جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « model » در نشریات گروه « علوم تربیتی »
تکرار جستجوی کلیدواژه «model» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
هدف اصلی این پژوهش ارائه مدل مفهومی برای برای ارزیابی و نظارت بر موسسات پژوهشی کشور بود. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی بود. از راهبرد نظریه داده بنیاد (نسخه سیستماتیک اشتراس و کوربین) مشتمل بر کدگذاری باز، محوری و انتخابی جهت دستیابی به مدل مستخرج از پژوهش استفاده گردید. مشارکت کنندگان از متخصصان در حوزه سیاستگذاری یا دارای سوابق اجرایی در آموزش عالی و متخصصان حوزه نظارت و ارزیابی آموزش عالی بودند. در پژوهش حاضر با استفاده از طرح کیفی و نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق با 30 نفر از متخصصان و صاحبنظران حوزه آموزش عالی که در زمینه پدیده مورد مطالعه دانش و تجربه زیسته داشتند (سیاست گذاران، مدیران کلان، روسای موسسات پژوهشی و اعضای هیئت علمی و حرفه ای موسسات) صورت گرفت. پس از پیاده سازی محتوای مصاحبه ها و تحلیل مقدماتی آن ها، کدها یا مفاهیم اولیه شناسایی شدند و به منظور دستیابی به مقوله های اصلی کدهای مشابه در طبقه های خاص قرار گرفتند. برای هر یک از طبقات عنوانی که دربرگیرنده کل کدهای آن طبقه باشد، انتخاب شد. یافته ها نشان داد که مقوله محوری مطالعه حاضر الگوی ملی ارزیابی و نظارت بر موسسات پژوهشی کشور بود و با توجه به شرایط علی، شرایط زمینه ای و شرایط میانجی راهبردهایی تدوین و مدل نهایی بر اساس آن ارائه شد و سپس شاخص های دقیق بر اساس مدل در 51 شاخص و 156 زیر شاخص تهیه و تنسیق گردید.
کلید واژگان: شاخص, ارزیابی, پژوهش, موسسات پژوهشی, نظریه برخاسته از داده ها, الگوی ملیThe main objective of this study was to present a conceptual model for evaluating and monitoring research institutions in the country. This research was qualitative in nature. The strategy of Grounded Theory (systematic version of Strauss and Corbin) was employed, consisting of open, axial, and selective coding to achieve the research-derived model. Participants included experts in policy-making or those with executive backgrounds in higher education, as well as specialists in the monitoring and evaluation of higher education. In this study, semi-structured and in-depth interviews were conducted with 30 experts and scholars in higher education, who possessed knowledge and lived experience regarding the studied phenomenon (policy-makers, senior managers, heads of research institutions, and faculty and professional members of institutions). Using a qualitative design and purposive and snowball sampling, the interviews were analyzed. Initial codes or concepts were identified after the content of the interviews was transcribed and preliminarily analyzed, and similar codes were grouped into specific categories to achieve the main themes. Titles encompassing all codes within each category were then selected. Findings indicated that the central theme of this study was the national model for evaluating and monitoring research institutions in the country. Strategies were developed based on causal conditions, contextual conditions, and intervening conditions, and the final model was presented accordingly. Subsequently, precise indicators based on the model were developed and organized into 51 indicators and 156 sub-indicators.
Keywords: Indicator, Evaluation, Research, Research Institutions, Model, Grounded Theory -
Objective
The current research was conducted with the aim of designing a Heutagogy curriculum model for the second level of high school in Tehran.
MethodsThe method of this research is applied in terms of purpose and it was done in an exploratory way that in the qualitative part of the method of thematic analysis and research synthesis and the quantitative part was based on structural equation modeling, the method of data collection was done in a mixed method (quantitative and qualitative) and the research tools in the qualitative part were semi-structured interviews and questionnaires and in the quantitative part. The questionnaire resulted from the qualitative phase. In the qualitative section, the Lausche coefficient (CVR) was used to check the content and Cohen's kappa coefficient was used to check the reliability. In this section, to validate the designed model, experts in curriculum and educational psychology completed the relevant questionnaire. In the qualitative section, data analysis was carried out using thematic analysis and research synthesis based on basic themes, organizing themes, and comprehensive themes. The quantitative part was based on structural equation modeling. The statistical population of the quantitative part includes all the secondary school teachers of Tehran city, who were selected using Cohen's formula, with a sample size of 198 people.
ResultsAt first, the fit of the models related to each of the elements was extracted and at the end, the overall fit of the model was confirmed. The research findings were based on the results of qualitative and quantitative analyzes of the eight elements of flexibility, purpose, educational technology, thinking, facilitation, learner, content and Evaluation for heutagogy curriculum was identified in the second year of high school. Each element had dimensions and components; the total number of identified dimensions was 28 dimensions.
ConclusionsThe findings predominantly corroborate the formulation of a heutagogy curriculum for the second level of secondary education.
Keywords: Model, Curriculum, Heutagogy, Middle School -
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی ارتقاء مهارت های زندگی دانشجویان و طراحی مدل جامع انجام شده است. روش پژوهش از نوع آمیخته اکتشافی صورت گرفت. در بخش کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 16 نفر از اعضاء هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی به شیوه نمونه گیری هدفمند تا مرزاشباع نظری مطالعه به عمل آمد. ابزار بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته براساس یافته های بخش کیفی بود. تایید روایی محتوای پرسشنامه از دیدگاه اساتید، روایی سازه از تحلیل عاملی تاییدی و پایایی ابزار به شیوه پایایی ترکیبی انجام شد. تحلیل داده ها در بخش کیفی، با استفاده از تحلیل محتوای استقرایی و کدگذاری در سه سطح باز، محوری و انتخابی انجام شد. در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران در سال تحصیلی 1401 به تعداد 139701 نفر بودند که تعداد 424 نفر بر اساس فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. تحلیل داده های بخش کمی به روش تحلیل عاملی و مدل سازی معادلات ساختاری صورت گرفت. براساس یافته های تحقیق؛ چهار بعد محیط آموزشی، ویژگی های استادان، آموزش و یادگیری مهارت ها و توسعه مهارت های فردی با چهارده مولفه در طراحی مدل منظور گردیدند. نتیجه شاخص نیکویی برازش نیز نشان داد عملکرد کلی الگوی ارائه شده از کیفیت مناسبی برخوردار است. این مدل می تواند در برنامه ریزی های آموزشی، دانشجویی و فرهنگی دانشگاه مفید باشد و به ارتقاء مهارت های زندگی دانشجویان کمک نماید.
کلید واژگان: مهارت های زندگی دانشجویی, الگو, آموزش عالی, دانشجویانEducation Journal, Volume:31 Issue: 1, 2024, PP 103 -122IntroductionLife skills are essential in most educational systems, as they assist individuals in navigating daily challenges and improving personal and social well-being. This research aims to develop an effective model for enhancing students' life skills.
MethodThe research aimed to develop a model using an exploratory mixed-methods approach to enhance students' life skills. In the qualitative phase, semi-structured interviews were conducted with 16 researchers and experts through purposeful sampling until theoretical saturation was achieved. For the quantitative phase, a sample of 424 students was selected from a population of 139,701 at the Islamic Azad University of Tehran in the 2023 academic year, using Cochran's formula and simple random sampling. Qualitative analysis involved inductive content analysis and coding at three levels: open, central, and selective. The quantitative component utilized a researcher-made questionnaire based on qualitative findings. Content validity was assessed by professors, and construct validity was confirmed through confirmatory factor analysis. The tool's reliability was determined using composite reliability. Quantitative data were analyzed through factor analysis and structural equation modeling using Smart PLS software.
ResultsThe qualitative findings revealed that improving students' life skills involved four main dimensions with 14 components. By integrating these findings with prior research and expert insights, an initial conceptual model emerged. These dimensions include the educational environment (supportive structure, intellectual and motivational settings, and supportive rules), professors' characteristics (scientific and practical expertise, and professional interactions), teaching and learning skills (knowledge, specialized skills, general skills, spiritual skills, cognitive skills, and metacognitive skills), and the development of individual skills (personal, thinking, emotional, cognitive, and social skills).
DiscussionThe model for enhancing students' life skills encompasses four dimensions: the educational environment, professors' characteristics, teaching and learning skills, and individual skill development. It is recommended that this model be considered in educational, student, and cultural planning regarding students' life skills.
Keywords: Student Life Skill, Model, Education, Higher Education, Students -
زمینه و هدفچالش عمده ای که معلمان تازه کار با آن مواجه هستند، ناتوانی آنها برای حفظ کنترل کلاس درس است و رایج ترین درخواست معلمان برای کمک بیشتر با مدیریت کلاس درس ارتباط دارد. هدف اصلی پژوهش حاضر تدوین مدل مفهومی مدیریت کلاس اثربخش به روش فراترکیب برای مدارس ابتدایی بود.روشاین پژوهش با رویکردی کیفی و به روش فراترکیب انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل تمامی مطالعات و گزارش های پژوهشی اعم از مقالات و پایان نامه های فارسی و انگلیسی مرتبط با حوزه مدیریت اثربخش در کلاس درس بود. برای نمونه گیری، 140 مقاله با استفاده از کلیدواژه های مرتبط و از طریق پایگاه های علمی معتبر و مرور یافته های پژوهش در سال های 1970 م. تا 2023 م. انتخاب شد و نمونه گیری در ابتدا با مطالعه 350 پژوهش آغاز شد و در مرحله اول پس از بررسی عناوین مطالعات، 97 مطالعه که نامرتبط با پژوهش حاضر بود، حذف شدند و 253 مطالعه باقی ماند. در مرحله دوم چکیده مطالعات مورد بررسی قرار گرفت و 73 مطالعه نامرتبط با پژوهش حاضر حذف شدند و 183 مطالعه باقی ماند؛ سپس در مرحله آخر بعد از بررسی محتوا، 43 مطالعه نامرتبط با پژوهش حاضر حذف شدند و درنهایت 140 واحد مطالعاتی انتخاب و بررسی شد. برای کسب قابلیت اعتبار، کلیه کدگذاری ها و طبقات اولیه به خبرگان (اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران) ارسال و از نظرات تاییدی و تکمیلی آنها در کلیه مراحل کار در جهت پیاده سازی، کدگذاری و تدوین مدل مفهومی استفاده شد و درنهایت، برای تجزیه وتحلیل کیفی داده های پژوهش حاضر از کدگذاری 3 مرحله ای اشتراوس و کوربین (1395) استفاده شد.یافته هابنابر یافته های به دست آمده در این پژوهش، مدلی مفهومی از مدیریت کلاس در مدارس ابتدایی براساس اصول و راهبردهایی اثربخش ترسیم شد. نتایج نشان داد که مدل شامل 4 دسته اصول مدیریت اثربخش و 2 دسته راهبرد مدیریت اثربخش است؛ اصول اثربخش شامل توسعه فردی (خوداثربخشی، خودنظارتی، خویشتن داری، مهارت ارتباطی، خودباوری، خودمدیریتی، تصمیم گیری مستقلانه)؛ تامین نیازهای روان شناختی (توانمندی در روابط انسانی، داشتن استقلال، قابلیت ها و شایستگی ها)؛ حقوق فردی و جمعی (تعهدپذیری، احترام به حقوق فردی و دیگران)؛ ارتقای موفقیت تحصیلی (تشویق، رشد و موفقیت تحصیلی، فرصت برابر آموزشی، احساس دل بستگی) و راهبردهای مدیریت اثربخش (ایجاد جو حمایتی، مدیریت استرس، تفویض اجرای امور کلاس، شناخت دانش آموزان و توجه به آنها، گرایش به مشارکت در یادگیری، طراحی دستیابی به موفقیت، آموزش مهارت های کاربردی، تعیین اهداف، حق رای و انتخاب) به راهبردهای تقویتی (انگیزش، مباحثه و مناظره، جلسه کلاسی دانش افزایی، سنجش رفتار، تصمیم گیری مشارکتی) طبقه بندی شد.نتیجه گیریبراساس یافته ها می توان نتیجه گرفت با تقویت راهبردهای اثربخش مدیریت کلاس معلمان، رشد و موفقیت دانش آموزان فراهم می گردد. با به کارگیری نتایج این مطالعه می توان به فهم بهتری از اصول مدیریت کلاس اثربخش در مدارس دست یافت و درنهایت، به توسعه و پیشرفت دانش آموزان کمک کرد.کلید واژگان: روش, متاسنتز, مدل, مدیریت کلاس, دوره ابتداییObjectiveThe major challenge faced by novice teachers is their inability to maintain classroom control, and the most common request from teachers for more help is related to classroom management. The main objective of the present study was to develop a conceptual model of effective classroom management using the metasynthesis method for elementary schools.MethodThis study was conducted with a qualitative approach and using the metasynthesis method. The research population included all studies and research reports, including Persian and English articles and theses, related to the field of effective classroom management. For sampling, 140 articles were selected using relevant keywords and through reputable scientific databases and a review of research findings from 1970 to 2023. Sampling initially began with the study of 350 studies. In the first stage, after reviewing the titles of the studies, 97 studies that were unrelated to the present study were eliminated, leaving 253 studies. In the second stage, the abstracts of the studies were reviewed and 73 studies unrelated to the present study were excluded, leaving 183 studies. Then, in the last stage, after reviewing the content, 43 studies unrelated to the present study were excluded, and finally 140 study units were selected and reviewed. To gain credibility, all initial codings and categories were sent to experts who were faculty members of the University of Tehran, and their confirming and supplementary comments were used in all stages of the work to implement, code, and compile the conceptual model. Strauss and Corbin's (2016) 3-stage coding was used for qualitative analysis of the data of the present study.FindingsBased on the findings obtained in this study, a conceptual model of classroom management in elementary schools was drawn based on effective principles and strategies. The results showed that the model includes 4 categories of effective management principles and 2 categories of effective management strategies: Effective principles include: personal development (self-efficacy, self-monitoring, self-control, communication skills, self-confidence, self-management, independent decision-making); meeting psychological needs (ability in human relations, independence, capabilities and competencies); individual and collective rights (commitment, respect for individual and others' rights); promoting academic success (encouragement, academic growth and success, equal educational opportunity, feeling of attachment); and effective management strategies were classified as (creating a supportive atmosphere, stress management, delegating classroom management, recognizing students and paying attention to them, tendency to participate in learning, designing to achieve success, teaching practical skills, setting goals, voting and choosing); and reinforcement strategies (motivation, discussion and debate, knowledge-enhancing class meeting, behavior assessment, participatory decision-making).ConclusionBased on the findings, it can be concluded that by strengthening teachers' effective classroom management strategies, students' growth and success are provided. By applying the results of this study, a better understanding of the principles of effective classroom management in schools can be achieved and ultimately help students' development and progress.Keywords: Metasynthesis, Method, Model, Class Managemen, Elementary School
-
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی هنر آمیخته به طنز در نظام آموزش عمومی ایران با استفاده از راهبرد نظریه داده بنیاد نسخه اشتراوس و کوربین (1990) صورت پذیرفت. میدان پژوهش شامل اساتید و نخبگان دانشگاه های تبریز و تهران بوده، که با روش نمونه گیری هدفمند و به استناد اصل اشباع نظری، تعداد 11 نفر از بین صاحب نظران برتر و با سابقه در زمینه پژوهش انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد و برای اعتبار پذیری داده ها از معیارهای 4 گانه لینکلن و گوبا بهره گرفته شد. یافته های پژوهش در قالب ابعاد الگوی طرح نظام مند داده بنیاد شامل شرایط علی؛ مقوله محوری؛ عوامل زمینه ای؛ شرایط مداخله گر؛ راهبردها و پیامدها، دسته بندی شد. برای اعتباریابی الگوی مطلوب از مدلسازی معادلات ساختاری و تحلیل ماتریس اهمیت - عملکرد استفاده شد. در ماتریس اهمیت - عملکرد مشاهده شد که راهبردها نسبت به پیامدهای الگوی آموزش هنر آمیخته به طنز دارای اهمیت بالاتری هستند. با عنایت به نتایج پژوهش حاضر تدوین و تصویب برنامه راهبردی در خصوص آموزش هنر آمیخته به طنز در نظام آموزش رسمی در سطح مدارس و همچنین برگزاری دوره های آموزش ضمن خدمت پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: الگو, برنامه درسی, هنر, طنز, دوره ابتداییCurriculum Planning, Volume:20 Issue: 79, 2024, PP 110 -126The present study was conducted with the aim of designing and validating the curriculum model of art mixed with humor in Iran's public education system using the data theory strategy of Strauss and Corbin (1990). The field of research included the professors and elites of Tabriz and Tehran universities, who were selected by purposeful sampling method and based on the principle of theoretical saturation, 11 people were selected from among the top experts with experience in the field of research. The research tool is a semi-structured interview, and the 4 criteria of Lincoln and Guba were used for the reliability of the data. The findings of the research in the form of the dimensions of the foundation's systematic design model, including causal conditions (2 main categories and 7 subcategories); Core category (1 main category and 5 subcategories); contextual factors (2 main categories and 4 subcategories); Intervening conditions (2 main categories and 7 subcategories); Strategies (3 main categories and 10 sub-categories) and consequences (2 main categories and 4 sub-categories) were categorized. Structural equation modeling and importance-performance matrix analysis were used to validate the desired model. In the importance-performance matrix, it was observed that the strategies are more important than the consequences of the art education model mixed with humor. Considering the results of the present research, it is recommended to formulate and approve a strategic plan regarding the teaching of art mixed with humor in the formal education system at the school level, as well as the holding of in-service training courses in the field of teaching art mixed with humor.
Keywords: Model, Curriculum, Art, Humor, Elementary School -
Quarterly Journal of Environmental Education and Sustainable Development, Volume:12 Issue: 4, Summer 2024, PP 101 -119The aim of this research was to validate an educational model for environmental etiquette that was designed based on the Islamic-Iranian progress model. To this end, a descriptive survey method was employed, and the perspectives of 111 specialists were collected through purposive sampling using the snowball technique and a researcher-made questionnaire. The reliability of the tool was confirmed using Cronbach's alpha, and its validity was established through convergent and divergent validity tests, as well as the Fornell-Larcker criterion. The results were analyzed using descriptive and inferential statistics. After examining the fit of the measurement models, the fit of the confirmatory factor analysis model was assessed, and the proposed model was presented using structural equation modeling techniques and SmartPLS software. The overall model fit was evaluated using the GOF criterion, and the comprehensive validity of the model from the specialists' perspective was also examined. Ultimately, the validity of the model and its comprehensive validity from the specialists' viewpoint were confirmed.Keywords: Education, Etiquette, Model, Environment
-
هدف
پژوهش حاضر با هدف، طراحی الگوی مدیریت ایده پردازی کارکنان در سازمان های نظامی و نتایج آن بر عایدی سازمان و ادبیات این حوزه اجرا شده است.
روشاین پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی محسوب می شود و با استفاده از نظریه پردازی داده بنیاد به صورت کیفی اجرا و نمونه گیری به روش نظری و با بهره مندی از روش های هدفمند (قضاوتی) و گلوله برفی (زنجیره ای) و بر مبنای اشباع نظری داده ها انجام شده است؛ به گونه ای که تا زمان رسیدن به اشباع نظری با کارشناسان عالی، خبرگان و متخصص باتجربه سازمان های نظامی در این حوزه، مصاحبه به عمل آمد.
یافته هانتایج تحلیل داده های به دست آمده طی فرایند کدگذاری های باز، محوری و انتخابی، به ایجاد نظریه داده بنیاد در حوزه حوزه ایده پردازی کارکنان منجر شد. عناصر مدل طراحی شده از، شرایط علی، زمینه ای و واسطه ای تشکیل شده است که پدیده محوری، پیامدها و راهبردهای اجرای خط مشی عمومی را نشان می دهد.
نتیجه گیریفرماندهان، مسئولین و خط مشی گذاران می توانند از نتایج این پژوهش، برای کارآمدی بیشتر ایده پردازی کارکنان در سازمان بهره برداری کنند. همچنین با توجه به شرایط موجود، ایده پردازی در سازمان، نیاز اساسی محسوب می شود و از نظر ادبیات و مبانی نظری نیز خلا تئوریکی را غنی می کند. در پایان نیز، پیشنهادهای کاربردی برای بهبود ایده پردازی کارکنان در سازمان های نظامی ارائه گردید.
کلید واژگان: الگو, ایده پردازی, سازمان های نظامی, نظریه پردازی داده بنیادObjectiveThe current research has been carried out with the aim of explaining the model of employee ideation management in military organizations and its results on the organization's earnings and the literature of this field.
Research methodThis research is considered practical in terms of its purpose, and it has been qualitatively implemented using data-based theorizing. Sampling has been done by theoretical method and using targeted (judgment) and snowball (chain) methods and based on theoretical saturation of data; In such a way that until theoretical saturation was reached, interviews were conducted with top experts and experienced experts and experts of military organizations in this field. The results of the data analysis obtained during the process of open, central and selective coding led to the creation of a database theory in the field of employee ideation.
FindingsThe elements of the designed model consist of causal, background, and mediating conditions that show the central phenomenon, consequences, and strategies for implementing the general policy.
ConclusionCommanders, officials and policy makers can use the results of this research for more efficient ideation of employees in the organization. Also, according to the existing conditions, ideation in the organization is considered a basic need, and in terms of literature and theoretical foundations, it enriches the theoretical void. At the end, practical suggestions were presented to improve the ideation of employees in military organizations.
Keywords: Model, Ideation, Military Organizations, Foundation Data Theorizing -
هدف پژوهش حاضر شناسایی مولفه های اصلی و زیرمولفه های الگوی مدیریت عملکرد اعضای هیئت علمی یک دانشگاه سازمانی بود. تحقیق از نظر هدف، توسعه ای و از نظر روش از نوع کیفی بود. جامعه تحقیق را اعضای هیئت علمی حوزه مدیریت آموزشی، مدیریت آموزش عالی و منابع انسانی تشکیل دادند. نمونه تحقیق 12 نفر از جامعه مذکور بودند که بصورت هدفمند انتخاب شدند. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و روش جمع آوری داده ها مصاحبه ساختاریافته بود. به این صورت که به منظور شناسایی مولفه های اصلی و زیرمولفه های الگو، مبانی نظری، پیشینه تحقیق و اسناد و مدارک علمی مرتبط با حوزه مدیریت عملکرد منابع انسانی دانشگاه به شیوه کتابخانه ای و مطالعه اسنادی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه ساختاریافته استفاده شد. این ابزار توسط 6 نفر از خبرگان روایی سنجی شد. برای تحلیل داده های مصاحبه ساختاریافته و تکمیل الگوی اولیه مستخرج از ادبیات و پیشینه؛ آزمون دوجمله ای مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس یافته های پژوهش؛ هفت مولفه اصلی الگوی اولیه (شناسایی و همراه -سازی، جذب، به کارگیری و نگه داشت، ارزشیابی عملکرد، ترفیع و ارتقاء، توسعه شایستگی ها و بالندگی، پایان خدمت) در سطح معناداری 0.05 مورد تآیید قرار گرفتند. همچنین 29 زیرمولفه الگوی اولیه در سطح معناداری 0.05 مورد تایید قرار گرفتند.کلید واژگان: الگو, مولفه, زیرمولفه, مدیریت عملکرد, اعضای هیئت علمیThe aim of the current research was to identify the main components and sub-components of the performance management model of faculty members of Imam Hossein University (AS). The research was developmental in terms of purpose and qualitative in terms of method. The research community was formed by faculty members in the field of educational management, higher education management and human resources. The research sample was 12 people from the mentioned community who were selected purposefully. The method of collecting library information and the method of data collection was structured interview. In this way, in order to identify the main components and sub-components of the model, theoretical foundations, research background and scientific documents and documents related to the field of human resources performance management of the university were examined and analyzed in the library method and document study. A structured interview tool was used to collect data. This tool was validated by 6 experts. to analyze structured interview data and complete the initial model extracted from literature and background; Binomial test was used. Based on the research findings; The seven main components of the initial model (identification and association, recruitment, employment and maintenance, performance evaluation, promotion and promotion, development of competencies and growth, termination of service) were confirmed at a significance level of 0.05. Also, 29 sub-components of the initial model were confirmed at a significance level of 0.05.Keywords: Model, Component, Sub-Component, Performance Management, Faculty Members
-
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی یادگیری مشارکتی در فضای مجازی (مورد مطالعه دانشگاه های آزاد شهر تهران) است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع داده کیفی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه داده بنیاد نوظهور است. جامعه مورد نظر پژوهش خبرگان تشکیل می دهد که بر اساس روش نمونهگیری نظری از نوع گلوله برفی و بر اساس اشباع نظری داده ها، 15 نفر خبره برای مصاحبه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که در آن، ابعاد، مولفه ها و شاخص های الگوی یادگیری مشارکتی در فضای مجازیتنظیم شد. برای فرم مصاحبه یادشده ابتدا تعدادی الگوها، یافته ها، مطالعات و نظریه های ملی و جهانی بررسی شده، سپس، با کدگذاری باز، شاخص ها احصا شدند و از طریق کدگذاری محوری، در قالب ابعاد، مولفه ها و شاخص ها مقوله بندی شد، و برای 15 نفر از خبرگان ارسال و به کمک کدگذاری انتخابی از طریق مصاحبه، فن دلفی و بارش فکری ابعاد و مولفه ها شناسایی شد. در نتیجه، 3 بعد، 9 مولفه 62 شاخص برای الگوی یادگیری مشارکتی در فضای مجازی نهایی شد. پس از تایید نهایی و اولویت بندی خبرگان، ابعاد، مولفه ها و شاخص های سازنده الگو ترسیم شده، و مجددا الگوی یادشده توسط خبرگان اعتباریابی شد.
کلید واژگان: الگو, یادگیری, مشارکتی, فضای مجازیThe aim of this study is to design a model for collaborative learning in virtual environments, specifically focusing on the Islamic Azad Universities in Tehran. The research is applied in terms of its goal, employs qualitative data, and is exploratory in nature, based on a grounded theory approach. The study population consists of experts, and 15 experts were selected for interviews through theoretical sampling of the snowball type, based on theoretical data saturation. A semi-structured interview was used as the research tool, organizing the dimensions, components, and indicators of the collaborative learning model in virtual environments. Initially, several models, findings, studies, and national and global theories were reviewed to create the interview form. Subsequently, open coding was used to identify indicators, and axial coding categorized them into dimensions, components, and indicators, which were then sent to the 15 experts. Through selective coding, interviews, the Delphi method, and brainstorming, the dimensions and components were identified. As a result, three dimensions, nine components, and 62 indicators for the virtual collaborative learning model were finalized. Following the experts' final validation and prioritization, the model's dimensions, components, and indicators were mapped, and the model was re-validated by experts.
Keywords: Model, Learning, Virtual Space, Collaborative -
شناسایی و تدوین الگوی عوامل موثر بر پیشرفت نظام آموزش عالی: فراترکیب مطالعات پیشین
هدف از این پژوهش شناسایی و تدوین الگوی عوامل موثر بر پیشرفت نظام آموزش عالی: فراترکیب مطالعات پیشین می باشد. داده ها از طریق بررسی اسناد و منابع علمی، مرتبط با موضوع پژوهش از سال 1398 -1402 گرد آوری شده است. مطالعه حاضر با اتخاذ روشی تفسیری و با رویکرد کیفی، تکنیک تحلیل محتوا در نهایت 35 متون چاپی معطوف به عوامل اثر گذار بر پیشرفت نظام آموزش عالی ایران را فراترکیب دست به کدگذاری زده است. برای تحقق این موضوع کلید واژه های مرتبط در پایگاه های معتبر علمی جستجو شدند. یکی ازارکان توسعه جوامع مدرن، نظام آموزش عالی است. این نظام پیچیده وحرفه ای در قرن بیستم و بیست و یکم از عوامل و مولفه های متعددی تشکیل شده است. مولفه هایی که هر کدام با عوامل بیرونی متعددی مرتبط هستند و در مجموع نظام انتظارات متعددی را برای آموزش عالی ترسیم می کنند. این وضعیت در کشور های جهان سوم در نسبت با توسعه و اندیشه های بعضا ضد توسعه و اجماع و عدم اجماع در خصوص این مولفه ها پیچیدگی مضاعفی می یابد. به منظورافزایش اعتبار و قابلیت اطمینان اسناد جمع آوری شده به صورت جداگانه کدگذاری شدند و میزان توافق طبق فرمول پیشنهادی مایلز و هایرمن (1994) میان دو کد گذار 0.81 درصد بدست آمد. پس از بررسی و تجزیه وتحلیل محتوای منابع، در این مطالعه به این نتیجه رسیدیم که بر اساس مدل کسپ 10 متغیر اثر گذار مهم و جدید در حوزه نظام آموزش عالی استخراج شد و مدلی 8 فرضی های از فراترکیب آن ها بدست آمد.
کلید واژگان: آموزش عالی, دانشگاه, مطالعات پیشین, مدل, پیشرفت, فراترکیبIdentifying and formulation of Factors Affecting the Advancement of the Higher Education System: A Meta-Synthesis of Previous StudiesJournal of Management and Leadership Studies in Educational Organizations, Volume:3 Issue: 4, 2024, P 5The aim of this research is to identify and formulate a model of factors affecting the advancement of the higher education system through a meta-synthesis of previous studies. Data were collected by reviewing documents and scientific sources related to the research topic from 2019 to 2023. This study employed a qualitative approach with an interpretive methodology and content analysis technique, synthesizing 35 published texts focused on factors impacting the advancement of Iran's higher education system. Relevant keywords were searched in reliable scientific databases. The higher education system is a crucial component for the development of modern societies. This complex and professional system in the 20th and 21st centuries comprises multiple factors and components, each associated with various external influences, shaping the expectations for higher education. This complexity is exacerbated in developing countries due to developmental challenges and differing opinions on these components. To enhance the validity and reliability of the collected documents, they were coded separately, achieving a coder agreement of 81% according to the Miles and Heyerman (1994) formula. After analyzing the content, the study identified ten significant and new variables affecting higher education based on the Kesp model: individual factors, higher education programs, psychological dimensions, economic dimensions, political forces, technology, cultural, social factors, educational quality, and capacity building. An eight-hypothesis model was developed from this meta-synthesis.
Keywords: Higher Education, University, Previous Studies, Model, Advancement, Meta-Synthesis -
پیشینه و اهداف
تربیت الگویی به عنوان یک روش تربیتی کارآمد، به دلیل ضرورت عینیت داشتن الگوها به منظور ادراک بهتر در دوره کودکی، همواره موردتوجه پژوهشگران بوده است. هدف این پژوهش واکاوی ویژگی های الگوی قهرمان با رویکرد اسلامی در ادبیات کودکان دوره ابتدایی بود.
روش هااین پژوهش از نوع مطالعات کیفی با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و به منظور تحلیل یافته ها از روش تحلیل مضمون استفاده گردید. جامعه پژوهش شامل کتاب های حوزه ادبیات کودکان در رده سنی ب و ج و در سه زمینه معصومین (ع) و فرزندان ایشان، شهدای انقلاب اسلامی، اندیشمندان و چهره های اسلامی در بازه سال 1399 تاکنون در نظر گرفته شد. فرآیند کدگذاری و طبقه بندی یافته ها در فرایند استخراج ویژگی های الگوی قهرمان در ادبیات اسلامی کودکان دوره ابتدایی، در سه مرحله کدگذاری پایه، سازمان دهنده و فراگیر انجام گرفت.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد ویژگی های الگوی قهرمان در جامعه مذکور بیانگر 13 ویژگی، شامل ارتباط و انس با خدا، ارتباط و انس با معصومین (ع)، جهاد در راه خدا، اخلاق حسنه، انسجام شخصیتی، روحیه علمی، احترام، امربه معروف و نهی از منکر، یاری رسانی، مهربانی، ترجیح دیگران بر خود، توجه به جسم و تلاش اقتصادی بوده است.
نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان داد که از نقاط قوت منابع موردبررسی در پرداختن به الگوی قهرمان، هم سنخ بودن الگوها با انسان، توجه به الگوها در زمینه های مختلف رشد فردی، اجتماعی، معنوی، جسمانی است. همچنین از کاستی های موجود در ادبیات کودکان، می توان به کم توجهی به رابطه انسان با طبیعت و الگوپردازی در این زمینه، بیان مستقیم صفات شخصیتی الگوها و ضعف در استفاده از روش های تربیتی غیرمستقیم اشاره کرد.
کلید واژگان: الگوی قهرمان, اسوه, ادبیات کودکان, تعلیم و تربیت اسلامی, دوره ابتداییBackground and ObjectivesModeling education, as an effective educational method, has always attracted the interest of researchers due to the necessity for models to be tangible for better understanding during childhood. This research aims to analyze the components of the hero model with an Islamic approach in children's literature for primary school.
MethodsThe study is qualitative, using a descriptive-analytical method and employing content analysis. The research population includes children's literature books in the age categories B and C, covering three areas: the Infallibles (AS) and their descendants, martyrs of the Sacred Defense and defenders of the sanctuary, thinkers, and Islamic figures, from 2020 to the present. The process of coding and categorizing the components of the hero model in Islamic children's literature for primary education was carried out in three stages: basic, fundamental, and comprehensive coding.
FindingsThe findings indicate that the hero model's characteristics in the studied community included 13 features: connection and intimacy with God, connection and intimacy with the Infallibles (AS), jihad in the way of God, good ethics, personality integrity, scientific spirit, respect, enjoining good and forbidding evil, assistance, kindness, preferring others over oneself, attention to the body and economic effort.
ConclusionThe research results show that the strengths of the examined resources in addressing the hero model included the similarity of the models with humans, attention to the models in various areas of individual, social, spiritual, and physical growth. Additionally, the literature's shortcomings include a lack of attention to the human-nature relationship and modeling in this area, direct expression of the models' personality traits, and weaknesses in using indirect educational methods.
Keywords: Hero Model, Model, Children's Literature, Islamic Education, Elementary School -
پژوهش حاضر با رویکرد آمیخته اکتشافی و بنیادی به ارائه الگویی مفهومی برای تبیین توانمندسازی اعضای هیئت علمی در ترغیب دانشجویان به فعالیت های کارآفرینانه می پردازد. جامعه آماری بخش های کیفی و کمی تحقیق را تمام اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان به تعداد 820 نفر تشکیل می دهند. نمونه آماری بخش کیفی با روش نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند 15 نفر و بخش کمی طبق جدول مورگان 265 نفر با روش تصادفی بوده است. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی محتوایی سوالات مصاحبه و پرسشنامه توسط 6 نفر اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان تایید شد. میزان پایایی نتایج مصاحبه با آزمون هولستی برابر 81/0 و پرسشنامه با آلفای کرونباخ معادل 837/0 محاسبه و تایید شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای MAXQDA 20.4.2، IBM SPSS Statistics 26 و SmartPLS 3 انجام گرفت. از راهبرد نظریه داده بنیاد مشتمل بر کدگذاری باز، محوری و انتخابی جهت دستیابی به الگوی مستخرج از پژوهش استفاده گردید. یافته های بخش کیفی، بیانگر آن است 6 بعد، 14 مولفه و 62 مقوله توانمندسازی اعضای هیئت علمی در ترغیب دانشجویان به فعالیت های کارآفرینانه موثر است. یافته های بخش کمی الگوی استخراج شده را تایید می کنند. شاخص های برازش مطلق و مقتصد در یک ساختار برازش مطلوب، الگوی توانمندسازی اعضای هیئت علمی در ترغیب دانشجویان به فعالیت های کارآفرینانه را حمایت می کنند.کلید واژگان: اعضای هیئت علمی, الگو, توانمندسازی, کارآفرینی دانشجویانThe present research adopts an exploratory and foundational approach to provide a conceptual framework for explaining the empowerment of faculty members in encouraging students' entrepreneurial activities. The statistical population of the qualitative and quantitative sections of the study consists of all faculty members of Farhangian University, totaling 820 individuals. The qualitative sample was selected using snowball and purposive sampling methods, consisting of 15 participants, while the quantitative sample was determined using the Morgan table and random sampling, totaling 265 participants. The data collection instruments for the qualitative section were semi-structured interviews, and for the quantitative section, a researcher-made questionnaire was used. The content validity of the interview questions and questionnaire was confirmed by 5 faculty members of Farhangian University. The reliability of the interview results was calculated and confirmed using the Holsti test with a coefficient of 0.81, and the questionnaire reliability was assessed and confirmed using Cronbach's alpha coefficient, which was equivalent to 0.837. The data analyzed using MAXQDA 20.4.2, IBM SPSS Statistics 26, and SmartPLS 3 software. The data analysis conducted using a data-driven theoretical framework, which included open, axial, and selective coding to achieve the extracted pattern from the research. The qualitative findings indicate that 6 dimensions, 14 factors, and 62 components of empowering faculty members are effective in encouraging students' entrepreneurial activities. The quantitative findings confirm the extracted pattern. Absolute and parsimonious fit indices support the desired fit of the empowerment model of faculty members in encouraging students' entrepreneurial activities.Keywords: Faculty Members, Model, Empowerment, Entrepreneurship Of Students
-
طراحی برنامه های درسی یکی از چالش های مهم اساتید دانشگاه ها است، چرا که چیدمان عناصر برنامه درسی به گونه ای که منجر به یادگیری شود کار دشواری است. به همین دلیل وجود الگوهای برنامه درسی می توانند اساتید و برنامه ریزان درسی دانشگاهی را در طراحی و تدوین برنامه های درسی به نوعی همراهی و در تصمیم گیری یاری نمایند. الگو در تدوین برنامه های درسی دانشگاهی به مثابه نقشه دقیق برای رسیدن به هدف تعبیر می شود. به همین منظور، پژوهش حاضر، با هدف بررسی الگوهای برنامه درسی آموزش عالی در ایران انجام شده است. پژوهش فوق با مرور نظام مند ادبیات و تکنیک تحلیل محتوای کیفی (تحلیل مضمون) در میان منابع و اسناد گردآوری شده از پایگاه های علمی معتبر، در نهایت تعداد 11 مقاله را بررسی کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد تمرکز پژوهشگران در ارائه الگوها بیشتر روی عناصر چهارگانه تایلر و با تعداد کمتر روی عناصر نه گانه و ده گانه برنامه درسی بوده است و ابعاد کلان برنامه درسی در آموزش عالی مورد غفلت قرارگرفته است. طراحی الگوهای پیشنهادی (ارائه چارچوب) جزو فعالیت های مهم برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان برنامه درسی است و آموزش های دانشگاهی نیز ناگزیر به طراحی و اجرای الگوهای پیشنهادی (چارچوب های تعیین شده) برنامه درسی هستند. اما محور مورد توجه که باید پژوهشگران به آن دقت بیشتری داشته باشند وسعت توجه به ابعاد کلان تر برنامه درسی و نه عناصر و محتوای برنامه درسی است.
کلید واژگان: آموزش عالی, الگو, ایران, برنامه درسیCurriculum design is one of the important challenges of university professors, because arranging curriculum elements in a way that leads to learning is a difficult task. For this reason, the existence of curriculum templates can help university professors and curriculum planners in designing and compiling curricula in a way and in making decisions. The model in the development of university curricula is interpreted as a detailed plan to achieve the goal. For this purpose, the present research has been conducted with the aim of examining the curriculum patterns of higher education in Iran. The above research has been done with a systematic literature review and qualitative content analysis technique (theme analysis) among sources and documents collected from scientific databases. The results of the research show that the focus of the researchers in providing models was mostly on Tyler's four elements and less on the nine and ten elements of the curriculum, and the macro dimensions of the curriculum in higher education have been neglected. Designing the proposed models (providing the framework) is one of the important activities of curriculum planners and decision makers, and university educations are also forced to design and implement the proposed models (determined frameworks) of the curriculum. But the focus of attention that researchers should pay more attention to is the extent of attention to the larger dimensions of the curriculum and not the elements and content of the curriculum.
Keywords: Curriculum, Higher Education, Model, Iran -
طراحی و ارزیابی مدل مولفه های اخلاق حرفه ای مدیران مدارس (رویکرد ترکیبی)
پژوهش حاضر با هدف طراحی و ارزیابی مدل اخلاق حرفه ای مدیران مدارس دوره اول متوسطه استان فارس انجام گرفته است. رویکرد این پژوهش آمیخته از نوع متوالی- اکتشافی است. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل تعداد 17 نفر از مدیران خبره و با تجربه مدارس دوره اول متوسطه استان فارس بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک اشباع نظری انتخاب شدند. در بخش کمی پژوهش جامعه آماری شامل 1020 نفر از مدیران مدارس دوره متوسطه اول استان فارس بودند که تعداد 302 نفر از آنها بر اساس جدول گرجسی ومورگان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان حجم نمونه انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی پژوهش، مصاحبه اکتشافی و نیمه ساختار یافته با خبرگان و مطلعان کلیدی و در بخش کمی پژوهش، جهت ارزیابی مدیران دوره اول متوسطه استان فارس، براساس یافته های بخش کیفی و جمع بندی نظرات خبرگان، پرسشنامه ای محقق ساخته، طراحی و استفاده گردید. در تایید پایایی این پرسشنامه، میزان ضریب آلفای کرونباخ 99/0 محاسبه گردید. یافته ها در بخش کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت و در بخش کمی جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارآماری26 Spss و PLS-Smart استفاده شد. یافته ها در بخش کیفی شامل4 مضمون فراگیر (عوامل فردی-شخصیتی، شایستگیهای حرفه ای، عوامل سازمانی و عوامل محیطی) و14مضمون سازماندهنده (ارزشی، نگرشی، انضباطی، دانش فنی، مسئولیت پذیری، همدلی، روابط میان فردی، مدیریتی- راهبردی، مدیریتی- تخصصی، مدیریتی- عملیاتی، مدیریتی- ارتباطی، سیاسی قانونی، فرهنگی اجتماعی، فناوری اطلاعات) بودند که در بخش یافته های کمی، روایی هر یک از مضامین اخلاق حرفه ای با روش تحلیل عاملی اکتشافی، سلسله مراتبی و تاییدی محاسبه گردید. نتایج پژوهش نشان داد که از بین مولفه های اخلاق حرفه ای، عوامل سازمانی بیشترین سهم را در مدل اخلاق حرفه ای مدیران دارد و پس از آن مولفه شایستگی های حرفه ای، عوامل فردی- شخصیتی و عوامل محیطی به ترتیب بیشترین سهم و نقش را در مدل داشتند.
کلید واژگان: مدل, مدیران مدارس, اخلاق حرفه ای, مولفه هاDesigning and evaluating the model of professional ethics components of school administrators (mixed approach)The current research has been conducted with the aim of designing and evaluating the model of professional ethics of principals of the first secondary schools of Fars province. The method of this research was carried out by adopting a mixed approach and using a sequential exploratory method of the instrument-making type. The statistical population of this research in the qualitative part included all principals of the first secondary schools in Fars province. Among them, 17 people were selected by purposive sampling and using the theoretical saturation method.In the quantitative part of the research, the statistical population of the research included 1020 principals of first secondary schools in Fars province, of which 302 were selected as the sample size, based on Morgan's table, using stratified random sampling. In the qualitative part of the research, the data collection tool was a semi-structured interview, and in the quantitative part of the research, the questionnaire of the components of the professional ethics of managers was used in the quantitative part of the research to evaluate the principals of the first year of high school in Fars province. The reliability of the questionnaire is 99/ through Cronbach's alpha. The findings were obtained based on the network of themes of the components of professional ethics of the principals of the first secondary schools of Fars province, in the qualitative section including 4 inclusive themes including individual-personality factors, professional competences, organizational factors and environmental factors and 14 organizing themes including They were value, attitude, disciplinary, technical knowledge, responsibility, empathy, interpersonal relations, managerial-strategic, managerial-specialized, managerial-operational, managerial-communicative, political-legal, social-cultural, and information technology. The results showed that the factors affecting the professional ethics of managers have a significant impact on the behavior of school managers. It is necessary to seriously consider this matter by those involved in the educational system.
Keywords: Model, School Managers, Components, Professional Ethics -
Journal of Innovation Management and Organizational Behavior, Volume:4 Issue: 3, Autumn 2024, PP 143 -154Objective
The aim of this research was to formulate a model for the development of organizational citizenship behavior (OCB), its appropriate managerial solutions, and its validation.
MethodologyThis study is fundamental-applied in terms of its objective and qualitative in nature, employing synthesis research and grounded theory. The research population comprised all studies related to the topic, as well as academic and organizational experts. The sample size in the qualitative section included 19 interviewees selected through purposive sampling and based on the principle of saturation. Data collection tools included a synthesis research checklist and semi-structured interviews. To calculate validity, expert opinions were used, and for reliability, the retest method and intra-rater agreement were employed. The data analysis method involved theoretical coding (open, axial, and selective).
FindingsThe research results indicated that the dimensions of OCB identified in Islamic Azad Universities of Fars Province included objective (citizenship knowledge, citizenship attitude, and citizenship skill) and behavior (individual behavior, social behavior, and organizational behavior). Additionally, influencing factors included individual factors (individual characteristics and individual training), organizational factors (job satisfaction, organizational culture, and job engagement), and educational factors (educational infrastructure, educational quality, and staff as learners). Furthermore, managerial solutions were identified based on dimensions of command (effective leadership, development of participatory culture, coaching) and human resource management (feedback and encouragement management, promotion management considering OCB, violation management, and effective communication management).
ConclusionUltimately, based on identified indicators and components, the conceptual model of the research was presented. This model, derived from the qualitative sections (synthesis research and expert interviews), demonstrated a good fit.
Keywords: Organizational Citizenship Behavior, Model, Appropriate Managerial Solutions -
Journal of Innovation Management and Organizational Behavior, Volume:4 Issue: 3, Autumn 2024, PP 92 -100Objective
This research aimed to develop a model for the professional competencies of middle managers in education, including general managers, their deputies, heads of centers, and their deputies.
MethodologyThe research method was qualitative and aimed at practical application. The research population included all academic experts in educational management, general managers, their deputies at the headquarters level of education, all related studies, research, and articles, as well as relevant documents and laws. A sample of 9 managers and 7 experts, 70 articles, books, or research, and 4 relevant documents and laws were selected through purposive sampling. Data were collected using a document review form for studies, research, articles, and regulations, as well as a semi-structured interview form. Data analysis was performed using thematic analysis and MAXQDA software.
FindingsAccording to the findings of this research, the most important components of professional competence for middle managers in education include 10 main categories derived from 62 subcategories: Personal Skills, Interpersonal Skills, Work Competencies, Global Mindset, Aspiration for Excellence, General Managerial Ability, Professional/Advanced Management Skills, Resource Management, Specialized Knowledge, and Success Enabling. These categories were ultimately presented in the form of a model.
ConclusionIt can be concluded that the model of professional competence for middle managers in the headquarters area of education is capable of examination and can be used by educational system planners.
Keywords: Professional Competence, Middle Managers, Education, Model, Headquarters Area -
هدف از انجام این پژوهش ارائه الگوی کسب وکار کوچک در فضای مجازی با رویکرد کارآفرینی است. پژوهش از نظر هدف کاربردی، از از نظر گردآوری داده ها پیمایشی - توصیفی است، رویکرد تحقیق استدلال استقرایی و راهبرد تحقیق آمیخته اکتشافی می باشد که در مرحله اول آن از تحقیق کیفی و در مرحله دوم از تحقیق کمی استفاده می گردد. روش گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، استفاده از مصاحبه عمیق بوده است، بدین منظور از جامعه پژوهشی که شامل کارشناسان و مدیران حوزه کسب وکار در فضای مجازی و اساتید حوزه نرم افزار (کسب وکار)، نمونه گیری نظری صورت گرفت و از این طریق، با سی نفر مصاحبه هایی انجام شده است. در بخش کمی پژوهش با استفاده از پرسشنامه داده ها گردآوری شدند. روش نمونه گیری در این مطالعه تصادفی طبقه ای به صورت نسبتی بود. برای تعیین حجم نمونه در یک جامعه محدود به روش کوکران 77 نفر انتخاب گردید. در بخش کیفی(گراندد تئوری) تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس نظریه مبنایی و از فرآیند کدگذاری استفاده شد. در بخش کمی پژوهش پس از جمع آوری و تلخیص داده ها، با استفاده از نرم افزارهای SPSS 24 و PLS Smart 2 آزمون های توصیفی، تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری اکتشافی - تحلیل استفاده شد. یافته ها نشان داد شناخت روابط انسانی، سرمایه گذاری در کارآفرینی، همگامی با تغییرات پر شتاب دنیا، الزامات کسب و کار مجازی، شناخت ویژگی های بازار و ویژگی های خریدار، عوامل موثر بر الگوی کسب وکار کوچک در فضای مجازی با رویکرد کارآفرینی هستند
کلید واژگان: کسب و کار کوچک, فضای مجازی, رویکرد کارآفرینی, الگوThe purpose of this research is to present the small business model in cyberspace with an entrepreneurial approach. In terms of practical purpose, the research is survey-descriptive; in terms of data collection, the research approach is inductive reasoning and exploratory mixed research strategy in which qualitative research is used in the first stage and quantitative research in the second stage. The method of collecting information in the qualitative part was in-depth interviews. For this purpose, theoretical sampling was done from the research community, which includes experts and managers in the field of business in virtual space and professors in the field of software (business). In this way, with thirty people interviews have been conducted. In the quantitative part of the research, data were collected using a questionnaire. The sampling method was stratified random in a proportional way. To determine the sample size in a limited population, 77 people were selected by using Cochran's method. In the qualitative part (grounded theory), data analysis was used on the basic theory and the coding process. In the quantitative part of the research, after collecting and summarizing the data, descriptive tests, exploratory factor analysis and exploratory structural equation modeling were used using SPSS 24 and PLS Smart 2 software. The findings showed that knowing human relations, investing in entrepreneurship, keeping up with the fast-paced changes in the world, requirements of virtual business, knowing the characteristics of the market and characteristics of the buyer, are the effective factors on the small business model in the virtual space with an entrepreneurial approach
Keywords: Entrepreneurial Approach, Model, Small Business, Virtual Space -
طراحی الگوی شایستگی های رئیسان دانشکده های دانشگاه های دولتیهدف
یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین بخش های هر دانشگاهی، دانشکده ها و در راس آن ها، رئیسان دانشکده ها می باشند که به طور خاصی می توانند بر توسعه دانشگاه ها تاثیر بگذارند. درواقع تغییر روش تعیین رئیسان دانشکده ها که در حال حاضر در سطح گسترده ای در دانشگاه های کشور باب شده است، به یکی از جدی ترین چالش های دانشگاه ها تبدیل شده است. ازاین رو هدف از این پژوهش طراحی الگوی شایستگی های رئیسان دانشکده های دانشگاه های دولتی بود.
روشبرای انجام این تحقیق از روش تحقیق کیفی استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه منابع و اسناد قابل دسترس به تعداد 197 مورد بود که با روش فراترکیب سیستماتیک تعداد 71 منبع انتخاب شد. طبقه بندی و تحلیل داده ها با استفاده از رویکرد اکتشافی، اسناد و مدارک به روش تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفت .
یافته هاداده های به دست آمده از سوال اول تحقیق، شناسایی 221 گزاره کلیدی، 139 مضمون اولیه، 26 مضمون پایه، 15 مضمون سازنده و 5 تم اصلی شامل شایستگی های عمومی، شایستگی های ارتباطی، شایستگی های تخصصی، شایستگی های بینش و نگرش استراتژیک و شایستگی های مدیریتی بود. براساس مضامین بدست آمده الگوی مورد نظر طراحی و سپس با روش کیفی معیارهای مقبولیت اشتراوس و کوربین مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایجبه منظور انتخاب و تربیت مدیران شایسته برای دانشکده ها لازم است به انواع مهارت ها و شایستگی ها مانند انعطاف پذیری، اعتماد به نفس، سعه صدر، تیم سازی و تعامل و شبکه سازی، قدرت مذاکره، دانش و معلومات حرفه ای، توانمندسازی دیگران، حل مساله، پاسخگو، انواع بینش های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی، تفکر منطقی و انتقادی، مدیریت منابع مالی، و مهارت روابط انسانی توجه شود.
کلید واژگان: طراحی الگو, شایستگی های رئیسان دانشکده ها, دانشگاه های دولتیDesigning a competency Model for the Faculty Deans in Iranian public universitiesPurposeFaculties are one of the most effective parts of each university. Deans of the faculties are specifically important elements for university development. Dean’s substitutes have become massively relevant without having a proper model. Designing a model for required competencies is necessary for the Iranian Public Universities in this respect.
MethodsQualitative approach was selected to conduct the present research. Population for the study was all available sources found being 197 articles and text books among which 71 sources were selected as statistical samples. Classification and analysis of data was conducted by use of exploratory method and context analysis.
FindingsData acquired was classified into 221 key statements, 139 primary context, 26 secondary context and 15 main context. Eventually, five major categories, namely public competencies, communication competencies, technical competencies, attitude and visionary competencies, and administrative competencies, were introduced for the model. The model was evaluated based on Straus and Corbin ten-step criteria.
ResultsTo select proper and relevant deans of faculties in Iranian Universities, such competencies and skills as flexibility, self-confidence, open mindedness, team sharing, interactions, networking, negotiation skills, technical knowledge, staff empowerment, problem solving, accountability, socio-economic and cultural vision, rational thinking and financial management need to be considered.
Keywords: Model, Competencies, Faculty Deans, Public Universities, Iran -
دریا، محور توسعه اقتصادی است. این مهم با امنیت دریایی ارتباط مستقیم دارد. به همین جهت همه کشورها بطور بهینه از آن استفاده می کنند. ج.ا. ایران هم وفق ابلاغ سیاست های دریامحور مقام معظم رهبری باید توسعه ظرفیت های کشور در دریای خزر را در برنامه های توسعه اقتصادی دنبال کند؛ در همین راستا آماده شدن بسترهای حمل و نقل در کریدور شمال- جنوب می تواند ج.ا. ایران را در اتخاذ یک دیپلماسی قوی و جذب همسایگان شمالی و جنوبی اش برای مشارکت در آن با توفیق همراه سازد. هدف اصلی این پژوهش تبیین مولفه ها و شاخص های اقتصادی اثرگذار بر طراحی الگوی امنیت دریایی ج.ا. ایران در دریای خزر است. سوال اصلی پژوهش (مولفه ها و شاخص های اقتصادی اثرگذار بر طراحی الگوی امنیت دریایی جمهوری اسلامی ایران در دریای خزر کدامند؟) این تحقیق از نوع کاربردی و روش آن، آمیخته است. جامعه آماری این تحقیق به تعداد 90 نفر که به دو قسمت (15 نفر جامعه خبرگی + 75 نفر جامعه کارشناسان مرتبط با موضوع) تقسیم شدند. با توجه به یافته ها پیشنهاد می گردد وزارت خانه های اقتصادی دولت در تعامل با کمیسیون های متناظر در مجلس با ایجاد هم افزایی و توسعه آموزش های دریاپایه، بتوانند مدیران و مسئولان خود را در میدان رقابت بین المللی دریای خزر آگاهانه تر به تحرک وادارند.کلید واژگان: دریای خزر, مولفه های اقتصادی, الگو, امنیت دریاییThe sea is the axis of economic development and this is directly related to maritime security. So, all countries use this optimally.According to the sea-oriented policies announced by the Supreme Leader, Islamic republic of Iran should follow the country's capacities in Caspian Sea in its plans for economic development.Regarding this, the preparation of transportation platforms in the North-South corridor can help Iran adopt a strong diplomacy and attract its northern and southern neighbors to participate in it.The main purpose of this research is to explain the components and economic indicators that affect the design of the maritime security model of Iran is in Caspian Sea. The main question of the research (what are the components and economic indicators affecting the design of the maritime security model of the Islamic Republic of Iran in Caspian Sea?)This research is pragmatic and its method is mixed. The statistical population of this research is 90 people, divided into two groups (15 people from the professional community + 75 people from the community of experts related to the subject).Based on the findings, it is suggested that the governmental economic ministries, by creating synergies and developing sea-based trainings in interaction with the corresponding commissions in the Islamic Council, can make their managers and officials operate more consciously in the field of international competition of Caspian Sea.Keywords: Caspian Sea, Economic Components, Model, Maritime Security
-
Journal of Innovation Management and Organizational Behavior, Volume:4 Issue: 2, Summer 2024, PP 108 -117Objective
The purpose of this research is to design a capacity-building organizational model in the municipalities of West Azerbaijan Province.
MethodologyThis study was conducted using a qualitative research strategy, employing grounded theory and the Strauss and Corbin paradigm model, aiming to provide a comprehensive model for capacity building in municipal organizations. In this regard, semi-structured interviews were conducted using theoretical sampling until theoretical saturation was achieved. In this study, data reached theoretical saturation after conducting 11 interviews. However, to ensure sufficiency, five additional interviews were conducted. Participants in the study were selected from university professors and individuals with management experience in municipal organizations. Data were collected during April to July 2022, with the permission of the participants recorded. The data were then transcribed and, after several readings, analyzed using MAXQDA10 software. After performing the three stages of open, axial, and selective coding, the final model was obtained by the researcher.
FindingsThe findings include the capacity-building organization as the central category, causal conditions (capacity-building manager and structure), contextual factors (capacity-building employees), intervening conditions (capacity-building culture), strategies (capacity-building policy), and consequences (outcomes for the organization, individual, and group) within the framework of the paradigm model.
ConclusionEach of these conditions and factors are composed of variables and categories that contribute to achieving the ultimate goal of the capacity-building organization in the municipalities.
Keywords: Model, Organization, Municipality, Capacity Building, Grounded Theory
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.