به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "gmm model" در نشریات گروه "اقتصاد"

تکرار جستجوی کلیدواژه «gmm model» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی gmm model در مقالات مجلات علمی
  • زهرا شیخعلی زاده، جعفر حقیقت*، زهرا کریمی تکانلو، سید صالح اکبر موسوی

    هدف مطالعه حاضر، بررسی اثر بحران های بانکی بر توزیع درآمد طبقات مختلف درآمدی طی دوره زمانی 2020-1990 برای 60 کشور منتخب جهان است. بدین منظور، 6 مدل با متغیرهای وابسته مختلف که صدک های درآمدی مربوط به طبقات ثروتمند، متوسط و فقیر را نشان می دادند، با استفاده از مدل سازی پانل GMM تخمین زده شد. نتایج نشان داد که با وقوع بحران بانکی سهم درآمد طبقات ثروتمند کاهش و سهم درآمد طبقه متوسط و 20 درصد پایین افزایش یافته است. بنابراین وقوع بحران بانکی منجر به برابری درآمد در کشورهای مورد مطالعه شده است. علاوه بر متغیر بحران بانکی، متغیرهای توسعه مالی و باز بودن مالی منجر به نابرابری درآمدی و متغیرهای مخارج عمومی به GDP، باز بودن تجاری، تولید ناخالص داخلی و مجذور آن، باعث برابری توزیع درآمد در این کشورها شده است. با توجه به نتایج تحقیق، توصیه می شود برای مدیریت اثرات سوء بحران بانکی و کاهش نابرابری درآمد، دولت ها از طریق ارائه یارانه و بسته های حمایتی، تسهیل اشتغال و اعطای وام کم بهره از صدک های پایین درآمدی حمایت کنند. همچنین از صدک های بالای درآمدی نیز مالیاتی هایی نظیر مالیات بر عایدی سرمایه اخذ کنند.

    کلید واژگان: نابرابری درآمد, بحران بانکی, توزیع درآمد, مدل پانل گشتاورهای تعمیم یافته (GMM)
    Zahra Sheikhali Zadeh, Jafar Haghighat *, Zahra Karimi Takanlou, Seyed Saleh Akbar Mousavi

    The present study aimed to explore the impact of banking crisis on income distribution among various income classes in 60 world countries during 1990–2020. In this line, the Generalized Method of Moments (GMM) was used to estimate the six models with different dependent variables that depicted income percentiles for the wealthy, middle, and poor classes. The findings indicated that during a banking crisis, the income share of the wealthy class decreases, while the middle class and the bottom 20% experience an increase in their income share. Consequently, banking crisis could contribute to income equality in the countries under study. In addition to the variable of banking crisis, other variables such as financial development and financial openness could lead to income inequality, while the variables like the ratio of public expenditure to GDP, trade openness, GDP, and GDP squared would cause income distribution equality in the countries. The results suggest that governments support lower-income percentiles through subsidies, support packages, more job opportunities, and provision of low-interest loans, in a bid to mitigate the detrimental effects of banking crisis and reduce income inequality. Furthermore, governments should levy taxes, such as capital gains tax, on higher-income percentiles.

    Keywords: income inequality, Banking Crisis, Income Distribution, GMM Model
  • امیرعلی فرهنگ، محمدرضا رنجبر فلاح*، علی محمد پور

    صنعت ساخت و ساز در بخش مسکن به دلیل سهم قابل توجه خود در تولید ناخالص داخلی در مقایسه با سایر بخش ها، نقش مهمی در رشد اقتصادی دارد. یکی از مهمترین عواملی که مانع از افزایش سرمایه گذاری بخش خصوصی در صنعت ساخت و ساز می شود، تزلزل اعتماد و اطمینان است. در این میان نااطمینانی نرخ ارز و نرخ تورم بیشترین تاثیر منفی را بر سرمایه گذاری شرکت های ساختمانی دارد. هدف اصلی این پژوهش بررسی نااطمینانی نرخ ارز و نرخ تورم بر سرمایه گذاری شرکت های ساختمانی در بازه زمانی 1375-1399 می باشد. برای برآورد مدل ابتدا با بهره گیری از داده های نرخ ارز؛ نااطمینانی نرخ ارز، با روش GARCH محاسبه گردیده، سپس با استفاده از روش GMM تاثیر نااطمینانی نرخ ارز و نرخ تورم بر داده های سرمایه گذاری شرکت های ساختمانی بررسی شده است. نتایج پژوهش حاکی ازآن است که افزایش یک درصدی نااطمینانی نرخ ارز و نرخ تورم به ترتیب موجب کاهش 593/0 و 368/0 درصدی سرمایه گذاری شرکت های ساختمانی شده است. همچنین افزایش یک درصدی رشد اقتصادی موجب افزایش 119/0درصدی سرمایه گذاری شرکت های ساختمانی شده است. براساس تاثیر ضرایب برآورد شده، سهم و اهمیت بخش ساختمانی؛ شناسایی فرصت ها و تهدیدهای سرمایه گذاری در صنعت ساخت و سازکشور، تلاش دولت در اجرای صحیح و علمی سیاست های اقتصادی در راستای ثبات نرخ ارز واقعی و شاخص قیمتها و آگاهی از ضریب تاثیر این متغیرها به هنگام برنامه ریزی و تنظیم سیاست ها دارای اهمیت است.

    کلید واژگان: نااطمینانی نرخ ارز, شرکت ساختمانی, نرخ تورم, مدلGMM, روش GARCH
    Amirali Farhang, MohammadReza Ranjbar Fallah*, Ali Mohammadpour

    The construction industry in the housing sector plays an important role in economic growth due to its significant share in GDP compared to other sectors. One of the most important factors hindering the increase of private sector investment in the construction industry is the faltering of trust and confidence. Meanwhile, exchange rate uncertainty and inflation have the most negative impact on the investment of construction companies. The main purpose of this study is to investigate the exchange rate uncertainty and inflation rate on the investment of construction companies in the period 1996-2020. To estimate the model, first using exchange rate data; Exchange rate uncertainty was calculated by GARCH method, then using GMM method, the effect of exchange rate uncertainty and inflation rate on construction companies' investment data was investigated. The results show that a one percent increase in exchange rate uncertainty and inflation has reduced the investment of construction companies by 0/593 and 0/368 percent, respectively. Also, a one percent increase in economic growth has increased the investment of construction companies by 0/119 percent. Based on the effect of estimated coefficients, the share and importance of the construction sector; Identifying investment opportunities and threats in the construction industry, government efforts in the correct and scientific implementation of economic policies in order to stabilize the real exchange rate and price index and awareness of the impact of these variables when planning and setting policies it's important.

    Keywords: Exchange rate uncertainty, construction company, inflation rate, GMM model, GARCH method
  • محمدحسن وکیلی زارچ، عباس علوی راد*، جلیل توتونچی، محمدعلی دهقان تفتی

    در مطالعه حاضر به بررسی اثرات توسعه بانکی، ساختار اجتماعی، اقتصادی و نابرابری درآمدی در استان های کشور طی دوره زمانی 1395-1385 و با بکارگیری مدل گشتاور تعمیم یافته آرلانو و باند (GMM) و (2SLS) پرداخته شده است. مطابق نتایج تخمین مدل؛ بیکاری و تجارت با نابرابری توزیع درآمد رابطه مثبت دارند. همچنین افزایش تولید ناخالص داخلی سرانه، سهم کل نیروی کار شاغل در بخش کشاورزی، تولید و ساخت و ساز، توزیع درآمد در استان های کشور را بهتر می کند. لیکن، ضریب کوچک این متغیرها، بیانگر تاثیر جزیی آنها بر روی توزیع درآمد است. علامت منفی وقفه نابرابری توزیع درآمد استانی و علامت مثبت شاخص تجارت نیز نشان از افزایش واگرایی درآمدی بین استان های شمالی و جنوبی می باشد. در این شرایط منابع سرمایه گذاری، رشد و تکنولوژی مدرن در معدودی از استان های صنعتی متمرکز شده و بسیاری از استان های مرکزی و فاقد مرز مشترک با کشورهای دیگر، از فرایند رشد و تجارت محروم مانده و یا به صورت حاشیه ای در آن شرکت می کنند که اغلب در تضاد با منافع آنها می باشد. همچنین افزایش رقابت و تعداد شعب بانکی نیز توزیع درآمد را بهتر می کند، البته تاثیر افزایش این دو متغیر، بیانگر اهمیت بیشتر بخش بانکی در خصوص استفاده از تکنولوژی های کارآمد و افزایش تعداد شعب بانکی برای بهبود عدالت اقتصادی در استان های کشور می باشد. بنابرین رشد و توزیع عادلانه تر درآمد باید در تعامل و ارتباط نزدیک با یکدیگر باشد و از این رو ((رشد توام با باز توزیع)) و ((رشد همراه با برابری بیشتر)) می باید در دستور کار برنامه ریزان کشور قرار گیرد.

    کلید واژگان: توسعه بانکی, ساختار اجتماعی, اقتصادی و نابرابری درآمدی, مدل آرلانو و باند و 2SLS
    MohammadHassan Vakili Zarch, Abbas Alavi Rad *, Jalil Totonchi, MohammadAli Dehghantafti

    In the present study, the effects of banking development, social, economic structure and income inequality in the provinces of the country during the period 1395-1385 and using the (GMM) and (2SLS) model were investigated. According to the results of model estimation; Unemployment and trade are positively related to income inequality. Also, the increase in GDP per capita improves the share of the total labor force working in agriculture, production and construction, and income distribution in the provinces of the country. However, the small coefficient of these variables indicates their partial effect on income distribution. The negative sign of the interruption of inequality in the distribution of provincial income also indicates an increase in income divergence between the northern and southern provinces. Under these circumstances, modern investment, growth and technology resources are concentrated in a few industrial provinces, and many central provinces, which do not share borders with other countries, are deprived of the growth process or participate in it marginally, which often contradicts It is in their interests. Increasing competition and the number of bank branches also improves income distribution, although the impact of increasing these two variables indicates the greater importance of the banking sector in using efficient technologies and increasing the number of bank branches to improve economic justice in the provinces. Therefore, more equitable growth and distribution of income should be in close interaction and relationship with each other, and therefore ("growth with redistribution") and "growth with more equality" should be on the agenda of the country's planners

    Keywords: Banking Development, Social, Economic Structure, Income Inequality, GMM Model, 2SLS Model
  • سید ضیاءالدین کیاالحسینی*، فرشید سلیمی
    دستیابی به رشد اقتصادی بالاتر، یکی از اهداف مهم همه کشورها است که تحقق آن موجب افزایش رفاه جامعه، کاهش فقر و نابرابری می شود و نیروی انسانی یکی از مهم ترین عوامل رشد اقتصادی است. از آن جا که نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکیل می دهند، پ‍س زنان می توانند از عوامل موثر در تحقق این هدف باشند. اما از گذشته تاکنون همواره اختلاف های جنسیتی در زمینه های مختلف از جمله آموزش، اشتغال، دستمزد، سلامت و در سرتاسر جهان وجود داشته است که هم می تواند بر رشد اقتصادی اثری منفی داشته باشد و هم باعث کاهش رفاه اقتصادی شود. بر این اساس، تلاش برای رفع اختلاف های جنسیتی در این موارد، علاوه بر یک ارزش اخلاقی، سیاستی ضروری در دستیابی به اهداف توسعه اقتصادی، اجتماعی و انسانی و از مهم ترین مسائل کشورها است. این مطالعه در صدد بررسی تاثیر اختلاف های جنسیتی شامل اختلاف در سطح دستمزد، سطح آموزش و شاخص امید به زندگی زنان و مردان بر رشد اقتصادی در کشورهای با رده توسعه انسانی بسیار بالا، بالا، متوسط و پایین برای دوره زمانی 20042012 با استفاده از مدل گشتاور تعمیم یافته است. نتایج مقاله نشان می دهد که برای کشورهای با رده توسعه انسانی بسیار بالا، رابطه رشد اقتصادی با امید به زندگی، اختلاف در سطح دستمزد زنان و مردان و اختلاف در سطح آموزش زنان و مردان منفی است و بر اساس نظریه بوزروپ، در مراحل اولیه توسعه اقتصادی، شکاف جنسیتی افزایش می یابد؛ ولی پس از آن که کشور مرحله مشخصی از توسعه را پشت سر گذاشت، این رابطه معکوس می شود که از وقفه متغیر وابسته در هر دو گروه و برای متغیر اختلاف در سطح دستمزد زنان و مردان در کشورهای با شاخص توسعه انسانی متوسط و پایین استنباط می شود.
    کلید واژگان: شکاف درآمدی, شکاف آموزشی, شکاف سلامت, رشد اقتصادی, مدل گشتاور تعمیم یافته, GMM, Keywords: Income Gap, Education Gap, Health Gap, Economic Growth, GMM Model JEL Classification: D3, O15, O19
    Seyed Zia, adin Kia, alhoseini, Farshid Salimi
    Achieving higher economic growth is one of the main objectives of all economies and countries around the world which will lead to an increase of social welfare, poverty alleviation, and inequality. Man power is one of the most important factors for economic growth. Since women make up half of the world’s population, they can be an effective factor for achieving this purpose; however, so far there has always been gender differences in various areas  including training, wage, health, and so on all around the world which can both have negative effect on economic growth and reduce economic welfare. Accordingly, any effort to remove gender differences in these areas, in addition to being an ethical value, is an essential policy to achieve goals regarding economic, social, and human development and is among the important issues of the nations. This paper seeks to explore the impact of gender differences such as those at the level of wages, education, and the indices of life expectancy of women and men upon economic growth in economies holding very high, high, medium, and low levels in human development during 2004-2012, by means of GMM model. The results of the paper show that for those countries with a very high level of human development, there is a negative relationship between economic growth and life expectancy, difference in the wage levels of women and men, and difference in education levels of women and men.  According to Boserup's theory, at the preliminary stages of economic growth, the gender gap will increase, but when a country goes through a distinct stage of development, this relation reverses, which is inferred from dependent variable interval of both groups and the variable concerning the difference in wages level of women and men in countries with low and medium human development index. 
    Keywords: Income Gap, Education Gap, Health Gap, Economic Growth, GMM Model
  • Tahereh Akhoondzadeh, Farshid Salimi *, Mohammad Reza Arsalanbod
    In the discussions of trading, unemployment and income distribution inequality, this question is raised by economists that in economic development of developing and developed countries, which policy is necessary in the first stage. Is trading liberalization the pre-requirement of transfer from a close economy to a relative open economy and is it necessary for the developed economy compared to other policies, or after achieving an economic growth level and reduction of class difference, poverty and unemployment, the countries should start trade liberalization. By this pre-requirement, a two-stage systematic generalized method of moments technique (GMM) presented by Blundell & bond (1998) during 1991-2008 is applied to evaluate the relationship between three main indices for both groups of selected developed and developing countries. The results of study show that in both groups of countries, high production and increasing foreign direct investment provide open economy and can create employment and reduce unemployment but by increasing population growth rate, unemployment and inflation in both groups of countries, household income inequality is increased. The turning point of this study is regarding household income inequality as increased by increasing economic growth rate and control of open economy in developing counties but in developed countries, increasing economic growth rate and open economy, household income distribution is improved.
    Keywords: Trade openness, income distribution, unemployment, Economic Growth, GMM model, Sargan test
  • محمود محمودزاده، سمیه صادقی، ثریا صادقی، فاطمه حمیدی افرا
    هدف مقاله حاضر، بررسی اثر حذف یارانه انرژی برق بر شدت انرژی آن در صنایع تولیدی در دوره 86-1374، با استفاده از روش پانل پویا (GMM) است. با استفاده از تابع هزینه با فرم کاب- داگلاس، مشخص گردید که رابطه منفی و معنی داری بین شدت انرژی برق و قیمت آن وجود دارد و افزایش شاخص قیمت سایر نهاده ها، موجب جایگزینی انرژی برق به جای سایر نهاده ها می شود. همچنین با پیشرفت فناوری در طول زمان، شدت انرژی کاهش می یابد. سپس طرح سیاستی آزادسازی قیمت برق، با فرض افزایش یکنواخت قیمت اسمی در دوره زمانی 93-1389 اجرا شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که پس از آزادسازی قیمت برق، شدت انرژی کاهش می یابد، به طوری که بیشترین میزان کاهش در سال اول اجرای سیاست آزادسازی بوده و در سال های بعد، از میزان کاهش شدت انرژی کاسته شده است
    کلید واژگان: شدت انرژی, آزادسازی قیمت, الگوی GMM, انرژی برق, صنایع تولیدی
    Mahmoud Mahmoud, Zadeh, Somayyeh Sadeghi, Sorayya Sadeghi, Fatemeh Hamidi, Afra
    This article tries to analyze the effect of eliminating the electricity subsidy on the intensity of this energy in production industries during 1995-2007 using GMM dynamic panel data method. Having used the cost function with Cobb-Douglas form, it was recognized that there is a negative and significant relationship between electricity intensity and its price. Meanwhile, the increase in the price indices of other inputs leads to electricity energy substitution with such other inputs. Moreover, energy intensity decreases along the technological advances with the pass of time. Later, electricity price liberalization scenario starts to hypothetically and steadily increase its nominal price within 2010-2014. The findings show that the electricity energy intensity decreased after its price is liberalized in a way that the lion’s share of such a slash belonged to the first year of the liberalization policy execution while the amount of energy intensity cut was decreased over the next years.
    Keywords: Energy Intensity, Price Liberalization, GMM Model, Electricity Energy, Production Industries
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال