به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "body without organs" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"

تکرار جستجوی کلیدواژه «body without organs» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی body without organs در مقالات مجلات علمی
  • سجاد ممبینی

    در نظریه متاخر میل می توان دو اقتصاد مهم میل را نزد لکان و دلوز شناسایی نمود؛ صورت بندی هایی متفاوت از گسترش میل که هر یک نسبت هایی ویژه با سوژه و جامعه برمی سازد. دلوز با طرح شیزوکاوی در برابر روانکاوی، به طور کامل از سنت فرویدی گسسته و شکل تازه ای از اقتصاد میل را بنیان می نهد. در برابر صورت بندی ادیپی میل در لکان که با ارجاع پیوسته به یک ابژه غایی مفقوده، میل در حرکتی جریان گردابی حول یک هسته ادیپی به گردش در می آید، در طرح آنتی ادیپی- ریزومی دلوز، بدن بدل به یک ماشین میل ورز می شود که میل را در مسیرهایی ریزوماتیک، رو به خارج تولید و به حرکت در می آورد. در مجموع می توان دو نوع اقتصاد میل را در اینجا از هم بازشناخت: درون گستری میل در لکان و برون گستری میل در دلوز. همچنین در لکان، مفاهیم فقدان و فانتزی که اقتصاد میل را سامان می دهند، و در دلوز مفهوم بدن بدون اندام با تولید میل به مثابه نیرو، اشکال ویژه ای از رابطه میل و جامعه را صورت بندی می کنند.

    کلید واژگان: لکان, دلوز, درون گستری میل, برون گستری میل, فانتزی, بدن بدون اندام, ماشین میل
    sajad mombeini

    In the later theory of desire, two important economies of desire can be identified according to Lacan and Deleuze; Different formulations of the expansion of desire, each of which creates special relationships with the subject and society. Deleuze, with the plan of schizoanalysis against psychoanalysis, is completely separated from the Freudian tradition and establishes a new form of the economy of desire. Against the Oedipal formulation of desire in Lacan, with continuous reference to a missing ultimate object, desire circulates in a vortex movement around an oedipal core, in Deleuze's anti-Oedipal scheme, the body becomes a desire machine. It is possible to produce and move desire in schizo and rhizomatic ways. In general, two types of economy of desire can be recognized here: interal-expansion of desire in Lacan and external- expansion of desire in Deleuze. Also, in Lacan, the concepts of lack and fantasy that organize the economy of desire, and in Deleuze, the concept of the body without organs by producing desire as force, formulate special forms of the relationship between desire and society.

    Keywords: Lacan, Deleuze, Economy of Desire, Fantasy, Body without Organs, Desiring Machine
  • پریا چوبک، محمد اکوان*، محمدرضا شریف زاده، زهرا رهبرنیا

    گفتمان هنرهای خلاق تعاملی، سبب تغییر رویکرد مفهوم مخاطب هنری از نظاره گری بی کنش و منفعل به آفریننده ای تعامل گر و پویا بوده است که از منظر فلسفه پست مدرن نگاهی قابل تامل به انسان، بشمار می آید. افادات ژیل دلوز به فلسفه، از جسمانی ترین رویکرد ها به حیات انسان است که با نکته پردازی های خلاقانه وی می تواند ابزار تحلیلی کارآمدی برای بررسی نقش و شناخت واکنش های انسانی بشمار رود. اصطلاحاتی از قبیل صیرورت، ریزوم و بدن بدون اندام در شناخت رفتارهای انسانی که از سوی دلوز مطرح شده می توانند در تحلیل رفتارهای مخاطب بکار روند. در این مقاله به این پرسش ها پرداخته ایم که آیا هنر تعاملی می تواند ترجمان هنری صیرورت باشد و این که انتخاب های پیش روی مخاطب چگونه با تعاریف بدن بدون اندام و ریزوم مرتبط می شوند. در شیوه پژوهش، اطلاعات مورد نیاز از منابع کتابخانه ای و دیجیتال استخراج و سپس با به کارگیری این مستندات، جایگاه مخاطب به روش تحلیلی- توصیفی با رویکرد دلوزی تشریح شده اند. در نهایت به این نتیجه نزدیک شده ایم که بنابر تعریف بدن بدون اندام، مخاطب هنر تعاملی با مجموعه ای از بالقوگی های منحصر به فرد روبه رو است که انتخاب از میان آن ها، روند شکل گیری اثر هنری را به شیوه ای بی قاعده و ریزوم گونه هدایت می کند که این اثر در طی مسیر و در لحظه به ظهور می رسد و همواره میان قوه و فعلیت قرار دارد و در نهایت این تعریف با عبارت فلسفی صیرورت از دیدگاه دلوز، همسان است.

    کلید واژگان: انسان, بدن بدون اندام, ریزوم, ژیل دلوز, صیرورت, مخاطب, هنر خلاق, هنر تعاملی
    Paria Choubak, Mohammad Akvan *, Mohammadreza Sharifzadeh, Zahra Rahbarnia

    Interactive art, with a new attitude, changes the classical approach to the status of the audience as ineffective observation and then, transforms he/she, into one of the main pillars of creating the work based on interaction and portability that it is considered a contemplative view of human from the view of postmodern philosophy. The philosophical view of Gilles Deleuze as one of the most sophisticated approaches to human life can be used to analyze the questions of this writing, which relates to the audience and its role in shaping the work of art. Also some terms such as Becoming, Rhizome and Body without organs which is proposed by Deleuze can be used in the analysis of audience behaviors. The questions are; Interactive art can be the equivalent the concept of Becoming And choices the audience facing with, how can related to the definition of the organs without body and the rhizome. For answering to the questions, the basic information was extracted from library and digital resources, then by using these documents, the position of the audience was described in an analytical-descriptive way with Deleuze's approach. As a result, it became clear that the audience of interactive art faces a set of potentials that, according to the definition of an organs without body, it is unique for each individual audience. Each person's choices guide the process of creating an art work in a random and irregular route, similar to rhizome`s concept; A structure that is built along the path and at the moment. Always being at the moment, between the potential and the actual thing that the audience's choices leading it, is the philosophical definition of Becoming. The importance of the present study is in finding the connection between postmodern philosophy and postmodern Art.

    Keywords: Audience, Becoming, Body Without Organs, Interactive art, Gilles Deleuze, Human, Rhizome
  • سیدعلی صدرالحفاظی، محمدرضا ریخته گران *
    اساس نظریه ی میل دلوز بر مفهوم ایجابیت و آفرینش استوار است. این نظریه در مقابل نظریه ی رایج روانکاوی فروید درباره ی میل است که در آن میل ورزی مبتنی بر یک فقدان اولیه و ازلی، یعنی تجربه ی اختگی و از دست دادن مادر با دخالت ممنوع کننده ی پدر، است. دلوز با همکاری گتاری، با پایبندی به درون ماندگاری اسپینوزایی، می کوشند تبیینی از میل به دست دهند که در آن دخالت هیچ نیروی بیرونی و متافیزیکی ای از نوع ادیپ فروید منجر به کلیت بخشی ساختار میل و تکراری شدن مصادیق میل ورزی نشود. بدین منظور آنها صورت بندی ماشین میل را پیش می کشند. وجه آفرینشگر و پیشامدمحور عملکرد ماشین میل دلوز در برابر قانونمندی و اجبار بنیادین برسازنده ی نظریه ی میل فروید قرار می گیرد. همچنین درحالی که سوژه ی اصلی و بهنجار در نظریه ی میل فرویدی هیستریک است، در صورت بندی ماشین میل، فرض بر شیزوفرنیا است. درحالی که فروید سوژه ی شیزوفرن را یک اختلال و انحراف از معیار می داند، دلوز آن را هماهنگ ترین شکل سوبژکتیویته با سرشت خلاق هستی می انگارد. به زعم دلوز مرکزیت یافتن سوژه ی هیستریک در نظریه ی میل فروید، ناشی از تحمیل الگوی ادیپ است. حال آن که سوژه موجودیت پیشین ندارد، بلکه نتیجه و باقی مانده ی خود میل ورزی است.
    کلید واژگان: ماشین میل, درون ماندگاری, ادیپ, بدن بدون اندام ها, شیزوفرنی, پارانویا
    seyed ali sadrolhofazi, Mohammad reza Rikhtegaran *
    Deleuze’s theory of desire is based on the concepts of positivity and creativity; in fact this theory opposes the common Freudian psychoanalytical theory of desire in which desiring functions on the basis of an initial and primordial Lost, i.e. the experience of castration and losing the Mother because of Father’s prohibiting intervention in the infant’s relation with her. Deleuze, collaborated by Felix Guattari, try to give an explanation of desire in which, satisfying the Spinozist condition of immanence, there is no external and metaphysical force such as Freudian Oedipus complex which could universalize the structure of the desire and make its realization something merely repetitive. For this purpose, they introduce the formulation of desiring-machine. The creative and contingent aspect of the function of Deleuze’s desiring-machine, contradict to the fundamental subjection of Freudian desire to some kind of universal law and coercion. Furthermore, while the main normal Subject in Freudian theory of desire is the Hysteric, in Deleuzian formulation the default structure of subjectivity is schizophrenia; in other words, while Freud thinks of schizophrenia as a disorder and a deviation from the normal state, Deleuze sees it in most accordance with the creative nature of the Being; in his thought the centrality of the Hysteric in the Freudian theory of desire is a result of applying the Oedipus model coercively. Against, for Deleuze the subject is not an already being entity; it is merely the result and residue of desiring itself.
    Keywords: desiring-machine, immanence, Oedipus complex, Body without Organs, Schizophrenia, Paranoia
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال