به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "structural-interpretive modeling" در نشریات گروه "مدیریت"

تکرار جستجوی کلیدواژه «structural-interpretive modeling» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • رستم علی پور، منصوره مرادی حقیقی*، فرشاد حاج علیان
    هدف

    در دهه های اخیر، مفهوم برند کارفرمایی به عنوان یک عامل کلیدی در رشد و توسعه صنایع مختلف به ویژه در صنعت نیشکر، به واقعیتی غیرقابل انکار تبدیل شده است. ازاین رو هدف پژوهش حاضر ارائه چارچوبی برای تببین  برند کارفرمایی در صنایع نیشکر خوزستان می باشد.

    روش

    در این پژوهش از دو روش کیفی تحلیل مضمون و مدل سازی ساختاری - تفسیری استفاده شده است در بخش تحلیل مضمون، پژوهش کلیه متون موجود در خصوص برند  کارفرمایی به دقت تحلیل و بررسی شدند. برای اجرای روش شناسی مدل سازی ساختاری - تفسیری، نیز نظر 15 نفر از خبرگان که از روش گلوله برفی در قالب پرسش نامه استفاده شد و مبنای پژوهش قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که شامل یک مضمون فراگیر شامل برند کارفرمایی، 6 مضمون سازمان یافته شامل عوامل اقتصادی، عوامل کارکردی، عوامل اجتماعی، عوامل توسعه ای، عوامل روانشناختی، عوامل سیاسی و  18 مضمون پایه طبقه بندی شدند.در گام دوم نیز با بهره گیری از مدلسازی ساختاری تفسیری و برقراری ارتباطات زوجی، روابط بین مضامین فراگیر کشف و در چهار سطح اولویت بندی شدند.

    نتیجه گیری

    یک برند کارفرمایی قوی می تواند به شرکت ها در جذب و حفظ استعدادهای برتر کمک کند.

    کلید واژگان: برند, برندکارفرما, صنایع نیشکر خوزستان, تحلیل مضمون, مدلسازی ساختار تفسیری
    Rostam Alipour, Mansoureh Moradi Haghighi *, Farshad Haj Alian
    Objective

    In recent decades, the concept of employer branding has become an undeniable reality as a key factor in the growth and development of various industries, especially in the sugarcane industry. Therefore, the aim of the present study is to provide a framework for explaining employer branding in Khuzestan's sugarcane industries. 

    Methodology

    This research employs two qualitative methods thematic analysis and structural-interpretive modeling. In the thematic analysis section, all available literature on employer branding was carefully analyzed and examined. For implementing the structural-interpretive modeling methodology, the opinions of 15 experts were collected using a snowball sampling method and were used as the basis for the study. 

    Findings

    The results revealed a core theme of employer branding, with six organized themes: economic factors, functional factors, social factors, developmental factors, psychological factors, and political factors, as well as 18 basic themes. In the second step, using structural-interpretive modeling and establishing pairwise relationships, the relationships between the core themes were discovered and prioritized at four levels. 

    Conclusion

    A strong employer brand can help companies attract and retain top talent.

    Keywords: Brand, Employer Brand, Khuzestan Sugarcane Industries, Thematic Analysis, Structural-Interpretive Modeling
  • مریم حافظی، محمود رضایی زاده*، ناصر میرسپاسی

    از آنجا که دانشگاه ها اغلب تلاش می کنند سازگاری بین اعضاء هیئت علمی و دانشگاه را توسعه دهند، جامعه پذیری سازمانی در این میان نقش اساسی دارد. مطالعه حاضر با هدف شناسایی پسران های جامعه پذیری اعضاء هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی شد. تحقیق حاضر یک تحقیق آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) است که در بخش اول از روش تحلیل تم و کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و گزینشی) و در بخش دوم از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری جهت طراحی مدل و شناسایی مولفه های پیشران های جامعه پذیری اعضاء هیئت علمی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی 12 نفر و در بخش کمی، 10 نفر از خبرگان و اساتید باتجربه دانشگاهی بودند. جهت گردآوری اطلاعات از روش مطالعات کتابخانه ای و میدانی و از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه ی محقق ساخته بهره گرفته شده است. روایی محتوا توسط اساتید راهنما مورد تایید قرار گرفت. بر اساس مدل طراحی شده، روابط ضعیف و عدم تعادل بین زندگی حرفه ای و خصوصی در سطح اول ، سازگاری کم بین آموزش ها و نیازهای شغلی و فرصت های محدود در سطح دوم و بازخوردهای پراکنده و انتظارات مبهم در سطح سوم مدل قرار گرفتند. هم چنین بر اساس نمودار قدرت نفوذ-قدرت وابستگی، مولفه فرصت های محدود در ناحیه وابسته، مولفه های سازگاری کم بین آموزش ها و نیازهای شغلی، عدم تعادل بین زندگی حرفه ای و خصوصی و بازخوردهای پراکنده در ناحیه پیوندی و مولفه انتظارات و نقش های مبهم در ناحیه مستقل قرار گرفتند.

    کلید واژگان: جامعه پذیری, اعضاء هیئت علمی, دانشگاه آزاد اسلامی, مدل سازی تفسیری ساختاری.
    Maryam Hafezy, Mahmood Rezaeezadeh*, Naser Mirsepasi

    Since universities try to develop compatibility between faculty members and the university, socialization of the organization plays an essential role in this. The present study was conducted with the aim of identifying deterrent to socialization of faculty members of Islamic Azad University. The current research is a mixed exploratory research (qualitative-quantitative) which in the first part of the theme analysis and three-stage coding method (open, central and selective) In the second part, the interpretive structural modeling technique has been used to design the model and identify the components of the socialization Promoter of faculty members. The statistical population of this research was 12 people in the qualitative part and 10 people in the quantitative part, experts and experienced university professors. In order to collect information, the method of library and field studies, semi-structured interview and researcher-made questionnaire were used. Content validity was confirmed by supervisors. Based on the designed model, weak relationships and imbalance between professional and private life in the first level, Low compatibility between training and job needs and limited opportunities in the second level, and scattered feedback and ambiguous role were placed in the third level. Also, based on the power of influence-power of dependence diagram, the component of limited opportunities in the dependent area, the components of low compatibility between education and job needs, imbalance between professional and private life, and scattered feedback were placed in the connected area. And the component of expectations and vague roles were placed in the independent area.

    Keywords: Socialization, Faculty Members, Islamic Azad University, Structural Interpretive Modeling
  • ارژنگ عزتی نیا، سید رسول حسینی*، معصومه اولادیان

    این پژوهش با هدف شناسایی و سطح بندی عوامل موثر بر فرایند آموزش مبتنی بر رویکرد کارآفرینانه در صنعت خودرو سازی ایران انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از منظر گردآوری اطلاعات، آمیخته-اکتشافی است. این پژوهش دارای یک بخش کیفی برای شناسایی و سطح بندی عوامل موثر در فرایند آموزش مبتنی بر رویکرد کارآفرینانه و یک بخش کمی برای تعیین تاثیرات متغیرها و سطح بندی آنها است. روش نمونه گیری در هر دو بخش کمی و کیفی، به صورت هدفمند و با استفاده از روش گلوله برفی انجام شده است. در بخش کیفی، ابتدا از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از خبرگان دانشگاهی و سازمانی شامل خبرگان صنعتی مانند متولیان آموزش (سرپرستان  و روسای آموزش)  برای شناسایی عوامل اثرگذار استفاده شده است. در بخش تحلیل کمی نیز برای تعیین میزان تاثیرگذاری متغیرها از روش دیمتل و در مرحله بعد، جهت تعیین سطوح عوامل از مدل سازی ساختاری- تفسیری استفاده شده است. به این منظور پرسش نامه دیمتل در اختیار 10 نفر از خبرگان قرار گرفت و با استفاده از مدل سازی دیمتل، میزان تاثیر عوامل محاسبه شد. نتایج تحقیق، 15 عامل مهم را در فرایند آموزش مبتنی بر رویکرد کارآفرینانه نشان داد، و مجموع  این عوامل در نه سطح طبقه بندی شدند.

    کلید واژگان: آموزش, کارآفرینی, آموزش کارآفرینانه, خودروسازی, تحلیل دیمتل, مدل سازی ساختاری- تفسیری.
    Arzhang Ezati Niya, Seyed Rasul Hoseini *, Masome Oladiyan

    This research was conducted with the aim of identifying and leveling the factors affecting the educational process based on the entrepreneurial approach in Iran's automotive industry. This was an applied study in terms of purpose and mixed-exploratory in terms of data collection. The study consisted of a qualitative phase to identify and level the influential factors of the educational process based on the entrepreneurial approach, and also a quantitative phase to determine the effects of the variables and their leveling. Sampling was purposive in both quantitative and qualitative phases using the snowball method. In the qualitative part, first, a semi-structured interview was conducted with 20 academic and organizational experts, including industrial experts such as education custodians (supervisors and heads of education), with the aim of identifying the influential factors. In the quantitative analysis section, the DEMATEL method was applied to determine the influence of the variables, and in the next step, structural-interpretive modeling was used to determine the levels of the factors. The DEMATEL questionnaire was distributed among ten experts, and the effect of the factors was extracted using DEMATEL modeling. The research results yielded 15 key factors in the educational process based on the entrepreneurial approach, which were classified into nine levels.

    Keywords: Education, Entrepreneurship, Entrepreneurial Education, Automotive, DEMATEL Analysis, Structural-Interpretive Modeling
  • کاظم موسوی، علی اصغری صارم*، کامبیز حمیدی، رضا تقوایی
    یکی از پدیده های منفی رفتار سازمانی در سازمان ها به حاشیه رانده شدن کارکنان از متن زندگی سازمانی است. این امر، به عنوان مصداقی از چهره زشت سازمان ها، پیامدهای منفی بسیاری بر متغیرهای وابسته رفتار سازمانی و درنهایت بهره وری و عملکرد سازمان دارد. مدیریت و کنترل این پدیده نکوهیده در سازمان در گرو فهم فرایند به حاشیه رانده شدن کارکنان است. هدف این پژوهش آن است تا با شناسایی الگوی فرایندی به حاشیه رانده شدن کارکنان در سازمان به فهم بهتر و بیشتر این پدیده کمک کند. در این پژوهش که با روش شناسی ساختاری-تفسیری و در یکی از سازمان های دولتی ایران در صنعت نفت انجام شده است؛ تلاش شد تا با دقت در روایت ها و داستان های افرادی که در این سازمان پدیده مذکور را تجربه کرده اند الگوی فرایندی این پدیده ارائه شود و در دست بحث قرار گیرد. مشارکت کنندگان این پژوهش 15 نفر از کارکنانی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و روایت ها و تجربه زیسته آن ها درباره به حاشیه رانده شدن شناسایی و در قالب مدل به حاشیه رانده شدن ارائه شد. بر اساس نتایج حاصل از پیشایندهای بروز به حاشیه رانده شدن و با استفاده از مدل یابی ساختاری تفسیری، الگوی فرایندی به حاشیه رانده شدن کارکنان و سطوح مختلف آن ارائه شده است. این الگو حاکی از آن است که بی توجهی به ماهیت شغلی، وجود مدیران اقتدارگرا، نبود تناسب کار و حقوق دریافتی و توجه بیش از حد به مدارک دانشگاهی و نادیده گرفتن تجربه و سابقه کاری افراد در سازمان از جمله مهم ترین عوامل به حاشیه رانده شدن کارکنان در سازمان است که با نفوذ و اثرگذاری بر دیگر عوامل به به حاشیه رانده شدن کارکنان شایسته سازمان از متن اصلی زندگی سازمانی منجر می شود.
    کلید واژگان: ه حاشیه رانده شدن, روایت پژوهی, طردشدگی در سازمان, متن-حاشیه, مدل یابی ساختاری-تفسیری
    Kazem Mousavi, Ali Asghari Sarem *, Kambiz Hamidi, Reza Taghvaei
    One of the negative phenomena of organizational behavior is the marginalization of employees in the context of organizational life. This phenomenon, as an example of the unfavorable side of the organizations, has many negative consequences on the dependent variables of organizational behavior and ultimately the productivity and performance of the organization. Managing and controlling this phenomenon in the organization depends on understanding the process of employee’s marginalization. The purpose of this research is to help to understand this phenomenon better and more by identifying the process model of employee’s marginalization in the organization. In this research, conducted with structural-interpretive modeling and in one of the public organization at oil industry, a process model of this phenomenon was designed using the narratives and stories of people who have experienced the mentioned phenomenon in this organization. The participants of this research were 15 employees who were selected by the purposeful sampling method and their narratives and lived experiences about marginalization were identified and presented in the form of a marginalization model. Based on the results of the antecedents of marginalization and using structural-interpretive modeling, a process model of employee marginalization and its different levels was presented. The model indicates that neglecting the nature of the job, the presence of authoritarian managers, politicization of the organization, anti-elitism, and so on ultimately lead to the marginalization of the employees of the organization.
    Keywords: Marginalized employees, Narrative Research, Rejection in Organization, Center-Margin, structural-interpretive modeling
  • علی شریعت نژاد*، لیلا یاراحمدی، زهرا غفوری

    درگذر زمان و به سبب شرایط عدم اطمینان و تغییراتی که در محیط فعالیت بین المللی حاصل می شود، بسیاری از مدیران کسب وکارهای بین المللی در فرآیند تصمیم گیری و تدوین و اجرای استراتژی ها دچار اشتباه شده و به انسداد یا بن بست استراتژیک می خورند. درچنین حالتی تصمیمات اخذ شده یا استراتژی های تدوین شده توسط مدیران، ناکارآمد تلقی می شود که به این حالت پشیمانی استراتژیک گفته می شود. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف فهم پدیده پشیمانی استراتژیک در سطوح راهبردی کسب-وکارهای بین المللی انجام پذیرفت. این پژوهش بر پایه پژوهش های آمیخته و به صورت کیفی و کمی در پارادایم قیاسی استقرایی است که از ظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش خبرگان هستند که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و براساس اصل کفایت نظری 30 نفر از آن ها به عنوان نمونه پژوهش در نظر گرفته شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته است که روایی و پایایی آن با روش محتوایی و پایایی درون کد گذار -میان گذار تایید شد. همچنین ابزار گرداوری اطلاعات در بخش کمی پرسشنامه است که توسط 30 نفر از خبرگان پر شد و روایی و پایایی آن با روش روایی اعتبار محتوا و پایایی بازآزمون سنجیده شد. در این پژوهش داده های کیفی با روش تحلیل محتوا و داده های کمی با مدلسازی ساختاری تفسیری تحلیل شد. نتایج پژوهش مشتمل بر شناسایی مولفه های شکل دهنده و ایجادکننده پشیمانی استراتژیک در راهبردهای کسب وکارهای بین المللی به همراه پیامدهای آن در قالب مدل شکل گیری پشیمانی استراتژیک است.

    کلید واژگان: پشیمانی استراتژیک, راهبرد های کسب وکار, کسب و کارهای بین المللی
    Ali Shariatnejad *, Leila Yarahmadi, Zahra Ghafouri

    Over time and due to the uncertainty and changes in the international operating environment, many managers of international companies make mistakes in decision-making and strategy formulation, and implementation and get into strategic deadlocks or impasses. In such a situation, the decisions or strategies developed by managers are considered ineffective, which is called strategic regret. Therefore, the current research was conducted to understand the phenomenon of strategic regret at the strategic levels of international companies. This research is based on mixed qualitative and quantitative research in the inductive comparative paradigm, which is practical in terms of purpose and practical in terms of the type of survey, and descriptive method. The statistical population of the study is the experts. Using the snowball method and based on the principle of theoretical adequacy, 30 of them were taken as the study sample. The data collection instrument in the qualitative part of the survey is a semi-structured interview, the validity and reliability of which was confirmed by the content and intra-coder reliability method. The data collection instrument in the quantitative part is the questionnaire, which was completed by 30 experts and its validity and reliability were measured by the method of content validity and retest reliability.The research findings include the identification of the components that form and cause strategic regret in international business strategies and their consequences in the form of a model of strategic regret formation.

    Keywords: Strategic Regret, Business Strategies, Structural-Interpretive Modeling
  • ذبیح مرادپور، مهرداد مدهوشی*، عبدالحمید صفائی قادیکلائی، محمود یحیی زاده فر
    این پژوهش با هدف تبیین الگوی فکری کارآفرینان موفق در بخش صنعت ایران انجام شده است. با استفاده از روش تحقیق آمیخته، شامل تحلیل کیفی و مدلسازی ساختاری-تفسیری (ISM)، تلاش شده است تا عوامل کلیدی موفقیت کارآفرینان شناسایی و تحلیل شود. در بخش کیفی، از طریق مصاحبه عمیق با 13 نفر از کارآفرینان موفق و بهره گیری از روش گلوله برفی، داده های لازم جمع آوری و سپس با استفاده از کدگذاری باز و محوری تحلیل شدند. نتایج حاصل نشان داد که عوامل نوآوری، خلاقیت، توسعه تکنولوژی، مدیریت منابع، سرمایه گذاری، مهارت آموزی، ارتباطات و شبکه سازی از جمله مهمترین عوامل موفقیت در این بخش هستند. در بخش مدل سازی ساختاری-تفسیری، روابط بین این عوامل شناسایی و سطح بندی شدند. نتایج این پژوهش می تواند به سیاست گذاران و مدیران کمک کند تا استراتژی های موثرتری برای حمایت از کارآفرینی در بخش صنعت ایران تدوین کنند و زمینه های لازم برای توسعه اقتصادی و اجتماعی را فراهم آورند. همچنین، مطالعه ای مقایسه ای با پژوهش های داخلی و خارجی نشان داد که الگوی فکری کارآفرینان موفق در ایران تفاوت ها و شباهت های قابل توجهی با الگوهای مشابه در کشورهای دیگر دارد.
    کلید واژگان: کارآفرینی, کارآفرینان موفق, صنعت, الگوی فکری, مدلسازی تفسیری ساختاری
    Zabih Moradpour, Mehrdad Madhooshi *, Abdul Hamid Safaie, Mahmoud Yahyazadeh Far
    Trying to improve and effectively and efficiently use various resources such as labor, capital and information is the goal of all managers. The purpose of this article is to investigate the impact of individual, environmental, organizational and cultural factors on improving the productivity of human resources in state banks. The current research is based on the purpose of an applied research and based on the quantitative approach and the nature of the descriptive research of the survey type. The data collection method is library and field type. The sampling method of this research is classified randomly. The tool for collecting information in this research is a questionnaire made by the researcher, which is taken from the theoretical research literature. The validity of the researcher-made questionnaire was also examined through face validity, content and construct validity, and its reliability, with composite reliability and Cronbach's alpha coefficient, which was confirmed by the alpha coefficient above 0.7. The statistical population of the current research includes 300 managers and vice presidents of state banks in Mazandaran province, of which 169 people were selected as a sample according to the Karjesi Morgan table. To analyze the data, the structural equation model test was used with the help of PLS software. The obtained results show that individual, cultural, organizational and environmental factors influence the improvement of human resources productivity with path coefficients of 0.233, 0.260, 0.391 and 0.960, respectively.
    Keywords: Entrepreneurship, Successful Entrepreneurs, Industry, Mental Model, Structural Interpretive Modeling
  • حامد کرد، محمدرضا تقوا*، محمدتقی تقوی فرد، ایمان رئیسی وانانی، نورمحمد یعقوبی

    ارزیابی کیفیت خدمات یکی از دغدغه های اصلی ارایه دهندگان خدمات اعم از دولتی و غیردولتی می باشد. با پیشرفت تکنولوژی سیار و ارایه خدمات دولتی به شهروندان در بستر دولت سیار، ارزیابی کیفیت این نوع خدمات نیز بیش از پیش مورد توجه دولت ها و پژوهشگران حوزه کیفیت خدمات دولت سیار قرار گرفته است. در این پژوهش برای ارزیابی کیفیت خدمات دولت سیار از روش تحلیل مضمون و تکنینک مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده گردیده و به کمک تحلیل مضمون عوامل مورد شناسایی قرار گرفته و با روش مدلسازی ساختاری تفسیری، تعاملات بین عوامل سطح بندی شده اند. روش تحلیل مضمون و مدلسازی ساختاری تفسیری مبتنی بر نظر خبرگان است. خبرگان در این پژوهش متشکل از 14 نفر اساتید صاحبنطر، پژوهشگران و مدیران اجرایی حوزه دولت سیار می باشند. یافته های پژوهش نشان می دهد که ارزیابی کیفیت خدمات دولت همراه در سطح اول، رضایت شهروندان در سطح دوم، آموزش شهروندان و اعتمادسازی به خدمات دولت همراه در سطح سوم، طراحی اپلیکیشن در سطح چهارم، امنیت داده ها و فرهنگ خدمات دولت همراه در سطح پنجم، خط مشی سازمانی، قابلیت های وب 3 و زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری در سطح شش قرار دارند.

    کلید واژگان: دولت سیار, کیفیت خدمات, تحلیل مضمون, مدلسازی تفسیری ساختاری, وب 3
    Hamed Kord, MohammadReza Taghva *, MohammadTaghi Taghavifard, Iman Raeesi Vanani, NourMohammad Yaghoubi

    Evaluation of service quality is one of the main concerns of government and non-government service providers. With the advancement of mobile technologies and the provision of government services to citizens in the framework of mobile government, the evaluation of the quality of this type of service has already received the attention of governments and researchers in the field of mobile government service quality. In this research, thematic analysis method and interpretive structural modeling (ISM) technique have been used. By analyzing the theme of the identified factors and themes and using the interpretive structural modeling method, the factors have been identified and classified among these factors.The method of theme analysis and interpretive structural modeling is based on the opinion of experts. The experts in this research consist of 14 expert professors, researchers and executives in the field of mobile government. The results of the research show that evaluating the quality of mobile government services at the first level, satisfying citizens at the second level, educating citizens and building trust in mobile government services at the third level, designing aapplication at the fourth level, data security and the culture of mobile government services at the fifth level, organizational policy, Web3 capabilities, and software and hardware infrastructure are at level six.

    Keywords: Mobile Government, quality services, Content analysis, structural interpretive modeling, Web 3
  • مرتضی موقر*، فاطمه اشرفی، میثم شیرخدایی
    هدف

    هدف از تحقیق حاضر، مفهوم سازی و اعتباریابی " اخلاق حرفه ای" اینفلوئنسرهای شبکه های اجتماعی می باشد. این پژوهش به لحاظ پارادایم شناسی در فاز اکتشاف مدل تفسیری و در فاز آزمون مدل اثبات گرا قرار دارد و از نظر هدف، کاربردی می باشد.

    روش

    رویکرد پژوهش، آمیخته و استراتژی به کار گرفته شده در آن تحلیل مضمون می باشد. در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه های کیفی نیمه ساختار یافته و عمیق با 14 نفر از خبرگان علمی و اجرایی و تحلیل آن در نرم افزار MAXQDA شاخص ها و مولفه های اخلاق حرفه ای تاثیرگذاران شناسایی شدند. سپس در بخش کمی با استفاده از رویکرد ساختاری تفسیری (ISM) مدل مربوطه مورد آزمون قرار گرفت و با بهره گیری از تحلیل MICMAC روابط میان مضامین تحلیل گردید.

    یافته ها

    مطابق با نتایج به دست آمده از تحقیق، 8 مولفه و 39شاخص برای این منظور، شناسایی و اعتبار سنجی شد.

    نتیجه گیری

    از آنجا که مولفه هایی که در آخرین تکرارها به عنوان خروجی تعیین می شوند از نظر روش معادلات ساختاری تفسیری، تاثیرگذارتر خواهند بود، لذا مولفه های c4 و c8 یعنی تعهد حرفه ای و احترام به ارزش ها، عقاید و باورهای جهانی، تاثیرگذارتر خواهند بود.

    کلید واژگان: اخلاق حرفه ای, اینفلوئنسر, تحلیل مضمون, مدل سازی ساختاری- تفسیری
    Morteza Movaghar *, Fatemeh Ashrafi, Meysam Shirkhodaie
    Objective

    The aim of this research is to conceptualize and validate "professional ethics" among social media influencers. This study is positioned in the exploratory phase of the interpretive model paradigm and the confirmatory phase of the positivist model, and it is practical in terms of its objective.

    Methods 

    The research approach is mixed-Method and the strategy used in that analysis is thematic. In the qualitative part, using semi-structured and in-depth qualitative interviews with 14 scientific and executive experts and its analysis in MAXQDA software, the indicators and components of professional ethics of influential people were identified. Then, in the quantitative section, the relevant model was tested using the interpretive structural approach (ISM) and the relationships between themes were analyzed using MICMAC analysis

    Result

    Based on the results obtained from the research, 8 components and 39 indicators were identified and validated for this purpose.

    Conclusion

    Since the factors determined as outputs in the final iterations will have a greater impact from an ISM perspective, the components "c4: professional commitment" and "c8: respect for global values, beliefs, and convictions" will have a more significant influence.

    Keywords: Professional Ethics, Influencer, Theme Analysis, Structural-Interpretive Modeling
  • محسن رحمانی*، مهدی زکی پور
    هدف از پژوهش حاضر، شناسایی، سطح بندی و تحلیل ابعاد و شاخص های اصلی موثر بر قابلیت های پویای فناوری اطلاعات در شرکت های کوچک و متوسط با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری-تفسیری (ISM) می باشد. ابعاد و شاخص های قابلیت های پویای فناوری اطلاعات براساس مطالعه ادبیات و تحلیل محتوایی و مقایسه های پژوهش های مرتبط و مصاحبه با خبرگان و متخصصین، شناسایی و سپس با استفاده از مدل سازی ساختاری-تفسیری روابط بین ابعاد و شاخص های قابلیت های پویای فناوری اطلاعات تعیین و به صورت یکپارچه تحلیل شده است. در نهایت، با استفاده از تحلیل MICMAC نوع متغیرها با توجه به  اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر متغیرها مشخص شده است. نتایج نشان می دهد متغیر دیجیتالی سازی فرآیندهای تجاری جزو متغیرهای پیوندی است و از قدرت نفوذ و وابستگی بالایی برخوردار است و با بیشترین تاثیر، محرک و برانگیزاننده قابلیت های پویای فناوری اطلاعات در شرکت های کوچک و متوسط به شمار می روند و هرگونه عملی بر این متغیر، سبب تغییر سایر متغیرها می شود. همچنین، متغیرهای سنجش، منابع و شایستگی ها و هماهنگی، جزو متغیرهای کلیدی برای توسعه قابلیت های پویای فناوری اطلاعات در شرکت های کوچک و متوسط به شمار می روند. این متغیرها تاثیر بسیاری بر تحقق و ارتقای قابلیت های پویای فناوری اطلاعات در شرکت های کوچک و متوسط دارند و از قدرت نفوذ بالا و وابستگی پایینی برخوردارند.
    کلید واژگان: قابلیت های پویای فناوری اطلاعات, مدل سازی ساختاری-تفسیری, شرکت های کوچک و متوسط, تحلیل MICMAC
    Mohsen Rahmani *, Mehdi Zakipour
    The aim of the current research is to identify, stratify and analyze the main dimensions and indicators affecting the dynamic capabilities of information technology in small and medium-sized companies using the structural-interpretive modeling (ISM) technique. The dimensions and indicators of the dynamic capabilities of information technology have been identified based on the literature study and content analysis and comparisons of related researches and interviews with experts and specialists, and then, using structural-interpretive modeling, the relationships between the dimensions and indicators of the dynamic capabilities of information technology have been determined as Integrated analysis. Finally, by using MICMAC analysis, the types of variables have been determined according to their influence and effectiveness on other variables. The results show that the variable of digitalization of business processes is among the linked variables and has a high power of influence and dependence. This variable with the greatest influence is considered as the driver and motivator of the dynamic capabilities of information technology in small and medium-sized companies, and any action on this variable causes the change of other variables. Also, measurement variables, resources and competencies and coordination are among the key variables for the development of dynamic capabilities of information technology in small and medium companies. These variables have a great impact on the realization and promotion of dynamic capabilities of information technology in small and medium-sized companies and have high influence and low dependence.
    Keywords: Dynamic Capabilities of Information Technology, Structural-Interpretive Modeling, small, medium enterprises, MICMAC Analysis
  • رویا شاکری

    در ادبیات مدیریت، درک پیش بین های عملکرد نوآوری به یک تلاش مهم و مداوم تحقیقاتی تبدیل شده است. علیرغم تلاش های صورت گرفته طی سال های اخیر، نتایج پژوهش ها از همگرایی لازم برخوردار نیستند. بنابراین لازم است برای انواع مختلف شرکت های دانش بنیان در مناطق جغرافیایی مختلف کشور مدل های مبتنی بر بافتار ویژه ارایه شوند. با توجه به روش کیفی تحقیق حاضر برمبنای تکنیک های شبکه مضامین و مدلسازی ساختاری- تفسیری، تعداد نمونه های بخش تحلیل مضمون به استناد تعداد نفرانی که با آنها مصاحبه شده است برابر با 16 نفر از مدیران عامل و اعضاء هیات مدیره شرکت های دانش بنیان تولیدی نوع 2 هستند. داده های کیفی با روش تحلیل محتوای عرفی و طی فرایند نظام مند کدگذاری تجزیه وتحلیل و در قالب 53 مضمون پایه و 7 مضمون سازمان دهنده شامل؛ تامین مالی، تجاری سازی (استراتژی، منابع و قابلیت ها)، شبکه سازی، دولت، سرمایه فکری (تیم سازی و تفکر خلاق)، مدیریت دانش، فناوری و بازاریابی، و بستر فرهنگی جامعه و مضمون فراگیر عملکرد نوآوری دسته بندی شدند. در نهایت براساس روش مدلسازی ساختاری- تفسیری، مضامین سازمان دهنده شناسایی شده در 5 سطح قرار گرفتند. یافته های تحقیق در هماهنگی با پژوهش هایی قرار دارد که در سال های اخیر تاکید ویژه ای بر عملکرد نوآوری شرکت های دانش بنیان کوچک و متوسط داشته اند، همچنین در هماهنگی با نگرش گوپتا و همکاران (2007) عملکرد نوآوری شرکت های دانش بنیان تولیدی، متاثر از عوامل موجود در هر دو سطح؛ بنگاه، و محیط کلان هستند.

    کلید واژگان: عملکرد نوآوری, شرکت های دانش بنیان, پیش بین ها, مدلسازی ساختاری- تفسیری, تحلیل مضمون
    roya shakeri

    In the management literature, understanding the predictors of innovation performance has become an important and ongoing research effort. Despite the efforts made in recent years, the research results do not have the necessary convergence. Therefore, it is necessary to provide models based on special contexts for different types of knowledge-based companies in different geographical regions of the country. According to the qualitative method of the current research based on the techniques of the theme network and structural-interpretive modeling, the number of samples of the theme analysis section based on the number of people interviewed is equal to 16 CEOs and members of the board of directors of knowledge companies. They are type 2 production bases. Qualitative data with conventional content analysis method and through the systematic process of coding analysis and analysis in the form of 53 basic themes and 7 organizing themes including; Financing, commercialization (strategy, resources and capabilities), networking, government, intellectual capital (team building and creative thinking), knowledge management, technology and marketing, and the cultural background of society and the overall theme of category innovation performance. They were tied. Finally, based on the structural-interpretive modeling method, the identified organizing themes were placed in 5 levels. The findings of the research are in harmony with researches that in recent years have placed special emphasis on the innovation performance of small and medium-sized knowledge-based companies, as well as in harmony with the attitude of Gupta et al. (2007) The innovation of knowledge-based production companies, affected by the factors present at both levels; company, and the macro environment.

    Keywords: Innovation performance, knowledge-based companies, forecasters, structural-interpretive modeling, content analysis
  • فهیمه خدامی عباسیه، ابراهیم گیوکی*، یاسر سالاری، زهرا شکوه، حمیدرضا ملائی
    هدف

    هدف این مطالعه شناسایی مقوله های اصلی اجرای خط مشی های عمومی آموزش عالی کشور مبتنی بر سیاست های اشتغال رهبری بود.

    روش

    روش پژوهش حاضر آمیخته بود. برای گردآوری داده ها با 12 نفر خبره که با استفاده از روش گلوله برفی انتخاب شدند، مصاحبه و برای تایید مدل ارایه شده از روش دلفی استفاده شد. مصاحبه ها با روش تحلیل کیفی محتوا، تحلیل شدند و در نهایت الگوی پژوهش با روش مدل سازی ساختاری-تفسیری ارایه شد.

    یافته ها:

     نتیجه به دست آمده مشتمل بر 13 مقوله اصلی بود که براساس نمودار قدرت نفوذ-وابستگی متغیرهای سیاست های کلی اشتغال مقام معظم رهبری، زیرساخت فرهنگی و محیط کلان قدرت نفوذ بالا و تاثیرپذیری کمی داشتند. متغیرهای اجرای خط مشی های اکوسیستم کارآفرینی ، اجرای خط مشی های اکوسیستم اسلامی و تحقق دانشگاه نسل سوم ، بیشترین تاثیرپذیری را داشتند.

    نتیجه گیری:

     اجرای خط مشی های آموزش عالی و دانشگاه نسل سوم نقش پیشرویی در بهبود کسب و کار، خلق ثروت، افزایش سطح رفاه و اشتغال و تحقق سیاست های اشتغال مقام معظم رهبری دارد.

    کلید واژگان: اجرای خط مشی, سیاست های اشتغال رهبری, آموزش عالی کشور, مدلسازی ساختاری تفسیری
    Fahimeh Khoddami Abbasiyeh, E. Givaki *, Yaser Salary, Z. Shokoh, H. Mollaei
    Aim

    the purpose of this study is to identify the main categories of implementing the general policies of higher education of the country based on leadership employment policies.

    Method

    The method of the current research was mixed. To collect data, 12 experts who were selected using the snowball method were interviewed and Delphi method was used to validate the presented model. The interviews were analyzed using the qualitative content analysis method, and finally the research model was presented using the structural-interpretive modeling method.

    Results

    The result obtained consisted of 13 main categories which, based on the influence-dependence diagram of the variables of the Supreme Leader's general employment policies, cultural infrastructure and the macro environment, had high influence and low influence. The variables of implementation of entrepreneurial ecosystem policies, implementation of Islamic ecosystem policies and realization of the third generation university were the most influential.

    Conclusion

    The implementation of the policies of higher education and the third generation university has a leading role in improving business, creating wealth, increasing the level of welfare and employment, and realizing the employment policies of the Supreme Leader.

    Keywords: Policy implementation, leadership employment policies, higher education of the country, structural-interpretive modeling
  • سعید برزگر، یعقوب علوی متین*، علیرضا بافنده، مرتضی محمودزاده
    یکی از مسایل مهمی که در اکثر روش شناسی های تاب آوری دیده می شود، ادغام نسبتا ضعیف معیارهای تاب آوری در ابعاد زیرساخت-های فیزیکی با سیستم های اجتماعی و اقتصادی است. بر همین اساس، هدف این مقاله ارایه مدل علی ارتقاء تاب آوری جامعه با رویکرد تحلیل تم و مدلسازی ساختاری- تفسیری در کلانشهر تبریز بوده است. این تحقیق از منظر هدف، کاربردی توسعه ای بوده و از منظر روش انجام کار آمیخته اکتشافی محسوب می گردد. جامعه آماری این پژوهش در دو گروه، شامل گروه خبرگان و کلیه شهروندان شهر تبریز بوده است. بر اساس اشباع نظری از 12 خبره استفاده شده است. همچنین با توجه به نامحدود بودن جامعه آماری شهروندان، تعداد نمونه بر اساس جامعه های نامحدود 384 نفر تعیین گردیده است. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شده که پس از تعیین روایی و پایایی در بین اعضای نمونه آماری پژوهش توزیع شده است.  به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل تم، تحلیل عاملی تاییدی و مدلسازی ساختاری  تفسیری استفاده شده است. یافته های پژوهش در بخش تحلیل تم نشان می دهد که مولفه های مدل علی ارتقاء تاب آوری جامعه در کلانشهر تبریز در هشت تم اصلی و سی و سه تم فرعی دسته بندی می گردد. همچنین مقادیر برازش مدل مدل های تاییدی و بارهای عاملی آنها نشان دهنده مناسب بودن دسته بندی تم های فرعی بر اساس تم های اصلی و تایید تم های اصلی بر اساس داده های نمونه ای بوده است. نتایج مدلسازی ساختاری- تفسیری نیز نشان می دهد که عوامل اقتصادی تاثرگذارترین مولفه مدل ارتقاء تاب آوری و ظرفیت یادگیری، تاثیرپذیرترین مولفه مدل ارتقاء تاب آوری در کلانشهر تبریز بوده است.
    کلید واژگان: تاب آوری جامعه, تحلیل تم, مدلسازی ساختاری- تفسیری
    Saeid Barzegar, Yaghoub Alavi Matin *, Alireza Bafandah, Morteza Mahmodzadeh
    One of the important issues that can be seen in most resilience methodologies is the relatively weak integration of resilience criteria in terms of physical infrastructure with social and economic systems. Based on this, the purpose of this article was to present a causal model of improving community resilience with the approach of theme analysis and structural-interpretive modeling in Tabriz metropolis. This research is applied-developmental from the point of view of the goal and it is considered to be exploratory from the point of view of the method of doing the work. The statistical population of this research is divided into two groups, including the group of experts and all the citizens of Tabriz city. Based on theoretical saturation, 12 experts have been used. Also, due to the unlimited statistical population of citizens, the number of samples has been determined based on the unlimited population of 384 people. To collect data, two questionnaires were used, which were distributed among the members of the statistical sample of the research after determining the validity and reliability. In order to analyze the data, theme analysis, confirmatory factor analysis and structural-interpretive modeling were used. The findings of the research in the theme analysis section show that the components of the causal model of improving community resilience in Tabriz metropolis are classified into eight main themes and thirty-three sub-themes. Also, the model fit values ​​of the confirmatory models and their factor loadings indicate the appropriateness of sub-themes classification based on the main themes and the confirmation of the main themes based on the sample data. The results of structural-interpretive modeling also show that economic factors are the most influential component of the model of resilience promotion and learning capacity, the most influential component of the model of resilience promotion in Tabriz metropolis.
    Keywords: Community resilience, Theme Analysis, Structural-Interpretive Modeling
  • ناهید عبدلی*، محسن نیازی، زهرا صادقی آرانی
    امروزه گردشگری ماجراجویانه سریع ترین بخش گردشگری روبه رشد در جهان است و یکی از مهم ترین ابزار توسعه پایدار در کشورها و مقاصد گردشگری به شمار می رود. ازاین رو، کویر مرنجاب در ایران، به منزله ناحیه ای ممتاز، قابلیت تبدیل شدن به نمونه مرکز توسعه پایدار گردشگری ماجراجویانه را دارد. تحقیقات نشان می دهد که عوامل متعددی در تحقق این مهم تاثیرگذار است. پژوهش حاضر با هدف ارایه الگویی برای توسعه گردشگری ماجراجویانه خلاق و پایدار در کویر مرنجاب انجام شده است. از حیث روش، پژوهشی آمیخته (کیفی - کمی) و کاربردی است که تحلیل داده ها از طریق دو روش فراترکیب و مدل سازی ساختاری - تفسیری و در دو مرحله انجام شده است. در گام اول، عوامل تاثیرگذار در توسعه گردشگری ماجراجویانه با مرور نظام مند شناسایی شدند و 18 متغیر در 10 شاخص و 4 بعد پایداری اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و زیست محیطی با نظر محققان انتخاب و تایید شدند. در گام دوم، کدهای اولیه استخراج و در پرسش نامه مدل سازی ساختاری - تفسیری قرار گرفتند تا روابط میان آن ها با بهره مندی از نظر متخصصان و مدیران گردشگری شهر کاشان و آران و بیدگل و فعالان گردشگری ماجراجویانه در کویر سطح بندی و به صورت مدل ارایه شود. نتایج پژوهش بیانگر این امر است که رضایت گردشگر و وفاداری جامعه بومی زمانی حاصل می شود که اول سیاست گذاری و برنامه ریزی روشن و جامعی وجود داشته باشد و، بعد از آن، بخش خصوصی با سرمایه گذاری در محیط بتواند شرایط را برای دیگر عوامل موثر به ویژه مدیریت منابع زیستی و اجتماعی فراهم کند.
    کلید واژگان: گردشگری ماجراجویانه, گردشگری پایدار, گردشگری خلاق, مدل سازی ساختاری - تفسیری, کویر مرنجاب
    Nahid Abdoli *, Mohsen Niazi, Zahra Sadeqi Arani
    adventure tourism is the fastest growing tourism sector in the world and It is considered as one of the most important tools for sustainable development in countries and tourism destinations. Therefore, the Marnjab Desert in Iran, as a privileged region, has the potential to become an example center for sustainable development of adventure tourism. Research shows that affect numerous factors on realization of this important. This study aims to provide a model for the development of creative and sustainable adventure tourism in the Marnjab Desert. In terms of method, Research is mixed and applied research that data analysis has been done through two methods of Meta-Synthesis and Structural-Interpretive Modeling in two stages. first step: were identified the factors affecting the development of adventure tourism with systematic reviewed and 18 variables in 10 indicators and four dimensions of economic, political, cultural, social and environmental sustainability were selected and approved by researchers. second step: the initial codes were extracted and located in the structural-interpretive modeling questionnaire in order to Be leveled the relation between them with the help of tourism experts and managers of Kashan, Aran and Bidgol and adventure tourism activists present as a model in the desert. The results of the present study indicate that tourist satisfaction and loyalty of the indigenous community will be achieved when first there is clear and comprehensive policy and planning and then the private sector provide by investing in the environment the conditions for other effective factors, especially biological and social resource management
    Keywords: adventure tourism, Sustainable Tourism, Creative tourism, structural-interpretive modeling, Maranjab desert
  • حسین وفائی بصیر، منصور اسماعیل پور*، معصومه احمدی شجاع، حسین جعفری، مژگان اکبری

    هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل و ارایه الگویی است که می تواند موجب موفقیت سرمایه گذاری در صنایع کوچک و متوسط گردیده و راهی نشان دهد تا از این پس کارآفرینان صنعتی با آگاهی بیشتری پای در این عرصه مهم اقتصادی بگذارند. این پژوهش، یک پژوهش کیفی بر اساس مصاحبه با 15 نفر از خبرگان صنعتی بخش های دولتی و خصوصی می باشد که پس از انجام مصاحبه و کدگذاری اولیه با استفاده از تحلیل مضمون (محتوا) ، از بین 215 کد اولیه، 5 مقوله اصلی پژوهش مشخص گردیده و با استفاده از رویکرد مدل سازی ساختاری - تفسیری (ISM) این مقوله ها در سطوح مختلف طبقه بندی شده و روابط بین آنها آشکارشد. نتایج بدست آمده نشان داد 5 گروه کلی از عوامل شامل : عوامل مدیریتی ،عوامل مرتبط با کارآفرین ، عوامل مرتبط با تولید ، عوامل بازار و عوامل محیطی در موفقیت صنایع کوچک و متوسط دخیل هستند که بر اساس الگوی بدست امده عوامل مرتبط با کارآفرین در پایین ترین سطح و در حقیقت سنگ بنای مدل بوده و عوامل مرتبط با محیط نقش واسط بین سه سطح مدل را دارد.این پژوهش به مدیران صنایع کوچک و متوسط کمک خواهد کرد تا با اندیشیدن تدابیر بهتر، ریسک سرمایه گذاری را کاهش داده و راه را برای رشد صنعتی و افزایش اشتغال در کشور هموارتر نمایند.

    کلید واژگان: صنایع کوچک و متوسط, موفقیت, مدل سازی ساختاری-تفسیری, تحلیل مضمون
    Hoseyn Vafaeibasir, Mansour Esmaeilpour *, Masoumeh Ahmadishoja, Hossein Jafari, Mozhgan Akbari

    The aim of this study is to identify the factors and provide a pattern that can lead to successful investment in small and medium industries and show a way for industrial entrepreneurs to enter this important economic field with more awareness. This research is a qualitative research based on interviews with 15 industrial experts in the public and private sectors. After conducting interviews and initial coding using content analysis, out of 215 initial codes, 5 main categories of specific research Using the structural-interpretive modeling (ISM) approach, these categories were classified at different levels and the relationships between them were revealed. The results showed that 5 general groups of factors including: managerial factors, entrepreneur-related factors, production-related factors, market factors and environmental factors are involved in the success of small and medium industries, which according to the entrepreneur-related factors research model in the lowest Surface is in fact the cornerstone of the model and environmental factors play an intermediate role between the three levels of the model. This research will help small and medium industry managers to think of better measures to reduce investment risk and pave the way for growth. Industrial and increase employment in the country smoother.

    Keywords: small, medium industries, Success, Structural-Interpretive Modeling, Content Analysis
  • علی صفاری دربرزی*، پوریا مالکی نژاد، مهران ضیائیان

    توجه همزمان به زنجیره های تامین رو به جلو و رو به عقب باعث ایجاد مفهومی جدید در ادبیات زنجیره تامین به عنوان زنجیره های تامین حلقه بسته شده است. یکی از عواملی که می تواند منجر به اختلال در روند حرکتی زنجیره های تامین و کاهش سطح سودآوری و عملکرد سازمان ها گردد، اثر شلاقی است. هدف از این پژوهش طراحی مدل مفهومی استراتژی های اثرگذار بر کاهش اثر شلاقی در زنجیره تامین حلقه بسته است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از جنبه نوع و نحوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را 75 تن از خبرگان صنعتی و دانشگاهی حوزه تولیدات روغن خودرو در کشور تشکیل داده اند. در این پژوهش با مطالعه پیشینه پژوهش، 8 استراتژی اثرگذار بر کاهش اثر شلاقی در زنجیره تامین حلقه بسته شناسایی و با جمع بندی نظرات 5 تن از خبرگان دانشگاهی تعدیل یافت. ابزار مورد استفاده در این پژوهش را پرسشنامه مقایسات زوجی حاوی 8 استراتژی شناسایی شده تشکیل داده است. در ادامه با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری، 8 استراتژی بدست آمده در 5 سطح کلی ساختاربندی گردید. یافته های پژوهش حاکی از قرارگیری استراتژی های "ایجاد سیاست های بررسی دوره ای کنترل موجودی و برنامه ریزی تولید" و " در دسترس بودن اطلاعات در مورد پارامترهای محصولات بازیافتی" در سطح آغازین مدل است. همچنین یافته های پژوهش نشان از قرارگیری استراتژی های "افزایش دید در روند بازیابی محصولات در فرآیند زنجیره تامین رو به عقب با استفاده از سیاست تبادل محصول با مشتری" و "کاهش زمان تحویل محصول" در سطح پایانی مدل دارد.

    کلید واژگان: زنجیره تامین حلقه بسته, استراتژی, اثر شلاقی, صنعت روغن خودرو, مدلسازی ساختاری - تفسیری
    Ali Saffari Darberazi *, Pooria Malekinejad, Mehran Ziaeian

    Simultaneous attention to forward and backward supply chains has created a new concept in the supply chain literature as closed-loop supply chains. The purpose of this study is to design a conceptual model of effective strategies on bullwhip effect reduction in the closed loop supply chain. This research is a descriptive survey in terms of applied purpose and in terms of type and method of data collection. The statistical population of the study consists of 75 industrial and academic experts in the field of automobile oil production in the country. Then, by studying the research background, 8 effective strategies on bullwhip effect reduction in the closed-loop supply chain were identified and adjusted by summarizing the opinions of 5 academic experts. The instrument used in this study is a pairwise comparisons questionnaire containing 8 identified strategies. Then, using interpretive structural modeling technique, 8 identified strategies were structured in 5 general levels. The research findings indicate that the strategies of "creating policies for periodic review of inventory control and production planning" and "availability of information on the parameters of recycled products" are at the initial level of the model. Also, the research findings indicate that the strategies of "increasing visibility in the process of product recovery in the supply chain process backwards using the product exchange policy with the customer" and " product delivery time reduction" at the final level of the model.

    Keywords: Closed loop supply chain, strategy, whiplash effect, automotive oil industry, structural-interpretive modeling
  • سید مجتبی حسینی بامکان*، پوریا مالکی نژاد، مهران ضیائیان، میلاد ضیائیان

    مراکز رشد یکی از بخش های کمک کننده به جهش تولید است. از سوی دیگر راهبرد در هر سازمان و نهادی به عنوان کارراه ه ای روشن به سازمان ها کمک می نماید تا بتوانند ضمن دستیابی به اهداف خود در قالب چارچوب های تعیین شده پیش روند. هدف از این پژوهش بررسی ارتباط میان راهبرد های مراکز رشد استان های ساحلی جنوبی است. این پژوهش از حیث هدف، نحوه انجام و نحوه جمع آوری اطلاعات در زمره پژوهش های کاربردی، توصیفی، پیمایشی قرار می گیرد. در این پژوهش به منظور شناسایی راهبرد های مراکز رشد دانشگاهی در استان های دریایی جنوبی، از تکنیک سوات استفاده و بدین منظور با استفاده از نظرات 13 نفر از خبرگان این حوزه به شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید اقدام شد. در ادامه با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری - تفسیری اقدام به بررسی ارتباط میان راهبرد ها، پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاکی از قرار گیری سه راهبرد «حمایت از طرح های زود بازده»، «استفاده از ظرفیت های مردمی و کمک های نهادی» و «به کارگیری واحدهای کوچک صنعتی» از  13 راهبرد شناسایی شده به عنوان زیربنای مدل است. از نتایج این پژوهش مدیران مراکز رشد استان های دریایی جنوبی می توانند به عنوان نقشه راه تصمیم گیری کلان استفاده نمایند تا ضمن دستیابی به جهش تولید، امکان اشتغال افراد تحصیل کرده در استان های مربوطه فراهم شود.

    کلید واژگان: استراتژی, مراکز رشد دانشگاهی, SWOT, نقشه استراتژیک, مدل سازی ساختاری - تفسیری
    Pooria Malekinejad, Mehran Ziaeian, Milad Ziaeian
    Aim and introduction

    Growth centers are always considered as one of the sectors contributing to the production leap. University growth centers can use the economic and political recession situation as a launching pad for different provinces by having more contact with future students and researchers. On the other hand, the strategy in each organization and institution as clear paths helps organizations to be able to achieve their goals while advancing within the framework. This roadmap, if finalized, will be able to guarantee the organizational achievement of its strategic goals and plans. The purpose of this study is to investigate the relationship between the strategies of growth centers in the southern coastal provinces, in order to provide appropriate programs through effective communication between the strategies of university growth centers.

    Methodology

    In terms of purpose, method and method of data collection, this research is among the applied, descriptive and survey research. In this study, SWOT technique was used to identify the strategies of university growth centers in the southern maritime provinces. Initially, various interviews were conducted with experts to identify strengths, weaknesses, opportunities and threats. Then the current situation of the southern maritime provinces was examined. For this purpose, using the opinions of 13 experts in this field, strengths, weaknesses, opportunities and threats were identified. These experts have been established in the university growth centers of the southern provinces of the country in the provinces of Sistan and Baluchestan, Hormozgan, Bushehr and Khuzestan, which have had executive and presidential experience. In the following, the relationship between strategies is investigated using structural-interpretive modeling technique. Respondents to the pairwise comparison questionnaire to examine how the strategies relate to the same 13 experts in the previous step. In order to analyze the behavior of each of the strategies in the structure of this research, MICMAC technique was used.

    Findings

    The findings of the study indicate the identification of 13 strategies for leapfrogging the production of university growth centers so that it can be used to improve these growth centers and quickly upgrade their capabilities. These strategies include using the capacities of the people and institutional assistance to establish a growth center, using the capacity of young educated people to follow the process, supporting quick-return projects to build trust for funding, and forming themes to support projects. Technological and innovative, facilitating access to the Innovation and Prosperity Fund, utilizing the influence of indigenous people living in major decision-making centers, creating the necessary platform for advertising, employing strong and experienced managers, creating a suitable platform to attract elite youth and prevent exit They have been from the city, increasing the potential forces, creating the necessary platform to receive support, employing creative and creative people, and finally employing small industrial units. These strategies were identified through the SWOT matrix with 8 opportunity points, 5 threat points, 5 weaknesses and 8 strengths. The current situation of university growth centers in the southern provinces of the country shows that these provinces are in the position of conservative strategies. Also, other research results indicate the placement of three strategies: "Support of quick-return projects", "Utilization of public capacities and institutional assistance" and "Employment of small industrial units" from the 13 strategies identified as the basis of the model. Also, the research findings in the Micmac analysis section show the placement of 13 strategies in all dimensions of the matrix. Also, the linking part of the MICMAC matrix has the largest number of strategies, which indicates a high correlation between the strategies developed.

    Discussion and Results

    The results of this study can be used by managers of growth centers in the southern maritime provinces as a macro decision-making roadmap to achieve a leap in production, the possibility of employment of educated people in the relevant provinces. Due to the Swat matrix of these provinces in a conservative situation, the best approach is to improve the weaknesses within the organization in order to take advantage of environmental opportunities. The placement of three specific strategies, "Support for High-Efficiency Plans", "Utilization of People's Capacities and Institutional Assistance" and "Employment of Small Industrial Units" at the first level of interpretive structural modeling structure, shows the growing importance of the employment debate through support. High-yield enterprises and institutions are based on knowledge in order to accelerate the production leap in the provinces in question. On the other hand, the results of this research can be used to provide suggestions to other researchers to use the results of this research to prepare a coherent schedule to advance organizational goals. This program can be a special guide for decision makers in this area. 

    Keywords: strategy, Academic Growth Centers, SWOT, Strategic Map, structural-interpretive modeling
  • نسرین جمشیدی، مسعود احمدی*، علی فرهادی محلی
    زمینه و هدف

    هدف از این تحقیق ارایه مدل ارتقاء بهره وری خدمات در سازمان های عمومی با رویکرد مدلسازی ساختاری- تفسیری، است.

    روش تحقیق

    تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی، به لحاظ روش استنتاج، توصیفی- پیمایشی و به لحاظ ماهیت داده ها، کیفی و کمی است. داد ها از پرسشنامه و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 16 نفر از خبرگان حوزه بهره وری در دانشگاه و مدیران سازمان های دولتی استان تهران، به روش نمونه گیری نظری انجام شد. با استفاده از رویکرد تحلیل محتوا و با کمک نرم افزار NVivo، در طی کدگذاری باز حدود 143 مورد در قالب 31 مقوله و 11 شاخص اصلی، دسته بندی شد. در ادامه، به منظور طراحی مدل ساختاری-تفسیری از روش ISM، استفاده گردید.

    یافته ها

    نتایج نشان می دهد که مدل ارتقاء بهره وری خدمات در سازمان های عمومی، دارای پنج سطح است. کیفیت خدمات و قابلیت اطمینان سطح پنجم مدل را تشکیل داده و همانند سنگ زیربنای مدل عمل می نمایند. علاوه بر این، با توجه به تحلیل میک مک، کیفیت خدمات و قابلیت اطمینان به عنوان متغیرهای کلیدی (محرک) نیز شناخته شدند که بیشترین تاثیرگذاری و کمترین تاثیرپذیری بر سایر عوامل را دارا هستند.

    نتیجه گیری

    با توجه به الگوی طراحی شده و به جهت ارتقاء بهره وری خدمات، می توان فعالیت های سازمان دهی نشده و غیرضروری را به سمت سوی فعالیت های صحیح و کارآمد، هدایت نمود.

    کلید واژگان: بهره وری, بهره وری خدمات, مدلسازی ساختاری- تفسیری
    Nasrin Jamshidi, Masoud Aahmadi *, Ali Farhadi Mahalli

    The purpose of this study is to present a model for improving service productivity in public organizations with a structural-interpretive modeling approach. The research is applied in terms of purpose, descriptive-survey in terms of inference method and qualitative and quantitative in terms of the nature of the data. Data were obtained from questionnaires and semi-structured interviews with 16 experts in the field of productivity at the university and managers of government organizations in Tehran province, using theoretical sampling. Then, in order to design a structural-interpretive model, the ISM method was used. The results show that the model of improving service productivity in public organizations has five levels. Service quality and reliability form the fifth level of the model and act as the cornerstone of the model. In addition, according to Micmac analysis, service quality and reliability were also identified as key variables that have the most impact and the least impact on other factors. According to the designed model and in order to improve service productivity, unorganized and unnecessary activities can be directed towards correct and efficient activities.

    Keywords: Productivity, services productivity, structural-interpretive modeling
  • صیاد ندیمی داراب، محمد رضا مردانی*، غلامرضا معمارزاده طهران، ناصر حمیدی

    ارزشگذاری تعادل بین دیدگاه یکپارچگی محیطی، رفاه اقتصادی و برابری اجتماعی، منجر به ایجاد پارادایم جدیدی تحت عنوان مدیریت منابع انسانی پایدار شده است که به عنوان یک مفهوم مهم در حوزه مطالعات سازمانی و اجتماعی است. بر همین اساس نیز برای شناخت بهتر این مفهوم، هدف این مقاله آزمون الگوی اثرگذاری محرک های مدیریت منابع انسانی پایدار می باشد. مطالعه حاضر از منظر هدف، کاربردی و بر اساس رویکرد کمی بوده است. جامعه آماری این تحقیق شامل دو بخش کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و خبرگان می باشد. ابزار گردآوری داده ها دو پرسشنامه بوده است؛ پرسشنامه اول مخصوص روش مدلسازی ساختاری- تفسیری بوده است.  پرسشنامه دوم نیز به منظور اعتبارسنجی الگوی تدوین شده در جامعه آماری مورد مطالعه استفاده شده که بر اساس شاخص های آلفای کرونباخ، پایایی مرکب، متوسط واریانس تبیین شده روایی و پایایی آنها بررسی و تایید شده  است. برای اعتبار سنجی الکوی تدوین شده از نرم افزار PLS استفاده شده است. نتایج مدلسازی ساختاری- تفسیری نشان می دهد که حمایت سازمانی و نظارت به عنوان اساس محرکهای مدیریت منابع انسانی پایدار می باشد که به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر سایر محرکها اثرگذار بوده است. همچنین نتایج اعتبارسنجی الگوی تدوین شده، نشان دهنده مناسب بودن الگو در جامعه آماری مورد بررسی بوده است.

    کلید واژگان: مدیریت منابع انسانی پایدار, مدلسازی ساختاری- تفسیری, مدلسازی مسیری- ساختاری
    Sayad Nadimi Darab, Mohammad Reza Mardani *, Gholamreza Memarzadeh Tehran, Naser Hamidi

    Valuing the balance between the perspectives of environmental integrity, economic well-being and social equality has led to the creation of a new paradigm called sustainable human resource management, which is an important concept in the field of organizational and social studies. Accordingly, in order to better understand this concept, the purpose of this study
    was to test the effectiveness model of sustainable human resource management incentives. The present study was applied in terms of purpose and based on the method of descriptive work. The statistical population of this research includes two sections of the staff of the Ministry of Culture and Islamic Guidance and experts. Data collection tool was two questionnaires; The first questionnaire was for structural-interpretive modeling method. The second questionnaire was used to validate the model developed in the study population, which was evaluated based on various indicators, their validity and reliability. The results of structural-interpretive modeling show that organizational support and supervision are the basis of sustainable human resource management incentives that have directly and indirectly affected other incentives. Also, the validation results of the developed model indicate the appropriateness of the model in the statistical population.

    Keywords: Sustainable Human Resource Management, Structural-Interpretive Modeling, Structural Equation Modeling
  • علیرضا هیراد، مهدی فغانی*، احمد پیفه، علی پایان

    هدف از این مقاله طراحی الگوی پایش بهره وری صنایع خودرو ایران است در این مقاله درباره شاخص های تاثیرگذار بر بهره وری صنایع خودرو  صحبت شده و راهی را ارایه می دهد که بتوان این بهره وری را مدام پایش کرد.در پژوهش حاضر جامعه ی آماری شامل 11 نفر از مدیران و متخصصان فن در دو شرکت سایپا و ایران خودرو می باشند.  برای تعیین نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. روش پژوهش آمیخنه  بوده و  اطلاعات در این پژوهش از طریق پرسش نامه محقق ساخته کسب و جمع آوری شدند. روایی و پایایی پرسشنامه از طریق روایی محتوایی و هولستی مورد تایید قرار گرفت. داده های پژوهش با استفاده از مدل ساختاری تفسیری تجزیه وتحلیل شدند. با استفاده از دیتای جمع آوری شده و نظرات خبرگان شانزده شاخص برای بیشتر شدن بهره وری تعیین شد. نتیجه مقاله بر روی اخذ گواهینامه های صنعتی و پایش دوره ای آن ها و اهمیت آموزش کارکنان و سیستم تهیه مواد اولیه تاکید دارد.

    کلید واژگان: شاخص بهره وری, مدلسازی ساختاری- تفسیری, صنایع خودرو
    Alireza Hirad, Mehdi Faghani *, Ahmad Pifeh, Ali Payan

    The purpose of this article is to design a model for monitoring the productivity of Iran's automotive industry. The research population of this research includes 11 managers and strategists of industrial companies in the field of research subject (automotive industry). In this article, an attempt has been made to identify the most effective indicators affecting the productivity of the automotive industry, and by using an interpretive structural approach, the importance of each in comparison with each other is determined and finally a model for continuous monitoring of their productivity is presented. The validity and reliability of the questionnaire were confirmed through content and Holstie validity. To identify the indicators affecting the productivity of the automotive industry and to provide a practical model to achieve the desired level of it, two companies Saipa and Iran Khodro have been studied and as a result, using studies related to the productivity of those companies and using Opinions of experts working in it, sixteen indicators to increase production productivity in five dimensions were identified and reviewed. The relationships between these indicators have been determined based on an interpretive structural model and a new model has been systematically formulated and presented. The result of the article indicates the significant importance of obtaining certificates and standards related to the introduced industry and their periodic monitoring.

    Keywords: Productivity Index, Structural-Interpretive Modeling, Automotive Industries
  • حسن صالحی، رضا سپهوند*، سید نجم الدین موسوی

    بر اساس نظر بوردیو، سرمایه نمادین کلید نفوذ در قلب ها و القای مشروعیت و مقبولیت برای اطاعت دیگران از مدیر است. بر این اساس، هدف از این پژوهش طراحی مدل سرمایه نمادین رهبران در سازمان های فرهنگی ایرانی با رویکرد ساختاری تفسیری (ISM) بود. ازاین رو، از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای، ده عامل بازتولید سرمایه نمادین بر اساس رویکرد تبدیل سرمایه ها جمع آوری شد. در ادامه با اخذ نظر خبرگان دانشگاهی و مدیران فرهنگی این مولفه ها تایید و تصحیح شد و بر اساس نظر مدیران سازمان مورد مطالعه با روش مدل سازی ساختاری تفسیری مدل نهایی در شش سطح ایجاد شد. نتیجه اینکه برای شکل گیری سرمایه نمادین در رهبران سازمان های فرهنگی مهم ترین عامل شایستگی های اوست. در سطوح بعدی خروجی ها و نتایج و سپس کسب افتخارات سازمانی جای دارند که با تبلیغات و برندسازی شخصی می توان زمینه ایجاد دارایی های اقتصادی ملموس و ناملموس، سرمایه اجتماعی (اعتماد، حمایت)، و شهرت را به مثابه ثمره سرمایه نمادین برای رهبر ایجاد کرد. در انتها بر اساس تحلیل MICMAC مولفه های مدل از نظر میزان نفوذ و وابستگی در ماتریس چهارگانه جایابی شدند.

    کلید واژگان: بوردیو, رهبری, سرمایه نمادین, مدل سازی ساختاری تفسیری
    Hasan Salehi, Reza Sepahvand *, Seyed Najmeddin Mousavi

    According to Bourdieu, symbolic capital is the key to influence hearts and instill legitimacy and acceptance for a manager so that others obey him/her. Accordingly, the purpose of this study was to design a symbolic capital model of leaders in the Iranian cultural organizations through structural-interpretive modeling (ISM). Therefore, 10 factors of the symbolic capital reproduction were collected through documentary and library research and based on the capital conversion approach. Then, by obtaining the opinion of academic experts and cultural managers, these components were confirmed and corrected, and based on the opinion of the managers of the studied organization and through the structural-interpretive modeling, the final model was created at six levels. The results showed that the most important factor for the formation of symbolic capital in the leaders of cultural organizations is their competencies. The next levels included their output and attainment of organizational honors. If these are combined with advertisement and personal branding, they can set the ground for the achievement of tangible and intangible assets, creation of social capital (trust, support), and attainment of reputation as the products of symbolic capital for the leader. Finally, based on MICMAC analysis, the components of the model were located in the quadratic matrix in terms of penetration and dependence.

    Keywords: symbolic capital, Bourdieu, Leadership, Structural-interpretive modeling
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال