جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "معرفت بخشی" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «معرفت بخشی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
در بسیاری از آثار منطق دانان قدیم و جدید، دیده می شود که میان منطق و معرفت شناسی تمایز صریح و واضحی نمی نهند و همین سبب می شود که احکام یکی به دیگری سرایت می کند. در این مقاله، از میان منطق دانان معاصر در کشورمان، به دیدگاه های غلامرضا زکیانی و به ویژه مرتضی حاج حسینی خواهم پرداخت. غلامرضا زکیانی مدعی است که گزاره های متناقض هیچ نتیجه ای نمی دهند. نشان می دهم که این ادعا در واقع خلط منطق و معرفت شناسی است. هم چنین، مرتضی حاج حسینی در دو ویراست کتاب خویش «طرحی نو از اصول و مبانی منطق»، دست به کار تدوین نظام های منطقی غیر استانداردی شده و به گمان من، احکام معرفت شناختی را بر منطق تحمیل کرده است. برخی از مبانی نظری آشکار و پنهان نظام های منطقی او این ها است: 1. تناقض فقط مستلزم تناقض است؛ 2. قضیه منطقی فقط از قضیه منطقی به دست می آید؛ 3. به تناقض نمی توان معرفت داشت؛ 4. معرفت به قضایا مستقل از معرفت به گزاره های دیگر است؛ 5. قضیه منطقی اشرف قضایا است و چون نتیجه تابع اخس مقدمات است قضیه منطقی نمی تواند از دیگر گزاره ها نتیجه شود؛ 4. تناقض اخس گزاره ها است و چون نتیجه تابع اخس مقدمات است مقدمات متناقض فقط نتیجه متناقض می توانند بدهند. در این مقاله، نشان می دهم که این مبانی نظری همگی ریشه های معرفت شناختی دارند و هیچ کدام به منطق مربوط نمی شوند.کلید واژگان: منطق کلاسیک, منطق ناکلاسیک, معرفت شناسی, معرفت بخشیIn many works of ancient and contemporary logicians, there is no clear distinction between logic and epistemology, and this causes them to mix up the rules of one with the other. In this paper, I will deal with Gholamreza Zakyani and specially Mortaza Hajhosseini, among contemporary thinkers in Iran. Gholamreza Zakyani claims that contradictory propositions do not yield any results. In this article, we show that this claim is actually a confusion between logic and epistemology. On the other hand, Mortaza Hajhosseini has developed non-standard logical systems based on specific philosophical foundations in the second edition of his book Two Non-Classical Logic Systems, A New Outlook on Elements of Logic. In our opinion, he imposes epistemic principles on logic. Some of the explicit or implicit theoretical foundations of his logical systems are: 1. Contradiction only entails contradiction. 2. A logical theorem only comes from a logical theorem. 3. Knowledge cannot be had of a contradiction. 4. Knowledge of theorems is independent of knowledge of other propositions. 5. Logical theorems are the most superior propositions and since the result depends on the inferior premises, a logical theorem cannot be inferred from other propositions. 4. The contradiction is the most inferior proposition and since the result depends on the inferior premises, contradictory premises can yield only a contradictory result.Keywords: Classical Logic, non-classical logic, Epistemology, informative
-
فصلنامه قبسات، پیاپی 102 (زمستان 1400)، صص 155 -184
مسئله معناداری گزاره های دینی مورد توجه متفکران دینی و حتی دین داران است. برخی فیلسوفان دین بر بی معنایی گزاره های دینی تاکید دارند؛ در حالی که عده ای گزاره های دینی را معنادار می دانند. ویتگنشتاین متقدم گزاره های دینی را فاقد معنا قلمداد کرد؛ اما در فلسفه متاخر به معناداری گزاره های دینی به روش خاصی پرداخته است. بر این اساس گزاره های دینی فقط در حوزه خاص و توسط کاربران همان محدوده معنادار تلقی می شوند. از منظر طباطبایی گزارههای دینی دارای خصوصیاتی است که برای عموم مردم معنادار و معرفت بخش است؛ از این رو روش ویتگنشتاین در توصیف معناداری گزاره های دینی با نگرش طباطبایی متفاوت است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی به دو پرسش اصلی درباره موضوع پاسخ می دهد: از منظر ویتگنشتاین و طباطبایی گزاره های دینی با چه معیاری معنادار محسوب می شود؟ با مقایسه نظرات دو فیلسوف به چه نتایجی دست خواهیم یافت؟ از این رو پس از بررسی نظرات دو فیلسوف در باب معناداری گزاره های دینی، به مقایسه نظرات آنها پرداخته و نتایج آن بیان می شود. در پایان برخی نظرات ویتگنشتاین را در باب معناداری گزاره های دینی نقد می کنیم.
کلید واژگان: گزاره های دینی, معناداری, معرفت بخشی, طباطبایی, ویتگنشتاینQabasat, Volume:26 Issue: 102, 2022, PP 155 -184Comparison of the views of Wittgenstein and Allameh Tabatabai on the meaningful of religious propositions The meaning of religious propositions is considered by religious thinkers and even devout. Some philosophers of religion emphasize the meaninglessness of religious propositions; While some consider religious propositions meaningful. The early Wittgenstein considered religious propositions meaningless; But in his later philosophy, he has dealt with the issue of the meaning of religious propositions in a special way. Accordingly, religious propositions are considered meaningful only in a particular field and by users in the same field. From Tabatabai's point of view, religious propositions have characteristics that are meaningful and knowledgeable for the general public; Hence, Wittgenstein's method in describing the meaning of religious propositions is different from Tabatabai's attitude. This article answers the two main questions on the subject in a descriptive-analytical method From the point of view of Wittgenstein and Tabatabai, what is criterion the meaningful of religious propositions? What results will we achieve by comparing the thought of the two philosophers? Therefore, after examining the views of two philosophers on the meaningful of religious propositions, their views are compared and the results are stated. Finally, some of Wittgenstein's views on the meaningful of religious propositions are criticized.
Keywords: Religious propositions, meaningful, Epistemology, Tabatabai, Wittgenstein -
پرسش از تاریخ مندی گزاره های دینی و ارتباط آن با زبان قرآن، بویژه در آیات فقهی با نظر به دغدغه های دینی دینداران اهمیت زیادی دارد. در این زمینه می توان به مساله معناداری، معرفت بخشی و تاریخ مندی یا فراتاریخی بودن آیات فقهی قرآن توجه داشت. تحقیق در آیات فقهی قرآن نشان دهنده واقع نمایی، معناداری، معرفت بخشی و جهان شمولی آنهاست و اینکه شارع مقدس عمدتا ترکیبی از زبان عام و خاص را برای بیان احکام شرع بیان داشته و مصالح و مفاسد دینداران و سعادت دنیوی و اخروی آنها را هم لحاظ کرده است. تنوع آیات فقهی قرآن در ابعاد عبادی، غیرعبادی و فردی و اجتماعی و ضرورت توجه به واقعیت ها و مقتضیات زمان نزول و ادوار بعدی، موجب گردیده تا عمده آیات فقهی قرآن دارای دلالت فراتاریخی باشند، اگرچه تعداد اندکی هم صرفا ناظر به واقعیت های جامعه عرب 14 قرن پیش هستند که تاریخی بودن صفت آنهاست. با این وجود روح حاکم بر همه آیات فقهی قرآن در پیوند با دیگر آیات این کتاب الهی، مناسبت با واقعیت های جامعه مومنان و دلالت های فراتاریخی و فرامکانی آنهاست که همین مهم موجب تاثیرگذاری پاینده قرآن در زمان های بعدی است.
کلید واژگان: قرآن, آیات فقهی, معناداری, معرفت بخشی, تاریخ مندیThe question concerning historicity of religious prepositions and their relations to the language of the Quran, especially in jurisprudential verses has more significant with regarding religious concerns of believers. In this case, we can pay attention to the meaningfulness, giving realistic and epistemic virtues, and historicity or metahistoricity of its juriprudential verses. Investigating in juriprudential verses of the Quran shows its epistemic, realistic and meaningfulness virtues, and that God has used a mixture of special and ordinary language for introducing legal lews, and has considered believers’ mundane and hearafter happiness, benefits and curruptions. Plurality of juriprudential verses of the Quran into worship and non-worship, individual and social dimensions, and the necessity of paying attention to the facts and requirements of the time of descending and next ages, has been led that most juriprudential verses of the Quran have metahistorical implications, although there are a little of its verses that were related to the facts of Arab society of 14 centuries ago that shows their historicity. Meantime, universal virtues of most juriprudential verses of the Quran in linking to other verses, and their compatibility with the facts of believers’s society, shows metahistoricity and meaningfulness that are led to global effectiveness of the Quran in next ages.
Keywords: The Quran, Juriprudential verses, Meaninfulness, Epistemic Virtues, Historicity -
مسئله «ادراک» همواره یکی از مباحث مهم فلسفی از روزگار باستان تا به امروز بوده است. فیلسوفان یونان باستان بویژه افلاطون و ارسطو، بطور مبسوطی درباره ادراک ابزار و شرایط آن سخن گفته اند. در این میان، ارسطو با تدوین دو رساله درباره نفس و حاس و محسوس به تبیین ادراک ظاهری و باطنی نفس پرداخته است. در میان قوای ادراکی حیوان و انسان، ادراک حسی از جایگاه ویژه یی برخوردار است زیرا نخستین مواجهه ما با عالم خارج بوسیله این حواس صورت میگیرد. ارسطو برای تبیین ادراک حسی از قوای ظاهری نفس (لامسه، باصره، ذایقه، سامعه و شامه) و معرفت بخش بودن داده های آنها سخن میگوید. وی معتقد است ادراک حسی باید با عقل در هم تنیده شود تا برای ما معرفت بخش باشد. فیلسوفان مسلمان نیز به بحث از ادراک حسی پرداخته اند و عمده مباحث آنها همان نظریاتی است که ارسطو بیان کرده است. ملاصدرا با مطرح کردن انشایی بودن صور توسط نفس، از دیدگاه ارسطویی فاصله گرفت و توانست طرحی نو را در علم النفس فلسفی دراندازد. در این مقاله به بررسی و مقایسه رویکرد ارسطو و ملاصدرا به مسئله ادراک حسی میپردازیم. بدین منظور، ابتدا از تعریف نفس و قوای آن بحث میکنیم و سپس قوای ظاهری را از دیدگاه هر دو فیلسوف مورد بررسی قرار خواهیم داد. در پایان نیز به بحث مهم معرفت بخشی ادراک حسی میپردازیم.
کلید واژگان: ادراک حسی, عقل, نفس, قوای ظاهری, معرفت بخشی, ارسطو, ملاصدراThe Problem of perception has always been an important philosophical issue since ancient times. Ancient Greek philosophers, particularly Plato and Aristotle, extensively discussed the tools and conditions of perception. Aristotle, for example, explained the external and internal perception of the soul in his two treatises of On the Soul and On Sense and Sensibilia. Among the perceptive faculties of human beings and animals, sense perception holds a particular station. This is because one’s first encounter with the external world happens through this faculty. In order to clarify sense perception, he refers to and discusses the external faculties of the soul (touch, sight, taste, hearing, and smell) and the informative data they provide. He believes that sense perception must be intertwined with the intellect in order to result in knowledge. Muslim philosophers have also discussed sense perception and most of their views are similar to those of Aristotle. Through propounding the soul’s creation of forms, Mullā Ṣadrā distanced himself from Aristotle and managed to introduce a new theory in philosophical psychology. In this paper, the author examines and compares Aristotle’s and Mullā Ṣadrā’s approaches to the problem of sense perception. In doing so, he firstly defines the soul and its faculties and, then, investigates external faculties in the views of both philosophers. Finally, he deals with the important discussion of the epistemological aspect of sense perception.
Keywords: sense perception, intellect, soul, external faculties, knowledge provision, Aristotle, Mullā Ṣadrā -
از دیدگاه پل تیلیش، زبان انسان برای سخن گفتن از اعیان و وقایع عادی زندگی او مناسب است و به هیچ وجه نمی توان چنین زبانی را برای سخن گفتن از خدای «متعالی» و «به کلی دیگر» به کار گرفت. غایت قصوا یا دلبستگی واپسین جز با زبان نمادین بیان شدنی نیست و نمادهای دینی تنها در موقعیت سخن از خدا و بازنمایی بنیان غایی هستی، معنای نمادین دارند. محمد غزالی نیز قائل است که معرفت به عالم علوی جز از طریق نمادهای عالم سفلی محال خواهد بود. نمادگرایی او ناظر به کل عالم ملک و شهادت است. هر دو شخصیت بر درک شایسته نمادهای دینی از طریق پیوند قلبی و علم حضوری تاکید دارند. اما نزد تیلیش این ادراک، تنها زمینه مواجهه بهتر با خدا را فراهم می کند و فاقد حیثیت واقع نمایی و معرفت بخشی است؛ در حالی که غزالی نمادها را واجد چنین حیثیتی می داند.کلید واژگان: امر ناشناختنی, بازنمایی, روح معنا, معرفت بخشی, نماد دینیfrom the perspective of Paul Tillich, human language is suitable to speak of concrete entities and his normal events of life and it is impossible to such language is used to speak of God "transcendental" and "wholly other". Ultimate concern but with symbolic language is not to express and religious symbols only in the position of speaking of God and the representation of the ultimate foundation of existing are symbolic meaning. Mohammad Ghazali also says that the knowledge of the world of sublimity except through the symbols of the terrestrial world is impossible. his symbolism to provide for the entire visible and sensible world. Both the character emphasize proper understanding of religious symbols of heart union and intuitive knowledge . But with Tillich , it's only field better confrontation with God , lacks the dignity of realism and cognitive , while Ghazali qualified for the symbols such dignity.Keywords: religious symbol, representation, cognitive, the unknowable, spirit of meaning
-
به نظر ویتگنشتاین باور دینی استفاده از یک تصویر است، تعهدی راسخ و تزلزل ناپذیری که کل زندگی را نظم و نسق بخشیده است و مبتنی بر شواهد و دلایل نیست از این رو نه از جانب علم و فلسفه مددی می یابد و نه هرگز گزندی می بیند. پژوهش حاضر ضمن بررسی دیدگاه ویتگنشتاین متاخر در ارتباط با گفتارهای دینی نتیجه می گیرد که رویکرد ویتگنشتاین برای مقولات دینی هر چند نوعی معناداری فراهم می سازد، اما عدم واقعیت آن را نیز توجیه می کند. ناواقع گرایی در دین حتی امروزه پیروان خاصی در بین روحانیون مسیحی از جمله دان کیوپیت پیدا کرده است که این موضوع خود با فضای حاکم بر جوامع دینی فرسنگ ها فاصله دارد. همچنین این نگرش با واقعیت های موجود در مجامع علمی و دینی که اساسا دین را مجموعه تصاویری از واقعیت دانسته که می توانند صادق باشند یا نباشند، منطبق نمی باشد. به نظر ویتگنشتاین اظهارات دینی و الهیاتی شواهدی هستند که ارجاع به واقعیت عینی در مورد آنها صدق نمی کند. این اظهارات تصاویری دینی و الهیاتی فراهم می کنند که اهمیت آنها در این نیست که درباره چیزی باشند یا از چیزی بگویند، بلکه در این است که در زندگی دینی نقش موثر ایفا کنند.کلید واژگان: ویتگنشتاین, بازی های زبانی, زبان دین, گزاره های دینی, معرفت بخشیIn Wittgensteins view, religious beliefs use an image; they are commitments which are unshakably everlasting and have the potentiality to give order to whole life. It is hardly based on evidence. Accordingly, they neither receive any assistance from science or philosophy nor receive any damage from them. Nowadays you may observe priests including Don Cupitt who are not realists. This observations stands in sharp contrast with what is held in religious societies. They even contradict with scientific and religious realities which hold religion as a set of images of reality. As Wittgenstein argues to be the case, religious propositions are pieces of evidence about which objective realities are not taken to be very true. These statements are not supposed to refer to anything, rather they are assumed to play a significant role in human religious life.Keywords: Wittgenstein, language of religion, language games, religious propositions
-
واقع گرایی و معرفت بخشی گزاره های متافیزیکی، دینی و اخلاقی از مسائل چالش برانگیز میان پوزیتیویست ها و دین باوران در چند دهه اخیر است. مناقشه در صدق این سنخ قضایا به فلسفه علم پوزیتیویستی ارجاع میشود که مناط اثبات هر نوع واقع را وابسته به تحقیق تجربی نمود. واقع چیست؟ واقع گرایی چیست و پارادایم های آن کدام است؟ منطق و مناط اثبات صدق گزاره های گوناگون چیست؟ در این مقال ضمن بیان مفهوم واقع گرایی، یعنی اذعان به واقعیت های مستقل از فاعل شناسا واشاره به پارادایم های واقع گرایی، واقع گرایی انتقادی نقد می شود و از واقع گرایی خاص، یعنی دیدگاهی که متعلق شناخت را غیر از فاعل شناسا دانسته، سهم عین و ذهن را به تناسب در معرفت ملحوظ داشته، بر جامعیت مبادی معرفتی اذعان و علم را بر اساس سنجهپذیری به قطعی و معتبر تقسیم کرده و بر کمالپذیری معرفت انسان باور دارد، حمایت میشود. آنگاه با اشاره به تنوع گزاره ها و تکیه بر مفهوم واقع- در هر مورد به تناسب خود- و همین طور تبیین معیار صدق و فلسفه علم مبتنی بر تطابق گزاره با واقع یا خارج و نظر به اینکه هر نوع گزاره متضمن نوعی خاص از واقعیت است، این رویکرد تایید میشود که «هر نوع واقعیتی منطق خاص خود» و «شرایط صدق» مناسب خود را دارد و نمی توان منطق اثبات گزاره های تجربی را بر تمامی گزاره ها تعمیم داد. بر اساس معیار فوق، روش تحقیق در «گزاره های دینی» و اثبات صدق آنها نیز به حسب نوع گزاره معلوم میشود.کلید واژگان: واقع, واقع گرایی, واقع ناگرایی, واقع گرایی انتقادی, معرفت بخشی, گزاره, تحقیق پذیری, اثبات, صدقOne of the challenging discussions among the positivists and religious believers in recent decades is the realism and cognitivity of metaphysical, religious and ethical propositions. The truth of this kind of propositions is referred to the philosophy of positivistic science which associated the proof of any reality with experiential research (Here the general meaning of research is meant not the special meaning and is the opposite of proving or falsifying).
What is reality? What is realism and what are its paradigms? What is the logic and criterion to prove the truth of different propositions? Explaining the concept of realism, i.e. to admit the realities which are independent of subject, and mentioning the paradigms of realism in this article, I will criticize extreme realism and will defend particular realism which differentiates between the subject of understanding and the subject, realizes the share of the subject and the object in knowledge proportionately, accepts the comprehensiveness of cognitive bases, divides knowledge to "definite" and "valid" cases given they are evaluable, and believes the perfectability of human's knowledge.
Then I will approve this approach that "any kind of reality has its special logic" and its appropriate "truth condition" and the logic of proving experiential propositions may not be generalized to all propositions, pointing the diversity of propositions and stressing on the concept of reality (considered in each case) and also explaining the criterion of truth and the philosophy of science based on the correspondence of propositions with reality or the outside world, and also considering that any kind of proposition includes a special kind of reality.Keywords: Reality, Realism, Non-realism, Critical Realism, Cognitivity, Proposition, Being researchable, Proof, Truth -
این پژوهش نظریه «زبان رویایی قرآن» را بررسی و نقد کرده است. پیش از هر چیز عناصر اصلی و مبانی نظریه مذکور و نیز ادله آن را بهروشنی و اختصار تبیین نموده، آنگاه به بررسی، نقد و بیان تهافتها و اشکالات آن همت گماشته است. دیدگاه مذکور با اتخاذ مبناهایی چون تاثیرپذیری قرآن از فرهنگ عصر نزول- و به عبارت دیگر زبان قوم- و طرح ادلهای مانند منقولات و ماثورات تاریخی، ساختار و متن قرآن و وجود تناقض در آیات، کوشیده است زبان قرآن را «زبان رویا» و فهم آن را نیازمند تعبیر و خوابگزاری معرفی نماید. از واکاوی آن مبانی و بررسی این ادله به دست میآید که اندیشه «زبان رویا» رویایی بیش نیست و قرآن هرگز زبان خواب را بر نمیتابد. تحقیق حاضر بر شیوه تحلیلی توصیفی و استفاده از منابع مکتوب سامان یافته است.کلید واژگان: زبان قرآن, زبان رویا, فرهنگ عصر نزول, پدیدار شناسی, معرفت بخشیThis writing will investigate and criticize the theory of "Quran's dreamy language". The main parameters and the bases of this theory and its reasons are first clearly and briefly explained and then it is investigated, criticized and its flaws and problems are explained. Choosing bases such are affectability of Quran from the culture of the time of Quran's descent or in other words the language of that nation - and posing reasons such as historical narrations, the structure and the text of the Holy Quran and the existence of some contradictions in the Holy Quran, this theory has tried to introduce Quran's language as "the language of dreams" and associate its understanding with the knowledge of dream interpretation. Investigating those bases and these reasons shows that the idea of "language of dreams" is not more than a dream and that the language of the Holy Quran cannot be the language of dreams. The present research uses the method of descriptive analysis and uses written sources.Keywords: The language of Qurnan, The language of dream, The culture of the time of descent, Phenomenology, Cognitivity
-
سازوکار گفتاری قرآن و دلالت های زبانی آن همواره از بحث های پرجاذبه و چالش برانگیز در میان مفسران از یک سو، و متکلمان و سایر دین پژوهان از سوی دیگر بوده است. این بحث واجد مباحث مهمی است؛ از جمله اینکه آیا جملات و گزاره های قرآن همه ناظر به حقیقت است؟ اگر برخی تعابیر قرآنی مجازگونه، نمادین و تمثیلی است، آیا این مجازها تحویل پذیر به واقع و حقیقت است، یا خیر؟ در پاسخ به این پرسش ها، به ویژه در حوزه داستان های قرآنی، دو رویکرد عمده وجود دارد: دسته اول دیدگاه های غیرواقع گراست که تفاسیر و برداشت هایی را از قصه های قرآنی ارائه می نماید مبنی بر اینکه این داستان ها را از محتوای واقعی، که مدلول ظاهری الفاظ و کلمات آنهاست، تهی می نماید. دسته دوم شامل آرائی است که مضامین داستان های قرآن را حاکی از حوادث و رویدادهای رخ داده می داند.
در این نوشتار با روش تحلیلی توصیفی، در ذیل دسته اول، پنج دیدگاه و در ذیل دسته دوم، دو دیدگاه بررسی و نقد شده است.
کلید واژگان: داستان, تفسیر, تاویل, تمثیل, کارکردگرایی, معرفت بخشیMarifat, Volume:21 Issue: 7, 2012, PP 17 -31The mechanism of Qur’an language and its linguistic implications is among the questions which have been a source of interest and challenge to interpreters, theologians, and other researchers of religion. Among the questions that arise here are: Can we say that all Qur’anic verses and propositions are statement of facts? Is it possible to change the metaphorsin some of the Quranic figurative, symbolic, and allegorical phrases into facts and reality or not? In response to these questions, especially in as far as Quranic stories are concerned two main approaches are presented. The first includes unrealistic views and provides some interpretations and ideas of the Quranic stories which empty out the real content of these stories which constitute the external significance of the words of these stories. The second approach includes some views that consider the content of Quranic stories as something connected with past events and occurrences.Using an analytical- descriptive method, the present paper sheds light on and criticizes five views about the first approach and two views about the second approach.Keywords: story, interpretation, esoteric commentary, allegory, functionalism, cognitive -
Despite the prevalent opinion that the question of religious language and proposition's meaning has manifested in the beginning of the twenty century; an inquiry in outlooks of thinkers who dispute this subject indicates that this problem is one of the most influential approaches in the history of religious-philosophical thoughts.From the negative theology to the last paradigm, i. e. of Alston's functionalism, many approaches have been introduced. In a macro classification, we may confront with six methods in religious language: three classic methods and three modern ones. Which one of these approaches would include Hegel’s philosophy of religion?The main questions of this essay are:1-Is the problem of religious language meaning considered as the main question in Hegelian philosophy?2-Which approach has been disposed by Hegel in religious domain?3-Supposing meaning for religious language in Hegel, whether religious statements are knowledgeable?4-Despite classifying religion in three types in Hegel philosophy and his concentration on the content and absolute truth in Christianity; could it be possible to consider meaning for religious language in Hegel's thoughts?5-Is there any resemblance between representation (Vorstellung) theory of Hegel and analogical theology of Aquinas specifically in proportional allegory?The main hypothesis of this article is that Hegel considers meaning and knowledge for religious language and we may speak about religion and ultimate (Transcendent) being by human language in meaningful way.
-
یکی از مسائلی که در حوزه دین شناسی در قرون اخیر در غرب مطرح شده، دین و زبان مربوط به آن است. معناشناسی صفات الهی، مشکل تعارض علم و دین، پیدایش مکاتب فلسفی معارض چون پوزیتیویسم و پوزیتیویسم منطقی از عواملی است که بحث زبان دین را در میان فلاسفه و متکلمان مطرح کرد. معرفت بخشی در گزاره های دینی از چالش های شایان توجه دین پژوهی معاصر در زبان دین است و از پرسش معناداری یا بی معنایی و نگرش های پوزیتیویسمی اهمیت فزون تری دارد. در این باب، ویتگنشتاین در دو مرحله از حیات فلسفی خود دو رای کاملا متفاوت را ابراز نموده است. در تلقی نخست، یعنی نظریه تصویری معنا، زبان، تصویری از واقعیت امور است. وی در دیدگاه دوم، یعنی نظریه کاربردی معنا، بازی های زبانی را مطرح کرد. مقاله حاضر ضمن تبیین نظریه بازی های زبانی با مراجعه به منابع اصلی، به نقد آن میپردازد.
کلید واژگان: معرفت بخشی, بازی های زبانی, نظریه تصویری, زبان دین, ویتگنشتاین متاخرThe topics of "religion" and "its language" had been one of the main issues that in recent centuries raised in the field of religious studies in the west.The semantics of divine attributes, wrangle of science and religion, and emersion of philosophical schools like positivism and logical positivism, should to be mention as factors raising the topic of the language of religion among philosophers and theologians.One of the remarkable challenges of contemporary study of religion concerning language of religion is intelligibility of religious propositions; and it is more important than question of meaningfulness or meaninglessness and positivistic attitudes. Wittgenstein presented in this respect two different views in two stages of his philosophical life. In his first conception, i.e. "pictorial theory of meaning", language is considered as picture of fact; while in his second and later view, i.e. "usage theory of meaning", he presented the "theory of language games".This article is going to beside Explanation of theory of language games; give a critical analysis according to primary sources. -
گزاره های قرآنی و معناداری و معرفت بخشیاین مقال با رویکرد نظری و با جست وجوی در متون و گزاره های دینی، به طرح این بحث می پردازد که آیا گزاره های دینی دارای معنا هستند یا نه؟ در صورت معناداری، آیا معرفت بخش نیز هستند یا نه؟ هدف از این نوشتار این است که مسئله معناداری و معرفت بخشی در مورد گزاره های دینی و قرآنی را اثبات نماید؛ این مسئله منکران و طرف دارانی دارد. اثبات گرایان از جمله منکرانند که ملاک معناداری را معیار تجربه پذیری قلمداد می کنند. طبعا بر این اساس، نباید گزاره های دینی معنادار و یا معرفت بخش باشند. به کارگیری روش کارکردگرایانه در زبان دین، نظریه نمادین و نظریه بازی زبانی ویتگنشتاین، نیز نافی معناداری و معرفت بخشی گزاره های دینی اند. از جمله نظریات موافقان معناداری و معرفت بخشی گزاره های دینی، نظریه تمثیلی آکوئیناس و نظریه سلبی افلاطون می باشد. به نظر می رسد نظریه مشترک معنوی ملاصدرا در این زمینه قابل پذیرش باشد.
کلید واژگان: قرآن, معناداری, معرفت بخشی, گزاره های دینی, زبان دین, گزاره های قرآنی, واقع نمایی
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.