جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "social capital" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «social capital» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
در سال های اخیر، بهزیستی ذهنی به عنوان یک شاخص ذهنی برای کیفیت زندگی مورد توجه محققان بوده است. بهزیستی ذهنی معمولا به عنوان مقوله وسیعی از پدیدهها در نظر گرفته می شود که شامل پاسخ های عاطفی افراد و قضاوت های کلی آنها درباره رضایت از زندگی است. هدف اصلی این مقاله بررسی رابطه سرمایه اجتماعی در ابعاد ساختاری و شناختی با سطح بهزیستی ذهنی است. این تحقیق از نوع پیمایشی است که در آن با استفاده از شیوه نمونه گیری خوش های چند مرحلهای با 380 نفر از افراد بالای 20 سال ساکن در مناطق مسکونی شهر خاتم مصاحبه شده است. یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای فراوانی تماس، صمیمیت در رابطه (سرمایه اجتماعی ساختاری)، اعتماد نهادی و حمایت اجتماعی (سرمایه اجتماعی شناختی) اثرات معنی داری بر بهزیستی ذهنی دارند. در مجموع، نتایج تحلیل رگرسیون نشان میدهد که متغیرهای اصلی تحقیق 27 درصد از تغییرات بهزیستی ذهنی را تبیین کرده اند.کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, فراوانی تماس, صمیمیت در رابطه, حمایت اجتماعی و بهزیستی ذهنیIn recent years, subjective well-being has been the focus of researcher as a subjective indicator for quality of life. Subjective well-being is usually considered as a broad category of phenomena that includes the emotional response of people and their general judgments about life satisfaction. The purpose of this article is to investigate relationship between social capital in structural and cognitive dimensions with the level of subjective well-being. This is a survey research through which 380 persons above 20 years of age resident in the residential area of Khatam city have been interviwed through multistage cluster sampling method. The findings indicate that variables of intimacy in the relationship, frequency of contact (structural social capital), institutional trust and social support (cognitive social capital), exert significant effects on subjective well-being. On the whole, the results of multiple regression analysis indicates that the main variables of the study, explain 27 percent of the variance in subjective well-being.Keywords: Social Capital, Intimacy In The Relationship, Frequency Of Contact, Social Support, Subjective Well-Being
-
فصلنامه راهبرد فرهنگ، پیاپی 65 (بهار 1403)، صص 75 -107در چشم انداز بیست ساله کشور جمهوری اسلامی ایران کشوری توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه، با هویت اسلامی و انقلابی، الهام بخش در جهان اسلام تصویر شده است. بررسی وضعیت فناوری نانو در ایران نشان می دهد این نوفناوری به نسبت دیگر فناوری ها و نوفناوری ها در حوزه های علمی، اقتصادی و ترویجی، رشد قابل ملاحظه و «پایداری» داشته و اینک ایران در میان چند کشور اصلی برتر نانوفناور در جهان قرارگرفته است. یکی از عاملیت های اصلی این توسعه «ستاد ویژه فناوری نانو» و دبیرخانه فعال آن بوده و از این رو مطالعه زمینه ها و فرایندهای سیاستی، اجتماعی و سازمانی منجر به این رشد پایدار می تواند بصیرت هایی برای توسعه ی دیگر فناوری ها و نوفناوری ها در کشور فراهم کند. پژوهش حاضر با گردآوری، مقوله سازی و مفهوم پردازی تجربیات سازمانی پانزده ساله (1380- 1395) دبیرخانه این ستاد تلاش کرده الگویی از نقش سرمایه های نامشهود در شکل گیری موفقیت سازمانی این دبیرخانه و پیشرفت نانو در کشور برسازد. نتایج این پژوهش که با تحلیل مضمونی مصاحبه های نیمه ساخت یافته با دست اندرکاران بالادستی نانو و نیز اسناد ستاد ویژه توسعه فناوری نانو حاصل شده نشان از توجه به انواع سرمایه های مناسب شامل سرمایه فکری، سرمایه اجتماعی، سرمایه سیاسی و سرمایه سازمانی دارد که همچنین باعث تقویت فرهنگ و انسجام سازمانی لازم برای پیشرفت پایدار نانو (به خصوص در دو دهه اول تاسیس ستاد نانو) شده است.کلید واژگان: فناوری نانو, نانو تکنولوژی, ستاد ویژه توسعه نانو, سرمایه اجتماعی, سرمایه های نامشهود, سرمایه سازمانیIN the 20-year vision document of the development of Iran (1384-1404) Iran is depicted as a developed country with the first economic, scientific and technological position in the region, with an Islamic and revolutionary identity, inspiring in the Islamic world. studying of the situation of nanotechnology in Iran shows that although this technology has been initiated in Iran for less than 20 years, but compared to other technologies has experienced sustainable growth in sciences & economics. The main factor of this development is the "Special Nanotechnology Headquarters" and its active and special secretariat, and therefore the study of policies and management processes leading to this sustainable growth can provide insights for the development of other technologies and innovations in the country. The present qualitative research has been done by collecting, categorizing and conceptualizing the organizational experiences of the secretariat of this headquarters and has tried to create a model of the role of intangible capitals in forming the organizational success of this organization in the development of nano in the country.Keywords: Nanotechnology, Spiritual Capital, Organizational Capital, Social Capital, Cultural Capital Intangible Capital
-
یکی از عواملی که بر رفاه اجتماعی در جوامع تاثیر دارد، سرمایه اجتماعی است. هدف این پژوهش، فراترکیب پژوهش های حوزه سرمایه اجتماعی و رفاه اجتماعی به منظور استفاده بهتر از دانشی است که پژوهش های این حوزه فراهم آورده اند.در مقاله حاضر با استفاده از تکنیک فراترکیب، مقالات حوزه سرمایه اجتماعی و رفاه اجتماعی در دوره زمانی 1390 الی 1401 بررسی شدند. در مطالعه پیش رو، 16 مقاله علمی-پژوهشی حوزه رفاه اجتماعی و سرمایه اجتماعی بررسی شد.یافته ها نشان داد مطالعات در بحث رفاه، بیشتر بر بعد اقتصادی و شاخص های عینی رفاه تاکید کرده اند و تاکید اندکی بر بعد ذهنی رفاه داشته اند. همچنین یافته ها حاکی از آن است که هرچه فرد از لحاظ هویتی و فرهنگی، درهم تنیدگی بیشتری با فرهنگ سنتی و قومی خود داشته باشد، از رفاه ذهنی بیشتری برخوردار می شود. در مقابل، کاهش سرمایه اجتماعی به کاهش بهره وری اقتصادی و اجتماعی، و افزایش تنش ها و ناهنجاری های اجتماعی منجر می شود. همچنین فرسایش سرمایه اجتماعی تاثیراتی منفی بر سرمایه اقتصادی دارد. این اثرات عبارت اند از: 1. کاهش همکاری و اعتماد؛ 2. افزایش هزینه های تراکنشی؛ 3. کاهش نوآوری. بنابراین فرسایش سرمایه اجتماعی به کاهش عملکرد و افزایش مشکلات اجتماعی در جامعه منجر می شود.نتایج نشان می دهد از آنجا که سرمایه اجتماعی در گروه های قومی در ایران، پدیده ای چندوجهی و پیچیده است که با توجه به تنوع فرهنگی، تاریخی و اجتماعی کشور به شکل های مختلفی ظاهر می شود، سیاست ها و برنامه های دولتی باید بین تمام گروه ها هماهنگی ایجاد کند تا حس همبستگی بین گروهی در کنار همبستگی درون گروهی افزایش پیدا کند و به تبع آن رفاه جامعه ارتقا یابد.کلید واژگان: ایران, رفاه اجتماعی, رفاه ذهنی, رفاه عینی, سرمایه اجتماعی, فراترکیبOne of the factors that affect social welfare in societies is social capital. The objective of this research is to integrate the research on social capital and social welfare in order to more effectively utilize the knowledge that has been accumulated in these fields.Utilizing Meta-synthesis methodology, this article evaluates articles concerning social capital and welfare from 2012 to 2023.This article reviewed 16 scientific and research articles in the fields of social welfare and social capital.The results indicated that the economic dimension and objective indicators of well-being have been the primary focus of studies on well-being, with little attention paid to the mental dimension. Also, the findings indicate that the more a person is intertwined with his traditional and ethnic culture in terms of identity and culture, the more mental well-being he will enjoy. On the other hand, the reduction of social capital may lead to the reduction of economic and social productivity, increase of tensions and social anomalies. Additionally, economic capital is adversely affected by the degradation of social capital. These effects include: 1. Reduction of cooperation and trust: 2. Increase of transaction costs: 3. Reduction of innovation.Consequently, the social capital of ethnic groups in Iran is a multifaceted and intricate phenomenon that manifests in a variety of ways as a result of the cultural, historical, and social diversity of the country. Consequently, government policies and programs must establish harmony among all groups in order to foster a sense of intergroup solidarity. Along with intra-group solidarity, the welfare of the society is also improved.Keywords: Iran, Meta- Synthesis, Objective Welfare, Social Capital, Social Welfare, Subjective Welfare
-
فصلنامه امنیت پژوهی، پیاپی 83 (پاییز 1402)، صص 85 -106
بسیاری از محققان معتقدند که رسانه های اجتماعی به عنوان یک ابزار تاثیرگذار بر موضوعات انسانی و اجتماعی، دارای اهمیت زیادی هستند و می توانند منبع تغییرات مختلف در جامعه و سیاست محسوب شوند. به نظر می رسد یکی از موضوعاتی که در دهه های اخیر تحت تاثیر این فناوری های نوین ارتباطی، قرارگرفته، هویت ملی است. حال، هدف این پژوهش، بررسی تاثیر رسانه های اجتماعی بر روی هویت ملی با راهبرد قیاسی و جمع آوری اطلاعات به روش کمی است. در این راستا، جامعه آماری این پژوهش جوانان شهر اردبیل است که به شیوه نمونه گیری خوشه ای 316 پرسش نامه در میان آنان پخش گردید و با روش پریچر و هایس مورد آزمون قرار گرفت. با تقسیم متغیر رسانه های اجتماعی به دو بعد میزان مصرف رسانه های اجتماعی و مدت عضویت در رسانه های اجتماعی، یافته های پژوهش نشان می دهد که اولا هر دو بعد رسانه های اجتماعی به طور مستقیم و معنی داری باعث کاهش هویت ملی افراد می شوند. دوم اینکه ابعاد دوگانه رسانه های اجتماعی به طور غیرمستقیم و از طریق متغیر میانجی سرمایه اجتماعی نیز تاثیر معنی داری بر روی هویت ملی دارد و منجر به کاهش هویت ملی در میان افراد مورد آزمون می شود.
کلید واژگان: میزان مصرف رسانه های اجتماعی, مدت عضویت در رسانه های اجتماعی, سرمایه اجتماعی, هویت ملیMany researchers believe that social media, as an influential tool on human and social issues, holds significant importance and can be a source of various changes in society and politics. It appears that one of the topics influenced by these modern communication technologies in recent decades is national identity. This study aims to examine the impact of social media on national identity using a deductive strategy and quantitative data collection method. In this regard, the statistical population of this research consists of the youth of Ardabil city, among whom 316 questionnaires were distributed using cluster sampling and tested with the Preacher and Hayes method. By dividing the social media variable into two dimensions: the amount of social media consumption and the duration of social media membership, the research findings indicate that, firstly, both dimensions of social media directly and significantly reduce individuals' national identity. Secondly, the dual dimensions of social media also indirectly and significantly impact national identity through the mediating variable of social capital, leading to a reduction in national identity among the tested individuals.
Keywords: Social Media Consumption, Duration Of Social Media Membership, Social Capital, National Identity -
کارآفرینی زنان شامل فعالیت های زنانه حوزه خوداشتغالی مشارکتی و مستقل، کارفرمایی و همه کسب وکارهای تک مالکیتی و جدید است. هدف اصلی پژوهش، مطالعه عوامل موثر بر کارآفرینی زنان روستایی با رویکرد فراتحلیل در بازه زمانی 1390-1401 است.روش تحقیق از نوع فراتحلیل کمی است که در بازه زمانی 1390 تا 1401 به روش نمونه گیری هدفمند-غیراحتمالی انجام شده است. حجم جامعه آماری 87 پژوهش است که 50 سند با رعایت ملاک های ورود و خروج شامل رعایت روایی، اعتبار و کیفیت پژوهش، وجود ضریب همبستگی، حجم نمونه و سطح معنی داری انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان می دهد عوامل فرهنگی (سبک زندگی، باورهای مذهبی، باور به برابری جنسیتی، حضور در شبکه های اجتماعی، فقر فرهنگی، سرمایه فرهنگی، فرهنگ مردسالاری، فرهنگ مشارکتی، فرهنگ و اخلاق کاری)، عوامل روانی (جسارت ریسک پذیری، عزت نفس، احساس کفایت اجتماعی، احساس تبعیض اجتماعی، انگیزه استقلال، نیاز به موفقیت و پیشرفت، مهارت های آموزشی، تفکر نوآورانه و خلاقانه)، عوامل اجتماعی (همدلی اجتماعی، انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی، آگاهی اجتماعی، اعتماد اجتماعی، حمایت اجتماعی، تعامل با کارآفرینان موفق، الگوی مرجع، محرومیت نسبی، منزلت اجتماعی، تجربه کارآفرینی، تحرک اجتماعی) و عوامل زمینه ای (درآمد شخصی، سن، وضع تاهل، سطح تحصیلات، نوع شغل، نوع طبقه، تعداد اعضای خانواده)، بر کارآفرینی زنان روستایی تاثیر معنی داری داشته است. براساس یافته های تحقیق، عوامل زمینه ای با ضریب اثر 300/0 دارای بیشترین تاثیر بر کارآفرینی زنان روستایی بوده است.براین اساس، کارآفرینی زنان از جمله شاخه های کارآفرینی است که علاوه بر سود اقتصادی منافع اجتماعی و فرهنگی به دنبال دارد و موجب کشف نیازهای اجتماعی، شناخت اجتماع و شناسایی بافت های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه می شود.
کلید واژگان: کارآفرینی زنان, روستاییان, فرهنگ مشارکتی, سرمایه اجتماعی, توسعه اجتماعیWomen's entrepreneurship encompasses cooperative and independent self-employment, employer involvement, as well as single-ownership and new business endeavors.The study employed a quantitative meta-analysis approach, utilizing purposive non-probability sampling to gather data from 2011 to 2022. Fifty documents out of a total of 87 studies comprised the statistical population. Documents were selected based on entry and exit criteria, which encompassed factors such as sample size, significance level, correlation coefficient, and research validity and quality.The results indicate that cultural elements (such as way of life, religious convictions, support for gender equality, participation in social networks, cultural poverty, cultural capital, patriarchal culture, collaborative culture, culture, and work ethic); psychological elements (including self-assurance, courageousness in undertaking risks, self-esteem, sense of social adequacy, perception of social discrimination, motivation for independence, aspiration for success and advancement, educational aptitude, and innovative and creative thinking); The research findings indicate that contextual factors exert the most significant influence on the entrepreneurial endeavors of rural women, as evidenced by an effect coefficient of 0.300. Findings Women's entrepreneurship is a subfield of entrepreneurship that, in addition to economic profit, seeks social and cultural benefits; it facilitates the identification of cultural, social, and economic contexts of society, the identification of social needs, and community recognition.
Keywords: women's entrepreneurship, Villagers, Cooperative Culture, Social capital, Community Development -
توسعه روستایی، ضرورتی بنیادی برای توسعه ملی است و باید در اولویت برنامه های توسعه قرار گیرد. یکی از راهبردهای موثر در راستای توسعه همه جانبه و پایدار جوامع روستایی، مشارکت و توانمندی های مردم، به ویژه روستاییان در تمام ابعاد آن است.هدف پژوهش حاضر، ارزیابی نقش سرمایه اجتماعی در توسعه محلی روستاهای گلدشت، جنگل آباد و گزآباد در شهرستان قلعه گنج استان کرمان، بر پایه تحلیل شبکه اجتماعی در دو بازه زمانی قبل و بعد از اجرای طرح توان افزایی جوامع محلی است. با توزیع پرسشنامه تحلیل شبکه و مصاحبه مستقیم با 251 نفر از اعضای صندوق اعتبارات خرد محلی به صورت شبکه کامل، داده های مورد نیاز جمع آوری شدند.یافته ها نشان می دهد شاخص تراکم در تمامی روستاهای مورد مطالعه و در دو شبکه اعتماد و مشارکت پس از اجرای طرح توانمندسازی افزایش یافته است و بیشترین تراکم مربوط به پیوند اعتماد در روستای گزآباد (1/90) است. افزایش میزان تراکم سبب توسعه اعتماد، مشارکت و سرمایه اجتماعی در سطح افراد می شود. افزایش شاخص دوسویگی نیز نشان دهنده نقش مهم و موثر طرح توانمندسازی در افزایش روابط دوجانبه و متقابل در پیوندهای اعتماد و مشارکت و افزایش سرمایه اجتماعی و درنتیجه افزایش توان فردی است.یا توجه به نتایج می توان گفت اجرای پروژه توانمندسازی موجب اعتمادسازی و تقویت روحیه مشارکت و همکاری در بین اعضای صندوق های اعتبارات خرد شده است که این امر بر اثربخشی مطلوب رویکرد اجتماع محور در راستای افزایش سرمایه اجتماعی تاکید می کند؛ بنابراین برنامه ریزان و سیاست گذاران با بهره برداری از این نتایج می توانند برای بهبود مدیریت پایدار روستایی برنامه ریزی کنند.
کلید واژگان: توانمندسازی, توسعه مناطق خشک, سرمایه اجتماعی, شهرستان قلعه گنج, مشارکت جوامع محلیAs a fundamental requirement for national progress, rural development must take precedence over other initiatives in development strategies. Among the most effective strategies for the sustainable and all-encompassing development of rural communities is maximizing the capabilities and participation of individuals, particularly villagers, in every aspect.The purpose of this study is to assess the impact of social capital on the local progress of the villages of Goldasht, Jangalabad, and Gazabad in Ghalaganj County, situated in the southern region of Kerman province. This will be achieved through the utilization of social network analysis over two distinct time periods: prior to and subsequent to the execution of the community empowerment initiative. The required data were gathered in this manner through the distribution of a network analysis questionnaire and conducting direct interviews with 251 members of the local microcredit fund, employing a full network approach.The results indicate that the density index for two ties of trust and collaboration has increased in all villages examined since the empowerment plan was implemented; Gazabad village has the maximum density associated with the tie of trust (90.1). An increase in population density results in the development of trust, participation and social capital at the individual level. The increase in the reciprocity index further demonstrates the significance and efficacy of the empowerment plan in fostering trust and collaboration among nations, bolstering social capital, and ultimately enhancing individual empowerment.The confidence of microcredit fund members has increased and their willingness to participate has been strengthened as a result of the empowerment project’s implementation, according to the results. This underscores the effectiveness of the community-based approach as a means to augment social capital. Therefore, administrators and policymakers can devise strategies to enhance sustainable rural management by utilizing these findings.
Keywords: Dry land Development, Empowerment, Ghaleganj County, Participation of Local Communities, Social capital -
این تحقیق به بررسی ابعاد سرمایه اجتماعی و میزان آن در سازمان ها پرداخته است. با استفاده از نظریه ها در حوزه سرمایه اجتماعی از جمله بوردیو، پاتنام، کلمن و فوکویاما به تشریح و تبیین مساله پرداخته شده است. روش تحقیق کمی از نوع پیمایشی بوده و جامعه آماری شامل کارکنان آموزش و پرورش، بیمارستان ها و شهرداری بود که از کل جامعه آماری تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفته است. ابزار سنجش در این تحقیق پرسشنامه استاندارد بود که دارای پایایی و اعتبار قابل قبول بوده است. یافته های توصیفی نشان می دهد که ابعاد سه گانه سرمایه اجتماعی (اعتماد، همکاری و مشارکت) در حد زیاد تا خیلی زیاد بوده است. در بخش آمار استنباطی پژوهش آزمون تی انجام شد. بر این اساس برای ارزیابی اینکه آیا میانگین سرمایه اجتماعی در سازمان های شهر ورامین به طور معناداری از3 (میانگین قابل قبول برای سازمان های نمونه) اختلاف دارد یا خیر، آزمون T با یک نمونه اجرا شد. یافته ها نشان داد که میانگین نمره کل سرمایه اجتماعی برابر با 23/4، اعتماد اجتماعی برابر با 93/3، همکاری برابر با 77/3 و میانگین نمره کل مشارکت اجتماعی برابر با 72/4 بوده است. با توجه به سطح معناداری آزمون که برابر sig=0/000 بود نتایج آزمون نشان داد میانگین نمره متغیرهای مذکور در سازمان های نمونه ی مورد بررسی، بیشتر از میانگین قابل قبول بوده و تفاوت معناداری با هم دارند.
کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, مشارکت, اعتماد, همکاری, سازمانThis study delves into the dimensions of social capital and its prevalence within organizations. Utilizing theories in the field of social capital, such as those proposed by Bourdieu, Putnam, Coleman, and Fukuyama, the research explicates and elucidates the issue. The research methodology employed a quantitative survey approach, targeting a statistical population consisting of employees in education, hospitals, and municipalities. A sample size of 384 individuals was selected from the total statistical population. The measurement tool in this study was a standardized questionnaire with acceptable reliability and validity. Descriptive findings indicate that the threefold dimensions of social capital (trust, collaboration, and participation) have been notably high to very high. In the inferential statistics section of the research, a t-test was conducted. Based on this, to assess whether the average social capital in organizations in the city of Varamin significantly differs from 3 (the acceptable mean for sample organizations) or not, a one-sample t-test was performed. The findings indicated that the mean score for overall social capital was 4.23, social trust was 3.93, cooperation was 3.77, and the mean score for overall social participation was 4.72. Considering the significance level of the test, which was equal to sig=0.000, the test results showed that the mean scores of the examined variables in the sample organizations were significantly higher than the acceptable mean, demonstrating a statistically significant difference among them.
Keywords: Social Capital, Participation, Trust, Collaboration, Organization -
نظر به گسترش استفاده از رسانه های اجتماعی و تلاش سازمان ها برای بهره مندی از آن ها در جهت ارتباط موثر با ذینفعان و مخاطبان هدف، قوه قضائیه ایران نیز به عنوان یکی از بخش های حاکمیتی نیازمند استفاده از این رسانه ها برای ارتباط با جامعه است. هدف این پژوهش ارائه الگویی برای برنامه ریزی راهبردی رسانه ای قوه قضائیه در رسانه های اجتماعی با رویکرد ارتقای سرمایه اجتماعی است. رویکرد پژوهش، کیفی-کمی بوده و جامعه آماری مشتمل بر 11 نفر خبره از بخش های مرتبط سازمان می باشند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته بوده و برای تحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل مضمونی استفاده شد. روایی پژوهش با روش روائی محتوا توسط خبرگان مورد تایید قرارگرفت. پایائی پژوهش نیز با روش آلفای کرونباخ تایید گردید. داده ها با روش تحلیل مضمونی، کدنویسی گردیده و نتایج تحلیل مصاحبه ها ضمن تایید ضرورت داشتن برنامه راهبردی و تعیین راهبردهای رسانه ای و ارتباطی در فضای مجازی برای ارتقای سرمایه اجتماعی قوه قضائیه، نشان داد که ارتباطات قوه قضائیه با افکار عمومی در رسانه های اجتماعی ضعیف و یک سویه است. ابعاد مدیریت راهبردی رسانه در شبکه های اجتماعی همراه با راهبردهای رسانه ای مشخص مورد تایید خبرگان قرار گرفت. طبق یافته ها و نتایج فرضیه های برازش مدل؛ بین عناصر شناختی، ساختار و ارتباطی و میزان اعتماد در رسانه های اجتماعی و مدیریت راهبردی رسانه برای ارتقای سرمایه اجتماعی سازمانی، بین ابعاد سرمایه اجتماعی و ابعاد مدیریت راهبردی رسانه برای ارتقای سرمایه اجتماعی قوه قضائیه رابطه وجود دارد. درنهایت راهبردهای رسانه ای در رسانه های اجتماعی منجر به ارتقای سرمایه اجتماعی قوه قضائیه می شود.کلید واژگان: راهبرد, برنامه ریزی راهبردی, رسانه های اجتماعی, سرمایه اجتماعیGiven the increasing use of social media and organizations’ efforts to leverage them for effective communication with stakeholders and target audiences, the Judiciary of Iran, as a governmental entity, also needs to utilize these media to connect with society. The aim of this research is to provide a model for strategic media planning for the Judiciary in social media with the approach of enhancing social capital among its audience. The research approach is qualitative-quantitative, and the statistical population consists of 11 experts from relevant organizational sectors. Data collection tools included interviews and a researcher-made questionnaire, and thematic analysis was used to analyze the interviews. The validity of the research was confirmed by experts using content validity method, and the reliability was confirmed using Cronbach’s alpha method. Data were coded using thematic analysis, and the results of the interviews confirmed the necessity of having a strategic plan and determining media and communication strategies in the virtual space to enhance the social capital of the Judiciary. The findings showed that the Judiciary’s communication with the public opinion in social media is weak and one-sided. The dimensions of strategic media management in social networks, along with specific media strategies, were confirmed by experts. According to the findings and the results of the model fit hypotheses, there is a relationship between cognitive, structural, and relational elements and the level of trust in social media and strategic media management for enhancing organizational social capital. There is also a relationship between the dimensions of social capital and the dimensions of strategic media management for enhancing the social capital of the Judiciary. Ultimately, media strategies in social media lead to the enhancement of the Judiciary’s social capital.Keywords: Strategy, Strategic Planning, Social Media, Social Capital
-
سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی، جامعه شناسی و اقتصاد مورد توجه قرار گرفته است و ماهیت بین رشته ای دارد. این مفهوم از علوم اجتماعی وارد علوم سیاسی شده است و به عنوان پل ارتباطی بین اقتصاد، جامعه شناسی و علوم سیاسی، نقش مهمی در صحنه روابط سیاسی جامعه و حکومت، بخصوص در بحث مشارکت سیاسی، انسجام اجتماعی، امنیت و وفاق ملی دارد. سرمایه اجتماعی از مهمترین شاخصه های رشد و توسعه است. دانشجویان به عنوان فعالان سیاسی جوامع که به سرنوشت خود و جامعه حساس هستند، نقش مهم و جایگاه بالایی در جامعه دارند. بهره مندی جامعه از توانمندی های این قشر یکی از شرایط توسعه سیاسی و اجتماعی است. در همین راستا مقاله حاضر به روش توصیفی - همبستگی، به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی دانشجویان شهر ایلام پرداخته است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان شهر ایلام تشکیل می دهند که 384 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. انتخاب نمونه ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن به روش صوری و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به دست آمد. داده ها نیز از طریق نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی، رابطه معناداری وجود دارد. رابطه اعتماد اجتماعی، هنجارهای اجتماعی و شبکه های اجتماعی نیز با تمام ابعاد مشارکت معنی دار است.
کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, دانشجویان, مشارکت, مشارکت سیاسی -
هدف
با توجه به نقش و اهمیت سلامت اجتماعی در بهبود وضعیت جوامع، پژوهش حاضر با هدف سنتزپژوهی مطالعات مربوط به سلامت اجتماعی انجام شد.
روشاین مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی طبق رویکرد سنتزپژوهی بود. جامعه پژوهش همه مقاله ها و پایان نامه های مرتبط با حیطه پژوهش (سلامت اجتماعی) سال های 2010 الی 2022 در پایگاه های معتبر داخلی و خارجی به تعداد 94 مورد بودند که با توجه به ملاک های ورود به مطالعه تعداد 20 مورد با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از روش یادداشت برداری استفاده شد که پایایی آنها با روش ضریب کاپای کوهن 746/0 محاسبه و برای تحلیل آنها از روش کدگذاری استفاده شد.
یافته هایافته های این مطالعه نشان داد که سلامت اجتماعی دارای 59 مقوله فرعی در 22 مقوله اصلی بود. مقوله های اصلی شامل حمایت اجتماعی، دین داری، سرمایه اجتماعی، طبقه اجتماعی، امنیت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مهارت های ارتباطی، کیفیت زندگی، شبکه های اجتماعی، سبک زندگی، اوقات فراغت، شکوفایی اجتماعی، انسجام اجتماعی، پذیرش اجتماعی، مشارکت اجتماعی، پایگاه اجتماعی- اقتصادی، گشودگی، احساس آنومی، متغیرهای دموگرافیک، رضایت از زندگی، تعهد اجتماعی و مسئولیت اجتماعی بودند.
نتیجه گیریطبق مقوله های اصلی و فرعی شناسایی شده در این پژوهش، متخصصان و برنامه ریزان می توانند گام موثری در جهت بهبود سلامت اجتماعی افراد بردارند.
کلید واژگان: سنتزپژوهی, سلامت اجتماعی, حمایت اجتماعی, سرمایه اجتماعی, شبکه های اجتماعی, مشارکت اجتماعیPurposeConsidering the role and importance of social health in improving the condition of societies, the current research was conducted with the aim of synthesis studies related to the social health.
MethodologyThis study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was qualitative according to the synthesis research approach. The research population was all the articles and theses related to the research field (social health) from 2010 to 2022 years in reliable domestic and foreign databases with number of 94 cases, which according to the inclusion criteria number of 20 cases were selected as a sample with using the purposeful sampling method. To collect the data was used note-taking method which their reliability with using Cohen's kappa coefficient method was calculated 0.746, and for their analysis was used the coding method.
FindingsThe findings of this study showed that the social health had 59 sub categories in 22 main categories. The main categories were including social support, religiosity, social capital, social class, social security, social trust, communication skills, quality of life, social networks, lifestyle, leisure time, social actualization, social cohesion, social acceptance, social participation, socio-economic base, openness, sense of anomie, demographic variables, life satisfaction, social commitment and social responsibility.
ConclusionAccording to the identified main and sub categories in this research, specialists and planners can take an effective step towards improving people's social health.
Keywords: Synthesis, Social Health, Social Support, Social Capital, Social Networks, Social Participation -
پژوهش حاضر با هدف بررسی حاشیه نشینی و سرمایه اجتماعی مقایسه زنان در مناطق حاشیه ای و غیر حاشیه ای شهر ساری انجام پذیرفت. برای بررسی این هدف، ترکیبی از نظریه های پاتنام، فوکویاما، اوفه و فوش به کار رفته است. این تحقیق از حیث روش، توصیفی (پیمایشی) از نوع زمینه یابی و کاربردی بوده است. جامعه آماری را 143764 نفر از زنان ساروی بالای 15 سال تشکیل داده اند. بر اساس جدول نمونه گیری استاندارد مورگان، 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای دسترسی به نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای استفاده شده است. ابزار گردآوری داده مورد نظر، پرسشنامه سرمایه اجتماعی بوده است. نتایج تحقیق نشان داد که بین سرمایه اجتماعی و ابعاد آن (مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و روابط اجتماعی) در بین زنان مناطق حاشیه نشین و غیر حاشیه نشین شهر ساری، تفاوت معناداری وجود دارد. یافته های تحقیق بیانگر آن است که زنان مناطق حاشیه نشین، سرمایه اجتماعی (مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و روابط اجتماعی) کمتری نسبت به زنان مناطق غیر حاشیه نشین دارند. برای تقویت سرمایه اجتماعی در مناطق حاشیه نشین پیشنهاد می شود از سازمان های مردم نهاد مستقل حمایت شود و امکانات فرهنگی و تفریحی این مناطق تقویت شود.
کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, مشارکت اجتماعی, اعتماد اجتماعی, انسجام اجتماعی و روابط اجتماعی.Marginalization and Social Capital: A Comparison of Women in Marginal and Non-Marginal Areas of SariThe current research was conducted with the aim of investigate and comparing marginalization and social capital of women in peripheral and non-peripheral areas of Sari city. A combination of the theories of Putnam, Fukuyama, Ufe and Fuchs was used to investigate this goal. This descriptive research has been applied survey method. The statistical population consists of 143,764 Sari women above 15 years old. Based on the Morgans’ standard sampling table (1970), 384 people have been selected as a sample. A random cluster sampling applied to access the sample. Social capital questionnaire was the data collection tool. The results show that there is a significant difference between social capital and its dimensions (social participation, social trust, social cohesion, social relations) among women in marginal and non-marginal areas of Sari city. Research findings indicate that women in marginal areas have less social capital (social participation, social trust, social cohesion, social relations) than women in non-marginal areas. In order to strengthen social capital in marginalized areas, it is suggested to support independent non-governmental organizations and strengthen the cultural and recreational facilities of these areas.
Keywords: Women, Social Capital, Social Participation, Social Trust, Social Cohesion, Social Relations, Marginalized, Non-Marginalized Areas -
هدف
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل بازدارنده و تسهیل کننده رفتار شهروندی سازمانی در گروهانی از ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام شد.
روشاین مطالعه از نظر نوع، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی بود و جامعه آماری آن یک گروهان از ارتش جمهوری اسلامی ایران (100 نفر) بود که به دلیل پایین بودن حجم جامعه، 100 نفر از طریق سرشماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه های استاندارد و روش تحلیل مورد استفاده در این پژوهش، تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری بود.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که ابهام نقش و در پی آن مسخ شخصیت، عامل بازدارنده در رفتار شهروندی سازمانی خدمت محور هستند. همچنین تعارض نقش و در پی آن مسخ شخصیت، عامل بازدارنده در رفتار شهروندی سازمانی خدمت محور هستند. علی رغم آن، مبادله رهبر- عضو در تاثیر ابهام نقش بر رفتار شهروندی سازمانی خدمت محور و همچنین در تاثیر تعارض نقش بر رفتار شهروندی سازمانی خدمت محور و همچنین در تاثیر مسخ شخصیت بر رفتار شهروندی سازمانی خدمت محور نقش تسهیل کننده دارد؛ و در نهایت سرمایه اجتماعی نقش تعدیل گر دارد و عامل تسهیل کننده ی رفتار شهروندی سازمانی خدمت محور می باشد.
نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان داد که رهبران باید در تدوین استراتژی های خود به این نکته توجه داشته باشند که داشتن راهبردهایی مانند تقویت سرمایه اجتماعی و افزایش کیفیت مبادله رهبر- عضو، می تواند تاثیر عوامل منفی استرس زای نقش را کاهش داده و متعاقبا باعث سوق دادن کارکنان به انجام رفتارهای شهروندی سازمانی خدمت محور شود.
کلید واژگان: ابهام نقش, رفتار شهروندی سازمانی, سرمایه اجتماعی, مبادله رهبر- عضو, مسخ شخصیتObjectiveThe present study was conducted with aim of examining inhibiting and facilitating factors of organizational citizenship behavior in a group of Army of the Islamic Republic of Iran.
MethodologyThis study was applied in terms of type and descriptive-survey in terms of data collection, and its statistical population was a detachment of Army of the Islamic Republic of Iran (100 people), which due to small size of the population, 100 people were selected through enumeration. The tool for collecting data in this research was standard questionnaires and analysis method used in this research was the structural equation modeling technique.
FindingsThe findings of the research showed that role ambiguity and subsequent depersonalization are inhibiting factors in service-oriented organizational citizenship behavior. Also, role conflict and subsequent depersonalization are the inhibiting factor in service-oriented organizational citizenship behavior. In spite of, the leader-member exchange has a facilitating role in the effect of role ambiguity on service-oriented organizational citizenship behavior and also in the effect of role conflict on service-oriented organizational citizenship behavior and also in the effect of depersonalization on service-oriented organizational citizenship behavior; and finally social capital has a moderating role and is a facilitating factor of service-oriented organizational citizenship behavior.
ConclusionThe research results showed that leaders should in formulating their strategies, to pay attention to the fact that having strategies such as strengthening social capital and increasing the quality of leader-member exchange can reduce the impact of negative role stressors and subsequently lead employees to perform service-oriented organizational citizenship behaviors.
Keywords: Role Ambiguity, Organizational Citizenship Behavior, Social Capital, Leader-Member Exchange, Depersonalization -
Political participation of young women in Mazandaran province and social and cultural factors affecting it
Political participation is one of the most important political and social behaviors of people, which can play an important role in the process of social political development of society. The research method is a survey and the unit of analysis is women over 18 years old. The findings showed that the average political participation in the two dimensions of objective and subjective political participation was average. There is a positive and direct relationship between the variables of social capital, political socialization, the amount of use of mass communication tools, cultural capital, religiosity, and the level of feeling of social security with the level of political participation in the two dimensions of objective and subjective political participation. Regression analysis shows that 41.2% of changes in women's political participation are related to independent variables. The most explanation of the variance and changes of women's political participation has belonged to the variables of political socialization and social capital, respectively. As a result of strengthening and raising the level of social and cultural capital, the feeling of security, socialization and political sociability as well as religious beliefs can play a significant role in the attitude of women towards the level of political participation in the dimensions of subjective political participation and objective political participation, and women To encourage the residents of the cities of Mazandaran province to increase political participation in different scenes of the society.
Keywords: Political Participation, Social Capital, Political Socialization, Cultural Capital, Young Women -
" Examining the Relationship between Social Capital Components and Economic Growth and Development "
This research was conducted with the aim of examining the role of social capital in achieving economic development. Focusing on the concept of social capital, especially in the economic sphere, through the role this concept plays in an interactive relationship with certain social indicators, can contribute effectively to the production and increase of human, economic, and environmental capital. Social capital flourishes and becomes efficient in a free environment intermingled with awareness, knowledge, and other favorable social conditions. Undoubtedly, identifying the constructive indicators and components of social capital at all levels of planning and macro policies for economic development will be highly beneficial. This research was conducted through a library and documentary method. The main basis of the theoretical discussions in this research is focused on the views of economic and sociological experts. In this research, while defining social capital and its related concepts, as well as reviewing the background of works and theoretical discussions, five major indicators of social capital: trust, cohesion, participation, religious-ideological affiliations, and social empowerment were studied and examined. The results of the research indicate that each of the mentioned components has a profound connection with formal institutions and particularly independent social networks in society, in such a way that strengthening the building foundations of social capital and the collective and comprehensive participation of this social force can improve the grounds for economic and social growth and development.
Keywords: Social Capital, Economic Development, Human, Social Development -
عموما استدلال می شود که یکی از ملزومات اساسی برای دستیابی به اهداف انقلاب اسلامی، تقویت سرمایه اجتماعی است. در این میان، از مفاهیمی که می توان از آن به مثابه پایه و شالوده سرمایه اجتماعی برای رسیدن به اهداف دیگر در جامعه یاد کرد، مشارکت اجتماعی است. در این پژوهش، ضمن تبیین روش تحلیل مضمون و با استفاده از تکنیک تحلیل شبکه مضامین، تعداد 223 داده ی متن اصلی بیانات ایشان در رابطه با موضوع مشارکت اجتماعی مورد تجزیه، تحلیل و بازآرایی دقیق قرار گرفت و در انتها 4 مضمون اصلی و فراگیر به عنوان مولفه های الگوی مشارکت اجتماعی در بیانات حضرت آیت الله خامنه ای به دست آمد. از این رو، هدف مقاله حاضر، واکاوی و کشف مضامین مرکزی و اصلی تقویت مشارکت اجتماعی از طریق الگوی تحلیل مضمون، در منظومه فکری ایشان است. نتایج تحقیق نشان می-دهد: اولا، سرمایه اجتماعی به مفهومی مسلط در جامعه دینی تعین پیدا کرد که توسعه و پیشرفت را زمینه-سازی می نماید. ثانیا با تحلیل مضمون مشارکت اجتماعی در منظومه فکری مقام معظم رهبری اینگونه مستفاد می شود که قطعا بهترین راهبرد جهت مشارکت مردم در عرصه های گوناگون جامعه، استفاده از ظرفیت ها و توانایی های مردمی است. ثالثا، حضور به هنگام و موثر مردم در صحنه های حساس و حیاتی کشور، موثربودن و پیگیری منافع ملی خود را نشان می دهد. همچنین شرکت در انتخابات به عنوان راهی برای انتخاب افراد صالح و کاردان به مثابه یک تکلیف و وظیفه عمومی قلمداد می گردد. در این زمینه، نهادهای نظارتی می توانند با مدیریتی صحیح نسبت به گسترش و دسترسی فضای مجازی، ضمن افزایش انگیزه مردم برای مشارکت بالا، استفاده حداکثری از منافع آن را تضمین نمایند.
کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, جمهوری اسلامی ایران, مشارکت اجتماعی, تحلیل مضمون, آیت الله خامنه ایJournal of Interdisciplinary studies of Islamic revolution civilization, Volume:2 Issue: 3, 2024, PP 11 -37It is generally argued that one of the basic requirements for achieving the goals of the Islamic Revolution is to strengthen social capital. In the meantime, one of the concepts that can be mentioned as the foundation of social capital to achieve other goals in society is social participation. In this research, while explaining the theme analysis method and using the theme network analysis technique, the number of 223 data of the main text of their statements regarding the topic of social participation was carefully analyzed, analyzed and rearranged, and at the end, 4 main and comprehensive themes were identified as The components of the model of social participation were found in the statements of Ayatollah Khamenei. Therefore, the purpose of this article is to analyze and discover the central and main themes of strengthening social participation through the theme analysis model in their intellectual system. The results of the research show: First, social capital was defined as a dominant concept in the religious society that grounds development and progress. Secondly, by analyzing the theme of social participation in the intellectual system of the great position of leadership, it is used in this way that the best strategy for people's participation in various fields of society is to use people's capacities and abilities. Thirdly, the timely and effective presence of people in sensitive and vital scenes of the country shows the effectiveness and pursuit of national interests. Also, participation in elections is considered as a way to choose competent people and a public duty. In this context, regulatory institutions can guarantee the maximum use of its benefits by properly managing the expansion and accessibility of virtual space, while increasing people's motivation for high participation
Keywords: Social Capital, Islamic Republic Of Iran, Social Participation, Theme Analysis, Ayatollah Khamenei -
اهداف
سرمایه اجتماعی، مجموعه هنجارها و شبکه هایی است که امکان مشارکت مردم در اقدامات جمعی را به منظور کسب سود متقابل فراهم میکند و مناسبات اجتماعی بین مردم یک جامعه را شکل میدهد. در بررسی پژوهشهای پیشین مشخص شد که سرمایه اجتماعی با ابعادی از جمله، اعتماد، انسجام و روابط اجتماعی در ارتباط با متغیرهای دیگر بررسی شده و نحوه سنجش متغیرها به صورت مشخص بیان نشده است. هدف اصلی پژوهش حاضر آن است که یک مدل اندازه گیری برای متغیر سرمایه اجتماعی طراحی نماید. بدین منظور و برای برخورداری از شمول و جامعیت مفهومی، چهار وجه عینیت، ذهنیت، عاملیت، ساختار، در دو محور عینی- ذهنی و ساختار- عاملیت، برای این مفهوم در نظر گرفته شد. در نهایت با مبنا قرار دادن تئوری ناهاپیت و گوشال، سرمایه اجتماعی بر اساس وجوه چهارگانه مذکور، در سه بعد ساختاری، هنجاری و شناختی عملیاتی گردید.
روش مطالعهپرسش نامه ای محقق ساخته در 3 بعد ساختاری، شناختی و هنجاری طراحی شد. با توجه به اینکه در شهر کرمانشاه وجود محورهای عبوری در بخشهایی از شهر علاوه بر تغییرات کالبدی، گسست اجتماعی را نیز در پی داشته است پس از تعیین اعتبار و پایایی سرمایه اجتماعی، با روش پیمایش، نمونه ای مشتمل بر 384 نفر از شهروندان شهر کرمانشاه انتخاب و با روش نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای، پرسش نامه تکمیل گردید.
یافته ها:
داده های گردآوری شده، به منظور رسم یک مدل اندازه گیری و تحلیل عاملی تاییدی آن، با نرم افزار اموس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در نهایت مدلی مشتمل بر سه بعد و 63 گویه طراحی و اعتبار و پایایی نهایی آن بر اساس شاخص های مقتضی، بررسی و تایید گردید.
نتیجه گیری:
این تحقیق یک مدل معتبر برای سنجش و اندازه گیری سازه سرمایه اجتماعی فراهم ساخته است که می تواند در پژوهشهای آتی به کار گرفته شود.
کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, مدل اندازه گیری, تحلیل عاملی تاییدی, معادلات ساختاریObjectivesSocial capital is a collection of norms and networks that facilitate people's participation in collective actions to achieve mutual benefits and shape the social relationships within a community. Previous research has indicated that social capital, with dimensions such as trust, cohesion, and social relationships, was evaluated regarding other variables, and the precise evaluation method of these variables has not been clearly elucidated. The main objective of the current study is to design a measurement model for the social capital variable. To achieve this, and for the sake of comprehensiveness and conceptual inclusiveness, four aspects, including materiality, mentality, agency, and structure, were considered for this concept along the two axes of material-mental and structural-agential. Finally, based on the Nahapiet and Ghoshal theory, social capital was operationalized according to the aforementioned four aspects in three structural, normative, and cognitive dimensions.
MethodsA questionnaire was designed using three structural, cognitive, and normative dimensions. Considering that in the city of Kermanshah, the presence of transit axes in some parts of the city has led to social ruptures in addition to physical changes, after determining the validity and reliability of social capital, a sample of 384 citizens of Kermanshah was selected using cluster multistage sampling method, and the questionnaire was completed. The collected data were then analyzed and subjected to confirmatory factor analysis using AMOS software to draw a measurement model.
ResultsFinally, a model consisting of three dimensions and 63 items was designed, and its final validity and reliability were examined and confirmed based on relevant indices.
ConclusionThis research provides a validated model for measuring and evaluating a construct of social capital, which can be employed in future sociological studies.
Keywords: Social Capital, Measurement Model, Confirmatory Factor Analysis, Structural Equations -
اهدافمقاله حاضر با هدف بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی زنان بر مناسبات قدرت در نهاد خانواده انجام شده و در آن تلاش شده تا تغییر و تحولات مناسبات قدرت را در نهاد خانواده تحت تاثیر مشارکت، ارتباط و اعتماد اجتماعی و همچنین سن، تعداد سال های تحصیل و وضعیت اشتغال زنان مورد مطالعه قرار دهد.روش مطالعهروش تحقیق مورد استفاده، پیمایش و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل زنان متاهل 20 الی 64 ساله ساکن شهر تهران در سه منطقه 3، 8 و 17 است. حجم نمونه تحقیق 387 نفر می باشد. روش نمونه گیری ترکیبی از روش های طبقه بندی چندمرحله ای و تصادفی ساده بوده است.یافته هانتایج آزمون های دومتغیره نشان داد که تمامی متغیرهای مستقل تاثیر معناداری بر متغیر وابسته (مناسبات قدرت در خانواده) دارند. نتایج تحلیل چندمتغیره حاکی از آن بود که تمامی متغیرها اعم از سن، تعداد سال های تحصیل، منطقه محل سکونت، وضعیت اشتغال، ارتباط اجتماعی، اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی، تاثیر معناداری بر متغیر وابسته داشته اند. متغیرهای وضعیت اشتغال، ارتباط اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، تعداد سال های تحصیل، سن و منطقه محل سکونت به ترتیب بالاترین تاثیر رگرسیونی را روی متغیر وابسته (مناسبات قدرت در خانواده) داشته اند. جهت رابطه تمامی متغیرها به جز سن بر مناسبات قدرت در خانواده، مثبت بوده است.نتیجه گیریبا توجه به یافته های تحقیق می توان انتظار داشت با افزایش سطح تحصیلات زنان در جامعه و به تبع در خانواده و همچنین افزایش مطالبه اشتغال زنان، علاوه بر تغییر جایگاه آنان در مناسبات قدرت خانواده، شاهد تغییر جایگاه آنان در نظام تصمیم گیری و قدرت در ساحت اجتماعی و در عرصه عمومی نیز خواهیم بود.کلید واژگان: زنان, نهاد خانواده, سرمایه اجتماعی, مناسبات قدرتObjectivesThis study aims to investigate the impact of women’s social capital on power relations in the family, which is important and necessary to understand the changes and transformations in power relations within the family institution under the influence of social participation, communication, social trust, as well as age, years of education, and employment status of women. ResearchMethodThe research method used was a survey, and the data collection tool was a questionnaire. The population of the study included married women aged 20 to 64 residing in Tehran in three districts: 3, 8, and 17. The study’s sample size was 387 participants, who were selected through a combination of multi-stage stratified and simple random sampling methods.FindingsThe results of the bivariate tests showed that all independent variables significantly impact the dependent variable (power relations in the family). The results of multivariate analysis indicated that all variables, including age, years of education, residential area, employment status, social communication, social trust, and social participation, had a significant impact on the dependent variable. Employment status, social communication, and area had the highest regression effects on the dependent variable (power relations in the family). The relationship between all variables except age and power relations in the family was positive.ConclusionBased on the research findings, it can be expected that with the increase in women’s education levels in society and consequently in families, and with the increase in women’s employment demand, we will witness changes in their position in family power relations as well as changes in their decision-making system and power in social arenas and public spheres.Keywords: Women, Family Institution, Social Capital, Power Relations
-
امروزه یکی از مهم ترین آسیب های اجتماعی پنهان، مسئله خشونت جنسی علیه زنان است که توسط همسران بر آنان اعمال می شود. خشونت جنسی به طورکلی، بر روح و روان زنان تاثیرات مخربی داشته و مانع رشد و شکوفایی این قشر آینده ساز شده و موجب احساس ناامنی در بین زنان می شود. با توجه به این مهم، پژوهش حاضر نیز با هدف بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و خشونت جنسی در بین زنان متاهل شهر قزوین انجام شده است. روش تحقیق پژوهش، از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهل شهر قزوین است که از میان آنان تعداد 383 نفر از طریق فرمول آماری کوکران و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای گردآوری اطلاعات لازم انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه محقق ساخته صورت پذیرفته است. جهت سنجش اعتبار ابزار اندازه گیری از اعتبار صوری و برای برآورد پایایی نیز از تکنیک آلفای کرونباخ استفاده شده است. اعتبار نرم افزار مورد نیاز نیز برای تجزیه وتحلیل داده ها، نرم افزار SPSS است. نتایج حاصل از آزمون همبستگی نشان داد که رابطه خطی بین مولفه های سرمایه اجتماعی شامل تعهد اجتماعی، حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی با دو مولفه خشونت جنسی (خشونت فیزیکی و خشونت روانی) و سازه خشونت جنسی با اطمینان 99 درصد و در سطح معناداری کوچکتر از 01/0 به تایید رسیده است. نوع تمامی روابط مذکور، منفی و معکوس است. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی چند متغیره حاکی از آن است که متغیرهای حاضر در مدل رگرسیونی توانسه اند 43 درصد از تغییرات متغیر وابسته خشونت جنسی علیه زنان را تبیین و پیش بینی کنند.
کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, خشونت خانگی, خشونت جنسی, زنان متاهل, خانوادهToday, one of the critical hidden social harms is sexual violence inflicted on wome by their husbands. Sexual violence in general has a devestating effect on the spirit and psyche of women, hinders their growth and prosperity and triggers a sense of insecurity among women. Hence, the present study was also conducted to investigate the link between social capital and sexual violence among married women in Qazvin city. The main research method is a field survey. The statistical population includes all married women of Qazvin city, among whom n=383 were selected using Cochran’s statistical formula and stratified random sampling method. The data collection was conducted by a researcher-made questionnaire. Face validity was used to assess validity of the measurement instrument and Cronbach's alpha technique was adopted to evalaute reliability. The data analysis was also conducte by SPSS software. The results of the correlation test revealed that components of social capital including social commitment, social support and social participation were linearly related to two components of sexual violence (physical violence and psychological violence) and the sexual violence with 99% CI at a significance level of less than 0.01. All of the above relationships were negative and inverse. Moreover, the results of the multivariate regression analysis indicate that variables of the regression model could explain and predict 43% of variance in the dependent variable of sexual violence against women.
Keywords: Social Capital, Domestic Violence, Sexual Violence, Married Women, Family -
اجتماعات سنتی با گونه هایی از واگرایی و همگرایی محلی روبرو هستند. با توجه به تنوع طایفه ای در شهرستان های ممسنی و رستم، این مقاله به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و ابعاد آن با واگرایی طایفه ای در شهرستان های ممسنی و رستم در سال 1401 پرداخته است. پژوهش حاضر از نظر روش کمی، از منظر هدف کاربردی و توسعه ای و با روش پیمایشی انجام شد. تعداد 450 نفر به روش خوشه ای چند مرحله ای در میان افراد ساکن در طوایف شهرستان های ممسنی و رستم انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد بود. برای سنجش سرمایه اجتماعی از پرسش نامه میرفردی و ولی نژاد (1398) و برای سنجش واگرایی طایفه ای از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. برای سنجش اعتبار پرسشنامه از اعتبار صوری و برای تعیین پایایی پرسش نامه از هماهنگی درونی به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجریه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد بین سرمایه اجتماعی و ابعاد آن (بجز هنجارمندی) و واگرایی طایفه ای رابطه منفی معناداری وجود دارد. مولفه های سرمایه اجتماعی (اعتماد بین شخصی، هنجارمندی، روابط اجتماعی، مشارکت اجتماعی و اعتماد نهادی) و واگرایی طایفه ای در میان طوایف ساکن در شهرستان های ممسنی و رستم روابط متفاوتی داشتند. بین واگرایی طایفه ای زنان و مردان و واگرایی طایفه ای بر حسب تحصیلات تفاوت معناداری مشاهده شد و افراد با تحصیلات کمتر از واگرایی طایفه ای بیشتری برخوردار بودند. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که متغیرهای مستقل، نزدیک 31 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین نمودند. نتیجه نشان داد، سرمایه اجتماعی نقش مهمی در کاهش واگرایی طایفه ای دارد.کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, واگرایی طایفه ای, شهرستان ممسنی, شهرستان رستمTraditional communities are faced with local divergence and convergence. Considering the diversity of tribes in Mamsani and Rostam cities, this article examines the relationship between social capital and its dimensions with tribal divergence in the Mamsani and Rostam counties in 2022. Using the survey method, a structured questionnaire used for data collection. The study sample was 450 residents of Mamsani and Rostam counties that selected using a multi-stage cluster random sampling method. The factor analysis and Cronbach's alpha used to evaluate the validity and reliability of the questionnaire, respectively. The data collection tool was a standard questionnaire. To measure social capital, the questionnaire of Mirfardi and Valinejad (2018) was used, and to measure tribal divergence, the researcher-made questionnaire was used. Face validity was used to measure the validity of the questionnaire and internal consistency using Cronbach's alpha method was used to determine the reliability of the questionnaire. Data were analyzed using SPSS software. The findings showed that there is a significant negative relationship between social capital and tribal divergence. The findings showed that there is a significant negative relationship between social capital and its dimensions (except normativeness) and tribal divergence. Social capital components (interpersonal trust, normativeness, social relations, social participation and institutional trust) showed different relationships with tribal divergence among the tribes living in Mamsani and Rostam cities. Given there was significant difference between the tribal divergence of women and men, and significant difference was observed between the tribal divergence according to education and people with higher education had less tribal divergence. Multivariate regression of the independent variables explained nearly 31% of the variance of the dependent variable.Keywords: Social Capital, Tribal Divergence, Mamsani County, Rostam County
-
تفاوت بین گروه های سنی موضوع بسیار مهمی است که می تواند منشا پدیده ها و مسائل گوناگون فرهنگی و اجتماعی شود. هدف این پژوهش بررسی میان نسلی سرمایه ی اجتماعی و ابعاد آن در بین زنان و مردان شهر تویسرکان بود. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی پژوهش گرساخته بود. جامعه ی آماری شامل زنان و مردان بالای 15 سال شهر تویسرکان در سال 1399 است که با توجه به جدول مورگان و کرجسی، 392 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند روایی با روشهای توافق متخصصان، صوری، و سازه به ترتیب 75/0 ، 76/0 و84/0برآورد شد، همچنین پایایی با روش همسانی درونی 82/0 به دست آمد. تحلیل داده ها با آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه، t مستقل، و تحلیل مسیر در برنامه ی SPSS-25 انجام شد. نتایج نشان داد که بین نسل ها ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و نسل مسن سرمایه ی اجتماعی بیشتری دارند؛ بین زنان و مردان ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و مردان، سرمایه ی اجتماعی بیشتری نسبت به زنان دارند. بین گروه های سنی ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و گروه سنی 66 تا 75 ساله، سرمایه ی اجتماعی بیشتری دارند. همچنین، بین میزان درآمد و سرمایه ی اجتماعی رابطه وجود دارد (05/0 > P). به طور خلاصه، می توان گفت بین متغیرهای نسل، جنسیت، گروه های سنی، میزان درآمد، نوع شغل، وضعیت تاهل، میزان تحصیلات، محل زندگی، سن ازدواج، حضور در اجتماع، و سرمایه ی اجتماعی رابطه وجود دارد؛ بین جنس و نیز بین نسل های مختلف ازنظر متغیرهای سن ازدواج، حضور در اجتماع، سرمایه ی اقتصادی، آزادی های فردی و اجتماعی، اعتماد اجتماعی، تحرک اجتماعی تفاوت وجود دارد.
کلید واژگان: سرمایه ی اجتماعی, تویسرکان, تحرک اجتماعیDifferences between age groups are a critical issue that can be the source of various cultural and social phenomena and issues. This research investigated intergenerational social capital and its dimensions among men and women in Tuyserkan city. The research method was a survey, and the data collection tool was a researcher-made questionnaire. The statistical population included men and women over 15 years of age in Tuyserkan City in 2019, of which 392 arrived into samples by cluster sampling. ANOVA, Independent T-test, and Path Analysis were used in SPSS-25 software to analyze data. The results showed a difference between generations in terms of social capital, and the older generation has higher social capital than younger ones; there is a difference between women and men, and men have more social capital than women. There is a difference between age groups regarding social capital; the age group of 66 to 75 years has a higher tendency to have social capital. Also, there is a relationship between income and social capital (P < 0.05). In short, we can say that there is a relationship between intergenerational variables, gender, age groups, income, type of job, marital status, level of education, place of residence, age of marriage, presence in society, and social capital; There is a difference between men and women as well as between different generations in terms of the variables of the age of marriage, presence in society, economic capital, individual and social freedoms, social trust, and social mobility.
Keywords: Intergenerational, Social Capital, Tuyserkan, Social Mobility
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.