به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "land use" در نشریات گروه "جغرافیا"

تکرار جستجوی کلیدواژه «land use» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • Mahin Saedpanah, Bubak Souri *

    This research was carried out to provide a suitable method to evaluate the environmental quality of semi-arid areas through the amendment of the Remote Sensing Ecological Index (RSEI). To determine the environmental quality of Isfahan City, Landsat images from 2002, 2011, and 2020 were used to extract five indicators of vegetation, humidity, dryness, heat, and salinity. Then, the Improved Remote Sensing Ecological Index (IRSEI) was obtained by Principal Component Analysis (PCA). The findings showed that the inhibiting effect of heat, dryness, and salinity indicators is significantly more than the promoting effect of vegetation and humidity indicators on the environmental quality of the study area. The average values ​​of IRSEI indicated a decrease in the environmental quality of Isfahan City. The area with poor and moderate environmental quality increased from 19372.77 and 14363.46 hectares in 2002 to 16527.51 and 12141.63 hectares in 2020, respectively.  Excellent and good qualities were observed mainly throughout the vegetation around the Zayandeh-Rud River. Based on the results of comparing the land use map to IRSEI; Land use changes were identified as one of the main factors in reducing the environmental quality of Isfahan City. Moreover, vegetation increase, climate regulation, and human activities significantly improve the environment, although soil salinization has a negative effect that should not be ignored. It is suggested that factors such as meteorological conditions, biodiversity, airborne particles, and other human activities that may affect the environmental quality in semi-arid regions should be applied in future studies.

    Keywords: Dryness, Heat, Land Use, Principal Component Analysis, Salinity Index
  • میلاد خیاط، عاطفه بساک، زهرا حجازی زاده*، ابراهیم عفیفی

    با استفاده از مدل سازی رشد و توسعه شهری می توان روند توسعه ای متناسب با موقعیت شهر را با توجه به فاکتورهای زیست محیطی و عوامل طبیعی و جمعیت پذیری ترسیم کرد. هدف از انجام این پژوهش ارائه مدل توسعه شهری شوشتر است که به عنوان ابزار مفیدی برای تجزیه وتحلیل فرایندهای پیچیده تحولات شهری استفاده شود. برای نیل به این هدف از دو پایگاه داده نقشه های کاربری های شهری فضاهای آموزشی، درمانی، مسکن و... و تصاویر ماهواره ای لندست برای کاربری های اراضی عمده مانند رودخانه، مناطق بایر، جنگل و... در سه دوره زمانی 1991، 2004 و 2014 در محیط نرم افزارهای GIS و MATLAB استفاده شد. نقشه های کاربری های شهری موجود پس از رقومی سازی، با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست به روزرسانی شدند. سپس پارامترهای موثر در توسعه ی شهری به عنوان ورودی با الگوریتم استنتاج نرو- فازی تطبیقی (ANFIS) وارد شدند و پس از آموزش برای سال های 1991 و 2004، به منظور ارزیابی عملکرد روش پیشنهادی، نتیجه پیش بینی توسعه شهری با استفاده از الگوریتم، با وضعیت موجود در سال 2014 مقایسه گردید که نتایج بسیار به واقعیت نزدیک و با صحت سنجی 93.7% است. نقشه تغییرات کاربری که نتیجه فرایند آشکارسازی تغییرات می باشد را می توان بر اساس تصاویر چندزمانه سنجش ازدور و تلفیق آن با نقشه های کاربری شهری تهیه کرده و پیامدهای مربوطه را موردبررسی قرار داد. استفاده از الگوریتم های هوشمند در این تحقیق به ما این امکان را داده که با صحت بالا مدل سازی را انجام دهیم. نتایج به دست آمده قابل قبول بوده و این توسعه برای سال های آتی نیز پیش بینی شد.

    کلید واژگان: مدل سازی, توسعه شهری, کاربری اراضی, انفیس, شوشتر
    Milad Khayat, Atefeh Bosak, Zahra Hejazizadeh*, Ebrahim Afifi

    By employing urban growth and development modeling, it is feasible to delineate a developmental trajectory that aligns with the specific circumstances of a city, considering environmental factors, natural elements, and population dynamics. The aim of this research is to propose an urban development model for Shushtar, which can serve as a valuable tool for analyzing the intricate processes of urban transformations. To accomplish this objective, two datasets were utilized: urban land use maps (including educational spaces, healthcare facilities, residential areas, etc.) and Landsat satellite imagery for key land uses such as rivers, barren lands, and forests, spanning three time periods: 1991, 2004, and 2014. These datasets were processed using GIS and MATLAB software. Existing urban land use maps were digitized and subsequently updated using Landsat satellite imagery. Subsequently, influential parameters in urban development were introduced as inputs to the Adaptive Neuro-Fuzzy Inference System (ANFIS) algorithm. After training the model for the years 1991 and 2004, the predicted results of urban development using the algorithm were compared with the actual situation in 2014, demonstrating a high accuracy of 93.7%. The land use change map, resulting from the change detection process, can be generated based on multi-temporal remote sensing images and their integration with urban land use maps, enabling an analysis of the associated consequences. The use of intelligent algorithms in this research has facilitated modeling with a high level of accuracy. The obtained results are deemed acceptable, and this development has also been predicted for the upcoming years.

    Keywords: Modeling, Urban Development, Land Use, Anfis, Shushtar
  • حجت شیخی*، مراد آزادی

    تغییرات کاربری اراضی و پویش زمین، یکی از موضوعات اصلی توسعه پایدار است. تغییر کاربری اراضی، نمونه ای مهم از تاثیرگذاری انسان بر محیط زیست است که باعث پدیدآمدن تغییرات ساختاری در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فیزیکی می گردد. به منظور ارائه علمی منطقی برای تصمیمات برنامه ریزی منطقه ای و توسعه پایدار، می توان از مدل های پیش بینی الگوهای کاربری اراضی استفاده کرد؛ بنابراین نقشه کاربری اراضی یکی از الزامات هرگونه برنامه ریزی توسعه ملی و منطقه ای است.هدف اصلی این مطالعه، پایش تحولات نظام کاربری اراضی و پیش بینی تغییرات آن با استفاده از «زنجیره مارکوف» است. تغییرات کاربری اراضی، با بهره گیری از نقشه های کاربری اراضی به دست آمده در سال های 2013، 2018 و 2023 و با استفاده از ابزار تحلیل تغییرات «LCM» در نرم افزار«TerrSet» ارزیابی شد. تغییرات کاربری طی سال های مورد نظر نشان می دهد که کاربری اراضی انسان ساخت از 9.81 درصد در سال 2013 به 11.6 درصد در سال 2018 و 12.73 درصد در سال 2023 تبدیل شده است که نشان دهنده رشد و توسعه شهر می باشد. از سوی دیگر، کاربری اراضی آبی از 2.98 درصد در سال 2013 به 1.03 درصد در سال 2023 رسیده است که علت آن را می توان توسعه شهری، خشکسالی و کمبود آب دانست.

    کلید واژگان: کاربری اراضی, پایش تغییرات, تصاویر ماهواره ای, شهر ایلام
    Hojjat Sheikhi *, Morad Azadi

    Land use changes and land surveying are one of the main topics of sustainable development. Land use change is an important example of human influence on the environment, which causes structural changes in social, economic and physical dimensions. In order to provide rational science for regional planning decisions and sustainable development, prediction models of land use patterns can be used. Therefore, land use map is one of the requirements of any national and regional development planning. the main purpose of this study is to monitor the evolution of the land use system and predict its changes using the Markov chain. Land use changes were evaluated using land use maps obtained in 2013, 2018, and 2023 using the change analysis tool (LCM) in TerrSet software. the changes in land use during the considered years show that man-made land use has changed from 9.81% in 2013 to 11.6% in 2018 and 12.73% in 2023, which indicates the growth and development of the city. On the other hand, the use of irrigated land has increased from 2.98% in 2013 to 1.03% in 2023, which can be attributed to urban development, drought and water shortage.

    Keywords: Land Use, Change Monitoring, Satellite Images, Ilam City
  • جلال کرمی*، فاطمه بابایی، پویا محمود نیا، محمد شریفی کیا

    در مناطق خشک و نیمه خشک، کمبود آب های سطحی منجر به برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی و کاهش شدید سطح آب شده که در بسیاری از دشت های ایران به پدیده فرونشست زمین انجامیده است. درک تغییرات سطح آب زیرزمینی برای مدیریت بهینه منابع آبی و کاهش مخاطرات مرتبط اهمیت زیادی دارد. روش های مختلف آماری، ریاضی و یادگیری ماشین برای مدل سازی این تغییرات استفاده شده اند. اخیرا، شبکه های عصبی عمیق به ویژه برای تحلیل رفتار پیچیده آب های زیرزمینی، به دلیل ماهیت زمانی-مکانی آن ها، مورد توجه قرار گرفته اند. در این تحقیق، از مدل ترکیبی Wavelet-Principal Component Analysis (PCA) برای تحلیل داده های 44 چاه پیزومتری دشت قهاوند طی دوره 30 ساله (1367-1397) استفاده شده است. این مدل، الگوهای زمانی و مکانی تغییرات سطح آب زیرزمینی را در مقیاس های مختلف زمانی استخراج کرده و سپس مولفه های اصلی به دست آمده از Wavelet-PCA به مدل شبکه عصبی بازگشتی Long Short Term Memory (LSTM) ارائه شدند تا سری های زمانی سطح آب پیش بینی شود. سطوح مختلف تبدیل موجک برای شناسایی روندهای کوتاه مدت و بلندمدت به کار گرفته شد. مدل LSTM با دقت (R2 = 0.85) برای گروه آموزشی و (R2 = 0.62) برای داده های آزمایشی توانست روندهای سطح آب زیرزمینی را مدل سازی کند. همچنین، داده های راداری ماهواره Sentinel-1 بین سال های 2014 تا 2019 نشان داد که بیشینه فرونشست زمین در مناطقی با افت قابل توجه سطح آب زیرزمینی رخ داده است. همپوشانی این نقشه ها با لایه های کاربری زمین، ارتباطی معنادار بین فعالیت های کشاورزی و افت سطح آب زیرزمینی و فرونشست زمین را نشان داد.

    کلید واژگان: داده کاوی زمانی-مکانی, مدل سازی آب های زیرزمینی, فرونشست, یادگیری عمیق, دشت قهاوند
    Jalal Karami*, Fatemah Babaee, Pouya Mahmud Niya, Mohamad Sharifi Kia

    The deficiency of surface water in arid and semi-arid territories has exacerbated the dependence on groundwater resources, resulting in considerable reductions in groundwater levels. This phenomenon has been particularly pronounced in numerous plains throughout Iran, where the diminution has exacerbated issues related to land subsidence. A comprehensive understanding of groundwater level variations is imperative for enhancing water management strategies and alleviating the associated hazards. A range of statistical, mathematical, and machine-learning methodologies have been utilized to model the dynamics of groundwater aquifers. Recently, deep neural network algorithms have gained prominence in the investigation of surface and groundwater resources, particularly in light of the spatiotemporal characteristics inherent to groundwater. In the present investigation, a hybrid spatiotemporal data mining framework, denoted as Wavelet-PCA, was employed to analyze data acquired from 44 piezometric wells situated in the Qahavand plain over a span of three decades (1988-2018) for the purpose of elucidating temporal and spatial patterns associated with fluctuations in groundwater levels. Subsequently, a sophisticated deep recurrent neural network architecture incorporating Long Short-Term Memory (LSTM) was implemented to model the time series data resulting from the data mining procedure. Various degrees of wavelet transformation were applied to effectively capture the intricate trends in groundwater levels. The LSTM model exhibited a coefficient of determination (R²) of 0.85 for the training dataset while achieving an R² of 0.62 for the testing dataset. The research additionally examined regional patterns of land subsidence utilizing radar interferometry data obtained from the Sentinel-1 satellite during the period from 2014 to 2019. The results revealed an average maximum subsidence measurement of 9 centimeters, with the most pronounced subsidence noted in regions that are undergoing the most substantial declines in groundwater levels. This observed relationship between groundwater depletion and land subsidence underscores the necessity for judicious land use planning and the implementation of effective water resource management strategies in analogous regions.

    Keywords: Spatiotemporal Data Mining, Groundwater Modeling, Land Subsidence, Deep Learning, Ghahavand Plain
  • زهرا ملکی*، علیرضا میکائیلی تبریزی، حمیدرضا کامیاب

    ارزیابی توان بوم شناختی گامی موثر و ابزاری مناسب برای هدایت فعالیت ها و کاربری های جاری در سرزمین به سوی توسعه ای پایدار است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی توان توسعه ی طبیعت گردی با استفاده از ترکیب روش های AHP، TOPSIS و ZLS و انتخاب بهترین لکه ها با تاکید بر معیارهای اجتماعی - اقتصادی در حوضه آبخیز نور-نوشهر است. در پژوهش صورت گرفته، از 10 معیار ارتفاع، شیب، جهت شیب، شاخص تفاوت پوشش گیاهی نرمال شده (NDVI)، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده اصلی، فاصله از مناطق سیلابی، فاصله از گسل و فاصله از نقاط زمین لغزش استفاده شد. روش AHP برای وزن دهی به معیارها مورد استفاده قرار گرفت و در نرم افزار ArcGIS 10.5 نقشه توان سرزمین برای توسعه طبیعت گردی تهیه شد. پس از آن، با استفاده از روش ZLS، هفت منطقه به عنوان مناطق با توان بالا انتخاب شدند. سپس این هفت منطقه با استفاده از روش TOPSIS و انتخاب پنج معیار اجتماعی - اقتصادی؛ تنوع منطقه، میزان بکر بودن، مجموع جمعیت در فاصله پنج کیلومتری از منطقه، فاصله از جاده و میانگین نقشه تناسب مورد بررسی قرار گرفتند و در نهایت بهترین مناطق برای توسعه طبیعت گردی انتخاب شدند. نتایج نقشه طبقه بندی توان منطقه نشان می دهد 21269 (8.63 %) هکتار از منطقه بدون توان، 48617 (19.71 %) هکتار دارای توان کم، 66535 (26.98 %) هکتار دارای توان متوسط، 103589 (39.99 %) هکتار دارای توان بالا و 6634 (2.70 %) هکتار از منطقه دارای توان بسیار بالا هستند. همچنین نتایج حاصل از بررسی معیارهای اجتماعی - اقتصادی و روش TOPSIS نشان می دهد که مناطق 2، 5 و 1 به ترتیب با امتیازهای 0.8188، 0.7868 و 0.6506 بهترین مکان ها برای توسعه طبیعت گردی منطقه هستند. مطالعات صورت گرفته و نتایج این پژوهش نشان می دهد که تهیه نقشه توان منطقه بر اساس روش AHP و رتبه بندی و انتخاب مناطق نهایی برای توسعه طبیعت گردی با روش TOPSIS، دارای قدرت بالایی برای بررسی توسعه طبیعت گردی بوده و نتایج قابل قبولی را ارائه می دهد.

    کلید واژگان: AHP, TOPSIS, حوضه آبخیز نور - نوشهر, طبیعت گردی, توان سرزمین
    Zahra Maleki *, Alireza Mikaeili Tabrizi, Hamid Reza Kamyab
    Introduction

    In the current era, following the occurrence of environmental crises, the destruction of resources and the creation of obstacles on the way to sustainable development, it is necessary to carry out programs based on the recognition and assessment of ecological potential so that exploitation in It should be fed continuously from the environment and the natural values of the environment should be preserved. Therefore, after formulating development strategies and implementing social economic programs, geographical survey of the region and recognition of its environmental capabilities and then determining the ecological potential of the land for different uses with the aim of continuous exploitation with the least Destruction and preservation of the environment is an inevitable necessity. The ecological capacity of the land allows the planner to determine the direction and solutions of the region's development based on the region's capabilities, and provide a plan that fits the conditions of the region. Evaluation of the ecological potential is an effective step and a suitable tool to direct the current activities and uses in the land towards sustainable development. FAO defines "land suitability assessment" as an assessment process that considers the performance of land when used for a specific purpose. The assessment process is directed towards optimal land use by providing important information about the opportunities and constraints in using a given land.

    Materials & Methods

    According to the review of various library sources as well as the conditions of the region, 10 criteria of Elevation, slope, Aspect, distance to main roads, distance to waterways, distance to fault, distance to landslide points, distance to flood plains, Normalized Difference Vegetation Index (NDVI) and land use were investigated as different criteria for capacity measurement. To study the capacity of the studied area and to prepare suitable areas for the development of Ecotourism, the following steps were carried out; A): Assessment of land suitability to check the capacity of the region for tourism development using the MCE method First step) defining the set of evaluation criteria (information layers),  The second step) standardizing the criteria, The third step) defining the weights of each criterion, Fourth step) preparation of the final map: in the last step, the obtained weights were multiplied in the required layers and then added together. The fifth step) using the final desirability layer produced at the end of the fourth step, places that have a higher value than other areas, using the location method based on suitability and area (ZLS) as suitable places. They are selected for the development of nature tourism. B): Selection of the most important socio-economic parameters and ranking of the spots: the values of these indicators were extracted for the selected spots and at the end, the rank of each spot was determined using the TOPSIS method.

    Results & Discussion

    The results of the AHP questionnaire show that the Criteria of slope, Elevation and NDVI are the most important Criteria affecting the development of Ecotourism in this region. The results obtained for the development of Ecotourism in the studied area show that 21,269 (8.63%) hectares of the area are without capacity, and 6634 (2.70%) hectares are of the area with very high capacity. Due to the fact that a minimum area is required for the development of concentrated Ecotourism, in this study, seven areas with areas of at least 100 hectares were selected from the very high capacity category. Based on the results obtained from the AHP method, respectively, the indicators of the diversity of the area, the amount of pristine, the distance to road, the total population within 5 kilometers of the area and the average suitable map have the most importance on the selection of the best area for the development of Ecotourism. The results of the TOPSIS method show that region 2 is the best place for the development of Ecotourism in this watershed with a score of 0.8188. Then regions 5 and 1 were selected as the second and third regions with scores of 0.7868 and 0.6506 respectively. The places with the lowest rank are regions No. 4 and 3 with a score of 0.3197 and 0.0464 respectively.

    Conclusion

    Among the different capabilities of each region, tourist attractions are one of the most important natural resources in each region, and are important factors in attracting tourists and attracting capital, and thus are the main basis for sustainable development for the region. The results of the survey show that all three selected final regions are in the central part of Noor city and region 2 has the largest area (370.759 hectares) in terms of area. Also, according to the average map, it is equal to 0.928 and in terms of access, it is 144 meters away from the main road, and its virginity is 80%. Various studies (Balist et al., 2019), (Zarei et al., 2013), (Pour Ahmed et al., 2013) in the world show the superiority of this model (the combination of AHP method and TOPSIS method) over other models confirmed in their studies.

    Keywords: AHP, TOPSIS, Nour, Nowshahr, Ecotourism, Land Capacity
  • فاطمه علیزاده وندچالی*، رحیم سرور
    در ایران و شهر موردمطالعه یعنی ساری، بی توجهی به رابطه متقابل حمل ونقل عمومی و توسعه شهری، منجر به توسعه ای نابسامان شده است. هدف اصلی این پژوهش امکان سنجی تحقق الگوی توسعه TOD در ساری با استفاده از رویکرد آینده پژوهی است. این پژوهش از روش کمی برای رسیدن به هدف استفاده کرده است. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات در این پژوهش از روش های مطالعات اسنادی، کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه است که میان 50 نفر از متخصصین در زمینه برنامه ریزی شهری و حمل ونقل به روش نمونه گیری خوشه ای، توزیع گردیده است. جهت تحلیل اطلاعات نیز از تحلیل سلسله مراتبی و تحلیل های آماری و تکنیک سوآت استفاده شده است. ابتدا چهار ایستگاه اتوبوس بلوار کشاورز، بلوار پاسداران، بلوار آزادی، بلوار امام رضا در شهر ساری انتخاب شده اند. بر اساس معیارهای توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی این چهار ایستگاه موردقیاس گرفته اند و با کمک روش AHP ایستگاه اتوبوس بلوار امام رضا به عنوان بهترین ایستگاه برای توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی انتخاب شده است. سپس سوات تحلیلی برای آن تدوین و بر اساس رویکرد آینده پژوهی کیفی، نسبت به ارائه سناریوها اقدام گردید. از نقاط مثبت این ایستگاه می توان به تراکم مناسب مسکونی، وجود ایستگاه های اتوبوس متنوع در محدوده 800 متری و پتانسیل افزایش تراکم اشاره کرد. نقاط ضعف این ایستگاه شامل کمبود پارکینگ در اطراف ایستگاه سواری، کمبود کاربری فضای سبز و عدم جداسازی معابر پیاده و سواره اشاره کرد. از مهم ترین راهبردهای آن نیز می توان به هوشمند سازی سیستم حمل ونقل عمومی، توزیع و جانمایی مناسب کاربری ها و ارتقای کیفیت حمل ونقل عمومی اشاره کرد.
    کلید واژگان: برنامه ریزی یکپارچه, برنامه ریزی شهری, کاربری زمین, حمل ونقل عمومی, TOD, آینده پژوهی, منطقه شهری ساری
    Fatemeh Alizadeh Vandchali *, Rahim Sarvar
    In Iran, specifically in Sari, neglecting the mutual relationship between public transportation and urban development has led to uneven development. The main objective of this study is to assess the possibility of implementing the TOD development model in Sari with future studies approach. This study uses a quantitative method to achieve its goal. Documentary, library, and field study methods were used to collect data. The data collection tool in this study was a questionnaire distributed among 50 experts in urban and transportation planning using cluster sampling. Hierarchical analysis, statistical analysis, and SWOT techniques were used to analyze the data. Initially, four bus stations on Keshavarz Boulevard, Pasdaran Boulevard, Azadi Boulevard, and Imam Reza Boulevard in Sari were selected. Based on public transportation-based development criteria, these four stations were compared, and using the AHP method, the Imam Reza Boulevard bus station was selected as the best station for public transportation-based development. Then, a SWOT analysis was conducted for it and the scenarios were developed based on a qualitative futures studies approach. The positive aspects of this station include suitable residential density, diverse bus stations within an 800-meter range, and the potential for increased density. Its weaknesses include a lack of parking around the station, a lack of green space, and the absence of pedestrian and vehicular separation. Its most important strategies include smartening the public transportation system, appropriate distribution and deployment of land uses, and improving the quality of public transportation.
    Keywords: Integrated Planning, Urban Planning, Land Use, Public Transportation, TOD, Future Studies, Urban Region Of Sari
  • معصومه رجبی*، فریبا کرمی، مجید رنجبری

    رودخانه ها مهمترین منبع تامین آب شیرین و کشاورزی شهرها و روستاها هستند. امروزه کیفیت شیمیایی آب ها رودخانه ها، به دلیل افزایش و تنوع فعالیت های انسانی در محیط های شهری و روستایی اهمیت روزافزونی پیدا می کند. ازاینرو، پژوهش حاضر روند تغییرات کاربری اراضی و کیفیت شیمیایی آب رودخانه قرنقوچای در دوره زمانی بیست ساله بررسی می کند. قرنقوچای از زیرحوضه های رودخانه قزل اوزن در شمال غرب کشور می-باشد. برای دستیابی به هدف تحقیق، نقشه های کاربری اراضی مربوط به سال های 2021 و 2001 به کمک تصاویر ماهواره ای سنتینل 2 و لندست 7 تهیه و ترسیم و میزان تغییرات آنها بررسی شدند. برای بررسی روند تغییرات کیفیت شمییایی آب رودخانه قرنقوچای، پارامترهای هیدروشیمی آب در بازه زمانی 1399-1379 با آزمون من-کندال تحلیل شدند. نتایج تحلیل تغییرات کاربری اراضی نشان داد که در سال 2001 بیشترین مساحت کاربری به اراضی مرتعی اختصاص داشت، درحالی که در سال 2021 اراضی دیم بیشترین مساحت را در حوضه قرنقوچای داشته است. در واقع طی سال های مورد مطالعه، با افزایش اراضی کشاورزی دیم از 38 درصد به 1/53 درصد، اراضی مرتعی از 17/60 درصد به 3/42 درصد کاهش یافته است. نتایج بررسی تغییرات شاخص های پتاسیم k ، منیزیم Mg  سدیم Na ، کلر Cl  هدایت الکتریکی Ec ، مواد جامد محلول در آب TDS  و سولفات So4  در ایستگاه های هیدرومتری موجود در رودخانه قرنقوچای در بازه زمانی مورد مطالعه، نشان داد که روند تغییرات افزایشی بوده است. نتیجه روند افزایشی هر کدام از آنیون ها و کاتیون های موجود در آب رودخانه موجب کاهش کیفیت آن شده است. نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده مدیران و مسئولین در راستای اجرای طرح های آبخیزداری و برنامه های عمرانی قرار گیرد.

    کلید واژگان: کاربری اراضی, هیدروشیمی آب, آزمون های ناپارامتری, حوضه قرنقوچای
    Fariba Karami, Majid Ranjbari

    The rivers are the most important supplies of fresh and agricultural water in the cities and villages. The importance of chemical quality of waters is becoming increasingly important due to the increase and diversity of Anthropogenic activities in the urban and rural environments. Therefore, the current study aimed to investigate the trend of land use changes and the chemical quality of surface water in a period of twenty years in the Qaranquchai River in Hashtrud Ccounty. The Qaranquchai is one of the sub-basins of Qezel Ozen River in the northwest of the country. In this research, Land use maps for the years 2021 and 2001 were prepared and drawn using Sentinel 2 and Landsat 7 satellite images, and were examined their changes. The chemical quality data of surface water in the hydrometric stations of the Qaranquchai basin, including Mg, Ca, EC, TDS, Cl, HCO, SO4, K and Na were obtained from the Regional Water Organization of East Azarbaijan province from 2000 to 2020. Then, their changes over 20 years were analyzed using the Mann-Kendall test. The results of the analysis of land use changes showed that in 2001, the largest area of land use was pasture, while in 2021, rainfed land had the largest area in the Qaranquchai basin. In fact, during the studied years, with the increase of rainfed agricultural land from 38% to 53.1%, pasture land decreased from 60.17% to 42.3%. The results of the investigation of the changes of the chemical quality indicators of the water in the hydrometric stations in the Qarangochai river in the studied time period, showed that the trend of changes was increasing. The result of the increasing process of each of the anions and cations in the river water has caused its quality to decrease.

    Keywords: Land Use, Hydrochemistry Of Water, Non-Parametric Tests, Qaranquchai Basin
  • موسی عابدینی*، نسرین حسن زاده بابلان
    هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل خصوصیات فیزیوگرافی و پوشش اراضی حوضه آبخیز کوزه توپراقی در استان اردبیل با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی می باشد. در این راستا با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست 9، نقشه توپوگرافی منطقه و استفاده از مدل رقومی ارتفاعی زمین نسبت به تهیه عوامل شیب، جهت شیب، DEM، کاربری اراضی و پوشش گیاهی گردید. نتایج عوامل نشان داد که بلندترین نقطه منطقه مورد مطالعه با ارتفاع 2540 متر در جنوب محدوده مورد مطالعه و پست ترین نقطه منطقه مورد مطالعه با ارتفاع حدودا 1400 متر در قسمت های شمالی حوضه واقع شده است. در منطقه مورد مطالعه، شیب های بیش از 70 درصد در ارتفاعات شمال شرق، جنوب و جنوب شرقی مشاهده می شود و به دلیل کمبود پوشش گیاهی با پوشش کم به ویژه در قسمت های شرقی به شدت در معرض خطر فرسایش می باشند. مناطق کم شیب در حوضه مورد مطالعه بیش تر در نواحی مرکزی واقع شده اند. جهت کلی شیب در حوضه آبخیز کوزه توپراقی جنوب شرقی و شمال شرقی است. به طور کلی در منطقه مورد مطالعه شیب از شرق به غرب و از ارتفاعات به مرکز حوضه کاهش می یابد. از طرفی به منظور تهیه و طبقه بندی نقشه کاربری اراضی حوضه مورد مطالعه از روش ماشین بردار پشتیبان استفاده شد. صحت کلی و ضریب کاپا برای نقشه کاربری اراضی حوضه مورد مطالعه به ترتیب برابر با 93/99 و 99/0 درصد به دست آمد که از دقت قابل قبولی برخوردار بود. همچنین به منظور تهیه نقشه پوشش گیاهی برای سال 1402 از داده های ماهواره لندست 9 استفاده و نقشه عامل تهیه گردید. ازاین رو مقادیر عامل پوشش گیاهی در حوضه در دامنه بین 21/0- تا 85/0 که غالبا قسمت های جنوبی از تراکم بیش تری برخوردار بودند.
    کلید واژگان: فیزیوگرافی, حوضه آبخیز, لندست 9, کاربری اراضی, کوزه توپراقی
    Mousa Abedini *, Nasrin Hasanzadeh Babolan
    The purpose of this research is to investigate and analyze the physiographic characteristics and land cover of Koze Topraghi watershed in Ardabil province using geographic information system. In this regard, by using Landsat 9 satellite images, the topographic map of the area and the use of the digital elevation model of the land to prepare slope factors, slope direction, DEM, land use and vegetation. The results of the factors showed that the highest point of the studied area with a height of 2540 meters is located in the south of the studied area and the lowest point of the studied area with a height of about 1400 meters is located in the northern parts of the basin. In the study area, slopes of more than 70% are observed in the northeast, south, southeast elevations, and due to the lack of vegetation with low coverage, especially in the eastern parts, they are highly vulnerable to erosion. Low slope areas in the studied basin are mostly located in the central areas. The general direction of the slope in Kozetopraghi watershed is southeast and northeast. in the studied area, the slope decreases from east to west and from the heights to the center of the basin. On the other hand, in order to prepare and classify the land use map of the studied basin, the support vector machine method was used. The overall accuracy and Kappa coefficient for the land use map of the studied basin were equal to 99.93 and 0.99%, which had acceptable accuracy, in order to prepare the vegetation map for the year 1402, Landsat 9 satellite data was used and the factor map was prepared. the values of the vegetation factor in the basin ranged from -0.21 to 0.85, which often had more density in the southern parts.
    Keywords: Malahonis, Land Use, NDVI, Landsat 9, Shahryar City
  • بهرام ایمانی*، جعفر جعفرزاده

    توسعه و رشد کالبدی و جمعیتی سریع طی دهه های اخیر، موجب بروز مشکلات فراوانی در شهرها شده است. شهر اردبیل نیز با توجه به قدمت تاریخی و همچنین رشد بالای جمعیتی و کالبدی از این امر مستثنی نبوده است. این پژوهش، به بررسی و ارزیابی شاخص سازگاری سرانه زمین در شهر اردبیل با استفاده از مدل هم پوشانی و تحلیل فضایی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی «GIS» می پردازد. هدف اصلی این مطالعه، تعیین میزان سازگاری سرانه زمین برای استفاده های مختلف شهری و ارائه راهکارهایی برای بهبود برنامه ریزی و توسعه پایدار شهری است. برای این منظور، ابتدا داده های مکانی و توصیفی مربوط به کاربری زمین های شهری از منابع مختلف جمع آوری شده و سپس با استفاده از ابزارهای تحلیل فضایی در «GIS» پردازش شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که استفاده از این مدل می تواند به شناسایی مناطق مناسب برای توسعهآتی و بهینه سازی کاربری های موجود کمک کند؛ همچنین دیگر یافته ها بیانگر آن است که نابرابری سازگاری بین برخی از کاربری های شهری مانند: مناطق مسکونی با بیش از 42 درصد، کاربری آموزشی با بیش از 35 درصد، کاربری اداری با 38 درصد، کاربری درمانی با 25 درصد و کاربری ورزشی با 16 درصد، با کاربری های همجوار وجود دارد. کاربری جهانگردی با بیش از 80 درصد، کاربری مذهبی و فرهنگی با بیش از 75 درصد و کاربری تجاری با بیش از 70 درصد در شرایط کاملا سازگار و نسبتا سازگار با کاربری های همجوار خود قرار داشته و کمترین ناسازگاری با سایر کاربری ها را دارند؛ بنابراین برنامه ریزان و طراحان شهری می بایست در برنامه های مربوطه به توسعه آینده، ضمن تخصیص بهترین فضا به کاربری های مورد نیاز، برای برطرف کردن کمبودهای فعلی، به توزیع مناسب کاربری های همجوار براساس مولفه های مکانی- فضایی توجه ویژه داشته باشند.این مطالعه پیشنهاداتی عملی برای بهبود سیاست های برنامه ریزی شهری و مدیریت زمین در اردبیل ارائه می دهد که می تواند به عنوان الگویی برای سایر شهرها نیز مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: جغرافیای شهری, کاربری اراضی, سرانه, سازگاری, توسعه پایدار, اردبیل
    Bahram Imani *, Jafar Jafarzadeh

    Rapid physical and population development and growth in recent decades has caused many problems in cities, and Ardabil city has not been exempted from this due to its historical antiquity and high population and physical growth. This research examines and evaluates the land suitability index per capita in Ardabil city using the overlap model and spatial analysis in the geographic information system (GIS) environment. The main purpose of this study is to determine the per capita suitability of land for different urban uses and provide solutions to improve planning and sustainable urban development. For this purpose, first, spatial and descriptive data related to urban land use were collected from different sources and then processed using spatial analysis tools in GIS. The research results show that the use of this model can help identify suitable areas for future developments and optimize existing uses. The findings of this research show that there is an inequality of compatibility among some urban uses such as residential areas with more than 42%, educational use with more than 35%, administrative use with 38%, medical use with 25% and sports use with 16%. They have neighboring uses. Tourist use with more than 80%, religious and cultural use with more than 75%, and commercial use with more than 70% are in completely compatible and relatively compatible conditions with their neighboring uses and have the least incompatibility with other uses. Therefore, urban planners and designers should pay special attention to the proper distribution of neighboring uses based on spatial-spatial components, while allocating the best space to the uses needed to solve the current shortage, in the programs related to future development. This study provides practical suggestions for improving urban planning policies and land management in Ardabil, which can be used as a model for other cities.

    Keywords: Urban Geography, Land Use, Per Capita, Compatibility, Sustainable Development, Ardabil
  • رقیه انصاری قولنجی، علی اکبر شمسی پور*، فائزه شجاع

    در پژوهش حاضر ظرفیت ذخیره کربن زیرساخت های سبز شهر و پیرا شهر ارومیه واکاوی می شود. ارومیه با مشخصه اقلیمی سرد بافت ساختمانی فشرده با فضاهای سبز پراکنده بخصوص در مناطق و محله های پیرامونی شهر مشخص می شود. پژوهش با مدل ذخیره کربن موجود در بسته نرم افزاری InVest انجام گردید. نتایج نشان داد که بیش از 57 درصد محدوده مطالعاتی ظرفیت ذخیره کربن کمتر از 2 تن و کمتر از 6 درصد محدوده بالای 30 تن در هکتار دارد که به باغ ها و درختزارهای حاشیه رودخانه شهر چای محدود می شود. ذخیره کربن خاک با 41/2344 تن بیش ترین سهم و سپس زیست توده بالایی با 47/1403 تن بالاترین مقادیر ذخیره کربن را دارند. مقدار ذخیره کربن کل محدوده موردمطالعه نیز 9/3900 تن در سال می باشد. بیش ترین میزان ذخیره کربن متعلق به باغ ها و درختزارها و در رتبه بعدی زمین های بایر با پوشش گیاهی تنک به دست آمد و ارتفاعات بدون پوشش گیاهی با رخنمون های سنگی و فاقد پوشش خاک بدون ذخیره کربن هستند. گیاهان و درختان متراکم بالاترین میزان ذخیره کربن را دارند، اما به دلیل اینکه میزان ذخیره آن تابعی از تغییر فصل است، لازم است در انتخاب و توسعه فضاهای سبز شهری به گونه گیاهی و میزان سازگاری آن ها با شرایط اقلیمی سرد و فضاهای شهری ارومیه توجه گردد. در نتیجه لازم است ایجاد و توسعه فضاهای سبز شهری هم راستا با توسعه فیزیکی و کالبدی، در اولویت برنامه های توسعه شهری ارومیه باشد.

    کلید واژگان: ارومیه, خدمات اکوسیستم, ذخیره کربن, کاربری, پوشش زمین, مدل اینوست
    Roghayeh Ansari-Golenji, Aliakbar Shamsipour *, Faeze Shoja

    In the research, the carbon storage capacity of Urmia's urban and suburb green infrastructures were analyzed. Urmia is characterized by a cold climate with a dense building structure with scattered green spaces, especially in the surrounding areas and neighborhoods of the city. The research was carried out using the carbon storage model available in the InVest software package. The results revealed that more than 57% of the study area has a carbon storage capacity of less than 2 tons, and less than 6 percent of the area has more than 30 tons per hectare, which is limited to the gardens and groves along the Shahrchai River. Soil carbon storage has the highest share with 2344.41 tons, and above biomass carbon storage followed closely with 1403.47 tons. The total amount of carbon storage in the studied area is 3900.9 tons per year. The carbon storage was highest in gardens and groves, followed by barren lands with sparse vegetation and rocky outcrops mountain’s without vegetation and soil cover had no carbon storage. Dense plants and trees have the highest storage capacity per unit area, However, the amount of storage depends on the season, so it is necessary to consider the selection and expanding the urban green spaces according to the types of plants and their compatibility with the climatic conditions and urban spaces of Urmia. As a result, it is necessary to create and develop urban green spaces at the same time as physical development, it should be the priority of Urmia's urban development plans.

    Keywords: Carbon Storage, Ecosystem Services, Invest Model, Land Use, Land Cover, Climate Change
  • کلثوم محمدیان، حمید گنجائیان*

    رودخانه ها در کنار تاثیرات مثبتی که در مناطق دارند، دارای مخاطراتی نیز هستند که در صورت عدم توجه به آن ها می توانند خسارات زیادی را به وجود آورند. بر این اساس در این تحقیق به ارزیابی وضعیت هندسی رودخانه مورد مطالعه و تعیین کاربری مناسب مناطق حاشیه رودخانه بر اساس وضعیت مورفولوژی منطقه پرداخته شده است. در این تحقیق به منظور بررسی تغییرات رودخانه از عکس های هوایی سال 1360 و تصاویر ماهواره ای سال 1397 استفاده شده است. مطابق با اهداف مورد نظر ابتدا با استفاده از نرم افزارهای ArcGIS و AutoCAD به بررسی وضعیت مورفولوژیکی رودخانه و سپس با استفاده از مدل تلفیقی منطق فازی و AHP به پهنه بندی نواحی مناسب برای توسعه کاربری های سکونتگاهی، کشاورزی و فضای سبز پرداخته شده است. نتایج حاصل از بررسی وضعیت مورفولوژی رودخانه بیانگر این است بازه دوم نسبت به بازه اول پیچان رودی تر است و در مجموع رودخانه در طول زمان به سمت پیچان رودی شدن تمایل داشته است. همچنین بررسی میزان جابجایی صورت گرفته بیانگر این است که باز اول با 66/32 کیلومتر طول به طور میانگین 3/33 متر جابجایی داشته است و همچنین بازه دوم با 17/27 کیلومتر طول به طور میانگین 2/17 متر جابجایی داشته است. به علاوه، نتایج حاصل از پهنه بندی مناطق حاشیه ای رودخانه بیانگر تناسب بیش تر حاشیه غربی رودخانه جهت کاربری های سکونتگاهی، اراضی کشاورزی و فضای سبز است.

    کلید واژگان: رودخانه, سیمره, مورفولوژی, کاربری اراضی
    Kolsum Mohammadian, Hamid Ganjaeian *

    Rivers besides the positive effects of the rivers in the areas, there are also risks that, if not paid attention to them, can cause a lot of damage. Accordingly, in this research, the geometric status of the river studied and the proper use of the marginal areas of the river are determined based on the morphology of the region. In this research, the aerial photographs of 1360 and satellite imagery of 1397 have been used to investigate river changes. In accordance with the objectives, using ARCGIS and Auto Cat software, the first step was to investigate the morphological status of the river and then using the fuzzy logic and AHP combination model to zoning the areas suitable for the development of residential, agricultural and green spaces. The results of the survey of the morphology of the river indicate that the second period is closer to the first period than the Meander River, and the river in general has tended towards the Meander over time. Also, the study of the displacement rate indicates that the first open with 32.66 km long has an average of 33.3 meters, and the second interval with 27.17 km long has an average of 17.2 meters displacement. In addition, the results of zoning of the marginal areas of the river indicate the proportion of the western margin of the river for the use of residential, agricultural lands and green spaces.

    Keywords: River, Saimareh, Morphology, Land Use
  • ابوالفضل ترک زاده*، مریم ابراهیمی، بهنام مغانی رحیمی
    زمینه و هدف

     الگوهای کاربری اراضی شهری در طول زمان دچار تغییرات اساسی می شوند که در ایجاد این تغییرات، نقش انسان و فعالیت های او از همه بیش تر می باشد. از این رو مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در آینده با توجه به تغییرات آن ها در گذشته، به مدیران و برنامه ریزان شهری در اتخاذ تصمیمات بهتر برای جهت دهی به توسعه آتی شهر بسیار کمک خواهد کرد. در راستای موارد مذکور، هدف تحقیق حاضر آشکارسازی تغییرات و مدل سازی توسعه شهر کرمان کمک خواهد کرد. برای نیل به این هدف، از تصاویر سنجنده های TM ،ETM+ و OLI ماهواره لندست به ترتیب برای سال های 2010 تا 2020 به منظور تهیه نقشه های کاربری اراضی منطقه مورد مطالعه استفاده گردید. به علاوه پارامترهای مورد استفاده در این تحقیق شامل فاصله ازراه ها و جاده ها، فاصله از مراکز آموزش عالی و فاصله از مراکز نظامی در نظر گرفته شد. درمرحله پیش پردازش پس از اعمال تصحیحات هندسی، رادیومتریک و اتمسفری، عملیات بارزسازی تصاویر اجرا و با بهره گیری از روش طبقه بندی نظارت شده با الگوریتم حداکثر احتمال، در سه کلاس اراضی ساخته شده، اراضی بایر و پوشش گیاهی نقشه های کاربری اراضی تهیه شدند. در مرحله دوم، تغییرات صورت گرفته از لحاظ مساحت، روند و توزیع مکانی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت در مرحله بعد براساس این تغییرات و سه متغیر مستقل، مدل سازی پتانسیل تبدیل کاربری چند لایه انجام شد. این روش می تواند برای پیش بینی تغییرات آینده مورد استفاده قرار گیرد.

    روش بررسی

    روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است، داده های تحقیق به روش اسنادی و میدانی و مراجعه به سازمان ها تهیه شده. انواع کاربری ها در سطح شهر کرمان مورد بررسی قرار گرفت و نسبت هر یک به دست آمد. 

    یافته ها و نتیجه گیری

    نتایج پیش بینی سال 1405 گویای این واقعیت است که در صورت ادامه روند کنونی تغییرات تا سال 1405 ، مساحت 1357 هکتار نسبت به وضعیت کنونی افزایش خواهد یافت و مساحت طبقه های اراضی بایر و پوشش گیاهی به میزان 1077 و 472  هکتار کاهش می یابد. نتایج این مطالعه می تواند به برنامه ریزان و مدیران شهری برای درک بهتر شرایط فعلی و اتخاذ تصمیم های مناسب در آینده، برای مدیریت مناسب پوشش زمین کمک کند.

    کلید واژگان: ارزیابی, توزیع اراضی, کاربریهای مختلف, توسعه آتی, شهرکرمان
    Abolfazl Turkzadeh *, Maryam Ebrahimi, Behnam Mughani Rahimi
    Background and Aim

     Urban land use patterns undergo fundamental changes over time, and in creating these changes,the role of humans and their activities is the most important. Therefore,modeling and predicting land use changes in the future,considering their changes in the past,will greatly help city managers and planners in making better decisions to guide the future development of the city.In line with the mentioned cases,the purpose of the present research will help to reveal the changes and modeling the development of Kerman city. To achieve this goal, the images of TM, ETM+ and OLI sensors of Landsat satellite were used for the years 2010 to 2020,respectively,in order to prepare land use maps of the studied area. In addition, the parameters used in this research included distance from highways and roads,distance from higher education centers and distance from military centers.In the pre-processing stage, after applying geometric, radiometric and atmospheric corrections,image highlighting operations are performed and using the supervised classification method with the maximum likelihood algorithm,in three classes of built land, barren land and vegetation of land use maps.were prepared In the second stage, the changes made in terms of area, trend and spatial distribution were investigated and analyzed. In the next stage, based on these changes and three independent variables, the modeling of the potential of multi-layered use conversion was done. This method can be used to predict future changes.

    Methodology

    The research method is descriptive-Analytical, the research data is prepared by documentation and field methods and references to organizations. The types of users were examined at the Kerman city level and the ratio of each was obtained.

     Findings and Conclusion

    The forecast results of 1405 show the fact that if the current trend of changes continues until 1405,the area will increase by 1357 hectares compared to the current situation, and the area of ​​barren land and vegetation will decrease by 1077 and 472 hectares. The results of this study can help urban planners and managers to better understand the current conditions and make appropriate decisions in the future for proper land cover management.

    Keywords: Evaluation, Land Distribution, Different Uses, Future Development, Kerman City
  • صدیقه لطفی*، توحید علی زاده

    تغییر کاربری و پوشش زمین شامل تبدیل پوشش طبیعی زمین (گیاهی و شنی) به سطوح غیرقابل نفوذ (بتنی و آسفالت)، محصول رشد سریع شهرها و سکونتگاه های انسانی است. یکی از موضوعاتی که در سال های اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است، تاثیر این تغییرات بر دمای سطح زمین به عنوان یک پارامتر حیاتی برای محیط زیست و زندگی انسان است. در این مطالعه، ارتباط بین روند تغییرات کاربری و پوشش زمین و دمای سطح زمین، با استفاده از فنون سنجش از دور و تصاویر ماهواره ای سنجنده ی مادیس با تمرکز بر استان مازندران مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور تحلیل داده ها، شاخص آماره ی موران و تحلیل نقاط داغ از سال 2012 تا 2022 میلادی مورد استفاده قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که به دنبال تغییرات پوشش زمین در منطقه ی موردمطالعه، 46/1 درجه سانتی گراد دمای سطح زمین استان در طول یک دهه ی مورد بررسی افزایش یافته است. دمای شبانه ی استان در طول این دوره به میزان 02/1 درجه سانتی گراد و دمای روزانه ی آن به میزان 89/1 درجه سانتی گراد افزایش یافته است. همچنین بیش از 98 درصد از زمین های شهری که به عنوان گرم ترین نقاط استان به شمار می آیند، در خوشه های داغ قرار گرفته است. نتایج این مطالعه می تواند در برنامه ریزی بهتر توسعه ی منطقه ای استان مازندران و ایجاد محیط های سکونتی سالم تر نقشی مهم ایفا کند و اطلاعات بسیار مفیدی را برای کمک به مدیریت و برنامه ریزی توسعه ی زمین های مسکونی جهت دستیابی به پایداری محیط زیستی و توسعه پایدار فراهم کند.نتایج این مطالعه می تواند در برنامه ریزی بهتر توسعه ی منطقه ای استان مازندران و ایجاد محیط های سکونتی سالم تر نقشی مهم ایفا کند و اطلاعات بسیار مفیدی را برای کمک به مدیریت و برنامه ریزی توسعه ی زمین های مسکونی جهت دستیابی به پایداری محیط زیستی و توسعه پایدار فراهم کند.

    کلید واژگان: تغییرات کاربری زمین, دمای سطح زمین, شاخص آماره ی موران, تحلیل نقاط داغ, سنجش ازدور (RS)
    Sedigheh Lotfi *, Tohid Alizadeh

    Land use and land cover change includes the conversion of natural land cover into impermeable surfaces as a product of the rapid growth of urban and rural areas. One of the topics that has attracted the attention of researchers in recent years is the impacts of these changes on the temperature of the earth's surface as a vital parameter for the environment and human life. In this study, the relationship between the changes in land cover and the temperature of the earth's surface has been investigated using Madis sensor satellite images, focusing on Mazandaran province. In order to analyze the data, Moran's index and hot spot analysis have been used from 2012 to 2022. The findings showed that following the changes of the land cover in the studied area, the surface temperature of the province has increased by 1.46 degrees during the studied decade. Also, during the same period, the night temperature of the province has increased by 1.02 degrees Celsius and its daily temperature has increased by 1.89 degrees Celsius. Also, more than 98% of the urban lands, which are considered as the hottest parts of the province, are located in hot clusters. The results of this study can play an important role in better planning the regional development of Mazandaran province and create healthier residential environments and provide very useful information to help manage and plan the development of residential land in order to achieve environmental sustainability.The results of this study can play an important role in better planning the regional development of Mazandaran province and create healthier residential environments and provide very useful information to help manage and plan the development of residential land in order to achieve environmental sustainability.

    Keywords: Land Use, Land Cover Changes, Land Surface Temperature, Moran I Index, Hot Spots Analysis, Remote Sensing
  • Ravinder Jangra *, Etender Singh, Sunil Manglaw, Poonam Jangra, Mahesh Kumar, Surender Kumar, Parveen Kumar, Satya Parkash Kaushik
    Background

    Carrying capacity assessment is an important component of maintaining sustainability in the tourism sector. All the concerns in tourism are linked to the number of tourists that visit a particular spot. The study area has beautiful landscapes in the cold desert ecosystem as well as Buddhist distinctiveness, which attracts mass tourism. Nowadays, tourism development has introduced concerns about sustainability and establishing standards for tourist destination capabilities.

    Objectives

    The present study aims to analyze the following objectives 1) To assess the physical carrying capacity (PCC), real carrying capacity (RCC), and effective carrying capacity (ECC) of selected tourist spots in Nako village and 2) To calculate the parking capacity of the monastery.

    Methodology

    The methods specified in the International Union of Conservation of Nature and Natural Resources (IUCN) were used to measure the carrying capacities of particular tourist destinations in Nako. Three-level techniques were applied to assess the physical (28161 persons), real (4162 persons), and effective (2968 persons) carrying capacities.

    Results

    Results indicate that ECC is the most suitable for the estimation, and the current situation of tourism is underexploited in the study area.

    Conclusion

    There are very small to large types of systems found in Nako, and these systems also support different types of activities. Tourism is a highly practiced activity, and it has environmental, social, cultural, and economic impacts. They are dependent on different parameters and also vary with the changing nature of the interaction. It is found that the present status of tourism activity in the study area is highly underexploited vis-a-vis it carrying capacity.

    Keywords: Land Use, Land Cover, Physical Carrying Capacity, Real Carrying Capacity, Effective Carrying Capacity, Parking Carrying Capacity
  • جواد سدیدی*، فاطمه تام نیا، هانی رضائیان

    یادگیری عمیق یک روش مدرن پردازش تصویر و تجزیه و تحلیل داده هاست که با داشتن نتایج امیدوار کننده و پتانسیل بالا وارد حوزه مدیریت شهری شده است. پروژه (OSM)Open Steet Map بزرگ ترین مجموعه داده های مکانی داوطلبانه است که در بسیاری از حوزه های کاربردی مختلف به عنوان مکمل یا جایگزین با داده های مرجع استفاده می شود. در بعضی از موارد در کشورهای پیشرفته دقت داده های داوطلبانه تولید شده توسط موبایل و دیگر ابزار توسط کاربران حتی بیش از داده ی مرجع دولتی می باشد. هدف از تحقیق حاضر ارزیابی استفاده از هوش مصنوعی در تکمیل داده های داوطلبانه در مناطق کمتر مشارکت شده توسط داوطلبان می باشد. ابتدا با استفاده از شبکه عصبی کانولوشنی Res_UNet کاربری اراضی با دقت 83 درصد به دست آمد، سپس با توجه به پیش بینی انجام شده، از روش واحد مبنا جهت ارزیابی میزان کامل بودن داده های OSM  استفاده شد. نتایج نشان می دهد میزان کامل بودن بلوک های ساختمانی OSM در کل منطقه مطالعاتی برابر با 6/3 درصد، جنگل ها7/9درصد، درخت های میوه 4/90 درصد و زمین های کشاورزی 88/81درصد می باشد. که نشان از نرخ پایین کامل بودن بلوک های ساختمانی و جنگل و نرخ بالای کامل بودن زمین های کشاورزی و درختان میوه می باشد. نتایج تحقیق بیانگر درصد مشارکت پایین داوطلبانه درتولید داده های مکانی می باشد. از طرفی دقت بالای تولید کاربری اراضی توسط هوش مصنوعی نتایج امیدوارکننده ای را در استفاده از هوش مصنوعی در تولید و تکمیل داده های داوطلبانه به جای نیروی انسانی بخصوص در کشورهای کمتر توسعه یافته یا مناطق با جمعیت داوطلب کمتر یا نقاط دورافتاده و صعب العبور ارائه میدهد

    کلید واژگان: هوش مصنوعی و OSM, کاربری اراضی, کامل بودن, یادگیری عمیق, واحد مبنا, کرج
    Javad Sadidi*, Fatemeh Tamnia, Hani Rezaian

    Nowadays, deep learning as a branch of artificial intelligence acts as an alternative for human with hopeful outcomes. Open Street Map as the biggest open source data is used as a complementary data sources for spatial projects. It is notable that is some advanced counties the accuracy of VGI data is higher than governmental official data. This research aims to use artificial intelligence to produce and subsequently promote completeness of OSM data. Res_UNet architecture was utilized to train landuse categories to the network. The result shows that IoU metric is about 83 percent that implies a high accuracy paradigm. Then, united-based method was used to calculated completeness of OSM data. The unit-based results show that completeness of building blocks, forest, fruits garden and agriculture land are: 3.6, 9.7, 90.4 and 81.88 respectively. It shows the low volunteer  participation rate to produce OSM data. On the other side the high accuracy achieved by deep learning leads us to complete OSM data by artificial intelligence instead of human prepared data. The advantage of using machine rather than human may be utilized in undeveloped countries or low density population regions as well as inaccessible areas.

    Keywords: Artificial Intelligence, Deep Learning, OSM, Land Use, Unit-Based, Karaj
  • محمد رحمانی*، فرهان احمدی میرقائد، ساره ملاآقاجانزاده
    این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت زیستگاه های آبخیز تجن در شمال ایران بر مبنای تغییرات کاربری اراضی در بازه زمانی 1431-1371 و بررسی ارتباط آن با سنجه های تعداد لکه (NP)، تراکم لکه (PD)، تراکم لبه (ED)، بزرگترین لکه (LPI)، شکل لکه (LSI) و جداشدگی (SPLIT) انجام پذیرفت. تصاویر لندست 8 و 4 برای تهیه نقشه های کاربری اراضی در سال های 1371، 1401 و 1431 با استفاده از روش های حداکثر احتمال، ترکیب متقاطع و CA-Markov در نرم افزارهای انوی و ترست پردازش شد. کیفیت زیستگاه های حوضه نیز با استفاده از اینوست در سه سناریو بر مبنای نقشه های کاربری اراضی ارزیابی و رابطه آن با تغییرات کاربری اراضی و سنجه های موردنظر بر اساس رگرسیون حداقل مربعات و آزمون همبستگی اسپیرمن تحلیل شد. نتایج نشان داد در بازه زمانی 1371 تا 1431، اراضی جنگلی و کشاورزی به ترتیب بیشترین تغییرات کاهشی (82460- هکتار) و افزایشی (76392 هکتار) را داشتند. زیستگاه های بخش مرکزی حوضه از کیفیت بالاتری نسبت به پهنه های شمالی و جنوبی برخوردار بودند. رابطه کیفیت زیستگاه ها با تغییرات کاربری اراضی معنادار و معکوس (-0.95)، با سنجه های NP، PD، ED و LSI غیرمستقیم و معنادار (-0.46) و با سنجه های LPI و SPLIT ضعیف مشاهده گردید. این مطالعه نشان داد که کیفیت زیستگاه ها حوضه مطالعاتی تحت تاثیر تغییرات کاربری اراضی و ویژگی های لکه های سیمای سرزمین طی 30 سال گذشته کاهش یافته و احتمالا همین روند تا 30 سال آینده نیز ادامه می یابد. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان مبنای تصمیم گیری در راستای توسعه کاربری ها در منطقه و حفاظت محیط زیست آن قرار گیرد.
    کلید واژگان: کیفیت زیستگاه, کاربری اراضی, لندست, اینوست, سنجش از دور
    Mohammad Rahmani*, Farhan Ahmadi Mirghaed, Sareh Mollaaghajanzadeh
    This study aimed to assess the habitat quality of the Tajan watershed in northern Iran through land use changes from 1992 to 2052 and to investigate its relationship with landscape metrics, including number of patches (NP), patch density (PD), edge density (ED), largest patch index (LPI), landscape shape index (LSI), and splitting index (SPLIT). Landsat 8 and 4 images were processed to produce land use maps for 1992, 2022, and 2052 using maximum likelihood, cross-combination, and CA-Markov methods in ENVI and TerrSet software. Habitat quality was also assessed using InVEST in three scenarios based on the land use maps. Relationships were analyzed using least squares regression and Spearman's correlation test. The results showed that from 1992 to 2052, forest and agricultural areas had the most decreasing (-82,460 hectares) and increasing (76,392 hectares) changes, respectively. Habitats in the central part of the watershed had higher quality than those in the northern and southern parts. The relationship between habitat quality and land use changes is significant and inverse (-0.95
    Keywords: Habitat Quality, Land Use, Landsat, Invest, Remote Sensing
  • ارسطو یاری حصار*، مهدی فیض الله پور، ندا کنعانی

    دمای سطح زمین اطلاعات مهمی را در زمینه نقش کاربری اراضی و پوشش زمین بر روی فرایندهای بیلان انرژی ارائه میدهد. بنابراین هدف این تحقیق، ارزیابی الگوهای LST در اثر تغییرات رخ داده در کاربری اراضی (LULC) می باشد.منطقه مورد مطالعه با وسعتی معادل 6/300 کیلومتر مربع در منطقه تالش واقع شده است. به این منظور تصاویر لندست در فصول خشک و مرطوب از سال 1365 تا 1401 دانلود گردید. چهار طبقه کاربری با طبقه بندی بیشترین شباهت (MLC) و ماشین بردار پشتیبانی (SVM) در بازه های زمانی 36 ساله شناسایی شد. مقادیر ضریب کاپا برای مدل SVM معادل 7802/0 بوده و برای مدل MLC معادل 5328/0 بوده است. شاخص های طیفی NDVI، NDSI و NDWI برای پوشش گیاهی، خاک بایر و آب محاسبه شده و در سالهای فوق با LST  تطبیق داده شدند. تغییرات کاربری زمین طی سال های 1365 تا 1401 عامل مهمی در تغییرات دمای سطح زمین بوده که به طور متوسط از 7/13 درجه سانتیگراد تا 5/39 درجه سانتیگراد در فصل مرطوب و 37/0- تا 07/41 درجه سانتیگراد در فصل خشک متغیر بوده است. پهنه های آبی و پوشش گیاهی کمترین و خاک بایر بیشترین مقادیر LST را نمایش داده اند. بیشترین همبستگی منفی به میزان 74/0- متعلق به شاخص NDVI در سال 1365 بوده و بیشترین همبستگی مثبت به میزان 79/0 متعلق به شاخص NDSI در سال 1365 می باشد. مساحت پهنه جنگلی کاهش 3/20 درصدی و اراضی کشاورزی افزایش 217 درصدی را در 36 سال نشان می دهند. زمین های بایر بیشتر تغییر را داشته و از 2/68 کیلومتر مربع به 12 کیلومتر مربع کاهش یافتند. به طور کلی LST ، به علت افزایش فعالیت های انسانی از قبیل گسترش زمین های زراعی و جنگل زدایی در دوره مورد مطالعه افزایش یافته است.

    کلید واژگان: کاربری زمین, دمای سطح زمین, شاخص طیفی, ماشین بردار پشتیبانی, جنگل زدایی, تالش
    Arastoo Yari*, Mehdi Feyzolahpour, Neda Kanani

    Earth surface temperature provides important information on the role of land use and land cover on energy balance processes. Therefore, the purpose of this research is to evaluate the LST patterns due to changes in land use (LULC). The studied area is located in Talesh region with an area of 300.6 square kilometers. For this purpose, Landsat images were downloaded in dry and wet seasons from 1365 to 1401. Four user classes were identified by maximum likelihood classification (MLC) and support vector machine (SVM) in 36-year intervals. The Kappa coefficient values for the SVM model were equal to 0.7802 and for the MLC model it was equal to 0.5328. NDVI, NDSI, and NDWI spectral indices were calculated for vegetation, barren soil, and water and were compared with LST in the above years. Changes in land use during the years 1365 to 1401 were an important factor in changes in the temperature of the earth's surface, which averaged from 13.7 degrees Celsius to 39.5 degrees Celsius in the wet season and -0.37 to 41.07 degrees Celsius in the dry season has been variable. Water areas and vegetation have the lowest and barren soil have the highest LST values. The highest negative correlation of -0.74 belongs to the NDVI index in 1365 and the highest positive correlation of 0.79 belongs to the NDSI index in 1365. The area of the forest area has decreased by 20.3% and agricultural land has increased by 217% in 36 years. Barren lands have changed the most and decreased from 2.68 square kilometers to 12 square kilometers. In general, LST has increased due to the increase of human activities such as the expansion of agricultural land and deforestation in the studied period.

    Keywords: Land Use, Land Surface Temperature, Spectral Index, Support Vector Machine, Deforestation, Talesh
  • موسی عابدینی*، امیرحسام پاسبان، طیبه بابایی اولم

    هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین تغییرات کاربری اراضی با دمای سطح زمین در شهرستان پارس آباد در استان اردبیل با استفاده از سامانه گوگل ارث انجین می باشد. در این راستا ابتدا در محیط برنامه نویسی گوگل ارث انجین با فراخوانی داده های ماهواره سنتینل 2 و سنتینل 1 نقشه کاربری اراضی شهرستان پارس آباد تهیه شد و در مرحله بعد جهت اعتبارسنجی با استفاده از ضریب کاپا میزان درستی و دقت کلی آن انجام شد. در گام بعدی در جهت بررسی آئروسل های شهرستان مورد مطالعه از داده های ماهواره سنتینل 5 استفاده شد و روند روزانه آن را با استفاده از روش رگرسیونی و چولگی طی بازه زمانی سال های (2018-2023) محاسبه شد. در گام بعد نقشه تراکم آلودگی شهرستان مورد مطالعه ترسیم و با فراخوانی داده های ماهواره MODIS اقدام به تهیه نقشه آنومالی دما و میانگین دمایی طی بازه زمانی سال های (2018-2023) شد و روند LST شب و نمودار نیم رخ جزیره حرارتی LST شب در بازه زمانی مذکور در ماه های تابستان (ژوئیه) با میانگین 297 کلوین و مقادیر حداقل در ماه های زمستان (ژانویه) با میانگین 270 کلوین مشاهده می شود. در نهایت با استخراج داده های نقشه های تراکم آئروسل های شهر با میانگین دمایی در محیط نرم افزار ArcMAP همبستگی بین این دو پدیده با روش رگرسیون خطی ساده پرداخته شد. نتایج نشان داد به جز بین این دو پدیده رابطه معکوسی بر قرار بوده است. هم چنین میزان آئروسل های روزانه از اواسط سال 2021 میلادی روند افزایشی به خود گرفته و چولگی منفی آن نشان از افزایش آلودگی ها در نواحی داخل شهری در سال های اخیر داشته است. نقشه تراکم آلودگی نیز نشان داد در نواحی داخل شهری و جاده های بین شهری مقدار آئروسل به صورت چشم گیری افزایش پیدا کرده است.

    کلید واژگان: تغییرات حرارت, کاربری اراضی, MODIS, پوشش گیاهی, شهرستان پارس آباد
    Mousa Abedini *, Amirhesam Pasban, Tayebe Babaee Olam

     the purpose of this research is to investigate the relationship between land use changes and ground surface temperature in Parsabad city in Ardabil province using Google Earth Engine system. In this regard, the land use map of Parsabad city was prepared by calling the data of Sentinel 2 and Sentinel 1 satellites in the Google Earth Engine programming environment, and in the next step, its correctness and overall accuracy were validated using the Kappa coefficient. In the next step, the data of Sentinel 5 satellite was used to investigate the aerosols of the studied city, and its daily trend was calculated using the regression and skewness method during the period of 2023-2018. In the next step, the pollution density map of the studied city was drawn and by calling MODIS satellite data, temperature anomaly map and average temperature during the time period of (2018-2023) were prepared, and the night LST trend and the night LST thermal island profile chart in the mentioned time period In the summer months (July) with an average of 297 Kelvin, and minimum values are observed in the winter months (January) with an average of 270 Kelvin. Finally, by extracting the data of city aerosol density maps with average temperature in ArcMAP software environment, the correlation between these two phenomena was analyzed by simple linear regression method. The results showed that there was an inverse relationship between these two phenomena. Also, the amount of daily aerosols has been increasing since the middle of 2021 and its negative skewness has shown the increase of pollution in the inner city areas in recent years.

    Keywords: Temperature Changing, Land Use, MODIS, Vegetation, Parsabad City
  • موسی عابدینی، طیبه بابایی اولم، امیرحسام پاسبان

    هدف از پژوهش حاضر ارزیابی و پهنه بندی خطر وقوع سیلاب با استفاده از مدل MFFPI در حوضه آبخیز شفارود، استان گیلان می باشد. در این راستا جهت دستیابی به اهداف پژوهش از 6 پارامتر مدل MFFPI شامل پارامترهای انحناء دامنه، شیب، تراکم جریان، بافت خاک، نفوذپذیری سنگ و کاربری اراضی استفاده شد. بدین منظور جهت استخراج و تهیه نقشه های عامل از تصاویر ماهواره ای لندست 8، نقشه توپوگرافی با مقیاس 1:50000، زمین شناسی 1:100000 شهرستان رضوانشهر (اخذ شده از سازمان منابع طبیعی) استفاده گردید. در گام بعد در محیط Arc Map اقدام به تولید نقشه های مذکور گردید. در نهایت براساس جدول امتیازدهی مدل MFFPI به هریک از نقشه های استخراج شده با استفاده از افزونه Raster Calculator وزن مربوط به کلاس طبقه بندی ها داده شد و لایه های وزنی پارامترهای انحناء دامنه، شیب، تراکم جریان، بافت خاک، نفوذپذیری سنگ و کاربری اراضی تولید شدند. در گام آخر نیز با تلفیق 6 پارامتر مدل مورد مطالعه، نقشه نهایی پهنه بندی سیلاب ناگهانی برای حوضه آبخیز شفارود در 5 کلاس (خطر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد) تهیه و تولید شد. نتایج پهنه بندی نهایی سیلاب نشان داد که مناطق بخش های جنوب و جنوب غربی حوضه از پتانسیل خطر خیلی زیاد و زیاد برخوردار بود و در مقابل قسمت های مرکزی حوضه نیز از پتانسیل خطر متوسط و کم را به خود اختصاص داد. نتایج این پژوهش می تواند مدیران و مسئولان ذیربط را در جهت شناسایی و مقابله با خطرات احتمالی سیلاب در آینده به خصوص مناطق دارای پتانسیل خطر سیلاب خیلی زیاد یاری نماید تا با اتخاذ تصمیمات صحیح مانع خسارات مالی و جانی برای منطقه مورد مطالعه گردد.

    کلید واژگان: سیلاب, کاربری, اراضی سیستم اطلاعات جغرافیایی, MFFPI, حوضه آبخیز شفارود
    Mousa Abedini, Tayebe Babaee Olam, Amirhesam Pasban

    , the purpose of the current research is to assess and zonate the risk of flooding using the MFFPI model in Shafarood watershed, Gilan province. In this regard, in order to achieve the goals of the research, 6 parameters of the MFFPI model were used, including the parameters of slope, slope, flow density, soil texture, rock permeability, and land use. For this purpose, Landsat 8 satellite images, topographic map with a scale of 1:50000, geology 1:100000 of Razvanshahr city (taken from the Natural Resources Organization) were used to extract and prepare functional maps. In the next step, the mentioned maps were produced in the Arc Map environment. Finally, based on the scoring table of the MFFPI model, each of the maps extracted using the Raster Calculator plugin was given a weight corresponding to the classification class, and the weighted layers of the parameters of domain curvature, slope, flow density, soil texture, rock permeability, and land use were produced. In the last step, by combining the 6 parameters of the studied model, the final flash flood zoning map for the Shafarood watershed was prepared and produced in 5 classes (very low, low, medium, high and very high risk). The results of the final flood zoning showed that the areas of the southern and southwestern parts of the basin had very high and high risk potential, and on the other hand, the central parts of the basin had medium and low risk potential. The results of this research can help managers and relevant officials to identify and deal with possible flood risks in the future, especially in areas with high flood risk potential, to prevent financial and life losses for the studied area by making correct decisions.

    Keywords: Flood, Land Use, Geographic Information System, MFFPI, Shafarood Watershed
  • برومند صلاحی*، زهرا عبدی، مهناز صابر

    امروزه گرم شدن زمین و افزایش دمای سطح زمین به ویژه در شهرهای بزرگ یکی از معضلات زیست محیطی است. هدف از این مقاله تخمین توانایی الگوریتم های Sebal، بهبود یافته تک کانال و پنجره تقسیم در تخمین دمای سطح زمین بر روی داده های تصویر Landsat 8 در تیرماه 1398 و استخراج نقشه های کاربری اراضی در 7 کلاس برای شهرستان تبریز با استفاده از شی گرا می باشد. روش طبقه بندی تطبیق نقشه های دمایی به دست آمده با استفاده از این سه الگوریتم مذکور با نقشه کاربری اراضی و مقایسه الگوریتم ها با یکدیگر از نظر نزدیکی دمای آنها به ایستگاه تبریز از دیگر اهداف این مقاله است. برای تخمین دقت دمای اندازه گیری شده از داده های دمای اندازه گیری شده ایستگاه تبریز در دو سانتی متر بالاتر از زمین (به عنوان نماینده شهرستان تبریز) استفاده شده است. نتایج الگوریتم های سبال، بهبود تک کانال و پنجره اسپلیت بیشترین دما را برای کاربری مرتع خشک و کمترین دما را برای استفاده از پوشش گیاهی نشان داد که نشان دهنده اهمیت پوشش گیاهی در تغییرات دمایی منطقه مورد مطالعه است. مقایسه الگوریتم های مورد مطالعه با دمای اندازه گیری شده در ایستگاه تبریز و انطباق آنها با کاربری های مختلف نشان داد که الگوریتم تک کاناله بهبود یافته با دمای واقعی دمای واقعی سطح زمین در شهرستان تبریز سازگاری بیشتری دارد. نتایج این مطالعه می تواند به برنامه ریزان محیطی که نگران افزایش دمای هوا در شهرها هستند کمک کند تا تصمیمات مناسب تری در خصوص کنترل این پدیده اتخاذ کنند.

    Bromand Salahi *, Zahra Abdu, Mahnaz Saber

    Today, global warming, increasing the Land Surface Temperature, especially in big cities, is one of the environmental problems. The purpose of this article is to estimate the ability of Sebal, improved single-channel and Split window algorithms in estimating Land Surface Temperature on Landsat 8 image data in July 2019 and extracting Land Use maps in 7 classes for Tabriz County using an object-oriented classification method. Matching the temperature maps obtained by using these three mentioned algorithms with the Land Use map and comparing the algorithms with each other in terms of the proximity of their temperature to the Tabriz station is another goal of this article. To estimate the accuracy of the measured temperature, the data of the measured temperature of the Tabriz station at two centimeters above the land (as a representative of Tabriz County) has been used. The results of Sebal, improved single-channel, and Split window algorithms showed the highest temperature for dry pasture use and the lowest temperature for vegetation use, which indicates the importance of vegetation cover in the temperature changes of the studied area. A comparison of the studied algorithms with the temperature measured in the Tabriz station and their adaptation to different uses showed that the improved single-channel algorithm is more consistent with the actual temperature of the actual Land Surface Temperature in Tabriz County. The results of this study can help environmental planners concerned about the increase in air temperature in cities to make more appropriate decisions regarding the control of this phenomenon.

    Keywords: Land Surface Temperature, Land Use, Object-Oriented Classification, Tabriz County
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال