جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "retaliation (qisas)" در نشریات گروه "فقه و حقوق"
تکرار جستجوی کلیدواژه «retaliation (qisas)» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
مطابق با نظریه تخییری بودن حق قصاص، ولی دم و مجنی علیه میان قصاص و مطالبه دیه مخیرند. درمقابل، طرفداران نظریه تعیینی بودن حق قصاص معتقدند اولیای دم و مجروحان در جنایات عمدی، بدون رضایت جانی، حق مطالبه دیه را ندارند. قانون گذار جمهوری اسلامی از ابتدا نظریه تعیینی را به دلیل شهرت فتوایی، مبنای قانون مجازات اسلامی قرار داد. اما از آنجا که این نظریه در عمل با مشکلات و تبعات منفی ای ازقبیل هدر رفتن خون مقتول مواجه است، قانون گذار در سال 1392 به تبعیت از برخی فقها تصویب کرد در مواردی که قصاص مشروط به رد فاضل دیه است ولی دم حق مطالبه دیه را دارد. با این همه، برخی از مشکلات عملی نظریه تعیینی کماکان باقی است و تنها راه رفع این مشکلات، حاکمیت نظریه تخییری بودن حق قصاص در قانون است. اما قانون گذار با تصور این که ادله این نظریه در فقه امامیه شاذ و مبانی آن ضعیف است آن را مبنای قانون قرار نداده است. این نوشتار سعی دارد اثبات کند این نظریه شاذ نیست و ادله فقهی آن از اتقان لازم برخوردار است.
کلید واژگان: قصاص, دیه, ولی دم, نظریه تخییری بودن قصاص, نظریه تعیینی بودن قصاصBased on the theory that says the retaliation (Qiṣaṣ( right is takhyīrī (choosing between two or more alternatives), the next of kin (Walī Dam) and victim are free to choose the retaliation or to ask for the blood money. On the other hand, proponents of the theory that says this right is absolute obligatoriness (taʻyīnī), believe that the next of kin and injured persons in intentional crimes do not have the right to demand blood money without criminal’s consent. Taʻyīnī theory, from the beginning, was made the basis of Islamic criminal law by the lawmaker of the Islamic Republic. However, because in practice, this theory is facing problems and negative consequences such as shed the murdered blood with impunity, in 1392/2013 the lawmaker, following some jurists, passed a law that in cases where the retaliation is conditional upon the rejection of blood money differentials (Faḍil), the next of kin do not have the right to demand blood money. Nevertheless, there are still some practical problems of Taʻyīnī theory. The domination of the theory which says retaliation right being optional (Takhyīrī) in law is the only way to solve this problems. Assuming that evidences of this theory in Imami fiqh are rare and its principles are weak, the lawmaker has not made it the basis of the law. This study has tried to prove that the theory is not rare and its fiqhi evidences are convincing.
Keywords: Retaliation (Qiṣaṣ(, blood money, the Next of Kin (Walī Dam), the Theory of Being Optional of the Retaliation Right, the theory of BeingAbsolute Obligatoriness (taʻyīnī) -
2عقل از بزرگترین نعمت های الهی به انسان است. شارع مقدس با علم به این موضوع به منظور حفظ سلامت عقل، چتر حمایت خود را در برابر آسیب های متعدد جزیی و کلی وارد بر آن گسترانیده و برای صدماتی که موجب زوال آن می گردند دیه کامل و آنهایی که موجب نقصان عقل می گردند ارش را تعیین نموده است. به تبع، فصل پنجم از بخش دوم کتاب دیات در قانون مجازات اسلامی به مسایل پیرامون دیه عقل اختصاص یافته است. به نظر می رسد ضعف های جدی در بدنه نظام تقنینی کیفری ایران در این خصوص وجود دارد که محل تامل است و در کتب فقهی نیز به آن کمتر اشاره شده است. یکی از نصادیق خلاء مفهوم «عته» است. در تبیین این ماهیت می توان گفت اگرچه لفظ «عته» در برهه ای بین دوگانه مجنون و ناقص العقل دارای اشتراک لفظی بوده ولی بهترین حالت آن است که «عته» را چیزی غیر از جنون در نظر بگیریم. همینطور در تبیین جایگاه این مفهوم در بین اختلالات روانی شناخته شده، به دلیل عدم قطع ارتباط «معتوه» با واقعیات جهان پیرامونش و نیز توان نسبی اداره زندگی و عدم زوال کارکرد، در دسته نوروزها قرار می گیرد. همچنین در بحث قصاص در جنایات موجب زوال یا نقصان عقل، ادله گروهی که موافق اجرای قصاص در این قسم از جنایات هستند از ارجحیت برخوردار بوده و می توان قصاص در این جنایات را داخل در عمومات ادله قصاص قرار دارد.
کلید واژگان: قصاص, دیه عقل, اختلال روانی, عته, جنونWisdom (Aql) is one of god’s blessings to man. In order to maintain the health of Wisdom, the holy legislator, supports against several minor and partial injuries to wisdom (Aql) and covers the damage by complete or partial Dia (blood money). Consequently, chapter five of the second part of the Islamic Penal Code is dedicated to the problems of wisdom (Aql). It seems that there are serious weaknesses in Iranian legislative criminal system in this regard which did not mentioned in the juridical books. One of the most important examples is the concept of "Atah”. Although the word “Atah” is common in a period between insane and Madness, but it does not mean insanity. Likewise, in explaining the position of this concept among mental disorders, due to the lack of interruptions in relation with the realities of the world around him as well as loss of function, it is placed in category of nervouses. In the case of retaliation in crimes which causes decline or lack of reason (Aql), the evidence of the group which agrees with the execution of punishment (Qisas) is Sound.
Keywords: Retaliation (Qisas), Blood Money (Dia), Psychological Interruption, Ath, Insanity -
ضابطه مندسازی تعدد جنایات از جهت شیوه استیفای قصاص یا دیه، بخش قابل توجهی از آموزه های فقهی مربوط به ضوابط قصاص بوده است. برخلاف قاعده تعدد جرم که یکی از مولفه های تشدید کیفر میباشد، تعدد جنایات، به ویژه در جنایات عمدی، از قواعد عام تشدید کیفر خارج بوده و دارای احکام متفاوت است. تعدد جنایات، فروض مختلفی دارد؛ گاه ممکن است جنایت از سوی یک فرد علیه نفس یا عضو یک فرد یا افراد مختلف یا از سوی افراد مختلف علیه یک فرد انجام شود. همچنین ممکن است این امر در اثر یک ضربه و یا ضربات متعدد، در یک زمان یا در زمان های مختلف ناشی شود. آراء فقهای امامیه در خصوص حکم تعدد جنایات مختلف است. برخی مطلقا قائل به تداخل، برخی مطلقا به عدم تداخل و برخی حسب واحد یا متعدد بودن ضربات، توالی یا تناوب آنها قائل به تفصیل میباشند. قانون مجازات اسلامی 1392 با پیروی از قول مشهور فقهای امامیه با پذیرش قول عدم تداخل، جز در موارد استثنائی، تعدد جنایات عمدی را موجب تعدد کیفر قصاص مقرر نموده است. در این نوشتار، ضمن واکاوی آموزه های فقهی مرتبط، ضوابط مندرج در قانون مذکور مورد نقد و بررسی قرار گرفته و پیشنهادات اصلاحی ارایه شده است.کلید واژگان: تداخل جنایت, قصاص, دیه, قانون مجازات اسلامی 1392Standardization of multiplicity of injuries for how to get a retaliation or compensation has been a significant part of the jurisprudential doctrines about rules of Qisas. Contrary to the rule of multiplicity of crime which is one of the factors of aggravation of punishment, multiplicity of injuries has various assumptions: Sometimes a injury may be committed by one person against another person or others or by a few people against a person. It may also result from a blow or multiple blows, at a time or at different times. The jurists of the Imamieh religion have expressed different opinions in this regard. Some of them believe in interfering absolutely, Some of them believe in not-interfering absolutely, and Some of them, have a different opinion depending on the unit or multiple and consecutive or alternate blows. In the Islamic Penal Code, with the following the famous opinion in Imamieh jurisprudence and by accepting the not-interfering opinion, except in exceptional cases, provided that the multiple intentional injuries result in a multiplicity of retaliation. In this article, by analyzing the related jurisprudential doctrines, the criteria set out in the above mentioned law have been criticized and proposals for amending the law are provided.Keywords: Interference of injuries, Retaliation (Qisas), Compensation (Diah), Islamic Penal Code 2013
-
یکی از مسائل مهم عصر حاضر در حوزه فقه و حقوق پزشکی، پیوند عضو قطع شده پس از اجرای حد و قصاص است که فقها دیدگاه های مختلفی درباره آن ارائه کرده اند. از جمله اسباب این اختلاف، استدلال به نصوص ظنی الدلاله و نیز تعارض بین مقاصد شریعت در بیان احکام است. از جمله مقاصد اجرای مجازات، تنبیه و تربیت جانی، تشفی خاطر مجنی علیه (رضایت او) و تامین امنیت جامعه است که مورد اخیر، مقصد غایی در باب حدود و رضایت مجنی علیه مقصد اساسی در اجرای قصاص می باشد. نوع استدلال و اختلاف نگرش در ترجیح بین مقاصد، موجب پیدایش سه دیدگاه در این زمینه شده است: گروهی قائل به منع آن به طور مطلق هستند؛ این گروه شامل امامیه، حنابله، ظاهر قول مالکیه و برخی از معاصران است. گروهی قائل به جواز مطلق هستند؛ حنفیه، شافعیه و برخی از معاصران از این دسته اند. گروه سوم نیز با تقسیم حق به حق الله و حق الناس قائل به جواز پیوند عضو در حق الله و جواز آن در حق الناس با شروط خاص می باشند؛ فتوای مجمع فقهی جده و برخی از معاصران در این دسته می گنجد. با مطالعه و بررسی ادله دیدگاه های مختلف در پرتو اصول کلی و قواعد شریعت و مقاصد آن، این نتیجه حاصل می شود که در این مسئله باید قائل به تفکیک بین حقوق الله و حقوق الناس شد؛ به طوری که پیوند عضو قطع شده در حقوق الله (حد سرقت و محاربه) جایز نیست؛ ولی پیوند آن در حقوق الناس (قصاص عضو) به شرط رضایت مجنی علیه یا بازگرداندن عضو توسط او جایز است.کلید واژگان: پیوند اعضا, قطع, حدود, قصاص, مقاصد شریعت, مذاهب فقهیOne of the most important issues of our time in the field of medical law and jurisprudence is amputated limb/ organ transplantation after the implementation of Hadd (prescribed Corporeal Punishment) and Qisas (Retaliation), which is a matter of controversy among jurisprudents. Among the causes of this disagreement are references to texts with uncertain indications (Zanni al-Dalalah) and conflicts among ultimate religious purposes for practical regulations in the expression of Islamic rules. Furthermore, among the objectives of punishment are the disciplining of the convict, relief for the plaintiff and security for the society. Social security is the ultimate purpose of Hadd and relief for the plaintiff is the primary reason for the implementation of Qisas. Differences in the type of argument and attitude in preferring certain purposes over others have led to the emergence of three perspectives in this context: One group advocates the absolute prohibition of amputated limb/ organ transplantation including Imamyya, Hanbali, Maliki and some contemporary schools of jurisprudence. Another group advocates the absolute permissibility of amputated limb/ organ transplantation including Hanafi, Shafii and some contemporary schools of jurisprudence. The third group divides rights into Haq al-Lah (the rights of God) and Haq an-Nas (the rights of people), advocating the permissibility of transplantation under Haq al-Lah and also under Haq al-Nas but with certain conditions. The fatwa of the Jeddah Fiqh Academy and some temporary schools of jurisprudence fall into this category. Evaluations of the reasons posited by different perspectives in light of general Islamic principles and purposes bring us to the conclusion that we must differentiate between Haq al-Lah and Haq al-Nas in this issue such that amputated limb transplantation is not permissible under Haq al-Lah (Hadd for theft or Muharaba) but it is permissible under Haq al-Nas (retaliation for amputated limb/ organ) conditional on the plaintiffs consent or limb/ organ restoration.Keywords: organ transplantation, amputation, prescribed punishments, retaliation (qisas), ultimate religious purposes for practical regulations, Muslim schools of jurisprudence
-
It is unjust to absolutely accept or deny criminal’s responsibility for damages following a murder or injury. Therefore, cases should be distinguished according to the relationship between damages and thebodily harm. The criminal may be responsible for damages occurring besides and independent of the injury. This is also the case when damages are caused indirectly by the injury, since there are multiple subjects to losses. This is so even when damages are equal to bloodwit or more. But if the crime is only a condition for the damage to take effect and also if the crime is associated with damage, the criminal is not responsible for damages and may only be sentenced to retaliation (Qisas) and bloodwit (Diya).Keywords: Compensation for Damages, Retaliation (Qisas), Bloodwit (Diya), Cause
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.