به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "مدل تعادل عمومی قابل محاسبه" در نشریات گروه "اقتصاد"

تکرار جستجوی کلیدواژه «مدل تعادل عمومی قابل محاسبه» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • امیر جباری کهنه شهری*، نرگس مرادخانی، شیوا حبیب زاده

    همواره اصلاح نظام درآمدی دولت، از طریق سهم درآمدهای مالیاتی مورد تاکید قرار گرفته است. همچنین اصلاح و تقویت همه جانبه نظام مالی کشور، با هدف پاسخگویی به نیازهای اقتصاد ملی و ایجاد ثبات نیز از دیگر محورهای مورد تاکید است. در این راستا، یکی از شیوه های ارتقای نقش درآمدهای مالیاتی در تامین بودجه عمومی دولت، گسترش پایه های مالیاتی محسوب می شود که فواید دیگری نیز برای نظام اقتصادی به همراه دارد که از آن جمله می توان به تقویت حوزه نظارتی و ارتقاء اثربخشی در اجرای سیاست های اقتصادی اشاره کرد. با این حال، مالیات دارای آثار مهمی بر تخصیص منابع در اقتصاد است. در ادبیات اقتصادی، برقراری مالیات به نوعی دخالت در مکانیسم بازار بوده که دارای آثار ناکارآیی تخصیصی و زیان رفاهی است. این ناکارآیی تخصیصی، به عنوان بخشی از هزینه برقراری مالیات محسوب می شود اما با برنامه ریزی در مورد درآمد ناشی از مالیات، می توان رفاه جامعه را افزایش داد؛ به طوری که حتی رفاه از دست رفته را جبران کند. به عنوان یک شاخص اقتصادی، نرخ ها و معافیت های مالیاتی باید به نوعی تعیین شود که در مجموع، رفاه جامعه حداکثر گردد. در سیستم مالیات ارزش افزوده ایران، بعضی از کالاها و خدمات از جمله خدمات مالی، معاف از پرداخت مالیات می باشند. معافیت برخی خدمات مالی از مالیات، موجب به وجود آمدن اختلال در اقتصاد می شود. در این مطالعه، به منظور فهم اهمیت معافیت مالیات ارزش افزوده در نوسانات اقتصاد کلان و درک شوک های وارد بر اقتصاد، تلاش شده است که اثرات وضع مالیات ارزش افزوده بر خدمات مالی در چهارچوب مدل تعادل عمومی قابل محاسبه، مدل سازی شود و واکنش متغیرهای اقتصادی به شوک های مختلف در انتقال از وضعیت معاف به سوی مالیات بندی کامل بررسی گردد. بر همین اساس در این تحقیق، با استفاده از الگوی تعادل عمومی، آثار رفاهی بررسی و تغییرات رفاه، درصد تغییر در تولید ناخالص داخلی، تغییر در ارزش تولید ناخالص داخلی، تغییرات تقاضای خانوار بخش خصوصی و بخش دولتی، تجزیه رفاهی اثر کارآیی تخصیصی و تغییر رفاه ناشی از تجربه سیاستی برای کشور ایران و بخش های خدمات مالی و خدمات بیمه ای در قالب سناریوسازی مالیاتی ارزیابی شده است. نتایج به دست آمده، نشان می دهد که میزان رفاه اجتماعی ناشی از اعمال مالیات بر خدمات مالی در نرخ مالیات 4 درصد (نرخ بهینه)، بیشترین مقدار را دارد و برای خدمات بیمه ای نرخ بهینه، نرخ مالیات 9 درصد می باشد.

    کلید واژگان: خدمات مالی, رشد اقتصادی, رفاه اجتماعی, مالیات, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه
    Amir Jabbari*, Narges Moradkhani, Shiva Habibzadeh
    Aim and Introduction

    Reform of the government's revenue system has been emphasized through the share of tax revenues. The comprehensive reform and strengthening of the country's financial system to meet the needs of the national economy and to create stability have been also emphasized. In this regard, one of the ways to enhance the role of tax revenues in financing the general budget of the government is to expand the tax base, which has other benefits for the economic system, including strengthening the regulatory framework and improving the effectiveness of economic policies. Taxes have important effects on the allocation of resources in the economy. In the economic literature, taxation is a kind of intervention in the market mechanism, which results in allocation inefficiency and welfare losses. This inefficiency is considered as a part of the taxation cost, but tax revenues can increase the welfare of the community. Tax rates and exemptions should be set in a way that maximize the overall well -being of society. In Iran's VAT system, some goods and services, including financial services, are tax -exempt. Tax exemption of financial services disrupts the economy.

    Methodology

    In this study, to understand the importance of VAT exemption in macroeconomic fluctuations, an attempt has been made to examine the effects of VAT on financial services within the computable general equilibrium model and the response of economic variables to shocks of the various transitions from exempt to full taxation. Using GTAPagg and RunGTAP software, we assess welfare effects, changes in GDP value, changes in private and public sector household demand, and allocation efficiency effects. We also provide a summary of welfare changes due to policy experience for Iran and the financial and insurance services sectors in the form of tax scenarios .

    Findings 

    The results show that the rate of social welfare resulting from the imposition of a tax on financial services at the tax rate of 4% (optimal rate) is the highest and the tax rate is 9% for insurance services at the optimal rate .

    Discussion and Conclusion 

    One of the important results of this research is the changes in government tax revenue that stem from taxes on financial and insurance services in Iran. It is observed that tax revenues have increased due to both tax regimes and the tax revenues from the financial services are higher than tax revenues from insurance services. This shows that financial services in Iran economic space have more tax capacity than insurance services. Looking at the Iranian economy in recent years, it is considered that the economic variables do not depict acceptable conditions. Despite the inflation rate reaching over 47%, it is expected that the Iranian economy will experience a decrease of more than 7% in GDP while the unemployment rate will also increase. Examination of livelihood variables also shows a decline in the consumption level of Iranian households for basic goods. Additionally, during these years, capital accumulation has significantly decreased, and for some production sectors, there is negative capital accumulation. The mentioned situation of the Iranian economy variables shows that Iran is deviated from its long -term growth path and production capacity in Iran's economy is severely degraded. As a result, Iran's economy will be poorer than before and this poverty will reduce consumption.Considering these economic variables, indicators, and research results, such taxes should be applied with great caution, as based on the current economic realities and welfare of society, it can be said that any new tax base until the relative stabilization of the economy and inflation control would result in reducing the consumption of low -income consumers in favor of the government, leading to more unjustified inflation.

    Keywords: Financial Services, Economic Growth, Social Welfare, Taxes, Calculable General Equilibrium Model
  • میرفرهاد صدیق محمدی، احمد سرلک*، سید عباس نجفی زاده، محمد حسن زاده

    گسترده معرفی:

    تحریم های اقتصادی به عنوان یک راهکار جایگزین برای برخوردهای نظامی به منظور اعمال فشار اقتصادی بر کشورهای هدف و الزام آنها برای تغییر رفتار است که به خصوص از زمان پایان جنگ سرد، به طور فزاینده ای مورد استفاده قرار گرفته است. در همین راستا، یافته های پژوهش های تجربی عمدتا حاکی از آن است که تحریم های اقتصادی، اقتصاد کشور هدف را از جنبه های مختلف تحت تاثیر قرار داده است. در این مطالعات، با استفاده از رهیافت های مختلف، اثرات نامطلوب چنین تحریم هایی بر متغیرهای اقتصادی نظیر تولید ناخالص داخلی، هزینه های تولید، تشکیل سرمایه، تجارت، مخارج دولت، نرخ ارز، مخارج خصوصی و نیز رفاه خانوارها نشان داده می شود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تحریم های اقتصادی گسترده ای علیه ایران اعمال شده و این تحریم ها طی سال های اخیر شدت بیشتری گرفته است. با توجه به ساختار وابسته اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی، بخش نفت یکی از حوزه های اصلی این تحریم ها به شمار می آید و کشورهای تحریم کننده در جهت نشانه روی نقاط آسیب پذیر اقتصاد ایران، این بخش را هدف قرار داده اند. همچنین تحریم های بانکی نیز تلاشی برای عدم امکان انتقال درآمدهای نفتی به کشور است که در گروه تحریم های هوشمند علیه ایران انجام شده است. بنابراین، تحریم های اعمال شده بر صادرات نفت ایران، با کاهش درآمدهای ارزی و ایجاد محدودیت دسترسی به کالاهای سرمایه ای و واسطه ای می تواند نوسانات متغیرهای کلان اقتصادی را شدت بخشیده و با اثرگذاری بر قیمت های نسبی و نیز درآمد و مخارج خانوارها، رفاه خانوارها را تحت تاثیر قرار دهد. از این رو، این مقاله به بررسی تاثیر تحریم صادرات نفت بر رفاه خانوارها در ایران از طریق معیار تغییرات معادل (EV) می پردازد. بدین منظور، با توجه به قابلیت های مدل تعادل عمومی قابل محاسبه (CGE) نسبت به مدل های تک معادله ای، از یک مدل CGE پویای بازگشتی بر مبنای داده های ماتریس حسابداری اجتماعی (SAM) تهیه شده برای سال 1395 استفاده شده است. به منظور بررسی و مقایسه تغییرات رفاه گروه های مختلف خانوارهای شهری و روستایی، کاهش 70 درصدی صادرات نفت برای تمام دوره مورد بررسی شبیه سازی شده است.

    متدولوژی:

    در این مطالعه از چارچوب مدل CGE پویای بازگشتی PEP-1-t دکالووه و همکاران (2013) جهت بررسی اثرات رفاهی کاهش صادرات نفت استفاده شده است. این مدل نتیجه تلاش مشترک بین گروه مشارکت برای سیاست های اقتصادی (PEP) و موسسه بین المللی تحقیقات سیاست غذایی (IFPRI) در زمینه پروژه کنسرسیوم مدل سازی رشد و توسعه آفریقا (AGRODEP) است. مدل تعادل عمومی قابل محاسبه PEP-1-t، مدلی با چارچوب پویای بازگشتی، چند بخشی، یک کشوری، حاوی بسیاری از ابزارهای مالیاتی و دارای دسته بندی های چندگانه برای عوامل کار و سرمایه است. این مدل با ماتریس های حسابداری اجتماعی که حساب های مورد نیاز برای دسته بندی های اصلی را داشته باشند سازگار بوده و نیز دارای فروض استاندارد می باشد. در این مدل، نیروی کار، سرمایه و نهاده های واسطه ای در فرایند تولید مورد استفاده قرار می گیرند. در بالاترین سطح تولید، تابع تولید لیونتیف در نظر گرفته می شود که نهاده های واسطه ای را با ارزش افزوده ترکیب می کند تا سطح فعالیت مشخص شود. عوامل تولید کار و سرمایه نیز بر مبنای تابع با کشش جانشینی ثابت (CES) با یکدیگر ترکیب می شوند. هر فعالیتی یک یا چندین کالا تولید می کند. سپس کالای تولید شده با استفاده از تابع با کشش تبدیل ثابت (CET) به کالای صادراتی و کالای بازاری تبدیل می گردد. مصرف کنندگان کالای مرکب را خریداری می کنند. این کالاهای مرکب یا از خارج وارد شده و یا در داخل تولید می شوند. ترکیب واردات و تولید داخلی، توسط یک تابع تولید با کشش جانشینی ثابت که به تابع آرمینگتون معروف است مشخص می گردد. کشور مورد نظر یک «کشور کوچک» است که گیرنده قیمت های جهانی صادرات و واردات در سطح ثابتی است. با برقراری تعادل در سیستم، شامل تعادل در بازار عوامل تولید، تعادل در بازار کالا، تعادل پس انداز-سرمایه گذاری، تعادل بازار داخلی و تعادل بازار صادرات، تعادل در کل سیستم برقرار می گردد. این مدل دارای مجموعه ای از معادلات همزمان است که بسیاری از این معادلات غیرخطی هستند. روش مورد استفاده برای شبیه سازی اثر تحریم صادرات نفت در مقاله حاضر، مطابق با روش استفاده شده در مطالعه فرزانگان و همکاران (2015) می باشد. همچنین، برای بررسی رفتار مصرف کننده و محاسبه تغییرات رفاه بر مبنای معیار EV، از سیستم مخارج خطی (LES) و تابع مطلوبیت استون-گری استفاده شده و کدهای محاسبه معیار EV به مدل افزوده شده است. با توجه به اینکه ساختار SAM مورد استفاده به عنوان پایگاه داده مورد نیاز باید مطابق با مدل تعادل عمومی مورد استفاده باشد، از این رو اقدام به تهیه SAM برای سال 1395 گردیده است. همچنین، علاوه بر SAM، از تعدادی پارامتر رفتاری نیز که از مطالعات دیگر به دست آمده اند، برای حل مدل استفاده شده است. به منظور کالیبره کردن و شبیه سازی از نرم افزار گمز (GAMS) استفاده گردیده است.

    یافته ها

    نتایج به دست آمده در خصوص تاثیر تحریم صادرات نفت بر برخی متغیرهای کلان اقتصادی نشان می دهد که کاهش صادرات نفت، منجر به افزایش نرخ ارز و صادرات غیر نفتی و نیز کاهش جذب داخلی، صادرات و واردات کل و تولید ناخالص داخلی می گردد. در زمینه تاثیر کاهش صادرات نفت بر متغیرهای کلان اقتصادی مذکور، نتایج مشابهی در مطالعات غریب نواز و واشیک (2017)، فرزانگان و همکاران (2015)، محمدی خبازان و همکاران (2015)، حقیقی و بهالو (2013) و حقیقی و بهادر (1394) با رهیافت مدل CGE حاصل شده است. همچنین در مطالعات دیگری نظیر نخلی و همکاران (2020)، کشاورز حداد و همکاران (1399)، کیومرثی و همکاران (1398)، توزاوا و کایوم (2016)، مرزبان و استادزاد (1394) و صدیق (2011)، اثرات نامطلوب تحریم های اقتصادی بر متغیرهای اصلی اقتصاد کلان کشور هدف نشان داده شده است. با کاهش صادرات نفت، درآمد و مخارج مصرفی خانوارهای شهری و روستایی در طول دوره کاهش می یابد. کاهش در درآمد و مخارج مصرفی گروه های مختلف خانوارهای شهری و روستایی روند افزایشی دارد. همچنین دهک های بالاتر خانوارهای شهری و روستایی، کاهش بیشتری در درآمد و مخارج خود دارند. به علاوه، درآمد و مخارج خانوارهای روستایی بیش از خانوارهای شهری تحت تاثیر قرار می گیرد. محاسبه تغییرات معادل به عنوان شاخص رفاه خانوار در دوره مورد بررسی نشان می دهد که رفاه خانوارهای شهری و روستایی در تمام گروه ها کاهش می یابد و دهک های بالایی کاهش رفاه بیشتری دارند. همچنین کاهش رفاه تمام گروه های خانوارهای روستایی در طول دوره همواره بیش از خانوارهای شهری می باشد. به علاوه، با ادامه روند تحریم صادرات نفت، از شکاف موجود میان کاهش رفاه خانوارهای روستایی و شهری کاسته می شود. در خصوص اثرات رفاهی نامطلوب تحریم صادرات نفت ایران نتایج مشابهی در مطالعات فرزانگان و همکاران (2015) و محمدی خبازان و همکاران (2015) با رهیافت مدل CGE ایستا حاصل شده است در حالی که مطالعه غریب نواز و واشیک (2017) با همین رهیافت اثرات محدودتری را نشان داده است. مرزبان و استادزاد (1394) نیز با بسط یک الگوی رشد تعمیم یافته تصادفی، اثر محسوس اعمال تحریم های نفتی بر رفاه اجتماعی را نشان داده اند. در مطالعه چپتا و گایگن (2020) و صدیق (2011) نیز اثرات منفی تحریم های اقتصادی بر رفاه خانوارها در کشور هدف نشان داده شده است. در نهایت، تحلیل حساسیت نسبت به کشش های کلیدی مدل نشان می دهد که با تغییر کشش های اولیه به صورت انفرادی و ترکیبی، تغییر قابل توجهی در نتایج به وجود نیامده و بنابراین اعتبار نتایج اصلی تایید می گردد.

    نتیجه

    این مقاله، به بررسی تاثیر تحریم صادرات نفت بر رفاه خانوارهای شهری و روستایی می پردازد. برای تحقق این امر از مدل CGE پویای بازگشتی PEP-1-t دکالووه و همکاران (2013) بر مبنای داده های SAM تهیه شده برای سال 1395 استفاده شده است. در این چارچوب، به منظور بررسی تغییرات رفاه گروه های مختلف خانوارهای شهری و روستایی از معیار EV استفاده شده است. طی سال های 2012 تا 2019، میزان صادرات نفت خام ایران کاهش حدود 70 درصدی داشته است. بنابراین، به منظور شبیه سازی سناریوی تحریم صادرات نفت، یک حالت با میزان کاهش 70 درصدی، برای تمام دوره ها در مدل اعمال شده است. نتایج بررسی با استفاده از مدل CGE پویای بازگشتی نشان می دهد که کاهش صادرات نفت، منجر به افزایش نرخ ارز و صادرات غیر نفتی و نیز کاهش جذب داخلی، صادرات و واردات کل و تولید ناخالص داخلی شده است. نتایج نشان می دهد که با کاهش صادرات نفت، درآمد، مخارج مصرفی و رفاه خانوارهای شهری و روستایی کاهش می یابد و این تغییرات در طول دوره مورد بررسی روندی فزاینده دارد. همچنین هم در خانوارهای شهری و هم خانوارهای روستایی، دهک های بالاتر، کاهش در درآمد، مخارج مصرفی و رفاه بیشتری را تجربه می کنند. به علاوه، با بروز شوک کاهش صادرات نفت، درآمد، مخارج مصرفی و رفاه خانوارهای روستایی بیش از خانوارهای شهری تحت تاثیر قرار می گیرد. نتایج همچنین نشان می دهد که با این که رفاه از دست رفته تمام گروه های خانوارهای روستایی در طول دوره همواره بیش از خانوارهای شهری است، اما با ادامه روند تحریم صادرات نفت، شکاف موجود میان کاهش رفاه خانوارهای روستایی و شهری کاهش می یابد. تحلیل حساسیت نسبت به کشش های کلیدی موید اعتبار نتایج اصلی است.

    کلید واژگان: تحریم, نفت, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه, رفاه خانوارها
    Mir Farhad Sadigh Mohammadi, Ahmad Sarlak *, Seyed Abbas Najafizadeh, Mohammad Hassanzadeh
    INTRODUCTION

    Especially since the end of the Cold War, economic sanctions have been increasingly used as an alternative to military action to exert economic pressure on countries for a broad range of objectives. Empirical evidence suggests that sanctions affect the economy of the target countries in various ways. These studies use different approaches examine the adverse effects of sanctions on economic variables such as GDP, production costs, capital formation, trade, government expenditures, exchange rate, private expenditures, and household welfare. Following the 1979 Islamic Revolution, Iran became subject to extensive economic sanctions, which have intensified in recent years. Given the dependence of Iranian economy on oil revenues, the oil sector has been one of the main targets of these sanctions. Banking sanctions have also been used as an attempt to prevent the transfer of oil revenues to Iran as part of “smart sanctions” against the country. Sanctions imposed on Iran’s oil exports can intensify fluctuations in macroeconomic variables by reducing foreign exchange earnings and restricting access to capital and intermediate goods, and impact household welfare by affecting relative prices as well as household income and consumption expenditure. Therefore, the present article examines the impact of oil export sanction on the welfare of households in Iran using Equivalent Variation (EV) criterion. Due to the capabilities of Computable General Equilibrium (CGE) models compared to single-equation models, a recursive dynamic CGE model has been used based on the Social Accounting Matrix (SAM) data of 2016. In order to study and compare welfare changes in different groups of urban and rural households, 70 percent reduction in oil exports has been simulated for the entire period under study. 

    METHODOLOGY

    In this study, PEP-1-t, a recursive dynamic CGE model developed by Decaluwe et al. (2013), has been used to investigate the welfare effects of reduction in oil exports. This model is the result of the joint effort between the Partnership for Economic Policy (PEP) and the International Food Policy Research Institute (IFPRI) in the context of the African Growth and Development Policy Modeling Consortium (AGRODEP) project. PEP-1-t is a recursive dynamic model with a multi-sector, single-country framework containing a broad set of tax instruments and several categories of workers and capital. It is compatible with social accounting matrices that have the accounts required for the main categories and also has standard assumptions. In this model, labor, capital, and intermediate inputs are used in the production process. At the highest level of production, a Leontief production function is considered which combines intermediate inputs and added value to determine the level of activity. Labor and capital are also combined in a production function with Constant Elasticity of Substitution (CES). Each activity produces one or more commodities. The product is then converted into an export commodity and a market commodity using a Constant Elasticity of Transformation (CET) function. Consumers buy composite goods, which are either imported or produced domestically. The composite of imports and domestic production is determined by the Armington function, which is a CES function. The country in question is a “small country” that receives global export and import prices at a fixed level. By establishing factor market equilibrium, commodity market equilibrium, savings-investment equilibrium, domestic market equilibrium, and export market equilibrium, equilibrium is established in the whole system. This model has a set of simultaneous equations, many of which are nonlinear. In the present article, the impact of oil export sanction has been simulated following Farzanegan et al. (2015). Moreover, to study consumer behavior and calculate welfare changes based on the EV criterion, the Linear Expenditure System (LES) and the Stone-Geary utility function have been used, and EV criterion calculation codes have been incorporated into the model. Since the structure of the SAM as the database of this article should be consistent with the general equilibrium model used, a SAM has been developed for the year 2016. In addition to SAM, a number of behavioral parameters adopted from other studies have been used to solve the model. GAMS software has been used for calibration and simulation. 

    FINDINGS

    Regarding the impact of oil export sanction on some macroeconomic variables, the results show that a decrease in oil exports leads to an increase in exchange rate and non-oil exports, as well as a decrease in domestic absorption, total imports and exports, and GDP. Regarding the impact of reduced oil exports on these macroeconomic variables, the results are consistent with Gharibnavaz and Waschik (2017), Farzanegan et al. (2015), Mohammadikhabbazan et al. (2015), Haqiqi and Bahalou (2013), and Haqiqi and Bahador (2015) who also used a CGE modeling approach. In addition, other studies such as Nakhli et al. (2020), Keshavarz Haddad et al. (2020), Kiumarthi et al. (2019), Tuzova and Qayum (2016), Marzban and Ostadzad (2015) and Siddig (2011) have shown the adverse effects of economic sanctions on key macroeconomic variables. As oil exports decrease, the income and consumption expenditures of urban and rural households decline over this period. The decrease in income and consumption expenditures of different groups of urban and rural households has an increasing trend. Also, the upper deciles of urban and rural households experience more decline in their income and expenditures. In addition, the income and expenditures of rural households are more affected than urban households. Calculating the EV as an indicator of household welfare in the studied period shows that the welfare of urban and rural households declines in all groups and the upper deciles experience more decline in welfare. Also, the decline in welfare of all rural household groups during the period is always more than urban households. In addition, with the continuation of the oil export sanction, the gap between the welfare decreasing of rural and urban households declines. Regarding the adverse welfare effects of oil export sanction, similar results have been reported in Farzanegan et al. (2015) and Mohammadikhabbazan et al. (2015) using a static CGE modeling approach, while more limited effects have been reported in Gharibnavaz and Waschik (2017) using the same approach. Marzban and Ostadzad (2015) have also shown the tangible effect of oil sanctions on social welfare by developing a generalized stochastic growth model. Cheptea and Gaigné (2020) and Siddig (2011) have also shown the negative effects of economic sanctions on the welfare of households in the target country. Eventually, sensitivity analysis to the key elasticities of the model demonstrates that by changing the initial elasticities individually and in combination, no significant change is observed, therefore, it confirms that the main results are robust. 

    CONCLUSION

    This article investigates the impact of oil export sanction on the welfare of urban and rural households in Iran. To this end, PEP-1-t, which is a recursive dynamic CGE model developed by Decaluwe et al. (2013), has been used based on the SAM data of 2016. Also, the EV criterion has been used to examine welfare changes in different groups of urban and rural households. Between 2012 and 2019, Iran’s crude oil exports have dropped by about 70 percent. Therefore, 70 percent reduction in oil exports has been applied to all periods in the model to simulate the sanction scenario. The results reveal that the reduction in oil exports leads to an increase in exchange rate and non-oil exports, as well as a decrease in domestic absorption, total imports and exports, and GDP. Our results show that with a reduction in oil exports, the income, consumption expenditures, and welfare of urban and rural households decrease, and this downward trend continues over the studied period. Moreover, in both urban and rural households, upper deciles experience more reduction in income, consumption expenditures, and welfare. In addition, the shock of reduced oil exports affects the income, consumption expenditures, and welfare of rural households more strongly than urban households. The results also indicate that although the welfare loss of all rural household groups is always higher than urban households during this period, the welfare gap between rural and urban households decreases as oil export sanction continues. Sensitivity analysis to the key elasticities confirms the robustness of the main results.

    Keywords: Sanction, Oil, Computable General Equilibrium (CGE) Model, Welfare of Households
  • فاطمه رفیعی*
    یارانه انرژی پیامدهای اقتصادی قابل توجهی دارد. از یک طرف از مصرف کنندگان حمایت می کند، از طرف دیگر کسری بودجه و هزینه های عمومی را اخیرا افزایش می دهد. همچنین کاهش سرمایه گذاری خصوصی به ویژه در بخش انرژی از دیگر پیامدهای خطرناک آن است. یکی از مهم ترین بحث های بحث برانگیز در بخش انرژی اقتصاد ایران است. هدف این مقاله ترویج تفکر و تحقیق در مورد چگونگی حذف یارانه انرژی است. یک ایده این است که یارانه انرژی باید به یکباره کاهش یابد و در نقطه مقابل، حذف تدریجی یارانه انرژی پیشنهاد می شود. این مقاله حذف یارانه انرژی در صنعت فلزات اساسی را که یکی از انرژی برترین صنایع ایران است شبیه سازی می کند. یک مدل تعادل عمومی قابل محاسبه بازگشتی پویا برای ارزیابی اثرات اقتصادی حذف یارانه گاز در تولید فلزات اساسی در ایران برآورد شده است. نتایج نشان می دهد که در هر دو سناریو (افزایش تدریجی قیمت گاز پس از 5 سال به عنوان سناریو 1و افزایش قیمت گاز در یک زمان به عنوان سناریو 2) مصرف گاز کاهش می یابد و برق و فرآورده های نفتی افزایش می یابد. اما در طول دوره، سناریو 2 عرضه فلزات اساسی را بیش از سناریو 1 کاهش می دهد.
    کلید واژگان: فلزات اساسی, یارانه انرژی, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه, بازگشتی پویا
    Fatemeh Rafiei *
    Energy subsidies have significant economic implications. On the one hand, they have protected consumers, but on the other hand, they have increased the budget deficit and public spending recently. Moreover, they have reduced private investment, especially in the energy sector, another dangerous consequence of energy subsidies. It is one of the key and controversial debates in the energy sector of the Iranian economy. The present paper is aimed at promoting thinking and research on how to eliminate energy subsidies. One idea is that energy subsidies should be reduced all at once, while others suggest a gradual elimination of energy subsidies. This paper simulates the elimination of energy subsidies in the base metals industry as one of the most energy-intensive industries in Iran. A dynamic recursive computable general equilibrium model is estimated to evaluate the economic impacts of removing gas subsidies in basic metal manufacture in Iran. according to the results, gas consumption will decrease, and electricity and petroleum products will increase in both scenarios (gradual increase in gas prices after 5 years as Scenario 1 and an increase in gas prices at once as Scenario 2). However, during the period, Scenario 2 reduces the supply of basic metals more than Scenario 1.
    Keywords: Basic Metals, Energy Subsidy, Computable General Equilibrium Model, Dynamic Recursive
  • اکبر خدابخشی*، سعیده روستایی

    هدف این مقاله بررسی آثار رفاهی وضع مالیات غیرمستقیم بر دهک های مختلف درآمدی در ایران است. بدین منظور، از الگوی اقتصادسنجی تعادل عمومی قابل محاسبه با روش ماتریس حسابداری اجتماعی در دو سناریو برای دوره زمانی1380 - 1390 استفاده شد. نتایج سناریوی اول نشان داد مالیات غیرمستقیم باعث کاهش رفاه خانوارهای با درآمد پایین می شود؛ اما، در سناریوی دوم باعث افزایش رفاه خانوارهای فقیر و کاهش رفاه خانوارهای ثروتمند می شود. همچنین، تولید ناخالص داخلی در سناریوی اول نسبت به سناریوی دوم از مقدار بیشتری برخوردار بوده است. براساس نتایج، سیاست گذاری مالیاتی با استفاده از یک سیستم مالیاتی یکپارچه که بتواند کارایی و عدالت اقتصادی را تامین نماید، پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: مالیات های غیرمستقیم, رفاه, دهک های درآمدی, اقتصاد ایران, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه
    Akbar Khodabakhshi *, Saeideh Roustaei

    After oil revenues, taxes are the second and most important source of government expenditure in Iran's economy. On the other hand, considering the importance of social justice as one of the main goals of the government, the effects of imposing taxes on households are also very important. Therefore, this research, using a calculable general equilibrium model, seeks to investigate the welfare effects of imposing indirect taxes on different income deciles in Iran. For this purpose, two scenarios have been applied and the reactions of households with different income deciles to these scenarios have been investigated. In the first scenario, a uniform tax was imposed on all goods and services at a rate of five percent and in the second scenario, a tax on food at a zero rate, a tax on some luxury goods at a rate of 14 pecent and a tax on other goods at the same rate of 5 percent. EV index was also used to measure welfare. The results of the model show that the imposition of indirect taxes in the first scenario worsens the welfare of low-income households, while the second scenario improves the welfare of poor households and worsens the welfare of rich households. However, in the first scenario, the GDP was higher than in the second scenario. Therefore, it is recommended to choose a tax policy using an integrated tax system, we will see efficiency and economic justice.

    Keywords: Indirect Taxes, welfare, Calculable General Equilibrium Model
  • امین نوری کوچی*، حسن فرازمند، احمد صلاحمنش، مهدی نجاتی

    امروزه موافقتنامه های تجارت ترجیحی و آزاد، نقش موثری در گسترش تجارت کالاها و خدمات در سطح بین المللی دارند و به عنوان ابزاری متداول در برنامه ریزی های تجاری و ایجاد تسهیل تجارت مورد استفاده قرار می گیرند. هدف این مقاله بررسی آثار تجاری و رفاهی پیمان آزاد تجاری ایران با کشورهای ترکیه، هند و پاکستان است. بدین منظور، با استفاده از مدل تعادل عمومی قابل محاسبه (CGE) و نسخه 10 پروژه تحلیل تجارت جهانی (GTAP) سه سناریو انعقاد پیمان آزاد تجاری با هر یک از این کشورها شبیه سازی شد. نتایج نشان می دهد بیشترین آثار رفاهی پیمان آزاد تجاری کشورهای ایران با ترکیه 2027 میلیون دلار و کشور هند 1311 میلیون دلار و کشور پاکستان محدود و معادل 38 میلیون دلار برای دو کشور است. بر این اساس پیشنهاد شد که دولت ایران با کشور ترکیه نخست محصولات معدنی، کشاورزی و خدمات را در انعقاد پیمان آزاد تجاری قرار دهد و با کشور هند محور محصولات صنعتی، معدنی، صنایع غذایی و خدمات باشد و در محصولات برنج و غلات با حذف تعرفه های گمرکی به صورت محدودتر و در طول زمان اقدام شود. در خصوص کشور پاکستان ضرورت دارد ضمن مذاکره تجاری زمینه تجاری بین دو کشور شناسایی شده و با افزایش مبادلات تجاری دو جانبه زمینه برای موفقیت پیمان آزاد تجاری دو جانبه بین دو کشور فراهم شود.

    کلید واژگان: پیمان آزاد تجاری, پروژه تحلیل تجارت جهانی, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه, تعرفه
    Amin Nouri Kouchi*, Hasan Frazmand, Ahmad Salahmanesh, Mehdi Nejati

    Today, preferential and free trade agreements play an effective role in expanding trade in goods and services at the international level and as common practice in business planning and facilitating trade. The purpose of this article is to examine the trade and welfare effects of Iranchr('39')s free trade agreement with Turkey, India and Pakistan. For this purpose, using the Computable General Equilibrium Model (CGE) model and version 10 of the Global Trade Analysis Project (GTAP), three scenarios of concluding a free trade agreement with each of these countries were simulated. The results show that most of the welfare effects of the free trade agreement between Iran and Turkey are  2027 million Dollars, India is 1311 million Dollars and Pakistan is very small, about  38 million Dollars . On this basis, it was suggested that the Iranian government first enter into a free trade agreement with Turkey on mineral products, agriculture and services. And with India be centered on industrial, mineral, food and service products, and on rice and cereals by eliminating customs tariffs more restrictively and over time. Regarding Pakistan, it is necessary to identify the trade field between the two countries during trade negotiations and to provide the term for the success of the bilateral free trade agreement between the two countries by increasing bilateral trade exchanges.

    Keywords: Free Trade Agreement, Global Trade Analysis Project, Computable General Equilibrium, tariff
  • مرضیه رصاف، پرویز رستم زاده*، کریم اسلاملوئیان، ابراهیم هادیان

    تاریخ سیاسی ایران در چند دهه ی اخیر نشان می دهد که ایران همواره در معرض تحریم های گسترده بوده است. از جمله ی این تحریم ها، تحریم های نفتی است که کشورهای تحریم کننده در جهت محروم کردن ایران از درآمدهای نفتی و وادار کردن آن به همکاری با جامعه جهانی آن را به کار گرفته‎اند. در یک فرآیند تجاری بین المللی، تحریم نفت ایران از سوی آمریکا و همراهانش ، متغیرهای اقتصاد ایران و جهان را تحت تاثیر قرار می دهد. به علت تاثیرات چندجانبه این تحریم ها بر متغیرهای اقتصادی و اثرات غیر مستقیم آن بر متغیر رفاه از یک مدل تعادل عمومی قابل محاسبه پنج منطقه ای، ویژه تجارت جهانی(GTAP) استفاده شده تا پیامدهای حاصله از درخت بازی بین سه بازیگر مستقل آمریکا، اتحادیه تاریخ سیاسی ایران در چند دهه ی اخیر نشان می دهد که ایران همواره در معرض تحریم های گسترده بوده است. از جمله ی این تحریم ها، تحریم های نفتی است که کشورهای تحریم کننده در جهت محروم کردن ایران از درآمدهای نفتی و وادار کردن آن به همکاری با جامعه جهانی آن را به کار گرفته‎اند. در یک فرآیند تجاری بین المللی، تحریم نفت ایران از سوی آمریکا و همراهانش، متغیرهای اقتصاد ایران و جهان را تحت تاثیر قرار می دهد. به علت تاثیرات چندجانبه این تحریم ها بر متغیرهای اقتصادی و اثرات غیر مستقیم آن بر متغیر رفاه از یک مدل تعادل عمومی قابل محاسبه پنج منطقه ای، ویژه تجارت جهانی(GTAP) استفاده شده تا پیامدهای حاصله از درخت بازی بین سه بازیگر مستقل آمریکا، اتحادیه اروپا و ایران محاسبه گردد. بستار مدل جیتپ متناسب با فروض به کارگرفته شده تغییر داده شده است. نتایج نشان می دهد مناطق آمریکا، ایران و عمده خریداران نفت از ایران از تحریم ها، آسیب می بینند که میزان این آسیب با افزایش محدودیت های نفتی بیشتر می شود. در تحریم های ضعیف علیه ایران اتحادیه اروپا، اثرات رفاهی مثبتی را تجربه می کند اما با شدت گرفتن تحریم ها آن ها نیز از تحریم های نفتی ایران دچار زیان می شوند. تعادل نش بازی در جایی اتفاق می افتد که آمریکا و اتحادیه اروپا بازه تحریم های ضعیف را علیه ایران انتخاب می کنند. همچنین تعادل نش بازی نشان می دهد که ایران تسلیم تحریم های نفتی اعمال شده نخواهد شد و به دنبال یافتن راهی برای کم اثر کردن تحریم ها خواهد بود چرا که می تواند با این کار وضعیت رفاهی خود را بهبود بخشد. به علت وجود هزینه-های اقتصادی ناشی از تحریم های نفتی علیه ایران، عدم تفاهم کامل بین آمریکا و اروپا و تلاش ایران برای دور زدن تحریم ها به نظر می رسد که آمریکایی ها نتوانند صادرات نفت ایران را به صفر برسانند.  
    اروپا و ایران محاسبه گردد. بستار مدل جیتپ متناسب با فروض به کارگرفته شده تغییر داده شده است. نتایج نشان می دهد مناطق آمریکا، ایران و عمده خریداران نفت از ایران از تحریم ها، آسیب می بینند که میزان این آسیب با افزایش محدودیت های نفتی بیشتر می شود. در تحریم های ضعیف علیه ایران اتحادیه اروپا، اثرات رفاهی مثبتی را تجربه می کند اما با شدت گرفتن تحریم ها آن ها نیز از تحریم های نفتی ایران دچار زیان می شوند. تعادل نش بازی در جایی اتفاق می افتد که آمریکا و اتحادیه اروپا بازه تحریم های ضعیف را علیه ایران انتخاب می کنند. همچنین تعادل نش بازی نشان می دهد که ایران تسلیم تحریم های نفتی اعمال شده نخواهد شد و به دنبال یافتن راهی برای کم اثر کردن تحریم ها خواهد بود چرا که می تواند با این کار وضعیت رفاهی خود را بهبود بخشد. به علت وجود هزینه های اقتصادی ناشی از تحریم های نفتی علیه ایران، عدم تفاهم کامل بین آمریکا و اروپا و تلاش ایران برای دور زدن تحریم ها به نظر می رسد که آمریکایی ها نتوانند صادرات نفت ایران را به صفر برسانند.

    کلید واژگان: تحریم نفتی, تغییرات رفاه EV, پروژه تحلیل های تجارت جهانی(GTAP), نظریه بازی ها, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه
    Marzieh Rassaf, Parviz Rostamzadeh*, Karim Eslamlueian, Ebrahim Hadian

    After the victory of the Islamic Revolution and the capture of the spy nest, the West, and especially the United States, in addition to pursuing other tools, has also used the tools of sanctions and has implemented many sanctions against Iran. One type of sanctions is oil sanctions, which were imposed to force Iran to join the international community. The US and its allieschr('39') embargo on Iranian oil affects the variables of the Iranian and world economies. For this reason, a computable five-zone global trade model (GTAP) is used to calculate the implications of the game tree between the three independent actors of the United States, the European Union, and Iran. The closing of the GTAP model has been changed according to the assumptions used. The results show that the US, Iran and major oil buyers from Iran are damaged by the sanctions. This damage is exacerbated by increasing oil restrictions. With the escalation of sanctions, the European Union is also gaining negative welfare. In the Nash equilibrium, the United States and the European Union will choose weak sanctions, and Iran will try to circumvent the sanctions. Due to the economic costs of oil sanctions against Iran, the lack of full understanding between the United States and Europe, and Iranchr('39')s efforts to circumvent sanctions, it seems that the United States will not be able to reduce Iranchr('39')s oil exports to zero.

    Keywords: Oil Sanction, EV Welfare Changes, Global Trade Analysis Project (GTAP), Game Theory, Computable General Equilibrium
  • رزگار فیضی، خالد احمدزاده*، بختیار جواهری، سحر عمیدی
    نرخ ارز و قیمت بین المللی نفت از متغیرهای کلیدی اقتصاد هستند که تاثیرات شوکهای خارجی بر اقتصاد داخلی و ارتباط  اقتصاد دنیای خارج با اقتصاد داخلی را نشان می دهند. از آنجا که در کشورهایی مانند ایران که بیشتر درآمدهای دولت از محل درآمد ارزی حاصل از فروش نفت در بازارهای بین المللی حاصل می شود، تاثیر این دو متغیر بر اقتصاد پیامدهای قابل توجهی دارد. علاوه بر این باید در نظر گرفت که نوسانات نرخ ارز و قیمت های بین المللی نفت چگونه می توانند بر سیاست ها و روابط بین المللی تاثیر بگذارند. با توجه به دیدگاه تجارت بین الملل، اعتقاد بر این است که نرخ ارز از طریق تغییر در میزان صادرات و واردات کالاها بر اقتصاد داخلی می تواند تاثیر بگذارد، بنابراین انتظارات نرخ ارز بر قیمت محصولات معامله شده تاثیرمستقیمی می گذارد. همچنین تاثیر قیمت نفت بر تولید کالاها از طریق تغییر در قیمت عوامل تولید و قیمت واردات واسطه ای سطح عرضه فعالیت ها و درآمد فعالیت های اقتصادی را تغییر می دهد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که اگر تغییری در نرخ ارز و قیمت نفت ایجاد شود چگونه باعث تغییر در شاخص های رفاهی خانوارها می شود. بنابراین این تحقیق به پر کردن این خلا در ادبیات موضوع می پردازد. می توان افزود که این پژوهش برای نشان دادن تغییر در نرخ ارز و قیمت نفت از یک مدل لجستیکی استفاده می کند. بر اساس نتایج تجربی در این مطالعه برای پیش بینی رفاه اجتماعی آینده و شبیه سازی تاثیر نوسانات نرخ ارز همراه با شوک قیمت نفت از مدل تعادل عمومی قابل محاسبه استفاده شده است. نتایج با استفاده از ماتریس حسابداری اجتماعی 2011 و در سناریوهای مختلفی ارایه شده است.
    کلید واژگان: نرخ ارز, قیمت نفت, رفاه, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه, ماتریس حسابداری اجتماعی
    Rezgar Feizi, Khaled Ahmadzadeh *, Bakhtiar Javaheri, Sahar Amidi
    The exchange rate and international oil price are key variables to cause the effects of external shock on economics and the relationship to domestic economy. Since in countries like Iran, most government revenues come from exchange earnings from the international markets by oil exports, the impact of these two variables on the economy has significant consequences. In addition, it should be considered how fluctuations in the exchange rate and international oil prices can impact policy and international relations. According to the international trade perspective, it is believed that the exchange rate affects the economy through the changes in exports and imports commodities; therefore, expectations of the exchange rate will affect the price of the products traded. Moreover, the impact of oil price on the production of commodities changes the level of supply for activities and income of institutions through changes in the production factors and intermediary imports price. We conclude that if any change in both exchange rate and oil prices occurs, it will cause a change in welfare indicators. This research has therefore arisen to fill this void in the literature. Moreover, it utilizes a logistic model to represent the change in the exchange rate and oil price. Based on empirical results, a recursive computable general equilibrium model is constructed to predict future social welfare and simulate the impact of exchange rate fluctuations along with the oil price shock. The results are presented in different scenarios using the 2011 Social Accounting Matrix (SAM).
    Keywords: Exchange rate, Oil prices, Welfare, Computable General Equilibrium Model, Social Accounting Matrix
  • میرفرهاد صدیق محمدی، احمد سرلک*، سید عباس نجفی زاده، محمد حسن زاده

    نرخ ارز به عنوان واسط میان اقتصاد داخلی و خارجی، یکی از مهمترین متغیرهای کلان اقتصادی است. از این رو، تکانه های نرخ ارز از طریق تاثیرگذاری بر قیمت های صادراتی و وارداتی در ترکیب با قیمت های داخلی، می تواند بر درآمد، مخارج مصرفی و نهایتا رفاه خانوارها تاثیر بگذارد. هدف اصلی این مقاله، بررسی تاثیر تکانه های نرخ ارز بر رفاه خانوارها در ایران از طریق معیارهای تغییرات معادل (EV) و تغییرات جبرانی (CV) است. بدین منظور، با توجه به قابلیت های مدل تعادل عمومی قابل محاسبه (CGE) نسبت به مدل های تک معادله ای، مدل تعادل عمومی قابل محاسبه استاندارد بر مبنای داده های ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1390، کالیبره شده و با شبیه سازی افزایش نرخ ارز، تغییرات رفاه خانوارهای شهری و روستایی مقایسه گردیده است. نتایج نشان می دهد که افزایش نرخ ارز، رفاه خانوارهای شهری و روستایی را کاهش داده و تاثیر پذیری خانوارهای شهری بیش از خانوارهای روستایی است. هرچه تکانه افزایش نرخ ارز شدیدتر باشد، کاهش رفاه بیش تری را به دنبال دارد. از این رو، در برنامه ریزی و اقدامات حمایتی در جهت کاهش اثرات نامطلوب شوک های نرخ ارز، بایستی تفاوت کاهش رفاه در مناطق شهری و روستایی مدنظر قرار گیرد.

    کلید واژگان: نرخ ارز, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه, رفاه خانوارها
    MirFarhad Sadigh Mohammadi, Ahmad Sarlak *, Abbas Najafiy Zadeh, Mohammad Hassanzadeh

    Exchange rate as an interface between domestic and foreign economies, is one of the most important macroeconomic variables. Thus, exchange rate shocks can affect the income, consumption expenditure, and eventually, welfare of households via affecting export and import prices in combination with domestic prices. The objective of this paper is to investigate the effect of exchange rate shocks on the welfare of households in Iran using equivalent variation (EV) and compensating variation (CV) criteria. Due to the strengths of computable general equilibrium (CGE) models compared to single-equation models, we have calibrated a standard CGE model based on social accounting matrix (SAM) for the year 2011, and have compared changes in the welfare of urban and rural households via simulation of the exchange rate increase. The results show that exchange rate increase lowers the welfare of urban and rural households, and this effect is stronger for urban households than rural households. Stronger exchange rate shocks lead to greater welfare losses. Therefore, differences in welfare loss between urban and rural households must be taken into account in plans and protective measures aimed to mitigate the negative impacts of exchange rate shocks.

    Keywords: Exchange Rate, Computable General Equilibrium (CGE) Model, Households Welfare
  • قاسم نجفی کاج آباد*، محمدتقی گیلگ حکیم آبادی، منصور زراء نژاد، علیرضا پورفرج

    اصلاح نظام مالیاتی همواره از دغدغه های اصلی اقتصاددانان بوده و از چالش های مهم سیاست گذاران است. از دغدغه های نظام مالیاتی ایران توجه به پرداخت های واجب شرعی (خمس) و خیرات به منظور ترغیب مردم و کاهش بار مالیاتی است. یکی از پیشنهادها جایگزینی خمس به جای مالیات های متناظر بر درآمد است. خمس ساختاری همانند مالیات بر مجموع درآمد با نرخ یکنواخت دارد. در این تحقیق آثار اقتصادی این پیشنهاد ارزیابی می شود. ارزیابی پیشنهادهای مالیاتی غالبا با انجام شبیه سازی هایی مورد مطالعه قرار می گیرند. تحقیق حاضر پیشنهاد تغییر ساختار مالیات بر درآمد شخصی در ایران با ویژگی های خمس (یکسانی نرخ و اعمال آن بعد از مصرف) را با استفاده از مدل تعادل عمومی قابل محاسبه پویا و ماتریس حسابداری اجتماعی 1390 ارزیابی می کند. نتایج تحقیق نشان می دهد پس انداز خانوار طی یک دوره 30 ساله کاهش یافته و در عین حال مصارف شخصی یا خانوار افزایش می یابد و به عبارتی مصرف زمان حال ترجیح دارد. علی رغم اثر افزایشی مصرف، کاهش پس انداز، کاهش سرمایه گذاری را در پی داشته و نهایتا تولید ناخالص داخلی کاهش خواهد یافت.

    کلید واژگان: خمس, اصلاح مالیات بر درآمد شخصی, مالیات یکسان, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه
    Ghassem Najafi Kajabad *, MohamadTaghi Gilak, Mansour Zarra Nezhad, Alireza Pourfaraj

    The reform of the tax system has always been a major concern for economists as well as a major challenge for policymakers. One of the main priorities of the Iranian tax system is to delve into consideration of obligatory religious payments (Khums) and charity in order to persuade people to pay taxes as well as to reduce tax burden. One of the suggestions have been offered in this field is to substitute Khums for the corresponding income taxes. Khums has a structure the same as tax on total income with a flat rate. In the present contribution, the economic effects of this suggestion were evaluated. The assessment of tax proposals is often studied by performing simulations. The present study evaluated and asserted the suggested changes in the personal income tax structure in Iran with the features of khums (rate unionization and its post-consumption) via the Dynamic Computable General Equilibrium Model and the Social Accounting Matrix 1390 (2011). The outcomes of the present study showed that the household savings have been declined over a 30-year period, while household consumption and expenses have increased at the same period of time. In other words, current consumption is preferable rather than saving for the future. In spite of increasing consumption, reduction in saving has resulted in lower investment, which ultimately it would cause a decrease in GDP.

    Keywords: Khums, Personal Income Tax Reform, Flat Tax, Computable General Equilibrium Model
  • احسان طاهری، حسین صادقی*، لطفعلی عاقلی، علیرضا ناصری
    کاهش دسترسی به خدمات سلامت و گسترش بیماری، می تواند با کاهش مشارکت نیروی کار، آثار کلان منفی را بر رشد اقتصادی و رفاه جامعه بگذارد. افزایش مخارج سلامت دولت، یکی از راه های رفع این مشکلات می باشد اما اجرای این سیاست در کنار اثرات مثبت خود، اثرات منفی نیز بر عرضه نیروی کار سایر بخش ها خواهد داشت. لذا هدف این تحقیق بررسی این اثرات با استفاده از یک مدل تعادل عمومی قابل محاسبه بر پایه ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1390 ایران است. نتایج نشان می دهند که کاهش عرضه نیروی کار به علت بیماری باعث کاهش رفاه و GDP واقعی می شود، اما پس از افزایش مخارج سلامت دولت، رفاه در کوتاه مدت و بلندمدت افزایش می یابد. با این حال اثرات بر GDP واقعی بستگی به نوع بستن بازار کار دارد به طوری که در شرایط عدم تحرک نیروی کار بخش سلامت، مقدار آن کماکان کاهش می یابد اما با تحرک کامل نیروی کار، افزایش می یابد. بر این اساس به دلیل اثرات رفاهی مثبت افزایش مخارج سلامت دولت، پیشنهاد می شود که دولت در این زمینه کماکان سرمایه گذاری بیشتری انجام دهد. همچنین برای کاهش هزینه ها و جلوگیری از کاهش GDP واقعی، لازم است تا زمینه را برای افزایش نیروی کار در بخش سلامت به گونه ای فراهم کند که عرضه نیروی کار سایر بخش ها کاهش نیابد.
    کلید واژگان: مخارج سلامت دولت, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه, نیروی کار, رفاه, اقتصاد کلان
    Ehsan Taheri, Hossein Sadeghi *, Lotfali Agheli, Alireza Naseri
    Reduction in the access to health care services and spread of disease can have a negative effects on the economic growth and welfare of the community by reducing the labor force participation. Increasing government health expenditures is one of the ways to overcome these problems. However, implementing this policy, along with its positive effects, will have a negative impact on the effective labor supply of other sectors. Therefore, the purpose of this study is to investigate these effects using a computable general equilibrium model based on the 2009 social accounting matrix of Iran. The results showed that illness, reduced welfare and real GDP, but increasing government health expenditures, increased welfare in the short run and long run. Although effects on real GDP depend on the closure of labor market, so that in the situation of immobile labor force of the health sector, it is decreased, but with full labor mobility, it increased. So because of the positive welfare effects of government health expenditures, it is suggested that government still more invest in this sector. Also to reducing the costs and preventing the real GDP reduction it is necessary to provide the ground to increase labor force in the health sector in such a way as to the labor supply of other activities doesn’t decrease.
    Keywords: Government Health Expenditures, Computable General Equilibrium, Labor Market, Welfare, Macroeconomics
  • اسفندیار جهانگرد*، علی اصغر بانویی، سجاد برخورداری، حمید آماده، امیر دودابی تژاد
    مالیات‏های زیست‏محیطی شامل مالیات بر کربن و مالیات بر قیمت انرژی، علاوه بر هدف اصلی سیاست گذار، به شیوه‏ای متفاوت سایر متغیرهای اقتصادی را نیز متاثر می‏کنند. در این مقاله، اثر اعمال این دو نوع مالیات در دو سناریوی بازتوزیع و عدم بازتوزیع یکجای درآمد مالیاتی بین خانوارها، مورد سنجش قرار گرفته است. نتیجه شبیه‏سازی ها نشان می دهد این دو نوع مالیات بر قیمت‏های نسبی حامل‏های انرژی به شکل متفاوتی تاثیرگذارند. هر دو نوع مالیات باعث کاهش انتشار می‏شود اما مالیات بر کربن با اخذ مقادیر کمتر مالیات به ازای مقدار یکسان کاهش انتشار، از مالیات بر قیمت انرژی کاراتر است. هر دو نوع مالیات بدون بازتوزیع درآمد مالیاتی رفاه و بودجه مصرفی واقعی خانوار را کاهش می‏دهد اما در صورت بازتوزیع درآمد مالیاتی، این شاخص‏ها افزایش خواهد یافت. تولید ناخالص داخلی، در هر چهار سناریو کاهش می‏یابد شاخص قیمت مصرف‏کننده نیز در هر چهار سناریو با مقادیری متفاوت افزایش خواهند یافت. براساس یافته های این پژوهش، استفاده از مالیات بر کربن توام با بازتوزیع درآمد، سیاستی مناسب برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‏ای و عمل به تعهدات بین المللی ایران است.
    کلید واژگان: مالیات زیست‏محیطی, مالیات بر کربن, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه
    Esfandiar Jahangard *, Ali Asghar Banoe, Sajjad Barkhordari, Hamid Amadeh, Amir Doudabi Nezhad
    Environmental taxes, including carbon and energy price taxes, are one of the most crucial means of market-based approach of reducing Greenhouse Gas Emissions and are widely used around the world In the present research, the effects of enforcing these two tax policies are assessed in two scenarios of redistribution and non-redistribution of the overall tax incomes between households (in sum, four scenarios), based on the CGE model. These two taxes make different impacts on relative prices of energy carriers. Accordingly, they have different economic effects which remained unexamined in previous researches. The results of present study, therefore, would make a clearer anticipation of the future policies effects, which will be implemented to meet the international environmental commitments of Iran. The results of simulations indicate that both taxes lead to emission reduction but carbon taxes are more efficient than energy taxes, because the former requires less amount of taxes, whereas the level of emission reduction is the same. If there’s no redistribution of tax incomes, both kind of taxes decrease the welfare and real consumption budget of households, but in case of redistribution, these indexes will increase. In all scenarios, GDP, decrease and consumer price increase will increase in different amounts and employment in 3 scenarios increase. Based on the findings of present research, enforcing the carbon tax policy, concomitant to tax incomes redistribution, are among the appropriate policies designed to reduce the greenhouse gas emission and meet the international commitments of Iran.
    Keywords: Environmental Tax, Carbon Tax, Energy Tax, Computational General Equilibrium Model
  • موسی خوشکلام خسروشاهی*
    بنزین یکی از مهم ترین فرآورده های نفتی کشور محسوب می شود که در قیاس با متوسط منطقه ای و جهانی، دارای مصرف بسیار بالایی بوده و تمهیدات جدی جهت بهبود کارآیی مصرف آن در کنار سایر سیاست های اقتصادی از جمله سیاست های قیمتی، امری ضروری محسوب می شود. با توجه به اینکه بهبود کارآیی انرژی توام با شکل گیری اثر بازگشتی است، لذا بی‏توجهی یا کم توجهی به اثر بازگشتی، به ناکارآمدی یا کم کارآمدی سیاست‏های بهبود کارآیی منجر خواهد شد. هدف اصلی مقاله حاضر، این است که عوامل موثر بر اثر بازگشتی «بنزین» و «سایر فرآورده های نفتی» را به صورت کمی تبیین کرده و اثر بازگشتی بخشی را به اثرات جانشینی و تولیدی تفکیک کند. نتایج، با به کارگیری مدل CGE نشان می دهد که اولا، اثر بازگشتی مربوط به "بنزین" و "سایر فرآورده های نفتی" در همه بخش های اقتصاد از جمله زیربخش های حمل ونقل، مثبت است؛ ثانیا، بخش های تولیدی که بیشترین سهم از کل مصرف بنزین کشور را دارند، عوامل اصلی در شکل گیری اثر بازگشتی بوده و سهم بیشتری از اثر بازگشتی گستره اقتصاد را به خود اختصاص داده اند؛ ثالثا، تجزیه اثر بازگشتی در سطح فعالیت های تولیدی، حاکی از تسلط مکانیزم اثر جانشینی بر مکانیزم اثر تولیدی در شکل گیری اثر بازگشتی بخشی در کوتاه مدت است.
    کلید واژگان: تجزیه اثر بازگشتی, بنزین, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه
    Mossa Khoshkalam Khosroshahi *
    The consumption of gasoline, as an important oil product, is very high in Iran in comparison with the regional and global average. Hence, serious provisions should be made for improving gasoline consumption efficiency along with other economic policies including price policies. Since the improvement of energy efficiency is associated with the formation of a rebound effect, the ignorance of the rebound effect may lead to ineffectiveness or low effectiveness of efficiency improvement policies. The main objective of this paper is to explain quantitatively the factors affecting the rebound effect of "gasoline" and "other petroleum products" and to decompose the rebound effect into substitution and output effects. The results of simulation a computable general equilibrium (CGE) model shows that, first, the rebound effect of "gasoline" and "other petroleum products" is positive in all sectors of the economy including transport sub-sectors. Second, the manufacturing sectors accounting for the largest share of total gasoline consumption have large shares of the rebound effect in the country. Third, the decomposition of the rebound effect in the level of production activities indicates the dominance of substitution effect on the output effect in the short run.
    Keywords: Rebound Effect, Gasoline, CGE
  • مجید مداح، محمد مهدی بریجانیان*، محمدصادق قاضی زاده
    یکی از مهمترین مشکلات در دنیای امروز، مشکلات زیست محیطی است. در مطالعات اقتصادی، مسائل زیست محیطی غالبا تحت عنوان اثرات خارجی منفی مورد بررسی قرار می گیرند. در این پژوهش، اثرات زیست محیطی تولید برق بر رشد ستانده در بخش های مختلف اقتصاد ایران و رفاه خانوار با استفاده از مدل تعادل عمومی قابل محاسبه،در قالب مکانیزم قیمت ها، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. به این منظور، با استفاده از ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1390، تهیه شده توسط مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، و نرم افزار GAMS، بر پایه پنج سناریو تعریف شده این مطالعه صورت گرفته است. نتایج حاصل از مدل نشان می دهد که اولا درونی سازی اثرات خارجی تولید برق، ستانده بخش های کشاورزی و صنعت را کاهش داده در حالی که ستانده بخش خدمات را افزایش داده است. ثانیا درونی سازی اثرات خارجی تولید برق ستانده کل و رفاه خانواررا در اقتصاد ایران افزایش می دهد.
    کلید واژگان: اثرات خارجی, تولید برق, رشد ستانده بخشی, رفاه, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه
    Majid Maddah, Mohammad Mehdi Berijanian *, Mohammad Sadegh Ghazizadeh
    Environmental problems are one of the most challenging issues for the entire world and each country. In economic studies, environmental issues are analyzed as negative externalities. In this article, the negative externalities of electricity production on the output growth of different sectors and household’s welfare in Iran’s economy have been studied through price system using Computable General Equilibrium (CGE) model empirically. In this regard, Iran’s Social Accounting Matrix of 2011 and GAMS software by introducing five scenarios related to environmental effects of electricity production have been used. The results show that firstly, the internalization of electricity production externalities reduces the output of agriculture and industry sectors in all scenarios, while the output of services will increase. Secondly, internalization of electricity production externalities increases total economy’s output and declines the household’s welfare.
    Keywords: Externalities, Electricity Production, Sectorial Output Growth, Welfare, CGE Model
  • موسی خوشکلام*، اسفندیار جهانگرد
    مصرف بالای بنزین در ایران، تمهیدات جدی برای کنترل مصرف این فرآورده را ضروری می سازد. بی تردید یکی از مهم ترین تمهیدات می تواند تلاش برای بهبود کارائی مصرف بنزین باشد. بهبود کارائی مصرف بنزین توام با دغدغه ای موسوم به اثرات بازگشتی است که در آن کاهش اولیه در مصرف بنزین در نتیجه بهبود کارائی، تا اندازه ای خنثی می شود. طبیعی است که عدم توجه به اثرات بازگشتی باعث ناکارآمدی اجرای سیاست های بهینه سازی مصرف بنزین خواهد شد. هدف مقاله حاضر، بررسی عوامل موثر بر اثرات بازگشتی و اندازه گیری آن در نتیجه بهبود کارائی 5 درصدی مصرف بنزین در بخش های مختلف اقتصاد است. برای این منظور از مدل تعادل عمومی قابل محاسبه استفاده شده است. مدل تعادل عمومی با استفاده از ماتریس حسابداری اجتماعی 1385 و با فرض یک اقتصاد باز و کوچک شبیه سازی شده است. نتایج اجرای مدل نشان می دهند که در نتیجه بهبود 5 درصدی کارائی مصرف بنزین، اثرات بازگشتی در بخش های مختلف اقتصاد وجود دارد بطوریکه بخش حمل ونقل (که سهم بالایی از مصرف بنزین را دارد) دارای بیشترین اثرات بازگشتی و بخش نفت وگاز دارای کمترین اثرات بازگشتی هستند. همچنین مقدار کل اثرات بازگشتی نیز برابر با 9/11 درصد بوده است. این عدد بدین معنی است که 9/11 درصد از کاهش اولیه تقاضای بنزین در نتیجه بهبود کارائی، با توجه به اثرات بازگشتی خنثی شده است. نتایج تحلیل حساسیت نیز نشان می دهد که با تغییرات مقدار کشش جانشینی بین بنزین و سایر حامل های انرژی، تغییر قابل اعتنایی در مقدار اثرات بازگشتی در بخش های مختلف وجود ندارد.
    کلید واژگان: مدل تعادل عمومی قابل محاسبه, اثرات بازگشتی, کارائی مصرف
    Musa Khoshkalam*, Dr Esfandiar Jahangard
    High gasoline consumption in Iran requires serious measures to control the use of this product. Undoubtedly one of the most important measures can be improving the efficiency of gasoline. Improved fuel efficiency coupled with a concern called the rebound effect where the initial reduction in fuel consumption is offset in resulting improved performance. Naturally, the lack of attention to the effect of gasoline will cause inefficiency policy optimization. This article aims to examine the factors influencing the effect of the measure and thus improve the efficiency of 5% in gasoline consumption in various sectors of the economy. For this target, computable general equilibrium model is used. General equilibrium model using a Social Accounting Matrix 1385 and assuming a small open economy is simulated. The results show that resulting in a 5 percent improvement in fuel efficiency, there is rebound effects in different sectors of the economy so that transport sector has the greatest rebound effect and oil and gas sector has minimal rebound effects. The total amount of rebound effect is equal 11.9 per cent. The results of the sensitivity analysis shows that with changes in the elasticity of substitution between gasoline and other energy products there is no slight change in the rebound effects.
    Keywords: Computable General Equilibrium, Rebound Effects, Consumption Efficiency
  • سید عبدالمجید جلایی، مهدی نجاتی، مینا جوادی نیا*
    یکی از مهم ترین عوامل موثر بر اکتشاف، استخراج و تولید نفت و گاز، بهره وری در همه بخش های مرتبط با بخش های نفت و گاز است. از طرف دیگر مطالعات نشان می دهد که، امروزه فرآیند آزادسازی اقتصادی امری اجتناب ناپذیر بوده و بتدریج شرایط جهانی شدن در حال احیا است، بنابراین مهم است که بتوان تاثیر تکانه های خارجی را بر بزرگترین بخش اقتصادی ایران مورد توجه قرار داد. بر اساس آمار تجارت خارجی یکی از مهم ترین شرکای تجاری ایران کشورهای گروه شانگهای هستند. بر این اساس سوال اصلی مقاله این است که آیا تکانه های بهره وری در بخش صنعت کشورهای گروه شانگهای بر استخراج بخش نفت و گاز ایران تاثیرگذار است. برای پاسخ به این سوال از رویکرد مدل تعادل عمومی قابل محاسبه برای چهار بخش اقتصادی ایران (صنعت، کشاورزی، خدمات و نفت) استفاده شده و ماتریس حسابداری اجتماعی تعدیل شده سال 1383 با در نظر گرفتن سه سناریوی 3، 5 و 7 درصدی برای تکانه بهره وری (بر اساس روند اقتصاد جهانی) مورد توجه قرارگرفته است. نتایج حاکی از آن است که افزایش بهره وری در سه سناریوی بخش صنعت کشورهای گروه شانگهای، استخراج بخش نفت و گاز این کشورها را کاهش می دهد، این مساله بیانگر استفاده بهینه از ذخایر موجود و وجود تکنولوژی های برتر در سایر صنایع و همچنین تمرکز بر واردات نفت و گاز از سایر کشورهاست. بنابراین با توجه به هدف اصلی مقاله سناریوهای بهره وری نشان داد که، افزایش بیشتر بهره وری در بخش صنعت کشورهای گروه شانگهای، باعث افزایش استخراج نفت و گاز در ایران می شود. این مسئله علاوه بر نشان دادن ارتباط اقتصاد ایران با شرایط اقتصادی کشورهای گروه شانگهای، فرآیند جهانی شدن اقتصاد ایران را نیز توجیه می کند.
    کلید واژگان: تکانه بهره وری, استخراج نفت و گاز, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه
    Mina Javadinia *, Abdolmajid Jalaee, Mehdi Nejati
    Productivity is one of the important factors in exploration, extraction and production of oil and gas. On the other hands, the literature indicates that the process of economic liberalization is an inventible matter and globalization gradually is improving. So it is important that the effect of oil shocks is considered In Iran. Based on International trade statistics, Shanghai’s countries is one of the most important trading partners of Iran. Therefore, this study investigates whether or not the extraction, exploration and production of oil and gas in Iran is affected by productivity shocks in industry sector of Shanghai’s countries. The Computing general equilibrium approach is used for investigating the effect of productivity shocks on four sectors in Iran (including industry, agriculture, services and oil sectors). Social Accounting Matrix Adjusted 2004 is considered for three scenarios including 3, 5 and 7 percent of productivity shocks (based on world economy trend). The results indicate that the increase in productivity in three industry sector scenarios of Shanghai’s countries declines the oil and gas extraction in these countries, representing efficient use of existing resources and superior technology in other industries as well as focus on oil and gas imports from other countries. So, productivity scenarios indicate that increase in the industrial sector productivity of Shanghai’s countries causes increase in oil and gas extraction in Iran. In addition to showing the relationship between economic of Iran and economic situation of Shanghai’s countries, this issue explains the process of economic globalization.
    Keywords: Productivity Shocks, Extraction of Gas, Oil, Computable General Equilibrium Approach
  • مجید اسلامی اندارگلی *، ابراهیم هادیان
    گسترش مصرف انرژی و روند روبه افزایش انتشار مواد آلاینده ناشی از احتراق حامل های انرژی در جهان موجب شده که بحران های زیست محیطی به عنوان یکی ازمهمترین چالش های فراروی دولت ها درقرن بیست ویکم شناخته شود. به همین دلیل دولت ها می کوشند تا با اتخاد سیاست ها و برنامه های مختلف، بر مشکلات زیست محیطی ازجمله آلودگی هوا فائق آیند. یکی از متداولترین نوع این سیاست ها که موجب کمترین عدم کارآیی در اقتصاد کشور می گردد، اخذ مالیات سبز می باشد که بر اساس هزینه اعمال می گردد. بر همین اساس در این مطالعه تلاش شده تا با استفاده از ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1384 و مدل تعادل عمومی قابل محاسبه، آثار سیاست وضع مالیات سبز بر تقاضای حامل های انرژی فرآورده های نفتی و گاز طبیعی در قالب هفت سناریو بر سطح اشتغال در ایران بررسی شود. نتایج به دست آمده نشان می دهد که با وضع مالیات بر حامل های انرژی، اشتغال به شدت کاهش یافته است. همچنین، در حالت اعمال شوک یکباره و بیشتر از 15% بدلیل عدم توانایی جایگزینی عوامل با یکدیگر اشتغال بسیار متاثر از سیاست مالیات سبز بوده ولی در حالت شوک تدریجی کمتر از 15% (بدلیل وجود توانایی جایگزینی عوامل با یکدیگر) این شاخص کمتر متاثر می شود.
    کلید واژگان: مالیات سبز, آلودگی هوا, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه, ایران
    Majid Eslami Andargoli *, Ebrahim Hadian
    The increased Energy consumption and pollutants emission caused that the environmental crisis be recognized as one of the most important challenges at the twenty-first century. Therefore, governments strived to overcome environmental problems by different policies and programs. One of the most common types of these policies is the green tax. These taxes are applied on the basis of cost and cause lower inefficiency in the Iran's Economy. Accordingly, this study tries to survey the green tax effects on the level of employment in the Iran's economic sectors. These investigations are done by the computable general equilibrium (CGE) model and the social accounting matrix (SAM) in the 2006 year. The results indicate that this policy sharply has fallen employment. Also, this criterion is highly influenced in case of sudden shocks and more than 15% and affected less with the gradual shocks less than 15%.
    Keywords: Green Tax, the Computable General Equilibrium Model, Emission Pollution, Iran
  • موسی خوشکلام*
    بنزین و گازوئیل دارای مصرف بالایی در اقتصاد ایران به ویژه بخش حمل و نقل هستند از این رو ضروری است تا تمهیدات جدی برای ارتقای بخط کارایی مصرف این دو فرآورده نفتی در رشته فعالیت های مختلف (به خصوص حمل و نقل و زیربخش های آن) به قصد کنترل مصرف آنها اندیشیده شود. بحث مربوط به بهبود کارایی مصرف بنزین و گازوئیل با دغدغه ای به نام اثرات بازگشتی همراه است که طی آن، کاهش اولیه مصرف بنزین و گازوئیل در نتیجه بهبود کارایی تا اندازه ای خنثی می شود. طبیعی است بی توجهی به اثرات بازگشتی باعث ناکارآمدی سیاست های بهینه سازی مصرف بنزین و گازوئیل خواهد شد. وجود اثرات بازگشتی و اندازه گیری این اثرات همچنین میزان تغییرات در سطح فعالیت زیربخش های حمل و نقل در اثر بهبود 10 درصدی کارایی مصرف بنزین و گازوئیل موضوعات مورد بررسی پیش رو است. با توجه به اثرگذاری بهبود کارایی بر کل اقتصاد، برای نیل به اهداف مدنظر از مدل CGE استفاده شده که با استفاده از ماتریس حسابداری اجتماعی 1385 شبیه سازی شده است. نتایج اجرای مدل نشان می دهد به دنبال بهبود 10 درصدی کارایی مصرف بنزین و گازوئیل، اثرات بازگشتی در رشته فعالیت های مختلف وجود دارد به طوری که در مورد بنزین و گازوئیل در رشته فعالیت «حمل و نقل جاده ای» به ترتیب با 45/27 درصد و 21/25 درصد بیشترین اثرات بازگشتی حاصل می آید. همچنین متوسط کل اثرات بازگشتی در مورد بنزین برابر با 95/12 درصد و در مورد گازوئیل برابر با 79/13 درصد بوده است. 95/12 درصد بدین معنی است که 95/12 درصد از کاهش اولیه تقاضای بنزین -در نتیجه بهبود کارایی- با توجه به اثرات بازگشتی خنثی شده است. نکته قابل توجه آن است که در نتیجه بهبود 10 درصدی کارایی مصرف بنزین و گازوئیل، حمل و نقل ریلی (به عنوان یکی از زیربخش های حمل و نقل) دارای بیشترین افزایش در سطح فعالیت (4/13 درصد) بوده است.
    کلید واژگان: مدل تعادل عمومی قابل محاسبه, اثرات بازگشتی, کارایی, بخش حمل و نقل
    Musa Khoshkalam Khosroshahi*
    Since the consumption of gasoil and gasoline in the Iranian economy، especially in the transportation sector is high، It is essential to thought serious solutions to improve the efficiency of these two petroleum products in various sectors. Improve the efficiency of gasoline and gasoil coupled with a problem called rebound effect (RE) Where the initial reduction in gasoline and gasoil consumption resulting in improved performance، partially neutralized. It is natural that neglecting the effect of the consumption of gasoline and gasoil would undermine the policy optimization. The purpose of this paper is to measuring the RE and changes in the transport sub-sector activity following a 10-percent improvement in efficiency of gasoline and gasoil. CGE model based on SAM1385 have been used to achieve the purposes of the paper. The results show that following a 10-percent improvement in efficiency of gasoline and gasoil، the maximum amount of RE for gasoline is in road transport sector (27. 45 percent) and maximum amount of RE for gasoil is in road transport sector (25. 21 percent). The average total RE of gasoline is equal 12. 95% and for gasoil is equal 13. 79%. It is noteworthy that following a 10-percent improvement in efficiency of gasoline and gasoil، rail transport sector has the greatest increase in activity level (13. 4 percent).
    Keywords: CGE Model, Rebound Effects, Efficiency, Transportation Sector
  • حسین صادقی*، مجید اسلامی اندارگلی، علی قنبری
    در این مطالعه، آثار سیاست های پرداخت نقدی یارانه های حامل برق بر شاخص قیمت ها، بر اساس طراحی یک الگوی تعادل عمومی قابل محاسبه برای ایران و به کارگیری ماتریس حسابداری اجتماعی (SAM) سال 1384 در قالب سه سناریو، مورد بررسی قرار گرفته است.
    نتایج اعمال سه سناریو پرداخت نقدی یارانه های و تامین مالی پرداخت نقدی از سه منبع؛ الف) مازاد درآمدهای دولت، ب) مالیات بر فروش کالای برق و ج) مالیات بر درآمد خانوار و تلفیق آن با سیاست افزایش قیمت، نشان می دهد که در دو منبع تامین مازاد درآمد دولت و مالیات بر درآمد خانوار، روند سطح عمومی قیمت ها و شاخص قیمت ها با میزان پرداخت نقدی یارانه ها و قیمت انرژی الکتریکی رابطه مستقیم داشته و میزان این تغییر بستگی به منبع تامین یارانه ها داشته، به طوری که با افزایش میزان پرداخت و قیمت برق، سطح عمومی قیمت ها و شاخص قیمت ها به طور فزاینده افزایش می یابد.
    این در حالی است که تامین مالی از منبع مالیات بر درآمد به دلیل تغییر فزاینده در تقاضای کل موجب کاهش سطح عمومی قیمت ها شده است.
    کلید واژگان: قیمت انرژی الکتریکی, یارانه, شاخص قیمت ها, پرداخت نقدی, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه, GAMS
    Hossein Sadeghi*, Majid Eslami Andargoly, Ali Ghanbari
    In this study، we survey the effects of cash payments of electrical energy subsidies on prices index based on a computable general equilibrium model for Iran using a social accounting matrix (SAM) in 2006. We applied three scenarios on cash payments and their financing through (a) surplus revenues of government، (b) sales tax on electricity and (c) income tax on household revenue، and combined these scenarios with the scenario of increase in prices. The results show that in cases (a) and (c); the general prices level and price indices have direct relationship with cash subsidies and electricity prices. However، in case (b)، financing through sales tax، due to changes in the composition of aggregate demand، results in decreasing general price level.
    Keywords: Electrical Energy Price, Subsidy, Price Index, Cash Payments, Computable General Equilibrium (CGE) Model, GAMS
  • محمدحسن زاده، حسین صادقی، علی یوسفی، بهرام سحابی، علی قنبری
    در این مطالعه، اثرات نوسان قیمت نفت بر رفاه خانوارها در دهک های مختلف درآمدی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به قابلیت های مدل تعادل عمومی قابل محاسبه نسبت به مدل های تک معادله ای، این روش انتخاب، و همچنین از معیار تغییرات معادل (EV) به منظور ارزیابی تغییرات رفاه خانوارها استفاده شده است.
    نتایج نشان می دهد که اثر نوسانات قیمت نفت بر درآمد، هزینه و رفاه خانوارهای شهری، بیشتر از خانوارهای روستایی بوده و به عبارتی، وابستگی درآمد خانوارهای شهری به قیمت نفت، بیش از خانوارهای روستایی است.
    همچنین افزایش قیمت نفت نسبت به کاهش آن، تاثیر بیشتری بر رفاه، درآمد و هزینه خانوارها دارد. نسبت EV به کل مخارج برای ثروتمندان و فقرا تقریبا یکسان است که نشان می دهد با کاهش قیمت نفت، فشار یکسانی به فقرا و ثروتمندان وارد می شود.
    کلید واژگان: نوسان قیمت نفت, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه, رفاه خانوارها در دهک های مختلف درآمدی, طبقه بندی JEL: L72, D58, C68
    Mohammad Hassanzadeh, Hossein Sadeghi, Ali Usefi, Bahram Sahabi, Ali Ghanbari
    In this paper the impacts of oil price fluctuations on the household welfare for different income groups have been studied using computational general equilibrium model. Equivalent Variation (EV) criterion is also used to evaluate changes in household welfare. The results show that oil price fluctuation has a greater impact on income، expenditure and welfare of urban households compared with the rural ones. In other words، dependence of urban household income on oil price is stronger in comparison to the rural ones. It has also been revealed that an oil price increase is more effective than the price reduction on household welfare، income and expenditure. Ratio of EV to total expenditure is almost the same for the poor and rich households، implying that both of them suffer a percentage of welfare loss in the same way.
    Keywords: Oil prices fluctuation, CGE Model, Households welfare JEL Classification: C68, D58, L72
  • حسین مرزبان، مهدی نجاتی
    در دنیای امروزی نقش سرمایه گذاری مستقیم خارجی در توسعه و پیشرفت اقتصادی کشورها امری انکارناپذیر است. اثرات مستقیم حضور سرمایه گذاری خارجی شامل افزایش حجم سرمایه، تولید، اشتغال،رفاه می باشد. سرمایه گذاری های خارجی همچنین دارای اثرات غیر مستقیمی تحت عنوان سرریز بوده که از طریق ارتقای بهره وری بنگاه های اقتصادی کشور میزبان عمل می کنند. در تحقیق حاضر با استفاده از یک مدل تعادل عمومی به ارزیابی اثرات مستقیم و اثرات حاصل از سرریز ورود سرمایه گذاری مستقیم خارجی به یکی از بخش ها و انتشار اثرات آن به سایر بخش ها بررسی می گردد. برای روشن اثرات ورود سرمایه خارجی به اقتصاد، در یک سناریو فرضی حجم سرمایه گذاری مستقیم خارجی در بخش صنعت دو برابر نموده، سپس تاثیر ورود سرمایه های خارجی جدید به بخش صنعت را در سایر بخش ها و روی متغیرهای کلان اقتصادی از قبیل تولید ناخالص داخلی، درآمد، صادرات و تراز تجاری بررسی خواهیم نمود.
    کلید واژگان: اقتصاد ایران, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه, سرمایه گذاری مستقیم خارجی, بهره وری کل
    Hussein Marzban, Mehdi Nejati
    In today’s world economy, the role of foreign direct investment (FDI) in enhancing economic growth and development is undeniable. The direct effects of foreign investments consist of: increase in capital stock, production, employment and welfare of the society. Foreign investments generate also indirect effects in the form of spillovers which stimulate the productivity of recipient countries’ firms. In this paper we are evaluating both direct and indirect effects of FDI entrance in one sector and its ensuing effects on other sectors of the economy. To observe these effects we have initiated a hypothetical scenario where the volume of foreign investment has doubled instantly in the industrial sector of Iran. Then through our Computable general equilibrium (CGE) model we have estimated the outcome of this boost in investment, on macro level variables such as GDP, Export and trade balance.
    Keywords: Iranian economy, CGE model, Foreign Direct Investments, Total Productivity
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال