به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « شمال باختر ایران » در نشریات گروه « زمین شناسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «شمال باختر ایران» در نشریات گروه «علوم پایه»
  • فرزانه ولی نسب زرنق*، محسن موید، احمد جهانگیری، حسین عزیزی
    در استان آذربایجان غربی و شمال شهرستان ماکو، رخنمون های ناپیوسته ای از سنگ های آتشفشانی برونزد دارند. این مجموعه آتشفشانی بایمودال بوده و از گدازه و سنگ های آذرآواری اسیدی و بازیک تشکیل شد ه اند. کانی های کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز به صورت درشت بلور در این سنگ ها حضور دارند. مطالعات شیمی کانی، نوع پیروکسن ها در سنگ های مورد مطالعه را دیوپسید معرفی می کنند. این پیروکسن ها عدد منیزیم بالایی (0/87 تا 0/99) دارند. نمودارهای تعیین سری ماگمایی و زمین ساختی نشان می دهد که ماگمای بازالتی سازنده کلینوپیروکسن های مورد مطالعه ترکیب قلیایی داشته و در یک محیط درون صفحه ای تشکیل شده اند. نتایج دما-فشارسنجی روی کلینوپیروکسن ها نشانگر دمای تبلور بین 1100-1250 درجه سانتی گراد، فشار 3-9 کیلوبار و تبلور در آشیانه ماگمایی واقع در ژرفای حدود 22 کیلومتری است.
    کلید واژگان: شیمی کانی, کلینوپیروکسن, دما-فشارسنجی, ماکو, شمال باختر ایران}
    Farzaneh Valinasab Zarnagh *, Mohsen Moayyed, Ahmad Jahangiri, Hossein Azizi
    There are discontinuous outcrops of volcanic rocks in the West Azarbaijan province and in the north of Maku city. These volcanic complex were bimodal and compose of acidic and basic lava and pyroclastic rocks. Mineral chemistry studies show that clinopyroxenes in the studied rocks are diopside. These pyroxenes have a high magnesium number (0.87 to 0.99). Magma series and tectonic determination diagrams show that the basaltic rocks that make up the studied clinopyroxenes have an alkaline nature and were formed in a whitin plate environment. According to geothermobarometry studies, clinopyroxenes were formed at temperature 1100 - 1250 ° C and pressure of 3 - 9 Kbar. The depth for generation of magma was at about 22 kilometers.
    Keywords: Mineral chemistry, Clinopyroxene, Thermobarometry, Maku, North West of Iran}
  • نسرین خواجه محمدلو*، علی اصغر کلاگری، کمال سیاه چشم، علی عابدینی

    اسکارن آهن- مس آغبلاغ در فاصله 21 کیلومتری شمال شهر اشنویه، جنوب غرب استان آذربایجان غربی واقع می باشد. نفوذ توده گرانیتی کرتاسه به درون سازند های باروت، زاگون و لالون (کربناتی، شیلی و ماسه سنگی) به سن کامبرین با توسعه اسکارن تیپ کلسیک، هورنفلس و مرمر در منطقه مورد مطالعه همراه شده است. گارنت های اسکارن آغبلاغ به سری محلول جامد گروسولار-آندرادیت تعلق دارد که در آن آندرادیت فاز غالب (And>80) می باشد. این گارنت ها همسانگرد و فاقد زون بندی می باشند. الگوی توزیع REE در این گارنت ها غنی شدگی LREE نسبت بهHREE و رخداد بی هنجاری های منفی Eu/Eu* و Ce/Ce* را نشان می دهند. مقایسه الگوی توزیع REE در این گارنت ها با واحد های آذرینی (گرانیت، مونزونیت) و رسوبی (کربناتها و ماسه سنگها) مورد مطالعه نشان می دهد که REE موجود در گارنت ها عمدتا از سنگهای آذرین منشاء گرفته اند تا از واحد های رسوبی. افزایش در نسبت Pr/Ybبه موازات افزایش REEΣ دلالت بر منشاء ماگمایی سیالات سازنده اسکارن آغبلاغ دارد. عدم تغییرات محسوس بین مقادیر Ce/Ce* با REEΣ حکایت از آن دارد که آب های جوی نیزممکن است تا اندازه ای در سیالات اسکارن ساز آغبلاغ شرکت داشته اند.

    کلید واژگان: زمین شیمی عناصر اصلی و کمیاب خاکی در گارنت های اسکارن آهن-مس آغبلاغ, استان آذربایجان غربی, شمال باختر ایران}
    Nasrin Khajehmohammadlou *, Ali Asghar Calagari, Kamal Siahcheshm, Ali Abedini

    The Aghbolagh iron-copper skarn is located in ~21 km north of Oshnavieh, southwest of West-Azarbaidjan province. The intrusion of Cretaceous granitic body into the Cambrian Barut, Zagun, and Lalun Formations (carbonate, shale, and sandstone) was accompanied by development of calcic-type skarn, hornfels, and marble in the study area. The garnets of the Aghbolagh skarn belong to solid solution series of grossularite-andradite in which andradite is the dominant phase (>80%). These garnets are isotropic and lack zonation. The pattern of REE distribution in these garnets shows the enrichment of LREE relative to HREE and also the occurrence of negative anomalies of Eu/Eu* and Ce/Ce*. The comparison of the distribution pattern of REE in garnets with those in igneous (granite and monzonite) and sedimentary (carbonates and sandstones) rocks demonstrates that the REE in garnets were derived mainly from the igneous rocks rather than the sedimentary units. The increase in Pr/Yb ratios in parallel with increase in the ƩREE is indicative of the magmatic origin of the ore-forming fluids in the Aghbolagh skarn. However, the lack of sensible variations between Ce/CE* and ƩREE values indicate that the meteoric waters might have also played a part in skarn-forming fluids at Aghbolagh.

    Keywords: Rare earth elements, Aghbolagh, Skarn, Oshnavieh, Garnet}
  • رباب حاجی علی اوغلی*، محسن موذن
    مجموعه دگرگونی تخت سلیمان در شمال خاور تکاب در استان آذربایجان غربی جای دارد. این مجموعه به سن پرکامبرین-کامبرین دارای گوناگونی بالایی از انواع سنگ های دگرگونی درجه ضعیف تا درجه بالاست. سنگ های گرانولیتی پسرونده موضوع مورد مطالعه در این پژوهش هستند. مجموعه کانی های دگرگونی پسرونده در گرانولیت های مورد مطالعه عبارتند از آمفیبول+گارنت+اسپینل+کانی های تیره. کانی های آمفیبول در مقادیر فراوان جانشین کانی های اولیه ارتوپیروکسن و کلینوپیروکسن شده اند. تشکیل اسپینل در حاشیه کلیفیت پیرامون پورفیروبلاست گارنت از بافت های شاخص دگرگونی پسرونده در گرانولیت ها هستند. روتیل به صورت ادخال درون آمفیبول حضور دارد. نیمرخ ترکیبی گارنت در گرانولیت های مورد مطالعه دارای تغییرات شیمیایی از هسته به حاشیه است. از هسته به سوی پهنه میانی تغییرات XMg افزایش جزیی دارد و تغییرات XCaو XMn به صورت جزیی روند نزولی نشان می دهد. این ویژگی گارنت نشان دهنده رخداد کاهش فشار، همراه با افزایش بسیار جزیی دماست. به دلیل جایگزینی کامل کانی های دمابالا توسط کانی های پسرونده و نبود مجموعه کانی های حفظ شده مرحله اوج دگرگونی (M1)، شرایط P-T اوج دگرگونی در گرانولیت ها نامشخص است. تحولات دگرگونی پسرونده در گرانولیت های مورد مطالعه با استفاده از ترکیب شیمی کانی های پورفیروبلاست طی دو مرحله: 1) مرحله کاهش فشار (M2-a) و 2) مرحله سرد شدگی و بالاآمدگی (M2-b) تعیین شد. شرایط دما و فشار دگرگونی پسرونده در مرحله M2-a به ترتیب oC10±810 T= و kbar 7/0±5/10 P~و در مرحله M2-b به ترتیبoC 10±590 T= و kbar 7P~ به دست آمد. اندازه به نسبت درشت کانی ها در حاشیه کلیفیت، نرخ پایین سرعت در بالاآمدگی این سنگ ها به سطوح بالاتر را نشان می دهد. جایگزینی شدید کانی های دما بالا توسط آمفیبول نیز سرعت پایین سرد شدگی در طی بالا آمدگی این سنگها را تایید می کند. احتمالا بتوان رخداد دگرگونی اوج و تشکیل گرانولیت ها را قابل مقایسه با رخدادهای میگماتیت زایی در منطقه به الیگوسن- میوسن نسبت داد که در ارتباط با ستبرشدگی پوسته ای در طی برخورد قاره ای خرده قاره ایران مرکزی با صفحه عربستان رخ داده است. عملکرد گسل های راندگی و فازهای کشش پس از برخورد سبب دگرگونی سنگ ها تحت شرایط پسرونده در ارتباط با بالاآمدگی سنگ ها، نازک شدگی پوسته و فرسایش آنها شده است. با این حال در زمینه رویدادهای زمین ساخت- دگرگونی دقیق نیاز به مطالعات بیشتری است.
    کلید واژگان: حاشیه کلیفیت, گرانولیت, تحولات P-T, دگرگونی پسرونده, تخت سلیمان, شمال باختر ایران}
    R. Hajialioghli *, M. Moazzen
    The Takht-e-Soleyman metamorphic complex is located at NE of Takab town, West Azerbaijan province. This complex having Precambrian-Cambrian age has been formed from low to high metamorphic rock types. The retrograde granulites are subject of this project. The retrograde metamorphic assemblages of the granulites are including of Amp᪻繊饾㪖ꪹ phases. Amphibole overprinted primary mafic phases of clinopyroxene and orthopyroxene highly. Spinel at the klyphitic texture around garnet porphyroblast forms the main feature for retrograde metamorphism of granulites. Rutile occur as inclusion within amphibole. The compositional profile of garnet indicates chemical variations from the core to the rim. Compositional variations from the core to the mid is characterized with a minor increase in XMg but decrease in XCa and XMn. This characteristic of garnet is indicative of pressure decompression with small increasing of temperature. Due to complete overprinting of high temperature phases by the retrograde phases as well as lack of preserved pick metamorphic minerals it is indeterminate pick metamorphic P-T estimations for M1 stage. On the basis of chemical compositions of porphyroblasts, retrograde evolutions of investigated granulites have been estimated at two stages: (1) pressure decompression (M2-a) and (2) cooling and exhumation (M2-b). The retrograde P-T conditions are obtained as T=810±10°C at P=10.5±0.7kbar for the first and second retrograde stages, respectively. Relatively coarse grained size of phases at the klyphitic margin are indicative of low cooling rate during uplifting of rocks from lower to upper levels. Highly overprinting of high temperature phases by amphiboles support this idea. Time of pick and retrograde metamorphism for the investigated granulites are not clear accurately. It seems reasonable to attribute pick metamorphic and granulite formation time to Oligocene-Miocene related to crustal thickening due to collision between the Central Iran microcontinent and the Arabia plate. The granulites have been metamorphosed under retrograde conditions in relation with thrusting and post collisional extensions which caused to uplifting, crustal thinning and exhumation of rocks. However more conclusions on tectonometomorphic evolutions need to precise studies.
    Keywords: Klyphitic margin, Granulites, P-T evolutions, Retrograde metamorphism, Takht-e-Soleyman, NW Iran}
  • مهتاب افلاکی، اسماعیل شبانیان، زینب داودی
    حوضه سنوزوییک ماهنشان - میانه، در جنوب باختری پایانه جنوبی گسل تبریز، میان دو قلمرو زمین ساختی شمال باختر و شمال ایران جای دارد که متاثر از دو رژیم زمین ساختی و وضعیت تنش متفاوت هستند. از این رو، شناخت وضعیت تنش در گستره ماهنشان- میانه، یک روش کلیدی برای تعیین مرز گذار میان این دو قلمرو زمین ساختی است. در این پژوهش وضعیت تنش کواترنری گستره با استفاده از روش وارون سازی داده های جنبشی گسل ها (صفحه گسل و بردار لغزش آن)، برداشت شده در 25 ایستگاه در گستره حوضه رسوبی سنوزوییک ماهنشان - میانه، بررسی شده است. نتایج، راستای محور بیشینه فشارش افقی کواترنری را در بخش های مختلف گستره، شمال خاور- جنوب باختر (~N049) و رژیم تنش حاکم بر منطقه را فشارشی و هماهنگ با تنش ناشی از همگرایی عربی - اوراسیا نشان می دهد.
    کلید واژگان: داده های جنبشی گسل ها, وضعیت تنش کواترنری, حوضه رسوبی ماهنشان, میانه, شمال باختر ایران}
    M. Aflaki, E. Shabanian, Z. Davoodi
    Mahneshan­­–­­Mianeh Cenozoic basin, in southern part of SE­–­­termination of North Tabriz Fault, is located between two distinct NW and N Iran tectonic domains affected by different Quaternary tectonic and stress regimes, with a transitional boundary. Determining the Quaternary state of stress in the area of interest is a key to locate the locus of this transition between the two tectonic domains. In this study, Quaternary stress state of the area was studied using the inversion of fault kinematics data (with well-known sense and chronology) measured in 25 sites in the Mahneshan­­–­­Mianeh Cenozoic basin. Our results indicate a homogenous modern compressional stress field characterized by a NE-trending horizontal maximum stress axis (~N055) prevailing through Quaternary, and coherent with the direction of the Arabia­–­Eurasia convergence in Iran.
    Keywords: Fault kinematics inversion, Quaternary state of stress, Mahneshan, Mianeh Cenozoic basin, NW Iran}
  • رباب حاجی علی اوغلی، حمیده فخاری نژاد، محسن موذن
    منطقه سیه چشمه در جنوب شهرستان ماکو در پهنه افیولیتی خوی- ماکو قرار گرفته است. سنگ های دگرگونی منسوب به پرکامبرین شامل گنیس، آمفیبولیت، میکا شیست و مرمر قدیمی ترین برونزدهای سنگی منطقه را تشکیل می دهند. سنگ های مهم دگرگونی در منطقه شامل سرپانتینیت، متابازیت (شیست سبز، آمفیبولیت) و متاپلیت (اسلیت، میکاشیست) با میان لایه هایی از مرمر و کوارتزیت است. سنگ های آمفیبولیت از دید کانی شناسی گوناگونی بالایی دارند و شامل انواع اکتینولیت-آمفیبولیت، اپیدوت-اکتینولیت-آمفیبولیت، بیوتیت-آمفیبولیت، آمفیبولیت معمولی و گارنت-آمفیبولیت هستند. بافت این سنگ ها از دانه ریز تا دانه درشت و بسیار دانه درشت متفاوت است. مطالعات شیمی سنگ کل آمفیبولیت ها نشان می دهد که ترکیب پروتولیت این سنگ ها بازالتی متعلق به سری ماگمایی توله ایتی و کمتر کالک آلکالن است. بر پایه نمودارهای متمایز کننده محیط زمین ساختی، ماگمای مادر در جزایر کمانی تشکیل شده است. بی هنجاری منفی Nb همراه با غنی شدگی جزیی LILE و LREE ویژگی مرتبط با کمان آتشفشانی و منشا توله ایتی ماگمای مادر آمفیبولیت های مورد مطالعه را تایید می کند. سن آمفیبولیت ها در مجموعه دگرگونی سیه چشمه به روشنی مشخص نیست بنابراین نمی توان به درستی در مورد سامانه فرورانشی و جزایر کمانی مرتبط که در آن سنگ مادر این آمفیبولیت ها تشکیل شده اند نظر داد. چنانچه آمفیبولیت ها مربوط به مجموعه افیولیتی خوی- ماکو باشند در این صورت حاصل فرورانش شاخه شمالی اقیانوس تتیس جوان و تشکیل جزایر کمانی مرتبط و دگرگونی هنگام بسته شدن حوضه اقیانوسی و برخورد بعدی هستند. به دلیل مشخص نبودن سن این سنگ ها نمی توان با قاطعیت نظر داد که آیا کمان آتشفشانی مجموعه دگرگونی سیه چشمه مربوط به سامانه فرورانشی تتیس جوان است و یا اینکه کمان بسیار قدیمی منسوب به پرکامبرین منشا سنگ مادر این آمفیبولیت هاست. سن یابی این سنگ ها به ارائه مدل مناسب بسیار کمک خواهد کرد.
    کلید واژگان: ژئوشیمی, آمفیبولیت, جزایر کمانی, سیه چشمه, شمال باختر ایران}
    R. Hajialioghli, H. Fakharinezhad, M. Moazzen
    The study area (Siyah-Cheshmeh), is located to the south Maku in the Khoy-Maku ophiolite zone. The various outcropped metamorphic rocks include serpentinites, metabasites (green schist, amphibolite) and meta-pelitic rocks (slate, mica-schist) with interlayers of marble and quartzite. The amphibolites can be classified as actinolite-amphibolite, epidote-actinolite- amphibolite, biotite-amphibolite, amphibolite and garnet-amphibolite. They have fine- to coarse-grained granoblastic texture. On the basis of whole rock chemistry, the protolith composition of the amphibolites has been determined as basalts with tholeiitic and less commonly, calc-alkaline affinities, developed in an island arc setting. The negative anomaly of Nb as well as small enrichments in LILE and LREE support arc related and tholeiitic signatures for the protolith. Considering the unknown age of the studied amphibolites, it is difficult to propose an appropriate tectonic model for formation of the investigated rocks. If the amphibolites are related to the Khoy-Maku ophiolitic complex, then they would be the result of subduction of the northern branch of the Neotethys ocean basin, development of an island arc and eventually metamorphism of the rocks due to closure and collision. Since the age is not clear, it is not possible to conclude unequivocally if the rocks are results of the Neotethys subduction system or they are related to an older, possibly a Precambrian subduction system. Dating the rocks will help to propose a suitable model for their formation.
    Keywords: Geochemistry, Amphibolite, Island arc, Siyah, Cheshmeh, NW Iran}
  • مرضیه طالبیان، مجید شاه پسند زاده*، یحیی جمور، محمدرضا سپهوند، علیرضا عرب پور
    بررسی دگرشکلی های بین لرزه ای مانند آهنگ لغزش گسل ها بیشتر با استفاده از مطالعات ژئودزی، زمین شناسی زمین لرزه ها، دیرینه لرزه شناسی و استفاده از الگوهای مکانیکی، تجربی و عددی امکان پذیر است. در این الگو سازی ها با ایجاد ارتباط میان متغیرهای زمین لرزه ای گسل و داده های گرد آوری شده از ایستگاه های GPS افزون بر تعیین آهنگ لغزش گسل، امکان برآورد متغیرهای ژئودینامیکی دیگری مانند ستبرای لایه کشسان، دوره بازگشت زمین لرزه ها، زمان بازگشت پذیری سست کره، زمان سپری شده از آخرین رویداد زمین لرزه و ژرفای قفل شدگی گسل نیز وجود دارد. پژوهش حاضر با استفاده از نمونه گیری تصادفی بوت استرپ داده های ژئودتیک مربوط به گسل شمال تبریز و الگوسازی عددی در محیط نرم افزاری R و Matlab، مقادیر متغیرهای لرزه ای- ژئودینامیکی یاد شده را برآورد کرده است. بر این اساس، محدوده 1±5/6-4 میلی متر در سال برای آهنگ لغزش گسل، 5 تا 25 کیلومتر برای ستبرای لایه کشسان، 160 تا 185سال برای زمان بازگشت پذیری سست کره، 650 تا 950 سال برای دوره بازگشت زمین لرزه ها و 200 تا 1400 سال برای زمان سپری شده از آخرین رویداد زمین لرزه برای قطعه شمال باختری گسل به دست می آید. این الگو سازی در قطعه جنوب خاوری گسل شمال تبریز محدوده 1±5/5-5/3 میلی متر در سال را برای آهنگ لغزش گسل، 8 تا 16 کیلومتر را برای ستبرای لایه کشسان، 220 تا 340 سال را برای زمان بازگشت پذیری سست کره، 750 تا 1050 سال را برای دوره بازگشت زمین لرزه ها و 200 تا 1500 سال را برای زمان سپری شده از آخرین رویداد زمین لرزه نشان می دهد. مقادیر به دست آمده با نتایج کار دیگر پژوهشگران که از روش های دیگری مانند دیرینه لرزه شناسی به برآورد متغیرهای زمین لرزه ای گسل شمال تبریز پرداخته اند، سازگاری مناسبی را نشان می دهد.
    کلید واژگان: الگو سازی چرخه زمین لرزه, بوت استرپ, روش بیزین, GPS, گسل شمال تبریز, شمال باختر ایران}
    M. Talebian, M. Shahpasand, Zadeh*, Y. Djamour, M. R. Sepahvand, A. Arabpour
    Determination of inter-seismic deformations such as fault slip-rate can usually be achieved by using geodetic observations, earthquake geology and paleo-seismology, as well as mechanical, empirical and numerical modeling. In these models, combination of the fault seismic parameters and the GPS data can help estimate the fault slip-rate, the elastic thickness of the lithosphere, the earthquakes recurrence time, the relaxation time of the asthenosphere, the elapsed time of earthquake and the locking depth of the fault. In this study, we utilize the geodetic data of the North Tabriz Fault (NTF) by using random Bootstrap sampling and conducting numerical modeling by code writing in the R and MATLAB softwares. In this concern, the fault slip-rate and elastic layer thickness are estimated to be ~4-6.5±1 mm/yr and ~5-25 km, respectively, for the NW segment of the NTF. Similarly, model results for the SE segment of the fault indicate a slip-rate of ~3.5-5.5±1 mm/yr and elastic layer thickness of ~8-16 km. For the NW segment of the NTF, the asthenosphere relaxation time, earthquake recurrence time and elapsed time are estimated to be ~160-185 years, ~650-950 years and ~200-1400 years, respectively. Model results for the SE segments of the NTF indicate an asthenosphere relaxation time of ~220-340 years, an earthquake recurrence time of ~750-1050 years and an elapsed time of ~200-1500 years, respectively. The results are well consistent with the other paleoseismological and geological results.
    Keywords: Modeling earthquake cycle, Bootstrap, Bayesian method, GPS, North Tabriz Fault (NTF), NW Iran}
  • الهه احمدزاده*، حمید نظری، مرتضی طالبیان، شهریار سلیمانی آزاد، محمد فریدی
    گسل شمال تبریز یکی از گسل های راستالغز- راست بر در شمال باختری ایران است که با راستای شمال باختری- جنوب خاوری از صوفیان تا بستان آباد امتداد یافته و در قالب دو قطعه گسلی اصلی مشاهده می شود. در پژوهش حاضر، به منظور مطالعه آخرین جنبش های زمین ساختی پهنه گسلی شمال تبریز، پدیده های ریخت زمین ساختی جوان و نیز پارینه لرزه شناسی قطعه شمال باختری گسل شمال تبریز در گستره سهلان مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این پژوهش، گسیختگی گسله جوان سهلان با درازای حدود 10 کیلومتر و راستای چیره شمال باختری – جنب خاوری، در شمال باختری فرودگاه بین المللی تبریز به نقشه درآمده است. در بررسی های ریخت زمین ساختی انجام گرفته در این گستره، جابجایی راست بر احتمالا منسوب به آخرین رویداد مهلرزه ای (1780میلادی، MW = 7.4، 3.5 ±0.5) متر و جابجایی شاقولی آن بین0 و 0/5 متر برآورد گردید. بنابراین، با توجه به نسبت بین لغزش افقی و لغزش شاقولی (H/V) می توان سازوکار چیره این قطعه از گسل شمال تبریز را راستالغز- راست بر در نظر گرفت که در تایید با داده های جدید GPS این گستره از کشور می باشد.
    بر پایه پژوهش های پارینه لرزه شناختی به عمل آمده در پژوهش حاضر، با بررسی دیواره ای عمود بر راستای گسل شمال تبریز در شمال روستای سهلان، آثار زمین شناختی چهار پارینه زمین لرزه با بزرگای نسبی (در مقیاس MW) بیش از 6/4 شناسایی گردیده است.
    بزرگای جوان ترین رخداد ثبت شده در نهشته های ترانشه یاد شده، در محدوده 7 برآورد شده است که با توجه به موقعیت های جغرافیایی، این رویداد را می توان در پیوند با زمین لرزه تاریخی سال 1780 میلادی (MW = 7.4) دانست.
    کلید واژگان: پارینه لرزه شناسی, ریخت زمین ساخت, شمال باختر ایران, گسل سهلان و گسل شمال تبریز}
    Ahmadzadehe.*, Nazarih., Talebianm., Solaymani Azad, Sh., Faridi, M
    The North Tabriz Fault is one of the major strike-slip faults (trending NW-SE) in NW Iran، that trends from Sofian to Bostan Abad. Generally، the fault consists of two main fault segments. In present research، to study the last active tectonics at the North Tabriz Fault region، evaluated young morphotectonical features and paleoseismology of northwestern fault segment evaluated. On the basis of morphotectonic approaches on this region، horizontal slip last event (MW = 7. 4، 1780 AD) are found in the ranges 3. 5 ±0. 5 m and vertical slip between 0 and 0. 5 m. However، by attention to H/V ratio can propose that NW segment of North Tabriz Fault act as pure strike slip which confirm by new GPS data on this part of Iran. On the basis of paleoseismological researchs، by examining a wall perpendicular to the North Tabriz Fault in North Sahlan Village، four old paleoearthquakes with relative magnitude of MW = 6. 4 has been detected. A young magnitude of the event، recorded in deposits of the paleoseismologic trench of the study area، close to 7 have been estimated that according to geographic and stratigraphic location، this event can be associated with historical earthquakes since 1780 AD (MW = 7. 4).
    Keywords: Paleoseismology, Morphotectonic, NW Iran, Sahlan Fault, North Tabriz Fault}
  • رحیم دبیری*، محمد هاشم امامی، حبیب ملایی، میترا غفاری، منصور وثوقی عابدینی، نعمت الله رشیدنژاد عمران

    حجم قابل توجهی از سنگ های آتشفشانی کواترنر، در شمال باختر اهر(شمال باختر ایران) گسترش یافته اند. این سنگ ها مورد تجزیه عناصر اصلی، فرعی، خاکی کمیاب و ایزوتوپی Sr- Nd قرار گرفته اند. بر پایه داده های ژئوشیمیایی، این سنگ ها شامل آلکالی بازالت، تراکی بازالت، تراکی ‍آندزیت بازالتی و تراکی آندزیت با ویژگی چیره آلکالن هستند. سنگ های یادشده، از مجموعه کانی های الیوین، کلینوپیروکسن، پلاژیوکلاز ± آمفیبول ± بیوتیت تشکیل شده اند و بیشتر بافت میکرولیتی پورفیری دارند. بر پایه بررسی های انجام شده روی عناصر اصلی و فرعی، با کاهش مقادیر MgO، مقادیر Rb، Ba، Na2O، K2O، Al2O3 و SiO2 افزایش و مقادیر Cr، Fe2O3و CaO کاهش می یابد. به طور کلی، سنگ های منطقه از عناصر LIL و LREE غنی و از عناصر HFS تهی هستند. بررسی های ایزوتوپی Sr-Nd نشان می دهد که طیف ترکیبی نسبت های 87Sr/86Sr نمونه های مورد مطالعه از 0.704463 تا 0.704921 و نسبت های 143Nd/144Nd نمونه ها از 0.512649 تا 0.512774 متغیر است. نسبت های CaO/Al2O3 در برابر MgO، La/Sm در برابر Rb و نیز مقادیر Zr و Ba در برابر Th نشان می دهد که تفریق ماگمایی از راه تبلور بخشی، مهم ترین فرایند در تکوین سنگ های منطقه بوده است. همچنین مدل سازی AFC و مطالعات ایزوتوپی و میکروسکوپی بیانگر آن است که آلایش پوسته ای، به همراه تبلور بخشی، نقش مهمی در تحول سنگ های تراکی آندزیتی منطقه داشته است. داده های ژئوشیمیایی و ایزوتوپی نشان می دهد که آمیختگی ماگمایی فرایند تاثیر گذاری در تکوین سنگ های منطقه نبوده است. نسبت های ایزوتوپی نئودیمیم بالا و استرانسیم پایین و نیز مقادیر بالای Ni، Cr و MgO در آلکالی بازالت های منطقه گویای آن است که این سنگ ها از یک ماگمای به نسبت اولیه به وجود آمده اند. مدل سازی REE و بررسی نسبت های عناصر فرعی و خاکی کمیاب نشان می دهد که آلکالی بازالت های منطقه مورد مطالعه می توانند از ذوب بخشی ناچیز (1 تا 3 درصدی) یک اسپینل لرزولیت به وجود آمده باشند.

    کلید واژگان: کواترنری, ژئوشیمی, بررسی ایزوتوپی, تبلور بخشی, آلایش پوسته ای, شمال باختر ایران, اهر}
    R. Dabiri*, M. H. Emami, H. Mollaei, M. Ghaffari, M. Vosoughi Abedini, N. Rashidnejad Omran

    Quaternary volcanic rocks are widely developed in NW of Ahar, NW Iran. Based on geochemical data, these rocks mainly consist of alkali basalts, trachybasalts, basaltic trachyandesites and trachyandesites. The major- and trace-element chemistry indicates that the lavas are dominantly alkaline in character. The studied rocks display microlithic porphyritic texture with phenocrysts of olivine, clinopyroxene, and plagioclase ± amphibole ± biotite. Major and trace element abundances vary along continuous trends of increasing SiO2, Al2O3, K2O, Na2O, Ba and Rb decreasing CaO, Fe2O3 * and Cr with decreasing MgO.The volcanic rocks in this area are characterized by the LILE and LREE enrichments and negative HFSE anomalies. The Sr and Nd isotopic ratios vary from 0.704463 to 0.704921 and from 0.512649 to 0.512774, respectively. CaO/Al2O3 ratios versus MgO, La/Sm ratios versus Rb and Ba and Zr versus Th suggest that that fractional crystallization was a major process during the evolution of magmas. AFC modeling and isotopic data as well as microscopic evidence, clearly indicate that crustal contamination accompanied by the fractional crystallization played an important role in petrogenesis of the trachyandesites. Also, geochemical and isotopic compositions indicate that magma mixing was not essential process in the evolution of Ahar magmas. Alkali basaltswith high 143Nd/144Nd ratio, low 87Sr/86Sr ratio and high MgO, Ni and Cr contents indicate that they crystallized from relatively primitive magmas. REE modelling and Trace element ratios indicate that the alkali baslats were derived by small degrees (1-3%) of partial melting from the spinel lherzolite.

    Keywords: Quaternary, Geochemistry, Isotopic study, Fractional crystallization, Crustal contamination, NW Iran, Ahar}
  • منیره خیرخواه
    بسیاری از مراکز آتشفشانی در ایران سن پلیوکواترنری دارند که ده ها میلیون سال پس از برخورد اولیه عربی- اورازیا شکل گرفته اند. سنگ های بازالتی شمال باختری ایران در استان آذربایجان غربی، بخشی از سری های گسترده ماگماهای پلیوکواترنری گوشته ای هستند که در فلات ایرانی- ترکی فوران یافته اند. طیف گسترده ای ترکیبات نمونه های سنگی این فلات از بازالت های اولیه تا ریولیت همراه با گدازه های پتاسیمی تا اولتراپتاسیک است. بازالت های آلکالن با ویژگی درون صفحه ای و بازالت های مشابه بازالت های جزایر اقیانوسی در این فلات حضور دارند.از این رو، مطالعات دقیق سنگ شناختی و تعیین سن تکاپوی آتشفشانی بازیک کواترنری شمال باختر ایران که در بخش خاوری این فلات قرار گرفته است، اهمیت بسیاری دارد. این مقاله ماهیت و سن های جدید به روش 40Ar/39Ar سنگ های آتشفشانی بازیک شمال باختر ایران را در مقایسه با آتشفشان های جوان خاور ترکیه (آناتولی)، آرارات و تندورک و ایگیت داغی مورد بررسی قرار می دهد. این آتشفشان های جوان در چند مرحله مواد آذرآواری و جریان های گدازه ای با ترکیب بازی تا میانه فوران کرده اند. چنان که از شمال ماکو تا جنوب باختری دریاچه ارومیه (حدود 200 کیلومتر)، طی مدت زمان کوتاهی طی کواترنری با مواد بازیک پوشیده شده است. این سنگ های بازی تا میانه از آتشفشان های آرارات (آگری داغی)، تندورک و ایگیت داغی منشا گرفته اند. بررسی تغییرات شیمی سنگ های آتشفشانی کواترنری نشان از پیشرفت ژئوشیمیایی ترکیبات از کالک آلکالن به آلکالن، از سوی شمال (ماکو) به سمت جنوب (سلماس) منطقه، با نزدیک شدن به صفحه عربی دارد. گدازه ها از یک پوسته ستبر و یک گوشته سنگ کره ای نازک در فلات ایرانی- ترکی فوران یافته اند. دامنه های سنی این گدازه های بازالتی، از 87/1 تا 4/0 میلیون سال برآورد شده است. این داده های سنی، از مطالعات سن یابی که پیش تر در ترکیه انجام شده است، سن های بسیار دقیق تری را نشان می دهد و ایگیت داغی که پیش از این تعیین سن نشده بوده، در این مطالعه سن یابی شده است. با مطالعات سنگ شناختی و برآورد سنی دقیق از گدازه های شمال باختر ایران و مقایسه با سنگ های مشابه در ترکیه می توان به تصویر کاملی از تکاپوی ماگمایی سرتاسری این بخش از فلات ایرانی- ترکی دست یافت.
    کلید واژگان: گدازه های بازیک, فلات ایران, ترکی, شمال باختر ایران, خاور ترکیه, سن یابی 40Ar, 39Ar}
  • آرام فتحیان بانه*، شهریار سلیمانی آزاد، حمید نظری، منوچهر قرشی، مرتضی طالبیان
    شهر تبریز به عنوان یک مرکز مهم جمعیتی در شمال باختر ایران، در نزدیکی گسل شمال تبریز با درازای نزدیک به 150 کیلومتر، قرار دارد. این گسل راستالغز راست گرد، متشکل از دو قطعه گسلی اصلی است که این دو، با الگوی راست پله نسبت به هم آرایش یافته اند. در پهنه همپوشانی شکل گرفته در میان دو قطعه گسلی یاد شده، جنبش های راست گرد جوان مسبب پدیداری حوضه ای کششی شده اند.کرانه های این حوضه، با افشانه ها و شاخه های گسلی به هم پیونددهنده این دو قطعه گسلی انطباق یافته اند. رخداد زمین لرزه های تاریخی شدید در گستره تبریز شاهدی بر جنبایی گسل شمال تبریز از نظر لرزه ای است. از این میان دست کم دو زمین لرزه ویرانگر سال های 1721 (Ms 7.3) و 1780 (Ms 7.4) میلادی را به گسل شمال تبریز نسبت می دهند. پس از زمین لرزه 1780 میلادی، این گسل تا به امروز هیچ رویداد لرزه ای بزرگی را تجربه نکرده است. در طی دهه های اخیر، با بهره گیری از بررسی های پارینه لرزه شناختی سعی بر شناسایی شمار بیشتری از زمین لرزه های کهن شده است. از آن جا که مطالعات پارینه لرزه شناختی صورت گرفته در گستره تبریز تاکنون بر روی قطعات شمال باختری و جنوب خاوری گسل شمال تبریز متمرکز بوده، در این پژوهش تلاش بر آن است تا پهنه همپوشانی قطعات گسلی یاد شده را مورد مطالعات پارینه لرزه شناختی قرار دهیم. از این رو با مطالعه عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ای و بررسی های صحرایی، ساختگاه مناسبی برای حفر ترانشه پارینه لرزه شناختی در 6 کیلومتری شمال باختر تبریز (بر روی یکی از شاخه های جوان گسلی پهنه همپوشانی قطعات شمال باختری و جنوب خاوری گسل شمال تبریز)، مکان یابی شد. در ادامه، با حفر ترانشه ای عمود بر راستای افراز گسلی و تمرکز بررسی های پارینه لرزه شناختی در آن، آثار دست کم دو رویداد مهلرزه ای شناسایی شد.
    کلید واژگان: شمال باختر ایران, گسل شمال تبریز, پارینه لرزه شناسی, پهنه همپوشانی, افشانه های گسلی}
    A. Fathian Baneh*, S. Solaymani Azad, H. Nazari, M. Ghorashi, M. Talebian
    Tabriz city، the most highly population city of NW Iran، is located close to the North Tabriz Fault (NTF). This 150 km right-lateral strike-slip fault consists of two major fault segments arranged in right-stepping pattern. A pull-apart basin has been formed within the overlap zone of these fault segments due to the recent right-lateral motion. The basin margins mark by fault branches and fault splays، which connect these two major segments of NTF. High level historical earthquakes occurrence shows seismic activity of NTF. Among which، NTF is responsible of at least two destructive earthquakes occurred in 1721 A. D. (Ms 7. 3) and 1780 A. D. (Ms 7. 4). This fault has not experienced any strong seismic events since 1780 A. D. Within past decades، it has been tried to recognize large number of old earthquakes utilizing paleoseismological investigation. Previous paleoseismological studies have been focused on the NW and SE segments of the fault. In the present study، to complete the data sets necessary to assess the seismic hazard related to Tabriz city، we focus on overlap zone of the two main fault segments. Using aerial photos، satellite images and field investigations، a potential site has been recognized within the zone (6 km NW of Tabriz City) to perform paleoseismological studies. Trench opened perpendicular to fault scarp strike and focused paleoseismological investigations in that، show evidences of at least two macroseismic events.
    Keywords: NW Iran, North Tabriz Fault, Paleoseismology, Overlap zone, Fault splays}
  • یوسف رحیم سوری، عبدالمجید یعقوب پور، سروش مدبری، صمد علیپور
    شیل های سیاه محدوده معدن متروکه آنتیموان آغ دره بالا واقع در شمال باختر تکاب، دارای غلظت های بالایی از عناصر بالقوه سمناک به ویژه آرسنیک (ppm11883- 4403)، آنتیموان (ppm1022- 405) و جیوه (ppm58 - 30) هستند. محاسبه ضریب غنی شدگی عناصر نشان داده است که در طول هوازدگی بعضی عناصر مانند As،Sb، Hg،Zn، U، Sr، Ni،V، Co، Cu، Mo، Ni و Zr دچار تهی شدگی و عناصری همچون Pb، Th، Ga، Rb و Ta دچار غنی شدگی شده اند. نتایج محاسبات موازنه جرم نیز نشان داده است که بالاترین میزان آزاد شدن عناصر به ترتیب به Cd، Zn، U، Sr، Ni، V، Cu، As، Mo، Tl، Zr، Hg و Sb تعلق دارد. با توجه به میانگین غلظت عناصر بالقوه سمناک در سنگ های غیرهوازده (سالم) و تناژ محاسبه شده رخنمون های شیل سیاه، بیشترین مقدار وزنی آزاد شده عناصر به ترتیب به As، Sb، Sr، Zn، Ni، V، Zr، Cu، U و Hg تعلق دارد. با توجه به بررسی های انجام شده، می توان نتیجه گرفت که شیل های سیاه هوازده در محدوده معدن متروکه آنتیموان آغ دره بالا، نقش اساسی در ایجاد آلودگی زمین زاد در محیط های پایین دست داشته اند.
    کلید واژگان: عناصر بالقوه سمناک, هوازدگی, شیل های سیاه, معدن متروکه آنتیموان, تکاب, شمال باختر ایران}
    Y. Rahimsouri, A. Yaghubpur, S. Modabberi, S. Alipour
    Black shales of the abandoned antimony mine of Aq-Darreh Bala Village in northwest of Takab city, northwest Iran, contain high concentrations of toxic elements, especially As (4403–11883 ppm), Sb (405–1022 ppm) and Hg (30–58 ppm). Enrichment factor calculations revealed that some trace elements including As, Sb, Hg, Zn, U, Sr, Ni, V, Co, Cu, Mo, Ni, and Zr have been depleted, while, Pb, Th, Ga, Rb, and Ta are enriched during weathering. Mass balance calculation results show the highest release percents (% loss) belongs to Cd, Zn, U, Sr, Ni, V, Cu, As, Mo, Tl, Zr, Hg and Sb respectively. The highest weight amount of released elements belongs to As, Sb, Sr, Zn, Ni, V, Zr, Cu, U, and Hg respectively. As a result, it can be concluded that the black shale outcrops in the Aq-Darreh Bala abandoned antimony mine area have a main role as a geogenic source in environmental contamination of downstream environments.
    Keywords: Potentially toxic elements, Weathering, Black shale, Abandoned antimony mine, Takab, NW Iran}
  • رامین الیاس زاده، محمد محجل *، مسعود بیرالوند

    برش های ساختاری در پهنه برخوردی بین صفحه عربستان و صفحه ایران در شمال باختر ایران شواهد دو زمان برخورد را در طول بسته شدن اقیانوس تتیس جوان به خوبی آشکار می سازند. ساختارهای به وجود آمده با برخورد اول در کرتاسه پسین، با فرارانش مجموعه پوسته اقیانوسی بر روی لبه قاره ای آرام (صفحه عربستان) و چین خوردن مجموعه رسوبی در زیر پهنه های بیستون، رادیولاریتی و زاگرس بلند همراه است و گسل پیشانی زیرپهنه زاگرس بلند، نهایت پیشرفت تاثیر برخورد در دگرشکلی نهشته های موجود در لبه آرام قاره ای (صفحه عربستان) بوده است. ساختار این رویداد زمین ساختی در هرکدام از زیرپهنه های بیستون، رادیولاریتی و زاگرس بلند متفاوت است. این بررسی مشخص ساخت که پس از حادثه فرارانش پوسته اقیانوسی بر روی لبه آرام قاره ای زاگرس، مجموعه فرارانده، بصورت دگرشیب با نهشته های الیگوسن-میوسن پوشانده شده و در برخورد نهایی (میوسن پسین) با رانده شدن بخش های داخلی کوهزاد به سمت پیش بوم، دگرشکلی در پهنه برخوردی پیشین با دوباره فعال شدن گسل های اصلی راندگی و انتقال دگرشکلی به مجموعه رسوبات حوضه پیش بوم زاگرس (کمربند چین خورده – رانده) همراه می شود.

    کلید واژگان: ساختار, پهنه برخوردی, کوهزاد زاگرس, شمال باختر ایران}
    Elyaszadehr., Mohajjelm., Biralvand, M

    Two distinct collision events have occurred between Arabia and Central Iran plates، during closing of the Neo-Tethys. Structural sections along the collision zone in northwest Iran show characteristics of collision structure. The first collision occurred during obduction of the oceanic components of the Neo-Tethys over the Arabian passive margin during the Late Cretaceous. Deformation along the Arabian passive margin in radiolarite and the high Zagros zones was the result of this event. The high Zagros frontal thrust fault is the maximum limit of this collision tectonic event. The obducted oceanic components، including the ophiolites in this region، unconformably are overlain by Oligocene-Miocene sediments. By the last continent-continent collision event during Late Miocene، the hinterland of the orogen was transported over the collided zone and deformation occurred by rejuvenation of the existing thrust faults in previously collided zone and the Zagros foreland basin was formed (Zagros fold-thrust belt).

  • مهراج آقازاده، محمد هاشم امامی، حسین معین وزیری، نعمت الله رشیدنژاد عمران، آنتونیو کاسترو
    توده خانکندی در شمال باختر ایران و پهنه قره داغ (ارسباران)- ارمنستان جنوبی قرار دارد. رخنمون های چیره شامل سنگ های گرانودیوریتی و مونزونیتی هستند که همراه با آنها گابروها و دایک های داسیتی و لامپروفیری نیز رخنمون دارند. پلوتونیسم گرانودیوریتی در توده خانکندی با نفوذ مونزونیت ها و گابروها دنبال شده است و در نهایت دایک های داسیتی و لامپروفیری جایگزین شده اند. مونزونیت ها و گابروها، ماهیت شوشونیتی و گرانودیوریت ها و داسیت ها ماهیت کلسیمی- قلیایی پتاسیم بالا و ویژگی های آداکیت های نوع C (پتاسیمی یا قاره ای) و گرانیتوییدهای سرشار از باریم و استرانسیم را نشان می دهند. لامپروفیرها ماهیت قلیایی و کامپتونیتی دارند. مونزونیت ها از تحول گابروها همراه با مقدارکمی آلایش پوسته ای و آمیختگی ایجاد شده اند. ذوب منابع پوسته مافیک زیرین گارنت دار، گوشته سنگ کره ای(لیتوسفری) متاسوماتیسم شده و نرم کره (استنوسفر)بالارونده، به ترتیب سبب ایجاد ماگماهای گرانودیوریتی و داسیتی، گابروی شوشونیتی و لامپروفیرها شده است. تولید انواع مختلف ماگماها در منطقه ارسباران در الیگوسن، در پاسخ به فرایندهای شکسته شدن قطعه فرورونده ویا پوسته پوسته شدن (Delamination) گوشته سنگ کره ای و بالا آمدن نرم کره رخ داده است که پس از فرایند برخورد ورقه های ایران و عربستان و ستبرشدگی پوسته ای، در یک محیط کششی پس از برخوردی تشکیل شده اند.
    کلید واژگان: پلوتونیسم, پس از برخورد, شوشونیت, آداکیت (C, type), لامپروفیر, خانکندی, ارسباران, شمال باختر ایران}
    M. Aghazadeh, M. H. Emami, H. Moin Vaziri, N. Rashidnezhad Omran, A. Castro
    Khankandi pluton is located in northwestren part of Iran, within Garadagh (Arasbaran) - south Armenia block. Main units of the pluton are monzonite and granodiorite associated with minor gabbro and lamprophyric and dacitic dykes. Granodioritic plutonism is followed by gabbro and monzonite. Lamprophyric and dacitic dykes are emplaced at the end of the granodioritic plutonism. Gabbro and monzonites are shoshonitic, and granodiorites and dacites have high K-calc alkaline nature and charactistics of C-type (potassic or continental) adakites and high Ba-Sr granitoides. Lamprophyres are alkaline and have camptonitic composition. The monzonites follow fractionation trend of gabbro with minor crustal assimilation and contamination. Melting of garnet bearing mafic lower crust, metasomatised lithospheric mantle and upwelling asthenosphere produced granodioritic and dacitic, shoshonitic gabbro and lamprophyric magma respectively. The production of various magma types in the Oligocene of the Arasbaran occurred in response to slab break off and/or delamination of lithospheric mantle and upwelling of asthenosphere. Plutonism occurred after collision between Iranian and Arabian plates and crustal thickening in the extensional post collisional tectonic setting.
  • داود مختاری
    در نواحی زمین ساختی فعال، ویژگی های سامانه های رودخانه ای و شکلهای توپوگرافی، امکان برآوردی کمی از روابط بین فعالیتهای زمین ساختی و فرآیندهای سطح زمین و مدل بندی تکامل چشم انداز فراهم می آورند. در این تحقیق، مسایل زمین ریخت شناسی زمین ساختی مناطق واقع در مسیر گسل شمالی میشو در دامنه شمالی میشوداغ آذربایجان (شمال باختری ایران) مورد مطالعه قرار گرفته است. در ارزیابی آثار فعالیت گسل در ریخت شناسی دامنه شمالی میشو داغ، عمده توجه به کمیتهای توپوگرافی(Eu، Fd، Fm¦، V¦، Sm¦، SL)، الگوهای شبکه های زهکشی (Bs، AF) و نیمرخهای طولی رودخانه ها معطوف شده است. داده های حاصل از تحلیلهای توپوگرافی، بررسی سامانه های رودخانه ای منطقه و شواهد زمین ریخت شناختی حاصل از مشاهدات میدانی، نشان می دهند که دست کم در اواخر پلیستوسن و هولومسن، حرکات اریب لغز با مولفه افقی راستگرد گسل بیشتر از حرکات بالا آمدگی، و فعالیت گسل در میشو باختری بیشتر از میشو خاوری بوده است. بررسی نیمرخهای طولی آبراهه ها نشان می دهد که چشم انداز فعلی دامنه شمالی میشو، علاوه بر خود گسل شمالی میشو، نتیجه عملکرد شاخه های فرعی این گسل، بویژه در میشو خاوری است به گونه ای که شاخصهایی مانند V¦ نیز از آن متاثر شده اند. در حال حاضر، دامنه شمالی میشو داغ در حال تطبیق تدریجی خود با شرایط زمین ساختی فعالی است که چشم انداز کلی آن را تحت تاثیر قرار داده است.
    کلید واژگان: زمین ریخت شناسی زمین ساختی, شاخصهای ریخت سنجی, فعالیت گسلها, گسل شمالی میشو, میشوداغ, شمال باختر ایران}
    Dr. D. Mokhtari
    In active tectonic regions, topographic features represent ways to quantitatively charactrize the interactions between tectonics and surface processes, providing a basis for modeling landscape evolution. This study examines the tectonic geomorphology of Northern Misho Fault (Northwest of Iran), focusing on the general topographic metrics (SL، Smf، Vf، Fmf، Fd and Eu), drainage patterns (AF and Bs), and river longitudinal profiles. The drainage pattern, topographic analysis and geomorphic properties express the tectonic influence on streams, competing to integrate the northern slope of Misho-Dagh drainage. As a result, oblique and right lateral movements of the northern Misho fault are more than uplift movements, at least in the Late Pleistocene and Holocene. This movement in the western Misho is more than that in eastern Misho. Longitudinal profiles of rivers indicate that present landscape of study area, in addition to the northern Misho fault effects, influenced by secondary faults especially in the eastern Misho, so that the morphometric indices such as Vf has been affected by this secondary faults, too. The northern slope of Misho-Dagh represents a landscape adjusting itself to the modern active tectonic setting.
  • داود مختاری
    رشته کوهستانی میشوداغ، با امتداد خاوری - باختری و در حدفاصل دشت مرند و جلگه شبستر، در شمال باختر ایران واقع شده است. واحدهای توپوگرافی و زمین شناسی منطقه به وسیله گسل شمالی میشو و گسلهای دیگر، که در جهت خاوری - باختری کشیده شده اند، از همدیگر جدا می شوند. دامنه شمالی این کوهستان، سرچشمه رودخانه های دایمی است که در جهت جنوب به شمال جریان دارند. این رودخانه ها در انتهای حوضه آبریز خود و پیش از ورود به دشت مرند، ساختارهای زمین شناسی و گسلهای مهم منطقه را به صورت عرضی قطع کرده اند.
    به منظور دستیابی به هدف اصلی این مقاله، یعنی ارزیابی نقش نوزمین ساخت در سامانه های رودخانه ای منطقه، بازسازی شبکه رودخانه ای در گذشته بر مبنای شواهد زمین شناسی و زمین ریخت شناسی امری ضروری بود. مستندات این شواهد از راه تفسیر نقشه های زمین شناسی و توپوگرافی، عکسهای هوایی و بویژه بازدیدهای مکرر میدانی به دست آمد. براساس نتایج این بازسازی، منطقه مورد مطالعه در پیلو - پلیستوسن سه مرحله اصلی را پشت سر گذاشته است. مرحله اول با به جا گذاری رسوبات کنگلومرایی نیمه متراکم در قالب مخروط افکنه هایی در امتداد گسل شمالی میشو در طول پلیو - پلیستوسن مشخص می شود. مرحله دوم با بالا آمدگی رسوبات پلیو - پلیستوسن، جداشدگی آنها به واسطه یک دره ناودیسی از بدنه اصلی کوهستان میشو و تشکیل ناهمواری های مستقل از کوهستان میشوداغ (تاقدیس) در آن سوی دره ناودیسی و به تبع آن تطبیق مسیر رودخانه ها با دره ناودیسی همراه بوده و مرحله سوم، با ایجاد گسلهایی عمود بر پیکره ناهمواری های جدید شمال دره ناودیسی، تطبیق رودخانه ها با مسیر این گسلها و تشکیل مخروط افکنه های جدید شناخته می شود.
    شواهد نوزمین ساخت که به صورت مایل شدن رسوبات پلیو - پلیستوسن، انحراف رودخانه ها از مسیر اصلی، تطبیق یا عدم تطبیق شبکه آبراهه ای با ساختار زمین ساختی و زمین شناسی، ویژگی های ریخت سنجی حوضه ها و موقعیت و ریخت شناسی مخروط افکنه ها ظاهر شده است، همگی دلالت بر واکنش سامانه های رودخانه ای به فعالیتهای زمین ساختی در طول پلیستوسن و هولوسن دارند. لذا می توان گفت که در بخش خاوری دامنه شمالی میشوداغ، زمین ساخت تنها عامل موثر در جایگزینی و موقعیت سامانه های رودخانه ای است.
    کلید واژگان: نوزمین ساخت, سامانه های رودخانه ای, تکامل شبکه آبراهه ای در کواترنر, دامنه شمالی میشو داغ, شمال باختر ایران}
    Dr. D. Mokhtari
    Misho-Dagh Mountain range is part of Azerbaijan plateau in Northwest Iran. This E-W range is located between Marand and Shabestar plains. Northern Misho fault, the main fault in study area, and other parallel faults have separated the topographic units and geological structures. Rivers on the northern slope of Misho- Dagh, flowing from the south to the north, cut across geological structures and topographical units in their distal reaches, prior to joining in the Marand plain.The long-term drainage evolution and its creation, as transverse fluvial systems, have been examined by reconstruction of drainage network using a combination of geological and geomorphological records. This reconstruction is based on analysis of topographic and geologic maps and area photos and repeated field studies on fluvial remnants. Results show that drainage evolution in the study area has occurred in three stages: a) sedimentation of the Plio-Pleistocene non-compacted conglomerates (relict alluvial fans), b) uplift of the Plio- Pleistocene sediments in mid-? Late Pleistocene, separation of this sediments from main mountainous body of Misho-Dagh due to a E-W synclinal valley, formation of new block of mountains (anticline) in the north of the valley and eastward diversion of rivers in their distal reaches, and c) faulting of new relief block by S-N faults crossing the relief axis, verification of rivers to fault lines and formation of new alluvial fans.Neotectonic indices such as inclination of the Plio- Pleistocene sediments, separation of this sediments from main mountainous body of Misho-Dagh, verification and non-verification of rivers by tectonic and geologic structures, catchment morphometric properties, and situation and morphology of alluvial fans indicate that fluvial systems in the study area are influenced by the Pleistocene and Holocene tectonic activities, and tectonics is the main factor in the fluvial system replacement and their situation.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال