به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « فخررازی » در نشریات گروه « علوم قرآن و حدیث »

تکرار جستجوی کلیدواژه «فخررازی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • فریده اعرابی*، مهدی افچنگی، ابراهیم باغنشی، محمدعلی میر
    قرایت شاذ، قرایتی است که سه شرط موافقت با زبان عربی، موافقت با یکی از مصاحف عثمانی و صحیح بودن سند را نداشته باشد؛ اما به این معنی نیست که لزوما از راویان فرعی و غیر مشهور روایت شده است. بلکه، از مشهورترین قاریان یعنی قراء سبعه هم قرایت های شاذ روایت شده است. هرچند این قرایت ها اغلب از آن جهت که سند معتبری داشته و با رسم و زبان عربی هم خوانی دارند از سایر قرایت های شاذ متمایز می شوند. مواجهه غالب مفسران با قرایت های شاذ قاریان غیر مشهور مانند هم است و کمتر در تفسیر آیات به آنها توجه می کنند. اما در برخورد با قرایت های شاذی که از قراء سبعه روایت شده رویکردها یکسان نیست. برخی شاذبودن را معیار دانسته و به آنها توجه نمی کنند. برخی مرتبه قراء سبعه در قرایت را در نظر می گیرند و به قرایت های شاذشان نیز نظر دارند. عده ای هم رویکردی میانه اتخاذ کرده اند. فخر رازی از جمله مفسرانی است که در تفسیر آیات نسبت به قرایت های شاذ وارده از قراء سبعه اهتمام ویژه ای داشته تا جایی که آنها را به شاذبودن توصیف نکرده و به توصیف آن به غیر مشهور بسنده نموده است. مقاله حاضر بر آن است با مداقه در تفسیر کبیر، رویکرد فخر رازی به قرایت های شاذ روایت شده از قراء سبعه و نحوه استفاده او از این قرایات را در تفسیر آیات، توصیف و تحلیل نماید
    کلید واژگان: قرائات شاذ, قراء سبعه, تفسیر, فخررازی, قرائت مشهور}
    Farideh Arabi *, Mahdi Afchangi, Ebrahim Bagshani, Mohammadali Mir
    An anomalous reading (Qira'at Shadh) refers to a reading (Qira'at) that does not meet the three conditions of conformity with the Arabic language, agreement with one of the Uthmani Codices, and the authenticity of the chain of transmission. However, this does not necessarily mean that it is exclusively narrated by lesser-known and secondary narrators. Indeed, even some of the most famous reciters, known as the Seven Reciters (Qurra' Sab'ah), have transmitted anomalous readings (Qira'at). Although these readings (Qira'at) often distinguish themselves by having valid documentation and linguistic coherence, they are distinct from other anomalous readings (Qira'at Shadh). While most interpreters mainly encounter anomalous readings (Qira'at Shadh) narrated by lesser-known reciters and pay less attention to them in the interpretation of verses, the approach varies when dealing with anomalous readings (Qira'at Shadh) from the Seven Reciter.Some consider anomalous readings (Qira'at Shadh) as a criterion and do not pay attention to them, while others take into account the rank of the Seven Reciters in recitation and also consider their anomalous readings (Qira'at Shadh). Some adopt a middle approach. Fakhr Razi is one of the interpreters who has shown special interest in interpreting verses based on anomalous readings (Qira'at Shadh) transmitted by the Seven Reciters, to the extent that he does not describe them as anomalous and only refers to them as non-famous. This paper aims to compare Fakhr Razi's approach to anomalous readings (Qira'at Shadh) narrated by the Seven Reciters with the interpretation of the major reciters, describing and analyzing his use of these readings in interpreting verses.
    Keywords: Anomalous Readings (Qira'at Shadh), seven reciters, Interpretation, Fakhr Razi, Famous Reading}
  • مسعود لعلی، سید علی ربانی موسویان*

    از معیارهای اصلی اعتبار یک اثر علمی مانند تفسیرقرآن، پرهیز مفسر از تعصبات مذهبی در تفسیر آیات و دخالت ندادن امور جانبی در موضوعات اختلافی مانند امامت است. و یکی از راه های سنجش عملکرد یک مفسر در این رابطه مقایسه تفسیر او با تفاسیر پیش از وی میباشد. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی با هدف مذکور به بررسی عملکرد فخررازی در تفسیرکبیر در موضوع تعیین مصادیق آیات امامت پرداخته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که فخررازی در موضوع امامت چهار رویکرد اتخاذ نموده است که عبارتند از موافقت صریح انحصاری، موافقت ضمنی به طور مشترک با سایر مصادیق، مخالفت ضمنی بدون تصریح در انکار مصداق(انکارضمنی) و بالاخره مخالفت صریح با مصادیق آیات و از آنجا که رویکرد انکار ضمنی بیشترین بخش آیات حوزه امامت را به خود اختصاص داده اما کمتر مورد توجه قرار گرفته است تمرکز پژوهش حاضر بر این رویکرد قرار گرفته است. نتیجه نهایی نشان داد که فخررازی با وجود آگاهی از تفاسیر فریقین، از نقل و بیان مصادیق حقیقی آیات امامت خودداری کرده است.

    کلید واژگان: آیات امامت, سیر تاریخی تفاسیر, تفسیرکبیر, رویکرد انکار ضمنی, فخررازی}
    Masoud Lali, Seyed Ali Rabbani Mousavian *

    Evaluation of the interpreter's work with his previous works, which is the foundation of the subsequent works, is one of the criteria that shows compliance with the scientific principles of interpretation, avoiding religious prejudices and the interference of external affairs, especially this issue. It is crystallized in controversial issues such as Imamate. This research with descriptive analytical method, with the mentioned purpose, has investigated the performance of Fakhrazi in Tafsir Kabir on the issue of determining the examples of Imamate verses. The findings of the research indicate that Fakhrazi has adopted four approaches in the issue of Imamate, which are explicit exclusive agreement, implicit agreement jointly with other examples, implicit opposition without specifying in denying the example, and finally, explicit opposition to the examples of the verses. And since the approach of implicit denial occupies the largest part of the verses of Imamate, but has received less attention, the focus of the present research is on this approach. The final result showed that Fakhrazi, despite being aware of the interpretations of the parties, refused to quote and express the real examples of the verses of Imamate.

    Keywords: : Imamate verses, historical course of interpretations, Tafsir Kabir, implicit denial approach, Fakhr Razi}
  • طاهره سادات میرفخرائی*، غلامحسین اعرابی

    عدالت صحابه یکی از اعتقادات غالب اهل تسنن است که شماری از مفسران ایشان برای اثبات آن به تعدادی از آیات قرآن کریم استناد کرده اند. یکی از این آیات آیه 100 سوره توبه است که سبقت گیرندگان از مهاجرین و انصار را مشمول رضای الهی معرفی می کند. فخررازی از مفسران بزرگ اهل تسنن در تفسیر این آیه بحث عدالت صحابه و از آن جمله ابوبکر را پیش کشیده است. در پژوهش حاضر، این دیدگاه با ارجاع به تاریخ صدر اسلام مورد بررسی و نقد قرار می گیرد. دراین باره به چنین وقایعی استشهاد شده است: ابلاغ آیات ابتدایی سوره برایت، تخلف از سپاه اسامه و ایراد خطبه شقشقیه توسط امام علی%، و بالاخره سخنان شخص ابوبکر. همچنین، موضوع اتکای مفسران اهل تسنن، به ویژه فخررازی، بر آیه یادشده برای اثبات عدالت صحابه بررسی و نقد می شود. دراین باره به چنین دلایلی استناد شده است: اصطلاح متشرعه بودن «صحابی»، عدم شمول آیه درباره همه صحابه،  اختلاف علمای اهل تسنن در مقصود آیه از سابقین اولیه و تابعین و نیز در برداشت عدالت صحابه از آیه، و بالاخره سوءبرداشت از مفهوم سابقین و مخالفت این برداشت با آیات قرآن و سیره نبوی و سیاق آیات و مسلمات تاریخی.

    کلید واژگان: فخررازی, اهل تسنن, عدالت, صحابه, تابعین, سوره توبه}
  • محمد بزرگزاده، ابراهیم نوری*، حسین خاکپور

    با عنایت به این که تفسیر روح المعانی اثر آلوسی، مفسر معروف قرن سیزدهم را نسخه دوم تفسیر کبیر فخر رازی، متکلم بنام قرن ششم پنداشته اند، پژوهش حاضر تلاش کرده است تا با رویکردی توصیفی-تحلیلی، مساله جسم انگاری خداوند را از دیدگاه رازی و آلوسی  مقایسه کند. این پژوهش، چنین نتیجه گرفته است که هردو مفسر، خداوند را از جسمیت منزه می دانند، با این تفاوت که رازی بر محال بودن آن تصریح کرده و برای اثبات دیدگاه خود، دلایل عقلی آورده است، ولی آلوسی منزه دانستن خداوند از تجسیم را به این دلیل پذیرفته که روش بسیاری از علمای برجسته اسلام است و به محال بودن آن هیچ گونه تصریح و یا اشاره ای ندارد. هم چنین رازی در مورد آیات موهم تجسیم، به گونه ای بحث کرده که نشان دهنده برتری تاویل به سبک معتزله است، اما آلوسی مواردی را که در آیات به خداوند نسبت داده شده اند، می پذیرد ولی تعیین مراد از آن را به خداوند تفویض می کند؛ هرچند در مواردی نیز گرایش به تاویل دارد. هم چنین باید اشاره کرد که آلوسی در پاره ای موارد نیز دیدگاه مورد پسند رازی را نقد کرده است.

    کلید واژگان: جسم انگاری خداوند, فخررازی, آلوسی, تفسیر تطبیقی, تاویل متن, تفویض فهم}
    Mohammad Bozorgzādeh, Ibrāhim Nouri *, Hossayn Khākpour

    Making a general or particular comparison between two exegeses is among Qur’anic research criticisms in the contemporary era. Regarding the fact that Tafsir Rouh ol-Ma’āni from Ālousi, the acclaimed commentator of the 13th century is recognized as the 2nd version of Tafsir Kabir from Fakhr Rāzi, the eminent theologian of the 6th century, the present study using a descriptive-analytical approach, attempts to compare the issue of God’s physicality from the view of both above commentators. This research has concluded that both Rāzi and Ālousi acknowledge that God is free from physicality but there are 2 differences between their views: First, Rāzi has emphasized on the infeasibility of this issue and has presented some rational arguments to prove his view while Ālousi has accepted this issue because it is the method of many other outstanding Islamic scholars and does not refer to or emphasize on the infeasibility of God’s physicality. Second, Rāzi has raised this discussion in a way that denotes the preference of hermeneutics in the style of Mu’tazila whereas Ālousi accepts the things that are attributed to God in the Qur’anic verses as well but he delegates determination of meaning to God. He still has a tendency to hermeneutics in some cases though. Furthermore, it should be noted that Ālousi has also criticized the view favored by Rāzi in some places.

    Keywords: Physicality of God, Fakhr Rāzi, Ālousi, comparative exegesis, Hermeneutics, Delegation of Understanding}
  • لیلا یوسفی*

    قرآن، معجزه جاوید حضرت محمد (ص) و برنامه ی زندگی و کتاب هدایت جهانیان است و دارای وجوه اعجاز متعددی است که فقط با تدبر و تفکر می توان به آن دست یافت. امروزه با توجه به این که شبهات فراوانی از سوی مستشرقان و برخی روشنفکران و ملحدان بر اعجاز قرآن وارد می شود، ضرورت می یابد تا با تبیین جوانب اعجاز قرآن با دلایل متقن، از کیان قرآن و اسلام حراست شود و همگان، خارق العاده بودن آن را باور کنند تا شبهات، اعتقادات ایشان را سست ننماید. در این نوشتار سعی شده تا با مطالعه ی منابع چاپی و الکترونیکی، به بررسی تطبیقی وجوه اعجاز سوره ی کوثر از دیدگاه علامه جوادی آملی مفسر بزرگ شیعه و فخر رازی از مفسران عامه پرداخته شود که درنهایت توانسته، با اتفاق نظر علمای شیعه و اهل سنت، به وجوه اعجاز این سوره؛ ازجمله اخبار غیبی موجود در سوره و فصاحت و بلاغت شگرف آن که در طول تاریخ، ادیبان عرب را به زانو درآورده، دست یابد. بنابراین به دنبال آن، ناتوانی بشر از هماوردی با قرآن نیز اثبات شده و حقانیت نبوت پیامبر و دین اسلام و معارف الهی، بیش از پیش تبیین گردیده شد.

    کلید واژگان: سوره ی کوثر, جوادی آملی, فخررازی, وجوه اعجاز, اعجاز بیانی}
    Leila Yosefi *

    The Qur'an is the eternal miracle of the Prophet Muhammad (PBUH) and the plan of life and the book of guidance for the worlds, and it has many aspects of miracles that can only be achieved by contemplation. Today, due to the fact that many doubts are raised by Orientalists and some intellectuals and atheists about the miracle of the Qur'an; It is necessary to protect the unity of the Qur'an and Islam by explaining the miraculous aspects of the Qur'an, with sound reasons, and for everyone to believe in its supernaturalness so that doubts do not weaken their beliefs. In this article, by studying printed and electronic sources, a comparative study of the miraculous aspects of Surah Kowsar from the point of view of Allameh Javadi Amoli, the great Shiite commentator, and Fakhr Razi, one of the popular commentators, has been done. And the Sunnis will achieve the miraculous aspects of this surah, including the unseen news in the surah and the wonderful eloquence and rhetoric that has brought Arab writers to their knees throughout history; Therefore, the inability of human beings to confront the Qur'an was also proven, and the legitimacy of the prophethood of the Prophet of Islam and the divine teachings was further explained.

    Keywords: Surah Kawthar, Javadi Amoli, Fakhr Razi, Wonders of Miracles}
  • اصغر هادوی*، ملیکا سادات سازور، زهرا سادات دادصفت، الهام روشن قیاس

    هدف این پژوهش «نقد و بررسی لطایف القرآن در تفسیر مفاتیح الغیب» می باشد. جامعه تحقیق در این پژوهش، متنی است و شامل سی جزء قرآن براساس تفسیر مفاتیح الغیب است. این تحقیق به لحاظ هدف، بنیادی و روش آن توصیفی - تحلیلی است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در تفسیر مفاتیح الغیب 233 مورد لطیفه (لطایف آیات) به کار رفته است که از این تعداد، 184 مورد آن نکته تفسیری، 28 مورد ادبی، 15 مورد تفسیری - ادبی، 5 مورد تفسیری - کلامی، و 1 مورد روایی است. این نکته ها در انواع مختلفی همچون: لطیفه معنوی، لطیفه لفظی، لطیفه عزیز، استعاره لطیف، و... ذکر شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد نکات تفسیری لطایف فخررازی نسبت به نکات دیگر لطایفش بیشتر است. از میان 233 لطیفه در 61 مورد به نوع لطیفه اشاره شده است و در 172 مورد واژه لطیفه را بدون قید بکار برده است و به نوع آن اشاره نشده است. به دو نکته در روش فخررازی و لطایفش اشاره می شود:1- روش بیان: بیان فخر در لطایفش بیانی استدلالی است. 2- روش نامگذاری انواع لطایف: فخر در نامگذاری انواع لطایفش معیار و ملاک کاملا مشخصی ندارد.

    کلید واژگان: لطیفه (لطائف), تفسیر مفاتیح الغیب, فخررازی, نکته ادبی, نکته تفسیری}
    Asghar Hadavi *, Melika Sadat Sazvar, Zahra Sadat Dadsefat, Elham Roshanghias

    The purpose of this research was to investigate " assessment and evaluation the Allusions Quranic of the fakhre Razi". The research population in this research was textual including 30 Juz of the Qur'an based on the interpretation of Mafatih al-Ghayb. This research is fundamental in terms of objective, which employed a descriptive-analytical method. The research finding indicated that 233 causticity cases have been used in 30 Juz of the Qur'an in the interpretation of Mafatih al-Ghayb of which 183 cases were interpretative, 28 cases were literary, 15 cases were interpretive - literary, 5 cases were interpretive - verbal, 1 case was verbal, and 1 cases was narrative. Moreover, various types of spiritual epigram, verbal epigram, exact epigram, fantasy epigram, precious epigram, syntactic epigram, fine metaphor, fine meaning, fine mood, fine climax, fine secrets, etc. The results of this research showed that the commentary notes of Fakhr al-Din al-Razi's epigrams were more than any other notes of his epigrams, cited 61 types of epigram of the total 233 types, and used the term epigram in 172 cases unconditionally without mentioning the type.In Fakhr Razi's method in epigrams tow points can be mentioned1.expression method that the expression of Fakhr is argumentative2.how to name different types of epigrams:Fakhr in naming all kinds of epigrams does not have a specific criterion.

    Keywords: epigram (epigrams), Mafatih al-Ghayb, Literary Note, Commentary Note}
  • ملیحه خدابنده لو*

    یکی از ویژگیهای دین اسلام و باورهای بنیادی مسلمانان، جامعیت دین اسلام در بیان آنچه که مکلفین به آن احتیاج دارند تا قیام قیامت از نظر علم و عمل است که مورد توجه مفسران و قرآن پژوهان از گذشته تاکنون بوده است. آیات بسیاری از قرآن از جمله آیات فطرت، تصدیق، صدق و عدل به مسئله جامعیت دین اسلام نسبت به ادیان و شریعت های دیگر الهی می پردازد. در این مقاله به روش کتابخانه-ای، تحلیلی و مقایسه ای به بررسی دیدگاه مفسرانی از شیعه چون طبرسی، علامه طباطبائی و جوادی آملی و مفسرانی از اهل سنت چون طبرانی و فخررازی در خصوص این آیات پرداخته و نظرات شان مورد تفقد قرار گرفته است. چنان که در تفسیر آیه مهیمن (آیه 48 سوره مائده) نظرات مختلفی از جمله برتری و حاکمیت دین اسلام، امانتدار بودن قرآن، عدم تحریف قرآن و زنده کردن دیگر ادیان ارائه کرده اند؛ در آیه فطرت (آیه 30 سوره روم) نظراتی چون کاملتر بودن قرآن، همسو با فطرت بودن، دین استوار و بدون انحراف بودن قرآن؛ و در آیه صدق و عدل (آیه 115 سوره انعام) نظراتی مانند کمال دین، تغییر ناپذیری دین، ظهور دعوت اسلامی، و واجب شدن قول پروردگار مداقه شده است؛ با تامل در نظرات مفسران فهمیده می شود همه نظرات بر برتری و جامع بودن اسلام بر دیگر ادیان تاکید دارند.

    کلید واژگان: جامعیت, دین اسلام, علامه طباطبائی, جوادی آملی, فخررازی}
  • علی محمدی آشنانی*، فاطمه السادات ارفع

    براساس آیات قرآن و دلایل عقلی و نقلی، از ویژگی های انبیای الهی، عصمت از گناه است که از مسایل چالش برانگیز تفسیر تطبیقی و علم کلام به شمار می رود؛ یکی از مسایلی که بحث های زیادی را برانگیخته، آیاتی از قرآن کریم است که به ظاهر با عصمت حضرت موسی «علیه السلام» ناسازگار می نماید و در آن موضوعاتی همچون قتل مرد قبطی، خوف، اعتراف به ذنب، ظلم به نفس و... به این پیامبر اولوالعزم، نسبت داده شده که در نگاه بدوی با عصمت آن حضرت، همسویی ندارد. مقاله پیش رو با روش تحلیلی تطبیقی به بررسی دیدگاه دو مفسر، متکلم و قرآن پژوه نامور شیعی و اهل سنت، علامه طباطبایی و فخر رازی در ذیل این آیات به ظاهر ناسازگار با عصمت از گناه پرداخته و رویکرد آنها را در تفسیر و تبیین آیات پیش گفته و دلایل هر یک را نسبت به دیدگاه برگزیده، مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. یافته های این پژوهش نشانگر همسویی دو مفسر، علی رغم اختلاف نگرش های کلامی در گناه نبودن قتل قبطی، تبیین معنای ظلم به نفس و ذنب است و اختلاف ایشان در قتل خطایی یا مستحقق قتل بودن مرد قبطی به دلیل کفر، تبیین انتساب عمل به شیطان و تعیین مشارالیه هذا، متعلق ترس حضرت موسی «علیه السلام» در مقابل ساحران است. نگارندگان با بررسی دلایل و توجه به آرای دیگر مفسران، به بررسی و تحلیل دلایل پرداخته و رای برگزیده را پیش رو نهاده اند.

    کلید واژگان: عصمت پیامبران, عصمت از گناه, حضرت موسی «علیه السلام», علامه طباطبایی, فخررازی}
  • محمد مهدی نصیری*

    مسئله جانشینی رسول خدا (ص) را می توان پرچالش ترین مسئله میان شیعه و اهل سنت از آغاز تاکنون دانست که زمینه شکاف عمیق میان آنان را پدید آورد. عالمان شیعه معتقدند که امامت امری الهی بوده و به دلایل وحیانی فقط حضرت امیر (ع)، جانشین پیامبر (ص) معرفی شده است. در مقابل، عالمان اهل سنت افزون بر غیرالهی دانستن امر خلافت، ابوبکر را به اقتضای هم صدایی اکثر صحابه در سقیفه بنی ساعده، خلیفه پیامبر (ص) معرفی می کنند. در این میان، گروهی از عالمان اهل سنت می کوشند تا وجاهتی وحیانی نیز به خلافت ابوبکر ببخشند؛ از جمله باید به فخررازی اشاره کرد که در تفسیر خود، در این زمینه قلم فرسایی کرده است. او با صدیق انگاشتن ابوبکر و برشمردن او جزء گروه صدیقان با توجه به آیه 69 سوره نساء و برداشت خود از آیات ششم و هفتم سوره فاتحه مبنی بر معرفی شدن صدیقان به عنوان پیشوا و مقتدا، مدعی خلافت ابوبکر شده است. در مقاله پیش رو با بررسی مقدمات و دلایل قیاس فخررازی، مشخص می گردد علاوه بر این که نمی توان ابوبکر را صدیق نامید و او را از گروه صدیقان برشمرد، تلازمی میان صدیق بودن و منصب امامت و پیشوایی مردم وجود ندارد. بنابراین بر اساس آیه صدیقین نمی توان مدعی خلافت ابوبکر شد.

    کلید واژگان: خلافت, آیه صدیقین, صدیق, ابوبکر, فخررازی}
    MohammadMahdi Nasiri *

    The question of succession to the Prophet Muhammad has since been one of the most controversial issues dealt with between Shiites and Sunnis. While Shiite scholars hold that imamate, especially the imamate of Imam Ali has been a topic to be decided on only by Allah, the Sunnis disregard the Divine decision and believe in certain superiority  for Abu Bakr. Among such Sunnis, Fakhr al-Din al-Razi is one of them. Viewing Abu Bakr as one of the truthful (siddiqin), he is regarded as one of those in whose case certain Quranic verses, i.e., al-Nisa, 69, and al-Fatiha, 6-7, are revealed. Based on other arguments, not only is it illogical to regard Abu Bakr as one of the truthful, but there is no connection between being a truthful and assuming the significant role of leadership of the community. Therefore, the claim for Abu Bakr's caliphate is rejected outright.

    Keywords: Caliphate, the siddiqin verse, the truthful, Abu Bakr, Fakhr al-Din al-Razi}
  • رحمان عشریه*

    مسئله «إسناد حسنات و سییات به خدا» به مثابه فرعی از فروع مسئله جبر و اختیار، مورد اهتمام فرهنگ قرآنی است. در این میان، در برخی آیات، حسنات و سییات از جانب خداوند قلمداد شده (نساء:78) اما در برخی دیگر، میان حسنات و سییات تفکیک به وجود آمده و حسنات از جانب خدا و سییات از جانب انسان قلمداد گردیده است که این تفاوت در إسناد، به مثابه چالشی مهم، همواره مورد اهتمام مفسران بوده که در این میان، فخررازی و امام خمینی با دو نگرش متفاوت به بررسی این مسئله پرداخته و با مبانی مختلف، دو دیدگاه برجسته در حل این مسئله ارایه نموده اند که در نوشتار حاضر به تنظیم، تقریر، مقایسه و ارزیابی این دو دیدگاه پرداخته شده است. از این رهگذر، مشخص می شود که فخررازی با پذیرش دیدگاه کسب، إسناد حسنات و سییات به خدا را حقیقی دانسته، إسناد سییات به انسان را از باب «رعایت ادب» و یا «استفهام انکاری» می داند؛ این درحالی است که به باور امام خمینی، «خیرات» به خدا و «شرور» به ممکنات، إسناد حقیقی دارند اما «شرور» به خدا و «خیرات» به ممکنات، إسناد مجازی.

    کلید واژگان: حسنات, سیئات, خیرات, شرور, فخررازی, امام خمینی}
    Rahman Oshrieh* *

    The attribution of good deeds and sins to God as a subdivision in determinism and free will is noted in the Qur’anic culture. In this regard, good deeds and sins are both attributed to God in some Qur’anic verses (al-Nisa’: 78) while some other verses make a distinction between good deeds and sins and regard the first coming from God and the latter from human. This difference in attribution has always been discussed by the commentators as a significant challenge. Among the scholars, Fakhr Razi and Imam Khomeini have reviewed this subject with 2 different perspectives and statements. The results of the study show that Fakhr Razi admits the idea of Kasb and therefore he truly attributes both the good deeds and sins to God. He believes that the attribution of sins to human connotes “politeness” and “denial interrogation”. On the other hand, Imam Khomeini holds that the attribution of charities and evil deeds to God is real, while the attribution of evil deeds to God and charities to human is virtual. 
     


    Keywords: Good Deeds (Hasanat), Sins (Sayi’at), Charities (Kheyrat), evil, Fakhr Razi, Imam Khomeini}
  • هادی شفیعی ناطق*، علی نصیری

    پژوهش پیش روی به بررسی نقش مبانی کلامی فخررازی در تفسیر آیات جبر و اختیار پرداخته است. تفسیر به رای یکی از نکات مهمی است که باید در تفسیر آیات قرآن از آنها برحذر بود. ازجمله مصادیق آن دخالت دادن مبانی و دیدگاه های شخصی حاصل از استنباط های غیرمنقح مفسر است. این تحقیق نشان می دهد که دیدگاه جبرانگاری فخررازی در تفسیر آیات مشهور به جبر و اختیار تاثیر بسزایی داشته است و مبانی وی با بسیاری از آیات قرآن ناسازگار است. فخررازی گرچه دارای دیدگاه جبری است، اما می کوشد خود را منکر آن معرفی کند. ایشان با تکیه بر دیدگاه شخصی خود، از ظواهر برخی آیات به صراحت دست می کشد و دیدگاه جبری خود را در تفسیر آیات جبر و اختیار، بر قرآن تحمیل می نماید که این امر مصداق بارز تفسیر به رای است.

    کلید واژگان: آیات جبر و اختیار, تفسیر کلامی, فخررازی, تفسیر به رای}
    Hadi Shafiee Nategh*, Ali Nasiri

    The current research has examined the role of Fakhr Razi’s theological fundamentals in interpretation of verses that deal with predestination and free will. Needless to say, subjective interpretation must be avoided in interpretation of Quranic verses. A good example from subjective interpretation is when the interpreter’s unverified personal views and fundamentals stemming from inaccurate inferences affect his act of interpretation. This research shows that Fakhr Razi's deterministic view has had a great impact on the interpretation of verses that are related to determinism and free will. And the fundamentals he has accepted are incompatible with many verses of the Qur'an. Although Fakhr Razi has deterministic point of view, but pretends to oppose it. Relying on his personal point of view, he clearly ignores the apparent meaning of some verses and imposes his deterministic point of view on the Qur'an while interpreting verses that deal with predestination and free will. It is a clear example of subjective interpretation.

    Keywords: verses that deal with predestination, free will, theological Interpretation, Fakhr Razi’s, subjective Interpretation}
  • اعظم رحمت آبادی، سیده زهرا موسوی
    آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که ولایت و امامت علی† بعد از پیامبر… را اثبات می کند، اما علما و مفسران اهل سنت در دلالت این آیات شبهه ایجاد می کنند؛ از آنجا که فخررازی یکی از مفسران بسیار برجسته اهل سنت است که امامت بلا فصل علی† را رد کرده و به خلافت ابوبکر بعد از پیامبر… معتقد است، بررسی و رد آرای نادرست او اهمیت بالایی دارد. در این پژوهش، تمام شبهات فخررازی در این مورد که ذیل 12 آیه از قرآن مطرح شده از تفسیر کبیر استخراج و به ترتیب آیات مصحف، نقد و بررسی شده است.
    فخررازی در ذیل شبهات، از علی† با احترام و تکریم یاد نموده است و اگر در مواردی، نام حضرت را بدون دعا آورده به خاطر بی احترامی به حضرت نبوده است چرا که در مورد دیگر صحابه پیامبر… مانند: ابوبکر، عمر و عثمان نیز این گونه سخن گفته است.
    کلید واژگان: علی (ع), ابوبکر, فخررازی, مفاتیح الغیب, تفسیر کبیر, امامت بلا فصل}
    Azam Rahmat Abadi, Seyyedeh Zahra Mousavi
    There are verses in the Holy Quran that proves the leadership and Imamate of Ali (PBUH) after the Holy Prophet. The Sunni scholars and interpreters raise doubts about the indication of these verses. Since Fakhr-e-Razi is one of the most prominent Sunni interpreters who rejected the immediate Imamate of Ali (PBUH) and believed in the caliphate of Abu Bakr after the Prophet, review, and rejection of his misconceptions is of great importance. Therefore, present study has reviewed all doubts of Fakhr-e-Razi, according to the Kabir interpretation regarding the 12 verses from the Quran that are associated with this subject in order of verses of the Holy Quran. Fakhr-e-Razi has referred to Ali (PBUH) with respect and reverence following the doubts. However, in some cases, he hasn’t mentioned the name of Ali (PBUH) with pray that couldn’t be due to the disrespect to the majesty, since he has refered to other companions of the Prophet, such as Abu Bakr, Omar, and Osman in the same way.
    Keywords: Imam Ali (PBUH), Abu Bakr, Fakhr-e-Razi, Mafatih al-Ghaib, Kabir Interpretation, Immediate Imamate}
  • مجتبی نوروزی، امیر علی پور *
    عصمت یکی از مباحث مهم کلامی است که از دیرباز مورد توجه مفسران و قرآن پژوهان بوده است. یکی از مباحث مربوط به عصمت پیامبرگرامی اسلام(ص)، انتساب «ذنب و استغفار» به آن حضرت است که در آیات متعددی از قرآن ملاحظه می شود. این نوشتار درصدد است تا آراء آیت الله معرفت و فخر رازی، یکی به نمایندگی مکتب تفسیری امامیه و دیگری به نمایندگی مکتب تفسیری اشاعره را مقایسه و نقد کند. بررسی ها نشان می دهد، آیت الله معرفت عصمت را برای تمام دوران زندگی پیامبر اکرم(ص) ثابت می کند و «ذنب» را گناه اجتماعی و إستغفار پیامبر(ص) را نیاز ایشان به رشد و بالندگی و بهره مندی از امدادهای الهی می داند؛ اما فخر رازی در تحلیل خود عصمت را به دوران بعد از نبوت و ذنب را به پیش از نبوت مربوط می شمارد. در این نوشتار مواردی چون گناه مومنین، ترک عمل اولی و گناه صغیره جایز در پاسخ از وجوه محتمل بر شمرده شده است.
    کلید واژگان: ذنب, استغفار, عصمت, پیامبر(ص), معرفت, فخررازی}
    Mojtaba Nouroozi, Amir Alipoor *
    Commentators and researchers of the Holy Quran have long studied infallibility as an important theological subject. The attribution of "sin and asking pardon of God" to the Holy Prophet of Islam which is mentioned in several verses of the Holy Quran is related to his infallibility. The present paper seeks to compare and criticize the views of Ayatollah Marefat, as a representative of Imamiyyah exegetic school, and Fakhr Razi, as a representative of Asharite exegetic school, in this regard. The findings show that Ayatollah Marefat argues for Holy Prophet's infallibility during all his life, and regards "sin" a social sin, and "asking pardon of God" by Holy Prophets as his need for growth, perfection, and enjoying divine help, while Fakhr Razi, in his analysis, relates infallibility of Holy Prophet to the time after his prophecy and sin to the time before it. The paper regards such cases as believer's sin, avoidance of the better deed, and permissible minor sin as the some possible answers.
    Keywords: A Comparative Analysis of Holy Prophet's Sin, Asking Pardon of God Mentioned in the Holy Quran in Ayatollah Marefat, Fakhr Razi's View}
  • رضا بنی اسدی
    مساله نسخ به عنوان یکی از مسائل مهم در حوزه علوم قرآنی از زمان های بسیار دور مورد توجه مفسران فریقین بوده است. از نیمه قرن دوم تا کنون، نگارش هایی خواه مستقل و خواه در ضمن مطالب دیگر در زمینه ناسخ و منسوخ وجود داشته است. نوع نگاه مفسران به این مساله مبتنی بر ملاک ها، شرائط و اقسامی است که برای آن قائل هستند. پذیرش هر یک از ملاک ها و پذیرش هر نوع شرطی، آثار خاصی در تفسیر قرآن پژوهان به جای خواهد گذاشت. این پژوهش به بررسی تطبیقی میان دیدگاه علامه طباطبایی از مفسران برجسته شیعی و امام فخر رازی از مفسران برجسته اهل سنت و اشعری مسلک، پیرامون پدیده نسخ پرداخته و نقاط اشتراک و اختلاف این دو مفسر بزرگ را در مساله نسخ و ریز موضوعات آن بیان نموده است. آن چه مسلم است، این دو مفسر از نظر اصل تحقق نسخ در قرآن، اختلافی با یکدیگر ندارند، بلکه اختلاف ایشان در دامنه نسخ و اقسام آن می باشد که در این میان، برخی از این اختلافات مبنایی و برخی دیگر بنایی است.
    کلید واژگان: نسخ, اقسام نسخ, اقسام منسوخ, فخررازی, علامه طباطبایی}
    Reza Baniasadi
    Problem of Abrogation as one of the important issues in Quranic sciences has been noted by the commentarors of the Shiite and Sunni for a long time. From the second half of the second century until now, there have been independent and, in the meanings of other aboriginal and obscene, writings.The view of the commentators to the phenomenon of abrogation is based on the criteria, conditions and kinds of it accepted by them and it will remain a special view on the commentation of the Quran scholars. This article which is about the phenomenon of abrogation examines the comparative perspective of Allama Tabatabaie, one of the prominent Shiite commentators & Fakhr Razi, one of the prominent Sunni commentators. Also, the similarities and differences of these two commentators about the question of abrogation will be expressed. What is certain is that none of them has a disagreement about the occurance of abrogation, but they disagree on the domain and kinds of it; accordingly, some differances are basic some are from the view point of construction.
    Keywords: abrogation, kinds of abrogations, kinds of abrogated, Fakhr Razi, Allama Tabatabaie}
  • محسن قاسم پور، پیمان کمالوند

    پزوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی در صدد است به بررسی و تحلیل تطبیقی برخی از مهم ترین آراء کلامی صاحبان تفاسیر روض الجنان و مفاتیح الغیب پرداخته، و عقاید هر کدام را در ذیل آن موضوعات بیان نماید. این دو مفسر علی رغم برخی شباهت ها در آراء کلامی مطرح در تفاسیر خود، در موارد بسیاری دارای اختلاف نظر می باشند؛ ابوالفتوح رازی و امام فخررازی هر دو ایمان را عبارت از تصدیق قلبی دانسته و با دلایل قرآنی به اثبات این مسئله پرداخته اند. ابوالفتوح رازی رویت خداوند در روز قیامت با چشم سر را ناممکن می داند، ولی فخررازی مانند دیگر متکلمان اشعری رویت خداوند را در روز قیامت جایز می داند. درباره حادث یا قدیم بودن کلام خدا، ابوالفتوح رازی با اعتقاد به کلام لفظی قایل به حدوث قرآن شده، در حالی که فخررازی به کلام نفسی معتقد است. ابوالفتوح رازی مانند جمهور شیعیان قایل به عصمت انبیاء در همه زمان ها می باشد، اما فخررازی عصمت انبیاء را بعد از نبوت روا می دارد. ابو الفتوح رازی در بحث تکلیف مالایطاق معتقد است که خداوند حتی کمتر از حد توانایی به مکلفین تکلیف داده و نه با عدل، بلکه با فضل خویش با ایشان رفتار نموده است. در مقابل امام فخر رازی با دلایلی به اثبات تکلیف ما لایطاق می پردازد. در بحث رزق، ابو الفتوح روزی را چیزی می داند که خداوند خلق را از آن بهره مند می گرداند، و حرام را جزء روزی به حساب نمی آورد، ولی فخررازی حرام را جزء روزی می داند.

    کلید واژگان: تفسیر روض الجنان, تفسیر مفاتیح الغیب, آراء کلامی, ابوالفتوح رازی, فخررازی}
    Mohsen Ghasempour, Payman Kamalvand

    The current research, by descriptional-analyctical approach, aims to have a comparative study and analyzation as to some of the most important of the Kalamis opinions of the Rawz al-Janan and Mafatih al-Qaib Interpretations authors and show the opinions of them in the following of the expressed objects. In many of objects, these two interpreter, despite some of resemblances in the involved Kalamis opinions of their interpretations, have essential dissension; both Abu al- Fotuh Razi and Imam Fakhr Razi, have considered the faith as the internal affirmation and proved this problem by Quranic reasons. Abu al-Fotuh Razi, the seeing God by the eye in hereafter, considers as an impossible matter, but similar to another Ash’ariyyah, Fakhr Razi considers as an allowable matter. About the the words of God, whether it is “Hadeth” (being created in time) or qadim (preeternal),  by the belief in the spoken word (Kalam Lafzi), Abu al-Fotuh Razi said that the Quran is created in time, and Fakhr Razi believed to the meaning of the words of the Quran (Kalam-e nafsi). Like the public of Shiites, Abu al-Fotuh Razi says that the prophets were innocent in all of the moments, but Fakhr Razi represents the innocent of the prophets after electing for the prophecy. As to the delegation of a duty beyond the powers of the mukallaf (taklif ma la yutaq), Abu al- Fotuh razi believes that not only God has gave less than the power of the mukallafs to them, but He has behaved to them by His eminency not by His justice (a’dl). In contrast, Imam Fakhr Razi by some reasons proves that delegation of a duty is
    beyond the powers of the mukallaf. About the aliment, Abu al-Fotuh Razi regards that God gives to the creatures and about the haram (illegal) does not as the aliment, in contrast, Fakhr Razi considers that as the aliment.

    Keywords: Rawz al-Janan Interpretation, Mafatih al-Qaib Interpretation, KalamOpinions, Abu al-Fotuh Razi, Imam Fakh al-Din Razi}
  • محمد فاکر میبدی، صالحه شریفی
    تفسیر و فهم صحیح قرآن مبتنی بر قواعد خاصی است که در فرایند تفسیر به کار گرفته می شود. میزان تقید مفسر به این قواعد و نحوه به کارگیری آن ها، رابطه مستقیم با میزان دستیابی وی به مراد جدی خداوند دارد. در میان موضوعات قرآنی، موضوع «ولایت و امامت» از مباحث مهم و کلیدی محسوب می شود که گاه برداشت های تفسیری متفاوتی از آیات مربوط به این موضوع نزد شیعه و اهل سنت صورت گرفته است. بسیاری از این اختلافات ریشه در استفاده، عدم استفاده و یا استفاده نادرست از قواعد تفسیری دارد. لذا هدف اصلی نوشتار حاضر، پاسخ به این سوال است که قواعد تفسیری چه جایگاهی در تفسیر مجمع البیان و مفاتیح الغیب به ویژه در تفسیر آیه ولایت دارد. این پژوهش با روش تحلیلی - توصیفی درصدد بررسی میزان و نحوه کاربرد قواعد تفسیری نزد این دو مفسر است تا از این رهگذر منازعات دیرینه اهل سنت و شیعه حول موضوع ولایت ریشه یابی گردد. طبق یافته این تحقیق، مهم ترین قواعدی که در تفسیر آیه ولایت مورد بهره برداری دو مفسر فوق قرار گرفته است: توجه به قواعد ادبیات عرب، سیاق آیات، سبب نزول، توجه به آیات دیگر.
    کلید واژگان: آیه ولایت, امام علی(ع), قواعد تفسیری, فخررازی, علامه طبرسی}
    Muhammad Faker Meybodi, Saliha Sharifi
    Correct interpretation and understanding of the Quran is based on certain rules that are applied in an exegetic process. The extent to which the exegete adheres to these rules and how he applies them directly determines how far he is able to explore the true divine purpose. Among various Quranic topics, the subject of "wilayah and imamate" (Governance and Leadership) is among the key contentious issues about which there are different readings and interpretations in Shiite and Sunnite scholarly circles. These differences are due, mainly, to the use or incorrect use of the exegetic rules. Hence, the object of this of this article is to study the status and role of exegetic rules in commentary works such as Majmaul Bayan and Mafatih al-Ghaib especially in the interpretation of the verse of wilayah. Using a descriptive – analytic method, this article seeks to examine how far the authors of these two commentary works have made use of exegetic rules so that by so doing the root cause of the contention and differences that have existed between Shiite and Sunnite schools about the subject of wilayah could be verified. As per the finding of this research, the most important rules that have been used in these two commentary works in the process of interpreting the verse of wilayah are the following: paying attention to Arabic grammar, context of verses, occasion of revelation, and relevance of other verses.
    Keywords: verse of wilayah, Imam Ali (AS), exegetic rules, Fakhr Razi, Allamah Tabarsi}
  • منصور نیک پناه*، ابراهیم نوری
    عبادت خداوند، دلیل آفرینش انسان از سوی خداوند است. بر این اساس، مفسران مختلف چون به این اصطلاح رسیده اند به توضیح و تبین مطلب پرداخته اند. امام فخر رازی و علامه طباطبایی، از بزرگترین مفسران اهل سنت و تشیع می باشند؛ مسلما نوع نگاه این دو به موضوع عبادت، راهنما و راهگشای بسیاری از ابهامات در باب عبادت است و از طرف دیگر میزان نزدیکی و قرابت علمای اسلام از مذاهب مختلف را در خصوص مبانی دین نشان می دهد. این چنین پژوهش هایی می تواند، مانع از شکاف افکنی و تفرقه سازی معاندان و مخالفان اسلام و مسلمین می گردد. در این پژوهشی که از نوع کتابخانه یی و با نگاه تطبیقی است، برآنیم تا با لحاظ قرار دادن تفاسیر هر دو نویسنده، دیدگاه های آنها را با یکدیگر مقایسه نماییم. در کل با بررسی انجام گرفته، این نتایج حاصل می گردد که، عبادت را دارای مراتب و مهمترین هدف آفرینش انسان می دانند. با تامل در کلام علامه و رازی، می توان مرز گوهر و صدف عبادت را از دیدگاه ایشان ترسیم نمود و اثبات این امر، ناموجه بودن مدعا و مغالطات کسانی را که از عبادت تفسیرهای عوامانه و غلط ارائه می کنند، روشن می نماید. شباهت دیدگاه و نگاه دو مفسر مذکور به مساله مورد بحث موید این نکته است که مدعای وهابیون در مسئله عبادت، با فضای نقل و عقل مغایر است.
    کلید واژگان: عبادت, عبودیت, تفسیر کبیر, فخررازی, تفسیر المیزان, طباطبایی}
    M. Nikpay*, A. Nory
    The reason for creating man by God is to worship Him. Accordingly, different commentators, including Imam Fakhr Razi, as one of the great Sunny commentators, and Allamah Tabatabaii, as one of the great Shia commentators, have explained and elaborated on the term "worship". Their views about worship will definitely remove many ambiguities about worship and lead us to right path on the one hand, and will show the proximity and similarity of the views of Muslim scholars from different Islamic schools about the principles and foundations of religion on the other hand. Conducting research on the views of different Muslim scholars can prevent the enemies of Islam and Muslims from making division and schism among Muslims. Using a library method and a comparative outlook, the present paper seeks to compare the views of Imam Fakhr Razi and Allamah Tabatabaii through taking into consideration their commentaries. Generally, the research findings show that these two scholars regard worship as the most important aim of man's creation, with different stages. Contemplating on their words, we can depict and prove the limit of the essence of worship in their views, which shows the claims and fallacies of those who provide wrong and common interpretations of worship are unjustified. The similarity of their views about worship emphasizes the fact that Wahhabis claims about worship contradict with reason and tradition.
    Keywords: worship, servitude, Tafsir Kabir (Great Commentary), Fakhr Razi, al, Mizan Commentary, Tabatabaii}
  • محمود صیدی، احسان منصوری، مرتضی بیات
    بررسی تطبیقی مساله جبر در تفسیر کبیر فخر رازی و تفسیر المیزان علامه طباطبایی جبر و اختیار یکی از قدیمی ترین مباحث کلامی در عالم اسلام است که تفکر و تدبر در آیات قرآنی سبب طرح آن گردید. متکلمان و مفسران اسلامی در تفسیر این گونه آیات به دو دسته جبری و قدری تقسیم شدند. فخررازی که از مهم ترین مفسران و متکلمان اشعری است سعی بسیاری در اثبات نظریه جبر و برهانی نمودن آن می نماید. نظریه او در این زمینه دارای بخش های مختلفی است که یکی از مهم ترین آنها اثبات این نظریه با استفاده از تفسیر آیات قرآنی است. رازی در این استدلالها با استفاده از شریک نداشتن خداوند، خالق و جاعل بودن و تعلق علم او به افعال اختیاری به اثبات جبری بودن آنها می پردازد. با توجه به مبانی فکری علامه طباطبائی در تفسیرالمیزان، برخی از این استدلال ها دچار ناسازگاری درونی اند و با آیاتی که اثبات اختیار انسانی می کنند، نقض می شوند. خالق و جاعل بودن خداوند نیز مستلزم جبری بودن افعال انسانی نیست. زیرا که خداوند انسان را مختار خلق نموده و علم او به انجام اختیاری افعال تعلق گرفته است.
    کلید واژگان: فخررازی, علامه طباطبائی, خداوند, جبر واختیار, قرآن}
    The problem of absolute determination and free will is one of the oldest theological discussions in the world of Islam, caused by contemplation and reflection on Quranic verses. Regarding the interpretation of these verses, Muslim commentators and theologians have been divided into two groups of determinists and libertarians. Fakhr Razi, a prominent Asharite theologian and commentator, has made great attempts to prove the theory of absolute determination. One of the most fundamental parts of his theory is the affirmation of absolute determination on the basis of the interpretation of Quranic verses. In his arguments, Razi tries to prove that free acts are determined through arguing that God is the Unique, Creator and Maker and that his knowledge attaches to free acts. Given Allamah Tabatabaii's intellectual principles in al-Mizan commentary, some of these arguments suffer internal inconsistency and are negated by verses proving man's free will. Regarding God as Creator and Maker does not necessitate the determination of man's acts, because God has created man free and His knowledge attaches to doing acts freely.
    Keywords: Fakhr Razi, Allamah Tabatabaii, God, absolute determination, free will, the Quran}
  • جعفر شانظری، محمود آهسته
    در اهمیت مسئله جبر و اختیار همین بس که حل بسیاری از مسائل کلامی بدان وابسته است و در طول تاریخ متفکران زیادی را به نظریه پردازی در این باره از جهات مختلف سوق داده است. در مقام مقایسه آرای مولوی و فخررازی در مسئله جبر و اختیار، شباهت ها و تفاوت های فراوانی را می توان یافت؛ از جمله اینکه هر دو از مکتب کلامی اشعری بهره جسته اند و به افعال انسان جبرگونه نگریسته اند و اینکه در بسیاری از مواضع از قرار گرفتن در دو راهی انتخاب جبر یا اختیار سخن به میان آورده اند و سرانجام به امر بین الامرین روی آورده اند؛ اما در همین جایگاه مشترک، با هم اختلاف نظر دارند. مولوی در مقام یک عارف، در اشعار خود از استدلال گریخته و به جبر عاشقانه و عارفانه ای پناه برده که جبر همراه با اختیار را به او عرضه می دارد و در ادامه به امر بین الامرینی که شیعه تفسیر می کند معتقد گشته است. از سوی دیگر، فخررازی با توجه به رویکرد تفسیری و توسل به استدلال نقلی، پس از چند بار تغییر عقیده و پریشانی آرا، پذیرش جبر و نظریه کسب، سرانجام امر بین الامرینی را برمی گزیند که آن را بایستی تفسیری از عقیده جبر به شما ر آورد.
    کلید واژگان: جبر و اختیار, امر بین الامرین, کسب, مولوی, فخررازی}
  • حسین اسکندری، محمد کرمانی کجور
    بر خلاف آنچه که بسیاری، تصور می کنند، رویکرد یکسان و فراگیری در میان عالمان اهل سنت، به جایگاه علمی و حتی رجالی امامان معصوم علیهم السلام وجود ندارد، اگرچه رویکرد غالب در میان آنان، تصویر فوق را تایید می نماید. در این میان جایگاه علمی امام جواد، امام هادی وامام عسکری علیهم السلام است که نخست از سوی فخر رازی در قرن ششم، مورد انتقاد قرار گرفت و ابن تیمیه حرانی آن را در قرن هشتم، پیگیری نمود. آثار محدودی همچون عبقات الانوار، اشاره ای به این رویکرد انتقادی نموده اند، اما به هر دلیل پرداخت درخوری بدان نداشته اند. نوشتار پیش رور به بررسی این رویکرد انتقادی پرداخته و در شفاف سازی عناصر استدلالی آن کوشیده و استدلال آن را با فراغت از میراث مکتوب امامیه، حتی برپایه میراث مکتوب اهل سنت، فاقد اتقان و اعتبار علمی یافته و نشان داده است.
    کلید واژگان: امام جواد علیه السلام, امام هادی علیه السلام, امام عسکری علیه السلام, رویکرد انتقادی, فخررازی, ابن تیمیه}
    Hossein Eskandari, Mohammad Kermani Kajur
    Unlike what many people think, there is no single and inclusive approach to the scientific place of Infallible Imams (PBUT) adopted by Sunni scholars. Though the dominant approach adopted by many of them confirms the above idea. For example, the scientific place of Imam Jawad, Imam Hadi, and Imam 'Askari (PBUT) was for the first time, criticized by Fakhr Razi in the 6th Century and then Ibn Taymiyah Harrani Continued to criticize their scientific place. Mention has been made to this critical approach in few works such as 'Abaqat al-anwar; this approach, for whatever reason, has not be discussed in detail. In the present writing, this critical approach has been studied and attempts have been made to clarify its argumentative elements; and, without referring to written heritage of Imamis and even based on written heritage of Sunnis, it has been shown that arguments posed for this approach are not firm.
    Keywords: Imam Jawad (PBUH), Imam Hadi (PBUH), Imam Askari (PBUH), critical approach, Fakhr Razi, Ibn Taymiyah}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال