به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تکانشگری" در نشریات گروه "روانشناسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «تکانشگری» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سمانه فرزام کیا، زهره حاتمی*
    هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تعیین کننده ابعاد تکانشگری و نظم جویی شناختی هیجان در گرایش دانشجویان به رفتارهای پرخطر بود. در یک طرح همبستگی، تعداد 244 نفر (112 دختر و 132 پسر) از دانشجویان سال اول دوره کارشناسی یکی از دانشگاه های شهر بجنورد با روش طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند و مقیاس خطر پذیری نوجوانان ایرانی (IARS)، مقیاس تکانشگری بارت (BIS-11) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام صورت گرفت. نتایج گویای آن بود که گرایش به مصرف مواد مخدر (0.12=R2)، الکل (0.04=R2)، سیگار (0.08=R2)، گرایش به خشونت (0.06=R2)، رفتار جنسی (0.24=R2) و برقراری رابطه با جنس مخالف (0.10=R2) بر حسب ابعاد تنظیم شناختی هیجان و تکانشگری قابل تبیین هستند. در مجموع نتایج این پژوهش گویای آن بود که تکانشگری یا عمل بدون تامل و تنظیم شناختی هیجان یا فرایندهای بازبینی، ارزیابی و تعدیل واکنش های هیجانی در گرایش دانشجویان به رفتار های پرخطر نقش دارند.
    کلید واژگان: رفتارهای پرخطر, تکانشگری, تنظیم شناختی هیجان, سرآغاز جوانی
    Samane Farzamkia, Zohreh Hatami *
    The current research aimed to explore how impulsivity and cognitive emotion regulation influence students' inclination towards tendency to risky behaviors. Utilizing a correlational study design, 224 first-year students (112 females and 132 males) from a university in Bojnourd were chosen via stratified sampling. They completed the Iranian Adolescents Risk-taking Scale (IARS), the Barratt Impulsiveness Scale-11 (BIS-11), and Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ). The analysis, conducted with Pearson correlation coefficient and stepwise regression. The results revealed that the tendency to use drugs (R2=0.12), alcohol (R2=0.04), smoking (R2=0.08), as well as the tendency to violence (R2=0.06), sexual behaviour (R2=0.24), and establishing a relationship with the opposite sex (R2=0.10), can be explained in terms of the cognitive emotion regulation of and impulsivity. Furthermore, the stepwise regression demonstrated that these two factors are predictors of risky behaviors among students. In conclusion, the findings of this study indicate that impulsivity, or acting without reflection and cognitive regulation of emotions, and the processes of reviewing, evaluating and adjusting emotional reactions, play a role in students' tendency to engage in risky behaviours.
    Keywords: Risky Behaviors, Impulsivity, Cognitive Emotion Regulation, Emerging Adulthood
  • سهیل ابوسعیدی جیرفتی*، فاطمه نعمتی سوگلی تپه، تورج هاشمی نصرت آباد، مریم طالب لو
    مقدمه

    گسترش روزافزون استفاده از اینترنت پیامدهای منفی بسیاری به دنبال داشته است. به همین منظور هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان ناسازگار و تکانشگری در رابطه بین احساس شرم و استفاده های آسیب زا از اینترنت بود.

    روش

    مطالعه حاضر توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود که تحلیل داده های آماری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و AMOS نسخه 24 صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1402-1403 بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 340 نفر از آن ها با بر اساس فرمول کلاین انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های احساس شرم کوهن و همکاران (2011) ، استفاده آسیب زا از اینترنت کاپلان (2010)، تنظیم هیجان گارنفسکی (2006) و پرسشنامه تکانشگری بارات (1995) جمع آوری شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد، بین احساس شرم و استفاده های آسیب زا از اینترنت به صورت مستقیم و غیرمستقیم به واسطه ی تکانشگری رابطه وجود دارد. همچنین شاخص های برازش نشان داد، مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. رابطه تجربه احساس شرم با استفاده های آسیب زا از اینترنت با میانجی گری تکانشگری (01/0 >p) معنادار بود. اما اثر شرم به واسطه ی تنظیم هیجان ناسازگار (05/0 <p) بر استفاده های آسیب زا از اینترنت معنادار نبود.

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش شناخت تازه ای از عوامل موثر بر استفاده های آسیب زا از اینترنت ارائه می دهد. با توجه به یافته های مطالعه حاضر، تجربه احساس شرم به واسطه ی تکانشگری در استفاده های آسیب زا از اینترنت نقش مهمی دارد

    کلید واژگان: شرم, استفاده های آسیب زا از اینترنت, تکانشگری, تنظیم هیجان, دانشجویان
    Soheil Abousaedi Jirofti *, Fatemeh Nemati Sogolitappeh, Touraj Hashemi Nosrat Abad, Maryam Taleblu
    Introduction

    As the Internet becomes increasingly prevalent in daily life, negative impacts have also grown. One such impact is Problematic Internet Use (PIU). This study aimed to investigate the mediating roles of Maladaptive Emotion Regulation (MER) and Impulsivity (IMP) in the relationship between Shame and PIU.

    Method

    The present study utilized a descriptive-correlation design and path analysis using SPSS version 26 and AMOS version 24  to investigate the relationship between Shame (Cohen et al., 2011), Maladaptive Emotion Regulation (Garnefski, 2006), Impulsivity (Barrat, 1995), and Problematic Internet Use (Kaplan, 2010) questionnaires in a sample of 340 (male and female) University of Tabriz students in the academic year 1402-1403, selected using a multi-stage cluster random sampling method based on Kline's formula.

    Results

    The results showed that there is a direct and indirect relationship between the feeling of shame Problematic use of the Internet through impulsivity. Also, the fit indices showed that the research model has a good fit. The relationship between the experience of shame and Problematic use of the Internet was significant with the mediation of impulsivity (p< 0.01). However, the effect of maladaptive emotion regulation (p<0.05) on Problematic use of the Internet was not significant.The data analysis demonstrated that Shame is positively associated with Problematic Internet Use (PIU), both directly and indirectly through the mediating effect of Impulsivity. The proposed model exhibited a strong fit with the data. Specifically, the direct relationship between Shame and PIU was significant (p < 0.01), as was the indirect effect of Shame on PIU via Impulsivity (p < 0.05).

    Conclusion

    The study's findings demonstrate that Shame is a significant factor in the development of Problematic Internet Use, with Impulsivity playing a mediating role. This suggests that efforts to address and reduce PIU may benefit from considering individuals’ experiences of Shame, as well as strategies for improving emotional regulation. Future research may expand upon these findings to develop more comprehensive models of PIU, leading to improved interventions and preventive measures.

    Keywords: Emotion Regulation, Problematic Use Of The Internet, Impulsivity, Shame, Students
  • شیما عاطفی نژاد، محمد یمینی *، سید محمدتقی علوی فر

    پرستاران از مهم ترین ارکان بخش درمان هستند که با توجه به وضعیت شغلی، مسئول وظایف مهمی از قبیل مراقبت های روحی و روانی و جسمانی بیمار می باشند و فعالیت های فوق در صورت عدم رعایت اصول ایمنی و نیز آرامش و رفاه کاری، در بروز اختلالات جسمانی و روحی این قشر نقش بسزایی دارد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تکانشگری و تاب آوری با روابط بین فردی پرستاران شاغل در بیمارستان روانپزشکی ابن سینا مشهد انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه پرستاران بیمارستان روانپزشکی ابن سینا مشهد در سال 1402 تشکیل داد (حجم جامعه، 250 نفر). حجم نمونه پژوهش حاضر را 148 نفر از پرستارانی تشکیل داد که بر اساس جدول مورگان و گرجسی و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون (2003)، روابط بین فردی منجمی زاده (1391) و پرسشنامه تکانشگری بارت و همکاران (2004) استفاده شد. برای بررسی فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار 22- SPSS استفاده شد. یافته ها و نتایج پژوهش با توجه به مقدار B، بتا، t و سطح معنی داری نشان داد بین تکانشگری با روابط بین فردی در پرستاران شاغل در بیمارستان روانپزشکی ابن سینا مشهد ارتباط معنادار منفی و معکوس و بین تاب آوری با روابط بین فردی ارتباط معناداری مثبت ومستقیم وجود دارد. (0/05>P).

    کلید واژگان: تکانشگری, تاب آوری, روابط بین فردی, پرستاران
    Shima Atefinezhad, Mohammad Yamini *, Seyyed Mohammad Taghi Alavi Far

    One of the most important treatment groups are nurses. Also, nurses are responsible for important tasks such as mental and physical care of patients, so the above activities play a significant role in the occurrence of physical and mental disorders of this group if the safety and welfare principles are not followed. Therefore, the present study was conducted with the aim of investigating the relationship between impulsivity and resilience with the interpersonal relationships of nurses working in the Ibn Sinai Psychiatric Hospital of Mashhad. The current research is descriptive of the correlation type. The statistical population of the research was formed by all the nurses of Ibn Sina Psychiatric Hospital of Mashhad in 1402 (community size 250 people). The sample size of the present study is 148 nurses who were selected based on the Morgan and Gergesi table by purposive sampling. To collect data from the Connor-Davidson Resilience Questionnaire (2003), Manjemizadeh Interpersonal Relationships (2013), Barrett et al.'s Impulsivity Questionnaire (2004) and to check the research hypotheses from the Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis using SPSS-22 software was used. According to the values of B, beta, t and significance level, the research results showed that there is a negative and significant correlation between impulsivity and interpersonal relationships of nurses working in Ibn Sina Psychiatric Hospital of Mashhad. And a positive and significant correlation was observed between resilience and interpersonal relationships in this group (P<0.05).

    Keywords: Impulsivity, Resilience, Interpersonal Relationships, Nurses
  • لیلا علیزاده، خدامراد مومنی*، هاشم جبرائیلی
    نوجوانی دوره ای از تحول اساسی در رشد عاطفی، اجتماعی، عصبی و شناختی است که با افزایش آسیب پذیری در برابر صدماتی مانند تصادفات رانندگی، جرایم خشونت آمیز، اعتیاد و روابط جنسی همراه است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای اختلال در تنظیم هیجان در رابطه با سیستم های مغزی / رفتاری، تکانشگری و کاهش اهمیت تاخیری در رفتارهای پرخطر دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم بود. تعداد 321 نفر از دانش آموزان دختر و پسر به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. مقیاس های به کار برده در این پژوهش شامل مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی علی زاده محمدی (1387)، مقیاس سیستم فعال سازی رفتاری/ بازداری رفتاری کارور و وایت (1994)؛ مقیاس تکانشگری لینام (2013)؛ مقیاس انتخاب پولی کیربی و همکاران (1999) و مقیاس اختلال در تنظیم هیجان گراتز و رومر (2004) بود. تحلیل داده ها به روش همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای AMOS نسخه 24 و SPSS نسخه 23 انجام گردید. سیستم فعال سازی/بازداری رفتاری و اختلال در تنظیم هیجان بر رفتارهای پرخطر اثر مستقیم داشت. اختلال در تنظیم هیجان در رابطه سیستم فعال سازی/بازداری رفتاری و تکانشگری بر رفتارهای پرخطر اثر غیرمستقیم داشت. بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر می توان گفت جهت کاهش شیوه رفتارهای پرخطر باید به تنظیم هیجانی، سیستم مغزی / رفتاری و تکانشگری توجه گردد. این یافته ها می تواند دستاوردهای کاربردی در سبک تربیتی نوجوانان داشته باشد.
    کلید واژگان: اختلال در تنظیم هیجان, سیستم های مغزی, رفتاری, تکانشگری, کاهش اهمیت تاخیری, رفتارهای پرخطر
    Leila Alizadeh, Khodamorad Momeni *, Hashem Jebraeili
    Adolescence is a period of fundamental change in emotional, social, neurological, and cognitive development that is particularly associated with increased vulnerability to injuries such as car accidents, violent crime, addiction and sexual relations. accordingly the aim of this study was to Evaluating the role of emotion dysregulation in relationship between brain/behavioral system(behavioral activation / behavioral inhibition), impulsivity and delay discounting in high risk behaviors of in secondary high school girls and boys. 321 male and female students were selected by multi - stage cluster sampling method. The scales used in this study include Carver & White (1994) Behavioral Activation / Behavioral Inhibition System Scale; Impulsivity Scale Linam (2013); Kirby & Marakwick Money Selection Scale (1996); Kirby, Petri and Bickle (1999); Graz and Roemer Emotion dysRegulation Disorder Scale (2004); Iranian Adolescents Risk Scale Ali zadeh Mohammadi (2008); Is. Data analysis was performed by Pearson correlation method and structural equation modeling using AMOS software version 24 and SPSS version 23. Behavioral activation/inhibition system and disturbance in emotional regulation had a direct effect on high-risk behaviors. Disturbances in emotion regulation in relation to the behavioral activation/inhibition system and impulsivity had an indirect effect on high-risk behaviors. Based on the results obtained from the present research, it can be said that in order to reduce risky behaviors, attention should be paid to emotional regulation, brain/behavioral system and impulsivity.These findings can have practical achievements in the educational style of teenagers.
    Keywords: :.Emotion dysRegulation, brain, behavioral system, impulsivity, delay discounting high risk behaviors
  • اثربخشی طرح واره درمانی گروهی بر خودپنداره و تکانشگری در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه
    زهره خسروی، مهدی زهره وند*، پرویز صباحی
    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرح واره درمانی گروهی بر خودپنداره و تکانشگری در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و در قالب یک پژوهش نیمه آزمایشی و در چهارچوب یک طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه افراد مراجعه کننده به دو مرکز مشاوره شهر اراک، در پاییز سال 1401 بود که از این میان تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی با روش قرعه کشی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش در طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله طرح واره درمانی گروهی قرار گرفتند و به پرسشنامه های تکانشگری (بارات و همکاران، 1998) و خودپنداره راجرز (1957) پاسخ دادند. داده ها نیز با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری و با استفاده از نرم افزار SPSS-26 مورد تحلیل قرار گرفتند.  نتایج نشان داد طرح واره درمانی توانست در کاهش تکانشگری (مولفه های بی برنامگی، شناختی و حرکتی) و افزایش خودپنداره در شرکت کنندگان گروه آزمایش تاثیر معناداری داشته باشد (01/0> P). می توان از مداخله طرح واره درمانی در جهت کاهش نشانگان تکانشگری و همچنین افزایش خودپنداره  برای افراد دارای اختلال استرس پس از سانحه استفاده کرد و از آن سود جست.
    کلید واژگان: طرح واره درمانی, تکانشگری, خودپنداره, اختلال استرس پس از سانحه
    The effectiveness of group schema therapy on self-concept and impulsivity in people with post-traumatic stress disorder
    Zohreh Khosravi, Mehdi Zohrevand *, Parviz Sabahi
    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of group schema therapy on self-concept and impulsivity in people with post-traumatic stress disorder. This research was practical in terms of purpose and was carried out in the form of semi-experimental research and within the framework of a pre-test and post-test design with a control group. The statistical population included all the people who referred to the two counseling centers of Arak City in the fall of 2022, from which 30 people were selected by the available sampling method and randomly by lottery in two experimental groups (15 people) and Control (15 people) were replaced. The experimental group was subjected to group schema therapy intervention during 8 sessions of 90 minutes and answered impulsivity questionnaires (Barat et al., 1998) and the self-concept of Rogers (1957). The data were analyzed using multivariate and univariate analysis of covariance and using SPSS-26 software. The results showed that schema therapy was able to have a significant effect in reducing impulsivity (components of unplanned, cognitive, and motor components) and increasing self-concept in the participants of the experimental group (P<0.01). schema therapy intervention can be used to reduce impulsivity symptoms and increase self-concept for people with post-traumatic stress disorder and benefit from it.
    Keywords: Schema Therapy, impulsivity, self-concept, Post-Traumatic Stress Disorder
  • نرگس جوادیان قمی، طیبه شریفی*، شهرام مشهدی زاده، رضا احمدی
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر اجتناب تجربه ای و تکانشگری دانش آموزان دختر با دشواری در نظم جویی هیجانی انجام گرفت. پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه با دشواری در نظم جویی هیجانی شهر تهران در سال تحصیلی 400-1399 بود. 31 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را طی یک ماه در ده جلسه 75 دقیقه ای به صورت آنلاین دریافت کردند. پرسشنامه های مورد استفاده شامل پرسشنامه پذیرش و عمل (AAQ)، پرسشنامه تکانشگری (BIQ) و پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان (DERS) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و با نرم افزار SPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر اجتناب تجربه ای و تکانشگری دانش آموزان دختر با دشواری در نظم جویی هیجانی تاثیر معنادار داشته است (001/0>P). براساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند کسب آگاهی نسبت به اعمال پنج حس اصلی بدن، هیجانات، عملکرد عضلات و آگاهی نسبت به زمان حال می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش اجتناب تجربه ای و تکانشگری دانش آموزان دختر با دشواری در نظم جویی هیجانی مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: اجتناب تجربه ای, تکانشگری, دشواری در نظم جویی هیجانی, کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی
    Narges Javadian Qomi, Tayyebeh Sharifi *, Shahram Mashhadi Zadeh, Reza Ahmadi
    The current study aimed to investigate the efficacy of Mindfulness-Based Stress Reduction (MBSR) in mitigating experiential avoidance and impulsivity among female students who encounter difficulties in regulating their emotions. The study utilized a quasi-experimental design comprising a control group, pretest, and posttest, in addition to a three-month follow-up period. The statistical sample comprised female high school pupils residing in Tehran who encountered challenges with emotional regulation throughout the academic year of 2020-2021. A purposively selected sample of thirty-one students was allocated at random to the experimental and control groups. The experimental group engaged in monthly online MBSR sessions for a total of 10 sessions, each lasting 75 minutes. The research employed the Acceptance and Action Questionnaire (AAQ), the Barratt Impulsiveness Questionnaire (BIQ), and the Difficulties in Emotion Regulation Scale (DERS). Data analysis involved Mixed ANOVA and using SPSS software version 23. Female students who struggled with emotional regulation exhibited experiential avoidance and impulsivity less frequently as a result of MBSR (p < 0.001). In conclusion, students who struggle with emotional regulation may benefit from Mindfulness-Based Stress Reduction as an intervention strategy, according to the findings. This is supported by the evidence that experiential avoidance and impulsivity can be effectively reduced. This methodology integrates strategies including fostering consciousness regarding the five primary senses, emotions, muscular activity, and the present moment.
    Keywords: Difficulty In Emotional Regulation, Experimental Avoidance, Impulsivity, Mindfulness-Based Stress Reduction Training
  • لیلا علیزاده *

    تنظیم هیجان از مهم ترین چالش های دوره نوجوانی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی کاهش اهمیت تاخیری، تکانشگری و سیستم های مغزی رفتاری در نوجوانان با و بدون علائم اختلال در تنظیم هیجان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر کرمانشاه بود که بر اساس نقطه برش مقیاس اختلال در تنظیم هیجان (گراتز و رومر، 2004) و نرم افزار G*Power تعداد 176 نفر (هر گروه 88 نفر) به صورت تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. از مقیاس انتخاب پولی (کیربی و همکاران، 1999)، فرم کوتاه مقیاس تکانشگری رفتار (سیدرزو همکاران، 2004) ، مقیاس سیستم فعال سازی رفتاری/ بازداری رفتاری (کارور و وایت، 1994) و مقیاس اختلال در تنظیم هیجان (گراتز و رومر،2004) جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. داده ها به روش تحلیل واریانس چند متغیره با نرم افزار SPSS-25 تحلیل گردید. نتایج نشان داد که میانگین تکانشگری و سیستم مغزی رفتاری بین گروه دارای علائم اختلال در تنظیم هیجان و گروه عادی تفاوت معنی دار داشت (01/0>P). میانگین کاهش اهمیت تاخیری بین گروه دارای علائم اختلال در تنظیم هیجان و گروه عادی تفاوت معنی دار نداشت (05/0<P). لزوم توجه به اختلال در تنظیم هیجان به عنوان معیار مهم در ابعاد آموزشی و پیشگیرانه نوجوانان اهمیت دارد.
    نتایج نشان داد که میانگین تکانشگری و سیستم مغزی رفتاری بین گروه دارای علائم اختلال در تنظیم هیجان و گروه عادی تفاوت معنی دار داشت (01/0>P). میانگین کاهش اهمیت تاخیری بین گروه دارای علائم اختلال در تنظیم هیجان و گروه عادی تفاوت معنی دار نداشت (05/0<P). لزوم توجه به اختلال در تنظیم هیجان به عنوان معیار مهم در ابعاد آموزشی و پیشگیرانه نوجوانان اهمیت دارد

    کلید واژگان: اختلال در تنظیم هیجان, تکانشگری, سیستم مغزی رفتاری, کاهش اهمیت تاخیری, نوجوانان
    Leila Alizadeh *

    Emotion regulation is one of the most important challenges of adolescence. the purpose of this study was to compare the delay discounting, impulsivity and brain/behavioral system in adolescents with and without symptoms of Emotion dysRegulation disorder. The descriptive research method was causal-comparative. The statistical population included all secondary high school students of Kermanshah city, based on the cut point of the emotion dysregulation scale (Gratz and Romer, 2004) and G*Power software, 176 people (88 people in each group) were randomly assigned to The title of the sample size was chosen. From the Monetary Choice scale (Kirby et al. 1999), Short form of Impulsive Behavior Scale (Cyders et al. 2004) the Behavioral inhibition system / Behavioral activation system scale (Carver & White, 1994) and the emotion dysregulation scale (Gratz and Romer, 2004) was used to collect information. The data were analyzed by multivariate analysis of variance with SPSS-25 software. the results showed that the average impulsivity and behavioral brain system between the group with symptoms of disorder in emotion dysregulation and normal group were significantly different ( p < 0.01 ) . There was no significant difference in the mean of delay discounting between the group with emotional dysregulation disorder symptoms and the normal group (P<0.05). attention to disorders in emotion regulation is important as an important criterion in adolescents educational and preventive aspects .The results showed that the average impulsivity and behavioral brain system between the group with symptoms of disorder in emotion dysregulation and normal group were significantly different ( p < 0.01 ) . There was no significant difference in the mean of delay discounting between the group with emotional dysregulation disorder symptoms and the normal group (P<0.05). attention to disorders in emotion regulation is important as an important criterion in adolescents educational and preventive aspects .

    Keywords: Emotion Dysregulation, Impulsivity, Brain, Behavioral System, Delay Discounting, Adolescence
  • سولماز قدرتی، سمیه تکلوی*، رضا کاظمی

    هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر تکانشگری و نشخوارفکری مشترک در دانشجویان دارای افکار خودکشی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل در سال تحصیلی1402-1401بودند که 39 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (19 نفر) و کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش هشت جلسه ی 75 دقیقه ای و هفته ای یک جلسه تحت درمان پذیرش و تعهد قرار گرفتند. ابزارگردآوری داده ها شامل مقیاس افکار خودکشی (BSSI، بک و استیر، 1991)، پرسشنامه نشخوار فکری مشترک (CRQ، روز، 2002) و پرسشنامه تکانشگری بارات (BIS-11، پاتون و همکاران، 1995) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره (MANCOVA) انجام شد. براساس یافته ها با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون نشخوار فکری مشترک و تکانشگری (و مولفه های آن ها) در دو گروه درمان پذیرش و تعهد و گواه تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود داشت. با استناد به این یافته های می توان نتیجه گرفت که درمان پذیرش و تعهد یک روش روان درمانی مناسب برای کاهش تکانشگری و نشخوارفکری مشترک در دانشجویان دارای افکار خودکشی می باشد.

    کلید واژگان: افکار خودکشی, تکانشگری, نشخوارفکری مشترک, درمان پذیرش و تعهد
    Solmaz Ghodrati, Somayyeh Taklavi*, Reza Kazemi

    The purpose of this study was to determine the effectiveness of acceptance and commitment therapy on impulsivity and co-rumination in students with suicidal thoughts. The research method was semi-experimental with a pre-test and post-test design with a control group. The statistical population included all the students of Ardabil Islamic Azad University in the academic year of 2022-2023, of which 39 people were selected by the purposeful sampling method and randomly replaced in two experimental groups (19 people) and control groups (20 people). The experimental group underwent eight 75-minute sessions and one session per week of acceptance and commitment therapy. Data collection tools included the beck suicide scale ideation (BSSI) (Beck and Steer, 1991), the co-rumination questionnaire (CRQ) (Rose, 2002), and the Barrett impulsivity questionnaire-11 (BIS-11) (Patton et al., 1995). Data analysis was done with multivariate analysis of covariance (MANCOVA). Based on the findings, by controlling the effect of the pre-test, there is a significant difference at the level of 0.01 between the mean of the post-test of impulsivity and co-rumination (and their components) in the two experimental and control groups. Based on these findings, it can be concluded that acceptance and commitment therapy is a suitable psychotherapy method to reduce impulsivity and co-rumination in students with suicidal thoughts.

    Keywords: Suicidal Thoughts, Impulsivity, Co-Rumination, Acceptance, Commitment Therapy
  • محمدرضا نوروزی همایون، مجید الماسی، اسماعیل صدری دمیرچی*، محمد حاتمی نژاد
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمه ای و تحریک مغناطیسی فرا جمجمه ای مکرر بر حافظه کاری، تکانشگری و رفتارهای آسیب به خود در افراد مبتلا به شخصیت مرزی انجام شد.

    روش

    پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل مراجعان مراکز مشاوره شهر اردبیل در بهار 1401 می باشد. نمونه ی این پژوهش متشکل از 45 نفر از افراد دارای اختلال شخصیت مرزی بوده که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این مطالعه شامل 3 گروه و هر گروه شامل 15 نفر بود. آزمودنی ها به صورت تصادفی در 2 گروه درمان (tDCS و rTMS) و گروه کنترل قرارگرفته شدند. ابزارهای این پژوهش شامل آزمون حافظه فعال N-back، پرسشنامه تکانشگری بارت، پرسشنامه آسیب به خود و مداخلات tDCS و rTMS بود.

    یافته ها

    درمان tDCS و rTMS تاثیر معناداری بر حافظه کاری، تکانشگری و آسیب به خود در مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی داشت؛ و پس از کنترل اثر پیش آزمون بر پس آزمون برای مقایسه نمرات، حافظه کاری، تکانشگری و آسیب به خود در بین سه گروه در سطح خطای (05/0) تفاوت معنی داری وجود داشت. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نیز نشان داد که بین میزان اثربخشی دو روش درمان، درمان Rtms اثربخشی بیشتری نسبت به tDCS داشت.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که هر دو روش tDCS و rTMS هردو منجر به بهبود حافظه کاری شده؛ و از سویی دیگر این درمان ها کاهش رفتارهای تکانشگرانه و رفتارهای آسیب به خود را در افراد مبتلا به شخصیت مرزی داشته است.

    کلید واژگان: تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمه ای, تحریک مغناطیسی فرا جمجمه ای مکرر, حافظه فعال, تکانشگری, رفتارهای آسیب به خود
    Mohammadreza Noroozi Homayoon, Majid Almasi, Esmaeil Sadri Damirchi *, Mohamad Hatami Nejad
    Objective

    The present study was conducted with the aim of Comparing the effectiveness of transcranial direct current stimulation and repeated Transcranial Magnetic Stimulation treatment on working memory, impulsivity and self-harm behaviors in people with borderline personality. 

    Method

    The current research is semi-experimental with pre-test-post-test and control groups. The statistical population of this research includes the clients of some counseling centers in Ardabil city in 1401. The sample of this study consisted of 45 people with borderline personality disorder who were selected by the available sampling method. This study included 3 groups and each group included 15 people. Each subject was randomly assigned to two treatment groups (tDCS and rTMS) and a control group. The tools of this research included N-back working memory test, Barratt Impulsivity questionnaire, self-harm questionnaire, tDCS and rTMS.

    Findings

    The results showed that the treatment of tDCS and rTMS has a significant effect on impulsivity, working memory and self-harm in borderline personality disorder patients. And the results show that after controlling the effect of the pre-test on the post-test to compare scores, working memory, impulsivity and self-harm among the three groups, there is a significant difference at the error level (0.05). The results of Bonferroni's post hoc test also showed that between the effectiveness of the two treatment methods, rTMS treatment was more effective than tDCS.

    Conclusion

    The results showed that tDCS and rTMS led to the improvement of working memory in people with borderline personality disorder and also reduced the level of impulsivity and self-harm behaviors.

    Keywords: Transcranial Direct Current Stimulation, repeated Transcranial Magnetic Stimulation, Working memory, Impulsivity, Self-harming behaviors
  • علی اصغر عیسی نژاد، محمدرضا صفاریان طوسی*، حمید نجات
    زمینه و هدف

    تجربه سوگ بر دیدگاه نوجوانان، نسبت به زندگی و مشکلات رفتاری آنها تاثیر بسزایی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کیفیت زندگی و آموزش خودشفقت ورزی بر معنای زندگی، خودارزشمندی و تکانشگری نوجوانان با سوگ والدین فوت شده در اثر کرونا انجام گردید.

    روش پژوهش:

     از بین نوجوانانی که والدین آنها به دلیل ابتلا به بیماری کرونا فوت شده بودند، 36 نوجوان انتخاب و در سه گروه بصورت تصادفی جایگذاری شدند. در پیش آزمون تمام اعضای نمونه پژوهش پرسشنامه های خودارزشمندی کراکر و همکاران (2003)، تجربه سوگ بارت و اسکات (1989) و تکانشگری بارات (1959) را تکمیل نمودند. برای اعضای گروه های آزمایش 12 جلسه آموزشی برگزار شد. در پس آزمون تمام اعضای نمونه پژوهش مجددا به تکمیل پرسشنامه ها اقدام کردند. داده ها با استفاده از کوواریانس چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    نتایج بدست آمده نشان دهنده این بود که مداخلات ارایه شده اثربخشی معناداری بر بهبود سطح تکانشگری، خودارزشمندی و معنای زندگی نوجوانان گروه آزمایش در مقایسه با اعضای گروه کنترل داشته است. همچنین با انجام آزمون های تعقیبی مشخص شده که تفاوت معناداری بین اثربخشی مداخلات ارایه شده در بهبود متغیرهای پژوهش وجود ندارد.

    نتیجه گیری

    این یافته ها بیانگر اهمیت توجه به ساختار شناختی و هیجانی نوجوانان درگیر فرایند سوگ می باشد. ازآنجا که نوجوانان در فرایند مواجهه با چالش های زندگی، در کلیت نظام شناختی خود نسبت به زندگی دچار چالش می شوند، درمان هایی که به چارچوب بندی مجدد ساختار ذهنی افراد نسبت به مفاهیمی مانند معنای زندگی می پردازند، برای این نوجوانان مفید به نظر می رسد

    کلید واژگان: خودارزشمندی, تکانشگری, معنای زندگی, آموزش کیفیت زندگی, درمان خودشفقت ورزی, نوجوانان, کرونا
    AliAsghar Isanejad, MohammadReza Saffarian Toosi*, Hamid Nejat
    Background and Aim

    The experience of bereavement has a significant impact on teenagers' views on life and their behavioral problems. The present study was conducted with the aim of investigating the effectiveness of quality of life training and self-compassion training on the meaning of life, self-worth and impulsivity of teenagers who mourned the death of their parents due to Corona.

    Methods

    Among teenagers whose parents died due to corona disease, 36 teenagers were selected and randomly placed in three groups. In the pre-test, all members of the research sample completed the self-esteem questionnaires of Crocker et al. (2003), grief experience by Barrett and Scott (1989) and impulsivity by Barrett (1959). 12 training sessions were held for the members of the experimental groups. In the post-test, all members of the research sample completed the questionnaires again. The data were analyzed using multivariate covariance.

    Results

    The results showed that the provided interventions had a significant effect on improving the level of impulsivity, self-worth and the meaning of life of teenagers in the experimental group compared to the members of the control group. Also, by conducting follow-up tests, it has been determined that there is no significant difference between the effectiveness of the provided interventions in improving the research variables.

    Conclusion

    These findings indicate the importance of paying attention to the cognitive and emotional structure of adolescents involved in the mourning process. Since teenagers face challenges in the process of facing life's challenges, they face challenges in their entire cognitive system towards life, the treatments that deal with reframing the mental structure of people regarding concepts such as the meaning of life, for this Teenagers seem useful.

    Keywords: self-worth, impulsivity, meaning of life, quality of life education, self-compassion therapy, teenagers, corona
  • مهسا ذوالفقاری*، محسن شاکری نسب
    بعضا وجود رفتارهای تکانشی در کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش‍فعالی باعث می گردد تا مشکلات اجتماعی در آنان افزایش یابد؛ که میزان تعامل با والد، می تواند موجب افزایش توانمندی های آنان گردد. بر همین اساس پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی بازی مشترک والد و کودک بر کاهش تکانشگری و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش‍فعالی انجام پذیرفت. در این پژوهش از روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه استفاده شد و جامعه آماری آن را تمامی کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش‍فعالی شهر بجنورد و مادران آن ها در سال 1401 تشکیل دادند؛ که 30 نفر از آنان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه جای دهی شدند. برای هر دو گروه پیش آزمون، شامل مقیاس تکانشگری بارت (1995) و مقیاس مهارت های اجتماعی ماتسون (1983) به اجرا درآمد و گروه آزمایش به مدت 8 جلسه دوساعته به صورت هفتگی تحت بازی مشترک والد و کودک قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. هر دو گروه مجددا پس آزمون را تکمیل نموده و نتایج از طریق تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد، بازی مشترک والد و کودک در کاهش تکانشگری و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش‍فعالی موثر است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که می توان از بازی مشترک والد و کودک در کاهش مشکلات رفتاری و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش‍فعالی استفاده نمود.
    کلید واژگان: بازی مشترک والد و کودک, تکانشگری, مهارت های اجتماعی, کودکان با اختلال نارسایی توجه, بیش فعالی.
    Mahsa Zolfaghari *, Mohsen Shakerinasab
    Sometimes, the presence of impulsive behaviors in children with attention deficit/hyperactivity disorder increases their social problems, and the amount of interaction with their parents can increase their abilities. Based on this, the present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of parent-child joint play on reducing impulsivity and increasing the social skills of children with attention deficit/hyperactivity disorder. In this research, a semi-experimental method was used with a pre-test and post-test design with a control group, and its statistical population consisted of all children with attention deficit/hyperactivity disorder in Bojnord city and their mothers in 2022, 30 of whom were selected by purposive sampling and were randomly placed in two groups of 15 people, experimental and control. For both groups, the pre-test, including Barth's impulsivity scale (1995) and Matson's social skills scale (1983), was implemented, and the experimental group had 8 two-hour weekly sessions under the joint game. The parent and the child were placed and the control group did not receive any intervention. Both groups completed the post-test again and the results were analyzed through analysis of covariance. The findings showed that Parent-child joint play is effective in reducing impulsivity and increasing the social skills of children with attention deficit/hyperactivity disorder. The results of this research show that parent-child joint play can be used to reduce behavioral problems and increase the social skills of children with attention deficit/hyperactivity disorder.
    Keywords: parent-child joint play, impulsivity, social skills, children with attention deficit, hyperactivity disorder
  • رباب فرجی*، جلیل باباپور، عباس بخشی پور رودسری
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری آلکسی تایمیا، تکانشگری، تحمل پریشانی و خود انتقادی با خودجرحی در دانش آموزان با میانجیگری ناامیدی بود.

    روش ها

    پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه ی پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول شهرستان اردبیل در سال 1401-1400 تشکیل دادند که از بین آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 635 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس گزارش خودجرحی کلونسکی و گلن (2009)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 (2003)، مقیاس ناامیدی کودکان (1986)، مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، مقیاس تکانشگری بارت (1950) و مقیاس سطوح خودانتقادی تامپسون و زوراف (2004) بود. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری، با استفاده از نرم افزار لیزرل ورژن 8/8 تحلیل شدند.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که ضریب استاندارد شده مسیر اثر مستقیم متغیرهای آلکسی تایمیا، تکانشگری و خود انتقادی بر خود جرحی در سطح معنی داری 0.01p<، معنی دار است. همچنین اثرات غیرمستقیم تکانشگری و خودانتقادی بر خودجرحی به واسطه ی ناامیدی در سطح معنی داری 0.01p<، معنی دار بود.

    نتیجه گیری

    نظر به اینکه در آلکسی تایمیا، تکانشگری، تحمل پریشانی، خودانتقادی و ناامیدی از عوامل موثر در خودجرحی بدون قصد خودکشی می باشند، لذا یافته های این پژوهش می تواند در پیشگیری از رفتار خودجرحی و طرح ریزی برنامه های آموزشی و طراحی مداخلات درمانی مورد استفاده قرار گیرد ت

    کلید واژگان: آلکسی تایمیا, تکانشگری, خودانتقادی, خودجرحی, ناامیدی
    Robab Faraji *, Jalil Babapour Khairuddin, Abbas Bakhshipour Roodsari

    Objective:

     The aim of this research was to Investigating the structural relationships of alexithymia, impulsivity, distress tolerance and self-criticism with self-injury in students with the mediating role of hopelessness.

    Methods

    this research was applicable and in regard to procedure, it was a correlation study. The study community included all male and female students of the high school of Ardabil City in 2021-2022, that among them 635 students selected as samples by multi-stage cluster sampling method. Research questionnaires included: Klonsky and Glenn's (2009) Self-Injury Report Scale (2009), Toronto alexithymia Scale-20 (2003), Kazdin's Children Hopelessness Scale (1986), Simons & Gaher's Distress Tolerance Scale (2005), Barrett's Impulsivity Scale (1950) and Thompson and Zuroff's Levels of Self-Criticism Scale (2004).To analyze the research data, the structural equation modeling method was used, which was performed using Lisrel 8.8 software.

    Results

    The results showed that the standardized coefficient is the path of direct effects of alexithymia, impulsivity, distress tolerance and self-criticism with self-injury are significant at 0.01 alpha level (p < 0.01). Finally, the indirect coefficient related to the alexithymia, impulsivity, distress tolerance and self-criticism with self-injury by mediating the role of hopelessness were significant at 0.01 alpha level.

    Conclusion

    Considering that in alexithymia, impulsivity, distress tolerance, self-criticism and hopelessness are effective factors in self-injury without non-suicidal self-injury, Therefore, the findings of this research can greatly help prevent this behavior, planning educational treatment programs and treatment Designing therapeutic intervention

    Keywords: Alexithymia, impulsivity, self-criticism, self-injury, hopelessness
  • علی بهشتی مطلق، زهرا رضایی، مهدی زهره وند
    هدف

    هدف پژوهش حاضر اثربخشی طرحواره درمانی بر تکانشگری، تنظیم هیجان و ناگویی هیجانی در افراد مبتلا به اختلال مرزی بود.

    روش

    طرح پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده های نیمه آزمایشی با گروه های آزمایش و کنترل و در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره شهر اراک در پاییز و زمستان 1401 بود که تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزاری شدند. گروه آزمایش، طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت انجام مداخله قرار گرفتند و به پرسشنامه های تنطیم شناختی هیجان گارنفسکی، کراج و سپینهاوون (2001)، تکانشگری بارات و همکاران (1998) و ناگویی هیجانی بگبی، پارکر و تیلور (1994) پاسخ دادند. داده ها نیز با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد طرحواره درمانی باعث کاهش تکانشگری و بهبود ناگویی هیجانی در افراد شرکت کننده گروه آزمایش شد (05/0-.p).

    بحث و نتیجه گیری

    می توان از طرحواره درمانی در درمان کسانی که مشکلات هیجانی دارند (مانند افراد مرزی) استفاده کرد و باعث بهبود و تعدیل هیجانات منفی در آنها شد.

    کلید واژگان: طرحواره درمانی, تکانشگری, تنظیم هیجان, ناگویی هیجانی, اختلال مرزی
  • سید مجتبی عقیلی، یگانه پرازده
    هدف

    شیوع بیماری کووید 19 منجر شده است تا زندگی روزانه و عادی خانواده ها تغییر یابد و به شکل ویژه ای بر سبک زندگی خانواده ها تاثیر گذاشته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین پاندمی کرونا با کیفیت خواب و تکانشگری کودکان مقطع ابتدایی منطقه دو شهر کرج بود.

    روش

    این پژوهش توصیفی از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی ناحیه دو شهر کرج در سال تحصیلی 1401-1400 بوده که 377 دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و داده ها با استفاده از پرسشنامه های اپیدمی ناشی از ویروس کرونا سازمان جهانی بهداشت (2020)، کیفیت و عادات خواب کودک اوونز و همکاران (2000) و مقیاس تکانشگری کودکان هیرسچفیلد (1965) جمع آوری و با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    تجزیه و تحلیل ماتریس همبستگی پیرسون نشان داد، بین اپیدمی کرونا با کیفیت خواب و تکانشگری دانش آموزان رابطه وجود دارد (05/0>p). همچنین نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که پاندمی کرونا تغییرات کیفیت خواب و تکانشگری را پیش بینی می کند.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت هر چه میزان محدودیت های ناشی از پاندمی ویروس کرونا بالاتر باشد میزان عادت های منفی خواب، تکانشگری افزایش می یابد.

    کلید واژگان: تکانشگری, اپیدمی ناشی از ویروس کرونا, کیفیت خواب
    Seyed Mojtaba Aghili, Yeganeh parazdeh
    Aim

    The outbreak of Covid 19 disease has led to changes in the daily and normal life of families and has particularly affected the lifestyle of families. The aim of this study was to investigate the relationship between corona pandemic with sleep quality and impulsivity in primary school children in the two cities of Karaj.

    Method

    This descriptive study was a correlational study. The statistical population of the study included all primary school students in the second district of Karaj in the academic year 2021-2022, of which 377 students were selected by multi-stage random cluster random sampling and data using the epidemiological questionnaire of the World Health Organization (2020) corona virus. The quality and sleep habits of Owens et al. (2000) and the Hirschfield Children's Impulsivity Scale (1965) were collected and analyzed by Pearson correlation coefficient and multivariate regression.

    Results

    Pearson correlation matrix analysis showed that there is a relationship between corona epidemic and sleep quality and students' impulsivity (p<0.05). Multivariate regression results also showed that corona pandemic predicts changes in sleep quality and impulsivity.

    Conclusion

    Based on the findings, it can be concluded that the higher the limitations of the corona virus pandemic, the higher the rate of negative sleep habits and impulsivity

    Keywords: Impulsivity, Coronavirus epidemic, Sleep quality
  • زهرا السادات شمس نجفی، رمضان حسن زاده*، سیده علیا عمادیان
    زمینه و هدف

    رفتارهای پرخطر به رفتارهایی اطلاق می شود که احتمال نتایج مخرب جسمی، روانشناختی و اجتماعی را برای فرد افزایش دهد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن شفقت ورز و رفتار درمانی دیالکتیک بر نارسایی های شناختی، نقص پردازش های هیجانی و تکانشگری سربازان 18 تا 20 سال دارای رفتارهای پرخطر بود.

    روش پژوهش: 

    روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه سربازان 18 تا 20 ساله مراجعه کننده به مرکز درمانی ولیعصر تهران در سال 1399 بودند. فرایند انتخاب نمونه در پژوهش حاضر شامل دو مرحله بود: مرحله اول به شیوه نمونه گیری هدفمند پرسشنامه رفتارهای پرخطر به منظور غربال سربازان مراجعه کننده به مرکز درمانی ولیعصر تهران انجام شد و از میان آنهایی که نمره بالاتر از غربال را کسب کرده بودند به روش هدفمند 50 نفر و براساس تکیمل فرم رضایت شرکت در پژوهش و همچنین معیارهای ورود و خروج 45 نفر (15 نفر گروه آزمایش اول و 15 نفر گروه آزمایش دوم  و 15 نفر در گواه) انتخاب و به شیوه تصادفی در 3 گروه تخصص یافتند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های خطرپذیری نوجوانان ایرانی، نارسایی های شناختی، ناگویی خلقی تورنتو و مقیاس تکانشوری استفاده شد.

    یافته ها

    بررسی مقایسه ی زوجی بین دو گروه درمانی نشان داد که نارسایی های شناختی در دو گروه درمان شفقت (20/7=I-J؛ 01/0>P) و رفتاردرمانی دیالکتیک (66/8=I-J؛ 01/0>P) برخلاف گروه گواه معنی دار (56/1=I-J؛ 05/0<P) بود؛ همچنین بررسی نقص پردازش هیجانی نشانگر آن است که تنها در گروه رفتاردرمانی دیالکتیک (73/12=I-J؛ 01/0>P) معنی دار بود. همچنین بررسی تکانشگری در گرو ه های درمانی نشانگر آن است که تنها درمان شفقت در کاهش تکانشگری اثربخش بود (66/7=I-J؛ 01/0>P).

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد با تمرین های مشفقانه و افزایش هیجان های مثبت خزانه ی رفتاری-فکری فرد گسترش پیدا می کند که می تواند زمینه را برای حل مسیله مناسب و کاهش تعارض های هیجان های درون فردی و بین فردی و در نتیجه کاهش تکانشگری و رفتارهای پرخطر را فراهم ساخت.

    کلید واژگان: درمان مبتنی بر شفقت, رفتار درمانی دیالکتیک, نارسایی های شناختی, پردازش هیجانی, تکانشگری, رفتارهای پرخطر
    Zahra Sadat Shamsnajafi, Ramazan Hasanzadeh*, Seyyedeh Olia Emadian
    Background and Aim

    High-risk behaviors are behaviors that increase the likelihood of physical, psychological and social disastrous consequences for the individual. The aim of this study was to compare the effectiveness of compassionate mind therapy and dialectical behavior therapy on cognitive deficits, emotional processing defects and impulsivity of soldiers aged 18 to 20 years with high-risk behaviors.

    Methods

    The method of the present study was quasi-experimental with a pretest-posttest design with a follow-up group. The statistical population of this study included all adolescent soldiers aged 18 to 20 years who referred to Valiasr Medical Center in Tehran in 2020. The sample selection process in the present study consisted of two stages: The first stage was done by purposeful sampling method of high-risk behaviors questionnaire to screen soldiers referred to Valiasr Medical Center in Tehran and among those who received a score higher than the screening method 50 people were selected based on the completion of the consent form for participation in the research as well as the inclusion and exclusion criteria of 45 people (15 people in the first experimental group, 15 people in the second experimental group and 15 people in the control) and specialized in 3 groups at random. To collect data, Iranian adolescents' risk questionnaires, cognitive deficits, Toronto Alexithymia scale, and Impulsivity Scale were used.

    Results

    A pairwise comparison between the two treatment groups showed that cognitive deficits in the two treatment groups of compassion (I-J=7.20; P<0.01) and dialectical behavior therapy (I-J=8.66; P<0.01), Was significant from pre-test to post-test in contrast to control group (I-J=1.56; P<0.05); Also, the study of emotional processing deficits shows that only the dialectical behavior therapy group (I-J=12.73; P<0.01) was significant from pre-test to post-test. Also, the study of impulsivity in treatment groups shows that only compassion treatment was effective in reducing impulsivity (I-J=7.66; P<0.01).

    Conclusion

    According to the findings of the present study, it seems that with compassionate practice and increasing positive emotions, a person's behavioral-intellectual treasury expands, which can it provided the basis for problem-solving and the reduction of conflicts between intrapersonal and interpersonal emotions, thereby reducing impulsivity and risky behaviors.

    Keywords: Compassion focused therapy, dialectical behavior therapy, cognitive disabilities, emotional processing, impulsivity, high risk behaviors
  • حسن جهانی زنگیر، مهدی اقبالی، حسن جعفرزاده داشبلاغ*

    هدف این پژوهش پیش بینی قلدری سایبری براساس تکانشگری، بی تفاوتی اخلاقی و صفات تاریک شخصیت در نوجوانان دارای وابستگی به فضای مجازی بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه ی شهر اردبیل در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. نمونه مورد مطالعه 112 نفر از دانش آموزان دارای وابستگی به فضای مجازی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های وابستگی به شبکه های مجازی مبتنی بر موبایلAMQBSN)، خواجه احمدی و همکاران، 1395)، تجربه قلدری-قربانی سایبری (CBVEQ، آنتیادو و همکاران، 2016)، بی تفاوتی اخلاقی (MDS، بندورا و همکاران، 1996)، پرسشنامه تکانشگری بارات (BIS-11، پاتون و همکاران، 1995) و صفات تاریک شخصیت (DTP، جانسون و وبستر، 2010) صورت گرفت. داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد بین تکانشگری (01/0P<)، بی تفاوتی اخلاقی (01/0P<) و صفات تاریک شخصیت (ماکیاولگرایی، جامعه ستیزی و خودشیفتگی) (01/0P<) با قلدری سایبری همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین 35 درصد از قلدری سایبری نوجوانان دارای وابستگی به فضای مجازی از طریق تکانشگری، بی تفاوتی اخلاقی و صفات تاریک شخصیت تبیین می شود (05/0P<). نتایج به دست آمده نشان داد که تکانشگری، بی تفاوتی اخلاقی و صفات تاریک شخصیت نقش معناداری در پیش بینی قلدری سایبری در نوجوانان دارای وابستگی به فضای مجازی دارد.

    کلید واژگان: بی تفاوتی اخلاقی, تکانشگری, صفات تاریک شخصیت, قلدری سایبری, وابستگی به فضای مجازی
    Hassan Jahani Zingir, Mehdi Eghbali, Hassan Jafarzadeh Dashbolagh*

    The purpose of this study was to predict cyberbullying based on impulsivity, moral disengagement, and dark personality traits in adolescents with cyberspace addiction. The descriptive research method was correlation type. The statistical population of the research included all students in the second year of high school in Ardabil City in the academic year 2021-2022. The study sample consisted of 112 students who were addicted to cyberspace and were selected by purposive sampling. Collecting data using questionnaires of dependence on mobile-based virtual networks (AMQBSN) (Khwaja-Ahmadi et al., 2015), Cyber-Bullying/Victimization Experiences Questionnaire (CBVEQ), (Antoniadou et al., 2016), Moral Disengagement Scale (MDS) (Bandura et al., 1996), Barat Impulsivity Inventory (BIS-11) (Patton et al., 1995) and dark triad of personality (DTP) (Johnson and Webster, 2010). The data were analyzed by Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis. The findings showed that there is a positive and significant correlation between impulsivity(P<0.01), moral disengagement (P<0.01), and dark personality traits (Machiavellianism, anti-socialism, and narcissism) (P<0.01) with cyberbullying. Also, 35% of cyberbullying of teenagers with cyberspace dependence is explained by impulsivity, moral disengagement, and dark personality traits (P<0.05). The obtained results showed that impulsivity, moral disengagement, and dark personality traits play a significant role in predicting cyberbullying in adolescents with cyberspace addiction.

    Keywords: moral disengagement, impulsivity, dark triad of personality, cyberbullying, dependence on cyberspace
  • سونه قناعت باجگیرانی*، احمد برجعلی، حسین اسکندری، نورعلی فرخی، مهدی خانجانی
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سرشت عاطفی_هیجانی در پیش بینی رفتارهای خود آسیب رسان با میانجیگری تکانشگری و نارسایی تنظیم هیجان در دانشجویان انجام شد.

    روش

    پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی با رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان در سنین 18 تا 25 سال در شهر مشهد بودند که از این میان 630 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. آزمودنی ها به پرسشنامه های خودآسیب رسانی عمدی، سرشت عاطفی و هیجانی و تکانشگری و نارسایی تنظیم هیجان پاسخ دادند. از مجموع 630 پرسشنامه توزیع شده 623 پرسشنامه واجد ملاک های لازم جهت تجزیه وتحلیل تشخیص داده شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های خودآسیب رسانی عمدی، مقیاس ترکیبی سرشت عاطفی_هیجانی، تکانشگری بارت و نارسایی تنظیم هیجان بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد مدل مفهومی ارایه شده در پژوهش حاضر با داده های تجربی بدست آمده از نمونه آماری برازش مطلوبی دارد. همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که تکانشگری و نارسایی تنظیم هیجان در رابطه بین سرشت عاطفی_هیجانی با رفتارهای خود آسیب رسان نقش واسطه ای دارند.

    نتیجه گیری

    این پژوهش نشان داد که نارسایی در تنظیم هیجان و تکانشگری میتواند بخشی از رابطه بین سرشت و رفتارهای خودآسیب رسان را تبیین کند. بنابراین ضروری است در طرح ریزی و ارایه مداخلات درمانی به مهارت های مانند تنظیم هیجان، تکانشگری توجه ویژه‎ای شود.

    کلید واژگان: سرشت عاطفی, هیجانی, تکانشگری, نارسایی تنظیم هیجان, رفتارهای خودآسیب رسان
    Soneh Ghanaa Bajgerany *, Ahmad Borjali, Hossein Eskandary, Noor Ali Farrokhi, Mahdi Khanjani
    Introduction

    The purpose of this study was to investigate the mediating role of impulsivity and emotional dysregulation in the relationship between affective and emotional temperament and self-harm behaviors in university students

    Method

    The Method of the present study was descriptive-correlational research using structural Equation Modeling (SEM) method. The statistical population of the research was all students between the ages of 18 and 25 in the city of Mashhad that 630 of them were selected through convenience sampling technique. The instruments for data collection included The Deliberate Self-Harm Inventory, The Affective and Emotional Composite Temperament (AFECT) scale and Difficulties in Emotion Regulation Scale (DERS) and Barratt Impulsiveness Scale-11. The data were analyzed using the Structural Equation Modeling (SEM) technique and R software.

    Results

    The results indicated that the hypothesized model had a good fit with the observed data.(RMSEA0/08). The results showed that the variables of impulsivity (β=0/29, p<0/001) and emotional dysregulation (β=0/50, p<0/001) have a direct positive and significant effect on self-harm behaviors. also impulsivity and emotional dysregulation mediated the relationship between affective and emotional temperament with self-harm behaviors(β=0/294, p<0/001).

    Conclusion

    Results showed that the impulsivity and Emotional Dysregulation can partly explain the association between Temperament and Self harm behavior. Therefore, it is necessary to pay special attention to skills such as emotion regulation and impulsivity.Keywords:, Emotional Dysregulation, impulsivity, Self-harm Behaviors, Affective and Emotional Temperament.

    Keywords: emotional dysregulation, Impulsivity, Self-harm Behaviors, Affective, Emotional Temperament
  • زینب برون، فریده دوکانه ای فرد*، اعظم فتاحی اندبیل
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزشی تاب آوری بر تکانشگری و انعطاف پذیری روان شناختی نوجوانان با گرایش به اعتیاد انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری تحقیق را دانش آموزان دوره دوم متوسطه با گرایش به اعتیاد شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1398 تشکیل دادند. در این پژوهش، 25 نوجوان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش بسته آموزشی تاب آوری را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت کردند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه گرایش به اعتیاد (ATA)، پرسشنامه تکانشگری (IQ) و پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی (PFQ) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-23 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بسته آموزشی تاب آوری بر تکانشگری و انعطاف پذیری روان شناختی نوجوانان با گرایش به اعتیاد تاثیر معنادار داشته است (0/001>p). براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که بسته آموزشی تاب آوری با بهره گیری از فنونی مانند یادگیری مهارت گفت وگو، آموزش خودآگاهی، نحوه کنترل خشم، مدیریت استرس، حل مسیله و تصمیم گیری بهنجار می تواند به عنوان یک روش کارآمد برای کاهش و بهبود انعطاف پذیری روان شناختی نوجوانان با گرایش به اعتیاد مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: انعطاف پذیری روان شناختی, تاب آوری, تکانشگری, گرایش به اعتیاد
    Zeynab Boron, Farideh Dokaneei Fard *, Azam Fattahi Andabil
    This study investigated the efficacy of a resilience-based curriculum on the impulsivity and psychological flexibility of adolescents with an addiction propensity. This study was quasi-experimental, with pre- and post-testing, a control group, and a two-month follow-up. In the 2019-2020 academic year, the statistical population included secondary high school pupils with a tendency toward addiction. Using a systematic sampling technique, 25 adolescents were selected and randomly assigned to experimental and control groups. Over the course of two and a half months, the experimental group received ten seventy-five minute sessions of a teaching program on resilience. Three students in the experimental group and two students in the control group dropped out of the study after its initiation. This study utilized the addiction tendency questionnaire (ATQ), the impulsivity questionnaire (IQ), and the psychological flexibility questionnaire (PFQ). The data were analyzed using statistical software version 23 and repeated-measurement ANOVA and Bonferroni follow-up tests. The results indicated that the resilience curriculum had a significant impact on the impulsivity and psychological flexibility of adolescents with a tendency toward addiction (p<0.001). According to the findings of the present study, the teaching package of resilience can be used as an effective method to decrease and improve psychological flexibility in adolescents with an addiction propensity by employing techniques such as learning speech skills, teaching self-awareness, anger management, stress management, problem solving, and normal decision-making.
    Keywords: addiction tendency, Impulsivity, resilience, psychological flexibility
  • مقایسه اثربخشی روش فلورتایم و روش چند حسی فرنالد بر تکانشگری، تحرک و تمرکز کودکان بیش فعال
    میلاد کریمی زیندشت*، محمد خالدی

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش فلورتایم و روش چند حسی فرنالد بر تکانشگری، تحرک و تمرکز کودکان بیش فعال 7 تا 9 ساله انجام گرفته است. روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون - پس آزمون بوده است. جامعه آماری را کلیه کودکان بیش فعال 7 تا 9 ساله شهرستان سلماس در سال 1402 تشکیل می دهد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند 36 کودک به طور تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و گروه کنترل) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری تحقیق پرسشنامه بیش فعالی کانرز فرم والدین می باشد. داده های بدست آمده از دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و همچنین آزمون تعقیبی بن فرونی جهت مقایسه اثر دو روش درمانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که روش فلورتایم و روش چندحسی فرنالد بر تکانشگری، تحرک وتمرکز کودکان بیش فعال تاثیر مثبت و معنی داری دارد و اثر هر دو روش فلورتایم و روش چندحسی فرنالد بر تکانشگری، تحرک و تمرکز کودکان بیش فعال تفاوتی ندارد.

    کلید واژگان: ​روش فلورتایم, روش چندحسی فرنالد, تکانشگری, تحرک, تمرکز, کودکان بیش فعال
    Comparision of the effectiveness of Floortime method and Fernald multisensory method on impulsivity, mobility and concentration of hyperactive children
    Milad Karimi Zindasht*, Mohammad Khaledi

    ​​The aim of this study was to compare the effectiveness of Floortime method and Fernald multisensory method on impulsivity, mobility and concentration of hyperactive children aged 7 to 9 years. The research method was quasi-experimental with a pre-test post-test design. The statistical population consists of all hyperactive children aged 7 to 9 years in Salmas city in 1402. Using purposive sampling, 36 children were randomly divided into three groups (two experimental groups and a control group). The research measurement tool is the Conners Parental Hyperactivity Questionnaire. The data obtained from the two stages of pre-test and post-test were analyzed using the statistical method of analysis of covariance and Bonferroni post hoc test to compare the effect of the two treatments. 
    ​​ The result showed that Floortime method and Fernald multisensory method have a positive and significant effect on mobility, impulsivity and concentration of hyperactive children and the effect of both Floortime method and Fernald multisensory method on mobility, impulsivity and concentration of hyperactive children is not different.

    Keywords: ​Floortime method, Fernald multisensory method, mobility, impulsivity, concentration, hyperactive children
  • هاشم جبرائیلی*، رویا رضایی، شبنم داوودی زاده

    پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی و ساختار عاملی پرسش نامه ی رفتار پرخطر، تکانشی و خود مخرب و راه اندازه های عاطفی رفتار پرخطر انجام شد. در یک پژوهش تحلیلی- مقطعی 401 فرد بزرگ سال از جمعیت عمومی شهرهای کرمانشاه (201 نفر) و سنندج (200 نفر) انتخاب و با استفاده از «پرسش نامه ی رفتار پرخطر، تکانشی و خود مخرب (2017)» و «مقیاس رفتار تکانشی (2014)» مورد سنجش قرار گرفتند. داده ها با به کارگیری آزمون های همبستگی و تحلیل عاملی تاییدی و استفاده از نرم افزارهای SPSS-26 و Mplus-8 مورد تحلیل قرار گرفت. آلفای کرونباخ و ضریب تنصیف سه بخش اصلی پرسش نامه (رفتار پرخطر، انگیزش عاطفی منفی و انگیزش عاطفی مثبت) به ترتیب 91/0 و 91/0، 93/0 و 91/0 و 93/0 و 92/0 به دست آمد. ساختار عاملی قسمت های رفتار پرخطر (RMSEA=0.02, CFI=0.98, TFI=0.98)، انگیزش عاطفی منفی (RMSEA=0.05, CFI=0.93, TFI=0.93) و انگیزش عاطفی مثبت (RMSEA=0.03, CFI=0.96, TFI=0.96) مورد تایید قرار گفت. همبستگی های مثبت بین رفتارهای پرخطر و ابعاد تکانش گری از روایی ملاکی پرسش نامه حکایت داشت. نتایج از پایایی و روایی پرسش نامه رفتار پرخطر، تکانشی و خود مخرب حکایت داشت و با توجه به این که این ابزار دامنه ی گسترده ای از رفتارهای پرخطر را در زمانی نسبتا کوتاه مورد سنجش قرار می دهد، می تواند ابزار مناسبی برای پژوهش و غربالگری باشد.

    کلید واژگان: انگیزش عاطفی, تکانشگری, رفتار پرخطر, رفتار خود مخرب, ویژگی های روان سنجی
    Hashem Jebraeili*, Roya Rezaee, Shabnam Davudizadeh

    The present study was conducted to evaluate the psychometric properties and factor structure of the risky, impulsive and self-destructive behavior and affective triggers of risky behavior questionnaire. In an analytical cross-sectional study, 401 adults were selected from the general population of Kermanshah (n=201) and Sanandaj (n=200) and were assessed using the Risky, Impulsive, and Self-Destructive Behavior Questionnaire (2017) and the Impulsive Behavior Scale (2014). Data were analyzed using correlation tests and confirmatory factor analysis using SPSS-26 and Mplus-8 software. Cronbach's alpha and split-half coefficient of the three main parts of the questionnaire (risky behavior, negative affective motivation and positive affective motivation) were 0.91 and 0.91, 0.93 and 0.91, and 0.93 and 0.92, respectively. The factor structure of the risky behavior (RMSEA=0.02, CFI=0.98, TFI=0.98), negative affective motivation (RMSEA=0.05, CFI=0.93, TFI=0.93) and positive affective motivation (RMSEA=0.03, CFI=0.96, TFI=0.96) parts was approved. Positive correlations between risky behaviors and impulsivity dimensions indicated the criterion validity of the questionnaire. The results showed the reliability and validity of the risky, impulsive, and self-destructive behavior questionnaire and considering that it measures a wide range of risky behaviors in a relatively short time, it can be a suitable measure for research and screening.

    Keywords: Affective motivation, impulsivity, risky behavior, self-destructive behavior, Psychometric properties
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال