جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "islamic sects" در نشریات گروه "علوم قرآن و حدیث"
تکرار جستجوی کلیدواژه «islamic sects» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
تعداد قابل توجهی از احادیث امام رضا (ع) به مبحث امامت اختصاص دارد. از این رو، مطالعه این احادیث از زاویه های مختلف حائز اهمیت فراوان است. این مقاله می کوشد با استفاده از روش تاریخی، ضمن شناخت مولفه های امامت در نگاه امام (ع)، پیوند آن ها را با فضای تاریخی معاصر ایشان دریابد. بر این اساس، پرسش این پژوهش آن است که چه نوع ارتباط معناداری میان فضای تاریخی هم عصر امام علی بن موسی (ع) با تنوع موضوعی احادیث امامت منقول از ایشان وجود دارد؟ بر پایه فضای سیاسی و فرهنگی انتهای سده دوم و ابتدای سده سوم هجری مشخص شد که در این دوره، همچنان مسئله رهبری و امامت جامعه اسلامی چالش برانگیزترین مشکل فرق و مذاهب اسلامی بوده است. از این رو، احادیث فراوان امام رضا (ع) درباره مسئله امامت در ارتباط مستقیم با بحران ها و چالش های زمانه ایشان چون خلافت و امامت انتخابی، عقیده جایز بودن خلافت مفضول با وجود افضل، تفضیل خلفا، فرقه های درون شیعی و غلات است. از مهم ترین اقدامات امام (ع) برای پاسخ به این شبهات و هجمه ها، تثبیت حقانیت امامت اهل بیت (ع) به واسطه تمرکز بر مولفه های نص امامت و جایگاه الهی ائمه (ع)، فضایل و افضلیت امام علی (ع)، علم و عصمت، حجت الهی و مفترض الطاعه بودن امام بوده است. هر کدام از این مولفه ها به روشنی نظرات حضرت علی بن موسی (ع) درخصوص تفاوت ها، نقاط ضعف و اشتباه دیدگاه های فرق معاصر ایشان را بازتاب می دهد.
کلید واژگان: امام رضا(ع), امامت, فرق و مذاهب اسلامی, خلافت, روایاتA significant portion of Imam Reza’s (a) hadiths is dedicated to the subject of Imamate. Thus, examining these hadiths from various perspectives is of considerable importance. This article aims, using a historical approach, to identify the components of Imamate from the Imam’s viewpoint and to understand their connection to the historical context of his time. Accordingly, the research question here is: what meaningful relationship exists between the historical context contemporary with Imam Ali ibn Musa (a) and the thematic diversity of the hadiths on Imamate attributed to him? Based on the political and cultural atmosphere of the late 2nd and early 3rd centuries AH, it is evident that issues of leadership and Imamate in the Islamic community were still among the most contentious challenges among Islamic sects and denominations. Consequently, the numerous hadiths of Imam Reza (a) on the topic of Imamate are directly related to the crises and challenges of his time, including issues of caliphate and elective leadership, the permissibility of appointing a lesser figure over a more qualified one, the prioritization of caliphs, intra-Shi’a sects, and extremist factions. Among the Imam’s most significant actions to address these doubts and challenges was establishing the legitimacy of the Imamate of Ahl al-Bayt (a) by focusing on the components of divine appointment and the elevated status of the Imams, the virtues and superiority of Imam Ali (a), knowledge and infallibility, divine authority, and the obligatory obedience to the Imam. Each of these components clearly reflects Imam Ali ibn Musa’s (a) views on the differences, weaknesses, and errors in the perspectives of contemporary sects.
Keywords: Imam Reza (A.S.), Imamate, Islamic Sects, Sects, Caliphate, Hadiths -
ساخت گنبد و بارگاه ازجمله مسائل مورد توجه مسلمانان، از صدر اسلام تا کنون، بوده است. وجود گنبد و بارگاه بر قبور انبیا، اولیا و بزرگان در طول تاریخ، گواه بر این مطلب است. این مسئله در میان مذاهب اسلامی بحث و بررسی شده است و نقاط اشتراک فراوان و اختلافات جزئی در نظرات آنان وجود دارد. در این تحقیق، با روش تطبیقی، دیدگاه مذاهب اسلامی درباره ساخت گنبد و بارگاه بر قبور بررسی شده است و این نتیجه یافت شد که مذاهب اسلامی، اعم از مذاهب اربعه اهل سنت و مذهب امامیه، ساخت گنبد و بارگاه را به صورت مطلق نهی نکرده اند و فقط در مسائلی، همچون گچ کاری و گل کاری، حکم به کراهت داده اند. حال آن که برخی از این مذاهب اسلامی، همچون امامیه و احناف، ساخت گنبد و بارگاه، برای انبیا و اولیا را نه تنها مکروه ندانسته اند، بلکه جایز و نیکو بیان کرده اند.کلید واژگان: گنبد, بارگاه, مذاهب اسلامی, قبور, کراهتSince the beginning of Islam, the construction of domes and courts has been one of the issues of concern to Muslims. The presence of domes and shrines on the graves of prophets, saints and great religious leaders is a strong proof for this claim. This issue has been discussed among Islamic religions and there are many commonality and some minor differences in their opinions. In this research, the views of Islamic religions regarding the construction of domes and shrines on graves have been discussed with a comparative method, and it was found that Islamic religions, including the four main Sunni streams and Imamiyya religions, do not absolutely prohibit the construction of domes and shrines. The only minor disagreements are about over decorating and so on. It must be noted some Islamic sects like Imamiyya and Hanafi believe that building domes and shrines on the graves of prophets and saints is allowed.Keywords: Building Dome On Shrines, Islamic Sects, Abominable
-
نشریه سیاست متعالیه، پیاپی 40 (بهار 1402)، صص 269 -286
هدف پژوهش حاضر واکاوی رابطه مکتب دیوبندی با مذاهب اسلامی در شبه قاره هند است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که عالمان فرقه دیوبندی برای تاثیرگذاری بر فرق و گرایشات مذهبی در هندوستان، تلاشهای فراوانی داشته اند و در این عرصه همگرایی و پیوند فرقه دیوبندی با سایر مذاهب از کلیدواژه های اساسی آنان در حوزه دین و مذهب به شمار میرفت. آنان اختلاف و واگراییهای بنیادینی با سایر فرق اسلامی در زمینه اعتقادات دارند. اختلاف ها موجب تضاد این فرقه با فرق دیگری مانند بریلوی ها، مودودی، تصوف، اهل حدیث، سلفیان غیرمقلد، وهابیان و شیعیان شده است، به گونه ای که برخی از دیوبندیها، پیروان پاره ای از مذاهب را اهل بدعت یا مشرک می دانند. بیشترین اختلاف دیوبندی ها و شیعیان در مورد «شفاعت، توسل، تقیه، تحریف قرآن، عصمت ایمه (ع)، مهدویت، زیارت قبور، غیبت، مصحف فاطمه وغیره است». این دو مکتب در دشمنی با هندوها و انگلیسی ها همگرایی مسالمت آمیزی با هم داشتند.
کلید واژگان: شبه قاره هند, مکتب دیوبندی, تصوف, بریلوی, مودودی, سلفیان, شیعیان, مذاهب اسلامیThis research aims to investigate the relationship of the Deobandi school with various Islamic sects in the Indian subcontinent. The research method is descriptive-analytical, and the results indicate that scholars of the Deobandi sect have extensively influenced religious sects and tendencies in India. In this context, convergence and linkage of the Deobandi sect with other sects were among their critical keywords in the religious and sectarian domain. They have fundamental differences and divergences with other Islamic sects in matters of beliefs, leading to conflicts with sects such as the Barelvis, Maududis, Sufis, Ahl-e-Hadith, non-madhhab Salafis, Wahhabis, and Shiites. Some Deobandis consider followers of certain sects as innovators or polytheists. The most significant differences between Deobandis and Shiites revolve around issues such as intercession, seeking proximity through saints, taqiyah (precautionary dissimulation), distortion of the Quran, infallibility of the Imams (AS), the concept of Mahdaviat (the appearance of the Mahdi), visiting graves, occultation, Muṣḥaf of Fāṭima, and more. These two schools shared peaceful coexistence in opposing Hindus and the British.
Keywords: Indian Subcontinent, Deobandi School, Sufism, Barelvis, Maududis, Salafis, Shiites, Islamic Sects -
آیات کلامی قرآن از مفاهیم عمیق و دقیقی برخوردار می باشند، از این روی بیش از دیگر آیات به فهم ناسازوار و گاه تفسیرها و تاویل های ناصواب دچار شده اند و پیامدهایی چون عرضه عقاید باطل و در نتیجه شکل گیری و تکثر جریان های فکری و کلامی را به دنبال داشته اند؛ اهل بیت (ع) که وظیفه سترگ پاسداری و تبیین آیین و مکتب را عهده دار می باشند، ضمن تفسیر آیات مختلف قرآن، به تفسیر و تاویل صحیح آیات کلامی مورد استناد فرقه ها پرداخته اند، و در این راستا از روش های تفسیری متنوعی در مواجهه با اندیشه ها و تفاسیر جریان های فکری و کلامی بهره گرفتند، از این روی تحقیق حاضر با روش توصیفی تحلیل در پی این پاسخ به این سوال برآمده است که روش های تفسیری امامان شیعه در مواجهه با جریان های کلامی عصر حضور ائمه (ع) چگونه است؟ مهمترین آن روش ها عبارتند بودند از: تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن با سنت پیامبر (ص)، تفسیر قرآن با شان نزول، تفسیر قرآن با عقل، تفسیر از رهگذر تاویل، تفسیر قرآن با بهره گیری از لغت و تفسیر قرآن با بهره گیری از قواعد ادبی. این قبیل تلاش های قرآنی آن پاسداران دین اولا؛ بیان گر جایگاه والای تفسیری ایشان نسبت به اندیشمندان معاصر خود می باشد و ثانیا؛ نقش بسزای آنان را در فهم روش مند آیات قرآن مبرهن ساخته تا پویندگان معارف قرآنی را بر شیوه های دریافت حقایق آن رهنمون سازد.
کلید واژگان: اهل بیت(ع), روش های تفسیری, آیات کلامی, فرق اسلامیThe theological verses of the Quran have deep and precise meanings; therefore, more than other verses, they have been misunderstood and sometimes misinterpreted, and they have had consequences such as the supply of false ideas and as a result the formation and increase of intellectual and theological currents. Ahl al-Bayt (as) who have the great responsibility of protecting the religion and explaining the school, while interpreting various verses of the Qur'an, they have provided the correct interpretation and esoteric interpretation of the theological verses cited by the sects; and in this regard, they used various interpretation methods in facing the thoughts and interpretations of intellectual and theological currents; based on this, the research with descriptive and analytical method has come out in search of an answer to the question that what were the interpretive methods of Shia imams (pbuh) in facing the theological currents of their era? The most important of those methods were: interpretation of the Qur'an according to the Qur'an, interpretation of the Qur'an with the Sunnah of the Prophet (pbuh), interpretation of the Qur'an with the cause of revelation, interpretation of the Qur'an with reason, interpretation through esoteric interpretation, interpretation of the Qur'an using words, and interpretation of the Qur'an using literary rules. Such Qur'anic efforts of those guardians of religion also show their high interpretive status compared to their contemporary scholars, and it also reveals their great role in the methodical understanding of the Qur'anic verses in order to guide the followers of the Qur'anic knowledge on the methods of receiving its truths.
Keywords: Ahl al-Bayt (as), Interpretation Methods, Theological Verses, Islamic Sects -
فصلنامه سیاست متعالیه، پیاپی 39 (زمستان 1401)، صص 149 -168یکی از مباحث مهم در کلام سیاسی اسلام، مسیله مبانی مشروعیت سیاسی است. امامیه، اشاعره و معتزله سه فرقه مهم اسلامی هستند که در این مورد دارای نظریات سیاسی متفاوت و مخصوص به خود می باشند. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی به مطالعه تطبیقی بین مبانی مشروعیت سیاسی امام، روش شناسی و ویژگی های حاکم از منظر امامیه، اشاعره و معتزله پرداخته و درصدد بیان وجوه اشتراک و افتراق آنها است. به منظور تحقق این هدف، بعد از بیان روش شناسی هر یک از فرقه ها، در یک مقایسه تطبیقی، به بررسی مهم ترین مبانی آنها در حوزه مشروعیت سیاسی پرداخته شده و در ادامه، مهم ترین ویژگی هایی که در مشروعیت امام نقش اساسی دارد، تشریح گردید. یافته های پژوهش نشان داد که از جهت روش شناسی، امامیه از روش عقل و گاه نقل، معتزله از روش عقل و اشاعره از اعتدال بین افراط گرایی معتزله و تفریط اهل حدیث با گرایش به نقل، پیروی می کند. از جهت مبانی مشروعیت سیاسی، در مسیله توحید هر سه گرایش اشتراک دارند. در بحث حجیت قول و عمل، صحابه امامیه آن را مبنای مشروعیت نمی داند، معتزله قایل به تفصیل و اشاعره قایل به حجیت است. از جهت ویژگی های حاکم، هر سه گرایش قایل به شرایط عمومی هستند، امامیه قایل به عصمت، اعلمیت و افضلیت است، معتزله و اشاعره عصمت را شرط نمی دانند.کلید واژگان: مشروعیت سیاسی, حاکم اسلامی, امامیه, اشاعره, معتزله, فرقه های اسلامیOne of the important discussions in Islamic political Kalām is related to principles of political legitimacy. Imāmiah, Ashāi’rah, and Mo’tazilah are three important Islamic sects which have their own different political ideas in this regard. The present research conducted by descriptive analysis, deals with the comparative study of principles of the Imām’s political legitimacy, methodology and characteristics of a ruler from the view of the abovementioned sects in order to display their commonalities and differences. To this aim, after explaining the methodology of each of the sects, their most important principles in the realm of political legitimacy were comparatively studied. Further, the most significant features effective on the legitimacy of Imām were elucidated. The research results showed that in terms of methodology, Imāmiah follows rational and occasionally narrative methods, Mo’tazilah uses just rational methods, while Ashāi’rah follows the moderation between the extremism of Mu'tazila and those of Ahl al-Hadith with the tendency to quote. In terms of principles of political legitimacy, all three tendencies have a common perspective in the issue of monotheism. In the discussion of the authenticity of word and deed, the Companions of the Imāmiah do not consider it as the basis of legitimacy. Mo’tazilah believes in detailed accounts while Ashāi’rah believes in authenticity. With respect to the characteristics of the ruler, all three tendencies consider general conditions. Imāmiah believes in infallibility, knowledge, and superiority, whereas Mo’tazilah and Ashāi’rah do not regard infallibility as a requirement.Keywords: Political Legitimacy, Islamic Ruler, Imāmiah, Ashāi’rah, Mo’tazilah, Islamic Sects
-
یکی از نذرهایی که میان مسلمانان مرسوم است، نذر کردن برای خداوند همراه با اهدای ثواب و پاداش معنوی نذر به اموات است. از دیدگاه فقهی مذاهب اسلامی در جواز چنین نذری، هیچ ابهامی وجود ندارد؛ اما ابن تیمیه با تمسک به دلایلی آن را نه تنها جایز ندانسته؛ بلکه چنین نذری را شرک در عبادت پنداشته است. عمده ترین دلیل وی در این خصوص، روایات است. نگارنده در این تحقیق به تفصیل دلایل ابن تیمیه را بررسی کرده است و روایات مورد استدلال او را به لحاظ سندی و دلالتی به نقد کشیده است و در پایان باتوجه به دلایل جواز نذر، فتاوای فقهی و سیره عملی مسلمین، جواز این نوع از نذر را ثابت کرده است.کلید واژگان: نذر, مذاهب اسلامی, ابن تیمیه, روایاتOne of customary vows among Muslims is vowing to God, but sending its rewards and benefits to the dead. From jurisprudential perspective, there is no doubt on the legitimacy of this act. But Ibn Taymiyyah did not consider it permissible, having his own reasons. He believes that this kind of vowing and sending the reward to the dead is a kind of polytheism in worshipping. His main reason is some Narration in this field. The writer of this essay with a descriptive analytic method has examined the reasons of Ibn Taymiyyah in detail. According to the findings of this research: the Ibn Taymiyyah's narrations in this filed is problematic in both authenticity of document and denotation. This kind of vow is legible according to the fatwas of Muslim Jurisprudents and the ancient behavior of Muslims through history.Keywords: Vowing, Islamic sects, Ibn Taymiyyah, hadiths
-
وهابیت با نگاهی افراطی، مسلمانان را به دلیل نذرهایی که انجام می دهند، مورد هجمه قرار داده اند. آنها در این خصوص به چند روایت تمسک کرده اند. نگارنده در این تحقیق کوشیده است تا اولا، روایات مورد استدلال وهابیت را مورد نقد دلالتی قرار دهد؛ چراکه دلالت هیچ یک از آنها نمی تواند عدم جواز چنین نذرهایی را اثبات کند؛ ثانیا، با ذکر ادله قرآنی و روایی، فتوای فقهای مسلمانان و همچنین سیره مسلمین، جواز نذرهای مسلمانان را اثبات کند.کلید واژگان: نذر, مذاهب اسلامی, وهابیت, روایاتWith an extremist view, Wahhabists has attacked Muslims because of the vows they take. In this regard, they have relied on several narrations and Hadiths. In this research, the author has tried to firstly criticize the narratives argued by Wahhabists; Because the meaning of none of them can prove the impermissibility of such vows; Secondly, the author will mention some Quranic verses and narratives as evidence. furthermore, the finding of this essay shows that the fatwas of Muslim jurists and Muslim traditions will prove the permissibility of Muslim vows.Keywords: The Vow, Islamic sects, Wahhabism, Narrations
-
اباحه گری یک روحیه یا طرز تفکراست که به مقتضای آن، انسان به خود اجازه می دهد که نسبت به حدود و ضوابط شرعی بی اعتنا شده و مرزهای حلال وحرام را زیرپا گذارد. لذا به گروه هایی که برخی از اعمال خلاف شرع را مباح پنداشته و آنرا مرتکب شوند «اباحیه» گفته می شود. باتوجه به ریشه ها و جریان شناسی اباحی گری در میان فرق اسلامی، به روش توصیفی-تحلیلی محرزگردید مهمترین ریشه های اباحی گری اعتقاد و باور آنها درمقابل عقیده استوار و صحیح توحید است و از علتهای پیدایش اباحی گری، می توان بی اعتقادی کافر یا سهل انگاری دین دار را نام برد. رواج عقاید افراطی و غلوآمیز از سوی دشمنان یک مذهب و برداشت نادرست ازحقایق دین، از جمله زمینه های شکل گیری این تفکر می باشد. آثار این تفکر بدعت آمیز را می توان، وارونه جلوه دادن سیمای مذهب تشیع، جعل و وضع برخی از احادیث دروغین، و متهم شدن بسیاری از راویان به غلو، سست عنصری و بی اعتنایی به واجبات و دستورات الهی و نیز بی باکی در نافرمانی از اوامر و نواهی الهی، نام برد.کلید واژگان: اباحی گری, امام صادق(ع), فرق اسلامی, جریان های درون دینی, غلات“Antinomianism” is a kind of spirit or mindset according to which, man allows himself to disregard the limits and rules of Sharīʿah and to violate the boundaries of Ḥalāl (lawful) and Haram (unlawful). Therefore, the groups that consider some illegal acts as permissible and commit them are called “Ibāḥīyyeh (antinomian people)”. Using a descriptive-analytical method and paying close attention to the roots and studying the current of Antinomianism among the Islamic sect, we found out that the main roots of Antinomianism are wrong and corrupt beliefs which are in sharp contrast to the true belief of monotheism; thus, among the causes of the emergence of Antinomianism, we can refer to the infidels’ unbelief or negligence of religious people. The prevalence of extreme and exaggerated beliefs of the enemies of a religion, and showing it upside down, and misinterpreting the truths of religion, are among the grounds for the formation of this erroneous doctrine. Among the dangerous effects of this heretical thinking we can refer to destroying and defiling the face of Shi’a, forging some false hadiths, and accusing many narrators of exaggeration, laziness, boredom, being indifferent to divine duties and commands, as well as fearlessness and audacity to disobey divine commands and prohibitions. Infallible Imams (peace be upon them) strongly opposed this wrong thinking; and using some methods such as cursing, and recommending the people to be pious and conduct righteous deeds, they showed their disgust towards the antinomian people.Keywords: Antinomianism, Imam Ṣādiq (as), Islamic sects, Intra-Religious Currents, the Exaggerators
-
باطنی گری یکی از معرف های شاخص اسماعیلیه در بین فرق و مذاهب اسلامی است. با توجه به اینکه مذهب اسماعیلی، باورها و اعتقاداتش در دوره تاریخی مشخصی شکل گرفت و طی ادوار بعدی تکامل پیدا کرد، با بررسی دوره شکل گیری و تکامل اولیه این مذهب و اوضاع و احوال تاریخی موثر بر آن، می توان دلایل و روند گرایش اسماعیلیه به باطنی گری را بررسی و روشن کرد. یافته های این پژوهش نشان می دهد هسته اولیه باورهای اسماعیلی، به دلیل رویکرد سیاسی متفاوت اسماعیل شکل گرفت، اما به واسطه اوضاع و احوال خاص تاریخی و سیاسی، اخلاف وی ناگزیر به زندگی در خفا و نیز پنهان کردن باورهای مذهبی و سیاسی خود شدند. این دوره مهم موسوم به دوره ستر در تاریخ اسماعیلیه، تاثیرات بسیار در سرشت و نگرش مذهبی اسماعیلیه بر جای گذاشت. در همین دوره، اسماعیلیان بنا بر الزامات گفتمان حاکم بر جامعه اسلامی در آن روزگار و نیز در رقابت با جریان های مذهبی رقیب، این گرایش را پیدا کردند تا برای اثبات دعاوی مذهبی و سیاسی شواهدی از قرآن و سنت عرضه کنند. از این رو، اسماعیلیه به تاویل گرایی روی آوردند و با در پیش گرفتن افراط در برخی وجوه مربوط به باطنی گری، در میان مسلمانان به باطنیه اشتهار پیدا کردند.
کلید واژگان: فرق اسلامی, مذهب اسماعیلی, باطنیه, دوره ستر, فاطمیانBāṭiniyya is characteristic of Isma‘ilis, with which they are distinguished from other Islamic sects and denominations. Since the Isma‘ili denomination and its beliefs were formed in a particular historical period and subsequently developed in later periods, the grounds and course of the Isma‘ili tendency toward Bāṭiniyya can elucidated through a consideration of the early formative period of the denomination and historical conditions that have influenced it. This paper argues that the original core of Isma‘ili beliefs was formed in virtue of Isma‘il’s different political approach, but as a result of peculiar historical and political conditions of the time, his successors had to live in hiding and conceal their denominational and political beliefs. This significant period of the Isma‘ili history, known as the Period of Concealment, left remarkable impacts on the nature and attitude of the Isma‘ili denomination. As a result of the dominant discourse of the Islamic community of the time and in rivalry with other denominations, Isma‘ilis tended to offer evidence from the Qur’an and the Tradition to substantiate their denominational and political claims. Thus, they turned to esoteric interpretations (ta’wīl) of the religion and came to be dubbed “Bāṭiniyya” (advocates of inner esoteric interpretations) as a result of their excessive deployment of such interpretations.
Keywords: Islamic sects, Isma‘ili denomination, Bāṭiniyya, Period of Concealment, Fatimids -
نشریه هفت آسمان، پیاپی 47 (پاییز 1389)، صص 79 -104برای تحلیل جریان های فرقه ای در طول تاریخ اسلام باید زمینه ها و موارد نخستین آن را فهمید تا خلا تاریخی بر پژوهش راه نبندد. هرچند غالب پژوهشگران شکل گیری رسمی و تمایز فرقه های اسلامی به ویژه از نوع سیاسی را از زمان قتل عثمان می دانند، ولی برای شناخت این مهم باید به زمینه های فکری و حوادث و جریان های تاریخی قبل از آن نیز توجه کرد؛ چراکه جست وجو درباره علت پیدایی هر حادثه سیاسی و شناخت چگونگی و خاستگاه هر تفکری، بدون آگاهی از سلسله حوادث و جریانات قبلی آن نتیجه روشنی نخواهد داشت. این نوشتار پس از گزارش و بررسی برخی از ویژگی های عصر پیامبر(ص)، به مطالعه ویژگی ها و اختلافات سیاسی و فکری در عصر صحابه و تابعان و چگونگی ظهور و بروز فرقه های اسلامی و محورهای کلامی مورد اختلاف آنها می پردازد. پس از آن تاثیر اختلافات و تحولات سیاسی را بر فرقه گرایی بررسی می کند و در پایان نیز فهرستی از مهم ترین محورهای فکری اختلاف فرقه ها ارائه می کند. شاید در پرتو چنین مباحثی ارتباط سلسله وارحوادث فرهنگی و فکری و نیز مشابهت کشمکش های فکری پیشینیان و معاصران آشکارتر شود.کلید واژگان: دوران پیامبر, اختلافات مذهبی, فرقه های اسلامی, تاریخ صدر اسلامHaft Asman, Volume:12 Issue: 47, 2010, PP 79 -104In order to analyze the Islamic sectarian movements, one should first enquire into their backgrounds; and this may help to carry out a comprehensive research. The majority of the scholars are of opinion that sectarianism, especially the political one, began to develop from the time of Uthman's murder; however, the understanding of this important issue involves the consideration of the intellectual backgrounds and the historical events preceding Uthman. In fact, so long as one does not occupy one's self with the background events, one's enquiry into the causes of political events and the origins of thoughts is less likely to bear fruit. Having considered some of the characteristics of the age of the Prophet (PBUH), this writing first examines the characteristics of the age of the Prophet's companions and followers, its political and doctrinal controversies, the way in which the Islamic Sects developed, and the controversial theological issues; then, it proceeds to enquire into the extent to which the political controversy influences sectarianism; and finally, it provides a list of the most important objects of conflict among the sects. This study may help to shed light on the causal relationship among the intellectual events; it also may help to notice the similarity of the doctrinal conflicts between the past and present thinkers.Keywords: The age of the Prophet, religious conflicts, Islamic sects, the history of early Islam, companions
-
نزدیک به یک قرن است که مسئله تقریب مذاهب به یکی از محورهای گفت وگو در بین مصلحان، متفکران و نیز متعصبان مذاهب گوناگون اسلامی تبدیل شده است. بسیاری از متفکران و مصلحان مسلمان از سر دلسوزی و خردمندی، و البته عده ای نیز از سر مصالح سیاسی، شعار تقریب را سر داده اند، از آن سوی، مخالفت مخالفان تقریب نیز از سر اعتقاد و شور دینی است، گرچه گروهی اندک نیز از روی مصالح سیاسی بر طبل تفرقه می کوبند. می توان این اندیشه ها و آثار ناظر به تقریب را در چند جریان کلی تر دسته بندی کرد. این کار می تواند ما را در شناخت رویکردی که تقریب را ماندگار و پایدار می سازد یاری کند. این مقاله پس از گزارش اجمالی آثار نوشته شده درباره تقریب و دستهبندی آنها، به جریانشناسی تقریب میپردازد. برای این منظور نخست از ملاک یک جریان تقریبی سخن رفته است و آنگاه پنج جریان بدین ترتیب معرفی شده اند: 1. مخالفان تقریب، 2. وحدت سیاسی اجتماعی، 3. تاکید بر مشترکات و معذور دانستن یکدیگر در موارد اختلافی، 4. تفسیر خاص از مسئله امامت، و 5. تاکید بر مشترکات و بازنگری موارد اختلافی. در هر جریان، مهمترین آثار نوشته شده و شخصیتهای آن از میان شیعه و اهل سنت معرفی شده است.کلید واژگان: تقریب, جریان شناسی, دار التقریب, مجمع التقریب, مذاهب اسلامیThe problem of proximity among the Islamic sects has become a central issue among the Muslim thinkers and religionists for almost one century. A great many Muslim thinkers have called for proximity out of compassion and prudence, while some others have adopted such an attitude out of political expediency. On the other hand, the majority of the opponents of the proximity are religiously motivated; however, a small number of the opponents are politically motivated. Also, one can classify the thoughts and the works concerned with proximity into several general approaches. This may help us to adopt an approach which can make proximity enduring. Having reviewed the works on proximity, the present writing sets to work to study the movements associated with the proximity among the Islamic denominations. Thus, it first considers the criterion of a proximity-seeking movement, and then five approaches to proximity which are as follows: 1. opposition to proximity; 2. emphasis upon the social and political unity; 3. highlighting the shared characteristics and regarding the disagreements as excusable; 4. offering a particular interpretation of Imamate; 5. and, emphasis upon the common characteristics and the revision of the differences. The most important works and thinkers of every movement, whether Shiite or Sunni, are also taken into consideration.Keywords: proximity, study of movements, house of proximity, society for proximity, Islamic sects
-
با مطالعه تاریخ فرقه های اسلامی، می توان به این مطلب پی برد که همه آن فرقه ها در طول حیات فرهنگی و سیاسی خود با یکسری انشعابات روبه رو بوده اند. در این مقاله، به این مطلب پرداخته شده است که مذهب شیعه اثناعشری نیز همانند دیگر مذاهب اسلامی با انشعاباتی روبه رو بوده است. بیشتر آن گروه های انشعابی از جریان مهدویت، سوء استفاده نموده اند. یکی از موارد مهم آن انشعاب ها، فرقه واقفیه با ادعای مهدویت برای امام هفتم علیه السلام است. این جریان انحرافی در مدتی کوتاه، شبهاتی را در مساله مهدویت پدید آوردند. از جانب دیگر امام رضا علیه السلام و برخی یاران آن حضرت، برابر این گروه به مبارزه برخاسته، شبهات آنان را به گونه ای مناسب پاسخ دادند و از فتنه انگیزی آنان جلو گیری نمودند.
کلید واژگان: فرقه های اسلامی, شیعه اثناعشری, مهدویت, واقفه, امام رضا علیه السلامWith studying the history of Islamic sects, we can perceive that all those sects during their cultural and political life, have faced with a series of branches. In this article, this subject has been focused on, that the Shiite Isna Ashari (The Twelvers), also like other Islamic sects has faced with some branches too. A majority of those braches, have misused from the Mahdaviyyat movement. One of the important cases of those branches, is the Vaghefiyyeh sect with the claim of Mahadaviyyat for the seventh Imam (a.s.). This straying movement, in a short time, created some doubts. From another side, Imam Reza (a.s.) and some of his companions, stood in front of this group and answered the doubts in suitable ways and stopped them to cause sedition.Keywords: Islamic sects, Shiite Isna Ashari, Mahdaviyyat, Vaghefiyyeh, Imam Reza (a.s) -
در این گفتار ترجمه ی کتاب معروف گلدزیهر خاورشناس مجاری الاصل به نام گرایش های تفسیری قرآن در میان مسلمانان که ترجمه ی عربی آن به فارسی برگردانده شده است بررسی می شود نخست به برخی اشتباهات و سوء تعبیرها یا ترجمه های نارسا٬ اشاره شده و سپس متن کتاب که در شش بخش است به اجمال معرفی گردیده است که به ترتیب درباره ی تفاسیر صدر اسلام٬ تفاسی روایی٬ تفاسیر معتزله و اشعریان و اختلاف دیدگاه آنان٬ تفاسیر شیعه و تفاسیر مصلحان جدید چون عبده و سید جمال افغانی است. به برخی از برداشتهای غلط گلدزیهر و کوشش های فتنه انگیزانه و جدایی افکنانه ی وی نیز اشاره شده است و نظریات او درباره ی قرائات شاذøه که در کتب معتبر قرائات نیامده است نیز نقد شده است.
In this article, the Persian translation of Ignas Goldziher's famous book, entitled "Exegesis approaches to the Qur'an among MUSlims", converted from Arabic, has been examined. At first some mistakes, misinterpretation and vague phrazings, in the Arabic or Persian or both translations have been mentioned. Then a brief account of the book and its six sections have been introduced. These are accordingly: early Islamic commentaries, traditional exegeses, that of Mu'tazila and Asha'ira and their differences, Mystic ones, Shia exegeses and that of reformists such as 'Ahdu and Sayyid Djamal Afghani. Moreover, some of Goldziher's misunderstandings and his attempts to rise discordance among the Muslim sects hare been mentioned. His views on deviant recitation of Qur'an which have not been recorded in authoritative recitation books, have been criticized.
Keywords: exegesis, commentary, deviant recitation, Mysticism, Shi'a - distortion, Islamic sects, Ibn Abbas, Goldziher
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.