جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "خواجه نصیرالدین طوسی" در نشریات گروه "ادیان و عرفان"
تکرار جستجوی کلیدواژه «خواجه نصیرالدین طوسی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
نشریه عرفان اسلامی، پیاپی 80 (تابستان 1403)، صص 229 -241
عرفا چنین اراده می کنند که برای شناخت معبود خویش در نتیجه سیر و سلوک و طی طریق و نه از راه استدلال و برهان بلکه از طریق مکاشفه و اشراق به ژرف ترین مراتب روحانی دست یابند. لذا عارفان عالم و بزرگان طریق، سعی دارند سیر و سلوک را برای سایرین نیز در حد معرفت خود آنان بنمایانند تا به فلاح و رستگاری دست یابند. چنان که خواجه نصیرالدین طوسی از علما و حکما و عرفای قرن هفتم درکتاب عرفانی خود، اوصاف الاشراف، موجز، گویا، با انشایی بلیغ و شیوا و درعین حال پرمغز و پرمعنی در شش باب و هر باب (به استثنای باب ششم) در شش فصل، مراتب سیر و سلوک را تبیین می کند. وی باب اول را با ایمان آغاز و در باب ششم با فنا به پایان می برد. در مورد کتاب اوصاف الاشراف می توان گفت این اثر مهم عرفانی نه تنها از نظر شناخت و تاویلات مصطلحات سیر و سلوک عرفا وصوفیه معتبر است، بلکه برای شناخت خواجه نیز ارزشمند است. مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای تدوین شده است.
کلید واژگان: عرفان, خواجه نصیرالدین طوسی, سیر و سلوک سالک, مکاشفه, معرفت, سبکThe mystics want to know their god as a result of their behavior and not through arguments and arguments, but through revelation and en-lightenment to the deepest spiritual levels. Therefore, the sages of the world and the elders of the way are trying to show the way for others to the extent of their own knowledge in order to achieve prosperity and salvation. As Khajeh Nasir al-Din Tusi, one of the scholars, sages and mystics of the 7th century, in his mystical book, Osāf al-Ashrāf, in a concise and expressive manner and with an eloquent and eloquent composition, at the same time full of brains and full of meaning in six chapters and in each chapter (to except for the sixth chapter) in six chapters, it explains the stages of conduct. He begins the first chapter with faith and ends with faith in the sixth chapter. Regarding the book Osāf al-Ashrāf, it can be said that this important mystical work is not only valid in terms of the knowledge and interpretations of the terms of mystics and Sufis, but also valuable for the knowledge of Khajeh nasir. This article is compiled in a descriptive, analytical and library method
Keywords: Mysticism, Khajeh Nasir Al-Din Tusi, Seeker, Journey, Revelation, Knowledge, Style -
سلیمان بن جریر طبری شیعه را قائل به دو آموزه بداء و تقیه میداند و مینویسد شیعه با ترویج این آموزهها، همواره خود را پیروز نگه داشته است. معنایی که وی از بداء به شیعه نسبت میدهد مستلزم انتساب لوازمی چون جهل به خداوند است. خواجه نصیرالدین طوسی (597-672ق) در جواب این شبهه به انکار بداء روی میآورد. خبر مورد نظر ابن جریر را خبر واحد و غیر مفید علم (در اعتقادات) و عمل(در فقه) میداند و آن را ناظر به خلافت اسماعیل نسبت به امام صادق(ع) میداند که مطابق آن - چون امام رفتاری از اسماعیل را مشاهده کرد که از وی نمیپسندید- جانشینی خود در امامت را به امام موسی کاظم(ع) سپرد. این پاسخهای خواجه در میان امامیه مخالفان و موافقان جدی دارد. نوشتار حاضر می کوشد با رویکرد توصیفی و انتقادی بعد از ذکر دیدگاه های موافقان و مخالفان هر یک از پاسخ های خواجه طوسی، به داوری و برقراری وفاق میان آنها بپردازد و سرانجام نشان خواهد داد که خواجه طوسی در پاسخ های خود، معنایی از بداء را منکر شده، که امامیه هرگز به آن معتقد نبوده است.کلید واژگان: بداء, نسخ, خواجه نصیرالدین طوسی, سلیمان بن جریر طبری, اسماعیل بن جعفرSulaymān b. Jarīr al-Ṭabarī holds that Shi’as believed in the two doctrines of badā’ (alteration of the divine will) and taqīyya (dissimulation), writing that the Shi’a kept itself constantly victorious by propagating these two doctrines. The meaning of badā’ he attributes to the Shi’a implies the attribution of ignorance and the like to God. In response to this problem, Khwāja Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī (597 AH/1201- 672 AH/1274) denies badā’ altogether. He believes that the hadith cited by ibn Jarīr is khabar al-wāḥid (hadith transmitted only by one person) which yields no knowledge (in beliefs) and no action (in jurisprudence). The hadith, he says, concerns the succession of Ismā’īl as an Imam after Imam al-Ṣādiq. According to this hadith, when the Imam saw an unpleasant action done by Ismā’īl, he left his succession in Imamate to Imam Mūsā al-Kāẓim. Khwāja’s reply has serious opponents and proponents among the Imāmīyya. In this paper, I adopt a descriptive-critical approach. Having surveyed the views of both proponents and opponents to Khwāja’s replies, I try to adjudicate and reconcile them. I finally show that Khwāja al-Ṭūsī has denied a notion of badā’ that was not maintained by any Imāmī.Keywords: bada’, abrogation (naskh), Khw?ja Na??r al-D?n al-??s?, Sulaym?n b. Jar?r al-?abar?, Ism?’?l b. Ja’far
-
محمد بن محمد بن حسن طوسی ملقب به نصیرالدین و مشهور به خواجه طوسی از علمای بنام قرن هفتم قمری است. او که در عصر مغول می زیست، با درایت خود توانست نظر هولاکوخان را به خود جلب کند و بسیاری از کتابهای اسلامی را از خطر نابودی نجات دهد. او از جمله دانشمندانی است که در علوم مختلف صاحب نظر بوده است. از میان این علوم، می توان به ریاضیات، نجوم، اخلاق، تفسیر، طب، منطق، فلسفه و کلام اشاره کرد که در آنها صاحب تالیفات بوده است. او نه تنها خود به آموختن این علوم پرداخت، بلکه دانشمندانی را که با حمله مغول متواری گشته بودند، نیز به ایران بازگرداند و بدین وسیله نقش مهمی در احیای علم و علم آموزی در ایران ایفا نمود.
از بررسی آثار او، این نتیجه حاصل می آید که وی نقش سازنده ای در احیای علوم داشته است، چرا که در این تالیفات، سرشاخه ها را در اختیار شاگردان و علم آموزان قرار می دهد، تا راه برای نشر علم و احیای تمدن اسلامی که در پرتو علم به وجود می آید، باز شود. بنابراین این دانشمند نقطه عطفی در بازگشت علوم به ایران و دیگر سرزمینهای اسلامی می باشد. اینها مسائلی است که در این تحقیق، به آنها پرداخته شده است.
کلید واژگان: خواجه نصیرالدین طوسی, علوم, تمدن اسلامی, آثارMohammad Ebn Mohammad Ebn HasanToosi entitled of Khaje Nasir Alddin Toosi isone of the famous thinkers of 8th century.He lived in Mongol Era and he insightfully could become close to Holaku Khan andsave many Islamic books from destruction. There are a few scientists who are withastute view in all aspects of science and Khaje Nasir Alddin Toosi was one of them.We could mention some of these fields that he was good in them such as: mathematics,astronomy, ethics, interpretation, medicine, logic, philosophy and Kalam, and also hehad many complications in these subjects. He was not only educated in these fields,but also the he return many scientist who were escaped from Iran in Mongol Era, Andin this case he revive the Iran’s science.Furthermore, by examining his books we could conclude that he has a remarkablerole for reviving science, because these complications are fine clues for learnersto revive and disseminating science and Islam civilization.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.