جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "کشف" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «کشف» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
نشریه جستارهایی در فلسفه و کلام، سال پنجاه و چهارم شماره 2 (پیاپی 109، پاییز و زمستان 1401)، صص 167 -183در فلسفه مدرن، کانت بیشترین تاثیر را بر شلایرماخر داشته است. شلایرماخر، اصطلاح شهود را بارها در کتاب «درباره دین» و دیگر آثار خود به کار می برد، اما آیا مراد او از شهود، همان مفهومی است که کانت در فلسفه استعلایی خویش در نظر داشته است؟ در این مقاله پس از ارایه سیری تاریخی و اجمالی از مفهوم شهود تا دوره ی مدرن، مفهوم این اصطلاح نزد شلایرماخر بر اساس کتاب «کتاب «درباره دین»» مورد بررسی قرار می گیرد. مفهوم شهود، نزد شلایرماخر و پرسش از مفهومی و یا غیر مفهومی بودن شهود در کتاب کتاب «درباره دین»، بخشی از پرسش پژوهشی مقاله حاضر است. در نهایت، دیدگاه شلایرماخر از نظرگاهی تطبیقی با مفهوم شهود نزد کانت بررسی می شود. چنان که ریچارد کروتر، مترجم اثر کتاب «درباره دین» و یکی از پژوهشگران اندیشه شلایرماخر، شهود او را دارای بیشترین مشابهت و تناسب با شهود، نزد کانت می داند. اما پژوهش حاضر بر آن است که به رغم تاثیرپذیری شلایرماخر از کانت، مفهوم شهود نزد او ریشه در اندیشه افلاطونی دارد؛ زیرا شهود شلایرماخر هرچند دارای ویژگی های مشابهی با شهود حسی کانت است، اما شهود را در ارتباط با حس مطرح نمی کند. او حتی شهود را همانند شهود عقلی کانت نیز تبیین نکرده است، بلکه آن را به صورت متضایف با احساس برای تبیین ذات دین به کار می برد. از نظر او شهود با ذات دین و احساس پیوند خورده است و به نوعی انسان را به سوی کشف سوق می دهد.کلید واژگان: شهود, شلایرماخر, کانت, درباره دین, کشف, افلاطونIn modern philosophy, Kant had the greatest influence on Schleiermacher. Schleiermacher uses the term intuition many times in On Religion and his other works, but is he referring to the concept of intuition the same as Kant had in mind in his transcendental philosophy? In this article, after presenting a brief historical overview of the concept of intuition up to the modern era, it is examined in Schleiermacher’s thought according to On Religion. Schleiermacher’s concept of intuition and the question of whether intuition is conceptual or non-conceptual in On Religion is part of the research question. The concept of intuition is comparatively studied according to Schleiermacher and Kant. Richard Crouter, the translator of On Religion and one of the experts in Schleiermacher’s thought, considers Schleiermacher’s concept of intuition to be the most similar and compatible to that of Kant. However, the current research shows that despite Schleiermacher’s influence from Kant, his concept of intuition is rooted in Platonic thought, for Schleiermacher’s concept of intuition, though enjoying similarities to Kant’s sensory intuition, does not consider intuition in relation to sense. He did not even explain intuition in the same way as Kant’s rational intuition; rather, he uses it correlationally with the feeling to explain the essence of religion. According to him, intuition is connected with the essence of religion and feeling and, in a way, leads a person to uncovering.Keywords: intuition, Schleiermacher, Kant, On Religion, uncovering, Plato
-
ملاصدرا در آثارش از دو تلقی از خدا سخن می گوید: خدای مطلق و جامع اسما و خدای متجلی با اسم خاص برای هر انسانی. تلقی دوم از خدا، به نظر ملاصدرا بت مفهومی است. پرسشی که در این موضع مطرح می شود به این قرار است: میان خدای مطلق و جامع اسما و خدای متجلی با اسم خاص برای هر انسانی، فاصله ای وجود دارد. این فاصله را چه چیزی پر می کند؟ و ملاصدرا برای اینکه با خدای رهای از هر تعین و قیدی مواجه شویم چه راهکار یا راهکارهایی ارایه می کند؟ دستاوردهای این پژوهش به این قرار است: 1. ملاصدرا در مواضعی تحلیل خدای رهای از هر قید و خدای حاضر در هر موطن و مواجهه با او را در طور عقل می داند و عقل را عهده دار پر کردن فاصله یاد شده می داند نه طور ورای طور عقل را؛ 2. همچنین، از نظر او، در مواضعی کشف و در مواردی، انسان کامل فاصله مذکور را پر می کند و در پرتو انسان کامل و اقتدا به او هر انسانی می تواند با خدای جامع اسما و خدای جامع «تعالی و حضور» در جهان روبرو شود؛ 3. در تحلیل شبکه ای مواجهه آدمی با خدا می توان گفت: موقعیت وجودی فرادست، زمینه را برای کشف آماده می کند و کشف نیز در مرحله بعد سبب ارتقای موقعیت وجودی می شود اما آنچه تمام کننده شبکه ای از روابط و مولفه هاست انسان کامل است؛ 4. ملاصدرا در مواضعی به امتناع مواجهه با ذات الهی باور دارد و در موضع مقابل، از شناخت ذات الهی سخن می گوید. نگارنده بر این عقیده است که: موضع دوم او قراین و شواهد موید محکمی دارد.
کلید واژگان: خدا, صفات, انسان کامل, کشف, مواجهه وجودی, ملاصدراMulla Sadra speaks of two interpretations of God: The Absolute and Comprehensive God of Names and the Manifest God with a specific name for each human being. The second view of God, according to Mulla Sadra, is a conceptual idol. The question that arises in this position is this: there is a gap between the absolute and all-encompassing God of names and the God who manifests with a specific name for each human being. What fills this gap? And what solution or solutions does Mulla Sadra offer in order to face a God free from any determination? The achievements of this research are as follows: In some positions, Mulla Sadra considers the analysis of God free from any determination and encounter with him in the intellect and considers the intellect to be responsible for filling the mentioned distance and not the position beyond the intellect; 2. Also, in his view, in positions of intuition and in some cases, the perfect man fills the mentioned distance, and in the light of the perfect man and following him, every human being can face the all-encompassing God of names and the all-encompassing God of "transcendence and presence" in the world. ; 3. In the analysis of the networks of human encounter with God, it can be said that the transcendental existential position prepares the ground for intuition, and the intuition in the next stage promotes the existential position, but what completes a network of relationships and components is the perfect human being.
Keywords: God, Attributes, Perfect Man, intuition, Existential Encounter, Mulla Sadra -
پیچیدگی های موجود در روابط اجتماعی در جهان امروز، نحوه ارتکاب جرایم را پیچیده کرده و کشف جرایم پیچیده نیازمند ابزارهای اخلاقی، پیچیده و فنی است و دیگر از طرق سنتی و دیرین نمی توان به همه نیازهای جامعه برای کشف جرم پاسخ داد. به همین روی فناوری نانو همانند دیگر زمینه های علمی، در علوم جنایی نیز وارد شده است و از شناسایی گرفته تا منحصرسازی و ارزیابی اسناد و ادله جمع آوری شده در صحنه جرم کاربرد فراوان پیدا کرده است. فناوری نانو با توجه به قابلیت های فراوان آن در تشخیص و آشکارسازی سریع و دقیق آثار جرم، می تواند در راستای جلوگیری از وقوع جرم و شناسایی متخلفان موثر باشد. استفاده از این فناوری در تشخیص DNA و انگشت نگاری می تواند راه حل های جدید و علمی برای آشکارسازی و بهبود آثار پنهان حاوی DNA و انگشت ارائه نماید که در غیر این صورت کشف نشده باقی خواهند ماند. امروزه گستره فعالیت های پلیس جنایی با بهره گیری از پیشرفته ترین تجهیزات و امکانات فناوری زیستی و نانو، وسیعتر شده و امروزه استفاده از میکروسکوپ الکترونی، نانوحسگرها، حسگرهای زیستی و روش های گوناگون طیف بینی، در آزمایشگاه های جنایی معتبر پلیس رایج شده است و کشف حقیقی جرم بدون باقی ماندن کوچکترین ابهام و با پیشرفت فناوری نانو همراه گردیده است. همچنین، ملاحظات اخلاقی در بهره گیری از این فناوری مورد توجه پژوهشگران است.
کلید واژگان: چالش های اخلاقی, فناوری نانو, تکنولوژی, مالکیت فکری, کشف, جرمEthical Research, Volume:10 Issue: 3, 2020, PP 109 -124The complexities of social relationships in today's world complicate the way crimes are committed, and the discovery of complex crimes requires sophisticated and technical tools, and the traditional, long-standing method can not answer all the needs of society to detect crime. Nanotechnology, like other scientific fields, has also entered criminal science, and has been widely used to identify and assess the evidence and evidence gathered in the crime scene. Nanotechnology can be effective in preventing and detecting offenders due to its abundant capabilities in detecting and detecting the exact and rapid effects of crime. Using this technology in DNA detection and fingerprinting can provide new and scientific solutions for detecting and improving hidden effects containing DNA and fingers that will otherwise be unidentified. Today, the scope of criminal police activities is wider by utilizing the most advanced equipment and facilities for biotechnology and nano technology. Today, the use of electron microscopes, nano-sensors, biological sensors and various methods of nasal sputum has become commonplace in accredited police criminal laboratories, and the true discovery The crime remains the slightest ambiguity, with the advent of nanotechnology.
Keywords: Nanotechnology, Technology, Intellectual Property, Detect, Crime -
آیا زندگی دارای معناست؟ معنای زندگی چیست؟ سوال از معنای زندگی تاریخچه ای به طول دوران زندگی انسان دارا می باشد.از مهمترین معانی در عبارت "معنای زندگی "که درادیان ابراهیمی به آن معتقد می باشند، معنای زندگی عبارت اخری هدف زندگی است. سوال بعدی آن است که آیا انسان ها در زندگی خود معنا را ایجاد می کنند؟ویا معنا فی نفسه موجود است وباید توسط انسان کشف شود؟در صورت اول معنای زندگی امری جعلی می شود ودر صورت دیگر امری حقیقی می باشد. ادیان الهی با محکم ترین پاسخ ها بهترین وسیله برای نجات انسان ها از سرگردانی وپوچی در زندگی می باشند.در این پژوهش نظر مختار آن است که زندگی با شناخت خدا وارتباط با او معنادار می شود.با مشخص شدن معنا در زندگی نوبت به انتخاب شیوه ونوع رفتارها واهداف در زندگی می رسد.پیوند و ارتباط محکمی میان معنا وسبک زندگی موجود می باشد .در این باره نظر برخی از اندیشمندان را آورده ایم.
کلید واژگان: معنا, زندگی, معنای زندگی, هدف, کشف, جعل, سبک, دینDoes life have meaning? What is the meaning of life? Question about the meaning of life has a history as long as human’s life. One of the most important meanings in the phrase “the meaning of life" believed by Abrahamid's religions is that the meaning of life is equivalent to the very purpose of life. The next question is that whether humans generate the meaning in their lives? Or the meaning exists per se and should be discovered by human? In the first case, the meaning of life becomes a fake matter and in the other case it becomes a real one. The divine religions, with the most decisive responses, are the best means to save humans from uncertainty and vanity in life. In the present study, the chosen viewpoint is that life becomes meaningful by the recognition of God and being connected to him. When the meaning becomes clear, then it would be the time for selecting the manner and type of behaviors and objectives in life. There is a strong connection between the meaning and the style of life. In this regard, some of the intellectuals’ opinions and viewpoints have been provided here.
Keywords: Meaning, Life, The meaning of life, Objective, Discovery, Fiction, Style, Religion -
«آیا زندگی دارای معناست؟ معنای زندگی چیست؟» سوال از معنای زندگی تاریخچه ای به طول دوران زندگی انسان دارا می باشد.از مهمترین معانی در عبارت "معنای زندگی "که درادیان ابراهیمی به آن معتقد می باشند، معنای زندگی عبارت اخری هدف زندگی است. سوال بعدی آن است که آیاانسان ها در زندگی خود معنا را ایجاد می کنند؟ و یا معنا فی نفسه موجود است و باید توسط انسان کشف شود؟در صورت اول معنای زندگی امری جعلی می شود و در صورت دیگر امری حقیقی می باشد. ادیان الهی با محکم ترین پاسخ ها بهترین وسیله برای نجات انسان ها از سرگردانی وپوچی در زندگی می باشند.در این پژوهش نظر مختار آن است که زندگی با شناخت خدا وارتباط با او معنادار می شود.با مشخص شدن معنا در زندگی نوبت به انتخاب شیوه ونوع رفتارها واهداف در زندگی می رسد.پیوند و ارتباط محکمی میان معنا وسبک زندگی موجود
می باشد .در این باره نظر برخی از اندیشمندان را آورده ایم.کلید واژگان: زندگی, معنای زندگی, هدف, کشف, جعل, سبک, دینDoes life have meaning? What is the meaning of life? Question about the meaning of life has a history as long as human’s life. One of the most important meanings in the phrase “the meaning of life" believed by Abrahamid's religions is that the meaning of life is equivalent to the very purpose of life. The next question is that whether humans generate the meaning in their lives? Or the meaning exists per se and should be discovered by human? In the first case, the meaning of life becomes a fake matter and in the other case it becomes a real one. The divine religions, with the most decisive responses, are the best means to save humans from uncertainty and vanity in life. In the present study, the chosen viewpoint is that life becomes meaningful by the recognition of God and being connected to him. When the meaning becomes clear, then it would be the time for selecting the manner and type of behaviors and objectives in life. There is a strong connection between the meaning and the style of life. In this regard, some of the intellectuals’ opinions and viewpoints have been provided here.
Keywords: Meaning, Life, The meaning of life, Objective, Discovery, Fiction, Style, Religion -
رفان به عنوان معرفت، حاصل تجربه ای باطنی است که در سنت اسلامی معمولا از آن به «کشف» و «شهود» و در سنت غربی جدید معمولا از آن به «تجربه عرفانی» تعبیر می کنند. در فلسفه دین معاصر از «تجربه دینی» نیز بسیار سخن می گویند که نزدیک به تجربه عرفانی است. مباحثی هم که در این دو زمینه مطرح می شود، مشابه است و در مواردی هم پوشانی دارد. گاهی تجربه دینی را امری عام و تجربه عرفانی را قسمی از آن در نظر می گیرند که در این صورت نسبت آنها عام و خاص است. گاهی آنها را دو نوع تجربه متفاوت تلقی می کنند. در این تلقی تجربه عرفانی شهود مستقیم وحدت هستی است؛ اما تجربه دینی، تجربه امر مقدس بدون عنصر یگانگی هستی است. آنچه در این تلقی ها مشترک است، این است که تجربه عرفانی نوع برتر تجربه باطنی و معنوی است. برای شناخت چیستی و حقیقت تجربه عرفانی نخست به مهم ترین ویژگی هایش آن گونه که برخی از پژوهشگران غربی طرح کرده اند، خواهیم پرداخت؛ سپس نکاتی را در باب چیستی تجربه عرفانی خاصه شهود و اقسام آن در عرفان اسلامی طرح می کنیم.کلید واژگان: عرفان, تجربه عرفانی, کشف, شهود, کشف صوری, کشف معنویJournal of Zehn, Volume:19 Issue: 2, 2018, PP 157 -181Mysticism as a kind of knowledge is the outcome of an inner experience which is usually called "discovery" and "intuition" in the Islamic tradition and in the Modern Western tradition it is usually called "mystical experience. In the contemporary "philosophy of religion", too, many speak of a "religious experience" that is close to the mystical experience. The issues raised in these two titles are similar and in some cases overlapping. Sometimes they consider
religious experience as a general and mystical experience as a part of it, in which case their relation is general and particular. Sometimes they consider them to be two different types of experience. In this usage mystical experience is a direct witnessing of the unity of being, whereas religious experience is the experience of the Holy without the element of unity of being. What is common in all these considerations is a higher kind of inner and spiritual experience. In order to know the essence and reality of mystical experience, first I deal with the most important characteristics of this phenomenon from the viewpoints of ome Western scholars. Then I mention some points about the essence of the mystic experiences, especially intuition and its different types in Islamic mysticism.Keywords: Mysticism, Mystical experience, Discovery, Intuition, Formal discovery, Spiritual discovery -
بازشناسی چیستی و چرایی ترکیب سه منبع معرفتی عقل، شرع و کشف در نظام اندیشه ابن ابی جمهور احسایی(838-906ق)، تحلیل دستاوردهای معرفتی این نظام را ثمربخش تر می کند. ابن ابی جمهور احسایی به عنوان شخصیتی که جایگاه مهمی در مسیر ادغام شاخه های مختلف نظری در سایه تعالیم امامی دارد، نظریه شناخت خود را بر پایه ای فلسفی- دینی- عرفانی تاسیس می کند. کاری که بعدها توسط صدرالمتالهین شیرازی (979-1050ق) تکمیل شد و در قالب نظریه «وحدت معرفتی مفاد قرآن، عرفان و برهان» ارائه گردید. در نظام فکری ابن ابی جمهور، ربط و پیوند عمیقی میان عقل، قلب و شرع وجود دارد؛ وی معتقد است که باید از قضایای برهانی ضروری به واردات الهی ارثی منتقل شد، در این صورت اسرار شریعت را می توان دریافت و معانی طریقت و حقیقت را فهمید. عقل با پیمودن مراتب کمال به مرتبه قلب راه پیدا می کند و قلب نام دیگر عقل کمال یافته است. همچنین در مورد ربط و نسبت میان شرع و عقل، بر این باور است که شرع، عقل خارجی و عقل، شرع داخلی است، پس آن دو معاضد و معاون همدیگر بلکه با هم متحدند.کلید واژگان: ابن ابی جمهور احسایی, منابع معرفتی, عقل, کشف, شرع
-
در این نوشتار به تبیین رابطه عرفان اسلامی با آموزههای اسلام، اعم از کتاب، سنت و سیره نقلی و عملی معصومان پرداخته می شود. پرسش اصلی این نوشتار این است که بین عرفان و اسلام چه نسبتی از نسبتهای چهارگانه برقرار است؟ بر این اساس، تلاش شده جایگاه رفیع و بیبدیل عرفان را در میان سایر علوم اسلامی نشان داده و از آن رفع اتهام شود. روش مناسب برای این کار، بررسی آموزههای اصلی عرفان و مقایسه آن با آموزههای اسلامی است. بنابراین با طرح چهار بحث «خاستگاه عرفان» ، «مویدهای اسلامی آموزههای عرفانی» ، «وحی، الهام، کشف» و «شریعت، طریقت، حقیقت» به پرسشهای فرعی بهدست آمده از تحلیل پرسش اصلی، پاسخ داده شده است تا از این طریق پاسخی برای پرسش اصلی فراهم شود. نتیجه آن که نسبت عرفان با اسلام ضدیت کلی نیست؛ عرفان با دین اسلام سازگاری مضمونی دارد و این سازگاری به نحو جزئیت و بلکه عینیت است. بنابراین عرفان اخص مطلق از اسلام است و با نظری دقیقتر عین اسلام است و بین آن دو نسبت تساوی برقرار است. عرفان هیچ بخشی از دین را مهمل نگذاشته، به همه بخشها، مرتبهها و لایههای دین اهتمام دارد. از سوی دیگر در کاملترین و عالیترین نوع دینفهمی و دینداری هیچ بخشی از دین از نگاه عرفانی مغفول نمانده است. عرفان روح دین است که در همه بخشها و لایههای آن حضور دارد.کلید واژگان: خاستگاه عرفان, مویدهای اسلامی آموزههای عرفانی, الهام, کشف, طریقت, حقیقتAsra Hikmat, Volume:9 Issue: 1, 2017, PP 129 -161In this paper, the relationship between Islamic mysticism and the teachings of Islam, including Quran, traditions and traditional and practical manner are explained. The main question of this article is what is the relationship between mysticism and Islam as fourfold relation? On this basis, it has been tried to show the high rank of mysticism among other Islamic sciences and to remove the charge. The proper way to do this is to study the main teachings of mysticism and compare it with Islamic teachings. Thus, by plotting four discussions, the origins of mysticism, the "Islamic beliefs of the mystical doctrines", "revelation, inspiration, discovery," and "shari'a, tariqa, truth" are answered to the sub-queries derived from the analysis of the main question. This will provide a response to the original question. The result is that the relationship between mysticism and Islam is not general opposition; mysticism has a consistent theme with Islam, and this adjustment is in detail, but also the same. Therefore, mysticism is an absolutely more specific than Islam, and is more closely the same, and there are two equal ratios between them. Mysticism has not missed any part of religion; it focuses on all sections, levels, and layers of religion. On the other hand, in the most complete and excellent form of understanding religion, no part of religion has been left out of the mystical view. Mysticism is the spirit of religion that is present in all its parts and layers.Keywords: Origins of mysticism, Islamic virtues of mystical teachings, inspiration, discovery, tariqa, truth
-
مقدمهیکی از مباحث مهم در هر علم، روش آن علم است. از آنجا که معرفت دینی، مهم ترین شاخه معرفت را تشکیل می دهد، هدف این نوشتار بررسی روش کشف معارف دینی بوده است.روشاین نوشتار به روش تحلیلی- توصیفی به بررسی نظریه ای پرداخته است که بر جداسازی روش قرآن از روش برهان و عرفان تاکید دارد و به کارگیری آنها را برای کشف معارف دینی ممنوع می داند.یافته هادر این نوشتار اثبات شده است که اصل ادعای این نظریه درست نیست و ادله ای که برای اثبات آن اقامه شده است مدعای این نظریه را اثبات نمی کند.نتیجه گیریبا بررسی دیدگاه فوق، این نتیجه به دست آمده است که نه تنها به کارگیری روش برهان و عرفان برای کشف معارف دینی زیان آور نیست، بلکه استفاده از آنها در برخی موارد ضرورت دارد.کلید واژگان: روش قرآن, روش برهان, روش عرفان, کشف, معارف دینی
-
یکی از مباحث مهم در فلسفه های معاصر بحث از معنای زندگی است. فیلسوفان گذشته با پذیرش معنا برای زندگی از فلسفه و هدف آفرینش انسان سخن می گفتند؛ اما در دوران اخیر که برای بسیاری از انسانها زندگی ارزش خود را از دست داد، این پرسش مطرح شد که معنای زندگی چیست. هرچند در آغاز این پرسش برای فیلسوفان قارهای مطرح شد، امروزه فیلسوفان تحلیلی به آن پرداختهاند. آنچه در تحلیل پرسش از معنای زندگی اهمیت بسیار دارد، تحلیل خود معناست. در تفسیر معنا سه دیدگاه قابل ذکر است: 1. هدف زندگی، 2. کارکرد زندگی، 3. ارزش زندگی.
در این مقاله با تبیین دیدگاه های مختلف بر این نکته تاکید شده است که مراد از این پرسش که آیا زندگی معنا دارد، این است که آیا زندگی انسان ارزش استمرار را دارد یا نه؟ به دنبال تحلیل پرسش از معنا این بحث مطرح میشود: آیا زندگی فی نفسه معنادار است یا باید به آن معنا داد؟ در بحث از معنادهی زندگی برخی نظری های با عنوان نظام موزاییکی زندگی را مطرح کردهاند که در این مقاله به تحلیل آن پرداخته شده است.کلید واژگان: زندگی, معنا, ارزش, هدف, کشف, جعلOne of the prominent issues in contemporary philosophy is the meaning of life. Many philosophers have discussed about the value of lifes meaning and the aim of creation¡ but today ¡the life has lost its meaning and now ¡ it is a main question that what the meaning of life is. For the first time¡ this question raised by the continental philosophers¡ but nowadays¡ it is the local point of analytic philosophers. There factors play a main role in the analysis of life: 1) The aim of life 2) The function of live 3) The value of life Although in this article attempt has been made to explain the different approaches in this respect¡ but one main question is remained to be answered¡ is there any value for the continuation of life? In other words¡ dose the human life have any value by itself or we have to invent any meaning for it? Some researchers have put forwarded the mosaic system of life which is dealt in this article.Keywords: Life, Meaning, Value, Aim, Invention -
بنا به رای ابن عربی، عالم مقید یا خیال منفصل، حضرتی است از حضرات ذومراتب الهی که در آن موجودات دو عالم مجرد و مادی، تمثل می یابند. درک این ظهور، از طریق کشف صوری امکان پذیر است، زیرا موجودات ظاهر در این ساحت از وجود، هم از لطافت تجرد برخوردارند و هم قابلیت آن را دارند که مانند موجودات مادی، محسوس واقع شوند. درک این موجودات، بسته به استعداد عین ثابت فرد مدرک و اقتضائات اوست؛ با وجود این، واقع نمایی آن، مخدوش به پیش داشته ها و پیش باورها نبوده و از آنها آزاد است. این نظر در مقابل نظریه هایی قرار می گیرد که یا جانب تجرد محض حقیقت را می گیرند (مانند نظریه شلایرماخر) یا جانب ذهنیت محض را (مانند عقیده گادامر). بنابراین، حل پرسش درک مثالی و خیالی وحی، به تصدیق و باور به ساحتی از وجود منوط است که اضداد را در خود جمع می کند و در عین توفیق بین ذهن و عین، از عینیت کامل برخوردارند.کلید واژگان: تجربه دینی, تجسد, تمثل, خیال, عین ثابت, کشف, مثال, وحیAccording to Ibn-Al-Arabi, the bound world or detached imagination is a divine graded excellency in which both the abstract and material world are exemplified. Perception of such manifestation is possible through formal discovery; because the creatures that appear in this realm, have both the delicacy of abstraction and the ability to be tangible like material things. Perception of these creatures depends on the ones proven talent and requirements. Nevertheless, such realism is not distorted by what was already believed or possessed and it is free. This opinion is against other opinions that either support pure abstraction of truth (such as Schleiermachers view) or pure mentality (such as Gadamers view). Therefore, the question of perception by example or imagination is subjected to recognizing and believing a realm of existence in which paradoxes come together and despite the success between subjectivity and objectivity, benefits from complete objectivity.Keywords: revelation, representation, embodiment, religious experience, proven objectivity, imagination, example, discovery
-
حذف علت غایی در تاریخ اندیشه، در مباحث علمی و فلسفی تغییراتی ایجاد کرده است و این موضوع عامل تغییر نگرش انسان به بحث خداوند بهعنوان یک خالق و قدرت لایزال بوده است و اصلیترین مسئله انسان، یعنی بحث درباره معنای زندگی او را تحت تاثیر قرار داده است. این امر، دلیل اصلی بهحاشیهراندن اولوهیت خداوند و جایگزینشدن قوای انسانی شده است که نتیجه نهایی آن حاکمیت رویکردهای نیهیلیستی و پوچگرایانه بوده است. به دنبال آن، استیلای سکولاریسم و دینپیرایی مسئله معنای زندگی انسان را به چالش کشیده است و پس از آن، انسان خداوند را نه همچون منشا معنا، بلکه بهعنوان مانعی بر سر راه زندگی می داند. ازاینرو، بر آگاهی و اراده خود تکیه می کند و خود را آفریننده معنای زندگی میپندارد. به همین دلیل، بحث کشف و جستجوی معنای زندگی، دستخوش تغییر شده است و به جای آن، رویکردهای معنا آفرین و سخن از جعل معنا، جایگزین شدهاند. این مسئله که آیا انسان سازنده و آفریننده معنای زندگی خویش است یا آن را از عاملی بیرونی کسب میکند، امروزه به چالش بزرگی برای بشر تبدیل شده است. تقابل اندیشمندان خداباور و ملحد اهمیت چنین مسائلی را دوچندان می کند. به همین دلیل، در این پژوهش تلاش شده است برای این پرسش، با توجه به دو رویکرد خداباور و غیرخداباور کیرکگور و سارتر، که از اندیشمندان مکتب اگزیستانسیالیسم و از پیشگامان تحولات شگرف فلسفه معاصر هستند، پاسخی مناسب بیابیم. ازیکسو، تکیه کیرکگور بر سابجکتیویته بهعنوان یک حقیقت پایدار برای کشف معنای آبجکتیو زندگی با توجه به سپهرهای هستی، و ازسویدیگر، بیمعنابودن بنیادین زندگی به دلیل وجودنداشتن خداوند از نظر سارتر که با توجه به آگاهی انسان میتوان به روش سابجکتیو برای آن معنایی جعل کرد، ژرفاندیشی شده است.کلید واژگان: جعل, کشف, معنای زندگی, کیرکگور, سارترNumerous studies that have recently been done about the important issue of life indicates that this problem is including various dimensions, in a way that it has been studied in both philosophy of religion which concerns the purposeful dimension of life and ethical themes which discusses about volubility of life also it evaluates the performance and advantage of life, the aspect which concerns the purposefulness if life is the most important one. In the present research and in discussing about the creation or the discovering of the meaning we are mostly confronted with the aim and purpose in the discussion about meaning, sometimes aim is attributed to a creature that has knowledge and freedom and sometimes it is related to a creature that has none of these factors. A creature that has knowledge and freedom in all of itsactsis considered a destination that is called purpose or aim. If the aim is concealed in itself and in the free-willed creature, it is called self- structured aim but if it is out of the creature and is related to other creatures is external aim and it is not self-structured.By comparing human and the world, we can find that life in its nature has not self- structured aim because the aim must be seek in a factor out of that is owner of knowledge and freedom. But this is not correct about human because human has knowledge and freedom, so it has self- structured aim. Answer to these questions is related to view of accosted person in a way that a secular person cannot realize the perpetual creator and his responses are physical. Also divine person responded in another way and by considering a hypothesis that has a good life. Only difference between a divine and a physical person is that final factor to physical person is nature, but divine person considered nature as a part of a larger factor as supra nature. Regarding to these backgrounds, a question is indicated that: is life meaning discoverable or fake able? Answer to this question in view of aim or value is reason of this factor that life has a specific meaning. It means that that meaning that is concealed in life is the one that we discovered it, but some others believed that it is impossible because human create his life by his deeds. Some deeds such as create a good work, experiencing a special condition or war against life problems and accepting difficulties and pains. As we saw in Kierkegaard philosophy, he supported the Christ religion and he was believed that to have a meaningful life, we must have attempts such as Jesus to do God recommendations in an appropriate way. So meaning for philosopher and his recommendations is a discoverable and objective factor. But in contrast, there are some people that ignore contemporary human and consider his life as an absurd factor that is following with a force. Main index of meaningfulness to these people is freedom and knowledge of human that is accessible by helping awareness. These people believe that human is responsible to meaning source that has emphasized on his subjective life to access to a meaningful life so they considered meaning as a subjective and fake able factor. The French existentialist philosopher, Sartre, is one of these thinkers, while he is follower of Kierkegaard but these two philosophers have basic disagreements in philosophy and metaphysics fields and specially in discovering meaning or fakeness. So we attempt to investigate disagreement points and agreement points of Kierkegaard and Sartre about problem of fakeness or discover life meaning. In other word, innovation of discussion in philosophical discussions and specially in religion philosophy create some interests in above discussion that is useful to reader and it is hope to success in this discussion.Keywords: fake, discovering, meaning, Kierkegaard, Sartre
-
«معرفت شناسی عرفانی» اصطلاح جدیدی است که اخیرا در علم عرفان مطرح شده است. به نظر امام خمینی، عارف پس از مجاهده جسمی و روانی، می تواند به معرفت حق نایل شود و با رفع حجاب علم به مقام انسانیت گام نهد. ایشان مشاهده را جلوه وحدانیت حق به خلق توصیف و به دو وجه غیبی و قلبی تقسیم می کند. با پذیرش برهان عقلی و روش حسی متکی به عقل در معرفت حق، معرفت قلبی را ترجیح می دهد. تجربه عرفانی را مقام روحانی عارف می خواند که از نقص ذاتی خود و موجودات ممکن به کمال حق معرفت می یابد؛ ولی در مقام بیان، چه بسا هضم قول عارف برای مخاطب دشوار است. ایشان معرفت را به چهار وجه تقسیم کرده است؛ شهود و تجربه عرفانی را در صورتی معرفت بخش و واقع نما می داند که در تضاد با آموزه های قرآن و شریعت نباشد. از آنان که سخنان عرفا را بی مبنا و برداشت های درویشی می دانند، انتقاد می کند. معرفت و شهود حقیقی را براساس آیات قرآن و روایات ویژه اصحاب قلوبی می داند که معرفت خویش را از مشکات خاتم نبوت و خاتم ولایت دریافت کرده باشند.کلید واژگان: عرفان, معرفت شناسی, امام خمینی, کشف, شهود و تجربه عرفانی"Mystical epistemology" is a new term coined in the Islamic mysticism. After his physical and spiritual struggles, In Imam Khomeini's point of view, a mystic goes able to remove the veil of knowledge becoming a real human being and comes to know the Divine Truth. Describing mystic vision as the manifestation of the One Truth in the creatures, Imam Khomeini categorizes that vision into two aspects: unseen and of heart. Having embraced the arguments from intellect and intellect depending method of the senses for knowing the Divinity, Imam Khomeini goes to prefer the knowledge from the heart. He considers mystical experience as the spiritual status of a mystic who comes to acquire such knowledge through the imperfection of both himself and all contingent creatures from one side and through the perfection of the Divinity from another side. In the position of articulation, however, it is very difficult for the addressed [non mystics] to digest the mystic's meaning. Imam Khomeini has divided the knowledge into four aspects. He argues that mystical knowledge can be sound and realistic only when it does not contradict the Quran and Shariat. He then goes to criticize those who repudiate the mystical knowledge as ill-founded or as words of ignorant derawish (Sufis). The knowledge and true vision of Allah based on the Quran and sound traditions, Imam Khomeini argues, are peculiar to those people of heart who have acquired their knowledge from the light of the Last Prophet and from the ring of the Last Saint.Keywords: mysticism, epistemology, Imam Khomeini, vision, mystical experience, observation.
-
ملاک ارزیابی کشف و رویای صادقه در عرفان چکیده کشف، مکاشفه و رویای صالح از جمله کلمات کلیدی عرفان محسوب می گردند و در تمام مکاتب تصوف و عرفان اسلامی این اصطلاحات مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. این واژگان از لحاظ معنایی به یکدیگر نزدیک اند. رویای صادقه را می توان مرتبه و مصداقی از کشف دانست (کشف صوری)؛ یعنی اطلاع بر ماوراء حجاب. وحی نیز بالاترین مرتبه کشف است؛ ولی این آغاز کلام می باشد. مسئله مهم تر، ملاک صحت و تشخیص خواطر شیطانی از رحمانی است. کدام مکاشفات و واردات صادق و کدام یک رهزن و کاذب اند؟ در این مقاله با استناد به گفتار و آرای فیلسوفان و عارفان مسلمان از مکاتب گوناگون عرفانی همچون ابن عربی، داود قیصری، سیدحیدر آملی، نجم الدین رازی، ابن سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا و... تلاش شده، ضمن تعریف و دسته بندی انواع مکاشفات و منامات، به تحلیل آرای عارفان در خصوص مکاشفه و رویا و تشخیص کشف، القائات و خواطر رحمانی از شیطانی و تفاوت رویای صالحه با اضغاث احلام پرداخته شود. در پایان این بررسی به این نتیجه می رسیم که مهم ترین ملاک از دیدگاه عرفا، کتاب و سنت و سپس نظر و نظارت مرشد و پیر معنوی و استاد و مربی الهی است که خود مراحل سیر و سلوک را طی کرده و با منازل و مقامات عرفانی آشناست. همچنین، دوری سالک از محرمات و گناهان، انجام فرایض و ترک دنیا و اتصال وی به معصومان چهارده گانه محمدی توفیق مکاشفات صادق را برای وی به همراه دارد. رهرو همواره باید کشف خود را با کشف انبیا و اولیا (به ویژه کشف تام محمدی)، که کشفی معصوم است، بسنجد و ارزیابی کند.کلید واژگان: کشف, مکاشفه, شهود, منامات, رویای صادق, خواطر و القائاتMystical vision, unveiling and veridical dream-vision are among keywords in mysticism and they are examined and analyzed in all schools of Islamic mysticism and Sufism. The terms are semantically close to each other. Veridical visions can be regarded as an instance and stage of formal unveiling, i.e. awareness of the reality hidden by the veils. Revelation is the highest level of unveiling. The crucial question, however, is how to distinguish the divine unveilings from satanic incoming thoughts. Which unveiling and incoming thoughts are true and which one is false and misleading? With reference to the ideas and doctrines of Muslim philosophers and mystics from various schools such as Ibn Arabi, Dawoud Qasari, Sayed Heidar Amoli, Najmuddin Razi, Ibn Sina, Suhrawardi and Mulla Sadra, the present article attempts to define and categorize all sorts of unveilings and visions and gives an analysis of the views of the mystics on the problem in question and the ways in which true unveilings are to be distinguished from false and Satanic suggestions. How veridical dream visions can be recognized from confused dreams is also examined. The conclusion is that the most important criteria emphasized by mystics are first holy Quran and Tradition and then the view and control of the spiritual adept who successfully experienced stages of spiritual journey and is deeply familiar with the mystical stations and states. To this end it is of high importance for the wayfarer to avoid sins and acts of disobedience and perform his ritual obligations and follow the fourteen Muhammadan Infallibles so that he well attains the true unveilings and visions. The wayfarer should always compare his visions with those of the prophets and saints (particularly those of the perfect Muhammadan vision which is infallible) and thus make sure of their truth.Keywords: unveiling, vision, intuition, dream, visions, veridical vision, incoming thoughts, suggestions
-
در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که بیانگر نوعی معرفت خاص است که از طریق عمل به شریعت و از راه طریقت و سیر و سلوک به سوی حق تعالی و توجه به عالم قدس حاصل می شود، از این رو معرفت شهودی یکی از راه های شناخت در منظومه معرفت دینی محسوب می شود و در کنار سایر منابع شناخت دارای اعتبار و روایی است. اما کشف و شهود مانند هر منبع معرفت زای دیگر نیازمند ملاک و معیاری است که با آن مکاشفات و القائات صحیح از فاسد بازشناخته شوند. آنچه از مجموع سخنان عرفا به دست می آید، این است که برای سنجش معارف شهودی دو گونه میزان نیاز است، میزان عام و میزان خاص که رهاورد انبیا و اولیای الهی میزان عام و گسترده معارف شهودی است و قواعد عقلی و فلسفی، استاد کامل، آثار و عوارض مشاهدات عرفانی، میزان خاص و محدودی در قلمرو معارف مفهومی به حساب می آیند.
کلید واژگان: شهود, عقل, قلب, کشف, معرفت, میزانMany verses in the Holy Quran prove that there is a certain kind of knowledge that can be obtained through the practice of religious laws (Sharia) and the way to doctrine (tarighat)، progress and conduct towards the Most Holy God and attention to the sacred universe. This knowledge is that intuitive knowledge which stands beside the other cognitive resources as a way of understanding. But like any other source of causing knowledge، revelation and intuition require proper criterion by which the revelation of corruption and correction are recognized. And what comes out of all mystic''s words، two kinds of scales are needed to assess intuitive knowledge، general scale and specific scale. The gift of the divine prophets and saints are considered as general scale and widespread intuitive knowledge and the intellectual and philosophical rules are considered as specific scale which is limited within the scope of conceptual learning.
Keywords: discovery, Intuition, criterion, Knowledge, reason -
«تجربه دینی» اصطلاحی جدید است، اما پیشینه گسترده ای در فرهنگ اسلامی دارد. مباحثی که اندیشمندان اسلامی درباره حالات کشف، مانند الهام و وحی داشته اند، می تواند بستری برای این موضوع در اندیشه اسلامی باشد. غزالی، از جمله کسانی است که تحولات تجربه گونه ای را از سر گذرانده و مباحث گسترده ای در مباحث تجربه دینی داشته است. در این نوشتار، گزارش و تحلیلی از دیدگاه های غزالی در باب تجربه دینی ارائه شده است؛ هم چنین جایگاه «انسان» به عنوان متعلق و «هستی» به عنوان متعلق و «حجاب» بین انسان و هستی، روشن شده است و نیز اسباب و مقدماتی که انسان باید برای کشف اخذ کند، برشمرده شده اند. تجارب دینی نزد غزالی، گاهی الهام گونه و گاهی هم وحی پیامبرانه است. تجربه رویت خداوند در آخرت نیز، مسئله ای مهم است که غزالی، هم با رویکرد کلامی و هم با رویکردی عرفانی، به امکان آن پرداخته است.
کلید واژگان: تجربه دینی, کشف, وحی, الهام, رویت, غزالیAlthough “Religious Experience” is a new term, it possesses a vast background in Islamic culture. The Muslim thinkers’ discussions about the conditions of disclosure such as inspiration and revelation can be counted as the best foundation for this topic in Islamic thought. Ghaz³li is one of those whom have experienced experience-like events and had vast discussions in the religious experience field. There has been offered, in this essay, an explanation and analysis of Ghaz³li’s viewpoints about religious experience; the place of “humanity” as the belonging and “being” as the belonged and the “veil” between humanity and being is also clarified. As well as the means and preliminaries that one needs for the Disclosure have been explained. From the viewpoints of Ghaz³li, the religious experiences are sometimes something like inspiration and sometimes prophetic revelation. The experience of the sight of God in the afterlife is also a significant matter that Ghaz³li had explored its possibility by both kal³mi and mystical approaches.
Keywords: religious experience, disclosure, revelation, inspiration, thesight of God, Ghaz³li -
بحث از رویت خدا و چگونگی آن از مهمترین بحث های کلامی در میان فرق اسلامی از جمله اشاعره است. متقدمان اشعری بنابر دلایل نقلی اعتقاد دارند که خداوند قابل رویت است و مومنان در آخرت می توانند خدا را با چشم سر ببینند. این نظر اشاعره در روند تاریخی با تغییراتی روبرو شد؛ به طوری که در دوره ای استدلال های عقلی و در زمانی رویکرد عرفانی در میان آنها قوت گرفت.
فخر رازی از جمله اندیشمندان اشعری است که در این باره سخن گفته و نظریه او به جهت شرایط روحی و تاریخی اش با اشاعره پیش از خود متفاوت است. ایشان پس از بررسی نظرهای مختلف معتقد شد که رویت خدا با دلایل عقلی قابل اثبات نیست و مقوله ای است که جز با نقل و سمع نمی توان به آن دست یافت. او در پایان، رویت خدا در آخرت را نوعی کشف دانست و به این ترتیب دیدگاهی را پذیرفت که قرن ها قبل امامیه در پرتو تعالیم اهل بیتعلیهم السلام به آن دست یافته بودند.کلید واژگان: رویت, اشعری, رازی, دلایل نقلی, براهین عقلی, کشف, حس ششمDiscussion of the seeing God and its quality is one of the important theological debates among Islamic sects, including the al-Ash'ari. Early Ash'aris, according to transmitted reasons, believe that God is visible and the believers, in the hereafter, can see God with their eyes. This theory faced with changes in historical trends; so that in some periods intellectual arguments and in some others spiritual approaches were reinforced among them. Fakhr Razi is of the Ash'ari scholars who spoke about this theory. However his theory, due to his mental condition and history, is different from that of Ash'arites. After reviewing the various opinions, he believed that seeing God is not provable through rational reasons and cannot be achieved except by transmission and auscultation. He finally considered seeing God in the hereafter as a kind of intuition and accepted the view those centuries ago was achieved by Imamia in light of the teachings of Ahl al-Bayt.
Keywords: Seeing God, Ash'ari, Razi, Transmitted Reasons, Rational Arguments, Discovery, the Sixth Sense -
طسید حیدر آملی دیدگاه خود در باب معرفت شناسی را بر وجودشناسی تثلیثی قرار داده و با طرح مباحث تثلیث در معرفت شناسی، به یک نوآوری دراین باره دست زده است.
از مهم ترین نکاتی که علامه سید حیدر در معرفت شناسی بر آن تکیه کرده اینکه، ایشان همواره معرفت را یک حقیقت واحد می داند که دارای سه مرتبه اصلی است که این مراتب نیز به صورت تشکیک است. وی از این نکات کمک می گیرد تا نزاع ظاهری فهم های متفاوت در حوزه عرفان، ازجمله نزاع بین صوفی و شیعه را برطرف نماید.
علامه سید حیدر تثلیث هایی را در باب معرفت شناسی با عناوین خاصی چون «شریعت، طریقت و حقیقت»، «رسالت، نبوت و ولایت»، «اسلام، ایمان و ایقان» و «وحی، الهام و کشف» مطرح می کند و با بسط کلام و دقت کافی و اندیشه ناب، درباره آن به سخن می پردازد. بدیهی است تثلیث در باب معرفت، مبتنی بر تثلیث در وجودشناسی اوست. در این نوشتار به تحلیل و بررسی نگاه تثلیث گونه او در باب معرفت شناسی پرداخته و به کلید حل تفاوت در فهم ها و معرفت ها اشاره خواهیم کرد.
کلید واژگان: وجود, معرفت, شریعت, طریقت, حقیقت, وحی, الهام, کشفSeyyed Heidar Amoli has founded his epistemology on an ontology of trinity and, in this way, has attained a new view in the field. One of the most important ponts on which he has founded his epistemology consists on his view on the unity of knowledge with three main degrees with gradation. Relying on such a point, he has tried to solve the superficial conflicts in mysticism such as those between Sufi and Shiite. Amoli proposes and explains in detail some trinities including “religious law, way and truth”, “mission, prophecy and guardianship”, “islam, faith and certainty” and “prophetic revelation, nonprophetic revelation, and inward revelation”. As is clearly understood, trinity in knowledge is based upon trinity in ontology. In this paper, Amoli`s trininity in knowledge and his solution for epistemological differences have been explained.Keywords: existence, knowledge, religious law, way, truth, prophetic revelation, nonprophetic revelation, inward revelation. -
بر اساس دیدگاه هیلاری پاتنم، نام گذاری و ارجاع انواع به نحوی است که بر مبنای آن دو مرحله تحقیق تجربی در مورد نوع امکان پذیر می شود. در سال های اخیر جوزف لاپورت، در مورد نام گذاری انواع طبیعی، معضلی تشخیص داده است؛ او نشان می دهد که برای انواع دارای واریته، نمونه های مبهمی وجود دارند که نمی توان به راحتی تصمیم گرفت که آن ها از مصداق های واریته ناشناخته ای از آن نوع اند و یا مصداقی از آن محسوب نمی شوند. کشف ذات زمانی ممکن است که بدانیم ساختار واریته های متفاوت تا چه حد با هم تفاوت دارند. از سوی دیگر، واریته ها را زمانی در اختیار داریم که ذات نوع را تشخیص داده باشیم. یک راه برای خروج از این معضل، راه حلی است که لاپورت مطرح کرده است؛ از نظر لاپورت ذات انواع کشف نمی شوند بلکه قرارداد می شوند. برای خروج از این معضل، در این مقاله تلاش می کنیم راه حل دیگری که مستلزم کشف ذات باشد عرضه کنیم.
کلید واژگان: واژه های نظری, انواع طبیعی, ارجاع, ذات, کشف, قرارداد, جوزف لاپورتAccording to Hilary Putnam، two different levels of empirical investigations regarding natural kinds are available: discovering essence and distinguishing genuine samples from fake ones. Recently، Joseph LaPorte has presented a dilemma in naming natural kinds. He showed that for any kind there are some vague samples which scientists cannot decide whether take them as an unknown variation of the kind or not to consider them as extensions of that kind. On the one hand، discovering the kind’s essence is possible for scientists only when they recognize the range of differences between kind’s variations; and on the other hand، they can distinguish different kind variations only when they know the kind’s essence. Here، LaPorte has presented his own solution. According to him، the kind''s essence is not discovered but stipulated. In this essay we shall try to present an alternative solution in which discovering an essence is possible.Keywords: theoretical terms, natural kind terms, reference, essence, stipulation, discovery -
یکی از مباحث کلیدی و سرنوشت ساز درباره عرفان و دین تعیین نسبت میان آن هاست. برخی عرفان را غیر از دین و حتی ناسازگار با آن می دانند. بر همین اساس، گروهی به عرفان دل بسته و از دین گسسته اند، و جمعی به دین پیوسته با عرفان به نزاع برخاسته اند. کسانی هم که عرفان را با دین سازگار می دانند در تعیین نسبت میان آن دو اختلاف نظر دارند. برخی عرفان را عین دین یا گوهر آن تلقی می کنند و دسته ای آن را جزئی از اجزای دین به شمار می آورند. تعیین نسبت میان دین و عرفان جز با کاوش در ماهیت دین و عرفان ممکن نیست. نظریه ای که در این مقاله تبیین و اثبات می شود این است که عرفان نه ضد دین، نه بیگانه از دین، نه عین دین، و نه جزئی از اجزای دین است، بلکه عرفان باطن دین است. در پرتو این نظریه بسیاری از پرسش ها و شبهاتی که درباره عرفان و رابطه آن با دین وجود دارد نیز پاسخ داده می شود. با حل این مسئله ضمن روشن شدن نسبت دین و عرفان، چیستی آن ها نیز بهتر دانسته می شود. علاوه بر این، معیاری روشن برای تشخیص عرفان اصیل از عرفان های ناقص، التقاطی، و شبه عرفان ها به دست می آید.
کلید واژگان: عرفان, دین, ظاهر, باطن, تجربه عرفانی, کشف, عقل, شریعتThe relationship between mysticism and religion is an important one. Some have argued that mysticism is not religious in nature and can’t be reconciled with religion; hence، some groups have adopted mysticism and parted from religion while other have strictly adhere to religion and got in quandaries with mysticism. Those who consider mysticism reconcilable with religion have different opinions on the relationship they entertain. Some have argued that mysticism is the essence of religion while other have considered it an element of religion. We suggest that the relationship between religion and mysticism must be assessed by the study of their nature. In the current article، we argue and demonstrate that mysticism is not against religion nor foreign to religion; it is not like religion، nor an element of religion، but rather is the esoteric dimension of religion. With this perspective، numerous questions and ambiguities related to the relationship of mysticism and religion are answered and their respective nature becomes clearer. Moreover، we also suggest a methodology for distinguishing between authentic and unauthentic forms of mysticism.Keywords: Mysticism, religion, exoteric, esoteric, mystical experience, mystical insight, reason, sharia
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.