به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "naṣīr al-dīn al-ṭūsī" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"

تکرار جستجوی کلیدواژه «naṣīr al-dīn al-ṭūsī» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • حسن عباسی حسن آبادی*، رضا رسولی شربیانی، احمد دستوری سدهی
    بررسی مبانی فکری و جایگاه فلسفه و کلام در مفهوم سازی خدا نزد فیلسوفان و متکلمان، رویکرد آن ها را در خصوص مسئله خدا روشن می سازد. مسئله خدا در دیدگاه خواجه نصیر و علامه حلی، دو متکلم «حله»، باتوجه به مبانی فکری و فلسفی -کلامی آن ها و جایگاه فلسفه و کلام در مفهوم سازی خدا نزد آن ها چگونه بررسی می ‎شود؟ رویکرد آن ها به مسئله خدا تا چه میزان به هم تحویل پذیر است و تا چه حدی از هم فاصله می گیرند؟ در این نوشتار، به بررسی این مسئله از دو ساحت صوری و روشی-محتوایی می پردازیم. در ساحت صوری، به بحث درباره نحوه چینش مطالب در آثار آن ها باتوجه به مبانی فلسفی کلامی آن ها و تلقی ای که از این رهگذر از خدا دارند و در ساحت روشی محتوایی، به بحث در روش شناخت و اثبات خدا و تبیین صفات (توامان روش و محتوا) به مسئله خدا و مفهوم خدا نزد آن ها می پردازیم که خواجه به خدایی فلسفی معتقد است و علامه حلی با نگاهی درون دینی تر، خدایی دینی- فلسفی را مطرح می کند. در ساحت محتوایی، در روش اثبات وجود خدا در مفهوم سازی خدا، نظر آن ها هم پوشانی دارد و در ساختار صوری و بحث شناخت خدا، بنابر مبانی فکری آن ها تفاوت هایی دارند.
    کلید واژگان: خدا, فلسفه, کلام, خواجه نصیر, علامه حلی, روش, شناخت
    Hasan Abasi Hossian Abadi *, Reza Rasouli Sharabyani, Ahmad Dastouri Sedahi
    Studying the intellectual foundations and the position of philosophy and theology in the conceptualization of God among philosophers and theologians, can clarify their approach regarding the issue of God. How is the issue of God studied in the view of al-Ṭūsī and ʿAllāma Ḥillī- two "Ḥilla" theologians- according to their intellectual and philosophical-theological foundations and the position of philosophy and theology in their conceptualization of God? To what extent is their approach to the issue of God similar or different? In this article, we will study this problem from two aspects of form and method-content. As for the form, we will deal with the arrangement of the contents in their works according to their philosophical and theological foundations and the perception they have of God accordingly, and as for the method and content, we will discuss the method of knowing and proving God and explaining His attributes (both method and content). Al-Ṭūsī believes in a philosophical God and ʿAllāma Ḥillī, with a more inner-religious perspective, speaks of a religious-philosophical God. Regarding the content, in the method of proving the existence of God in the conceptualization of God, their opinions are similar, while in the formal structure and the issue of knowing God, they are different according to their intellectual foundations.
    Keywords: God, Philosophy, Theology, Naṣīr Al-Dīn Al-Ṭūsī, ʿallāma Ḥillī, Method, Knowledge
  • مریم طهماسبی، سید عباس ذهبی*، احمد بهشتی، بابک عباسی

    چگونگی رویت شیء و رخ دادن خطاهای حسی از پرسشهای پیشرو در هر نظام معرفتی ازجمله در معرفتشناسی طوسی است. اهمیت این مسیله به این دلیل است که حواس و داده هایشان آغازگر فرایند تحقق یافتن معرفتی یقینی نسبت به اشیاء هستند. در این مقاله سعی میشود در بخش اول، دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی درباره نحوه ابصار بررسی گردد؛ سپس در بخش دوم با تمایز نهادن میان احساس و ادراک حسی و بررسی قوای ادراکی چگونگی و محل وقوع خطا ازنظر وی تبیین گردد. بنابر یافته های تحقیق در بخش اول، طوسی را باید از فیلسوفان معتقد به خروج شعاع دانست اما نه خروج به معنای رایج آن. بر همین اساس خطای حسی نیز از منظر او معنا ندارد. لکن این به معنی نفی خطاهای ادراکی نیست. در بخش دوم، این نظر طوسی با لحاظ دو رویکرد سلبی و ایجابی بررسی میشود. او در نگاه سلبی معتقد است خطا در مرحله احساس بصری، رخ نمیدهد و بنابراین محسوس به معنای داده های حس که از طریق اندامهای حسی حاصل میشود عاری از خطا است؛ زیرا ابصار به واسطه خروج شعاع محقق میشود. در رویکرد ایجابی نظر وی این است خطا به ادراک حسی و داوری عقل بازمیگردد و تحت تاثیر قوه خیال رخ میدهد. به تعبیر دیگر منشا وقوع خطا، در تطبیق دادن محسوس با واقعیت خارجی است که این امر در حیطه فعل عقل است. بدین ترتیب گرچه عقل در معرض لغزش و خطا است اما این مسیله به معنایبیاعتباری معرفت نخواهد بود.

    کلید واژگان: ابصار, احساس, ادراک حسی, خطای حسی, خروج شعاع, نصیرالدین طوس
    Maryam Tahmasebi, Abbas Zahabi *, Ahmad Beheshti, Baabak Aabbaasi

    How to see the object and the occurrence of sensational errors is one of the leading questions in any epistemological system, including Tusi's epistemology. The importance of this case in the opinions of Islamic philosophers is due to the fact that the senses and their data initiate the process of realizing certain and true wisdom about objects. Questions around this case just like the other philosophic matters have always been a great worry for Nasir-Aldin Tousi and he's tended and paid attention to them in his works. This article tries to express how sensational errors occur in his opinion by considering differences between emotions and sensational cognition. The negative aspects of Tousi's vision towards things expresses that errors do not occur among feeling that is related to outward attention, because visions are limited to getting placed in the middle of the sight. But the positive aspect of  his opinion expresses that errors are just related to sensational knowledge and the judgments made by the wisdom which is earned under the influence of the imaginary power. In the other words, the stems of errors in the senses and sensational matters are in tangible matching with the outward reality that this action is just placed among the borders of wisdom.

    Keywords: view, sensory perception, Sensory error, Radius exit, Nasir al-Din al-Tusi
  • حسین احمدی*
    شناخت گرایی اخلاقی یکی از مباحث فلسفه اخلاق و معرفت شناسی اخلاق محسوب می شود و محقق طوسی در زمره شناخت گرایان اخلاقی قرار می گیرد؛ زیرا وی اولا به راه های گوناگون شناخت واقعیت هم چون عقل، شهرت، تجربه و وحی و الهام اشاره دارد؛ ثانیا به حدوسط به عنوان معیار شناخت پرداخته است؛ ثالثا برهان پذیری جملات اخلاقی عقلانی را می پذیرد و رابعا به مطلق گرایی اخلاقی پای بند است؛ با توجه به شناخت گرا بودن محقق طوسی و این که تمام شناخت گرایان اخلاقی، وحدت گرای اخلاقی محسوب می شوند، محقق طوسی نیز در زمره وحدت گرایان اخلاقی قرار می گیرد. اما به نظر می رسد محقق طوسی در تبیین برهان پذیری جملات اخلاقی، رابطه حقیقی میان اعطای نعم الهی و وجوب شکر را برهانی نکرده است و با ادعایی به نتیجه رسیده است که می توان این رابطه را نتیجه رابطه علی معلولی قلمداد کرد که میان فعل اخلاقی و نتیجه آن وجود دارد، یعنی هر فعل اخلاقی مانند شکرگزاری سبب سعادت بخشی و به کمال رسیدن انسان می شود و این وجوب شکرگزاری خدا مبین رابطه علی و معلولی میان شکر خدا و سعادت حاصل از آن برای شکرگزار خواهد بود؛ پس اگر پرسیده شود چرا شکر منعم واجب است، پاسخ داده می شود برای کسب سعادت و کمال، این شکرگزاری واجب است.
    کلید واژگان: محقق طوسی, فلسفه اخلاق, معرفت شناسی اخلاق, شناخت گرایی اخلاقی, مطلق گرایی اخلاقی
    Hossein Ahmadi *
    Moral cognitivism is one of the topics of moral philosophy and epistemology of ethics and Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī is among the moral cognitivists because: first, he refers to various ways for knowing the reality such as reason, fame, experience, revelation and intuition; second, he deals with the middle term as a criterion for knowledge; third, he accepts the demonstrability of the rational moral statements; and fourth, he adheres to moral absolutist. Since he is a moral cognitivist and given that all moral cognitivists are considered moral monists, Ṭūsī is also considered a moral monist; it seems, however, that Ṭūsī, in explaining the demonstrability of moral statements, has not proved the real relationship between the granting of divine blessings and the necessity of gratitude, and has come to the conclusion by claiming that this relationship can be considered the result of a causal relationship between moral act and its result; that is, every moral act, such as thanksgiving, causes happiness and perfection of human beings, and the obligation of thanking God shows the causal relationship between gratitude and the resulting happiness for the grateful person. Therefore, if it is asked why thanksgiving is obligatory, the answer is that this thanksgiving is obligatory because it can lead to happiness and perfection.
    Keywords: : Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī, Moral Philosophy, Epistemology of ethics, Moral Cognitivism, Moral absolutism
  • مریم جاوید*، زهره توازیانی، شهناز شایان فر
    بحث اوضاع فلکی و موقعیت ستارگان و همچنین نحوه قرار گرفتن آن ها و متعاقبا سعدی و نحسی روزها مساله ای است که از دیرباز توجه مردم را به خود جلب کرده است. بسیاری از مردمان بر این باورند ک اوضاع فلکی نقش تعیین کننده در اتفاقات زندگی آن ها دارد. این باور در بخش علمی مساله، امری انکارناپذیر است مانند اعتقاد به تاثیر خسوف و کسوف در پدیدارهای طبیعی. اما بخش غیرعلمی آن عموما به شکل خرافات در زندگی انسان ها نمود پیدا کرده است؛ این که اساسا اوضاع فلکی علاوه بر تاثیرات طبیعی بتواند تعیین کننده ی مفاهیم ارزشی از جمله سعد و نحس ایام باشد، دغدغه ای است که حتی فیلسوفان از آن فارغ نبوده اند؛ از جمله ی آن ها خواجه نصیرالدین طوسی است. سوال پایه تحقیق حاضر آن است که خواجه نصیر الدین طوسی چه تبیین فلسفی از سعد و نحس ایام مطرح میکند؟ دستاورد این پژوهش عبارتست از آنکه مساله سعد و نحس ایام و انتساب آن ها به اوضاع فلکی از نگاه فیلسوفان به دور نمانده است و خواجه نصیر الدین طوسی بر اساس مبانی انسان شناختی و جهاشناختی تاثیر افلاک بر نفوس و سعد و نحس ایام را تحلیل و تبیین کرده است. او معتقد است فعل و انفعالات و حرکت افلاک و شکل و نظم بین ستارگان و اجسام فلکی ، با توجه به توان و قابلیتی که نفس انسانی برای تاثیر در جسم و تاثر از آن دارد، می تواند موجبات سعدی و نحسی ،در زندگی انسان و همچنین تاثیر در زمین و اجسام موجود در آن را فراهم سازد .
    کلید واژگان: افلاک, جسم فلکی, نفس, سعد و نحس ایام, خواجه طوسی, ابن سینا
    Maryam Javid *, Zohreh Tavaziani, Shahnaz Shayanfar
    have been traditionally paid attention. Many people believe that celestial circumstances play a decisive role in their life events. Scientifically speaking, this is an irrefutable issue, such as the effect of lunar eclipse and solar eclipse on natural phenomena. Unscientifically, however, this has typically manifested as superstitions in people’s lives. Whether celestial circumstances can, in addition to their natural effects, determine value concepts such as good and bad luck of days has even involved philosophers, one of whom is Nasir al-Din al-Tusi. The main question of this research is that which type of philosophical explanation Nasir al-Din al-Tusi has proposed for good and bad luck of days and what his respective Avicennian fundamentals are. This research investigated the good and bad luck of days and their ascription to celestial circumstances from philosophers’ viewpoint, particularly Nasir al-Din al-Tusi. He believed that given the capability of human spirit to affect and be affected by objects, celestial interactions and motions as well as the shape and arrangement of stars and celestial bodies can cause good and bad luck in human life and influence objects on the Earth.
    Keywords: Celestial estates, celestial beings, Ego, benevolent, malevolent omens of the days, Nasir al-Din al-Tusi, Avicenna
  • مریم طهماسبی، سید عباس ذهبی*، احمد بهشتی
    خواجه نصیرالدین طوسی (597 -672ق) از فیلسوفان مشایی ای است که با اندیشه های فلسفی شهاب الدین یحیی سهروردی (549-587ق)، فیلسوف بزرگ اشراقی پیش از خود و ازجمله ایده علم شهودی و اشراقی او آشنایی داشت؛ اما به رغم این آشنایی و اعتقاد برخی به اشراقی بودن وی، تاثیر چندانی از مکتب اشراق در مباحث مربوط به علم و ادراک در آثارش دیده نمی شود. خواجه نصیرالدین علم حضوری را نپذیرفته و بر علم حصولی فاعل شناسا به غیر خود تاکید کرده است. از سوی دیگر، وی برخلاف ابن سینا (370-428 ق) و دیگر فیلسوفان مشایی در تبیین ابصار، نظریه خروج شعاع را مختار دانسته و همچنین ادراکات عقلی را ازطریق فرایند انطباع (نه تجرید) تلقی کرده است. در این مقاله می کوشیم با بررسی آثار متعدد منطقی و فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی نشان دهیم وی در مباحث علم و ادراک، نه تابع دیدگاه فیلسوفان مشاء بوده و نه از سنت اشراقیون پیروی کرده؛ بلکه رویکردی نوین را درپیش گرفته است؛ از این روی، دیدگاه او را از دو جنبه می توان بررسی کرد: نخست، بعد سلبی نظر طوسی که در این بخش نشان داده می شود او علم حضوری را نفی می کند؛ دوم، بعد ایجابی که بیانگر نظریه انطباع ادراکات عقلی ازمنظر وی است.
    کلید واژگان: علم حصولی, علم حضوری, تجرید, انطباع, نصیرالدین طوسی
    Maryam Tahmasebi, Abbas Zahabi *, Ahmad Beheshti
    As a semi-Peripatetist semi-illuminationist philosopher, Nasīr al-Dīn al-Tūsī (1200-1273 AC/ 597-672 AH) was well acquainted with Suhrawardī's philosophical thoughts (hikmah al-ishraq) such as idea of intuition and his illumination science; so that some scholars have called him a pure illuminationist. Nevertheless, the influence of Suhrawardī's theory on the issues of perception and cognition is not seen in his works. In other words, Al-Tūsī does not accept illuminative-based knowledge of presence ('ilm hudurī) emphasizing that the acquired knowledge agent is something other than himself. On the other hand, unlike Avicenna's approach (980-1036 AC / 370-428 AH), and also other peripatetic philosophers, in explaining the theory of Absār, Tūsī considers the theory of "radius departure" (khurūj al-shu'ā'), as an autonomous theory. He also introduces rational perceptions through the process of "Impresion" (Inṭibā') rather than "abstraction" (tajrīd). In this article, by examining the various logical and philosophical works of Nasīr al-Dīn al-Tūsī, we try to show that in the matter of knowledge and perception, Tūsī has not been an imitating philosopher, either imitating Peripatetic philosophers, or illuminatist ones. Rather, he has taken a new approach in this field. Therefore, his point of view can be examined from two aspects: First, the negative aspect, in which Tūsī denies the "knowledge of presence (al-'ilm al-huzurī)." The second is the affirmative aspect, which expresses the theory of the impression (intibā') of rational perceptions.
    Keywords: Acquired Knowledge, Knowledge of presence, the theory of Abstraction (tajrīd), Impression theory (intibā'), Nasīr al-Dīn al-Tūsī
  • مهرانگیز نعمتی*
    تاثیر زبان و گفتمان در ایجاد نابرابری های جنسیتی موضوعی قابل توجه و کنکاش است که لازم است بیش از پیش بدان پرداخته شود. در این میان نقش اندیشمندان قطعا تاثیرگذارتر و بسا حساس تر است؛ چرا که عملا فرهنگ، آداب و رسوم و قوانین با الهام از همین اندیشه ها شکل می گیرد، گسترش می یابد و پایدار می شود. پس لازم است با بررسی مداوم اندیشه ها و قرار دادن آنها در بوته ی نقد به پالایش آنها همت گماشت. روش های تحلیل انتقادی گفتمان در این راستا ابزارهایی موثر و کارگشایند که در به دست آوردن تحلیلی علمی از این متون پژوهشگر را یاری می کنند. این مقاله در نظر دارد با نقد و تحلیل اندیشه های ارسطو، خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا در مورد زنان، به بیان این نکته بپردازد که زبان ما و نوع گفتمانی که به کار می بریم در ایجاد تغییرات در جهان و شکل یابی هویت افراد تاثیر گذار است؛ گفتمانی که در سخنان برخی از فیلسوفان ظهور یافته و پایه گذار بسیاری از نابرابری های جنسیتی موجود در جهان شده است.
    کلید واژگان: زبان, نابرابری جنسیتی, گفتمان, ارسطو, خواجه نصیرالدین طوسی, ملاصدرا
    Mehrangiz Nemati *
    The influence of language and discourse in creating gender inequalities is a significant issue that needs to be considered all the more. Here, the role of thinkers is certainly more influential and perhaps more sensitive. Because in practice, culture, customs and laws are formed, expanded and sustained by inspiring from their ideas. Therefore, it is necessary to refine the ideas by constantly examining them and exposing them to criticism. In this regard, critical discourse analysis methods are effective and practical tools that can help the researcher to obtain a scientific analysis of these texts. By critiquing and analyzing the ideas of Aristotle, Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī, and Mullā Ṣadrā about women, this article intends to state that our language and the kind of discourse we use are effective in changing the world and shaping the identity of individuals, a discourse that has emerged in the words of some philosophers and has led to many of the gender inequalities in the world.
    Keywords: Language, Gender Inequality, discourse, Aristotle, Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī, Mullā Ṣadrā
  • حمید عطائی نظری*

    در میان برهان های خداشناسی ارایه شده در فلسفه و کلام اسلامی «برهان صدیقین» به سبب ویژگی های خاص خود جایگاهی منحصر بفرد دارد. این برهان که نخستین بار از سوی ابن سینا مطرح شد با اقبال فیلسوفان و متکلمان پیرو او مواجه گردید و شماری از آنان کوشیدند تقریرهایی تازه از آن را ارایه نمایند. از جمله، خواجه نصیرالدین طوسی (د: 672 ه‍.ق.)، در رساله فصول تقریری تازه مهمی از برهان صدیقین را مطرح نمود که به گواهی برخی از متکلمان، ابداع وی به شمار می آید. تقریر تازه خواجه نصیر از برهان صدیقین و نیز تاثیرها و بازتاب های بعدی آن در مکتوبات فلسفی _ کلامی تاکنون مورد توجه جدی قرار نگرفته است و بدین سبب سهم قابل ملاحظه خواجه در تطور و تنوع برهان صدیقین در فلسفه و کلام اسلامی نادیده انگاشته شده. در پژوهش حاضر پس از اشاره به تقریرهای متداول برهان صدیقین در دوره محقق طوسی، از رهگذر مقایسه تقریر نوآورانه وی از برهان صدیقین با تقریرهای پیشگفته، ابعاد ابتکاری تقریر خواجه نشان داده می شود. همچنین، با تتبع در نگاشته های کلامی امامیه و اشاعره این نکته ثابت می شود که تقریر نوین خواجه با استقبال شایان توجه متکلمان امامی و اشعری پس از وی روبرو شده است به گونه ای که بسیاری از آنان به بازگفت یا ارایه تقریرهایی مشابه آن پرداخته اند.

    کلید واژگان: برهان های خداشناسی, برهان صدیقین, ابن سینا, نصیرالدین طوسی, کلام امامیه
    Hamid Ataei Nazari *

    Among the arguments for God's Existence in the Islamic philosophy and kalam, the proof of the truthful (Burhān-i ṣiddīqīn) due to its merits has a unique position. invented by Avicenna (Ibn Sīnā), soon received a noticeable reception from his followers who tried to present new versions of the proof. Among the post-Avicennian Imāmī theologians, Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī (d. 672/1274) set forth an important, new version of the proof of the truthful in his theological treatise entitled Fūṣūl, which is known by some of later Imāmī theologians as an innovative version of the proof. The gist of his argument is that since contingent beings are not beings by itself, nor can be by itself the cause for something to exist, there must be a necessary existence among the beings of the universe. Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī’s innovative version of proof of the truthful and its effects and reception in the later theological and philosophical works has not received much attention in the recent researches so far. In the present article, having discussed and analyzed al-Ṭūsī’s innovative version of the proof, point out that some of the Imāmī theologians showed considerable attention to it and set out various versions of the proof in their writings.

    Keywords: Arguments for God', s Existence, proof of the truthful (Burhān-i ṣiddīqīn), Avicenna (Ibn Sīnā), Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī, Twelver Shīʿism kalām
  • اسماعیل ملکوتی خواه*، سید احمد محمودی، سعیده السادات حسینی

    پژوهش حاضر با کاوش در دو کتاب «تجرید الاعتقاد» و «اخلاق ناصری» از تالیفات گرانسنگ دانشمند شهیر خواجه نصیرالدین طوسی، درصدد است تاثیر قاعده کلامی «حسن و قبح عقلی» بر «آرای اخلاقی» را در حوزه اخلاق فلسفی مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش با روش اسنادی تحلیلی صورت پذیرفته و یافته های آن نشان می دهد که از یک سو، قاعده کلامی حسن و قبح عقلی که در «تجرید الاعتقاد» مبرهن شده بخش مهمی از مسایل کلامی مربوط به مبدا، نبوت و معاد بر آن استوار گردیده است، و از سوی دیگر، بسیاری از آراء اخلاقی طرح شده در «اخلاق ناصری» نیز بر همین قاعده بنیان نهاده شده است. ضرورت تبیین این پژوهش از آن رو است که اثبات حسن و قبح عقلی و این که بسیاری از ارزشهای اصیل اخلاقی در مسایل فردی و اجتماعی ریشه در درک عقل دارد و عقلای عالم آن را می پذیرند، بنیادی اساسی برای فضیلت های اخلاقی ایجاد می کند که حتی منکران شرایع آسمانی را ملزم به رعایت بسیاری از اصول اخلاقی می نماید.

    کلید واژگان: اخلاق, کلام, نصیرالدین طوسی, حسن و قبح عقلی
    Esma’Il Malakuti Khah*, Seyyed Ahmad Mahmudi, Sa’Ideh Al-Sadat Hosseini

    The present study seeks to examine the effect of the theological rule of “rational beauty and ugliness” on “moral opinions” in the field of philosophical ethics by exploring the two books “Purification of Belief” and “Nasirean Ethics” written by the famous scientist, Khajeh Nasir al-Din Tusi. This research has been done by content analysis method and its findings show that on the one hand, the theological rule of rational beauty and ugliness revealed in “Purification of Belief” is based on an important part of theological issues related to origin, prophecy and resurrection. On the other hand, many of the moral opinions expressed in “Nasirean Ethics” are based on the same rule. The necessity of explaining this research is that the proof of the rational beauty and ugliness, and that many genuine moral values in individual and social issues are rooted in the understanding of reason and accepted by the wise of the world, provides a fundamental basis for moral virtues that obliges even the deniers of the divine laws to observe many moral principles.

    Keywords: Ethics, theology, Nasir al-Din al-Tusi, rational beauty, ugliness
  • سید علی طالقانی*، حسین رفیعی
    آنچه ما «استدلال معرفتی» و «استدلال تعاکس» خوانده ایم دو استدلال از سه استدلالی ست که خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوف متکلم امامی، در کتاب مهم و تاثیرگذار تجرید الاعتقاد، بر حسن و قبح عقلی اقامه کرده است. نتیجه مورد نظر خواجه و مقدمات هر دو استدلال مبهم است و می توان تفسیرهای متعددی از آن ها ارائه داد. در این مقاله با تفکیک جهات معرفت شناختی و هستی شناختی هریک از استدلال ها، روایت های محتمل هر استدلال بیان شده و پس از صورت بندی منطقی هر استدلال، مورد ارزیابی قرار گرفته است. به زعم نویسندگان، نتیجه بهترین تقریر از استدلال نخست، حسن و قبح عقلی معرفت شناختی است و نتیجه بهترین تقریر از استدلال دوم، حسن و قبح عقلی هستی شناختی؛ و البته هیچ یک از این دو استدلال نمی تواند نظریه عدلیه را اثبات یا دیدگاه مخالفان شان را ابطال کند.
    کلید واژگان: استدلال تعاکس بر حسن و قبح عقلی, استدلال معرفتی بر حسن و قبح عقلی, خواجه نصیرالدین طوسی, معرفت شناسی حسن و قبح, هستی شناسی حسن و قبح
    Sayyedali Taleghani *, Hossein Rafiei
    The imami-shi'i philosopher and theologian, Nasir al-Din al-Tusi in his great and influential work, Tajrid al-iʿtiqad, had advanced three arguments for what is commonly called "intellectual moral good and bad" (husn wa qubh 'aqli). Two of these three arguments are what we call respectively: "epistemological argument" and "mutual-reverse argument". Both of the conclusions and premises of the arguments are ambiguous and open to more than one interpretation. This paper separates epistemological and ontological aspects of each argument and after advancing their logical structures assess each one. On authors' opinion none of them can fulfill neither to prove the belief of people of justice ('Adliyya) nor invalidate their opponents' theory.
    Keywords: epistemological argument on intellectual moral good, bad, epistemology of moral good, bad, mutual-reverse argument on intellectual moral good, bad, Nasir al-Din al-Tusi, ontology of moral good, bad
  • سیدعلی طالقانی*، حسین رفیعی
    آنچه ما «استدلال انتفاء» می خوانیم دومین استدلال از سه استدلالی است که خواجه نصیرالدین طوسی، در کتاب تاثیرگذار تجرید الاعتقاد، بر حسن و قبح عقلی اقامه کرده است. بر پایه این استدلال، نفی حسن و قبح عقلی مستلزم نفی حسن و قبح شرعی است. نتیجه مورد نظر خواجه و مقدمات استدلال، به دلیل وجود جهات متفاوت معناشناختی، هستی شناختی و معرفت شناختی، قابلیت تفسیرهای متعدد دارد. صورت بندی منطقی معقول ترین خوانش استدلال، که آن را خوانش شکاکانه نامیده ایم، نشان می دهد که نتیجه آن انکار حسن و قبح شرعی معرفت شناختی است، که البته مشکلات همین تقریر نیز آن را در رد نظریه حسن و قبح شرعی معرفت شناختی ناتوان ساخته است. از جمله اشکالات می توان به این موارد اشاره کرد: ابهام در مفهوم امکان به کاررفته در استدلال، استفاده از مقدمات غیربدیهی غیرمستدل، و خلط میان وقوع دروغ گویی و امکان دروغ گویی در غیر قابل اعتماد دانستن دیگری در اخبار خود. روشن است که این مقاله در پی دفاع از حسن و قبح شرعی یا رد حسن و قبح عقلی نیست و ادعای آن صرفا ناتمام بودن استدلال انتفاء بر حسن و قبح عقلی است.
    کلید واژگان: استدلال انتفاء, حسن و قبح تکوینی, حسن و قبح عقلی, حسن و قبح شرعی, خواجه نصیرالدین طوسی
    Sayyed Ali Taleqani *, Hossein Rafiei
    What we call the "negation argument" is the second of the three arguments that Nasir al-Din al-Tusi advanced in his influential work, Tajrīd al-iʿtiqād, in defense of intellectual moral good and bad(husn wa qubh 'aqli). According to this argument, the negation of revealed moral good and bad (husn wa qubh shar'i) entails the negation of intellectual moral good and bad (husn wa qubh 'aqli). The presence of various semantic, ontological, and epistemological factors make al-Tusi‘s intended conclusion and the premises of his argument open to multiple interpretations. The logical form of the most reasonable reading of this argument, which we call the “skeptical reading”, demonstrates that the end result is the denial of the epistemological revealed moral good and bad. Certain shortcomings of this reading have also made it incapable of denying the epistemological revealed moral good and bad; ambiguity in the concept of possibility employed by the argument, the use of counterintuitive and unwarranted premises, and a confusion between the occurrence of a lie and the possibility of it in deeming the other unreliable in declaring oneself. The purpose of this article is not to defend revealed moral good and bad, neither is it to deny the intellectual moral good and bad; rather, it’s merely a demonstration of the incompleteness of the negation argument with respect to the latter.
    Keywords: The Negation Argument, Ontological Moral Good, Bad, Intellectual Moral Good, Bad, Revealed Moral Good, Bad, Nasir al-Din al-Tusi
  • نصر الله حکمت، حمید عطایی نظری
    برهان صدیقین از براهین مهم و معتبر اثبات وجود خدا در فلسفه و کلام اسلامی بشمار می آید که نخست در فلسفه ابن سینا بطور رسمی مطرح شد و پس از آن، دیگر فلاسفه در تحکیم و ترویج آن سعی وافر نمودند و صورت های مختلفی از آن را ارائه کردند. برهان صدیقین به سبب اتقان و اعتبار خاص خودش با استقبال فیلسوف متکلمان امامی در دوران میانی نیز روبرو شد و دانشورانی همچون خواجه نصیر الدین طوسی و علامه حلی تقریرهای مختلفی از آن را در آثار خود بیان کردند. یکی از متکلمان برجسته ای که تلاش کرد تقریر بدیع و نوینی را از برهان صدیقین عرضه کند نصیر الدین کاشی (م 755 ق) بود. وی با ابتکار خود، طرح برهان صدیقینی از گونه ای دیگر را درانداخت که تا پیش از او در فلسفه و کلام اسلامی مطرح نشده بود و با این وصف، تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است. بررسی سیر تاریخی تقریرهای مختلف برهان صدیقین در کلام فلسفی امامیه از نصیر الدین طوسی تا نصیر الدین کاشی از یکسو تطور و گوناگونی این برهان را در دوره یادشده از کلام شیعه نشان می دهد و از سوی دیگر، نحوه مشارکت هر یک از متکلمان امامی در تقویت و گسترش این برهان در الهیات اسلامی را بازگو می کند.
    کلید واژگان: ابن سینا, برهان صدیقین, نصیر الدین طوسی, نصیر الدین کاشی, کلام فلسفی
    The proof of the truthful (Burhān-i ṣiddīqīn) is one of the valid and most prominent arguments to demonstrate the existence of God in the Islamic philosophy and theology. It was invented first by Avicenna (Ibn Sīnā) and developed via later philosophers and theologians. The proof due to its own credibility received a noticeable reception of the post-Avicennian Imāmī theologians, who tended to the philosophical views of Avicenna, in medieval period. Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī and al-ʿAllāma al- Ḥillī, among them, set forth various version of it in their works. Naṣīr al-Dīn kāshī tried to invent a new and unique version of the proof of the truthful (Burhān-i ṣiddīqīn) as well. Kāshī’s argument has not been received much attention so far, although it deserve it. In this article, we try to show the evolution of proof of the truthful (Burhān-i ṣiddīqīn) in the Shiʿite Philosophical theology, from Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī to Naṣīr al-Dīn kāshī. This survey shows that the post-Avicennian Imāmī theologians like Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī and al-ʿAllāma al-Hillī have followed an Avicennian method for proving the existence of God and that they tried to benefit from Philosophical teachings of Avicenna for demonstrating the existence of God. This new approach in Shiite theology led to the revolution of arguments for proving God in Imāmī Shiʿite theology in the medieval period.
    Keywords: Avicenna (Ibn Sina), proof of the truthful (Burhan, i siddiqin), Naṣir al Din al Ṭusi, Naṣir al Din kashi, Philosophical theology
  • زینب کبیری، نرجس رودگر، یدالله دادجو
    هدف
    با توجه به اعتقاد خواجه نصیر به تباین کامل نفس و بدن و عرضی دانستن رابطه بین این دو، تبیین رابطه نفس و بدن و بررسی تاثیر دیدگاه علم النفسی خواجه نصیرالدین طوسی بر دیدگاه اخلاقی وی شایان توجه است.
    روش
    روش تحقیق در این مقاله، توصیفی- تحلیلی است.
    یافته ها
    خواجه به تاثیر دوسویه بدن و قوای فیزیکی در کسب ملکات اخلاقی و نیز تاثیر کسب ملکات نفسانی بر بدن و کنترل قوای بدنی اعتقاد دارد. تاثیرگذاری نفس بر بدن از طریق روح بخاری است. روح بخاری از ترکیب اخلاط اربعه در بدن پدید می آید و سرچشمه نفس بهیمی و سبعی است. او قائل به دو نوع خلق یا ملکه(طبیعی و اکتسابی) در افراد است و معتقد است ترکیب اخلاط اربعه سبب تعین نوعی خلق طبعی در روح بخاری است که زمینه کسب ملکات خلق اکتسابی است.
    نتیجه گیری
    برای تربیت اخلاقی فرد، در مرحله اول، کنترل خلق طبعی از طریق اعتدال مزاج و اخلاط اربعه مهم است. در مرحله دوم باید نفس ناطقه، تفکر در شناخت مقصد و توجه به اهمیت تربیت اخلاقی نماید؛ زیرا فعلیت نفس به آن چیزی است که به سوی آن توجه کرده است. مرحله سوم، به کارگیری اراده نفسانی در تدبیر و کنترل قواست که با تصور و تصدق به فایده و ایجاد شوق موکد و با تسلط قوه نفس ناطقه بر قوای فیزیکی حاصل می شود. مرحله چهارم، تکرار و تمرین در کسب ملکات فاضله و ترک رذایل است.
    کلید واژگان: نفس, بدن, خواجه نصیرالدین طوسی, تربیت اخلاقی
    Zeynab Kabiri, Narjes Roodgar, Yadollah Dadju
    Objectives
    Studying Nasir al-Din Al-Tusi's point of view about the relationship between soul and body and its influence on ethical training of human is important because he believes that soul and body are contrasted, and the relation between the soul and body is accidental; not substantial.
    Method
    Here in this research paper the authors studied the subject upon a descriptive and analytic method.
    Results
    Nassir al-Din Al-Tusi admits that there is some reciprocating influence of the body on resaving ethical virtues and of the soul on controlling body's faculties. He believes that the influence of soul on body happens through something named "Rohe Bokhari". "Rohe Bokhari" comes from a mixture of four-fold humours in the body. This mixture is the main Source of animalism and truculence of human. He believes that there are two kinds of virtues; one is natural and the other is adventitious. He acknowledges that the manner in which the four humors come to be mixture identifies the kind of virtues within "Rohe Bokhari" through which the basis of obtaining virtues would be prepared.
    Conclusion
    It should be noted that there are several stages for ethical training of human. In the first stage the control on natural morality would be obtained through temperance of the temperament the four humors. In the second stage the soul must pay attention to the purpose and significance of the ethical training. Because the soul would be actualized through whatever it pays attention to. The third stage is the application of the will to control body's faculties. It would be obtained through imagination, recognizing the benefits, creating a strong passion, and the control of soul on the body's faculties. The Fourth stage is the repetition and practice in the acquisition of virtues and vices leave.
    Keywords: soul, body, nasir al din al tusi, ethical training
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال