جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "o analysis" در نشریات گروه "اقتصاد"
تکرار جستجوی کلیدواژه «o analysis» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
شناسایی و تحلیل مولفه های مصرف انرژی می تواند فرصت هایی را برای بهینه سازی مصرف انرژی فراهم کند به ویژه اگر همراه با تحلیل فضایی باشد. هدف اصلی تحقیق حاضر تحلیل تابلویی فضایی عوامل تعیین کننده مولفه های مصرف انرژی (فعالیتی، شدتی و ساختاری) برای 31 استان ایران می باشد. برای این منظور، نخست با رویکرد تحلیل عاملی، مصرف انرژی با به کارگیری آخرین داده های قابل دسترس طی دوره زمانی 1396-1390 تجزیه شده و سپس، با استفاده از رگرسیون داده های تابلویی فضایی، عوامل تعیین کننده مولفه های مصرف انرژی استان های کشور بررسی شده است. براساس یافته های این مطالعه، اولا مدل دوربین فضایی به عنوان مدل فضایی مطلوب انتخاب شده است. ثانیا ارزش افزوده (شاخص فعالیت)، سهم صنعت (شاخص ساختار) و سهم شهرنشینی دارای اثرات مستقیم و سرریز معنادار بر مولفه های مصرف انرژی هستند. اثر مثبت سهم صنعت بر مولفه های ساختاری و شدتی می تواند ناشی از تغییر ساختار اقتصادی در جهت فعالیت های انرژی بر و با تکنولوژی پایین باشد. کارایی فنی نیز طبق انتظار اثر منفی و معنادار بر مولفه شدتی مصرف انرژی دارد و در این رابطه اثرات فضایی نیز اثر مستقیم را تقویت کرده است، براساس نتایج به دست آمده توصیه می شود اولا در برنامه ریزی انرژی به ساختار فضایی استان ها توجه شود. ثانیا توصیه می شود کارایی فعالیت های اقتصادی و سرمایه انسانی ارتقاء یابد. تاکید بر مولفه های شدتی و ساختاری در جهت کاهش مصرف انرژی می تواند اثرات مثبت متغیرهایی نظیر شهرنشینی را خنثی کند.کلید واژگان: تحلیل عاملی, مولفه های مصرف انرژی, اقتصادسنجی فضایی, تحلیل پوششی داده ها, دیویژیا میانگین لگاریتمی, استان های ایرانIdentification and analysis of energy consumption components can provide opportunities to optimize energy consumption, especially if combined with spatial analysis. The main purpose of the present research is to analyze the spatial panel of the determining factors of energy consumption components (activity, intensity and structure) for 31 provinces of Iran. For this purpose, first, with the factor analysis approach, energy consumption was decomposed by using the latest available data during the period of 2011-2017, and then, using spatial panel data regression, the determining factors of the components of energy consumption in the provinces were investigated. Based on the findings, firstly, Spatial Durbin Model has been selected as the optimal spatial model. Secondly, value added(activity index), industry share(structure index) and urbanization share have direct and significant spillover effects on energy consumption components. The positive effect of industry's share on structural and intensity components can be caused by changing the economic structure towards energy-intensive and low-tech activities. As expected, technical efficiency has a negative and significant effect on the intensity component of energy consumption, and in this regard, spatial effects have strengthened the direct effect. Based on the results, it is recommended to pay attention to the spatial structure of the provinces in energy planning. Secondly, it is recommended to improve the efficiency of economic activities and human capital. Emphasizing the intensity and structural components in order to reduce energy consumption can neutralize the positive effects of variables such as urbanization.Keywords: Factor Analysis, Energy Consumption Components, Spatial Econometrics, Data Envelope Analysis, Logarithmic Mean Divisia Index, Provinces Of Iran
-
هدف از پژوهش حاضر ارائه یک مدل چند سطحی از عوامل جامعه شناختی بهبود فضای کسب و کار استان اصفهان؛ می باشد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر نوع روش، روش تحقیق آمیخته محسوب می گردد. روش تحقیق پژوهش حاضر، روش پژوهش ترکیبی از نوع طرح متوالی- اکتشافی است. جامعه آماری در این تحقیق مشتمل بر 6 نفر از کارشناسان سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان(که به عنوان همکاران طرح با مجری همکاری داشته اند) و خبرگان متشکل از 17 نفر از متخصصان سطح استان شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه های استان اصفهان، اعضای اتاق بازرگانی استان، کریدور علم و فناوری، اتاق اصناف، امور اقتصادی و دارایی، صاحبان کسب و کار و خبرگان سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان می باشند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تعداد 28 عامل کلیدی با استفاده از تکنیک دلفی فازی ذیل 8 عامل کلیدی دسته بندی شدند. در ادامه از مدلسازی ساختاری - تفسیری برای سطح بندی عوامل استفده شد. نتایج این بخش نشان داد که مدل اکتشافی در چهار سطح ارائه شد. بنحوی که حکمرانی خوب، پایه و اساس بهبود فضای کسب و کار معرفی شد. سایر عوامل کلیدی در سطوح بعدی جای گرفتند.
کلید واژگان: فضای کسب و کار, حکمرانی خوب, مدل چند سطحی, دلفی فازی, مدل ساختاری - تفسیری, روش ISMThis research aims to develop a multi-level model of sociological factors to enhance the business environment in Isfahan province. The study is applied in purpose and employs a mixed-methods approach, specifically a sequential-exploratory design.The statistical population includes 6 experts from the provincial management and planning organization, who collaborated on the project, and 17 provincial-level experts. These experts include university faculty members, representatives from the local chamber of commerce, the science and technology corridor, the chamber of trades, the economic and financial affairs sector, business owners, and professionals from the management and planning organization. Participants were selected through purposeful sampling.Using the fuzzy Delphi technique, 28 factors were identified and grouped into 8 key categories. Structural-interpretive modeling was then applied to organize these factors into a four-level hierarchical model. The results highlight "good governance" as the foundational factor for improving the business environment, with the remaining factors distributed across subsequent levels.
Keywords: Acceptance Of Coopetition Strategy, Healthcare Supply Chain, Fuzzy Cognitive Map, SCENARIO ANALYSIS -
پژوهش حاضر با هدف شناسایی، مدل سازی و تحلیل سناریوی عوامل پذیرش هم رقابتی در بخش سلامت انجام شده است. بدین منظور در گام اول تحقیق با مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان، 44 عامل پذیرش برای هم رقابتی شناسایی و در قالب 13 مقوله دسته بندی شد. در گام دوم، نقشه شناختی فازی عوامل پذیرش هم رقابتی از نرم افزارFCMapper طراحی شد و به منظور ترسیم مدل نقشه شناختی نرم افزار Pajek مورد استفاده قرار گرفت. در گام سوم، به منظور تحلیل بیشتر مدل عوامل پذیرش، با بهره گیری از نتایج گام دوم، شش سناریو، شامل سه سناریوی روبه جلو و سه سناریوی روبه عقب طراحی شد. نتایج نقشه شناختی نشان می دهد که «همراهی ذینفعان» متغیر وابسته، «تجارب قبلی در زمینه هم رقابتی»، «فرهنگ جامعه» و «شرایط ویژه»، متغیرهای پیشران و سایر متغیرها، معمولی هستند. بیشترین درجه تاثیرپذیری، به ترتیب برای «همراهی ذینفعان»، «نگرش مدیریتی» و «شرایط قانونی» و بیشترین درجه اثرگذاری، به ترتیب برای «توان مدیریتی»، «نگرش مدیریتی» و «مزایا» است. همچنین بالاترین درجه مرکزیت، به ترتیب برای «نگرش مدیریتی»، «توان مدیریتی» و «همراهی ذینفعان» است. نتایج تحلیل مسیر بیانگر اهمیت «نگرش مدیریتی» و «توان مدیریتی» در سناریوهای روبه عقب و «عوامل تشکیلاتی» و «مهارت های ادراکی» در سناریوهای روبه جلو است. درنهایت، باتوجه به یافته های تحقیق، پیشنهادهای کاربردی ارائه شده است.
کلید واژگان: پذیرش استراتژی همکاری-رقابت, زنجیره تامین سلامت, نقشه شناختی فازی, تحلیل سناریوThe current research was conducted with the aim of identifying, modeling and analyzing the scenario of coopetition acceptance factors in the health sector. For this purpose, in the first step of the research by using semi-structured interviews with experts in the health sector, 44 acceptance factors for coopetition were identified. Following this stage, the factors were categorized in 13 categories: "stakeholder engagement", "management attitude", "organizational factors", "Previous experiences in coopetition", "Society culture", "cognitive skills", "manpower characteristics", "management ability", "complementarity", "special conditions", "organizational culture", "legal conditions", and "perceived benefits". In the second and third stages, in order to identify key factors, scenario analysis was conducted. The results of the cognitive mapping show that "stakeholder engagement" is the dependent variable, "previous experiences in coopetition", "society culture", and "special conditions" are driving variables and other common variables. The "stakeholder engagement", "managerial attitude", and "legal conditions", have highest degree of influence from other factors, and the "management ability", "managerial attitude", and “perceived benefits", have the highest degree of greatest influence on others factors. Also, the "managerial attitude", "managerial ability" and "stakeholder engagement" have the highest degree of centrality. The path analysis results highlight the significance of "managerial attitude" and "managerial ability" in backward scenarios, as well as "organizational factors" and "perceptual skills" in forward scenarios. The findings suggest the need to attract capable managers, boost the self-confidence and flexibility of human resources, and foster associations among competitors.
Keywords: Acceptance Of Coopetition Strategy, Healthcare Supply Chain, Fuzzy Cognitive Map, SCENARIO ANALYSIS -
این پژوهش، روشی برای کمی سازی اطلاعات بدون ساختار اخبار اقتصادی برای به کارگیری در ارزیابی به هنگام شرایط اقتصادی را پیشنهاد می دهد. به همین منظور، اخبار اقتصادی به صورت روزانه از ابتدای سال 1384 تا انتهای آذرماه سال 1402، از پایگاه اینترنتی خبرگزاری فارس استخراج شده است. متون خبری، پس از پیش پردازش اولیه، با استفاده از مدل تخصیص پنهان دیریکله (LDA) در دسته های مختلفی طبقه بندی شدند به نحوی که هر دسته، یک موضوع خبری را نشان می دهد. سپس با استفاده از رویکرد تحلیل احساس مبتنی بر واژه نامه، امتیاز یا نمره حسی هر خبر مشخص شده است. از تجمیع فصلی امتیازات حسی اخبار ذیل هر موضوع، سری های زمانی حسی ایجاد و توانایی این سری های زمانی در پیش بینی تولید ناخالص داخلی فصلی ایران با استفاده از روش های ریج، لسو، الستیک نت و تقویت گرادیان ارزیابی شده اند. نتایج نشان داده اند که به کارگیری داده های حسی می تواند خطای پیش بینی را بین 12 تا 18 درصد نسبت به الگوی سری زمانی تک متغیره کاهش دهد. علاوه بر این، با استفاده از رویکرد پیشنهادی این پژوهش می توان بلافاصله بعد از اتمام هر فصل مرجع و با استفاده از اخبار اقتصادی منتشر شده در همان فصل، برآوردی به هنگام از تولید ناخالص داخلی فصلی ارائه کرد
کلید واژگان: اخبار اقتصادی, پیش بینی به هنگام, تولید ناخالص داخلی, مدل سازی موضوعی, تحلیل احساسThis study examines textual data's ability to nowcast Iran's gross domestic product (GDP). To this end, 301,498 economic news articles from March 2005 to December 2023 were extracted from the Fars news agency website using a web crawling technique. Following initial preprocessing, the news texts were sorted into various categories via the Dirichlet Latent Allocation (LDA) model, wherein each category corresponds to a distinct news topic. Subsequently, to ascertain whether an article conveys a positive or negative sentiment, we executed lexicon-based sentiment analysis utilizing SentiStrength. Ultimately, by aggregating the news sentiment scores seasonally under each topic, we constructed a seasonal sentiment time series. These time series were then assessed for their efficacy in nowcasting Iran's quarterly GDP, employing ridge regression, lasso regression, elastic net, and gradient boosting methods. The findings reveal that incorporating textual data can reduce prediction errors by 12 to 18 percent relative to a univariate time series model. Moreover, our results suggest that sentiment extracted from textual content, particularly news articles, is a viable approach. This strategy could potentially enable the provision of immediate GDP estimates following the end of each reference quarter.
Keywords: Economic News, Nowcasting, GDP, Topic Modeling, Sentiment Analysis -
باتوجه به نقش روزافزون مشاغل خانگی در پویایی اقتصاد و جامعه کشور، شناسایی دقیق عوامل موثر بر توسعه این بخش از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی مولفه های کلیدی اثرگذار بر مشاغل خانگی ایران به منظور تسهیل امر سیاست گذاری در این عرصه و کمک به بهره برداری حداکثری از ظرفیت مشاغل خانگی در کشور است. این مطالعه از نظر روش پژوهش از نوع آمیخته (کیفی - کمی)، از نظر هدف اکتشافی و از نظر کاربردی، پژوهشی کاربردی است. بدین منظور، 44 مصاحبه با سیاست گذاران و عوامل اجرایی حوزه مشاغل خانگی کشور، اساتید دانشگاه و پژوهشگران عرصه کارآفرینی و همچنین کارآفرینان و پیشرانان مشاغل خانگی انجام شد. داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA 2023 کدگذاری و تحلیل مضمون صورت گرفت. پس از کدگذاری داده ها و شناسایی مقولات و زیر مقولات کلیدی اثرگذار، با استفاده از روش تحلیل اثرات متقابل این عوامل رتبه بندی شد و نتایج به دست آمده نشان داد که بهره مندی از ظرفیت نهادهای توسعه ای و حمایتی، نقش اتحادیه ها و انجمن های هم سود، شبکه سازی، خوشه سازی و پایدارسازی، آموزش، رویکرد حمایتی - توسعه ای، تبعیض مثبت، تسهیلات و تسهیلگری های مالی، تسهیلات و تسهیلگری های مجازی و تسهیلات و تسهیلگری های کالبدی - فضایی، کلیدی ترین عوامل در نظام مسائل مشاغل خانگی در ایران هستند. انتظار می رود این یافته ها که منجر به شناسایی چالش ها و نکات کلیدی مرتبط با مشاغل خانگی در کشور شد، منتج به ارائه راهکارهای عملی برای ارتقای بهره وری، بهبود شرایط کاری، تدوین سیاست های کارآمدتر و نهایتا افزایش سهم مشاغل خانگی از اقتصاد ملی کشور باشد.
کلید واژگان: مشاغل خانگی, سیاست گذاری, تحلیل اثرات متقابل, تحلیل مضمونGiven the growing role of home-based businesses in the country's economic and social dynamics, accurately identifying the factors influencing the development of this sector is of paramount importance. This research aims to identify key factors affecting the growth of home-based businesses to facilitate policy-making in this area and maximize the potential of home-based businesses in the country. This study employs a mixed-methods approach (qualitative and quantitative) with an exploratory and applied research design. To this end, 44 interviews were conducted with policymakers, executive officials in the home-based business sector, university professors, and entrepreneurship researchers, as well as entrepreneurs and pioneers in the home-based business field. The data obtained from the interviews were coded and thematically analyzed using MAXQDA 2023 software. After coding the data and identifying key categories and subcategories, the factors were ranked using the method of interaction analysis. The results showed that the capacity of development and support institutions, the role of unions and associations, networking, clustering and sustainability, education, a supportive-developmental approach, positive discrimination, financial facilities and facilitation, virtual facilities and facilitation, and physical-spatial facilities and facilitation are the key factors in the home-based business system in Iran. It is expected that these findings, which have led to the identification of challenges and key points related to home-based businesses in the country, will result in the provision of practical solutions to improve productivity, enhance working conditions, develop more effective policies, and ultimately increase the share of home-based businesses in the national economy
Keywords: Home-Based Businesses, Policy-Making, Interaction Analysis, Thematic Analysis -
بال (1994)، زیان تولیدی ناشی از اجرای یک سیاست تورم زدایی را نسبت فداکاری نامگذاری کرده است که به معنای درصد تولید ازدست رفته به ازای یک درصد کاهش در روند تورم است. تورم علاوه بر تولید، می تواند به طور قابل توجهی الگوی مصرف و توزیع هزینه ها را نیز تحت تاثیر قرار دهد که این موضوع در جوامعی که درمیان دهک های مختلف تفاوت های درآمدی قابل ملاحظه ای وجود دارد، از اهمیت بیشتری برخوردار است. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش، محاسبه نسبت فداکاری براساس نرخ تورم و سهم مخارج ناخالص سرانه هر دهک از مخارج ناخالص سرانه همه دهک ها برای ایران طی دوره زمانی 1401-1363 است. بدین منظور، ابتدا دوره های کاهش تورم شناسایی شده و سپس، نسبت فداکاری هر دوره براساس تکنیک بال محاسبه می شود. نتایج نشان می دهند کاهش تورم براساس متوسط مقادیر نسبت های فداکاری دهک های مختلف در 6 دوره شناسایی شده، به شکل U وارون است؛ به طوری که این نسبت برای دهک های اول تا هفتم، مثبت و برای دهک های هشتم تا دهم، منفی است. به عبارت دیگر، در دهک های اول تا هفتم، کاهش تورم به طور متوسط با کاهش سهم مخارج ناخالص سرانه دهک موردنظر از مخارج ناخالص سرانه همه دهک ها همراه است؛ ولی کاهش تورم در دهک های هشتم تا دهم منجر به افزایش سهم مخارج ناخالص سرانه دهک موردنظر از مخارج ناخالص سرانه همه دهک ها می شود. طبق نتایج، با اجرای سیاست تورم زدایی، بیشترین کاهش سهم مخارج، مربوط به دهک پنجم است و درمقابل دهک دهم بیشترین افزایش سهم مخارج را دارد.کلید واژگان: نسبت فداکاری, نرخ تورم, هزینه خانوار, ایرانThe sacrifice ratio, a concept introduced by Ball (1994), measures the economic cost of reducing inflation. It represents the percentage of output lost for every one-percent decrease in the inflation rate. Inflation not only impacts production but also significantly shapes consumption patterns and spending distribution, particularly in societies with wide income disparities.This study examines the sacrifice ratio in Iran from 1984 to 2022. It focuses on the relationship between inflation and the share of per capita gross expenditures for each income decile. First, periods of inflation reduction were identified. Then, the sacrifice ratio for each period was calculated using Ball's technique.The results reveal an inverted U-shaped relationship between the sacrifice ratio and income deciles. For the first to seventh deciles, the sacrifice ratio is positive, indicating that disinflation reduces their share of per capita gross expenditures. Conversely, for the eighth to tenth deciles, the sacrifice ratio is negative, meaning their share of expenditures increases during disinflation periods.Notably, the fifth decile experiences the greatest decline in its expenditure share as a result of disinflation, while the tenth decile sees the largest increase. These findings underscore how disinflation policies can disproportionately affect different income groups, highlighting the importance of addressing income inequality in economic planning.Keywords: Acceptance Of Coopetition Strategy, Healthcare Supply Chain, Fuzzy Cognitive Map, SCENARIO ANALYSIS
-
یکی از روش های مرسوم برای بررسی رونق و رکود اقتصادی استفاده از ماتریس سرمایه بین بخشی است. این ماتریس یکی از اجزای مهم جدول داده ستانده پویای ملی محسوب می شود، اما به دلیل در دسترس نبودن ماتریس سرمایه در سطح ملی، در عمل، امکان این دسته تحلیل ها وجود ندارد، لذا پژوهش حاضر به کمک داده های در دسترس و با ارائه برخی مفروضات ساده کننده ناشی از عدم وجود داده آماری، ماتریس سرمایه بین بخشی را استخراج کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رونق و رکود اقتصادی به کمک ماتریس سرمایه بین بخشی می باشد، از این رو جداول داده ستانده پویای سال های 1390 و 1395 از درون جداول داده ستانده ایستای همین سال ها استخراج شده است. نتایج نشان می دهد که در هر دو سال شاهد رونق اقتصادی بوده ایم.کلید واژگان: تحلیل پویا, سرمایه, مدل داده ستاندهOne of the conventional methods to check the economic boom and recession is to use the cross-sector capital matrix. This matrix is one of the important components of the national dynamic input-output table. However, due to the unavailability of the capital matrix at the national level, it is practically not possible to carry out this type of analysis. Therefore, the current research has extracted the inter-sector capital matrix with the help of available data and by presenting some simplifying assumptions due to the absence of statistical data. The purpose of the current research is to investigate the economic boom and recession with the help of inter-sector capital matrix. Therefore, the dynamic input-output tables for the years 2011 and 2016 have been extracted from the static input-output tables of the same years. The results show that we have seen economic prosperity in both years.Keywords: Capital, Dynamic Analysis, Input-Output Model
-
This systematic mapping study provides a comprehensive review of the existing literature on Fintech and its role in banking, exploring the current state, development, and future prospects of Fintech research. By analyzing 687 Fintech-related articles from academic databases covering the years 2015 to 2024, this article examines the evolution of Fintech. After describing the process of this phenomenon we identified a significant increase in research activity within this field during the past 5 years. This study offers a unique viewpoint, enabling both researchers and practitioners to reconsider the future direction and scope of Fintech research. This paper reviews the literature on Fintech and its interaction with banking, encompassing innovations in payment systems, credit markets, and insurance, with Blockchain-powered smart contracts also playing a role. It defines Fintech, presents relevant statistics and key insights, and reviews both theoretical and empirical studies. This review is centered around research questions, summarizing current knowledge, and concluding with recommendations for future research avenues.
Keywords: Banking, Bibliometric Analysis, Financial Innovation, Fintech -
در این مطالعه، با توجه به ویژگی شبکه های پیچیده مانند پویایی و جامعیت در تحلیل رفتار کشورها، شبکه جهانی جریان ورودی سرمایه گذاری خارجی متشکل از 248 کشور و قلمروتجاری در سال های 2009 تا 2022 ایجاد و شاخص های شبکه شامل درجه، مرکزیت نزدیک بودن، مرکزیت بینابینی، رتبه صفحه، قطب و نفوذ محاسبه شده اند. سپس، جایگاه عملکردی کشورهای برتر بر مبنای شدت و میزان شاخص های شبکه ای به دست آمده تحلیل و به صورت سالانه مقایسه شده است. نتایج به دست آمده در دوره زمانی مورد مطالعه، نشان داد شاخص های درجه، بینابینی و رتبه صفحه که به ترتیب بیانگر تعداد و تنوع ارتباطات، سهم کنترل اطلاعات در بین کشورها و تلاش کشورها در استفاده از اثر همسایگان در راستای دست یابی به کشورهای قطبی و نفوذی است بهبود داشته واثر افزایش مرکزیت نزدیک بودن که بیانگر میزان استقلال است بر کشورهای اصلی در شبکه موثر است؛ بنابراین، توصیه می شود چنانچه کشورها به دنبال افزایش ورود سرمایه گذاری مستقیم خارجی می باشند، باید به گونه ای برنامه ریزی نمایند که شاخص های شبکه ای آن ها که ناشی از افزایش تعاملات و ارتباطات است بهبود یابد.
کلید واژگان: تحلیل شبکه, سرمایه گذاری مستقیم خارجی, شاخص های شبکهIn this study, considering the characteristics of complex networks such as dynamics and comprehensiveness in analyzing the behaviors of countries, the global network of foreign investment inflows consisting of 248 countries and trade territories in the years 2009 to 2022 was constructed, and network indicators including degree, closeness centrality, betweenness centrality, PageRank, hub, and authority were calculated. Then, the functional position of the top-performing countries based on the intensity and level of the obtained network indicators was analyzed and compared annually. The results obtained during the study period showed improvement in the degree, betweenness, and PageRank indices, which respectively indicate the number and diversity of communications, the share of information control among countries, and countries' efforts to use the influence of neighbors to reach polar and influential countries. The effect of increasing closeness centrality, which indicates the level of independence, on the main countries in the effective network has improved. Therefore, it is recommended that if countries seek to increase foreign direct investment inflows, they should plan in such a way that their network indicators, resulting from increased interactions and communications, are improved.
Keywords: Network Analysis, Foreign Direct Investment, Network Indices -
معمای اقتصادی رابطه رانت منابع طبیعی و رشد اقتصادی و مسیرهای اثرگذاری آن بر توزیع درآمد از چند جنبه مورد بحث است؛ از یک طرف، ایجاد فرصت های رانت جویی و حجم اقتصاد سایه برای در اختیارگرفتن رانت ناشی از منابع به شدت کارایی اقتصادی را کاهش می دهد و باعث نابرابری در توزیع درآمد می شود و از طرف دیگر، استفاده بهینه از درآمد منابع طبیعی در جهت آموزش و سلامت سرمایه انسانی به توزیع عادلانه درآمدها می انجامد.هدف پژوهش حاضر، برآورد اثرات مستقیم و غیر مستقیم(سرریزهای فضایی) مجاورت فضایی رانت منابع بر توزیع درآمد، شامل نقش شاخص توسعه انسانی و اقتصاد سایه در دو بعد بلندمدت و کوتاه مدت در قالب اقتصاد سنجی فضایی با استفاده از ماتریس مجاورت وزنی فاصله ای در بین75کشور در4گروه درآمدی در دوره زمانی(1990-2021) می باشد. با استفاده از آزمون موران، مدل های فضایی و خودهمبستگی فضایی فاصله ای، تایید و الگوی تابلویی پویای فضایی (spregxt) تخمین زده شد. نتایج تحقیق حاضر، نشاندهنده روند کاهشی اثرات مستقیم و غیر مستقیم رانت منابع طبیعی در بلندمدت با توجه به افزایش درآمد سرانه در کشورها در4گروه درآمدی است؛ بطوریکه کشورهای با درآمد سرانه بالا و بالای متوسط با مدیریت و کنترل اقتصاد سایه و سرمایه گذاری در آموزش و بهداشت نیروی انسانی علاوه بر برابر تر شدن توزیع درآمد در داخل کشور باعث بهبود توزیع درآمد در کشورهای مجاور نیز شده اند. در کشورهای با درآمد سرانه پایین و پایین متوسط با طول دوره زمانی تاثیر منفی اقتصاد سایه بر توزیع درآمد گسترده تر شده است.
کلید واژگان: اقتصاد سایه, تحلیل فضایی, شاخص توسعه انسانی, رانت منابع طبیعی, نابرابری.The economic puzzle of the relationship between the rent of natural resources and growth and the ways of its influence on income distribution are discussed from several aspects; On the one hand, the creation of rent-seeking opportunities and the size of the shadow economy to take over the rent from resources will reduce economic efficiency and inequality in income distribution. And other hand, the optimal use of natural resource income for the education and health of human capital leads to a fair distribution of income. The aim is to estimate the direct and indirect effects (spatial spillovers) of the spatial proximity of resource rents on income distribution, including the role of the human development index and the shadow economy in two long and short-term dimensions in the form of spatial econometrics using distance-weighted proximity matrix among 75 countries. It is in 4 income groups in the period (1990-2021). Using Moran's test, the spatial model was confirmed and the spatial dynamic pattern (spregxt) was estimated. The results the decreasing trend of direct and indirect effects of resource rent in the long term due to the increase in per capita income in countries in 4 income groups; As high- and middle-income countries manage and control the shadow economy and invest in the education and health of human resources, the equal distribution of income within the country has improved the distribution of income in neighboring countries as well. In lowand middle-income countries, the negative impact of the shadow economy on income distribution has become more widespread over time.
Keywords: Shadow Economy, Spatial Analysis, Human Development Index, Rent Of Natural Resources, Inequality -
کسب و کارهای اینترنتی در حال حاضر گسترشی چشمگیر در سطح جهان داشته اند. یکی از حوزه های مهم که عرصه بهکارگیری کسب و کارهای اینترنتی است، حوزه خیریه است. کسب وکارهای اینترنتی موسسات خیریه یکی از موضوعهای جدیدی است که در عرصه حکمرانی خیریه ها مطرح شده است. پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی کسب وکار اینترنتی موسسات خیریه در کشور انجام شده است. در راستای هدف این پژوهش، ابتدا مبنای نظری حوزه الگو های کسب وکار و الگو های کسب وکار اینترنتی و همچنین موسسات خیریه مطالعه و بررسی شدند. روش شناسی پژوهش حاضر از نوع کیفی و اکتشافی است و به منظور تجزیه و تحلیل دادهها، از روش تحلیل مضمون بهره گرفته است. به منظور پاسخ دادن به پرسش اصلی، ابتدا مصاحبه های نیمه ساختاریافته با صاحبان کسب وکار اینترنتی خیریه ها انجام شدند. سپس، با استفاده از روش تحلیل مضمون، مصاحبه ها تحلیل شدند و شبکه مضامین مستخرج از مصاحبه ها با 353 مضمون پایه، 51 مضمون سازمان دهنده و 10 مضمون فراگیر شامل ارزش پیشنهادی، فعالیت اصلی، منابع اصلی، شرکای کلیدی، مشتریان، روابط با مشتریان، مسیرهای توزیع، هزینه ها، جریان های درآمدی و محیط به دست آمدند. اصلاح قوانین بالادستی مرتبط با خیریه ها به منظور تسهیل گسترش خیریه های اینترنتی در کشور، لزوم طراحی قرارگاه و نهاد شورای عالی بالادستی برای مدیریت خیریه ها و کسب وکارهای اینترنتی، بهبود دسترسی کسب وکارهای اینترنتی به فضای مجازی و در نظر گرفتن تسهیلات مناسب برای آنها از جمله مهم ترین اقداماتی هستند که برای گسترش کسب وکار اینترنتی خیریه ها باید در دستور کار سیاست گذاران قرار گیرند.
کلید واژگان: کسب وکار اینترنتی, خیریه, الگوی کسب وکار, تحلیل مضمونIntroductionInternet businesses have now expanded significantly worldwide. One of the important fields in which Internet businesses are used is charity. Internet businesses of charitable institutions are one of the new topics that have been raised in the field of charity governance. The current research was conducted to design the Internet business model of charitable institutions in the country. The Internet business model allows charitable organizations to have information about the organization, financial aid opportunities, and resources available at all hours of the day and night, and the audience can access the organization anywhere in the world. Also, internet platforms reduce the overhead costs associated with the traditional method of fundraising or face-to-face events, increase speed, and thus increase efficiency. Also, they will improve communication and interactions and be transparent and reliable about reporting.
Research Methodology:
In line with the purpose of this research, first, the theoretical basis of the field of business models and Internet business models as well as charitable institutions were studied and investigated. The methodology of the current research is qualitative and exploratory, and the thematic analysis method was used to analyze the data. To answer the main question, first, semi-structured interviews were conducted with charity internet business owners, then the interviews were analyzed using the thematic analysis method. In this research, the components of the canvas model were used as the basis of the work due to their comprehensiveness and frequency of application in the field of practice, and the interview framework was set based on it. The qualitative research approach has been conducted with a fundamental orientation and inductive logic using the thematic analysis method.
Research FindingsThe network of themes was extracted from the interviews with 353 basic themes, 51 organizing themes, and 10 overarching themes including value proposition, main activity, main resources, key partners, customers, relationships with customers, distribution channels, costs and income streams, and environment. Amending the upstream laws related to charities to facilitate the expansion of internet charities in the country, the need to design the headquarters and institution of the upstream Supreme Council for the management of charities and internet businesses, improving the access of internet businesses to the virtual space, and considering suitable facilities for them were among the most important measures that should be placed on the agenda of policymakers to expand the online business of charities. The final model of the research is in Figure 1.
Discussion and ConclusionThe current research was done in response to the main question, that is what is the model of internet business in charity organizations? This research was carried out with semi-structured interviews with experts in this field. After that, using theme analysis, all the interviews were reviewed and their themes were extracted, which include 353 basic themes, 51 organizing themes, and 10 overarching themes. The Internet business model of charities was obtained based on the nine-component model of the well-known business including value proposition, main activity, main resources, key partners, customers, relationships with customers, distribution channels, costs and income streams. Also, the environmental component and environmental restrictions were added as one of the new dimensions to the business model of charities. In each of these components, explanations were provided according to the obtained themes, and the organizing themes were briefly described in each one.After examining the background of the research, it was found that the present article is different from previous studies. The difference is in creating a new framework for fundraising in charitable organizations on the World Wide Web (Internet). This is the main innovation of the current research and makes the current article uniquely different from previous research. This new framework allows charities to fundraise more effectively and efficiently. Unlike previous research that focused more on traditional and non-online methods, the current research has investigated and analyzed in the global network space and presented a comprehensive and innovative model for charity activities in the global network. This model can be used as a practical guide for charitable organizations and help to improve their performance and increase their productivity.
Keywords: Internet Business, Charity, Business Model, Theme Analysis -
مطالعات متعددی روش تحلیل پوششی داده ها را در زمینه بهینه سازی سبد سهام یا ارزیابی کارایی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به کار گرفته اند، اما به روش تحلیل پوششی داده های شبکه و شاخص های برگرفته از تحلیل های تکنیکال و بنیادی به طور همزمان کمتر توجه شده است. بنابراین با توجه به اهمیت موضوع، هدف این مقاله ارزیابی کارایی نسبی و یکپارچه بورس اوراق بهادار تهران با بهره گیری از مدل تحلیل پوششی داده های شبکه و «فرآیند تولید» و «فرآیند تولید مالی» با رویکردهای تحلیل بنیادی و تکنیکال در دوره زمانی 1393 - 1400 است. همچنین فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی و برنامه ریزی مخروطی مرتبه دوم به ترتیب برای تعیین اوزان مراحل اول و دوم و حل مسئله غیرخطی در مدل تجزیه کارایی ترکیبی مورد استفاده قرار گرفتند. به علاوه، بر اساس مقادیر کارایی سال های گذشته، با استفاده از رگرسیون ساده، به پیش بینی کارایی در سال 1400 پرداخته شد. نتایج نشان داد فرآیند تولید در تعریف کارایی کلی یک شرکت مهم تر است؛ در توزیع کارایی میان گروه های مختلف صنایع اختلاف معناداری وجود دارد؛ شرکت های خساپا و خودرو 100% کارایی کلی و صنعت خدمات فنی و مهندسی بالاترین میزان کارایی کلی را به دست آوردند؛ ارقام کارایی پیش بینی شده با ارقام واقعی کارایی در سال 1400 تا حد زیادی به یکدیگر نزدیک هستند. بر اساس نتایج، به سرمایه گذاران پیشنهاد می گردد جهت ایجاد پرتفوی سرمایه گذاری، توجه بیشتری به تحلیل بنیادی نمایند. همچنین به شرکت های با کارایی مرحله اول و دوم بالاتر توجه بیشتری نمایند؛ زیرا آن ها پیشنهاد سرمایه گذاری هستند.
کلید واژگان: تحلیل پوششی داده ها, تحلیل بنیادی, تحلیل تکنیکال, ارزیابی کارایی نسبی, بازار سهامSeveral studies have used the data envelopment analysis method in the field of portfolio optimization or efficiency evaluation of companies listed on the Tehran Stock Exchange, but less attention has been paid to the network data envelopment analysis method and indicators simultaneously derived from technical and fundamental analysis. Therefore, considering the importance of the issue, the purpose of this article is to evaluate the relative and integrated efficiency of the Tehran Stock Exchange using "production process" and "financial production process" with the approaches of Fundamental Analysis (FA) and Technical Analysis (TA). To achieve this, the network data envelopment analysis model (NDEA) was used for the period 2014-2021. In addition, FAHP and SOCP are developed, respectively, to determine the weights of the first and second stages and to solve the nonlinear problem in the AED model. In addition, the efficiency of the year 2021 is predicted based on the efficiency values of the previous years by using simple regression analysis. The results showed: the production process is more important in defining the overall efficiency of a company; there is a significant difference in the efficiency distribution among different industries; Kh-Sapa and Khodro achieved 100% overall efficiency and the Technical and Engineering Services industry achieved the highest overall efficiency; the predicted efficiency values are very close to the actual efficiency values in 2021. Based on the results, it is suggested that investors pay more attention to the fundamental analysis in order to create an investment portfolio. Additionally, focus more on the companies with higher first and second stage efficiency, since they are investment proposals.
Keywords: Data Envelopment Analysis, Fundamental Analysis, Technical Analysis, Relative Efficiency Evaluation, Stock Exchange Market -
هدف و زمینه
امروزه، سازمان امور مالیاتی کشور با حجم انبوهی از داده های مختلف روبه رو است که نیاز است در جهت مدیریت اثربخش داده ها، هوشمندسازی نظام مالیاتی و ایجاد ارزش افزوده از آن ها به عنوان یک دارایی ارزشمند در جهت اهداف کلان سازمان بهره برداری نماید . لذا از آنجایی که سازمان مذکور بسیاری از فعالیت های خود را بصورت اقتصاد دیجیتالی و مبتنی بر استفاده از فناوری های الکترونیکی پایه ریزی نموده است، پیاده سازی نظام حاکمیت داده در سازمان امور مالیاتی یک ضرورت به نظر می رسد .از این رو، در این تحقیق الگویی برای مدل حاکمیت داده در سازمان امور مالیاتی طراحی شده که علاوه بر جنبه جدید بودن و نوآوری در آن می تواند به عنوان یک چار چوب کاربردی و بومی ودر حقیقت یک نقشه راهی درجهت حرکت به سمت هوشمند سازی نظام مالیاتی مورد استفاده قرار گیرد .
روشتحقیق حاضر از نظر هدف توسعه ای- کاربردی بوده و در زمره تحقیقات آمیخته است. در مرحله کیفی تحقیق حاضر از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و تکنیک تحلیل تم استفاده گردید. مشارکت کنندگان در این مرحله 19 نفر از خبرگان مشارکت داشتند که با روش هدفمند انتخاب شدند. همچنین، در مرحله کمی از 109 نفر از مدیران، معاونان و کارشناسان ارشد فناوری اطلاعات و ارتباطات و انفورماتیک سازمان امورمالیاتی کشور در شهر تهران با پرسشنامه محقق ساخته نظرخواهی به عمل آمد. در این مرحله، روش محاسبه حجم نمونه فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. به منظور اعتبارسنجی مدل نیز از روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد.
یافته هابرای حاکمیت داده در سازمان امور مالیاتی، 4 بعد شامل عوامل مدیریت داده، عوامل زیرساختی، عوامل سازمانی و عوامل مدیریتی و 15 مولفه شناسایی شد. همچنین، نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که کلیه متغیرهای شناسایی شده مورد تایید بوده و در این بین عوامل مدیریت داده و عوامل مدیریتی دارای بالاترین ضریب تعیین به مقدار 724/0 و 709/0 است.
نتایجحاکمیت داده در سازمان امور مالیاتی، پدیده ای پیچیده و چندبعدی است که اجرای آن برای تحقق نظام مالیاتی هوشمند ضرورت دارد.
کلید واژگان: داده های مالیاتی, حاکمیت داده, نظام هوشمند مالیاتی, سازمان امور مالیاتی, تحلیل تمToday, the country's tax affairs organization is faced with a huge amount of different data, which needs to be used as a valuable asset for the organization's major goals in order to effectively manage the data, make the tax system smarter and create added value. Therefore, considering that the mentioned organization has based many of its activities on a digital economy and based on the use of electronic technologies, the implementation of the data governance system in the tax affairs organization seems to be a necessity. Therefore, in this research, a model has been designed for the data governance model in the tax affairs organization, which, in addition to being new and innovative, can be used as a road map to move towards the intelligentization of the tax system. The present research is developmental-applicative in terms of purpose and is among mixed research. The participants in this stage were 19 experts who were selected with a purposeful method, and also, in a quantitative stage, 109 managers, deputies and senior experts of information and communication technology and informatics of the mentioned organization in Tehran were asked for their opinion with a questionnaire. , the sample size calculation method was Cochran's formula and simple random sampling method. In order to validate the model, confirmatory factor analysis method was used. For data governance in the tax affairs organization, 4 dimensions including data management, infrastructural, organizational and management factors and 15 components were identified. Also, the results of the confirmatory factor analysis showed that all the identified variables were confirmed and data management factors and management factors had the highest coefficient of determination. Based on the results, data governance in the tax affairs organization is a complex and multi-dimensional phenomenon whose implementation is necessary for the realization of a smart tax system.
Keywords: Tax Data, Data Governance, Tax Intelligent System, Tax Affairs Organization, Theme Analysis -
موسسات مالی اسلامی به دلیل ماهیت فعالیتشان که همان انطباق با شریعت است، همواره در معرض ریسک شریعت قرار دارند. یکی از اقداماتی که منجر به مدیریت این ریسک در موسسات مذکور می گردد، حکمرانی و نظارت شرعی است. براساس تعریف سازمان حسابداری و حسابرسی موسسات مالی اسلامی، نظارت شرعی، کلیه اقدامات احتیاطی و نظارتی به منظور اطمینان از انطباق فعالیت های بانک یا موسسه مالی اسلامی با اصول و قوانین شریعت مقدس اسلام است. هدف نهایی از این نظارت، دستیابی به اقدامات، فعالیت ها، تدابیر، اصول و روش هایی است که به وسیله آن ها بتوان ریسک شریعت را در موسسات مذکور به حداقل رساند. این پژوهش، به دنبال استخراج مولفه های مهم در طراحی الگوی نظارت شرعی در بازارهای مالی بر اساس استانداردهای بین المللی مربوط و مرتبط با حکمرانی و نظارت شرعی ارائه شده توسط سازمان حسابداری و حسابرسی موسسات مالی اسلامی (AAOFI) و هیئت خدمات مالی اسلامی (IFSB) است. در این پژوهش کلیه استانداردهای ارائه شده توسط نهادهای مذکور در گام اول بررسی شدند. سپس استانداردهای مربوط و مرتبط استخراج گردیدند و با استفاده از روش تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شدند. در گام بعد مجموعه کدهای استخراج شده در سه مرحله بازبینی و در نهایت 853 کد در سطوح مضامین فراگیر، سازمان دهنده و پایه نهایی شدند. مضامین فراگیر نه گانه یا همان مهم ترین مولفه ها در طراحی الگوی نظارت شرعی عبارت اند از: اصول حکمرانی، هیئت نظارت شرعی، پیاده سازی نظارت شرعی، استقلال هیئت نظارت شرعی، نظارت شرعی داخلی، کمیته حسابرسی و حاکمیتی، اجرا و افشای مسئولیت اجتماعی، کدهای اخلاقی کارکنان و کدهای اخلاقی برای حسابداران و حسابرسان.
کلید واژگان: نظارت شرعی, موسسات مالی اسلامی, سازمان حسابداری و حسابرسی موسسات مالی اسلامی (AAOIFI), هیئت خدمات مالی اسلامی (IFSB), تحلیل مضمونIslamic Economy, Volume:24 Issue: 94, 2024, PP 79 -116Islamic financial institutions, due to the nature of their activities, which is adherence to Sharia principles, are constantly exposed to Sharia risk. One of the measures leading to the management of this risk in these institutions is Sharia supervision. According to the definition provided by the Accounting and Auditing Organization for Islamic Financial Institutions (AAOIFI), Sharia supervision encompasses all precautionary and oversight measures aimed at ensuring the conformity of the activities of Islamic banks or financial institutions with the principles and laws of Islamic Sharia. In essence, the ultimate goal of this supervision is to achieve actions, activities, measures, principles, and methods that can minimize Sharia risk in these institutions. This research seeks to extract important components in designing a model of Sharia supervision in the capital market based on relevant international standards related to Sharia supervision provided by The Accounting and Auditing Organization for Islamic Financial Institutions (AAOIFI) and The Islamic Financial Services Board (IFSB). In this research, all standards presented by these entities were first reviewed. Then, the relevant standards were extracted and analyzed using the thematic analysis method. In the next step, the extracted set of codes was reviewed and finalized in three stages. The comprehensive themes or important components in designing a model of Sharia supervision in the capital market include: Sharia supervisory board, implementation of Sharia supervision, independence of Sharia supervisory board, governance principles, codes of ethics for employees, audit and governance committee, internal Sharia supervision, codes of ethics for accountants and auditors, and implementation and disclosure of social responsibility.
Keywords: Sharia Supervision, Islamic Financial Institutions, The Accounting, Auditing Organization For Islamic Financial Institutions (AAOIFI), The Islamic Financial Services Board (IFSB), Thematic Analysis -
نقص در فرآیند انتصاب مدیران، می تواند منجر به تصمیمات ناپایدار، مدیریت ناکارآمد منابع، و کاهش بهره وری اقتصادی گردد. تحلیل مفهومی از تباهی اقتصاد به درک علل و پیامدهای این پدیده می افزاید. این جستار سعی در بررسی تبعات انتخاب مدیر ناکارآمد دارد تا به پیشرفت و توسعه پایدار در حوزه اقتصادی کمک کند. هدف تحقیق حاضر مفهوم سازی تباهی اقتصاد در چرخه ناکارآمدی انتصاب مدیران در سازمان ها می باشد. این پژوهش از نظر هدف بنیادی - کاربردی به لحاظ پارادایم شناسی از نوع پراگماتیسم بوده که در فاز اکتشاف مدل تفسیری و در فازآزمون مدل اثبات گرا است. رویکرد تحقیق آمیخته و استراتژی تحلیل مضمون می باشد. برای تحلیل داده های کیفی از روش کلارک و نرم افزار مکس کیودا استفاده شد. روش نمونه گیری در قسمت کیفی هدفمند، حجم نمونه کیفی را مدیران ارشد سازمانهای دولتی و در مجموع با پانزده نفر مصاحبه گردید و جامعه آماری بخش کمی نیز مدیران و کارشناسان وزارت کشور تشکیل دادند. روش نمونه گیری کمی بصورت تصادفی ساده که با استفاده از نرم افزار جی پاور حجم نمونه نهایی تحقیق 130نفر تعیین گردید. روایی محتوا توسط خبرگان تایید و روایی سازه مدل اندازه گیری از طریق آزمونهای میانگین واریانس استخراجی، فورنل و لارکر و پایایی مدل با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تایید گردید. آزمون تحلیل مسیر مدل اکتشاف شده با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و اسمارت پی ال اس بررسی شد. 27 شاخص یا گویه در کدگذاری اولیه استخراج و آنها با کمک تحلیل عاملی اکتشافی در 7 مولفه گروه بندی گردیدند در ادامه نیز این 7 عامل به 3 عامل اصلی شامل:" دست خوشی های سیاسی؛ تخریب توازن اقتصادی را به همراه دارد" ، " عدم تخصص در افراد مسئول: تراژدی نهفته ای در کارایی سازمان" و " لابی گری سیاسی: نابودگر اعتماد و آسیب زننده به بنیان اقتصاد" گروه بندی گردیدند.
کلید واژگان: اقتصاد, ناکارآمدی انتصابات, تحلیل مضمون, مدل معادلات ساختاریA deficiency in the process of appointing managers can lead to unstable decisions, inefficient management of resources, and a decrease in economic productivity. This inquiry attempts to investigate the implications of appointing ineffective managers to contribute to progress and sustainable development in the economic domain The current research aims to conceptualize economic corruption in the cycle of inefficiency in the appointment of managers in organizations. This research, in terms of its fundamental and applied objectives, adheres to a paradigmatic approach of pragmatism. during the exploratory phase of interpretive modeling and a proof-oriented model in the testing phase. The research approach is mixed-method, utilizing thematic analysis as the analytical strategy. The qualitative data were analyzed using the Clark method and Maxqda software. Purposeful qualitative sampling was employed, and the qualitative sample size included senior managers of government organizations. In total, interviews were conducted with fifteen participants.The quantitative section of the population included managers and experts from the Ministry of Interior.The quantitative sampling method was simple random sampling, and with the use of GPower software, the final sample size of the study was determined to be 130 individuals. The content validity was confirmed by experts, and the construct validity of the measurement model was examined and confirmed through tests of average variance extracted, Fornell and Larcker criteria. Additionally, the model's reliability was assessed and verified using Cronbach's alpha coefficient.. The path analysis of the discovered model was examined using SPSS and SmartPLS software. Twenty-seven indicators or items were initially coded and extracted.Through exploratory factor analysis, they were grouped into 7 components. Subsequently, these 7 factors were further consolidated into 3 main factors: Political tricks; It bring destruction of economic balance "Lack of expertise in responsible individuals:a hidden tragedy in organizational efficiency,"and"Political lobbying:destructive of trust and damaging to the economic foundation"have been categorized.
Keywords: Economics, Managers', Strike Inefficiency, Thematic Analysis, Structural Equation Model -
هدف کلی از انجام این پژوهش، واکاوی موانع و راهکارهای توسعه صادرات کسب وکارهای کوچک و متوسط کارآفرین در حوزه صنایع غذایی در شرکت شهرک های صنعتی استان کرمانشاه بود. رویکرد حاکم بر پژوهش حاضر کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار انجام پذیرفت. جامعه موردمطالعه این پژوهش شامل کلیه خبرگان در زمینه موضوع مورد مطالعه در سطح استان کرمانشاه بود که مشارکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند. معیار تعیین حجم نمونه، رسیدن به اشباع داده بود یعنی نمونه گیری تا جایی ادامه یافت که داده های جدیدی یافت نشد که در نهایت از طریق مصاحبه با 12 نفر اشباع داده ها حاصل شد. داده ها با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای تجزیه وتحلیل شدند. قابلیت اعتبار با استفاده از چهار مفهوم اعتبارپذیری، انتقال پذیری، تاییدپذیری و اطمینان پذیری بررسی تایید شد. بر اساس نتایج 50 مفهوم کلیدی و 9 طبقه جامع ومانع شناسایی و ارائه گردید که شامل موانع ارتباطی- اطلاعاتی (A)، موانع مالی (B)، موانع انگیزشی (C)، موانع قانونی (D)، موانع مربوط به کیفیت محصول (E)، موانع رقابتی (F)، نبود امکانات و تجهیزات مناسب (G)، موانع مدیریتی (H) و موانع زیست محیطی (I) بودند. به طورکلی برای توسعه صادرات باید در دو سطح کلان و خرد موانع تا حد امکان کنترل، تعدیل و یا حتی حذف شوند که تحقق این مهم درگرو وجود دیدگاه سیستمی از سوی کلیه بازیگران ذی ربط از قبیل سیاست گذاران و برنامه ریزان کلان، مسئولین استانی و مدیران و صاحبان و حتی کارکنان کسب وکارهای مورد مطالعه است. بر اساس نتایج بازبینی در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها با تاکید بر رفع اثر تحریم ها پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: موانع صادرات, کسب وکارهای بین المللی, SMEها, کارآفرینی, تحلیل محتواThe main purpose of this research was to analyze the obstacles and strategies for the export development of entrepreneurial small and medium enterprises (SMEs) in the field of food industry in Kermanshah industrial towns company. The approach governing the current research was qualitative and was carried out using the method of qualitative content analysis. The study population of this research included all the experts in the field of the studied subject in Kermanshah province, and the participants were selected using the purposeful snowball sampling method. The criterion for determining the sample size was reaching data saturation, and data saturation was achieved through interviews with 12 people. Data were analyzed using three-step coding. Validity was confirmed using the four concepts of validity, transferability, verifiability and reliability. Based on the results, 50 key concepts and 9 comprehensive classes and barriers were identified and presented, including communication-informational barriers (A), financial barriers (B), motivational barriers (C), legal barriers (D), barriers related to product quality (E), competitive barriers (F), lack of proper facilities and equipment (G), management barriers (H) and environmental barriers (I). In general, for the development of exports, obstacles should be controlled, adjusted or even eliminated as much as possible at the macro and micro levels, and the realization of this depends on the existence of a systemic perspective from all relevant stakeholders such as policy makers. and macro planners, provincial officials and managers and the owners and even the personnel of the studied businesses. Based on the results of the review, it is recommended in policies and planning with emphasis on removing the effect of sanctions.
Keywords: Export Barriers, International Businesses, Smes, Entrepreneurship, Content Analysis -
مقدمه
در قرن گذشته، شهرها جمعیت زیادی را در سراسر جهان جذب کرده اند و پیش بینی ها نشان می دهد که تا سال 2030 بیش از 44% جمعیت جهان در مناطق شهری و حومه ای ساکن خواهند شد. با وجود اینکه شهرها تنها 5% از سطح زمین را اشغال می کنند، بیش از 50% جمعیت جهان را در خود جای داده اند و هر سال بیش از 20 میلیون نفر به جمعیت شهری اضافه می شود. این گسترش سریع شهری منجر به چالش های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی متعددی شده است در حالی که سیستم های مدیریت توسعه شهری اغلب در مواجهه با این مسائل ناکام بوده اند. تحقیق علمی در مورد برندینگ شهری نسبتا جدید است و سابقه ای کمتر از 30 سال دارد. مفهوم برندینگ شهری در قرن نوزدهم برای تجاری سازی مناطق شهری شکل گرفت و به یک ایده ی مدرن و پیچیده تبدیل شد که شامل بازاریابی، معماری، برنامه ریزی شهری و گردشگری می شود. به طور جهانی، تعداد گردشگران و هزینه های آنها در استان ها همچنان افزایش می یابد. با این حال، جذب گردشگران به مقاصد شهری همچنان یک اولویت حیاتی برای دولت ها و مقامات شهری است که محققان را به بررسی نقش منحصر به فرد برندینگ شهری به عنوان یک نوآوری برای توسعه و بهبود گردشگری سوق می دهد. برای شهرها، برندینگ به عنوان یک استراتژی بازاریابی عمل می کند که هدف آن بهبود ارتباطات و ایجاد تصویری مثبت برای جذب بازدیدکنندگان و سرمایه گذاران است. برندینگ شهری یک فعالیت حیاتی است که توسط دولت ها مدیریت می شود و بر ایجاد، نگهداری و تغییر ادراکات یا رفتارها نسبت به یک مکان خاص تاکید دارد تا شهرها و مکان ها را از یکدیگر متمایز کند و ارزش بیافزاید. فیلیپ کاتلر، یکی از بنیان گذاران بازاریابی مدرن، برند را به عنوان یک نام، عبارت، علامت، نماد، طراحی یا ترکیبی از آنها تعریف می کند. وی به اهمیت بازاریابی مکان اشاره کرده و بازاریابی شهری را به عنوان ابزاری برای بهبود و پیشرفت رقابت پذیری شهر مطرح می کند. پادیسون نیز اهداف و ابعاد بازاریابی شهری را بررسی می کند. در دهه های اخیر، شهرها به دنبال رویکردهای جدید برای پیشرفت بوده و برای جذب سرمایه گذاران، گردشگران، ساکنان و نیروی کار به رقابت پرداخته اند. در این محیط رقابتی، ابتکارات بازاریابی شهری توسط دولت ها برای افزایش ارزش شهر، جذب بازدیدکنندگان و گردشگران و بهبود رقابت پذیری و بهره وری اولویت بندی می شود. بازاریابی و برندینگ شهری به عنوان ابزاری برای شناخت مزایای رقابتی و ترویج تاریخ، کیفیت زندگی و فرهنگ در نظر گرفته می شود. برندینگ شهری ابزاری موثر برای توسعه شهر است که بر ویژگی ها و مزایای منحصر به فرد شهر تاکید می کند و به موفقیت و انتقال فناوری آنها کمک می کند. این موضوع به کارآفرینی و مدیریت بازاریابی شهری با رویکردی رقابتی در حمایت شهری مرتبط است. در نتیجه، توجه و تلاش های جدی شهرها و دولت های محلی به تسریع فرآیندهای بازاریابی و برندینگ شهری کمک می کند. این مطالعه به بررسی تاثیر جایگاه یابی برند شهر بر کرمانشاه، یک شهر مهم در ایران، می پردازد و به شناسایی متغیرهای کلیدی که بر تصویر و تلاش های برندینگ آن تاثیر می گذارند، پرداخته است.
مواد و روش هااین مطالعه به بررسی تاثیر جایگاه یابی برند شهر بر کرمانشاه، یک شهر مهم در ایران پرداخته است. نمونه ای شامل 384 نفر از شهروندان و غیرشهروندانی که بر اساس محتوای رسانه ای تصویری از کرمانشاه ساخته یا مشاهده کرده اند، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. یک پرسشنامه با ضریب پایایی 0.723 برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق استفاده شد. مطالعه کاربردی و با استفاده از یک پیمایش توصیفی-اکتشافی برای جمع آوری داده ها و رویکرد تحلیل همبستگی برای تجزیه و تحلیل داده ها انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای AMOS و SPSS نسخه 21 تجزیه و تحلیل شدند. تحقیق در چندین مرحله انجام شد. ابتدا جمعیت هدف تعریف شد و نمونه انتخاب گردید. سپس پرسشنامه طراحی و توزیع شد تا داده ها در مورد ادراکات و تصورات از کرمانشاه جمع آوری شود. داده های جمع آوری شده تحت تحلیل آماری دقیق قرار گرفتند تا عوامل کلیدی موثر بر برند و تصویر شهر شناسایی شود.
یافته هانتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که برای ایجاد برند کرمانشاه، متغیرهای زیر به ترتیب رتبه و اولویت بر ارزیابی تصویر شهر تاثیر مستقیم دارند: ویژگی های جغرافیایی/فیزیکی، ویژگی های اقتصادی/سیاسی، خدمات شهری، ویژگی های فرهنگی/تاریخی، معماری و برنامه ریزی شهری، حمل و نقل، ارتباطات و ترافیک، تصویر اسطوره ای، آموزش و دانشگاه، فرهنگ شهری، محیط زیست، اقتصاد شهری، محیط کسب و کار، میراث فرهنگی، تاریخ و مذهب و در نهایت مسائل اجتماعی. ویژگی های جغرافیایی و فیزیکی بیشترین تاثیر را بر تصویری مطلوب از شهر داشتند و با 89% تاثیرگذاری مواجه شدند. تحلیل نشان داد که ویژگی های جغرافیایی و فیزیکی مهم ترین عوامل در شکل گیری برند شهر هستند. ویژگی های اقتصادی و سیاسی نیز نقش مهمی ایفا می کنند و پس از آن خدمات شهری، ویژگی های فرهنگی و تاریخی و معماری و برنامه ریزی شهری قرار می گیرند. این یافته ها نشان دهنده چندبعدی بودن برندینگ شهری و نیاز به یک رویکرد جامع است که جنبه های مختلف هویت و درک شهر را مورد توجه قرار دهد.
نتیجه گیریبرندینگ شهری یک رویکرد چندبعدی است که زمینه های مختلفی مانند بازاریابی، سیاست عمومی، دیپلماسی، گردشگری، توسعه اقتصادی و روابط بین الملل را یکپارچه می کند. مطالعه کرمانشاه اهمیت ویژگی های جغرافیایی و فیزیکی را در شکل گیری تصویر شهر برجسته می کند که برای تلاش های برندینگ شهری حیاتی است. استراتژی های برندینگ شهری باید این اجزای تاثیرگذار را مد نظر قرار دهند تا جذابیت کرمانشاه به عنوان یک مقصد گردشگری افزایش یابد و توسعه شهری کلی را تسهیل کند. با تمرکز بر این متغیرها، مقامات شهری و سیاست گذاران می توانند یک برند جذاب ایجاد کنند که نه تنها گردشگران را جذب کند بلکه سرمایه گذاری ها را تشویق کرده و کیفیت زندگی ساکنان را بهبود بخشد. به طور خلاصه، برندینگ شهری فقط به زیباسازی سطحی محدود نمی شود بلکه شامل درک عمیق از ماهیت و ویژگی های منحصر به فرد یک شهر است. برای کرمانشاه، برندینگ موثر شامل بهره برداری از ویژگی های جغرافیایی و فیزیکی آن به همراه میراث فرهنگی و تاریخی آن برای ایجاد تصویری مثبت و جذاب خواهد بود. این رویکرد به شهر کمک می کند در یک محیط رقابتی برجسته شود و رشد و توسعه پایدار را به دست آورد. همچنین مطالعه اهمیت یکپارچه سازی عناصر مختلف مدیریت شهری و برنامه ریزی شهری را برای ساختن یک برند منسجم و جذاب که هم برای ساکنان و هم برای بازدیدکنندگان تاثیرگذار باشد، مورد تاکید قرار می دهد. برندینگ شهری به این ترتیب یک ابزار استراتژیک است که می تواند به طور قابل توجهی بر توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یک شهر تاثیر بگذارد. با برجسته کردن ویژگی ها و نقاط قوت منحصر به فرد کرمانشاه، این شهر می تواند رقابت پذیری خود را افزایش داده و به عنوان یک مقصد مطلوب برای گردشگری، سرمایه گذاری و زندگی مطرح شود. یافته های این مطالعه بینش های ارزشمندی را برای برنامه ریزان شهری، بازاریابان و سیاست گذاران فراهم می کند که هدفشان توسعه و اجرای استراتژی های برندینگ موثر برای کرمانشاه و دیگر مراکز شهری مشابه است.
کلید واژگان: برندینگ, برندینگ شهری, تحلیل عاملی, کرمانشاه, مدیریت شهریIntroduction :
In the last century, cities have attracted large populations worldwide, with predictions indicating that by 2030, over 44% of the global population will reside in urban and suburban areas. Despite cities occupying only 5% of the Earth’s surface, they house more than 50% of the world’s population, growing at an annual rate of over 20 million people. This rapid urban expansion has led to various economic, social, and environmental challenges, while urban development management systems have often failed to address these issues effectively. Scientific research on city branding is relatively new, with a history of less than 30 years. The concept of city branding emerged in the 19th century to commercialize urban areas and has evolved into a modern and complex idea encompassing marketing, architecture, urban planning, and tourism. Globally, the number of tourists and their expenditures in provinces continue to rise. However, attracting tourists to urban destinations remains a critical focus for governments and urban authorities, drawing researchers to explore the unique role of urban branding as an innovation for tourism development and enhancement. Branding is a marketing strategy for cities to improve communications and create a positive image to attract visitors and investors. Urban branding is a vital activity managed by governments, emphasizing the creation, maintenance, and alteration of perceptions or behaviors towards a specific place to distinguish cities and locations from one another and add value. Philip Kotler, a founding figure of modern marketing, defines a brand as a name, phrase, sign, symbol, design, or a combination thereof. He highlights the importance of place marketing, positioning urban marketing as a tool to improve and advance city competitiveness. Paddison also explores urban marketing goals and dimensions. In recent decades, cities have sought new approaches for advancement, competing for investors, tourists, residents, and the workforce. Governments prioritize urban marketing initiatives in this competitive environment to enhance city value, attract visitors and tourists, and improve competitiveness and productivity. Urban marketing and branding are tools for recognizing competitive advantages and promoting history, quality of life, and culture. Urban branding is an effective tool for city development, emphasizing unique city features and benefits, aiding in their success and technological transfer. It is closely linked to entrepreneurship and urban management marketing with a competitive approach to urban sponsorship. Consequently, cities and local governments’ serious attention and efforts towards accelerating urban marketing and branding processes are facilitated. This study aims to investigate the impact of city brand positioning on Kermanshah as a major city in Iran and to identify the key variables that influence its image and branding efforts.
Materials and MethodsThis study aimed to investigate the impact of city brand positioning on Kermanshah, a major city in Iran. A sample of 384 individuals, including both citizens and non-citizens who have seen or formed an image of Kermanshah based on media content, was selected using a simple random sampling method. A questionnaire with a reliability coefficient of 0.723 was used to measure the research variables. The study is applied in nature, utilizing a descriptive-exploratory survey for data collection and a correlation analysis approach for data analysis. The data were analyzed using AMOS and SPSS version 21 software. The research was conducted in several phases. First, the target population was defined and the sample was selected. The questionnaire was then designed and distributed to gather data on the perceptions and images of Kermanshah. The collected data were subjected to rigorous statistical analysis to identify the key factors influencing the city’s brand and image.
FindingsThe structural equation modeling results indicated that for creating the brand of Kermanshah, the following variables directly impact the evaluation of the city’s image in the following order of rank and priority: geographical/physical features, economic/political characteristics, urban services, cultural/historical features, architecture and urban planning, transportation, communications and traffic, mythical image, education and university, city culture, environment, city economy, business environment, cultural heritage, history and religion, and lastly, social issues. Geographic and physical features had the highest impact on desirable city visualization with an 89% influence. The analysis revealed that geographic and physical features are the most significant factors in shaping the city’s brand. Economic and political characteristics also play a crucial role, followed by urban services, cultural and historical features, and architecture and urban planning. These findings highlight the multifaceted nature of urban branding and the need for a comprehensive approach that addresses various aspects of the city’s identity and perception.
ConclusionUrban branding is a multidimensional approach integrating various fields such as marketing, public policy, diplomacy, tourism, economic development, and international relations. The study on Kermanshah highlights the significance of geographic and physical features in shaping the city’s image, which is crucial for urban branding efforts. Urban branding strategies must consider these influential components to enhance Kermanshah’s appeal as a tourist destination and foster overall urban development. By focusing on these variables, urban authorities and policymakers can create a compelling brand that not only attracts tourists but also encourages investment and improves the quality of life for residents. In summary, urban branding is not merely about superficial beautification but involves a deep understanding of a city’s essence and unique qualities. Effective branding will involve leveraging its geographic and physical features, along with its cultural and historical heritage, to create a positive and appealing image. This approach will help the city stand out in a competitive environment and achieve sustainable growth and development. Furthermore, the study underscores the importance of integrating various elements of city management and urban planning to build a cohesive and attractive brand that resonates with both residents and visitors. Urban branding, therefore, is a strategic tool that can significantly influence the development of economic, social, and cultural attributions of the city. The city can enhance its competitiveness and position as a desirable destination for tourism, investment, and living by highlighting its unique attributes and strengths. The findings of this study provide valuable insights for urban planners, marketers, and policymakers aiming to develop and implement effective branding strategies for Kermanshah and other similar urban centers.
Keywords: Branding, City Management, Factor Analysis, Kermanshah, Urban Branding -
مقدمه
در پنجاه سال گذشته، افزایش جمعیت و شهرنشینی به رشد و گسترش بی وقفه شهری منجر شده است. به بیانی، می توان گفت که جمعیت شهری افزایش یافته است، اما خدمات شهری موجود به دلیل پراکندگی نامناسب و دسترسی ناکافی نتوانسته پاسخ گوی نیازهای متنوع مردم باشد. بنابراین رشد سریع شهرها از ظرفیت سازمان ها و مدیران شهری برای ارائه خدمات زیربنایی و عمومی به شهروندان فراتر رفته است. پراکندگی و توزیع متناسب کاربری های خدمات شهری یکی از ملاحظات مهم در برنامه ریزی کاربری اراضی شهری است. با توجه به پراکندگی نابرابر کاربری های خدمات شهری، هنگام استفاده از این کاربری ها، امکان ایجاد بحران های اجتماعی و مشکلات فضایی وجود دارد. پراکندگی فضایی نامناسب کابری های خدمات شهری، جابه جایی بیشتر در فواصل طولانی تری را برای استفاده از خدمات ارائه شده توسط آن ها ایجاب می کند. که این امر به ایجاد هزینه های اضافی، اتلاف وقت، افزایش ازدحام جمعیت، ترافیک، آلودگی هوا و دسترسی ناکافی به خدمات برای برخی خانواده ها را نیز شامل منجر می شود. به عکس، توزیع مناسب خدمات شهری امکان دسترسی مطلوب به کاربری های خدماتی را فراهم می آورد و نه تنها در ارتقای سلامت، امنیت و آرامش جامعه نقش به سزایی دارد، بلکه به عنوان شاخصی مهم در جهت دستیابی به رفاه اجتماعی عمل می کند. در واقع می توان گفت که دسترسی مطلوب و توزیع مناسب کاربری های خدمات شهری در تمامی مناطق شهری به معنای ارائه خدمات مناسب در زمان و مکان مناسب است. در این راستا، اقدام سنجیده مدیریت شهری در توزیع فضایی کاربری های خدمات شهری برای بهبود کیفیت فیزیکی محیط و در نتیجه، ارتقای کیفیت زندگی مردم و دستیابی به پایداری شهری ضروری است. برای این منظور، درک و تجزیه وتحلیل وضعیت فعلی پراکنش فضایی کاربری های خدمات شهری بسیار مهم است که در آن پیگیری توزیع مناسب و دسترسی آسان به خدمات این کاربری ها مستلزم تخصیص منابع با مطلوب ترین ترکیب است. شهر اردبیل در دهه های اخیر شاهد رشد سریع جمعیتی و فیزیکی بوده است. با این حال، توزیع کاربری های مختلف خدمات شهری با رشد و گسترش جمعیت و ساختار فیزیکی شهر مطابقت ندارد. این عدم تعادل در توزیع مراکز خدمات شهری نه تنها می تواند به ترویج سفرهای درون شهری و تشدید آلودگی منجر شود، بلکه تعادل جمعیتی را نیز مختل می کند و فضاهای شهری را در تضاد با ابعاد اجتماعی و اقتصادی گسترش می دهد. بنابراین با بررسی توزیع و دسترسی به کاربری های خدمات شهری می توان الگوی فضایی آن ها را در مناطق مختلف شهری شناسایی کرد. این امر به نوبه خود می تواند به ارائه راهکارهایی منجر شود که دسترسی ساکنان به چنین کاربری هایی را بهبود بخشد و موجب افزایش کیفیت زندگی آنان شود. مشاغل لباسشویی و خشکشویی به ویژه موضوع مورد مطالعه در این پژوهش از جمله انواع فعالیت ها و خدماتی هستند که در دسته بندی واحدهای صنفی خدماتی خاص در شهرها فعالیت می کنند و به نوعی نیاز اکثریت شهروندان به خدمات این واحدها را پاسخ گو هستند. پژوهش حاضر روی مشاغل لباسشویی و خشکشویی به عنوان نمونه ای خاص از بخش های خدماتی در شهرها تمرکز کرده و با تکیه بر برخی از قابلیت های تحلیل فضایی در محیط ArcGIS، اقدام به تحلیل توزیع فضایی این مشاغل در شهر اردبیل کرده است. در این راستا سوال اصلی پژوهش به این شرح است که وضعیت دسترس پذیری و پراکنش فضایی واحدهای لباسشویی و خشکشویی در سطح محلات شهر اردبیل به چه صورت است؟
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نظر نوع تحقیق، کاربردی توسعه ای و روش انجام آن توصیفی تحلیلی بر پایه روش های گرافیک مبناست. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای (اسنادی) و میدانی است. به این صورت که ابتدا با بهره گیری از روش کتابخانه ای، مقدمه، پیشینه و مبانی نظری پژوهش تدوین شد. همچنین با استفاده از روش برداشت میدانی (GPS) مکان های دقیق واحدهای لباسشویی و خشکشویی در سطح محلات شهر اردبیل مورد شناسایی قرار گرفته و مختصات آن ها ثبت شد. بعد از تصحیح خطاها و کدگذاری دقیق مکان های برداشت شده در محیط نرم افزار Googel Earth، داده های نهایی برای تشکیل پایگاه اطلاعات جغرافیایی وارد نرم افزار ArcGIS شد تا در محیط این نرم افزار به تحلیل آن ها پرداخته شود. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز از مدل های تحلیل فضایی و آمار فضایی در محیط ArcGIS همچون تحلیل خود همبستگی فضایی و تحلیل لکه داغ مورد استفاده قرار گرفت.
یافته هادر پژوهش حاضر به بررسی وضعیت دسترس پذیری و پراکنش فضایی خدمات شهری (در این تحقیق، واحدهای لباسشویی و خشکشویی) در سطح محلات شهر اردبیل پرداخته شد و نتایج به دست آمده نشان داد از لحاظ وزنه فراوانی واحدهای مورد بررسی در سطح محلات شهر اردبیل، محلات شماره 10-1، 8 -2، 5-3 و4-4 هر یک با 5 واحد دارای بیشترین فراوانی و محلات 9-2، 2-3، 10-3، 1-4، 2-4، 5-4، 6-4 و10-4 بدون هیچ گونه واحد لباسشویی و خشکشویی در آخرین رده بندی از نظر فراوانی واحدهای یادشده قرار می گیرند. وضعیت تعداد واحدهای لباسشویی و خشکشویی به تفکیک محلات شهرداری اردبیل و بر مبنای نسبت تعداد واحدهای مورد بررسی به ازای هر 10 هزار نفر نشان داد در محلات 4-3، 3-3 و 4-4 به ازای 10 هزار نفر جمعیت، 4/58 واحد لباسشویی و خشکشویی و در محلات 2-3، 10-3، 1-4، 2-4، 5-4، 6-4 و10-4 به ازای10 هزار نفر جمعیت، به طور مطلق هیچ واحد لباسشویی و خشکشویی وجود ندارد. وضعیت بقیه محلات هم در حد فاصل این مقادیر قرار گرفته است. همچنین بر اساس تحلیل لکه داغ در محدوده محلات شهرداری اردبیل، محلات 7-1، 9-1، 10-1، 4-2، 6-2، 8-2، 10-2، 4-3، 5-3 و4-4 دارای بالاترین مقدار Z هستند و وضعیت داغ تری را به لحاظ دسترسی به واحد های مورد بررسی را دار ند. در مقابل محلات 9-2، 2-3، 10-3، 1-4، 2-4، 5-4، 6-4 و10-4 دارای پایین ترین مقدار Z هستند که بر این اساس بدون هیچ گونه مقدار داغی و به صورت لکه سرد در بین محلات شهری اردبیل قرار دارند. در نهایت خروجی تحلیل خود همبستگی فضایی واحد های یادشده بر مبنای محلات شهرداری اردبیل با عدد 1/55:Z نشان داد نحوه پراکنش آن ها در دسته بندی الگوی تصادفی قرار دارد.
نتیجه گیریبرنامه ریزی شهری اساسا مستلزم تخصیص و توزیع منابع کمیاب در میان مناطق مختلف شهر و متکی بر معیارهایی مانند رفاه اجتماعی است. در غیر این صورت، می تواند به دسترسی بیشتر مناطق خاصی از شهر به منابع شهری در مقایسه با سایر مناطق منجر شود. مبنای توزیع خدمات شهری باید دسترسی و توزیع فضایی درون شهر را در نظر گیرد. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به بررسی وضعیت دسترس پذیری و پراکنش فضایی واحدهای لباسشویی و خشکشویی در سطح محلات شهر اردبیل پرداخته است. نتایج پژوهش نشان داد با توجه به نوع بافت شهری اردبیل، فرم ساختاری این بافت ها تاثیر به سزایی در دسترسی ساکنان به امکانات خدماتی (در این تحقیق، واحدهای لباسشویی و خشکشویی) و توزیع فضایی آن ها در شهر دارند. همچنین مشخص شد که دسترسی و پراکنش فضایی واحدهای خدماتی یادشده در محلات مرکزی شهر اردبیل نسبت به محلات حاشیه ای بیشتر است. یافته های این مطالعه با پژوهش لی و همکاران که عنوان می کنند ساختار بافت شهری بر دسترسی ساکنان به امکانات خدماتی تاثیر می گذارد و توزیع خدمات مطابق با توزیع جمعیت نیست همخوانی دارد. علاوه بر این، نتایج حاصل از پژوهش فاطمی نشان داد منطقه 4 اردبیل که جزء مناطق حاشیه ای محسوب می شود دارای پراکندگی بالایی از واحدهای نانوایی بوده که در تضاد با یافته های پژوهش یادشده است. همچنین یافته های توزیع فضایی واحدهای لباسشویی و خشکشویی در محلات شهر اردبیل، الگوی تصادفی و نامناسبی را نشان می دهد نشان دهنده تمرکز این واحدها در یک یا چند محله خاص از شهر است. این الگو به دسترسی بیشتر برخی محلات و ساکنان آن ها به خدمات مربوطه منجر می شود که به شکل گیری نابرابری در توزیع خدمات شهری در اردبیل کمک می کند. در این راستا، نتایج پژوهش یادشده با نتایج پژوهش نعیمی و بابایی اقدم که نشان دهنده توزیع نامناسب خدمات عمومی شهری در مناطق مختلف شهر سنندج است، همسو است. در نهایت با توجه به اهمیت موضوع پیشنهاد می شود که بررسی دقیقی از سرانه های کاربری های خدماتی همچون واحدهای لباسشویی و خشکشویی در شهر صورت گرفته و در رفع کمبود آن ها در شهر اقدام لازم صورت پذیرفته و قابلیت دسترسی همه ساکنان به خدمات شهری در اولویت کاری مدیران قرار گیرد. به این معنا که توزیع خدمات در شهر باید به طریقی انجام گیرد که تمامی ساکنان شهر به خدمات شهری دسترسی مناسبی داشته باشند. برای رسیدن به این امر مهم، توجه به شعاع خدمات رسانی و ظرفیت خدمات رسانی تسهیلات شهری مهم است.
کلید واژگان: تحلیل فضایی, سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS), محلات شهر اردبیل, واحدهای صنفی خدماتی, واحدهای لباسشویی و خشکشوییIntroduction :
In the past fifty years, population and urbanization have led to Uninterrupted urban growth and expansion. In other words, it can be said that the urban population has increased. Still, the existing urban services have not been able to respond to the diverse needs of the people due to inadequate distribution and insufficient access. Therefore, the rapid growth of cities has exceeded the capacity of organizations and city managers to provide infrastructure and public services to citizens. Dispersion and proportional distribution of urban service use are some of the most important considerations in urban land use planning. There is a possibility of creating social crises and spatial problems due to the uneven distribution of urban service users. Inadequate spatial distribution of urban service cables requires more movement over longer distances to use the services provided by them, Which leads to additional costs, time wastage, increased crowding, traffic, air pollution, and insufficient access to services. For some, it also includes families. On the contrary, the proper distribution of urban services provides the possibility of optimal access to service uses and not only plays a significant role in improving the health, security, and peace of society but also acts as an important indicator in the direction of achieving social well-being. It can be inferred that optimal access and proper distribution of urban service users in all urban areas means providing the right services at the right time and place. In this regard, the measured action of urban management in the spatial distribution of urban service uses is necessary to improve the physical quality of the environment so that the quality of life of the people can improve and urban sustainability be achieved. For this purpose, it is very important to understand and analyze the current situation of the spatial distribution of urban services in which the pursuit of proper distribution and easy access to the services of these uses requires the allocation of resources with the most favorable combination. Ardabil City has seen rapid population and physical growth in recent decades. However, the distribution of different uses of urban services does not correspond to the growth and expansion of the population and the physical structure of the city. This imbalance in the distribution of urban service centers can not only lead to the promotion of intra-city travel and aggravation of pollution but also disrupt the population balance and expand urban spaces in conflict with social and economic dimensions. Therefore, by examining the distribution and access to the uses of urban services, it is possible to identify their spatial pattern in different urban areas. This, in turn, can lead to providing solutions that improve residents’ access to such uses and increase their quality of life. Laundry and dry-cleaning jobs, especially the subject of study in this research, are among the types of activities and services that operate in the category of special service trade unions in cities, and in a way, they respond to the needs of the majority of citizens for the services of these units. The current research focuses on laundry and dry-cleaning jobs as a specific example of service sectors in cities and it has analyzed the spatial distribution of these jobs in Ardabil city by relying on some spatial analysis capabilities in the ArcGIS environment. In this regard, the main question of the research is as follows: What is the state of accessibility and spatial distribution of laundry and dry-cleaning units in the neighborhoods of Ardabil city?
Materials and MethodsIn terms of the type of research, the current research is applied-developmental and its method is descriptive-analytical based on graphic methods. The method of collecting information is library (documents) and field. In this way, first by using the library method; The introduction, background, and theoretical foundations of the research were compiled. Also, using the field survey method (GPS), the exact locations of laundry and dry-cleaning units in the neighborhoods of Ardabil city were identified and their coordinates were recorded. After correcting the errors and accurately coding the collected locations in the Google Earth software environment, the final data was entered into the ArcGIS software to form a geographic information database to be analyzed in this software environment. To analyze the information, spatial analysis models and spatial statistics in the ArcGIS environment such as spatial autocorrelation analysis and hot spot analysis were used.
FindingsIn the current research, the accessibility and spatial distribution of urban services (in this research, laundry, and dry cleaning units) were investigated at the level of the neighborhoods of Ardabil city, and the obtained results showed that in terms of the weight of the abundance of the investigated units at the level of the neighborhoods of Ardabil city, Neighborhoods No. 1-10, 2-8, 3-5 and 4-4 each with 5 units with the highest frequency and neighborhoods 2-9, 3-2, 3-10, 4-1, 4-2, 4-5, 4-6 and 4-10 without any laundry and dry cleaning units are placed in the last classification in terms of the frequency of the mentioned units. The status of the number of laundry and dry-cleaning units by the neighborhoods of Ardabil Municipality and based on the ratio of the number of units investigated per 10 thousand people showed that in the neighborhoods 3-4, 3-3, and 4-4 per 10 thousand population. 4/58 laundry and dry cleaning units and in the neighborhoods 3-2, 3-10, 4-1, 4-2, 4-5, 4-6, and 4-10 per 10 thousand people, absolutely no laundry units and There is no laundry. The condition of the rest of the neighborhoods is in the range of these values. Also, based on the analysis of hot spots in the neighborhoods of Ardabil municipality, neighborhoods 1-7, 1-9, 1-10, 2-4, 2-6, 2-8, 2-10, 3-4, 3-5 and 4- 4 have the highest Z value and have a hotter situation in terms of access to the studied units. On the other hand, the neighborhoods 2-9, 3-2, 3-10, 4-1, 4-2, 4-5, 4-6, and 4-10 have the lowest Z value, so without any value Hot and cold spots are located among the urban neighborhoods of Ardabil. Finally, the result of the spatial autocorrelation analysis of the mentioned units based on the neighborhoods of Ardabil Municipality with Z:1/55 showed that their distribution is classified as a random pattern.
ConclusionUrban planning requires the allocation and distribution of scarce resources among different areas of the city and relies on criteria such as social welfare. Otherwise, it can lead to more access in certain areas of the city to urban resources compared to other places. The basis of the distribution of urban services should take into account access and spatial distribution within the city. Considering the importance of the subject, the present research has investigated the accessibility and spatial distribution of laundry and dry cleaning units in the neighborhoods of Ardabil city. The results of the research showed that according to the type of urban fabric of Ardabil, the structural form of these fabrics has a significant effect on residents’ access to service facilities (in this research, laundry, and dry-cleaning units) and their spatial distribution in the city. The spatial distribution of the aforementioned service units in the neighborhoods of Ardabil city is more than that of the peripheral neighborhoods. The findings of this study are consistent with the research of Lee et al. who state that the structure of the urban fabric affects the residents’ access to service facilities and the distribution of services is not consistent with the distribution of the population. In addition, the results of Fatemi’s research showed; that Region 4 of Ardabil, which is considered as one of the peripheral areas, has a high dispersion of bakery units, which contradicts the findings of the above research. Also, the findings of the spatial distribution of laundry and dry-cleaning units in the neighborhoods of Ardabil show a random and inappropriate pattern, which indicates the concentration of these units in one or more specific neighborhoods of the city. This model leads to more access of some neighborhoods and their residents to relevant services, which helps to form inequality in the distribution of urban services in Ardabil. In this regard, the results of the above research are in line with the results of the research of Naimi and Babai Aghdam, which shows the inappropriate distribution of urban public services in different areas of Sanandaj City. Finally, considering the importance of the issue, it is suggested that a detailed survey of the per capita usage of services such as laundry and dry-cleaning units in the city is done and necessary measures are taken to solve their shortage in the city, and the ability of all residents to access city services is a priority for the managers. Take This means that the distribution of services in the city should be done in such a way that all residents of the city have proper access to city services. To achieve this, it is important to pay attention to urban facilities’ service radius and capacity.
Keywords: Geographic Information System (GIS), Laundry, Dry-Cleaning Units, Neighborhoods Of Ardabil Municipality, Service Trade Units, Spatial Analysis -
مقدمه
دانش مدیریت همواره به دنبال ارائه الگوهای نوین جهت اداره بهینه سازمان ها و حل مسائل آن هاست. مدیریت عملکرد یکی از الزامات مدیریتی است که همه سازمان ها از گذشته تا کنون به روش های مختلفی از آن بهره گرفته اند تا اهداف مورد انتظار را محقق سازند. مفهوم، رویکرد، فرایند و روش ارزیابی عملکرد همواره به فراخور نیاز مورد بازنگری و بهبود مستمر قرار گرفته و در حال حاضر با مفهوم مدیریت عملکرد به بلوغ نسبی خود رسیده است. در نگرش نوین، مدیریت عملکرد به عنوان ابزاری جهت اجرای استراتژی ها و خط مشی ها و تحقق اهداف سازمانی مطرح است و هدف عمده آن افزایش توانایی ها و شایستگی ها و رشد و پرورش سازمان ارزیابی شونده است. چنین نگاهی به مدیریت عملکرد مستلزم وجود ویژگی هایی است که آن نظام را کارا و اثربخش سازد و انعطاف پذیری و پویایی چارچوب مدیریت عملکرد خواسته یادشده را محقق می کند. مدیریت عملکرد از ابزارهای اصلی و اساسی مدیریت عالی جهت تحقق اهداف و برنامه های سازمان است. در نهادهای عمومی غیر دولتی، نظیر شهرداری ها نیز بر این موضوع تاکید فراوانی شده است. از آنجا که متولی مدیریت شهر شهرداری است توجه به نحوه مدیریت و چگونگی عملکرد شهرداری بسیار حائز اهمیت است. این در حالی است که مدیریت شایسته هر سازمانی از جمله شهرداری محقق نخواهد شد مگر با برنامه ریزی، اجرا، نظارت، ارزیابی و بازنگری مناسب در جهت ایجاد فضایی مناسب برای بهبود بخشیدن به عملکرد. در حال حاضر و در کشور ما مشکلی که وجود دارد ناکارآمدی شهرداری ها در حوزه مدیریت عملکرد است و هنوز بهبودهایی مورد انتظار در عملکرد، پاسخ گویی، شفافیت و کیفیت خدمات رخ نداده است. همچنین ادبیات عملکرد در حوزه مدیریت شهری نشان می دهد رویکردهای موجود بیشتر بر سنجش و ارزیابی تاکید دارند و رویکرد مدیریت نمود کمتری دارد. مدل ها و نظریات موجود در مدیریت عملکرد یا بر سطح فردی و یا بر سطح نهاد متمرکز است و کمتر به کلیت و جامعیت سازمانی پرداخته است. بنابراین مسئله اصلی این تحقیق نبود مدل مناسب مدیریت عملکرد در شهرداری و آن هم با نگاهی جامع و در تمامی ابعاد است. به این لحاظ باید الگویی جامع و مطلوب را با توجه به اقتضاهای شهرداری تهیه و تدوین کرد که بر مبنای آن، بتوان در شهرداری از مرحله ارزیابی عملکرد محض، به مدیریت عملکرد رسید، و اطلاعات درست تری را برای مدیریت بهتر و اثربخش تر، در اختیار مدیران شهرداری قرار داد.
مواد و روش هااز آنجا که این پژوهش به دنبال شناسایی و تبیین عوامل، ابعاد و پیامدهای مدیریت عملکرد در شهرداری است و طرحی نوین از اطلاعات را ارائه می کند، یک پژوهش کاربردی محسوب می شود. همچنین براساس طرح تحقیق و از حیث نحوه گردآوری داده ها، تحقیق حاضر یک تحقیق توصیفی است. این پژوهش با رویکرد ترکیبی (کیفی کمی) در سه مرحله انجام شده است. مرحله اول با روش مصاحبه (کیفی)، مرحله دوم با استفاده از روش تحلیل محتوا (کمی) و مرحله سوم با استفاده از روش دلفی فازی (کمی) صورت گرفته است. نمونه آماری تحقیق در روش مصاحبه 20 نفر از خبرگان و کارشناسان در شهرداری بندر عباس بودند، که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. نمونه آماری در دلفی فازی 25 نفر از خبرگان (20 نفر از مصاحبه شونده ها و 5 نفر از اساتید دانشگاهی) بودند. بعد از انجام مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل محتوا به شناسایی عوامل، مولفه ها و پیامدهای مدیریت عملکرد در 3 سطح عملکرد فردی، عملکرد گروهی و عملکرد سازمانی پرداخته شد. سپس با استفاده از روش دلفی فازی، الگوی مفهومی محقق ساخته شده جهت مداقه و پالایش در سه دور برای خبرگان ارسال شد.
یافته هاعوامل تاثیر گذار بر مدیریت فردی شامل دو دسته عوامل رفتاری شامل مولفه های انگیزه، شایستگی و مهارت فردی، دانش، مشارکت در تصمیمات، نگرش، احترام و تکریم، و عوامل سیستمی شامل مولفه های جو و فرهنگ حاکم، قوانین سیستم، ارتقا و پاداش و حقوق، رهبری و مدیریت، همکاری و ارتباطات، عدالت و انصاف، ساختار سیستم، بالندگی منابع انسانی است. در حوزه مدیریت عملکرد گروهی عوامل تاثیر گذار به سه دسته عوامل ساختاری شامل مولفه های آموزش و بالندگی، جذب و گزینش عادلانه، اهداف و راهبردها، جو و فرهنگ سازمانی، مقر رات و قوانین، ارتقا و پاداش گروهی، عدالت و انصاف، ارزش های مشترک، عوامل مدیریتی شامل مولفه های مدیریت دانش، اعتبار تصمیم مدیران، ویژگی های مدیران، حمایت مدیریت، مدیریت سرمایه انسانی، واگذاری اقتدار و قدرت و عوامل فنی شامل مولفه های فناوری اطلاعات و ارتباطات، بهداشت و ایمنی محیط کار است. عوامل تاثیر گذار بر عملکرد سازمانی به سه دسته عوامل اجتماعی شامل مولفه های قوانین و مقررات جامعه، عدالت و انصاف جامعه، فرهنگ و ارزش های مشترک جامعه، دیدگاه جامعه نسبت به شهرداری، بالندگی منابع انسانی؛ عوامل اقتصادی شامل مولفه های قیمت گذاری خدمات، تخصیص بودجه، توانمندی دریافت بودجه، رویکرد اقتصادی دولت و عوامل سیاسی شامل مولفه های تحریم ها در تامین قطعات و خدمات، قدرت و نفوذ اعضای شورای شهر، حمایت از سازمان (شهرداری)، نفوذ و قدرت مدیریت شهرداری در عرصه های عمومی و دولتی است. ابعاد مدیریت عملکرد فردی در شهرداری دو دسته عملکرد اخلاقی شامل مولفه های اخلاق مداری، قانون مداری، تواضع و احترام، صبر و شکیبایی و عملکرد کارکردی شامل مولفه های بالندگی شخصی، بهره وری فردی، خلاقیت و نوآوری، همکاری و همدلی، یادگیری، مسئولیت پذیری، انعطاف پذیری، تلاش و کوشش است. در حوزه عملکرد گروهی ابعاد آن به دو دسته عملکرد فرایندی شامل ابعاد (اطلاع رسانی به موقع، محاسبات دقیق گزارش ها، کیفیت خدمات، کمیت و سرعت خدمات، بهره وری و کاهش هزینه ها، دستیابی به اهداف، برخورد با تخلفات اداری) و عملکرد منابع انسانی شامل تعهدات کار گروهی، اخلاق حرفه ای، جدیت و تلاش گروه تقسیم شدند. عملکرد سازمانی شهرداری شامل ابعاد عملکرد مالی با مولفه های حفظ بیت المال، پرداخت مطالبات، جبران خسارت و غرامت، بهره وری سازمانی، سودآوری و درآمد، صیانت از املاک و مستغلات؛ عملکرد شهرسازی و معماری شامل مولفه های برخورد با تخلفات، کمیت و کیفیت صدور پروانه، نوسازی بافت فرسوده، اجرایی سازی شهر هوشمند؛ عملکرد زیر ساخت شهری شامل مولفه های ارائه عادلانه فرصت ها، حمل و نقل عمومی و ترافیک، بهبود ایمنی و تصادفات، پیشرفت فیزیکی و کیفیت پروژه های عمرانی؛ عملکرد خدمات شهری و محیط زیست شامل مولفه های خدمات شهری در مناسبت ها، نگهداشت آبراهه ها و قنوات، زیبا سازی فضای شهری، توسعه و نگهداشت فضای سبز، سامان دهی صنایع و مشاغل مزاحم است. درنهایت، پیامد ها و نتایج مدیریت عملکرد در شهرداری ها تعالی سازمانی، رضایت ذی نفعان، شفافیت اداری، مقبولیت عمومی، بهبود چالش های مالی و اداری، بهره وری، کارایی و اثر بخشی شهرداری است.
نتیجه گیریشهرداری ها برای موفقیت، باید به سمت به کارگیری روش های مدیریت عملکرد نوین و مطلوب حرکت کنند. به این لحاظ شهرداری ها می توانند با بهره گیری از تحقیق حاضر و نتایج آن برای مدیریت عملکرد در سطوح مختلف فردی، گروهی و سازمانی اقدام کنند. پژوهش حاضر نگرش کلی را به مدیران شهری می دهد و با استفاده از عوامل، ابعاد، مولفه ها و پیامدهای شناسایی شده می توان در در راستای مدیریت عملکرد بهتر اقدام کرد.
کلید واژگان: الگوی مدیریت عملکرد شهرداری, تحلیل محتوا, دلفی فازی, مدیریت عملکردIntroduction :
Management knowledge always seeks to provide new models for the optimal management of organizations and solving their problems. Performance management is one of the management requirements that all organizations have used in different ways in the past to achieve the expected goals. The concept, approach, process, and method of performance evaluation have always been revised and continuously improved based on the need, and currently, it has reached its relative maturity with the concept of performance management. In the new approach, performance management is considered a tool to implement strategies and policies and achieve organizational goals, and its main goal is to increase the abilities and competencies and grow and nurture the evaluated organization. Such a view of performance management requires the existence of features that make the system efficient and effective, and the flexibility and dynamism of the performance management framework fulfill the above demand. Performance management is one of the main and fundamental tools of high management to achieve the goals and plans of the organization. In non-governmental public institutions, such as municipalities, this issue has been emphasized a lot. Since the municipality is in charge of managing the city, it is essential to pay attention to the management and functioning of the municipality. This is despite the fact that the proper management of any organization, including the municipality, will not be realized except with appropriate planning, implementation, monitoring, evaluation, and revision to create a suitable environment for improving performance. Currently, the problem that exists in our country is the inefficiency of municipalities in the field of performance management, and the expected improvements in performance, accountability, transparency, and service quality have not yet occurred. Also, the performance literature in the field of urban management shows that the existing approaches emphasize more on measurement and evaluation, and the management approach is less representative. The existing models and theories in performance management are focused either on the individual level or on the institutional level and are less focused on the wholeness and comprehensiveness of the organization. Therefore, the main problem of this research is the lack of a suitable performance management model in the municipality, and that too with a comprehensive view in all dimensions. In this sense, a comprehensive and desirable model should be prepared and compiled according to the requirements of the municipality. Based on that, it is possible to reach performance management in the municipality from the stage of pure performance evaluation and provide more accurate information for better and more effective management to the municipal managers.
Materials and MethodsSince this research seeks to identify and explain the factors, dimensions, and consequences of performance management in the municipality and presents a new plan of information, it is considered applied research. Also, based on the research plan and in terms of data collection, the current research is descriptive research and the combined methods of interview, content analysis, and fuzzy Delphi were used to collect information. This research has been done with a mixed approach (qualitative-quantitative) in three stages. The first stage was conducted using the interview method (qualitative), the second stage was conducted using the content analysis method (quantitative), and the third stage was conducted using the fuzzy Delphi method (quantitative). The statistical sample of the research in the interview method was 20 experts in Bandar Abbas Municipality who were selected using the snowball sampling method. The statistical sample in fuzzy Delphi was 25 experts (20 interviewees and 5 university professors). After conducting the interviews, using the content analysis method, the factors, components, and consequences of performance management were identified in 3 levels individual performance, group performance, and organizational performance. Then, using the fuzzy Delphi method, the researcher’s conceptual model was sent to the experts for verification and refinement in three rounds.
FindingsFactors affecting individual management include two categories of behavioral factors including components (motivation, competence and individual skill, knowledge, participation in decisions, attitude, respect, and honor), and system factors including components (atmosphere and prevailing culture, system rules, promotion and reward and rights, leadership and management, cooperation and communication, justice and fairness, system structure, human resources development). In the field of group performance management, the influencing factors are divided into three categories of structural factors including (training and growth, fair recruitment and selection, goals and strategies, organizational atmosphere and culture, regulations, and rules, group promotion and reward, justice, and fairness, shared values ) managerial factors include the components (knowledge management, validity of managers’ decisions, managers’ characteristics, management support, human capital management, delegation of authority and power) and technical factors include the components (information and communication technology, health and safety of the work environment). The factors affecting organizational performance are divided into three categories: social factors including the components (laws and regulations of the society, justice and fairness of the society, culture and common values of the society, society’s view towards the municipality, human resources development) economic factors including the components (pricing of services, budget allocation, ability to receive budget, government’s economic approach) and political factors including (sanctions in supplying parts and services, power and influence of city council members, support for the organization (municipality), influence and power of municipal management in public arenas and government). The dimensions of individual performance management in the municipality are two categories of moral performance including components (morality, rule of law, humility, respect, patience), and functional performance including components (personal growth, individual productivity, creativity and innovation, cooperation and empathy, learning, responsibility, flexibility, effort, and diligence). In the field of group performance, its dimensions are divided into two categories of process performance including dimensions (timely information, accurate calculations of reports, quality of services, quantity, and speed of services, productivity and reducing costs, achieving goals, dealing with administrative violations) and human resource performance including (teamwork obligations, professional ethics, seriousness and group effort) were divided. The organizational performance of the municipality includes the aspects of financial performance with components (maintenance of treasury, payment of claims, compensation, and compensation, organizational efficiency, profitability, and income, protection of real estate), urban planning, and architecture performance including components (dealing with violations, quantity, and quality of issuing permits, renovation of worn-out fabric, implementation of the smart city) performance of urban infrastructure including components (equitable provision of opportunities, public transportation and traffic, improvement of safety and accidents, physical progress and quality of construction projects), performance Municipal and environmental services include components (municipal services on occasions, maintenance of waterways and canals, beautification of urban space, development and maintenance of green spaces, organizing industries and disturbing businesses). Finally, the consequences and results of performance management in municipalities are organizational excellence, stakeholder satisfaction, administrative transparency, public acceptance, improvement of financial and administrative challenges, productivity, efficiency, and effectiveness of the municipality.
ConclusionTo be successful, municipalities should move towards using new and optimal performance management methods. In this sense, municipalities can take advantage of the current research and its results to manage performance at different individual, group, and organizational levels. The current research gives a general view to city managers and by using the identified factors, dimensions, components, and consequences, it is possible to act in the direction of better performance management.
Keywords: Content Analysis, Fuzzy Delphi, Municipal Performance Management Model, Performance Management -
هدف پژوهش حاضر اولویت بندی ریسک های منابع انسانی سازمان امور مالیاتی کشور با توجه به معیارهای منتخب است تا سازمان آمادگی لازم را جهت مدیریت و مواجهه با هر یک از این ریسک ها داشته باشد. پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی و ازنظر روش کمی و ابزار مورداستفاده برای جمع آوری داده ها مصاحبه و پرسشنامه است. ابتدا ریسک های منابع انسانی بر اساس تحقیقات و ادبیات نظری پژوهش شناسایی گردید و در ادامه معیارهای ارزیابی ریسک ها با مشارکت 18 نفر از خبرگان، مدیران و کارشناسان سازمان از طریق مصاحبه معین گردید، پس از آن با استفاده از پرسشنامه و فن تحلیل سلسله مراتبی که در میان 60 نفر از کارشناسان، توزیع گردید، وزن معیارها مشخص و در آخر، با بهره بردن از ابزار پرسشنامه و به کارگیری فن و نرم افزار تاپسیس فازی مورد تجزیه وتحلیل و سنجش قرار گرفتند. یافته ها نشان داد از میان 21 ریسک شناسایی شده در سازمان امور مالیاتی کشور ریسک شناسایی و ثبت نام مودیان مالیاتی، ریسک نداشتن مهارت ادراکی، ریسک تشخیص و قطعیت مالیات، ریسک عدم برنامه ریزی اثربخش، ریسک نداشتن مهارت فنی به ترتیب بیشترین شاخص شباهت به ایده آل را دارا بوده و پنج اولویت ااول ریسک های منابع انسانی در سازمان امور مالیاتی کشور است و ریسک عدم رعایت قوانین و مقررات با کمترین شاخص شباهت در اولویت آخر قرار دارد.
کلید واژگان: تاپسیس فازی, تحلیل سلسله مراتبی, ریسک, سازمان مالیات, منابع انسانی.PurposeRisk management is the process of identifying, analyzing and accepting uncertainty in important economic decisions. Usually, risk management occurs when economic managers analyze the possibility of losses and risks of a macroeconomic issue and try to take appropriate measures according to the goals of the organization and the ability to bear risks. Also, risk can be measured both in absolute and relative terms. A complete and correct understanding of different types of risk can help senior economic managers to evaluate opportunities and costs related to the organization's approaches. In fact, human resource risk management by determining, analyzing and applying the necessary measures is known as a valid guarantee for the sustainable and continuous growth of the organization. Identifying, analyzing, measuring human resource risks and adopting strategies to face risks are the main stages of the human resources risk management process. The aim of this study is to prioritize the risks of human resources of the country's tax affairs organization according to the selected criteria so that the organization has the necessary preparation to manage and face each of these risks.
MethodologyThis study is developmental-applicative because it aims to prioritize the risks of human resources in the country's tax affairs organization, and this can be effective in understanding the nature and effects of these risks and their effective management, and in addition, it will expand the literature. In terms of the approach, according to the nature of the data and the use of numbers and figures, it is quantitative research, and from the point of view of the location of the research, it is a library and field research, and interviews and questionnaires have been used as data collection tools. The research has three stages, which are:- The first stage of identifying human resources risks, The second step is determining the criteria and criteria for ranking human resources risks.The third step is the analysis and evaluation of the organization's human resources risks.
FindingThe risk of identifying and registering taxpayers with a similarity index of 0.58 is the first priority of the organization that should be taken into account, the statistics published by the authorities of the Tax Affairs Organization regarding tax evasion show this risk. The risk of the passive nature of the human resource deputy with a similarity index of 0.57 is the second priority of the organization, despite the fact that many human resource management processes including recruitment, development, evaluation, etc. are directly related to the organization's resource development deputy, but the management and resource development deputy plays the least role in It has its own field of work, which is certainly one of the important reasons for the politicization of human resource strategies and the political approach of public administration. The third priority of the organization is the risk of tax recognition and certainty with a similarity index of 0.55, which refers to unrealistic tax recognition and certainty, the risk of non-alignment of managers' goals with the goals of the organization with a similarity index of 0.54, the fourth priority of the organization and the risk of not having technical skills with a similarity index of 0.53, the fifth risk in There is a tax agency.
ConclusionHuman resources, while having an important and essential role in realizing the organizational goals of organizations, can also be a source of dangers and risks. Human resource risks are one of the most important organizational risks. The management of these risks in organizations that have more human resources and have a lot of freedom of action and authority and whose activities are complex and have a wide thematic and geographical scope of activity is necessary and doubly important, because identifying, analyzing and measuring the risks of human resources and In addition to strengthening and facilitating the realization of organizational goals, making policies to deal with them also increases the efficiency of human resources.
Keywords: Fuzzy TOPSIS, Hierarchical Analysis, Risk, Tax Organization, Human Resources
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.