedev’s presidency? This paper is based on a descriptive-analytic method, and to examine the mechanisms of this change from the Russian point of view, it studies the positions of its experts.
    Keywords: Russia, the US, Europe, Medvedev, Obama, Putin, Bush, Near Abroad, Middle East, Missile Defense System, New START Treaty
  • محمد صادق کوشکی، ابراهیم طاهری بزی
    روی کارآمدن پوتین سبب توجه دوباره روسیه به منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به ویژه کشورهایی (مصر، عراق، سوریه، فلسطین و یمن) که در گذشته حوزه نفوذ اتحاد شوروی بودند، شد. علت توجه جدی روسیه به خاورمیانه در دوره جدید چیست؟ به نظر می رسد که تلاش روسیه برای حضور در این منطقه راهبردی، به دلیل ضرورت هایی مانند احیای نقش روسیه به عنوان یک ابرقدرت قادر به رقابت با آمریکا با هدف حضور دائمی و ایفای نقش تثبیت شده در تحولات منطقه، فروش سلاح و دست افزارهای نظامی به کشورهای منطقه، ترس از گسترش تروریسم و افراطی گری از خاورمیانه و شمال آفریقا به مناطق مسلمان نشین جنوب این کشور درصورت غفلت از این منطقه و درنهایت تجارت کالاها و خدمات با این کشورها بود. به همین دلیل است که روسیه تلاش کرد تا افزون بر گسترش روابط با ترکیه، ایران و عربستان سعودی، در کشورهایی همچون مصر، یمن، عراق، سوریه، فلسطین و اسراییل به عنوان حوزه نفوذ حاضر شود. هدف این نوشتار بررسی سیاست خارجی روسیه در خاورمیانه و شمال آفریقا در دوره پوتین با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی است.
    کلید واژگان: ایالات متحده آمریکا, پوتین, تروریسم, خاورمیانه, روسیه, قدرت بزرگ
    Mohammad Sadegh Koshki, Ebrahim Taheri Bezi
    Since the collapse of the Soviet Union، until the rise of Putin''s in the Russia، Because in the West-centric approach in the foreign policy، the West Asia and North Africa in foreign policy of this country have، no place. Putin on the rise، Russia''s renewed interest in the this regions. In the course of its efforts to participate in this strategic area، because of implications for the revival of Russia as a superpower that can compete with America with the goal of establishing a permanent presence and take a role in regional developments، sale weapons and military equipment to the region، Fear from the spread of terrorism and extremism from West Asia and North Africa to Muslim south areas If neglect this area، and Finally the trade of goods and services in these countries. In this period، Russia attempted In addition to expanding relations with Turkey، Iran and Saudi Arabia in countries such as Egypt، Yemen، Iraq، Syria، Palestine and Israel as the sphere of influence of USSR، be present. the purpose of this study، is examining of foreign policy of Russia in this period.
    Keywords: Russia, Middle East, Terrorism, great power, Putin, Amarica
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال