به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "industrial policy" در نشریات گروه "مدیریت"

تکرار جستجوی کلیدواژه «industrial policy» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • محمد نوروزی*، حسن خاتمی، سعید حاجی حسنی
    توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط یکی از دغدغه های سیاست گذاران و مجریان عرصه توسعه صنعتی در کشور است که راهبردهای گوناگونی به ویژه با استفاده از ظرفیت حمایت های دولتی برای این امر متصور است. پژوهش حاضر که با رویکردی کیفی-کمی انجام شده است می کوشد با ارائه یک چارچوب به گونه شناسی حمایت های دولت از این کسب وکارها پرداخته و از این رهگذر به ارائه خردمایه های سیاستی و دانشی برای متخصصان بپردازد. دسته بندی کسب وکارها با مبناهایی نظیر چرخه عمر، فناوری، محصول و بازار از یک سو و ارزیابی راهبرد اتخاذی برای نوع حمایت با شاخص هایی نظیر میزان پاسخگویی، به صرفه بودن، ثبات و پایداری و میزان زمان لازم برای اثرگذاری یک سیاست از سوی دیگر، چارچوبی را ایجاد می کند که بر اساس می-توان انواع حمایت های دولتی از کسب وکارهای کوچک و متوسط را جایابی نمود. یافته های این پژوهش، الگو و نوع نگاه آن می تواند به عنوان مبنایی برای انتخاب و توسعه هدفمند حمایت ها محسوب گردد.
    کلید واژگان: حمایت های دولت, سیاست صنعتی, کسب وکارهای کوچک و متوسط, گونه شناسی
    Mohammad Noruzi *, Hasan Khatami, Saeid Hajihasani
    The development of small and medium businesses is one of the concerns of the policy makers and executives of the industrial development field in the country, and various strategies are envisioned for this purpose, especially by using the capacity of government support. The current research, which has been conducted with a qualitative-quantitative approach, tries to provide a framework for the typology of government support for these businesses and to provide policy and knowledge tips for professionals. Categorizing businesses with bases such as life cycle, technology, product and market on the one hand and evaluating the adopted strategy for the type of support with indicators such as responsiveness, cost-effectiveness, stability and sustainability and the amount of time required for a policy to be effective, on the other hand, a framework based on which all kinds of government support for small and medium businesses can be established. The findings of this research, its pattern and type of view can be considered as a basis for the targeted selection and development of supports.
    Keywords: Government Support, Industrial Policy, Small, Medium Businesses, Typology
  • مجید جلیلی*، فائزه هدایت نظری
    هدف

    بررسی محیط کسب و کار صنعت لوازم خانگی ایران نشان می دهد که این صنعت، از قدرت رقابت پذیری اندک در بازارهای داخلی و خارجی رنج می برد، از این رو پژوهش حاضر ضمن بررسی تجربیات کشورهای منتخب در صنعت لوازم خانگی جهان (مشتمل بر کشورهای کره جنوبی، چین، کشورهای آ.سه.آن، ترکیه و هندوستان) به تحلیل برنامه های سیاستی اولویت دار از منظر خبرگان صنعت لوازم خانگی کشور با هدف تدوین توصیه های سیاستی برای ارتقای قدرت رقابت پذیری صنعت لوازم خانگی کشور می پردازد.

    روش

    پژوهش حاضر به لحاظ هدف پژوهش از نوع کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها متکی بر روش مطالعه تطبیقی و روش توصیفی-پیمایشی است. از این رو در فاز نخست، مطالعه تطبیقی کشورهای پیشگام و موفق صنعت لوازم خانگی مد نظر قرار گرفته و اهم برنامه ها و سیاست های توسعه ای صنعت لوازم خانگی این کشورها (شامل کره جنوبی، چین، کشورهای آ.سه.آن، ترکیه و هندوستان) ارائه گردیده است. در فاز دوم پژوهش، نشست ها و مصاحبه هایی در راستای تبیین اهداف و سیاست های ارتقای قدرت رقابت پذیری صنعت لوازم خانگی کشور با خبرگان صنعت برگزار گردیده و محور های کلیدی توسعه توان رقابتی این صنعت احصاء گردید. سپس در فاز سوم بر اساس تجمیع یافته های حاصل از فاز اول و دوم مطالعه حاضر و با کمک پرسشنامه تدوین شده مبتنی بر مدل QCD، سیاست های ارتقای قدرت رقابت پذیری صنعت لوازم خانگی کشور بر اساس نظرات خبرگان و فعالان صنعت اولویت بندی شد.

    نتیجه گیری

    بنابر مطالعات صورت گرفته در خصوص برنامه های توسعه ای کشورهای منتخب و نقطه نظرات دریافت شده از خبرگان و فعالان صنعت لوازم خانگی در قالب مصاحبه و پرسش نامه، مشخص شد که ارکان هزینه و کیفیت از اولویت بالاتری نسبت به رکن تحویل به موقع در این صنعت برخوردار هستند. از نظر خبرگان اصلاح ساختاری صنعت لوازم خانگی مبتنی بر بهبود صرفه های مقیاس و تنوع از طریق پیگیری سیاست های تولید دست جمعی، ادغام و اکتساب ضروری بوده است. پس از موضوع اصلاح ساختاری صنعت لوازم خانگی، توسعه فناوری و تحقیق و توسعه اهمیت می یابد که از طریق تدوین چارچوب های حمایتی از تحقیق و توسعه شرکت های فعال و ایجاد مشوق های ویژه شرکت های دانش بنیان و نوپای فعال در صنعت لوازم خانگی قابل دستیابی است. در ادامه اولویت های احصاء شده، توسعه مهارت های نیروی انسانی، توسعه شبکه تامین، توسعه استانداردها، توسعه خدمات متصل به تولید و توسعه و تکمیل زیرساخت های لجستیک و رهگیری ضرورت یافته است. لذا با در نظر گرفتن برنامه های سیاستی سایر کشورها و همچنین نتایج حاصل از ارزیابی پرسشنامه های توزیع شده میان خبرگان و مصاحبه های صورت گرفته با فعالان صنعت لوازم خانگی، محورهای اقدامات و برنامه های ارتقای قدرت رقابت پذیری صنعت لوازم خانگی کشور را می توان در محورهای اساسی سیاست گذاری مشتمل بر«اصلاح ساختار بنگاهی و بهبود صرفه های مقیاس و تنوع»، «تبیین نقشه راه رقابت پذیری بر مبنای توسعه و تکمیل شبکه تامین (خصوصا قطعه سازی)»، «تقویت رقابت پذیری تولید و زنجیره ارزش با تمرکز بر ادغام ها و تشکیل کنسرسیوم و گروه های کسب و کار»، «توصیه برای تقویت رقابت پذیری حلقه های متصل به تولید» و «ارتقای رقابت پذیری محصول در ابعاد فناورانه از طریق تحقیق و توسعه مشترک» مد نظر قرار داد.

    کلید واژگان: توصیه های سیاستی, رقابت پذیری, زنجیره ارزش, سیاست صنعتی, صنعت لوازم خانگی
    Majid Jalili *, Faezeh Hedayatnazari
    Objective

    Since the investigation of the business environment and the state of the home appliance industry in Iran shows that this industry suffers from low competitiveness in terms of the status of its products in the domestic and foreign markets, hence the purpose of this research is to investigate The experiences of selected countries in the home appliance industry of the world (including South Korea, China, ASEAN countries, Turkey and India) and the explanation of the priority policy programs from the perspective of the country's home appliance industry experts, as well as defining recommendations for improving the competitiveness of Iran home appliance industry.

    Methods

    In terms of the purpose of the research, the present research is an applied type research, and in terms of the data collection method, it relies on the comparative study method and the descriptive-survey method. Therefore, in the first phase, the study of the theoretical foundations of the current research and the comparative study including the study of the pioneer and successful countries of the home appliance industry (which are located especially in the Asian continent) have been considered. Therefore, the studied sample in the comparative method in the current research is based on the review and analysis of important development plans and policies in selected countries including South Korea, China, ASEAN countries, Turkey and India, in order to promote the home appliance industry. In the second phase of the research, meetings and interviews were held with industry experts in order to explain the goals and appropriate policies in order to improve the competitiveness of the home appliance industry in Iran, and then in the third phase, based on the findings from the first and second phase, and by the help of a questionnaire compiled based on the QCD model, prioritized policies to improve the competitiveness of the country's home appliance industry and explained policy recommendations to improve the competitiveness of Iran's home appliance industry is defined and explained.

    Conclusion

    According to the studies carried out regarding the development programs of selected countries and the analyzes made from the points of views received during interviews with knowledgeable experts of the home appliance industry, it was found that the two elements of cost and quality have a higher priority than the element of on-time delivery in the household appliances industry. According to the experts, the structural reform of the home appliance industry based on the improvement of economies of scale and diversity through the pursuit of collective production policies, mergers and acquisitions has been necessary. After the issue of structural reform of the home appliance industry, technology development and research and development(R&D) become important through the formulation of supporting frameworks for the research and development of active companies and the creation of special incentives for knowledge-based start-up companies active in the home appliance industry is attainable. Following the listed priorities, development of human resources skills, development of supply network, development of standards, development of services connected to production and development and completion of logistics and tracking infrastructures are necessary. Therefore, by taking into consideration the policy programs of selected countries as well as the results of the evaluation of the questionnaires distributed among the experts and the interviews conducted with the activists of the household appliances industry, the axes of measures and programs to improve the competitiveness of the household appliances industry of Iran can be divided into the main axes of the policy including "reforming the corporate structure and improving the economies of scale and diversity", "explaining the competitiveness roadmap based on the development and completion of the supply network (especially component/parts manufacturing)". "Strengthening the competitiveness of production and the value chain by focusing on mergers and the formation of consortiums and business groups", "Recommendation to strengthen the competitiveness of the links connected to production" and "Improving the competitiveness of the product in the technologic aspect through joint research and development".

    Keywords: Policy Advise, Competitiveness, Value Chain, Industrial Policy, Home Appliance Industry
  • محسن محمدی ایوانکی*، حسن سبحانی، میثم نریمانی

    ژاپن همواره به عنوان الگویی از موفقیت در پیشبرد سیاست صنعتی معرفی شده است؛ چه آنکه این کشور پس از تسلیم بی قیدوشرط در پایان جنگ جهانی دوم، تا سال 1990 به دومین اقتصاد جهان سرمایه داری تبدیل شد. این مقاله ابتدا با بررسی مهم ترین رویکردهای متاخر سیاست صنعتی، چهار حوزه مهم را در زمینه طراحی و اجرا شناسایی کرده است: (1) ساختار بوروکراتیک، محیط نهادی و قابلیت های سازمانی، (2) سیاست های بخشی و صنایع هدف گذاری شده، (3) ابزارهای حمایتی و چگونگی مولدسازی آنها، و (4) تعامل دولت و بخش خصوصی. در ادامه 18 پژوهش علمی که نگاهی تاریخی به اجرای سیاست صنعتی در ژاپن داشته اند، انتخاب گردید. این 18 اثر، در راستای بررسی چهار حوزه معرفی شده در ادبیات نظری سیاست صنعتی، مبتنی بر پژوهش کیفی و با روش تحلیل محتوای مقوله محور (تماتیک)، مورد مداقه قرار گرفت و سه دوره در تکامل تاریخی اجرای سیاست صنعتی در ژاپن شناسایی شد: (1) دوره اضطرار و اشغال ژاپن (1945-اوایل دهه 1950)، (2) دوره راه اندازی و بهبود بهره وری (اوایل دهه 1950- 1972) و در نهایت (3) دوره تعدیل و جهش (1972-1990). در نهایت، بر اساس تجربه ژاپن و بررسی ادبیات نظری پیرامون سیاست صنعتی، الگویی از تکامل تاریخی اجرای سیاست صنعتی ارائه شده است. این الگو مسیری از تمهید شرایط آغازین، بهبود بهره وری و راه اندازی صنایع جدید و در نهایت، تعدیل صنایع رو به زوال و حرکت به سمت صنایع دانش محور را برجسته ساخته است.

    کلید واژگان: سیاست صنعتی, ژاپن, وزارت تجارت بین الملل و صنعت (MITI), تکامل تاریخی, آژانس راهبر
    Mohsen Mohammadi *, Hassan Sobhani, Meysam Narimani

    Japan has always been presented as a model of success in advancing industrial policy. By examining the most important recent approaches to industrial policy, this article has identified four important areas in terms of design and implementation: (1) bureaucratic structure, institutional environment and organizational capabilities, (2) sectoral policies and targeted industries, (3) support tools and how to produce them, and (4) the interaction of the government and the private sector. In the following, 18 scientific researches were selected in the form of articles, books or book chapters that had a historical perspective on the implementation of industrial policy in Japan. These 18 works were analyzed in line with the investigation of four areas introduced in the theoretical literature of industrial policy, based on qualitative research and with thematic content analysis method, and three periods in the historical evolution of the implementation of industrial policy in Japan were identified: (1) The period of emergency and occupation of Japan (1945-early 1950s), (2) the start-up and productivity improvement period (1972-early 1950s) and finally (3) the adjustment and leapfrogging period (1972-1990). Finally, based on the experience of Japan and the review of the theoretical literature on industrial policy, a model of the historical evolution of the implementation of industrial policy is presented. This model has highlighted a path of preparing the initial conditions, improving productivity and launching new industries, and finally, adjusting declining industries and moving towards knowledge-intensive industries.

    Keywords: Industrial Policy, Japan, MITI, Pilot Agency, Historical Evolution
  • نادر رضائیان، محمدرضا رضوی *، افسانه زمانی مقدم، جلیل حیدری دهویی

    این مطالعه با هدف شناسایی و اولویت بندی ابعاد و مولفه های چهارچوب حمایت شرکت ملی گاز ایران از ارتقای توانمندی تولیدکنندگان داخلی انجام شد. نسخه اولیه ابعاد و مولفه ها، از مرور ادبیات سیاست صنعتی و تجربیات حمایت از ساخت داخل در کشورهای نفت خیز استخراج شد. به روش میدانی و با مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان صنعت گاز، ابعاد و مولفه های استخراج شده با ماموریت و حوزه اختیار آن شرکت سازگار شد و با تشکیل پانل خبرگی از خبرگان صنعت گاز و دانشگاه ، به روش دلفی فازی، ابعاد و مولفه های حمایتی در 7 بعد و 35 مولفه نهایی شد. برای اولویت بندی مولفه ها از ماتریس اهمیت عملکرد استفاده شد. محاسبه اهمیت مولفه ها با ابزار پرسش نامه و از طریق مقایسه زوجی بهترین بدترین صورت گرفت. کمی سازی عملکرد مولفه ها با پرسش نامه و تحلیل آماری انجام شد. در نهایت، 11 مولفه در ناحیه تمرکز و 8 مولفه در ناحیه تداوم شناسایی شد.

    کلید واژگان: حمایت از ساخت داخل, روش بهترین بدترین, تجزیه و تحلیل اهمیت عملکرد, سیاست صنعتی, صنعت گاز ایران
    Nader Rezaeian, Mohamad Reza Razavi *, Afsaneh Zamani Moqadam, Jalil Heidary Dahooie

    The purpose of this study is to identify and prioritize the dimensions and factors of the National Iranian Gas Company support framework to strengthen the capability of domestic suppliers. The initial version of the dimensions and factors was extracted from the literature review of industrial policy and experiences of supporting domestic manufacturing in oil-rich countries. By field method and with semi-structured interviews with gas industry experts, the extracted dimensions and factors were adapted to the mission and jurisdiction of that company. By forming an expert panel of gas industry and university experts, and using the fuzzy Delphi method, the support framework was finalized in 7 dimensions and 35 factors. The importance-performance matrix was used to prioritize the factors. The importance of the factors was calculated with the questionnaire tool and by employing the Best-Worst multi-criteria decision-making method. The performance of the factors was quantified with a questionnaire and statistical analysis. Finally, 11 factors were identified in the concentrate quadrant and 8 factors in the “keep up the good work” quadrant.

    Keywords: Best-Worst Method (BWM), Importance-performance matrix analysis (IPMA), Local content policies, Multi-criteria decision-making, Industrial policy, Iranian gas industry
  • فرشته غلامی*، حسین اصلی پور، غلامرضا کاظمیان، سعید زرندی
    خط مشی صنعتی فعال راهی است که اکثر کشورهای ثروتمند امروزی از طریق آن به رشد اقتصادی خود دست یافتند. با این حال، اثربخشی آن سال هاست که مورد سوال می باشد چرا که کشورها و بخش-های مختلف صنعت، نتایج متفاوتی را از آن بدست آورده و برخی موفق و بسیاری دیگر شکست خورده اند. از این رو مشخص کردن شرایطی که منجر به موفقیت (شکست) این ابزارها در خط مشی صنعتی می شود جالب خواهد بود. از جمله اصلی ترین این شرایط را می توان در بافت و زمینه خط مشی صنعتی جستجو کرد. از این رو در این مقاله با استفاده از از رویکرد تطبیقی مورد محور و با روش تحلیل مضمون به شناسایی عناصر بافت خط مشی صنعتی در صنعت خودرو پرداخته شده است. بر اساس نتایج تحلیل، این عناصر در دو سطح (1) کلان و (2) صنعت قابل مطالعه است. در سطح کلان، مولفه-های زمینه مندی و ظرفیت دولت، سهولت تجارت، بزرگی و حجم اقتصاد، محیط کسب و کار با ثبات و جذاب، دسترسی به بازارها، لجستیک خوب، و زمینه نوآوری و در سطح صنعت، مولفه های اندازه صنعت، هزینه تمام شده صنعت، رقابت در صنعت، جهت گیری صنعت، و زیرساخت حمایتی صنعت قرار گرفته اند. ارزیابی درست از وضعیت کنونی بر اساس عناصر شناسایی شده بافت خط مشی در یک کشور و تطبیق آن با دیگر کشورها یک گام مهم در مسیر دستیابی به یک الگوی تطبیقی خط مشی صنعتی سازگار و اثربخش خواهد بود.
    کلید واژگان: خط مشی صنعتی, بافت, مطالعات تطبیقی, صنعت خودرو
    Fereshte Gholami *, Hossein Aslipour, Gholamreza Kazemian, Saeed Zarandi
    Active industrial policy is the way that most of today's rich countries achieved their economic growth. However, its effectiveness has been questioned for years because different countries and industry sectors have obtained different results from it and some have succeeded and many others have failed. Therefore, it will be interesting to determine the conditions that lead to the success (failure) of these tools in the industrial policy. One of the most important of these conditions can be found in the context of the industrial policy. Therefore, in this article, by using the case-oriented comparative approach and the method of thematic analysis, the identification of the elements of the industrial policy context in the automobile industry has been addressed. Based on the results of the analysis, these elements can be studied at two levels (1) macro level and (2) industry level. At the macro level, the components of infrastructure and government capacity, ease of trade, size and volume of the economy, stable and attractive business environment, access to markets, good logistics, and innovation environment, and at the industry level, industry size, cost, competition, industry orientation, and support infrastructure are placed. A correct assessment of the current situation based on the identified elements of the policy context in a country and comparing it with other countries will be an important step in the direction of achieving a consistent and effective comparative industrial policy model.
    Keywords: Industrial Policy, Context, Comparative Studies, Automotive Industry
  • عباس پاکاری، حسین میرزایی*، شهریار نصابیان

    امروزه کشورها ناچارند که در ساختار تولیدشان تحول ایجاد کنند، به عبارتی بخش ها و فناوری های جدیدی را ایجاد کنند که زاینده مشاغل مولد و بهتر باشد. هدف این مقاله بررسی اثر سیاست صنعتی و تغییرات ساختاری بنگاه های اقتصادی بر اشتغال ایران و کشورهای تازه صنعتی شده با استفاده از مدل اقتصادسنجی خودرگرسیونی با وقفه در بازه زمانی 2020-2000 است. نتایج تحقیق نشان داد که در کنار عوامل سنتی موثر بر افزایش اشتغال، به ترتیب شاخص با وقفه تغییرات ساختاری، شاخص باوقفه سرمایه گذاری در جذب فناوری،  شاخص با وقفه هزینه های تحقیق و توسعه در ایران و کشورهای مورد بررسی اثر مثبت و معنادار بر اشتغال صنعتی دارند و شاخص بهره وری نیروی کار اثر منفی بر اشتغال صنعتی می گذارد. بنابراین یکی از کانال های اصلی تغییر ساختاری در بخش های اقتصادی و رشد اقتصادی توجه به بخش صنعت است. لذا پیشنهاد می شود یک متولی دارای اختیار اجرایی، هماهنگی، ارزیابی و بازنگری مستمر، فراتر از یک وزارتخانه موضوعی نظیر وزارت صمت، تدوین و پیاده سازی سیاست صنعتی را  در دست گرفته و در برنامه های خود در اولویت قرار دهد. همچنین از آن جا که تحولات همگام با رشد فناوری و تکنولوژی در بخش صنعت می تواند بر اشتغال صنعتی تاثیرگذار باشد لذا لازم است هدایت سرمایه گذاری در جذب فناوری توسط بنگاه های صنعتی از بخش های کشاورزی و خدماتی به سمت زیربخش های مولد بخش صنعت جهت افزایش اشتغال در تدوین برنامه های سیاست صنعتی مدنظر قرار گرفته و همچنین درآمدهای بخش نفت و گاز به سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه،  نوآوری و آموزش نیروی شاغل و توسعه طرح های صنعتی اختصاص داده شود.

    کلید واژگان: سیاست صنعتی, تغییرات ساختاری, اشتغال
    Abbas Pakari, Hossein Mirzayi *, Shahriar Nesabian

    Countries are forced to transform their production structure, to create new sectors and technologies that generate productive and better jobs. The purpose of this paper is to investigate the effect of industrial policy and structural changes of economic enterprises on the employment of Iran and newly industrialized countries using the autoregressive econometric model with a break in the time frame of 2000-2020. The results of the research showed that along with the traditional factors affecting the increase in employment, respectively, the index with a break in structural changes, the index with a break in investment in technology absorption, the index with a break in research and development costs in Iran and the countries under review, have a positive and significant effect on industrial employment. lonely labor productivity index has a negative effect on industrial employment. Since the developments along with the growth of technology in the industrial sector can affect industrial employment, it is necessary to direct investment in the absorption of technology by industrial enterprises from the agricultural and service sectors to the productive sub-sectors of the industrial sector in order to increase employment in the formulation of industrial policy plans. It is suggested that the revenues of the oil and gas sector should be allocated to investment in research and development, innovation and training of the workforce and the development of industrial projects.

    Keywords: Industrial Policy, Structural Changes, Employment
  • Seyedrohollah Ahmadi Hajiabadi *

    The new structural economics approach to industrial policy is to follow a strategy of comparative advantage. According to this thinking, determining the relative prices of production factors by the market mechanism and providing the soft and hard infrastructure required by the government for industries that are compatible with the production factor’s structure, are the two determining factors of industrial development strategy. Considering that one of the key hypotheses of this approach is to increase economic growth as a result of comparative advantage following policy, this study has tried to test this hypothesis in the provinces of Iran in the period of 2005-2017 using the GMM. The findings of this study show that the hypothesis is confirmed at the level of Iranian provinces; Also, the change in the model estimation method did not change the research findings, so it is reliable. Therefore, it is recommended that policy makers consider the policy of following the comparative advantage of the region in designing the industrial development strategy.

    Keywords: Industrial Policy, New Structural Economics, Comparative advantage, Iran, GMM
  • کیارش فرتاش*، مهدی تمیزی فر
    ارایه نظریه های جدید برای توضیح رشد اقتصادی کشورها و دلایل موفقیت و شکست آن ها در توسعه اقتصادی ضروری به نظر می رسد. در این راستا در مقاله حاضر، مکتب فکری نیوکلاسیک یا کارایی بازار با مکتب فکری تولید-توانمندی که اندیشمندانی نظیر الکساندر همیلتون، فردریک لیست و جوزف شومپیتر از صاحب نظران آن هستند، مقایسه می شود. اگرچه بسیاری از تجارب موفق و تلاش های سیاست گذاری صنعتی کشورهایی نظیر انگلستان و ایالات متحده آمریکا برای هدایت و تسریع توسعه اقتصادی با شواهد تاریخی ثبت شده اند؛ با این حال مکتب نیوکلاسیک این شواهد و به طور دقیق تر نقش دولت در خلق مزیت رقابتی را نادیده می گیرد. مکتب نیوکلاسیک هم چنین در ارایه توضیح چگونگی شکل گیری بنگاه ها، دستیابی به فناوری ها و ظهور صنایع جدید ناتوان است. نظریه توانمندی پویای رشد اقتصادی که در این مقاله به آن پرداخته می شود، نقش اصلی در رشد اقتصادی برای بنگاه ها متصور شده و در عین حال نقش دولت ها را مهم و تاثیر گذار می داند. بر اساس یافته های این مقاله، سرعت رشد اقتصاد یک کشور، تا حد زیادی به توانمندی خلق و بهره برداری از پنجره های فرصت نوآوری و خلق بازارهای جدید توسط بنگاه های آن وابسته می باشد. به علاوه توانایی بنگاه ها در توسعه توانمندی خود و ورود به فعالیت های با ارزش افزوده بالاتر، از دیگر عوامل تعیین کننده سرعت رشد اقتصادی کشورها محسوب می شود.
    کلید واژگان: سیاست گذاری صنعتی, سیاست گذاری دولتی, رشد اقتصادی, بهره وری تجمعی
    Kiarash Fartash *, Mahdi Tamizifar
    New theories of economic growth that are policy-relevant and connect with the histories of success and failure in economic development are urgently needed. This article compares the neoclassical (or market efficiency) school of thought with the production-capability school of thought which included Alexander Hamilton, Friedrich List, and Joseph Schumpeter. Many affirmative, industrial policy steps by governments to promote economic development have been historically recorded—including in the UK and the United States. Meanwhile the neoclassical school has ignored the role of government in helping to create competitive advantage. It has also chosen to ignore how firms are formed, how technologies are acquired, and how industries emerge. The dynamic capability theory of economic growth developed here assigns the central role in economic growth to firms but also an important role to governments. The rate at which a country’s economy grows depends critically on whether its firms can build the capabilities to generate and take advantage of “windows of opportunity” that exist for innovation and new markets, and whether over time they are able to enhance their capabilities to move into higher value-added activities.
    Keywords: Industrial Policy, government policy, Economic Growth, Aggregate Productivity
  • نادر رضائیان، محمدرضا رضوی*، جلیل حیدری دهویی، افسانه زمانی مقدم
    هدف

    حمایت از ساخت داخل در کشورهای نفت خیز، رویکردی متداول و به اجماع رسیده است؛ اما در منابع علمی، روش تدوین و پیاده سازی الگوی مناسب برای آن با مشخص کردن حد و شیوه مطلوب مداخله شرکت های ملی نفت و گاز ارایه نشده است. هدف این مطالعه شناسایی محورهای اصلی، ابزارها و راه کارهای حمایتی شرکت ملی گاز ایران برای تقویت توانمندی تولیدکنندگان داخلی و وزن دهی به آن هاست.

    روش

    ابتدا با مرور ادبیات سیاست صنعتی و تجربیات کشورهای نفت خیز، محورهای اصلی، ابزارها و راه کارها احصا شد. سپس موارد احصا شده از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند با ماموریت و مقررات شرکت مذکور متناسب سازی و به روش دلفی فازی بومی سازی شد. در پایان به روش مقایسه زوجی بهترین بدترین، به آن ها از نظر اهمیت وزن دهی شد.

    یافته ها

    در این مطالعه ابزارها و راه کارها در 8 محور اصلی و 49 ابزار و راه کار کدگذاری شد. محورهای اصلی به ترتیب اهمیت عبارت اند از: کاهش چالش های محیط کلان اقتصادی و سیاسی با وزن 9/25 درصد، حمایت از پژوهش و توسعه فناوری و نوآوری با وزن 6/13 درصد، مدیریت تقاضا و بازار با وزن 8/12 درصد، حمایت از سرمایه گذاری در زنجیره تامین صنعت گاز با وزن 2/12 درصد، برقراری هماهنگی و مدیریت عوامل بیرونی با وزن 5/11 درصد، حمایت از توسعه منابع انسانی با وزن 5/10 درصد، ایجاد یا تقویت نهادها 1/8 درصد و جبران نقص اطلاعات 5/5درصد.

    نتیجه گیری

    حمایت از سازندگان کالا و تجهیزات داخلی، موضوعی چند انضباطی است و نیازمند به بسته منسجم و متوازنی از ابزارها و راه کارهاست.

    کلید واژگان: حمایت از ساخت داخل, روش بهترین بدترین, روش های تصمیم گیری چندشاخصه, سیاست صنعتی, صنعت گاز ایران
    Nader Rezaeian, Mohamad Reza Razavi *, Jalil Heidary Dahooie, Afsaneh Zamani Moqadam
    Objective

    Local content policies in resource-rich countries are a common and consensual approach. However, in reliable scientific sources, the method of formulating and implementing a coherent and effective model for local content policies, by specifying the desired extent and method of intervention of national oil and gas companies, has not been presented. The purpose of this study is to identify the tools and strategies of the National Iranian Gas Company (NIGC) to strengthen the capability of domestic suppliers and prioritize the effectiveness of selected and localized strategies.

    Methods

    For this purpose, first, by reviewing the literature on industrial policy and the experiences of local content policies in oil-rich countries, the tools and strategies were identified. Then, by conducting semi-structured interviews, the cases were adjusted to the company's mission and regulations. Relying on the obtained opinions of experts via adopting the Fuzzy Delphi method, the counted cases were localized. In the end, they were prioritized in terms of importance by employing the Best-Worst multi-criteria decision-making method.

    Results

    In this study, tools and strategies were coded in eight main axes and 49 tools and strategies. The main areas of importance were reducing the challenges of a macroeconomic and political environment with a weight of 25.9 percent, supporting research and development of technology and innovation with a weight of 13.6 percent, demand and market management with a weight of 12.8 percent, supporting investment in the supply chain Gas industry with a weight of 12.2 percent, coordination and management of external factors with a weight of 11.5 percent, supporting human resource development with a weight of 10.5 percent, creating or strengthening institutions with a weight of 8.1 percent, and finally compensating for information deficiencies 5.5 percent. In this study, the tools and strategies which could be used to reduce macroeconomic and political environmental challenges, with a significant difference, had the highest weight. Regarding the sharp fluctuations in the exchange rate, high financing costs in the country, and restrictions imposed by the country's sanctions seemed reasonable.

    Conclusion

    Supporting domestic suppliers is a multi-disciplinary issue and requires a coherent and balanced package of tools and solutions. Focusing on one aspect of the issue will not lead to sustainable and reliable results. Solutions such as purchase guarantee, demand management, and reverse engineering have a long history in Iran. In the long run, without additional tools and solutions, such tools lead to backwardness in global technology and reduce the quality and productivity of the domestic gas industry. These strategies, along with supporting the strengthening of technological capabilities, and the strengthening of human resources and other aspects mentioned above, can bring competitive advantage, and pave the way for entering the global value chain for domestic producers. On the other hand, focusing on the technical, engineering, and ingbuild-capacity aspects of this sector will not be effective without considering other aspects necessary for technology development, such as funding, and commercialization requirements.

    Keywords: Best-Worst Method (BWM), Local content policies, Multi-criteria Decision-making, Industrial policy, Iranian gas industry
  • کیارش فرتاش*
    سیاست توسعه صنعتی از مهم ترین برنامه ها و مداخلاتی محسوب می شود که تقریبا در تمام کشورهای توسعه یافته حال حاضر، دست کم در دوره ای چند دهه ای به صورت منسجم، فعال و تهاجمی توسط دولت ها دنبال شده است. در ایران از دوره پهلوی اول سیاست توسعه صنعتی با محوریت جایگزینی واردات مورد توجه بوده و به جزء دوره ای کوتاه در دهه 1340، دستاوردهای قابل توجهی از این سیاست ها مشاهده نمی شود. از دهه 1380 به بعد توسعه صنعتی از طریق تدوین اسناد اختصاصی توسعه صنعتی در دستورکار قرار دارد. تا ابتدای سال 1400، 4 سند در این راستا تصویب شده و فارغ از تفاوت های آن ها، دستاوردهای توسعه صنعتی از محل این اسناد چشم گیر نیست. لذا این مقاله با بررسی پیشینه و تحلیل کیفی و تاریخی اسناد سیاست توسعه صنعتی در ایران چالش ها و الزامات سیاستی و اجرایی توسعه صنعتی را استخراج می نماید. داده های مورد نیاز این پژوهش با از طریق 9 مصاحبه نیمه ساختار یافته و بررسی منابع ثانویه جمع آوری شده است. بر اساس یافته های نویسنده، اسناد سیاست توسعه صنعتی در سال های آتی لازم است با تمرکز بر ارتقاء توانمندی فناورانه و تولیدی، همراستایی توسعه صنعتی و سایر سیاست های ملی، حمایت مدت دار مبتنی بر عملکرد و شایستگی، خلق پویای مزیت های نسبی فناورانه، اولویت گذاری علمی و اصولی تعداد کمی بخش با پتانسیل توسعه، حمایت از رویکرد صادرات محور و تقویت رقابت پذیری بین المللی بنگاه ها را مورد توجه قرار دهد. وجود متولی دارای اختیار اجرایی، هماهنگی ، ارزیابی و بازنگری مستمر، فراتر از یک وزارتخانه موضوعی نظیر وزارت صمت، نیز از الزامات اصلی نهادی پیاده سازی اسناد سیاست توسعه صنعتی است.
    کلید واژگان: اقتصاد هتردوکس, سیاست توسعه صنعتی, توسعه صنعتی, سیاست گذاری صنعتی
    Kiarash Fartash *
    Industrial policy is among instrumental programs and interventions that governments pursued proactively for at least a couple of decades in almost all the current industrialized nations. Iran, since the Pahlavi era, has adopted industrial policy with import substitution approach. Except a short period in 1960s, not much success is apparent from industrialization efforts. From 1990s, industrialization is in the public agenda by formulation of national industrial policy documents. Aside from the differences of four enacted industrial policy documents until March 2021, not much industrialization outcomes are evident. In this regard, this paper identifies and proposes industrial policy challenges and requirements by a qualitative and historical research in Iran. Data are gathered through 9 semi-structures interviews and secondary data including industrial policy documents, reports, briefs, news and papers. My results suggest that the future industrial policy documents need to put technological and production capability building at center and take into account alignment with key national policies, providing temporarily supports based-on merit and performance, creation of dynamic technological comparative advantage, sound prioritization of few high-potential sectors, export-oriented approach and enhancement of firm’s international competitiveness. Besides, a powerful organization in charge of industrial policy implementation, coordination and its continuous evaluation, beyond a thematic line ministry such a Ministry of Industry, Mine and Trade, is a key institutional requirement.
    Keywords: Heterodox Economics, Industrial policy, Industrialization, Industrial Policy-making
  • میثم نریمانی*، محسن محمدی ایوانکی
    یکی از مسایل مهم در حوزه سیاستگذاری صنعتی و فناوری، جایگاه نهاد سیاستگذار در ساختار نظام سیاسی و نقش آفرینی آن در برابر ساختار سنتی سیاست گذاری است. پیشینه تجربه نهادسازی ورود ایران به عرصه سیاستگذاری فناوری نانو، هم از نظر ورود تخصصی به یک حوزه فناورانه و هم از نظر تاثیر سیاست های اتخاذ شده بر سیاست های صنعتی و فناوری کشور، شایسته توجه ویژه است. در مورد اول تجربه ستاد نانو به لحاظ تاریخی بر تشکیل معاونت علمی و فناوری و سایر ستادهای توسعه فناوری مقدم می باشد. در مورد دوم تکثیر تجارب موفق سیاستی ستاد نانو در سیاستگذاری صنعتی و فناوری همچون نمایشگاه ساخت ایران، کانون پتنت، فدراسیون سرآمدان و شبکه ازمایشگاهی در سایر حوزه های فناورانه حایز اهمیت است. لذا این مقاله با تحلیل تاریخی تجربه 20 ساله کشور در عرصه سیاستگذاری فناوری نانو (از ابتدای دهه 1380 شمسی)، با تمرکز بر تکوین و توسعه ستاد ویژه توسعه فناوری نانو می پردازد. بر این اساس، ضمن جمع آوری و تحلیل داده های مکتوب همچون گزارش ها، اخبار و مصاحبه های عمومی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با بنیانگذاران و افراد مرتبط در سیر شکل گیری و توسعه ستاد انجام شده است. مقولات محوری در تحلیل تاریخی تجربه سیاستگذاری فناوری نانو شامل اولویت دهی به نیروی انسانی سیاستگذاری، نهادسازی در برنامه های تخصصی، ثبات و پایداری مدیریتی و انعطاف پذیری در راهبردهای توسعه ای است. به بیان دیگر در موفقیت ستاد نانو، حمایت مسیولین عالی رتبه کشور و حضور نهادهای مرتبط به عنوان ساختار پشتیبان و تقویت کننده در کنار مدیریت تعارض منافع حاصل از ذی نفعان مختلف نقش آفرینی جدی داشته است.
    کلید واژگان: سیاست صنعتی, سیاست فناوری, نقش دولت, ظرفیت نهادی, ستاد فناوری نانو, فناوری نانو
    Meysam Narimani *, Mohsen Mohammadi
    One of the important issues of industrial and technology policy is the position of the policy-making institution in the structure of the political system and its role in relation to the traditional policy-making structure. The experience of Iran's entry into nanotechnology policy-making deserves special attention, both in terms of specialized entry into a technological as well as the impact of nano-related policies on the country's industrial and technological policies. First it is noteworthy that the experience of the Nano Council has historically preceded the formation of the Vice-Presidency for Science and Technology and other technology development councils. It is also important to pay attention to the impact of the policy infrastructure of the Nano council on other industrial and technological policy such as the Iranian Making Exhibition (iranlabexpo), the Patent Office, Elites Federation and the national laboratory network. Therefore, this article delves into the historical experience of Iran over past two decades in nanotechnology policy (since the beginning of the 2000s), focusing on the formation and development of the Iran Nanotechnology Council. Accordingly, while collecting and analyzing written data such as reports, news and public interviews, we conducted semi-structured interviews with the founders and key people engaged in the formation and development of the council. Core categories in the historical analysis of nanotechnology policy-making experience are training policy-making experts, creating institutions for implementing specialized programs, managerial stability and flexibility in operations and supports. In other words, the success of the Nano Council, has to do with the support of high-ranking officials and the presence of related institutions as a supporting and strengthening structure along with conflict management with stakeholders.
    Keywords: Industrial policy, Technological Policy, Government Role, Institutional Capacity
  • میثم نریمانی*، مصطفی سعیدی، علیرضا شجاع مرادی

    از مفهوم کلاسیک "حمایت از صنایع نوزاد" تا تجربیات سیاست های ماموریت گرا در دولت های توسعه ای دهه های اخیر، همگی هدف گیری بخش های اقتصادی با بازدهی فزاینده را به عنوان جوهره اصلی سیاست صنعتی مورد توجه قرار داده اند. محوریت دولت در اتخاذ سیاست صنعتی باعث می شود ظرفیت ساختاری و نهادی دولت خصوصا از منظر اقتصاد سیاسی به عنوان یک عامل اساسی در موفقیت سیاست های صنعتی اهمیت یابد. بدین منظور چارچوب تحلیلی اقتصاد سیاسی سیاست صنعتی هاجون چانگ، اقتصاددان کره ای الاصل دانشگاه کمبریج برای صورت بندی و تحلیل سیاست صنعتی ایران در این مقاله بررسی شده است. بر اساس این رویکرد نظری، راهبرد مطالعه موردی کیفی در حوزه توسعه صنایع پایین دست پتروشیمی با خوراک گازی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که محوریت تحولات ساختاری توسعه صنعتی در این صنعت، الگوی تامین خوراک و توانمندی های خدمات مهندسی می باشد. در لایه نهادی، موضوعات رگولاتوری، ساختار بازار و هماهنگی های سیاست تولیدی و سیاست بازرگانی اهمیت دارد و از منظر اقتصاد سیاسی، تعارضات ذی نفعان در سطح سازمان و راهبردهای ملی در بهره گیری از رانت های حاصل از اجرای سیاست ها باید مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: سیاست صنعتی, اقتصاد سیاسی, تغییرات نهادی, تحولات ساختاری, صنایع پایین دست پتروشیمی
    Meysam Narimani *, Mostafa Saeedi, Alireza Shojamoradi

    From the classic concept of "supporting infant industries" to the experiences of mission-oriented policies in developing countries in recent decades, all have focused on targeting and increasingly productive economic sectors as the main industrial policy. The structural and institutional capacity of the government is considered as a key factor for success in the industrial policy. In this paper, the economic policy of Korean Economist Ha-Joon Chang is used to analyze Iran's industrial policy. In this work based on the theoretical approach, Qualitative case study strategy has been developed in the field of downstream petrochemical industries. The research results show that the importance of structural transformation for industrial development is the pattern of feed supply in the petrochemical industry and service engineering capabilities. Regulatory issues, market structure, production policy, and business policy are important at the institutional level and conflicts of beneficiaries at the organizational level, and the creation of strategies to prevent corruption should be considered in the political economy level.

    Keywords: Industrial policy, Political Economy, institutional change, Structural Transformation, petrochemical downstream industries
  • مهدی امیرزاده، مهناز حسین زاده*، حسین صفری

    امروزه مقوله ارتباط بین شرکت ها و توسعه بازارها از طریق توسعه همکاری های متقابل به عنوان یک عامل مهم در افزایش توانمندی ها و توسعه شرکت ها از اهمیت بسیاری برخوردار است. ایفای نقش شرکت های کوچک و متوسط در بازار تامین نیازمندی های شرکت های بزرگ مبحثی است که می تواند در این مسیر بسیار راهگشا باشد. مقاله حاضر پژوهشی توسعه ای-کاربردی است و از لحاظ چگونگی به دست آوردن داده ها توصیفی می باشد و از رویکرد کمی و کیفی به صورت آمیخته بهره می گیرد. هدف از این تحقیق ارایه مدلی جهت توانمندسازی شرکت های کوچک و متوسط با استفاده از قابلیت های شرکت های بزرگ است. بدین منظور نخست شبکه ارتباطی میان شرکت های بزرگ و شرکت های کوچک و متوسط شناسایی و با استفاده از قابلیت های رویکرد تحلیل شبکه های اجتماعی مورد تحلیل قرار گرفته است. نقاط مرکزی در این شبکه شناسایی و با توجه به قدرت و ضعف شرکت ها از نظر مقادیر مرکزیت در شبکه  به ارایه مدل توانمندسازی شرکت های کوچک و متوسط توسط شرکت های بزرگ با استفاده از مفاهیم تیوری داده بنیاد پرداخته شده است. در ادامه نخست کدگذاری باز، کدگذاری محوری و سپس کدگذاری انتخابی انجام و مدل نهایی تدوین شد. دستاورد این تحقیق شناسایی و تحلیل وضعیت فعلی شبکه های همکاری و ارایه مدل به منظور ارتقا این همکاری هاست.

    کلید واژگان: ارتباط بین شرکت ها, تحلیل شبکه های اجتماعی, روش داده بنیاد, شرکت های کوچک و متوسط, سیاست صنعتی
    Mehdi Amirzadeh, Mahnaz Hosseinzadeh *, Hossein Safari

    Nowadays, inter-organizational relationships and market expansion through mutual cooperation is gaining ground as an important factor that can increase organizational capabilities and boost organizational expansion. The role of small and medium-sized companies in meeting the market needs of large companies is thus a promising topic. The current study set out to design a model for empowering small and medium-sized enterprises based on the capabilities of large companies. To this end, the network of inter-organizational communications was initially identified and analyzed based on Social Network Analysis approach.  The central network issues were initially identified and, a model was designed, informed by the strengths and weaknesses of small and medium-sized enterprises, for their empowerment by large companies based on Grounded theory. To serve the purpose of designing the final model, the research data were coded through open, pivotal and selective coding systems. The findings from current study can help the identification and analysis of current collaborative networks and provide a model to enhance these collaborations.

    Keywords: Grounded Theory, industrial policy, Organizational Relationships, Small, Medium-sized Enterprises, social network analysis
  • حمیدرضا فرتوک زاده*، سیامک طهماسبی

    صنعت خودروسازی ایران همواره دچار مشکلاتی بوده که در زمان های خاصی این مشکلات ظهور و نمود بیشتری پیدا می کند. هریک از سیاست گذاران و مسیولین در دولت های مختلف، تحلیل های مختلفی در خصوص این صنعت داشته و به تبع راه حل های مختلفی را پیشنهاد کرده اند ولی علی رغم تمام تلاش ها، امروزه شاهد آن هستیم که نه تنها مشکلات برطرف نشده بلکه شدت هم یافته است. در این مقاله تلاش داریم تا از زاویه نگاه ذی نفعان اصلی (مشتری، خودروساز، قطعه سازها، بانک ها، دولت) نگاهی به مشکلات داشته باشیم، همچنین «باورهای رایج سیاستگذاران و تحلیل گران صنعتی» را مرور کرده و تاملی در خصوص باورهای رایج داشته باشیم. در ادامه به واگویی برخی از واقعیت های موجود در صنعت خودروسازی پرداخته و و سعی می کنیم نکات مهمی که در این باورها از آنها غفلت شده را شناسایی کنیم. در ادامه به جستجوی راه حل هایی برای برون رفت از مشکلات خواهیم پرداخت و باتوجه به تحلیلهای موجود سه سیاست بدیل برای صنعت خودروسازی را بررسی نموده و سیاست مناسب با شرایط اقتصادی- سیاسی را برای صنعت خودروسازی با عنوان « صنعتی سازی نوین به واسطه حمایت هوشمندانه از تولید داخل» مطرح می کنیم. پیشنهاد مشخص این مقاله اینست که اتخاذ و اعمال صحیح «سیاست های صنعتی» راه حل اصلی ارتقای صنعت خودروسازی کشور می باشد در این راستا سیاست های مهم عبارتند از: «تجمیع تقاضا» ، «مشترک سازی» ، «اجتناب از تنوع در قطعات اصلی و تلاش برای تمرکز بر پلتفرم های مشترک».

    کلید واژگان: صنعت خودروسازی, سیاست گذاری صنعتی, پلتفرم, تجمیع تقاضا, مشترک سازی
    Hamidreza Fartoukzadeh *, Siamak Tahmasebi

    Iran's automotive industry has always had problems that at certain times these problems appear more and more. Every policymaker and official in different governments has had different analyzes about this industry and consequently suggested different solutions, but despite all the efforts, today we see that not only the problems have not been solved but they have intensified. In this article, we try to look at the problems from the perspective of the main stakeholders (customers, automakers, component makers, banks, government), as well as review the "common beliefs of industrial policymakers and analysts" and reflect on common beliefs. In the following, we will discuss some of the realities in the automotive industry and try to identify the important points that have been neglected in these beliefs. We will look for solutions to get out of the problems and according to the existing analysis, we will examine three alternative policies for the automotive industry. Then we suggest the appropriate policy with economic-political conditions for the automotive industry entitled "New industrialization through intelligent support of domestic production". The specific suggestion of this article is that the adoption and correct application of "industrial policies" is the main way to promote the country's automotive industry. In this regard, important policies are: "demands aggregation", "commonality", "avoid diversity in core components and try to focus on shared platforms".

    Keywords: automotive Industry, Industrial policy, platform, Commonality, Demands Aggregation
  • محمدتقی خوبرو، سید مهدی الوانی، غلامرضا جندقی، محمدحسین رحمتی *
    هدف

    در برنامه ششم توسعه جمهوری اسلامی ایران بر استفاده از ظرفیت های مازاد صنعت دفاعی برای کمک به بخش صنعت غیردفاعی با عنوان «دومنظوره سازی صنعت دفاعی» تاکید شده است. صنایع دفاعی ایران، یکی از بخش های مولد و پیشرو در عرصه علم و فناوری پیشرفته است که هم زمان به صورت دومنظوره می تواند به تولید محصولات و فناوری های دفاعی و غیردفاعی اشتغال یابد. با این حال، پرسش اصلی آن است که صنعت دفاعی در چه شرایطی و با چه خط مشی هایی می تواند فعالیت در بخش صنعت غیردفاعی را تجربه کند؟ زیرا اگر نسخه این خط مشی ها بر سیاق ملاحظات علمی و عملی تعبیه نشده باشد، کماکان حضور صنعت دفاعی در بخش غیردفاعی، موثر نخواهد بود. 

    طراحی/ روش شناسی/ رویکرد:

     در این پژوهش با رویکردی کیفی و استراتژی تحلیل تم، از طریق شناسایی الزامات و اقتضایات دومنظوره سازی صنعت دفاعی ایران، مدلی برای گونه شناسی خط مشی های دومنظوره سازی صنعت دفاعی به عنوان راه نمای عملی خط مشی گذاران این عرصه طراحی شده است.

     یافته های پژوهش:

    یافته های پژوهش، مسیریابی از طریق عناصر دو مرحله شامل دلایل دومنظوره سازی و عوامل جهت دهنده و موثر بر دومنظوره سازی و با کاربرد ابزار ماتریس، خط مشی هایی با عناوین یک بارمصرف، اشاعه ساز، قیدمحور، محافظه کارانه و دایمی دومنظورسازی صنعت دفاعی را به عنوان گونه های خط مشی دومنظوره سازی صنعت دفاعی ایران، شناسایی کرده است.

    محدودیت ها و پیامدها: 

    نتایج این پژوهش می تواند در اسناد راهبردی دستگاه های مرتبط در خط مشی گذاری در این حوزه، گنجانده شود و مطابق با یافته های این پژوهش، خط مشی های دومنظوره سازی صنعت دفاعی ایران تدوین، اجرا و مورد ارزیابی قرار گیرد. بنابراین نیاز است در خصوص رویه اجرا و ارزیابی نیز مدل مناسبی ترسیم گردد. 

    پیامدهای عملی:

    حرکت به سمت فضای شفافتر فعالیت اقتصادی و غیرنظامی صنایع دفاعی ایران و همچنین بهره برداری حداکثری، علمی و منطقی از ظرفیت های بخش دفاعی برای بخش غیردفاعی، دستاورد عملی این پژوهش است.

    ابتکار یا ارزش مقاله: 

    سهم این پژوهش به لحاظ عملی موجب توانمندی خط مشی گذاران عمومی و به ویژه مدیران صنایع دفاعی ایران در زمینه قابلیت های خط مشی گذاری می شود. به لحاظ علمی نیز با این پژوهش، خلا ناشی از کمبود پژوهش و مدل سازی در زمینه فرآیند خط مشی گذاری صنعتی، به ویژه خط مشی در زمینه دومنظورگی صنایع دفاعی ایران، کاهش می یابد.

    کلید واژگان: خط مشی گذاری صنعتی, صنعت دفاعی, گونه شناسی دومنظوره سازی صنعت دفاعی
    MohammadTaghi khoobroo, Seyed Mehdi Alvani, GholamReza Jandaghi, MohammadHussein Rahmati *
    Objective

    in the Sixth Development Plan of the I.R Iran has emphasized the use of surplus defense industry capacities to assist the non-defense industry sector under the title of The Dual Use Defense Industry. Iran's defense industry is one of the leading productive sectors in the field of science and technology and advanced products that can simultaneously be employed in the production of defense and non-defense products and technology. The main question, however, the key question: Under what circumstances and under what types of policies can the defense industry experience nonprofit industry activity? Because, if these policies are not embedded in scientific and practical considerations, defense industry activity in the nonprofit sector would not be effective. 

    Design / Methodology / Approach:

    in this study, with a qualitative approach and thematic analysis strategy, by identifying the requirements of Iranian Dual Use Defense Industry policy making, we attempted to design a model for typology of Iranian Dual Use Defense Industry policies as a practical guide for policy makers in this field.

    Research Findings

    Policies through two-step element routing, including the reasons for Dual Use Defense Industry and the orienting factors affecting Dual Use, and using matrix tools, has identified: single-use, diffusion, constraint, conservative and permanent policies for Dual Use Defense Industry as a variant of Iran's defense industry's dual Use policy.

     Limitations and Consequences:

     The results of this study can be incorporated into the strategic documents of related agencies in policymaking in this field and according to the findings of this study, the Iranian dual use defense industry policies can be formulated, implemented and evaluated. Therefore, a proper model for implementation and evaluation needs to be drawn.

     Practical implications:

    Moving to a more transparent space for economic and civilian activities of the Iranian defense industry, as well as maximizing the scientific, logical utilization of defense capabilities for the non-defense sector, is a practical implications of this research.

     Initiative or Article Value:

     Practically the contribution of this research empowers public policy makers and especially defense industry managers in policy making capabilities. Also, scientifically, this research reduces the gap due to the lack of research and modeling in the field of industrial policy making process, especially in the field of Dual Use defense industries of Iran.

    Keywords: Public policy, Industrial policy, Defense industry, Dual Use defense industry
  • محمدتقی خوبرو*، سید مهدی الوانی، محمدحسین رحمتی، غلامرضا جندقی
    صنایع دفاعی یکی از بخش های مولد و پیشرو کشور در عرصه علم و فناوری و محصولات پیشرفته هستند که می توانند هم زمان و به صورت دومنظوره درگیر تولید محصولات و فناوری های دفاعی و غیردفاعی شوند. در برنامه ششم توسعه نیز به استفاده از ظرفیت های مازاد صنایع دفاعی برای بخش غیردفاعی تاکید شده اما پرسش اصلی این است که برای تحقق اثربخش این هدف چه جهت گیری باید اتخاذ گردد؟ پاسخ، انتخاب خط مشی یکپارچگی صنایع دفاعی و غیردفاعی کشور است که از آن به دومنظوره سازی صنعت دفاعی تعبیر می شود. برای بکارگیری این ظرفیت کشور باید در نگاهی جامع بتواند در ایجاد و نهادینه کردن ارزش های سازنده آن به صورتی علمی و عملی موثر باشد و حتی در آینده رهنمودهایی برای اجرای خط مشی دومنظوره سازی و ارزیابی پیامدهای آن نیز ارائه کند. اما اگر نسخه این خط مشی ها بر سیاق ملاحظات نظری و عملی دوراندیشانه و علمی تعبیه نشده باشد کماکان دردهای ملی دوا نخواهد شد و حتی به آنها افزوده هم خواهد شد. در راستای شناسایی این مسیر در این پژوهش ابتدا بر اساس مطالعه مستندات مکتوب و مصاحبه با خبرگان دانشگاهی و صنعتی با شناسایی الزامات و اقتضائات دومنظوره سازی صنعت دفاعی ایران، اقدام به طراحی مدلی تحلیلی/فرآیندی به عنوان راهنمای عملی خط مشی گذاران این عرصه شده است. بوم نگاری خط مشی اشاره به گردآوری اجزاء و عناصری دارد که تشکیل دهنده رفتار برخی زیر مجموعه ها/فرآیندهای فضای زیستی صنعت دفاعی هستند. یافته ها نشان از توجه به سه مجموعه عنصر محوری شامل پیشران ها، زمینه سازها و راهبردها و شش بعد سازمان دهنده و همچنین 28 مولفه پایه موثر بر جهت گیری به سمت یکپارچگی صنایع دفاعی و غیردفاعی دارد.
    کلید واژگان: خط مشی گذاری صنعتی, صنعت دفاعی, دومنظوره سازی صنعت دفاعی
    Mohammad Taghi Khoobroo *, Seyyed Mehdi Alvani, Mohammad Hussein Rahmati, Gholam Reza Jandaghi
    In the sixth development plan (c) Iran to use the surplus capacity of the defense industry to non-Defense Department stressed. The main question that it is effective for the realization of this, how should policy be formulated? The defense industry sector, one of the leading productive sectors and in the field of science and technology and the development of advanced products that simultaneously for a dual purpose can be to produce the products and technology of Defense and non-defense employment. Governments always sought to identify and resolve general issues are society; today, the promotion of national production and utilization of internal capacity for it, the orientation is that public policy makers pay more attention implies. But, if the version of this policy are based on theoretical considerations and practical dorandishane siagh and scientifically designed, will continue the national pain medicine. So in this study, for the quality of documentation and studies with interviews with people from the academic and industrial experts knowledgeable, acting as a model to design practical policy makers view the arena, in the form of qualitative content analysis, we have. The results of this research, attention has to the three The pivotal factor, 6 dimensions, 28 components and guidelines for building the dual use defense industry policy.
    Keywords: Public Policy, Industrial policy, Defense Industry, Dual Use defense industry
  • محمدتقی خوبرو، سید مهدی الوانی، غلامرضا جندقی، محمدحسین رحمتی *

    در برنامه ششم توسعه ج. ا. ایران به استفاده از ظرفیت های مازاد صنعت دفاعی برای بخش غیردفاعی تاکید شده است. پرسش اصلی آن است که برای تحقق اثربخش این امر، چگونه باید جهت گیری شکل گیرد؟ بخش صنایع دفاعی کشور، یکی از بخش های مولد و پیشرو در عرصه علم و فناوری و محصولات پیشرفته است که همزمان به صورت دومنظوره می تواند به تولید محصولات و فناوری دفاعی و غیردفاعی اشتغال یابد. خط مشی دومنظوره سازی صنایع دفاعی ایران، برای بکارگیری این ظرفیت در کشور، در نگاهی جامع، باید شامل اجزاء و عناصری گردد که بتوانند در ایجاد و نهادینه کردن ارزش های سازنده آن به صورت علمی و عملی موثر باشد و حتی در آینده رهنمودهایی برای اجرای خط مشی دومنظوره سازی و ارزیابی پیامدهای آن نیز ارائه کند. اما، اگر نسخه این خط مشی ها بر سیاق ملاحظات نظری و عملی دوراندیشانه و علمی تعبیه نشده باشد، کماکان دردهای ملی دوا نخواهد شد و حتی دردی به دردهای کشور اضافه می گردد. بنابراین در این پژوهش در ابتدا به صورت کیفی، با مطالعه مستندات مکتوب و مصاحبه با 20 نفر از خبرگان آگاه دانشگاهی و صنعتی، از طریق شناسایی الزامات و اقتضائات دومنظوره سازی صنعت دفاعی ایران، اقدام به طراحی مدلی به عنوان راه نمای عملی خط مشی گذاران این عرصه نموده ایم. سپس به صورت کمی، با ابزار پرسشنامه و مطالعه 152 نفره از مدیران این صنایع در کشور، به تحلیل وضعیت بکارگیری و اولویت دهی عناصر مدل پرداخته ایم. نتایج کیفی پژوهش، نشان از توجه به 3 دسته عناصر محوری، 6 بعد و 28 مولفه موثر بر نوع جهت گیری دومنظوره سازی صنعت دفاعی دارد. نتایج کمی پژوهش نیز، نشان از وجود تفاوت وضعیت موجود و وضعیت مطلوب و همچنین وزن عناصر مدل برای خط مشی گذاری در جامعه هدف دارد.

    کلید واژگان: خط مشی گذاری عمومی, دومنظوره سازی صنعت دفاعی, صنعت دفاعی
    mohamad taghi khoobroo, mohamad hosain rahmati *, seyed mahdi alvani, Gholam Reza Jandaghi

    The national defense industry is one of the most productive and leading sectors in the field of science and technology and advanced products that can simultaneously be used to produce defense and non defense products and technology. Dual use of the defense industry policy in the Iranian is to use this capacity. In the country, in a comprehensive way, it must be an element that can be effective in creating and institutionalizing its constructive values ​​in a scientific and practical manner. Today, the promotion of national production and the use of domestic capacities for it is a trend that requires more attention from public policy makers. However, if the prescriptions of these policies are not based on theoretical and practical considerations in the field of forensic science, national medicine will not be used and even pain will be added to the pain of the country. Therefore, in the first study, qualitative study documents and interview with 20 knowledgeable academic and industrial experts, through the identification of the requirements and requirements of the dual industry of Iran's defense industry; have been designing a model as a practical tool for policy makers in this field. Then, quantitatively, using a questionnaire and a study of 152 managers of these industries in Iran, we analyzed the status of applying and prioritizing the model elements. The qualitative results of the research show that there are three categories of axial elements, 8 dimensions and 32 components for the type of defense orientation

    Keywords: Public Policy, industrial policy, Defense Industry, Dual Use of the Defense Industry, Mix Study in Iran
  • حامد فرهمند معین*
    تجربه کشورهای موفق صنعتی نشان میدهد که به مرور زمان، یک کشور برای صنعتی شدن تلاش میکند تا پله های نردبان مزیت نسبی را سریعتر طی کند، یعنی از وضعیت صادرکننده کالاهای اولیه به صادرکننده کالاهایی که وابسته به نیروی کار میباشند گرایش یابد. در مرحله بعد به صادرکننده کالاهای فناوریبر و بالاخره به صادرکننده کالاهای دانشبر مبدل شود. این درحالی است که ایران با توجه به پتانسیل بالایی که در نیروی انسانی با مهارت بالا داراست، سهم چندان زیادی در صادرات کالاهای با فناوری بالا و دانش-بر ندارد و یا به عبارت دیگر در پله های پایینی مزیت نسبی قرار گرفته است. لذا حضور ایران در عرصه های صنایع با فناوری بالا نیازمند برنامه ریزی مناسب، اتخاذ سیاستهای حمایتی متناسب با آن و در یک کلمه نیازمند سیاستگذاری عمودی-گزینشی با توجه به افقهای زمانی مختلف است. سیاست های عمودی- گزینشی مجموعه تدابیر اتخاذی در افق های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت در مورد کالاهای صادراتی و کشورهای عمده هدف صادراتی است. لذا باید کشور تدابیری داشته باشد که برای رشد ارزآوری و تداوم آن، چه کالاهایی به چه کشورهایی باید صادر کند و چه مشکلاتی برای تحقق این امر وجود دارد یا چه مشکلات و موانعی برای تحقق آنها وجود دارد.
    کلید واژگان: سیاست عمودی, سیاست گزینشی, سیاست صنعتی, صادرات, سیاستگذاری عمومی
    Hamed farahmand moein
    The experience of industrial countries shows that over time, a country attempts to industrialize the ladder ladder as soon as possible, comparing the comparative advantage, that is from the state of the commodities of primary goods and goods that are dependent on natural resources, to the exporter of goods Which are affiliated with the workforce. In the next step, it will become an exporter of IT products and eventually become exporter of knowledgeable goods. This is despite the fact that Iran, given the high potential of highly skilled manpower, does not have much to contribute to the export of high tech products and know-how, or in other words, it has a comparative advantage in the lower steps. Therefore, the presence of Iran in the field of high-tech industries requires proper planning, adopting appropriate supportive policies, and in one word, requires a vertical-selective policy in accordance with different time horizons. Vertical-selective policies are a set of measures in the short, medium, and long-term horizons of export goods and major export destinations. Therefore, the country must have measures that can be used to grow its currency and its continuity, what goods to export to and which countries there are, or whether there are problems or problems and obstacles to their realization.
    Keywords: Vertical Policy, Selective Policy, Industrial Policy, Export, Public Policy
  • میثم ظهوریان، فریبرز رحیم نیا
    خوشه های کسب و کار، الگویی نوین از توسعه اقتصادی در جهان به شمار می روند. در سال های اخیر سیاستگذاران کشور ما نیز به این الگو توجه بسیاری داشته اند. براین اساس، این پژوهش در پی آن است که با استفاده از تجربیات کسب شده در زمینه توسعه خوشه های کسب و کار در ایران، الگویی را نیز برای توسعه پایدار خوشه های کسب و کار در کشورمان پیشنهاد کند. برای ارائه الگوی مذکور از استراتژی کیفی مطالعه موردی استفاده شد. داده های پژوهش به روش تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل شد. جامعه مورد مطالعه را عاملان توسعه و فعالان و مسئولان سازمان منطقه ای سیاستگذار خوشه های کسب و کار در ایران تشکیل می دهند. از مصاحبه نیمه ساختاریافته به عنوان ابزار اصلی گردآوری اطلاعات استفاده شد. در پژوهش حاضر، پنج خوشه کسب و کار مبلمان شاندیز، کفش مشهد، زعفران خراسان رضوی، لبنیات گرگان و پسته کرمان به عنوان موردهای مطالعه انتخاب شدند. نتایج تحقیق به شناسایی 24 مضمون پایه منجر شد که در قالب پنج مضمون سازمان دهنده دسته بندی شدند. این مضامین شامل دخالت موثر دولت، سرمایه اجتماعی، برنامه ریزی در خوشه ها، نکات روان شناسی و خصوصیات عامل توسعه خوشه است که تمام این مضامین ذیل مضمون فراگیر توسعه پایدار خوشه های کسب و کار تعریف شدند.
    کلید واژگان: ایران, توسعه پایدار, توسعه منطقه ای, خوشه های کسب وکار
    Meisam Zohurian, Fariborz Rahimnia
    Business clusters are known as a new model of economic development throughout the world. In recent years, this model has also been noted by policy-makers in Iran. Accordingly, the present study aimed at proposing a model for sustainable development of business clusters in iran based on experience in this regard. A qualitative strategy (case study) is used as the research method. Additionally, thematic analysis is applied in data analysis. The final research model is also drawn based on thematic network analysis. Five business clusters were selected as the cases to be studied. These cases include Shandiz’s furniture, Mashhad’s Shoes, Khorasan Razavi’s saffron, kerman pistachio and gorgan diary product. The results led to the identification of 24 basic themes. These basic themes were categorized into five organizing themes including effective government involvement, social capital and trust, cluster planning, behavioral and psychological considerations, and characteristics of cluster development agent. All five themes can be defined under one global theme known as sustainable development of business clusters. Business companies and cluster development policy-makers can apply the proposed model in their cluster development processes and work together in order to gain a sustainable competitive advantage against their competitors.
    Keywords: Business Clusters, Regional Development, Collaboration, Competitiveness, Industrial policy
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال