به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « heresy » در نشریات گروه « فلسفه و کلام »

تکرار جستجوی کلیدواژه «heresy» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • حمزه علی بهرامی*، محمدعلی وطن دوست، صفدر رجب زاده، مجتبی مرادی
    علم کلام از مجموعه علوم عقلی است که از ابتدای پیدایش، موافقان و مخالفانی از فرق و مذاهب اسلامی داشته است. پس از تدوین کتب کلامی، برخی با این علم موافقت کردند و به شرح و تفسیرآن پرداختند و برخی با آن مخالفت کردند و به نقد آن پرداختند. سلفیه به پیروی از اهل حدیث، به دلیل نقل گرایی حداکثری و کنار گذاشتن استدلال عقلی، با علم کلام مخالفت کرده و ورود در آن را مایه ی خسارت و گمراهی می دانند. برخی از استدلال های مهم سلفیان در انکار و مخالفت با علم کلام عبارت اند از: اجتناب سلف از ورود به مباحث علم کلام، نهی صحابه و تابعین از ورد به علم کلام، بدعت انگاری علم کلام، اختلاط علم کلام با مباحث خرافی و دروغ و گاه کفرآمیز، مخالفت و تضاد نتایج مباحث کلامی با نصوص قرآنی و حدیثی. پژوهش پیش رو با روشی اسنادی، تحلیلی انتقادی، استدلال های سلفیه را در بوته ی نقد و ارزیابی قرار می دهد و سستی آن ها را آشکار می کند. استدلال های سلفیان نوعا مغالطه آمیز بوده و با نصوص قرآنی و حدیثی و همچنین سیره ی صحابه و تابعین و دیگر عالمان در تضاد بوده است. دیدگاه سلفیه پیامدهای تلخی داشته؛ نظیر مشروعیت نداشتن ورود به دیگر علوم و ارزش ستیزی از علوم عقلی و آلی و ابزاری و همچنین نوعی انحصارگرایی و مطلق گرایی در فهم مردمان سه سده ی نخستین جهان اسلام.
    کلید واژگان: سلفیه, علم کلام, بدعت, قرآن, سنت, سلف صالح}
    Hamza Ali Bahrami Ali *, Mohammadali Vatandoost, Safdar Rajabzadeh, Mojtaba Moradi
    Theology (Kalam) is one of the Islamic intellectual sciences that has had proponents and opponents in Islamic sects since its inception. After compiling theological books, some agreed with this science and explained it, and some opposed it and criticized it. The Salafists, following the People of Hadiths (Ahl-alhdith), based on the extreme traditionalism and because of abandonment of rational reasoning, disagree with theology and consider it as a cause of damage and misguidance. Some of the most important arguments of the Salafists in denying and opposing theology are the avoidance of pious predecessors from the theological topics, prohibiting of Companions and Successors (Sahaba and Tabieen of the Holy Prophet) from dealing with theology, considering theology as heresy, its including superstitious, false, and even blasphemy, and the incompatibility between the results of theological discussions and Quran and tradition. The present study critiques and evaluates Salafi arguments and reveals their weaknesses through a documentary and critical analysis method. The arguments of the Salafists are typically fallacious and contradict the Qur'an and the tradition, as well as the manners of the companions, Successors, and other Islamic scholars. The Salafi view has bitter consequences such as the illegitimacy of other sciences and the rejecting of the value of intellectual and instrumental sciences, as well as a kind of exclusivism and absolutism about the understanding of the people of the first three centuries of the Islamic world.
    Keywords: Salafism, Theology, heresy, Quran, Sunnah, Righteous Salaf}
  • مصطفی عزیزی علویجه*
    جریان فکری الحاد و زندقه یکی از جریان های انحرافی پویا در دوران پیشوایان معصوم: بوده است، به گونه ای که تشکیل «حلقه الحاد» را می توان ناشی از این جریان دانست. الحاد در زمان پیشوایان معصوم: بر پایه «حس گرایی»، «نفی لایه های فرامادی و متافیزیکی» و«شبهات مبتنی بر عقلانیت مغالطه محور» استوار بوده است. اهل بیت: با اتکا به شیوه های خاصی با الحاد برخورد نموده اند. به طور کلی می توان سه شیوه «اخلاقی»، «صوری»، و «محتوایی» را استخراج نمود. برجسته ترین شیوه ای صوری «بر انگیختن درونی پرسشگر»، «دفع ضرر محتمل»، «نفی استبعاد» و «استناد به امور در دسترس» می باشد. همچنین از روش «معادله معکوس»، «استناد به خویشتن»، «برهان چند سطحی»، «تاکید بر اصل علیت» و استفاده از علوم تجربی و دانش طب» می توان به عنوان مهم ترین شیوه های محتوایی برخورد با الحاد در سخنان اهل بیت: نام برد. در این تحقیق گونه های مختلف الحاد و زندقه تبیین شده و سرچشمه های الحاد در عصر اهل بیت: نیز کاویده شده است. به طور کلی سه منشا اساسی را می توان برای این جریان برشمرد؛ «فتوحات اسلامی»، «نهضت ترجمه»، «آموزه های مسیحیت و یهودیت». در این مقاله با روش نقلی، تحلیلی منطق مواجهه با الحاد باز پژوهی شده است.
    کلید واژگان: اهل بیت علیهم السلام, الحاد, زندقه, روش شناسی, حس گرایی}
  • احسان عوض پور، علی پورجواهری، محمدعلی حیدری
    در بسیاری از روایات شیعی، مساله کفر مخالفان مطرح شده است و برخی از علمای امامیه نیز بر اساس همین روایات، حکم به کفر مخالف نموده، آنها را از حوزه اسلام خارج دانسته اند. در خصوص حوزه معنایی مخالف، از روایات و کلام علمای امامیه برداشت می شود که مقصود مسلمانی است که شیعه اثناعشری نباشد. مخالفت نیز گرچه می تواند در حوزه های مختلفی، مانند اعتقاد به تجسیم و تشبیه و جبر و تفویض باشد، لکن بارزترین مصداق مخالفت، مخالفت در مساله امامت و ولایت است. از سویی، در روایات بسیاری نیز تصریح شده که هر کس توحید و نبوت را بپذیرد، مسلمان است و تمام احکامی که برای مسلمان ثابت است، بر او نیز جاری می شود. بررسی روایات مرتبط در هر دو سو و نیز مراجعه به سایر روایات و کلام علمای امامیه نشان می دهد که هیچ یک از دو حکم اسلام و کفر را نمی توان به طور مطلق برای تمام مخالفان ثابت نمود؛ بلکه هم در حوزه حکم به اسلام و کفر و هم در معنای مخالف باید حکم به تفصیل نمود. آنچه می توان به طور یقینی ثابت نمود این است که کفر به معنای خروج از اسلام تنها برای مخالف معاند ثابت است، اما برای سایر اصناف مخالف، یعنی مخالف جاهل و منکر، حکم به اسلام می شود و اطلاقات و عموماتی که در روایات وارد شده و کفر را برای مطلق مخالف ثابت می کند، بر مراتب و درجات مختلف کفر و ایمان حمل می شود.  
    کلید واژگان: کفر مخالف, کفر, اسلام, ایمان}
    Ehsan Evazpour, Ali Pourjavhari, Mohammad Ali Heidari
    The issue of the disbelief (Kufr) of the Shia's opposition (Mukhaalif) has been raised in many Shiite traditions, based on which, some Imami scholars considered the mukhaalif to be disbeliever (kaafir) and out of the realm of Islam. In terms of the meaning of mukhaalif, Shiite narrations and the writings of Shi'ite scholars convey that mukhaalif includes all Muslims other than twelver Shiites. Though opposing (mukhaalafah) can be in various fields, such as believing in anthropomorphism (tajsim), materialization of Allah (tashbih), predestination (jabr) or delegation (tafwid), however, the most striking instance of opposing is the rejection of the Imamate and leadership of the twelve Imams. On the other hand, many traditions explicitly affirm that anyone who accepts the belief of the unity of God (tawhid) and the prophethood of Prophet Muhammad (s), is considered as a Muslim and all of the rulings of a Muslim are applicable to him/ her. The analysis of these two groups of traditions and referring to the other relevant traditions and the writings of Shiite scholars indicate that neither of Islam and kufr can be proved for the mukhaalif in an absolute manner, nevertheless, a separation between the various meanings of kufr and the different types of mukhaalif is necessary. What can be certainly proved is that kufr, in the sense of being out of the realm of Islam, is only applicable to the prejudiced mukhaalif, and the other two types of mukhaalif, being ignorant and denier, are considered Muslims. However, the inclusiveness of some traditions to all types of mukhaalif, and categorizing them as disbelievers is justified by the different levels and degrees of belief and disbelief.
    Keywords: heresy of the opposition, heresy, Islam}
  • فرومن حیدرنژاد*، موسی عبداللهی نسب
    غزالی از بین جویندگان حقیقت، گروه فلاسفه را بیش از هر گروه دیگری مورد توجه قرار داده است ولی طریقه آنان را برای وصول به حقیقت کارآمد نمی دانست. وی فیلسوفان را به دهریان، طبیعیان و الهیان تقسیم کرده و بیست مسئله را در الهیات مطرح می کند که به خاطر هفده مسئله آن، فیلسوفان را اهل بدعت دانسته و به خاطر سه مسئله آنها را تکفیر کرده است. این پژوهش با روش اسنادی و توصیفی تحلیلی به بررسی انگیزه ها و موضع گیری های غزالی در مواجهه با فلسفه و فیلسوفان و نقد آن می پردازد. با بررسی آرای غزالی، مشخص می شود آن مسائلی که به تکفیر فلاسفه انجامید، با اعتقادات دینی و کلامی مورد قبول وی منافات داشت. انگیزه های بسیاری در مخالفت غزالی با فلسفه تاثیر داشت که با حقیقت طلبی ایشان منافات دارد.
    کلید واژگان: غزالی, فیلسوفان, عقل, تکفیر, بدعت}
    Froman Heidar Nejad*, Moosa Abdollahi Nasab
    As one of the seekers after truth, Ghazali's attention is directed to the group of philosophers more than any other groups. He believes that their way of discovering the truth is not efficient. He divides philosophers into materialists, naturalists and metaphysicians and proposes twenty issues in theology according to seventeen of which he considers philosophers as heretic and according to three of which as disbelievers.
    This research which uses a descriptive-analytical method, deals with Ghazali’s motivations and stances towards philosophy and philosophers and the criticisms he directs to them. Investigating the views of Ghazali, the paper reaches the conclusion Ghazali's pretext for excommunicating the philosophers is not consistent with the religious and theological beliefs confirmed by him. Motivations have a great effect on Ghazali’s disagreement with philosophy which is not consistent with his reality-seeking.
    Keywords: Ghazali, philosophers, intellect, considering one as unbeliever, heresy}
  • سید رضاکلوری
    عرفی شدگی از مقولات پر بحث و جدید جامعه ایران است و تجربه انقلاب اسلامی و پیامدهای خاص آن، فضای مناسب و کشش ویژه ای برای ورود آن به مجامع علمی موجب گشته است. هدف عمده این تحقیق، بررسی نقش تحجر و بدعت در عرفی شدن دین است. در مناظرات این مسئله، مفهوم مورد توافقی برای تحجر و بدعت نیامده، و این مقال علاوه بر مفهوم شناسی عرفی شدن به مفهوم شناسی این دو واژه نیز پرداخته است. سرانجام علاوه بر مختصات شناسی اجمالی دو نوع اندیشه متحجرانه و بدعت گذارانه؛ بدعت عاملی شناخته می شود که مستقیما در عرفی شدن اثرگذار است و با افزایش میزان بدعت، بر میزان عرفی شدگی نیز افزوده خواهد شد. اما تحجر اگرچه در ابتدا عاملی در خلاف جهت عرفی شدگی و در برابر آن تفسیر می شود، در بلند مدت، با مکانیسمی خاص، کمتر شتابنده و غیر مستقیم در مسیر عرفی شدگی دین و جامعه قرار خواهد گرفت.
    کلید واژگان: دین, سنت, تحجر, بدعت, عرفی شدن}
    Seyyed Reza Kolouri
    One of the debatable and new discussions proposed in Iran is secularization; and the experience of the Islamic republic of Iran and its special outcomes has created a suitable situation and a special interest to mention this subject in scientific conferences. The main purpose of this research is to investigate the role of petrifaction and heresy in secularization. There is no agreed concept for petrifaction and heresy in the debates done on this subject. I have investigated the concept of secularization as well as the two mentioned concepts in this article. Then the dimensions of the two kinds of heretical and petrifactive thoughts are briefly identified and it is proved that heresy is a factor that directly affects the process of secularization; and as the amount of heresy increases, the amount of secularization increases as well. On the other hand although petrifaction is considered a factor against secularization but in long-term, through a special mechanism and with a lower speed and an indirect method, it helps the process of secularization of religion and society.
    Keywords: religion, tradition, petrifaction, heresy, secularization}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال