به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "جنسیت" در نشریات گروه "فقه و حقوق"

تکرار جستجوی کلیدواژه «جنسیت» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • مصطفی واعظ*، عباس برزگرزاده
    یکی از موضوعات مهم جرم شناسی در دهه های اخیر توجه به رابطه جنسیت و بزهکاری است. جرم شناسان نخستین در مطالعات خود بیشتر بر شخصیت بزهکار تمرکز می نمودند، ولی جرم شناسی جدید به مطالعه نقش جنسیت بزهکار در ارتکاب جرائم تاکید می ورزد. از این رو تا پیش از این، تمامی تئوری های ارائه شده در باب جرم شناسی بدون در نظر گرفتن نیمی از جامعه و درنتیجه فاقد ضمانت اجرای عملی و کاربردی بوده است؛ اما با طرح مسئله جنسیت در مطالعات بزهکاری، سهم تقریبی هر جنس در ارتکاب جرائم به نحو نسبی معین گردید و در این راستا مشخص شد که بزهکاری و انحراف به ویژه در ارتکاب جرائم مالی و اقتصادی تنها در انحصار مردان نیست، بلکه زنان نیز در فعلیت آن سهم بسزایی دارند. در مطالعه حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی به دنبال نقش عوامل به وجود آورنده شکاف جنسیتی و همگرایی جنسیتی و بررسی صحت وسقم فرضیه کلی که ارتکاب جرائم مالی صرفا مردانه نیست، بلکه مردان به دلیل حضور گسترده در عرصه های اقتصادی و اجتماعی، فرصت های بیشتری در ارتکاب جرائم مالی دارند. در مقابل، برای زنان به دلیل پیشرفت فناوری ها، اشتراکات نقش های اجتماعی، فرصت های شغلی، نقش آموزش وپرورش، برابری جنسیتی و کاهش شکاف جنسیتی، زمینه های بیشتری برای ارتکاب چنین جرائمی فراهم شده است
    کلید واژگان: جرم شناسی, جنسیت, بزهکاری, جرایم مالی, مجازات مالی
    Mostafa Vaez *, Abbas Barzegarzadeh
    One of the significant topics in criminology in recent decades has been the focus on the relationship between gender and delinquency. While early criminologists primarily focused on the personality of offenders, modern criminology emphasizes the study of the role of the offender’s gender in the commission of crimes. Consequently, until now, most theories presented in criminology did not account for half of society, rendering them practically and operationally deficient. However, with the introduction of gender into delinquency studies, the approximate share of each gender in the commission of crimes has been relatively determined. It has become clear that delinquency and deviance, especially in financial and economic crimes, are not exclusively male domains. Women also play a significant role in the actualization of such crimes. The present study, employing library resources and a descriptive-analytical method, seeks to explore the factors contributing to the gender gap and gender convergence. It also examines the accuracy of the general hypothesis that financial crimes are not solely committed by men. Instead, men, due to their broader presence in economic and social spheres, have more opportunities to commit financial crimes. On the other hand, women, owing to technological advancements, shared social roles, job opportunities, education, gender equality, and the reduction of the gender gap, have increased opportunities for committing such crimes.
    Keywords: Criminology, Gender, Delinquency, Financial Crimes, Financial Punishment
  • عنایت الله رضایی
    با نگاه به حقوق مدنی و فقه امامیه و حنفی جنسیت در پاره از حقوق و وظائف همانند قضاوت که مورد بحث ما است، تاثیر گذاشته و در نتیجه جنس مرد اهلیت منصب قضاوت را دارد و جنس زن نمی تواند بر این منصب قرار بگیرد. در این نوشتار که به شیوه توصیفی تحلیلی و روش کتابخانه تدوین شده است مسئله تاثیر جنسیت به صورت تطبیقی در فقه فریقین و قانون ایران و افغانستان مورد بحث قرار گرفته. نتیجه بررسی آراء فقهای فریقین و قانون مدنی ایران و افغانستان این است که نظر مشهور فقهای امامیه و به تبع آن قانون مدنی ایران، مرد بودن در زمینه قضاوت شرط می باشد و جنسیت تاثیرگذار است. اما در فقه حنفی و قانون مدنی افغانستان مرد بودن از جمله شرائط قاضی به حساب نیامده و جنسیت در آن تاثیر ندارد مگر در جای که شهادت زنان در آنجا پذیرفته نمی شود مثل حدود و قصاص که در این دو مورد قضاوت شان نیز نافذ نیست. تفاوت بین زن و مرد در این مسئله و امثال آن بر اساس اقتضائات طبیعت و مناسبت روحی و روانی مرد و زن بوده و هیچ امتیاز و برتری جنس بر جنس دیگر تلقی نمی شود.
    کلید واژگان: جنسیت, فقه, حقوق, قضاوت
  • آناهیتا سیفی*، مهیا حاتمی
    از ویژگی های فردی تاثیر گذار بر تعیین کیفر تعزیری جنسیت می باشد که قانونگذار هم در تعیین عنوان مجرمانه و هم در شیوه ی اجرای مجازات به آن توجه نشان داده است. بخشی که پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی آن پرداخته ولی در بندهای ماده ی 18 قانون مجازات اسلامی مورد توجه قرار نگرفته است، جنسیت بزهکار و بزه دیده می باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که جنسیت در اصول رهنمود محور (ماده ی 18 ق.م.ا) هیچ جایگاهی نداشته و امتیازی برای زنان بزهکار و بره دیده محسوب نمی گردد. درحالی که توجه قانونگذار به نقش جنسیت از این حیث می تواند واجد اثر باشد که قضات را در صدور آرایی متناسب با جنسیت بزهکاران و بزه دیدگان زن مکلف دارد. چرا که با توجه به بندهای ماده ی 18 بنظر می رسد اعمال تاسیسات ارفاقی که در مسیر حرکت در راستای اصول رهنمود محور می باشد نسبت به بزهکاران جنس مونث می تواند الزامی گردد.
    کلید واژگان: جنسیت, بزهکار, بزه دیده, ماده 18 ق.م.ا, اصول رهنمود محور
  • جواد خسروی*
    تامل در منابع و متون فقهی و حقوق موضوعه ایران در حوزه ادله اثبات دعوا، حاکی از تفاوت های جنسیتی در آن می باشد که محل تامل و تحلیل در این نوشتار است. از منظر فقه و حقوق، قاعده کلی مبتنی بر این پایه استوار است که جنسیت زنان تاثیری در مسوولیت کیفری آنان نداشته اما در موضوع اثبات جرم از طریق ادله شهادت، اقرار و علم قاضی، جنسیت تاثیرگذار بوده و بین زن و مرد تفاوت هایی وجود دارد. قانونگذار با لحاظ جنسیت زن و یا مرد در جرم مشخص و یا مشترک، نوع دلیل اثبات را در زمان تصویب، تعین بخشیده است. در این تحقیق، تاثیر جنسیت زنان در ادله اثبات مورد بررسی قرارگرفته، و به تفکیک به هرکدام از ادله اثبات پرداخته  شده است. این تحقیق که به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است در پی یافتن پاسخ مناسبی برای این پرسش است که جنسیت چه تاثیری در نوع یا کیفیت دلیل اثبات دارد؟ آن چه از تتبع در ادله و مستندات به دست می آید حاکی از آن است که جنسیت زنان در شهادت تاثیرگذار بوده اما نسبت به  علم قاضی و اقرار هیچگونه تاثیری ندارد.
    کلید واژگان: جنسیت, ادله اثبات دعوی, شهادت, اقرار, علم قاضی
    Javad Khosravi *
    Reflecting on Iranian jurisprudential and legal sources and texts in the area of evidence to prove the case, indicates gender differences in it, which is the place of reflection and analysis in this article. From the point of view of jurisprudence and law, the general rule is based on the fact that women's gender has no effect on their criminal responsibility, but in the matter of proving a crime through evidence of testimony, confession and the judge's knowledge, gender is influential and there are differences between men and women. The legislator has determined the type of evidence at the time of ratification, depending on the gender of a man or a woman in a specific or common crime. In this research, the effect of women's gender on proofs is investigated, and each of the proofs is discussed separately. This research, which was carried out using descriptive and analytical method and using library sources, seeks to find a suitable answer to the question of what effect does gender have on the type or quality of Evidence substantiation? What is obtained from the evidence and documentation indicates that women's gender has an effect on testimony, but it has no effect on the judge's knowledge and confession.
    Keywords: Gender, evidence substantiation of claim, Testimony, Confession, knowledge of the judge
  • رضا الهامی*، ماندانا میرزائی
    اصل برابری و تساوی افراد در برابر قانون به موجب بند 14 اصل سوم قانون اساسی، پذیرفته شده است، اما قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 به تبعیت از فقه امامیه، جنسیت را در اجرای برخی از مجازات ها از جمله حدود دخیل دانسته است. در مجازات حد زنا که در این مقال مورد مداقه قرار می گیرد، تفاوت های زیادی در شرایط و نیز کیفیت اجرای حد زنا ملاحظه می گردد. با توجه به اینکه تاثیر جنسیت در مجازات افراد، خلاف اصل برابری و مساوات در برابر قانون است، لذا، ثبوت آن نیازمند توجیهات مستحکمی می باشد؛ عمده دلیل ارایه شده برای این نابرابری ها فارغ از اخباری که در برخی از مصادیق وارد شده است، رعایت مصالح طرفین می باشد. ازاین رو در تحقیق حاضر سعی شده است تا با روش توصیفی، تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای با بررسی مفهوم «برابری و مساوات» در اسلام و نیز مداقه در آیات قرآن و بررسی جایگاه برابری جنسیتی در آیات مربوطه و همچنین احصاء مصادیق نابرابری در شرایط و کیفیت اجرای حد زنا در قانون، دیدگاه فقیهان امامیه و ادله مطرح شده از سوی هر یک مورد دقت و بررسی قرار گیرد تا میزان عنایت قانونگذار به مصالح طرفین تعیین گردد. با ملاحظه این دیدگاه ها روشن می گردد که نابرابری جنسیتی، تنها در برخی از مصادیق، مثبت و منطبق با مصالح طرفین بوده است و در سایر موارد که عبارت اند از محتمل الوقوع بودن اکراه بر زنا نسبت به مرد، ثبوت حکم اعدام برای زنا با همسر مادر و نابرابری در تعریف ارایه شده در احصان، در راستای مصالح ایشان نمی باشد.
    کلید واژگان: حد, زنا, جنسیت, نابرابری
    Reza Elhami *, Mandana Mirzaei
    The principle of equality of persons before the law is accepted in accordance with Article 14 of Article 3 of the Constitution. However, the Islamic Penal Code of 1992, in accordance with Imami jurisprudence, has considered gender to be involved in the implementation of some punishments, including limits. In the punishment of adultery, many differences are observed in the circumstances and also the quality of the execution of adultery.Given that the effect of gender on the punishment of individuals is contrary to the principle of. Considering these views, it becomes clear that some of these examples are the place of disagreement of the jurists and The principle of equality of persons before the law is accepted in accordance with Article 14 of Article 3 of the Constitution. However, the Islamic Penal Code of 1992, in accordance with Imami jurisprudence, has considered gender to be involved in the implementation of some punishments, including limits. In the punishment of adultery, many differences are observed in the circumstances and also the quality of theConsidering these views, it becomes clear that gender inequality has been positive and in accordance with the interests of both parties only in some cases, and in other cases, which include: reluctance to commit adultery against a man, proof of the death sentence for adultery with a spouse Motherhood and inequality in the definition provided in Ehsan are not in their interests.
    Keywords: Limit, adultery, gender, inequality
  • مژگان نعمتی*
    زمینه و هدف

    در گفتمان فمینیستی، نظام عدالت کیفری با غلبه رویکرد مردسالارانه و عدم توجه کافی به دغدغه ها و ملاحظات زنان، الگویی شکست خورده در حمایت از زنان بزه دیده تلقی می شود. پارادایم عدالت ترمیمی که خود وام دار جنبش های بزه دیده مداری و جرم شناسی فمینیستی است، با توانمندسازی زنان بزه دیده و ایجاد محیط تعاملی و انعطاف پذیر میان بزهکار، بزه دیده و جامعه مدنی، در بادی امر، همسو با ارزش های فمینیسم به نظر می رسد.

    روش

    این پژوهش با بهره گیری از روش اسنادی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، درصدد بررسی این مساله است که برنامه های عدالت ترمیمی تا چه میزان با اصول و ارزش های جنبش فمینیسم همخوانی دارد و در مقابل، چه انتقاداتی از سوی فمینیسم به رویه های ترمیمی وارد شده است.

    یافته ها و نتایج

    اگرچه از منظر فمینیسم، عدالت ترمیمی در مقایسه با نظام عدالت کیفری، عملکرد مناسب تری در قبال بزه دیدگی زنان در خشونت خانوادگی داشته است، لیکن بررسی ها نشان می دهد که بسیاری از انتقادات فمینیست ها نسبت به عدالت ترمیمی در حوزه خشونت جنسیتی جدی و قابل تامل است. در دیدگاه فمینیستی، عدم توجه کافی به امنیت زنان، عدم توازن قدرت، اصرار بر بخشش، اجبار زنان برای شرکت در رویه های ترمیمی و یا تحت تاثیر قرار دادن فرایند توسط بزهکار، سهل گیری بر مجرمان و عدم پاسخگویی کافی آنان و در نتیجه عدم بازدارندگی عام و خاص، تقویت هنجارهای فرهنگی مردسالارانه و غیره، از جمله مهم ترین چالش های پیش روی عدالت ترمیمی است.

    کلید واژگان: عدالت ترمیمی, فمینیسم, جنسیت, بزه دیدگی, خشونت علیه زنان
    Mozhgan Nemati *
    Context & Purpose

    In the feminist debate, the criminal justice system is considered as a failed model for the advocacy responses to victim women due to the domination of the masculine approach and lack of enough necessary attention to the concerns and traits of women. First, restorative justice which itself is the result of victim movements and feminist criminology seems to be in the same direction with the values of the women's rights movement by empowering women and creating an interactive and flexible environment between the offender, victim, and civil society.

    Method

    By the documentary method, this study answers how much restorative justice programs conform principles and values of the movement of feminism and, on the contrary, what critics have feminism brought to restorative justice practices. From the perspective of feminism, restorative justice has acted more appropriately to the victimization of women in family violence compared to the criminal justice system.

    Findings and Results

    Even though some of the criticisms come from the lack of correct implementation of restorative justice programs, but also feminist challenges of restorative practices regarding the victimization of women in family violence are serious. The most important challenges to restorative justice are: lack of enough attention to victim women's safety in restorative practices, imbalance of power, pressure on victim women and threat them, insist on forgiveness and forcing women to take part in restorative programs, or affecting the process by the offender, tolerance with the offender and lack of adequate accountability and so lack of general and specific deterrence, strengthen the cultural norms of male domination.

    Keywords: Restorative justice, feminism, Gender, Victimization, Violence against Women
  • جواد خسروی، جواد حبیبی تبار*، اعظم خوش صورت

    آنچه در مجازات جرایم اعم از حدی و غیر حدی تحقق پیدا می کند ناظر به جنسیت نیست و جنس جرم بدون لحاظ جنسیت مجرم قابلیت طرح دارد لکن پس از تامل در متون فقهی و حقوق موضوعه ایران در مجازات حدی قتل تفاوت هایی جنسیتی در میزان مجازات ونیز نحوه اعمال آن به چشم می خورد که محل تامل و تحلیل این نوشتار است. از منظر فقه و حقوق، قاعده کلی بر این پایه استوار است که جنسیت زنان تاثیری در ادله اثبات و مسیولیت کیفری آنان نداشته و ذاتا سبب تخفیف یا تشدید این نوع مسیولیت در باب قانون گذاری و مجازات نمی شود بنابراین زنان همانند مردان در مجازات کیفری یکسان می باشند؛ اما در موضوع مجازات و کیفرهایی از قبیل قتل، جنسیت می تواند تاثیر گذار باشد. قانون گذار با در نظر گرفتن جنسیت زن و یا مرد در جرم مشخص و یا مشترک میزان و کمیت مجازات را در زمان تصویب، تعیین کرده که نسبت به جنسی شدیدتر و بیشتر نسبت به دیگری خفیف تر و کمتر باشد. در این نوشتار تاثیر جنسیت زنان در مجازات قتل مورد بررسی قرارگرفته و به تفکیک به موارد تخفیف و تفاوت مقررات و مجازات مردان و زنان پرداخته شده است.

    کلید واژگان: جنسیت, حدود, فقه, حقوق موضوعه, قتل
    Javad Khosravi, Javad Habibitabar *, Azam Khoshsurat Mowaffagh

    What is realized in the punishment of crimes, both partial and partial, does not refer to gender and the sex of the crime can be proposed regardless of the sex of the offender, but after considering the jurisprudential texts and Iranian law on partial punishment for murder, there are gender differences in the amount of punishment. It is obvious that this article is a place of reflection and analysis. From the point of view of jurisprudence and law, the general rule is based on the reduce or intensify this type of responsibility in legislation and punishment, so women are the same as men But in the case of punishments and punishments such as murder, gender can be effective.The legislature, taking into account the gender of a woman or a man in a specific or common crime, has determined the amount and quantity of punishment at the time of enactment, which is more severe and less severe for one sex and less for another. In this article, the effect of women's gender in the punishment of murder has been studied and the cases of mitigation and the difference between the rules and punishments of men and women have been discussed separately.

    Keywords: Gender, limits, Jurisprudence, Subject law, murder
  • اعظم بدری منش*، سعید معیدفر، محمدجعفر حبیب زاده، طوبی شاکری گلپایگانی

    با توجه به ویژگی های جسمی و روحی خاص زنان و منشا و ماهیت متفاوت جرم در آنان، ملاحظات خاصی نیز در مجازات آنان بایستی لحاظ گردد. منشا این ملاحظات باید در کیفرگذاری مشخص گردد، اما عدم تمایز جنسیتی در کیفرگذاری جرایم تعزیری، نشانگر این است که ضرورت این موضوع برای قانونگذاران روشن نشده است. لذا مساله پیش رو آن است که چگونه می توان ضرورت کیفرگذاری جنسیتی را در جرایم تعزیری تبیین نمود. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است که اطلاعات آن از متون فقهی و حقوقی جمع آوری شده است. در بررسی های فقهی، با وجود قاعده مصلحت در اسلام و رویکرد حمایتی- تسهیلی شارع نسبت به زنان در حدود، رویکرد جنسیتی در کیفرگذاری تعزیری مورد تاکید قرار می گیرد. همچنین در جرایم تعزیری با توجه به قاعده فقهی «التعزیر بما یراه الحاکم» به حاکم این اختیار داده می شود که اقدام به کیفرگذاری جنسیتی کند. بررسی های حقوقی نیز نشان می دهند که نه تنها اصول و اهداف مجازات با رویکرد جنسیتی مغایرتی ندارند، بلکه بیانگر الزام کیفرگذاری جنسیتی نیز هستند. بدین صورت که اصول فردی کردن و تناسب مجازات به روشنی ضرورت توجه به جنسیت بزهکار را نشان می دهند. همچنین اهداف مجازات نیز بر این ضرورت تاکید دارند زیرا زنان نسبت به مردان با میزان کمتری از مجازات یا حتی نوع متفاوتی از آن به همان اهداف کیفری خواهند رسید. بنابراین علاوه بر اینکه منابع فقهی و حقوقی برای ملاحظات جنسیتی در کیفرگذاری جرایم تعزیری دارای بستری مناسب هستند، ضرورت نیاز به کیفرگذاری جنسیتی نیز در آنها احساس می گردد.

    کلید واژگان: کیفرگذاری, جرایم تعزیری, جنسیت
    Azam Badrimanesh *, Saeed Moidfar, MohamadJafar Habibzadeh, Tooba Shakeri Golpaiegany

    Specific physical and emotional characteristics and the different origins of crime in women require considerations for them in punishment, which must be specified in admiration, but the lack of gender segregation in the abusive use of crimes against taqsiry indicates that the necessity of this issue for lawmakers is not clear. So the question is how can we explain the necessity of gender rebellion in ta'zir crimes?The method used in this research is a library that was compiled by studying jurisprudential texts and legal texts. In jurisprudential sources, referring to the dignity of women in Islam, the need to pay attention to the preservation of the value of women in all aspects, including obedience, is expressed. On the other hand, in the Islamic Penal Code, several discounts have been made on the amount and type of punishment for offender women. In addition, criminal offenses also have the legal capacity of a gender approach, so that the legislator takes gender stricture according to the physical, psychological and social characteristics of women and the grounds for committing them.An overview of the principles of punishment also clarifies that, in all the principles, consideration of gender considerations is inappropriate, and it is also inconsistent to have a gender-based approach to punitive purposes. Because women will have the same criminal purpose than men with fewer penalties or even different types of punishment. Because women will have the same criminal purpose than men with fewer penalties or even different types of punishment.

    Keywords: Punishment, Tazir Crime, Gender
  • ثنا کاظم پور، محمد فرجیها*
    پژوهش های کیفرشناختی نشان می دهد که زنان به طور معمول مجازات های خفیف تری نسبت به مردان دریافت می کنند و نظام عدالت کیفری با زنان، در مقایسه با مردان رفتار ملایم تری دارد. پژوهش حاضر از رهگذر نظریاتی چون پدرسالاری و قرایت های متاخر آن و نظریه زن پلید درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که جنسیت در طی فرایند کیفردهی در جرایم مواد مخدر ایران، فراتر از موازین قانونی چگونه اثرگذار است و آیا تفاوتی در اثرگذاری نظریه ها برحسب ساختار اجتماعی دو جامعه ایران و آمریکا مشاهده می شود و یا خیر. در این راستا از روش تحلیل محتوای اسناد و مدارک ازجمله پرونده های قضایی محکومان مواد مخدر (60 نمونه) در بازه زمانی 1389 تا 1399و تحلیل گفتمان برخی مقام های عدالت کیفری استفاده شده است. همچنین برای درک عواملی که قضات را به اعمال مجازات های خفیف یا شدید نسبت به زنان تشویق می کند، از روش مصاحبه عمیق با کنشگران قضایی و وکلای متخصص در حوزه مواد مخدر (24 مورد) بهره گیری شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد نگرش پدرسالارانه به زنان در جامعه ایران، محافظت از فرزندان، هزینه های اجتماعی مجازات مادران و تبعیت از شریک زندگی، عواملی هستند که احتمال محکومیت و اجرای احکام شدیدی چون اعدام را درخصوص زنان در ایران کاهش می دهد. از دیگر سو، وجود سابقه کیفری در جرایم مواد مخدر، وزن بالای مواد و یا روابط نامشروع را باید از مواردی دانست که منجر به نقض هنجارهای جنسیتی گردیده و محرومیت زنان از رویکرد ارفاق آمیز نظام عدالت کیفری در جرایم مواد مخدر را به همراه دارد.
    کلید واژگان: جنسیت, کیفردهی, جرایم مواد مخدر, کیفر اعدام, تبعیض, پدرسالاری, زن پلید
    Sana Kazempour, Mohammad Farajiha *
    Sentencing studies indicate that female offenders typically receive less severe punishments than males and that the criminal justice system treats women more leniently than men. The current study, through theories such as paternalism (and its more recent versions) and evil woman theory, seeks to answer how gender as an extralegal factor affects the process of sentencing in drug offences and whether there is a difference in the effectiveness of theories depending on the social structure of the two societies, Iran and the United States.In this study, qualitative research methods have been used. The content of documents, including cases of drug offences conviction (60 samples) between 2010 and 2020, and criminal justice officials’ discourse have been analyzed. In-depth interviews with judicial activists and drug lawyers (24 cases) were also used to understand the factors that encourage judges to impose lenient or severe punishments on women.The findings of this study show that paternalistic attitudes toward women in Iranian society, Childcare, the social costs of punishing mothers, and the subordination of the partner are the main factors that reduce the likelihood of conviction of harsh sentences, such as the death penalty for women in Iran. On the other hand, criminal records in drug offences, high quantity of drugs, or illegal relationships are factors that lead to violations of gender norms and deprivation of women of leniency approach in the criminal justice system about drug offences.
    Keywords: Gender, Sentencing, drug offences, Death Penalty, Discrimination, paternalism, evil woman
  • دکتر خلیل الله احمدوند *، سپیده جلیلیان

    در این مقاله قصد داریم بررسی کنیم با توجه به اینکه ماهیت زن و مرد یکسان است، آیا زن یا مرد بودن تاثیری در اجرای مجازات ها دارد ولی به نظر می رسد که با توجه به قانون مجازات اسلامی تفاوت در مجازات ها وجود دارد. و در مواردی به جهت تخفیف به زن اجرای مجازات او متفاوت از مردان است. همچنین این تفاوت در اجرای بعضی از مجازات ها در مردان هم وجود دارد(مانند قذف، یا قتل به واسطه زنای همسر) ولی این تفاوت هایی که در مجازات  وجود دارد باعث نمی شود که بگوییم خداوند متعال نسبت به بندگانش تبعیض قایل شده و بی عدالتی در خداوند به جهت این موضوع وجود ندارد.

    کلید واژگان: جرم, جنسیت, تفاوت زن و مرد, مجازات, اجرای مجازات
  • فرزانه واحد، شهلا معظمی*، تهمورث بشیریه، عباس شیخ الاسلامی
    با وجود تلاش قانونگذاران در جهت تصویب قوانین برابر، امروزه نابرابری در خصوص کیفیت و میزان دسترسی به عدالت در جوامع برای زنان همچنان وجود دارد. مساله اصلی پژوهش پیش روی، واکاوی تفاوت در میزان دسترسی به عدالت در میان دادرسان (دارندگان پایه قضایی) شاغل در نظام عدالت کیفری ایران با در نظر گرفتن شاخص جنسیت می باشد. منظور از دسترسی دادرسان به عدالت در نظام عدالت کیفری، مطالعه فرصت های برابر شغلی در نظام مزبور و واکاوی دلایل احتمالی فقدان آن می باشد بر این اساس، در این پژوهش از تلفیق دو روش تحلیل محتوای متون مربوط به قوانین ناظر بر قضاوت در ایران و تحلیل کیفی مردم نگارانه با محوریت «نقش احساسات» و «توزیع قدرت» با روش نمونه گیری در دسترس بهره گرفته شده است. تحلیل قوانین قضاوت، نشان دهنده استیلای نگرش گفتمان مردسالارانه بر نظام قضایی ایران است. یافته های مستخرج از نمونه پژوهی های انجام شده، نیز حکایت از آن دارد که تسلط سه مولفه ی گفتمان، ذهنیت و قدرت و ترکیب آنها با ملاک جنسیت، از مهم ترین دلایل تجربه ی نابرابر زنان شاغل در نظام عدالت کیفری در مقایسه با مردان می باشد. همچنین نقش جنسیت در سایر ساختارهای اجتماعی که به بازتولید قدرت و گفتمان مردانه در جامعه کمک میکند، نقش برجسته ای در باور زنان شاغل در این عرصه در ناتوانی در کسب موقعیت برابر با مردان همکار خود را دارد. تسلط مردان بر عرصه های قدرت با تولید گفتمان و استفاده از دانش در راستای اقناع افکار عمومی، زنان را از کسب موقیعت برابر با مردان در نظام عدالت کیفری بازداشته است.
     دانش در راستای اقناع افکار عمومی، زنان را از کسب موقیعت برابر با مردان در نظام عدالت کیفری بازداشته است.
    کلید واژگان: قضاوت, گفتمان, ذهنیت, قدرت, جنسیت, نظام عدالت کیفری
  • ابراهیم جوانمرد فرخانی *، حسین جاور

    فقهای امامیه و اهل‌سنت در مشروعیت انتخاب جنسیت جنین به سه نظر قایل هستند: معتقدان به جواز معتقدند که اشکال‌های وارد بر بهره‌گیری از این تکنیک دفع‌شدنی است؛ قایلان به حرمت بر این باورند که دست‌بردن در ژن‌های جنین برای تغییرات غیرضروری، خطا و ناروا است؛ باورآورندگان به تفصیل، استفاده از این تکنیک را فقط برای پیشگیری از انتقال ناهنجاری‌های ژنتیکی یا درمان بیماری‌ها صحیح دانسته‌اند. در این پژوهش، با روش کتابخانه‌ای و تحلیلی‌توصیفی، ادله مشروعیت انتخاب جنسیت در فقه فریقین و دلایل مخالفان آن‌ها تبیین شده است. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که انتخاب جنسیت به دلایل غیرپزشکی و صرفا براساس علاقه والدین به جنسی خاص، جایز نیست. تنها در فرضی که برای حفظ سلامت مادر یا جنین، راهی جز استفاده از تکنیک‌های انتخاب جنسیت نباشد، عقلا در تزاحم بین نجات بیمار و اخذ سلول از جنین، اولی مقدم است.

    کلید واژگان: انتخاب, جنسیت, جنین, امامیه, اهل سنت
    Ebrahim Javanmard Farkhani *, Hossein Javar

    Imami and Sunni jurists believe in the legitimacy of choosing the sex of the fetus in three ways: those believing in javaz (permission) hold that the drawbacks of applying this technique are rejectable. Those believing in hormat (sanctity) hold that manipulating fetal genes for unnecessary changes is wrong; Those believing in tafsil (details) hold that the use of this technique is correct only to prevent the transmission of genetic disorders or to treat diseases. In this research, with the descriptive - analytical and library method, the reasons for the legitimacy of gender selection in the jurisprudence of the two sects and the reasons for their opponents have been explained. The findings of this study show that gender selection is not permissible for non-medical reasons and solely on the basis of parents' preference for a particular sex. Assuming that there is no other way to maintain the health of the mother or fetus other than using gender selection techniques, rescuing the patient is rationally prior in the conflict between rescuing the patient and retrieving the cell from the fetus.

    Keywords: choice, gender, fetus, Imamiyya, Sunni
  • مریم غنی زاده بافقی، فائزه ورمزیار*
    مبنای شکل گیری فمینیسم به عنوان یک جنبش اجتماعی زنان در آغاز، برابری میان زن و مرد بود اما به فراخور زمان، جریانات دیگری از آن متولد شدند که برخی از آنها تنها برای حقوق برابر به مبارزه برنخاسته بودند، بلکه قایل به دیدگاه برتری زن نسبت به مرد در همه جهات بودند. فمینیسم در نیمه دوم قرن بیستم به حوزه آکادمی ورود پیدا کرد و به نظریه پردازی در بسیاری از علوم پرداخت. دراین میان خانواده یکی از موضوعاتی است که همواره موردتوجه نظریه پردازان فمینیسم بوده و نظریات متفاوت و جهت گیری های ایشان سبب تغییر در مفهوم نهاد خانواده در قرن اخیر شده است. نوشتار حاضر در ابتدا به تحلیل دو مفهوم فمینیسم و خانواده پرداخته، سپس رویکرد فمینیسم را نسبت به خانواده موردبررسی قرار می دهد. درنهایت نیز تحول مفهوم خانواده در تقابل با فمینیسم تبیین خواهد شد. روش این پژوهش تحلیلی توصیفی بوده و نتایج به دست آمده از آن نشان می دهد که بعضا مفهوم خانواده، ساختار و کارکردهای آن از بسیاری جهات تحت تاثیر مکتب فمینیسم دگرگون شده است و امروزه ما شاهد تنوعی از ساختارها تحت عنوان نهاد خانواده هستیم.
    کلید واژگان: جنبش زنانه, پدرسالاری, همجنس گرایی, سقط جنین, جنسیت
    Maryam Ghanizadebafghi, Faeze Varmazyar *
    The basis for the formation of feminism as a women's social movement was initially equality between men and women, but over time other currents emerged, some of which did not only fight for equal rights, but also held the view that women were superior to men. They were in all directions. Feminism entered the academy in the second half of the twentieth century and engaged in theorizing in many sciences. Among these, the family is one of the topics that has always been the focus of feminist theorists, and their different theories and orientations have changed the concept of the institution of the family in the last century. The present article first analyzes the two concepts of feminism and family, then examines the approach of feminism towards the family. Finally, the evolution of the concept of family as opposed to feminism will be explained. The method of this research is analytical-descriptive and the results obtained from it show that sometimes the concept of family, its structure and functions have been changed in many ways under the influence of feminism and today we see a variety of structures as family institution.
    Keywords: Women's Movement, Patriarchy, homosexuality, abortion, Gender
  • فاطمه احمدوند

    اصل بر برابری و تساوی افراد در قبال قانون ولزوم بهره مندی آحاد جامعه از حقوق برابر است ؛ اما در مواردی تفاوت های حقیقی میان زن و مرد وجود دارد که در این گونه موارد برای رعایت عدالت حتمی، پذیرش این تفاوت ها و افتراقات جنسیتی موجود وهمچنین وضع احکام مناسب با آن ها ضروری است.قانونگذار در چنین مواردی از اصل تساوی میان زن ومرد عدول نکرده است، بلکه به تناسب تفاوت موضوع، حکم متفاوت وضع کرده است. عامل افتراقات جنسیتی یکی از این موارد تفاوت می باشد. با بررسی مواد قانونی و منابع فقهی مشخص شد که تاثیر تفاوت های حقیقی جنسیتی موجود بین زن ومرد در جرم انگاری موجب ایجاد دو دسته از جرایم (جرایم مختص زنان و جرایم مختص مردان) می شود.به عبارتی در وضع احکام و تکالیف تنها تفاوت طبیعی مبنا قرار داده می شود که از جهت عقلی و منطقی امری مقبول است و این به معنای رعایت عدالت و در نظر گرفتن تفاوت های حقیقی جنسیتی است و اصلا به معنی پایین تر دانستن یک جنس نسبت به جنس دیگر نمی باشد. به همین جهت تاکید اسناد و مقررات ملی و بین المللی بر تساوی حقوق زن ومرد جهت نفی تبعیض های منفی یا مثبت را شامل نمی شود.

    کلید واژگان: جرم انگاری, تعزیرات, جنسیت, افتراق
  • محمود پوپل، سید مهدی سیدزاده*

    ترس از جرم در بین شهروندان جامعه از موضوعات مهم در مطالعات جرم شناسی و جامعه شناختی انحرافات بوده و از اهمیت بسزایی در جوامع برخوردار است، زیرا ترس از جرم با به چالش کشیدن امنیت همه کشورها، حتی بر زندگی خصوصی افراد تاثیر می گذارد، تا جایی که احساس بی اعتمادی و آسیب پذیری در افراد را تشدید کرده و اجتماعات را تجزیه می کند. بنابراین ترس از جرم باید به صورت دقیق تجزیه وتحلیل شود. پرسش اصلی مقاله این است که آیا ساکنان ناحیه 13 شهر کابل با ترس از جرم مواجه بوده اند؟ در چه مکان هایی، از چه چیزهایی می ترسند و چرا؟در این پژوهش به صورت پیمایشی و از نوع همبستگی پیرسون استفاده شده است. جامعه آماری آن تمامی افراد ساکن در ناحیه 13 شهر کابل بودند، که از میان آنان 285 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای مورد پرسش قرار گرفتند. متغیر اصلی و متغیرهای وابسته با طیف لیکرت چندگزینه ای سنجیده شدند.یافته ها و نتایج این پژوهش حاکی از آن است که میزان کل ترس در میان ساکنان این ناحیه (از حداقل2 تا حداکثر 5) 43/3 بوده است. زنان با میانگین 19/3 ترس از جرم بیشتری نسبت به مردان با میانگین 95/2 دارند. بین متغیرهای بی سازمانی اجتماعی، تنوع خرده فرهنگی، اعتماد محله ای و تعلق محله ای با متغیر ترس از جرم رابطه معنادار وجود داشت، ولی میان متغیرهای عملکرد پلیس و رسانه ها با متغیر ترس از جرم رابطه معناداری برقرار نبود.

    کلید واژگان: بی سازمانی اجتماعی, ترس از جرم, جنسیت, رسانه و عملگرد پلیس
    Mahmood Popal, Seid Mahdi Seidzadeh *

    Fear of crime among the citizens of a society is an important topic in the study of criminology and sociology of deviations, because the fear of crime, despite challenging the security of all countries, even It affects individuals' private lives, to the point where it intensifies feelings of distrust and vulnerability in individuals and divides communities. Therefore, fear of crime must be carefully analyzed. The main question is whether the residents of the 13th district of Kabul were fear of crime? In what places, what are they afraid of and why?This research has been used as a survey and Pearson correlation type. The statistical population was all residents of 13-District of Kabul, which 285 people were interviewed by multi-stage cluster sampling. The main and the dependent variables were measured with multiple choice Likert scale.The findings and results obtained from this study indicate that the total level of fear among the residents (from a minimum of 2 to a maximum of 5) was 3.43. Women with an average of 3.19 are more afraid of crime than men with an average of 2.95. There was a significant relationship between the variables of social disorganization, micro cultural diversity, neighborhood trust and neighborhood affiliation with the fear of crime variable. But there was no significant relationship between the variables of police and media practice with the variable of fear of crime.

    Keywords: Disorganization, fear of crime, gender, social media, police operations
  • فرزانه واحد، شهلا معظمی *، تهمورث بشیریه، عباس شیخ الاسلامی

    رفع هرگونه نابرابری و دسترسی به عدالت‌کیفری بدون درنظرگرفتن ملاک‌های جنسیتی، دسترسی زنان به عدالت را ممکن ساخته و راه رابرای تحقق عدالت اجتماعی هموار می‌سازد. دراندیشه‌ی جرم شناسان فمینیسم پست‌مدرن آنچه مانع از دسترسی زنان به عدالت‌کیفری می‌شود،ریشه در ذهنیت،گفتمان و قدرت مردسالارانه‌ای دارد که کنترل نظام‌های زبانی را در نظام کیفری در دست داشته و موجب ایجاد احساس نابرابری در برابر قانون می‌شود. پرسش اصلی این نوشتار،بررسی چگونگی اثرگذاری مولفه‌های پیش‌گفته بر دسترسی زنان به عدالت‌کیفری در پرتو جرم‌شناسی فمینیسم پست‌مدرن است، به‌عبارت‌دیگر مثلث قدرت، گفتمان و ذهنیت، به‌رغم تحول و اصلاح قوانین نابرابر نسبت به زنان، در تداوم نابرابری‌های جنسیتی به‌طور غیرملموسی اثر دارد و عوامل موثر بر شکاف میان قوانین موجود و اجرای آن (قانون درکتاب و قانون درعمل) به تبعیض علیه زنان ختم می‌شود. برای نیل به اهداف تحقیق از مطالعات کتاب‌خانه‌ای، تحلیل و بررسی اسناد و از متد کیفی مانند، تحلیل محتوایی، تحلیل گفتمان و مطالعات میدانی و مصاحبه با افراد حاضر در نظام عدالت کیفری استفاده‌شده است. در فرآیند تصویب و تقنین، قضا و تعیین کیفر و اجرا، برای زنان حاضر در نظام عدالت‌کیفری نابرابری‌هایی وجود دارد که علت اصلی آن به اعتقاد جرم شناسان فمینیسم پست‌مدرن در گفتمان مردمحوری است که مانع از دسترسی یکسان و بدون تبعیض برای زنان در مقایسه با مردان می‌شود و راه مقابله با این وضعیت در اضافه نمودن گفتمان زنانه به‌جای حذف و طرد جهان‌بینی زنان، در برابر گفتمان غالب است.

    کلید واژگان: جنسیت, ذهنیت, قدرت, گفتمان, فمینیسم پست مدرن
    farzaneh vahed, shahla moazami *, tahmoores bashiriyeh, abbas sheykholeslami

    The eradication of inequality and availability of criminal justice, regardless of gender, have enabled women to access criminal justice and paved the way for social justice. In postmodern feminist criminology, what prevents women from accessing criminaljustice stems from patriarchal power, discourse, and subjectivity, which control the language systems within the criminal justice system and create a sense of inequality before the law. The main research question is how patriarchal power, discourse, and subjectivity affect women's access to criminal justice in view of postmodern feminist criminology. In other words, the triangle of power, discourse, and subjectivity, despite reformation of discriminatory laws against women, vaguely contribute to the continuation of gender inequality. And, the factors that affect the gap between existing laws and their actual enforcement (law-in-action and law-on-the-books) lead to discrimination against women.This study, using on content, discourse, document analysis, and secondary research. There are inequalities discriminating against women in the criminal justice system's processes of enactment and legislation, adjudication, and punishment and enforcement. Postmodern feminist criminologists argue that the main reason is the masculine discourse that prevents women from equal access to justice. The way to deal with this situation is to introduce a feminine discourse against the dominant discourse, instead of eliminating women's worldview.

    Keywords: Gender, subjectivity, Power, discourse, postmodern feminism
  • احمد امامی راد*، مریم مشهدی علی پور

    تربیت جنسی یکی از مهم ترین ساحت های تربیتی است. تعامل های تریبتی مرتبط با اعضای جنسی متربی از مهم ترین مسایل آن به شمار می رود. با توجه به امکان عدم اعتنای کافی به این امر در دوران کودکی، پژوهش حاضر با هدف استخراج مسایل فقهی مرتبط با آن در حیطه تربیت و آموزش جنسی، با روش کیفی به اکتشاف آن با تحلیل مفهومی آیات و روایات مورد نظر پرداخته است. در این راستا پوشاندن اعضای جنسی خود از دید متربی ممیز در همه وقت، مخصوصا اوقات خاص مجامعت، نگاه نکردن به اعضای جنسی متربی و نیز مباشرت نکردن با آن بررسی شده و به این نتیجه رسیده است که: نگاه کردن به اعضای جنسی متربی ممیز جایز نیست و اعضای جنسی خود را نیز باید از دید او پوشاند. آموزش این امر در دوران کودکی نیز مطلوب اسلام است. در این مسئله فرقی در جنسیت نگاه کننده و نگاه شونده نیست. این امر به نوعی آموزش جنسی برای کودک نیز محسوب شده و آموزش عملی نیز می باشد. چنین آموزشی در اوقات خاص مجامعت با اجازه خواهی هنگام ورود به اتاق خلوت اولیا به طور خاص مورد تاکید است. شیوه های آموزش جنسی می تواند متنوع بوده و علاوه بر آموزش مستقیم، به صورت قصه گویی یا آموزش عملی نیز می باشد.

    کلید واژگان: استیذان, مجامعت, جنسیت, عورت, خلوت
  • احمد شکوهی*، محمد نوذری فردوسیه
    قصاص نفس به عنوان مجازات اصلی جرم عمدی علیه تمامیت جسمانی اشخاص در آیات و روایات و به تبع آن در فقه و قانون مجازات اسلامی پیش بینی شده است. ثبوت و اجرای قصاص نفس مقید به وجود شرایطی است. در منابع فقهی و حقوقی برای ثبوت قصاص در قتل عمدی در مجموع از چهار شرط یاد شده است که عبارتند از: برابری در موقعیت اجتماعی (حریت و رقیت)، دین، جنسیت و شرایط عامه تکلیف. روایاتی که دلالت بر ثبوت حکم قصاص و اشتراط پرداخت مازاد دیه در موارد قتل عمدی زن توسط مرد دارد، جنسیت؛ یعنی ذکور و اناث بودن مقتول را از جمله شروط مهم استیفای قصاص نفس بر شمرده اند. با توجه به این که امروزه در مجامع علمی غرب، به خصوص در میان مکاتب طرفدار مکتب فمنیست، این حکم مسلم شرعی مورد مناقشه قرار گرفته است، پرداختن به آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مقاله به روش گردآوری کتابخانه ای و تحلیلی- توصیفی دیدگاه های فقهی ناظر به شرط جنسیت، و تاثیر آن در ثبوت قصاص را بررسی و نقد خواهد کرد.
    کلید واژگان: قصاص نفس, قتل عمد تکافو, قتل عمد, جنسیت
    Ahmad Shookohi *, Muhammad Nozari
    The retribution of the soul is predicted as the main punishment for deliberate crime against the physical integrity of individuals in the verses and traditions and consequently in Islamic jurisprudence and the law of punishment. The establishment and execution of the retribution of the soul is bound to exist. There are a total of four conditions in the jurisprudential and legal sources for establishing retribution for premeditated murder: equality in social status (religion and race), religion, gender, and general conditions of duty. Narratives that confirm the verdict of retribution and the payment of surplus blood money in cases of premeditated murder by a man have cited gender, namely male and female victimization, as important conditions for the retribution of the soul. Given that this religious denomination has been disputed today in Western scientific societies, especially among pro-feminist schools, it is important to address it. This article will review and critique the method of library and analytical-descriptive method of jurisprudential views on gender, and its impact on the retribution.
    Keywords: Retribution of the Self, Murder, Divorce, Gender
  • کوثر شکریان کوکنده*

    نظام کیفری کشور ما در رابطه با جرایم ارتکابی علیه زنان با چالش هایی روبرو است که دستیابی شاکی زن به حقوق خویش را با مشکلاتی مواجه می سازد. یکی از این چالش ها زمانی است که بزهکار نسبتی با زن داشته باشد به عنوان مثال، همسر و یا از برادر او باشد که در چنین مواردی اغلب انتظار از زن، سکوت و عدم اعلام جرم است. اگر هم شکایت نماید، حمایت مالی ندارد و ممکن است محل زندگی خود را از دست بدهد و یا از نظر جانی در آینده با خطر مواجه شود. مشکل بزرگتر در جرم تجاوز جنسی است، لزوم طرح شکایت در دادگاه مرکز استان، وجود ادله ی اثبات غیر قابل استفاده، و منع دادسرا از تعقیب و تحقیق از جمله مواردی هستند که سبب می شوند شاکی زن در اثبات جرم و دستیابی به حقوق خود دچار مشکلاتی شود و حتی تا جایی پیش رود که زن شریک جرم در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: شاکی زن, جنسیت, چالش, حقوق زنان

    Our country's penal system is facing some challenges in relation to crimes committed against women, which make it difficult for female plaintiffs to achieve their rights. The slightest of these challenges is the mistreatment of those involved in the penal system, which is often accompanied by harshness, blame, and insult against female plaintiffs, as well as oversimplification of the crime and accusation of the female plaintiff. Moreover, if the offender is a wife or a female relative, she is expected to remain silent. Even if she complains, since she has no financial support may lose her place of residence or risk her life in the future. The bigger problem is in the cases of rapes wherein the need to file a complaint in the provincial capital court, the existence of unusable evidence, the masculinity of the judicial system and the prohibition of the prosecution from pursuing and investigating make a female plaintiff get in trouble in achieving her rights and proving the crime of rape against her and sometimes the case even goes so far as to consider her a female accomplice

    Keywords: Female plaintiff, gender, challenge, women's rights
  • عاطفه احسانی زاده، حسن باوی*، محمد رضازاده سلطان آباد
    چکیده
    زمینه و هدف
    یکی از حوزه های پر اهمیت در عدالت کیفری کشورها، سیاست گذاری جنایی از حیث تعیین نوع، میزان و چگونگی اجرای واکنش های کیفری نسبت به بزهکاری اطفال و نوجوانان فارغ ازهرگونه جانبداری سنی یا جنسیتی است. این مشکل وعدم رعایت جانبداری و تفکیک جنسیتی و سنی، به ویژه درکشورهای اسلامی بیشتر به چشم می خورد. ازآنجاکه دو کشور ایران و مصر به عنوان دو کشور اسلامی دارای نظام های حقوقی شریعت مدار هستند و از طرفی تلاش دارند خود را با معیارهای عرفی متناسب بازمان ونیز اسناد و مقررات بین المللی هماهنگ سازند، ناکارآمدی برخی قوانین کیفری به وضوح باعث نارسایی عدالت کیفری در این دو کشور شده است. لذا پژوهش حاضر باهدف تبیین نقاط اشتراک و افتراق نظام های حقوقی شریعت مدار مصر، مبتنی بر نظر فقهای متاخر حنفی از مذاهب اهل سنت و نظام حقوقی شریعت مدار ایران، مبتنی بر نظریه های فقه شیعه می باشد.
    روش
    این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده است.یافته ها و
    نتایج
    یافته های تحقیق نشان می دهد نظام عدالت قضایی مصردرگرایشات عرفی و پیروی از مقررات بین المللی و هماهنگی با آن ها و نیز اتخاذ رهیافت های علمی و جرم شناختی و دوری نسبی از آموزه های مذهبی به نسبت حقوق ایران در پذیرش و کاربربست مفهوم ماهوی- شکلی حقوق کیفری اطفال و نوجوانان به موفقیت های بیشتری نایل گردیده است.
    کلید واژگان: اطفال بزهکار, جنسیت, سن مسئولیت کیفری, سیاست گذاری جنایی, مقررات فقهی
    Atefeh Ehsani Zadeh, Hasan Bavi *, Mohamad Rezazadeh
    Background and Aim
    One of the most important areas in criminal justice of countries is criminal policy in determining the type, rate and how to enforce criminal reactions to the delinquency of children and adolescents, regardless of age or gender segregatio.This problem is to observe the observanceof gender and age, especially in Islamic countries. Since the two countries of Iran and Egypt are the two Islamic countries with the legal regimes of the Shari'a and are on the other hand, they are coordinated with customary criteria tailored to the presence of and international documents and regulations.Some criminal laws clearly cause the failure of criminal justice in this Two countries.Therefore, the aim of this study was to explain the sharing points and differentiation of the legal systems of the Egyptian orbit, based on the late jurisprudence of religious religions and the legal system of the Shari'a of Iran, based on Shiite jurisprudence. In the present study,we investigated four issues.The age of the criminal responsibility of children and adolescents, the effect of sexuality on the type, rate and criminal responsibility and the difference in criminal reactions based on the age and genderof adolescent and young people, and ultimately,how are the relevant sentences.
    Method
    This research has been done with an analytical descriptive approach.Findings and
    Results
    The findings of the research show that the judicial justice system of customary organizations and compliance with international regulations and coordination with them, as well as adoption of scientific and cognitive and criminal approaches of religious teachings in
    Keywords: delinquent children, execution case, juvenile execution, age-gender segregation, Iran, Egypt
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال