به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « معنا » در نشریات گروه « فقه و حقوق »

تکرار جستجوی کلیدواژه «معنا» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سید محسن کاظمی*
    وضع گرایی نظریه ای معنایی است که در بستر اصول فقه شکل گرفته است و درباره فرایند کدگذاری معنا برای لفظ، ماهیت معنا، ساختار وجودی معنا، ارتباط لفظ با معنا و نیز فرایند کدگشایی به اظهارنظر می پردازد. در وضع گرایی با نگاهی اتمی به معنا، مفاد جملات برحسب معنای واژگان تشکیل دهنده و نحوه چیدمان آن ها در جمله تعیین می شود. هر واژه بر یک یا چند معنای ثابت و متعین؛ یعنی همان صور ذهنی دلالت می کند و این دلالت نیز فرایندی اعتباری است که از مجرای نمایه گری صورت می پذیرد. در این نوشتار پس از تبیین تاریخچه شکل گیری این نظریه، با روشی توصیفی تحلیلی، ضمن تبیین مولفه های مذکور، اشکالات وارد بر آن ها تبیین می شود. برایند بررسی ها نشان می دهد که این نظریه با نقد هایی همچون التزام به ایدیالیسم زبان شناختی، بشری دانستن فرایند وضع، فروکاست معنا به ساحت مفهومی، بازنمودگرایی و واژه گرایی روبه روست. این نظریه نیز از نوعی رویکرد متن محور در حوزه تفسیر دفاع می کند که با رسالت کشف مراد الهی هم ساز نیست. نویسنده با بررسی و نقد این نظریه، از بافت گرایی دفاع می کند.
    کلید واژگان: وضع گرایی, بازنمودگرایی, معنا, بافت گرایی, تفسیر قرآن}
    Seyed Mohsen Kazemi *
    Vazgeraee is a theory of meaning that was formed in the context of jurisprudence principles and comments on the process of encoding meaning for words, the nature of meaning, the existential structure of meaning, the relationship between words and meaning, and the process of decoding. In Vazgeraee, with an atomic view of meaning, the content of sentences is determined according to the meaning of constituent words and how they are arranged in the sentence. Each word indicates one or more fixed and determined meanings, that is, mental images, and this indication is also a valid process that takes place through indexing.In this article, after explaining the history of the formation of this theory, with a descriptive and analytical method, while explaining the mentioned components, the problems related to them are explained. According to the researches, this theory faces criticisms such as commitment to linguistic idealism, humanism of the word-coining process, reduction of meaning to the conceptual field, representationalism and wordism. Also, this theory defends a kind of text-oriented approach in the field of interpretation, which is not compatible with the mission of discovering the divine meaning. By examining and criticizing this theory, the author defends contextualism.
    Keywords: vazgeraee, representationalism, meaning, contextualism, Qur'anic interpretation}
  • سعید سبوئی جهرمی، محسن شیرخانی

    یکی از مباحثی که از گذشته تا امروز در علم اصول مورد بررسی علما قرار گرفته، مساله جواز استعمال لفظ در چند معنا است. اما پس از گذشت قرن ها هنوز علمای این علم به نظر واحدی در این موضوع نرسیده اند و عده ای قایل به امکان آن شده اند و عده ای دیگر آن را محال می دانند. قایلین به استحاله غالبا با تمسک به این که حقیقت استعمال فنا شدن لفظ در معناست به اثبات نظر خود پرداخته اند و در طرف مقابل قایلین به جواز با رد نظریه افنا استعمال لفظ در چند معنا را نه تنها عقلا ممکن دانسته اند، بلکه با ارایه چندین شاهد به اثبات وقوع آن پرداخته اند. در این نوشته که با روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفت، با استفاده از داده های کتابخانه ای به بررسی و نقد ادله طرفین پرداخته شد و اثبات گردید که نحوه طرح بحث در این مساله صحیح نبوده و نباید محل نزاع را منحصر در استعمال لفظ با لحاظ و در آن واحد دانست. با این توصیف امکان عقلی مساله بدون شک ثابت می شود، همچنین از جهت ادبی ثابت شد که استعمال لفظ در چند معنا نه تنها ممکن است، بلکه شواهدی از متون ادبی بر وقوع آن نیز وجود دارد، ولی چنین استعمالی در قرآن و احادیث، خلاف ظاهر و نیازمند به قرینه است.

    کلید واژگان: حقیقت استعمال, حقیقت وضع, افنا, علامیت, لفظ, معنا}
  • سید حسین خاتمی سبزواری*، سید محمدحسین محمدی دمنه

    زبان شناسی و اصول فقه دو علم با تعریف و غایتی متفاوت اند. با این همه موضوعات متعددی را می توان برشمرد که در هر دو دانش به آن پرداخته شده است. نسبت لفظ و معنا یکی از این موضوعات است که هم از مبادی دانش زبان شناسی است و هم اصول فقه. شهید صدر در این زمینه نظریه جدیدی را تحت عنوان قرن اکید ارایه کرده، سوسور نیز به عنوان پدر علم زبان شناسی نوین به شکل مبسوطی نسبت بین لفظ و معنا را بررسی و نظرات خود را بیان کرده است. ازآنجایی که موضوع پژوهش زبان است، در سه مسئله می توان دیدگاه آن دو را به صورت تطبیقی بررسی کرد: نسبت قوه ناطقه ای که سوسور بیان می کند با قوانین تکوینی سه گانه ای که شهید صدر به آن پرداخته، جایگاه دلالت و تشخیص دال و مدلول در الفاظ و سرانجام اختیاری یا اجباری بودن نسبت بین لفظ و معنا. بررسی و تطبیق نظریات این دو اندیشمند که هر دو از نظرگاهی متفاوت به این بحث پرداخته اند، می تواند زمینه های فهم هرچه بهتر این مسئله را در دو رشته فراهم کند.

    کلید واژگان: زبانشناسی, سوسور, شهید صدر, لفظ, معنا, قرن اکید}
    Sayyed Hossein Khatami Sabzevari *, Sayyed MohammadHossein Mohammadi Demeneh

    Linguistics and Usul al-Fiqh are two sciences with different definitions and objectives. However, there are several topics dealt with in both sciences. The relationship between term and meaning is one of the above said topics which are both among the basics of linguistics and Usul al-Fiqh. Shahid Sadr has proposed a new theory titled close connection, Saussure, as the father of modern linguistics, has extensively examined the relationship between term and meaning and expressed his views. Since the topic of this research is language, the viewpoints of the two thinkers may be examined comparatively from three aspects: the relation between the faculty of speech stated by Saussure and the three natural laws addressed by Shahid Sadr, the place of signification and determination of signifier and signified in terms and finally, the optional or mandatory nature of the relation between term and meaning. Examining and comparing the theories of these two thinkers, who have both discussed this topic from different perspectives, can provide the grounds for a better understanding of this issue in the two disciplines.

    Keywords: linguistics, Saussure, Shahid Sadr, Term, meaning, Close Connection}
  • محمد دانش نهاد*، محمدحسن وکیلی
    رابطه لفظ و معنا یکی از مباحث زبان شناسی است که کشف حقیقت آن نتایج مهمی در استنباط فقهی دارد. اصولیون در بخش مباحث الفاظ به این موضوع پرداخته اند. براساس اعتباری بودن رابطه لفظ و معنا سه وضعیت قابل تصور است: وضع، تعهد و اقتران. هریک از این نظریه ها دارای مزایا و معایبی هستند. یافته های این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای انجام شده، نشان می دهد که رابطه لفظ و معنا پس از وضع واضع امری ذاتی است. شاهد بر درستی این نظریه، ترتب آثار واقعی مطلوب و نامطلوب بر الفاظ است، بدون این که لازم باشد واضع نسبت از نسبت ذاتی لفظ و معنا آگاه باشد.رابطه لفظ و معنا یکی از مباحث زبان شناسی است که کشف حقیقت آن نتایج مهمی در استنباط فقهی دارد. اصولیون در بخش مباحث الفاظ به این موضوع پرداخته اند. براساس اعتباری بودن رابطه لفظ و معنا سه وضعیت قابل تصور است: وضع، تعهد و اقتران. هریک از این نظریه ها دارای مزایا و معایبی هستند. یافته های این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای انجام شده، نشان می دهد که رابطه لفظ و معنا پس از وضع واضع امری ذاتی است. شاهد بر درستی این نظریه، ترتب آثار واقعی مطلوب و نامطلوب بر الفاظ است، بدون این که لازم باشد واضع نسبت از نسبت ذاتی لفظ و معنا آگاه باشد
    کلید واژگان: لفظ, معنا, رابطه لفظ و معنا, گزاره فقهی}
    Mohammad Daneshnahad *, Mohammadhasan VAKILI
    The relationship between word and meaning is one of the topics of linguistics, the discovery of the truth of which has important results in jurisprudence. The fundamentalists have addressed this issue in the vocabulary discussion section. Based on the validity of the relationship between the word and the meaning, three situations can be imagined: status, obligation and conjugation. Each of these theories has advantages and disadvantages. The findings of this research, which was carried out in a descriptive-analytical method and with reference to library sources, show that the relationship between words and meaning is an inherent thing. The proof of the correctness of this theory is the order of real favorable and unfavorable effects on words, without the need for the narrator to be aware of the inherent relationship between words and meaning.The relationship between word and meaning is one of the topics of linguistics, the discovery of the truth of which has important results in jurisprudence. The fundamentalists have addressed this issue in the vocabulary discussion section. Based on the validity of the relationship between the word and the meaning, three situations can be imagined: status, obligation and conjugation. Each of these theories has advantages and disadvantages. The findings of this research, which was carried out in a descriptive-analytical method and with reference to library sources, show that the relationship between words and meaning is an inherent thing. The proof of the correctness of this theory is the order of real favorable and unfavorable effects on words, without the need for the narrator to be aware of the inherent relationship between words and meaning.
    Keywords: Word, meaning, Relationship between Word, Meaning, jurisprudential statement}
  • محمد کریمی *

    عده ای از منطقیون دلالت را تابع اراده می دانند. به تعبیر دیگر قایلند که دلالت لفظ بر معنا، وابسته و متوقف بر وجود اراده متکلم می باشد. این نظریه را می توان در کلمات ابن سینا و خواجه نصیر طوسی یافت و ابتداءا از طرف ایشان مطرح شده است. در مقابل، قطب رازی و عده ای از اصولیون به مخالفت با این نظریه پرداخته اند و منکر تبعیت مذکور شده اند و برخی نیز کلام ایشان را تاویل نموده و ادعا دارند که مراد علمین مطابق نظر آن ها می باشد. از این رو این مقاله را به دو بخش تقسیم کرده ایم. در بخش ابتدایی نظر علمین را به صورت کامل بیان کرده و اختلافاتی که در تبیین مرادشان هست را بیان کرده ایم. در بخش بعدی نیز به اصل مسئله تبعیت و بیان نظرات موافق و مخالف پرداخته ایم و نتیجه گرفته ایم که نظر صایب، عدم تقید دلالت وضعیه به اراده می باشد. روش تحقیق این مقاله، توصیفی می باشد و از منابع کتابخانه ای و رایانه ای استفاده شده است.

    کلید واژگان: دلالت, اراده ی متکلم, لفظ, معنا, تبعیت}
  • سید حسین شرف الدین*، نصرالله نظری

    باورها، ارزش ها و نگرش های عام به عنوان مجموعه ای از عناصر معنایی مشترک، بخش هسته ای و گوهری فرهنگ جامعه را شکل می دهند. این منظومه به دلیل برخورداری از اعتبار و تایید اجتماعی در سه سطح خرد، میانه و کلان، به صورت به هم پیوسته و در ارتباط متقابل با یکدیگر، ساخت یافته و نهادی می شوند. این سه خرده نظام معنایی از یک سو در نظام جامعه گستر فرهنگ، به مثابه چتر فرازین نظام اجتماعی استقرار و تمکین دارند، و از سوی دیگر، از طریق فرایند جامعه پذیری به ذهن و ضمیر اعضای جامعه راه یافته و درونی می شوند. از سوی سوم، در پرتو تعاملات بین الاذهانی و تبادلات رفتاری گسترده و مستمر، در سامانه ها و سطوح نهادی نیز رسوب کرده، به بخشی از مولفه های قوام بخش آنها تبدیل می شوند و به صورتی مکرر و پیوسته از طریق کنش ها و ارتباطات متنوع در عرصه های مختلف زندگی روزمره بازتولید می شوند. دو نظام هنجاری مهم و هدایتگر کنش ها در جامعه اسلامی، یعنی فقه و قانون (و تا حد زیادی اخلاق) قویا با این سه عنصر معنایی در تعامل بوده، تاثیر و تاثر متقابل دارند و به صورتی درآمیخته، جهان اجتماعی (اعم از عناصر معنایی و عینی) را ساخت می دهند. با توجه به نسبت متقابل و دیالکتیکی میان این عناصر فرهنگی، نوشتار حاضر سعی دارد در مجال محدود خود، نسبت میان فقه و قانون (به مثابه ترجمان قانونی فقه) به عنوان مجموعه ای از قواعد اجتماعی هدایتگر کنش های جوارحی (و به صورت غیرمستقیم کنش های جوانحی) فرد از یک سو، و کنش های اجتماعی و تعاملات نهادی و سازمانی را از سوی دیگر بررسی و تحلیل کند. فقه و قانون، هم خود تبلور هنجاری باورها و ارزش های پذیرفته شده هستند و هم متقابلا در تداوم، تایید، تقویت و اثربخشی آنها تاثیر دارند. روش این مطالعه، در مقام گردآوری، اسنادی و در مقام تحلیل، نظری و استنباطی است.

    کلید واژگان: باور, ارزش, نگرش, واقعیت, معنا, نهاد, هنجار, فقه و قانون}

    Public beliefs, values ​​and attitudes as a complete form and as a set of meaningful elements constitute the central sector and the essence of the culture of society. This system is structured and institutionalized due to its social validation at three micro, intermediate and macro levels in an interconnected way. These three semantic subsytems lie in the community-wide culture as the main umbrella of the social system deployment. Accordingly, fiqh and law creat a social world (both subjective and objective). By focusing on the mutual and dialectical relationship between these elements, the present research attempts, in its limited scope, to compare the relation between fiqh and law (the legal explanation of fiqh) as a set of social rules that guide the conduct of bodily part actions (and indirect internal actions) of the individual on the one hand, and social practices, institutional interactions, will be analyzed on the other hand. The embodiment of Islamic jurisprudence and law through accepted normative beliefs and values reciprocally are effective in the continualtion and endorsement of the normative values that depends on fiqh and law. Through the process of socialization in the community's mind and conscience of the members of society, they are internalized. Moreover, in the light of interactions between individuals intellectual exchanges, systems and institutional levels, they are part of their potent components, and in turn repeatedly and consistently through actions and contacts in various areas of daily life are reproduced from standard normative systems in Islamic society, based on fiqh and law (and a great deal of morality) strongly with these three of the semantic interactions. Therefore, this study use documentary, analytical method.

    Keywords: beliefs, values, attitudes, reality, meaning, institution, rule, Islamic jurisprudence, law}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال