به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « خشونت خانوادگی » در نشریات گروه « روانشناسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «خشونت خانوادگی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • مهرداد هوشمند، علی روشنایی*، معصومه مطلق
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی عوامل موثر بر خشونت خانوادگی با رویکرد نظریه زمینه ای بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از نظریه زمینه ای به مطالعه عوامل و پیامدهای خشونت علیه زنان در خانواده پرداخته است. برای گردآوری اطلاعات و انتخاب مشارکت کنندگان از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده و با پیشرفت مطالعه، نمونه گیری موارد مطلوب صورت گرفت که تا رسیدن به اشباع نظری با 21 نفر از زنان مورد خشونت قرار گرفته که به مرکز اورژانس اجتماعی شهر نهاوند مراجعه کرده اند، مصاحبه نیمه ساختار یافته به عمل آمد. که بعد از تحلیل و بررسی محتوای مصاحبه ها، با کدگذاری باز 202 مفهوم اولیه و در کدگذاری محوری، 20 مقوله عمده و درنهایت یک مقوله مرکزی یا هسته ای استخراج گردید.
    یافته ها
    نتایج این پژوهش نشان می دهد که عواملی نظیر اعتیاد شوهر، مشکلات و اختلالات شخصیتی، ازدواج اجباری و زودهنگام، نگرش مردسالاری در خانواده، عدم حمایت خانوادگی، نقص جامعه پذیری و تربیت اجتماعی و شرایط نامناسب اقتصادی از عوامل موثر و عمده در افزایش و بروز خشونت علیه زنان در خانواده محسوب می شوند.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج و یافته های به دست آمده از این پژوهش کیفی، برگزاری کارگاه ها جلسات مهارت های زندگی و مشاوره های پیش از ازدواج جهت افزایش آگاهی و شناخت زوجین از هم و برخورد با یکدیگر مخصوصا در اوایل زندگی جهت مقابله و کاهش پدیده خشونت علیه زنان پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: خشونت, زنان متاهل, خشونت خانوادگی, مطالعه کیفی, نظریه زمینه ای}
    Mehrdad Hooshmand, Ali Roshanaei *, Masoumeh Motlagh
    Aim
    The purpose of this research was to explain the sociological factors affecting family violence with a grounded theory approach.
    Methods
    The current research method has studied the factors and consequences of violence against women in the family with a qualitative approach and using grounded theory. In order to collect information and select the participants, the purposeful sampling method was used and with the progress of the study, the sampling of desirable cases was done until reaching the theoretical saturation with 21 women who have been subjected to violence who have referred to the social emergency center of Nahavand city, a semi-structured interview. The finding was carried out. After analyzing and reviewing the content of the interviews, 202 primary concepts were open-coded and 20 major categories and finally one central or core category were extracted in the axial coding.
    Results
    The results of this research show that factors such as husband's addiction, personality problems and disorders, forced and early marriage, patriarchal attitude in the family, lack of family support, lack of socialization and social education, and unfavorable economic conditions are among the major and effective factors in increasing and the occurrence of violence against women in the family are considerable.
    Conclusion
    According to the results and findings obtained from this qualitative research, holding workshops, life skills sessions and pre-marital counseling to increase the awareness and recognition of couples and dealing with each other, especially early in life, in order to deal with and reduce the phenomenon of violence. It is suggested against women.
    Keywords: Violence, Married women, Family Violence, Qualitative study, Grounded theory}
  • آزادی الله نوری، روزا کرم پور*، زهرا قاسمی

    هدف :

    هدف تحقیق حاضر بررسی تجارب زیسته خشونت در خانواده های نسل قدیم (زوجین بیشتر از50 سال) می باشد.

    روش پژوهش: 

    روش تحقیق حاضر از نوع کیفی می باشد. حجم نمونه تحقیق، ترکیبی از چهارگروه پنج نفره (شامل 1 نفر مشاور، 1 نفر مددکار و 3 نفر از آسیب دیدگان از خشونت) است که روی هم رفته 20 نفر می باشد. روش نمونه گیری تحقیق، هدفدار وبه صورت گلوله برفی بوده است. ابزارگردآوری اطلاعات نیز مصاحبه ای نیمه ساختاریافته با سوالاتی محدود بوده است.

    یافته ها

    طبق یافته های تحقیق؛ گونه های خشونت درخانواده های نسل قدیم شهر ایلام شامل خشونت مردان علیه زنان، خشونت زنان علیه مردان، خشونت والدین علیه فرزندان، خشونت اعضاء علیه سالمندان و خشونت اعضا نسبت به هم می باشد. همچنین؛ تکنیک های خشونت در نسل قدیم شهر ایلام عبارتند از: تکنیک های فیزیکی (کتک زدن جسمانی، کشیدن مو، شکستن اعضا، سوزاندن یا بریدن اعضا)، تکنیک های روانی (تهمت خیانت زدن، تهمت کم کاری زدن، تهدید به کتک، تهدید به طلاق)، خشونت کلامی (فحش به خود شخص، فحش به خانواده وی)، تکنیک های اقتصادی (نفقه ندادن، پول توجیبی ندادن، تهدید به محرومیت از ارث).

    نتیجه گیری

    قدرت طلبی مردان، اعتیاد مردان، بیکاری مردان، فقر اقتصادی، مداخلات اطرافیان، جواز تاریخی برای خشونت مردان، ضعف حمایت از آسیب دیدگان و ساختار سنتی مرد سالار بر خشونت خانوادگی در خانواده های نسل قدیم (بیشتر از50 سال) شهر ایلام موثر است.

    کلید واژگان: خشونت خانوادگی, گونه های خشونت, تکنیک های خشونت, نسل قدیم}
    Azadi Allah Nouri, Roza Karam Pour *, Zahra Ghasemi
    Aim

    The purpose of this research is to examine the lived experiences of violence in families of the older generation (couples over 50 years old).

    Method

    The current research method is qualitative. The size of the research sample is a combination of four groups of five people (including 1 counselor, 1 worker and 3 victims of violence), which totals 20 people. The sampling method of the research was targeted and in the form of snowball. The data collection tool was a semi-structured interview with limited questions.

    Results

    According to the research findings; Types of violence in the families of the old generation of Ilam city include men's violence against women, women's violence against men, parents' violence against children, members' violence against the elderly, and members' violence against each other. also; The techniques of violence in the old generation of Ilam city include: physical techniques (physical beating, pulling hair, breaking limbs, burning or cutting limbs), psychological techniques (slander of betrayal, slander of underperformance, threats to beat, threats to Divorce), verbal violence (obscenity against the person, swearing at his family), economic techniques (not giving alimony, not giving money, threatening to deprive of inheritance).

    Conclusion

    Men's power-seeking, men's addiction, men's unemployment, economic poverty, interference from those around them, historical permission for men's violence, weak support for the injured and the traditional patriarchal structure on family violence in the families of the old generation (more than 50 years) of the city. Ilam is effective.

    Keywords: Family Violence, types of violence, techniques of violence, old generation}
  • هادی سلیمی*، کبری حاجیعلیزاده، مجتبی عامری سیاهویی، پریسا بهدوست

    کووید-19 شرایط استرس آوری ایجاد کرده و می تواند بر روابط زناشویی و خانوادگی اثر بگذارد. بنابراین پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش استرس کرونا در رابطه بین اعتیاد به اینترنت با تعارضات و خشونت زناشویی و خانوادگی انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد ساکن شهر بندرعباس در سال 1399بودند که 421 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به گروه افراد متاهل و مجرد تقسیم شدند. داده ها به روش برخط جمع آوری شدند. ابزارهای به کار گرفته شده، مقیاس استرس کرونا (CSS-18)، پرسشنامه تعارض و خشونت زناشویی و خانوادگی و اعتیاد به اینترنت (IAT) بود. داده ها از طریق همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر و نرم افزار SPSS-22 و برنامه ماکرو ساخته پریچر و هایز مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد اعتیاد به اینترنت و استرس کرونا می توانند 26/5درصد از واریانس تعارض و خشونت زناشویی و 19/1درصد از تعارض و خشونت خانوادگی را تبیین کنند. اعتیاد به اینترنت نیز می تواند 19/4درصد از واریانس استرس کرونا را در گروه افراد متاهل و 13/6درصد در گروه افراد مجرد تبیین کند. همچنین نتایج اثرات غیرمستقیم نشان داد که اعتیاد به اینترنت از طریق استرس کرونا 7/4 درصد بر تعارض و خشونت زناشویی و 12/2درصد بر تعارض و خشونت خانوادگی به صورت غیرمستقیم اثر دارد. استفاده آسیب زا از اینترنت در دوران کرونا باعث می شود تا افراد سطحی از استرس را تجربه کنند و این استرس می تواند به مرزهای زناشویی و خانوادگی وارد شود و موجب تعارضات و خشونت های زناشویی و خانوادگی شود.

    کلید واژگان: کووید-19, اعتیاد به اینترنت, استرس, خشونت زناشویی, خشونت خانوادگی}
    Hadi Salimi *, Kobra Hajializade, Mojtaba Ameri Siahoui, Parisa Behdost

    COVID-19 creates stressful conditions and can affect marital and family relationships. Therefore this study was done aimed to investigate the role of Corona stress (CS) mediators in relationship between internet addiction (IA) and marital and family conflict and violence (MCV, FCV). The method of this study was descriptive and path analysis. The statistical population included all residents of Bandar Abbas in 2020, that 421 subject were selected using Random sampling method and were divided into married groups (229) and single (192). The data were collected online. Corona Stress Scale (CSS-18), Marital and Family Conflict and Violence Questionnaire and Internet Addiction Test (IAT) were used for gathering data. Data Analyzing was conducted with Pearson correlation, multiple regression, and path analysis and also SPSS-22 software and the Preacher and Hayes macro program. The results of the data analysis showed that IA and CS can explain 26.5% of MCV variance and 19.1% of FCV variance. IA can also explain 19.4% of CS variance in group of married people and 13.6% in group of single people. Also, the results of indirect effects showed that IA through CS has a 7.4% effect on MCV and 12.2% has an indirect effect on FCV. According to the findings of this study, the harmful use of the internet during the Corona period causes people to experience a level of stress, and this stress can enter the marital and family boundaries, resulting in marital and family conflicts and violence.

    Keywords: COVID-19, Internet addiction, stress, marital violence, Family Violence}
  • اسیه خدیوی*، سمیه صباغی رنانی

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه انطباق پذیری و خشونت خانگی در خانواده های دارای فرزند مبتلا به بیماری روانی مزمن وعادی شهر بروجن انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه خانواده های دارای فرزند بیمار روانی مزمن بستری شده در مراکز نگهداری شبانه روزی (دختر و پسر) و خانواده های عادی شهر بروجن است . روش پژوهش، علی مقایسه ای بود. حجم نمونه شامل 30 خانواده دارای فرزند بیمار روانی مزمن دختر و 30 خانواده دارای فرزند بیمار روانی مزمن پسر و 60 خانواده عادی (30 دختر و 30 پسر) شهر بروجن می باشد که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه خشونت خانگی (مهدی زادگان و آتش پور 1391) و پرسشنامه انطباق پذیری و انسجام خانوادگی IV)- FACE؛ السون، 2006) بود. پس از جمع آوری پرسشنامه ها و استخراج داده های خام، تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش توسط نرم افزار SPSS ویرایش 23 صورت گرفت. یافته ها نشان داد که تفاوت گروه ها در انسجام بی قید و بند، انطباق پذیری متوازن و خشونت در دو گروه دارای فرزند بیمار روانی مزمن و زوجین دارای فرزند سالم معنادار است. همچنین میانگین بعد انسجام بی قید و بند و خشونت در زوجین دارای فرزند سالم بیشتر از زوجین دارای فرزند بیمار روانی مزمن است. میانگین بعد انطباق پذیری متوازن زوجین دارای فرزند بیمارروانی مزمن بیشتر از زوجین دارای فرزند سالم است. این پژوهش نشان داد که انطباق پذیری در خانواده های دارای فرزند مبتلا به بیماری روانی بیشتر و خشونت خانگی در بین این خانواده ها کمتر است.

    کلید واژگان: انطباق پذیری خانوادگی, خشونت خانوادگی, بیماری روانی مزمن}
    Asiyeh Khadivi*, Somayeh Sabaghi Renani

    The purpose of this study was to determine the rate difference of adaptability and domestic violence in families with children with mental illness chronic and regular in Borujen City. The statistic population of the study included all families with children who have chronic mental illness admitted to daycare centers (girls and boys) in Borujen City including 180 people that among them 30 girls and 30 boys with chronic mental illness were randomly selected and they compered with 30 girls and 30 average boys. The method of this study was casual – comparison. The research tools were two Domestic Violence Questionnaire and Olson Family Adaptability and Cohesion Evaluation Scale-IV. The finding of the research was analyzed using inferential statistics and analyzed by SPSS software. The conclusion showed that the difference between the groups in unconditional coherence, balanced and violent behavior in two groups of children with chronic mental illness, and couples with healthy children are meaningful. The results of the research showed that the average dimension of unconditional coherence and violence in pair with a healthy child is higher than couples with chronic mental illness. And the average dimension adaptability of couples with children with chronic mental illness is higher than those couples with healthy children. Conclusion This study showed that adaption in families children with chronic mental illness is less common among family members, and domestic violence is more than this family.

    Keywords: Adaptability family, Domestic violence, Chronic mental illness, Family}
  • رابطه علی خشونت خانوادگی (خشونت فیزیکی و خشونت عاطفی) و متغیرهای اجتماعی (ساختار محله و مشارکت مدرسه) با رفتار ضداجتماعی نوجوانان پسر کانون اصلاح و تربیت با میانجی گری تکانشگری، خودمهارگری و جسارت
    زینت مهدیانی، فاطمه فرزادی*، حمید فرامرزی
    The Relation between Family Violence (Physical Violence and Emotional Violence), Social Variables (Neighborhood Structure and School Partnership) and the Anti-Social Behavior of Adolescent Boys in Refocusing with Impulse Mediation, Self-control and Audacity
    Zinat Mahdiani, Fatemeh Farzadi *, Hamid Faramarzi
  • سعید پورنقاش تهرانی*، ساره علیجانی
    هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه نقش ابعاد عاطفی شخصیت و ویژگی های جمعیت شناختی در پیش بینی خشونت خانوادگی در مراجعین تحت درمان نگهدارنده با متادون و افراد عادی بود. دویست و ده نفر (شامل 105 مراجع تحت درمان نگهدارنده با متادون و 105 فرد عادی) در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد که پرسشنامه خشونت خانوادگی و پرسشنامه خلق و خو و مزاج (TCI-56) را تکمیل نمایند. یافته ها نشان دادند که ابعاد عاطفی شخصیت و ویژگی های جمعیت شناختی، خشونت خانوادگی را در افراد عادی و تحت درمان نگهدارنده با متادون پیش بینی نمی کند. همچنین میزان خشونت خانوادگی بین گروه های سنی مختلف افراد تحت درمان نگهدارنده با متادون، تفاوت معنادار نشان نمی دهد. در مقایسه ابعاد عاطفی شخصیت بین افراد با تجربه خشونت خانوادگی و افراد بدون تجربه خشونت خانوادگی، این نتیجه به دست آمد که دو گروه با هم تفاوت معنادار ندارند. بین افراد عادی و افراد تحت درمان متادون در مولفه های ع شخصیت نیز تفاوت معنادار وجود نداشت. یافته های پژوهش حاضر می تواند در حوزه خشونت خانوادگی و ابعاد شخصیت مفید باشد.
    کلید واژگان: ابعاد عاطفی شخصیت, خشونت خانوادگی, وابستگی به مواد مخدر}
    S. Pournaghash Tehrani*, M. Nasri Tajabadi, S. Alijani
    The purpose of the present study was to compare the role of emotional aspect of personality and demographic characteristics in predicting domestic violence in addicts in methadone-maintenance treatment (MMT) and non addicts. Two hundred and ten individuals (105 patients under MMT, 105 normal individuals) participated in this study all of whom were asked to complete the domestic violence questionnaire and temperament and character inventory (TCI-56). Results showed that emotional aspects of personality and demographic factors do not predict domestic violence in non-addict sample and patients in MMT programs. Comparing emotional aspects of personality between individuals with experience of domestic violence and without it didn’t show any significant differences between the two groups. Also, no significant differences between non-addict and patients in MMT programs, in emotional dimensions of personality, were observed. Findings are discussed in the context of domestic violence and aspects of personality literature.
    Keywords: emotional aspects of personality, domestic violence, addiction}
  • سعید پورنقاش تهرانی*

    خشونت خانوادگی می تواند تبعات ناخوشایندی به همراه داشته باشد. این معضل ناخوشایند به خصوص در افراد سوء مصرف کننده ی مواد شدیدتر است. این پدیده به دو شکل فیزیکی و روانشناختی است. تاکنون بیشتر مطالعاتی که در حیطه ی خشونت خانوادگی انجام شده اند، به طور عمده به تبعات ناشی از این پدیده ی ناخوشایند بر روی ابعاد فیزیکی و روانی زن ها پرداخته اند و پژوهش های اندکی بر روی افراد معتاد که دارای سابقه ی خشونت خانوادگی بودند، انجام شده است. با توجه به این که وجود این دو پدیده همزمان با یکدیگر می تواند تبعات خشونت خانوادگی را هم از لحاظ فیزیکی و هم روانشناختی دوچندان کند، لذا هدف از انجام این پژوهش بررسی خشونت خانوادگی با توجه به ویژگی های جمعیت شناختی بود. بدین منظور 105 نفر از افراد معتاد تحت درمان با متادون و عادی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب، و پرسشنامه خشونت خانوادگی بر روی آن ها اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی، رگرسیون چندگانه، تحلیل واریانس چند متغیری (Manova) و تحلیل واریانس یک راهه (Anova) صورت گرفت. نتایج نشان داد، هیچ کدام از متغیر های پیش بین (سن، تحصیلات، وضعیت تاهل) ضریب معناداری در معادله ی رگرسیون خشونت خانوادگی ندارد. همچنین بین میزان خشونت خانوادگی در گروه های سنی افراد تحت درمان نگهدارنده با متادون تفاوت معناداری وجود نداشت.

    کلید واژگان: خشونت, خشونت خانوادگی, اعتیاد}
    Said Pournaghash Tehrani*

    Domestic violence is one of the most prevalent phenomenon in the world which bears drastic consequences on its victims. Such heinous problem is particularly severe in drug addicts; specifically, those affected by opioid abuse. This phenomena can take two forms, physical and psychological. Up to now, most of the research performed in the area of domestic violence has been on women’s issues and very few studies have embarked on addressing this problem in drug addicts which supposedly seems to be more drastic given the potential problems that can arise from the combination of the tendency to commit violence and drug abuse. As such, the purpose of the present study was to evaluate domestic violence with regard to demographic characteristics, variable. To do this, 105 patients in methadone-maintenance programs were randomly selected and domestic violence inventory questionnaires were administered. Statistical manipulations like Pearson’s correlation, multiple regression and Manova were performed. Results showed that independent factors (sex, academic graduation, marriage) do not predict domestic violence in patients in MMT programs. Also, no significant difference in domestic violence was observed in different age groups of patients in MMT programs.

    Keywords: Violence, Domestic Violence, Addiction}
  • مدیا تفرشی*، مجتبی امیری مجد، اصغر جعفری
    پژوهش حاضر به منظور تعیین اثر بخشی آموزش مهارت های مدیریت خشم در کاهش خشونت خانوادگی و بهبود رضایت زناشویی زنان خانه دار در شهر تهران انجام شد. روش پژوهش نیمه-آزمایشی است و برای انجام آن از بین زنان مراجعه کننده به خانه سلامت در منطقه 2 تهران، 34 آزمودنی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های رضایت زناشویی انریچ و خشونت CTS2 در مراحل قبل و بعد از مداخلات و پیگیری جمع آوری شد و به وسیله تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های مدیریت خشم می تواند خشونت خانوادگی را در زنان خانه دار به طور معنادار کاهشداده و رضایت زناشویی آنان را افزایش دهد. افزون بر این، تحلیل داده ها در مرحله پیگیری نشان داد که اثر مداخلات ماندگار بوده است. نتایج این پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که آموزش مهارت های مدیریت خشم روش مناسبی برای کاهش خشونت خانوادگی و در نتیجه بهبود رضایت زناشویی می باشد. آموزش مهارت های مدیریت خشم احتمالا از طریق تقویت مهارت های رفتاری تنظیم و تغییر کرده و ایجاد هیجانات خوشایند به زنان کمک می کند که خشونت خودشان را کاهش دهند، در اثر این تغییرات مطلوب رفتاری و هیجانی رضایت زناشویی زنان خانه دار بهبود یافت.
    کلید واژگان: مهارت های مدیریت خشم, خشونت خانوادگی, رضایت زناشویی, زنان خانه دار}
    M. Tafreshi*, M. Amiri Majd, A. Jafari
    The present study aimed to determine the effectiveness of anger management skills training on family violence and marital satisfaction of householders in Tehran. Methodology was Quasi-experimental on an available sample of 34 subjects from women referring to health houses in region- 2 of Tehran and randomly assigned in experimental and control groups. Using questionnaires of violence and marital satisfaction, data were collected at pretest, posttest, and follow-up and analyzed by ANCOVA. Results indicated that training of anger management skills can significantly decrease family violence and increase marital satisfaction in householders. In addition, results of follow-up showed that effects of intervention lasted. The results of the study provide some evidence to suggest that training of anger management skills is an appropriate method for reducing violence and increasing marital satisfaction. Anger management skills training help women probably by reinforcement of the behavioral skills of regulation, change and create desirable emotions. As a consequence of decreased undesirable behaviors related to violence, desirable behavioral, emotional and cognitive changes were reinforced in family and marital satisfaction improved.
    Keywords: Anger management skills, Family violence, marital satisfaction, householders}
  • ایران مهدیزادگان*، محمدرضا حق شناس، سید حمید آتش پور

    تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین خشونت خانوادگی با کارکرد خانواده در زنان انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان شهر شاهین شهر تشکیل می دادند که تعداد آنها 67000 نفر بود که از بین آنان تعداد 393 نفر (198 نفر زنان شاغل و 195 نفر زنان خانه دار) به شیوه تصادفی چند مرحله ای انتخاب و گروه نمونه را تشکیل دادند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های خشونت خانوادگی و پویایی درون خانواده (F.A.D) بود. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین خشونت جسمی، خشونت عاطفی، خشونت کلامی و خشونت جنسی با کارکرد خانواده رابطه منفی معناداری وجود دارد (05/0 ≥P و 01/0 ≥P). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که خشونت جنسی و کلامی قادر به پیش بینی کارکرد خانواده می باشد.

    کلید واژگان: خشونت خانوادگی, کارکرد خانواده, زنان}
  • سعید پورنقاش تهرانی، آناهیتا تاشک
    با توجه به این امر که خشونت خانوادگی طی چند دهه اخیر به عنوان یک مشکل و معضل اجتماعی مطرح شده است، پرداختن به این موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا، هدف از تحقیق کنونی پرداختن به ویژگی های این پدیده ناخوشایند منجمله شناسایی عوامل بروز اختلافات خانوادگی (از دیدگاه زوجین)، نوع خشونتهای اعمال شده (توسط زوجین) و نوع واکنشهای بروز داده شده (توسط زوجین) می باشد. بدین منظور پرسشنامه های محقق ساخته میان 40 زوجی که به شکل تصادفی انتخاب شده و بخاطر خشونت خانوادگی به دادگاه خانواده در تهران رجوع کره بودند، اجرا گشت. پاسخهای هر یک از زوجین در مقیاس5درجه لیکرت نمره گذاری گردید. نتایج نشان دادند در مردان معتقدند دو عامل به اعتنایی نسبت به همسر و بهانه گیری همسر در مورد غذا و در زنان عوامل قهر کردن، عدم همکاری در رسیدگی به فرزندان و اعتیاد همسر باعث بروز اختلافات می شوند. همچنین نتایج این تحقیق نشان دادند هنگام بروز اختلافات مردان اغلب از روش های فیزیکی و زنان بیشتر از روش های روانی استفاده می کردند. با توجه به این یافته ها، پیشنهاداتی در خصوص جلوگیری از بروز این پدیده ارائه گشته است.
    کلید واژگان: خشونت خانوادگی, خشونت فیزیکی, خشونت روانی, واکنش به خشونت}
  • مهوش مافی، نسرین اکبر زاده
    در این پژوهش، ویژگی های روان شناختی خشونت گرایان در خانواده بررسی شده است. برای انجام پژوهش، 30 زوج از خانواده های درگیر خشونت زناشویی، مراجعه کننده به مجتمع قضایی خانواده برای نمونه در دسترس و همچنین 30 زوج از خانواده های عادی منطقه 7 آموزش و پرورش تهران به صورت تصادفی گزیده شدند. ابزار به کار گرفته در پژوهش، «راهنمای سنجش خطر خشونت گرایی با همسر «(SARA)، «پرسش نامه خشونت گرایی به زنان»، و «پرسش نامه MMPI» بود. در بررسی داده ها، آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t مستقل به کار رفت.
    یافته های پژوهش نشان داد که زیر مجموعه های آزمون MMPI (هیپوکندریا، افسردگی، هیستریا، سایکوپات، پارانویا، سایکاستنیا، اسکیزوفرنیا، و هیپومانیا) با خشونت زناشویی همبستگی مثبت و معنادار دارد. به طور کلی، نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که بین ویژگی های شخصیتی مردان و خشونت آنها نسبت به زنان شان ارتباط معنادار وجود دارد.
    کلید واژگان: ویژگی های روان شناختی, خشونت گرایان, خشونت خانوادگی}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال