به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « مخزن سروک » در نشریات گروه « زمین شناسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «مخزن سروک» در نشریات گروه «علوم پایه»
  • ولی مهدی پور، احمدرضا ربانی*، علی کدخدایی، هومن کرکوتی، محسن شوراب

    در این مطالعه، به منظور استفاده از مدل رخساره ای در مدل سازی استاتیک، نخست رخساره الکتریکی با استفاده از روش MRGC (Multi resolution graph based clustering) تهیه گردید. رخساره های حاصل، با استفاده از الگوریتم های زمین آماری مختلف در نرم افزار پترل، بصورت سه بعدی مدل سازی و سپس نتایج حاصل از استفاده از روش های مختلف توزیع، مورد مقایسه قرار گرفتند. براساس آنالیز رخساره های الکتریکی، پنج رخساره الکتریکی (مشتمل بر دو رخساره مخزنی و دو رخساره غیر مخزنی) تشخیص داده شد که در مدل سازی رخساره ای مورد استفاده قرار گرفت. همچنین از داده های لرزه ای جهت ساخت نقشه های روندی برای توزیع بهتر رخساره ها و ساخت رخساره لرزه ای استفاده گردید. به منظور بررسی میزان تاثیر الگوریتم-های متعدد بکار گرفته شده در مدل سازی رخساره ای بر روی توزیع تخلخل، پس از ساخت پنج نوع مدل رخساره ای با الگوریتم های مختلف، از آنها در توزیع تخلخل استفاده گردید. براساس این مطالعه، در صورتی که داده های رخساره الکتریکی بدون استفاده از داده های لرزه ای توزیع شوند، عدم قطعیت بالایی داشته و ممکن است از دقت توزیع مدل های تخلخل وابسته بکاهد. در این مطالعه مشخص شد که در مدل سازی رخساره ای با استفاده از روش شبیه سازی شاخص ترتیبی (SIS)، در نظر گرفتن نقشه های روندی تهیه شده براساس داده های لرزه ای باعث افزایش دقت آن می شود. همچنین ساخت رخساره لرزه ای و استفاده از آن در توزیع تخلخل به دلیل ارتباط بالای داده های مقاومت صوتی با تغییرات تخلخل، به عنوان بهترین روش رخساره ای جهت کنترل توزیع تخلخل پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: مخزن سروک, مدل استاتیک, رخساره الکتریکی, رخساره لرزه ای, الگوریتم زمین آماری}
    V. Mehdipour, A. R. Rabbani *, A. Kadkhodaie, H. Karkooti, M. Shourab

    In this study, electrofacies analysis has been done using MRGC (Multi-resolution graph-based clustering) method to be used in static modeling. Then, the resulting facies was modeled and compared together by applying different geostatistical stochastic algorithms in Petrel software. Two electrofacies classes including reservoir and non-reservoir facies were determined which were used for facies modeling. Seismic data was also applied for seismic facies construction and also to construct trend maps for appropriate facies distribution. In order to investigate the effect of five applied different geostatistical algorithms used in facies modeling on porosity distribution, the constructed facies models were used for porosity modeling. According to this study, the uncertainty of electrofacies modeling without applying seismic data increases which in turn reduces the accuracy of porosity models. In addition, electrofacies modeling considering the sequential indicator simulation (SIS) algorithm and applying the seismic trend maps, enhance the accuracy of the porosity model. Moreover, construction the of seismic facies is considered the best method for facies modeling to be used for porosity modeling due to the high correlation coefficient between acoustic impedance and porosity.

    Keywords: Sarvak Reservoir, Static Model, Electrofacies, Seismic Facies, Geostatistical Algorithm}
  • ولی مهدی پور *، احمدرضا ربانی، علی کدخدایی، هومن کرکوتی، محسن شوراب

    تعیین میزان ناهمگنی در مخازن کربناته نظیر سازند سروک بسیار حایز اهمیت است و تاثیر به سزایی بر روی میزان تولید و بهره وری از این نوع مخازن دارد. عوامل متعدد زمین شناسی (فرسایش، رسوب گذاری، رخساره های سنگی، دیاژنز، گسل خوردگی و غیره) در سازندهای کربناته سبب ناهمگنی آن می شوند که تاثیر زیادی بر روی پارامترهای پتروفیزیکی، ژیومکانیکی، ژیوشیمیایی و خصوصیات مخزنی دارد. تعیین میزان ناهمگنی سبب افزایش آگاهی از توزیع خواص مختلف مخزنی می گردد. شاخص ناهمگنی از دیدگاه پتروفیزیکی با استفاده از نگارهای مرسوم پتروفیزیکی، نگار تصویری FMI و داده های مغزه و نتایج مطالعات مقاطع نازک میکروسکوپی بررسی می گردد و با معیار سنجش دکستراپارسون، ضریب لورنز و ضرایب تغییرات تخلخل و تراوایی سنجیده می شود. در سال های اخیر، مطالعات خوبی در زمینه ناهمگنی انجام گرفته است. با این حال، برخی جنبه های ناهمگنی از قبیل ناهمگنی ژیومکانیکی و ژیوفیزیکی کمتر مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه، مفهوم ناهمگنی و مطالعات انجام گرفته در زمینه تعیین ناهمگنی به همراه انواع متعدد ناهمگنی مورد بررسی اجمالی قرار گرفته است و در پایان مثال موردی از تعیین شاخص ناهمگنی پتروفیزیکی در مخزن سروک یکی از میادین فروبار دزفول به عنوان مثال آورده شده است.

    کلید واژگان: ناهمگنی, ضریب تغییرات, تخلخل, مخزن سروک}
  • ابوذر محسنی پور*، بهمن سلیمانی، ایمان زحمت کش، ایمان ویسی

    استفاده از واحدهای جریانی هیدرولیکی به عنوان روشی جهت تعیین کیفیت مخزنی و همچنین استفاده در زون بندی مخازن هیدروکربوری نقش بسیار بالایی در توسعه مخازن دارد. قابل اعتماد ترین داده ها در بحث مطالعه مخزن، از مغزه بدست می آیند که با توجه به هزینه بالای مغزه گیری مقدار کمی از این داده ها در هر میدان وجود دارد، با این حال داده های حاصل از مغزه می توانند نقش تعیین کننده ای در مطالعه مخزن ایفا کنند. در مطالعه حاضر داده های تخلخل و تراوایی مغزه مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از روش شاخص منطقه ای جریان تعداد 6 واحد جریانی هیدرولیکی (HFU) شناسایی و بر اساس کیفیت مخزنی از همدیگر تفکیک شدند. سپس با استفاده از لاگ های پتروفیزیکی به روش شبکه عصبی خودسازمانده 6 رخساره الکتریکی تعیین شد. تطابق رخساره الکتریکی و واحدهای جریانی هیدرولیکی تعیین شده بیانگر تطابق خوب بین آنها و افزایش کیفیت مخزنی از واحد شماره 1 به سمت واحد شماره 6 بودند. نتایج حاصل از این مطالعه می تواند به عنوان ورودی برای ساخت مدل های رخساره ای میدان در فرایند مدل سازی و تعیین مکان حفاری چاه های جدید مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: واحد جریانی, مخزن سروک, کیفیت مخزنی, گونه سنگی, مغزه}
    Abouzar Mohsenipour *, Bahman Soleimani, Iman Zahmatkesh, Iman Veisi

    The use of hydraulic flow units as a method to determine the quality of the reservoir and also the use in the zoning of hydrocarbon reservoirs has a very high role in the development of reservoirs. The most reliable data in the discussion of reservoir study are obtained from the core, which due to the high cost of core retrieval, there is a small amount of this data in each field, however, the data from the core may Can play a decisive role in the study of the reservoir. In the present study, core porosity and permeability data were investigated and 6 hydraulic flow units (HFU) were identified using the regional flow index method, which were separated based on reservoir quality. Then 6 electrofacies were determined using petrophysical logs by self-organized method. The conformity of the electrofacies and the designated hydraulic flow units indicated a good convergence between them and an increase in reservoir quality from unit 1 to unit 6. The results of this study can be used as input for the construction of field facies models in the modeling process and locating new wells.

    Keywords: Flow unit, Sarvak reservoir, Reservoir quality, Rock type, core}
  • احمد آزادی وش*، مهدی شعبانی، ولی مهدیپور

    سرشت نمایی مخزن و تشخیص فاکتورهای اصلی کنترل کننده کیفیت مخزنی سهم مهمی در ارایه یک تصویر واقعی از ویژگی های مخزن دارد. سازند سروک از مهمترین سنگ های مخزن حوضه رسوبی زاگرس محسوب می شود و در چاه مورد مطالعه بر اساس لایه بندی، بافت، فسیل ها و ساختار رسوبی به سه رخساره مغزه تقسیم بندی می شود. در این مطالعه ابتدا با استفاده از داده های تخلخل و تراوایی مغزه یک چاه در این سازند به تعیین واحدهای جریانی هیدرولیکی بر اساس نشانگر زون جریانی پرداخته شد و سپس با مقایسه نتایج حاصل با مطالعات مقاطع نازک، عوامل موثر بر کیفیت هر واحد جریانی شناسایی شد. نتایج تعیین واحدهای جریانی هیدرولیکی بر مبنای نشانگر زون جریانی حاکی از وجود چهار واحد جریانی A، B، C و D در سازند سروک است که از واحد A تا D به ترتیب کیفیت مخزنی افزایش می یابد. سپس به تعیین رخساره های الکتریکی سازند سروک با بکارگیری داده های چاه پیمایی نوترون، چگالی و صوتی پرداخته شد که حاصل آن پنج رخساره الکتریکی EF1، EF2، EF3، EF4 و EF5 بود. با مقایسه رخساره های الکتریکی با واحدهای جریانی شناسایی شده و نتایج مطالعات مقاطع میکروسکوپی مشاهده گردید که سازند سروک به دلیل فرآیندهای دیاژنزی مختلفی مانند انحلال، سیمانی شدن و دولومیتی شدن دارای ناهمگنی بالایی در چاه مورد مطالعه است که با استفاده از مفهوم واحدهای جریانی و رخساره های الکتریکی و مقایسه با نتایج مطالعات مقاطع میکروسکوپی می توان بخش های مختلف این مخزن که دارای ویژگی های جریانی یکسانی هستند را از یکدیگر تفکیک کرد و نتایج را به چاه های فاقد مغزه در میدان مورد مطالعه تعمیم داد.

    کلید واژگان: واحد جریانی هیدرولیکی, نشانگر زون جریانی, رخساره الکتریکی, مخزن سروک, شاخص کیفیت مخزن}
    Ahmad Azadivash *, Mahdi Shaabani, Vali Mehdipour

    Reservoir characterization and the identification of the main factors controlling the quality of the reservoir has an important contribution to providing a real image of reservoir properties. The Sarvak Formation is one of the most important reservoir rocks in the Zagros sedimentary basin and the studied well is divided into three core facies based on layering, texture, fossils, and sedimentary structure. In this study, first, using the porosity and permeability data of a well in this formation, hydraulic flow units were determined based on the flow zone indicator and then compared with the results of thin sections studies, effective factors on the quality of each flow unit were identified. The results of determining the hydraulic flow units based on the flow zone indicator indicate the existence of four flow units A, B, C, and D in Sarvak Formation, which increase the reservoir quality from units A to D, respectively. Then, the electrofacies of Sarvak Formation were determined using well log data which resulted in five electrofacies. By comparing electrofacies with flow units and the results of microscopic section studies, it was observed that Sarvak Formation has a high heterogeneity in the studied well due to various diagenetic processes such as dissolution, cementation, and dolomitization that using the concept of flow units and electrofacies and comparing with the results of microscopic section studies, it is possible to separate different parts of this reservoir that have the same flow characteristics and generalize the results to non-core wells in the study field.

    Keywords: Hydraulic flow unit, Flow Zone Indicator, Electrofacies, Sarvak Formation, Reservoir Quality Index}
  • احسان ده یادگاری*، جواد هنرمند

    دو نمونه نفت مخزن سروک (کرتاسه) در ناحیه غربی دشت آبادان تحت آنالیز کروماتوگرافی گازی و کروماتوگرافی گازی طیف سنج جرمی قرار گرفت. همچنین اطلاعات 20 نمونه خرده حفاری از سازندهای محتمل سنگ منشاء در ناحیه به سن ژوراسیک فوقانی تا کرتاسه تحتانی بررسی و جهت شناسایی سنگ منشاء اصلی شارژ کننده مخزن سروک مورد تفسیر قرار گرفت. نتایج مطالعات بیومارکری نشان داد که نفت های مخزن سروک از سنگ های منشاء بالغ کربناته حاوی کروژن تیپ II و نهشته شده در محیط احیایی با شوری اندک نشات گرفته است. از سوی دیگر براساس نسبت استران های C28 و C29 و نیز نسبت ETR، نفت های مخزن سروک از سنگ های منشاء به سن ژوراسیک زایش یافته است. براساس مطالعات سنگ منشاء و بیومارکرها، سازندهای سرگلو و گرو به عنوان سنگ های منشاء اصلی در ناحیه معرفی می شوند که در درجات بلوغ اوایل تا اواسط پنجره نفتی توانسته اند هیدروکربن های مخزن سروک را تولید کنند. از سوی دیگر اطلاعات بیومارکری 5 نمونه نفت از مخزن میشریف میادین عراقی نزدیک مرز ایران نیز جهت مقایسه با نمونه های مخزن سروک جمع آوری شد. بررسی ها نشان از تطابق بیومارکری عالی نمونه های نفت ایرانی و عراقی داشته به طوری که پیش بینی می شود باتوجه به نزدیکی این دو ناحیه و نیز شباهت داده های پیرولیز راک ایول، کلیه مراحل زایش، مهاجرت و تجمع هیدروکربن ها در مخازن سروک و میشریف واقع در ناحیه غربی دشت آبادان و جنوب حوضه مزوپوتامین مشابه یکدیگر با

    کلید واژگان: ژئوشیمی نفت, مخزن سروک, مخزن میشریف, مطالعات بیومارکری, مهاجرت نفت}
    Dehyadegari Ehsan*, Honarmand Javad
    Introduction

    Until now, many researchers have used organic geochemistry to increase exploration efficiency by accounting for many variables, including source rock quality and richness, thermal maturity, and the timing of generation-migration-accumulation relative to trap formation. The Sarvak and Mishrif Formation is one of the main Cretaceous carbonate promising reservoirs in the Abadan Plain and Mesopotamian Basin. Considering limited studies describing the Abadan plain petroleum system and lack of oil-oil correlation between Sarvak and Mishrif oil reservoirs, in this study, initially the quantity, quality and maturity of organic matter in candidate source rocks were investigated and then the geochemical properties of Sarvak oils were evaluated. Finally correlation study was performed on Sarvak and Mishrif oils.

    Materials and Methods

    Two oil samples in the Cretaceous Sarvak Formation from the west of Abadan Plain oil fields have been analyzed using Gas Chromatography (GC) and Gas Chromatography-Mass Spectrometry (GC-MS). In addition, twenty cutting samples from candidate source rocks in the area from the lower Cretaceous and the upper Jurassic have been studied for source rock analysis.

    Results and Discussion

    The final interpretations of rock evaluation data for candidate source rocks in Abadan plain are as follows:Garau formation has good to excellent potential for hydrocarbon generation (mostly oil and less gas).Fahliyan formation has poor to fair potential to generate hydrocarbons. Although it is mature but the organic richness of the rocks are not enough and have generated relatively low amounts of hydrocarbons.Gadvan formation is evaluated as having poor potential source rocks and no oil could have been generated from these clastic rocks.Kazhdumi formation evaluated as fair to very good potential source rock, but being thermally immature and no hydrocarbon could have been generated from this rock.The biomarker analysis shows that Sarvak oils have been sourced from mature carbonate rocks containing Kerogen type II and were deposited in a low salinity environment. Also, based on C28 and C29 steranes and ETR, Sarvak oils were generated from Jurassic source rocks. According to biomarker and source rock studies, Sargelu and Garau formations were introduced as main source rocks in the west of Abadan plain, which generated Sarvak oils in maturity levels of early to middle oil window. On the other hand, biomarker data of five Mishrif oils from Iraqi oil fields (taken from released paper) were collected to compare them with Sarvak oil biomarkers.

    Conclusion

    The observations have been suggesting excellent correlations between Sarvak and Mishrif oil biomarkers, so according to close proximity of oil fields and rock evaluation data similarities, all generation levels, migration and accumulation of hydrocarbons in Sarvak and Mishrif reservoir located in the west of Abadan Plain and Mesopotamian basin respectively, are similar to each other. Finally, Sargelu and Garau formations generated hydrocarbons and are likely to have charged upper traps such as Sarvak reservoir, probably during Miocene, along faults and fractures.

    Keywords: Petroleum Geochemistry, Sarvak oil, Mishrif oil, Biomarker studies, Oil migration}
  • ولی مهدی پور *
    هدف از این مطالعه ناحیه بندی و ساخت مدل زمین شناسی و در نهایت تعیین میزان ذخیره ی نفت درجای سازند سروک در یکی از میادین فروافتادگی دزفول بود. در این مطالعه، ناحیه بندی جدید مخزنی با استفاده از مطالعات پتروگرافی و پتروفیزیکی انجام شد و نقشه ی تغییرات ضخامت و توزیع تخلخل به صورت ناحیه ای ترسیم شد. در این ناحیه بندی، سازند سروک به هشت ناحیه تفکیک شد. بر اساس ارزیابی پتروفیزیکی، ناحیه های فرد کیفیت مخزنی زیادی دارند و ناحیه های زوج فاقد کیفیت مخزنی هستند. مطالعات پتروگرافی نشان داد که بیشتر خلل و فرج های ناحیه های با کیفیت مخزنی زیاد از نوع حفره ای و بین بلورین است. مطابق نقشه های ترسیم شده ضخامت ناحیه های مخزنی در ناحیه های سروک-1و3 از شمال غرب به جنوب شرق میدان به صورت ناحیه ای افزایش و در ناحیه های سروک-3و5 کاهش می یابد. در ناحیه های مخزنی تخلخل 2 درصد و اشباع شدگی 72 درصد به عنوان حد برش مخزنی انتخاب شد. مدل سازی استاتیک مخزن با استفاده از نرم افزار IRAP-RMS و انتخاب روش قطعی برای توزیع خواص مخزنی انجام گرفت. بر اساس محاسبات، حجم سیال درجای مخزن سروک در میدان مذکور 7/1 میلیارد بشکه برآورد شد.
    کلید واژگان: مدل سازی استاتیک, مخزن سروک, ناحیه بندی, حجم سنجی, IRAP, RMS}
  • علی اسعدی، جواد هنرمند، علی رحمانی، علیرضا رئیسی
    رخساره های رسوبی و فرآیندهای دیاژنزی عمدتا توسط مطالعات دقیق پتروگرافی و توصیف مغزه ها و رخنمون ها شناسایی و تفسیر می شوند. تمرکز این تحقیق، بر شناسایی رخساره های رسوبی و دیاژنزی از طریق مفهوم رخساره لاگ ها در بخش مخزنی سازند سروک در یکی از میادین بزرگ ناحیه دشت آبادان واقع در جنوب غرب ایران می باشد. به منظور رسیدن به این هدف، از یک رویکرد سه مرحله به صورت زیر استفاده شده است. ابتدا مطالعه مقاطع نازک میکروسکوپی و توصیف مغز ه ها به منظور شناسایی فرآیندهای رسوبی و دیاژنزی در یک چاه کلیدی با 260 متر مغزه و 760 مقطع نازک میکروسکوپی صورت گرفته است. آنالیز رخساره ای منجر به شناسایی 12 میکروفاسیس در شش کمربند رخساره ای لاگون، شول، رودیست بایوستروم، شیب حوضه و بخش کم عمق و عمیق دریای باز گردید. بر اساس این نتایج به نظر می رسد که توالی مورد مطالعه، در یک پلاتفرم شلف کربناته نهشته شده است. فرآیندهای دیاژنزی شامل میکرایتی شدن، زیست آشفتگی، تبلور مجدد، سیمانی شدن، انحلال، تراکم و شکستگی توالی سازند سروک را پس از نهشته شدن تحت تاثیر قرار داده است. در این مطالعه به منظور مقایسه بهتر توزیع فرآیندهای دیاژنزی و رخساره لاگ ها، رخساره های دیاژنزی معرفی شده است. سه رخساره دیاژنزی منطبق بر توالی های با انحلال و سیمانی شدن پایین (رخساره 1)، انحلال بالا (رخساره 2) و سیمانی شدن بالا (رخساره 3) معرفی گردیده است. سپس پنج رخساره لاگ توسط روش خوشه بندی سلسله مراتبی شناسایی شد. مقایسه نتایج توزیع رخساره لاگ ها با تغییرات رخساره ای و دیاژنزی، انطباق بالای بین ناهمگنی های زمین شناسی با ویژگی های پتروفیزیکی را نشان داد. در نهایت در چاه های فاقد مغزه پس از مشخص شدن ارتباط توزیع رخساره لاگ ها با رخساره های رسوبی و دیاژنزی، این پارامترهای مهم زمین شناسی شناسایی شده است. رویکرد مورد استفاده در این مطالعه در نشان دادن ناهمگنی های رخساره ای و دیاژنزی مخزن سروک در میدان مورد مطالعه کارآمد می باشد.
    کلید واژگان: مخزن سروک, دشت آبادان, رخساره های رسوبی, رخساره های دیاژنزی, رخساره لاگ}
    A. Assadi, J. Honarmand, A. Rahmani, A.R. Raisi
    Depositional facies and diagenetic features are usually understood by their detailed petrographic studies and core or outcrop description. This study focuses on identification and interpretation of depositional and diagenetic facies from log facies concept in the Sarvak reservoir of a giant oil fields of the Abadan Plain, SW Iran. In order to achieve this, three step approach is used. Firstly core description and thin section study were carried out to determine sedimentary and diagenetic processes in one studied key well with 265 m core and 760 thin-sections. Facies analysis led to the recognition of 12 microfacies representing six facies belts, which are lagoon, shoal, rudist biostrome, slope, proximal and distal open marine. According to the results, it seem that studied interval have been deposited in a carbonate shelf platform. Diagenetic processes include micritization, bioturbation, recrystallization, cementation, dissolution, compaction and fracturing have been affected the Sarvak reservoir after deposition. In this study we introduced diagenetic facies as a method for effective comparison between diagenetic alterations and log facies distribution. Three diagenetic facies were recognized that coincide with intervals with low cementation and dissolution (facies 1), high dissolution (facies 2) and high cementation (facies 3). Secondly, five log facies were identified by hierarchical clustering method. The number of clusters were determined based on dendrogram tree and geological heterogeneity. Comparing the results of log facies distribution with depositional and diagenetic changes, show a good agreement between geological and petrophysical heterogeneity. Finally, identification of depositional facies belts and diagenetic facies after calibration of log facies with this geological properties, were carried out in un-cored wells by log facies approach. The presented approach in this study is effective in highlighting main depositional and diagenetic heterogeneity of the Sarvak reservoir in studied field.
    Keywords: Sarvak reservoir, Abadan Plain, depositional facies, diagenetic facies, log facies}
  • الهام اسدی مهماندوستی، سیدعلی معلمی، مهناز امیرحسینی، عزیز الله حبیبی
    در این مطالعه 8 نمونه نفت خام از مخازن سروک (5 نمونه) و فهلیان (3 نمونه) یکی از مهم ترین میادین نفتی دشت آبادان با استفاده از تکنیک های کروماتوگرافی ستونی، کروماتوگرافی گازی (GC) و کروماتوگرافی گازی- طیف سنجی جرمی (GC-MS)، مورد ارزیابی ژئوشیمیایی قرار گرفت. نوع نفت مخازن سروک از نوع پارافینیک- نفتنیک و آروماتیک حدواسط و نوع نفت مخزن فهلیان از نوع پارافینیک تشخیص داده شد. نسبت های بیومارکری مختلف برش های اشباع از قبیل نمودار تغییرات نسبت-هایPr/nC17 و Ph/nC18 و نمودار تغییرات نسبت Pr/Ph در برابر نسبت استران های C29/C27 (20R) نشانه ی تشکیل سنگ منشا در یک محیط دریایی احیایی برای نفت های هر دو مخزن مورد مطالعه است. همچنین غلظت بالای استران C29 در برابر C27و C28 نشان می دهد که مواد آلی سنگ منشا مورد نظر در یک محیط دریایی تشکیل شده که آثار ورود مواد آلی با کروژن قاره ای نیز در آن مشاهده می شود. نسبت بالای مقادیر هوپانC29 به هوپانC30 ، تغییرات نسبت استران C27 (Dia/Dia+Reg) در برابر مقادیر Pr/(Pr+Ph)، پایین بودن مقادیر دیااستران ها در مقابل استران و نمودار تغییرات Sterane/Hopane در مقابل نسبت استران های C27/C29 نشانه لیتولوژی کربناتی تا شیلی برای منشا نفت های مورد مطالعه است. با توجه به بالا بودن میزان رزین، پراکندگی آلکان های نرمال، میزان بالای نسبت های Pr/nC17 و Ph/nC18 و UCM بالاتر نسبت به سایرین، نمونه هایK15 و K11 مخزن فهلیان و نمونه B5 از مخزن سروک تخریب زیستی کم تا متوسط و نمونه B19 از مخزن سروک تخریب زیستی کمی را نشان می دهند. برطبق نمودارهای تغییرات نسبت Pr/nC17 در برابر Ph/nC18، تغییرات C29 Sterane 20S/(20S+20R) در برابر C32 hopane 22S/(22S+22R)، تغییرات نسبت C29 Sterane 20S/(20S+20R) در برابر نسبت C29 Sterane αββ/(αββ+ααα)، زمان تشکیل نمونه های دو مخزن مربوط به ابتدای پنجره ی نفتی می شود و نمونه های مخزن فهلیان مراحل پیشرفته تری از سطح پختگی را نسبت به نمونه های مخزن سروک نشان می دهند.
    کلید واژگان: بیومارکر, دشت آبادان, کروماتوگرافی گازی, کروماتوگرافی گازی, طیف سنجی جرمی, مخزن سروک, مخزن فهلیان}
    Elham Asadi Mehmandosti, Seyed Ali Moallemi, Mahnaz Amirhoseyni
    In this study, 8 crude oil samples of the Sarvak (5 samples) and Fahliyan (3 samples) reservoirs from one of the main oilfields of the Abadan Plain was assessed geochemically by Liquid Chromatography, Gas Chromatography (GC) and Gas Chromatography Mass Spectrometry (GC-MS) techniques. Types of crude oils of the Sarvak reservoir are Paraffinic Naphtenic and Aromatic Intermediate and are Paraffinic type for the Fahliyan reservoir crude oils. Biomarker ratios of saturate fractions such as variation of Pr/nC17 and Ph/nC18 ratios and Pr/Ph versus C27/C29 (20R) Sterane diagram indicate formation of source rock in reducing marine environment for both oil reservoirs. Furthermore, high amount of C29 Sterane in compare to C27 and C28 Steranes show that organic matter of source rock was formed in marine environment with terrestrial kerogen input. High amount C29 Hopane versus C30 Hopane, variation C27 (Dia/Dia䗨) Steranes versus Pr/(Pr), low amount of Diasteranes versus Steranes and variation Sterane/Hopane versus C27/C29 Steranes show carbonate- shale lithology for source rock of studied oils. Depending on high amount of resin, scattering of normal alkanes, high values of Pr/nC17 and Ph/nC18 and higher UCM in compare to other samples, K11 and K15 samples of the Fahliyan reservoir and B5 sample of the Sarvak reservoir demonstrate slight to moderate biodegradation while B19 sample show very slight biodegradation. According to variation of Pr/nC17 vs. Ph/nC18, C29 Sterane 20S/(20S�) vs. C32 Hopane 22S/(22S�), C29 Sterane 20S/(20S�) vs. C29 Sterane αββ/(αββααα) samples from both reservoirs denote early oil window formation. Samples from the Fahliyan reservoir have high thermal maturity in compare to the Sarvak reservoir samples.
    Keywords: Biomarker, Abadan Plain, Gas Chromatography, Gas Chromatography, Mass Spectrometry, Sarvak reservoir, Fahliyan reservoir}
  • حسن محسنی، الهام حبیبی، کیارش قنواتی
    سازند سروک به سن آلبین پسین- سنومانین- تورنین پیشین از مهم ترین مخازن نفتی میدان مارون می باشد. ریزرخساره ها و محیط رسوبی بر پایه بررسی برش های نازک تهیه شده از خرده های حفاری و مغزه مربوط به چاه های شماره 1 و 2 شناسایی شده اند. بر این اساس 8 ریزرخساره مشخص گردید که در یک شلف کربناته لبه دار کم ژرفا در پنج کمربند رخساره ای) بخش ساحلی، لاگون بسته، لاگون باز، حاشیه شلف و دریای باز (رسوب نمودند. همچنین به کمک مطالعات پتروگرافی، تغییرات ریزرخساره ها و بررسی نمودارهای گاما و صوتی و انطباق آنها با منحنی تغییرات سطح آب دریاها، 4 سکانس مرتبه سه شناخته شد که با سکانس های شناسایی شده در حوضه زاگرس و صفحه عربی همخوانی دارد، زیرا در بازه زمانی یاد شده چهار سطح یشینه غرقابی در مقیاس پلیت عربی معرفی شده است. مهم ترین عامل پیدایش سکانس ها تغییرات سطح آب و ائوستازی است و تکتونیک نقش کمتری دارد. فرایندهای دیاژنزی شاخص در این سازند انحلال متئوریکی و به همراه گسترش شکستگی است که مهم ترین عامل در بالا رفتن کیفیت مخزنی سازند سروک در میدان مارون به شمار می روند.
    کلید واژگان: میدان مارون, مخزن سروک, حوضه زاگرس, ریزرخساره, چینه نگاری سکانسی}
  • تاثیر جریان هیدرودینامیک در کج شدگی سطح تماس نفت - آب مخزن آهکی سروک در میدان سیوند، خلیج فارس
    ماهرخ فرود، محمدرضا کمالی، علی سلگی، علی صنوبر، پوران نظریان سامانی
    تعیین عمق سطح تماس سیالات و عوامل تاثیرگذار در کج شدگی آن در کاهش ریسک حفاری و طرح های توسعه ای در میدان از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد. در مطالعه حاضر سطح تماس نفت- آب در تمامی چاه های میدان سیوند با استفاده ازنمودارهای پتروفیزیکی تعیین شد و جهت تایید عمق مذکور از نمودارهای فشار سنجی (RFT) کمک گرفته شد. با ترسیم نقشه های هم ارزش سطح تماس و همچنین نقشه های تطابقی چاه ها در جهات مختلف میدان؛ تمایل سطح تماس نفت- آب به خوبی در میدان نمایش داده شد. میزان این کج شدگی در حدود 5/ 0درجه و به سمت غرب میدان می باشد. با محاسبه سطح پتانسیومتری در چاه های مورد مطالعه و براساس نقشه های پتانسیومتری و هم شوری تهیه شده، مشخص گردید که وجود جریان هیدرودینامیک در بخش آبده مخزن سروک (بخش میشریف) در میدان سیوند در جهت شرق به غرب یکی از مهمترین دلایل کج شدگی سطح تماس نفت- آب در این مخزن میباشد.
    کلید واژگان: میدان سیوند, کج شدگی سطح تماس, مخزن سروک, نمودار چاه پیمایی, جریان هیدرودینامیک}
    Effect of Hydrodynamic flow on oil-water contact tilting in calcareous Sarvak reservoir, Civand field, Persian Gulf
    M. Forood, M.R. Kamali, A. Selgi, A. Senobar, P. Nazarian-Samani
    The position of the oil-water contact (OWC) and improving the understanding of tilted OWC in fields, helping to explain risk analysis and development drilling. Oil-water contact has been defined in all wells of Civand (Sirri C) field utilizing petrophysical logs and confirmed using RFT data. Tilted oil-water contact has been established and presented in the field after provided isovalue map of OWC and using well correlation map in different direction. The oil-water contact has been tilted close to 0.5 degrees westward. Hydrodynamic flow and its direction was defined Based on calculated potentiometric surface in the studied wells and potentiometric and isosalinity maps. The results show that oil-water contact tilting has been associated to hydrodynamic flow in Sarvak (Mishrif) aquifer in east-west direction.
    Keywords: Civand oil field, Tilted fluid contact, Sarvak reservoir, well log, Hydrodynamic flow}
نمایش نتایج بیشتر...
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال