به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "دشواری در تنظیم هیجانی" در نشریات گروه "روانشناسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «دشواری در تنظیم هیجانی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • رحیم مرادی، حسن جوزی*
    تعارضات والد  نوجوان از مهم ترین مشکلات خانواده های دارای فرزند نوجوان است که عوامل بسیاری در ایجاد آن نقش دارند. پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی ساختاری از عملکرد خانواده با آسیب پذیری روان شناختی با توجه به نقش میانجی دشواری های تنظیم هیجانی در دوران همه گیری بیماری کووید 19 انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه پژوهش را دانش آموزان 15 تا 18 سال استان لرستان در سال تحصیلی 1399 1398 تشکیل می دهند. نمونه پژوهش 400 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه استان لرستان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. دانش آموزان به پرسش نامه های پویایی محیط خانواده، دشواری های تنظیم هیجانی و نسخه کوتاه مقیاس آسیب پذیری روان شناختی پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها، تحلیل آن ها با روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری انجام گرفت. مدل مفروض در جامعه پژوهش برازنده بود. نتایج تحلیل ها نشان داد پویایی محیط خانواده 22 درصد از دشواری های تنظیم هیجانی را تبیین کرد. همچنین پویایی محیط خانواده و دشواری های تنظیم هیجانی 38 درصد از واریانس آسیب پذیری روان شناختی را تبیین کردند. در نهایت ارتباط بین متغیرهای برونزاد با میانجی بیش از آن که مستقیم باشد غیرمستقیم و از طریق دشواری های تنظیم هیجانی به آسیب پذیری روان شناختی است. با توجه به الگوی ساختاری تاییدشده می توان به یک درک آسیب شناسی روانی از روابط والد و فرزند پی برد و با انجام مداخلات مبتنی بر شواهد چندبعدی می توان از بروز آسیب های روان شناختی پیشگیری کرد.
    کلید واژگان: خانواده, پویایی محیط خانواده, آسیب پذیری روان شناختی, دشواری های تنظیم هیجانی
    Rahim Moradi, Hassan Jozi *
    Introduction
    One of the most important dilemmas of families living with adolescents is Parent-adolescent conflict created by various factors. This study conducted to present a structural model of function of family while having psychological vulnerability: The role of the mediator of emotional regulation difficulties during Covid-19 pandemic.
    Methodology
    The study is applied one in terms of its purpose and correlational one from descriptive method point of view. The population consists of all students aged 15 to 18 in Lorestan province in the academic year of 2020-2021. To do the research, a sample of 400 high school students were selected by the use of multi-stage cluster sampling. Research data were gathered by the Family Dynamic Environment Questionnaire (Kim et al., 2007), Emotional Regulation Difficulties (Graz and Roemer, 2004) and the Short Form of Psychological Vulnerability (Draguitz et al., 1973). After collecting data, they were analyzed using Spss-26 and Amos-21 software and Pearson correlation coefficient and Structural equation modeling.
    Findings
    The results showed that the dynamic of the family explained 22% of the difficulties of emotional regulation. And structural equation modeling results showed that 38% of the variance of psychological vulnerability was explained by dynamic of the family environment and difficulties of emotional regulation.
    Conclusion
    Regarding the approved structural model, one can reach at a pathological understanding of parent-child relationships and by conducting interventions based on multiple dimensions, psychological damages can be prevented.
    Keywords: Family environment dynamics, psychological vulnerability, Emotional regulation difficulties, Covid disease 19
  • نقش سبک های تصمیم گیری و دشواری در تنظیم هیجانی در پیش بینی رفتارهای پرخطر در میان نوجوانان دختر شهرستان یزد
    فاطمه سلطانی فر*، عاطفه رضایی، مهدی تولایی

    رفتارهای پرخطر در میان نوجوانان بسیار شایع بوده که نیازمند توجه و مداخلات پیشگیرانه است. مطالعات بسیاری نقش نواقص شناختی و هیجانی در بروز گرایش به چنین رفتارهایی را نشان داده است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی رفتارهای پرخطر بر اساس سبک های تصمیم گیری و دشواری در تنظیم هیجانی در دانش آموزان نوجوان دختر می باشد. بدین منظور طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی تعداد 200 نفر از دانش آموزان دوره متوسطه (میانگین سنی: 23. 15، انحراف استاندارد:00. 1) به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های رفتارهای پرخطر در نوجوانان ایرانی، سبک های تصمیم گیری و دشواری در تنظیم هیجانی پاسخ دادند. نتایج بیانگر همبستگی معنادار میان رفتارهای پرخطر با دشواری در تنظیم هیجانی بود. هم چنین رفتارهای پرخطر با سبک تصمیم گیری آنی رابطه مثبت و با سبک تصمیم گیری عقلانی رابطه منفی معنادار نشان داد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که سبک های تصمیم گیری نا کارآمد در کنار دشواری در تنظیم هیجانی می توانند رفتارهای پرخطر را به طور معناداری در بین نوجوانان دختر پیش بینی کنند. کاربرد های عملی و توصیه هایی برای مطالعات بعدی مورد بحث قرار گرفت.

    کلید واژگان: رفتارهای پرخطر, سبک های تصمیم گیری, دشواری در تنظیم هیجانی, نوجوانان
    The role of decision-making styles and difficulty in emotion regulation in predicting high-risk behaviors among female adolescents in Yazd
    Fatemeh Soltanifar*, Atefeh Rezaie, Mehdi Tavallae

    Risky behavior among adolescents is a common problem requiring attention and preventive interventions. Numerous studies support the contribution of cognitive and emotional deficits in the tendency to high-risk behaviors. This study aimed to predict risk-taking behaviors through decision-making styles and difficulty in emotion regulation among female adolescents. For this purpose, 200 high school students (Mage = 15. 23, SD = 1. 00) were selected via a stratified random sampling method. Participants completed the Iranian Adolescence Risk-taking Scale (IARS), General Decision-Making Style (GDMS) questionnaire, and Difficulty in Emotion Regulation Scale (DERS). Findings indicated that risky behaviors significantly correlated with difficulty in emotion regulation. In addition, high-risk behaviors demonstrated a positive correlation with spontaneous decision-making and a negative correlation with rational decision-making style. The results of multiple linear regression analysis revealed the significant role of decision-making styles and difficulty in emotion regulation in predicting high-risk behaviors. Practical implications and future areas of study are discussed.

    Keywords: High-risk behaviors, decision-making styles, difficulty in emotional regulation, adolescents
  • ندا ملت*، صغری ابراهیمی قوام، مسعود غلامعلی لواسانی، اسماعیل سعدی پور

    هدف اصلی از این پژوهش بررسی تاثیراسترس و خود محوری بر افسردگی و پرخاشگری با میانجیگری دشواری تنظیم هیجانی است. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش بزرگسالان (20-60 سال) شهر اصفهان در سال 1396 بودند و700شرکت کننده به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. مقیاس های مورد استفاده در این پژوهش عبارت اند از پرسش نامه پرخاشگری (Bryant & Smith, 2001)  ، چک لیست نشانه های اختلالات روانی (Derogatis, 1997) ، مقیاس دشواری در تنظیم هیجانی (Gratz & Roemer,2004) ، پرسشنامه تجدید نظرشده اختلالات شخصیت ضد اجتماعی (Sörman, 2016)، پرسشنامه افسردگی ، اضطراب واسترس.(Lovibond & Lovibond, 1995)  طرح پژوهش طرح توصیفی - همبستگی است. به منظور تحلیل داده ها  از مدل معادلات ساختاری  و روش بوت استرپ وتحلیل واریانس استفاده شده است.یافته ها نشان داد که خود محوری بر دشواری در تنظیم هیجانی (24/0=p) و پرخاشگری (45/0=p) اثر مستقیم دارد. استرس بر دشواری در تنظیم هیجانی (52/0=p) و افسردگی  اثر مستقیم (43/0=p)دارد. دشواری در تنظیم هیجانی نیزبر پرخاشگری (35/0=p) و افسردگی (26/0=p) اثر مستقیم دارد. نتایج تحلیل میانجی نشان داد استرس برافسردگی بواسطه دشواری در تنظیم هیجانی اثر غیر مستقیم دارد. یافته های این مطالعه نقش دشواری در تنظیم هیجانی وفقررا بعنوان عوامل خطردر شیوع وماندگاری افسردگی و پرخاشگری تایید می کند.

    کلید واژگان: خود محوری, دشواری در تنظیم هیجانی, استرس, افسردگی, پرخاشگری
    Neda Mellat *, Soqra Ebrahimi Qavam, Masoud Gholamali Lavasani, Esmaeil Sadipour

    The main purpose of this study was to investigate the effect of stress and egocentricity on depression and aggression mediated by emotion regulation difficulties. The statistical population of this study was adults (20-60 years old) in Isfahan in 2017 and 700 participants were selected by convenience sampling method. The measures consisted of Aggression questionnaire (Bryant & Smith, 2001), the Difficulties in Emotion Regulation Scale (Gratz & Roemer, 2004), the Depression, Anxiety, and Stress Scales (Lovibond & Lovibond, 1995), Psychopathic Personality Inventory-Revised (Sörman, 2016), Symptom Checklist-90- Revised (Derogatis, 1997). The structural equations modeling, Bootstrapping, and analysis of variance method have been used for data analysis.The results confirmed the direct effect of egocentricity on difficulties in Emotion Regulation and aggression. The results showed the direct effect of stress on Emotion Regulation difficulties and depression. Emotion Regulation difficulties have a direct effect on depression and aggression. The mediating analysis showed that stress has an indirect effect on depression mediated by difficulty in emotion regulation. Results highlight the role of emotion regulation difficulties and poverty in the prevalence and persistence of depression and aggression.

    Keywords: egocentricity, Emotion Regulation Difficulties, Stress, Depression, and aggression
  • رضا شباهنگ*، مهرانه شجاعی، فرزین باقری شیخانگفشه، عباس علی حسین خانزاده، منصوره نیکوگفتار
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط احتکار با مشکلات بین فردی با نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجانی بود. این مطالعه توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری را مردان و زنان 35 تا 65 سال، 200 نفر (100 زن و 100 مرد) ناحیه یک شهر رشت تشکیل دادند. از این بین 200 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های رفتار ذخیره ای-نسخه بازنگری شده (SI-R)، مشکلات بین فردی-32 گویه (IIP-32) و دشواری در تنظیم هیجانی (DERS) بودند. همچنین تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگوسازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج حاکی از مثبت و معناداربودن اثر غیرمستقیم احتکار بر مشکلات بین فردی از طریق دشواری در تنظیم هیجان بود (01/0>p). نتایج پژوهش حاضر نشان داد، رفتارهای احتکاری منجر به مشکلات در ارتباطات بین فردی می شوند و همچنین نقص در ارتباطات بین فردی، تشدید نشانه های احتکاری را در پی دارد. البته در این بین، تنظیم هیجانی، عاملی مهم است که نقص بیشنر در آن، تشدید و نگهداری رفتارهای احتکاری و مشکلات بین فردی را موجب می شود. بنابراین، استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان، می توانند در کاهش و بهبود نشانه های احتکار و مشکلات ارتباطات بین فردی نقش مهمی را ایفا کنند.
    کلید واژگان: احتکار, مشکلات بین فردی, دشواری در تنظیم هیجانی
    Reza Shabahang *, Mehraneh Shojaei, Farzin Bagheri Sheykhangafshe, Abbas Ali Hossien Khanzadeh, Mansooreh Nikogoftar
    The present study was conducted to investigate the relationship between hoarding and interpersonal problems with mediating role of difficulties in emotion regulation. This research is descriptive and correlational. The statistical population of the study consisted of men and women aged 35-65 years old (100 women and 100 men) in district one of Rasht. Of these, 200 were selected by convenience sampling method. Data analysis was performed using Pearson correlation coefficient and structural equation modeling. The results indicated an indirect effect of hoarding on interpersonal problems through the difficulties in their emotional regulation that was positive and significant (p< 0/01). The results of this study indicated that hoarding behaviors leads to problems in interpersonal communication and also the defect in interpersonal communication leads to the intensification of hoarding symptoms. In the meantime, emotional regulation is an important factor in which excessive deficits exacerbate and maintain hoarding behaviors and interpersonal problems. Therefore, using emotion regulation strategies can play an important role in reducing and improving the symptoms of hoarding and interpersonal communication problems.
    Keywords: hoarding, interpersonal problems, difficulties in emotional regulation
  • محمد جواد بگیان کوله مرز*، جهانگیر کرمی، خدامراد مومنی، عادله الهی
    مقدمه
    این پژوهش باهدف اثربخشی سیستم روان درمانی تحلیل شناختی- رفتاری و یکپارچه سازی رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی مبتنی بر شفقت بر کاهش درد ذهنی و دشواری های تنظیم هیجانی در افراد اقدام کننده انجام شد.
    روش
    جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی افراد 16 تا 40 ساله اقدام کننده به خودکشی به روش مسمومیت دارویی در فاصله ماه های مهر تا بهمن سال 1396 مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی (ره) شهر کرمانشاه تشکیل می دهند. نمونه آماری این پژوهش شامل 48 نفر از افراد اقدام کننده به خودکشی و داوطلب شرکت در مداخله بودند، که به روش نمونه گیری تصادفی از بین 120 نفر اقدام کننده به خودکشی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه های آزمایش 14 جلسه سیستم روان درمانی تحلیل شناختی- رفتاری (CBASP) و یکپارچه سازی رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی مبتنی بر شفقت را دریافت کردند. آزمودنی های گروه های آزمایش و کنترل در مرحله پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری به پرسشنامه های درد ذهنی اورباخ و همکاران (2003) و دشواری های تنظیم هیجانی گراتز و رومر (2004) پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها به منظور رعایت جوانب اخلاقی، برای اعضای گروه لیست انتظار 10 جلسه مشاوره گروهی برگزار شد.
    یافته ها
    نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) نشان داد که سیستم روان درمانی تحلیل شناختی- رفتاری و یکپارچه سازی رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی مبتنی بر شفقت بر درد ذهنی و دشواری های تنظیم هیجانی افراد اقدام کننده اثربخش هستند (001/0≥P).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده مبنی بر اثربخشی سیستم روان درمانی تحلیل شناختی- رفتاری و یکپارچه سازی رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی مبتنی بر شفقت بر کاهش مولفه های درد ذهنی و دشواری های تنظیم هیجانی افراد اقدام به خودکشی می توان از این مداخله ها در کنار درمان دارویی و دیگر درمان های مبتنی بر شواهد برای افراد اقدام کننده به خودکشی به عنوان روش های درمانی مفید و مکمل استفاده نمود.
    کلید واژگان: روان درمانی تحلیل شناختی- رفتاری, رفتاردرمانی دیالکتیکی, درمان شناختی مبتنی بر شفقت, درد ذهنی, دشواری های تنظیم هیجانی, اقدام به خودکشی
    Mohammadjavad Bagean Koulemarz *, Jahangir Karami, Khodamorad Momeni, Adele Elahi
    Introduction
    The purpose of this study was to The Effectiveness of Cognitive Behavioral Analysis System of Psychotherapy (CBASP) and Integration of Dialectical Behavior Therapy and Cognitive Therapy Based on Compassionate-mind on Reduction Mental Pain and Dificulty Emotion Regulation People attempted suicide.
    Methods
    The sample consisted of 48 suicide attempters and volunteers participated in the intervention, who were randomly selected from among 120 suicidal attempts and randomly assigned to two groups of experimental and control. The experimental groups received 14 mentioned treatment Cognitive Behavioral Analysis System of Psychotherapy (CBASP) and Dialectical Behavior Therapy and Cognitive Therapy Based on Compassionate-mind sessions. The subjects of the experimental and control groups in the pretest, posttest and follow-up stages completed the Orbach & Mikulincer Mental Pain Scale (OMMP) (2003) and Dificulty Emotion Regulation Scale Gratz and Roemer (2004). After collecting data and In order to follow the ethical considerations, for the group members of waiting list, 10 group counseling sessions were held.
    Results
    The results of multivariate covariance analysis (MANCOVA) showed that the Cognitive Behavioral Analysis System of Psychotherapy (CBASP) and Integration of Dialectical Behavior Therapy and Cognitive Therapy Based on Compassionate-mind are effective on the Mental Pain, and Dificulty Emotion Regulation on those People attempted suicide (P ≤ 0.001).
    Conclusion
    According to the results obtained on effectiveness of the Cognitive Behavioral Analysis System of Psychotherapy (CBASP) and Integration of Dialectical Behavior Therapy and Cognitive Therapy Based on Compassionate-mind on reducing the components of mental pain and Dificulty Emotion Regulation, can be used along with the Medical treatment and other evidenced based treatments for people attempted suicide as a useful and complementary therapeutic method.
    Keywords: Cognitive Behavioral Analysis of Psychotherap, dialectical behavior therapy, Cognitive Therapy Based on Compassionate-mindMental Pain, Dificulty Emotion Regulation, People attempted suicide
  • ندا ملت*، صغری ابراهیمی قوام، مسعود غلامعلی لواسانی، اسماعیل سعدی پور

    هدف از پژوهش حاضر آزمون رابطه بین سطوح مختلف رشد شناختی،عاطفی ومعنوی با بهزیستی روانشناختی بزرگسالان بود .به همین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس نمونه ای متشکل از 700 فرد بزرگسال. در قالب چهار گروه سنی انتخاب شد. جهت ارزیابی متغیر های پژوهش از پرسشنامه های باورهای پارادایم اجتماعی (SPBI) ، شاخص واکنش بین فردی (IRI)،مقیاس دشواری در تنظیم هیجانی (DERS)  ، پرسشنامه ارزیابی معنوی (SAI)  ، مقیاس تاب آوری (CD-RISC-SF) ، مقیاس رفتارهای نوع دوستانه ، پرسشنامه پرخاشگری) (BPAQ-SF ، مقیاس  شکرگزاری (GQ-6) ، مقیاس خود محوری  ماکیاولی از پرسشنامه (PPIR)، مقیاس بهزیستی معنوی (SHALOM) ، پرسشنامه لذت گرایی ناسازگارانه ،مقیاس افسردگی SCL 90 مقیاس استرس (DASS-21) استفاده شد.داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری  مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان  می دهد تفکر نسبی گرا  برهمدلی  ،استرس و دشواری در تنظیم هیجانی  اثر مثبت دارد ، تفکردیالکتیک بر همدلی و بهزیستی معنوی اثر مثبت دارد. خود محوری بر دشواری در تنظیم هیجانی وضعف معنوی اثر مثبت داردوبر بهزیستی معنوی اثر منفی دارد، استرس بر دشواری در تنظیم هیجانی اثر مثبت دارد.دشواری در تنظیم هیجانی  بر ضعف معنوی اثر مثبت وبر بهزیستی معنوی اثر منفی دارد، بهزیستی معنوی برشکر گزاری،نوع دوستی وتاب آوری اثر مثبت دارد وبر افسردگی ولذت گرایی ناسازگارانه اثر منفی دارد ، ضعف معنوی بر پرخاشگری،افسردگی ولذت گرایی ناسازگارانه  اثر مثبت دارد.

    کلید واژگان: تفکر فرا انتزاعی, بهزیستی معنوی, همدلی, دشواری در تنظیم هیجانی, بهزیستی روانشناختی, ضعف معنوی
    Neda Mellat*, Soqra Ebrahimi Qavam, Masoud Gholamali Lavasani, Esmaeil Sadipur

    The purpose of the present study was to examine the relationship between different levels of cognitive, emotional and spiritual development with adult psychological well-being. For this purpose, a sample of 700 adults was selected using convenience sampling method in four age groups. Questionnaires were used consisted of Social Paradigm Belief Inventory(SPBI) ,Spiritual Well-Being(SHALOM), Interpersonal Reactivity Index(IRI), Spiritual Assessment Inventory(SAI) , Aggression Questionnaire(BPAQ –SF), Resilience Scale(CD-RISC-SF), Maladaptive Hedonism(MHQ), Difficulties in Emotion Regulation Scale(DERS), Machiavellian Egocentricity Scale(PPIR), Gratitude Questionnaire (GQ-6) ,Altruistic Behavior, Depression subscale of(SCL-90-R) and stress scale of (DASS-21). Research data were analyzed using the structural equation modeling .The findings showed that relativistic thinking has effect on Stress, empathy and difficulty in emotion regulation .and dialectical thinking has positive effect on empathy and spiritual well-being. Egocentrism has positive effect on difficulties in emotion regulation and spiritual weakness and negative effect on Spiritual well-being. Stress has positive effect on difficulties in emotion regulation. Difficulties in emotion regulation have positive effect on spiritual weakness and negative effect on Spiritual well-being. Also Empathy has positive effect on spiritual well-being. Spiritual weakness has positive effect on aggression, depression and maladaptive hedonism. It has a negative effect on altruism. Spiritual well-being has a negative effect on depression and maladaptive hedonism and a positive effect on resilience, altruism, and gratitude.

    Keywords: postformal thinking, Spiritual well-being, empathy, difficulties in Emotion Regulation, psychological well-being, spiritual weakness
  • محمد امین زاده*، راحله کرم پور، صادق تقی لو
    هدف

    زندگی در زمان گذشته توسط سطوح پایین برون گرایی و توافق پذیری پیش بینی می شود. هدف این پژوهش بررسی نقش پیش‌بینی کنندگی صفات شخصیت و دشواری های تنظیم هیجانی در گرایش به زندگی در زمان حال می باشد.

    روش پژوهش:

    روش تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بوده است. به این منظور 220 نفر از دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه آزاد اسلامی کرج به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه استاندارد شخصیتی کاستا و مک کری(1992)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجانی گراتز و رومر(2004) و پرسشنامه چشم انداز زمان زیمباردو و بوید(1999) پاسخ دادند. جهت تجزیه‌و تحلیل داده ها از مدل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره سلسله مراتبی استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که از بین مولفه‌های دشواری‌های تنظیم هیجان، تنها مولفه دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی به‌صورت منفی و معنادار گرایش به زندگی در زمان حال را پیش‌بینی می‌کند. همچنین از بین صفات شخصیت، برونگرایی و گشودگی به‌صورت مثبت و وظیفه‌شناسی به‌صورت منفی گرایش به زندگی در زمان حال را پیش‌بینی می‌کند.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته ها می توان گفت که دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی و صفات شخصیتی برونگرایی، گشودگی و وظیفه‌شناسی نقش مهمی بر روی گرایش به زندگی در زمان ایفا می کنند. بر این اساس با در نظر گرفتن نقش دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی و صفات شخصیتی برونگرایی، گشودگی و وظیفه‌شناسی می‏توان گرایش به زندگی در زمان دانشجویان را بهبود بخشید.

    کلید واژگان: صفات شخصیت, دشواری های تنظیم هیجانی, گرایش به زندگی در زمان حال, دانشجویان
    M.Aminzadeh, R. Karampoor, S.Taghiloo
    Introduction

    The purpose of this study is to determine the predictive role of personality traits and the difficulties of emotional adjustment in the appeal of live at the present moment.

    Method

    this study used correlational type of descriptive and statistical society Islamic Azad University of Karaj students in the academic year of 1394-95in which according to Green(1991) table,220 subjects were selected by the way of available sampling. Research tools: the Research tools were NEO-Five Factor Inventory questionnaire (1986) Zimbardo Time Perspective (1999) and Grvtz and Roemer (2004) emotional adjustment difficulties all Data were based a regression method with regression approach.

    Results

    The results indicated that among the components emotional adjustment difficulties, only the limited access of emotional adjustment strategies component predicted the tendency to life at present moment negatively.

    Conclusion

    Among personality traits, extraversion and openness positively and conscientiousness negatively predicts the tendency to life at present moment.

    Keywords: personality traits, difficulties in emotion regulation, tend to life in the present, students
  • سودابه بساک نزاد *، نیما عارفی، نسرین ارشدی
    مقدمه
    شواهد پژوهشی گوناگون، شباهت هایی میان اعتیاد به مواد و مصرف برخی مواد غذایی را نشان داده اند. هدف پژوهش حاضر طراحی و آزمون الگویی از برخی پیش آیندهای اعتیاد غذایی است.
    روش
    نمونه ی این پژوهش شامل 306 نفر (142 مرد و 164 زن) از دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود که به روش تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش از مقیاس های اعتیاد غذایی-2، خوردن هیجانی، تکانشگری بارت-11، دشواری در تنظیم هیجان و عزت نفس روزنبرگ استفاده گردید. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS ویراست 22 و AMOS ویراست 21 انجام گرفت. جهت آزمون اثرهای غیرمستقیم در الگوی پیشنهادی از روش بوت استراپ استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش نسبتا خوبی برخوردار است. مسیرهای مستقیم بدتنظیمی هیجانی و تکانشگری به اعتیاد غذایی، بدتنظیمی هیجانی و عزت نفس به تکانشگری و مسیرهای غیر مستقیم بدتنظیمی هیجانی و عزت نفس به اعتیاد غذایی با میانجی گری تکانشگری معنی دار شد، و مسیرهای مستقیم خوردن هیجانی و عزت نفس به اعتیاد غذایی معنی دار نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج، بدتنظیمی هیجانی و تکانشگری به صورت مستقیم و عزت نفس با میانجی گری تکانشگری در بروز اعتیاد غذایی نقش دارند.
    کلید واژگان: خوردن هیجانی, تکانشگری, دشواری در تنظیم هیجانی, عزت نفس, اعتیاد غذایی
    soodabeh Bassak Nejad *, Nima Aarefi, Nasrin Arshadi
    Objective
    There are different research evidence that show similarities between addiction to drugs and consuming some kinds of foods. The purpose of this study was designing and testing a model of some antecedents of food addiction.
    Method
    The participants of the study were 306 undergraduate students of Shahid Chamran University of Ahvaz (142 male and 164 female) that were selected by multistage random sampling method. The instruments were used Yale Food Addiction Scale-2, Emotional Eating Scale, Barrat Impulsivity Scale-11, Difficulties in Emotional Regulation Scale and Rosenberg Self-Esteem Scale .the Fitness of the proposed model was examined through structural equation modeling, using SPSS-22 and AMOS-21 software packages. The indirect effects were tested using the bootstrap procedure.
    Results
    Findings indicated that the proposed model fits the data relatively. Direct paths from emotional dysregulation and impulsivity to food addiction, emotional dysregulation , and self-esteem to impulsivity and the indirect path from emotional dysregulation and self-esteem to food addiction with the mediating role of impulsivity were statistically significant, but the direct paths from emotional eating and self-esteem to food addiction were not significant.
    Conclusion
    According to the results of this study, emotional dysregulation and impulsivity have a direct effect, and self-esteem has an indirect effect through impulsivity on food addiction.
    Keywords: Emotional Eating, Impulsivity, Difficulties in Emotion Regulation, Food Addiction , Self -Esteem
  • فرهاد محمدی مصیری، نادر حاجلو، عباس ابوالقاسمی

    اختلال های اضطرابی یکی از شایع ترین اختلال های دوران نوجوانی و جوانی هستند و از مهم ترین انواع این اختلال ها می توان به اختلال اضطراب اجتماعی اشاره کرد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین کارکرد خانواده با اختلال اضطراب اجتماعی با میانجیگری کمرویی و دشواری در تنظیم هیجانی بود. روش این پژوهش توصیفی، طرح پژوهش همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان های شهر کرد در سال تحصیلی 94- 1393 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان آن ها نمونه ای به حجم 500 نفر بر اساس جدول کرجسی و مورگان انتخاب شد. جمع آوری داده های پژوهش با استفاده از مقیاس کار کرد خانواده (FAD)، تنظیم هیجانی (RES)، اضطراب اجتماعی (SPIN) و کمرویی انجام گرفت. مدل پیشنهادی پژوهش، با استفاده از نرم افزار AMOS مورد تحلیل مسیر قرار گرفت. یافته ها نشان دادند که مدل پیشنهادی از برازش نسبتا خوبی برخوردار است. نتایج نشان داد که مسیر کار کرد خانواده به کمرویی (0/01 >P)، کار کرد خانواده به دشواری در تنظیم هیجانی (0/01>P)، کار کرد خانواده به اضطراب اجتماعی (0/01>P)، کمرویی به اضطراب اجتماعی (0/01>P) و دشواری در تنظیم هیجانی به اضطراب اجتماعی (0/01>P) معنی دار هستند. با در نظر گرفتن اثرات غیر مستقیم کار کرد خانواده بر اضطراب اجتماعی از طریق کمرویی و دشواری در تنظیم هیجانی، معلوم می شود که ضریب اثر کار کرد خانواده از طریق کمرویی و دشواری در تنظیم هیجانی بر اضطراب اجتماعی معنی دار می باشد (0/01>P). با توجه به نتایج بدست آمده، می توان کمرویی و دشواری در تنظیم هیجانی را به عنوان یک میانجی مناسب در رابطه بین کار کرد خانواده و اضطراب اجتماعی در نظر گرفت. با توجه به یافته های این پژوهش می توان دریافت که کار کرد مطلوب خانواده باعث کاهش اضطراب اجتماعی و کمرویی و دشواری در تنظیم هیجانی موجب افزایش اضطراب اجتماعی می شوند.

    کلید واژگان: کار کرد خانواده, اضطراب اجتماعی, کمرویی, دشواری در تنظیم هیجانی, نوجوانان

    Anxiety disorders are among the most common disorders in youth and adolescence “social anxiety” is one of the most important of these disorders. The purpose of this research was to study the mediating role of Shyness and Difficulty of Emotional Regulation as related to Family function and Social anxiety. The population of this descriptive – correlation study included all female high school students of Shahrekord. Multistage cluster sampling was used to select 500 students from the first grade of high schools in Shahrekord. Family Function Scale (FAD), Emotion Regulation Scale (RES), Social Anxiety Scale (SPIN) and Shyness Scale, were used to measure the variables. The hypothetical model was tested by AMOS software. The findings indicated that the proposed model fitted the data. Results showed that path Family function to Shyness(P<0/01), Family function to Difficulty of Emotional Regulation (P<0/01) , Family function to Social Anxiety (P<0/01) , Shyness to Social Anxiety(P<0/01), and Difficulty of Emotional Regulation to Social Anxiety (P<0/01) was significant. With regard to the indirect effects of Family function on Social anxiety through Shyness and Difficulty of Emotional Regulation, become clear Shyness and Difficulty of Emotional Regulation multiplier effect of Family function on Social anxiety is significant(P<0/01). According to the results, it can be concluded that Shyness and Difficulty of Emotional Regulation as a mediator in the relationship between Family function and Social anxiety. Based on the results it could be concluded that family function decrease social anxiety, whereas shyness and Difficulty of Emotional Regulation increase social anxiety.

    Keywords: Family function, social anxiety disorder, Shyness, Deficiency in emotion regulation, adolescent
  • مسعود محمدی*، رابرت فرنام، پریسا محبوبی

    هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و دشواری در تنظیم هیجانی با رضایت زناشویی در معلمان جزیره کیش می باشد. نمونه این پژوهش شامل 100 نفر معلم زن متاهل بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین تمامی معلمان انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سبک های دلبستگی سیمپسون، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجانی گراتز و رومر و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ استفاده شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و نتایج تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی رابطه مثبت معناداری وجود دارد. اما بین سبک های دلبستگی ناایمن (دوسوگرا و اجتنابی) با رضایت زناشویی و همچنین دشواری در تنظیم هیجانی با رضایت زناشویی رابطه منفی معناداری وجود دارد. همین طور یافته ها نشان داد که بین سبک های دلبستگی و دشواری در تنظیم هیجانی با رضایت زناشویی رابطه ی چندگانه وجود دارد. همچنین تحلیل رگرسیون نشان داد که سبک دلبستگی دوسوگرا بهترین پیش بینی کننده ی رضایت زناشویی می باشد.

    کلید واژگان: سبک های دلبستگی, دشواری در تنظیم هیجانی, رضایت زناشویی
نمایش نتایج بیشتر...
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال