به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "conceptual framework" در نشریات گروه "مدیریت"

تکرار جستجوی کلیدواژه «conceptual framework» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • حمیده لطفی، مرتضی کرمی*، سعید صفایی موحد

    مطالعات نشان می دهند که 70 تا 90 درصد یادگیری در محیط کار غیر رسمی است. از سوی دیگر، یادگیری غیر رسمی ممکن است به دلیل ماهیت بدون ساختار و محدودیت های آن اثربخش نباشد. استفاده از مدل های یادگیری تکلیف محور که بر یادگیری بر اساس مسائل و تکالیف واقعی تمرکز دارند، می تواند در این زمینه مفید باشد. این مطالعه به منظور ایجاد یک چارچوب مفهومی برای طراحی یادگیری غیر رسمی محیط کار (IWL<!- [if !supportFootnotes]->[1]<!-[endif]->) مبتنی بر یادگیری تکلیف محور (TCL<!- [if !supportFootnotes]->[2]<!-[endif]->) انجام شد. بدین منظور دو مطالعه مقدماتی با استفاده از روش فرا ترکیب کیفی انجام و از نتایج آنها استفاده شد. این دو مطالعه برای شناسایی مهم ترین مولفه های یادگیری تکلیف محور و یادگیری غیر رسمی محیط کار انجام شد. در هر دو مطالعه، ما از رویکرد فرا ترکیب توصیه شده توسط ساندلوسکی و باروسو<!- [if !supportFootnotes]->[3]<!-[endif]-> (2006) استفاده کردیم. یافته ها نشان داد که اشتراکات فراوان چارچوب های مفهومی یادگیری تکلیف محور و یادگیری غیر رسمی محیط کار، امکان توسعه یک چارچوب مفهومی مشترک را فراهم می کند. چارچوب مفهومی حاصل (TC-IWL) شامل پنج مولفه اصلی و 15 مولفه فرعی است: محرک یادگیری (اصالت محرک، محر ک های زمینه ای، محرک شایستگی محور، تنوع و توالی محرک)، کنش در محیط کار (درک تجربه جدید، سازگاری زمینه، تمرین تکمیلی)، حمایت و راهنمایی (مربیگری همتا، بازخورد چند منبعی، داربست مرتبه دوم، نمایش و واضح سازی)، خودراهبری (خود داربست سازی و خود ارزیابی)، و تامل بر کنش.

    کلید واژگان: یادگیری غیر رسمی محیط کار, یادگیری تکلیف محور, چارچوب مفهومی, TC-IWL
    Hamide Lotfi, Morteza Karami *, Saeid Safaei Movahhed, Gregory M Francom

    The research literature indicates that 70 to 90 percent of workplace learning takes place in an informal manner. Meanwhile, informal learning may not be effective due to its unstructured nature and limitations. Using task-centered learning models that focus on learning based on real-world problems and tasks could be beneficial in this area. This study was conducted to propose a conceptual framework for designing informal workplace learning based on task-centered learning. For this purpose, two preliminary studies were conducted using the qualitative meta-synthesis method. These studies were conducted to identify the most significant components of task-centered learning and informal workplace learning. Both studies employed the meta-synthesis approach recommended by Sandelowski and Barroso (2006). The findings revealed that many commonalities of the conceptual frameworks of task-centered learning and informal workplace learning provide the possibility of developing a common conceptual framework. The resulting conceptual frameworks (TC-IWL) include five main components and 15 sub-components: Learning stimulus (stimulus authenticity, contextual stimulus, competency-oriented stimulus, stimulus sequence and stimulus variety), workplace action (understanding the new experience, context consistency, and additional practice), support and guidance (peer coaching, multi-source feedback, second-order scaffolding, demonstration, and clarifying), self-direction (self-scaffolding and self-evaluation), and reflection on action.

    Keywords: Informal Workplace Learning, Task-Centered Learning, Conceptual Framework, TC-IWL
  • Benatiya Andaloussi Manal *, EL Yamani Rachida, Dhiba Youssef
    This paper aims to conceptualize the success factors of a digital transformation (DT) strategy and analyze its impact on a company's economic performance. We explore the concepts that affect the field of DT definition and the key drivers that lead to successful DT. Through these key drivers considered as success factors, we propose a research framework linking these drivers to the DT strategy and then corporate economic performance in emerging markets. To test the research model empirically and provide a contextualized interpretation of the results, we adopted a sequential explanatory design. Initially, we performed a quantitative study through a survey among companies listed on the Casablanca Stock Exchange in Morocco. We then analyzed the collected data using the structural equation method. Next, to explain the results, we conducted a qualitative analysis through interviews with semi-structured questions. The findings show that in an emerging economy context such as Morocco, placing the customer at the core of the DT strategy, aligning the organization with the DT strategy, adopting a value system imbued with DT values, and establishing an operational roadmap to drive the change can enhance the company’s digital transformation. These drivers contribute to 59.5% of the implementation of the DT strategy. Driving a DT strategy has a significant impact on companies' economic performance, contributing to 21.5% of their commercial and financial outcomes. This study highlights that the maintenance of a "phygital" business model, which mixes digital and physical business models, and the lack of human resources involvement in the DT process are specific to the emerging market context studied.
    Keywords: Digital Transformation, Success factors, Economic performance, Conceptual Framework, Structural Equation Modeling, Sequential explanatory design
  • Masoumeh Shahsavari, Mahdi Salehi *, MohammadAli Bagherpour Velashani

    The present study systematically reviews previous studies and proposes an integrated framework for the audit expectation gap. Using the meta-synthesis approach among 118 studies in different scientific databases, the scholar applied the seven step-by-step methods of Sandelowski et al. (2007) to analyze the results and findings of the previous scholars. Moreover, two Critical Appraisals Skills Program (CASP) and Kappa Index are used for quality control, Shanon Entropy is employed for code weighting, and the factors with decisive roles in the opening up gap were identified. This study for the meta-synthesis of expectations gap research proposes three separate classifications from the studies on this topic to provide a more detailed acquaintance with the literature on the audit expectation gap, what, why, and how of AEG. It then provides a comprehensive conceptual framework for the expectations gap. This framework includes five concepts (perceptual, knowledge, functional, standardization, and communication gaps) and 44 detailed indices in the audit expectation gap. According to the results, misunderstanding and too much public expectation, breaching independence in auditing, a complication of the auditor's role, and the self-regulatory process of the audit profession have gained maximum significance coefficients. This systematic literature review will be of interest to auditors, all stakeholders, professionals, and regulatory agencies, among other parties. Further, this AEG meta-synthesis may help understand misperceptions and determine how they differ across diverse stakeholders. Finally, a fresh yet more straightforward definition is generated as a result of the comprehensive and systematic review of the literature, adding novelty to the extant literature.

    Keywords: Audit Expectation Gap, gap components, meta-synthesis method, Conceptual Framework
  • یاسمن مدرسی*، میر علی سید نقوی، حبیب رودساز، ایمان رئیسی وانانی
    زمینه و هدف

    امروزه تحول دیجیتال، ماهیت کار، مرزهای سازمانی و مسیولیت های کارکنان سازمان‏ها را تغییر داده است. تحول دیجیتال، پاسخ مناسبی برای دنیای سراسر تغییر، ابهام و نامطمین است، از این رو، برای سازمان‏ها ضروری است تا به‏ منظور باقی‏ ماندن در میدان رقابت، به تحول دیجیتال مجهز شوند. تحول دیجیتال فقط به فناوری‏ های دیجیتال نوین مربوط نمی‏شود و بیشتر به انسان وابسته است که در اصطلاح به آن، بخش نرم تحول دیجیتال گفته می‏شود. مدیران باید با مولفه‏ های نرم تحول دیجیتال که لازمه پیاده‏ سازی تحول شگرف دیجیتال است، آشنا شوند و آن‏ها را در سازمان‏های خود به ‏کار گیرند. با توجه به آنچه بیان شد، هدف پژوهش حاضر، شناسایی مولفه‏ های نرم تحول دیجیتال و طراحی چارچوب مفهومی برای تبیین آن‏هاست. ‏

    روش

    پژوهش حاضر از نوع کیفی است و با استفاده از روش تحلیل مضمون، اجرا شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش را مقاله های پایگاه های داده و مجله های معتبر بین المللی در این حوزه تشکیل داده است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 43 نمونه مرتبط با موضوع پژوهش انتخاب شده ‏است.

    یافته ها

    طی فرایند تحلیل، تفسیر و ترکیب یافته ها، چارچوب مفهومی حاصل از مولفه‏ های نرم تحول دیجیتال ترسیم شد که متشکل است از: مضمون فراگیر فرهنگ، مشتمل بر 12 مضمون سازمان ‏دهنده و 50 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر مهارت‏ها، مشتمل بر 4 مضمون سازمان‏ دهنده و 31 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر مدیر سازمان، مشتمل بر 3 مضمون سازمان ‏دهنده و 24 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر رهبری دیجیتال، مشتمل بر 2 مضمون سازمان‏ دهنده و 12 مضمون پایه.

    نتیجه گیری

    مولفه‏ های نرم تحول دیجیتال شناسایی ‏شده، نشان می‏دهد که سازمان‏ برای موفقیت در تحول دیجیتال، بر مدیر سازمان، به‏ عنوان کسی که کشتی سازمان را هدایت می‏کند، متکی است. همچنین رهبر دیجیتال است که اشتیاق تحول دیجیتال را در افراد ایجاد می‏کند و پیش گام و محرک این تحول در سازمان می‏شود و با ایجاد فرهنگ مناسب، مسیر را برای تحول دیجیتال هموار می‏کند. همه آنچه بیان شد، در کنار افراد و مهارت‏ های آنان به ثمر می‏نشیند، بنابراین سازمانی که به همه این مولفه‏ های نرم مجهز شود، می‏تواند مدعی موفقیت در عرصه تحول دیجیتال باشد.

    کلید واژگان: تحول دیجیتال, مولفه‏های نرم تحول دیجیتال, چارچوب مفهومی, تحلیل مضمون, شبکه مضامین
    Yasaman Modaresi *, MirAli Seyed Naghavi, Habib Roodsaz, Iman Raeesi Vanani
    Background & Purpose

    Today, the digital revolution has fundamentally changed the nature of work, organizational boundaries, and the responsibilities of employees of organizations. Digital transformation is the right answer to a world full of change, ambiguity, and uncertainty; Accordingly, the organizations are required to be equipped with digital transformation to keep staying in the field of competition. Since digital transformation is not only related to new digital technologies and is more dependent on human beings, which is called the soft part of digital transformation, managers should be familiar with the soft components of digital transformation, which are necessary for the implementation of a great digital transformation and apply them in their organizations. Thus, the aim of the current research is to identify the soft components of digital transformation, and then design a conceptual framework to explain them.

    Methodology

    This research was qualitative conducted using thematic analysis. The research source of information was made up of databases and qualified international journals in this field, and 43 participants related to the subject under study were selected using the purposeful sampling method.

    Findings

    During the process of analyzing, interpreting, and synthesizing the findings, the conceptual framework resulting from the soft components of digital transformation includes the comprehensive theme of culture with 12 organizing themes and 50 basic themes; The comprehensive theme of skills has 4 organizing themes and 31 basic themes; Also, the overarching theme of the organization manager has 3 organizing themes and 24 basic themes, and finally the inclusive theme of digital leadership has 2 organizing themes and 12 basic themes.

    Conclusion

    The identified soft components of digital transformation indicate that for success in digital transformation, organizations rely on the management of the organization as the one who steers the ship of the organization, and it is also the digital leader who inspires the passion for digital transformation. It creates in people and becomes the pioneer and driver of this transformation in the organization, and by creating a suitable culture, it paves the way for digital transformation. All of these factors are fruitful along with people and their skills; Therefore, an organization that is equipped with all these soft components can claim success in the field of digital transformation.

    Keywords: digital transformation, Soft components of digital transformation, Conceptual Framework, Theme analysis, Theme network
  • Mahnaz Ghasemi Hosseinabadi *, Morteza Mousakhani, Majid Ramezan
    Enthusiasm is one of the main psychological variables affecting the entrepreneurial intention of people, which as one of the dimensions of well-being in the work environment, expresses a positive and active feeling, which is known with a high level of work with interest and honor. The aim of the present research is to investigate the role of the entrepreneurial enthusiasm of managers in the organizational structure of managers of government organizations. According to the existing theoretical frameworks, the relationships between research variables have been evaluated by some quantitative methods. According to the characteristics of the statistical society, the non-probability and accessible sampling method was chosen for the experts. To determine convergent and divergent validity, Lisrel software was used, and for data analysis, the Kolmogorov-Smirnov test was usually used to test the normality of the data. The analysis of the obtained data showed that; GFI (normalized fit index) higher than 0.9 is a sign of a good fit of the model. RMSEA is equal to 0.055 (the root mean square of the error of approximation or the deviation test of each degree of freedom) and a value less than 0.08 indicates a good fit of the model. Shows, On the other hand, the P-value (significant level) is 0.0001, which is less than 0.05, so it is accepted with 95% confidence of the conceptual model of entrepreneurial enthusiasm of managers of public organizations. The results showed that the investigation of the entrepreneurial enthusiasm of managers of public organizations in Isfahan province showed factors such as organization atmosphere, perspective, and upstream documents, knowledge management in the organization, efficient human resources, and entrepreneurial culture in the organization, organizational learning, and entrepreneurial education. There is a desire for entrepreneurship in this.
    Keywords: conceptual framework, Strategic Factors, innovation, entrepreneurship, managers of government organizations, Isfahan
  • آسیه ناظمی، منیژه حقیقی نسب*، نادر سیدامیری

    اکوسیستم خدمات، یک مفهوم گسترده است که در دهه اخیر توسط پژوهشگران مورد توجه قرار گرفته است، اما تاکنون تلاش کمی برای مفهوم سازی آن انجام شده است. هدف از این پژوهش، گسترش درک زمینه های پژوهشی اکوسیستم های خدمات است. همچنین، شناخت پایگاه دانشی اکوسیستم های خدمات که می تواند برای مدیران، سیاست گذاران و پژوهشگران مفید باشد. در روش شناسی، از یکی از روش های پژوهش کیفی مرور نظام مند، یعنی روش تجزیه وتحلیل کتاب شناختی یا بیبلیومتریک استفاده شده است. از منظر هدف شناسی، این پژوهش در طبقه پژوهش های توصیفی قرار می گیرد؛ چراکه هدف از پژوهش های کتابشناختی، توصیف و گسترش دامنه شناخت است. گردآوری داده ها، به صورت کتابخانه ای و از طریق به کارگیری ابزارهای کمی و کیفی مانند روش های هماستنادی، تجزیه و تحلیل مقیاس چندبعدی و تجزیه و تحلیل خوشه سلسله مراتبی با کمک نرم افزار بیب اکسل می باشد. همچنین جامعه مورد مطالعه، سامانه منابع اطلاعاتی اسکوپوس می باشد که از ابتدای سال 2004 تا انتهای سال 2021 مدنظر قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان دهنده توسعه مفهومی موضوعات در اکوسیستم های خدمات در طول زمان از طریق ارایه یک چارچوب مفهومی است که تاکنون کمتر به آن توجه شده است. این مفاهیم شامل پیشنیازهای استفاده از اکوسیستم خدمات (تجریه قبلی، نگرش استفاده کنندگان و آمادگی استفاده از خدمت)، سطوح اکوسیستم خدمات (میکروسیستم، مزوسیستم، اگزوسیستم و ماکروسیستم) و در نهایت نتایج استفاده از اکوسیستم خدمات (رویکردهای اجتماعی، هم آفرینی ارزش سیستماتیک و عملکرد خدمات) است که یک چارچوب پژوهشی آینده نگر را برای سیاست گذاران و پژوهشگران پیشنهاد می کند.

    کلید واژگان: اکوسیستم خدمات, مرور کتاب شناختی, چارچوب مفهومی, نرم افزار بیب اکسل
    Asieh Nazemi, Manijeh Haghighinasab *, Nader Seyyedamiri

    Service ecosystem is a broad concept that has been considered by researchers in the last decade, but little effort has been made to conceptualize it so far. The purpose of this research is to expand the understanding of service ecosystem research fields. Also, it is the recognition of the knowledge base of service ecosystems that can be useful for policy makers and researchers. The methodology is one of the systematic review qualitative research methods, namely the bibliometric analysis method, which has been used. This research is classified as descriptive research; Because the purpose of bibliometric research is to describe and expand the scope of knowledge. Data collection is done using quantitative and qualitative tools such as co-citation analysis and hierarchical cluster analysis with the help of BibExcel software. The studied community is the Scopus information resource system, which has been considered from the beginning of 2004 to the end of 2021. The research findings show the conceptual development of issues in service ecosystems over time by providing a conceptual framework that has received little attention so far. These concepts include service ecosystem Antecedents (prior experience, user attitude, and service readiness), service ecosystem levels (microsystem, mesosystem, exosystem, and macrosystem), and finally, service ecosystem outcomes (social approaches, systematic value co-creation, and performance) that propose a forward-looking research framework for policy-makers, and researchers.

    Keywords: service ecosystem, bibliometric review, Conceptual Framework, bibexcel software
  • علی محقر*، مهدی محمدی، نیما مختارزاده، روح الله شهیدی پور

    موضوع این مقاله، ارائه چارچوب مفهومی برای تبیین نحوه شکل گیری زیست بوم های کارآفرینی دانشگاه پایه در تهران و شاخصها و زیرشاخص های مربوط به آن بوده و روش پژوهش کیفی است. این تحقیق در بازه زمانی سال های 1397 و 1398 انجام شده و قلمرو مکانی آن دانشگاه های شهر تهران بوده است. چارچوب مفهومی توسعه داده شده در این تحقیق شامل یک ماتریس سه درچهار است که محور افقی آن جایگاه زیست بوم در چرخه عمر (مشتمل بر 4 وضعیت: تولد، فعال سازی، یکپارچگی و بلوغ) و محور عمودی آن نحوه شکل گیری اکوسیستم (مشتمل بر 3 وضعیت: ارگانیک و جامعه محور، نظام مند و دانشگاه محور و ترکیب ارگانیک و نظام مند) را نشان می دهد. در ادامه نیز با روش تحلیل مضمون و با بکارگیری شبکه مضامین، شاخصها و زیرشاخص های پیشنهادی تعیین گردید.در بخش بعد با بکارگیری روش دلفی، شاخصها و زیرشاخصهای مربوط به چرخه عمر شامل 4 شاخص: وضعیت زیرساختهای سازمانی کارآفرینی (مشتمل بر 7 زیرشاخص)، وضعیت منابع موجود در اکوسیستم (مشتمل بر 4 زیرشاخص)، وضعیت ارتباطات بین عناصر فعال در زیست بوم (مشتمل بر 5زیرشاخص) و وضعیت زیرساخت های برنامه ای، مدیریتی و فرهنگی زیست بوم (مشتمل بر 3زیرشاخص) تعیین و جمع بندی گردید. شاخصها و زیرشاخصهای مربوط به تعیین الگوی شکل گیری نیز شامل 2 شاخص: سهم دانشجویان و فارغ التحصیلان در زیست بوم کارآفرینی (مشتمل بر 3زیرشاخص) و نقش عوامل غیردانشگاهی در زیست بوم کارآفرینی (مشتمل بر 3زیرشاخص) تعیین و جمع بندی شد.

    کلید واژگان: اکوسیستم کارآفرینی دانشگاه پایه, چارچوب مفهومی, الگوی شکل گیری, چرخه عمر, تحلیل مضمون, شبکه مضامین, دلفی
    Ali Mohaghar *, Mehdi Mohammadi, Nima Mokhtarzadeh, Roohollah Shahidipour

    This paper presents a Conceptual Framework for formation of university-based Entrepreneurial Ecosystems in Tehran and its indicators using a qualitative method. The conceptual Framework of the research includes a 3×4 matrix whose rows show the position of the ecosystem in life cycle (i.e. the 4 stages of emergence, Activation, Integration andMaturity) and the columns indicate the ecosystem formation model (i.e. the 3 states of organic and community-oriented, systematic and university-based, and a combination of both). Further in the qualitative section, the suggested indicators of the conceptual Framework were determined through thematic analysis and thematic network.In the quantitative section, the conceptual Framework and its dimensions were verified using the Delphi method. The following Four life cycle indicators were then identified: the level of development of entrepreneurship infrastructures, strength of the communication network between ecosystem actors, Culcural & Manegerial Infrastructures and the resources available in the ecosystem.The following six indicators were also identified for the ecosystem formation: the extent of Student and Alumni intervention, andNon Academic Factors.

    Keywords: University-based Entrepreneurial Ecosystems, Conceptual Framework, life cycle, Thematic Analysis, comparative analysis, Thematic Network, Delphi
  • بابک وطن دوست، علی نقی امیری*، سید مجتبی امامی، علی دیواندری، رضا تهرانی

    ذات میان رشته ای و چندرشته ای پدیده رهبری خط مشی عمومی که یکی از موضوعات موردعلاقه دولت مردان و پژوهشگران رشته های مدیریت دولتی، سیاست گذاری عمومی، روابط بین الملل و علوم سیاسی است، بر جنبه های مختلف این پدیده از دیدگاه های مختلف افزوده است؛ اما از سوی دیگر، دقت و صحت توصیف ها از این مفهوم کاهش یافته است. بنابراین، برای جلوگیری از سردرگمی میان سیل جنبه های گوناگون و گاها نامرتبط، وجود چارچوبی راهنما برای ایجاد تمایز میان مطالعات از نظر حیطه بحث، مشخص کردن مرز آن و چگونگی پرداختن به موضوع، ارزشمند به نظر می رسد. در این مطالعه، چهار مضمون کلان 1. مفهوم رهبری خط مشی عمومی؛ 2. سطح تحلیل؛ 3. دامنه نفوذ رهبر خط مشی عمومی؛ 4. سازوکار کسب مشروعیت از پژوهش های پیشین، استخراج شده است؛ سپس ماتریسی از این مضامین کلان ساخته شد که مبنای گونه شناسی مطالعات پیشین قرار گرفت. هریک از حالت های مختلف این ماتریس، که بر اساس مضامین یکپارچه کننده مضامین کلان تغییر می کردند، به عنوان یک الگو در نظر گرفته شدند و الگوهای پرتکرار، به عنوان «گونه» در نظر گرفته شدند. بررسی انجام شده نشان داد که برخی از الگوها با وجود منطقی بودن و امکان پذیر بودن، هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته اند. از طرفی دیگر، برخی از الگوها بسیار مورد توجه پژوهشگران پیشین بوده اند؛ به طوری که چهار گونه (هدایت فرایند خط مشی، فردی، ملی، د)، (ایفای نقش اصلی در میان بازیگران مختلف، دولت، ملی، د)، (ایجاد هم گرایی در خط مشی کشورها، ب، بین المللی، توان حل مسایل و مشکلات) و (ایجاد هم گرایی در خط مشی کشورها، کشور، بین المللی، پیشگام کنشگر) در این مطالعه شناسایی شد.

    کلید واژگان: رهبری خط مشی عمومی, خط مشی عمومی, مضمون های معیار, چهارچوب مفهومی
    Babak Vatandoost, Alinaghi Amiri *, SeyyedMojtaba Emami, Ali Divandari, Reza Tehrani

    Despite the interdisciplinary and multidisciplinary nature of the phenomenon of public policy leadership, being one of the topics of interest among statesmen and researchers in the fields of public administration, public policy, international relations and political science, on the one hand, which has increased the various aspects of this phenomenon from different perspectives, on the other hand, the state of accuracy of descriptions has been cut off from this term.Therefore, in order to avoid confusion among the flood of various and sometimes unrelated aspects, it is worthy to have a guideline to distinguish between studies in terms of scope, definition of the boundary and how to address the subject. In this study, four overarching themes: 1) Theme of public policy leadership, 2) Level of analysis, 3) Scope of influence of the public policy leader; and 4) Mechanism for obtaining legitimacy, were extracted from previous research.Then a matrix of these overarching themes was created which was the basis for the typology of previous studies. Each of different modes of this matrix, which were variations of overarching themes based on integrative themes, was considered as a pattern, and the most frequent patterns were considered as “types”.The survey showed that some patterns have not yet been studied, though they are reasonable and feasible.On the other hand, some of the patterns are of great interest to previous scholars. Four types were identified in this study.

    Keywords: Public Policy Leadership, Public Policy, Criterion Themes, Conceptual Framework
  • عفت نوروزی*، جواد مشایخ، مصطفی محسنی کیاسری
    علی رغم اقبال گسترده سیاستمداران و محققان طی سال های اخیر به موضوع دیپلماسی علم و فناوری، به نظر می رسد تلقی مشترکی از این مفهوم میان رشته ای حاصل نشده است. به طور طبیعی درک یک مفهوم و ابعاد تشکیل دهنده آن، برای مواجهه عالمانه ی با آن ضروری است. در این مقاله با استفاده از رویکرد فراترکیب تلاش شده است با تحلیل نظام مند ادبیات علمی این حوزه، یک چارچوب مفهومی برای پیکربندی موضوع دیپلماسی علم و فناوری ارائه شود. بدین منظور ضمن شناسایی 120 منبع مرتبط، پس از طی مراحل لازم، در نهایت 58 منبع مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. فراترکیب مطالعات پیشین نشان می دهد مفاهیم دانشی توسعه یافته حول موضوع دیپلماسی علم و فناوری را می توان ذیل چهار بعد اصلی چیستی (ماهیت)، چرایی (هدف)، چگونگی (ملاحظات پیاده سازی و اجرا) و پیامدها (اثرات) دسته بندی نمود. علاوه بر این، جزییات دقیق تری از ابعاد شناسایی شده به صورت مقوله های فرعی استخراج گردید. به عنوان مثال، پیامدهای دیپلماسی علم و فناوری متشکل از مقوله های فرعی دیپلماسی و سیاست خارجی، علم و فناوری، اقتصاد، امنیت و قدرت نرم می باشد. این نوع ترسیم ابعاد مختلف دیپلماسی علم و فناوری، برای محققان و اندیشمندان، بستری برای توسعه ی ادبیات آکادمیک بر اساس ابعاد پیشنهادی فراهم خواهد نمود و برای سیاستگذاران و تصمیم گیران نیز منطقی کاربردی برای شروع برنامه ریزی و ارزیابی اقدامات انجام شده به دست می دهد.
    کلید واژگان: دیپلماسی علم و فناوری, چارچوب مفهومی, میان رشته ای, فراترکیب, کدگذاری
    Effat Norouzi *, Javad Mashayekh, Mostafa Mohseni
    In spite of the widespread attention of politicians and scholars in the field of science and technology diplomacy in recent years, it seems there is no consensus on this interdisciplinary concept. Naturally, understanding a concept and its constituent parts is necessary for deal with it wisely. In this paper, it has been attempted to provide a conceptual framework for the configuration of the science and technology diplomacy, using the meta-synthesis approach and the systematic analysis of scientific literature in this field. For this purpose, identifying 120 related sources and conducting the necessary methodological steps, 58 sources were finally analyzed. Meta-synthesis on previous studies shows that the developed academic concepts about science and technology diplomacy can be classified under the four main pillars including the what (nature), the why (purpose), the how (implementation considerations), and the which (outcomes and effects). Additionally, more details of the identified dimensions were extracted as subcategories. For example, the implications of science and technology diplomacy consist of sub-categories of diplomacy and foreign policy, science and technology, economics, security, and soft power. These different dimensions of science and technology diplomacy will provide scholars with a platform for the development of academic literature based on proposed dimensions and will provide policy makers and decision makers with a reasonable logic to begin planning and evaluating actions taken.
    Keywords: Science, Technology Diplomacy, Conceptual Framework, interdisciplinary, Meta-Synthesis, Coding
  • روح الله ابوجعفری، سیدمحمدحسین شجاعی، مجتبی نصراللهی نسب *

    حکمرانی روش اعمال قدرت برای رسیدن به اهداف جامعه است، به گونه ای که همه کنشگران در آن دخیل اند. برای رسیدن به اهداف، تبیین وضعیت موجود و مسیرهای بهینه دستیابی به آن ها اهمیت بسیاری دارد. اگر جامعه ای نداند که در چه جایگاهی قرار دارد و موقعیت آن در جامعه جهانی و در مقایسه با سایر جوامع چگونه است، همچون رهروی که با چشمان بسته درحال حرکت است، به مقصد نخواهد رسید. در این مقاله، ابتدا نقش و جایگاه نظام های آماری و چارچوب های مفهومی در حکمرانی بررسی شده است. سپس، با استفاده از روش مطالعه موردی، وضعیت نظام های آماری ایران در سه حوزه از قلمرو اقتصاد فناوری و نوآوری کشور بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که طراحی چارچوب های مفهومی، نظام آماری و شاخص گذاری برای سیاستگذاری در ابتدای فرایند حکمرانی و برای رصد و پایش سیاست ها در ادامه این فرایند مغفول مانده است.

    کلید واژگان: سیاست گذاری, نظام آماری, حکمرانی, چارچوب مفهومی, فناوری
    Rouhollah Aboojafari, Mohammad Hossain Shojaei, Mojtaba Nasrollahi

    Governance is the method of implementing power to achieve the goals of society, in which all actors are involved. To achieve the goals, it is important to explain the status of the situation and the optimal ways to reach them. If a society does not know where its position is and its proportion in global society and in comparison with other societies, it will not be destined as a closed-minded approach. This article first examines the role and position of statistical systems and conceptual frameworks in governance. Then, it uses a case study method to study the status of Iran's statistical systems in three areas of the economy of technology and innovation in the country. The results indicate the neglect of the statistical system and indexation for policy in the early stages of the governance process and for monitoring and monitoring the policies in the process.

    Keywords: Policy, Statistical System, Governance, Conceptual Framework, Technology
  • جعفر محمدی برزگر، حبیب احمدی
    هدف آموزش ارائه یک تجربه یادگیری است که تئوری و عمل را بصورت همزمان ادغام تا دانشجوی نظامی را در انجام موثرتر وظایف به عنوان یک پلیس کاراتربیت سازد.ضرورت و هدف مهم این تحقیق بررسیالگوهایکاربردی تربیت و آموزش می باشد تا با شناخت ویژگی های مختلف آموزشی و مرور بر الگوهای موجود، راهکارهایمدیریتی موثری را برای برنامه ریزی پیشنهاد تا نواقص آموزش کنونی را کامل و فاصله بین تئوری و عمل کاسته و دانشجویان پلیس، ضمن فراگیری مبانی و اصول مهارت های پلیس کارآمد، مهارتهای عملی اجرای آن را نیز همزمان فراگیرند و بتوانند نواقص و کمبود های خود را همزمان جبران و در دنیای واقعی کارا و توانمند باشند.پژوهش حاضر از نوع پژوهش های اکتشافی است کهاز طریق مطالعات اکتشافی و بررسی مقالات و تالیفات مختلف در حوزه آموزش و مدیریت، اهداف مطالعه خود را دنبال و باعث گسترش حوزه معرفتی پیرامون موضوع مورد نظر شد.یافته ها نشان دادبرای طراحی یک الگوی آموزشی مناسب و کاهش فاصله بین تئوری و عملجنبه های متعددی باید مدیریت و مورد توجه قرار گیرد که در متن به وضوح به آن اشاره و در آخر چهارچوب مفهومی مناسبی پیشنهاد شده است.
    کلید واژگان: یکپارچه سازی تئوری و عمل, مدیریت وآموزش پلیس, چهارچوب مفهومی
    Habib Ahmadi, Jafar Mohammadi Barzegar
    The purpose of education is to provide a learning experience that integrates theory and practice to students at the same time more effective in carrying out military duties as a police officer makes efficient training. Necessary and important goal of this study is to investigate the patterns of education and training to realize various educational features and browse the templates available, Effective management strategies for planning the perfect proposal to the current educational deficits and reduce the gap between theory and practice and police cadets, Learning the principles of efficient police skills, learn practical skills to implement it at the same time and at the same time they compensate their deficiencies in the real world efficiently and are competent. The study is exploratory preceding studies through exploratory studies and review articles and various publications in the field of education and management, Follow your study goals and the development of knowledge about the subject. According to the findings, to design an appropriate educational model and bridging the gap between theory and practice several aspects must be considered and Management clearly mentioned in the text and in the appropriate conceptual framework is proposed.
    Keywords: integration of theory, practice, management, police training, conceptual framework
  • آزیتا کرمی پور، مهدی خالقی، محمدرضا آراستی، نیما گروسی مختارزاده
    ایناین تحقیق به بررسی مصادیق حمایت دولت از رشد مبتنی بر نوآوری بنگاه های بزرگ می پردازد. نقش بنگاه-های بزرگ در توسعه اقتصادی، زمانی مهم تر می شود که از طریق نوآوری بتوانند محصول/ خدمت جدید به بازارهای داخلی و بین المللی عرضه کنند. به همین دلیل دولت ها با کمک به رشد و توسعه توانمندی نوآوری در بنگاه های بزرگ، می توانند زمینه را برای رشد و سودآوری این بنگاه ها و در نتیجه توسعه اقتصادی کشور فراهم کنند. توسعه توانمندی نوآوری بنگاه ها توسط دولت نیاز به دخالت در امور داخلی بنگاه ها دارد که امری پیچیده است. به همین دلیل، معمولا دولت ها با «تقویت انگیزه» و «ایجاد فرصت» به ارتقای سطح توانمندی نوآوری کمک می کنند. در این تحقیق، بر اساس یک مدل مفهومی رشد، سطح و نحوه مداخله دولت در توسعه توان نوآوری بنگاه ها تشریح شده است. اگرچه سیاست ها و خط مشی های حمایتی دولت خاص هر صنعت است، سعی شده است که سیاست های مشترک قابل کاربرد درصنایع مختلف، با استفاده از تحلیل تم شناسایی و پیشنهاد شوند. این سیاست ها به محک قضاوت متخصصین صنایع بزرگ شامل؛ فولاد، دارو، خودرو و انرژی گذاشته شده است. بنابراین از طریق مصاحبه با خبرگان، نه تنها نتایج تحقیق بلکه اعتبار مدل مفهومی پیشنهادی مورد ارزیابی قرار گرفته و تکمیل شده اند. تحریک سمت تقاضا، برقراری توازن در قدرت چانه زنی، حمایت های مالی از فعالیت های تحقیق و توسعه، کمک به توسعه توانمندی یکپارچه سازی بنگاه ها و سعی در کاهش/حذف اثر تحریم های بین المللی، از جمله مواردی هستند که دولت ها می توانند از آن طریق در تقویت توانمندی نوآوری بنگاه ها نقش آفرینی کنند.
    کلید واژگان: رشد بنگاه های بزرگ, توانمندی نوآوری, همپایی, نقش دولت, مدل مفهومی
    Azita Karamipour, Mahdi Khaleghi, Mohammad Reza Arasti, Nima Garousi Mokhtarzadeh
    The aim of this paper is to describe the governmental intervention points in order to encourage Iranian large firms to pursue catch up process through innovation. Large firms play a significant role in economic development. The growth rate of these companies depends on their innovation capabilities. It is difficult for governments to deal with capability development within a firm, they should therefore provide appropriate incentives and opportunities to indirectly promote it. For this purpose, a conceptual framework is developed and presented. By interviewing top managers of large companies and experts from Steel, Pharmaceutical, Power Generation and Car industries of Iran, the proposed framework is enhanced and supported. Although, policies are normally contextual and may differ from one to another industry; some horizontal policies which are common among different industries are revealed and clustered by employing thematic analysis. According to this investigation, provoking the demand side, balancing the bargaining power, financially supporting R&D and innovation activities, trying to remove or reduce the effect of international sanctions and helping the companies to improve their design, implementation and commercialization capabilities are the five major elements which should be considered by the Iranian government.
    Keywords: Growth, Innovation Capability, Catch up, large Firms, Conceptual Framework
  • سید محمدباقر جعفری
    افرایش وابستگی اکثر کسب وکارها به فناوری اطلاعات و درصد بالای سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات نسبت به کل بودجه سرمایه گذاری شده در محیط کسب وکار، لزوم توجه بیشتر به این عامل پیشران کسب وکار را طلب می کند. محدودیت های بودجه به مدیران در سرمایه گذاری هوشمند در فناوری اطلاعات فشار وارد می آورد. تکنیک های متعددی در متون کاهش هزینه در فناوری اطلاعات اشاره دارند که هر کدام آثار متفاوتی بر سازمان می گذارند. تحقیق حاضر جزو اولین گام ها در زمینه ایجاد بینش بهتر به این موضوع از طریق ارائه مدل مفهومی در زمینه کاهش هزینه استراتژیک در فناوری اطلاعات است. مرور متون نشان می دهد که نقش استراتژیک فناوری اطلاعات در سازمان، ساختار هزینه های فناوری اطلاعات، ساختار فناوری اطلاعات سازمان، حمایت مدیریت ارشد و یادگیری سازمانی از جمله عوامل مهم تاثیرگذار بر انتخاب تکنیک های کاهش هزینه در فناوری اطلاعات هستند. چارچوب پیشنهادی بر نقش استراتژیک فناوری اطلاعات در کسب وکار تمرکز دارد و پیشنهاد می کند که کدام تکنیک ها باید به کار گرفته شوند تا ضمن کاهش هزینه ها، خدمات با کیفیت و پشتیبانی از رشد کسب وکار تضمین گردد. این امر موجب تولید بیشترین ارزش سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات می شود.
    کلید واژگان: ارزش کسب وکاری فناوری اطلاعات, تکنیک های کاهش هزینه, هزینه های فناوری اطلاعات, مدل مفهومی, نقش استراتژیک فناوری اطلاعات, ساختار فناوری اطلاعات
    Seyed Mohammadbagerher Jafari
    The increasing dependency of many businesses with information technology (IT) and the high percentage of the IT investment in all invested capital in business environment ask for more attention to this important driver of business. The limitation of capital budget forces the managers to look for more wise investment in IT. There are many cost-cutting techniques in the literature and each of them has a different impact on the organization. This study is one of the first steps in providing more insight on this issue via proposing a conceptual framework for strategic costcutting in IT. The literature review revealed that the strategic role of IT in organizations, IT costs structure, firm’s IT structure, senior management support and organizational learning are the important factors that affect the cost-cutting technique selection in IT. The proposed framework focuses on the strategic role of IT in business to suggest which cost-cutting techniques are the best to be applied in an organization in order to save costs while ensuring high-quality service and support for business growth and maximizing business value from IT spending.
    Keywords: Conceptual Framework, Cost, cutting Techniques, IT Business Value, IT Costs, IT Strategic Role, IT Structure
  • Ahmad Barati, Marani, Mir, Ali Seyyed, Negari, Faramarz Farshad, Mehrdad Rayani
    Information is identified as one of the major components of every supply chain. Coordination of integration foundation in supply chain management is realized in the light of information. Emergence of any problem and information gap brings about fluctuations and repeated interruptions for the chain. Consequently, both IT and comprehensive information system play a major role within the supply chain management. Currently, development of IT specially internet, increase in the speed of information processing and shortage of personnel entail resulting need for information in supply chain management so that it can cover all activities of a supply chain (Day Ferdeudel, 2006).Main objective of such a system is to integrate all sectors, resources and functions in a single information system so that all logistic needs can be met. To this end, development and implementation of an appropriate supply chain for the Navy of the Iranian Army is unavoidable so that measures such as controlling what is available and selection of appropriate supplier can be facilitated.To carry out this applied and descriptive study, first library research on the dimensions of conceptual framework for supply chain management system as to the Navy was carried out. Then, the library research findings were converted into a questionnaire administrated among the authorities.Out of the data analysis, an appropriate conceptual framework was designed for the Navy on the basis of Delphi test. The designedframework enjoys five axes including: security, technology, culture, organizational structure and finance.It is concluded that successful use of It in the Navy supply chain management system requires due attention to the suggested axes. Any weakness in any of these axes will cause the IT-based supply chain management project doom to failure.
    Keywords: conceptual framework, supply chain management, IT
  • علی تقی پورظهیر، اصغر شریفی
    کاربرد فناوری های ارتباطات واطلاعات (ICT)امروزه تمامی جنبه های زندگی را در برگرفته و همزمان با سایر بخش ها در آموزش عالی (دانشگاه ها) نیز منشاء تحولات شگرفی شده است . بسیاری از صاحب نظران در این نکته اتفاق نظر دارند که دانشگاه ها به عنوان نیروی فکری و مرکز تحول جامعه می بایست ضمن جذب وتطبیق این فناوری ها، در نوآوری های جدید نیز پیشگام باشند . تحقق این امر نیازمند چهار چوب ها و الگوهایی است که بتواند روابط بین ابعاد مختلف آن را نشان داده وبه عنوان راهنمایی برای عمل قرار بگیرد.هدف تحقیق حاضر ارائه چنین چهارچوبی بود. برای این منظور با توجه به مبانی نظری و پیشینه تحقیق مولفه های اصلی فناوری های ارتباطات و اطلاعات در دانشگاه ها شناسایی و در پنج دسته کلی، شرایط و موقعیت دانشگاه، سیاست ها وخط مشی های دانشگاه، آماده سازی، کاربست و بعد ادراکی قرار گرفتند و هر دسته خوشه هایی از متغیرها را در بر می گیرد . همچنین چهار رویکرد دانشگاه ها در استفاده از ICT رویکرد سنتی، رویکرد ترکیبی، رویکرد آموزش از راه دور و رویکرد اقتصاد جدید ) شناسایی و در دو سطح حال و آینده قرار گرفتند . برای آزمون این مولفه ها و پاسخگویی به سو الات تحقیق، براساس متغیرها و رویکردهای مذکور پرسشنامه ای حاوی 47 دسته سوال تهیه و پس از اطمینان از روایی و اعتبار آن، اطلاعات لازم از نمونه های آماریتحقیق شامل 410 نفر ( 60 نفر مدیر، 180 نفر هیات علمی و 170 نفر از کارکنان دانشگاه ها) جمع آوری گردید . این داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی وآمار استنباطی چون آزمون های t تک نمونه ای با میانگین جامعه و t زوجی، آزمون تحلیل واریانس، تحلیل عاملی و تحلیل همبستگی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند . نتایج نشان داد که هر پنج دسته از مولفه ها جزو مولفه های ICT در مدیریت دانشگاهی به شمار می روند. با این حال برای نهادینه کردن فناوری های ارتباطات واطلاعات، ابتدا باید رویکرد دانشگا ه ها در استفاده از فناوری ها دقیقا مشخص شود، سپس عواملی که هر کدام از این رویکردها را بهتر پیش بینی می کنند به تناسب در برنامه ریزی برای توسعه ا ستفاده از فناوری های ارتباطات و اطلاعات در دانشگاه ها مورد تاکید قرار بگیرد. نهایتا براساس مجموع تحلی لهای صورت گرفته، چهارچوبی برای نهادینه کردن این فناوری ها در مدیریت دانشگاهی ارائه شده است که در آن هر دسته از متغیرها تحت تاثیر متغیرهای دسته قبل قرار د ارد و مجموع متغیرها رویکرد دانشگاه را در استفاده از فناوری های ارتباطات واطلاعات (ICT) مشخص می کند.
    کلید واژگان: فن آوری های ارتباطات و اطلاعات, مولفه ها, مهارت هایICT, عوامل, رویکردهای استفاده از ICT, چهارچوب ادراکی
    Use of "Information and Communication Technology" encompass all aspects of The Living and coincide with other sections, In the Higher education also created amazing Evolution. Many scientist agree in this area that Universities should be not only as "Think Tank and Social development center", that Indrawn and integration Technology in to Universities, But also to be pioneer in Technology innovation. This agenda need to have Frameworks and Models that shows relationship between dimensions ofICT and acting as guidance for doing. Very efforts were accomplished that Conceptualizing Use of ICT in Education and Higher Education adhoc, and explain role of these Technologies. But not Represented Framework that Institutionalized Integration of ICT in Universities. The aim of this study is represent same Framework. For this point, I identify dimensions of ICT in Universities by investigate of theorical foundation and Research Background, and categorized this dimensions in to The five categories as Independent Variables that each level contained Several clusters of variables. Also, it was investigated which approaches are emerging with Respect to the used of ICT in Universities. These approaches were depend variables which have Two levels: Now and Future. It Seeks to Answer for Study questions. For this object, It is designed Questionnaire that it is contained 47 questions and 201 statement. Then, account questionnaire reliability and validity and gathered data of 410 samples (Include: 60Managers, 180 Faculty and 170 University staff). This Data is Analyzed by Statistical Methods Such as; One Samples t Test, Paired Samples t Test, ANOVA, Factor Analysis and Regression. Conclusions showed that each Five Categories variables are important in use of ICT in University Management. However, for Institutionalization ICT in University Management, First need to exactly identified approaches then identified variables That Will Have an Influence on this approach, and better explain it changes. In finally step, this variables Involved in planning for development of ICT in Universities. Finally, In Terms of analysis, provided a Conceptual Framework for Institutionalizing use of ICT in University Management. In This Framework each category of variables predicts next category, and all variables predicts university approaches for Use of ICT.
    Keywords: information, communication technology, Components, ICT skills, Factors, approaches for Use of ICT, Conceptual Framework
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال