به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "حکمرانی" در نشریات گروه "فقه و حقوق"

تکرار جستجوی کلیدواژه «حکمرانی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • احسان آقامحمدآقایی*، فتح الله رحیمی

    هر چند ارائه تفسیری کلی و روبنایی از مبانی و توجیهات اندیشه «حکمرانی» از رهگذر شناخت ساختار و تحولات حقوقی جوامع و با نظر به نحوه تعاملات شهروندان و دولت، ممکن می نماید؛ فهم لایه های زیربنایی آن (امر حکمرانی)، با چنین نگرشی یکسر ناهمخوان است. بر این باور، پژوهش حاضر بر آن است تا به شناختی موجه از مبانی نظری حکمرانی در اندیشه اسلام و دوران میانه راه جوید و سپس به ارزیابی و تفسیرشناسی این ایده، نزد متفکران اسلامی و تطبیق آن با ذهنیت متفکران غربی دوران میانه پردازد. رویکرد حاکم بر این ارزیابی تطبیقی، چنان است که نخست مبانی نظری حکمرانی در اندیشه سیاسی شیعه و اهل سنت را معرفی نماید و پس از آن، تحولات مفهومی حکمرانی در تفکر اندیشمندان برجسته غربی در دوران میانه را، فارغ از تمایزات و تشابهات با حکمرانی اسلامی واکاود. چهارچوب نظری مقاله حاضر، به شیوه ای تحلیلی- توصیفی، مبانی نظری راهبر حکمرانی در اجزای تفکر اندیشمندان شیعی را، بر بنیاد نظریه «امامت» و در اندیشه اهل سنت، بر بنیاد نظریه «خلافت» استوار می داند و در مقام تطبیق، بنیان نظری اندیشه حکمرانی از منظر فلاسفه حقوق و متالهین غربی دوران میانه را، در پرتو نظریه «حاکمیت الهی» می جوید. در فرجام نیز، با رویکردی تفسیرشناسانه (هرمنوتیک حقوقی) بر آن است تا به الگوی حکمرانی سازگار و همخوان با هر دو دیدگاه اشاره نماید.

    کلید واژگان: تفسیرشناسی حقوقی, حکمرانی, حقوق اسلام, نظریه امامت, نظریه خلافت, دوره میانه, حاکمیت الهی
    Ehsan Agha Mohammad Aghaee *, Fathollah Rahimi

    Although it is possible to present a general and apparent interpretation of the foundations and justifications of the idea of "governance" through understanding the structure and legal developments of societies and considering the way citizens and the state interact, understanding its underlying layers (the issue of governance) is completely inconsistent with such an attitude. Based on this belief, the present research aims to gain a sound understanding of the theoretical foundations of governance in Islamic and medieval thought, and then to evaluate and interpret this idea among Islamic thinkers and compare it with the mindset of Western thinkers in the Middle Ages. The approach that governs this comparative assessment is such that first introduces the theoretical foundations of governance in Shiite and Sunni political thought, and then to examine the conceptual developments of governance in the thinking of prominent Western thinkers in the Middle Ages, regardless of the differences and similarities with Islamic governance. The theoretical framework of the present article, in an analytical-descriptive manner, considers the guiding theoretical foundations of governance in the components of Shiite thinkers' thought to be based on the theory of ‘Imamate’ and in Sunni thought, on the theory of ‘caliphate’; and in comparison, it seeks the theoretical foundation of the idea of governance from the perspective of Western legal philosophers and theologians of the Middle Ages in the light of the theory of ‘divine sovereignty’. Finally, with an interpretive approach (legal hermeneutics), it aims to point out a governance model that is compatible and consistent with both views.

    Keywords: Legal Hermeneutics, Governance, Islamic Law, Imamat Theory, Caliphate Theory, The Middle Ages, Divine Sovereignty
  • علی خویشوند، حجت الله ابراهیمیان*، محمدرضا حکاک زاده
    حقوق زندانیان کیفری از موضوعات مهمی است که همواره محل بحث و نظر بوده است. یکی از چالش های اساسی حقوق زندانیان، میزان و گستره این حقوق است که نیازمند بحث و بررسی است. بر همین اساس هدف مقاله حاضر جایگاه حقوق زندانیان کیفری در گستره حکمرانی شایسته اسلامی است. این مقاله توصیفی تحلیلی است و از روش کتابخانه ای برای بررسی موضوع مورد اشاره استفاده شده است. یافته ها بر این امر دلالت دارد که حکمرانی شایسته با بهره گیری از اصول و شاخصه هایی چون تعلیم و تربیت الهی، علم و تقوا و تقوامداری حکمرانان، تحقق قسط و عدالت، حق مداری در قضاوت، توحیدمحوری و خداترسی و سرانجام نظارت با محوریت پیش انگاره عدالت، به مثابه مکمل اصول حاکم بر حقوق فرد زندانی عمل نموده، تبلور حقوق ایشان را عینی تر و قابل دسترس تر خواهد ساخت، نتیجه این که تحقق حقوق زندانیان کیفری در گستره حکمرانی شایسته اسلامی نیازمند توجه ویژه به بخش خصوصی و جامعه مدنی به عنوان عناصر مهم حکمرانی شایسته است، زیرا باوجود دولتی بودن اکثر نهادها و سازمان های مجری و ناظر بر حقوق افراد زندانی، بحث حقوق افراد زندانی را چه از جنبه فردی و چه از جنبه نگاه جامعه جهانی به وضعیت حقوق بشر به چالش کشیده، عدم وجود و حضور یک نهاد مستقل غیردولتی به خصوص از حیث ضمانت اجرا معضلی اجتناب ناپذیر است.
    کلید واژگان: حقوق, زندانی, زندانیان, حکمرانی, شایسته
    Ali Khishvand, Hojjatollah, Ebrahimian *, Mohammad Reza Hakakzadeh
    The rights of criminal prisoners are important issues that have always been the subject of debate. One of the basic challenges of prisoners' rights is the amount and scope of these rights, which needs to be discussed. Based on this, the purpose of this article is the position of the rights of criminal prisoners in the scope of Islamic decent governance. This article is descriptive and analytical, and the library method was used to investigate the mentioned topic. The findings indicate that good governance by using principles and indicators such as divine education and training, knowledge and piety and piety of the rulers, realization of installments and justice, fairness in judgment. It acts as a supplement to the principles governing the rights of the imprisoned person, and the crystallization of their rights will make them more objective and accessible. The result is that the realization of the rights of criminal prisoners in the scope of decent Islamic governance requires special attention to the private sector and civil society as important elements of decent governance; Because despite the fact that most of the institutions and organizations that implement and monitor the rights of imprisoned people are governmental, the discussion of the rights of imprisoned people has been challenged both from the individual aspect and from the aspect of the world community's view of the human rights situation.
    Keywords: Rights, Prisoner, Prisoners, Governance, Decent
  • نجف لک زایی*، علی اکبری معلم، محسن حدادی
    موضوع حکمرانی اساسا برای حل معضل ناکارآمدی دولتها در اداره امور جامعه مطرح شد و هر الگوی نظری بر اساس مبانی خود، تعریفی از مفهوم حکمرانی ارائه کرده است. الگوهای حکمرانی با توجه به اینکه در چه بستری شکل گرفته و متکی به چه نظام ارزشی باشند، به دو دسته تقسیم شده اند؛ اول؛ الگوی حکمرانی غیر اسلامی که از رهگذر توسعه اقتصادی با محوریت بازار شکل گرفت وسپس به عرصه سیاست با محوریت دولت حداقلی تسری پیدا کرد و امروزه معمولا به حکمرانی خوب شناخته می شود. اما دسته دوم؛ الگوی حکمرانی اسلامی است که در این باره تعریف روشن و مورد اتفاقی بین اندیشمندان اسلامی وجود ندارد؛ به همین دلیل مقاله چیستی حکمرانی اسلامی با بهره گیری از چارچوب نظری سازه حرکت (مبداء و مقصد، متحرک و محرک و زمان و مکان) در حکمت متعالیه در پی ارائه تعریفی جامع از حکمرانی اسلامی بر آمده است. مهم ترین عناصر نهفته در تعریف مختار عبارتند از: فرایند هدایت، توحید، ایمان، عمل صالح، عقل و عدل.
    کلید واژگان: حکمرانی, حکمرانی اسلامی, حکمرانی خوب, سازه و ارکان حرکت, دین
    Najaf Lakzaei *, Ali Akbari Moallem, Mohsen Hadadi
    The issue of governance emerged primarily to address the problem of governments' inefficiency in managing societal affairs. Each theoretical model, based on its foundational principles, provides a distinct definition of governance. Governance models, depending on the context in which they were formed and the value system they rely on, are divided into two categories. The first category is non-Islamic governance, which emerged through economic development centered on the market and later extended to politics, emphasizing minimal government involvement. Today, this model is commonly known as Good Governance. The second category is the Islamic governance model, for which there is no clear and universally accepted definition among Islamic scholars. For this reason, the article "The Nature of Islamic Governance" seeks to offer a comprehensive definition of Islamic governance by utilizing the theoretical framework of movement (origin and destination, mover and motivator, and time and place) from Transcendent Wisdom (Hikmat Muta’aliyah). The most significant elements embedded in the proposed definition include: the process of guidance, monotheism, faith, righteous action, reason, and justice.
    Keywords: Governance, Islamic Governance, Good Governance, Structure, Elements Of Movement, Religion
  • مهدی مرادی برلیان*، محمدقاسم تنگستانی

    پیشرفت های زیست پزشکی در دهه های گذشته منجر به شکل گیری و گسترش بانک های زیستی به عنوان منابع نگهداری نمونه ها و داده های ژنتیکی افراد در راستای بکارگیری در پژوهش های زیستی و شناخت انواع بیماری های ژنتیکی و راهکارهای درمان آنها شده است. آنچه از نظرگاه حقوق عمومی اهمیت دارد، چگونگی مواجهه دولت با چالش های برآمده از زیست بانک ها و تعیین چارچوب مقررات گذاری بایسته برای آنهاست. بررسی برخی از پیشروترین نظام های حقوقی در این حوزه دست کم نمایانگر وجود الگوهای متفاوت حکمرانی زیست بانک هاست. در تعدادی از نظام های حقوقی، قوانین خاصی در حوزه مربوطه وضع شده است؛ حال آنکه در برخی کشورها الگوی خودتنظیمی در کنار مقررات عام دولتی مشاهده می شود. از سوی دیگر به نظر می رسد با گسترش زیست بانک ها، شکل نوینی از حاکمیت در حال شکل گیری است که در آن زیست بانک ها بر نحوه کنش های سیاسی اثرگذارند. این نوشتار با برگرفتن روش توصیفی- تحلیلی، از رهگذر بررسی تطبیقی به دنبال بررسی نحوه مواجهه نظام حقوقی ایران با پدیده یادشده است. فقدان قانون جامع، تعدد و پراکندگی هنجارهای تنظیم گر در کنار وجود نهادهای تنظیم کننده متعدد از جمله مهم ترین ویژگی های حکمرانی زیست بانکی در ایران هستند که می تواند شفافیت، کارایی و پاسخ گویی این نظام حکمرانی و تعیین سازوکارهای روشن در جمع آوری، دسترسی به نمونه ها و نگهداری از داده ها را با دشواری مواجه نماید.

    کلید واژگان: حکمرانی, زیست فناوری, خودتنظیم گری, نمونه های زیستی, منابع ژنتیکی
    Mahdi Moradi Berelian *, Mohammad Ghsem Tangestani
    Introduction

    In recent decades, significant advancements in biomedicine have paved the way for the establishment of biobanks, serving as repositories for individual samples crucial in biological research. These samples are instrumental in identifying genetic diseases and developing appropriate treatments. Nevertheless, a pivotal concern within the domain of public law revolves around how governments address the challenges posed by biobanks and institute the necessary regulatory frameworks. Different legal systems adopt different models of biobank governance. Some legal systems have enacted specific laws, while others have embraced a combination of self-regulation and general government rules. As biobanks continue to expand, a novel form of governance is emerging, wherein biobanks wield influence over political decisions. The present study aimed to examine how Iran’s legal system regulates biobanks and navigates the associated challenges, including the absence of a comprehensive act and the multiplicity of regulatory norms and bodies. These distinctive characteristics may have impacts on transparency, efficiency, accountability, and the establishment of clear-cut mechanisms for sample collection, sample access, and data protection. Focusing on Iran’s legal system, the study addressed the following research questions: What is the model for management of biobanks and their interactions with the government in the legal systems under study? What are the defining characteristics of the regulation of biobanks in Iran’s legal system? What challenges exist in this field, and what potential solutions can be proposed to address them?Literature ReviewPersian literature includes several articles that touch upon this topic, yet they neither provide a comprehensive examination of the regulatory model nor analyze the topic within the context of Iran’s legal system. Instead, they predominantly concentrate on the ethical challenges posed by biobanks.

    Materials and Methods

    Employing a descriptive–analytical research method, the study relied on library and Internet sources to offer a description of biobanks and delineate their characteristics and various types, while conducting an analysis of selected legal systems to identify models of biobank governance. As a case study, the research meticulously evaluated all laws and regulations pertaining to biobanks within Iran’s legal system. Drawing upon the results of a comparative analysis, it analyzed the regulatory model for biobanks in Iran as well as its challenges.

    Results and Discussion

    The advancements in biomedical knowledge and the establishment of banks for storing human tissue and genes represent significant achievements as well as challenges for the modern state. The challenges arisen from legal, ethical, security, and commercial considerations associated with the collection and storage of human samples, donor consent, and privacy and data protection all have elevated the regulatory role of the state to a new and specialized level. Traditional laws and rules (e.g., public law, civil law, private ownership, privacy and even penal norms) certainly fall short of providing adequate solutions to the challenges arising from biobanking. Biobanks should be considered as emerging and complex objects of state governance. To deal with this complexity, some governments have adopted a model of regulation in order to design a comprehensive legal framework inclusive of (non-)institutional mechanisms concerning the regulation of biobanking. The adoption of the model assumes large-scale, governmental management capabilities to strike a balance between public interests, individual rights, and commercial interests resulting from biobanking; create integration and transparency in biobanking; and ensure public accountability in this regard. Alternatively, some other governments have opted for decentralized monitoring of biobanks by relying on self-regulatory mechanisms that are mostly based on the norms and principles set by non-governmental institutions as well as a few governmental regulations. The decentralized, self-regulatory approach may lack transparency and public accountability but offer adaptability to the rapid transformations in biotechnology, avoiding issues related to macro-bureaucratic governmental management. In any case, effective governance of biobanks requires appropriate methods to address the multifaceted challenges.

    Conclusion

    The establishment and development of biobanks have ushered in a new era of bio-politics, focusing on individual dissected body parts rather than the body as a whole. Biobanks actively shape biological policies, functioning as subjects of governance rather than passive objects. It seems that ensuring effective network governance and safeguarding public rights and interests require a delicate balance between integrated regulation through legislative norms and self-regulation mechanisms. Governments must strike this balance to play a pivotal role in navigating network governance and guaranteeing its essential functions. Relying solely on integrated regulation through legislative norms can result in an inflexible governance structure that struggles to adapt to changing nature of biomedicine and biobanking. However, certain aspects of biobanking activities must be regulated to ensure efficiency, secure public interests, and maintain accountability while incorporating self-regulatory mechanisms going on in the non-governmental sector.In Iran’s legal system, which is relatively young in the realm of biobanking with a history of less than two decades, biobank governance tends to align more with the model of governmental regulation. However, the Iranian legislator has not introduced specific regulations on banks of human samples. A set of laws, regulations, and documents established by various government agencies, primarily addressing banks of non-human samples, reflects a fragmented and mosaic-like regulatory framework. This approach has not delivered the anticipated benefits of large-scale, governmental management of biobanks, such as transparency, accountability, and the implementation of specific mechanisms related to collecting samples, safeguarding individual rights and privacy, and managing legal and ethical challenges.The legislative body is expected to define general principles and rules for collecting and using human samples, striking a balance between various competing interests. However, due to the specialized nature of the regulated field and limitations related to the legislator’s technical capacity, delving into intricate details may not be a reasonable expectation. It is essential to entrust the detailed regulation to executive statutes or independent specialized bodies.

    Keywords: Governance, Biotechnology, self-regulation, Biological Samples, Genetic Resources
  • محمدجواد ولی زاده*، محمدعلی دولت

    در راستای ساماندهی فضای مجازی به منظور بهره گیری از ظرفیت ها و جلوگیری از تهدیدات و آسیب های آن، قوانین و اسناد متعددی وضع، ساختارهای قانونی مختلفی تشکیل، بودجه های زیادی تخصیص و اقدامات قابل توجهی نیز صورت گرفته است، لیکن درمجموع، هدف مورد انتظار محقق نشده و نتیجه و اثربخشی مطلوب مشاهده نمی شود؛ لذا این مقاله از نوع تحلیلی - توصیفی با روش گردآوری کتابخانه ای به دنبال پاسخ این سوال است که چه خلا، مشکل و یا نقیصه هایی وجود دارد که باعث کم ثمر و یا حتی بی ثمر ماندن قوانین و اقدامات مربوطه شده و سامان نیافتن فضای مجازی و تداوم بی نظمی و آشفتگی آن را به بار آورده است؟ وجود این تحقیق، گامی در جهت بازبینی آسیب شناسانه برنامه ها، قوانین، رویکردها، اولویت ها و هزینه کردها بوده و بازآرایی اثربخش ظرفیت ها را موجب خواهد شد؛ نیز امید و انگیزه را در مجموعه عوامل مسئول و متولی تقویت خواهد نمود همچنانکه فقدان چنین پژوهشی، مسیر را برای تداوم هدررفت منابع مالی و انسانی و انجام اقدامات بی ثمر باز خواهد گذاشت. یافته های تحقیق نشان می دهد که چالش های: «ساماندهی نشدن شبکه ملی اطلاعات»، «عدم بهره گیری از فیلترینگ هوشمند»، «ضعف پیام رسان های داخلی»، «مشکلات و موانع اثربخشی سامانه شاهکار»، «رها بودن فیلترشکن ها و عدم برخورد موثر با وبلاگ ها و وب سایت های متخلف»، «فقدان آینده نگری نسبت به معضلات شماره های مجازی»، «عدم کنترل برنامه های ویدئویی ضبط شده داخلی»، «ناهماهنگی دستگاه ها در تقنین و اجرا و فقدان راهبری ستادی» و «غلبه رویکردهای سلبی بر ایجابی در ساماندهی فضای مجازی»، باعث تداوم نابسامانی، کنترل نشدن آسیب های اجتماعی و گسترش آن شده است. در این تحقیق راهکارهای پیشنهادی عملیاتی و کاربردی برای برون رفت از وضعیت فعلی، مورد تبیین قرارگرفته اند.

    کلید واژگان: آسیب شناسی, حکمرانی, ساماندهی, فضای مجازی
    mohammadjavad valizadeh*, MohammadAli Dolat

    In line with regulating the the virtual space with the purpose of taking advantage of its capabilities and preventing its threats and damages, numerous laws and documents have been enacted, various legal structures have been formed, extensive budgets have been allocated and significant measures have been taken, but overall, the expected goals have not been realized and the desired results and effectiveness have not been observed. Therefore, this article as an analytical-descriptive research, using with the method of library collection, attempts at finding the answer to the question that what are the gaps, problems or shortcomings that cause the relevant laws and measures to be ineffective or even ineffective and the virtual space not to be duly and appropriately regulated and organized and has resulted in continuation of disorder and chaos? The conducting of this research is a step towards the pathological review of the programs, laws, approaches, priorities and costs and will lead to the effective reorganization of capacities. It will also strengthen hope and motivation in the group of responsible and responsible agents, as the lack of such research will open the way for the continuation of wasting financial and human resources and carrying out fruitless actions. The findings of the research show that the challenges of: "not regulating and organizing the national information network", "not using smart filtering", "weakness of the internal media messaging applications", "problems and obstacles to the effectiveness of the Shahkar system", "freedom of circulation of VPNs and lack of effective actions against the with offending blogs and websites", "lack of foresight regarding the problems of virtual numbers", "Lack of control of domestically produced videos", "inconsistency of the bodies in legislation and implementation and lack of a central management headquarters ", and "the predominance of negation approaches over affrimative approaches in the organization of virtual space" have caused the continuation of disorder, the failure to control the social harms and its spread. In this research, the suggested operational and practical solutions for getting out of the current situation have been explained.

    Keywords: Pathology, Governance, Regulation, Organization, Virtual Space
  • علیرضا دبیرنیا*

    فلسفه اصلی تاسیس نظام سیاسی در یک جامعه دموکراتیک، ایجاد سازوکارهای لازم جهت شناسایی و تضمین حقوق و آزادی ها است و به همین منظور، نظام نمایندگی مورد شناسایی قرار می گیرد تا مجموعه قدرت سیاسی مستقر در نهادهای سیاسی- حقوقی از طریق انتخابات آزاد، آراء مردم را به قانون و سیاست تبدیل کنند. بر همین اساس، اعتبار مجموعه نظام سیاسی و عملکرد حکومت با معیاری تحت عنوان آراء و رضایت مردم مورد سنجش قرار می گیرد. بدین ترتیب تمامی اجزاء حکومت از فرایند یک رابطه سیاسی- حقوقی تاسیس و حکومت به پشتوانه آراء عمومی، قدرت عمومی را به نمایندگی از سوی شهروندان اعمال می کند. حاکمیت مبتنی بر ارزش های دینی دارای مبانی و اصولی است که آن را از سایر اشکال حکومت متمایز می کند؛ به نحوی که تشکیل آن در هر جامعه ای مستلزم وجود ساختارهای خاص اجتماعی و فرهنگی و باور اکثریت مردم به اختصاص مبانی حاکمیت به خداوند است. به نظر می رسد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در موارد قابل توجهی از الگوی مدرن تبعیت کرده است و اراده ملت را به عنوان بنیان حکومت مورد شناسایی قرار داده است به نحوی که حفاظت از حاکمیت ملت به عنوان غایت اصلی قانون اساسی» و تضمین حقوق و آزادی ها به عنوان غایت اصلی حکومت» را مورد توجه قرار داده است. پژوهش حاضر به صورت توصیفی- تحلیلی و با رویکرد حقوق عمومی مدرن تدوین گردیده و در پاسخ به این سوال که «آراء عمومی در نظام های دموکراتیک و قانون اساسی ایران از کدام، مبانی، جایگاه و کارکرد برخوردار است؟» انجام شده است.

    کلید واژگان: آراء عمومی, نظام دموکراتیک, قانون اساسی, جمهوری اسلامی ایران, حقوق و آزادی ها, حکمرانی
    Alireza Dabirnia *

    The main philosophy of establishing a political system in a democratic society is to create the necessary mechanisms to recognize and guarantee rights and freedoms. For this purpose, the representative system is recognized so that the political power that is in the hands of political and legal institutions, through free elections, turns people's votes into law and policy.Accordingly, the validity of the government is measured by the votes and satisfaction of the people. In this way, all the components of the government are established through the process of a political-legal relationship. The government exercises public power on behalf of the citizens and relying on their votes. Governance based on religious values has foundations and principles that distinguish it from other forms of governance in such a way that its formation in any society requires the existence of special social and cultural structures and the belief of the majority of people in assigning the foundations of governance to God. It seems that the Constitution of the Islamic Republic of Iran has followed the modern model in significant cases and has recognized the will of the nation as the foundation of the government; Protecting the sovereignty of the nation as the main goal of the constitution and guaranteeing rights and freedoms as the main goal of the government have been considered.The current research is descriptive-analytical and has been compiled with the approach of modern public law and in response to the question that "what are the foundations, position and function of public opinion in the democratic and constitutional systems of Iran?"

    Keywords: Public votes, democratic system, constitution, Islamic Republic of Iran, rights, freedoms, Governance
  • محمد جلالی، نازنین فدایی*
    در دورانی که دولت‎ها تنها فعالان حوزه اداره عمومی محسوب نمی‎شوند، تنظیم‎ گری به عنوان یکی از مهم ‎ترین کارکردهای حکمرانی جدید مطرح می‎شود. به همین دلیل بسیاری از کشورها به تاسیس نهادهای تنظیم‎ گر به خصوص تنظیم ‎گری اقتصادی روی آورده‎اند. این پژوهش که مبتنی بر روش تحلیلی توصیفی است نشان می دهد که تجربیات منفی و ناموفق در این حوزه در برخی کشورها از جمله ایران نشانگر این است که مفهوم تنظیم‎گری اقتصادی ارتباط تنگاتنگی با ساختار سیاسی دولت‎ها، رویکرد اقتصادی حاکم و شیوه‎ی مدیریت عمومی آن‎ها دارد؛ به گونه‎ای که نمی‎توان در هر نظام سیاسی به صرف ایجاد نهادهای تنظیم‎گر به اهداف تنظیم‎گری دست یافت. لازمه‎ی هر تنظیم‎گری اقتصادی وجود حداقل سه مولفه‎ی حداقلی بودن دولت‎ها در امور اقتصادی، وجود بازارآزاد و حکمرانی تنظیمی است. به نظر می‎رسد علل اصلی ناکارآمدی تنظیم‎گری در ایران، اقتصاد رانتی، دخالت و سیطره دولت بر اقتصاد و اعمال حاکمیت به جای حکمرانی در کنار سایر ایرادات ساختاری و هنجاری نهادهای تنظیم‎گر بوده است. بنابراین تا زمانی که تحولات اساسی در بنیادهای اقتصادی و نوع مدیریت اداره عمومی شکل نگیرد، صرف اصلاح ساختاری و تعیین و تعویض صلاحیت‎های نهادهای تنظیم‎گر و تصویب قوانین و مقررات متعدد نه تنها موثر نبوده بلکه منجر به ایجاد یک بروکراسی طویل می‎شود که خود به دخالت بیشتر دولت دامن می‎زند.
    کلید واژگان: تنظیم گری, بازار, اقتصاد رانتی, حکمرانی, اقتصاد نئوکلاسیک
    Mohammad Djalali, Nazanin Fadaee *
    In an era when governments are not considered the only actors in the field of public administration, regulation is considered as one of the most important functions of new governance. For this reason, many countries have turned to the establishment of regulatory institutions, especially economic regulation.recruiting a descriptive-analytical design, the study shows that the negative and unsuccessful experiences in this field in some countries, including Iran, indicate that the concept of economic regulation is closely related to the political structure of governments, the prevailing economic approach and the reason they have their general management; so that regulatory goals cannot be achieved in any political system with any management method and simply by creating institutions and enforcing regulations. The prerequisite for any economic regulation is the existence of at least three components of the minimalism of governments in economic affairs, the existence of a free market and regulatory governance. It seems that the main causes of regulatory inefficiency in Iran are rent-seeking economy, government intervention and domination over the economy, and the implementation of sovereignty instead of governance along with other structural and normative flaws of regulatory institutions. Therefore, unless fundamental changes are formed in the economic foundations and the type of management of public administration, mere structural reform and determination and replacement of powers of regulatory bodies and the adoption of various laws and regulations are not only ineffective but also lead to a strong bureaucracy that encourages more governmental intervention.
    Keywords: Regulation, Market, Rentier economy, Governance, Neo-classical
  • سید محمدباقر موسوی اینجدان*، عبدالکریم بهجت پور

    تفسیر قرآن کریم از مهم ترین فعالیت های علمی آیت الله خامنه ای است که در سایه تلاش های سیاسی، اجتماعی ایشان چندان مطرح نشده است. ایشان در دو دوره قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با رویکردی اجتماعی و متناسب با شرایط و مسائل جامعه، به این مهم اشتغال داشتند. در دوران ریاست جمهوری معظم له، درد آشنایی و اشراف جامع تر به مسائل جامعه، زمینه ساز برگزاری جلسات تفسیر سوره حشر شد که مضمونی مشابه شرائط آن روزگار جامعه ایرانی داشت. فهم تفسیری ایشان با دو عامل تدبر و تطبیق ترکیب شده و مجموعه ای از قواعد حکمرانی قرآنی را در اختیار مخاطبان قرار داده است و همین ویژگی سبب تمایز تفسیر معظم له از سایر تفاسیر اجتماعی شده است. ما در این مقاله با تشریح نمونه ای، به تبیین روش تفسیری ایشان پرداختیم و با روش توصیفی- تحلیلی به قواعدی از حکمرانی قرآنی دست یافتیم که در تطبیق آن ها با آراء دیگر مفسران اجتماعی که پرداختی به آن نداشتند، آشکارکننده ویژگی ممتاز تفسیر آیت الله خامنه ای در پرداخت به مسائل اجتماعی است. قواعدی مانند: غلبه قوانین الهی، ضرورت تکیه بر توده مردم، فلسفه جهاد اسلامی، اجتناب ناپذیر بودن دفع افسد به فاسد، ممنوعیت ایجاد شکاف طبقاتی، ضرورت همدلی مومنان، پرهیز از خود فراموشی اجتماعی.

    کلید واژگان: تفسیر اجتماعی, آیت الله خامنه ای, حکمرانی, سوره حشر
    Seyyed Mohammadbagher Mousavi Injdan *, Abdul Karim Behjatpour

    The interpretation of the Holy Quran is one of the most important scholarly activities of Ayatollah Khamenei, which has not been given much attention due to his political and social activism. He has been engaged in this important task with a social approach and in accordance with the conditions and issues of society in two periods: before and after the victory of the Islamic Revolution. During his presidency, his deep understanding and comprehensive knowledge of the problems of society paved the way for holding interpretation sessions on Surah Hashr, which had a theme similar to the conditions of Iranian society at that time. His interpretive understanding, combined with the two factors of contemplation and adaptation, has provided the audience with a set of Quranic governance rules, and this is what distinguishes his interpretation from other social exegeses. In this article, we will explain his interpretive methodology by presenting an example. Employing a descriptive-analytical method, we will arrive at a set of Quranic governance rules. By comparing these rules with the opinions of other social interpreters who have not addressed them, we will reveal the distinctive feature of Ayatollah Khamenei's interpretation methodology in addressing social issues. These rules include: the predominance of divine laws, the necessity of relying on the masses, the philosophy of Islamic Jihad, the inevitability of repelling evil with lesser evil, the prohibition of creating a class gap, the necessity of solidarity among believers, and avoiding social self-forgetfulness.

    Keywords: Interpretation, Ayatollah Khamenei, Governance, Surah Hashr, Exegesis
  • احسان عارفی*
    در تفسیر آیت الله خامنه ای انواعی از قضایا و احکام اجتماعی - سیاسی قرآن مشاهده می شود که با ادبیات حکمرانی تطابق دارد. حکمرانی، متفاوت از مفهوم حکومت داری، بر نقش ارزش ها و گروه های عمومی در اداره امور جامعه تاکید دارد. احکام حکمرانی تاآنجاکه از ظاهر آیات برداشت می شود، کم وبیش مورد توافق مفسران اجتماعی - سیاسی معاصر بوده است؛ ولی در مواردی که ایشان به تدبر در آیات ورود نموده یا آنجاکه تطبیق بر شرایط جوامع کرده و قضایای کلی را اصطیاد نموده اند، در استنباط به نحوی منحصربه فرد بوده اند. در پژوهش حاضر، بعد از تحلیل روش تفسیری ایشان، چندین قاعده و حکم حکمرانی به دست آمد که برخی از آن ها عبارتند از: حضور خدا و رهبری اسلامی در همه مسائل سرنوشت ساز جامعه، ممنوعیت درهم آمیختن سنت جاهلی با سنت اسلامی، مواجهه هوشمندانه با سنت های گذشته، سرکوب خودخواهی برای نظم اجتماعی، ترجیح پیوندهای ایمانی بر علقه های خانوادگی، جریان نفاق، جریان مذبذب اجتماعی و در تلاش برای اثبات خود از راه سوگند، غلبه، پیامد حضور خدا و رسول در جامعه. روش پژوهش، بنا بر هدف، بنیادی و به لحاظ ارائه مفاد حکمرانی، کاربردی است؛ بر پایه ماهیت بررسی تطبیقی، توصیفی - تحلیلی می باشد و براساس روش گردآوری، کتابخانه ای است.
    کلید واژگان: حکمرانی, قواعد و احکام حکمرانی, سوره مجادله, آیت الله خامنه ای, روش تفسیر, بررسی تطبیقی روش تفسیری
    Ehsan Arefi *
    Ayatollah Khamenei's Quranic interpretation methodology reveals various social and political issues and precepts that align with the concept of governance. Governance, distinct from the act of governing, emphasizes the role of values and public groups in managing societal affairs. Governance precepts, as far as can be deduced from the apparent meaning of the verses, have been more or less agreed upon by contemporary social and political commentators. However, in cases where they have delved into the verses or applied them to the conditions of societies, they have been unique in their interpretation. In this study, after analyzing their interpretive methods, several governance rules and precepts were obtained, some of which include: the presence of God and Islamic leadership in all fateful societal matters, the prohibition of mixing ignorant era’s tradition with the Islamic tradition, intelligent confrontation with past traditions, suppression of selfishness for social order, preference for faith-based bonds over family ties, the flow of hypocrisy, the flow of social vacillation and in an attempt to prove oneself through swearing, overcoming, the consequence of the presence of God and the Messenger in society. The research method, based on the objective, is fundamental and, in terms of presenting governance provisions, applied; based on the nature of the comparative study, it is descriptive-analytical and based on the data collection method, it is library-based.
    Keywords: Governance, Governance Rules, Precepts, Surah Al-Mujadilah, Ayatollah Khamenei, Interpretation Methodology, Religious Schools
  • علی اصغر علیدوست ابرقویی*
    مفسران، همواره قرآن را با روش ها و گرایش های مختلفی تفسیر کرده اند که دو گرایش اجتماعی و سیاسی، از گرایش های نوظهور در دانش «تفسیر» است. گرایش سیاسی نیز دارای رویکردهای متنوعی می باشد که رویکرد «حکمرانی» از جدیدترین رویکردهاست و در میان مفسران، آیت الله خامنه ای تنها مفسری می باشد که با این رویکرد، برای درمان مشکلات سیاسی از قرآن مدد جسته است. اثر حاضر با روش توصیفی - تحلیلی در مطالعه تفسیر معظم له بر سوره منافقون، مدعی است ایشان ابتدا با تدبر در آموزه های قرآن، آنان را عمق بخشیده، با توسعه در مدلول این آموزه ها، از آنان قضایایی را اصطیاد کرده و با تطبیق حداکثری این قضایا بر شرایط امروز امت اسلامی، سعی نموده، آن تعلیمات را برای عصر حاضر کاربردی گرداند. معظم له بر پایه همین روش، در تفسیر «سوره منافقون» به نکات متعددی اشاره می کند که مباحث مطرح شده در تفسیر این سوره را می توان ذیل دو حکم کلی در عرصه حکمرانی ازجمله ابداعات و امتیازات تفسیری ایشان دانست. منطبق بر موضوع سوره منافقون، حکم نخست، به شناخت درون خباثت آلود منافقان مربوط است. از بیانات آیت الله خامنه ای ذیل این حکم، شش قضیه را می توان استفاده کرد که «خاستگاه نفاق» و «عامل مرگ قلب منافق» ازجمله این موارد است. حکم دوم نیز به تبیین وظیفه رهبر جامعه اسلامی و آحاد امت در قبال منافقان و تحرکات خائنانه آنان اختصاص دارد. از بیانات معظم له ذیل این حکم نیز پنج قضیه استفاده شده که «لزوم شدت عمل در قبال منافقان» و «ضرورت برخورد با نفاق جریانی» دو نمونه ازین قضایاست. مقاله پیش رو مدعی است ایشان با «رویکرد حکمرانی»، احکام و قضایای مختلفی را اصطیاد کرده و با تدبر سپس تطبیق، این تعالیم را به متنی کاربردی و عملیاتی در عرصه زندگی جامعه اسلامی تبدیل نموده است.
    کلید واژگان: منافقون, احکام و قضایا, حکمرانی, تدبر و تطبیق, آیت الله خامنه ای
    Aliasghar Alidoost Abarghooei *
    Muffassirs (interpreters) have always interpreted the Holy Quran resorting to different methods and orientations. Social and political orientations are among the emerging trends in the field of Tafseer. Political inclinations also have a variety of approaches, with the "governance" approach being one of the newest. Among interpreters, Ayatollah Khamenei is the only scholar who has used this approach to seek Quran-based solutions to political problems. The present article uses a descriptive-analytical method to study interpretation methodology of Ayatollah Khamenei with respect to Monafiqun Surah. Findings show that Ayatollah Khamenei, in his Tafseer, first deepens the teachings of the Quran through contemplating on them and developing the meanings of the tenets and then apply them to our today's life in the Islamic Ummah via comparative study. Based on this method, Ayatollah Khamenei in his interpretation of Surah Monafiqun, mentions several points that can be considered among the innovations and interpretive distinctions of his interpretation of this surah. Consistent with the theme of Surah Monafiqun, the first ruling concerns the recognition of Monafiqs’ evil inner selves. Six propositions can be derived from His statements under this ruling, including "the birthplace of Nifaq (hypocrisy)" and "the cause of the death of Monafiq’s heart". The second ruling also deals with explaining the duty of the leader of the Islamic community and the individuals of the ummah towards Monafiqs and their treacherous movements. Five propositions can be extracted from His statements, from among which we can refer to “the necessity of strict action against Monafiqs” and “The necessity of dealing with Nifaq”. The present article claims that Ayatollah Khamenei’s governance approach has brought about various rulings and principles. Subsequent contemplation and comparison have operationalized tenets of the Quran as they are now applicable to our daily life in the Islamic society.
    Keywords: Nifaq, Hypocrisy, Governance, Ayatollah Khamenei, Holy Quran, Monafiq
  • دکتر میلاد خلیلی*، دکتر زهرا ستایش

    امروزه با ظهور تفکر جهانی شدن دولت ها که موجب افزایش و گسترش ارتباطات اجتماعی شده است قدرت سیاسی فرهنگی، اجتماعی و همچنین پایداری حاکمیت پدید آمده است لذا با بررسی مفهوم حاکمیت به مفهومی همچون موسسات عمومی غیر دولتی برخورد می کنیم. مفهوم حاکمیت قانون و عناصر بنیادین آن به عنوان اساس نظارت معرفی شده اند شناخت چنین مفهوم نوینی در حاکمیت برای شناخت سیاست ها و قوانین بسیار حایز اهمیت است. لازم به ذکر است در حاکمیت کشور نظام نظارت بر دستگاه های اجرایی در قالب قانون اساسی و همچنین قانون محاسبات عمومی کشور تدوین و تنظیم شده است از جمله نهادهایی که منشاء خدمات به جامعه را دارد موسسات عمومی غیر دولتی می باشد به همین دلیل دولت ها با اهداف در اختیار داشتن این گونه موسسات در غالب حکمرانی مطلوب و نظارت مبتنی بر قانون با اهداف زدودن زمینه های انحراف از فعالیت ذاتی قید شده در اساسنامه این گونه موسسات را با ابزار نظارتی و جلب افکار عمومی از موسسات و نهاد های عمومی غیر دولتی به عنوان جلویی مثبت یاد می کنند. به همین منظور به ارگانهای نظارتی شناخته شده که در بحث نظارت و شفافیت نظارت بر موسسات و نهاد های عمومی غیر دولتی نقش بسزایی دارند می پردازیم.

    کلید واژگان: موسسات عمومی غیر دولتی, حکمرانی, مطلوب, نظارت, دیوان محاسبات کشور, استقلال مالی
  • محمدامین ستاریان*، مهدی گرجی ازندریانی

    مفهوم حکمرانی به عنوان یکی از مفاهیم توسعه غربی، نیاز به بازآفرینی در ساحت گفتمان اسلامی دارد. در ادبیات دینی حکمرانی را می توان ارایه طریقی دانست که ایصال الی المطلوب را در پی خواهد داشت. ازآن رو که در فرایند حکمرانی برخی تغییرات اجتماعی اقتضای تغییر احکام اجرا شده را دارد، می توان با مراجعه به منابع دینی، شرایط آن را شناسایی و در نظام جمهوری اسلامی جهت هرچه حکیمانه تر شدن فرایند حکمرانی به کار بست. از سوی دیگر در مراجعه به بحث نسخ در علوم قرآنی، گزاره های مفیدی را جهت نیل به این هدف می توان یافت. مبنای نسخ مشروط که بیانگر تغییر احکام در پی تغییر شرایط و قوت گرفتن احکام منسوخ (به معنای عام) درصورت تحقق شرایط اجرای آن حکم است، به طور ویژه ای با هدف مذکور هم خوانی دارد. در این مقاله به «روش کتابخانه ای» و با محوریت تفسیر سوره برایت آیت الله خامنه ای، به بررسی آیات ناسخ و منسوخ پرداخته شده و با استخراج سه زنجیره آیه و بررسی سیاق آیات و فضای نزول آن ها برخی اصول حکمرانی استخراج شده است. این اصول ناظر به سیاست گذاری و تنظیم گری روابط میان مسلمانان و دشمنان در برهه های ضعف و قوت مسلمین و شرایط تحقق برایت نهایی از مشرکان است.

    کلید واژگان: نسخ مشروط, حکمرانی, سوره برائت, آیت الله خامنه ای
    MohammadAmin Sattarian *, Mehdi Ghorji-Azendaryani

    The concept of governance, as a western-driven normative concept, needs to be recreated in the Islamic discourse. In religious literature, governance can be considered as a path towards good governance. Since changes in a society in the process of governance call for changes of the implemented rulings, it is possible to identify the conditions by referring to religious sources and apply them in the Islamic Republic system to make the governance a wiser process. On the other hand, by referring to the discussion of Naskh (abrogation) in Quranic sciences, useful propositions can be found to achieve this goal. The basis of conditional Naskh, which expresses the change of rulings following a change in conditions and the strengthening of abrogated rulings (in a general sense) if the conditions for the implementation of that ruling are met, is particularly compatible with this goal. In this study, via the library method and with focus on the interpretation of Surah At-Tawbah by Ayatollah Khamenei, the abrogator and abrogated verses have been examined and by extracting three chains of verses and examining the context of the verses and their revelation circumstances, some principles of governance have been singled out. These principles address issues such as policy-making and regulating ties between Muslims and enemies at different junctures as well as the conditions for the realization of final Bara'at from Mushriks..

    Keywords: abrogation, Naskh, Quran, Governance, Ayatollah Khamenei
  • مهدی شجریان*
    عدالت جنسیتی لزوما مستلزم حقوق و تکالیف برابر نیست اما نابرابری در این میان نیازمند توجیه است. به همین دلیل توجه به عدالت جنسیتی در سطح ادراکی ضرورت می یابد. مسئله اصلی این مقاله این است که کامل ترین رویکرد فقهی در عرصه حکمرانی در مواجهه با ادراک عدالت جنسیتی کدام است. در این راستا به صورت کلی پنج رویکرد قابل رهگیری است. در رویکرد نخست احکام و تکالیف نابرابر به رسمیت شناخته می شوند و بدون ارائه هیچ توجیهی به تعبد در قبال آن ها دعوت می گردد. در رویکرد دوم نابرابری ها با رویکردی عقلی کلامی توجیه می گردند. در رویکرد سوم بدون تغییر در فتوای فقهی، تنها در عرصه حکمرانی از اعمال نابرابری ها جلوگیری می شود. در رویکرد چهارم با بازنگری در ادله با همان متد رایج فقهی در پاره ای از احکام نابرابر میان زن و مرد بازاندیشی می شود و فقیه به برخی از فتاوای برابرانگارانه دست می یابد و بالاخره در رویکرد پنجم با بازاندیشی در روش های استنباط، اصول و قواعد دستیابی به فتاوای فقهی تغییراتی می کنند. این مقاله با روش تحلیلی انتقادی رویکردهای پنج گانه فوق را می کاود و بر این باور است که کامل ترین رویکرد در این مقام، «رویکرد ترکیبی» است که به نحوی از غالب عناصر مذکور بهره می برد.
    کلید واژگان: حکمرانی, عدالت جنسیتی, ادراک عدالت, مسائل فقهی زنان
  • محمدعلی ضیائی، محسن قائمی*

    اصول عملیه به عنوان روش رفع تحیر در موارد نبود دلیل قطعی و ظنی معتبر، راهکاری است که اغلب در فقه فردی و در حقوق خصوصی و کیفری پی گرفته شده است. در حقوق عمومی و ساحت حکمرانی اعم از اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نیز در مواردی این اصول مبنای عمل نهادهای مختلف قرار گرفته است. با این حال، این نوشته در راستای روش شناسی در حقوق عمومی و حقوق بین الملل، قایل به تفاوت روش برداشت از منابع دینی و لزوم ارتقای معیارهای استنباط احکام به منظور پیشگیری از انزوا یا تحریف دین است. بنابراین مسیله اصلی این تحقیق توصیفی-تحلیلی، امکان یا امتناع استناد به اصول عملیه و نیز شیوه استناد به این اصول در حکمرانی است. به نظر می رسد در راستای «ضرورت تاسیسی و متکامل بودن زبان شارع جهت تفاهم با تاریخ»، اصول عملیه زبانی مناسب برای سطح حکمرانی نیست و تنها در قالب «رویکرد» می تواند در حکمرانی استفاده شود و عقل، بنای عقلا، مذاق شارع، حفظ نظام زمینه استناد به اصول عملیه را نیز تا حد زیادی مرتفع می کند.

    کلید واژگان: احتیاط, اصول عملیه, حکمرانی, حقوق عمومی, مذاق شارع
    MohammadAli Ziaei, Seyyed Mohsen Ghaemi Khargh *

    Ossol amaliya as a method of removing confusion in the absence of a definite and valid reason is a solution that has been followed mainly in individual jurisprudence and in private and criminal law. In public law and governance, including economic, political and cultural, in some cases, these principles have been the basis of action of various institutions. However, this article, in line with the methodology of public law and international law, recognizes the difference between the method of interpretation of religious sources and the need to improve the criteria for inferring rulings in order to prevent the isolation or distortion of religion. Therefore, the main issue of this descriptive-analytical research is the possibility or refusal to invoke Ossol amaliya as well as the method of invoking these principles in governance. It seems that in line with the "necessity of establishing and completing the language of the Shari'a in order to understand history", the Ossol amaliya are not suitable language for the level of governance and can only be used in governance in the form of "approach". The taste of the Shari'a also greatly enhances the preservation of the system of citing Ossol amaliya

    Keywords: Ossol amaliya, governance, Public Law, caution, taste of the legislator
  • محسن محمودی*، سالار صادقی
    متاورس به عنوان یک تکنولوژی نوپدید و نسل آینده اینترنت به دلیل ویژگی های خاص و جدیدی که داراست از جمله نامحدود بودن و همزمانی ارتباط در واقعیت های مجازی، بر سبک زندگی انسان تاثیر انکارناپذیری به صورت مثبت در حوزه های پزشکی، اقتصاد و آموزش و نیز به صورت منفی مانند بزهکاری های نوین، جعل هویت و خطر حریم خصوصی خواهد داشت. لذا مدیریت سبک زندگی در این فضای جدید از جهت فنی و محتوایی ضروری است. بر این اساس، مقاله حاضر به بررسی تاثیرات مثبت و منفی متاورس در سبک زندگی انسان و نحوه مدیریت و حکمرانی در متاورس می پردازد. در این راستا تعیین پروتکل ها و استاندارد های تعاملی و تبیین ابعاد حقوقی این فضا و محتواهای تولید شده در آن و تقویت حکمرانی در این قلمرو از مهم ترین کارهای پیش روی سیاستگذاران و قانونگذاران بوده و بر این اساس تامین امنیت سایبری و حریم خصوصی، شناسایی ریسک های احتمالی در متاورس، تقویت حاکمیت با توازن امنیت و آزادی در متاورس و آگاه سازی و آموزش مردم توسط رسانه ها جهت استفاده صحیح کاربران از متاورس ضروری خواهد بود.
    کلید واژگان: متاورس, سبک زندگی, واقعیت مجازی, اینترنت, بزهکاری, حکمرانی
    Mohsen Mahmoudi *, Salar Sadeghi
    Metaverse, as an emerging technology and the next generation of the internet which enjoys noticeable special and quite new features including its unlimited and simultaneous communication possibility in virtual reality, promises undeniable positive effects on the human lifestyle in the fields of medicine, economics, and education. It also brings with itself some negative outcomes including new types of crimes, impersonation and privacy breach risks. Therefore, management of lifestyle in such a new environment is necessary from technical and content point of view. In this regard, defining interactive protocols and standards and explaining the legal aspects of such a space and the contents produced therein as well as strengthening of governance in this areas seem to be among the most important challenges and tasks that the policymakers and legislators encounter. Considering such points, ensuring cyber security and privacy, identifying possible risks in the metaverse, strengthening governance with a balance of security and freedom in the metaverse, and informing and educating people through the media will be necessary for users in using the metaverse appropriately
    Keywords: Metaverse, lifestyle, virtual reality, Internet, crime, Governance
  • محمد منتظری، عظیمه کاظمی
    حکمرانی خوب از جمله مباحث تاز ه ایست که در دو دهه اخیر توجه محافل علمی و بین المللی جهان را به خود معطوف نموده است. اما با توجه به پیچیدگی مبحث حکمرانی این ضرورت وجود دارد که با نگاهی کلان به این مقوله پرداخته و به جای ارایه فهرست های گوناگون از ویژگی های حکمرانی خوب به طراحی الگوهایی مبادرت گردد که جنبه های گوناگون این پدیده چند بعدی را تبیین نماید. در این زمینه تحقیقات گسترده ای انجام شده است اما آنچه بیان می گردد این است که متناسب با شرایط وضعی کشورها (مانند عوامل سیاسی، فرهنگی و مذهبی) الگوی حکمرانی خوب توسعه می یابد. این پژوهش با رویکردی کیفی، با استفاده از استراتژی داده بنیاد به بررسی شاخص های حکمرانی خوب از دیدگاه حضرت علی (ع) در قالب  خطبه ها و نامه های ارایه شده در نهج البلاغه به عنوان ماخذی دینی و اسلامی پرداخته و سپس با ارایه الگویی جدید در این زمینه، آن را با الگوهای رایج حکمرانی خوب مقایسه می کند. بدین ترتیب متن نهج البلاغه در سه مرحله کد گذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که رفتار فاضله به عنوان پدیده محوری و در تعامل با عوامل دیگر به وجود آورنده الگوی حکمرانی خوب از دیدگاه حضرت امیر (ع) (پیامد) می گردد.
    کلید واژگان: حکمرانی, حکمرانی خوب, تئوری مفهوم سازی داده بنیاد
    Mohammad Montazeri, Azime Kazemi
    The good governance is of new subjects attracting the attention of international scientific gatherings in the past two recent decades. Researchers have explained about good governance, regarding political, economical and social dimensions, and economic, political and social stable developing aims. But due to complexity of the subject of governance, there is the necessity to formulate widespread attentions, and instead of presenting various lists and indexes of the characteristics of good governance, to plan the models expressing different aspects of this multi-dimensional phenomenon. Extensive research has been done in this regard, but what is expressed is that the pattern of good governance is developing in proportion to the state conditions of the countries (including political, cultural and religious factors). With a qualitative approach using grounded theory, this research attempts to investigate good governance hallmarks, according to Imam Ali’s (Greetings upon him) views, in the forms as presented in the discourses and letters in authoritative Nahj Al Balagha, as an Islamic and religious reference, and then by presenting new model in this regard, compare it with common good governance models. Hence the text of Nahj-al Balaghe was analyzed in three different phases including open coding, axial coding and selective coding. The results showed that the scholarly behavior, as an axial phenomenon and in interaction with other factors, creates the Good governance model from the viewpoint of Imam Ali (Greetings upon him) (Consequences). The way of interactions between these factors is shown in the final model in the research. Finally, the presented model is compared with common models of good governance
    Keywords: Governance, Good governance, Grounded Theory
  • محمدجواد ارسطا، محمدتقی دشتی، احمد گودرزی، فاطمه زابولی زواره*

    استیثار در حکمرانی به معنای مقدم داشتن خود و وابستگان بر دیگران در بهره مندی از موقعیت ها، امکانات و اموال عمومی، توسط کارگزاران حکومت است. نظر به اهمیت این بحث و آثار و نتایج آن به عنوان یکی از مهم ترین آسیب های حکمرانی، نوشتار حاضر به روش توصیفی - تحلیلی در پی پاسخ به این سوال است که مواجهه آموزه های اسلامی و نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران با استیثار در حکمرانی چگونه است؟ بررسی موضوع نشان می دهد که آیات و روایات متعددی به نهی قاطع از استیثار پرداخته و آن را از آفات حکمرانی و زمینه ساز بروز فساد و حتی انحطاط حکومت دانسته اند. هم چنین با عنایت به مصادیق استیثار، نظیر انحصارطلبی، ویژه خواری، رانت، رشا و ارتشاء، احتکار و اختلاس؛ نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران نیز به انحاء مختلف در قانون اساسی و قوانین و مقررات، بر ممنوعیت استیثار تاکید دارد. لکن به دلیل ضعف ها و خلاهای تقنینی و اجرایی، به علاوه نقایص فرهنگی و اجتماعی و عدم پایبندی کامل برخی از کارگزاران نظام به لوازم «حسن الولایه» یا «حکمرانی خوب»؛ اجرای کامل اصل ممنوعیت استیثار در کشور، با مشکلاتی مواجه می باشد که در این مقاله برخی پیشنهادهای کاربردی برای رفع آن ارایه گردیده است.

    کلید واژگان: استئثار, انحصارطلبی, حکمرانی, منابع فقهی, نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران
  • روح الله ملکی، بیژن عباسی *، سید محمد هاشمی، صابر نیاورانی

    عدالت مطلوب مطلق و غایت دیرینه حیات آدمی است. همین مطلوبیت، ادیان و مکاتب مختلف را به توسل به این مفهوم و موضع‌گیری در قبال آن سوق داده است. اسلام به عنوان یک مکتب سیاسی-اجتماعی در بردارنده‌ی آموزه‌هایی برای سعادت دنیوی و اخروی انسان است. از این رو موضوعات مهمی چون حکومت و فرمانفرمایی و توجیه مبانی و قواعد آن در فقه اسلامی و خصوصا فقه سیاسی شیعه، کانون مباحث مختلف قرار گرفته است. در نظریات کلان حقوق اساسی، محل طرح انگاره عدالت، مبانی حاکمیت و حکمرانی است و اصولا از عدالت به عنوان مبنایی برای توجیه مشروعیت حکومت‌ها یاد می‌شود که معمولا در قوانین اساسی مورد تاکید قرار می‌گیرد. ارتباط عدالت با مشروعیت دولت از مهم‌ترین نقاط تلاقی دانش حقوق و سیاست است. بر همین اساس؛ تبیین این موضوع که اولا برداشت غالب از عدالت در نظریات متفکرین سیاسی شیعه چیست؟ و ثانیا این انگاره چه جایگاهی در نظریات مطرح شده حول موضوع مشروعیت دولت در گفتمان اسلامی حکمرانی دارد؟، تعیین‌کننده و در عین حال از جهاتی توجیه‌کننده اشکال حکمرانی و تنوع آن در جوامع اسلامی خواهد بود. این پژوهش درصدد است تا با رویکردی تاریخی-فلسفی و با محوریت متفکرین شیعی، برخی نظریات مطرح در گفتمان اسلامی حکمرانی را به روش توصیفی-تحلیلی و در راستای اهداف فوق مورد کنکاش قرار دهد.

    کلید واژگان: انگاره عدالت, حقوق, حکمرانی, سیاست, شیعه, مشروعیت دولت
    Ruhollah Maleki, Bijan Abbasi*, Seyed Mohammad Hashemi, Sabber Niavarani

    Absolute justice is the ultimate goal of human life. This desirability has led different religions and schools to resort to this concept and take a stand against it. Islam as a socio-political school contains teachings for human worldly and otherworldly happiness. Therefore, important issues such as government and command and justification of its principles and rules in Islamic jurisprudence, especially Shiite political jurisprudence, have been the focus of various discussions. In general theories of constitutional law, the idea of justice is based on the principles of sovereignty and governance, and justice is basically referred to as the basis for justifying the legitimacy of governments, which is usually emphasized in constitutions. The relationship between justice and the legitimacy of the state is one of the most important intersections of the knowledge of law and politics. Accordingly; Explaining the following questions (firstly, what is the predominant perception of justice in the theories of Shiite political thinkers? And secondly, what is the place of this idea in the theories about the legitimacy of the state in the Islamic discourse of governance?) determines and at the same time justifies the forms of governance and its diversity in Islamic societies. This research seeks to explore some of the theories of governance in a descriptiveanalytical manner in line with the above-mentioned goals, with a historical-philosophical approach and with the focus on Shiite thinkers.

    Keywords: Governance, Law, Legitimacy of the Government, Politics, Shiite, The Ideaof Justice
  • محسن فرسایی، مسعود مطلبی*، اصغر عربیان، سید مصطفی ابطحی

    ضعف در کارکردهای دولت به معنی قوه مجریه در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران دلیلی بر وجود شرایط رشد و گسترش پنهان کاری اداری و فساد در این کشورها است. این تحقیق به صورت روند پژوهی به بررسی کارآمدی قوه مجریه از طریق اطلاعات و سوابق موجود می پردازد و از استانداردهای مربوط به یک تحقیق کیفی که مبتنی بر روش شناسی تفسیری و تحلیل محتوا است، استفاده می نماید. اینکه چگونه می توان با اولویت گذاری برای ایجاد شفافیت و مقابله با انواع رانت و تبعیض (فساد)، زمینه های افزایش کارآمدی دولت را فراهم ساخت؟ و راهکارهای اجرایی برای دستیابی به کارآمدی واقعی دولت چیست؟ و آیا مقابله با فساد اداری و ایجاد شفافیت به کارآمدی دولت و رضایت مندی عمومی می انجامد؟ اصلی ترین سوالاتی است که به آن ها پرداخته می شود. نتایج بررسی های به عمل آمده در این تحقیق می تواند روابط سازنده، اعتماد آفرین در نظامات اقتصادی و سیاسی میان دولت و مردم  را افزایش دهد و در نتیجه، استحکام برنامه های توسعه ای ملی و کیفیت و کارآمدی دولت به مفهوم قوه مجریه در جمهوری اسلامی ایران را به ارمغان آورد.

    کلید واژگان: شفافیت, کارآمدی, دولت, فساد, حکمرانی
    Mohsen Farsaei, Masoud Motallebi *, Asghar Arabian, Mostafa Abtahi

    Weakness in government functions means the executive branch in many developing countries, including Iran, is evidence of the growing conditions for the spread of administrative secrecy and corruption in these countries. In most of these countries, the source and cause of government inefficiency, the existence of variables such as corruption, secrecy and lack of transparency, rent-seeking in obtaining legal privileges and economic licenses, reduced productivity, employment and unprofitable activities of government employees, disregard for the principle Meritocracy and the rule of gangsterism and the appointment of incompetent people in managerial fields. How to increase the efficiency of the government by prioritizing transparency and countering rent-seeking and discrimination (corruption)? And what are the executive strategies for achieving real government efficiency? And does tackling corruption and creating transparency lead to government efficiency and public satisfaction? The results of the studies conducted in this study can increase the constructive, trusting relations in economic and political systems between the government and the people and, as a result, bring the strength of national development programs and the quality and efficiency of the government in the sense of executive power. Brought. This research examines the effectiveness of government through existing information and records and uses standards related to a qualitative research based on interpretive methodology and content analysis.

    Keywords: Transparency», efficiency», government», corruption», governance»
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال