به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "مزاحمت خیابانی" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «مزاحمت خیابانی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سید علی هاشمیان فر*، حمید دهقانی، فریده محمدی

    مزاحمت‎‍های خیابانی، نقض حقوق شهروندی و یکی از اشکال خشونت جنسیتی است که بسیاری زنان، به خصوص زنان افغانستان با آن مواجه می‎‍شوند. مزاحمت‎‍های خیابانی علاوه بر اینکه باعث به وجود ‎‍آوردن احساس ناامنی برای زنان می‎‍شوند، پیامدهای منفی دیگری را نیز برای زنان به وجود می آورند؛ از این رو تحقیق حاضر، با هدف تبیین جامعه شناختی عوامل موثر بر مزاحمت‎‍های خیابانی علیه زنان شهروند ساکن شهر هرات- افغانستان در سال 1398 انجام شده است. روش این تحقیق، پیمایش و ابزار جمع آوری داده‎‍ها، پرسش نامه محقق ساخته بوده است. جامعه آماری، زنان 16سال به بالای شهر هرات و حجم نمونه با استفاده از نرم افزار نمونه‎‍ گیری Sample Power «350» نفر برآورد و تجزیه و تحلیل داده‎‍ها به وسیله نرم افزار Spss انجام شده است. متغیرهای مستقل شامل طرد اجتماعی زنان، عوامل محیطی و میزان پوشیدگی زنان است. آثار کل متغیرهای مستقل بر وابسته، با سطح معناداری حداقل 99درصد، نشان می‎‍دهد میزان پوشیدگی زنان با ضریب (0.322)، عوامل محیطی (0.312) و طرد اجتماعی (0.180)، بر میزان مزاحمت‎‍های خیابانی تاثیر داشته و این روابط معنادار بوده است. ضریب تعیین حاکی از آن است که 27.3درصد از واریانس وابسته، یعنی مزاحمت‎‍های خیابانی در نمونه بررسی شده، به وسیله واریانس این متغیرها تبیین می‎‍شود.

    کلید واژگان: مزاحمت خیابانی, خشونت علیه زنان, طرد اجتماعی, شهر هرات
    Ali Hashemianfar *, Hamid Dehghani, Farida Mohammadi
    Introduction

    Street harassment is a form of violence that women experience in various societies, hindering their ability to participate fully and freely in public spaces. Unfortunately, this type of persecution is prevalent in Afghanistan as well. Women in urban Afghan communities often face harassment from men based on factors, such as the distance they travel or the time they spend on the streets. Herat, one of the major cities in Afghanistan, has been plagued by street harassment against women and girls for many years. This research aimed to explore the factors that contributed to street harassment in Herat City, highlighting its significance as a pressing issue. The study held particular importance for women as they faced numerous obstacles in attaining their civil liberties with street harassment being a pervasive problem that has long been overlooked. To analyze this issue, the research drew upon Andre Michel's theories of gender stereotypes, Watson's examination of spatialized gender relations, and Ryan's concept of gender deprivation.

    Materials and Methods

    A cross-sectional survey was employed as the research method for this study. The statistical population comprised both single and married urban girls residing in Herat Province. The sample size was determined to be 350 individuals, who were selected using the non-probability (quota) sampling method. To ensure the validity of the questionnaire, the construct validity method and exploratory factor analysis were utilized. The results of the analysis revealed that the factors extracted in this research aligned with the researcher's theoretical expectations. Furthermore, the cases with suitable factor loadings were confirmed both theoretically and experimentally.

    Discussion of Results & Conclusion

    The majority of respondents (47.7%) fell within the age range of 16 to 21 years. The sample also consisted of both single individuals (48.6%) and married individuals (44.3%). The analysis revealed that areas with limited urban services experienced a higher average level of street harassment compared to those with more developed urban services. Specifically, individuals, who utilized rickshaws and flan-coach vehicles, reported a higher likelihood of experiencing street harassment with average scores of 3.07 and 2.90, respectively. On the other hand, those who used taxis reported the least amount of inconvenience. Furthermore, the study found that street disturbance was more prevalent on sidewalks (2.46), quiet streets (2.40), shopping centers and markets (2.38), crowded neighborhoods (2.26), and narrow alleys (2.10) compared to other locations. In contrast, playgrounds (1.56) and fields (1.57) experienced the least amounts of disturbance. Additionally, a positive and significant correlation was observed between the variable of social exclusion and street harassment with a correlation coefficient of 0.180 and a confidence level of 99%. Similarly, the analysis revealed a positive and significant correlation between the amount of women's clothing and street harassment with a correlation coefficient of 0.334 and a confidence level of 99%. In conclusion, the findings of this study highlighted the prevalence of street harassment in Herat City and shed light on various factors that contributed to its occurrence. The results emphasized the importance of addressing urban service disparities, promoting safer transportation options and creating inclusive public spaces to mitigate street harassment. Furthermore, the study underscored the need for social inclusion and challenged societal norms regarding women's clothing to combat street harassment effectively. Street harassment is a form of violence predominantly perpetrated by men against women in public spaces, encompassing verbal, physical, visual, and stalking behaviors. This type of violence has detrimental effects on women, including erosion of their sexual identity, feelings of shame and worthlessness, compromised personal security, infringement upon human dignity, pessimism towards the opposite sex, strain within familial relationships, disruption of social interactions, and moral corruption. Consequently, it is crucial to devise solutions in societies where women experience such harassment, ensuring the well-being of this vulnerable group and preventing their alienation from society. Given the diversity of societies, it is important to recognize that a one-size-fits-all solution is not applicable. Instead, solutions should be tailored to the specific cultural context and sensitivities of each society. By taking into account these factors, appropriate and effective measures can be proposed to address street harassment and safeguard the rights and dignity of women.

    Keywords: street harassment, violence, women, social exclusion, Herat City
  • ابراهیم صالح آبادی*، علیرضا قربانی

    یکی از اشکال خشونت علیه زنان که توسط افراد غریبه، در بیرون از محیط خانواده و در مکان های عمومی رخ می دهد، مزاحمت برای زنان است. بخش اعظم تحقیقات انجام شده داخلی در حوزه خشونت علیه زنان، به خشونت های خانگی اعمال شده توسط شوهران پرداخته اند و به موضوع مزاحمت های خیابانی و جنسی، توجه کمتری شده است. نظر به شیوع مزاحمت های خیابانی در برخی شهرهای کشور و آمار گسترده این پدیده در گزارش های محققان (و تا حدودی بزرگ نمایی آن) و نبود تحقیقی در سطح سیستمیک (کلان) در شهرهای ایران، هدف از انجام این پژوهش، مطالعه رابطه بین میزان  مزاحمت های خیابانی با میزان دین داری و نوع مذهب در شهرهای کشور است. روش تحقیق روش تطبیقی درون کشوری است و از داده های پیمایش ملی  وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران که در 426 انجام یافته  است، بهره برده است. تحقیق نشان داد: چهار شاخص میزان اقامه نماز، میزان باور به حضور خداوند، میزان داشتن مرجع تقلید و ناهمنوایی در شهرها بر میزان مزاحمت برای زنان اثرگذار هستند و همگی آنها تاثیر معکوسی بر مزاحمت دارند. برخورد با ناهمنوایی اجتماعی بر میزان مزاحمت برای زنان تاثیر کاهنده دارد. میانگین میزان مزاحمت برای زنان در شهرهای سنی نشین بالاتر از شهرهای شیعه نشین است. تاثیر هویت ایرانی و اسلامی در شهرهای کشور بر میزان مزاحمت برای زنان کاهنده و تاثیر هویت غربی بر میزان مزاحمت برای زنان افزاینده است. با افزایش میزان مزاحمت برای زنان در شهرها، عضویت در گروه های مذهبی (انجمن اسلامی، بسیج و هییت های مذهبی) بیشتر می گردد.

    کلید واژگان: دین داری, ناهمنوایی, مزاحمت خیابانی, نوع مذهب, هویت دینی, عضویت در گروه های مذهبی
    Abrahim Salehabadi *, Alireza Ghorbani

    Street harassment is a form of violence against women.  Research has paid less attention to the issue of street and sexual harassment. Considering the lack of systematic research on the relationship between the levels of one’s religiosity and the odds of committing street harassment, the current study aims to fill this gap. Using the National Survey on Social, Cultural and Moral Status of the Iranian Society, the data of 426 cities are analyzed and compared to answer the research question. Results show that: one, religiosity has a negative effect on the chance of committing harassment; two, social inequality has a reducing effect on the level of harassment; three, the average chance of occurring harassment in Sunni cities is higher than Shiite cities; four, the Iranian and Islamic identity has a negative effect on the chance of committing harassment, while, the Western identity has a positive one; five, there is an association between the frequency of harassment and membership in religious groups.

    Keywords: Religiosity, Heterogeneity, street harassment, type of religion, Religious identity, membership in religious groups
  • سید صمد بهشتی*، یاسر رستگار، خیری حمیدپور

    مزاحمت های خیابانی در عصر کنونی یکی از معضلات موجود در جامعه است به نحوی که این مساله یکی از اشکال ممنوع تبعیض جنسی علیه زنان است که عرصه عمومی را به محیطی ناامن و نامطلوب برای فعالیت اجتماعی آنان تبدیل می کند. این پژوهش با روش کیفی و استراتژی نظریه داده بنیاد به دنبال شناسایی دلایل و زمینه های تجربه زنان از مزاحمت خیابانی است. میدان مطالعه، شهر یاسوج بوده است. مشارکت کنندگان در پژوهش حاضر 18 نفر از دختران دانشجوی دانشگاه یاسوج بوده اند که به صورت هدفمند، با شیوه گلوله برفی و با معیار اشباع نظری انتخاب شده و به صورت نیمه ساختاریافته با آنها مصاحبه شده است. داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی تحلیل شده اند. یافته ها حاکی از آن است که شرایط زمینه ای، ویژگی های جامعه مردسالار است که فرد با زندگی در جامعه با آن درگیر است. عدم رعایت ضوابط پوشش و آرایش و تابوشکنی، شرایط علی را به وجود می آورد که باعث بازخواست تابوشکنی زنان می شود. مقوله ی هسته ی پژوهش نیز «از تجربه احساسی تروماتیک تا حساسیت زدایی» است؛ بدین ترتیب تجربه دختران از مزاحمت خیابانی بر روی یک پیوستار قابل توضیح است، به عبارتی برای برخی تجربه ای تروماتیک با ترس های ویرانگر و برای برخی دیگر امری عادی، پیش پاافتاده و بی اهمیت است. نتیجه اینکه وجود مزاحمت های خیابانی به عنوان مصداقی از تبعیض جنسیتی و ناکارآمدی قوانین در جامعه علاوه بر پیامدهای منفی روانی برای فرد موجب به حاشیه رفتن زنان و بازتولید مردانگی هژمونیک می شود.

    کلید واژگان: مزاحمت خیابانی, زنان, نظریه زمینه ای, یاسوج
    Seyed Samad Beheshty *, Yaser Rastegar, Kheyri Hamidpoor

    Street harassment, which is one of the most common current problems in society and also a banned forms of sexual discrimination against women, makes the public community insecure and undesirable environment for women social activity. This study with the help of qualitative method and grounded theory seeks to identify the reasons and bases of women's street harassment experience. The Yasouj city was considered to conduct this study, in this way, 18 girls of Yasouj university students were selected using Snowball sampling and theoretical saturation method and interviewed in a semi - structured scheme in this study. The data were analyzed using three coding schemes e.g. open axial, and selective. The validity of analysis was determined using two methods i.e. researchers and review of non-participating experts in the research. The findings indicate that the social background condition is patriarchy-dominant that one involve in. Lack of dressing regulations, cosmetic administrations and breaking taboo cause condition to Interrogate taboo-breaking women. The core category of this research is “from traumatic experience to desensitization”. Thus, the experience of girls from street harassment can be explained on a continuum manner i.e., some of them had traumatic experience with destructive fears and for others it has been commonplace and trivial. The general conclusion is that the existence of street harassment which could be seen as a sign of gender discrimination and laws inefficiency in society, apart from having negative psychological consequences for the individual, could led to marginalize women and the reproducing of hegemonic patriarchy.

    Keywords: street harassment, Women, Grounded Theory, Yasouj
  • علی فیض اللهی*

    مزاحمت کلامی نوعی از مزاحمت خیابانی و اعمال خشونت علیه زنان است که زنان در جوامع مختلف از جمله ایران به انحای مختلف آن را تجربه می‏کنند و امنیت روانی، ذهنی و عینی آنان را به مخاطره می‏اندازد. پیامدهای نامطلوب آن بر فعالیت اجتماعی زنان و القای محیطی اشباع شده از ناامنی برای آنان مطالعه تجربه زنان در این مورد را ضروری می‏کند. از این رو، هدف این پژوهش واکاوی دلایل و زمینه ‏های بروز مزاحمت کلامی، راهبردهای مقابله ‏ای و نیز پیامدهای این نوع آزاردیدگی برای دانشجویان دختر در فضاهای عمومی است. در این تحقیق، با استفاده از روش نظریه ‏پردازی زمینه ‏ای، افراد مورد مطالعه از طریق روش نمونه‏ گیری هدفمند از بین دانشجویان دختر دانشگاه ایلام، دارای تجربه حضور در مکان های عمومی و دارای تجربه آزاردیدگی انتخاب شده‏اند و گردآوری داده‏ ها با بهره‏ گیری از فن مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. داده‏ های به دست آمده با استفاده از امکانات نرم افزار تحلیل داده‏ های کیفی Maxqda نسخه 2018 تحلیل شده ‏اند. در مرحله کدگذاری باز، تعداد 298 گزاره معنادار و 97 مفهوم اولیه به دست آمد. در مرحله کدگذاری محوری نیز با تلفیق مفاهیم، 45 زیر مقوله و 20 مقوله محوری مشخص شد و با فهم دلالت های نهفته در مفاهیم و مقوله ‏ها، به کشف مقوله هسته مبادرت شد. نتایج تحقیق حاکی از «درماندگی آموخته شده» و عادت شدن نقش «قربانی منفعل» برای دختران است که به تقویت بسترها و شرایط مشحون از مولفه ‏های فرهنگ مردسالارانه کمک می‏کند. ماحصل کلی تحقیق را باید ذیل مقوله هسته تحقیق یعنی «مرسوم شدن سکوت زناندر برابر آزارگری»مورد تحلیل قرار داد که اشکالی از خرده فرهنگ انحرافی را پرورش می‏دهد.

    کلید واژگان: آزار کلامی, ایلام, متلک, مرسوم شدن سکوت زنان, مزاحمت خیابانی
    Ali Feizolahi *

    Verbal harassment is a form of street harassment in particular and a form of violence ‎against women in general in which the women in different societies, including Iran, ‎experience in different ways and endanger their psychological, mental and objective ‎security. Its adverse effects on women's social activity and the induction of an ‎environment saturated with insecurity make it necessary for them to study women's ‎experience in this regard. Therefore, the purpose of this study is to investigate the reasons ‎and contexts of street harassment, coping strategies and the consequences of this type of ‎harassment of female students in urban spaces using the research method of grounded ‎theory using semi-structured interview technique and the data obtained. Using the features ‎of Maxqda quality data analysis software, the 2018 version has been analyzed. In the open ‎coding stage, 298 meaningful statements and 97 basic concepts were obtained. In the ‎axial coding stage, 45 subcategories and 20 axial categories were identified by combining ‎the concepts, and by understanding the implications of the concepts and categories, the ‎core category was explored. The results of the study indicate "learned inability" and the ‎habituation of the role of "passive victim" for girls, which helps to strengthen the contexts ‎and conditions full of components of patriarchal culture. The overall output of the ‎research should be analyzed under the core category of research, namely, "the ritualization ‎of women's repression and silence", which cultivates forms of deviant subculture.‎

    Keywords: verbal harassment, street harassment, Ilam, the ritualization of women's repression‎
  • یعقوب احمدی*، احمد بخارایی، سیما بیورانی

    مطالعات جامعه شناختی و انسان شناختی نشان می دهند که «روابط آنها» میان زنان و مردان بسیار پیچیده است، زیرا با ورود عنصر جنسیت به رابطه خود/دیگری شکلی از پیچیدگی در فهم یکدیگر حادث شود که تواند به مزاحمت و حتی خشونت علیه یکدیگر منجر شود. اگرچه مزاحمت جنسی و پیامدهای آن، در سالیان اخیر در ایران و البته در بسیاری از کشورهای جهان به مسئله ای اجتماعی بدل شده است، اما پژوهش های چندانی در این زمینه انجام نپذیرفته است. مطالعه حاضر درباره بررسی وضعیت مزاحمت جنسی در شهر سنندج و زمینه های فرهنگی و ساختاری وقوع چنین پدیده ای و البته از زاویه ای متفاوت یعنی زمینه های اجتماعی فرهنگی عاملیت مزاحمت انجام پذیرفته است. تحقیق پیش رو به روش توصیفی از نوع پیمایش و با تکنیک پرسش نامه انجام شده است و جامعه آماری شامل کلیه افراد مذکر 18 تا 30 سال ساکن در شهر سنندج بوده است. نمونه گیری پژوهش به صورت سهمیه ای متناسب با حجم در مناطق مختلف شهر سنندج انجام پذیرفته و افراد منتخب از طریق پاسخگویی به پرسش نامه محقق ساخته، بررسی و تحلیل شده اند. براساس نتایج توصیفی به دست آمده از مزاحمت جنسی که شامل چهار نوع مزاحمت کلامی، بصری، تعقیبی و فیزیکی است، از مجموع 380 نفر تنها هیچ گونه مزاحمتی را مرتکب نشده اند. نتایج به دست آمده از تحلیل چندمتغیره (رگرسیون و تحلیل مسیر) نیز نشان می دهد که از میان متغیرهای موجود در تحلیل، متغیر های سن، میزان سنتی بودن، مذهبی بودن، میزان جنسیت زدگی و فقر فرهنگی بر ارتکاب عاملیت به مزاحمت جنسی تاثیرگذار بود ه اند. و در این میان، متغیر فقر فرهنگی در حوزه مصرف فرهنگی اثر بیشتری بر متغیر وابسته داشته است.

    بحث: 

    چنین به نظر می رسد که فقر فرهنگی یا فقدان مصرف کالاهای فرهنگی دارای بیشترین تاثیر بر میزان مزاحمت است، بنابراین افزایش آگاهی و ارتقای مصرف فرهنگی جوانان با به کارگیری سیاست های یاری رسان در این حوزه می تواند در کاهش مزاحمت جنسی موثر باشد.

    کلید واژگان: مزاحمت جنسی, مزاحمت خیابانی, فرهنگ, سنت, فقر فرهنگی
    Yaaghoub Ahmadi*, Ahmad Bokharai, Sima Bewrani

    One of the major gaps in research on the subject of sexual harassment is that there is very little information about the characteristics of sexual intruders. Sexual harassment is a conceptualized form of harassment based on gender, which has significant effects on victims. Women constitute about half of the population and face significant stress and sexual harassment on a daily basis in their lives. These lead to many psychological and sociological problems. This research provides an in-depth study of the main causes of sexual harassment that are primarily enacted by men.This research has been carried out with the quantitative method using a survey technique. The statistical population includes the males between 18 to 30 years old in Sanandaj city. Quota sampling approach was used to collect the data. In this method, the population is first segmented into mutually exclusive sub-groups based on age. Then, a subset of each segment was selected based on a specified proportion and the filled questionnaires were finally analyzed and discussed. The descriptive results from a variety of harassments including technique verbal, visual, stalking, and physical harassment shows that only 18 out of 380 people did not commit any of these harassments. Moreover, The results of the multivariate analysis (logistic regression and path analysis) indicate that among the variables included in the analysis, variables related to the individual in the analysis such as age, being Traditional, being religious, gender, and the rate of cultural consumption affect sexual harassment.

    Keywords: Sexual Harassment, Street Harassment, Culture, Tradition, Cultural Poverty
  • اسماعیل جهانی دولت آباد*

    مطالعه حاضر، با تاکید بر شباهت مزاحمت های خیابانی فیزیکی با پدیده «تجاوز جنسی» و تاثیر زیان بارتر این مزاحمت ها به ویژه برای زنان، این پدیده را واکاوی کرده است. این مقاله، با رویکرد مردم نگاری انجام شده و در طی آن، اطلاعات گردآوری شده از 45 مصاحبه عمیق با قربانیان، عاملان و شاهدان مزاحمت های خیابانی فیزیکی و نیز داده های حاصل از مشاهده رفتارهای 44 نفر از این مزاحمان، در قالب متن های مشاهده و مصاحبه پیاده سازی و درنهایت، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی تجزیه وتحلیل شده است. نتایج حاصل شده، 5 مقوله اصلی سیمای کنشگران، آیین عضویت، مطلوبیت زمان و مکان، قواعد رفتار و تجارب مشترک، را در برمی گیرد و به کمک آنها «خرده فرهنگ مزاحمت جنسی» را ارزیابی می کند. طبق نتایج، عاملان مزاحمت های فیزیکی در 2 تیپ «فرصت طلب ها» و «پوست کلفت ها» و قربانیان در 5 تیپ شامل «معترض پرخاشگر»، «معترض محترم»، «معترض محافظه کار»، «معترض منفعل» و «قربانی بی اعتنا» مقوله بندی شده اند (سیمای کنشگران). عاملان مزاحمت های فیزیکی در طی فرایند جستجوی راه برای ارضاء غریزه تا تبدیل شدن به یک مزاحم خیابانی پوست کلفت، به عرصه ای از کنش های متقابل وارد می شوند (آیین عضویت) که در آن «کنش های جنسی» و «رفتارهای جنسیتی» آنها در اماکن عمومی با پاسخ هایی از جنس «برخورد آشکار»، «برخورد ضمنی»، «فرار از موقعیت»، «انفعال» و «بی اعتنایی»  قربانیان مواجه می شود (قواعد رفتار). در این عرصه، مطلوبیت فضا و زمان معنای متفاوتی دارد و بر مبنای اختلاط و ازدحام جمعیت تعریف می شود (مطلوبیت زمان و مکان). همچنین، در این عرصه تجارب مشترک کنشگران به مثابه عامل پیونددهنده و هویت بخش عمل می کند (تجارب مشترک).

    کلید واژگان: مردم نگاری, رفتار انحرافی, مزاحمت خیابانی, خرده فرهنگ مزاحمت جنسی, تجاوز
    Esmaeel Jahani Dolatabad *
    Introduction

     Sexual harassment is a form of sexual violence and discrimination against women that increases social insecurity and fear of women in a society and so, reduces the individual liberties and social participation of women. In this regard, the present study aims to investigate the abnormal phenomenon in the society that commonly referred as ‘street harassment’. The starting point of this study is to distinguish between two types of street harassment, namely verbal and physical harassment, emphasizing the similarity of physical harassment with the phenomenon of ‘Sexual Rape’ and more damaging effects of such harassment on insecurity and relaxation about people in the society, especially women. In this study, we attempted to obtain a fairly accurate description of ‘physical street harassments’ using the ethnographic approach.  

    Material & Methods

    In this research, we used various techniques, including field observations and in-depth and semi-in-depth interviews with different stakeholder groups for collecting data, and analyzed this data using the qualitative content analysis method. In other words, this study has been carried out by the ethnography method in which collecting data from 45 interviews and 44 field observations have been analyzed using qualitative content analysis method. The mentioned sample size for observations and interviews determined based on theoretical saturation. Interviews were conducted with several groups including victims of physical street harassment (women), local informants stationed in the study fields, the social control agents in the area, as well as street harassers themselves. Also, field observations have been take place by visiting places in Tehran that is prone to such harassment and an abundance of these behaviors such as Galobandak intersection, Baazar and markets in this area, metro stations of 15 Khordad, Imam Khomeini and Darvazeh Shemiran. 

    Discussion of Results & Conclusions

    Overall findings of this ethnographic study may be summarized in five sentences: 1) the phenomenon of street harassment is an arena in which a series of individual actors interact, 2) entering this arena has certain rituals, 3) actions of the actors in this arena take place in specific spatial territories, and they use a specific time calendar for their actions, 4) interactions between actors in this arena follows certain rules of behavior, and finally, 5) the actors have shared experiences in the field that distinguish them from other social actors. According to the results, physical harassers were subjected to two types of ‘Opportunists’ and ‘Hard Cores’, and victims are categorized into five types, including ‘aggressor protestor’, ‘respectable protestor’, ‘conservative protestor’, ‘passive protester’, and ‘incurious victim’ (actors' faces). Physical harassers enter a realm of interactions through a process, from searching for a way to satisfy instincts to becoming a hard core harasser (membership rituals), in which their ‘sexual acts’ and ‘gender behaviors’ in public places confronted with responses from victims as ‘Apparent Reaction’, ‘Implicit Reaction’, ‘Escape from Position’, ‘Passivity’ and ‘Incuriosity’ (Rules of Action). In this context, the utility of space and time has a different meaning and is defined on the basis of mixing and crowding (Utility of Time and Place). The shared experiences of the actors work as a linking and identifying factor in the field (Shared Experiences). So, we found five very important issues concerning street harassment, namely: 'actors', 'membership rituals', 'Rules of Action', 'Utility of Time and Place', and 'Shared Experiences'. Now if we go a little further and look at the above five categories at a higher level of abstraction, we will come to a more general concept which is the central theme of the ethnographic study: the ‘Subculture of Sexual Harassment’. The categories discovered in this research suggest that we are dealing with a deviant subculture that is created, nurtured and constantly reproducing itself under the skin of the city. Thus, the findings of this study as a whole suggested that street physical harassment have a culture of its own, with elements, rules, meanings, and behaviors embedded within the same culture and is reproduced in the same space by its actors. Membership in this subculture gives specific behavioral and attitudinal features to its actors and distinguishes them from other social actors, and it is these shared behavioral characteristics that sustain life of the subculture. These findings, although inductively based on the extraction of partial concepts and categories from the field data, have tangible links with sociological theories. Theoretical concepts such as Stigma, Labeling, Secondary Deviation, Urban Defenseless Spaces, Relative Deprivation, and Flaneur have provided a theoretical and conceptual support for the findings of the study.

    Keywords: Anthropology, deviant behavior, street harassment, Subculture, Sexual Harassment, Rape
  • مهربان پارسامهر*، عاطفه عبدی نژاد
    زمینه و هدف
    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین بی نظمی شهری و تجربه ی بزه دیدگی زنان شهر یزد صورت گرفته است. برای تبیین مسئله از دیدگاه های فعالیت روزمره، شیوه زندگی، آسیب شناسی اجتماعی و شرایط جرم آکبلوم استفاده گردید. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. داده های پژوهش با روش پیمایش و از نمونه ای با حجم 336 نفر از بین زنان 15تا60 ساله ساکن در شهر یزد به شیوه نمونه گیری خوشه ایمتناسب (PPS) با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده اند، جمع آوری گردیده است.
    یافته ها
    یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که بین متغیر بی نظمی شهری در دو بعد اجتماعی و کالبدی رابطه مستقیم و معناداری با بزه دیدگی وجود دارد و رابطه ی بین آگاهی و شناخت با بزه دیدگی معکوس و معنادار است. همچنین متغیرهای سن، وضعیت حمل ونقل و محل سکونت نیز دارای رابطه مستقیم و ضعیفی با بزه دیدگی بودند.
    نتیجه گیری
    نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای موجود در مدل قادرند تا 43 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند؛ از تمامی متغیرهای واردشده در مدل رگرسیونی، سه متغیر بی نظمی شهری، آگاهی و شناخت و سن معنادار بوده و بی نظمی شهری نیز بیشترین تبیین کنندگی را داشته است و آگاهی در مرتبه دوم و سن در مرتبه سوم تاثیر است و متغیرهای وضعیت سکونت و حمل ونقل دارای تاثیر معناداری نبودند.
    کلید واژگان: امنیت اجتماعی, بزه دیدگی, بی نظمی شهری, زنان بزه دیده, مزاحمت خیابانی
    Mehran .Parsamehr *, Atefeh Abdinejad
    Background and objectives
    The purpose of this study was to investigate the relationship between urban disorder and the victimization experience of women in Yazd. In order to explain the issue, the views of everyday activities, lifestyles, social pathology, and Ekblom's crime conditions were employed.
    Methodology
    In terms of its purpose this study is of an applied research type and in terms of its nature it is considered as a descriptive-analytic study. The research data were collected through a survey method and from a sample of 336 individuals among 15-60 year-old women living in Yazd using proportional cluster sampling method and the Cochran formula. Findings and
    results
    The results of this study indicate that there is a direct and significant relationship between urban disorder in social and physical dimensions and victimization, and the relationship between awareness and knowledge and victimization is inverse and significant. Also, variables such as age, transportation status and living place had a direct and weak relationship with victimization. The results of regression analysis showed that the variables in the model could explain up to 43% of the changes in the dependent variable; form all the variables entered in the regression model, three variables of urban disorder, awareness and knowledge, and age were significant, and urban disorder had the most explanatory effect and knowledge in the second and ages is in the third rank of effect; and the variables of the status of living place and transportation have no significant effect.
    Keywords: Social security, Victimization, Urban disorder, Victimized women, Street harassment
  • معصومه بسطامی

    زندگی در جوامع مدرن امروزی باعث به وجود آمدن معضلات اجتماعی جدیدی شده است که یکی از این مشکلات، معضل مزاحمت خیابانی برای زنان و دختران می‎باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر مزاحمت های خیابانی در میان زنان شهر ایلام انجام گرفته است. مطالعه حاضر از نوع مطالعات کاربردی- تحلیلی می باشد که با روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دختران و زنان 16 تا 45 سال ایلامی را در بر می گیرد که تعداد آنها مطابق سرشماری سال 1395، 56034 نفر بود و تعداد 381 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه به صورت نمونه در دسترس و متمایل به همکاری انتخاب شدند. از پرسشنامه محقق ساخته برای جمع آوری اطلاعات، از نرم افزار SPSS 24 برای تجزیه و تحلیل داده ها و از ضریب رگرسیون برای آزمون فرضیه ها استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که عواملی مانند سبک پوشش، سبک آرایش، الگوهای رفتاری (معناداری0.000) و سن زنان (با معناداری 400/0)، با مزاحمت های خیابانی برای آنان رابطه دارد و هر کدام به ترتیب 2/48، 9/61، 8/45 و 1/19- درصد بر میزان مزاحمت های خیابانی برای زنان ایلامی تاثیرگذارند. مطابق این یافته ها با افزایش سن زنان، میزان مزاحمت برای آنان کاهش یافته است.

    کلید واژگان: مزاحمت, مزاحمت خیابانی, زنان, ایلام
  • یعقوب احمدی*، سیما بیورانی
    مزاحمت جنسی شکلی از آزار مبتنی بر جنسیت مفهوم سازی شده است که آثار شایان توجهی بر قربانی دارد. زنان که نیمی از جمعیت را تشکیل می دهند، به طور روزمره با استرس ها و مشکلات ناشی از وجود آزار و مزاحمت جنسی روبه رو می شوند که این مسئله موجب بسیاری از عوارض روان شناختی و جامعه شناختی می شود. هدف مطالعه حاضر در چرخشی موضوعی، سنجش مولفه های اثرگذار بر وضعیت عاملان ایجاد مزاحمت یعنی پسران است. تحقیق پیش رو به روش کمی و با تکنیک پیمایش انجام گرفته است. جامعه آماری شامل تمام افراد مذکر 18 تا 30 سال ساکن در سنندج می شود. نمونه گیری پژوهش به صورت سهمیه ای متناسب با حجم جامعه انجام گرفت که بعد از مشخص کردن طبقات فرعی براساس سن و سهم هریک از طبقات از نمونه کل، افراد منتخب از طریق پاسخگویی به پرسشنامه محقق ساخته، بررسی و تحلیل شدند. درکل، براساس نتایج توصیفی از مزاحمت جنسی که شامل چهار نوع مزاحمت کلامی، بصری، تعقیبی و فیزیکی می شود، از مجموع 380 نفر فقط 18 نفر مرتکب هیچ گونه مزاحمتی نشده اند. نتایج تحلیل چندمتغیره (رگرسیون و تحلیل مسیر) نشان می دهد از میان شش متغیر موجود در تحلیل، سه متغیر میزان سنتی بودن، میزان جنسیت زدگی و میزان خشونت در خانواده، تاثیرگذارترین متغیرها بر مزاحمت جنسی هستند.
    مزاحمت جنسی به عنوان شکلی از آزار مبتنی بر جنسیت مفهوم سازی شده که اثرات قابل توجهی بر قربانی دارد. یکی از ملموس ترین این اثرات ایجاد ناامنی برای زنان در محیط های کاری و آکادمیک، اماکن عمومی و دیگر بخش-های اجتماع است. زنان که نیمی از جمعیت را تشکیل می دهند، به طور روزمره با استرس ها و مشکلات ناشی از وجود آزار و مزاحمت جنسی روبرو می شوند که این خود منجر به عوارض روانشناختی و جامعه شناختی بسیاری می گردد. هدف مطالعه حاضر در چرخشی موضوعی، سنجش مولفه های اثرگذار بر وضعیت عاملان ایجاد وضعیت مزاحمت یعنی پسران است. چارچوب نظری اصلی این مطالعه تئوری چهار عاملی اهیر و ادونوهیو (به نقل از نئوپان و همکاران، 2014) در باب مزاحمت جنسی است که ترکیبی است از اجزای کلیدی بسیاری از نظریه های تک عاملی پیشین.
    تحقیق پیش رو به روش توصیفی از نوع همبستگی و با تکنیک پیمایش انجام پذیرفته است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی افراد مذکر 18 تا 30 سال ساکن در شهر سنندج است.
    کلید واژگان: خشونت, فرزند مذکر, مزاحمت جنسی, مزاحمت خیابانی, وضعیت والدین
    Yagob Ahmady *, Sima Bewrani
    Sexual harassment as a form of harassment based on sex, which is conceptualized significant effects on victims. One of MlmvsTryn these effects create insecurity for women in business and academic environments, public places and other social-sector. Women form half the population, on a daily basis AstrsHa and problems faced due to sexual harassment dumped into the psychological and sociological lead to many complications in throughput. The present study Revolving subject, sensing components affecting the nuisance factor of the boys. The theoretical framework of this study Ahyr four-factor theory and Advnvhyv (quoted from chipboard et al., 2014) on sexual harassment is a combination of many key components from single-factor theories a priori.
    The study was nonexperimental descriptive was conducted with survey techniques. The population is son in 18 to 30 years of Sanandaj. Sample size selected Cochran's formula and multistage cluster sampling method is determined. The data collection tool has been integrated and standardized questionnaires that had good validity and reliability.
    In general, based on the descriptive results obtained from verbal sexual harassment that includes 3 types of harassment, non-verbal and physical, committed a total of 380 people, only 18 people HychGvnh trouble NshdhAnd indicating that the poor conditions and Jnsyt the sample is ZdhY. BhDst results from the multivariate analysis (logistic regression and path analysis) of parents variables showed that
    Keywords: Sexual harassment, street harassment, parental status, violence, son
  • محمد اسماعیل ریاحی *، طاهره لطفی خاچکی
    مقدمه
    خشونت علیه زنان از دیرباز در جوامع مختلف صرف نظر از هر گونه طبقه، مذهب و نژاد وجود داشته است. یکی از اشکال خشونت علیه زنان که توسط افراد غریبه، در بیرون از محیط خانواده و در مکانهای عمومی رخ می دهد، مزاحمتهای خیابانی است. مزاحمتهای خیابانی به عنوان نوعی از خشونت علیه زنان که جنسیت زن را مورد تحقیر قرار می دهد، یکی از آشکارترین جنبه های آزار جنسی در سطح عمومی جامعه است. این نوع از خشونت، می تواند پیامدهای منفی متعددی هم برای زنان قربانی (به شکل افزایش آسیبها و اختلالات جسمی و روانی) و هم برای جامعه (به شکل محروم شدن از فعالیتهای اجتماعی زنان) به همراه داشته باشد. با توجه به اینکه بخش اعظم تحقیقات انجام شده داخلی در حوزه خشونت علیه زنان، به خشونتهای خانگی اعمال شده توسط شوهران پرداخته اند، به موضوع مزاحمتهای خیابانی و جنسی، توجه کمتری شده است.
    مزاحمتهای خیابانی با وجود سکوتی که سالها بر محافل علمی حاکم بود، در دهه های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. محققان و پژوهشگران خارجی در کشورهای مختلف دنیا به دنبال شناخت علمی این مساله برآمده اند. اما در داخل کشور تحقیقات انجام شده در این زمینه بسیار اندک است. نظر به شیوع مزاحمتهای خیابانی در برخی شهرهای کشور مانند تهران، مشهد، کرمان، گرگان، شیراز و سنندج ، هدف از انجام این پژوهش، تحلیل اجتماعی مزاحمتهای خیابانی نسبت به دختران و واکنشهای منفعلانه ای که آنها به این مزاحمتها نشان می دهند، است.
    روش
    این پژوهش با روش کمی انجام شده است. جمعیت مورد مطالعه 6399 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه مازندران هستند که 362 نفر از میان این دانشجویان، با روش نمونه گیری طبقه بندی شده متناسب و تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه بوده است و داده ها به وسیله نرم افرار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    یافته های این پژوهش حاکی از این است که بیشترین پاسخگویان، دانشجویان دختر جوان (میانگین سنی 22.1 سال)، ساکن خوابگاه دانشجویی و در مقطع کارشناسی بوده اند. این پاسخگویان بیشتر متعلق به خانواده هایی با پایگاه اقتصادی- اجتماعی پایین و متوسط بوده اند. به علاوه، 97.4 درصد از پاسخگویان نوعی از مزاحمت خیابانی در طول یک سال گذشته را تجربه کرده اند، در حالیکه 14.1 درصد از آنها مزاحمت خیابانی را روزانه گزارش کرده اند.
    الگوهای ایجاد مزاحمت نشان می دهد که مزاحمان، مردان جوان (زیر 29 سال) هستند که قربانیانشان را اغلب در مکانهایی مثل خیابانها، پارکها، بازارها و در زمان بین عصر تا شب مورد مزاحمت قرار می دهند.
    بحث: طبق یافته های پژوهش حاضر، مزاحمتهای خیابانی بدون در نظر گرفتن سن قربانی، و در زمانها و مکانها مختلف صورت می گیرد و پذیرش ارزشهای مردسالارانه موجب واکنش انفعالی تر به این مزاحمتها می شود. این یافته ها، همسو با نظریه فمنیسم رادیکال است که در آن بر روی چگونگی نظارت مردان بر زنان و همچنین به کارگیری خشونت علیه آنان تاکید می ورزد. هدف اغلب پژوهشهای رادیکال فمنیستی تحلیل خشونت مردان نسبت به زنان است و پرده برداری از این واقعیت که ارزشهای مردسالارانه، این خشونت را پنهان می کنند، کم اهمیت جلوه می دهند یا گناهش را به گردن زنان می اندازند. طبق این نظریه، خشونت علیه زنان و عکس العملهای منفعلانه زنان در رابطه با متلکهای جنسی، نشان می دهد زنان در یک نظام مردسالار سرکوب شده اند. علاوه بر این، میزان پذیرش کلیشه های نقش جنسیتی توسط زنان و دختران بر واکنش انفعالی نسبت به مزاحمتهای خیابانی تاثیری ندارد. طبق آزمون همبستگی پیرسون، متغیر پذیرش کلیشه های نقش جنسیتی با متغیر واکنش به مزاحمتهای خیابانی همبستگی معنادار دارد، ولی نتایج تحلیل رگرسیونی، نشان داد که با افزایش پذیرش کلیشه های نقش جنسیتی، میزان واکنش انفعالی نسبت به مزاحمتهای خیابانی، افزایش نمی یابد و افرادی که مطابق کلیشه های نقش جنسیتی خود عمل می کنند، واکنش انفعالی تری را در مقایسه با سایر زنان و دختران، نشان نمی دهند.
    به علاوه این نتیجه حاصل شده است که میزان یادگیری اجتماعی از خانواده، دوستان و همسالان بر واکنش انفعالی نسبت به مزاحمتهای خیابانی تاثیری ندارد، زیرا رفتار افراد ممکن است تحت تاثیر عوامل فراوانی باشد که نتوان آنها را به عواملی همچون مشاهده و تقلید، تقلیل داد. به نظر می رسد بین فرایند یادگیری به عنوان گام اولیه برای انجام رفتار، تا وقوع رفتار به عنوان مرحله نهایی، عوامل و شرایط گوناگونی می توانند به عنوان عوامل تعدیل کننده مداخله کند. لذا به نظر می رسد در پژوهش حاضر، دخترانی که واکنشهای منفعلانه نسبت به مزاحمتهای خیابانی را از خانواده و دوستانشان، به طور ذهنی فراگرفته بودند، در عمل، ممکن بود، رفتار متفاوتی را بسته به شرایط زمانی و مکانی صحنه مزاحمت، از خود نشان دهند.
    کلید واژگان: مزاحمت خیابانی, واکنش انفعالی, مردسالاری, کلیشه های نقش جنسیتی
    Mohammad Esmaeil Riahi*, Tahere Lotfi Khachaki
    Introduction
    There has been violence against females since a long time ago in different communities irrespective of social status, religion and race. Street harassment is a form of violence against females by strangers outside of the family in public places. It is one of the obvious aspects of sexual harassment in the public in which women are sexually humiliated. This type of violence leads to various negative consequences for both victim women (such as increasing physical and mental disorders) and society (deprivation of women’s aptitudes and capabilities). Regarding to the fact that most of researches in this field have investigated on the domestic violence which implemented by males (husbands) the street harassment has been neglected. In spite of the slump of the academic circle in the past decades, street harassment has been highly considered in recent years. Although many researchers in different countries of the world recognized the importance of this problem and therefore it is now the subject matter of numerous studies. In spite of high prevalence of street harassments in our country, a few studies has been conducted in this regard yet. However, the findings of some studies in several cities such as Tehran, Mashhad, Kerman, Gorgan, Shiraz and Sanandaj point out that the street harassment is been spread in Iran. The objective of this research is social analysis of the street harassments toward females as well as their passive reactions to it.
    Method
    The study is done by implementing quantitative method by using survey. Statistical population of the study is 6399 of the female students of Mazandaran University which 362 students have been chosen by stratified random sampling method. Data has been collected through self-administered questionnaire and data were analyzed by SPSS software.
    The rates of victims of street harassments as well as the passive reaction to these harassments were considered as dependent variables. These variables measured with an investigator-made scale based on 22 and 18 questions, respectively. The reliability coefficient for two above mentioned scales were 0.890 and 0.760 which are indicating high internal consistency of these scales. Furthermore, acceptance of gender roles stereotypes, acceptance of patriarchal values, and social learning of passive reaction has been treated as independent variables. To analyze the collected data, SPSS has been applied.
    Findings: The findings of the study indicated that the respondents mainly were young girls (average age 22.1 years old), residents of dormitories, unmarried, and undergraduate students. These respondents mainly belong to low and medium socio-economic status families. Furthermore, 97.4 percent of respondents experienced one type of street harassments during last yare, while 14.1 percent of them reported daily street harassments. Patterns of harassment show that harassers were mainly young men (under 29 years old) which harassed their victims mostly in the places such as streets, parks and markets at the time of between evening and night.
    Discussion
    According to the findings of the study, the street harassment is happening in the different times and places irrespective of the age of the victim women. Moreover, acceptance of patriarchal values may cause to more passive reactions by victims. These findings are in line with radical feminist theory which emphasize on the process of female monitoring by male. Radical feminist theorists aim to analyze the men violence against women, and try to unveil the fact that patriarchal values conceal men violence against women, hide it, or inculpate women for being under violence. In this theory point of view perpetration of violence against women and women's passive reaction toward sexual taunts shows that women are suppressed in a patriarchal system.
    Furthermore, the rate of “acceptance of sexual role's stereotypes” by young girls and women in this study had no impact on the passive reaction toward the street harassments. According to Pearson's correlation test there is a significant and positive relationship between the “acceptance of sexual role's stereotypes” and passive reaction to the street harassments. But, the results of multiple regression analysis show that as acceptance of gender role's stereotypes increase, the rate of passive reaction to the street harassments will not increase and people who act based on their sexual role’s stereotypes do not have more passive reaction in comparison with the other respondents because those females, who are affected by masculine hegemony in society, have passive reaction toward the street harassments. It seems that believing in the sexual role’s stereotypes or not, could not overcome the patriarchal structure.
    In addition, it has been concluded that the social learning of passive reaction to street harassment from family, friends and peers, is effective on the passive reaction of females to street harassments. This might be, to some extent, due to complexity of human behaviors especially in regard to sexual affaires. In the other words, female reactions to street harassment might be under the influence of many factors which cant be reduced to factors like observation and imitation. Seemingly, between the learning process- as a first step- and the incidence of behavior -as the final stage-, numerous factors and conditions might intervene as moderate and mediate factors. It seems that in this study, the girls who learnt passive reaction to street harassment from their families and friends mentally, may behave differently depending on the time and place of harassment.
    Keywords: Acceptance of gender role's stereotypes, Passive reaction, Street harassments, Women
  • محسن صفاریان، گلمراد مرادی*، مریم نریمانی
    هدف این مطالعه بررسی عوامل جامعه شناختی موثر بر میزان مزاحمت های خیابانی در شهر کرمانشاه است که با روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام و داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و با نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. جامعه آماری مورد مطالعه دختران و زنان 15 تا 49 سال شهر کرمانشاه که در زمان پژوهش به استناد آمار سال 1390 تعداد کل آنها 20325 نفر می باشند. از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایاستفاده به عمل آمد. نتایج ضریب همبستگی نشان می دهد که بین بی نظمی اجتماعی، محرومیت نسبی، میزان دینداری و میزان تاثیرگذاری دوستان رابطه معنادار وجود دارد. هم چنین نتایج مقایسه میانگین ها نشان می دهد که پایگاه اقتصادی اجتماعی، وضعیت تاهل و همراه داشتن در رفتن به خیابان بر میزان مزاحمت های خیابانی تاثیر معناداری دارد. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان می دهد که چها متغیر میزان محرومیت نسبی (364/0Beta=)، تاثیرگذاری دوستان (272/0Beta=)، میزان دینداری (199/0-Beta=) و متغیر بی نظمی اجتماعی (168/0Beta=) به ترتیب میزان اهمیتی که در تبیین متغیر وابسته داشتند، وارد معادله شده و توانستند روی هم رفته 57 درصد از تغییرات درونی متغیر وابسته را تبیین نمایند.
    کلید واژگان: مزاحمت خیابانی, زنان, محرومیت نسبی, دوستان, بی نظمی
    Mohsen Safarian, Golmorad Moradi*, Maryam Narimani
    The purpose of this study was to examine sociological factors affecting the level of street harassment in the city of Kermanshah. The research used descriptive and survey method. Required data collected by a questionnaire was analyzed by SPSS software. The population included all girls and women aged between 15 and 49 years old in Kermanshah that in date of study (2015) and by statistic of 2011 all of them included 20325. Cluster random sampling contributed to choose the sample size. The result of correlation coefficient shows that there is meaningful relationship between the social disorganization and religion, influence of friends and the relative deprivation. The result of comparing averages indicates that socioeconomic status, material status and being accompanied with others in the street have a significant effect on street harassment. The result of multivariate regression shows that four variables including the relative deprivation (Beta=.36), influence of friends (Beta=.27), the religion (Beta= .19), and social disorganization (Beta=.17), in order of importance in explaining the dependent variable were entered and all together explained 57% of internal changes in dependent variable.
    Keywords: Street Harassment, Women, Relative Deprivation, Friends, Disorganization
  • طاهره لطفی خاچکی
    نظم و امنیت، از نیازهای اساسی و غیرقابل چشم پوشی در همه جوامع است. به گونه ای که بدون وجود امنیت کافی، حیات جامعه به خطر خواهد افتاد. مزاحمت های خیابانی یکی از شدیدترین عوامل تهدیدکننده امنیت زنان به عنوان نیمی از اعضای یک جامعه است. فهم رابطه خودسرزنشی با واکنش فعالانه به این مزاحمت ها، هدف پژوهش حاضر است. این تحقیق پژوهشی پیمایشی است که با ابزار پرسش نامه صورت گرفته است و جامعه آماری در آن، 6399 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه مازندران است. حجم نمونه با توجه به فرمول کوکران 362 نفر برآورد گردید و نمونه گیری، به شیوه تصادفی طبقه بندی شده متناسب انجام گرفته است. یافته های توصیفی این پژوهش حاکی از آن است که 29.7 درصد از پاسخگویان حداقل گاهی اوقات خود را به خاطر مزاحمت-هایی که برای آنان اتفاق می افتد، مقصر قلمداد می کنند و 66.7 درصد پاسخگویان اکثر اوقات در واکنش به مزاحمت های خیابانی به سرعت محل را ترک می کنند. یافته های بخش تحلیلی نیز نشان می دهد، متغیر خودسرزنشی با ضریب همبستگی 0.374- با متغیر واکنش فعالانه به مزاحمت های خیابانی همبستگی دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی نیز نشان می دهد متغیر خودسرزنشی (0.374- =Beta)، پیش بینی کننده واکنش فعالانه به مزاحمت های خیابانی است. یعنی هر چه خودسرزنشی کم تر شود، واکنش فعالانه به مزاحمت های خیابانی بیشتر می شود.
    کلید واژگان: امنیت, زنان, خودسرزنشی, مزاحمت خیابانی
  • محسن صفاریان، گلمراد مرادی*، مریم نریمانی
    هدف این مطالعه بررسی عوامل جامعه شناختی موثر بر میزان مزاحمت های خیابانی در شهر کرمانشاه است که با روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام و داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و با نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. جامعه آماری مورد مطالعه دختران و زنان 15 تا 49 سال شهر کرمانشاه که در زمان پژوهش به استناد آمار سال 1390 تعداد کل آنها 20325 نفر می باشند. از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایاستفاده به عمل آمد. نتایج ضریب همبستگی نشان می دهد که بین بی نظمی اجتماعی، محرومیت نسبی، میزان دینداری و میزان تاثیرگذاری دوستان رابطه معنادار وجود دارد. هم چنین نتایج مقایسه میانگین ها نشان می دهد که پایگاه اقتصادی اجتماعی، وضعیت تاهل و همراه داشتن در رفتن به خیابان بر میزان مزاحمت های خیابانی تاثیر معناداری دارد. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان می دهد که چها متغیر میزان محرومیت نسبی (364/0Beta=)، تاثیرگذاری دوستان (272/0Beta=)، میزان دینداری (199/0-Beta=) و متغیر بی نظمی اجتماعی (168/0Beta=) به ترتیب میزان اهمیتی که در تبیین متغیر وابسته داشتند، وارد معادله شده و توانستند روی هم رفته 57 درصد از تغییرات درونی متغیر وابسته را تبیین نمایند.
    کلید واژگان: مزاحمت خیابانی, زنان, محرومیت نسبی, دوستان, بی نظمی
    M. S., Gh. M.*, M. N
    The purpose of this study was to examine sociological factors affecting the level of street harassment in the city of Kermanshah. Descriptive and survey method was conducted in the research. SPSS software analyzed the required data collected through a questionnaire. The population size consisted of 20325 individuals including all girls and women aged15 to 49 in Kermanshah according to the statistical information of 2010. Cluster random sampling was used. The result of correlation coefficient showed that there was a meaningful relationship between the religion and influence of friends. However, the result of comparing average indicated that socioeconomic status, material status and presence on the street had significant effect on street harassment. The result of multivariate regression showed that 4 variables including the relative deprivation (Beta=.36), influence of friends (Beta.27), the religion (Beta= -.19), and social disorganization (Beta=.17), in order of importance in explaining the dependent variable were entered and all together explained 57% of internal changes in dependent variable.
    Keywords: street harassment, women, relative deprivation, friends, disorganization
  • محمد اسماعیل ریاحی *، طاهره لطفی خاچکی
    پژوهش حاضر با هدف شناسایی انواع و ابعاد مزاحمت های خیابانی تجربه شده توسط دختران و برخی از عوامل تاثیر گذار در این زمینه -(مانند گروه سنی، پایگاه اقتصادی -اجتماعی و مقابله فردی) - صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان دختر دانشگاه مازندران و حجم نمونه 362 نفر می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر، پرسشنامه می باشد. در این پژوهش پس از مرور دیدگاه های نظری سنت گرا، دیدگاه لیبرال/ روانی و دیدگاه فمنیستی، از نظریه های فمنیستی به عنوان چهارچوب نظری، استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بالاترین میزان تجربه مزاحمت خیابانی توسط پاسخگویان در سه ماه گذشته، به ترتیب شامل ابعاد مزاحمت غیر فیزیکی، متلک پراکنی، مزاحمت فیزیکی و پیشنهاد و تهدید جنسی بوده است. همچنین، بیشترین انواع تجربه شده مزاحمت های خیابانی در این ابعاد، به ترتیب شامل بوق زدن با وسایل نقلیه(89.1)، حرف های نا مناسب(متلک)(28.1)، تنه زدن(21.9)، و حرف های توهین آمیز و درخواستهای صریح جنسی(20.4) می باشد.همچنین بر طبق نتایج تحلیل رگرسیونی، متغیر مقابله فردی 0.199-(B=  قوی ترین تبیین کننده متغیر وابسته تحقیق حاضر می باشند.و پس از آن متغیر مقابله غیر فردی و پایگاه اقتصادی -اجتماعی با میزان مورد مزاحمت قرار گرفتن، رابطه دارند.
    کلید واژگان: زنان, مزاحمت خیابانی, مقابله فردی, دانشجو
  • سیدعلی هاشمیان فر، زهرا گلستان*
    یکی از اشکال خشونت جنسی که در قانون آمده عبارت است از مزاحمت بانوان و دختران که به آن مزاحمت جنسی نیز اطلاق می گردد. زنان هر روزه با تروریسم به شکل مزاحمت جنسی در خیابان – که به مزاحمت خیابانی مشهور است- مواجه هستند. شمار معدودی از زنان در برخی اماکن و بعضی اوقات از مزاحمت خیابانی نگرانی نداشته اند، اما کمتر می توان زنی را یافت که از این گونه تروریسم پرهیز نکند. پژوهش حاضر در صدد ارایه پاسخی درخور به سوال؛ آیا صرف قانون گذاری می تواند زنان و دختران را از خشونت ها و تبعیض هایی که از نظر فرهنگی مجاز شناخته شده اند، مصون بدارد. یافته های این پژوهش نشان داد که بین اماکن عمومی پرتردد، نوع وسیله نقلیه مورد استفاده و ساعت رفت و آمد با مزاحمت جنسی (خیابانی) اتفاق افتاده رابطه وجود دارد.
    کلید واژگان: مزاحمت, مزاحمت جنسی, مزاحمت خیابانی, اماکن عمومی
  • سیدعلی هاشمیان فر، منصور حقیقتیان، زهرا گلستان
    هدف کلی این مطالعه، فراهم آوردن توصیفی همه جانبه از وضعیت مزاحمت جنسی (از نوع مزاحمت خیابانی) زنان و هم چنین بررسی عوامل اجتماعی موثر بر آن در شهر اصفهان است. جامعه آماری تحقیق را شهروندان 15 سال به بالای شهر اصفهان تشکیل می دهند. حجم نمونه، 400 نفر اتخاذ شد. پژوهش حاضر از جهت دستیابی به اطلاعات، پیمایشی است و برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش پرس و جو در قالب پرسشنامه ای با سوالات باز/ بسته و طیف های گوناگون استفاده شده است. آزمون فرضیه ها حاکی از آنست که بین وضعیت ظاهری زنان و مزاحمت جنسی رابطه معناداری وجود دارد، بین گرایش مذهبی و مزاحمت جنسی در مردان رابطه معناداری وجود ندارد، اما این رابطه در زنان معنادار و معکوس است. در مردان با افزایش شرکت در جلسات اجتماعی، مزاحمت جنسی کاهش می یابد و در زنان با افزایش حضور پلیس در سطح شهر، مزاحمت جنسی کاهش می یابد.
    کلید واژگان: مزاحمت جنسی, مزاحمت خیابانی, شهر اصفهان
  • رحمت رمضانی

    هدف از اجرای این پژوهش تعیین میزان و نوع مزاحمت‌های خیابانی در شهر ایلام بود. جامعه آماری پژوهش مردان و زنان 10سال و بالاتر شهر ایلام بود که از بین آن‌ها تعداد 500نفر با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب‌شد. ابزار اندازه‌گیری پرسشنامه محقق‌ساخته‌ای بود که شامل 25 مجموعه پرسش بود. نتایج نشان‌داد که 56.1درصد مردان و 71درصد زنان به نوعی مزاحمت‌های خیابانی را تجربه‌کرده‌اند. بیش‌ترین مزاحمت خیابانی به‌ترتیب در زنان متاهل، زنان مجرد، مردان متاهل و مردان مجرد دیده‌می‌شود. مشاغلی که ارتباط اجتماعی بیش‌تری با مردم دارند؛ بیش‌تر مورد مزاحمت خیابانی قراردارند. برای مثال: ویزیتورها، رانندگان وسایل نقلیه عمومی و خبرنگاران. بیش‌ترین مزاحمت در شهر ایلام نگاه‌های آزاردهنده(58.46درصد)، مزاحمت‌های کلامی(54.4درصد) و بوق‌زدن و ایستادن اتومبیل شخصی جلوی رهگذران(34.12درصد) می‌باشد. کم‌ترین نوع مزاحمت‌ها هم شامل: دادزدن(21.01درصد)، مورد حمله فیزیکی قرارگرفتن(21.55درصد) و لمس-کردن(21.87درصد) می‌باشد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان‌داد که بین میزان مزاحمت‌های خیابانی برحسب تحصیلات، مدت زمان خارج‌بودن از منزل، شیوه بیرون‌رفتن از منزل، طبقه سنی، طبقات اجتماعی – اقتصادی، نوع خط تلفن همراه، نوع پوشش در مردان و زنان تفاوت معنا‌داری وجوددارد اما بین مزاحمت خیابانی و نوع وسیله نقلیه مورداستفاده تفاوتی مشاهده‌نشد.

    کلید واژگان: مزاحمت خیابانی, شهر ایلام, نوع پوشش, حجاب زنان
  • محمدتقی ایمان، الهام یوسفی، مرتضی حسین زاده (کاسمانی)
    مزاحمت خیابانی یکی از اشکال ممنوع تبعیض جنسی علیه زنان است که عرصه عمومی را به محیطی ناامن و نامطلوب برای فعالیت اجتماعی آنان تبدیل می کند. سکوت زنان در برابر این مزاحمت ها یکی از دلایل شیوع آن در جامعه قلمداد می شود، از این رو مطالعه تجربه زنان از مزاحمت های خیابانی و واکنش آنان در برابر این مزاحمت ها ضروری به نظر می رسد.
    پژوهش حاضر که در بین دختران دانشجوی دانشگاه شیراز اجرا شد، به روش ترکیبی با استفاده از طرح اکتشافی (کیفی کمی) برای این منظور انجام شده است. در بخش کیفی پژوهش موضوع تحقیق از طریق مصاحبه های عمیق با 16 مشارکت کننده مورد اکتشاف قرار گرفت تا به این وسیله پژوهشگران به معانی ذهنی، تجربیات و دیدگاه های افراد مورد مطالعه نزدیک گردند. سپس یافته های بخش کیفی، محققین را در انتخاب چشم انداز نظری و طراحی ابزار پرسش نامه بخش کمی (369 نمونه) یاری نمود.
    بر اساس نتایج مصاحبه های کیفی، یک طبقه بندی از انواع مزاحمت های خیابانی در عرصه عمومی در قالب 4 مولفه مزاحمت های بصری، کلامی، تعقیبی و لمسی به دست آمد. بر اساس اظهارات پاسخ گویان بخش کمی، مزاحمت های بصری بیشترین شیوع را دارند و پس از آن به ترتیب مزاحمت های کلامی، لمسی و تعقیبی قرار دارند. هم چنین درباره واکنش پاسخ گویان نسبت به مزاحمت ها، یافته های بخش کمی حاکی از این است که بیشتر پاسخ گویان (حدود 70 درصد) به مزاحمت ها پاسخ منفعلانه می دهند. بدین معنا که بیشتر آن ها ترجیح می دهند که در برابر مزاحمت ها سکوت اختیار کنند که این یافته نیز با نتایج مصاحبه های کیفی منطبق بود.
    کلید واژگان: مزاحمت خیابانی, زنان, واکنش به مزاحمت خیابانی, روش های ترکیبی
    Mt. Sadighi Iman, E. Yousefinejad, M. Hoseinzadeh (Kasmani)
    Street harassment is a form of forbidden discrimination against women which turns public places into an unsafe and undesirable environment for their social activities. Women's silence while facing these kinds of harassments is considered as a reason for the prevalence of such acts in the society. So studying the women's experiences of street harassment and their responses to harassment seems to be essential.The present study on the female students of Shiraz University has been conducted using exploratory "qualitative-quantitative" design. The research problem was explored through depth interviews, in order to familiarize the researchers with the participant's mental meaning, experiences and point of views, in the qualitative part of this study. Afterward, the results of the qualitative part (N = 369) were used to develop the theoretical framework, and the quantitative instrument, the questionnaire.According to the qualitative interviews results, a classification of different kinds of street harassment in public places was made, including 4 main categories: visual, verbal, following and touching harassments. The participants of the qualitative part had experienced verbal and visual harassments more frequently than the other kinds, and this finding was very similar to the quantitative results. According to the respondents of the quantitative part, the visual harassment is the most frequent, followed by verbal, touching and following harassments. Additionally, in case of the respondent's reactions to street harassment, the quantitative results showed that most of the respondents (about %70) respond to the harassment passively. It means most of them preferred to stay silent while confronting a kind of harassment, and this finding agrees with qualitative results, too.
    Keywords: Street Harassment, Women, Response to Street Harassment, Mixed Methods
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال