جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "agency" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «agency» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
مساله توانمندسازی زنان یکی از اساسی ترین مباحث جوامع معاصر است که پیوند اجتناب ناپذیری با امر توسعه آنها دارد. در کشور ما نیز به طور مشخص از برنامه چهارم توسعه، توانمندسازی زنان در زمره سیاست های کلان و اجرایی قرار گرفته است. پیرو این امر، پژوهش های متعددی در حوزه های مختلف تلاش داشته اند مساله توانمندسازی زنان در کشور را مورد ارزیابی و سنجش قرار دهند. هدف پژوهش حاضر فراتحلیل مطالعات صورت گرفته در حوزه توانمندسازی اقتصادی زنان است تا تصویری جامع از یافته ها و مشخصات مطالعات به دست آمده ارائه کند. انتخاب روش فراتحلیل کیفی، از این جهت است که امکان ارزیابی و مرور مطالعات را در دو بخش مشخصات صوری و ساختاری و نیز یافته های محتوایی فراهم می کند. مجموع مطالعاتی که بررسی شده است، 70 مورد است و شامل انواع مقالات و پایان نامه ها بوده اند که دو کلید واژه توانمندسازی اقتصادی و زنان را در اشتراک داشته اند. طیفی از پایگاه های داده ای مجازی مانند نورمگز و پایگاه علوم انسانی تا کتابخانه های دانشگاه های معتبر کشور، منبع جمع آوری داده ها بوده اند. نتایج نشان می دهد از نیمه دهه 90 شمسی به این سو، با فراوانی قابل ملاحظه ای از مطالعات این حوزه مواجه بوده ایم که با پراکندگی رشته ای همراه بوده است و رشته های حوزه کشاورزی به همراه علوم اجتماعی پیشتاز آنها هستند. روش های مورد استفاده به طور عمده، کمی و مبتنی بر پرسشنامه های بزرگ مقیاس هستند. نتایج یافته های توصیفی نشان می دهد که توانمندسازی اقتصادی، مقدمه ای برای شروع توسعه است. سیاست های اجرایی این حوزه به طور عمده، مقطعی، در راستای حمایت های غیرعاملیتی (وابسته ساز) و بدون توجه کافی به خاص بودگی ها و مختصات متفاوت زمینه های آن اعمال شده اند و نیاز به تمرکز بر نیازهای متفاوت زنان، هنجارهای جنسیتی و فرهنگی و زیرساخت های هر منطقه در راستای سیاست گذاری متناسب با آن وجود دارد.
کلید واژگان: اقتصاد, توانمندسازی, توسعه, زنان, عاملیتThe issue of women's empowerment is one of the most fundamental issues of contemporary societies, which has an inevitable link with their development. In Iran, in the fourth development program, women's empowerment was included among macro and executive policies. To that extend, many researches in different fields have tried to evaluate and measure the issue of women's empowerment in the country. The aim of the current research is to meta-analyze the studies conducted in the field of women's economic empowerment to provide a comprehensive picture of the findings and characteristics of the obtained studies. Qualitative meta-analysis method provides the possibility of evaluating and reviewing studies in two parts, formal and structural characteristics as well as content findings. A total of 70 reviewed studies including various articles and theses shared the two keywords of economic empowerment and women. A range of virtual databases such as Normagz and humanities database to the libraries of prestigious universities of the country are the source of data collection. Results show since mid-1990s, we have faced a considerable number of studies in this field. The applied methods are mostly quantitative and based on large-scale questionnaires. The results of the descriptive findings show that the executive policies of this field are mainly partial, in line with non-functional support (dependent) and without enough attention on the specificities and different coordinates of its fields, and there is a need to focus on the different needs of women, gender and cultural norms, and the infrastructure of each region.
Keywords: Agency, Development, Economy, Empowerment, Women -
زنان عشایر نقش حیاتی در زمینه های اقتصادی و اجتماعی جوامع خود ایفا می کنند و از طریق دانش بومی خود به توسعه پایدار کمک می کنند. با وجود چالش های زیادی مانند محرومیت از رفاه و خدمات بهداشتی، این زنان دارای عاملیت قابل توجهی هستند. این مقاله به توصیف تجربه عاملیت و قدرت از منظر زنان عشایر اختصاص دارد. در این راستا و برای فهم عمیقتر از مفاهیم تحلیلی مانند عاملیت، مقاومت، تقسیم کار جنسیتی و چانهزنی استفاده شده است. با استفاده از روش تحلیل تماتیک، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختمند با 17 زن عشایر منطقه چاه غلامعلی در شهرستان زرند انجام شد. یافته ها حاکی از استخراج دو مقوله اصلی با عنوان عاملیت محقق شده و مقاومت به مثابه عاملیت پنهان، چهار مقوله فرعی شامل عاملیت تصمیم ساز، عاملیت تسهیلگر، قدرت مجاب سازی و مدیریت زندگی زناشویی و مفاهیمی از قبیل، تصمیمساز در ازدواج فرزندان، زن به مثابه مشاور مالی خانواده، مانعزدایی برای ادامه ی تحصیل، زنان به مثابه محرکهای مهاجرت، استفاده از واسطه ها، به کارگیری برتری سرمایه فرهنگی، ایجاد فشار فرهنگی، فریب همسر، اختفا و تظاهر به حفظ اقتدار مرد و 115 عبارت معنایی است. بر اساس یافته های این مقاله می توان نتیجه گرفت که بزنگاه های ساده و درعین حال مهمی وجود دارد که در آن زنان عشایر موردمطالعه به انحا و اشکال گوناگون عاملیت را در چارچوب خانواده تجربه می کنند اما دراین باره از تجربه واحدی برخوردار نیستند.
کلید واژگان: زنان عشایر, عاملیت, مقاومت, تقسیم کار جنسیتی, چانهزنیNomadic women play a vital role in the economic and social spheres of their communities, contributing to sustainable development through their indigenous knowledge. Despite facing significant challenges such as deprivation of welfare and healthcare, they exhibit considerable agency. This study challenges the perception that agency is exclusive to modern societies by demonstrating that nomadic women exercise their influence both overtly and covertly. Through a qualitative approach and thematic analysis of interviews with 17 women from Chah-Gholamali, two main themes (realized agency and resistance as hidden agency), four sub-themes (marital life management, persuasion power, decision-making agency, and facilitating agency), 10 concepts, and 115 meaningful phrases were identified. "Realized agency" refers to agency that is visibly observable. In the case of "facilitating agency," women do not hold a decisive role but act as facilitators. Findings show that while these women often hold decisive roles in family decisions, they also maintain the symbolic authority of men. The study highlights the complex and varied ways nomadic women experience and exert agency within their family structures.
Keywords: Nomadic Women, Agency, Resistance, Gender Division Of Labor, Bargaining -
خانواده به عنوان مهم ترین نهاد تاریخ اجتماعی بشر، در دوران اخیر درگیر مسائل جدی شده است. در این بین طلاق، پدیده ای است که در پنج آسیب کلان و دارای اولویت کشور جای گرفته است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه تجربه مردان و زنان از طلاق در شهر خرم آباد بود که با روش شناسی کیفی و استفاده از روش نظریه زمینه ای انجام شد. به این منظور، سی مرد و زن طلاق گرفته شهر خرم آباد با روش نمونه گیری هدفمند و استراتژی گلوله برفی انتخاب شد. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته جمع آوری شده است. همچنین تجزیه و تحلیل مصاحبه ها در سه مرحله کدگذاری باز، کد محوری و کدگذاری گزینشی صورت گرفته و از این فرایند، داده های زیر استخراج شد: طلاق عقلانی جاه طلبانه، طلاق عقلانی فاعلانه، طلاق عقلانی توافقی، طلاق عقلانی منفعلانه، طلاق غیر عقلانی شتاب زده و اجباری، پیامدهای پس از طلاق، شکست و سقوط مالی، نداشتن شغل هنگام طلاق، برچسب اجتماعی، انزوا و طرد اجتماعی، مورد اتهام قرار گرفتن، ابژه جنسی قرار گرفتن، تغییر جایگاه، نیازهای عاطفی و جنسی، بازیابی خود، مدیریت ارتقای اجتماعی، معاشرت های همگون، عدم بیان طلاق، تحلیل و تفسیر آن، آخرین راه چاره واقعیت پدیدارشده بیانگر سنخ های متنوع برآمده از ساختار و عاملیت توامان برای افراد مطلقه است. سنخ های بررسی شده از طلاق، بیش از هر چیزی طلاق را به مسئله ای پیچیده و چندبعدی بدل کرده است.
کلید واژگان: طلاق, ساختار و عاملیت, نظریه زمینه ای, خرم آبادEtiology of Divorce Based on the Lived Experience of Divorced Couples (Case Study: Khorramabad City)The family, as the most important institution in human social history, has been involved in serious issues in the recent time of human social life. Meanwhile, divorce is a phenomenon that is definitely included in the definition of the country five major social problems. The aim of the current research was to qualitatively study men's and women's experience of divorce in Khorram Abad city, apply qualitative methodology and using the grounded theory method. For this purpose, 30 divorced men and women from Khorram Abad city were selected by purposeful sampling method and snowball strategy. Data has been collected using in-depth and semi-structured interviews. The interviews were analyzed in three stages: open coding, central coding, and selective coding, and from this process, the following codes were extracted: ambitious rational divorce, effective rational divorce, consensual rational divorce, passive rational divorce, accelerated irrational divorce. and forced, consequences after divorce, failure and financial collapse, not having a job during divorce, social label, social isolation, social rejection, being accused, being a sexual object, changing position, emotional and sexual needs, self-recovery, promotion social management, social isolation, homogenous associations, lack of expression of divorce, its analysis and interpretation, the last solution is the reality that has emerged, these codes are the expression of various signs arising from the structure and agency of couples for divorced people. The analyzed divorce patterns have turned divorce into a complex and multidimensional issue.
Keywords: Divorce, Structure, Agency, Contextual Theory, Khorramabad -
امید در گفتمان سیاست گذاری کشور، هرچند به عنوان مسئله ای اجتماعی با ابعاد وسیع مطرح نشده، مسئله بخش گسترده ای از مردم و سیاست گذاران کشور بوده و هست. هدف از پژوهش حاضر، مطالعه جامعه شناختی از تفسیر امید اجتماعی در میان شهروندان شهر تهران است. در روش شناسی پژوهش حاضر از راهبرد نظریه زمینه ای بهره برده شده است. برای نیل به این هدف با پنجاه شهروند تهرانی، از روش نمونه گیری هدفمند و نظری استفاده شده است. فرایند انجام مصاحبه ها تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل داده ها از طریق نظام کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت گرفت و در نهایت مقوله هسته استخراج شد. در فرایند کدگذاری باز، 33 کد محوری، 9 مقوله اصلی و 1 مقوله هسته از نظام کدگذاری داده ها استخراج شد. نتایج این پژوهش روایتگر معنای چندبعدی دین داری در احیای امید است. به نظر می رسد که شهروندان تهرانی با امید به تکیه گاهی نامتناهی، تحمل سختی و مشقت ها را معنادار کرده و برای دین داری در حوزه احیای امید، عاملیتی چندبعدی و مثبت قائل هستند. همچنین دین از طریق ایجاد همبستگی و انسجام به نوعی وجه اجتماعی امید را تقویت کرده، در نهایت به صورت آشکار و پنهان به کاهش آسیب های اجتماعی کمک می کند.
کلید واژگان: امید اجتماعی, دین داری, عاملیت, گراندد تئوری, شهر تهران.Although, hope has not been raised as a social issue with large dimensions in the policy-making discourse of the country, it was and still is the problem of a large part of the country's people and policy makers. The purpose is sociological study of the interpretation of social hope among the citizens of Tehran. The methodology of this qualitative research, is grounded theory strategy. For this purpose, in-depth and semi-structured interviews were conducted with 50 samples. In the open coding stage, 105 open codes, 33 core codes, 9 main categories and 1 core category were extracted from the data coding system. The results of this research narrate the multidimensional meaning of religiosity in restoring hope. It seems that the Tehran citizens, with the hope of infinite support, make enduring hardships meaningful and attribute multidimensional and positive agency to religiosity in the field of restoring hope. Also, religion strengthens the social aspect of hope through the creation of solidarity and cohesion and ultimately helps to reduce social problems in an overt and hidden way.
Keywords: Social Hope, Religiosity, Agency, Grounded Theory, Tehran City -
عاملیت کارآفرینانه، که به توانایی افراد در شناسایی و بهره برداری از فرصت های کسب وکار و خلق ارزش جدید اشاره دارد، مفهومی چندوجهی است که لازمه شناخت آن استفاده از رویکرد میان رشته ای و ادغام دیدگاه های مختلف است. اتخاذ این روش در گام اول نیازمند شناخت پیکره دانش عاملیت و انتخاب رشته های مرتبط است، که در این مقاله با روش تحلیل علم سنجی انجام می شود. 18060 مقاله به زبان انگلیسی از پایگاه داده WOS انتخاب و تحلیل شد. تحلیل هم استنادی منابع، 5 خوشه اصلی جامعه شناسی، سازمان و مدیریت، تئوری نمایندگی، عصب شناختی/علوم شناختی، و روان شناسی را نشان داد. تحلیل هم استنادی نویسندگان 7 خوشه رهبران نظری را معرفی کرد. تحلیل هم رخدادی کلمات کلیدی و روند زمانی نشان داد که مفاهیمی مانند نظریه نمایندگی، عاملیت انسانی، دوگانه ساختار-عاملیت ریشه در دهه های 70 و 80 میلادی دارند، درحالی که مفاهیم جدیدتری مانند عاملیت معلم و عاملیت کارآفرینانه اخیرا به وجود آمده اند. یافته ها نشان داد که مفهوم عاملیت بسته به نوع رشته مورد مطالعه، معانی متفاوتی را به ذهن متبادر می کند. در علم اقتصاد و حقوق، در معنای «نمایندگی و رابطه اصیل-وکیل» کاربرد دارد. در مدیریت دولتی و علوم سیاسی، به معنای «سازمان یا کسب وکاری» است که فعالیتی را برای دیگری انجام می دهد. در فلسفه، جامعه شناسی، روان شناسی، آموزش، علوم شناختی و عصب شناسی به معنای «ظرفیت، شرایط یا حالت انجام عمل یا اعمال قدرت» است و به «توانایی انسان برای انجام اعمال آگاهانه و هدفمند» اشاره دارد. در نهایت برای مطالعه عاملیت کارآفرینانه در سطح فردی، مطالعه بین رشته ای روان شناسی و علوم اجتماعی پیشنهاد می شود.کلید واژگان: عاملیت, تجزیه و تحلیل علم سنجی, مطالعه میان رشته ای, عاملیت کارآفرینانهEntrepreneurial agency, defined as people's ability to discover and exploit business opportunities and create new value, is a complicated notion that necessitates an interdisciplinary approach and the integration of various views. Adopting this approach in the first step requires understanding the knowledge-based agencies and selecting related fields, which in this article is done through the scientometric analysis method. 18060 English-language items from the WOS database were selected and evaluated. The co-citation analysis of sources indicated five major clusters: Sociology, organization and management, agency theory, neuroscience/cognitive science, and psychology. The authors' co-citation analysis revealed seven theoretical groups. The co-occurrence analysis of key phrases and time trends revealed that concepts such as agency theory, human agency, and structure-agency duality originated in the 1970s and 1980s, but newer concepts such as teacher agency and entrepreneurial agency arose more recently. The findings revealed that the concept of agency evokes diverse interpretations depending on the field researched upon. In economics and law, it refers to representation and the principal-agent relationship. In public administration and political science, it refers to an organization or firm that performs a function for another. In philosophy, sociology, psychology, education, cognitive science, and neuroscience, it refers to the capacity, condition, or state of executing an action or exerting power, as well as the human ability to perform conscious and purposeful activities. Finally, to investigate entrepreneurial agency at the individual level, an integrated study of psychology and the social sciences is proposed.Keywords: Agency, Scientometric Analysis, Interdisciplinary Study, Entrepreneurial Agency
-
کنشگری زنان در پرتو گفتمان مشروطه خواهی، از آنان گروه های متعهد و مطالبه گری ساخت که در جهت آرمان های مشروطیت وارد میدان عمل شده و نظم جنسیتی مسلط را به چالش کشند. تحقیق حاضر بر بسیج زنان در جمع آوری اعانه دراین بین تمرکز داشته و کوشیده ابعاد آن را به کمک روش تحلیل سند تبیین نماید. مسئله تحقیق روشن ساختن عاملیت زنان در تاریخ اجتماعی معاصر است. یافته ها در پنج مقوله موارد اهداف کاربردی، انگیزه ها، سازوکارها، پایگاه اجتماعی اقتصادی مشارکت کنندگان و استراتژی ها ارائه و تحلیل شده. جمع آوری اعانه باهدف تامین منابع مبارزاتی مشروطه خواهان در دوران استبداد صغیر، کمک به خانواده های مجاهدان فقید در تبریز و اردبیل و نیز انباشت سرمایه اولیه جهت تاسیس بانک ملی، مبتنی بر انگیزه های وطن پرستانه زنان در تقلای تامین استقلال و حمایت از ابناء وطن بوده است. بعلاوه گویای صورت بندی عاملیت و نیز سیاست هویت کنشگرانی است که از مناسبات تبعیض آمیز جنسیتی به جان آمده و فرصتی برای مشارکت اجتماعی در بسیج زنان می جستند. در فقدان شغل و درآمد مستقل زنان برای تامین منابع جهت بسیج از تاکتیک هایی بهره جستند. همچنین مشارکت زنان از خاستگاه مختلف اجتماعی به بسیج وجهی فراطبقاتی بخشیده است.
کلید واژگان: ملی گرایی, جنبش زنان, عاملیت, استراتژی, جنبش اجتماعیWomen's activism in the light of the discourse of constitutionalism made them a committed and demanding group that entered the field of action for the ideals of constitutionalism and challenged the dominant gender order. Methodologically, this research explains the aspects of women's mobilization in fundraising based on document analysis. The research problem is to clarify the agency of women in contemporary social history. The findings are presented and analyzed in five categories: practical goals, motivations, mechanisms, socio-economic base of participants, and strategies. Collecting donations to provide resources for the struggle of the constitutionalists in the era of Minor Tyranny, helping the families of the deceased fighters in Tabriz and Ardabil, as well as accumulating initial capital for the establishment of the National Bank, have all been based on patriotic motives of women in the struggle to achieve independence and support the citizens. In addition, it is indicative of the formulation of agency and identity politics of female activists who got fed up with discriminatory gender relations and sought an opportunity for social participation in women’s mobilization. In the absence of jobs and independent income, women used tactics to obtain resources for mobilization. Furthermore, the participation of women from different social origins has given a cross-class dimension to the mobilization.
Keywords: Nationalism, Women's Movement, Agency, Strategy, Social Movement -
این مقاله به بررسی بازنمایی امید اجتماعی در آثار شاخص جنبش موج نو سینما در ایران می پردازد. پژوهش پیش رو به این دو پرسش پاسخ می دهد: بازنمایی امید اجتماعی در آثار سینمای موج نو ایران چگونه است؟ و این بازنمایی چه ارتباطی با زمینه اجتماعی تولید آثار دارد؟ برای پاسخ به این سوالات، از صورت بندی سه گانه اشنایدر شامل «عاملیت»، «هدفمندی» و «امکان پذیری» به عنوان شاخص های بنیانی برای سنجش امید اجتماعی بهره گرفته شد.تحلیل محتوای کیفی بر 15 اثر معرف پنج کارگردان شاخص جنبش موج نو ایران شامل داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی و امیر نادری از بین کل 21 اثر ایشان طی سال های 1347 تا 1357 انجام شده است. با نمونه گیری طبقه ای هدفمند، از هر کارگردان سه اثر همسو با هدف پژوهش انتخاب شده است. این روش، انتخاب آثاری را که بیشترین همسویی را با هدف مطالعه دارند تضمین می کند.صرف نظر از وجود طیف گسترده رویکردها از باور قوی به امید اجتماعی تا ناباوری مطلق، درمجموع اغلب آثار سینمایی موج نو از طریق بازنمایی ابژه هایی که از نظر شاخص عاملیت «غیرعامل»، از نظر شاخص هدفمندی «فاقد هدف» و از نظر شاخص امکان پذیری «ناتوان سازی شده» هستند، بر ناامیدی اجتماعی شدید تاکید دارند.با ادغام نظریه جامعه شناختی هنر زیمل و صورت بندی اشنایدر از امید اجتماعی می توان نتیجه گرفت جنبش موج نو با شورش علیه گفتمان رسمی خوش بینانه، مبارزات اجتماعی را در میان آشفتگی های سیاسی منعکس می کند. این جنبش، ناخودآگاه فرهنگی جمعی را از طریق بیان هنری فردی متجلی می سازد، روایت های غالب را به چالش می کشد و ناامیدی اجتماعی فراگیر زمان خود را با رئالیسمی موشکافانه به نمایش می گذارد.کلید واژگان: امید اجتماعی, عاملیت, هدفمندی, امکان پذیری, جنبش سینمای موج نو ایرانCinematic works serve as reflections of the cultural unconscious of a given society, providing sociologists with the opportunity to examine its hopes, aspirations, and societal concerns. This manuscript utilizes qualitative content analysis to examine the manner in which social hope is portrayed in 15 Iranian New Wave Movement films. The research endeavors to investigate two fundamental inquiries: “In what manner does Iranian New Wave Cinema depict social hope?” Furthermore, “How does this portrayal intersect with the societal hope of the film's creation?” Despite extensive literature on “social hope” and the “sociology of hope,” analytical formulations are limited. This article adopts Schneider's triple articulation—encompassing “agency,” “purposefulness,” and “feasibility”—as metrics for assessing social hope.This study employs qualitative content analysis to examine 15 films that serve as representations of the Iranian New Wave Movement, a cinematic movement that transpired in Iran from 1968 to 1978. Dariush Mehrjoei, Masoud Kimiaei, Nasser Taqvai, Bahram Bayzaei, and Amir Naderi are all noteworthy directors. A stratified sampling technique was utilized with the intention of selecting three works from each director in accordance with the research objective.This approach guaranteed the inclusion of articles that were most congruent with the objectives of the research. In general, the majority of new wave cinematographic works emphasize the intensified social despondency through the representation of objects that are “inactive” in terms of agency index, “lacking purpose” in terms of purposefulness index and Indicators of the possibility of being “disabled” emphasize the intensified social despair.The New Wave Movement, which rebelled against the sanguine official discourse, mirrored societal struggles during a period of political unrest by integrating Simmel's sociological theory of art and Snyder's social hope articulation. Through individual artistic expression within a collective cultural unconscious, the Movement challenges prevailing narratives, showcasing the pervasive social despair of their time with nuanced realism.Keywords: Social Hope, Agency, Purposefulness, Feasibility, Iranian Cinematic New Wave Movemen
-
فصلنامه مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی، سال پانزدهم شماره 3 (پیاپی 59، تابستان 1402)، صص 81 -109دوران آنتروپوسن «عصر انسان» با عاملیت بی سابقه انسان در دگرگونی های طبیعت جاندار و بی جان در سطح سیاره ای مشخص می شود. این دگرگونی ها چنان فراگیر و چندبعدی شده اند که برای بررسی علل، عوامل درگیر، و پیامدها مطالعات میان رشته ای ضروری به نظر می رسد. همچنین مفهوم پردازی های تازه ای نیاز است که به فهم این شرایط نوپدید کمک رسانند و راه را برای تحلیل های تجربی و دریافت های نو بگشایند. آغازگاه این راه ، نقد دیدگاه های مدرنیستی مستقر است که با تمایزگذاری میان طبیعت و جامعه، طبیعت را به نیروهای بیرونی، کنترل پذیر و سودمند فرو می کاهند؛ در حالی که انسان را فعال مایشاء پیش فرض گرفته اند و کنش های او را به نوع ابزاری آن فروکاسته اند. چنین نقدی را می شود با نوعی بازاندشی از رابطه انسان و جامعه و طبیعت کامل کرد. این مقاله با استفاده از مطالعه اسنادی و با اتخاذ رهیافتی تطبیقی بحث های مرتبط را از رشته های گوناگون گرد می آورد و مقایسه می کند، تا ابعاد آنتروپوسن روشن و ادبیات مرتبط نقادانه بررسی شود. یافته های این مقاله نشان می دهد که شرایط دوران آنترپوسن، پیامدهایی برای اندیشه و مفهوم پردازی جامعه شناختی دارند. به عبارتی، برخی از مفاهیم مسلط در جامعه شناسی مانند عاملیت نیازمند بازنگری و برخی مناسبات مانند مناسبات انسان/طبیعت و طبیعت/جامعه نیازمند توجه جدی تری هستند. در نتیجه، این مقاله برای نوعی جایگاه مفهوم پردازی شده از طبیعت در ساخت و دگرگونی حیات فردی و جمعی استدلال می کند و شبکه انسان-طبیعت-جامعه را به عنوان راهی برای فهم شرایط دگرگون شونده زیست محیطی سیاره ای در دوران آنتروپوسن پیشنهاد می کند.کلید واژگان: آنتروپوسن, طبیعت, عاملیت, جامعه, شبکه انسان-طبیعت -جامعهThis article aims to address some of the important consequences of the Anthropocene for social relations from a sociological perspective. Stressing on the multidimensionality of environmental changes globally, the paper argues that understanding the new conditions requires interdisciplinary studies and a reevaluation of existing approaches to nature and environmental issues in general. It uses the notion of the Anthropocene to criticize the well-established modernist view distinguishing between nature and society and to discuss that sociology must include nature as an active and constructive agent in its explanations and problem-definition processes. Additionally, this article proposes “the human-nature-society web” as an analytical framework to explain social conditions in the Anthropocene at micro and macro levels. This proposed framework is applied to shed new light on the concept of agency in social theory and to criticize the neglect of the notion of nature in shaping the agency. It also serves to underline the constructive power of nature in society in three significant areas of institutional arrangement, risk, and technology.Keywords: Anthropocene, Nature, Agency, society, human-Nature-Society network
-
برنامه های توسعه محور ریل گذاری مسیر حرکت کشورها است. این برنامه ها در حکم پیش نیاز شکل گیری پارادایم دولت و جامعه قوی دانسته می شود. توجه به مبانی برنامه های توسعه، ضرورتی برای نهاد علم و سیاست است. نظریات مختلف توسعه از رویکردهای مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به تحلیل ریشه ای سیاست های توسعه پرداخته اند. هدف مقاله حاضر دستیابی به الگویی نظری است که از طریق آن بتوان توجه بیشتری به شان اجتماعی بودگی توسعه داشت. روش مقاله تحلیل محتوای کیفی و نقد و بررسی انواع دسته بندی مکاتب توسعه است. یافته ها حاکی از غفلت از ابعاد اجتماعی به عنوان معیار تفکیک مکاتب توسعه از یکدیگر و همچنین سیاست های برنامه های توسعه ایران است. الگوی تبیین شده، با محوریت تاکید بر بعد اجتماعی و الزام های همبستگی جامعه برای شرایط امروز ایران طراحی شده و ضمن توجه به ابعاد گوناگون مفهوم توسعه، نسبت دو بعد دولت جامعه با ساختار-عاملیت را سنجیده و نظریه های مشهور توسعه را در این میانه جایابی نموده است. در انتها مبانی و سیاست های برنامه های توسعه جمهوری اسلامی با مدل پیشنهادی مقاله، تطبیق داده شده و از حیث اجتماعی و پارادایم مشارکت محور بررسی می شود.
کلید واژگان: فرهنگ بومی, توسعه, دولت, جامعه, عاملیت, ساختار, برنامه های توسعه, ج.ا.ایرانThe development plans are the axis of railing the movement of countries. These programs are considered as a prerequisite for the formation of a strong government and society paradigm. Paying attention to the basics of development programs is a necessity for the institution of science and politics. Different theories of development from different economic, political and cultural approaches have analyzed the root of development policies. The aim of this article is to achieve a theoretical model through which more attention can be paid to the dignity of the sociality of development. The method of the article is qualitative content analysis and review of various categories of development schools. The findings indicate the neglect of social dimensions as a criterion for separating development schools from each other, as well as the policies of Iran's development programs. The explained model is designed for today's conditions of Iran, focusing on the social dimension and the requirements of society's solidarity, and while paying attention to the various dimensions of the concept of development, it measures the ratio of the two dimensions of government-society with structure-activity and locates the well-known theories of development in this middle. Is. At the end, the foundations and policies of the development programs of the Islamic Republic are adapted to the model proposed in the article and are examined from the social point of view and the participation-oriented paradigm.
Keywords: : Indigenous culture, Development, Government, Society, Agency, structure, development programs, Islamic Republic of Iran -
مقاله حاضر با تمرکز بر جنبش مردمی جمع آوری اعانه برایتاسیس بانک ملی پس از انقلاب مشروطه، کارزار زنان در این بسیج گری را بررسی کرده است. پرسش محوری درباره چگونگی فرایند بسیج زنان برای تاسیس بانک ملی است. رهیافت کلی پژوهش جامعه شناسی تاریخی است که با استناد به مدل بسیج تیلی میسر شده است.در گام نخست، مفاهیم و متغیرهای نظریه تیلی معرفی و تعریف شده است و در گام بعد و با ارجاع به متون تاریخی، اعم از کتب، مطبوعات و نیز متون و مکتوبات زن نوشته به روش تحلیل اسنادی، مصادیق روشنی از مولفه های کارزار زنان در جمع آوری اعانه برایتاسیس بانک ملی ارایه شده است.منافع گروه های زنان در قالب انگیزه های استقلال طلبانه ملی و قطع وابستگی به دول استعماری خارجی در شکل تاسیس نهاد مدرن و مستقل مالی، سازمان؛ مشتمل بر انجمن ها، هییت ها و گردهمایی های زنانه و بسیج منابع فایده مندانه و هنجاری در تحلیل چگونگی فرایند بسیج معرفی و تحلیل و در نهایت پژوهش به توضیح فرصت ها و تهدیدات و نیز نوع بسیج در این خصوص می پردازد.گردآوری داده های معتبر و البته بی سابقه از عاملیت زنان در تاریخ معاصر ایران از جمله نوآوری های این پژوهش است. کارزار زنان برای تاسیس بانک ملی نشان از سطح بالای آگاهی شان از ماوقع سیاسی-اجتماعی روز، توان بسیج گری و نیز عاملیت ایشان در کنش های جمعی دارد که تاریخ معاصر ایران بسیار به خود دیده است.کلید واژگان: جنبش اجتماعی, کنش جمعی, عاملیت, زنان, مشروطهThis article examines the women’s campaign in this mobilization, concentrating on the popular fundraising campaign to establish the Meli Bank following the Constitutional Revolution. Regarding the historical sociology approach, the research is founded on the resource mobilization theory of Charles Tilly.Therefore, in the first stage, the concepts and variables of Tilly’s theory are introduced, and then they are defined with reference to historical texts, such as books, the press, and women’s texts and writings. Methodologically, the study employs document analysis to provide concrete examples of the women’s fundraising campaign for the establishment of Bank Meli.The interest of women’sorganizations in the form of national independence motivations that confronts the politics of foreign colonial states is explained. Women’s associations, meetings, and the mobilization of utilitarian ornormative resources are discussed. The research concludes with an explanation of the opportunities and threats, as well as the form of mobilization.The collection of reliable and unprecedented data on women’s agency is one of the research’s innovations. The women’s campaign to establish Bank Meli demonstrates their acute awareness of thecontemporarysociopolitical climate, their capacity to mobilize, and their agency in collective actions, which is a recurring theme in modern Iranian history.Keywords: Social Movement, agency, Women, Collective action
-
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه تعارض های هویتی و زیست سیاسی زنان طراحی و اجرا شده است. این پژوهش از نوع مطالعات مقطعی، پهنانگر، توصیفی و کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان ساکن استان های تهران، کردستان، لرستان، ایلام، فارس، سیستان و بلوچستان، خراسان و مرکزی است که براساس سطح توسعه یافتگی و امکانات محقق انتخاب شدند. پایایی پرسشنامه نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. برای انتخاب نمونه ها از شیوه ترکیبی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی ساده و برای تحلیل داده ها از ضرایب همبستگی، تحلیل مسیر و رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که 47 درصد از زنان موردمطالعه تعارض هویت فردی را در حد زیادی تجربه کرده اند؛ میزان جامعه پذیری سیاسی کل زنان با میانگین 1.15 پایین تر از حد متوسط بوده است. همچنین یافته ها حاکی از آن است زنانی که دچار تعارض های هویتی هستند از نظر جامعه پذیری سیاسی نسبت به زنانی که تعارض های هویتی را تجربه نکرده اند؛ وضعیت متفاوتی دارند و میزان جامعه پذیری سیاسی در زنانی که تعارض های هویتی را تجربه نکرده اند بیشتر است. بیشترین میانگین تعارض هویتی در استان های ایلام (2.36) و لرستان (2.29) و کمترین تعارض هویتی در استان های تهران (1.6) و خراسان (1.14) مشاهده شد. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر نشان داد؛ تعارض های هویت فردی بیشترین تاثیر را بر عدم جامعه پذیری سیاسی زنان دارند. استنباط مقاله این است؛ زنان در کشمکش میان ساختارهای هویتی سنتی و خواست های مدرن و عاملیت گرایی سیاسی قرار گرفته اند. به عبارت دیگر می توان گفت جامعه ایران امروز با پدیده «زیست سیاسی متعارض زنانه» مواجه است و همچنان چالش ها و سردرگمی ها در حوزه زنان به دلیل تداوم چنین تناقض هایی، پابرجا مانده و بحران های سیاسی و اجتماعی را نیز در پی داشته است.
کلید واژگان: تعارض هویتی, جامعه پذیری سیاسی, ساختار, عاملیت, زنانThe current research is designed and implemented with the aim of investigating the identity conflicts and political socialization of women based on Giddens' theory of identity and Lucien Pai's political socialization. The statistical population of this research is all working women in Tehran, Kurdistan, Lorestan, Ilam, Fars, Sistan and Baluchistan, Khorasan and Central provinces. To select the samples, the combined method of multi-stage cluster sampling and simple random sampling was used. Correlation coefficients, path analysis and regression were used to analyze the data. The results of the research showed that 47 percent of the studied women have experienced personal identity conflict to a great extent. Also, the findings indicate that women who have identity conflicts are more politically socialized than women who have not experienced identity conflicts. They have a different situation and the level of political socialization is higher in women who have not experienced identity conflicts. The results of multivariate regression and path analysis showed; Individual identity conflicts have the greatest effect on women's lack of political socialization. The conclusion of the article is; Women in Iranian society are in a conflict between traditional identity structures and modern demands and political agency, and in this process, a kind of political rejection has been created for them. In other words, it can be said that today's Iranian society is facing the phenomenon of "conflicting women's political life".
Keywords: identity, political socialization, structure, agency, women -
دست بافته های عشایری و جامعه شناسی، از جمله گفتمان های مطلوب در ساحت میان رشته ای است که از ظرفیت قابل قبولی در گفتمان سازی هنرهای بومی و قومی و دست یابی به معرفت آفرینندگان کنش گر این بافته ها، اجتماع و بستر فرهنگی که چنین آثاری در آن ها خلق شده است، برخوردارند. در این مقاله، گبه ها و قالیچه های شیری ایل قشقایی از منظر جامعه شناسی گیدنز و در قالب نظریه ساخت یابی با محوریت گزاره های"ساختار و عاملیت"، مورد مطالعه، بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت. منظور از ساختار، بعد فنی دست بافته یعنی نوع و فن بافت و چگونگی شکل گیری بافته ها و نقوش آن هاست که در جایگاه ساختار اجتماعی قرار گرفته است. پرسش مطرح در این بافته ها، این است که ساختار(قواعد و منابع) بافت با چه ساز و کاری موجب ماندگاری گبه ها و قالیچه های شیری و تداوم عملکرد آن ها شده است؟. از این رو، هدف این پژوهش، بررسی مولفه ها و عاملیت های موثر در ساخت(بافت)، شهرت و قدرت نمادین گبه ها و قالیچه های شیری قشقایی است. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که مولفه-های گونه گون از جمله ساختار و فنون بافندگی، به عنوان عاملیت ها در شهرت و ارزش مداری این بافته ها نقش اساسی دارد. هم-چنین بر مبنای این نظریه، در فرآیند بافت و تولید دست بافته ها، نه تنها بافندگان به عنوان کنش گر و عامل انسانی، بلکه عاملیت های دیگری نیز هم چون حضور رنگ های طبیعی و نقوش تجریدی و انتزاعی، ویژگی ذهنی بافی و بداهه بافی نیز، در به وجود آمدن ساخت (بافته)، مشارکت دارند. این پژوهش کیفی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. شیوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای است.
کلید واژگان: گیدنز, ساخت, ساختار, عاملیت, قشقایی, گبه, قالیچهNomads of hand weavs and Sociology is one of the desirable discourses in the interdisciplinary field that has an acceptable capacity in creating a discourse of indigenous and ethnic arts and gaining knowledge of the active creators of these weaves, community and the cultural context in which such works are produced. in this article, gabbehs and qashqai lion will be studied, analyzed and analyzed from the perspective of giddens sociology and construction theory with the focus on the propositions of "structure and agency". the meaning of structure is the technical dimension of weaving, ie the type and technique of weaving and how the weaves and their patterns are formed, which is in the position of social structure. the question in these weaves is that the structure (rules and sources) of the texture by what mechanism has caused the persistence gabbegs and qashqai lion rugs continuation of their function? therefore, the purpose of this study is to investigate the components and effective factors in making (weaving), fame and symbolic power of Qashqai lion rugs and gabbehs. the findings of this study indicate that various components such as weaving structure and technique, as agents, play an essential role in the reputation and value of these weaves. also based on this theory, in the process of weaving and weaving production, not only weavers as actors and human agents,but other factors, such as natural colors and abstract motifs, the "mental weaving" and "improvisation" features, also contribute to the creation of weaving. this is a qualitative research and descriptive-analytical research method. The method of data collection is library.
Keywords: Giddens, construction, agency, Qashqai, Gabbeh, . rug -
Piety for Muslim women is an internal source of agency, which motivates their social presence and fulfills their political commitments. In spite of the prevalence of Orientalist views on Muslim women for centuries, a new space has opened under transnational feminism in recent years to re-consider their socio-political interpretations. The present paper discusses the situation of women in West Asia, where global terrorism has emerged with a recently developed counter-terrorism outlook among Muslim women. Defending the Shiite sanctuaries in Syria and Iraq against the Takfiris symbolically embodies this counter-terrorism ideology, for which hundreds of Muslims have sacrificed their lives. This study explores the ideas and ideals of Shiite Iranian and Afghan women who have lost their husbands in Syria or Iraq fighting against the ISIS. Deep semi-structured interviews depicted their definitions of “martyrdom” as a new and transnational identity. In addition, the analysis of their understanding of opportunities and challenges, within the family or at a social scale, revealed five major themes: a) transnational solidarity of the Islamic Ummah, b) the significance of jihadi culture to preserve the global peace, c) strong Shiite leadership/Wilayat-al-Faqih, d) motherhood a simultaneous opportunities and challenges, and e) intersectionality of motherly challenges for Afghan women.Keywords: agency, Counter-terrorism, defenders of Haram, global terrorism, Muslim Women, piety
-
با نفوذ شبکه های اجتماعی به زندگی شخصی افراد در چند دهه اخیر، ابعاد و کیفیت روابط خانوادگی در معرض تحولات گسترده و بی سابقه ای قرار گرفته است. یکی از مهم ترین گروه های متاثر زنان هستند که شکل جدیدی از ارتباطات اجتماعی را ورای محدودیت های سنتی یا فرهنگی مرسوم تجربه می کنند. وب سایت «نی نی سایت» به طور مشخص محورها و مسایل مربوط به زنان را پوشش می دهد و کاربران پرشماری یافته است. مطالعه حاضر به بررسی یکی از تالارهای گفت وگوی این سایت با موضوع «همسران» می پردازد تا نحوه برساخت روابط زناشویی توسط کاربران زن را تحلیل و بررسی کند. پژوهش، مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی است و نمونه گیری زمانی، در بازه یک ماهه (تیر تا مرداد 1398) انجام شده است. چهار تم اصلی مستخرج شامل روابط عاطفی و جنسی، مالی، خانوادگی و بحرانی بودند. نتایج تحلیل نشان می دهد دغدغه های عاطفی و احساسی دارای بیشترین فراوانی گفت وگوها در میان کاربران است. زنان بیشترین نشانه های عاملیت و بازاندیشی را در زمینه روابط جنسی و مالی از خود بروز داده اند؛ حال آنکه در زمینه های مربوط به عرف های اجتماعی (مانند تعهد زناشویی)، سنت های خانوادگی (مانند خانواده محوری فرهنگ ایرانی) و چالش های قانونی (مانند حق طلاق و حضانت فرزند) بازتولید باورهای کلیشه ای جنسیتی و سازش پررنگ تر است.
کلید واژگان: برساخت, زنان, زناشویی, شبکه های اجتماعی, عاملیتIntroductionAlong with the influence of social networks on people’s personal lives in recent decades, the dimensions and quality of family relationships have also undergone extensive and unprecedented changes. One of the most influential groups is women, who are experiencing a new form of social communication beyond traditional or cultural limitations. Currently, 72% of women use smartphones and their internet penetration is 42.7%. The website “NiniSite” deals specifically with topics and issues affecting women and has gained numerous users. The website has about 750,000 registered users and is visited by 800,000 people daily. While the gender of the users cannot be determined with certainty, based on the topics on the site, it can be assumed that more than 90% of these users are female. This study examines one of the site’s forums on the topic of “wives” to investigate how female users form marital relationships. The main research questions addressed key aspects, categories, couples’ positions, and the establishment or mitigation of gender stereotypes in relationships. The conceptual framework of the study was based on two approaches of constructivism in media (Stuart Hall) and cyberfeminism. Within Stuart Hall’s theory, culture is based on the ideology of the infrastructure of different readings of a meaning. He discusses two important strategies in the representational system: stereotyping and naturalization. Most cyberfeminist theorists agree that the Internet has promoted women’s agency and can raise public awareness by focusing on emancipation.
MethodsThe method of the study is based on qualitative content analysis and time sampling was conducted in a period of one month (July to August) 2019.
FindingThe four main themes extracted include emotional and sexual, financial, family, and critical relationships. The results of the analysis show that emotional concerns are the most common topics of conversation among users and that there is a significant level of empathy and validation of shared experiences in this aspect of the relationship. At the same time, a significant amount of “generalization” and “stereotyping” is formed in this area. Women have shown the most evidence of agency and rethinking in sexual and financial relationships. The dominance of a discourse that can be called “sexual satisfaction” or “sexual orientation” has caused problems for women in its various dimensions. In the area of financial relationships, the desire for independence and personal purpose shows a clear shift in thinking from traditional ideas.
ConclusionIn areas related to social customs (e.g., marital commitment), family traditions (e.g., Iranian family-centered culture), and legal challenges (e.g., divorce and custody), the reproduction of gender stereotypes and compromises is more pronounced. Regarding critical relationships related to the occurrence of deadlocks in relationships, betrayal (or suspicion of betrayal) and violence (psychological, verbal, and physical) were very common, and (as with sexual relationships) the anonymity of users plays an important role in expressing them.
Keywords: Women, construction, Marital, agency, social networks -
انسان شناسی هنر، رویکردی مردم شناختی است که هنر را در زمینه جامعه تولیدکننده آن مطالعه می کند و بر آن است که بررسی هنر جامعه ای خاص، بیشتر در ارتباط با جایگاه آن در همان جامعه امکان پذیر باشد و فهم آن نیز در جایی که تولید شده است، با درک و فهم اعضای جوامع دیگر تفاوت دارد. در این پژوهش، با مطالعه ای مردم نگارانه، بعد عاملیت قالی که در زبان ترکمنی بدان «هالی» می گویند، در روستای دویدوخ بررسی و تحلیل های کیفی انجام شد. داده های تحقیق، با انجام مصاحبه، مشاهده و بررسی کتابخانه ای و الکترونیکی جمع آوری شدند. پرسش اصلی پژوهش آن است که هنر به ویژه قالی (دوروی ابریشمی) چه نقشی در تعاملات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روستای دویدوخ ایفا می کند و هنرمند در این راستا چه نقشی دارد. نتایج نشان می دهد قالی در عین رقابت، سبب انسجام و اتحاد افراد جامعه بوده و به نوعی یکی از حلقه های اتصال آنان با یکدیگر است. هنر و هنرمند در این جامعه معادل کار (آیش) و کارگر (ایشلی/ایشچی) است. هنرمند جایگاه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارد. مهارت در نوع بافت، کیفیت بافت و مواد اولیه موجب متمایزشدن این محصول در ایران و جهان شده است و همین امر هنرمند را ترغیب کرده است تا در حفظ این تمایز کوشش کند. علاوه بر اینکه قالی منبع اصلی درآمد اهالی روستا است، یکی از مهم ترین عوامل حفظ و انتقال هویت قومی و تاریخی نیز هست. البته در سال های اخیر تغییرات و تحولات در نوع نقوش قالی ها روی داده و اغلب سلیقه خریداران بر آن تاثیر گذاشته است. با این وجود ، هنرمند روستای دویدوخ با خلق شی ء هنری خاص موجب رونق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می شود.کلید واژگان: انسان شناسی هنر هالی, روستای دویدوخ, عاملیت, قالیAnthropology of art is an anthropological approach that studies art in the context of the society that produces it, and believes that it is possible to study the art of a particular society more in relation to its place in that society and to understand it somewhere. Which is produced, differs from the understanding of members of another community. In this study, an attempt was made to study the qualitative dimension of carpet weaving, which is called "Hali" in Turkmen, in the village of Doydokh, and to perform qualitative analyzes. Research data were collected through interviews, observation and review of library and electronic documents. The main question of art, especially carpet (silk weaving), what role does it play in the economic, social and cultural interactions of Doydokh village? What is the role of the artist in this regard? The results show that the carpet, while competing, causes the cohesion and unity of people in society and is a kind of link between them. Art and artist in this society are equivalent to work (Ish) and worker (Ishli / Ishchi). The artist has a social, economic and cultural status, skills in the type of texture, texture quality and raw materials have made this product different in Iran and the world, and this has encouraged the artist to try to maintain this distinction. In addition to being the main source of income for the villagers, the carpet is one of the most important factors in preserving and transmitting ethnic and historical identities. Of course, in recent years, there have been changes and developments in the type of carpet designs and it has often been influenced by the tastes of buyers. Nevertheless, the artist of the village of Doydokh creates economic, social and cultural prosperity by creating a special artistic object.Keywords: Hali, agency, Anthropology of Art, carpet, Doydokh village
-
یکی از مباحث بسیار محبوب و شناخته شده در ادبیات جامعه شناسی نوین، رویکردهایی هستند که تحت عنوان "بیش ازانسان" مطرح شده اند. گستره ی این دیدگاه ها بسیار وسیع هستند؛ از جامعه شناسی کلاسیک گابریل تارد و مونادولوژی او و نظریات دولوز و گتاری پیرامون اتصال و هم پیوندی امور در جامعه، تا سلسله نظریات و رویکردهایی با عنوان مادیگرایان جدید که توسط کسانی ازجمله هاراوی، باراد، برایدویتی و جان بنت نمایندگی می شوند، و در نهایت برخی از رویکردهای حیطه علم وفن آوری و به طورویژه نظریه کنشگر-شبکه، که مطرح ترین چهره آن برونو لاتور است، همگی را می توان در ذیل این رویکرد قرار داد. چیزی که تمامی این رویکردها را به هم نزدیک کرده است، گریز از عاملیت بخشی صرفاانسانی و نیل و میل به سوی ارایه ی عاملیت های نامتجانس است که کنشگری در جامعه را محدود به انسان نمی دانند و هم چنین همگی از دوگانگی هایی چون سوژه و ابژه، انسان و طبیعت، ساختار و عاملیت و... می گریزند. اما منظور از عاملیت های نامتجانس چیست؟ پس از واکاوی مهم ترین ابعاد این رویکردها، که با روش مطالعات اسنادی صورت گرفت، درنهایت با ارایه مدلی مفهومی، سعی می شود به این پرسش پاسخ داده شود. در میان اشتراکاتی که پیرامون مفهوم و چیستی عاملیت در تمامی این رویکردها می توان برشمرد، تجانس و چند وجهی بودن مهم ترین ویژگی آن است.
کلید واژگان: جامعه شناسی بیش ازانسان, مادیگرایی جدید, کنشگر-شبکه, هم پیوندی, عاملیتOne of popular and well-known discussions in literature of new sociology is the groups of approaches that are known and presented as “More-than-human”. These approaches are included from many theories and attitudes, from classic sociology of Gabriel Tarde, and his theory as Monadology, and Deleuze and Guattari, related to Assemblage and relation and connection of everything in society, to some approaches as “New Materialism” or “Vital Materialism”, which were explained by Harway, Barad, Braidotti, Benet, and finally, some approaches of Science and Technology, particularly Actor-Network theory, which its most well-known character is Bruno Latour, thye are all considered as approaches of more-than-human sociology. What made all of these approaches close to each other is avoiding of considering agency just for human, and their desire toward expressing the heterogeneous agencies. They try not to limit agencies of society to only human and also they all avoid the dualities as subject-object and human-nature. What does really mean agencies and heterogeneous agencies in these approaches? This article after analysis of the most important theories of these approaches, at last by presenting a conceptual model, tried to answer this question and clear the meaning of this concept and the identity of that.
Keywords: More-than-human Sociology, New Materialism, Actor-Network, Assemblage, Agency -
هدف اصلی این پژوهش نقش توانمندی سیاسی زنان در رفتارهای محیط زیستی آن هاست. روش تحقیق حاضر از لحاظ رویکردی، کمی و از نظر راهبردی و گردآوری داده ها، همبستگی و توصیفی از نوع پیمایشی است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه است و جامعه آماری زنان شهر کرمانشاه هستند. حجم نمونه 200 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از دو نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش، توانمندی سیاسی زنان در بعد انتخاب معنادار، اما در بعد عاملیت و مشارکت غیرمعنادار و در کل با رفتارهای محیط زیستی دارای ارتباط معنادار است. نتایج حاصل از تحلیل متغیرهای زمینه ای نیز نشان می دهد که گروه های سنی، مقطع تحصیلی و وضعیت درآمدی پاسخ گویان در میزان رفتارهای محیط زیستی زنان تاثیرگذارند. ارتباط بین این مفاهیم نشان می دهد که اگر زنان از آزادی های مدنی (انتخاب)، تحصیلات و درآمد بیشتری برخوردار باشند، می توانند در حفظ محیط زیست نقشی موثر ایفا کنند. می توان استدلال کرد توانمندی سیاسی زنان به خروجی تصمیماتی منجر می شود که با منافع دغدغه اجتماعی انسان سازگارتر است و باعث تمایل آن ها به اتخاذ برخی سیاست های سخت گیرانه در تغییر اوضاع برای حفاظت از محیط زیست و تحقق توسعه پایدار خواهد شد.
کلید واژگان: انتخاب, پیمایش, توانمندی سیاسی, عاملیت, کرمانشاه, مشارکتThe main purpose of this research is to determine the impact of women's political empowerment in their environmental behaviors. The study adopted a quantitative design and used the descriptive correlational survey to collect data. The instrument used for data collection was a questionnaire. A total of 200 Kermanshahi women were chosen as the sample using a multi-stage cluster random sampling. To analyze the data, SPSS and AMOS software were used. The findings demonstrated a statistically significant relationship between empowerment of women and their choice, but the relationship between women empowerment and their agency as well as participation was insignificant. In general, a significant relationship was found between women's empowerment and their environmental behaviors. The analysis of contextual variables further revealed that the respondents' age group, educational levels, and income status affect the degree of women's environmental behaviors. The interaction between these variables demonstrates that women who have more civil liberties (choice), education, and income will play a more successful role in environmental preservation. It may be suggested that women's political empowerment leads to making decisions that benefit particular social needs/concerns, and that these decisions would lead to stringent policies to improve the situation and protect the environment, promoting sustainable development.
Keywords: political empowerment, agency, participation, selection, survey, Kermanshah -
آسیب پژوهی و آسیب زدایی به ویژه در گستره اجتماعی از مهم ترین مراحل تحقیقات اجتماعی و مدیریت فرهنگ عمومی به شمار می روند. باوجود این که تحقیقات گسترده ای که در سه دهه اخیر درباره آسیب شناسی صورت گرفته است، بیشتر تحقیقات معطوف به «توصیف» و «تبیین» آسیب های اجتماعی بوده و تحقیقات اندکی در حوزه «مدیریت» و «کنترل» آسیب های اجتماعی و اصلاح رفتارهای اجتماعی صورت گرفته است. مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که برای آسیب پژوهی و آسیب زدایی اجتماعی چه ملاحظات یا پیش نیازهای علمی و عملی را باید مدنظر داشت؟ در پاسخ به این پرسش با روش تحلیلی به چهار ملاحظه در حوزه آسیب پژوهی و سه ملاحظه در حوزه آسیب زدایی رسیده ایم. توجه به «چندعاملی بودن آسیب های اجتماعی»، «عدم اکتفا به راه حل های درونی»، توجه به «دشواری آسیب شناسی» به عنوان آخرین مرحله تحقیقات اجتماعی و «ایجاد مطالبه عمومی و گفتمان سازی اصلاح گری اجتماعی» به عنوان چهار ملاحظه علمی مهم در حوزه آسیب پژوهی موردتوجه قرار گرفته است و توجه به «دشواری آسیب زدایی» و تغییر عادت های رفتاری، توجه به «تدریجی بودن تغییر رفتار» و لزوم کار جهادی و بی وقفه و «عدم جواز درنگ» در آسیب زدایی به عنوان سه ملاحظه عملی مهم در آسیب زدایی در این نوشتار موردبحث قرار گرفته اند.کلید واژگان: آسیب های اجتماعی, آسیب پژوهی, آسیب زدایی, عاملیت, ساختارTrauma research and detoxification, especially in the social sphere, are the most important stages of social research and public culture management. Although extensive research on pathology in the last three decades has focused on "describing" and "explaining" social injuries, little research has been done on "managing" and "controlling" social injuries and modifying social behaviors. The main issue of the present article is what scientific or practical considerations or prerequisites should be considered for trauma research and social injury reduction? In answer to this question, we have reached four considerations in the field of trauma research and three considerations in the field of detoxification through analytical methods. Paying attention to "the multifactorial nature of social injuries", "not being satisfied with internal solutions", paying attention to "pathology difficulty" as the last stage of social research And "creating public demand and social reform discourse" have been considered as four important scientific considerations in the field of trauma research and attention to "difficulty of elimination" and change of behavioral habits, attention to "gradual change of behavior" and the necessity of jihadi work and Uninterrupted and "unauthorized delay" in detoxification are discussed in this paper as three important practical considerations in detoxification.Keywords: Social injuries, Pathology, Detoxification, agency, Structure
-
مطالعات انجام شده در حوزه دین و زنان، رهایی زنان از ساختار مردسالاری و به چالش کشیدن باورها و تفاسیر اسلام سنتی را مختص طبقه بالا و نخبه جامعه می دانند. در این مقاله، این پرسش مطرح می شود که آیا زنان مذهبی طبقه سنتی و فرودست هم از توان بازتفسیر دینی در زندگی روزمره خود برخوردار هستند؟ چگونه این زنان بدون آشنایی با منابع نواندیشی دینی دست به بازتفسیر دین سنتی زده و آن را به صورت عملی در زندگی خود به کار می برند؟ برای انجام این مطالعه از مصاحبه های عمیق نیمه ساخت یافته با زنان مذهبی سنتی در شهرهای آنکارا و تهران استفاده شده است. نتایج نشان داد که زنان نه تنها به دنبال گسترش فرصت های توانمندسازی از طریق دین به عنوان ابزار نبوده اند؛ بلکه، اسلام سنتی و تفسیرهایی را که سال ها هم دوش پدرسالاری، بستری برای منکوب کردن شان فراهم کرده بود را به چالش کشیده و فضا را برای ورود تفکرات نواندیشی دینی، ناخواسته در قالب زندگی روزمره و به شکل عملی از درون باز کرده اند. مخالفت غیرمستقیم با قانون هایی که زیربنای فقهی دارند باعث شده تا زنان از مرحله مقاومت کردن فراتر روند. این مخالفت به عنوان مبارزه ای که در زندگی روزمره چندان محسوس به نظر نمی رسد، جنبه هایی از زندگی آنها را تغییر داده و در نهایت نگاه ملموس تری از مساوات طلبی اسلام نسبت به زنان را به نمایش می گذارد.کلید واژگان: عاملیت, زنان مسلمان, خاورمیانه, ترکیه, ایرانStudies in the field of religion and women consider the emancipation of women from the structure of patriarchy and the challenge of the beliefs and interpretations of traditional Islam to belong to the upper class and elite of society. In this study, this question arises whether traditional pious women of the lower classes also have the ability to re-interpret religion in their everyday lives? How do these women, without knowing the sources of religious intellectualism, re-interpret traditional religion and practically apply it in their lives? For this study, in-depth semi-structured interviews with traditional pious women in Ankara and Tehran were used. The results of this study show that women have not only used religion as a tool to expand their empowerment opportunities, but they have challenged traditional Islam and the interpretations that has tried to suppress them with the help of patriarchy for long years. They have inadvertently opened the space for the entry of religious intellectualism thoughts into their practical everyday life. Indirect opposition to the laws that have a jurisprudential basis has caused: firstly, women to go beyond the stage of resistance, and secondly, this opposition as intangible struggles has been able to change aspects of their lives, and eventually it shows a more concrete view of Islam's equality towards women.Keywords: agency, Muslim women, The Middle East, Turkey, Iran
-
عاملیت ، در بسیاری از مطالعات با طبقات متوسط بالا گره خورده است، در مقابل، برای طبقات متوسط پایین و فرودست بیشتر در مفهوم انقیاد و اطاعت به کار می رود. مقاله ی مورد نظر، با کاوش در زندگی زنان طبقات متوسط به پایین در خاورمیانه مسلمان با تاکید بر زنان مذهبی- سنتی آنکارا و تهران، می کوشد مسیر خلاف نظریه های جاری را نشان دهد. این پژوهش با استفاده از روش کیفی، از نوع تحلیل تماتیک و مصاحبه های شناختی و نیمه ساخت یافته با 50 زن در تهران و آنکارا، توانست نشان دهد که دانش کافی در مورد معانی عاملیت زنان برای افرادی که در مناطق محافظه کار غیر غربی به ویژه خاورمیانه زندگی می کنند ، وجود ندارد. نتایج نشان داد که پیش روی زنان مذهبی - سنتی در زندگی روزمره شان ممکن است خاموش، پنهان و کند باشد؛ اما این زنان با تحصیلات و اقتصاد پایین، توانسته اند عاملیت خود را به نمایش بگذارند. نه تنها این زنان ؛اغلب با توجه به انتظارات اجتماعی، فرهنگی، سنتی و مذهبی به عنوان شخصیتی مطیع، منفعل و مطیع فکر و رفتار نمی کردند؛ بلکه در عین آگاهی به دنبال توزیع مجدد امکانات و فرصت های خود و همچنین کسب استقلال درونی -آنچه در وضعیت فعلی آنها- می گذرد، هستند
کلید واژگان: عاملیت, پیش روی آرام, زنان, خاورمیانه, سنتی مذهبیThe concept of agency has been tied to the upper middle classes in most studies. In contrast, the concept of submission and obedience is more commonly used for the lower middle classes. By exploring the lives of the lower-middle-class traditional-religious Muslim Women in the Middle East, with an emphasis on women in Ankara and Tehran, this article seeks to show the opposite aspects of current theories. Using a qualitative method, thematic analysis, and cognitive and semi-structured interviews with 50 women in Tehran and Ankara, this study was able to show there is insufficient knowledge about the meanings of women’s agency for women living in conservative non-western regions, especially the Middle East. The result also showed that the progress of agency for religious-traditional women in their everyday life may be quiet, hiden and slow. However, these women have been able to demonstrate their agency with low education and low economy. Not only often did these women think and act according to social, cultural, traditional, and religious expectations as an obedient, passive, and submissive personality, but also they sought ways for a redistribution of their facilities and opportunities to gain internal independence while they were conscious of what was going on in their current situation
Keywords: Agency, slow progress, women, Middle East, traditional-religious
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.