به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "اختلال وسواس فکری" در نشریات گروه "روانشناسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «اختلال وسواس فکری» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سیدعلی کاظمی رضایی، صابر سعیدپور *، زبیر صمیمی، مهدی پارویی، جواد افزون
    پژوهش حاضر باهدف مقایسه عدم تحمل بلاتکلیفی و ظرفیت حافظه کوتاه مدت در افراد وسواس فکری-عملی و افراد عادی صورت گرفت. تعداد 30 نفر (16 زن و 14 مرد) از بیماران وسواسی به صورت در دسترس از مراکز و کلینیک های روان پزشکی شهر تبریز انتخاب و با 30 نفر (16 زن و 14 مرد) از افراد سالم که از طریق اطلاعات جمعیت شناختی همتا سازی شده بودند، با استفاده از مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی باهر و داگاس (2002) و آزمون خرده مقیاس فراخنای ارقام وکسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و با نرم افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد که در متغیر عدم تحمل بلاتکلیفی در سطح (01/0p ) تفاوت معناداری بین گروه های مورد مقایسه، به نفع گروه بالینی وجود دارد؛ و همچنین در متغیر ظرفیت حافظه کوتاه مدت در سطح(01/0p ) تفاوت به نفع گروه عادی است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که بیماران مبتلابه OCD نسبت به افراد عادی توانایی تحمل بلاتکلیفی کمتری رادارند و ظرفیت حافظه کوتاه مدت در این افراد پایین تر از افراد عادی است و اینکه عدم تحمل بلاتکلیفی و ظرفیت حافظه کاری پایین دو مولفه هستند که ممکن است بر علائم OCD تاثیر گذاشته و موجب تشدید و تداوم این اختلال شوند.
    کلید واژگان: اختلال وسواس فکری, عملی, عدم تحمل بلاتکلیفی, ظرفیت حافظه کوتاه مدت
    Ali Kazemi Rezae Seyed, Saber Saeedpoor *, Zobair Samimi, Mahdi Parooi, Javad Afzoon
    the present study aimed to the comparison of the intolerance of uncertainty (IU) and short-term memory capacity in patients with obsessive-compulsive disorder and normal individuals. a total of 30 patients (16 female, 14 male) with obsessive-compulsive were selected using convenience sampling from the psychiatric clinics and centers of Tabriz were matched with 30 patients (16 females and 14 males) of normal individuals by demographic information, and all of them were assessed through Baher & Dougas’s intolerance of uncertainty scale and the Wechsler Digit span test subscales .Data were analyzed by multivariate analysis of variance (MANOVA) and as well as SPSS version 19. The results showed that there is a significant difference between the two groups in terms of IU (P
    Keywords: Obsessive-compulsive disorder, intolerance of uncertainty, short-term memory capacity
  • سجاد علمردانی صومعه *، محمد نریمانی، نیلوفر میکائیلی، سجاد بشرپور
    اختلال وسواس فکری-عملی، اختلال رفتاری ناتوان کننده ای است که مشکلات روانی، اجتماعی و سازگاری بسیار زیادی برای خود بیماران و خانواده ی آنها ایجاد می کند. هدف این پژوهش، مقایسه ی عدم تحمل بلاتکلیفی و تنظیم هیجان در افراد مبتلا به اختلال وسواس و عادی بود. روش این پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه ی آماری بیماران این پژوهش را کلیه ی بیماران مبتلا به اختلال وسواس تشکیل دادند که در نیمه ی اول سال 1392 به بیمارستان روانپزشکی رازی شهر تبریز مراجعه کرده بودند. تعداد 25 نفر از این افراد با استفاده از روش تصادفی ساده انتخاب و تعداد 25 نفر نیز از بین افراد عادی کارکنان بیمارستان به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های عدم تحمل بلاتکلیفی و تنظیم هیجان استفاده شد و برای تحلیل داده ها نیز از آزمون MANOVA استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه بیماران اختلال وسواس و افراد عادی، از نظر عدم تحمل بلاتکلیفی، تفاوت معناداری وجود دارد، به این صورت که میانگین نمرات عدم تحمل بلاتکلیفی در بیماران اختلال وسواس بالاتر از افراد گروه مقایسه بود. همچنین در متغیر تنظیم هیجان، بین بیماران اختلال وسواس و افراد بهنجار تفاوت معناداری مشاهده شد؛ بدین صورت که میانگین نمرات بیماران اختلال وسواس در تنظیم هیجان پایین تر از افراد عادی بود. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که متغیرهای تحمل بلاتکلیفی و تنظیم کارآمد هیجان در بهبود وضعیت بیماران وسواسی نقش دارند و می تواند تلویحاتی برای حمایت اجتماعی از این بیماران داشته باشد.
    کلید واژگان: اختلال وسواس فکری, عملی, عدم تحمل بلاتکلیفی, تنظیم هیجان
    Sajjad Almardani Someeh *, Mohammad Narimani, Niloofar Mikaeeli, Sajad Basharpoor
    Obsessive compulsive disorder is a debilitating disorder which makes very much adaptation problems for patients and their families. The purpose of this study was the comparison of intolerance of uncertainty and emotion regulation in obsessive compulsive dsorder-patients and normal individuals. The method was causal-comparative. The statistical population of patients included all the patients with obsessive compulsive disorder who referred to the psychiatric hospital of Razi in Tabriz during the second half of 2013. 25 participants were selected by using simple random sampling and 25 people were selected from the normal staff of the hospital as the comparison group. The instruments used in the study, were the intolerance of uncertainty questionnaire and emotion regulation questionnaire and Multivariate analysis of variance was used for analyzing the data. The results showed that among two groups, obsessive compulsive dsorder-patients and normal participants, there was significant and meaningful differences intolerance of Uncertainty; In this way that the average scores of obsessive compulsive disorder -patients in intolerance of uncertainty was Higher than normal subjects’ average. Also it was observed a significant difference in the variable of Emotion Regulation between obsessive compulsive disorder patients and normal participants, in this way that the average scores of obsessive compulsive disorder -patients in emotion regulation were lower than normal subjects’ average. The results of the current study show that tolerance of uncertainty and emotion regulation efficient variables contribute to the improvement of the condition of obsessive patients and can have implicitly be more support of these patients.
    Keywords: Obsessive compulsive disorder, Intolerance of uncertainty, Emotion regulation
  • ملاحت امانی *، عباس ابوالقاسمی
    مقدمه
    اخیرا رفتاردرمانی دیالکتیکی به عنوان درمانی برای اختلالات اضطرابی مقاوم به درمان بکار رفته است. تحقیق حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی مفاهیم رفتاردرمانی دیالکتیکی بر اصلاح راهبردهای تنظیم هیجانی و کاهش علائم وسواس فکری و عملی انجام شده است.
    روش
    نمونه مورد مطالعه 30 نفر زن مبتلا به اختلال وسواس فکری - عملی می باشد که از طریق مصاحبه بالینی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل قرار گرفتند. قبل از شروع اولین جلسه درمانی و بعد از پایان آخرین جلسه درمانی، آزمودنی های هر دو گروه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان و مقیاس وسواس فکری- عملی یل براون را تکمیل کردند. گروه آزمایشی رفتاردرمانی دیالکتیکی را در 12 جلسه درمانی 90 دقیقه ای دریافت کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل شدند.
    نتایج
    نتایج تحقیق نشان داد که به استثناء وسواس جنسی و وسواس وارسی، کاهش علائم زیرمجموعه وسواس های فکری و عملی در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بیشتر بوده است. همچنین راهبردهای مثبت تنظیم هیجانی در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته بود.
    بحث و نتیجه گیری
    رفتاردرمانی دیالکتیکی با آموزش راهبردهای تنظیم هیجانی، تحمل و پذیرش هیجانات منفی، می تواند به بیماران وسواسی کمک کند تا یاد بگیرند با افکار وسواسی خود به طور موثری کار کنند.
    کلید واژگان: رفتاردرمانی دیالکتیکی, راهبردهای تنظیم هیجانی, اختلال وسواس فکری, عملی
    Malahat Amani *, Abbass Abolghasemi
    Introduction
    In recent years, dialectical behavior therapy has been used as a therapy for treatment-resistant anxiety disorder. The current research has been done to investigate the efficacy of group training of dialectical behavior therapy concepts on improvement of emotional recognition strategies and decrease of Obsessive-Compulsive Disorder (OCD).
    Method
    30 women with OCD were selected by clinical interview and randomly divided into two experimental and control groups. The subjects of both groups completed Cognitive Emotion Regulation Questionnaire and Yale-Brown Obsessive-Compulsive Scale before starting the first treatment session and also after the last treatment session. Experimental group received 12 sessions (90 minutes) of dialectical behavior therapy. Data were analyzed by multivariate analysis of variance.
    Results
    Results showed that there's a significant reduction in OCD symptoms (except sexual obsession and check compulsion) of experimental group in comparison with the control group. Moreover, Positive strategies of emotion regulation increase significantly in experimental group than control group.
    Discussion and
    Conclusion
    Dialectical behavior therapy could help the patients with OCD, by training emotion regulation strategies, tolerance acceptance of negative emotion, to learn how to work effectively on their obsession.
    Keywords: Dialectical Behavior Therapy, Emotion Regulation Strategies, OCD
  • مسعود چینی فروشان، فرامرز سهرابی، محمود گلزاری، نورعلی فرخی

    اختلال وسواس فکری- عملی یکی از رایج ترین اختلالات روان شناختی است که اثر زیادی بر عملکرد و کیفیت زندگی مبتلایان دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراشناختی به شیوه های گروهی و انفرادی بر نشانه های وسواس و افسردگی بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری– عملی است. تعداد 30 نفر از بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی پس از ارزیابی بالینی و احراز شرایط پژوهش، انتخاب و در سه گروه درمان فراشناختی گروهی (10 نفر)، درمان فراشناختی انفرادی (10 نفر) و کنترل (10 نفر) گماشته شدند. گروه های آزمایشی 10 جلسه هفتگی درمان فراشناختی را دریافت کردند. شرکت کنندگان مقیاس وسواس فکری- عملی ییل براون (Y-BOCS) و پرسشنامه افسردگی بک ( BDI-II) را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه تکمیل کردند. یافته های پژوهش نشان دادند درمان فراشناختی به شیوه های گروهی و انفرادی در کاهش نشانه های وسواس و افسردگی اثربخش است و درمان فراشناختی در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون موجب کاهش معنادار نشانه های وسواس و افسردگی می شود. بین درمان گروهی و درمان انفرادی تفاوت معناداری مشاهده نشد. دستاوردهای درمانی در مرحله پیگیری نیز حفظ شده است. بر اساس نتایج حاضر، درمان فراشناختی به شیوه های گروهی و انفرادی بر درمان اختلال وسواس فکری- عملی موثر است و می توان از این درمان به شیوه های گروهی و انفرادی برای درمان اختلال وسواس فکری- عملی استفاده کرد.

    کلید واژگان: درمان فراشناختی, اختلال وسواس فکری, عملی, درمان گروهی, نشانه وسواس, نشانه افسردگی
    Masoud Chiniforoushan Mr, Faramarz Sohrabi Dr, Mahmoud Golzari Dr, Noorali Farokhi Dr

    Obsessive compulsive disorder is one of the most common psychological disorders that has a great impact on performance and quality of life of patients. The aim of this study was to investigate the effectiveness of metacognitive therapy in group and individual design on obsessive-compulsive and depressive symptoms in patients with obsessive-compulsive disorder. 30 patients with obsessive-compulsive disorder, subsequent to primary clinical assessment and obtaining study requirements were selected and randomly assigned to individual therapy (n = 10), group therapy (n = 10) and control group (n = 10). The experimental groups received 10 metacognitive therapy sessions on a weekly basis. Data collection tool was Yale –Brown Obsessive Compulsive Scale (Y-BOCS) and Beck Depression Inventory (BDI-II), which was performed in pretest, posttest and one month follow up. Results showe that metacognitive therapy in group and individual design are effective in reducing of obsessive-compulsive and depression symptoms and metacognitive therapy in comparison with the control group causes significant reduction in obsessive-compulsive and depression symptoms in the patients at the post-test stage. There was no significant difference between group therapy and individual therapy. Therapeutic achievements were maintained at the follow-up stage. Based on the results of this study, metacognitive therapy is effective in the treatment of obsessive-compulsive disorder and can be used in a group and individual design to treat obsessive-compulsive disorder.

    Keywords: Metacognitive therapy, Obsessive, compulsive disorder, Group therapy, compulsive symptom, Depression symptom
  • راضیه افتخارزاده، سیمین حسینیان، جمال شمس، سیده منور یزدی
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش روانشناختی بر هیجان ابرازشده و کاهش شدت اختلال در مبتلایان به وسواس فکری– عملی انجام شد. مطالعه حاضر از طرح های نیمه آزمایشی با مدل پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری، شامل کلیه مراجعه کنندگان به بخش روانپزشکی بیمارستان امام حسین(ع) تهران می باشد. گروه نمونه، شامل 27 نفر از مبتلایان به اختلال وسواس فکری-عملی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از بیمارستان امام حسین(ع) تهران انتخاب و به روش غیرتصادفی در دو گروه آزمایش (12=n) و کنترل (15=n) قرار گرفتند. آزمودنی ها مقیاس وسواس-اجبار ییل براون (Y-BOCS) و مقیاس سطح هیجان ابرازشده (LEE) را تکمیل نمودند. سپس مداخله آموزش روانشناختی با توجه به برنامه آموزشی MFBT در مورد گروه آزمایش اجرا شد. این مداخله شامل 8 جلسه 2 ساعته، آموزش روانشناختی به مراقبین مبتلایان به وسواس بوده است. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد آموزش روانشناختی در کاهش هیجان ابرازشده و مولفه های آن شامل: مزاحمت/مداخله گری، پاسخ هیجانی، نگرش منفی نسبت به بیماری، تحمل/انتظار و کاهش شدت اختلال در مبتلایان به وسواس فکری-عملی موثر است. با توجه به یافته های پژوهش می توان آموزش روانشناختی را به عنوان مداخله ی موثر در درمان پیشنهاد کرد.
    کلید واژگان: آموزش روانشناختی, هیجان ابرازشده, اختلال وسواس فکری, عملی
    Razieh Eftekharzade, Simin Hosseinian, Jamal Shams, Seyedeh Monavar Yazdi
    The present research aimed to examine the effectiveness of psycho education on express emotion and decreasing severity of diseases in patient with obsessive compulsive disorder. The study utilized quasi-experimental design with pretest - posttest along with control group method. The population included all of the clients referring in the summer of 1393 to the psychiatric department of Imam Hussein Hospital, in Tehran. The sample group was involved 27 OCD patients and random assigned in experimental (n=12) and Control (n=15) groups. All participants filled Yale-Brown Obsessive-Compulsive Scale (Y-BOCS) & Level of Expressed Emotion scale (LEE), then intervention was applied to experimental group base on MultiFamily Behavioral Treatment (MFBT). The intervention was performed in eight sessions (2 hours per session) to OCD caregivers. In order to analyze data analysis covariance (ANCOVA) method was applied by SPSS v22. The research results indicated that psycho education was effective on expressed emotion and its factors: (intrusiveness, emotional response, negative attitude toward illness, Tolerance/Expectations) as well as reducing severity of OCD in patient. The findings were supported by previous studies, too. According to these findings, psycho education as an effective intervention in the treatment suggested.
    Keywords: psycho education, Expressed Emotion, Obsessive, Compulsive disorder
  • علی طیرانی راد، نورعلی فرخی، اسماعیل خیرجو، نفیسه صریحی
    هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری، مواجهه و پیشگیری از پاسخ و دارویی در درمان اختلال وسواس فکری-عملی با استفاده از روش فرا تحلیل و همچنین مقایسه کارایی این روش ها در درمان اختلال وسواس فکری-عملی بود. برای انتخاب پژوهش های مورد نیاز از روش مرور ساختاریافته بهره گرفته شد. بدین ترتیب 28 مطالعه، مشتمل بر رساله های کارشناسی ارشد، دکتری و مقاله (داخلی و خارجی) که از روش های درمانی فوق الذکر برای درمان اختلال وسواس فکری-عملی بهره برده بودند، به عنوان نمونه پژوهشی مورداستفاده قرار گرفتند. عامل مهم در مناسب تشخیص دادن این پژوهش ها، روش های آماری مورداستفاده برای تجزیه وتحلیل داده های آن ها بوده است. برای محاسبه اندازه های اثر، تفاوت استاندارد بین میانگین ها مورداستفاده قرارگرفته است. بر اساس نتایج به دست آمده، درمان شناختی-رفتاری دارای اندازه اثری برابر با 611/ 1 هست. همچنین روش های مواجهه و پیشگیری از پاسخ و درمان های دارویی نیز به ترتیب اندازه اثر هایی برابر با 59/ 1 و 617/ 0 را نشان داده اند که نشان دهنده تاثیرگذار بودن درمان های نامبرده است. از طرفی دیگر، مقایسه کارایی این درمان ها نشان داد که درمان شناختی-رفتاری بیشترین میزان اثربخشی را برای درمان اختلال وسواس فکری-عملی داراست. همچنین درمان دارویی در مقایسه با درمان های روان شناختی از کارایی کمتری برخوردار است.
    کلید واژگان: اختلال وسواس فکری, عملی, درمان روان شناختی, درمان دارویی, فرا تحلیل
    Ali Tayarani Rad, Noorali Farrokhi, Esmail Keirjoo, Nafiseh Sarihi
    This study deals with the effect of cognitive-behavioral therapy, response prevention and exposure and medicinal treatments on OCD using a meta-analysis and by means of drawing a comparison between such techniques and OCD treatment. The structured review method was adopted for the purpose of selecting the required surveys; therefore, 28 surveys, including master's degree and doctoral theses and local and foreign papers and articles drawing upon the foregoing methods in OCD treatment, were selected as the research sample. The important factor in determining suitability of the studies and surveys was the statistical methods employed for their data analyses. In order to compute effect sizes, the standard difference between means was used. According to the ensuing results, CBT has an effect size of 1.611. Moreover, effect sizes of response prevention and exposure techniques and medicinal treatments were put at 1.59 and 0.617 respectively, suggesting effectiveness of the foregoing treatments. A comparison of efficiency of such therapies and treatments demonstrated, on the other hand, that CBT has the highest level of effect in OCD treatment. Furthermore, medicinal care is less effective than psychological therapies and treatments.
    Keywords: Obsessive, Compulsive Disorder (OCD), Psychological Treatment, Medicinal Treatment, Meta, Analysis
  • عباس بخشی پور رودسری، محمدصدیق نکونام*، تورج هاشمی نصرت آباد
    مقدمه

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه عدم تحمل ابهام و کمال گرایی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و افراد عادی صورت گرفت.

    روش

    این پژوهش از نوع توصیفی و پس رویدادی بود. نمونه ای شامل 30 فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی(16 زن و 14 مرد) و 30 فرد عادی (16 زن و 14 مرد) به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها از مقیاس عدم تحمل ابهام باهر و داگاس (2002) و پرسشنامه کمال گرایی چندبعدی تهران (1384-1382) و جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد.

    یافته ها

    تحلیل داده ها نشان داد که افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی از کمال گرایی و عدم تحمل ابهام بیشتری نسبت به افراد عادی برخوردارند.

    نتیجه گیری

    مبتنی بر یافته پژوهش حاضر، می توان بیان داشت که عدم تحمل ابهام و کمال گرایی دو سازه شناختی هستند که زمینه را برای بروز و تشدید علائم اختلال وسواس فکری- عملی مهیا نموده و از این رو در مداخلات درمانی، تمرکز بر تعدیل این دو سازه از اهمیت ویژه برخوردار است.

    کلید واژگان: اختلال وسواس فکری, عملی, کمال گرایی, عدم تحمل ابهام
    A. Bakhshipour Nekunam, T. Hashemi, Nosratabad
    Introduction

    This study aimed to compare the intolerance of ambiguity and perfectionism in patients with obsessive-compulsive disorder and ordinary people.

    Method

    This study was a descriptive retrospective. The sample was consisted of 30 patients with obsessive-compulsive disorder (16 female and 14 male) and 30 ordinary people (16 female and 14‌male) so that they were selected by using available method. Baher and Daga's intolerance of ambiguity scale (2002) and Tehran's multidimensional perfectionism questionnaires (2003-2005) were used to measure the variables and to analysis the data multivariate analysis of variance was used.

    Results

    Data analysis showed that patients with obsessive-compulsive disorder have more perfectionism and intolerance of ambiguity than ordinary people.

    Conclusion

    Based on the findings, we can say that intolerance of ambiguity and perfectionism are two cognitive structures that provide the context for the emergence and intensification of symptoms of obsessive-compulsive disorder and hence in the treatment intervention, focus on the adjustment of the two structures has special importance.

    Keywords: Obsessive, Compulsive Disorder, Perfectionism, Intolerance of Ambiguity
  • محمد علی بشارت*، رقیه سادات میرجلیلی، هادی بهرامی احسان
    نگرانی به عنوان عامل شناختی مشترک در بسیاری از اختلالات روانشناختی به ویژه اختلالات اضطرابی در نظر گرفته می شود. این عامل در آسیب شناسی اختلال وسواس فکری- عملی نقشی برجسته دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی با توجه به نقش تعدیل کننده باورهای فراشناختی و نارسایی تنظیم شناختی هیجان بود. تعداد 100 بیمار مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی (78 زن، 22 مرد) در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان در پژوهش مقیاس تحمل ناپذیری بلاتکلیفی (IUS)، پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ)، پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCBQ) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) را تکمیل کردند. نتایج پژوهش نشان داد که تحمل ناپذیری بلاتکلیفی پیش بینی کننده نگرانی در بیماران مبتلا به وسواس فکری- عملی است. به علاوه باورهای فراشناختی و نارسایی تنظیم شناختی هیجان رابطه بین تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و نگرانی را در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی تعدیل کردند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه بین تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و نگرانی یک رابطه خطی ساده نیست و باورهای فراشناختی و نارسایی تنظیم شناختی هیجان می توانند این رابطه را تا حدودی تعدیل سازند.
    کلید واژگان: اختلال وسواس فکری, عملی, نگرانی, تحمل ناپذیری بلاتکلیفی, باور فراشناختی, تنظیم هیجان
    M.A. Besharat*, R.S. Mirjalili, H. Bahrami Ehsan
    Worry is considered as a common cognitive factor in most of psychological disorders, particularly anxiety disorders. It has a significant role in psychopathology of obsessive-compulsive disorder. The purpose of the present study was to examine the relationship between intolerance of uncertainty and worry in patients with obsessive-compulsive disorder regarding to the moderating role of metacognitive beliefs and deficit in cognitive emotion regulation. 100 patients with obsessive-compulsive disorder (78 female, 22 male) participated in this study. All participants completed Intolerance of Uncertainty Scale (IUS), Penn State Worry Questionnaire (PSWQ), Metacognitve Beliefs Questionnaire (MCBQ), and Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ). Results showed that intolerance of uncertainty could predict worry in patients with obsessive-compulsive disorder. Further, findings revealed that the relationship between intolerance of uncertainty and worry in patients with obsessive-compulsive disorder was moderated by metacognitive beliefs and deficit in cognitive emotion regulation. Hence, it could be concluded that the relationship between intolerance of uncertainty and worry is not a simple linear one. This is partly moderated by metacognitive beliefs and deficit in cognitive emotion regulation.
    Keywords: Obsessive, compulsive disorder, Worry, Intolerance of uncertainty, Metacognitve belief, Emotion regulation
  • عباس ابوالقاسمی *، شیرین یحیی نژاد، محمد نریمانی، علیرضا نبی دوست
    هدف پژوهش حاضر، مقایسه بازداری پاسخ، خود آگاهی شناختی و تجربیات تجزیه ای در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی (زیر گروه های وارسی و شستشو) می باشد. این پژوهش علی- مقایسه ای است. نمونه پژوهش80 بیمار مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی (زیر گروه های وارسی و شستشو) است که به صورت در دسترس انتخاب شدند. ملاک های ورود شامل سن بالای 25 سال ، مدرک تحصیلی حداقل سیکل و عدم ابتلا به بیماری های حاد جسمانی و روانی دیگر بود. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه وسواس فکری- عملی، آزمون رنگ- واژه استروپ، پرسشنامه فراشناخت و مقیاس تجربیات تجزیه ای بود. داده های پژوهش، با روش تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که میانگین زمان پاسخ و میزان خطا در آزمون استروپ در بیماران زیر گروه وارسی از بیماران زیر گروه شستشو به طور معنا داری بیشتر است (001/0P<). در صورتی که بین میانگین نمرات خودآگاهی شناختی بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی (زیر گروه های وارسی و شستشو) تفاوت معنا داری، بدست نیامد. این یافته ها نشان می دهند که بازداری پاسخ و تجربیات تجزیه ای می تواند به عنوان متغیرهای تاثیرگذار در فهم سبب شناسی، پیشگیری و درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی نقش مهمی ایفا کند.
    کلید واژگان: بازداری پاسخ, خودآگاهی شناختی, تجربیات تجزیه ای, اختلال وسواس فکری, عملی
    A. Abolghasemi *, Sh. Yahyanejad, M. Narimani, A.R. Nabidoost
    The aim of the present study was the comparison of response inhibition, cognitive self-consciousness and dissociative experiences in patients with OCD (checkers and washers sub-groups). The research method was causal-comparative. The sample consisted of 80 patients with OCD (checkers and washers sub-groups) who were selected as accessible. Entry criteria include those who are above 25 years old, who have passed secondary education and have no other physical or mental illnesses. To collect the data we used the obsessive- compulsive questionnaire, strop color-word test, meta-cognition inventory of meta cognition questionnaire and dissociative experience scale. Data were analyzed by MANOVA analysis statistical method. The results showed that response error, response time and dissociative experiences in patients with washers sub-group were significantly higher than checkers sub-group. The results also showed that there was not significant differences between patients with checkers and washers in cognitive self-consciousness (P
    Keywords: response inhibition, cognitive self, consciousness, dissociative experiences, OCD
  • محمد نریمانی، سجاد علمردانی صومعه*، نیلوفر میکائیلی، سجاد بشرپور
    مقدمه
    اختلال وسواس فکری-عملی (OCD)، اختلال رفتاری ناتوان کننده ای است که مشکلات سازگاری بسیار ی برای خود بیماران و خانواده ی آنها ایجاد می کند. هدف این پژوهش، مقایسه ی عدم تحمل بلاتکلیفی، تنظیم هیجان و رضامندی زناشویی در افراد مبتلا به OCD و عادی بود.
    روش
    روش پژوهش علی_مقایسه ای بود. جامعه ی آماری را کلیه ی بیماران مبتلا به OCD تشکیل دادند که در نیمه ی اول سال 1392 به بیمارستان روانپزشکی رازی تبریز مراجعه کرده بودند. تعداد 25 نفر از این افراد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و تعداد 25 نفر نیز از بین افراد عادی به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها نیز از MANOVA استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین دو گروه بیماران OCD و افراد عادی، از نظر عدم تحمل بلاتکلیفی، تفاوت معناداری وجود دارد؛ بدین صورت که میانگین نمرات بیماران OCD در عدم تحمل بلاتکلیفی بالاتر از افراد عادی بود. همچنین در متغیرهای تنظیم هیجان و رضامندی زناشویی بین بیماران OCD و افرادبهنجار تفاوت معناداری مشاهده شد؛ بدین صورت که میانگین نمرات بیماران OCD در تنظیم هیجان و رضامندی زناشویی پایین تر از افراد عادی بود.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که تحمل بلاتکلیفی، تنظیم کارآمد هیجان و رضامندی زناشویی بیماران وسواسی در مقایسه با گروه عادی دارای نارسایی بوده و در نتیجه نیازمند توجه ویژه در درمان این اختلال می باشند.
    کلید واژگان: اختلال وسواس فکری, عملی, عدم تحمل بلاتکلیفی, تنظیم هیجان, رضامندی زناشویی
    M. Narimani, S. Almardani-Someeh *, N. Mikaeeli, S. Basharpoor
    Introduction
    Obsessive Compulsive Disorder is a debilitating disorder which makes many adaptational problems for patients and their families. The purpose of this study was the comparison of intolerance of uncertainty، emotion regulation and marital satisfaction in OCD-patients and normal individuals.
    Method
    This study used a case-control design. The population of the study included all the patients with OCD who referred to the Psychiatric Hospital of Razi in Tabriz in the second half of 1392. 25 subjects were selected by using simple random sampling and 25 ordinary subjects were selected as a comparison group. MANOVA was used for analyzing the data.
    Results
    The results showed that among two groups، OCD-patients and normal subjects، there were significant differences in intolerance of Uncertainty; in this way that the average scores of OCD-patients in intolerance of Uncertainty was higher than normal subjects’ average. Also it was observed a significant difference in the variables of emotion regulation and marital satisfaction between OCD patients and normal subjects، in this way that the average scores of OCD-patients in emotion regulation and marital satisfaction were lower than normal subjects’ average.
    Conclusion
    The results of the current study show that in tolerance of uncertainty، emotion regulation and marital satisfaction of OCD patients in comparison with the normal group has been a failure and as a result، they require special attention in the treatment of this disorder.
    Keywords: Obsessive Compulsive Disorder, Intolerance of Uncertainty, Emotion Regulation, Marital Satisfaction
  • فاطمه بازدار *، توکل موسی زاده، محمد نریمانی
    پژوهش حاضر به منظور مقایسه سبک های تفکر، سبک های اسناد، خوش بینی و بدبینی درافراد مبتلا به اختلال وسواس و بهنجار صورت گرفت. این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه بیماران مبتلا به اختلال وسواس در شهر اردبیل که در سال 1391 به کلینیک های تخصصی روانپزشکی مراجعه کرده بودند تشکیل می دهد. نمونه پژوهشی 40 بیمار وسواس به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با 40 نفر بهنجار مقایسه شدند. برای جمع-آوری داده ها از پرسشنامه وسواس فکری-عملی، پرسشنامه سبک های تفکر، پرسشنامه سبک های اسناد و پرسشنامه بازنگری شده جهت مندی زندگی استفاده شد. داده های پژوهش با روش های آماری تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. طبق یافته های پژوهش سبک های تفکر در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی مختل تر از افراد بهنجار است. هم چنین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی بدبین تر و دارای سبک اسناد کلی، درونی و پایدار هستند. نتایج بیانگر اهمیت نقش سبک های تفکر، سبک های اسناد، خوش بینی و بدبینی در شکل گیری و گسترش اختلال وسواس فکری- عملی است.
    کلید واژگان: سبک های تفکر, سبک های اسناد, خوش بینی و بدبینی, اختلال وسواس فکری, عمل
    F. Bazdar*, T. Mousazade, M. Narimani
    The current study was conducted to compare thinking styles, attribution style, Optimism and pessimism in patients with obsessive-compulsive disorder and normal people. It was an ex post facto design. Population included patients with ODC who were referred to psychiatric clinics of Ardabil in 1391. Forty patients having OCD were compares with forty normal participants. In order to collect data, OCD questionnaire, Maudsley practical, Sternberg thinking style questionnaire, Seligman attribution style questionnaire the revised and life- directional questionnaire were administered. The collected data were analyzed by multivariate analysis of variance. In accordance with the findings, the individuals having obsessive thinking styles had more functional impairment than normal individuals. Also individuals possessing obsessive-compulsive disorder were more pessimistic, internal and stable in attribution style. The most predictive variables were optimism and pessimism, respectively. These results demonstrated the prominent role of thinking styles, attribution styles, optimism and pessimism in forming and developing obsessive- compulsive disorder.
    Keywords: Thinking styles, Attribution styles, Optimism, pessimism, Obsessive compulsive disorder
  • ملاحت امانی، عباس ابوالقاسمی، بتول احدی، محمد نریمانی
    پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی روش درمان مبتنی بر استنتاج بر کاهش علائم وسواس فکری و عملی انجام شده است. روش تحقیق مطالعه حاضر از نوع تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. تعداد 30 زن مبتلا که از طریق مصاحبه بالینی(SCID) تشخیص اختلال وسواس فکری- عملی را دریافت کرده بودند، بطور تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل (لیست انتظار) قرار گرفتند. شرکت کنندگان مقیاس وسواس فکری-عملی یل براون (Y-BOCS) و آشفتگی استنتاج(ICQ) را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. افراد گروه آزمایشی در 12 جلسه درمان گروهی مبتنی بر استنتاج دریافت کردند. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، از روش تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که، بین گروه های آزمایشی و کنترل در همه مقیاس های وسواس فکری- عملی یل براون (Y-BOCS) ودر آشفتگی استنتاج(ICQ) به جز علائم وسواس پرخاشگری، مذهبی و جنسی، تفاوت معناداری وجود داشت. درمان مبتنی بر استنتاج در کاهش علائم وسواس فکری و عملی از اثربخشی لازم برخوردار است.
    کلید واژگان: درمان مبتنی بر استنتاج, اختلال وسواس فکری, عملی
    Malahat Amani, Abas Abolghasemi, Batool Ahadi, Mohammad Narimani
    The purpose of present research was to determinate effectiveness of inference-based therapy on reduction of obsession and compulsion symptoms. Thirty women who had received diagnosis of OCD by clinical interview (SCID) were placed with randomization in experimental and control (wait list) groups. Participants completed Yale-Brown Obsessive Compulsive Scale (Y-BOCS) and Inferential Confusion Questionnaire (ICQ) in pretest and posttest. Experimental group received inference-based group therapy in 12 sessions. To analyze data، MANOVA was used. The results of research showed that except aggression، religious and sexual obsessions، there were significance difference between experimental control and groups in all of signs Y-BOCS and ICQ. Inference-based therapy had efficacy on reduction of obsession and compulsion symptoms.
    Keywords: Inference, based Therapy, Obsessive, Compulsive Disorder
  • احمد حسن زاده، پرویز شریفی درآمدی، فرامرز سهرابی
    هدف این پژوهش بررسی مقایسه ای مولفه های فراشناخت در نوجوانان مبتلا و غیرمبتلا به اختلال وسواس فکری عملی بود. روش پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود، به منظور بررسی فرضیه های پژوهش، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس نمونه ای به حجم 60 نفر انتخاب شد، به صورتی که 30 نوجوان مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی بودند (از میان افراد مراجعه کننده به درمانگاه های روان پزشکی بیمارستان های امام حسین (ع) و روزبه شهر تهران) و 30 نوجوان غیرمبتلا به اختلال مذکور بودند (از میان دانش آموزان شهر تهران). برای جمع آوری داده ها از تشخیص روان پزشک و مصاحبه بالینی سازمان یافته مطابق با چهارمین نسخه بازنگری شده راهنمای آماری و تشخیص اختلالات روانی انجمن روان پزشکان آمریکا، فرم کوتاه پرسشنامه فراشناخت ولز و کارترایت – هاتون و پرسشنامه وسواس فکری – عملی مادزلی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون T دو گروه مستقل تحلیل شدند. نتایج نشان داد که فراشناخت نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری - عملی در مقایسه با نوجوانان غیرمبتلا به این اختلال متفاوت است و تنها در مولفه مربوط به لزوم کنترل افکار در دو گروه تفاوتی مشاهده نشد. با توجه به نتایج به دست آمده، باورهای فراشناخت در مهم جلوه دادن افکار، احساسات، لزوم انجام دادن آیین مندی های وسواسی و همچنین در نگهداری، پایداری و تشدید نشانه های بیماری در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری - عملی نقشی مهم را ایفا می کنند.
    کلید واژگان: باورهای فراشناختی, اختلال وسواس فکری, عملی, نوجوان
    Ahmad Hasanzadeh, Parviz Sharifi Daramadi, Faramarz Sohrabi
    The purpose this research was a comparative review of meta-cognition components in youngsters stricken and not-stricken with obsessive compulsive disorder. Comparative-causative method was used in this study، the available sampling method is used to select the samples including 30 youngsters stricken with obsessive compulsive disorder among those admitting to psychiatric clinics of Imam Hussein (AS) and Tehran Roozbeh hospitals، and 30 youngsters not stricken selected among the students in Tehran. To collect data، the diagnosis of psychiatric and organized clinical interview based on DSM-IV diagnostic criteria، short form of Wells and Cartwright-Hatton meta-cognition Questionnaire and Madzli’s obsessive compulsive questionnaire were used. The data were analyzed via T test within two independent groups. The results showed that the meta-cognition of youngsters stricken with obsessive compulsive disorder compared with adolescents not stricken by the disorder was different and only in the component relating to the need to control thoughts in the two groups difference was not observed. Regarding to the results obtained in the study، meta-cognition beliefs were important in showing minds، feelings and the necessity of doing manners as well as conserving، persistency and intensifying of illness''s signs in people who are stricken with obsessive compulsive disorder are playing an important role.
    Keywords: meta, cognitive beliefs, obsessive compulsive disorder, adolescence
  • حسین قمری گیوی، حسن ایمانی، اوشا برهمند، فریبا صادقی موحد
    مقدمه
    تحقیق حاضر به بررسی بازداری و بازشناسی هیجانی در افراد مبتلا به وسواس فکری- عملی و مقایسه ی این گروه با افراد بهنجار پرداخته است.
    روش
    جامعه ی آماری این پژوهش افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی در دامنه سنی 45-15 ساله بود که در نیمه ی دوم سال 1388 و نیمه ی اول سال 1389 به بیمارستان های و مراکز درمانی و مشاوره شهرستان اردبیل مراجعه کرده بودند. جامعه بهنجار این پژوهش را کلیه افراد بهنجار 45-15 شهرستان اردبیل ساله تشکیل می داد. با روش نمونه گیری در دسترس از هر گروه 40 نفر و در مجموع 80 نفر انتخاب شدند و کلیه ی این افراد از نظر متغیرهای سن، جنسیت، سطح تحصیلی و دست برتری با همدیگر جور شدند. آزمودنی ها با استفاده از آزمون بازداری هیجان، آزمون بازشناسی هیجان چهره ای، آزمون شدند. نتایج با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته های پژوهش نشان داد که افراد وسواس در بازداری هیجانی و بازشناسی هیجانی به طور معنی داری، ضعیف تر از گروه افراد بهنجار عمل کردند.
    نتیجه گیری
    افراد مبتلا به وسواس در بازداری و بازشناسی هیجانی به طور معنی داری ضعیف تر از گروه سالم عمل کردند. افرادی که از بیماری وسواس فکری- عملی رنج می بردند؛ در بازداری و بازشناسی هیجانی در مقایسه با گروه بهنجار تخریب بیشتری نشان دادند.
    کلید واژگان: اختلال وسواس فکری, عملی, بازشناسی هیجانی, بازداری هیجانی
    Ghamari, Givi, H., Imani, H. M. A., Barahmand, O., Sadeghi, Movahed, F.
    Introduction
    The aim of present study was to investigate emotional recognition and inhibition in patients with obsessive-compulsive and comparing with normal group.
    Method
    Statistical society of this research comprised total of patients with obsessive-compulsive aged 15-45 that had been referred to Mental Hospital and consulting and Therapeutic Center located in Ardabil in second half of 1388 and first half of 1389, as well as the normal population included all the normal persons aged 15-45. 40 persons in each group and in total 80 persons have been Sampled Availability selected in groups. The groups were matched for age, sex, education and handedness. The subjects were tested by emotional inhibition (EI) and facial emotional recognition test. Data were analyzed by multivariate analysis of variance (MANOVA).
    Results
    The results suggested significant difference between emotion inhibition (p<0,01) and emotion recognition (p<0.01) in patients with OCD in comparison with healthy persons.
    Conclusion
    Emotional Inhibition and Emotional Recognition patients were weaker than healthy persons. Adults who were suffered from OCD in emotional inhibition and emotional recognition were more impaired in comparison with normal group.
    Keywords: Obsessive, Compulsive Disorder, Emotional Inhibition, Emotional Recognition
  • نیلوفر میکائیلی، پریسا آدینه
    نظریه ذهن عبارت است از توانایی نسبت دادن حالت های ذهنی یعنی نیات، احساسات، خواسته ها و باورها به خود و دیگران و درک این که حالات ذهنی دیگران متفاوت از حالات ذهنی خود فرد می باشد. تحقیق حاضر به بررسی ارتباط بین برخی کارکردهای شناختی و توانایی نظریه ذهن در بیماران وسواس فکری - عملی پرداخته است.
    روش
    از میان بیماران مبتلا به وسواس فکری – عملی مراجعه کننده به مراکز درمانی روان پزشکی و روانشناسی شهر اردبیل 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و 20 نفر از افراد عادی نیز با آنان همتا شدند. گردآوری داده ها به کمک تکالیف مربوط به نظریه ذهن که شامل تکالیف دسته اول و دوم باور کاذب و تکلیف پیشرفته نظریه ذهن است و نیز آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و آزمون یادگیری تداعی ها انجام شد. به منظور تحلیل داده ها روش های آماری T تست دو گروه مستقل و ضریب همبستگی پیرسون به کار رفت.
    یافته ها
    عملکرد بیماران مبتلا به وسواس فکری – عملی در تمام تکالیف مربوط به نظریه ذهن ضعیف تر از گروه بهنجار بود، ولی تفاوت ها فقط در تکالیف پیشرفته نظریه ذهن معنادار بودند. همچنین رابطه معناداری بین نتایج تکالیف پیشرفته نظریه ذهن و نتایج آزمون یادگیری تداعی دیده شد در حالی که بین آزمون کارت های ویسکانسین و تکالیف پیشرفته نظریه ذهن رابطه معنی داری به دست نیامد.
    نتیجه گیری
    براساس یافته های به دست آمده، توانایی های اولیه نظریه ذهن بیماران مبتلا به وسواس فکری- عملی به طور کلی حفظ شده بود، در حالی که در توانایی های پیشرفته نظریه ذهن کاهش قابل توجهی به وجود آمده بود که به نظر می رسد به کاهش ظرفیت و توانایی حافظه این بیماران مربوط باشد. ارتباط محتمل بین حافظه و تئوری ذهن مختل شده، اهمیت بالینی نقص تئوری ذهن در بیماران مبتلا به وسواس فکری- عملی را نشان می دهد.
    کلید واژگان: نظریه ذهن, کارکردهای شناختی, اختلال وسواس فکری, عملی
    Niloofar Mikaili, Parisa Adineh
    Theory of mind is the ability to attribute mental states beliefs, intents, desires, pretending, knowledge, etc. to oneself and others and to understand that others have beliefs, desires, and intentions that are different from one's own. The present study examined the relationship between the capacity of theory of mind and some cognitive functions of patients with obsessive- compulsive disorder.
    Methods
    From among patients with obsessive-compulsive disorder referring to psychiatric and psychological treatment centers in Ardabil, 20 subjects were selected randomly and matched 20 normal people. The data were collected using tasks related to theory of mind, including first and second false belief tasks, and advanced test of theory of mind. Wisconsin Card Sorting Test and Associative Learning Test were also used for data collection. To analyze the data, two independent T tests and Pearson’s correlation coefficient were used.
    Findings
    The performance of patients with obsessive- compulsive disorder in all task related to theory of mind was poorer than that of the normal group; however, the differences were significant only in the advanced test of theory of mind. Moreover, there was a significant relationship between the results of the advanced task of theory of mind and associated learning test results. While there was no significant relationship between the results of Wisconsin Card Test and the advanced test of theory of mind.
    Conclusion
    Based on the findings, the basic capacities of theory of mind for patient with obsessive- compulsive disorder were generally maintained Patients; while, there was a significant decrease in the capacities of the advanced test of theory of mind. The decrease seems to be related to a reduction in the memory capacity of these patients. The possible links between memory and impaired theory of mind show the clinical importance of theory of mind deficits in treating patients with obsessive- compulsive disorder.
    Keywords: Theory of Mind, Cognitive Functions, Obsessive, Compulsive Disorder
  • ابوالقاسمی ابوالقاسمی
    هدف پژوهش حاضر تعیین نقش سرشت و منش در پیش بینی نشانه های اختلال وسواس در نوجوانان بود. این پژوهش از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل60 دانش آموز دختر بود که به صورت تصادفی از میان دانش آموزان دارای نشانه های وسواس دردبیرستانهای شهر اردبیل انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه وسواس فکری-عملی مادسلی و پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر استفاده شد. داده های پژوهش با روش های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که منش(62/0-=r) و سرشت (63/0-=r) با نشانه های وسواس نوجوانان رابطه منفی معناداری دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که 48 درصد واریانس مربوط به نشانه های اختلال وسواس توسط سرشت و منش تبیین می شود. همچنین ابعاد خودراهبری، خودفراروی و آسیب پرهیزی مهمترین پیش بینی کننده های نشانه های وسواس نوجوانان بودند. این نتایج تلویحات مهمی در آسیب شناسی اختلال وسواس دارد. بر این اساس متخصصان، می توانند از این نتایج را برای پیشگیری و درمان اختلال وسواس استفاده کنند.
    کلید واژگان: سرشت, منش, اختلال وسواس فکری, عملی
    Abass Abolghasemi
    The aim of the present research was to determine the role of temperament and character in prediction of symptoms obsessive disorder in adolescents. The research sample consisted of 60 who were selected from among students with symptoms of obsessive through the randomly sampled method in high schools of Ardabil city. To collect the data, Temperament and Character Inventory and obsessive disorder Inventory were used. The results showed that temperament (r =-0.42) and character (r =-0.34) are related to symptoms of obsessive adolescents. The results of multiple regression showed temperament and character percent 48 had significant contribute in prediction of symptoms obsessive in adolescents. Also, dimensions of self– transcendence, self– transcendence and harm avoidance were found to be the best predictors for symptoms obsessive in adolescents. These results have important implications in psychopathological of obsessive disorder. On based of this, clinicians must be use for prevention and therapy of obsessive-compulsive disorder.
  • عباس بخشی پور*، رباب فرجی
    چکیده این بررسی، با هدف تعیین رابطه بین آمیختگی فکر- عمل و خوشه های علایم شستشو، کندی، وارسی و تردید در بیماران وسواسی انجام شد. یکی از سازه های فراشناختی که در اختلال وسواس فکری- عملی به طور گسترده مورد توجه قرار گرفته، آمیختگی فکر- عمل است. این سازه، اعتقاد به این است که افکار مزاحم خاص شخص می توانند به طور مستقیم بر رویدادهای بیرونی اثر بگذارند یا این که چنین افکاری از لحاظ اخلاقی معادل انجام آن اعمال منع شده است. نمونه پژوهش شامل 60 بیمار مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی بود. شرکت کننده ها، پرسشنامه وسواس فکری- عملی مادسلی (MOCI) و پرسشنامه آمیختگی فکر- عمل (TAF) را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که بین نشانه های وسواس و آمیختگی فکر- عمل همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین، احتمال برای دیگری بهترین پیش بینی کننده وسواس فکری- عملی و خوشه علایم وارسی و احتمال برای خود، پیش بینی کننده خوشه علایم تردید و وسواس فکری بود. این مطالعه نشان داد که بین آسیب شناسی روانی اختلال وسواس فکری- عملی و زیرمقیاس های احتمال رابطه وجود دارد. بنابراین، سوگیری های شناختی آسیب-پذیری فرد را به وسواس افزایش می دهند به این معنا که فرد مبتلا به اختلال وسواس، به اشتباه نوعی رابطه بین افکار منفی و غیراخلاقی خود و وقایع دنیای بیرونی تصور می کند و بر اساس نظریه فراشناختی، سعی در کنترل افکار خود سبب افزایش افکار مزاحم و اعمال اجباری برای خنثی سازی این افکار می شود.
    کلید واژگان: آمیختگی فکر, عمل, اختلال وسواس فکری, عملی, علایم وسواس
    Abstract The aim of this study was to investigate the correlation between thought-action fusion beliefs and the clusters of obsessive-compulsive symptoms in patients with obsessive-compulsive disorder. Based on this construct, the intrusive thoughts can have a direct effect on external events, or obsessional thoughts and negative acts are morally equivalent. The sample of this study were comprised of 60 obsessive-compulsive patients selected through available sampling. Participants completed the Maudsley Obsessive-Compulsive Inventory (MOCI), and the Thought-Action Fusion Scale (TAF). Result indicate that there were positive and significant associations between obsessive-compulsive symptoms and TAFS subscales. Also likelihood for the other was the strongest predictor of obsessive-compulsive disorder and the cluster of checking symptoms.Likelihood for self was the strongest predictor for the cluster of doubting and obsessional thoughts. This study indicates that there is an association between obsessional psychopathology and the subscales of TAF. Thus, it seems that cognitive bias such as Thought-action fusion increases individual vulnerability to obsessive-compulsive disorder. That is, patients with obsessive-compulsive disorder distort the relationship between negative and immoral thoughts and external events. Based on metacognitive theory, because patients try to control and neutralize their thoughts, intrusive thoughts and compulsive behaviors increase.
    Keywords: thought, action fusion, obsessive, compulsive disorder, obsessive, compulsive symptoms
  • لیلی برزگری، حمید یعقوبی
    هدف اصلی پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان نوروفیدبک مبتنی بر الکتروآنسفالوگرافی کمی در مقایسه با درمان دارویی در کاهش نشانگان وسواس فکری- عملی است. 12 بیمار (وسواس فکری- عملی) از مرکز آتیه در شهر تهران انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 3 موقعیت نوروفیدبک، درمان دارویی و لیست انتطار قرار گرفتند. بیماران با استفاده از پرسشنامه پادوا ارزیابی شدند. این پرسشنامه برای کلیه بیماران به صورت پیش آزمون و پس-آزمون به فاصله 10 هفته اجرا شد.
    نتایج این پژوهش با استفاده از تحلیل آماری کروسکال- والیس تفاضل نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های درمانی وجود دارد. استفاده از تحلیل آماری یو- من ویتنی نیز نشان داد که درمان دارویی و درمان نوروفیدبک در کاهش علائم وسواس فکری و وسواس عملی تاثیر یکسانی دارند. در کل می توان نتیجه گرفت که از نوروفیدبک می توان به عنوان وجه درمانی جدید اختلال وسواس فکری- عملی استفاده کرد.
    کلید واژگان: نوروفیدبک, دارو (مهار کننده های اختصاصی بازجذب سروتونین), اختلال وسواس فکری, عملی
    L. Barzegari, H. Yagoubi
    The main purpose of this research is to determine the effectiveness of QEEG- Guided Neurofeedback therapy in comparing with drug therapy in decreasing the symptoms ofobsessive-compulsive disorder. 12 patients were selected from «Atiyeh» institution in Tehran city then were assigned randomly in 3 situations including neurofeedback, drug therapy and waiting list. Patients were assessed using Padua Inventory. This inventorywas administered for all patients as pre- test and post- test in 10 weeks. The results of this research using kuruskal-Walliss statistic analysis indicated that there is a significant difference between therapeutic groups. Using U- Mann whitney indicated thatneurofeedback and drug therapy have the same effect on decreasing obsession and compulsion symptom. Generally, it can be concluded that neurofeedback can be used as a new therapeutic modality for obsessive- compulsive disorder.
  • جعفر حسنی، ایمان الله بیگدلی، سمانه قوشچیان
    هدف
    این پژوهش با هدف بررسی فعالیت سیستم های مغزی-رفتاری بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و افراد بهنجار بر اساس نظریه شخصیتی جفری گری انجام شد.
    روش
    20 بیمار مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و 20 فرد بهنجار انتخاب و بر اساس متغیرهای سن، جنس و سطح تحصیلات همتاسازی شدند. برای بررسی فعالیت سیستم های مغزی-رفتاری از پرسشنامه شخصیتی گری-ویلسون استفاده شد. داده ها با آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    دو گروه در دو سیستم فعال ساز رفتاری و بازداری رفتاری تفاوت معنی دار داشتند، ولی در سیستم ستیز و گریز تفاوتی مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش حاضر با فرضیات بنیادی نظریه حساسیت به تقویت گری و شرایط عصب روان شناختی حاکم بر بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی همسو می باشد.
    کلید واژگان: سیستم های مغزی, رفتاری, سیستم فعال ساز رفتاری, بازداری رفتاری, سیستم ستیز و گریز, اختلال وسواس فکری, عملی
  • گیتی شمس، نرگس کرم قدیمی، یعقوب اسماعیلی ترکانبوری، همایون امینی، نرگس ابراهیم خانی، علی ناصری بفرونی، حسین پایه دار اردکانی
    هدف
    اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) یکی از اختلالات شایع روان پزشکی است که گاه از کودکی و نوجوانی شروع می شود. مطالعات همه گیرشناسی، میزان شیوع علایم وسواس (وسواس غیربالینی) را در جمعیت نوجوانان بالا گزارش کرده اند. هدف این مطالعه تعیین شیوع علایم وسواس در نوجوانان و میزان هم ابتلایی آن با سایر علایم روان پزشکی بود.
    روش
    مطالعه حاضر از نوع مقطعی- توصیفی بود. در این مطالعه 909 دانش آموز نوجوان (دختر و پسر) دبیرستانی و پیش دانشگاهی به طور تصادفی از شهرستان های میبد و اردکان انتخاب شدند و به وسیله پرسشنامه های وسواس فکری-عملی مادزلی (MOCI)، چک لیست علایم 90 سؤالی (SCL-90-R) و پرسشنامه جمعیت شناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در مرحله اول کل نمونه، پرسشنامه های MOCI و SCL-90-R را تکمیل نمودند و در مرحله دوم، نمرات SCL-90-R افرادی که نمره آزمون مادزلی آنها بیشتر از 15 بود، بررسی شد.
    یافته ها
    شیوع علایم وسواس در جمعیت نوجوانان مورد مطالعه 2/11 درصد بود. بالاترین میزان هم ابتلایی علایم وسواس، با اختلال «افسردگی» و «اضطراب» به دست آمد و در عین حال پیش بینی کننده های مفید برای OCD، مقادیر «پرخاشگری»، «هراس» و «شکایات جسمانی» بودند. در بررسی عوامل خطر مرتبط با وسواس، میان رتبه تولد، تحصیلات والدین، درآمد خانواده، سن و جنس با علایم وسواس ارتباط معنی داری به دست نیامد.
    نتیجه گیری
    یافته های اخیر در زمینه شیوع گسترده علایم وسواس فکری-عملی در جمعیت غیربالینی، می تواند علایم وسواس را به عنوان یک پدیده طبیعی در نوجوانان تلقی نماید و در عرصه مباحث نظری این اختلال دستاورد جدیدی به ارمغان آورد.
    کلید واژگان: اختلال وسواس فکری, عملی, علایم وسواس فکری, عملی, شیوع, نوجوانان, هم ابتلایی
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال