به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « اسلام » در نشریات گروه « ادیان و عرفان »

تکرار جستجوی کلیدواژه «اسلام» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • شعله قهرمانی، فهیمه مخبر دزفولی*، قنبرعلی رودگر
    از میان ولایت ها و شهرهای ایران، قزوین از حیث تاریخ تحولات دینی حائز اهمیت بسیاری است و از دیرباز زرتشتیان، مزدکیان و پیروان یهودیت و مسیحیت در آن جا حضور داشته اند. چگونگی اسلامی شدن قزوین، مسئله اصلی پژوهش حاضر است. پژوهش پیش رو به روش تاریخی و با رویکرد توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است و براساس آن روشن می شود، زرتشتیان قزوین که نخست تنها به دلیل امتناع از پرداخت «جزیه» اظهار اسلام کرده بودند، در اولین فرصت ممکن بر فاتحان اسلامی شوریدند؛ اما پس از آن، این شهر توسط اعراب مسلمان برای دومین مرتبه و این بار به قهر گشوده شد. بااین همه، بسیاری از زرتشتیان همچنان بر آیین خود ماندند، چنان که تا اواخر سده سوم هجری امکان برگزاری مراسم مذهبی خود را داشته اند. در قزوین دوره اسلامی تا سده ششم، اکثریت مسلمانان این شهر، در کنار اقلیت شیعه، مذهب شافعی داشتند. حضور گاه و بیگاه اسماعیلیان و نیز علویان و آل بویه در قزوین هم بر گرایش های دینی اثرگذار بوده است.
    کلید واژگان: ادیان, اسلام, تسنن, تشیع, قزوین, مذاهب}
    Shole Ghahremani, Fahimeh Mokhber Dezfouli *, Ghanbarali Roodgar
    Among the provinces and cities of Iran, Qazvin has been very important in terms of the history of religious developments, and Zoroastrians, Mazdakians and followers of Judaism and Christianity have been there since a long time ago. The main issue of the present research is how Qazvin became Islamized. The ongoing research was conducted by a historical method and by a descriptive-analytical approach, and based on that, it becomes clear that the Zoroastrians in Qazvin, who first had professed Islam only because they refused to pay jizya, rebelled against the conquerors at the first possible opportunity; but then the city was conquered by the Arab Muslims for the second time and this time was opened by violence. However, many Zoroastrians were still following their religion there, as they were able to perform their religious ceremonies until the end of the third century of Hijri. In the Islamic period, up to the 6th century, along with the Shi'ite minority, the majority of Qazvin Muslims followed the Shafi'i cult. The occasional presences of the Isma'ilis as well as the 'Alevis and the Boyeh in Qazvin have also had some effects on the religious tendencies in Qazvin.
    Keywords: Islam, Qazvin, Religions, Shi'ism, Sunni}
  • سیاوش یاری*، لیلا خدادادی
    بررسی چگونگی شکل گیری حکومت ها در همه ادوار تاریخ نشان می دهد که حمایت خاندان های ذی نفوذ عاملی موثر در استقرار، استمرار یا اضمحلال آنها بوده است. گورکانیان هند از این امر مستثنا نبودند و سلاطین این سلسله با به کارگیری خاندان های قدرتمند، حاکمیت خویش را تحکیم بخشیدند. سیاست و موضع دینی آنان در تداوم یا حذف خاندان ها یا ضعف و قدرت آنها نیز تاثیر قطعی داشت. یکی از این خاندان ها، «سادات بارهه» هستند که پیش از حضور مغولان وارد عرصه سیاسی هند شده بودند. آنان توانستند جایگاه ویژه ای در حکومت گورکانی بیابند. سادات بارهه با استعداد خود، به تدریج به جایگاه نظامی رسیدند که در نهایت، منجر به کسب قدرت سیاسی توسط آنان گردید. موضوع پژوهش حاضر معرفی این خاندان، بررسی فرایند قدرت گیری آنان در این دوره و توجه به نقش سیاسی - نظامی آنان در عصر گورکانیان با تاکید بر جایگاه برادران بارهه، سیدعبدالله و سیدحسین علی، به ویژه در حوادث سال های 1118 تا 1132ق و با رویکرد تاریخی و روش «توصیفی - تحلیلی» است.
    کلید واژگان: اسلام, خاندان بارهه, گورکانیان, هند}
    Laila Khodadadi
    Investigating the way the governments were formed throughout history show that the support from influential dynasties was an effective factor in the establishment, continuation or fall of governments. Gurkani dynasty of India was no exception, and the sultans of that dynasty made use of powerful dynasties to strengthen their rule. The political and religious positions of those influential dynasties had also definite effects in elimination or continuation of governments or in their strength and weakness. One of these [influential] dynasties was Sadat Bahara (or Bara) who entered the political arena of India before Mongol invasion. They could find a special position in Gurkani government. With their special talent, Sadat Bahara gradually achieved a military position that, finally, led to their acquisition of political power. The subject of this study is introduction of that dynasty, investigating the process of their coming to power in that era, and considering their political-military role in Gurkani period, with an emphasis on the position of brothers Bahara, Sayyid Abdullah and Sayyid Hussein Ali, especially in the events that occurred in the years 1118 to 1132 AH. This study was conducted through a historical approach and using a descriptive-analytical method.
    Keywords: Islam, Bahara dynasty, Gurkani, India}
  • علی محمدی هوشیار*

    روش مواجهه اندیشه‏ ای تبلیغ، برخلاف روش شکلی یا روش ابزاری آن؛ درباره شیوه تغییر نظامات فکری مخاطب، در مقام نوعی استراتژی بحث کرده است. یکی از مفاهیم کلیدی در تغییر نظامات فکری؛ مفهوم هویت است که تثبیت یا تغییر نظام اولویت و حساسیت ‏های آن، به تغییر کیش و آیین می‏انجامد. این نوشتار با هدف هم‏سنجی معنویت‏های نوظهور با اسلام از منظر روش مواجهه اندیشه‏ای تبلیغ، درک جدیدی از چرایی و چگونگی تغییر یا تثبیت آیین را پیش روی سوژه پژوهان قرار داده است. مبلغان معنویت‏های نوظهور با استفاده از بافتار و زمینه‏ های مخاطبان خود، مفهوم هویت را به عنوان پیشران اصلی مورد توجه قرار داده و با توجه به جامعه هدف یا سناریوی خود، یکی از ابعاد هویتی انسان را پررنگ نموده یا در اولویت اول قرار می‏دهد. اما روش مواجهه اندیشه‏ای تبلیغ در اسلام، متوازن سازی تمامی ابعاد هویتی انسان، اعم از؛ هویت فردی، تمدنی، دینی، ملی، تاریخی، خانوادگی و هویت جنسیتی انسان است و هیچگاه برای نیل به اهداف خود، در پی حذف یا کاریکاتوریزه سازی هویت بشری نبوده است.

    کلید واژگان: اندیشه, تبلیغ, هویت, معنویت‏های نوظهور, اسلام}
    Ali Mohammadi Houshyar *

    The method of ideological confrontation of propagation, as opposed to its formal or instrumental method, has dealt with the method of changing the intellectual systems of the audience as a kind of strategy. One of the key concepts in changing intellectual systems is the concept of identity that the stabilization or change of the priority system and its sensitivities leads to the change of religion and belief. With the aim of evaluation of the novel spiritualities in Islam from the viewpoint of method of ideological confrontation of propagation, this article has presented a new understanding of why and how to change or stabilize the religion for the researchers. The preachers of emerging spiritualities, using the context and fields of their audience, pay attention to the concept of identity as the main driving force and according to their target society or scenario, emphasize one of the dimensions of human identity or place it as the first priority. However, the method of ideological confrontation of propagation in Islam is to balance all dimensions of human identity, including individual, civilizational, religious, national, historical, family, and gender identity, and it has never sought to eliminate or manipulate human identity in order to achieve its goals.

    Keywords: thought, propagation, Identity, novel spiritualities, Islam}
  • رضا رضایی، طاهره حاج ابراهیمی*، شهرام پازوکی

    توماس مرتن در سال 1959 با اسلام و آموزه های دینی آن آشنا شد؛ مواجهه او با اسلام از طرق متعددی شکل گرفته است. زمانی که مرتن با مسلمانان و دانشجویان اسلامی ارتباط برقرارکرد، زمانی از حیاتش بود که عرفان و حیات روحانی برایش پررنگ ترین دغدغه های ذهنی به شمارمی آمدند. او با مطالعه اشعار صوفیانه با آثار شوان[1] و گنون[2] آشنا شده بود؛ تاثیرگذارترین شخص در آشنایی مرتن با اسلام شخصی به نام لویی ماسینیون بود. توماس مرتن در سال های پایانی دهه 50 با اسلام و آموزه های آن آشنایی یافت؛ آشنایی و مواجهه وی با اسلام از طرق متعددی شکل گرفته است. از این راه های آشنایی مرتن می توان به مواجهه و مطالعه متون اصلی دین اسلام از جمله قرآن و همچنین دیدار و مکاتبه با شخصیت های مسلمان (صوفی) در طول حیاتش اشاره نمود.مرتن تاثیرات زیادی از اسلام پذیرفت و آشنایی او با اسلام در غنابخشی اندیشه های دینی و عارفانه اش نقش بسزایی داشته است؛ از مهم ترین تعالیم تصوف که مرتن آن را اخذکرده است می توان به این آموزه اشاره نمود که تمامی انسان ها می توانند با دنبال کردن ایمان و اعتقادات خویش و نگریستن در نشانه های شخصی خداوند در هرچیزی به شناخت خدا و علم به او دست یابند.

    کلید واژگان: مرتن, اسلام, تصوف, حیات عملی و نظری, ماسینیون}
    Reza Rezaei, Tahereh Hajebrahimi *, Shahram Pazuki

    In 1959, Thomas Merton became familiar with Islam and its religious teachings; His acquaintance and encounter with Islam has been formed in many ways. When Mertan established a relationship with Muslims and students of Islamic thought, it was at a time in his life when mysticism and spiritual life were the most prominent mental concerns for him. He was familiar with the works of Schwan and Rene Gunon by studying Sufi poems; The most influential person in Merten's introduction to Islam was a person named Louis Massignon. Thomas Merton became familiar with Islam and its teachings in the late 50s and throughout the 60s; His acquaintance and encounter with Islam has been formed in many ways. Among these ways of getting to know Mertan, we can mention the encounter and study of the main texts of Islam, including the Qur'an, as well as the meeting and correspondence with Muslim (Sufi) figures during his life. The most influential person in Merten's introduction to Islam was a person named Louis Massignon.Merten received many influences from Islam and his familiarity with Islam has played a significant role in enriching his religious and mystical thoughts. One of the most important teachings of Sufism that Merten received is the teaching that all human beings can achieve God's knowledge and knowledge by following their faith and beliefs and looking at God's personal signs in everything.

    Keywords: Merten, Islam, Sufism, practical, theoretical life, Massinion}
  • محمدرضا اسدی
    با توجه به نقش مهم حکومت ها در سازمان دهی جوامع و اداره مردم با جهت دهی افکار و اعمال آنان و ورود جدی دین به حوزه تعیین سرنوشت افراد، بررسی اهداف حکومت های دینی، ضروری است. در این میان اسلام و مسیحیت به عنوان دو دین زنده و دارای پیروان فراوان در جهان امروز، شایسته بررسی دقیق تری هستند. مقاله پیش رو با مطالعه کتابخانه ای و روش توصیفی _ تحلیلی به شناسایی و مقایسه اهداف حکومت های دینی _ اسلامی و مسیحی پرداخته و نتیجه می گیرد که به رغم وجود تفاوت هایی در مبانی و روش های این دو دین، شباهت های فراوانی در اهداف اصلی این دو حکومت دینی وجود دارد. براساس این بازنگری نو، اهداف اسلام در حکومت دینی عبارتند از: امنیت و عدالت اجتماعی، کمال انسان و تحقق حکومت خدا در زمین و اهداف مسیحیت در حکومت دین عبارتند از: امنیت و عدالت اجتماعی، رساندن جهان به کمال و تحقق حکومت خدا در زمین.
    کلید واژگان: حکومت دینی, اسلام, مسیحیت, شیعه, کاتولیک}
    Mohammadreza Asadi
    Considering the important role of governments in organizing societies and managing people by directing their thoughts and actions and the serious entry of religion into the sphere of determining the fate of individuals, it is necessary to examine the goals of religious governments. In the meantime, Islam and Christianity, as two living religions with many followers in today's world, deserve a closer examination. The following article identifies and compares the goals of Islamic and Christian religious governments with a library study and a descriptive-analytical method and concludes that despite the existence of differences in the foundations and methods of these two religions, similarities There are many differences in the main goals of these two religious governments. According to this new review, the goals of Islam in religious governance are: security and social justice, the perfection of man and the realization of God's rule on earth, and the goals of Christianity in religious governance are: security and social justice, bringing the world to perfection and realizing God's rule on earth.
    Keywords: theocracy, Islam, Christianity, Shia, Catholicism}
  • سید محمدکاظم علوی*، فرزاد دهقانی، رضوانه دستجانی فراهانی

    هر حوزه ای از علم سلامت مانند سلامت معنوی که در پی ورود به واقعیت تجربی به هدف ایجاد تغییر است، در جهان بینی حاکم بر آن ریشه دارد و نمی تواند بدون توجه به مبانی پارادایمی خود، طراحی و اجرا شود. مرز فارق نظریه سلامت معنوی مرسوم با سلامت معنوی برآمده از آیات قرآنی در توجه به این مبانی است. مهم ترین مبانی قرآنی سلامت معنوی مبانی هستی شناسی، انسان شناختی و... است که زمینه ساز طراحی نظریه سلامت و گذار به مدل سلامت معنوی قرآنی است.پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ به این سوال است که مبانی هستی شناسی سلامت معنوی از منظر قرآن کریم چیست و چگونه در متن سلامت معنوی جریان می یابد؟ یافته های پژوهش حاکی از این است که نوع تلقی از هستی، مولفه های خدامحوری، مادی و فرامادی بودن موجودات هستی، هماهنگی و نظام مندی هستی، هدف داری، باور به جهان غیب و عالم آخرت، مرگ و معاد و معنی داری رنج و زندگی از جمله مواردی است که در تحقق سلامت معنوی تاثیرگذار است.

    کلید واژگان: سلامت معنوی, مبانی هستی شناختی, قرآن کریم, اسلام}
    Seyed MohammadKazem Alavi *, Farzad Nirhkd, Rezvaneh Dastjani Farahani

    Any field of health studies, such as spiritual health, which seeks to be involved in the experimental field for the purpose of making changes, is rooted in the worldview dominating it and cannot be designed and implemented without considering its paradigmatic foundations. The difference between current spiritual health theory and spiritual health derived from Quranic verses is in regard to these basics. The most important Quranic foundations of spiritual health are the ontological, anthropological, etc. foundations that lay the foundation for the design of health theory and the transition to the Quranic formation of spiritual health.The current research, with descriptive-analytical method, seeks to answer the question that what are the foundations of the ontology of spiritual health from the perspective of the Holy Quran and how does it lead into spiritual health? The findings of the research indicate that attitude toward being, God-centered components, materiality and immateriality of being, consistency and systematicity of being, purposefulness, believing in the invisible world and the hereafter, death and resurrection, and meaningfulness of suffering and life are effective in realizing spiritual health.

    Keywords: Spiritual health, Ontological Foundations, Holy Quran, Islam}
  • سیده راضیه پورمحمدی، فاطمه دسترنج، سعید کریم پور

    «طومارهای بحرالمیت» که در قرن بیستم کشف شده، به بزرگ ترین کشف کتاب مقدسی قرن بیستم معروف است. چون طومارها بیش از دوهزار سال از دسترس بشر خارج بوده است، ضرورت دارد پژوهش های تطبیقی درخصوص این فرقه و دیگر ادیان صورت گیرد. هدف از پژوهش حاضر نیز بررسی تطبیقی یک جنبه از مباحث توحیدی میان قرآن کریم و طومارهای بحرالمیت است. گردآوری اطلاعات در این نوشتار به شیوه کتابخانه ای بوده و پردازش آنها به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. نتایج این پژوهش نشان دهنده اشتراک قابل توجه مضامین قرآنی و محتوای طومارها درخصوص برخی از صفات خداوند است که از جمله آنها می توان به عدل الهی، کرسی الهی، رحمت عام الهی، حکمت الهی، رحمت عام الهی، هدایت الهی و تقدیر الهی اشاره کرد.

    کلید واژگان: طومارهای بحرالمیت, اوصاف خداوند, اسلام, یهودیت}
  • مریم سادات آقامیری، عبدالحسین لطیفی*، محمودرضا اسفندیار

    شناخت جایگاه مریم (ع)، مادر عیسی مسیح (ع) در دین مسیحی اهمیتی تردیدناپذیر دارد؛ اما مقایسه آن با جایگاه مریم (ع) در اسلام، و به ویژه در قرآن بسیار آموزنده است. در اناجیل؛ مریم حضوری بسیار کمرنگ دارد؛ در حالی که در قرآن وی از شان و منزلت والایی برخوردار است. با این وجود چرا مریم در میان مسیحیان به مقام مادر الهی برکشیده شد؛ اما در میان مسلمانان چنین جایگاهی ندارد؟ آیا نقش میانجی بودن مریم باعث بالا رفتن جایگاه وی در میان مسیحیان شده است؟ در عین حال، در اسلام، مریم (ع) با روح الهی باردار شده و مقامش در حدی است که به او وحی می رسد. آیا در قرآن بر عصمت مریم (ع) گواهی شده است؟ این نوشتار در صدد آن است که اهمیت، نقش و ماهیت این قدیسه را در میان پیروانش و همچنین جایگاه مریم (ع) را در قرآن به اجمال مورد مطالعه قرار دهد.

    کلید واژگان: مریم, مسیحیت, اسلام, مادر عیسی, ذات مونث}
    Maryam Sadat Aghamiri, Abdulhossein Latifi *, MahmoodReza Esfandiar

    Recognition of the position of Mary (PBUH), the mother of Jesus Christ (PBUH) in the Christian religion is of undoubted importance, but comparing it with the position of Mary (PBUH) in Islam, and especially in the Qur’an, is very informative. In the Gospels, Mary has a very faded presence, while in the Qur’an, she is of great dignity and high status. Nevertheless, why was Mary raised to the position of the Mother of God among Christians, but she does not have such a position among Muslims? Has Mary’s mediating role increased Mary’s status among Christians? At the same time, in Islam, Mary (PBUH) is pregnant with the divine spirit and her status is such that revelation reaches her. Is the infallibility of Mary (PBUH) certified in the Qur’an? This article aims to briefly study the importance, role, and nature of this saint among her followers, as well as the position of Mary (PBUH) in the Qur’an.

    Keywords: Mary, Christianity, Islam, Mother of Jesus, Female Essence}
  • محمود پوربافرانی*، میثم محمدی، گوهرشاد پوربافرانی، زهرا زارع اسفیدانی
    دین اسلام نه تنها مخالف جنگ و طرفدار صلح است؛ بلکه برای ارتباطات اجتماعی اهمیتی والا قایل است. فقه، قانون زندگی است و وظیفه تنظیم روابط انسان ها براساس شریعت را برعهده دارد؛ لذا به مسایل جزیی زندگی بشر نیز پرداخته است. توجه اسلام به کرامت انسانی، رعایت حقوق دیگران، گفتگو و احترام متقابل، عدالت و هشدار به عدم توهین و عدم خروج از مدار حق حتی در تعامل با کافرانی که زندگی مسالمت آمیزی با مسلمین دارند، نهی از مجادله حتی با اهل کتاب، حل مسالمت آمیز اختلافات و پرهیز از بلندکردن نداهای تفرقه افکن، تعامل، تاکید بر صداقت و... بیانگر توجه به روابط اجتماعی و نشان دهنده ظرفیت های بالای آموزه های مترقی اجتماعی اسلام در تحقق روابط اجتماعی مسالمت آمیز است. قواعدی چون صحت، عدالت، انصاف، تقیه، صلح، لا ضرر و احترام مال از جمله قواعد کاربردی در روابط اجتماعی است. رعایت برخی بایدها و نبایدها در روابط یک مسلمان با دیگران، امری است که همیشه مورد توجه تاریخ نگاران بزرگ مسلمان و غیرمسلمان بوده و عامل تفوق و عالم گیر شدن اسلام و هماهنگی و قابلیت تطبیق و تعمیم احکام و دستورات آن با مقتضیات زمان و مکان خواهد بود. این معیار اصلی و عام در آموزه های اسلام و کلام پیشوایان دین، که «هر چه برای خود می پسندی برای دیگران بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند»، نقطه آغاز ارتباطات اجتماعی مسالمت آمیز است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است.
    کلید واژگان: فقه, اسلام, قواعد فقه, روابط اجتماعی, مسالمت آمیز}
    Mahmoud Pourbafrani *, Meysam Mohammadi, Goharshad Pourbafrani, Zahra Zare Esfidani
    In favor of peace, Islam not only opposes to war, but also attaches great importance to social relations. Jurisprudence is the law of life and is responsible for regulating human relations according to Sharia; therefore, it has also dealt with the detailed issues of human life. Islam’s attention to human dignity, respect for the rights of others, dialogue and mutual respect, justice and warnings not to insult and not to deviate from the path of truth - even in dealing with infidels who live peacefully with Muslims - Prohibition of the controversy even with Ahl al-Kitab, resolving disputes peacefully and refraining from raising divisive voices, interaction, emphasizing honesty, etc... Rules such as the principle of correctness, justice, fairness, piety, peace, harmlessness, respect for property, etc. are among the practical rules in social relations. Observance of some Dos and Don’ts in a Muslim’s relationship with others is something that has always been considered by great Muslim and non-Muslim historians and will be the cause of the supremacy and universality of Islam and its harmony and ability to apply and generalize its rules and regulations to the requirements of time and place. This basic and general criterion in the teachings of Islam and the sayings of religious leaders, That “Love for others whatever you love for yourself and dislike for others what you dislike for yourself” is the starting point of peaceful social relations. This research has been done through a descriptive-analytical method.
    Keywords: Jurisprudence, Islam, rules of jurisprudence, social relations, Peaceful Relations}
  • فاطمه شکیب رخ

    اکثر مسلمانان پرجمعیت ترین کشور مسلمان نشین، اندونزی، پیرو مذهب شافعی هستند. مقاله حاضر که به روش تاریخی و شیوه توصیفی گردآوری شد، در پی واکاوی عوامل و بسترهای تاریخی گسترش مذهب شافعی در اندونزی بوده، تا علل دخیل در فراگیری مذهب نامبرده را بازنمایی و نقش وزین عامل شاخص را شناسایی کند. نتایج این بررسی نشان می دهد در مرحله نخست، گسترش جهانی فقه شافعی در زمان مواجهه اندونزیایی ها با اسلام، با نقش سازنده بازرگانان و مبلغان مسلمان، خاصه مبلغان ایرانی، در انتقال اندیشه های صوفی منش و شافعی نگر اثربخش گردید. در مرحله دوم، تداول ارتباط حجاج اندونزیایی با شهر مکهو نگرش تقدس گرایانه و ماورایی مردم اندونزی به این سفر، که با اخذ بایسته های فرهنگی، معنوی، علمی حج همراه بود، عامل شاخص دریافت گرایش های صوفیانه و رواج فقه شافعی در اندونزی گشت. افزون بر مسایل مطرح، که مرهون پیش زمینه فرهنگی و دینی پیشین مردم مجمع الجزایر، یعنی گرایش های بودایی و هندوییسم، بود تلاش دانشوران و روحانیون در تاسیس مدارس و احزاب به منظور گسترش آموزه های تصوف به سرانجام رسید و از برآیند پیوستگی و تشابه ذاتی تصوف ومذهب شافعی، ماندگاری این مذهب در طی قرون متمادی در اندونزی حاصل شد.

    کلید واژگان: اندونزی, مجمعالجزایر, اسلام, مذهب شافعی, تصوف, حج}
    Fatemeh Shakibrokh

    The most populous Muslim country, Indonesia; Most of its people follow the Shafi'i religion.The present article, which was compiled in a historical and descriptive manner, sought to analyze the factors and historical foundations of the spread of the Shafi'i religion in Indonesia, to represent the causes involved in the spread of the mentioned religion and to identify the important role of the index factor.The results of this survey show; In the first stage, the global expansion of Shafi'i jurisprudence at the time of Indonesians' encounter with Islam, with the constructive role of Muslim merchants and missionaries, especially Iranian missionaries, was effective in transmitting Sufi Manesh and Shafi'i ideas.In the second stage, the communication of Indonesian pilgrims with the city of Mecca and the holy and transcendental attitude of the Indonesian people to this journey, which was accompanied by the cultural, spiritual, and scientific requirements of the Hajj, became an indicator of the reception of Sufi trends and the spread of Shafi'i jurisprudence in Indonesia.In addition to the issues raised, which were due to the previous cultural and religious background of the people of the archipelago, that is, Buddhism and Hinduism tendencies.The efforts of scholars and clerics in establishing schools and parties in order to spread the teachings of Sufism came to an end, and as a result of the continuity and inherent similarity of Sufism and the Shafi'i religion, the permanence of this religion was achieved during many centuries in Indonesia.

    Keywords: Indonesia, archipelago, Islam, Shafi'i religion, Sufism, Hajj}
  • مهران رهبری

    دین اسلام و آیین بودایی، دو مکتب بزرگ با پیروان بسیار در جهان هستند که با وجود تفاوت های زیاد، نقاط مشترک فراوانی نیز دارند. اولین برخوردها میان این دو در همان سال های نخستین ظهور اسلام در مرزهای شرقی ایران و شمال هند رخ داد و چند قرن بعد با حمله ترکان غزنوی به اوج خود رسید. تاکنون بررسی های متعددی درخصوص نگاه مسلمانان به بوداییان صورت پذیرفته است؛ اما آنچه نیاز به بررسی بیشتر دارد، دیدگاه بوداییان به اسلام به عنوان یک آیین تازه وارد است. اولین بار و در اوایل قرن یازدهم میلادی، بوداییان در مجموعه متونی به نام «کاله چکره تنتره» که متعلق به مکتب وجره یانه است، به اسلام و عقاید و آداب مسلمانان اشاره کرده و آن را از منظر خود تحلیل نموده اند. نویسندگان این متون با وجود برخی تمجیدات، ارزیابی نامطلوبی از اسلام ارایه می دهند و در قالب یک اسطوره قدیمی بیان می کنند که آیین مهاجمان مسلمان یک نظام شیطانی است که نهایتا توسط پادشاهی بودایی از بین خواهد رفت. این تحقیق که به روش کتابخانه ای انجام گرفته، بر آن است که ضمن معرفی متون کاله چکره تنتره، به بررسی دیدگاه بوداییان آن روزگار درباره مسلمانان بپردازد و امید دارد که زمینه ای را برای شناخت بیشتر این دو دین از یکدیگر فراهم آورد.

    کلید واژگان: بودایی, اسلام, کاله چکره تنتره, وجره یانه, گفت وگوی ادیان}
  • معصومه فتحی

    این مقاله در صدد تبیین رویکرد امام رضا (ع) در گفت وگو با علمای ادیان دیگر، با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی است. رابطه ی دین ها با یکدیگر، همواره یکی از دغدغه های پیروان ادیان گوناگون از یک سو و فرهیختگان و دانشمندان از سوی دیگر بوده است. امروزه داشتن ارتباط با دیگران و شناختن و فهمیدن آنان یک امر ضروری است و انسان تا کسی را نشناسد نمی تواند هیچ تصوری درباره ی او داشته باشد و هیچ گفتگوی معناداری میان آن ها به وقوع نمی پیوندد. غرض از گفتگوی بین ادیان به این معنا است که هر کس پی ببرد که دیگری چه می گوید و بتواند او را بشناسد و خود را نیز به او بشناساند.تا بتوانند در کنار هم،  با در نظر گرفتن وجوه مشترک و همدلی و تعاطی افکار در رشد، تعالی و سازندگی  هم موثر باشند. مناظره و مباحثه درباره ی مسایل مختلف دینی، اعتقادی، سیاسی، اجتماعی و حتی علمی، جزء لاینفک سیره ی زندگانی پیامبر اسلام (ص) و ایمه ی شیعه اثنی عشری بوده است و برترین رابطه ی انسانی بین جوامع و ادیان، در زمان پیامبر اسلام (ص) و امامان شیعه (علیهم السلام) برقرار بوده است.  پیامبر اسلام (ص)  از ابتدای بعثت با ارسال نامه هایی به سران کشورها، باب گفتگو را باز کرد و ایمه (ع)، مخصوصا امام رضا (ع) فعالیت های ویژه و گسترده ای در این راستا داشته اند. یکی از جنبه های مهم زندگی ایشان بحث علمی بوده و به همین دلیل زندگی وی همواره موردتوجه دانشمندان بوده است. امام رضا (ع)، در برابر عقاید دیگران، آن هم درنهایت احترام، تنها به مناظره با دیگران بسنده می کرد و سعی می نمود از راه برهان و استدلال به گفتگو و اقناع آن ها بپردازد.

    کلید واژگان: دین, اسلام, گفتگوی بین ادیان, آداب گفت و گو, امام رضا (ع)}
    Masoomeh Fathi

    Interfaith relationships, has been a concern for the followers of different religions on the one hand and the intellectuals and scientists on the other hand. Today, communicate with others and get to know and understand them is necessary. One who does not know anyone can not have any idea about him and enter a meaningful conversation with him. The purpose of interreligious dialogue is that everyone understands what the other says, to be able to recognize him and make himself known to him. Debate and discussion about various religious, ideological, political, social and academic issues are an integral part of the life of Prophet Muhammad (PBUH) and Imams of the Shiites. Top human relationship between communities and religions has been established at the time of the Prophet (pbuh) and imams. Prophet Muhammad (pbuh) from the beginning of his mission sent a letter to the heads of countries and began the dialogue with them. Imams, especially Imam Reza (AS) have had particular and wide activities in this regard. One of the important aspects of his life is a scientific discussion and that is why his life has always been of interest to scientists. Imam Reza (AS), in the face of others' opinions, suffices only to debate with others and seeks to persuade them to get to this idea that the full expression of the truth is in Islam.

    Keywords: Imam Reza (AS), religion, Approach, dialogue between religions, manners of dialogue}
  • فاطمه السادات هاشمیان*، عبدالحسین خسروپناه
    هویت و عقلانیت و مبانی تعریف شده برای انسان، بنیان تشکیل نظام اقتصادی به عنوان یکی از مهم ترینارکان زندگی اجتماعی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش حکمی-اجتهادی، به دنبال تبیین علی روابط میانمبانی انسان شناختی و اصول بایسته نظام اقتصادی بوده و مبتنی بر داده های کتابخانه‏ای انجام گرفته است. از جملهمتفکران برجسته جهان اسلام که با تحلیل نظریات انسان شناختی ایشان می توان نظام اقتصادی اسلامی جامعی را ارایه نمود، علامه طباطبایی(ره) است. بنابر یافته های این تحقیق، مبانی انسان شناختی علامه با بیان نظریه فطرتمندی،غایتمندی، ذوابعاد بودن انسان، سعادت طلبی، کرامت، عدالت در قوای انسانی و اصل مملوکیت انسان، ضرورتابتنای نظام اقتصادی بر وحی و فطرت و شکل گیری آن در راستای قرب الهی، لزوم تحقق نظام اقتصادیفضیلت محور و توجه به سعادت حداکثری در این نظام، لزوم حفظ کرامت انسانی و ضرورت تحقق نظام اقتصادیعدالت محور و نیز مالکیت عرضی انسان در این ساختار را اثبات نموده و به این ترتیب نظام اقتصادی مطلوب راارایه می دهد. انجام فعالیت اقتصادی تحت چنین ساختاری، سبب ترجیح سعادت اخروی بر سود دنیوی و توجهتوامان به امر دنیا و آخرت و یکی از عوامل تحقق حیات طیبه و زندگی گوارای انسانی می باشد.
    کلید واژگان: مبانی انسان شناختی, نظام اقتصادی, اسلام, علامه طباطبایی}
    Fateme Hashemian *, Abdolhosein Khosroopanah
    Identity and rationality and the foundations defined for humans, the foundation of the formation of the economic system as one of the most importantIt is the pillars of social life. The present research, using the ijtihad method, seeks to explain the causal relationships betweenThe anthropological foundations and principles of the economic system are based on library data. IncludingThe prominent thinkers of the Islamic world, who can present a comprehensive Islamic economic system by analyzing his anthropological theories, is Allameh Tabatabai (RA).According to the findings of this research, Allameh's anthropological foundations by expressing the theory of naturePurposefulness, multidimensionality of man, hedonism, dignity, justice in human powers and the principle of human ownership, the need to preserve human dignity and the need to realize the economic systemIt has proved the justice-oriented as well as the temporal ownership of man in this structure and thus the desired economic systemOffers. Carrying out economic activity under such a structure causes the preference of hereafter happiness over worldly profit and attentionTwins are important for this world and the hereafter, and one of the factors for the realization of a good life and a happy human life
    Keywords: anthropological foundations, economic system, Islam, Allameh Tabatabai}
  • راضیه سیروسی*، مرتضی مزگی نژاد
    ظهور دین اسلام به عنوان ناسخ ادیان و شرایع پیشین، واکنش دیگر ادیان، به ویژه مسیحیت را که دین رقیبی می دانستند، برانگیخت. این واکنش ها و مواجهات به خصوص با ورود به عرصه استعمار فزونی یافت و در قالب گفت وگوها، مباحثه ها و نوشتن رساله ها در رد همدیگر خود را نشان داد. رد پادری، نوشته حسین علی شاه اصفهانی، یکی از ردیه های مهم در پاسخ به مدعای غربیان است. این ردیه، جوابیه ای در رد سخنان هنری مارتین، مشهور به پادری است که به عنوان مامور انجمن مبلغان مسیحیت، سفری به ایران داشت. در این کتاب، به مسایل مهمی همچون نفی اعجاز نبوی، اختلاف مسیحیت و اسلام و افترایاتی که به شخصیت پیامبر اسلام وارد شده، پاسخ داده شده است. در مقاله حاضر، پس از بررسی کوتاه زندگی سیاسی و تبلیغی هنری مارتین، روش کلامی اصفهانی بررسی شده است. همچنین، در تکمیل سخنان اصفهانی، یافته های دیگر اندیشمندان حوزه کلام و تاریخ ذکر شده است. نتایج نشان داد که اصفهانی، بر معتقدات طرف مقابل تاکید خاصی داشت و با تکیه بر براهین عقلی، استفاده از استدلال تمثیلی و قواعد کلامی، ایرادهای پادری را پاسخ گفته است، اما گاه تمامی جوانب را در نظر نگرفته، و استدلال های جدلی نیز در اثرش دیده می شود.
    کلید واژگان: پادری, پیامبر (ص), معجزه, مسیحیت, اسلام}
    Razieh Sirousi *, Morteza Mezginejad
    The emergence of Islam as an abrogator of previous religions provoked the reactions of other religions, especially Christians who considered Islam as a rival religion. These reactions and encounters increased particularly with the advent of colonialism and were revealed in the form of conversations, debates, and writing treatises against each other. The book "Refutation of Padori", written by Hoseyn Ali Shah Isfahani, is one of the important refutations in response to the claim of the Westerners. This refutation is an answer to the words of Henry Martin, known as Padori, who traveled to Iran as an agent of the Christian Missionaries Association. In this book, important issues such as the denial of the prophetic miracle, the differences between Christianity and Islam, and the slanders against the character of the Prophet of Islam have been answered. After a brief review of Henry Martin's political and preaching life, the present article examines Isfahani's theological method. In addition to Isfahani's words, this paper deals with the findings of other scholars in the field of theology and history. The results show that Isfahani had a special emphasis on the beliefs of the other party and answered Padori's objections by relying on rational arguments, using allegorical arguments and theological rules. However, sometimes he did not consider all aspects and hence controversial arguments can be seen in his work..
    Keywords: Padori, Prophet (S), miracle, Christianity, Islam}
  • پیمان ابوالبشری*، الهام موقر مقدم

    در گستره مطالعات بیناادیانی، مفهوم قدمگاه با فلسفه‌ها و کارکردهای گوناگونش، بخش مهمی از آثار مربوط به مناسک مشترک ادیان را به خود اختصاص داده است. غالبا معناکاوی و باستان‌شناسی مفهوم قدمگاه، از سوی مستشرقان و به‌ویژه محققان حوزه بودیسم انجام شده که نتیجه آن، سوگیری‌های کژاندیشانه در حوزه قدمت و تاثیر بودیسم در تحمیل مفهوم قدمگاه بر ادیان دیگر است. نوشتار پیش‌رو بر آن است با تکیه بر روش تحلیل تاریخی روشن سازد که با وجود نظریات تعدادی از شرق‌شناسان، قدمگاه‌ها در تاریخ ادیان ابراهیمی ‌ریشه‌ای بودایی ندارند و درواقع نمایشی از باورهای مشترک جهانی انسان‌ها با ریشه‌ و مبنایی توحیدی‌‌اند که در سطحی از ناخودآگاه جمعی به آداب و رسوم تبدیل شده‌اند و در این مسیر، منابع قرآنی و روایی دلیلی بر این مدعاست. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که قدمگاه در هر دین، معنای الهیاتی خاص خود را پیموده و با توجه به قدمت مقام ابراهیم در مکه مکرمه، می‌توان اذعان کرد که ادیان توحیدی بر مبنای آیات قرآنی در ابداع مفهوم و فلسفه قدمگاه، پیشگام بوده‌ و آیین بودا به‌صرف تکثر قدمگاه‌ها، موسس این‌گونه از زیارتگاه‌های دینی در تاریخ ادیان محسوب نمی‌شود.

    کلید واژگان: اسلام, بودیسم, بوداپده, قدمگاه, کهن الگو, مقام ابراهیم (ع)}
  • محسن حسن زاده فروشانی*
    تعالیم سلوکی اهل بیت (ع) به سبب اشراف کامل بر دقایق سلوک و احوال سالکان و نیز به دلیل برخورداری از عصمت الاهی، کامل و عین حقیقت است و دستورالعمل هایش راه گشا و نجات بخش است. عرفا همیشه خوشه چین خرمن معرفت اهل بیت (ع) بوده اند. در روایات و ادعیه، به ویژه مناجات های معصومان (ع)، لطایف عرفانی و مقامات معنوی نهفته است. در عرفان تعابیری همچون «منازل»، «حالات»، «درجات»، «سلم» و «مرقاه» در کلام معصومان به کار رفته که حکایت از نوعی ترتب و نظام سلوکی می کند. در این مقاله بر اساس روایتی که اسلام، ایمان، تقوا و یقین را مترتب بر یکدیگر می داند و برای هر کدام درجه بندی قایل است نظامی سلوکی پیش می نهیم که کاملا اجتهادی و در حد خودش بی سابقه است. اهمیت و جایگاه سیر و سلوک و چینش منازل سلوکی در بین معارف اهل بیت (ع) بر کسی پوشیده نیست. بر اساس این نظام، سالک ابتدا در منزل اسلام با اقرار لسانی به وحدانیت خدا قدم در مسیر سیر و سلوک می گذارد و در منزل ایمان، مراتب تصدیق قلبی و ایمان عملی را می پیماید تا به منزل تقوا برسد و تقوای لسان و عمل و قلب را رعایت می کند تا در نهایت در منزل یقین، که بین تعداد کمی از سالکان تقسیم شده، به برد الیقین و معرفت شهودی، که بالاترین مقام وجودی و تقرب محض به خدا است، نایل شود. علمی که دانش نامه تحول و صیرورت وجودی عارف است. سالک در این مسیر مراتب و منازلی را پشت سر می گذارد.
    کلید واژگان: اهل بیت (ع), اسلام, ایمان, تصدیق قلبی, سلوک, منازل}
    Mohsen Hasan Zadeh *
    The teachings of Ahl al-Bayt (the Prophet's Household) regarding the journey to Allah are complete and true. Their recommendations are path-breaking and life-saving due to their complete knowledge of the intricacies of the journey and the condition of the seekers, as well as their divine infallibility. The mystics have always been the harvesters of the knowledge of Ahl al-Bayt (AS). In the traditions and supplications, especially the prayers of the infallible Imams (AS.), subtle mystical points and spiritual states are embedded. In mysticism, expressions such as manazel (stages), halat (moods), darajat (degrees), sollam (ladder), and marghat (stile) are used in the words of the Infallibles, which indicate a kind of order and spiritual system. In this article, according to a tradition, which considers Islam, faith, piety, and certainty to be based on each other and assigns degrees to each, we propose a spiritual system that is completely ijtihadi (based on independent reasoning) and unprecedented in its own way. The importance and place of the journey to Allah and the arrangement of spiritual stages in the teachings of Ahl al-Bayt (AS) are not hidden from anyone. According to this system, the seeker first steps on the journey to God in the stage of Islam by verbally acknowledging God's oneness. In the stage of faith, he goes through the levels of heart acknowledgment and practical faith to reach the stage of piety. Then he observes the piety of the tongue, deed, and heart, so that finally in the stage of certainty, which is granted to a small number of seekers, he attains complete certainty and intuitive knowledge, which is the highest position of existence and closeness to God. This knowledge is the encyclopedia of existential transformation and evolution of the mystic.
    Keywords: Ahl al-Bayt (AS), Islam, faith, Heart Acknowledgment, Journey to Allah, stages}
  • عظیم جباره ناصرو، اسحاق آسوده

    یکی از مباحثی که همواره در میان اندیشمندان دین پژوه محل بحث و اختلاف دیدگاه بوده، بحث ارتباط دین و عرفان است. هر یک از این بزرگان کوشیده اند با رویکردی خاص به تحلیل رابطه ی این دو بپردازند و نهایتا دیدگاه خود را مطرح کردهاند. نگاهی به پیشینه ی این مباحث نشان می دهد که آرا و اقوال در این زمینه بسیار متفاوت و گاه متناقضند: گروهی بر این باورند که عرفان ضد دین است؛ گروهی دیگر عرفان را بیگانه از دین میدانند؛ برخی عرفان را عین دین و گروهی نیز عرفان را قلب و گوهر دین تفسیر میکنند. در تحلیلی دیگر عرفان بخشی از دین معرفی میشود و در تحلیلی، باطن دین. بررسی ژرف این دیدگاه ها نشانگر این گفتنی مهم است که دلیل اساسی این همه تفاوت و تناقض دیدگاه در بررسی رابطه ی میان دین و عرفان در این حقیقت نهفته است که اغلب این بزرگان تنها بخشی از عرفان و دیدگاه های عرفا را ملاک بحث و تحلیل خود قرار داده اند و نهایتا یافته های خود را تعمیم داده اند؛ حال آنکه عرفان و تصوف در هر دوره ویژگی های خاص خود را  داشته است و تنها با بررسی موشکافانه ی هر سده و گاه هر دهه میتوان رابطه ی خاص دین و عرفان را در آن دورهی خاص تبیین کرد. نگارندگان در این جستار کوشیده اند این نکته ی اساسی را فرا روی خود قرار دهند و بر این اساس به تبیین رابطه ی میان این دو در سدهی سوم هجری- یکی از مهمترین ادوار عرفان ایرانی، اسلامی- بپردازند. این جستار در 5 بخش ارایه میشود: 1- مقدمه. 2- وضع عمومی عرفان و تصوف در سدهی سوم هجری. 3- معرفی عرفا و دیدگاه های خاص آنها. 4- تحلیل رابطه ی دین و عرفان در سدهی سوم هجری. 5- نتیجه گیری.

    کلید واژگان: اسلام, تصوف, حدیث, دین, عرفان, قرآن, شطح}
    Azim Jabbareh Naserou, Eshagh Asudeh

    One of the topics that has always been debated among theologians is the connection between religion and mysticism. A look at the background of these discussions shows that opinions and sayings in this field are very different and sometimes contradictory: some believe that mysticism is anti-religion; Another group considers mysticism to be alien to religion; Some interpret mysticism as religion and some interpret mysticism as the heart and essence of religion. In another analysis, mysticism is introduced as a part of religion and in another analysis, the essence of religion. An in-depth examination of these views shows that the main reason for all these differences and contradictions lies in the fact that most of these great men have used only a part of mysticism and mystics' views as the basis for their discussion and analysis. However, mysticism and Sufism have their own characteristics in each period, and only a careful study of each century and sometimes each decade can explain the specific relationship between religion and mysticism in that particular period. In this article, the authors have tried to address this basic point and based on this to explain the relationship between the two in the third century AH - one of the most important periods of Iranian, Islamic mysticism –

    Keywords: Islam, Sufism, religion, Mysticism, Quran}
  • مرضیه سادات شجاعی، مجیدرضا مقنی پور

    بناهای مذهبی در ادیان گوناگون یک هدف مشترک دارند: ایجاد فضایی معنوی برای نیایش. این کار در سایه پشتوانه‌ها و اعتقادات مذهبی هر دین صورت می‌پذیرد و در اشکال منحصربه‌فردی بروز می‌یابد. هدف پژوهش حاضر مقایسه فضای کالبدی کلیسا و مسجد بر پایه مبانی انسان‌شناختی ادیان مسیحیت و اسلام است. مسیله اصلی در اینجا یافتن رابطه‌ای معنادار میان جایگاه انسان در معارف دین مسیحیت و اسلام با فضای کالبدی کلیسا و مسجد است و اینکه چگونه می‌توان از برقراری این ارتباط، در جهت آشکار ساختن عوامل و وجوه پنهان و موثر بر شکل‌گیری فضای کالبدی کلیسا و مسجد بهره برد؟ روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و اطلاعات به صورت کتابخانه‌ای و از میان متون مقدس و منابع دینی دو آیین جمع‌‌آوری شده است. همچنین فضای کالبدی کلیساهای «گوتیک» و مساجد «مکتب اصفهان» به‌عنوان نمونه‌هایی از شاخص‌ترین مکاتب معماری دینی، پیکره‌ مطالعاتی این پژوهش را می‌سازند. براساس یافته‌های پژوهش، معماری کلیسا بر فاصله و عظمت پروردگار و سلطه او بر بنده خاطی و آلوده‌سرشت تاکید می‌ورزد، درحالی‌که معماری مسجد این عظمت را در وحدت میان معبود با عابد پاک‌سرشت جست‌وجو می‌کند.

    کلید واژگان: فضای کالبدی, کلیسا, مسجد, مسیحیت, اسلام}
  • مهدی احمدی، سید اکبر حسینی قلعه بهمن

    ادیان ابراهیمی طبیعت را مسخر برای انسان‌ می‌دانند. بدین‌روی، نسبت به بحران‌های زیست‌محیطی مورد اتهام قرار گرفته‌اند. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی کوشیده مسیله شان اخلاقی محیط‌زیست از نگاه اسلام و مسیحیت را با رویکرد تطبیقی بررسی کند. مسیحیت و اسلام قطعا شان اخلاقی مستقلی برای محیط‌زیست قابل اثبات نیستند؛ اما محیط‌زیست ازیک‌سو، به سبب داشتن مطلوبیت که یکی از عناصر ارزش اخلاقی است و از سوی دیگر، به سبب مسیولیت اخلاقی که هر دو دین بر عهده انسان‌ها قرار داده‌اند، تنها اثبات شان اخلاقی غیرمستقل برایش ممکن است. اما با مراجعه به متون مقدس اسلام و مسیحیت، درمی‌یابیم که اسلام در اثبات شان اخلاقی غیرمستقل برای محیط‌زیست جامع‌تر و دقیق‌تر عمل کرده است. نتیجه اینکه اتهام واردشده به این ادیان رد می‌شود و برتری اسلام در این زمینه ثابت می‌شود.

    کلید واژگان: محیط زیست, شان اخلاقی, انسان محوری, مسئولیت اخلاقی, اسلام, مسیحیت}
  • رضا رضایی، طاهره حاج ابراهیمی*، شهرام پازوکی

    از اندیشه های منحصر بفرد توماس مرتن، راهب معاصر مسیحی می توان به پروژه گفتگوی بینا-دینی که وی در رسالات و مقالات متعددش به آن پرداخته است، اشاره کرد. مرتن بر آن بود تا طرح کلی اندیشه اش یعنی پروژه ی گفتگوی بین ادیان با غیر مسیحیان را توسعه دهد و در آن گفتگو، مسیری بیابد که بر پایه ی اشتراکات و تشابهات اعتقادی و مناسک عملی باورمندان ادیان غیر مسیحی، راهی برای غنای تجربه ی دینی بشر در همه ادیان بیابد و مسیر ارتباط دینی آنها با مسیحیت را بگشاید. در این مقاله بر آنیم تا در ابتدا مواجهه ی توماس مرتن با دین اسلام، مشخصا تصوف و عرفان اسلامی را توضیح دهیم و سپس در بستر پروژه ی گفتگوی بین ادیان که وی مطرح می نماید، گفتگوی میان اسلام و مسیحیت را تحلیل نماییم. این تحلیل با رجوع به مفاهیم مهم تصوف که مورد نظر مرتن است نظیر ذکر، مراقبه، بقاء و فنای فی الله صورتبندی می شود و سپس می توانیم نتیجه بگیریم که دیدگاه مرتن مبنی بر اینکه می توان از مسیر عرفان، مسیحیت و اسلام را به یکدیگر نزدیک کرد، ادعایی قابل پذیرش است گرچه عاری از نقد نیست.

    کلید واژگان: مرتن, اسلام, تصوف, گفتگوی بین ادیان, فناء فی الله}
    Reza Rezaei, Shahram Pazouki

    One of the unique ideas of Thomas Merton, a catholic reverend, was the idea of interreligious dialogue to which he has pointed out in a multitude of his essays and articles. Merton aimed to expand the notion of interreligious dialogue in order to include religions other than Christianity as well, and by stressing the similarities in the belief system and religious rituals of other religions with that of Christianity, he tried to pave the way towards the enrichment of religious experience for the believers of all religions and to further develop their religious bonds with Christianity. In this study, Thomas Merton’s thoughts on Islam, especially that of Islamic Sufism and Mysticism are discussed. While expounding on his interreligious dialogue, the discourse between Islam and Christianity is examined in depth. The ideas of Merton, especially that of Sufism including recitation, meditation, to see yourself as nothing without God, and to see God as your only source of existence are discussed in this study. Merton’s view on Sufism as what brings Christianity and Islam together, as the findings of this study suggest, remains both a highly plausible and rather controversial stance that needs further investigation.

    Keywords: Merton, Islam, Sufism, interfaith dialogue, annihilation}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال