جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "hell" در نشریات گروه "ادیان و عرفان"
تکرار جستجوی کلیدواژه «hell» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
«باور به حیات پس از مرگ» یکی از واکنش های نظری انسان به عطش جاودانگی است و برجسته ترین تجلیگاه آن، ادبیات دینی می باشد. مهابهاراتا و ارداویراف نامه دو متن کلاسیک دینی هستند که به ترتیب به فرهنگ دینی هندویی و زرتشتی تعلق دارند. یودیشتیرا و ویراف، که اساسا وجود انسانی را در دو سنت دینی متفاوت نمادپردازی می کنند، در قالب نوعی سفر روحانی، وضعیت انسان ها را در دنیای دیگر تجربه و توصیف می نمایند. جستار پیش رو با تطبیق این دو متن دینی درمی یابد که در هر دو متن، مرگ امری محتوم، اما نامطلوب است؛ هرچند نه به معنای نابودی، بلکه به معنای گذر از یک نشیه وجودی به مرتبه وجودی دیگر. در این دو متن دینی، کردار صحیح، دوشادوش پندار نیک و گفتار نیک، اهمیت بسزایی در سعادت آدمی دارد و نسیان جوهر الهی و اسارت مادی، ناشی از عدم بصیرت است. با وجود این، برخلاف مهابهاراتا که فرجام انسان را بر اساس هم آموزه سمساره (بازتولد) و هم انگاره بهشت و دوزخ تبیین می کند، ارداویراف نامه فقط از استقرار در بهشت یا دوزخ پس از مفارقت روح از بدن و عبور از پل چینود سخن می گوید.
کلید واژگان: ارداویراف نامه, بهشت, دوزخ, مرگ, مهابهاراتاOne of man’s theoretical reactions to the thirst for immortality is the “belief in the afterlife” whose most prominent manifestation is represented by religious literature. Mahabharata and the epistle of Arda Viraf are two classical religious texts that belong to Hindu and Zoroastrian cultures, respectively. Yudhishtira and Viraf, who basically symbolize man’s existence in two different religious traditions, experience and describe human condition in the other world in the form of a spiritual journey. Comparing and contrasting these two religious texts, this article concludes that according to both texts, death is inevitable, but undesirable—though, not in the sense of annihilation, but in the sense of a passage from one existential state to another. These two religious texts consider good conduct, good thought and good speech play an important role in human happiness, and the lack of divine essence and material bondage is ascribed to lack of insight. However, unlike Mahabharata which explains man’s end according to both the doctrine of Saṃsāra (rebirth) and the idea of paradise and hell, the epistle of Arda Viraf merely speaks about the dwelling in paradise or in hell after the separation of soul form the body and crossing Chinvat Bridge.
Keywords: the epistle of Arda Viraf, paradise, hell, death, Mahabharata -
مساله ی خلود در عذاب جهنم یکی از پر مناقشه ترین مسائل اعتقادی مربوط به مباحث معاد است که عده ی کثیری از دانشمندان و عالمان دینی را به خود مشغول کرده و صاحب نظران فراوان در علوم مختلف را به چالش کشیده است. عارفان، فیلسوفان، متکلمان، مفسران و دیگر دانشمندان دینی در این مورد اظهار نظر کرده و هر یک فهم خود را بیان داشته اند. ابن عربی و امام خمینی دو عارف و متفکر برجسته جهان اسلام معتقدند که انسان ها در جهنم عذاب دائمی نخواهند داشت و سرانجام از عذاب نجات پیدا خواهند کرد هر چند که جایگاه ابدی آن ها جهنم باشد. به عقیده ایشان خلود در جهنم به معنای خلود در عذاب نیست و با آن ملازمه ندارد. انسان های گرفتار در جهنم پس از چشیدن عذاب و قابلیت یافتن برای درک فیض خاص الهی مشمول رحمت حضرت حق تعالی شده و از عذاب های جهنم نجات می یابند. البته این دو متفکر بزرگ اختلافات جزئی هم در این زمینه با هم دارند. این پژوهش با روش تحلیل محتوایی گفتار این دو متفکر بزرگ ضمن تبیین و مقایسه ی این دو دیدگاه به نقد و بررسی و رد نظریه ی ایشان می پردازد.
کلید واژگان: ابن عربی, امام خمینی, جهنم, خلود عذاب, عرفان اسلامیThe torture of Hell which is one of the most controversial issues of beliefs related to eschatology has attracted many religious scholars and has challenged many clear-sighted scholars from different sciences. The mystics, philosophers, theologians, commentators, and other religious scholars have commented on this issue and expressed their own comprehension. Ibn Arabi and Imam Khomeini, two well-known mystics and thinkers of Islamic world, believe that humans will not have a permanent torture in Hell and they will be saved from it eventually, although their permanent position is in Hell. According to them, the eternity of being in Hell does not mean the eternity of torture and does not accord with it either. Humans who are caught up in Hell will reach the Almighty God’s mercy and are saved from the torture of Hell after experiencing it and being able to get God’s special grace. However, these two great thinkers have minor differences in this issue. This research with analytic method, while explaining and comparing these two viewpoints, criticizes and rejects their theory.
Keywords: : Ibn Arabi, Imam Khomeini, Hell, the Eternity of torture, Islamic mysticism -
This problem of hell is a specific form of the problem of evil. The possibility that perhaps a great number of people will end up in an eternal hell is a problem for the Christian who also confesses faith in an omnipotent, omniscient, and omnibenevolent God.
In this paper, I shall introduce issuantist views of hell and show that the basic formulations of this perspective do not provide an adequate answer to the problem of hell. Issuantist scholars themselves, however, recognize this weakness and add a wide range of possible supplements to their basic perspective. Some of these supplemented versions succeed in presenting reasonable answers to the problem of hell.
One of the key reasons for the shift in interpretations of hell is a perceived failure on the part of other interpretations of hell to give adequate answers to the problem of hell. It is my conclusion, however, that with the addition of some of the same supplements, versions of annihilationism/ conditionalism and hell as eternal conscious torment can be advanced that succeed just as well in presenting answers to the problem of hell as those advanced by issuantist scholars, thus rendering some of their critique of retributive perspectives on hell unfounded.Keywords: Hell, Eternal Punishment, free will -
معاد و چگونگی زندگی پس از مرگ از مسائل پیچیده و شگرفی است که ادیان مختلف و مکاتب گوناگون کلامی، فلسفی و عرفانی -هریک به گونه ای- به آن پرداخته، و کوشیده اند تا پرسش های بشر درباره آن را پاسخ گویند. در این میان، عرفا جایگاهی ویژه و مهم دارند، زیرا معاد را با بیان تجارب خویش توصیف می کنند. ازجمله عارفانی که به این مسئله توجه بسیار داشته، ابوالمجد مجدودبن آدم سنایی غزنوی، شاعر و عارف نامی سده پنجم، است. او نهایت زندگی و مرگ -زاده شدن و پس، رخت از عالم کون و فساد بربستن- را معاد و حیات واپسین می داند و بدین سبب، بر گذر از این سرا و حرکت به سوی قرارگاه معاد تاکید می کند.
سنایی در انسان شناسی خود به جوهر قدسی یا همان نفس ناطقه مجرد، در کنار کالبد جسمانی، عقیده دارد و براین اساس، معاد را جسمانی– روحانی ترسیم می کند. او تجرد و بقای نفس ناطقه را همانند حکما و متکلمان و به شیوه استدلالی اثبات نمی کند، و حقیقت و کیفیت معاد را به روش اهل نظر و استدلال صورت بندی نمی نماید؛ اما، به مبانی انسان شناسانه و معادشناسانه حکمی عصر خویش پای بند است و براساس این مبانی، دیدگاه خود را درباره معاد و احوال انسان در حیات واپسین بیان می کند. تاکید بر این نکته از آن رو ضروری می نماید که بدانیم سنایی نه دغدغه های انسان شناسی و معادشناسی اهل نظر را دارد، و نه معادشناسی او یک سر معاد شرعی است؛ بلکه براساس انسان شناسی حکمی عصر خود، معاد شرعی را از آینه سیروسلوک عارفانه و معاد روحانی و عرفانی می نگرد. براین اساس، معاد در آثار سنایی امری نیست که صرفا پس از مرگ جسمانی و در وقت معلوم قیامت روی دهد، بلکه مسیری است که در طی آن انسان، ازنظر جسم و روح، پیوسته تغییر می کند و کامل می گردد. به بیان دیگر، گذر از این مسیر مراحلی دارد که در سلوک عرفانی اسلام در قالب این چهار مرتبه بیان می شود: پاکی از رذایل و تطهیر ظاهر، تهذیب باطن و تزکیه قلب از ملکات ناپسند، روشنایی قلب با نور صفات و ملکات پسندیده و در آخر، فنای نفس و استغراق در ذات و صفات الهی. وی ماهیت دوزخ و بهشت و نیز سعادت و شقاوت انسان را بر همین اساس تبیین و تفسیر می کند.
ازاین رو پس از پاره ای مقدمات، در این پژوهش ابتدا دیدگاه انسان شناسانه و سپس، اندیشه سنایی درباب معاد و فرجام انسانی، به شیوه ای که بیان شد، بررسی می شود.
کلید واژگان: سنایی, معادشناسی, بهشت, دوزخ, سعادت و شقاوت, تجسم عملReligions & Mysticism, Volume:46 Issue: 2, 2014, PP 277 -299The importance of knowing afterlife and resurrection is in its effects on human’s way in physical life and achieving prosperity or adversity in future life. Flesh and spirit، the bases of human’s true nature، go through severe changes in an evolutionally trend. Being aware of physical and spiritual perceptions and moving toward perfection leads human to eternal life. This internal wisdom results in true prosperity and human perfection in heaven. Neglecting internal changes and spiritual perceptions and deviating from human path، however، leads to entrapment in physical world، the result of which is nothing but torments in hell. Knowing resurrection، in the manner Sanaei speaks of، results from searching internal states and being aware of secrets of universe.Keywords: Sanaei, Eschatology, Heaven, Hell, Prosperity, Adversity, Embodying acts -
اعتقاد به آخرالزمان و فرجام جهان و انسان یکی از مولفه های سنت های دینی است. در مکتب عرفانی یهود، یعنی قبالا، نیز اعتقاد به فرجام امور، در دو حوزه انسانی و کی هانی، بسیار پررنگ است؛ در فرجام شناسی انسانی این مکتب، انسان ها کالبدهای معنوی خاصی موسوم به نفش، روئح و نشامه دارند که هر کدام اقتضائات خاص خود را دارد و بر این اساس تاکید شده که حیات آدمیان پس از مرگ منقطع نشده و آنها در عوالم مختلفی با درجات متفاوت، به زندگی خود ادامه می دهند. انسان ها پس از مرگ مورد داوری خداوند قرار می گیرند و بر حسب اعمال نیک و بدشان به بهشت یا دوزخ می روند. در برخی متون قبالا به تناسخ نیز اشاره شده؛ بدین ترتیب که بعد معنوی انسان بدکار پس از مرگ دوباره به این عالم بازخواهد آمد. فرآیند بازگشت های متوالی آن قدر ادامه می یابد که او نسبت به سفیروت (صفات الاهی) معرفت کافی کسب کندکلید واژگان: قبالا, فرجام انسانی, مرگ, بهشت, دوزخ, عوالم پس از مرگReligious Studies, Volume:1 Issue: 1, 2013, PP 83 -103The belief in apocalypse and the end of the world is one of the components of religious traditions. In Jewish mysticism, as an esoteric aspect of Judaism, belief in both human and cosmic spheres is so important. According to Kabbalah Eschatology, human has spiritual bodies, called Nefesh, Roah, and Neshamah, and each has special requirements due to its level. Accordingly, the human life is not finished after death; rather it will continue to live in different levels. After death, man, being judged according to his deeds, goes to heaven or hell. Reincarnation is also referred in some texts of Kabbalah, thus the spiritual dimension of human evil comes back to this world after death. The process continues until the human attains sufficient knowledge to Sefirot (divine attributes)Keywords: Kabbalah, Human Eschatology, Death, heaven, hell, Worlds after death
-
از واژگان پربسامد درمحاورات عرفی و ادبیات کلاسیک و متون مرتبط با عرفان و تصوف، که چه بسا موجب کژتابی در بهره جویی از آن شده واژه لاابالی است. این عنوان از زبان عربی به فارسی آمده و از معنای ترکیبی و اسنادی به معنای جامد و افرادی گراییده است. با عنایت به ریشه داری اصطلاحات و عناوین رایج تصوف و عرفان اسلامی در آموزه های دینی، جست وجو از خاستگاه اصلی عنوان یاد شده و کاربرد آن درباره خداوند از سویی، و نسبت به سالکان راه از دیگر سو، نیز لزوم تلاش معناشناختی در چگونگی تحول مفهوم آن در ادبیات و عرفان اسلامی، و توجیه خردپذیر صدق آن بر ذات اقدس ربوبی، زمینه ها و موضوعات اصلی نوشته حاضر را تشکیل داده است.
کلید واژگان: لاابالی, بهشت, دوزخ, حدیث قدسی, خداوندOne of the frequent words in common conversations, classic literature, and mystical texts is considered to be the word “Lā obāli”(originally means impulsive) which has recently been applied inappropriately. This word is taken from Arabic into Persian. Through the years, it has changed from a synthetic word to a single word with a specific meaning. Regarding etymology of mystical words in religious teachings, this study has attempted to find out the main origin of the aforementioned word. It has also examined the application of this word when describing God and truth-seekers. Besides, necessity of semantic study of the word “Lā obāli”, history of its’ semantic change in mystical literature, and justification of its reference to God are investigated in the present research.Keywords: Lā obāli, Pradise, Hell, Hadith Qodsi, Attributes of God -
یکی از مباحث عمده ادیان، پاسخ گویی به مسئله نجات است و این مسئله از مهم ترین دغدغه های دو دین ابراهیمی اسلام و مسیحیت، به شمار می رود. نجات در اسلام به معنای رهایی از گناه و ناخشنودی خداوند و نیل به قرب و رضای الاهی است که در پرتو ایمان به خداوند و انجام اعمال نیکو تحقق می یابد، اما در مسیحیت «نجات» به معنای رهایی از گناه نخستین و پیامدهای آن است که تنها به مدد فیض الاهی و قربانی شدن حضرت عیسی مسیح میسر می شود. این مقاله مهمترین مسائل مربوط به آموزه نجات را - بر اساس قرآن کریم و کتاب مقدس - بررسی می کند.
کلید واژگان: نجات, ایمان, عمل صالح, گناه اولیه, عیسی مسیح, قربانی, بهشت و جهنمThe issue of salvation is one of the most significant concerns of the two great Abrahamic religions: Islam and Christianity. In Islam, salvation is the rescue from sins and the divine dissatisfaction, and the achievement of a life with divine vicinity and satisfaction in the light of the faith in God and the performance of good acts. But in Christianity it is the rescue from the original sin and its consequences which might only be possible by the divine grace and the sacrifice of the Christ. In this paper, I will deal with the most important issues about the doctrine of salvation from Islamic and Christian viewpoints.Keywords: Salvation, Faith, Original Sin, Jesus the Christ, Sacrifice, Heaven, Hell -
ادیان ساختگی برای ادامه حیات خویش، به هر چیزی متمسک می شوند تا مشروعیت خود را اثبات نمایند. بهائیت نیز به لحاظ ماهیت خود، خارج از این قاعده نیست؛ بدین منظور دست به دامن «تاویل» می شود. این مقاله با رویکرد نظری و روش کتابخانه ای، با هدف خلع سلاح این مدعیان، با پس از تعریف واژه تاویل، بررسی ارتباط آن با «تنزیل» و «اقتباس» و همچنین بررسی خود این واژه در قرآن و بیان نمونه هایی از تاویلات بهایی، درصدد ابطال این مدعا برآمده است.
کلید واژگان: باب, بها, تاویل, امی, علم لدنی, قیامت, بهشت و جهنمApocryphal religions resort to every possible argument in order to establish their legitimacy and be able to survive. With regard to its nature, Bahaism is not an exception, so it resorts to providing "exoteric commentary". The present paper tries to nullify this claim and refute such claims, using a theoretical approach and library method. So, the term "exoteric commentary is defined, its relationship with "literal meaning", and "modification" reviewed and the term used in the Quran, investigated. The paper cites some examples from Bahai exoteric commentaries.Key words:.Keywords: Bab, Baha, interpretation, illiterate, divinely inspired knowledge, resurrection, paradise, hell
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.