به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "نام ها" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"

تکرار جستجوی کلیدواژه «نام ها» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • زهرا میقانی*
    امانوئل لویناس سنت فلسفی غرب را تاریخ حذف غیریت مطلق تعریف می کند. حذف غیریت سبب شده هستی به صرف تابعی از اندیشه فروکاسته شود و از آن تمامیتی سر برآورد که مستعد استبداد و درخودماندگی است. این پژوهش بر آن است که نشان دهد دیدگاه انتقادی لویناس راه برون رفت از این انسداد هستی شناسانه را در نگاه ویژه یهودی به زبان می یابد و سپس قصد دارد تحلیلی زبان شناسانه از صورت بندی انتقادی این فیلسوف یهودی ارائه دهد. لویناس به پشتوانه نام گرایی یهودی یادآور می شود که زبان لوگوسی تک ساحتی و صرف گزاره هایی اخباری (هست ها) نیست. نام یادآور ساحت ندایی و امری زبان و حافظ تکینگی در برابر تمامیت است، زیرا تنها در خطاب است که دیگری بیرون از شرایط شناخت انسانی باقی می ماند. لویناس نشان می دهد که وحی یهودی نیز در ساحت ندایی و امری سیر می کند، چرا که وحی در این سنت دانشی مضمونی درباره خدا نیست، بلکه سخن گفتن خدا با انسان و رابطه دو غیریت است. رابطه خدا و انسان نیز تنها در نام خدا، به مثابه فرمان اخلاقی (بایدها) و پیروی انسان از آن، ممکن می شود. بدین سان نام خدا غیریتی می شود که در این همانی هستی شناسانه گسست ایجاد می کند.
    کلید واژگان: امانوئل لویناس, این همانی, غیریت, زبان, نام خدا, امر اخلاقی
    Zahra Miqani *
    In the thought of Emmanuel Levinas, the philosophical tradition of the West is the history of elimination of absolute alterity. In this context, being is subordinated to thought through thematization, or the same and the other are totalized in a neutral impersonal being, which in any case is disposed to tyranny and self-immanence. In this research, we are trying to show that Levinas's critical view is formulated on linguistic analysis, and his suggestion to break up the ontological totality is based on a Jewish approach to language. Using Jewish nominalistic ideas, Levinas points out language is not one-dimensional logos including mere indicative statements. Name is the representative of the vocative dimension of language and it resists totalization. It is only in the speech that the other remains outside the conditions of human knowledge. Since in the Jewish tradition the Torah is considered as the names of God, Levinas shows that the Jewish revelation is understood in the vocative and imperative realm of language. Revelation is not a knowledge about God, but God's speaking with man and a relationship between two individuals. In this sense, God's names are moral commands (musts) from beyond existence that break up the ontological identity and make space for alterity.
    Keywords: Emmanuel Levinas, Identity, Alterity, Language, Name Of God, Ethical Command
  • زینب فیضی، حسین مهتدی*، سید حیدر فرع شیرازی

    قرآن کریم با ابزار استعاره مفهومی مفاهیم نامحسوس امور غیبی مانند مفهوم فرامادی حیات آخرت را با زبانی ملموس در قالب مفاهیم تجربی به بشریت عرضه کرده است. مطالعه استعاره های مفهومی قرآن در چارچوب زبان شناسی شناختی علاوه بر اینکه روشی برای فهم مفاهیم غیبی قرآنی مانند «آخرت» در سیمای مفاهیم تجربه شده مانند «مسابقه» است روشی نیز برای رسیدن به لایه های معنایی عمیق تر آیات مورد بحث درباره مفهوم ماورایی آخرت محسوب می شود و تداعی مفهوم ناملموس آخرت در ذهن در تصویر شفاف مسابقه دریچه ای دیگر از معارف درهم تنیده قرآنی را بر روی مخاطبان سعادت جو که به دنبال شناخت محسوس تر سرای ابدی هستند می گشاید. پژوهش حاضر علاوه بر این که با رویکرد توصیفی_تحلیلی و بر اساس نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسن به مفهوم سازی «آخرت» به عنوان حوزه مقصد در ساختار مفهوم شناخته شده «مسابقه» به عنوان حوزه مبدا می پردازد؛ به صورت کمی و در قالب نمودار نگاشت این استعاره مفهومی را نیز ترسیم می نماید. از مهم ترین یافته های پژوهش استنباط نام نگاشت «آخرت مسابقه است» با تحلیل کانون های استعاری آیات موید این استعاره در قرآن کریم و شناسایی تناظرهای نظام مند میان حوزه ناشناخته «آخرت» و حوزه عینی و شناخته شده «مسابقه» می باشد؛ این نام نگاشت از الگوهای استعاری بسیار خلاقانه برای تصویرسازی حیات وصف ناپذیر آخرت می باشد.

    کلید واژگان: استعاره مفهومی, نام نگاشت, قرآن کریم, حیات آخرت, مسابقه
    Zainab Faizi, Hossein Mohtadi*, Sayyed Haydar Fareh Shirazi
    Introduction

    Using conceptual metaphors, the Koran employs a tangible and perceptible language to make such intangible and imperceptible concepts as the Hereafter perceptible for the human being; thus, it is pivotal to use these metaphors to better perceive the Koranic concepts. A review of Koranic conceptual metaphors in a cognitive linguistic context not only provides a way to perceive the imperceptible concepts of the Koran like “the Hereafter” in a very context of experienced concepts such as “competition”, but is also a way to get into the deeper semantic layers of the supernatural concept of the Hereafter; as the association of the intangible concept of the Hereafter in mind in the form of a transparent image of a competition opens another window of intertwined Koranic knowledge for the happiness-seeking humans who aspire for a more perceptible understanding of the eternal world.

    Methodology

    The research is basically descriptive-analytical and based on library sources. This research builds on the cognitive semantics approach and employs the conceptual metaphor proposed by Lakoff and Johnson. The researcher reviews and examines the Koranic texts to extract evidence of the concept of “the Hereafter is a competition” and relevant examples, and cites the Arabic texts of the verses to analyze the conceptual metaphor and infer the relevant appellation. All the verses that were inferred to include the appellations related to the Hereafter were gathered. Those verses which did not contain a metaphorical concept were removed, whereas the ones that somehow described the appellation of “the Hereafter is a competition” and involved a metaphorical context were taken as samples. It should be stated that the data analysis method was not only based on a cognitive-descriptive context of metaphor, as suggested by Lakoff and Johnson, but also quantitatively examined in the form of diagrams the conceptual metaphors by identifying and analyzing the systematic correspondence of the Origin and Destination.

    Findings

    The appellation “the Hereafter is a competition” reveals a number of systematic correspondences between components of two realms of origin and destination which helps us outline a diagram of the origin realm over the destination realm. Some of these appellations include the following : Apostles correspond to competition instructors; human conducts correspond to the action in the competition; sealing on the mouth of the protesters (evil-doers) and the testimony of the limbs correspond to the end of the opportunity to protest; the Heavens corresponds to the reward of the winners; reception of the record of deeds by the right or left hands corresponds to the announcement of the results and meeting with God corresponds to the finish line.

    Conclusion

    The research found that the identification of systematic correspondence between the concept of the Hereafter and the clear concept of the competition reveals a large number of tangible dimensions of the transcendental life after death. This is also feasible by resorting to delving into the deep layers of the Koran. The association of the unknown concept of the Hereafter in the competitive context establishes a stiff and critical competition in the material human mind by which he can change his mundane lifestyles and gain knowledge of the events after death, add to his decent deeds and learn major skills in the preliminary stage of the world to become victorious in the long and breathtaking competition that is to be held in the Hereafter.

    Keywords: conceptual metaphor, appellation, Koran, the Hereafter
  • مهران نجفی*، عبدالرسول کشفی

    ادوارد جاناتان لو (Lowe, Edward Jonathan) که یکی از فیلسوفان بریتانیایی عصر حاضر است که تحقیقات گسترده ای روی کلی ها انجام داده است. وی دیدگاه های نام گرایی، شباهت انگاری، تروپیزم و نظریه کلاف را مورد نقد قرار می دهد و در مقابل واقع گرایی را مبنای خوبی برای توجیه پدیده های جهان و قانون طبیعت می داند. از نظر لو کلی ها در عین وابستگی به افرادشان، اموری انتزاعی هستند، یعنی به قلمرو خارج از زمان و مکان تعلق دارند. از نگاه وی همراهی کلی با مصادیقش در زمان و مکان، مستلزم توالی فاسدی مانند اتصاف امر واحد به صفات متضاد است، لذا کلی ها نباید در زمان و مکان حضور داشته باشند. نگارندگان این مقاله، جاناتان لو را در تبیین نحوه وجود کلی ها و جایگاه آن ها ناموفق می دانند. هرچند که او می کوشد از طرفی با نام گرایی و از سوی دیگر با مثل افلاطونی مخالفت ورزد اما انتزاعی دانستن کلی ها مستلزم یکی از این دو نظریه است. نگارندگان بر این باورند که امور کلی در ضمن زمان و مکان افراد حاضر هستند و اشکال هایی که متوجه حضور کلی ها در زمان و مکان است، ناشی از خلط احکام جزیی ها با کلی ها است.

    کلید واژگان: جاناتان لو, کلی ها, واقع گرایی, نام گرایی, شباهت, انتزاعی
    Mehran Najafi *, Abdorasool Kashfi

    The universals are one of the controversial topics that have attracted philosophers’ attention since Aristotle’s discussion. E. J. Lowe is an Aristotelian Philosopher who has worked on universals. This article tries to perform a critical analysis of Aristotelian universals from E.J.Lowe's viewpoint. We will explain Lowe’s argument in favor of Realism will be analyzed. Illustrating weaknesses of opposite theories, he rejects all possibilities but Realist’s claim. Lowe believes that his view is able to provide a powerful explanatory framework for natural law. Without universals, Lowe holds, natural events are nothing but permanent regularities that originate from accidental generalization. So universals play a key role in his ontological system and only with the aid of them natural laws are justifiable. Propositions of natural laws deal with nature of entities, namely universals, whereas particulars instances by themselves are not able to establish a firm basis for natural laws owing to the fact that particulars refers to existent state of affairs. Following Aristotle, Lowe argues that Immanent universals are more reasonable. He holds that universals are abstract (by abstract, he means the entities that don’t have spatiotemporal features) because he thinks that concreteness of universals has some contradictory results (concrete entity is not abstract). We will consider strengths and weaknesses existing in his ideas. Authors believe that universal thanks to their different nature could be (and actually are) concrete.

    Keywords: E. J. Lowe, Universal, Realism, nominalism, Abstract
  • امیرحسین ساکت*

    مساله زبان در فلسفه افلاطون مساله ای ثانوی و از فروع نظریه شناخت است. به عقیده او شناخت حقیقی، شناخت ایده ها ست، اما مساله این است که شناخت آن ها تنها از طریق شناخت محسوسات امکان پذیر می‎ شود و از این رو تبیین ارتباط میان ایده ها و محسوسات، و یافتن واسطه ای که آن ها را به یکدیگر پیوند دهد، از بغرنج ترین مسایل فلسفه افلاطون است. به نظر می رسد او در بعضی از آثار خود چنین می اندیشد که زبان واسطه ای میان ایده ها و محسوسات است، زیرا نام ها از جهتی به ایده ها و از جهتی به افراد محسوس شباهت دارند و به واسطه آن ها می توان از شناخت محسوسات به شناخت ایده ها رسید. بنابراین ارتباط دوسویه نام ها با ایده ها و محسوسات، شناخت حقیقی را امکان پذیر می سازد، اما تفاوت میان ایده ها و محسوسات چنان زیاد است که به تدریج اشکالاتی در تبیین این ارتباط بروز می کند، تا آن جا که افلاطون در اطلاق نام ها، چه بر ایده ها، چه بر محسوسات، تشکیک می کند. وی از سویی نام ها را ناظر به ایده ها می داند و معتقد است که دلالت نام ها بر محسوسات به علت صیرورت و نقص ذاتی محسوسات، نوعی دلالت لفظی است. اما از سویی دیگر ایده ها را فراتر از زبان و شناخت نهایی آن ها را مستلزم خروج از زبان می داند، زیرا به عقیده او زبان از بسیاری جهات به محسوسات شباهت دارد و اطلاق آن بر ایده ها جایز نیست.

    کلید واژگان: افلاطون, زبان, نام گذاری, شناخت, ایده
    Amirhosein Saketof *

    Plato examines language mainly as a subordinate matter related to the more important problem of knowledge. For him true knowledge is the knowledge of ideas but this is attained only through the particulars. The relation between ideas and particulars, as well as finding a mediating term between them is one of the most complex problems of his philosophy. It seems that sometimes he thinks of language as a mediate between ideas and particulars, since the words resemble both the ideas and particulars and so, beginning from the particulars, one can reach knowledge of the ideas through the words. Thus the names’ bipolar relation to both ideas and particulars makes it possible to acquire true knowledge. The difference between ideas and particulars, however, is so great that some problems emerge gradually in explaining their relation, so far as Plato suspects applying names either to the ideas or to the particulars. On the one hand, he considers names as appropriate to ideas and, regarding the permanent motion and substantial deficiency of the particulars, the names are applied to them solely as homonymous. On the other hand, according to Plato, ideas stand beyond language and their ultimate knowledge requires leaving language, then language from many aspects resembles particulars and therefore its applying to the ideas is not appropriate.

    Keywords: Plato, language, Name Giving, Knowledge, Idea
  • رضا کورنگ بهشتی*
    یکی از زمینه های ظهور زیبایی شناسی مدرن یا «استتیک» در دوره موسوم به روشنگری، حکم به استقلال قلمرو امر زیبا از قلمروهای خیر و حقیقت بوده است؛ اما در فلسفه غرب پیش مدرن، یعنی در دوره یونان باستان و قرون وسطی، زیبایی مستقل از خیر و حقیقت فهم و تبیین نمی شد. ایده پیوند زیبایی با خیر و حقیقت در مسیحیت دوران باستان متاخر و پیش از دوره قرون وسطای مسیحی در غرب لاتینی، در آرای دیونوسیوس آریوپاگی به صورت مبسوط مطرح شد. دیونوسیوس در رساله اسماء الهی خود، با الهام گرفتن از چشم انداز نوافلاطونیان متاخر به ویژه پرکلس و تلفیق آن با نظرگاه الهیاتی مسیحی، از پیوند زیبایی با خیر و حقیقت به مثابه سه نام اساسی خداوند سخن می گوید. در این پژوهش، کوشش شده است با تمرکز بر رساله اسماء الهی و با روش تحلیل متن، کیفیت پیوند این سه نام بررسی و تبیین شود. این پژوهش روشن می کند دیونوسیوس در عین تصریح به اتحاد بنیادین زیبایی، خیر و حقیقت، بر جنبه متجلی کننده زیبایی و نقش آن در حرکت معرفتی و عاشقانه نفس به سوی خداگونه شدن تاکید می کند. بدین سان، دیونوسیوس را می توان آغازگر گونه ای زیبایی شناسی الهیاتی عرفانی در مسیحیت دانست که اثری ماندگار بر اندیشمندان مسیحی پس از خود در قرون وسطی داشت.
    کلید واژگان: نام الهی, زیبایی, خیر, حقیقت, دیونوسیوس آریوپاگی
    Reza Koorang Beheshti *
    One of the conditions which gave rise to the emergence of modern aesthetics was the claim that beauty could and must be studied independently of goodness and truth. However, in pre-modern philosophy, namely that of ancient Greece and the middle ages, the beautiful was not understood and explained independently of the good and the true. Before Christanity and in the middle ages, the relation of beauty with goodness and truth was elaborated by Dionysius. In his On the Divine Names, by a combination of theological perspective with the late neo-platonic framework, Dionysius explains the relation of beauty with goodness and truth as three fundamental Divine Names. This paper tries, through the analysis of Dionysius' treatise, to study and explain the nature of these three Names and their relationships. This paper shows that Dionysius while declaring the essential unity of beauty, goodness, and truth, affirms the theophanic aspect of beauty and its function to motivate the soul powers of knowledge and love towards its ultimate goal, theosis. As such, Dionysius can be regarded as the founder of a kind of theological-mystical aesthetics.
    Keywords: Divine Name, Beauty, goodness, Truth, Pseudo-Dionysius
  • محمدعلی فراهانی فرد*، حمید پارسانیا، علی اصغر هادوی نیا

    این مقاله به بررسی نام گرایی معرفت شناختی و آثار آن در علم اقتصاد متعارف می پردازد. نام گرایی تاثیراتی بر روش کاربردی علم اقتصاد دارد که تفکر فرضیه ای و فردگرایی روش شناختی از جمله آنهاست. این روش کاربردی موجب آثاری مانند شکل گیری نظریه جامعه مدنی، تغییر معنای عدالت توزیعی و نظریه مطلوبیت و تمرکز بر اقتصاد خرد در تحلیل ها گشته است. در مقابل، حکمت عملی اقتصاد اسلامی می تواند با بهره‎بردن از روش بنیادین حکمای اسلامی، به روش کاربردی متناسب با خود دست یابد. حکمت اسلامی به ویژه حکمت متعالیه با نقد نام گرایی، کلیات را دارای صدق و حکایت از خارج می داند. روش کاربردی اقتصاد اسلامی بر اساس هستی شناسی موضوعات شکل می گیرد و در هر موضوع تابع نوع هستی آن موضوع است. بنابراین تنها در موضوعات مادی که قابلیت تجربه دارد، از روش تجربی و قیاس استثنایی استفاده می کند و دیگر روش ها در موضوعات دیگر کاربرد دارد. از سوی دیگر ادله نقلی در روش کابردی اقتصاد اسلامی دارای جایگاه ویژه ای است. این روش کاربردی آثاری در پی دارد که شناخت جوهر انسان و ارتباط آن با کنش اقتصادی از جمله آنهاست. این نوشته با روش کتابخانه ای و تحلیلی انتقادی نام گرایی و آثار آن را در اقتصاد متعارف بررسی نمود، روش کاربردی جایگزین مناسب را برای حکمت عملی اقتصاد اسلامی پیشنهاد می دهد.

    کلید واژگان: معرفت شناسی, روش بنیادین و کاربردی, علم اقتصاد متعارف, علم اقتصاد اسلامی, نام گرایی, حکمت متعالیه
    Mohammad Ali Farahanifard *, Hamid Parsania, Aliasghar Hadavi Nia

    This article examines epistemological nominalism and its effects on conventional economics. Nominalism has influenced on the applied method of economics that includes hypothetical thinking and methodological individualism.  This applied method in turn has led to some effects in analysis, like the formation of civil society theory, the meaning changing of distributive justice, and the theory of utility and focus on microeconomics. On the contrary, the practical wisdom of Islamic economic can  achieve a self-applied method by applying the fundamental method of Islamic wisdom.  The islamic wisdom, especially Transcendent Wisdom regards the universe as truth and indication from the outside by a critique of nominalism. The applied method of Islamic economic is based on the ontology of the issues and in each subject depends on the type of being that subject. Therefore, it only uses the empirical methods and exceptional deduction in material matters that are capable of experience and other methods apply to other topics. On the other hand, the narrated proofs have a special place in the applied method of Islamic economic. This applied method has effects that recognition of human essence and its relation to economic action are among them. This paper examines nominalism and its effects on mainstream economics through a critical analytical and library method and suggests an applied alternative method to the practical wisdom of Islamic economics.

    Keywords: Epistemology, Fundamental, Applied Method, Conventional Economics, Islamic economics, Nominalism, transcendent wisdom
  • امیرحسین ساکت*
    افلاطون در کراتیلوس و دیگر آثار خود عقایدی متعارض درباب ریشه شناسی ابراز کرده که از دیرباز موجب اختلاف نظر بوده است. وی در کراتیلوس استفاده از ریشه شناسی را منع می کند زیرا به عقیده او مطابقتی میان نامها و چیزها وجود ندارد و تحلیل نام به حروف و هجاهای سازنده اش ماهیت نامیده را آشکار نمی سازد. اما او در دیگر آثار خود در چند مورد به ریشه شناسی نامها پرداخته است که ظاهرا ناقض سخنان قبلی او به نظر می رسد و به همین جهت مفسران درباب موافقت یا مخالفت او با ریشه شناسی اختلاف نظر داشته اند. کراتیلوس به زعم اکثر محققان از آثار دوره میانی افلاطون است در حالی که ریشه شناسی های مذکور در آثار متاخر وی مطرح شده است و این نشان می دهد که او احتمالا پس از کراتیلوس درباره ریشه شناسی تجدید نظر کرده و به استفاده از این روش گرایش یافته است. ریشه شناسی در کراتیلوس بدین سبب منع شده است که به عقیده افلاطون نامگذاران یونانی ماهیت حقیقی چیزها را نمی شناخته اند و در نتیجه نامهایی که وضع کرده اند ماهیت چیزها را منعکس نمی سازد. نامگذاران که افلاطون معمولا آنان را قانونگذار می خواند، همان پیشینیانی هستند که علاوه بر نامها، قوانین و سنن و اعتقادات یونانیان را بنیاد گذاشته اند. افلاطون در کراتیلوس و آثار نزدیک به آن به دانش پیشینیان بدگمان است و مخالفت او با ریشه شناسی نیز از نتایج همین بدگمانی است. وی در آثار متاخر خود به علتی نامعلوم از عقیده سابق خود برگشته، فضایل پیشینیان را ستوده و به دانش برتر آنان اذعان کرده است. همزمان با این تغییر عقیده و برخلاف آنچه در کراتیلوس مطرح شده بود، گفته می شود که نامهای یونانی از هر جهت با چیزها مطابقت دارند و این ناشی از دانش نامگذارانی است که به گفته افلاطون ماهیت حقیقی چیزها را می شناخته اند. بر اثر این تغییر عقیده افلاطون به ریشه شناسی گرایش یافته و در آثار این دوره در چندین مورد از این روش استفاده کرده است. بنابراین علت مخالفت و سپس موافقت افلاطون با ریشه شناسی، تغییر عقیده او درباره دانش نامگذاران و پیشینیان بوده است. در این مقاله ضمن گردآوری و تحلیل فقراتی از محاورات افلاطون که در آنها به موضوع نامها، نامگذاران و پیشینیان اشاره می شود، ارتباط میان این موضوعات و سیر تدریجی تغییر عقیده او بررسی خواهد شد.
    کلید واژگان: افلاطون, کراتیلوس, ریشه شناسی, نام ها, چیزها
    AmirHosein Saket*
    Plato’s different and somehow contradictory views on etymology has long resulted in debates. In Cratylus and some other works he criticized etymology as a philosophical method. He denied any resemblance between things and their names so that the analysis of a name would not discover the essence of the thing. Yet he has practiced in his other works some etymological analyses which seems to be in opposition with his previous view and therefore there has been the debate if Plato at all believed in etymology as a philosophical method. Cratylus is generally believed as one of the so-called middle dialogues, i.e. those Plato wrote in the second phase of his philosophical career, while the aforementioned etymologies appear in the late dialogues. It shows that after Cratylus Plato in his late dialogues has changed his mind regarding etymology and its epistemological worth and subsequently inclined/tended to it. Plato disagrees etymology in Cratylus since he thinks the greek name-givers have failed to gain the truth about things so that the names they made do not correspond to the things themselves. The name-givers, called usually as law-givers by Plato, are the same ancestors who have founded/stablished the greek laws, norms, traditions and the opinions. In Cratylus Plato is suspicious to the knowledge of greek ancestors and his disagree with etymology is one of its consequences. However, in his later works because of some unknown reasons he changes his previous view and praised the ancestors’ virtues and confirmed their superior knowledge. Simultaneous with the change, and opposed to what we find in Cratylus, in later dialogues it is said that the greek names in all aspects correspond to the objects and this seems to be, according to Plato, due to name-giver’s knowledge of the things. Thus the reason why Plato has asserted different views on etymology seems to be that he has changed his view regarding the ancestors. In this article the passages with the subject names, namegivers and ancestors will be collected and analyzed.
    Keywords: Plato, Etymology, Cratylus, things, names
  • رضا صادقی*
    در تاریخ فلسفه، مسئله استقرا نقش مهمی در پیدایش نسبی گرایی داشته است. برای این مسئله دو تقریر متفاوت از هیوم و گودمن وجود دارد که اغلب به طور جداگانه مورد بحث قرار گرفته اند. این نوشتار مبانی و نتایج این دو تقریر را مورد مقایسه قرار می دهد. هیوم در مسئله کلاسیک استقرا به ذهن و قوانین حاکم بر آن توجه دارد و عادت ذهنی را علت اعتماد به قوانین علمی می داند. اما گودمن در طرح مسئله جدید استقرا بیشتر به زبان و قواعد آن توجه دارد و از رسوخ در زبان به عنوان علت باور به قوانین کلی علمی یاد می کند. با این حال نام گرایی مبنای مشترک این دو فیلسوف است و نتیجه مشترک این دو دیدگاه نیز نوعی نسبی گرایی افراطی است که تا حوزه وجودشناسی امتداد دارد. این نوشتار مطالعه ای تطبیقی است که با نگاهی انتقادی نسبت نام گرایی با نسبی گرایی را بررسی می کند.
    کلید واژگان: نام گرایی, ذاتگرایی, استقرا, نسبی گرایی
    Dr. Reza Sadeghi *
    In the history of philosophy, induction has had a significant role in the emergence of relativism. There are two different versions of this issue by Hume and Goodman, which have been separately discussed about. This paper would compare the principles and outcomes of these two versions. Hume has been concerned with mind and the rules governing it in the classic induction and regards the mental habit as the reason for trust in scientific laws. However, Goodman in his bringing up the new issue of induction is more concerned with language and its rules and mentions penetration in language as the reason for belief in general scientific rules. Nevertheless, denomination is the common ground for these two philosophers and the common outcome of these two viewpoints is a kind of extremist relativism, which extends over to the ontology area. This paper is a comparative study that examines the relation between denomination and relativism from a critical point of view.
    Keywords: denomination, essentialism, induction, relativism
  • سید محمد حکاک*، زهرا اسماعیلی
    کلیات در طول تاریخ فلسفه یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین مسایل بوده است. برخی تا اندازه ای به آن اهمیت داده و که آن را وجه تمایز انسان از حیوان دانسته اند و برخی دیگر آن را در حد یک نام تنزل داده اند. اهمیت این موضوع در ادوار مختلف تاریخ فلسفه متفاوت بوده، اما در دوره قرون وسطی بسیار بیش از سایر دوره ها به این موضوع اهمیت داده می شده است. لاک و پس از او، بارکلی که هر دو میراث دار فلسفه قرون وسطی نیز بودند، ناگزیر به این موضوع پرداخته و نظریات بدیعی را در این باب ارائه کرده اند. این مقاله به بحث درباره نظریات این دو فیلسوف اختصاص دارد. در ابتدا نظریه لاک و مشکلات آن و سپس آن نظریه بارکلی و نقاط قوت و ضعف آن بیان می شود و در ادامه، یک طریق میانه برای توصیف کلیات ارائه خواهد شد که جامع نظر هر دو فیلسوف و دربرگیرنده نقاط قوت هر دو خواهد بود.
    کلید واژگان: کلیات, لاک, بارکلی, واقع گرایی, نام گرایی, تصورگرایی
    Seyed Mohammad Hakak*, Zahra Esmaeli
  • سیدمحمدعلی حجتی*، محمدصالح زارع پور
    مارگا ریمر معتقد است که کاربران معمولی زبان ماینونگی گرایی را مفروض می گیرند و شهود ایشان مبنی بر معناداری جمله های حاوی نام های تهی مبتنی بر همین امر است. ما در این مقاله نشان خواهیم داد که موضع او پشتوانه استدلالی محکمی ندارد. یعنی دیدگاه رقیبی وجود دارد که اولا با دیدگاه ریمر در تعارض است؛ ثانیا به اندازه دیدگاه او قدرت تبیینی دارد؛ و ثالثا دلیلی برای ترجیح دیدگاه ریمر به این دیدگاه رقیب وجود ندارد.
    کلید واژگان: نام خاص, نام تهی, میلی گرایی, ماینونگی گرایی, اصل ترکیب
    Seyed Mohammad Ali Hojjati*, Mohammad Saleh Zarepour
    Marga Reimer believes that ordinary speakers presuppose Meinongianism and their intuition about the meaningfulness of the sentences contained empty names is based on this fact. We will argue in this paper that her view is not strongly supported. More precisely, there is an alternative view that is incompatible with Reimer's view and as powerful as it in explaining speaker's intuitions. We will argue that there is no plausible reason for preferring Reimer’s view to this proposed alternative.
    Keywords: proper name, empty name, Millianism, Meinongianism, principle of compositionality
  • کاظم حاجی زاده، حمید دهقانیان*
    نام مکان، نقش قطعی در هویت بخشی به مکان و افراد ساکن در آن ایفا می کند. معنابخشی به فضا از طریق سازوکارهای متعددی انجام می شود که نام گذاری، تنها یکی از آنهاست. مرز میان نام ها، به مرز میان مکان ها تبدیل می شود؛ در واقع، این نخستین گام برای هویت یابی مکان است که در معنابخشی به زندگی و تعاملات اجتماعی، نقش به سزایی ایفا می نماید. این مقاله، شهر تهران را از منظر نام گذاری، نام مکان ها، مضامین آنها در دوره های قبل و بعد از انقلاب با توجه به تغییرات هویتی صورت گرفته در این دوران، مورد بررسی قرار داده و تلاش شده به نقاط مهم و برجسته این بحث بپردازد. این پژوهش با روش توصیف غنی و با بهره گیری از تکنیک های طبقه بندی و آماره های توصیفی نام محله ها و شهرک های تهران که حدود 500 مورد بوده، گردآوری و مورد تحلیل قرار داده است. نتایج حاکی از آن است که نام های برگرفته از اسامی انسانی، که دلالت بر تقدس رهبر، قهرمان، فرمانروا، حاکم داشته و نام های که مرکب از واژه «آباد» که می تواند دلالت بر سابقه زندگی روستایی در این مناطق داشته باشد، دارای بیشترین فراوانی هستند. سیاست قدرت حاکم در نام گذاری اماکن در هر دوره و ضرورت توجه مدیریت و برنامه ریزی شهری به دوگانگی زیستی – کالبدی، با توجه به تغییرات پرشتاب تحولات فضای شهری در سال های اخیر از جمله یافته های این پژوهش می باشد.
    کلید واژگان: فضا, محله, مکان, نام گذاری, نظام ارزشی, هویت مکانی
    Kazem Hajizadeh, Hamid Dehghaniyan*
    The name of place plays a clear role in giving identity to the place and people living in it. Giving meaning to the area is determined by various mechanisms one of which is name-giving. Changing the border between names into a border between places; is in fact the first step to the establishment of place identity, which plays an important role in giving identity to life and social interactions. This paper makes a study of Tehran in as far as name-giving and the name of places and their implications are concerned during the periods before and after the Islamic Revolution, and seeks to deal with the main and salient points of this topic. Using a fair description, categorized technics and descriptive statistics, this paper has listed the names of Tehran’s districts and parishes which are nearly 500 and examined them. The results show that the names which are derived from human names indicating leadership sanctity, heroes, ruler and governor and names consisting of the word ‘’Abad’’, which shows the rural nature of these places are very common. Among the findings of this research are the policy of the dominant power in the name-giving of places in every period and the necessity of the attention which the management and civil planning give to biological-skeletal dualism according to the rapid changes of development in urban areas in recent years.
    Keywords: area_place_giving a name_value system_place identity
  • سکینه کریمی، امیر احسان کرباسی زاده
    مساله انواع طبیعی در زمره مسائل پیچیده و عمیق فلسفی است، که از یک سو با مساله افراد و از سوی دیگر با مساله «ذات» گره خورده است. در این مساله، نام گرایان با اصیل دانستن افراد و برشمردن ویژگی های مشترک میان آنها، هرگونه هویت هستی شناختی برای انواع را نفی می کنند. در مقابل، واقع گرایان به وجود انواع طبیعی با الزامات خاصی باور دارند و تلاش می کنند طبقه بندی افراد را تحت انواع طبیعی، براساس ویژگی های ذاتی توجیه نمایند. در مقاله حاضر، نخست، بر مبنای تمایز این دو دسته از فلاسفه، دو دسته شاخصه برای انواع طبیعی گزارش می شود. سپس، این شاخصه ها در تحلیل آراء برد که با توجه ویژه نسبت به مفهوم «ذات» میان نظر ارسطو و ذات باوران معاصر از جمله کریپکی و فاین مشترکاتی یافته است؛ مورد ارزیابی قرار می گیرد. آن گاه، بر اساس یگانه انگاری نوع طبیعی و تمام الذات اشیاء، شاخصه های شش گانه واقعی و مطلق بودن، دارای ذات متعین (تمام الذات) بودن، پایگانی بودن، غیر قابل تغییر بودن، تحت مقولات سه گانه جای گرفتن و شرکت کردن در طرفین این همانی های نظری برای انواع طبیعی پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: انواع طبیعی, ضرورت, ذات, ذات باوری, نام گرایان, واقع گرایان
    The problem of natural kind is considered to be a complicated problem in philosophy as it is linked to the problem of essence on the one hand and the problem of individuals on the other. While nominalists refuse to accept universals in their ontology, realists believe in natural kinds and endeavor to justify classification of things by appealing to existence of natural kinds and their essential properties. In the first part of this paper we briefly survey two kinds of criteria for being a natural kind. In the second part we will evaluated the proposed criteria. Finally we conclude by the following six criteria: Reality and absoluteness, possessing of full essence, hierarchy, changelessness, categorization and contribution to identical theory.
    Keywords: natural kind, necessary, essence, Essentialism
  • محمد رصافی، محسن جوادی

    دیدگاه اکام درباره نحوه وجود کلیات به نام نام-گرایی در تاریخ فلسفه مشهور است. نام گرایی نهضتی نوپدید در عرصه شناخت است که در مقابل واقع گرایی حداکثری و افراطی مطرح شد و در انتهای قرون وسطی از سوی ویلیام اکام بسط یافت. در این مقاله نامگرایی اکام بررسی و سپس برخی از مهم ترین مبانی آن خواهیم پرداخت. ایده «استره اکام» ابزار مناسبی در اختیار او گذاشت تا بتواند بسیاری از موجودات انتزاعی و متافیزیکی از جمله کلیات عینی و ذهنی را نفی کند. همچنین، با اتخاذ تجربه گرایی مستقیم در باب شناخت و نفی انواع محسوس و معقولی که آکویناس و دیگر واقع گرایان بدان معتقد بودند، هرگونه ذات خارجی و نیز انگاره های عام ذهنی را نفی و مفاهیم عام ذهنی را در حد یک کارکرد منطقی و یک نشانه ذهنی تفسیر کرد.

    کلید واژگان: اکام, نام گرایی, واقع گرایی, تیغ اکام, ذات, ماهیت, کلی
    Mohammad Rasafi, Mohsen Javadi

    Nominalism is known as a new movement in the field of epistemology versus extreme realism; the movement was developed by William of Ockham at end of middle ages. Okham`s thought influenced next scholars deeply and many of contemporary philosophers agreed with him. In this paper, the principles of Ockham`s epistemological nominalism have been explained and criticized. Ockham`s razor was a fit instrument for him to negate a great number of abstractive and metaphysical beings including objective and subjective universals. Following direct realist empiricism in epistemology and negating Aquinas and other realists` sensible and intelligible, rejected all objective essences and universal mental suppositions and viewed universal concepts of mind to be only a mental sign with logical usage.

    Keywords: Ockham, nominalism, realism, Ockham's razor, essence, qiddity, universal
  • محمد مهدی علیمردی
    یکی از مسائل کلامی و عرفانی مسلمانان، تحلیل اسمای الهی و ازجمله اسم اعظم خداوند است. اسمای الهی، تجلیات حق در عالم غیب و شهادت محسوب می شوند. به اعتقاد مسلمانان، ذکر این اسما به خصوص اسم اعظم، رهگشا و ره گستر مسائل بسیاری است؛ اما اینکه اسم اعظم لفظی است یا معنوی و باید آن را به زبان خاصی ادا کرد یا اینکه به دین خاصی اختصاص دارد یا نه، مورد تامل و تدبر است. در آیین نیز به این مهم توجه شده و با ذکر مکرر و هر روز آن، اهمیت نام الهی متذکر شده است. آنان معتقدند برای ر هایی از رنج تناسخ، ذکر نام خدا نجات دهنده و راه گشا خواهد شد. به عبارتی منشا هر چیز را تنها در نام های پرآفرین و بردل هانشین خدا جستجو می کنند. ازهمین رو نام های خداوند را بی شمار و دست نیافتنی تلقی نموده، بسیاری از اسمای الهی موجود در سایر ادیان را نیز نام خدا خوانده اند.
    کلید واژگان: نام (Nâm), اسمای الهی, اسم اعظم, ذکر, واهه گورو, جپنا, سیمرن
    Mohammadmahdi Alimardi
    Divine Names, including the greatest Name, have formed one important problem in Islamic theology and Islamic mysticism. They have been considered to be Divine manifestations in the invisible and the visible, both. For Muslims, to mention the Names, particularly the greatest Name, is effective in opposing difficulties of human life. As for the greatest Name, if it is verbal or nonverbal, if it is found only in a special religion or not, it is a place for study. The problem of Divine Names has been centered on in sikh. Its followers mention the Names frequently everyday. For them, such mentioning would deliver man from the pains of reincarnation. In other words, the followers of sikh know everything originated from the Names. Divine Names, therefore, are limitless and inattainable. Many of Divine Names found in other religions are also called the Names of God.
    Keywords: name, Divine Names, Greatest Name, praise, vaheguru, gapna
  • مجید ملایوسفی
    مهم ترین مسئله مناقشه برانگیز در میان متفکران قرون وسطا، نحوه وجود کلیات بود که با پرسش های مهم فرفوریوس در «ایساغوجی» آغاز گشته بود. ترجمه این کتاب از زبان یونانی به لاتینی و شرح آن به دست بوئتیوس و پاسخ های او به پرسش های سه گانه فرفوریوس، سبب مهمی در شکوفا شدن مسئله هستی شناسی کلیات بود که در نهایت، به پیدایی سه دیدگاه واقع گرایی، مفهوم گرایی و نام گرایی در این باره منجر شد. با این همه، به نظر می رسد که یکی از علل مهم بسط و گسترش این مسئله در قرون وسطا، ارتباط وثیق آن با آموزه های مهم کلام مسیحی آموزه هایی چون علم پیشین خداوند به مخلوقات، تثلیث خداوند و گناه نخستین بوده است. بنابراین می توان مدعی شد که انگیزه های کلامی متفکران قرون وسطا، در شکوفایی و بسط مبحث کلیات تاثیر بسزایی داشته است. یکی از مسائل مهم کلامی که ارتباط تنگاتنگی با مسئله کلیات داشته، آموزه گناه نخستین است که تبیین ماهیت آن و نیز نحوه انتقال آن از آدم و حوا به نسل بشر از سوی برخی متفکران قرون وسطا، موجب پیدایی نظریه ای با عنوان واقع گرایی جمعی، در بحث هستی شناسی کلیات گردید.
    کلید واژگان: کلیات, واقع گرایی, مفهوم گرایی, نام گرایی, قرون وسطا, الهیات, مسیحی, گناه نخستین
    Majid Mollayousefi
    One of the most debated problems during the Middle Ages was the problem of the ontology of general concepts or universals which originated from the three important questions of Porphyry in his Introduction to Aristotle's Categories, i.e. Isagogé. The translation of this work from Greek to Latin and its commentary by Boethius is an important factor to flourish the problem of ontology of universals and to appear three main views concerning this problem: realism, conceptualism, and nouminalism. It seems that, nevertheless, among the important causes of extension and development of this problem in Middle Ages is its close relationship with some of Christian doctrines such as God's foreknowledge, trinity, and original sin. Therefore, it can to say that theological motives of medieval thinkers have had a great influence on flourishing and extension of the debates of universals. One of the most theologian problems that has a close relationship with the problem of universals is the doctrine of original sin. The account of the nature of original sin and quality of its transmission from Adam and Eve to human generation from some thinkers of Middle Ages such as Anselm and Odo became the main cause of emerging the collective realism theory concerning the ontology of universals.
    Keywords: universals, realism, conceptualism, nouminalism, Middle Ages, Christian theology, Original Sin
  • Alireza Mohammadi
    Universals are a class of mind independent entities, usually contrasted with individuals (or so-called “particulars”), postulated to ground and explain relations of qualitative identity and resemblance among individuals. Individuals are said to be similar in virtue of sharing universals. An apple and a ruby are both red, for example, and their common redness results from sharing a universal. If they are both red at the same time, the universal, red, must be in two places at once. This makes universals quite different from individuals, and controversial. Whether universals are in fact required to explain relations of qualitative identity and resemblance among individuals has engaged metaphysicians for two thousand years. Disputants fall into one of three broad camps. Realists endorse universals. Conceptualists and Nominalists, on the other hand, refuse to accept universals and deny that they are needed. In the present article, the author explains various view concerning universals. Also, challenges faced by such approaches will be studied; and finally, based on a realist view, he will try to prove [existence of] universals.
    Keywords: universals, individuals, realism, nominalism, conceptualism, qualitative identity, property
  • امید کریم زاده
    در این مقاله، ابتدا خلاصه ای از نظریه های مربوط به دلالت نام های خاص در زبان را بررسی می کنیم و سپس نظریه علی نام های خاص اونز را مطرح خواهیم کرد. از آنجا که نظریه اونز، از نظریه های علی و نظریه های وصفی نام های خاص، به یکسان نسب برده است، آشنایی اجمالی با این نظریه ها برای فهم نظریه اونز سودمند خواهد بود. در بخش مربوط به نظریه های وصفی، نظریه های فرگه و راسل؛ و در بخش مربوط به نظریه های علی، نظریه های میل و کریپکی، به طور مختصر بحث خواهند شد. پس از شرح نظریه علی اونز و بیان امتیاز آن بر نظریه کریپکی، انتقادات وارد بر نظر اونز را بررسی خواهیم کرد.
    کلید واژگان: نظریه نام های اونز, نظریه های علی ارجاع, نظریه های وصفی ارجاع, منشا اصلی, نام خاص, تغییر مرجع, دلالت گوینده, دلالت نام, دال محض
    Omid Karimzadeh
    In this article, I provide a brief form of some important theories of name's denotation and then I focus on Evan's causal theory of names. Since Evan's theory is inherited by causal and descriptive theories, a brief acquaintance with these both theories will be helpful. When discussing descriptivist theories, I will examine Frege and Russell's views briefly, and when discussing causal theories I will focus on Kripke and Mill's theories in reference of proper names. I show some faults in Kripke's theory and then I refer to the problem of change of reference. After explication of Evan's causal theory and its difference and its advantage over Kripke's causal theory, I will explicate some critical points concerning his theory.
  • محسن زمانی
    دو روی کرد میلی و توصیفی در معناشناسی نام های خاص، هر کدام برآوردگار شهودهایی و در عین حال ناقض شهودهایی دیگرند. سینز بوری کوشیده است تا با معرفی نظریه دلالت بدون مدلول (RWR)، نظریه ای بینابین دو نظریه فوق ارائه دهد. در این مقاله، ابتدا به انگیزهای معرفی RWR، همچون حل برخی مشکلات در متون موجهه، به دست دادن معناشناسی ای درخور برای نام های تهی و وفاداری به نظریه معنای دیویدسون، پرداخته می شود و سپس نظریه مختار او تقریر و نقد می شود. در بخش آخر، کوشش می شود برخی مسائلی که برای نظریه میلی مطرح شده است، حل شود. از آنجا که RWR بیشتر نظریه ای میلی است تا توصیفی، این خود می تواند نشان دهد که بیش از دو نظریه پیشین، برآوردگار شهودهای ماست.
    کلید واژگان: نام خاص, نام تهی, منطق آزاد, تعمید ناخواسته
    Mohsen Zamani
    There are two approaches to semantics of proper names, Millian and descriptive theory. Each one satisfies some of our linguistics intuitions and does not satisfy others. Avoiding problems of those theories, Sainsbury has developed a hybrid theory, which is called "Reference without Referent" (henceforth: RWR). Firstly, I mention some motivations of suggesting RWR (solving some problems in modal context, providing an acceptable semantics for empty names and committing to Davidson's theory of meaning). Then I illustrate and criticize this theory. In last section I attempt to solve some puzzle which Millian theory comes from with them. Because RWR is more close to Millian theory rather descriptive theory, enabling to solve those problems shows that RWR can satisfy our linguistics intuitions better than two other alternatives.
  • محمد احسانی
    تربیت فرزند از مهم ترین دغدغه های فکری شخصیت های بزرگ دینی و اخلاقی بوده و هر کدام علاوه بر آنکه خود در جهت پرورش فرزندان خویش تلاش نموده اند، به دیگران نیز توصیه های لازم را مبذول داشته اند. خواجه نصیرالدین طوسی، از جمله صاحب نظران در باب تربیت فرزند است که ضمن تبیین اصول و روش های تربیت، دستورالعمل های مفیدی در این زمینه ارائه داده است. از این رو، در این نوشتار تلاش شده تا اجمالی از سیمای تربیت فرزند در اندیشه خواجه به علاقه مندان تربیت ارائه گردد. پس از بیان کلیات نظیر اهمیت و ضرورت، انتخاب نام نیکو و اجرای تربیت از آغاز کودکی، به روش های تربیت در قالب شیوه های انگیزشی و بازدارنده با ریز موضوعاتی همچون هماهنگی تربیت با طبیعت فرزند، تغافل در تربیت فرزند، پرورش حیا و نجابت در فرزند، منع فرزند از پنهان کاری، پرهیز دادن فرزند از تفاخر، منع فرزند از سودجویی و مانند اینها پرداخته شده است.
    کلید واژگان: تربیت فرزند, خواجه نصیرالدین, شیوه تربیت, نام گذاری, بازی کودک
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال