جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "استراتژی" در نشریات گروه "مدیریت"
تکرار جستجوی کلیدواژه «استراتژی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
پژوهشنامه بیمه، سال سیزدهم شماره 4 (پاییز 1402)، صص 313 -326پیشینه و اهداف
کنترل استراتژیک که هدف آن انطباق استراتژی سازمان با تغییرات و تلاطمات محیطی است (با توجه به اینکه محیط سازمان در صنایع مختلف متفاوت است)، می تواند در هر صنعتی الگوی خاص خود را داشته باشد. در سال های اخیر که به دلایل داخلی و بین المللی، تلاطمات محیطی برای صنایع ایران افزایش یافته، موضوع کنترل استراتژیک نیز اهمیت ویژه ای پیدا کرده و بر این اساس، هدف این پژوهش آن است که با در نظر گرفتن مدل های مختلف کنترل استراتژیک و شاخص های متنوعی که می تواند داشته باشد، به طور خاص برای صنعت بیمه ایران مدلی را برای کنترل استراتژیک ارائه کند.
روش شناسی:
پژوهش حاضر به لحاظ هدف، بنیادی- کاربردی و با جهت گیری اکتشافی، از نوع مطالعات ترکیبی (کیفی و کمی) است. در بخش کیفی از استراتژی پژوهش داده بنیاد و در بخش کمی از روش تحلیل سلسله مراتبی که از جمله روش های تصمیم گیری چندمعیاره است، استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق آن دسته از مدیران ارشد شرکت های بیمه ایرانی هستند که در فرایند تدوین، اجرا و کنترل برنامه های استراتژیک شرکت های بیمه نقش یا تجربیاتی دارند. روش نمونه گیری نظری و به شیوه گلوله برفی بوده است.
یافته هابراساس داده های به دست آمده از مصاحبه ها، مقوله ها در دو دسته کلی کنترل اجرای استراتژی و کنترل محتوای استراتژی قرار گرفتند. در بخش کنترل محتوا سه مقوله با عناوین کنترل عوامل حیاتی موفقیت، کنترل مفروضات اساسی و کنترل مبتنی بر سناریو کدگذاری شدند و در بخش کنترل اجرا دو مقوله با عناوین کنترل بعد از عمل و کنترل عملیاتی کدگذاری شدند. در این پنج بخش نیز، در مجموع 15 نوع کنترل باید صورت گیرند که این ها در بخش کمی پژوهش ارزیابی شدند. در بخش کمی، کنترل رقابت، کنترل مفروضات اساسی بازار و کنترل مفروضات محیط کلان بیشترین امتیازات را به خود اختصاص دادند.
نتیجه گیریبا توجه به یافته های تحقیق، دسته بندی انواع کنترل های استراتژیک و امتیازدهی به آنها، به معنای برتری برخی روش های کنترلی بر دیگر روش ها نیست و براساس نوع رویکرد استراتژیک در هر شرکتی ممکن است هریک از کنترل ها به شکل های مختلف و با درجات اهمیت متفاوتی استفاده شوند. همچنین به دلیل اینکه امروزه ابزارهای پیشرفته فناوری اطلاعات در دسترس اند و صنعت بیمه هم داده های فراوانی در اختیار دارد، پیشنهاد می شود که شرکت های بیمه از این ابزارها در فرایند کنترل استراتژیک خود بیشتر استفاده کنند. با توجه به اهمیت یافتن روش های آینده پژوهی از جمله سناریوپردازی در کسب وکارها، پیشنهاد می شود که صنعت بیمه به آموزش این روش ها به مدیران و متخصصانش اقدام کند تا با به کارگیری آنها غافلگیری ها کاهش یابند و آماده مواجهه با شرایط مختلف باشند. در نهایت در ارزیابی کمی پژوهش، کنترل فرایندهای داخلی و منابع انسانی حائز کمترین امتیاز شدند که با توجه به اهمیتشان، لازم است برای تقویتشان کنترل بیشتری روی آنها صورت گیرد.
کلید واژگان: استراتژی, بیمه, کنترل, کنترل استراتژیکBACKGROUND AND OBJECTIVESStrategic control, aimed at aligning an organization's strategy with environmental changes and disruptions, can have its own specific pattern in any industry, considering that the organizational environment varies across different industries. In recent years, due to internal and international reasons, environmental disruptions for industries in Iran have increased. Therefore, the topic of strategic control has gained special importance. Accordingly, the objective of this study is to propose a model for strategic control, particularly for the insurance industry in Iran, considering various models of strategic control and the diverse indicators it may have.
METHODSThis research is fundamental-applied in terms of purpose, exploratory-directed, and a combinatory (qualitative and quantitative) study. The qualitative section of the research is based on a data-oriented research strategy, and the quantitative section employs the Analytic Hierarchy Process (AHP), which is among the multi-criteria decision-making methods. The statistical population of this study consists of senior managers of Iranian insurance companies who have a role or experience in the process of formulating, implementing, and controlling the strategic plans of insurance companies. The sampling method was a theoretical and snowball sampling.
FINDINGSBased on the data obtained from the interviews, the concepts were categorized into two main groups: strategy execution control and strategy content control. In the content control section, three concepts were identified as controlling vital success factors, controlling fundamental assumptions, and scenario-based control. In the execution control section, two concepts were identified as post-action control and operational control. In total, 15 types of control need to be implemented across these five sections, which were evaluated quantitatively in this research. In the quantitative section, competitive control, controlling fundamental market assumptions, and controlling fundamental assumptions of the macro environment received the highest scores.
CONCLUSIONRegarding the findings of the research, categorizing the types of strategic controls and scoring them does not mean that some control methods are superior to other methods, and based on the type of strategic approach in any company, each of the controls may be used in different ways and have varying degrees of importance. Also, because of the availability of advanced information technology tools and the insurance industry enjoying plenty of data, it is suggested that insurance companies use these tools more frequently in their strategic control process. Considering the importance of futurology methods including scenario planning in businesses, it is suggested that the insurance industry teach them to its managers and specialists so that by using them, unpredicted incidents will be reduced, and they will be fully ready to face different situations. Finally, in the quantitative evaluation of the research, the control of internal processes and human resources received the lowest points, despite their importance, it is necessary to control them more strongly to strengthen them.
Keywords: Control, Insurance, Strategic Control, Strategy -
پیدایش و رشد سریع فضای مجازی و الکترونیک یکی از بزرگ ترین نمادهای تغییر و تحول جهانی است. تدوین و اجرای استراتژی الکترونیک باتوجه به تاثیرات تحول آفرین فناوری های الکترونیک در همه جنبه های محیطی سازمان، به دغدغه اصلی بسیاری از سازمان ها تبدیل شده و بهبود عملکرد مداوم به همراه همگرایی فناوری های الکترونیک منبعی برای مزیت رقابتی گشته است. چالش هایی که سازمان ها برای موفقیت در تحول الکترونیک با آن مواجه هستند را می توان در تدوین و اجرای استراتژی های الکترونیک جستجو کرد؛ بنابراین، هدف این تحقیق شناسایی عوامل کلیدی موفقیت استراتژی های الکترونیک است. با همین دیدگاه، در این پژوهش که استخراج الگوی آن با روش آمیخته صورت گرفته است، در بخش کیفی برای گردآوری اطلاعات، با 20 نفر از خبرگان صنعت بانکداری ایران مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و با استفاده از تحلیل مضمون، در نهایت الگویی شامل هشت بعد شناسایی گردید. ابعاد هشت گانه شامل؛ نقش حاکمیت بانک در اجرا و رفع مشکلات، تغییر مدل کسب وکار، سرمایه انسانی در تراز تحول الکترونیک، معماری فناوری اطلاعات و زیرساخت های آن، سازمان دهی ساختار و اصلاح فرایندها، اصلاح و طراحی محیط کسب وکار برای تحقق استراتژی های الکترونیک، بازیگران الکترونیک و نوظهور در تحقق استراتژی های الکترونیک، روابط بین المللی و روندهای جهانی در بانکداری الکترونیک می شود. در بخش کمی، الگوی روابط معنادار بین عوامل شناسایی شده با استفاده از روش دیتمل و ابزار پرسش نامه مشخص گردید. عامل نقش حاکمیت بانک در اجرا و رفع مشکلات دارای بیشترین تاثیرگذاری بر سایر عوامل و عامل سرمایه انسانی در تراز تحول الکترونیک دارای بیشترین تاثیرپذیری از سایر عوامل کلیدی موفقیت شناسایی شد.
کلید واژگان: استراتژی, موفقیت, الکترونیک استراتژی, تحول الکترونیکIntroductionThe advent of virtual space in the last few decades is one of the main signs of a global transformation. To invest and efficiently use digital technologies, the attention of the senior managers of these organizations has increased towards the process of framing a suitable digital strategy in proportion to the general strategies of the organization. The key challenge of formulating a successful digital strategy is coordinating it with the varying needs of stakeholders in the field of digital technologies. Digital strategy is a practical plan that clarifies the set of necessary actions to determine how to use digital technologies in the main business sectors to attain precise goals that will eventually create new and different value for the stakeholders as well as the transformation of the organization. The digital strategy must integrate all the organization's plans in the field of using digital technologies by creating a digital ecosystem and thus transform the business. Alterations in banking mean rethinking customer relations, innovation in value, and responding to customer needs. Unfortunately, most banks have failed to move towards fundamental changes. Reactions to variations in the digital age are slow, and even in some cases the banking system strongly resists fundamental changes. Because it is hard to change to something you don't know. the current research seeks to provide a roadmap for businesses and organizations that are looking for digital transformation after counting the key components of digital strategy success. Likewise, considering that the atmosphere governing the banking industry is leading in the field of digital transformation compared to other industries, these factors will be investigated in the banking industry to offer more operational solutions. MethodologyThe current research, in terms of the type of data, is in the category of two-way (mixed) research. Likewise, regarding the goal, it is placed in the category of “exploratory (formative)” researches, and in terms of function, it is placed in the category of “applied” researches. Based on the definitions, the current research is a sequential exploratory design, which was first extracted and analyzed by using the evidence related to documents and reports and coding and analyzing the content of the interviews of experts and influential people in the bank. In the quantitative phase, by using DEMATEL, which is a mixed method and only has a quantitative phase in the final phase, it has been determined the significance and priority of the effective factors. To collect information, commonly, two library (document) and field methods have been used. First, to collect information in the field of theoretical foundations and research literature, research-related sources such as theoretical literature on the key success factors of digital strategy were collected, and then data were collected through interviews. The main data in this research was collected through interviews with experts and the semi-structured interview was the basis of the researcher's work. In the current research, firstly, to identify the key success factors of digital strategy, the thematic analysis method was used with the help of MAXQDA software for data analysis, and then DEMATEL was used to determine the priority, significance, and relationships of the factors. Discussion and ResultsThe results of the questionnaire are depicted in the figure below, which shows the pattern of meaningful relations. This pattern is in the form of a chart where the longitudinal axis is D + R values and the transverse axis is based on D - R. The position and relationships of each factor are determined by a point with coordinates (D + R, D - R) in the system. Each factor is examined from four aspects: The degree of influence of the variables: the sum of the elements of each row (D) for each factor designates the influence of that factor on other factors of the system. In the current research, the role of bank governance in applying and solving problems has the most influence. The degree of effectiveness of variables: the sum of the elements of the column (R) for each factor indicates the degree of effectiveness of that factor from other factors of the system. In the present research, human capital is in the highest rank of effectiveness in terms of digital transformation. The horizontal vector (D + R) discloses the influence of the desired factor in the system. Put differently, the higher the D + R value of a factor, the more interaction that factor has with other system factors. In the current research, the role of bank governance in implementing and solving problems has the most influence. The vertical vector (D - R) shows the influence of each factor. Generally, if D - R is positive, the variable is considered a cause variable, and if it is negative, it is considered an effect. In the present research, the role of bank governance in implementing and solving problems are considered to be the effect. ConclusionIn line with the pattern of relationships between the key success factors of the digital strategies of the banking industry of Iran, the DEMATEL technique was used and the diagram of the pattern of relations was mentioned in the previous sections. In this context, it should be stated that the factor of the bank's governance role in implementing and solving problems was identified as the most important factor, and this factor was the most influential, and it was mentioned as one of the most important causes of creating other factors and guaranteeing the success of the digital strategies of the Iranian banking industry. Other factors such as information technology and its infrastructure and international relations and global trends were also identified as the causes of other factors. Likewise, the factor that has the utmost effect on digital transformation and the implementation of digital strategies in banks is human capital in banks. Consequently, banks and organizations in general should do proper planning for their existing and desired human capital.
Keywords: Strategy, Success, Digital Strategy, Digital Transformation -
زمینه و هدف
توسعه ورزش همگانی در فراجا به دلیل هزینه پایین ، اختصاص زمان سازمانی برای اجرای آن و قابلیت اجرا برای هر سن و جنس و تقریبا هر مکان می تواند نقش بسیار موثری در ایجاد روحیه نشاط و شادابی و حفظ و ارتقای آمادگی جسمانی کارکنان داشته باشد بنابراین برای اجرای آن باید از برنامه راهبردی بهره گرفت و این پژوهش با هدف تعیین موقعیت راهبردی ورزش همگانی فراجا و ارائه راهبردهای کلیدی برای توسعه آن انجام شد.
روشروش پژوهش آمیخته و بر مبنای هدف، کاربردی بود. که به صورت مطالعه موردی انجام شد. ابزار اندازه گیری این تحقیق پرسش نامه محقق ساخته بود. برای تعیین روایی این پرسش نامه از نظرات مدیران، کارشناسان و متخصصان حوزه ورزش فراجا استفاده شد که پس از اعمال نظر آنها به اصلاح موارد اشاره شده اقدام شد. همچنین پایایی پرسش نامه با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ 87/0 گزارش شد. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران، کارشناسان و صاحب نظران حوزه ورزش همگانی در تربیت بدنی فراجا می باشد (72 نفر). نمونه گیری به صورت غیرتصادفی، هدفمند و تمام شمار انجام شد. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از آمار توصیفی و در بخش استنباطی از آزمون فریدمن بهره گرفته شد. تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS25 و Excel2023 انجام شد.
یافته هایافته های تحقیق نشان داد که، بین نقاط درونی در متغیرهای قوت و ضعف و نقاط بیرونی در متغییر های فرصت و تهدید در ورزش همگانی فراجا تفاوت معناداری وجود دارد (P< 0/05). که به ترتیب اهمیت در هر متغیر مشخص شده اند. همچنین یافته ها نشان داد که بر اساس مدل سوات، موقعیت ورزش همگانی فراجا در وضعیت رشد و یکپارچه سازی قرار دارد.(قوت درون سازمانی و فرصت بیرونی)
نتیجه گیریبر اساس مدل سوات در موقعیت رشد و یکپارچه سازی، استراتژی های تهاجمی برای حفظ موقعیت فعلی ارائه می شود. بر اساس این استراتژی، سازمان حالت تهاجمی به خود می گیرد و می کوشد با تقویت نقاط قوت درونی و استفاده از فرصت های بیرونی رشد ورزش همگانی را تداوم و توسعه بخشد. تعداد 6 استراتژی SO، هفت استراتژی WO، پنج استراتژی ST و چهار استراتژی WT تدوین و برای توسعه ورزش همگانی فراجا با توجه به موقعیت فعلی ارائه شد.
کلید واژگان: ورزش همگانی, موقعیت راهبردی, استراتژیBackground and purposeThis research was conducted with the aim of determining the strategic position of Faraja public sports and providing key strategies for its development.
MethodThis research was conducted in a non-random, purposeful and full-scale, applied, case study with a mixed method, quantitatively, qualitatively and based on the objective, including 72 managers, experts and experts in the field of public sports faraja. The measuring instrument of this research was a researcher-made questionnaire. To determine the validity of this questionnaire, the opinions of managers, experts and specialists in the field of sports were used, and after applying their opinions, the mentioned items were modified. Also, the reliability of the questionnaire was reported using Cronbach's alpha test of 0.87. Descriptive statistics were used to analyze the findings, and Friedman's test was used in the inferential part. Statistical analysis of data was done using SPSS25 and Excel2023 software.
FindingsThe research findings showed that there is a significant difference between the internal points in the variables of strength and weakness and the external points in the variables of opportunity and threat in outdoor sports (P<0.05). which are specified in the order of importance in each variable. Also, the findings showed that according to the SWAT model, the position of public sports in Faraja is in a state of growth and integration.
ConclusionBased on the SWAT model in the position of growth and integration, aggressive strategies are presented to maintain the current position. Based on this strategy, the organization takes an aggressive stance and tries to continue and develop the growth of public sports by strengthening internal strengths and using external opportunities. 6 SO strategies, 7 WO strategies, 5 ST strategies and 4 WT strategies were developed and presented for the development of public sports in Faraja according to the current situation.
Keywords: Sport For All, Strategic Position, Strategy -
بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، رشد صنعت گردشگری را به عنوان رویکردی موثر برای شکوفایی اقتصاد خود شناخته اند.توسعه گردشگری می تواند منجر به جذب سرمایه شود که به نوبه خود باعث بهبود بخش های دیگر می شود. گردشگری یک بخش اقتصادی پیچیده است که به طور قابل توجهی بر اشتغال، تراز پرداخت ها و توسعه اجتماعی-اقتصادی مناطق مختلف تاثیر می گذارد. در دنیای امروز می توان گفت تقریبا هر آنچه می بینیم به صورت هوشمند عمل می کند. نیاز صنعت گردشگری به هوشمند سازی لازمه ی ارائه ی خدمات با کیفیت و سرعت بالاتر است.هدف از انجام این پژوهش ارائه مدل و اولویت بندی ابعاد استراتژی های توسعه گردشگری هوشمند در ایران با استفاده از تکنیک ANP می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر استراتژی پژوهش پیمایشی محسوب می شود چراکه با ابزارهای پرسشنامه و مصاحبه به بررسی ادراک افراد می پردازد و در واقع داده های این پژوهش از جنس ادراک هستند. جامعه آماری در بخش کیفی صاحب نظران حوزه گردشگری بوده که حجم نمونه بر اساس اشباع نظری 15 نفر می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش روش نمونه گیری هدفمند به کار گرفته شد.. ابزار اصلی گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود و تحلیل داده های کیفی با روش نظر یه داده بنیاد انجام شد و در بخش اولویت بندی عوامل از تکنیک ANP استفاده شد. در بخش کیفی به19 مولفه در زمینه استراتژی های توسعه گردشگری هوشمند دست یافتیم که عوامل اقتصادی دارای بیشترین وزن و در رتبه اول قرار گرفته و عوامل سیاسی نیز دارای کمترین وزن و در رتبه آخر قرار گرفته شد.کلید واژگان: گردشگری, گردشگری هوشمند, استراتژی, توسعهMany developed and developing countries have recognized the growth of the tourism industry as an effective approach to the prosperity of their economy.Tourism development can lead to capital attraction, which in turn improves other sectors. Tourism is a complex economic sector that significantly affects employment, balance of payments and socio-economic development of different regions. In today's world, almost everything we see works intelligently. The tourism industry needs to be intelligent, it needs to provide higher quality and faster services.The aim of this study is to model and prioritize the dimensions of Smart Tourism Development Strategies in Iran using the ANP technique. This research is considered a survey in terms of practical purpose and in terms of research strategy because it examines people's perceptions with questionnaire and interview tools, and in fact, the data of this research is of the perceptual type. The statistical community is in the qualitative sector of the tourism sector, with a sample size based on theoretical saturation of 15 people. The sampling method was used in this study to target the sampling method.. The main tool for data collection in the qualitative sector was a semi-structured in-depth interview, and qualitative data analysis was done by the foundation data opinion method, and the ANP technique was used in the factor prioritization section. In the qualitative sector, we found 19 components in the field of smart tourism development strategies, with economic factors having the highest weight and ranking first, and political factors having the lowest weight and ranking last.Keywords: Tourism, Smart Tourism, Strategy, Development
-
هدفتحقیق حاضر به بررسی نقش و سازوکار نقش آفرینی کارآفرینان سیاستی در حکمرانی با تاکید بر برخی تجارب موفق جهانی پرداخته است.روشبدین منظور از روش اسنادی و تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است؛ جامعه آماری کلیه تحقیقات پیشین در زمینه کارآفرینی سیاستی است. نمونه آماری نیز عبارت است ازتمام اسناد مرتبط با نقش و سازوکار نقش آفرینی کارآفرینان سیاستی که با رویکردی هدفمند انتخاب شده است. بدین صورت که محقق درخصوص موضوع، نخست با جستجوی کلید واژه های مرتبط در سایت های داخلی و خارجی به استخراج مقالات و گزارش های معتبر پرداخت. در این فرایند انتخاب هیچ محدودیت زمانی برای جستجو در نظر گرفته نشد. در جستجوی مقالات داخلی، تنها مقالات منتشر شده در نشریاتی که در فهرست مجلات معتبر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری قرار دارند،انتخاب گردید، سپس اسناد تکراری شناسایی و حذف شدند. این مرحله منجر به یافتن 154 سند علمی در حوزه «کارآفرینی سیاستی» شد. در گام آخر ، اسناد استخراج شده مورد غربالگری قرار گرفتند؛ پس از غربالگری، سرانجام 49 سند به منظور مرور و بررسی بیشتر انتخاب شدند. از میان این اسناد نیز، متناسب با حوزه جغرافیایی کشورها سعی شد از هر قاره یک یا چند کشور به عنوان نمونه انتخاب و تحلیل شود، که در نهایت 11 کشور از 5 قاره جهان برای بررسی بیشتر انتخاب گردیدند. در نهایت متن این اسناد، با استفاده از کدگذاری باز و محوری تحلیل شد.یافته هایافته ها نشان داد که کارآفرینان سیاستی دارای ویژگی ها و مهارت های ویژه همچون هوش اجتماعی، جاه طلبی، مقاومت و پشتکار، علاقه شخصی، حرفه ای و ایدئولوژیک، انگیزه قوی، تدبیر، انرژی بالا، خلاقیت، اجتماعی بودن، تخصص در حوزه سیاست گذاری مربوطه، اعتبار اجتماعی و داشتن آگاهی سیاسی، توانایی رهبری مدیریتی و توانایی ها و مهارت های ارتباطی می باشند. یافته ها همچنین نشان داد که برای نقش آفرینی کارآفرینان سیاستی در حکمرانی عوامل زمینه ای لازم است. از جمله این عوامل می توان به عوامل اجتماعی (شامل همکاری و همراهی شهروندان و مقامات منتخب و به رسمیت شناختن تاثیرات و انگیزه های متخصصان در امر سیاست گذاری)، عوامل سیاسی (شامل ارزش های مرتبط با حکمرانی دموکراتیک، حاکمیت اشتراکی، درک دولت از ریسک سیاسی، شرایط گشودگی پنجره سیاستی و علاقه مندی ذینفعان و متاثر بودن از سیاست)، عوامل نهادی ساختاری (شامل وجود سازما ن ها و نهادهای واسطه ای برای کمک به شکل گیری شبکه، رویه عملیاتی رسمی و غیررسمی و قوانین خاص مشوق فرایند توسعه سیاست و پوشش رسانه ای) و همچنین وجود روابط شبکه اکوسیستم کارآفرینی اشاره کرد. در کنار عوامل زمینه ای، کارآفرینان برای نقش آفرینی در حکمرانی، از استراتژی هایی مانند برساخت مسائل، شبکه سازی، متقاعدسازی، استفاده از پوشش رسانه ای و انتشار اطلاعات راهبردی، رهبری گروهی، ایجاد مشارکت، تحقیق، ارزیابی و اظهار نظر کارشناسی، فعال سازی سیاسی، بسیج منابع، تعامل با ذینفعان و دادن حکمرانی بیشتر به آن ها استفاده می کنند.نتیجهدر مجموع می توان گفت اگر در کنار ویژگی ها و مهارت های فردی و اجتماعی و استراتژی های کارآفرینی سیاستی، شرایط زمینه ای وجود داشته باشد، کارآفرینان، موفق به نقش آفرینی در حکمرانیخواهند شد.کلید واژگان: کارآفرینی سیاستی, حکمرانی, استراتژیObjectiveThe present research has investigated the role and role-making mechanism of policy entrepreneurs in governance with emphasis on some successful global experiences.MethodFor this purpose, documentary method and qualitative content analysis were used; The statistical population is all previous researches in the field of policy entrepreneurship. The statistical sample consists of all the documents related to the role and role-making mechanism of policy entrepreneurs, which has been selected with a purposeful approach. In this way, the researcher searched for relevant keywords in domestic and foreign websites to extract authentic articles and reports in this regard. In this selection process, no time limit was considered for searching. In the search for internal articles, only articles published in journals that are in the list of valid journals of the Ministry of Science, Research and Technology were considered. Duplicate documents were identified and removed. This stage led to finding 154 scientific documents in the field of "policy entrepreneurship". Then, in the last step of this stage, the extracted documents were screened. Finally, after screening, 49 documents were selected for review and further investigation. From among these documents, according to the geographical area of the countries, one or more countries from each continent were selected and analyzed, and finally 11 countries from the 5 continents of the world were selected for further investigation. Finally, the text of these documents was analyzed using open and axial coding.ResultsThe findings showed that policy entrepreneurs have certain characteristics and skills such as social intelligence, ambition, resistance and perseverance, personal, professional and ideological interest, strong motivation, resourcefulness, high energy, creativity, sociability, expertise in the relevant policy field, credibility. Social and having political awareness, managerial leadership ability and communication skills and abilities. The findings also showed that background factors are necessary for the role of political entrepreneurs in governance. Among these factors are social factors (including cooperation and companionship of citizens and elected officials and recognition of the effects and motivations of experts in policy making), political factors (including values related to democratic governance, shared governance, the government's understanding of political risk, conditions the opening of the policy window and interest of the stakeholders and being affected by the policy), institutional-structural factors (including the existence of intermediary organizations and institutions to help in the formation of the network, formal and informal operating procedure and special rules encouraging the process of policy development and media coverage) and also the existence Entrepreneurial ecosystem network relationships pointed out. In addition to contextual factors, entrepreneurs use strategies such as problem-building, networking, persuasion, using media coverage and strategic information dissemination, group leadership, creating partnerships, research, evaluation and expert opinion, political activation, and resource mobilization to play a role in governance. Interacting with stakeholders and giving them more governance.ConclusionIn general, it can be said that if there are background conditions along with individual and social skills and entrepreneurial policy strategies, entrepreneurs will succeed in playing a role in governance.Keywords: Policy Entrepreneurship, Governance, Strategy
-
نشریه مدیریت فردا، پیاپی 77 (زمستان 1402)، صص 121 -135هدف
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل استراتژیک بازاریابی سبز مبتنی بر کسب مولفه های مزیت رقابتی در صنایع غذایی کاله است که به روش ترکیبی (کیفی- کمی) انجام شده است.
روش شناسی :
در این پژوهش در مرحله کیفی با استفاده از کد گذاری باز , محوری و گزینشی استفاده گردید که تعدادی از خبرگان صنعت غذایی شامل مدیران و کارشناسان شرکت کاله به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کمی، از نرم افزار اکسل و اس پی اس اس استفاده شده است.
یافته هایافته های حاصل از پژوهش شامل 10 بعد (منابع موجود، نوآوری ها، استراتژی ها، قابلیت ها، الزامات، تحقیق و توسعه، امکانات و تجهیزات، ارزش آفرینی، کار آفرینی و رهبری هزینه)، 6 مولفه که شامل (منابع انسانی و حمایتی، سرمایه اجتماعی و رفتار فرهنگ سازمانی و عملکرد و فرصت ها) و 88 شاخص شناسایی شدند .
نتیجه گیریشرکت هایی که بازاریابی سبز را دنبال می کنند (به طور اخص شرکت صنایع غذایی کاله) ، تلاش کنند تا از فرآیندهای شرکت و روش های بازاریابی برای تعادل ابعاد زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی جهت اطمینان از توسعه بلندمدت، برای جذب مشتری و مشارکت در جامعه استفاده نمایند . برازش مدل از طریق مدل GOF بصورت میانگین هندسی R2 و متوسط اشتراک محاسبه گردید که دارای مقدار 830/0است، نشان داد مدل مطلوب بوده و در نتیجه مدل کلی تایید شد.همچنین مقایسه نتایج تحقیق با تحقیقات انجام شده در این حوزه نشان می دهد که نتایج حاصل از تحقیق با تحقیقات انجام پذیرفته همراستا بوده و هم خوانی دارد.
کلید واژگان: بازاریابی سبز, مزیت رقابتی, استراتژیک, استراتژی, کالهManagement tomorrow, Volume:22 Issue: 77, 2024, PP 121 -135ObjectiveThe current researcher presents the strategic model of the green brand to achieve the success of competitive components in the food industry, which is done by a combined (qualitative-quantitative) method.
MethodologyIn this research, in the qualitative phase, using open codes, axes and selection were used, and experts in the food industry, including managers and equipment of Kaleh Company, were selected as samples. Data collection tool in the quantitative part, Excel and SMS software are used.
FindingsThe findings of the research include 10 dimensions (available resources, innovations, strategies, capabilities, requirements, research and development, facilities and equipment, value creation, entrepreneurship and cost leadership), 6 components (human and support resources, social capital and behavior organizational culture and .performance and opportunities) and 88 indicators were identified.
ConclusionCompanies that follow green marketing (especially Kaleh Food Industry Company), try to use company processes and marketing methods to balance environmental, economic and social dimensions to ensure long-term development, to attract customers and Use participation in society. The fit of the model was calculated through the GOF model as the geometric mean of R2 and the mean of sharing, which has a value of 0.830, it showed that the model was favorable and as a result, the overall model was confirmed.
Also, the comparison of the research results with the research conducted in this field shows that the results of the research are consistent with the conducted researchKeywords: Green Brand, Competitive Advantage, Strategic, Strategy, Kaleh -
هدف این پژوهش، بررسی برنامه های استراتژیک نوآورانه در راستای پیاده سازی اهداف سازمانی می باشد. این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی و توسعه ای است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران و کارشناسان برنامه ریزی در شرکت های صادرکننده استان اصفهان بوده که 36 شرکت به طور تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شده اند. جهت جمع آوری داده ها از روش میدانی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart PLS و SPSS استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که برنامه های استراتژیک نوآورانه بر پیاده سازی اهداف سازمانی تاثیر مثبت و معنادار دارد. هم چنین مطابق نتایج بدست آمده، تعیین اهداف و استراتژی های نوآورانه، سنجش قابلیت ها و توانمندی ها و پایش و ارزیابی فعالیت ها نیز بر پیاده سازی اهداف سازمانی تاثیر مثبت و معنادار دارند.امروزه بسیاری از سازمان ها تغییر یافته اند. هر گونه تغییر نیازمند کارکنان و مدیرانی انطباق پذیر است که بتوانند با تغییرات سازگار شوند
کلید واژگان: برنامه های استراتژیک نوآورانه, اهداف سازمانی, استراتژی, نوآوریThe Purpose of thisResearch is to Investigate InnovativeStrategic Plans in Line with the Implementation of Organizational Goals. This Research is an Applied and Developmental Research. The Statistical Population of the Research Included Managers and Planning Experts in Exporting Companies in Isfahan Province, and 36 Companies were Randomly Selected as a Sample. Field Method and Questionnaire Tool were Used to Collect Data. In Order to Analyze the Data, Structural Equation Modeling Method with Partial Least Squares Approach and Smart PLS and SPSS Software Were Used.The Research Results Show that Innovative Strategic Plans have a Positive and Significant Impact on the Implementation of Organizational Goals. Also, According to the Obtained Results, Determining Goals and Innovative Strategies, Measuring Capabilities and Capabilities, and Monitoring and Evaluating Activities also have a Positive and Significant Impact on the Implementation of Organizational Goals.Today, Many Organizations have Changed. Any Change Requires Adaptable Employees and Managers who can Adapt to the Changes
Keywords: Innovative Strategic Plans, Organizational Goals, Strategy Innovation -
تحول دیجیتال با محوریت فناوری های تحول آفرین، در صنعت بانکداری و به طور ویژه در حوزه نوآوری تغییرات شگرفی ایجاد کرده است. به دلیل محدودیت در منابع بانک ها، داشتن یک استراتژی نوآوری مناسب با تمرکز بر تحول دیجیتال برای تصمیم گیری در خصوص انتخاب های ممکن از انواع و شیوه های نوآوری ضروری است. در این راستا، مطالعه حاضر با هدف تبیین ابعاد استراتژی نوآوری با تمرکز بر تحول دیجیتال در صنعت بانکداری در چارچوب یک رویکرد کیفی و با استفاده از روش فراترکیب با رویکرد هفت مرحله ای سندولوسکی و بارسو (2007) انجام شد. روش پژوهش آمیخته است و جامعه آماری آن در بخش کیفی، مطالعات موجود در کتابخانه ها، پژوهشکده ها و مقالات علمی همایش ها، پایگاه های علمی داخلی و خارجی مانند ایرانداک، نورمگز، مگ ایران، IEEE، Science Direct و Springer را شامل می شود. ابتدا کلیدواژه های مرتبط با استراتژی نوآوری در تحول دیجیتال جست وجو شد که در نهایت جمعا 127 مقاله مورد مطالعه قرار گرفت. جامعه آماری در بخش کمی از خبرگان نظری (اساتید دانشگاهی) و خبرگان تجربی (مدیران شبکه بانکی ایران) به تعداد 12 نفر تشکیل شد که با استفاده از روش های غیراحتمالی و به صورت هدفمند انتخاب شده بودند. براساس نتایج تحلیل داده ها، 7 مقوله اصلی و 36 مقوله فرعی دسته بندی شد که مقوله های اصلی عبارت اند از: رهبری دیجیتال، فرهنگ دیجیتال، ساختار سازمانی دیجیتال، توانمندسازی دیجیتالی منابع انسانی، استراتژی دیجیتال، زیرساخت های تحول دیجیتال و امنیت فضای دیجیتال. اولویت بندی مولفه ها با روش سوارا نشان داد که بعد رهبری دیجیتال در اولویت اول ابعاد استراتژی نوآوری قرار دارد.
کلید واژگان: استراتژی, تحول دیجیتال, استراتژی نوآوری, بانکداری -
هدف
علیرغم اهمیت پیش نیازهای نوآوری استراتژیک، تحقیقات این حوزه در ابتدای راه است و اکثر مطالعات صرفا به توصیف یک یا چند وجه از این عوامل تاثیرگذار بر آن پرداخته اند. هدف از مطالعه حاضر شناسایی و مفهوم پردازی پیش نیازهای نوآوری استراتژیک است.
روش شناسی:
این پژوهش از نظر هدف توسعه ای-کاربردی و از نظر رویکرد کیفی-کمی است. در بخش کیفی از دو رویکرد فراترکیب و مطالعه موردی و در بخش کمی از مدل سازی نرم دیمتل استفاده گردید. گردآوری داده ها در مرحله فراترکیب براساس تحلیل داده های حاصل از مرور نظامند مطالعات در بازه زمانی 24 سال اخیر (1998 لغایت 2022)، مرحله مطالعه موردی مصاحبه با 21 نفر از خبرگان دانشگاهی و اجرایی و در مرحله پیمایشی از طریق پرسشنامه بوده است. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی تحلیل مفهوم، تحلیل محتوا و تحلیل تم و در بخش کمی از تکنیک دیمتل استفاده شده است.
یافته های پژوهش:
نتیجه پژوهش نشان می دهد که پیش نیازهای نوآوری استراتژیک در قالب پنج مقوله عوامل ساختاری، عوامل سرمایه انسانی، عوامل سازمانی، عوامل فرهنگی و کارآفرینانه و حمایت های مدیریتی قابل دسته بندی هستند و براساس تحلیل کمی انجام شده با استفاده از روش دیمتل مشخص گردید که عوامل ساختاری دارای بیشترین تعامل و حمایت های مدیریتی کمترین تعامل را دارا هستند و همچنین عوامل سرمایه انسانی، عوامل ساختاری و حمایت های مدیریتی اثرگذار و عوامل فرهنگی و کارآفرینانه و عوامل سازمانی اثرپذیر هستند.
نوآوری پژوهش:
مدیران صنعت فوتبال می توانند با به کارگیری پیش نیازهای نوآوری استراتژیک، بسترهای لازم برای نوآوری استراتژیک را فراهم کنند.
کلید واژگان: استراتژی, نوآوری, نوآوری در فوتبال, نوآوری استراتژیک, صنعت فوتبالObjectiveDespite the importance of strategic innovation in the organization, research in this field is in its infancy and most studies have only described one or more aspects of these influencing factors. The purpose of this study is to identifying and conceptualizing the Antecedents of strategic innovation.
MethodologyThis research is a mixed method (qualitative-quantitative) and in terms of purpose, it is applied-developmental research. At first, in the qualitative stage, meta synthesis method was used, then case study, and in the quantitative stage, DEMATEL method was used. To collect the data in the meta synthesis stage, a systematic literature review published in the years 1998 to 2022 was used, and in the case study stage, interviews were conducted with 21 experts active in the executive and academic department of football industry. Content analysis was used to analyze it, and finally, in the survey phase, using a questionnaire, the DEMATEL technique was used for the final model.
Research innovation:
The results of the present research help managers and activists of the football industry to have a comprehensive view of the antecedents of strategic innovation in the football industry and provide the necessary background and platforms for strategic innovation in the football industry.
Keywords: strategy, innovation, strategic issues, strategic innovation -
نشریه مدیریت فردا، پیاپی 74 (بهار 1402)، صص 97 -114
با توجه به نرخ نسبتا بالای شکست اجرای استراتژی ها در سازمان ، شناخت جامع عوامل موثر بر اجرای موفق استراتژی ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است، علی رغم اهمیت این موضوع تاکنون پژوهش جامعی پیرامون تبیین عوامل مذکور در سازمان صورت نگرفته است.
هدفهدف از انجام این تحقیق شناسایی جامع و دسته بندی عوامل موثر بر اجرای موفق استراتژی ها در سازمان های ایرانی بر اساس مطالعات پیشین در این حوزه است.
روش شناسی :
این پژوهش از نظر روش تحقیق کیفی، به لحاظ گردآوری داده ها اسنادی و کتابخانه ای و از نظر هدف کاربردی است در این مطالعه بر اساس جستجوهای صورت گرفته در بین پایگاه های مقالات ایرانی و منابع اینترنتی در بین سالهای 1391 تا 1401، ابتدا 108 مقاله مرتبط با موضوع کشف و با بهره گیری از روش تحلیل کیفی فراترکیب و معیارهای ورود، در نهایت 21 مقاله مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته هابر اساس روش 7 مرحله ای باروسو و سندلوسکی و شیوه کدگذاری باز، 45 عامل(کد) شناسایی و استخراج گردیدند و در 5 مولفه برنامه ریزی و مدیریت(18 کد)، زیر ساخت و ساختار(5 کد)،منابع انسانی(13 کد)، فرهنگ سازمانی(4 کد) و مولفه مالی و اعتباری(5 کد) دسته بندی شدند.
نتیجه گیریدر بین مقالات نهایی عامل فرهنگ سازمانی دارای بیشترین تکرار و عواملی نظیر تناسب بودجه ریزی استراتژیک، همترازی عمودی راهبردها و غیره دارای کمترین تکرار در بین مقالات مورد مطالعه بودند ، در پایان بر اساس یافته های تحقیق پیشنهادهای کاربردی ارائه شده است.
کلید واژگان: واکاوی, استراتژی, اجرای استراتژی, مطالعات پیشین, فراترکیبThe relatively high rate of failure in the implementation of the organization's strategies, the comprehensive understanding of the factors affecting the successful implementation of strategies is of particular importance. despite the importance of this issue, so far there is no comprehensive research on the explanation of the factors and components affecting the success of the Strategies implementation have not been implemented.
The purpose of this research is to comprehensively identify and categorize the factors affecting the successful implementation of strategies in Iranian organizations based on previous studies in this field.
This study used qualitative method and for data collection , articles has been used and in terms of purpose this research is practical. in this study based on the searches made among Iranian article databases and internet sources between 2013 and 2023.At the First, 108 articles related to the topic of discovery were gathered and finally 21 articles were evaluated using the meta- synthesis qualitative analysis method and inclusion criteria.
Based on the 7-step method of Barroso and Sandelowski and the open coding method, 45 factors were identified and extracted, and in 5 components distributed : planning and management (18 codes), infrastructure and structure (5 codes), human resources. (13 codes), organizational culture (4 codes) and financial and credit component (5 codes) were categorized.
Among the final articles, the factor of organizational culture had the most repetition and factors such as strategic budgeting fit, vertical alignment of strategies, etc. had the least repetition among the studied articlesKeywords: Analysis, strategy, strategy implementation, previous studies, meta-synthesis -
پژوهش حاضر با هدف بررسی راهبردهای حفاظت از ژئوتوریسم و زمین شناختی انجام گرفت. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات پرسش نامه و مصاحبه ساختاریافته می باشد. جامعه آماری کارشناسان مختلف در زمینه های تحصیلی مرتبط در استان لرستان بوده است. با روش نمونه گیری هدفمند 70 کارشناس به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای شناسایی راهبردها از آزمون رتبه ای هم انباشتگی نامحدود اکتشافی (روش جوهانسن) و برای ارتباط این راهبردها با عناصر ژئوتوریسم از مدل گسترش عملکرد کیفیت (QFD) استفاده شد. نتایج پژوهش منجر به شناسایی 36 راهبرد شد. به طوری که 1) راهبردهای حفاظت از مناظر و چشم اندازهای کوهستانی، حفظ ژئوپارک های ملی و ذخیره گاه ها، مدیریت میراث جغرافیایی و مستندسازی چشم اندازها، معرفی ارزش های اقتصادی چشم انداز جغرافیایی و جلوگیری از آلودگی محیط و منابع طبیعی بیشترین ارتباط را با عنصر چشم انداز جغرافیایی/ژئوتوریسم داشته اند. 2) حفظ زمین و جلوگیری از سوء استفاده از زمین، احیای ژئوسایت و فرایندهای زمین شناسی آسیب دیده، تاب آوری سایت های گردشگری در مقابل بلایای طبیعی، معرفی جاذبه ها و پدیده های زمین شناسی و معرفی مناطق ژئوتوریسمی با پیشینه زمین شناسی بیشترین ارتباط را با فرایندهای زمین شناسی داشته اند. 3) راهبردهای سرمایه گذاری در ساخت تاسیسات زیربنایی در محیط ژئوسایت، ترسیم مسیر دسترسی به جاذبه های گردشگری، استفاده از رسوم و سبک زندگی محلی در ارتباط با حفظ منابع طبیعی و افزایش آگاهی عمومی برای حفظ محیط زیست بیشتربن ارتباط را با میراث گردشگری داشته اند.نتایج جهت گیری های پیش روی توسعه ژئوتوریسم در لرستان منجر به شناسایی سه نوع جهت گیری کوتاه مدت (حال)، میان مدت و بلند مدت شد. نهایتا برای دستیابی به اهداف تحقیق و توسعه ژئوتوریسم توصیه ها و پیشنهاداتی ارائه شد.
کلید واژگان: استراتژی, توسعه ژئوتوریسم, میراث زمین شناختی, استان لرستانThe purpose of this study is to investigate geo-tourism and geological protection strategies. The present research is applied in terms of purpose, and its method is combined (qualitative and quantitatively). The data collection and information collection tool and structured interview are structured. The statistical population of various experts has been in the relevant field of study in Lorestan Province. Seventy experts were selected by using a targeted sampling method. The unlimited exploration (Johannon method) test was used to identify and connect the strategies to geo-tourism elements of quality performance (QFD). The results of the study led to the identification of 36 strategies. So, 1) the most relevant strategies are those for protecting mountain landscapes, preserving national geo-parks and reserves, managing geographical heritage and documenting landscapes, introducing the economic values of geographical landscapes, and preventing pollution of the environmental and natural resources with the element of geographical perspective/geo-tourism. 2) Preserving land and preventing misuse of land, revitalizing geo-sites and damaged geological processes, ensuring the resiliency of tourist sites against natural disasters, introducing geological attractions and phenomena, and introducing geo-tourism areas with the highest geological background that have a relationship with geological processes. 3) Investment Strategies for the Construction of Infrastructure Facilities in the Geo-Citizens, drawing access routes to tourism attractions, using local customs and lifestyle in connection with the preservation of natural resources, and increasing public awareness to preserve the environment more closely related to tourism heritage have had the results of the oriented for the development of geo-tourism in Lorestan led to the identification of three types of short-term, medium and long-term orientation. Finally, recommendations and suggestions were made to achieve the goals of geo-tourism.
Keywords: Strategy, Geotourism Development, Geological Heritage, Lorestan Province -
این روزها، فناوری های دیجیتال تمامی شئونات زندگی انسان را تحت تاثیر قرار داده است و ابعاد مختلف آن را با تحول همراه کرده است. سازمان های مختلف، به صورت ویژه سازمان های سنتی و پیش دیجیتال، به منظور رقابتی ماندن، ملزم به بازآفرینی تمامی ابعاد خود متناسب با عصر دیجیتال هستند. از این رو تحول دیجیتال ضرورتی غیرقابل اجتناب برای کسب وکارهای امروز است که در صورت عدم سیاست گذاری و اتخاذ استراتژی مناسب برای آن و به تبع آن پیاده سازی اشتباه و ناکامی، خسارات قابل توجهی را متحمل خواهند شد. بنابراین سیاستگذاری در حوزه تحول دیجیتال به یک روند اصلی در سال های اخیر در کشورهای مختلف تبدیل شده است. در این فضا سیاستگذاران باید درک درستی از فضای تحول دیجیتال و مفاهیم کلیدی این حوزه داشته باشند تا بتوانند با تصمیمات بهنگام و مناسب، مسیر کارا و اثربخشی را برای تحول دیجیتال فراهم آورند. اولین گام در این مسیر، شکل دهی استراتژی تحول دیجیتال می باشد که به یک دغدغه کلیدی برای سازمان های امروز تبدیل شده است. علی رغم اینکه منابع متعددی به تبیین ضرورت شکل دهی استراتژی تحول دیجیتال پرداخته اند، اما مفهوم سازی جامعی از آن در مبانی نظری این حوزه انجام نشده است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف مفهوم سازی استراتژی تحول دیجیتال انجام شده است. در این پژوهش با بررسی نظام مند ادبیات و با استفاده از روش تحقیق فراترکیب، ضمن تعریف استراتژی تحول دیجیتال و تحلیل ارتباط این استراتژی با سایر استراتژی های سازمان، الزامات شکل دهی و قابلیت های سازمانی پشتیبان آن شناسایی شده است. بدین منظور پس از بررسی 17 مقاله منتخب، تعریف مشخصی از استراتژی تحول دیجیتال ارائه و ارتباط آن با استراتژی کسب و کار و استراتژی های وظیفه ای تحلیل شده است. همچنین الزامات شکل دهی استراتژی تحول دیجیتال در دو دسته محتوایی و فرایندی ارائه می گردد. در نهایت نیز سه دسته قابلیت فرهنگی، ساختاری و رهبری به عنوان قابلیت های پشتیبان شکل دهی استراتژی تحول دیجیتال شناسایی گردیده اند.کلید واژگان: تحول دیجیتال, استراتژی, استراتژی تحول دیجیتال, فراترکیبToday's world has been affected by digital technologies more than ever, and no business can be considered independent of these technologies, regardless of industry, size, and geography. Various industries such as banking, insurance, automobile, petrochemical, steel, energy, food, entertainment and education are experiencing a fundamental change centered on digital technologies. In the current era, organizations have entered a new era in which digital technologies have revolutionized the majority of industries, from products and services to customer expectations. Today's organizations have practically no other way to survive and that is digital transformation. Digital transformation is an inevitable necessity and a vital strategic issue for today's businesses, which will suffer great losses if they do not adopt and implement the right strategy and consequently they might fail.By reviewing the theoretical academic resources, despite the need for a model to formulate a digital transformation strategy which there is a consensus on and contains various dimensions of digital transformation with an exhaustive view, there has never been such a framework, which reminds us of the need to address this issue. This research is designed to address the Conceptualization of digital transformation strategy as mentioned earlier. In this research, by conceptualizing the digital transformation strategy and cognition of its various dimensions, the mentioned gap will be addressed, by using the research method of meta synthesis. For this purpose, after reviewing 17 selected articles, a specific definition of digital transformation strategy has been presented and its relationship with business strategy and functional strategies has been analyzed. Also, the principles of shaping the digital transformation strategy are presented in two content and process categories. Finally, three categories of cultural, structural and leadership capabilities have been identified as supporting capabilities for shaping the digital transformation strategy.Keywords: Digital Transformation, Strategy, Digital Transformation Strategy, Meta Synthesis
-
استراتژی های تولید، مجموعه ای از ابزارها را در اختیار سازمان ها می گذارد تا با به کارگیری ترکیبی از آن ها، گام های مناسبی برای حضور در بازارهای داخلی و خارجی بردارند. در این بین صنعت خودروهای سنگین، به عنوان یکی از صنایع مولد و کارآفرین کشور، می تواند با انتخاب اولویت های رقابتی مناسب، عملکرد صادراتی خود در منطقه خاورمیانه را بهبود بخشد. این پژوهش به دنبال آن است تا با تبیین مدلی مناسب برای صادرات خودروهای سنگین ایرانی، در این مسیر یاری رسان باشد. جامعه آماری این پژوهش، شامل شرکت های تولیدکننده خودروهای سنگین در ایران است. همچنین با توجه به محدود بودن تعداد اعضای جامعه آماری، از روش سرشماری استفاده شده و تمام اعضاء مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش، پس از استخراج چارچوب مفهومی اولیه از ادبیات پژوهش، با بهره گیری از پرسشنامه مورد تایید خبرگان، مدل مفهومی با استفاده از معادلات ساختاری و با بهره گیری از نرم افزار Smart-PLS مورد آزمون قرار گرفت. بدین منظور، اعتبارسنجی مدل اندازه گیری و مدل ساختاری انجام شده و مدل روابط ساختاری بومی شده صادرات خودروهای سنگین ایرانی تدوین گردید. یافته های پژوهش علاوه بر آن که نشان داد تولیدکنندگان خودروهای سنگین کشورمان، باید به ترتیب اولویت های رقابتی انعطاف پذیری و تحویل پذیری را جهت بهبود عملکرد صادراتی خود در صدر توجه قرار دهند؛ اقدامات و برنامه های اجرایی برای بهبود عملکرد حاصل از هریک از اولویت ها را پیشنهاد نمود. همچنین این پژوهش مشخص کرد عملکرد صادراتی فعلی خودروهای سنگین ایران در وضعیت مناسبی قرار نداشته و از نظر برخی شاخص ها دارای وضعیتی ضعیف و از نظر بعضی دیگر از شاخص ها، دارای وضعیتی متوسط است.کلید واژگان: «استراتژی», «استراتژی تولید», «خودروی سنگین», «صادرات»Production strategies provide organizations with a set of tools to take appropriate steps in path of presence in domestic and foreign markets by using a combination of them. Meanwhile, heavy vehicle industry, as one of the productive and entrepreneurial industries of country, can improve its export performance in Middle East region by choosing appropriate competitive priorities. This research seeks to help in this direction by explaining a suitable model for export of Iranian heavy vehicles. Statistical population of this research includes heavy vehicle manufacturing companies in Iran. Also, due to limited number of members of statistical population of research, census method was used and all members were investigated. In this research, after extracting initial conceptual framework from research literature, using a questionnaire approved by experts, conceptual model was tested using structural equation and using Smart-PLS software. For this purpose, validation of measurement model and the structural model was carried out, and localized structural relations model of export of Iranian heavy vehicles was developed. The findings of this research, in addition to showing that manufacturers of heavy vehicles in our country, should pay attention to competitive priorities of flexibility and deliverability in order to improve their export performance; it suggested measures and implementation plans related to improving performance of each of priorities. Also, this research determined that current export performance of Iran's heavy vehicles is not in a good condition and according to some indicators, it has a weak condition and according to some other indicators, it has an average condition.Keywords: Strategy, Production strategy, Heavy vehicle, Exports
-
اغلب برنامه های استراتژیک پیش بینی آینده را به کمک روش های متعدد مفروض می دارند و یک برنامه ایستا با استفاده از آینده واحد را مبتنی بر برون یابی روندها توسعه می دهند که نتایج قابل قبولی را در یک مجموعه کوچک از آینده های محتمل ارایه می دهد. در حالی که اگر آینده متفاوت از آینده های مفروض باشد، امکان شکست برنامه وجود دارد. علاوه بر عدم اطمینان بالا در پیش بینی آینده، به طور عمده شرایط برنامه ریزی نیز در طول زمان تغییر می کند. برای فایق آمدن بر این مسیله، پژوهش حاضر به دنبال طراحی مدلی برای تدوین استراتژی های انطباق پذیر استوار است تا ضمن ارایه عملکردی رضایت بخش در آینده چندگانه متفاوت (استواری)، هم زمان با دریافت اطلاعات با شرایط جدید انطباق پیدا کند. مبانی پژوهش حاضر تفسیری، رویکرد آن کیفی و از نظر جهت گیری یک پژوهش توسعه ای- کاربردی است. در این پژوهش با استفاده از روش فراترکیب به بررسی ادبیات حوزه تدوین استراتژی در شرایط عدم اطمینان پرداخته شده است. بر این اساس، پس از بررسی ادبیات پژوهش تعداد 39 مفهوم (تم) و 10 مقوله استخراج شد. در نهایت با استفاده از مقوله ها و مفاهیم شناسایی شده و استفاده از ادبیات پژوهش، مدل نهایی تدوین استراتژی های انطباق پذیر استوار در شرایط عدم اطمینان طراحی شد.
کلید واژگان: استراتژی, برنامه ریزی استوار, انطباق پذیری, آینده چندگانهMost strategic programs assume the future using various methods, and develop a static program based on trend extrapolation from a single future that provides acceptable results in a small set of possible futures. If the future turns out to be different from the assumed ones, the program may fail. In addition to the high uncertainty in predicting the future, planning conditions also change over time. To address this issue, this study seeks to design a model for developing adaptable strategies that can both provide satisfactory performance in multiple diverse futures (Robustness) and adapt to new conditions. The foundations of this research are interpretive, the approach is qualitative, and it is a developmental-applied study. In this study, the literature on developing strategies under uncertainty is examined using the meta-analysis method. Accordingly, after reviewing the literature, 39 concepts (themes) and 10 elements were extracted. Finally, using the identified elements and concepts and the literature of the study, the final model for developing robust adaptable strategies under uncertainty was designed.
Keywords: Strategy, Robust planning, Adaptability, Multiple Futures -
هدف این پژوهش تدوین مدل استراتژی های بازاریابی دیجیتال در استارت آپ های موفق ایرانی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 13 نفر از خبرگان دانشگاهی و اجرایی حوزه استارت آپی کشور می باشد که با استفاده از روش هدف مند قضاوتی و روش گلوله برفی انتخاب شدند و جامعه آماری در بخش کمی شامل واحد بازاریابی استارت آپ های موفق فعال در کشور (5 شرکت) و اساتید رشته بازاریابی 5 دانشگاه برتر تهران به تعداد 250 نفر می باشد که نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان 148 نفر که 180 تا توزیع و 163 پرسشنامه قابل تحلیل انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه ساخته محقق و برگرفته از بخش کیفی استفاده شد. در بخش کیفی از روش تئوری داده بنیاد استفاده شد که دادههای حاصل از مصاحبه ها، کدگذاری گردید و در سه مرحله اصلی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی تحلیل شدند و در بخش کمی تحلیل عاملی شاخص ها انجام شد. نتایج بخش کیفی حاکی از آن بوده که 241 کد اولیه، 46 کد محوری و 14 کد گزینشی شناسایی و استخراج شدند. نتایج تحقیق نشان داد شرایط علی با 4 متغیر قابلیت شبکه ای، بکارگیری هوش مصنوعی، قابلیت بازاریابی و دانش مشتری بر استراتژی های بازاریابی دیجیتال تاثیر دارند و نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که شاخصهای برازش مدل مورد تایید قرار گرفتند.
کلید واژگان: استراتژی, بازاریابی, بازاریابی دیجیتال, استارت آپ, رسانه های اجتماعی, هوش مصنوعیThe purpose of this research is to compile a model of digital marketing strategies in successful Iranian startups. According to its purpose, the research method is practical, and in terms of its implementation, it is mixed (qualitative-quantitative). The statistical population of the research in the qualitative part includes 13 academic and executive experts in the field of startups in the country, who were selected using the purposeful judgment method and the snowball method, and the statistical population in the quantitative part includes the marketing unit of active successful startups. There are 250 people in the country (5 companies) and marketing professors of 5 top universities in Tehran, and the statistical sample was 148 people, 180 distributed and 163 analytical questionnaires were selected using Morgan's table. A semi-structured interview and a researcher-made questionnaire taken from the qualitative section were used to collect information. In the qualitative part, the data theory method of the foundation was used, and the data obtained from the interviews were coded and analyzed in the three main stages of open coding, central coding, and selective coding, and in the quantitative part, the factor analysis of the indicators was done. The results of the qualitative part indicated that 241 primary codes, 46 central codes and 14 selective codes were identified and extracted. The results of the research showed that the causal conditions with 4 variables of network capability, use of artificial intelligence, marketing capability and customer knowledge have an effect on digital marketing strategies, and the results of confirmatory factor analysis showed that the fit indices of the model were confirmed.
Keywords: strategy, Marketing, Digital marketing, Startup, Social Media, Artificial intelligence -
هدف اصلی این تحقیق، بررسی روابط بین سیستم های کنترل مدیریت، استراتژی کسب و کار و عملکرد سازمانی است. در این مطالعه، دو کاربرد از استفاده تشخیصی و استفاده تعاملی طبق چارچوب "اهرم های کنترل" سیمونز [1]) متغیر میانجی بوده که در رابطه بین متغیر های استراتژی و عملکرد مورد بررسی قرار می گیرد. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت انجام از نوع تحقیق توصیفی- همبستگی و از بابت جمع آوری داده ها از مطالعات میدانی محسوب می شود. برای آزمون مدل مسیر از تحلیل مدل یابی معادله ساختاری و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کولموگروف اسمیرنوف [2] و تحلیل رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل مدیران ارشد 500 شرکت ساختمانی خراسان رضوی است. نمونه آماری بر اساس جدول مورگان 220 نمونه تعیین و از نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که دو کاربرد سیستم های کنترل مدیریت با نقش متغیر میانجی تاثیر مثبتی بر استراتژی کسب و کار و عملکرد سازمانی دارد. با این حال، مشخص شده است که اثر میانجی گری ایجاد شده استفاده تشخیصی از سیستم های کنترل مدیریت هنگامی که از استراتژی رهبری هزینه برای عملکرد سازمانی استفاده می شود، قابل توجه تر است.
کلید واژگان: سیستم های کنترل مدیریت, استراتژی, عملکرد سازمانی, شرکت های ساختمانیIntroductionIn recent years, there have been more strategic approaches in accounting and management research to focus on potential connections between management control systems (MCS) and strategy for better performance in various organizational contexts. Research shows that within the Balanced Scorecard (BSC) framework, several organizations have achieved operational success by implementing and using MCS in line with organizational strategies. Much of the empirical research in this field follows a contingency approach and involves searching for systematic relationships between specific elements of MCS and the specific strategy of organizations. The focus of this article is more on the use of MCS than its design. According to the existing literature, MCS is mainly used in two types of management, namely diagnostic use and interactive use of MCS. These two applications determine how managers use their control systems to monitor the organization performance. Therefore, the impacts of diagnostic and interactive MCS applications on the relationship between strategy and organizational performance are examined here. This research has been conducted with the aim of investigating the problem of "how the use of MCS affects the relationship between business strategies and organizational performance". In order to expand the current understanding of MCS-strategy-performance relationships, the research is expected to achieve the following three
objectives(i) To identify the nature of the mediating the effects of each MCS application (diagnostic application and interactive application) on the relationship between business strategies and the organizational performance of construction firms (ii) Gaining the knowledge of how business strategy affects organizational performance .(iii) Recognizing the interrelationships between the cost leadership strategy and the differentiation strategy. Porter's framework of general strategies has been widely used as a basis for many studies and as the main typology of strategy in this research.
MethodologyThe current research is applied in terms of purpose, descriptive-correlational in terms of the nature of conduction, and a field study in terms of data collection. The statistical population included the senior managers of 500 construction companies in Razavi Khorasan. The statistical sample was determined based on Morgan's 220 sample table. Also, the simple random sampling method was used to determine the statistical sample size. Moreover, structural equation modeling (SEM) was done to test the path model, and Kolmogorov Smirnov test and multiple regression analysis were performed using the SPSS software to analyze the data.
Results and DiscussionThe results of this study have significant theoretical and practical implications. The recent developments in accounting and management literature show strong claims about the fundamental importance of establishing a proper relationship between the use of MCS, business strategy and organizational performance. Since the past studies on the moderating effects of the two applications have not considered both diagnostic and interactive applications at the same time, the findings of this research are important. By testing the research hypotheses, this article has shown that the two applications of MCS significantly mediate the relationship between business strategies and organizational performance in construction companies. It can also be concluded that diagnostic use has a stronger effect on the cost leadership strategy in construction companies, while interactive use has a stronger effect on the differentiation strategy. Furthermore, it is concluded that the joint use of MCS has no harm, although the situation creates tension according to the conflict literature. It should be noted that the results of the first and the second hypotheses of the current research are consistent with the results of the studies by researchers such as Chebet et al. (2022) and Budiono et al. (2021). The results show a strong relationship between strategy and company performance. Also, in terms of the effect of the simultaneous use of diagnostic and interactive applications of management control systems on the relationship between strategy and performance, this research is similar to the one conducted by Arachchilage and Smith (2013) in Sri Lankan textile and clothing manufacturing companies.
ConclusionNowadays, for better performance in various organizational fields, there is a strategy-oriented approach focusing on the relationship between management control systems (MCS) and strategy. According to the existing literature, MCS is mainly under two types of management applications, including diagnostic application and interactive application of MCS. By using these two types of programs, managers determine how to use their control systems for the performance of the organization. Accordingly, we investigated the relationship between management control systems (MCS), business strategy, and organizational performance. To explain the results of this research, it can be stated that the two applications of management control systems (MCS) as mediating variables have a positive effect on business strategy and organizational performance. However, it was found that the mediating effect of the diagnostic MCS is more significant when the cost leadership strategy is used for organizational performance.Based on the results, some suggestions are made for future research. This research has brought important consequences for management performance. For better performance in the organization, it is necessary for the manager of the organization to implement a strategy-oriented approach in organizational activities by focusing on the potential connections between management control systems and strategy. Also, the manager should use a method of controlling systems to monitor the performance of the organization based on diagnostic or interactive management control systems (MCS). Diagnostic control systems enable the manager to control the status of different departments of the organization in terms of performance and health and eliminate the burdensome task of continuous guidance by managers. Interactive control systems require the attention and cooperation of all the members of the organization. Using the interactive control system, managers can set up dynamic plans with the cooperation of employees to react to environmental issues, threats and uncertainties.
Keywords: Management control systems, Strategy, Organizational Performance, construction companies -
نشریه آینده پژوهی دفاعی، پیاپی 30 (پاییز 1402)، صص 121 -148هدف
با توجه به اهمیت منطقه قفقاز جنوبی برای ایران، شناخت دقیق عوامل ژیوپلیتیکی موثر بر تدوین استراتژی ایران در این منطقه امری بسیار حیاتی است. هدف این پژوهش تدوین استراتژی های فرا روی ایران در منطقه قفقاز جنوبی است.
روشاین پژوهش بر اساس مدل ترکیبی تحلیل استراتژیک SWOT و مدل برنامه ریزی استراتژیک QSPM است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت کاربردی و از نظر روش مطالعه، توصیفی- تحلیلی محسوب می شود. روش جمع آوری داده ها به دو روش مطالعات کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) بوده است.
یافته هاتحلیل های حاصل از مدل SWOT نشان می دهد که اگرچه ایران دارای ظرفیت هایی است که می تواند آن را به یک بازیگر مهم در منطقه قفقاز تبدیل کند، اما تحریم های بین المللی، حضور و نفوذ قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در نزدیکی ایران، تنش های مرزی و منازعات مسلحانه، فشار اقلیت ها بر استقلال و خودمختاری، و نیز نقص زیرساخت ها، به عنوان موانع اساسی در راه رسیدن به این هدف برای ایران وجود دارد.
نتیجه گیریدر عین حال جدول اولویت بندی استراتژی های انتخاب شده QSPM بیانگر آن است که از میان شش استراتژی برگزیده، استراتژی تقویت روابط تجاری بین ایران و کشورهای قفقاز در زمینه نفت خام و گاز، محصولات پتروشیمی، فولاد و غیره با نمره جذابیت 93. 4 نسبت به دیگر استراتژی ها از اولویت بالایی برخوردار است.
کلید واژگان: ایران, قفقاز, استراتژی, SWOT-QSPM, ژئوپلیتیکObjectiveConsidering the importance of the South Caucasus region for Iran, it is very important to know the geopolitical factors affecting the development of Iran's strategy in this region. The purpose of this research is to develop strategies for Iran in the South Caucasus region.
MethodologyThis research is based on the combined model of SWOT strategic analysis and QSPM strategic planning model. The current research is considered to be descriptive-analytical in terms of applied nature and in terms of study method. The method of data collection was library and field studies (questionnaire and interview).
FindingsThe analysis from the SWOT model shows that although Iran has the capacities that can make it an important player in the Caucasus region, international sanctions, the presence and influence of regional and extra-regional powers near Iran, border tensions and armed conflicts, pressure from minorities Independence and autonomy, as well as the lack of infrastructure, are the main obstacles on the way to achieving this goal for Iran.
Originality:
At the same time, the priority table of the selected QSPM strategies shows that among the six selected strategies, the strategy of strengthening trade relations between Iran and the Caucasus countries in the field of crude oil and gas, petrochemical products, steel, etc., has an attractiveness score of 93.4 compared to others. Strategies are of high priority.
Keywords: Iran, Caucasus, Strategy, SWOT-QSPM, geopolitics -
مجله مدیریت بازاریابی، پیاپی 60 (پاییز 1402)، صص 123 -148
پژوهش با هدف تدوین مدل استراتژی های بازاریابی دیجیتال در استارت آپ های موفق ایرانی است. روش پژوهش کیفی است. با بهره گیری از روش تیوری داده بنیاد، کدها شناسایی و متعاقب آن، کدهای محوری و گزینشی مفهوم پژوهش دسته بندی شد. 13مصاحبه با خبرگان دانشگاهی و مدیران اجرایی استارت آپ ها با استفاده از روش هدف مند قضاوتی و روش گلوله برفی انجام پذیرفت و داده های پژوهش گردآوری شد که فرآیند اشباع نظری از مصاحبه 11 شروع شد. یافته های پژوهش، 241 کد اولیه، 46 کد محوری و 14 کد گزینشی را شناسایی کرد. کدهای گزینشی شامل قابلیت شبکه ای، به کارگیری هوش مصنوعی، قابلیت بازاریابی، دانش مشتری، زمینه شرکت، قابلیت سازمانی، شرایط فرهنگی، شرایط ساختاری، ارزش آفرینی برای مشتری، ارزش زایی برای شرکت، ارزش های اجتماعی، فردی، سازمانی و تکنولوژیکی بود. نتایج نشان داد شرایط علی با 4 متغیر قابلیت شبکه ای، به کارگیری هوش مصنوعی، قابلیت بازاریابی و دانش مشتری بر استراتژی های بازاریابی دیجیتال تاثیر دارند. با تعیین شرایط زمینه ای و مداخله گر و همچنین تعیین پیامدها و راهکار های ارتقا و بهبود استراتژی ها، مدل استراتژی های بازاریابی دیجیتال در استارت آپ های موفق ایرانی تدوین و ارایه شد.
کلید واژگان: استراتژی, بازاریابی دیجیتال, استارت آپ, تئوری داده بنیادThe aim of the present research is to compile digital marketing strategies model in Iranian successful startups. The research method is qualitative. Using the grounded theory approach, the codes were identified and subsequently, the axial and selective codes of the research concept were classified. Thirteen interviews with the university experts and CEOs of the startups were done using Judgmental Sampling and Snowball Sampling methods. The research data were collected and the theoretical saturation process started with interview 11. The research findings identified 241 initial codes, 46 axial codes, and 14 selective codes. The selective codes included network capability, use of artificial intelligence, marketing capability, customer knowledge, field of activity organizational, cultural, and structural, ability, value creation for the customer, and value creation for the company, social, individual, organizational and technological values. Based on the research results, causal conditions with 4 variables of network capability, use of artificial intelligence, marketing capability, and customer knowledge affect digital marketing strategies. The digital marketing models in successful Iranian startups was formulated and presented by determining the contextual and intervening conditions, and determining the outcomes and strategies for improvement of strategies.
Keywords: Strategy, Digital Marketing, Grounded Theory, Startup -
این پژوهش با هدف ارائه مدل و شناسایی ابعاد اصلی تاثیر ارز های دیجیتال بر مدیریت استراتژی های کسب وکار هلدینگ های سرمایه گذاری پذیرفته شده در بورس انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی اکتشافی می باشد و در آن از روش پژوهش آمیخته بهره گرفته شده است. در بخش کیفی با روش تئوری داده بنیاد با 19 نفر از مدیران هلدینگ که در زمینه ی ارز های دیجیتال، استراتژی های کسب وکار فعالیت داشتند، تا تعیین مدل یعنی تا زمان به اشباع رسیدن ، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. در بخش کمی روش جمع آوری داده ها، میدانی و با ابزار پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری این بخش ، مدیران هلدینگ سرمایه گذاری پذیرفته شده در بورس هستند و نمونه گیری از طریق نرم افزار جی پاور انجام گرفت. داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند. تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها و پرسشنامه ها در بخش کیفی طی فرایند کدگذاری روش داده بنیاد ، به ایجاد مدل مفهومی تاثیر ارز های دیجیتال بر مدیریت استراتژی کسب وکار هلدینگ ها و در بخش کمی به تایید مدل پژوهش منجر شد. و نتایج بدست آمده حاکی از آن است که ارز های دیجیتال بر مدیریت استراتژی های کسب وکار هلدینگ ها، درحوزه استراتژی معاملات و تجارت بین المللی، استراتژی مدیریت دارایی ها، استراتژی سرمایه گذاری در بخش فناوری و استراتژی جذب مشتریان جدید تاثیر دارند.
کلید واژگان: ارز های دیجیتال, استراتژی, کسب وکار, سرمایه گذاری, مدیریت استراتژی هلدینگ هاThis research has been done with the aim of providing a model and identifying the main dimensions of the impact of Cryptocurrencies on the management of business strategies of investment holdings accepted on the stock exchange. The current research is descriptive and exploratory, and mixed research method has been used in it.In the qualitative part, a semi-structured interview was conducted with 19 holding managers who were active in the field of Cryptocurrencies and business strategies using the grounded theory method, until the model was determined, that is, until saturation was reached. In the quantitative part, the method of data collection is field and with the researcher's questionnaire tool. The statistical population of this department are managers of investment holdings accepted in the stock exchange, and sampling was done through GPower software. The data were analyzed by structural equation modeling and SmartPLS software. Analyzing the data obtained from the interviews and questionnaires in the qualitative part during the coding process of the grounded theory method led to the creation of a conceptual model of the impact of Cryptocurrencies on the management of the business strategy of holdings and in the quantitative part to the confirmation of the research model. And the results obtained indicate that Cryptocurrencies have an impact on the management of holdings' business strategies, in the field of international trading and trade strategy, asset management strategy, investment strategy in the technology sector, and the strategy of attracting new customers.
Keywords: Cryptocurrencies, Strategy, Business, Investment, Holding Strategy Management -
فصلنامه مدیریت دولتی، پیاپی 55 (پاییز 1402)، صص 584 -614هدف
اجرای موفقیت آمیز استراتژی در سازمان ها، یکی از چالش های اساسی مدیران و پژوهشگران حوزه مدیریت بوده است. در پژوهش های استراتژی به ایجاد تناسب و تعادل بین اجزای سازمان، از یک سو و ادراک و برداشت استراتژیست ها (مدیرعامل و مدیران ارشد) از موانع استراتژی، از سوی دیگر کمتر پرداخته شده است. این دیدگاه خاص، به استراتژی مانند یک «عمل» توجه می کند که حاصل فعالیت های روزمره استراتژیست در بستر سازمانی است. با توجه به اینکه شکست استراتژی می تواند به هدررفت منابع سازمان منجر شود؛ پرداختن به این موضوع حایز اهمیت فراوانی است. در این پژوهش نویسندگان به دنبال شناسایی موانع اجرای استراتژی، از نگاه تیم مدیریت ارشد در یک شرکت کشت وصنعت دولتی در ایران بوده اند. نویسندگان از مدل مک کنزی، بهعنوان لنز نظری برای واکاوی شکست استراتژی استفاده کرده اند تا اجزای تشکیل دهنده هر عامل از مدل، از دیدگاه مدیران ارشد مجموعه شناسایی شود.
روشروش این پژوهش کیفی و از نوع مطالعه موردی اکتشافی، به شیوه لانه گزینی است. برای گردآوری داده های کیفی، از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شده است تا پژوهشگر همزمان به عمق کافی در خصوص سوژه پژوهش دست یابد و هم بتواند داده ها را به طور نظام مند گردآوری کند. مصاحبه های بعدی برای گردآوردن داده ها یا توضیحات بیشتر صورت پذیرفت تا در نهایت مضامین تکراری شدند و اشباع پس از 21 مصاحبه حاصل شد. پس از کدگذاری داده های به دست آمده با روش کدگذاری باز، داده های حاصل از مشاهده ها و مصاحبه ها تحلیل شدند.
یافته هاکدهای شناسایی شده منفی ومثبت و با تاثیر دوگانه بودند. از نظر تاثیر مثبت ومنفی کدها بر اجرای استراتژی، 155 کد با تاثیر منفی و 29 کد با تاثیر مثبت، 4 کد با تاثیر دوگانه و 16 یادداشت (سوال ها و ابهام ها) شناسایی شد. کدها در نهایت در 21 مقوله و 5 مضمون دسته بندی شدند. برخی از مقوله ها عبارت اند از: بستر سازمان، روحیه کارآفرینی، برنامه ریزی مشارکتی، ازدست دادن علاقه مندی کارکنان، تضاد منافع و آرا بین مدیران میانی و مدیر ارشد، مشکلات تدوین استراتژی، بی صلاحیتی مدیران، مشکلات مالی، سرخوردگی مدیریت ارشد، بیکاری مزمن و عدم تعهد، دخالت مدیر ارشد، عدم شفافیت در شرح وظایف و رویاپردازی استراتژی به جای تدوین استراتژی. مضامین به دست آمده نیز عبارت اند از: ارزش های مشترک، سبک رهبری، اشکالات ساختار و سیستم، مهارت، کارکنان و استراتژی.
نتیجه گیریدر این مطالعه ابعاد مدل مک کنزی از دید مدیران ارشد و میانی بررسی و در نهایت مشکل عدم اجرای استراتژی شناسایی شد. بهعنوان مهم ترین عامل، می توان به عدم وجود «ارزش های مشترک» اشاره کرد؛ مسیله نمایندگی (مقوله هفتم)، سرخوردگی رهبر سازمان از ناهمسویی مدیران میانی با وی (مضمون یکم) و احساس بی عدالتی بین مدیران صف و ستاد (مضمون دوم) باعث می شود که راس هرم سازمان، ارتباطاتی آشفته و پیچیده داشته باشد و سیگنال های متناقضی به بدنه هرم سازمان مخابره کند. در بخش میانی سازمان نیز، دخالت مستقیم رهبر سازمان در امور مدیران میانی و گاهی دورزدن آن ها و رویکرد سرکوب گرایانه مدیران میانی برای جلوگیری از این موضوع (مضمون اول)، باعث سردرگمی کارشناسان، احساس بی عدالتی و بی انگیزگی آن ها می شود. ماهر نبودن مدیران میانی در کنترل اوضاع (مضمون دوم) به بی انگیزگی و بی علاقگی کارکنان دامن می زند و در نهایت، گسست کاملی در فهم مشترک سازمانی در کلیه سطوح سازمان را شکل می دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که برای موفقیت استراتژی، به چیزی فراتر از یک روش خوب برای تدوین استراتژی نیاز است. همه اجزای هفت گانه سازمان باید در تناسب و تعادل باشند تا استراتژی به ثمر نشیند.
کلید واژگان: استراتژی, مدل مک کنزی, مطالعه موردی, سبک رهبریObjectiveThe effective execution of organizational strategy remains a fundamental challenge for both managers and management researchers. In the realm of strategy research, insufficient attention has been given to achieving a harmonious equilibrium between organizational components and the perceptions of strategy hindrances held by strategists, namely CEOs and senior managers. This perspective focuses on strategy as a dynamic "action" resulting from the daily activities of strategists within the organizational context. Given that strategy failures can result in a squandering of organizational resources, addressing this issue is of paramount importance. This research aims to identify obstacles to strategy implementation as perceived by the senior management team of a government-owned agricultural and industrial company in Iran. The authors employ the McKinsey model as a theoretical framework to scrutinize the failure of strategy implementation, dissecting the constituents of each model factor through the lens of senior managers.
MethodsThis research adopts a qualitative approach, specifically an exploratory case study utilizing an embedded methodology. Semi-structured interviews were employed to collect qualitative data, enabling the researcher to gain in-depth insights into the research topic while systematically gathering data. Subsequent interviews were conducted to obtain further data or clarifications until thematic saturation was achieved after the 21st interview. The resulting data underwent open coding. Triangulation of data was performed using observations and secondary data sources, including the organization's website, annual reports, quarterly meeting minutes, strategies, policies, mission statements, and goals.
ResultsIdentified codes encompassed both negative and positive impact codes. Regarding the effects of these codes on strategy implementation, 155 codes were identified with a negative impact, 29 codes with a positive impact, 4 codes with a dual impact, and 16 notes (comprising questions and ambiguities). These codes were ultimately categorized into 21 distinct categories and organized into five overarching themes. Some noteworthy categories include organizational background, entrepreneurial spirit, collaborative planning, employee disengagement, conflicts of interest and opinions between middle and senior managers, issues with strategy formulation, managerial incompetence, financial challenges, leadership frustration, chronic understaffing, and a lack of commitment, among others. The resulting themes encompass leadership style, structural and systemic problems, skills, personnel, and strategy.
ConclusionThis study scrutinizes the dimensions of the McKinsey model from the perspective of senior and middle managers, ultimately pinpointing challenges in strategy implementation. Foremost among these challenges is the absence of "common values." Issues such as representation, leader frustration due to misalignment with middle managers, and feelings of injustice between line managers and staff contribute to convoluted and conflicting communication within the organizational hierarchy. Within the middle management layer, direct leader involvement in their affairs, occasionally bypassing them, and the repressive approach of middle managers compound confusion, feelings of injustice, and diminished motivation. The lack of skill among middle managers in managing these situations further exacerbates employee apathy. The research findings underscore that successful strategy execution necessitates more than just a sound formulation method. All seven components of the organization must achieve harmony and balance for successful strategy implementation to occur.
Keywords: Strategy, McKinsey Model, Case study, leadership style
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.