به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "زمانی" در نشریات گروه "جغرافیا"

تکرار جستجوی کلیدواژه «زمانی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • حسنعلی فرجی سبکبار، محمدرضا رضوانی *، فاطمه جمشیدی، بهمن طهماسی

    کشاورزی با توجه به نقش مهمی که در تامین مواد غذایی، مقابله با چالش هایی همچون افزایش گرسنگی در سطح جهان و تهیه مواد مورد نیاز صنایع جایگاه ویژه ای در برنامه ریزی های حکومت ها مختلف دنیا به خود اختصاص داده است. در ایران نیز توجه به امنیت غذایی و تولیدات بخش کشاورزی همواره یکی از اهداف عمده برنامه های توسعه روستایی و کشاورزی بوده است. برای تحقق امنیت غذایی علاوه بر توجه به منابع تولید غذا توجه به توزیع فضایی تولید مواد غذایی نیز ضروری است. گروه غلات یکی از زیر بخش های کشاورزی است که بخش عمده نیازهای غذایی جوامع را تامین می کند. در همین زمینه، باتوجه به نقش موثر غلات آن در تامین امنیت غذایی کشور، در پژوهش حاضر به تحلیل روندها و تغییرات فضایی و زمانی تولید غلات(گندم و جو) طی یک دوره 35 ساله از 1362 تا 1397 پرداخته شده است. در این مطالعه روش پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی است. گردآوری اطلاعات با روش کتابخانه ای و داده های رسمی جهاد کشاورزی و مرکز آمار ایران صورت گرفته است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک های آمار فضایی در محیط نرم افزار Arc Map انجام شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد در سطح ملی روند کلی تولید گندم و جو با افزایش همراه بوده است. نتایج پژوهش در سطح استان ها نشان می دهد الگوی فضایی تمرکز تولید گندم از شرق و مناطق داخلی کشور به غرب کشور تغییر پیدا کرده است. و الگوی فضایی جو نشان دهنده کاهش تعداد استان های با تولید بالا و افزایش تعداد استان های با تولید کم است. همچنین نتایج تحلیل فضایی در سطح شهرستان های کشور نشان می دهد محل تمرکز تولید گندم در مناطقی از غرب، جنوب غرب و شمال شرق کشور شناسایی شده است و محل تمرکز تولید جو در یک منطقه از غرب تا مناطق داخلی و یک منطقه در شرق کشور شناسایی شده است.

    کلید واژگان: تحلیل فضایی, زمانی, تولید, غلات, ایران
    Hasanali Farajisabokbar, Mohammad Reza Rezvani *, Fatemeh Jamshidi, Bahman Tahmasi
  • حسنعلی فرجی سبکبار*، محمدرضا رضوانی، فاطمه جمشیدی، بهمن طهماسی

    کشاورزی به ویژه در کشورهای در حال توسعه یکی از بخش های مهم اقتصاد به حساب می آید. با توجه به افزایش روز افزون جمعیت، تامین امنیت غذایی افراد به چالشی بزرگ تبدیل شده است، تا جایی که که رفع گرسنگی به عنوان یکی از اهداف اصلی توسعه هزاره تعیین شده است. در همین زمینه، با توجه به استراتژیک بودن غلات و نقش موثر آن در تامین امنیت غذایی کشور، هدف از پژوهش حاضر تحلیل روند تغییرات فضایی و زمانی سطح زیرکشت غلات(گندم و جو) طی یک دوره 15 ساله از 1382 تا 1397 است. در این مطالعه روش پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی است. گردآوری اطلاعات با روش کتابخانه ای و داده های رسمی جهاد کشاورزی و مرکز آمار ایران صورت گرفته است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک های آمار فضایی در محیط نرم افزار Arc map انجام شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد در سطح ملی تغییرات با کاهش نسبی سطح زیرکشت جو و کاهش قابل توجه سطح زیرکشت گندم همراه بوده است. نتایج پژوهش در سطح استان ها بیانگر کاهش نسبی نوسانات و دامنه تغییرات سطح زیرکشت غلات در بین استان های کشور است و به عبارتی توازن نسبی در اختصاص زمین به کشت گندم و جو در بین استان ها ایجاد شده است. نتایج تحلیل فضایی سطح زیرکشت غلات نیز نشان می دهد که محل تمرکز کشت غلات عمدتا در برخی شهرستان های واقع در غرب و شمال غرب ایران است.

    کلید واژگان: تحلیل فضایی, زمانی, آمار فضایی, الگوی کشت, سطح زیرکشت, غلات
    Hassanali Farajisabokbar *, MohammadReza Rezvani, Fatemeh Jamshidi, Bahman Tahmasi

    Agriculture is one of the most important sectors of the economy, especially in developing countries. Due to growing population, food security has become a major challenge and elimination of hunger is identified as one of the main goals of the millennium development goals. In this regard, considering the strategic nature of cereals and its effective role in ensuring food security in the country, the purpose of this study is to analysis the trend of spatial and temporal changes in cereals (wheat and barley) over a 15year period from 2003 to 2018. In this study, the research method is descriptive-analytical. The data were collected documentary based on the official data published by Ministry of Agriculture Jihad and Statistics Center of Iran. Data analysis was performed using spatial statistics techniques in the ArcMap software environment. The results of the study show that at the national level, changes have been made with a relative reduction in the area under barley cultivation and a significant reduction in the area under wheat cultivation. The results of the research at the provincial level indicate a relative decrease in fluctuations and the range of changes in the area under cereals cultivation among the provinces of the country, in other words, a relative balance has been created in the allocation of land to wheat and barley cultivation among the provinces. The results of spatial analysis of cereal cultivation area also show that the focus of cereal cultivation is mainly in some counties located in the west and northwest of the Iran.

    Keywords: Spatio -Temporal Analysis, Spatial Statistics, Cultivation Pattern, Cultivation Area, Cereals
  • حسنعلی فرجی سبکبار*، محمدرضا رضوانی، فاطمه جمشیدی، بهمن طهماسی
    مقدمه

    رشد سریع جمعیت و محدودیت منابع تولید به ویژه در بخش کشاورزی بحث امنیت غذایی را به یکی از چالش های جهان امروز تبدیل نموده است. به طوریکه یکی اهداف اصلی توسعه پایدار پایان دادن به گرسنگی، تحقق امنیت غذایی و توسعه کشاورزی پایدار تعیین شده است. اما پیش بینی ها نشان دهنده دشواری در رسیدن به این هدف است. بنابراین گرسنگی در جهان در حال افزایش است و زندگی قشر کثیری از مردم به طور مستقیم و غیر مستقیم به کشاورزی وابسته هستند.

    هدف پژوهش: 

    یکی از رویکردهای اساسی جهت توسعه کشاورزی و تامین نیازهای غذایی، افزایش عملکرد و بهره وری محصولات کشاورزی است. به همین دلیل مطالعه حاضر با هدف تحلیل الگوها و تغییرات فضایی و زمانی عملکرد غلات(گندم و جو) ایران طی دوره 35 ساله از سال 1362 تا 1397 انجام شده است.

    روش شناسی تحقیق: 

    این مطالعه از نوع پژوهش های کاربردی و به لحاظ روش شناسی از نوع توصیفی _ تحلیلی است. جمع آوری داده ها و اطلاعات به صورت کتابخانه ای بوده است. برای کشف الگوی فضایی تولید غلات (گندم و جو) و شناسایی کانون های تمرکز آن از آماره Gi یا تحلیل لکه های داغ استفاده شد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Arc GIS استفاده شده است.

    قلمرو جغرافیایی پژوهش:

     محدوده مورد مطالعه در این پژوهش شامل کل محدوده سیاسی و جغرافیایی ایران به غیر از آبهای آزاد می باشد. در پژوهش حاضر در سه سطح ملی(کشور ایران)، استانی(31 استان) و شهرستانی(429 شهرستان) به تحلیل تغییرات فضایی و زمانی عملکرد غلات پرداخته شده است.

    یافته ها و بحث:

     طی دوره مورد بررسی استان اصفهان بیشترین میزان کاهش عملکرد گندم و استان خراسان رضوی بیشترین میزان افزایش عملکرد گندم را داشته است. در محصول جو نیز برخی استان ها مانند مازندران، فارس، کرمان و بوشهر دارای بیشترین میزان کاهش عملکرد بوده و استان خراسان رضوی دارای بیشترین میزان افزایش عملکرد جو بوده است.

    نتایج

    نتایج پژوهش در سطح ملی و استانی نشان دهنده افزایش عملکرد غلات طی دوره مورد مطالعه است. همچنین تحلیل فضایی در سطح های شهرستان های کشور نیز نشان دهنده شکل گیری الگوی خوشه ای با تمرکز مقادیر بالای عملکرد غلات در برخی مناطق دشتی ایران است.

    کلید واژگان: الگوی فضایی, زمانی, عملکرد, غلات, گندم, جو
    Hassanali Farajisabokbar *, MohammadReza Rezvani, Fatemeh Jamshidi, Bahman Tahmasi

    Introduction :

    Rapid population growth and limited production resources, especially in the agricultural sector, have made the issue of food security one of the challenges in the world. One of the main goals of sustainable development is to end hunger, achieve food security and develop sustainable agriculture. But predictions indicate that this goal will be difficult to achieve. Thus, world hunger is increasing and the lives of many people are directly and indirectly dependent on agriculture.

    Purpose of the research: 

    one of the basic approaches to agricultural development and food needs is to increase the yield and productivity of agricultural products for this reason, the present study was conducted with the aim of analysis patterns and spatial and temporal changes in cereal yield (wheat and barley) in Iran during a 35-year period from 1983 to 2018.

    Methodology

    This study is an applied research and methodologically descriptive-analytical. Data and information were collected in a library method. Gi statistic or hot spot analysis used to discover the spatial pattern of cereal production (wheat and barley) and to identify its focal points. Arc GIS software was used to analyze the data.

    Geographical area of research: 

    The study area in this study includes the entire political and geographical area of Iran except open waters. In the present study, three levels of national (Iran), provincial (31 provinces) and counties (429 counties) have been analyzed for spatial and temporal changes in cereal yield.

    Results and discussion

    Findings and Discussion During the study period, Isfahan province had the highest decrease in wheat yield and Khorasan Razavi province had the highest increase in wheat yield. In barley, some provinces such as Mazandaran, Fars, Kerman and Bushehr had the highest decrease in yield and Khorasan Razavi province had the highest increase in barley yield.

    Conclusion

    The results of research at the national and provincial levels show an increase in cereal yield during the study period. Also, spatial analysis at the county level shows the formation of a cluster pattern with a concentrate on high cereal yields in some plain areas of Iran

    Keywords: Spatio-temporal Pattern, Yield, Cereal, Wheat, Barley
  • زهرا حجازی زاده، نسرین بزمی، علیرضا رحیمی، میثم طولابی نژاد*، عاطفه بساک
    این تحقیق با هدف مدلسازی تغییرات زمانی- مکانی آلبدو با استفاده از اثر همزمان چند مولفه از جمله: رطوبت لایه سطحی خاک (Wetness)، ابرناکی(Cloudness)، توپوگرافی و تراکم پوشش گیاهی(NDVI) با استفاده از مدل MEERA2 با قدرت تفکیک 50 در 50 کیلومتر طی سال های 2000 تا 2010 در گستره ی ایران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل فضایی مقادیر آلبدو در گستره ایران نشان داد که بیشترین مقدار در طول جغرافیایی 44 تا 45 درجه شرقی به میزان 2/8 تا 3/3 و کمترین مقدار بازتابش نیز بین 52 تا 53 درجه طول شرقی یعنی دامنه های شرقی رشته کوه های زاگرس به میزان 1 تا 1/5 واحد به ثبت رسیده است. از نظر رتبه استانی نیز بیشترین بازتابش به میزان 0/25 واحد مربوط به استان ایلام می باشد و سپس استان فارس به مقدار 0/24 واحد در رتبه بعدی قرار گرفته است. کمترین میزان آلبدو نیز به استان های گیلان و سپس مازندارن با مقادیر 0/17 و 0/19 واحد اختصاص دارد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل زمانی در مقیاس فصلی نشان داد که بیشترین مقدار آلبدو در پهنه ایران در فصل زمستان به مقدار 0/26 واحد و حداقل مقدار بازتابش در فصل بهار با 0/23 واحد به ثبت رسیده است. در مجموع با توجه به عوامل مورد استفاده، می توان گفت که مناطق غرب و مرکز کشور دارای بیشترین؛ و مناطق شمال و شمالغرب کشور دارای کمترین آلبدو هستند.
    کلید واژگان: آلبدو, تحلیل فضایی, زمانی, مدل MERRA2, ایران
    Zahra Hejazizadeh, Nasrin Bazmi, Alireza Rahimi, Meysam Toulabi Nejad *, Atefeh Bosak
    The aim of this study is modeling spatiotemporal variations of albedo. This study was conducted using simultaneous effects of several components, such as wetness of surface layer of soil, cloudiness, topography and vegetation density (NDVI), using MEERA2 model with a resolution of 50 in 50 km during 2000-2010 in Iran. The results of spatial analysis of albedo values in Iran showed that the highest value is in 44 to 45 degrees of east longitude about 2.8 to 3.3 and the lowest value of albedo is also in 52 to 53 degrees of east longitude, that is, the eastern slopes of the Zagros Mountains, have been recorded at 1 to 1.5 units. In terms of provincial rank, the largest albedo is about 0.25 units in Ilam province and the Fars province is ranked next about 0.24 units. The lowest amount of albedo also in the Gilan provinces and in next Mazandaran province are about 0.19 and 0.18 respectively. In addition, the results of temporal analysis in seasonal scale showed that the highest albedo in Iran in winter was 0.26 and its lowest amount was recorded in spring with 0.23 units. In general, according to the factors used, it can be said that the western and central parts of the country have a highest albedo, and the north and northwest regions of the country have a lowest albedo.
    Keywords: albedo, spatio, temporal analysis, MERRA2 model, Iran
  • سجاد دلفان بیرانوند، علی شمس الدینی، جلال کرمی
    سرطان معده شایع ترین سرطان دستگاه گوارش و سومین علت مرگ مردان در دو دهه گذشته و سومین سرطان شایع در بین زنان در ایران بوده است. ریشه یابی عوامل ایجاد کننده آن می تواند نظام بهداشتی را در راستای کاهش ابتلا به این بیماری و بهبود سلامت جامعه یاری کند. داده هایی که از مرگ و میر ناشی از سرطان معده در شهر تهران در طی یک دوره بیست ساله از 1372 تا 1392بدست آمد، حاکی از متفاوت بودن مقادیر این بیماری در مناطق مختلف تهران بود. این مطالعه با توجه به این تفاوت، در مناطق مختلف با رویکرد مکانی سعی در کشف ارتباط بین میزان ابتلا به سرطان معده و مکانی که فرد در آن زندگی می کند را داشته و به شناسایی مناطق بحرانی ابتلا به سرطان معده در شهر تهران پرداخته است. شاخص خود همبستگی موران محلی با در نظر گرفتن مقادیر مختلف سرطان معده در هریک از مناطق شهر تهران به شناسایی مناطق با ریسک بالا پرداخت. نتایج بدست آمده، ارتباط بین مناطق مرکزی و جنوب شهر با داشتن میزان بالاتری از آلودگی در منابع آب و هوا را با سرطان معده نشان داد.
    کلید واژگان: تحلیل مکانی, زمانی, سرطان معده, شاخص محلی موران, رابطه زمان با مرگ و میر, شهر تهران
    Gastric cancer is the most common gastrointestinal cancer and the third leading cause of death in men and the third most common cancer among women in the past two decades in Iran. Analysis the effective related agents can resulted in performance the health system in order to reduce the risk of this disease and help improve the public health. This study due to the difference in various regions, try to discover the spatial trend of Stomach cancer, and to identify critical areas in Metropolitan Tehran, Local Moran autocorrelation index taking into account the different levels of gastric cancer in Tehran. The results showed the High risk of stomach cancer in South and central regions of Tehran that suffering higher levels of pollution in water and air.
    Keywords: Analysis of space-time, Stomach cancer, local Moran index, Spatio-temporal of mortality, Tehran metropolitan city
  • الهام خدابنده لو، عباس علیمحمدی سراب، ابوالقاسم صادقی نیارکی، علی درویشی بلورانی، علی اصغر آل شیخ
    طوفان های گردوغبار یکی از مهم ترین چالش های اخیر در منطقه غرب آسیا محسوب می شود. این پدیده به علت خشکسالی شدت بیشتری یافته و آثار منفی فراوانی در زندگی مردم منطقه گذاشته است. ازآنجاکه این منطقه در کمربند خشک و گردوغباری جهان قرار گرفته، ضروری است تا ابعاد گوناگون ریزگردها به خوبی واکاوی شود. پیش بینی و مدلسازی این پدیده می تواند از به خطر افتادن جان میلیون ها انسان جلوگیری کند. بنابراین، ارائه مدلی منطقه ای برای بررسی ابعاد گوناگون این پدیده ضروری است. المان های هواشناسی و اقلیمی موثر در پدیده ریزگرد همواره درحال تغییرند بنابراین، باید از مدل های مکانی- زمانی برای مدلسازی و بصری سازی آن بهره برد. بدین منظور، در این مطالعه با استفاده از قابلیت های مدلسازی مکانی- زمانی سیستم اطلاعات مکانی (GIS) و داده های به دست آمده از سنجش از دور (RS) همچون سرعت باد، رطوبت خاک، بافت خاک و مدل ارتفاعی زمین مدلی برای برآورد میزان گردوغبار برخاسته از سطح زمین طراحی و توسعه داده شد. مدل طراحی شده که DustEM (Dust Emission Model) نامیده شده است، میزان انتشار جریان های افقی ریزگرد را محاسبه می کند. در این مطالعه مدلسازی برای بازه زمانی سال 2001 تا 2007 صورت گرفت و نتایج به دست آمده از آن با داده های AOD سنجنده MODIS ارزیابی شد. به منظور شناسایی مناطق با فعالیت ریزگرد بالا، خروجی مدل در سه طبقه مناطق با فعالیت کم، متوسط و زیاد با استفاده از حد آستانه های 3/0 و 6/0 برای شاخص AOD طبقه بندی شد و این مدل به صورت مکانی- زمانی مناطق بحرانی را شناسایی می کند. میانگین شاخص صحت برای دوره مورد مطالعه % 6/73 به دست آمد که بیانگر دقت بالای مدل در شناسایی مناطق بحرانی است.
    کلید واژگان: مدلسازی مکانی, زمانی, کانون های ریزگرد, سیستم اطلاعات مکانی
    Khodabandehlooe., Alimohamdadia., Sadeghi-Niarakia., Darvishi Boloorania., Alesheikh, A.A
    Dust storm has been one of the most important challenges of western Asia. This phenomenon has been intensified due to the drought and has many negative effects on people's lives. Since this region located in a dust belt in the world, it is necessary to explore different aspects of this phenomenon is well. Predictive and modeling of this phenomenon can be prevented of jeopardizing the lives of millions of people. So present a Regional Model to assess different aspects of this phenomenon is necessary. Since climate and weather elements are constantly changing, the spatiotemporal model should be used for modeling and visualization. Hence, a model for estimating dust emission has been designed and developed and Geographic Information System (GIS) spatial modeling capabilities and remote sensing (RS) data (wind speed, soil moisture, soil texture and digital elevation model) are used. The model which is called DustEM calculates horizontal dust emission. In this study, modeling is done for 2001 to 2007 and model’s output is evaluated by MODIS AOD and for dictating hot spot area output is clustered in 3 categories contain high, medium and low with threshold 0.3 and 0.6 for AOD. Accuracy index mean for the study period was 73.6% and show high precision of model in detecting hot spot area.
    Keywords: Spatiotemporal Modeling, Dust Sources, GIS
  • فریبا اسفندیاری*، مرتضی قراچورلو
    تحقیق حاضر با هدف تشخیص و تعیین تغییرات زمانی مکانی رسوب دهی در حوضه ی آبریز قره سو واقع در استان اردبیل انجام شده است. به منظور ارایه ی مدلی برآوردی از بار رسوبی زیرحوضه های مورد نظر، روابط زمانی مکانی رسوب دهی با بارش حوضه مورد آزمون قرار گرفت. برای انجام این تحقیق از داده های 6 ایستگاه باران سنجی و هیدرومتری طی یک دوره 22 ساله استفاده گردید. روش تحقیق مبتنی بر تحلیل های آماری رگرسیونی بین متغیرهای بارش و بار رسوبی در محیط نرم افزار SPSS و همچنین تحلیل تغییرات زمانی متغیرهای بارش و رسوب در محیط نرم افزار Excel بود. نتایج اولیه از روابط زمانی بار رسوبی و بارش زیرحوضه ها، حاکی از رابطه قوی تر دو متغیر در مقیاس درون سالی نسبت به مقیاس بین سالی بود. در بعد تغییرات بین سالی، تنها ایستگاه هیر با روند افزایشی بار رسوب مواجه بود، در حالی که 4 ایستگاه دیگر در میزان بارش سالانه روند افزایشی داشته اند. نتایج حاصل از تحلیل های رگرسیونی، نشان دهنده ی همبستگی ضعیف متغیر بارش با رسوب دهی ایستگاه ها در مقیاس بین سالی و در مقابل روابط خوب آنها در مقیاس درون سالی بود. در این میان شاخص فورنیه به عنوان شاخص فصلی بارندگی توانست 65% واریانس رسوب دهی ویژه در حوضه مورد مطالعه را تبیین نماید. از اینرو، شاخص مزبور می تواند به عنوان یک شاخص فرسایندگی بارش کارآمد در برآورد رسوب دهی ویژه در حوضه مورد مطالعه بکار گرفته شود.
    کلید واژگان: رسوب دهی, بارش, روابط مکانی, زمانی, تحلیل رگرسیونی, حوضه قره سو
    Fariba Esfandyari*, Morteza Garachorlou
    This study seeks to identify and determine the spatial-temporal variations of sediment yield in Qarahsu watershed situated in Ardabil province. To do so, the relations between sediment yield and precipitation were examined in term of temporal-spatial variations in order to provide the estimate model of sediment load in the subwatersheds. Data gathered from six water and rain gauges of the same name over a 22-years period was used. The method followed regression analysis between precipitation and sediment yield by SPSS software and analysis of temporal variations of precipitation and sediment yield by Excel software. Analysis of temporal relations between sediment load and precipitation indicated a higher correlation in intra-annual than in inter-annual scale. In terms of intra-annual variations, except for Hir water gauge, that underwent an increasing trend, other stations had decreasing trends in sediment load. Nonetheless, the increasing trend in annual precipitation of 4 rain gauges was considerable. Results of regression analysis, on one hand, indicated weak correlation between precipitation and sediment load in intra-annual scale, but on the other hand, indicated high correlation in inter-annual scale. Meanwhile, the Fournier index, as seasonal precipitation index, can explain 65% variance of specific sediment yield in the studied watershed. Hence, the index, as indicator of precipitation erosive power, can be effectively used to estimate specific sediment yield in the watershed.
    Keywords: Sediment yield, Precipitation, Spatial, Temporal Variations, Regression Analysis, Qarahsu Watershed
  • سعید موحدی، عبدالرضا کاشکی، سید محمد حسینی، فخری سادات فاطمی نیا
    در این پژوهش به منظور تحلیل مکانی- زمانی پرفشار جنب حاره ای، از داده های دوباره واکاوی شده ارتفاع-ژئوپتانسیل تراز میانی وردسپهر از پایگاه داده ی(NCEP/NCAR) با تفکیک افقی 5/2 درجه قوسی بهره گرفته شد. بازه ی زمانی مورد بررسی، 60 ساله(1327 تا 1386 شمسی) و بازه ی مکانی، نیمکره شمالی است و شامل 5184 یاخته می باشد که به صورت سامانه تصویر استریوگرافیک قطبی ترسیم شده است. برای مقایسه میانگین ها، از آزمون تی- تست با نمونه های جفت شده در دوره های 30 ساله و جهت تشخیص و آشکارسازی روند مثبت یا منفی(افزایشی یا کاهشی)، از آزمون روند کندال تاو استفاده شده است. نتایج نشان داد که درتمام ماه ها، مساحت سامانه پرفشار جنب حاره ای، روند افزایشی داشته است. بیشترین میزان روند مربوط به مردادماه و کمترین مقدار روند، از آن فروردین ماه می باشد. همچنین، حد شمالی این سامانه(پربند 5840 ژئوپتانسیل متر) در نیمه ی گرم سال، عموما در عرض های جغرافیایی بالا و بیشترین وسعت را در تیرماه دارد. اما با شروع دوره سرد سال، این پربند نیز به سمت عرض های جغرافیایی پایین کشیده شده و کمترین مساحت را در بهمن ماه، از آن خود می کند. به طور کلی، تغییر اقلیم ناشی از گرمایش جهانی، باعث گسترش بیشتر از حد نرمال سامانه پرفشار جنب حاره گردیده و به تبع آن، وسعت تاوه ی قطبی نیز کاهش بیشتری یافته است.
    کلید واژگان: تحلیل مکانی, زمانی, پرفشار جنب حاره ای, تاوه ی قطبی, تغییر اقلیم, نیمکره شمالی
    S. Movahedi, A. Kashki, S. M. Hosseini, F. Fateminya
    Introduction The climate is such that large system interaction between the four large-scale climatic: hydrosphere, cry sphere, lithosphere and Biosphere. If a change occurs in one of these systems, other systems quickly or slowly make their coordinators. The consequence of this arrangement, the skirt has been instrumental in changing the initiator includes an endless chain links, the device will tie together. Because this is the most important link between climates scientists in the fields of concern in recent years as climate change. Why the climate change caused by global warming and subsequently climate of the planet for future decades, the rapidly growing world system has been disturbed. 2- Methodology In this study, were used the data of mid-level atmospheric pressure, geopotential height pressure from the center's database based on National Centers for Environmental Prediction / National Center for Atmospheric Research(NCEP/NCAR). This data are available for 6 hours GMT time and period 1948 to 2007 on the website Climate Diagnostics Center. National Oceanographic & Atmospheric Administration Government (www.esrl.noaa.gov). The spatial resolution of the data is 2/5 degrees of arc and the area from 0 - 90 degrees north and 0 - 360 degrees meridian and contains 5184 pixels. For comparison, the t - test was used for paired samples and to achieve this goal, the 30-year period was divided into two periods. Diagnosis and detection of positive or negative trend (increase or decrease) during the period of the subtropical high pressure system in the area used the f Kendall's tau trend test and a significance level SPSS software 0/05 and 0/01. 3– Discussion Results of Kendall's tau trend test calculation showed, increases in all months of the area insubtropical high pressure system at significance level of 0/01. August has highest and April has lowest area rate. The system is based on semi-warm and generally higher latitude and has the lowest area. With the passing of spring, and the system is still moving higher latitude, until in July to reach its highest latitude. But with the start of the transition period and beginning of cold period of the year, this contour is pulled toward the low latitudes and most of the area is covered and In February to reach its lowest latitude. 4– Conclusion The results showed that all the months of the study period, with an increasing trend (positive) area are subtropical high pressure system. August has the highest and April has the lowest area rate. The northern limit of the system (contour of 5840 geopotential) in the semi-warm temperate latitudes generally is based as parts of the North, Central Mediterranean, central Europe and North America and is area lowest in July. But with the onset of cold periods, the contour is pulled down latitude and occupies the most area in February.
    Keywords: Temporal, Spatial Analysis, Subtropical high Pressure, Polar Vortex, Glimate Change, Northern Hemisphere
  • سیروس جمالی
    چکیده این پژوهش توصیفی- تحلیلی تلاشی است برای ارزیابی جایگاه ملاحظات گونه- ریخت شناسی شهری در طرح های توسعه ی شهری ایران. گونه-ریخت شناسی یک حوزه ی میان رشته ای است که به تحلیل و بررسی فرم شهرها بر اساس مطالعه ی گونه های فضا و بنا می پردازد. تطبیق محتوای طرح های کالبدی با مبانی گونه– ریخت شناسی شهری، میزان توجه (یا عدم توجه) تهیه کنندگان این طرح ها را به جنبه های شکلی شهر را آشکار خواهد ساخت. مفاد این طرح ها به عنوان دستورالعمل تولید فضا به ویژه از منظر برخورد با شکل محیط کالبدی اهمیت ویژه می یابد و ضرورت کنکاش برای تعیین جایگاه این مقوله را در میان مباحث و معیارهای این گونه طرح ها در قالب پژوهش هایی همچون پژوهش حاضر پیش می آورد. در این مقاله پس از مقدمه ای کوتاه، مبانی نظری گونه-ریخت شناسی به صورت مختصر و گزینشی طرح شده است. بنا به ماهیت پژوهش، از میان انبوه مقولات این حوزه، عناوین عمده ای چون مکاتب و ریشه های فکری-فلسفی این رشته به همراه گونه شناسی بافت های شهری از منظر مدل فضا/زمانی برای سنجش با محتوای طرح های کالبدی شهری گزین شده است. پس از اشاره ای کوتاه به طرح های مصوب کلان شهر تبریز، در بخش بحث و تحلیل، محتویات طرح ها مورد به مورد با اصول نظری گونه- ریخت شناسی سنجیده شده است. این بررسی از پنج منظر، و مجموعا در 18 فقره به ابعاد گوناگون مساله و موارد نقصان می پردازد. اکثر موارد مطرح شده، برای بسیاری از شهرهای ایران نیز با تفاوت هایی قابل تعمیم است. نتایج این پژوهش بی توجهی عمیق این طرح ها و برنامه ها به رویکرد گونه– ریخت شناسانه به پیکره ی شهرها (به ویژه مورد مطالعه، تبریز) را آشکار می سازد و به جرات می توان گفت که منطق حاکم بر طرح های توسعه از مفاهیم شکلی هیچ گونه بهره و نشاتی نگرفته و بروز صوری آن کاملا اتفاقی است و بیش تر به صورت یک اجبار مطرح می گردد، تا یک انتخاب
    کلید واژگان: گونه, ریخت شناسی شهری, طرح های توسعه شهری, طرح جامع, بافت شهری, مدل فضا, زمانی
  • فیروز مجرد*، امان الله فتح نیا، سعید رجایی
    برنامه ریزی های مختلف کشاورزی، آب شناسی، معماری و انرژی تا حد زیادی وابسته به برآورد صحیح مقدار تابش خورشیدی است. اغلب مطالعات قبلی برای برآورد تابش خورشیدی از مدل آنگستروم که از مقادیر ساعات آفتابی به عنوان ورودی خود استفاده می کند، و یا از معادلات رگرسیونی از طریق تاثیردادن عوامل و عناصر اقلیمی موثر در تابش استفاده کرده اند. در این تحقیق برای برآورد میزان تابش خورشیدی دریافتی در استان کرمانشاه از مدل بهینه شده «برد و هول استورم» با استفاده از داده های روزانه ایستگاه های هواشناسی سینوپتیک استان در دوره زمانی 2009- 1990 با بهره گیری از تمامی پارامتر های دخیل در تابش، از جمله طول روز، رطوبت، جرم جو، فشار هوا، آب قابل بارش، آلبدوی جو، مقدار جذب در جو و مقدار جذب به وسیله ازن استفاده شده و تغییرات فضایی زمانی تابش حاصله تحلیل گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد بین مقادیر تابش اندازه گیری شده با پیرانومتر و مقادیر برآوردشده توسط مدل اختلاف کمی وجود دارد که نشان دهنده توانایی مدل در برآورد تابش است. کمترین مقادیر تابش دریافتی ماهانه منطقه در ماه های ژانویه و دسامبر رخ می دهد که از 9 تا 13 مگاژول بر مترمربع در نقاط مختلف استان متغیر است. در فصل تابستان، مقدار جذب تابش به وسیله ازن به دلیل کاهش جرم جو به-خصوص در مناطق مرتفع، کاهش می یابد و در مقابل، به مقدار تابش مستقیم و در نتیجه تابش کلی افزوده می-شود. بیشترین مقدار تابش دریافتی منطقه در ماه ژوئن اتفاق می افتد که از 32 تا 42 مگاژول بر مترمربع در نقاط مختلف متغیر است. در فصول پاییز و زمستان به دلیل نقش تابش پراکنده، اختلاف تابش در مناطق مختلف استان کاهش می یابد.
    کلید واژگان: برآورد, تابش دریافتی, استان کرمانشاه, تغییرات فضایی, زمانی, مدل برد و هول استورم
    Firouz Mojarrad*, Amanollah Fathnia, Saeed Rajaee
    Various plannings in agriculture, hydrology, architecture and energy largely depend on the correct estimation of the amount of solar radiation. To estimate the solar radiation, most of the previous studies have used Angstrom model, having the values of sunshine hours as it's input, or regression equations through considering the climatic factors and elements affecting the radiation. In this study, optimized "Bird and Hulstrom" model is used to estimate incoming solar radiation in Kermanshah Province by using the daily data from synoptic weather stations of the province between the years 1990- 2009. For this purpose, all parameters involved in radiation, including length of day, humidity, air mass, air pressure, precipitable water, sky albedo, atmospheric absorption and absorption by ozone were used and the resulting spatial-temporal variations of radiation were analyzed. The results showed that there is little difference between the radiation values measured by pyranometer and values estimated by the model. This indicates the ability of the model to estimate radiation. The least amount of incoming solar radiation in the region occurs in January and December, which varies from 9 to 13 MJ/m2/day in different locations of the province. The amount of radiation absorbed by ozone is reduced in the summer due to the reduction of air mass, especially in the highlands; while the amount of direct radiation and thereby total radiation is increased in this season. The highest amount of incoming solar radiation in the region occurs in June, which varies from 32 to 42 MJ/m2/day in different locations. In autumn and winter, radiation differences in the region are reduced because of the role of diffuse radiation.
    Keywords: Estimating, Incoming Solar Radiation, Kermanshah Province, Spatial, Temporal Changes, Bird, Hulstrom Model
  • نجمه نیسانی سامانی، محمودرضا دلاور، محمدرضا ملک
    راهیابی یکی از مهمترین فعالیت های روزمره افراد در یک محیط شهری است. سیستم های اطلاعات مکانی هدایت کاربر از متداول ترین خدماتی هستند که افراد را در پیمودن مسیرهای مختلف با اهداف گوناگون راهنمایی می کنند. چالش اصلی اینگونه سیستم ها ارائه اطلاعات راهیابی بصورت بافت آگاه است. مکان، زمان و شناسه فرد از جمله بافت های اولیه به شمار رفته و سایر بافت های مرتبط بر پایه بافت های اولیه مدلسازی می گردند. مقاله حاضر به مدلسازی ارتباطات مکانی زمانی کاربر متحرک مبتنی بر شناسه فرد می پردازد بطوری که کلیه ارتباطات مکانی (توپولوژیک، متریک و جهتی) را در بعد زمان پوشش دهد و ویژگی های کاربر و بافت های مرتبط را لحاظ نماید. در این راستا مدل پیشنهادی از مزایای جبر چند بازهای آلن و پرسش و پاسخ دامنه ای پویای ورونوی مبنا استفاده کرده و روشی نوین را با پیروی از اصول حساب کلان و روش های سفارشی سازی موجود معرفی نمود. مدل طراحی شده در یک نرم افزار قابل اجرا در سیستم همراه پیاده سازی شد. ارزیابی مدل پیاده سازی شده در سناریوی راهیابی گردشگر در مناطق 3، 6 و 11 شهرداری تهران بر اساس سه پارامتر دقت، زمان اجرا و رضایتمندی کاربران انجام شد. به منظور تست دقت مدل، نرم افزار طراحی شده در سه مسیر مختلف در منطقه مورد مطالعه توسط سه گردشگر مختلف در سه بازه زمانی و با دو سرعت متوسط متفاوت، 100 بار تکرار گردید. سپس تشخیص هر یک از بافت های موجود در مسیر طی 100 بارتکرار توسط تقریب باینومیال یکطرفه با سطح اطمینان 95% بررسی شد. همچنین از دو شاخص درستی و یادآوری نیز به منظور ارزیابی تشخیص بافتها در کل مسیر استفاده گردید. نتایج حاصل از پیاده سازی و ارزیابی مدل بر اساس سه پارامتر دقت، زمان اجرا و رضایتمندی کاربران کارایی مدل پیشنهادی را در یک سیستم راهیاب بافت آگاه شهری خاطر نشان می سازد.
    کلید واژگان: ارتباطات مکانی, زمانی, راهیابی بافت آگاه, مدلسازی, پرسش و پاسخ دامنه ای پویای ورونوی مبنا, جبرچندبازه ای آلن
    Nagmeh Neisany Samany, Mahmoud Reza Delavar, Mohammad Reza Malek
    Wayfinding is one of the important tasks of individuals in an urban traffic network. Guider geospatial information systems are the common services which helps people to navigate different unfamiliar routes with altered goals. The key challenge of these systems is the introduction of wayfinding information in a context aware manner. However، space، time and identity are the primary contexts and the other contexts are modeled based on these three elements. This article concentrated on modeling spatio-temporal relevancy of moving user based on his/her identity. The introduced model is able to cover all of the spatial relationships (topologic، metric and directional) on temporal dimension also to consider the characteristics of user and related contexts. In this way the proposed model utilizes Allen’s Multi- Interval Algebra (MIA) along with Dynamic Voronoi continuous Range Query (VCRQ) and introduces an innovative approach based on coarser calculus principals and customization methods. The model (MI 25) has been implemented as a software runnable on mobile systems and PDAs. The assessment of the implemented model is done regarding to three parameters including accuracy، time performance and users satisfaction. Tehran Districts 3، 6 and 11 are selected as case study area. In order to test the accuracy parameters، the designed software is run in three different routes with two different velocities and three time durations in 100 iterations. Then the accuracy of the detection of the related contexts is tested by means of a binomial distribution with one-sided 95% confidence level، precision and recall factors. The results of implementation and evolution based on accuracy، time performance and user satisfaction demonstrated the efficiency of the proposed model in an urban context-aware wayfinding systems.
    Keywords: Spatio, temporal relevancy, context, aware wayfinding, Dynamic Voronoi continuous Range Query, Allen's Multi, Interval Algebra
  • مهدی مسترشد*
    در این پژوهش با استفاده از داده های بارش روزانه ی پایگاه داده ی آفرودایت که دارای تفکیک مکانی 0.25 × 0.25 درجه ی قوسی است، برای یک دوره ی 57 ساله به بررسی روند بارش در افغانستان پرداخته شد. سپس نقشه ها و سری های زمانی به صورت سالانه، فصلی و ماهانه محاسبه و تحلیل گردید. با توجه به نقشه ی سالانه، میانگین بارش در افغانستان 256 میلیمتر است. از نظر میزان بارش دریافتی در این سرزمین دو بخش بیشینه وجود دارد، یکی در ناحیه ی شرقی و دیگری در ناحیه ی شمال شرقی است که به ترتیب حدود 800 و 450 میلیمتر بارش دریافت می کنند. از نظر فصلی نیز بیشینه ی بارش در زمستان رخ می دهد.در تحلیل زمانی نیز، سری زمانی سالانه روند معنادار در هیج کدام از سطوح نشان نداد و این امر به دلیل انتقال بارش از فصل بهار به فصل تابستان است چون روند کاهشی فصل بهار با روند افزایشی تابستان یکدیگر را خنثی می-کنند.
    کلید واژگان: افغانستان, بارش, واکاوی مکانی, زمانی, روند
    Mehdi Mostarshed *
    Daily precipitation data from Aphrodite''s resources with a spatial resolution of 0. 25*0. 25 degree for 57 years have been used to detect the trend of precipitation in Afghanistan. First of all، monthly، seasonally، and yearly maps and regional mean time series calculated. According to the annual map، mean annual precipitation of the country is about 256 mm. There are two precipitation maxima in Afghanistan، one in eastern part and the other one is north- eastern of the country. Throughout the country precipitation maxima occurs in winter. The trend of time series with validity levels of %95 and %99 were examined by the use of Mann Kendall nonparametric. Trend analysis of annual time series shows no trend.
    Keywords: Afghanistan, precipitation, spatial, time analysis, trend
  • سعید موحدی، خداکرم حاتمی بهمن بیگلو، مهدی نارنگی فرد
    پدیده ی گرد و غبار از مهم ترین پدیده های جوی مخرب و موثر در تغییرات آب و هوایی است، بنابراین شناخت ویژگی های آن از نظر فراوانی، مکان و زمان رخداد دارای اهمیت است، بدین جهت در این نوشتار به منظور ارزیابی و پایش مکانی و زمانی رخداد پدیده های مرتبط با گرد و غبار در شهرهای ایران از 85 ایستگاه همدید در بازه زمانی مشترک 20 ساله و از روش های تحلیل آماری استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان داد که پدیده ی غبار(هیز) با کد 05 در نواحی ساحلی خلیج فارس دارای بیشینه فراوانی سالانه است و پیش از ظهر از فراوانی بیشتری نسبت به پس از ظهر برخوردار است، بیشینه و کمینه رخداد فصلی آن به ترتیب تابستان و زمستان است. پدیده ی گرد و خاک با کد 06 در غرب کشور دارای بیشترین رخداد است و بیشینه و کمینه رخداد فصلی آن بترتیب تابستان و پاییز است، پدیده ی گرد و خاک بلند شده اطراف ایستگاه با کد 07 در شرق کشور دارای بیشترین فراوانی است. پدیده های طوفان ماسه یا گرد و خاک سبک، متوسط و شدید با کدهای 30 تا 35 بیشترین فراوانی رخداد در شرق کشور دارد و هنگام پس از ظهر دارای بیشترین فراوانی رخداد است. پدیده ی رعد و برق توام با توفان گرد و خاک یا توفان شن با کد 98 در ایستگاه ایرانشهر دارای بیشترین فراوانی رخداد است و در سایر ایستگاه های کشور بندرت رخ می دهد. بنابراین مطالعه ی کدهای هوای مرتبط با گرد و غبار به طور جداگانه سبب آشکارسازی تفاوت های زمانی و مکانی آنها می گردد و در شناخت مخاطرات محیطی شهرها و مناطق مختلف کشور دارای اهمیت است.
    کلید واژگان: گرد و غبار, توفان گرد و خاک, غبار, ایران, تحلیل مکانی, زمانی
  • سیدعلی عبادی نژاد*، اکیر نصرتی
    مطالعه رابطه متقابل محیط کالبدی شهرها با رفتارهای اجتماعی از نوع منفی و ناهنجار آن، موضوعی است که طی چند دهه اخیر به مطالعات جغرافیایی افزوده شده و چارچوب علمی و عملی برای مطالعه و شناسایی ناهنجاری ها در فضای جغرافیایی فراهم آورده است. در تحقیق حاضر با انتخاب شهر ارومیه به عنوان مطالعه موردی، سعی شده تا قابلیت های سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) در زمینه سرقت از منزل به آزمون گذاشته و خروجی های حاصله در قالب نقشه مناطق جرم خیز، ارایه شود. روش مورد استفاده برای انجام این تحقیق، آماری-گرافیکی است. بدین مفهوم که برای تحلیل الگوهای مکانی- زمانی جرم از مدل های آماری گرافیک مبنا در محیط GIS استفاده شده است. بررسی نتایج حاصل از به کارگیری GIS نشان می دهد که الگوی فصلی وقوع سرقت منازل در شهر، متمرکز بر فصول بهار و تابستان و الگوی هفتگی بر روزهای آخر هفته (پنج شنبه و جمعه) متمرکز است.
    کلید واژگان: تحلیل مکانی, زمانی, توزیع جغرافیایی, سرقت منزل, GIS, ارومیه
    Seyed Ali Ebadi Nezhad*, Akbar Nosrati
    In this research Uremia was chosen as a case study. Trying to capabilities of GIS, sprung on the robberies of house and The resulting output in the form of a map of the crime-ridden areas, should be introduced.the method used is Statistical-graphical. The results show that the seasonal pattern of home robberies is concentrated in the spring and summer. Weekly pattern is concentrated on the weekends (Thursday and Friday).
    Keywords: Analysis of spatial, temporal, Geographical distribution, house robberies, GIS, Urmia
  • محمود حیدریان*، علیرضا خسروزاده، مجید ساریخانی، امان الله فتح نیا
    مقاله پیش رو قصد دارد تا الگوهای مکانی زمانی محوطه های باستانی شهرستان سنقروکلیایی را در محیط GIS مورد ارزیابی قرار دهد. برای دست‎یابی به این مهم، نخست منطقه مورد نظر با روش بررسی عمومی از دید باستان شناختی مورد مطالعه قرار گرفت. نتیجه این بررسی شناسایی دویست‎وهشتادوشش محوطه باستانی مربوط به دوره های مختلف بود که مواد و جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دهند. پراکنش محوطه های باستانی شناسایی‎شده نسبت به متغیرهای ارتفاع، دوری و نزدیکی به رودخانه های اصلی، پوشش گیاهی مرتعی، شیب و جهت شیب و میزان بارش مطالعه شد. مطالعه به‎عمل‎آمده نشان داد که عوامل طبیعی موثر بر استقراهای انسانی و در پی آن، استقرارهای باستانی منطقه مورد مطالعه عبارتند از ناهمواری ها، منابع آب، پوشش گیاهی، نوع لندفرم و سازندهای زمین شناسی، شیب و جهت شیب که در این پژوهش به آنها پرداخته خواهد شد. همچنین بر اساس این پژوهش مشخص شد که عوامل طبیعی مختلف نقش متفاوتی را در توزیع محوطه های باستانی دوره های مختلف داشته‎اند و همه آنها از قانون مندی یکسانی پیروی نمی کنند. درنهایت پس از تجزیه‎وتحلیل توزیع فضایی محوطه ها، سه عامل ارتفاع، شیب و جهت شیب و نزدیکی به رودخانه، مهم ترین و موثرترین عوامل زیست محیطی در شکل گیری استقرارهای باستانی شهرستان سنقروکلیایی شناسایی شدند.
    کلید واژگان: الگوهای مکانی, زمانی, محوطه های باستانی, سنقروکلیایی, GIS
    Introduction
    Despite academic advances in spatial analysis within archaeology, primary uses of computer based GIS in archaeology were initiated by Cultural Resource Management (CRM) needs in the world. In conjunction with the development of environmental GIS data within several organizations, other federal agencies saw its potential for the management and spatial representation of archaeological data. Therefore, in other ways, developing methods of analysis and visual representation of data, previously impossible, were started. New methods of exploratory data analysis became possible and the efficiency within GIS environments for manipulation and analysis of spatial data contributed to exploratory and experimental use of data. Developed in catchment analysis of the 1970 in archaeology was a byproduct of settlement pattern and cultural ecological studies in which archaeologists became interested in the types and spatial distribution of resources exploited by a given settlement. The concept is based on the assumption that resource use around a settlement is distance dependant and that sites will be located so that to maximize exploitation of resource. Typically, the area associated with the settlement was calculated through Euclidian boundary techniques. Yet Euclidian distance measures do not take into account aspects of the topography in consideration of distance. Today, more sophisticated models utilize cost distance to establish distance in the development of catchment areas. Other improvements in spatial analysis can also be seen in settlement pattern analysis. With GIS, archaeologists are now able to explore and analyze multiple variables across a given landscape such as distance between archaeological site locations and particular types of architecture and/or artifacts. These variables can be used to discuss issues related to, for instance, mobility and socio-political development through time. At more micro-scales, GIS has been used to manage and analyze the distribution of artifact types at a given site. This type of analysis is useful for understanding the behavioral patterns at a given site and identifying specific activity areas within a site through time.
    Methodology
    This study has tried to analyze the spatial-temporal patterns of Songhor’s archaeological sites in GIS. To conduct the research, the techniques applied for gathering data will be pervasive surface survey. Accordingly, all archaeological and historical evidence will be identified and then recorded, in details. The collected data, including 286 sites and monuments from Neolithic to late Islamic period, was reported in 2 volumes. Dating of the sites has been carried out based on sample recognition and comparing the studies of collected surface data. The material gathered were divided into six general groups, which are Neolithic, Chalcolithic, Bronze, Iron, Historic and late Islamic period. According to current research, from the total 286 sites, two of them belong to Neolithic periods, 32 of them belong to Chalcolithic period, 25 of them belong to Bronze period, 46 of them belong to Iron Age and 147 of sites present the culture of the Achaemanid, Parthian and Sassanian era. Finally, 214 sites and monuments have shown the traces of the Islamic period which some of them show only a particular time of Islamic era and mostly present the monuments and architecture of this period. Then these archeological sites are chosen as our materials and statistical population. For achieving the research goals, we have used and analyzed geographical information, using Arc GIS 10 Software. By establishing a data bank, as Geodatabase, for the studywe carried out an analysis on spatial distribution of the sites. Thus, we focused on natural factors like height, slope, Landform, climate, flowing waters, rivers, flora (pasture), and rainfall to understand the role and efficacy of each factor in appearance of the sites. Our study made it clear that the ancient settlement patterns of Songhor was highly affected by natural factors such as flora, water sources, rainfall, and height.
    Results And Discussion
    In addition, according to this research it has been specified that each of the natural factors have played different roles in the distribution of the ancient sites and there is no same precept for all. Thus, it is necessary that the role of each natural factor to be studied separately. The analysis shows that the area under study is affected by Zagros mountain ranges, height, distance to the river and dense pasture cover.
    Conclusion
    This area has a cool climate and height and these factors have created special and different conditions in forming human settlements relative to other areas in central Zagros. Our study made it clear that the ancient settlement patterns of Songhor were highly affected by natural factors such as height and distance to the river.
    Keywords: Ancient Sites, GIS, Songhor, Spatial, temporal Patterns
  • علیرضا صادقی نیا، بهلول علیجانی، پرویز ضیاییان فیروزآبادی
    در این پژوهش ساختار فضایی – زمانی جزیره حرارتی شهر تهران بین سال های 1986 تا 2010 مطالعه شد. بدین منظور به کمک تصاویر چند زمانه TM (13 تصویر)، دمای سطح زمین با استفاده از الگوریتم تک باندی کین و همکارانش (2001) استخراج شد. سپس با استفاده از روش های آمار کلاسیک، تغییرات فضایی و زمانی دمای سطحی تهران بررسی شد. بررسی تغییرات زمانی دمای سطحی نشان داد که در طول دوره مطالعه، الگوی توزیع دمای سطحی دچار تغییر شده، مقدار مساحت دماهای متوسط و بسیار خنک شهر کاسته شده است و برعکس مفدار مساحت دماهای بسیار بالا (نواحی بسیار گرم) افزایش قابل ملاحظه ای یافته است. بررسی تغییرات زمانی شدت جزیره حرارتی تهران نیز نشان داد که مقدار شاخص نسبت جزیره حرارتی روند افزایشی دارد و از 11/0 برای سال 1986 به 15/0 برای سال 2010 رسیده است. با توجه به پراکنش فضایی دمای سطحی، جزیره حرارتی، کانون اصلی خود (فرودگاه مهرآباد) را حفظ کرده است و در پیرامون این کانون اصلی خوشه های داغ جدیدی در سمت غرب (منطقه21 و غرب منطقه 22) و جنوب غرب فرودگاه مهرآباد (بخش هایی از مناطق 18 و 19) ظهور یافته اند. نتایج این مطالعه نشان داد که جزیره حرارتی تهران به سمت بخش هایی گسترش یافته است (غرب و جنوب غرب تهران) که با کاهش شدید پوشش گیاهی و بیشترین گسترش کاربری های صنعتی- کارگاهی و انبارداری مواجه شده اند.
    کلید واژگان: تهران, جزیره حرارتی, تحلیل فضایی, زمانی, دمای سطح زمین, گرمایش سیاره ای
    Alireza Sadeghinia, Bohlul Alijani, Parviz Zeaieanfirouzabadi
    Introduction
    Urbanisation changes the land cover types in urban areas and results in different climatic conditions، which has been termed as “Urban climate”. Urban climates are different from those of less built-up areas in terms of air temperature، humidity، wind speed and direction، and amount of precipitation. The previous researches show that urban areas are warmer than surrounding rural areas creating the «urban heat island» (UHI) (Rose and Devadas; 2009، 2). The buildings، concrete، asphalt and industrial activity of urban areas causes UHI. Replacing natural land cover with pavements، buildings and other infrastructures takes away the natural cooling effects. Also، tall buildings and narrow streets can heat the air trapped between them and reduce airflow. In addition، heat from vehicles، factories and air conditioners adds heat to the surroundings، further exacerbating the heat island effect. UHI can impact local weather and climate، altering local wind patterns، spurring the development of clouds and fog، increasing the number of lightning events، and influencing the rates of precipitation. Furthermore، the poor air quality that results from the increased energy usage for cooling purposes in heat-island city can cause discomfort for humans and affect health، aggravating asthma and promoting other respiratory illnesses (Liu and Zhang، 2011:158). Thermal remote sensing data play an important role in the study of UHI. First، UHI is studied using NOAA AVHRR thermal data (Balling and Brazell، 1988:1289-1293; Gallo et al.، 1993:899-908; Gallo and Owen، 1988:159-172; Streutker، 2002:282-289). Later، thermal infrared data TM، ETM+ and ASTER are used to study UHI more precisely (Weng، 2001:1999-2014; Weng et al.، 2006:1275-1286; Amiri et al.، 2009:2606; Flahatlar et al.، 2011). Meanwhile، in some studies، The spatial and temporal variations of UHI are detected by using multi- temporal thermal images of landasat TM and ETM (Mo et al.، 2011:4616-4622). Several researchers (Akbari، 1379; jangi، 1383; shakiba et al.، 1388:56-69; namdari، 1388; malekpour and taleai، 1389:89-102، and 1390:29-42) have studied the UHI in Tehran. But none of them have presented a comprehensive picture of its spatial and temporal variations. Thus، the main objective of this study is to study the spatial and temporal variations of UHI in Tehran urban area. Study Area: The city of Tehran as capital of Islamic republic of Iran is located between latitudes of 35°33’10“N to 35°50’12“N and longitudes of 51°05’17“E to 51°37’36“E with an average elevation of 1600 m، is surrounded by high mountains in the north and north east. Tehran experiences warm summers and cold winters. Tehran is a major center of culture، industry، commerce and transportation. The biggest city of the country، Tehran exhibits rapid population growth and urban expansion in the form of encroachment to the limited agricultural areas (malekpour et al.، 2010). Due to its complicated expansion and urban structure and function the temperature variations are very important for its life and existence. Thus this study has tried to analyse the spatial and temporal variations of its temperature.
    Material And Methods
    In this paper، multi- temporal Landsat TM images (13 images) are used for the analysis of UHI in Tehran. LST is extracted using the mono-window algorithm presented in Qin et al (2001). Then، using appropriate statistical methods، spatial and temporal variations of LST were analysed. Based on thermal radiance transfer equation، the mono-window algorithm only requires three parameters of emissivity، transmittance and effective mean atmospheric temperature - to retrieve LST from Landsat TM 6. The spatial model to retrieve LST from Landsat TM using ERDAS spatial model tool is designed. In this model، only two measured parameters are required; near-surface air temperature and water vapour content of the atmosphere at the time of satellite pass، which can be easily obtained from synoptic weather stations of Tehran. These two parameters are then converted to air transmittance and effective mean atmospheric temperature. The third required parameter is the emissivity، which can be calculated from the normalised difference vegetation index (NDVI). The remaining useful data can all be obtained from the Meta file in the satellite image data. It is impossible to compare thermal data from different years directly using absolute LST. Therefore، a normalisation technique (Xu et al.، 2009) has been used to compare the computed LST of different years. The LST images were rescaled to the same level between 0 and 1 using the maximum and minimum values for those images. Then temporal variations were explored. The intensity of UHI from 1986 to 2010 was evaluated by the urban heat island ratio index (URI) (Mu et al.، 2011). The URI was proposed to quantitatively compare the UHI differences in different years based on the ratio of UHI area to whole city area.
    Results And Discussion
    The temporal changes of LST during the study period showed that the distribution pattern of LST has changed. The area of moderate and very cool temperature of the city has been decreased but the area of very high temperatures (very hot areas) has been increased significantly. It is completely clear that spatial extent of UHI along with the spatial development of Tehran have been increased during this period of 25 years (1986 to 2010) and the extent of UHI has increased from 83 square kilometres (13 percent) to 99 square kilometres (16 percent). The temporal change of the intensity of UHI also showed that URI has increased. The URI has increased from 0. 11 in 1986 to 0. 15 in 2010. According to the spatial distribution of LST، UHI has maintained its principal center (Mehrabad airport) and The new hot clusters have emerged in the west (District 21 and west of district 22) and south- west (portion of District 18 and 19) of the Mehrabad airport. Our study showed that UHI of Tehran has extended toward the areas with an intensive decrease in vegetation and the extensive development of industries، working places and warehouses (the west and south-west of Tehran).
    Conclusion
    In this study، the mono-window algorithm is applied to retrieve LST in Tehran using the Landsat TM data. Then، using appropriate statistical methods، spatial and temporal variations of LST are analysed. Consideration of spatial-temporal variation of LST during the study period showed that the distribution of the UHI in Tehran has changed. Center of the UHI that had already been located on Mehrabad airport has extended toward the west and southwest of Tehran. The metropolitan of Tehran has witnessed a very fast urban sprawl during the study years from 1986 to 2010. The urban expansion was accompanied by increased UHI intensity of 0. 11 in 1986 to 0. 15 in 2010 over an almost 25-year period and resulted in the development of the severe UHI in the region and thus the degradation of the liveability of the city.
    Keywords: air pollution, Urbanisation, heat Islands, Tehran metropolis
  • علی اکبر متکان، بهناز عربی، حسن لشکری، بابک میرباقری
    ضرورت آگاهی از وضعیت منابع آب و نزولات جوی در مناطق مختلف برای اجرای طرح های آبی از یک سو، و فقدان شبکه ای مطلوب از ایستگاه های اندازه گیری پارامترهای هواشناسی از سوی دیگر، اهمیت استفاده از روش های غیرمستقیم را برای تخمین پارامترهای اقلیمی در بسیاری از مناطق کشور آشکار می سازد. پیش بینی تغییرات اقلیمی حاکم بر هر منطقه و مدل سازی های اقلیمی و هیدرولوژیکی، مستلزم در دسترس بودن اطلاعات درازمدت و هم زمان بارش در قالب های مکانی و زمانی در ایستگاه های باران سنجی است. به دلیل عدم کفایت ایستگاه های ثبت بارندگی در گذشته، دسترسی به این اطلاعات در بسیاری از مناطق کشور با محدودیت هایی همراه است و پیاده سازی این مدل ها در مناطق مذکور عملا ناممکن می نماید. استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی (ANN) امکان برآورد این اطلاعات را در ایستگاه های پراکنده باران سنجی، و در درازمدت حتی در سال هایی که منطقه فاقد ایستگاه های ثبت بارش بوده است، فراهم می کند. در این تحقیق برای برآورد آمار میانگین بارندگی ماهانه و فصلی و سالانه در 305 ایستگاه هواشناسی موجود در سه استان اردبیل و آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی در دو دهه پیش از تاسیس این ایستگاه ها، از 36600 داده ثبت شده آمار بارندگی ماهانه در دوره ده ساله 2004-1995 استفاده شد. این داده ها به عنوان ورودی برای آموزش شبکه های عصبی با الگوریتم پس انتشار خطا به کار گرفته شدند. طول و عرض جغرافیایی، ارتفاع، شیب، عدد ماه و میانگین بارندگی ماهانه 5 ایستگاه نزدیک تر به هر ایستگاه نیز به عنوان پارامترهای ورودی شبکه انتخاب شدند. ابتدا شبکه عصبی برای دوره ده ساله 2004-1995 آموزش داده شد و دقتی معادل (84/0=R) به دست آمد. پس از آموزش شبکه عصبی، اقدام به برآورد داده های میانگین بارندگی ماهانه و فصلی و سالانه در دوره زمانی 1994-1975 در ایستگاه های موجود در منطقه مطالعاتی گردید. دقت شبکه عصبی در این برآورد معادل 7/0، 78/0 و 88/0 به ترتیب برای تخمین مقادیر میانگین بارندگی ماهانه و فصلی و سالانه در سطح منطقه مورد مطالعه بود. میزان این دقت برای هر سه استان به صورت مجزا اعتبارسنجی شد و بیشترین دقت در استان آذربایجان غربی (معادل 78/0) به دست آمد. سپس اقدام به تولید نقشه های درون یابی شده میانگین بارندگی ماهانه و فصلی و سالانه در سطح منطقه مطالعاتی، با استفاده از تخمینگر زمین آماری کریجینگ براساس داده های برآوردشده با تکنیک شبکه های عصبی و داده های موجود ثبت شده در ایستگاه ها در دوره زمانی 2004-1975 گردید. نتایج این تحقیق امکان دسترسی به آمار پیوسته و درازمدت بارندگی و همچنین بررسی تغییرات توزیع مکانی بارندگی را در منطقه شمال غرب کشور از گذشته تا امروز میسر می سازد.
    کلید واژگان: برآورد مکانی, زمانی, شبکه های عصبی مصنوعی, الگوریتم پس انتشار خطا, کریجینگ, شمال غرب ایران
    Matkan A.A., Arabi B., Lashkari H., Mirbagheri B
    Accessing the long-term rainfall statistics in most of regions is restrained due to the lack of rainfall stations and drawbacks in recording data. Developing the artificial neural networks leads to reconstruct the missing information in dispersed meteorological stations even within the years in which the recording stations were absent. In this research the average monthly rainfall data including 36600 collected records for 305 meteorological stations were employed to reconstruct the missing monthly average rainfall values. The selected study area is a vast part in north west of Iran; including the provinces Ardebil and West East Azerbaijan and the models have been run for a decade between 1995 and 2004. The network structure has been based on two hidden layers and trained using the back propagation error algorithm. The longitude، latitude، elevation، slope، month number (1-12) and the average monthly rainfall values for 1 to 26 nearest neighbors for each station have been used as the model input variables. The results showed that using 5 nearest neighboring stations gives the highest precision and the obtained correlation coefficient during 1995-2004 is 0. 86 for the training data. The corresponding value of reconstructed data for West and East Azerbaijan and Ardebil provinces were 0. 82، 0. 78 and 0. 70 during 1985-1994 respectively. The reason of such differences in the mentioned provinces arises from the fact that the number of stations taking part in training process decreases from West Azerbaijan to Ardebil. The interpolated maps have then been created using different geostatistics methods based on the output predicted estimates resulted from neural networks. Consequently، this method allows investigating the spatiotemporal distribution of rainfall along with creating the monthly interpolated maps for years 1985 to 2004 in the study area. For validating the interpolation methods، the cross validation has been employed and the Mean Biased Error and Mean Absolute Error and Root Mean Square Error have been compared.
  • امیرحسین حلبیان، فرشته حسینعلی پور، فاطمه جعفری شندی
    در این پژوهش رفتار مکانی زمانی بارش در پهنه‎ی مرکزی و جنوب‎غربی ایران با استفاده از داده های بارش روزانه‎ی 114 ایستگاه همدید، اقلیم‎شناسی و باران‎سنجی که دارای آمار بیش از 10 سال بودند، در بازه‎ی زمانی 11/10/1329 تا 11/10/1383 بررسی شد. ابتدا آرای های به‎ابعاد 114×19724 تهیه و ضمن محاسبه‎ی میانگین بارش برای هر روز تقویم خورشیدی، با بهره‎گیری از روش کریگینگ نسبت به پهنه‎بندی و تحلیل بارش در این پهنه‎ی جغرافیایی اقدام شد. بدین ترتیب آرایه‎ی جدیدی به‎ابعاد 3720×366 به‎دست آمد. آنگاه یک تحلیل خوشه‎ای پایگانی انباشتی روی این آرایه انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل خوشه ایروی فواصل اقلیدسی این آرایه به‎روش «وارد» نشان داد که برحسب مقدار و زمان دریافت بارش در منطقه ی مورد مطالعه، چهار ناحیه ی بارشی متمایز وجود دارد. مناطق مذکور با توجه به وضعیت بارشی آنها، شامل منطقه ی بسیار کم بارش، کم‎بارش و نیمه‎پربارش و پربارش هستند.
    کلید واژگان: بارش روزانه, تحلیل خوشه ای, توزیع مکانی, زمانی, پهنه بندی بارش, مرکز و جنوب‎غرب ایران
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال