به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "sediment" در نشریات گروه "زیست شناسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «sediment» در نشریات گروه «علوم پایه»
  • یاسمین نیسی، میترا چراغی*، کامران الماسیه
    پیشینه و اهداف

    مطالعه حاضر با هدف تعیین غلظت فلزات سنگین (روی، سرب، کادمیوم و کروم) در آب، رسوب و بافت های عضله و کبد ماهی بنی (Barbus sharpeyi) و گطان (Barbus xanthopterus) رودخانه کارون انجام شده است تا ضمن بررسی وضعیت فلزات سنگین در این رودخانه و تعیین سلامت اکوسیستم آبی رودخانه کارون در محدوده شهرستان باوی، به ارزیابی این دو گونه ماهی پرمصرف به عنوان پایشگر زیستی فلزات سنگین نیز پرداخته شود.

    روش ها

    این مطالعه در فروردین ماه 1401  به منظور بررسی غلظت فلزات سنگین روی، سرب، کادمیوم و کروم در 6 ایستگاه در رودخانه کارون محدوده شهرستان باوی انجام شد. جامعه آماری برای سنجش فلزات سنگین با سه تکرار شامل 18 نمونه آب، 18 نمونه رسوب و 40 عدد ماهی بنی و گطان بود. سپس به منظور سنجش غلظت فلزات سنگین در نمونه های آب، رسوب و بافت های ماهیان بنی و گطان پس از هضم اسیدی به دستگاه جذب اتمی مدل Contra-aa 330 تزریق شدند.  مقایسه داده های فلزات سنگین نمونه های آب، رسوب و بافت های ماهیان با استفاده از نرم افزار SPSS صورت پذیرفت. همچنین به منظور بررسی پراکنش نرمال نتایج از آزمون Shapiro-wilk استفاده شد. از روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه نیز برای مقایسات کلی و از آزمون توکی جهت مقایسات چندگانه و معنی دار بودن اختلاف ها در سطح 95 درصد استفاده شد.

    یافته ها

    میانگین غلظت روی، سرب، کادمیوم و کروم در نمونه های آب به ترتیب 36/5، 80/1، 18/0 و 68/0میکروگرم بر لیتر در نمونه های رسوب به ترتیب 57/46، 31/13، 89/2 و 22/29میکروگرم بر گرم به دست آمد. در خصوص میزان روی، سرب، کادمیوم و کروم در نمونه های عضله ماهی بنی به ترتیب 57/13، 60/1، 94/0 و 51/0میکروگرم بر گرم و در ماهی گطان به ترتیب 65/11، 91/0، 56/0 و 41/0میکروگرم بر گرم بدست آمد. همچنین میزان این عناصر در کبد ماهی بنی به ترتیب  33/27، 49/3، 15/2 و 51/1 میکروگرم بر گرم و در کبد ماهی گطان 49/23، 11/2، 40/1 و 32/1 به ترتیب میکروگرم بر گرم به دست آمد. مقایسه میزان عناصر در بافت خوراکی عضله ماهی بنی و گطان نشان داد که میزان عنصر روی در بافت ماهیچه دو گونه ماهی کمتر از استانداردهای جهانی است اما فلز سرب، کادمیوم و کروم در بافت عضله ماهی بنی و گطان از برخی استانداردهای جهانی بالاتر بود. آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین غلظت فلزات در نمونه های آب، رسوب و بافت ماهی بنی و گطان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (05/0>p). نتایج حاصل از محاسبه شاخص آلودگی MPI نشان داد که میزان این شاخص برای همه عناصر مورد بررسی بزگتر از 1 بوده است. میزان شاخص BAF در همه نمونه ها کوچکتر از 1 و شاخص BCF برای عناصر روی و کادمیوم بزرگتر 1 و برای سرب و کروم کوچکتر از 1 به دست آمد. همچنین نتایج حاصل از محاسبه شاخص MLR نشان داد که میزان این شاخص برای فلزات مورد مطالعه حدود 5/0 می باشد.

    نتیجه گیری

    میزان غلظت تمام فلزات سنگین مورد مطالعه در بافت غیرخوراکی کبد از بافت خوراکی عضله ماهی بنی و گطان صید شده از رودخانه کارون واقع در استان خوزستان بالاتر بود. بالا بودن میزان سه عنصر سرب، کادمیوم و کروم از برخی استانداردهای بین المللی، بیانگر لزوم توجه به احتمال ورود پیوسته منابع تولید کننده این عوامل آلاینده همانند پسآب های سموم کشاورزی، علف کش ها، حشره کش ها و باقیمانده حاصل از سوخت های فسیلی مورد استفاده در فعالیت های صنعتی به محل زیست گونه های مذکور می باشد. بر اساس شاخص آلودگی فلزات (MPI، BAF، BCF و MLR) می توان گفت در بین دو گونه ماهی بررسی شده، میزان آلودگی و خطر بهداشتی مصرف ماهی بنی به مراتب بیشتر از ماهی گطان می باشد. شاخص MPI نشان داد که میزان آلودگی در کبد بیشتر از عضله می باشد. همچنین فاکتور تجمع زیستی در ماهی بنی بیشتر از گطان بود. شاخص تغلیظ زیستی نیز نشان دهنده توان تجمعی بالای ماهی بنی و گطان برای عناصر روی و کادمیوم بوده است. از اینرو این دو گونه شاخص های زیستی مناسبی برای پایش آلودگی فلزات سنگین روی و کادمیوم در رودخانه کارون می باشند. همچنین با توجه به اینکه بیشترین میزان شاخص تغلیظ زیستی فلزات در ماهی بنی است، ماهی بنی می تواند به عنوان شاخص ترین گونه در رابطه با تجمع عناصر روی و کادمیوم در رودخانه کارون باشد. نسبت عضله به کبد نیز نشان داد که این شاخص می تواند به عنوان یک شاخص زیستی مهم در پایش آلودگی فلزات سنگین در اکوسیستم های آبی باشد. غلظت فلزات سنگین در کبد و ماهیچه با سطح آلودگی محیط تغییر می کند. در مکان های آلوده، فلزات سنگین ترجیحا در کبد تجمع می یابد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نیز نشان داد که بین غلظت فلزات در آب و بافت عضله و کبد ماهیان بنی و گطان همبستگی معنی داری وجود دارد، بنابراین می توان نتیجه گرفت که بافت عضله و کبد ماهی بنی و گطان می تواند پایشگر زیستی مناسبی برای فلزات سنگین مورد بررسی در رودخانه کارون باشد و کبد پایشگر مناسب تری نسبت به عضله می باشد. به طور کلی بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه می توان دریافت که استفاده از ماهیان می تواند تصویر بهتری از میزان دسترسی زیستی فلزات سنگین روی، سرب، کروم و کادمیوم دهد. همچنین از نظر وضعیت سلامت رودخانه کارون با استفاده از پایشگران زیستی، بافت عضله و کبد ماهی بنی و گطان به ویژه کبد می تواند پایشگر زیستی مناسبی برای مطالعات سلامت رودخانه باشد. با توجه به ورود پساب های کشاورزی، شهری و... به این محدوده، بررسی های دوره ای بیشتر و شناخت دقیق تر غلظت آلاینده ها در مواد غذایی مختلف نظیر ماهیان، گیاهان و مزارع کشاورزی ضروری می باشد. همچنین لازم است منشایابی دقیق این آلاینده ها و منابع ورودی و تولیدی آن ها با استفاده از تکنیک های انگشت نگاری شیمیایی انجام شود تا بتوان کنترل بهتری در راستای مدیریت این آلاینده ها انجام داده و در نهایت از نفوذ چنین آلاینده هایی به محیط زیست این گونه های ارزشمند جلوگیری شود.

    کلید واژگان: شاخص های آلودگی, بافت ماهی, دسترسی زیستی, همبستگی, رسوب
    Yasamin Neisi, Mitra Cheraghi*, Kamran Almasieh
    Background and Objectives

    The present study was carried out with the aim of determining the concentration of heavy metals (zinc, lead, cadmium, and chromium) in water, sediment, and muscle and liver tissues of Barbus sharpeyi and Barbus xanthopterus of the Karoon River in order to investigate the status of heavy metals. In this river and to determine the health of the water ecosystem of the Karoon River in Bavi City, the evaluation of these two widely consumed fish species as biological monitors of heavy metals should also be done.

    Methods

    This study was conducted in April 1401 in order to investigate the concentration of heavy metals such as zinc, lead, cadmium, and chromium in six stations in the Karun River in Bavi city. The statistical population for the measurement of heavy metals with three replications included 18 water samples, 18 sediment samples, and 40 benny and gotan fish. Then, in order to measure the concentration of heavy metals in water samples, the sediment and tissues of Beni and Gatan fish after acid digestion were injected into the Contra-AA 330 model atomic absorption device. A comparison of heavy metal data from water samples, sediment, and fish tissues was done using SPSS software. The Shapiro-Wilk test was also used to check the normal distribution of the results. The statistical method of one-way analysis of variance was also used for general comparisons, and Tukey's test was used for multiple comparisons, and the differences were significant at the 95% level.

    Findings

    The average concentration of zinc, lead, cadmium, and chromium in water samples was 5.36, 1.80, 0.18, and 0.68 micrograms/liter, respectively, in sediment samples 46.57, 13.31, 2.89, and, respectively, 22.29 μg/g. Regarding the amount of zinc, lead, cadmium, and chromium in the muscle samples of benny fish, respectively, 57.13, 1.60, 0.94, and 0.51 micrograms per gram, and 11.65, 0.91, and 56, respectively, in Gatan fish. 0.0 and 0.41 μg/g were obtained. Also, the amount of these elements in Bani fish liver is 27.33, 3.49, 2.15, and 1.51 micrograms per gram, and in Gatan fish liver it is 23.49, 2.11, 1.40, and 1.32, respectively. µg/g was obtained. Comparing the amounts of elements in the edible muscle tissue of Beni and Gatan fish showed that the amount of zinc in the muscle tissue of two species of fish is lower than the international standards, but lead, cadmium, and chromium in the muscle tissue of Beni and Gatan fish were higher than some international standards. Pearson's correlation test showed that there is a positive and significant relationship between the concentration of metals in water samples, sediment, and tissues of Bani and Gatan fish (p<0.05). The results of calculating the MPI pollution index showed that the value of this index was greater than 1 for all the investigated elements. The BAF index in all samples was less than 1, and the BCF index was greater than 1 for zinc and cadmium elements and less than 1 for lead and chromium. Also, the results of calculating the MLR index showed that the amount of this index for the studied metals is about 0.5.

    Conclusion

    The concentration of all heavy metals studied in the non-edible tissue of the liver was higher than the edible muscle tissue of Beni and Gatan fish caught from the Karun River located in Khuzestan province. The high levels of the three elements lead, cadmium, and chromium in some international standards indicate the need to pay attention to the possibility of the continuous entry of the sources of these polluting factors, such as the effluents of agricultural poisons, herbicides, insecticides, and residues from fossil fuels. The use in industrial activities depends on the habitat of the mentioned species. Based on the metal pollution index (MPI, BAF, BCF, and MLR), it can be said that among the two investigated fish species, the amount of pollution and health risk of consuming benny fish is much higher than that of gatan fish. The MPI index showed that the level of contamination in the liver is higher than in the muscle. Also, the bioaccumulation factor was higher in Bani fish than in Gatan. The bioconcentration index also shows the high accumulation power of Beni and Gatan fish for zinc and cadmium elements. Therefore, these two species are suitable biological indicators for monitoring the pollution of heavy metals such as zinc and cadmium in the Karun River. Also, considering that the highest bioconcentration index of metals is in Beni fish, Beni fish can be the most indicative species in relation to the accumulation of zinc and cadmium elements in the Karun River. The ratio of muscle to liver also showed that this index can be an important biological index in monitoring heavy metal pollution in aquatic ecosystems. The concentration of heavy metals in the liver and muscle changes with the level of environmental pollution. In polluted places, heavy metals preferentially accumulate in the liver. The results of Pearson's correlation coefficient also showed that there is a significant correlation between the concentration of metals in water and the muscle and liver tissue of Beni and Gatan fish, so it can be concluded that the muscle and liver tissue of Beni and Gatan fish can be a suitable biological monitor for Heavy metals are investigated in the Karun River, and the liver is a more suitable monitor than the muscle. In general, based on the results of this study, it can be seen that the use of fish can give a better picture of the bioavailability of heavy metals such as zinc, lead, chromium, and cadmium. Also, in terms of the health status of the Karun River, using biological monitors, the muscle tissue and liver of Bani and Gatan fish, especially the liver, can be a suitable biological monitor for river health studies. Due to the entry of agricultural, urban, etc. effluents into this area, more periodical investigations and more accurate knowledge of the concentration of pollutants in different foodstuffs such as fish, plants, and agricultural fields are necessary. Also, it is necessary to accurately identify the origin of these pollutants and their input and production sources using chemical fingerprinting techniques so that better control can be done in order to manage these pollutants and finally prevent the penetration of such pollutants into the environment. Values should be avoided.

    Keywords: Pollution Indices, Fish Tissue, Bioavailability, Correlation, Sediment
  • موسی عابدینی*، فریبا اسفندیاری درآباد، افشین پناهی، الهامه پورقاسمی

    خاک یکی از مهم ترین منابع طبیعی هر کشوری و تامین کننده غذای بشر است. مطالعه مسیله فرسایش خاک و به ویژه ارزیابی عوامل و پارامترهای موثر ضروری است. حوضه رودخانه آلازارچای یکی از حوضه های فرعی رودخانه بالهاری است. در این مطالعه، با تقسیم حوضه به سه زیر حوضه حمزه خانلو ، آلیله و قوزلو ، مقدار فرسایش و رسوب با استفاده از روش های PSIAC و MPSIAC بررسی شدند.داده های لازم در قالب لایه های اطلاعاتی وارد محیط GIS شده و با ترکیب آن ها نقشه پهنه بندی فرسایش و تولید رسوب آماده شد. در نهایت، با بررسی نه عامل موثر فرسایش خاک، حوضه از نظر شدت رسوب به دو طبقه متوسط و زیاد تقسیم شده و میزان رسوب سالیانه آن برآورد شده است. در این راستا، حوضه حمزه خان از نظر شدت رسوب در مدل PSIAC در کلاس رسوب دهی زیاد بوده و زیر حوضه آلیله و قوزلو در طبقه رسوب متوسط قرار دارند. رسوب ویژه کل حوضه 53/427 متر مکعب در کیلومتر مربع، زیر حوضه حوضه حمزه خان 60/674، زیر حوضه آلیله 435 و زیر حوضه ی قوزلو 308 متر مکعب در کیلومتر مربع در سال است. با این حال، در مدل MPSIAC، حوضه حمزه خان در طبقه یا شدت رسوب متوسط و زیر حوضه های آلیله و قوزلو در طبقه رسوب یا شدت کم قرار داشتند. نتایج نشان می دهد که میزان رسوب در روش PSIAC تقریبا دو برابر میزان فرسایش در مدل MPSIAC است. از بین عوامل نه گانه، کاربری اراضی و وضعیت فعلی فرسایش رودخانه با بالاترین نمره نقش مهمی در تولید رسوب دارند.

    کلید واژگان: آبخیز آلازارچای, فرسایش خاک, مدل ام پسیاک, رسوب
    Mousa Abedini *, Fariba Esfandiari Darabad, Panahi Afshin, Elhameh Pourghasemi
    Introduction

    Soil erosion is a natural process that causes soil loss due to various environmental factors such as climate, soil, topography and vegetation (Abedini et al., 1402: 115). Nowadays, due to the ever-increasing population of the world, the importance of soil erosion studies as one of the most important issues in the sustainable development of agriculture and food production and its environmental effects is more obvious. Due to its environmental and economic effects, soil erosion is a serious global problem that affects many natural and human ecosystems (Abedini et al., 1401: 106).The issue of soil erosion and land degradation is one of the most important issues in natural sciences, the evaluation of its environmental and economic consequences requires quantitative data. In addition, soil erosion has long-term destructive effects on natural and human-managed ecosystems. Soil erosion causes a decrease in soil fertility and productivity, has an adverse effect on the quality and quantity of runoff, and reduces the efficiency of irrigation dams and canals and food production (Abedini, 1400: 100). One of the most important factors in increasing soil erosion is the lack of awareness of the economic value of this ecosystem gift. In recent decades, soil erosion by runoff (WSE) has become a serious problem worldwide, as the ratio of natural resources to population is drastically decreasing. The surface soil is the first part that is exposed to erosion and the amount of nutrients in the soil is greatly reduced. This reduces organic matter (nitrogen, phosphorus and potassium) and other elements needed for the growth of crops (calcium, magnesium, etc.) (Ariafar, 2014: 4).In the Alazarcha basin, the formation is sensitive to erosion, inappropriate use of land, texture, topographical conditions of the area, etc. are factors that cause erosion at the basin level, as an important issue in the development of agriculture and protection of natural resources. In this study, searches using the PSIAC model; The studies of soil erosion in Alazarchai River watershed are carried out and finally, the parts prone to erosion in different parts of the basin are separated and identified.

    Methodology

    In order to collect the following data and information from the relevant organizations, necessary measures have been taken:1- Topographic maps of the studied area with a scale of 1:50000. 2- Geological maps of the studied area with a scale of 1:100,000. 3- Meteorological data and statistics of the studied area (climate and meteorology of Ardabil province). 4-Excel software for preparing charts and data analysis.5- Arc GIS and Arc view software for map preparation.In different stages of this research, statistical and graphic software have been used to prepare and draw tables, charts, maps and data analysis. The most basic aspect of the present study was the identification of geomorphological working units of the studied basin. For this purpose, the information in geological and topographical maps was digitized using Arc Map software. In the next step, tectonic, lithology, hydrography, direction and slope maps were prepared using ArcGIS software. Due to the large volume of information and in order to increase the accuracy of work, information layers have been integrated to identify work units using Arc Map software. Other software used in this research include Surfer and Excell graphic software, which were used in the preparation of maps and specifications, tables and data analysis, respectively. The purpose of this study is to evaluate erosion and sediment production in Alazarchai watershed. For this purpose, after identifying the study basins, we estimate the amount of sediment using the PSIAC experimental model. In this method, according to the strength and weakness of each factor, a number is assigned to it. Finally, taking into account the sum of the numbers obtained for different factors, the sedimentation rate of the basin is satisfied. This method using GIS requires that an information layer be prepared for each effective factor in erosion. Therefore, in this research, using arc gis 10.2 software, we divide the watershed into 3 separate hydrological units (Figure 2) and examine the MPSIAC factors according to the hydrological units.

    Conclusion

    In the assessment of soil erosion and sediment production in Alazarchai basin, among the factors affecting soil erosion in the MPSIAC model, the land use factor with a score of 46.56 is the first priority and the land cover is the last priority with a score of 5.25. Other factors (geology, soil, topography, weather, runoff, current state of erosion and river erosion) are in the next priorities with scores (21.47, 22.18, 18.85, 17.93, 10.65, 44.75, 35.07) respectively. Also, after scoring nine factors affecting soil erosion using calculations, the specific sediment in cubic meters per square kilometer per year was obtained in each of the sub-basins of the study area using PSIAC and MPSIAC models. Finally, the level and intensity of sedimentation of the basin and its sub-basins were determined using Table (3) to determine the level of sedimentation and soil erosion level. The results showed that according to the PSIAC model, the erosion rate of the Alazar watershed is 674.60 cubic meters per square kilometer per year under the Hamza Khan basin, 434.99 cubic meters per square kilometer under the Alilah basin, and 308 cubic meters per square kilometer per year under the Quzlu basin. The main reason for the high amount of sediment in the Hamza Khanlu sub-basin is alluvial defenses and alluvial cones. which caused it to become sensitive to erosion and eventually cause the formation and accumulation of sediment in the area.Also, the results obtained from the two models show that the specific sediment and sediment load of the basin and its sub-basins in the PSIAC model is twice the sediment load and specific sediment of the basin and its sub-basins in the MPSIAC model. The amount of specific sediment of the entire basin in the PSIAC model is 472.53, but in the MPSIAC model, it is 238.47 cubic meters per square kilometer per year. There are differences in the class and intensity of sedimentation of these two models in the entire basin and its sub-basins. In the PSIAC model, Hamze Khan sub-basin is in high sedimentation class (IV) and Alileh and Qozlu sub-basins are in medium sedimentation class (III), while this class in Alazarchai basin and its sub-basins are in sedimentation class III and II in the MPSIAC model, which The intensity of erosion and sedimentation in Hamza Khan sub-basin is moderate and in Alileh and Quzlo sub-basins it is low.

    Keywords: Alazarchai watershed, Soil erosion, PSIAC model, Sediment
  • Aida Raisi, Gillan Attaran, Rouhollah Zare, MohammadAli Asefi

    Cysts produced by dinoflagellates act as the seeds involved in the initiation of algal bloom through blooming and at the end of bloom through the reformation of cysts. Therefore, they are of great importance in environmental studies. In this study, sampling of sediments in the Gwater Bay, located on Iran's southeast coast and the northeast of the Oman Sea, was done in the spring (pre-monsoon) and summer (post-monsoon) of 2013 to examine the distribution and abundance of dinoflagellate cysts. Twenty-four species belonging to 12 genera of the dinoflagellate cysts were identified for the first time in this area. The results of ANOVA indicated no significant difference between the abundance of cysts in different seasons. A study of the Shannon index in this area revealed a high diversity and abundance in the study area. In this study, 8 species of dinoflagellate were found as potentially toxic species.

    Keywords: Cyst, Sediment, Gwater Bay, Monsoon, Phytoplankton, Oman Sea
  • مرضیه نوروزی، صدیقه بطالبلوئی*، حکیمه امانی پور

    این مطالعه به منظور بررسی غلظت فلزات سنگین نیکل، کادمیوم، سرب، ارسنیک، روی ،آهن، کروم در اثر تخلیه فاضلاب شهری، پساب کشتارگاه و پساب صنایع به رودخانه تمبی انجام می شود که 10 نمونه آب و پساب و 10 نمونه رسوب نمونه برداری شد. نتایج آنالیز ICP-MS میانگین غلظت فلزات سنگین در نمونه آب برای ارسنیک 23/1، روی 71/17، کروم 8/0، نیکل11/1، کادمیوم 09/0، سرب 35/6، آهن 50/132 و میانگین غلظت فلزات سنگین در نمونه رسوب برای ارسنیک 91/0، روی 96/23، کروم 50/91، نیکل 10/56، کادمیوم16/0، سرب 40/10، آهن 14950 نشان داد. بر اساس نتایج به دست آمده از شاخص های ضریب غنی شدگی غلظت نیکل و کروم در محدوده آلودگی متوسط تا زیاد است. بر اساس شاخص زمین انباشت مولر غلظت نیکل، روی و کروم در محدوده ی آلودگی متوسط تا زیاد است و در تمام مناطق غلظت آهن زیاد و منطقه به شدت آلوده است. بر اساس ضریب بار آلودگی رسوب نیکل، کادمیوم ، آهن و کروم آلوده است.بر اساس ضریب آلودگی در نقطه 02-SA غلظت سرب و روی در رسوب بالا است و از این نظر رسوب آلوده است و همچنین آرسنیک در منطقه c آلوده است و غلظت نیکل، کادمیوم ، آهن و کروم بالا است و رسوب آلوده است ولی در سایر نقاط آلودگی رسوب به عناصر سنگین وجود ندارد. رودخانه تمبی در مسیر خود پذیرنده ی فاضلاب تصفیه نشده شهری و صنعتی است. با توجه به نتایج به دست آمده رودخانه تمبی جهت مصارف ماهیگیری و شنا کردن در محدوده نگران کننده و غیر ایمن قرار دارد.

    کلید واژگان: فلزات سنگین, آب, رسوب, رودخانه تمبی
    Marziyeh Noroozi, Sedigheh Battaleb-Looie *, Hakimeh Amanipoor

    This study was carried out to investigate the concentration of heavy metals of Ni, Cd, Pb, As, Fe, Cr in municipal sewage discharge, urban wastewater and industrial effluent are pumped to the Tembi River. Sampling carried from 10 water and wastewater and 10 sediments. The results of ICP-MMS analysis showed the mean concentration (in ppm) for water sample for As 1/23, Zn 17/71, Cr 0/8, Ni 1.11, Cd 0.09, Pb 6/35, Fe 132/50 and mean concentration of heavy metals in sediment sample for As 0.91, Zn 23/96, Cr 91/50, Ni 56/10, Cd 0/16, Pb 10/40, Fe 14950. Based on the results obtained from the index of enrichment factor, Ni and Cr concentration showed the medium to high pollution level. Based on the molar accumulation land index, Ni and Zn concentration were in the range of moderate to high levels of pollution, and is highly contaminated in all areas with high Fe concentrations. Based on the pollution load factor sediment, It is contaminated with Ni, Cd, Fe and Cr. Based on contamination coefficient at point SA-02 the concentration of Pb and Zn in the sediment is high and As is also contaminated in site C and Ni, Cd, Fe and Cr concentration is high and the sediment is contaminated but there is no heavy metal contamination elsewhere. Tembi River receives untreated municipal and industrial wastewater. According to the results obtained, the Tembi River is in a danger and unsafe area for fishing and swimming purposes.

    Keywords: Heavy metal, Water, Sediment, Tembi River
  • آسیه سلیمانی راد، محمدرضا طاهری زاده*، محسن صفایی، نرگس امراللهی بیوکی

    به منظور تعیین غلظت کل و غلظت جزیی فلزات مس، سرب، نیکل، کادمیوم و آهن، نمونه های رسوب از هشت ایستگاه واقع در نیمه شمالی جزیره قشم در بهمن ماه سال 1397، مورد سنجش قرار گرفتند. جهت تعیین غلظت کل، از ترکیب اسید نیتریک و اسید پرکلریک و آنالیز غلظت جزیی بخشهای مختلف ژیوشیمیایی رسوب از روش استخراج متوالی استفاده شد. فاکتور آلودگی (CF)، شاخص های بار آلودگی (PLI)، فاکتور غنا (EF) و زمین انباشت شیمیایی (Igeo)، کد ارزیابی ریسک (RAC) و پتانسیل ریسک اکولوژیکی (PER) به منظور تعیین ریسک اکولوژیکی محاسبه گردید. نتایج حاکی از آن است که غلظت عناصر به ترتیب آهن> نیکل>سرب > مس>کادمیوم می باشند. نتایج حاصل از استخراج متوالی نشان داد که در میان فلزات، کادمیوم و مس (98/25% و 40/21%) بالاترین دسترسی زیستی را داشتند. قسمت اعظم فلزات در بخش اکسیدهای فلزی قابل احیا (F3) و باقی مانده (F5) قرار دارند. بر طبق RAC، در بین تمامی فلزات مورد سنجش، تنها مس و کادمیوم در یکی از ایستگاه ها دارای ریسک بالا تشخیص داده شد و در مورد سایر ایستگاه ها و سایر فلزات نتایج حاکی از ریسک کم، متوسط یا بدون ریسک بود. در نهایت می توان گفت نتایج شاخص های مختلف، نشان دهنده آلودگی کم تا متوسط از نظر فلزات مطالعه شده در منطقه می باشد.

    کلید واژگان: آلودگی, استخراج متوالی, دسترسی زیستی, خلیج فارس, رسوب
    Asieh Soleimanirad, MohammadReza Taherizadeh*, Mohsen Safaie, Narges Amrollahi Biuki

    Sediment samples were collected from 8 sites in the northern areas of Qeshm Island, Iran to determine the total and partial concentrations of heavy metals including copper (Cu), lead (Pb), nickel (Ni), cadmium (Cd), and Iron (Fe), in February 2016. A combination of nitric acid and perchloric acid was used to determine the total concentrations and sequential extraction method was used to analyze the partial concentrations of different geochemical parts of the sediment. Metal concentrations were measured by flame atomic absorption spectrometry. Contamination factor (CF), pollution load indices (PLI), enrichment factor (EF), geoaccumulation index (Igeo), risk assessment code (RAC) and potential ecological risk (PER) were calculated to determine the ecological risk. The results showed that the concentrations of heavy metals were Fe>Ni>Pb>Cu>Cd, respectively. The results of sequential extraction showed that Cd (25.98%) and Cu (21.40%) had the highest bioavailability among the other heavy metals. Most of each element was in the part of reducible (Fe-Mn oxide bound) (F3) and residual (F5). According to the RAC, only Cu and Cd were identified as high-risk at Station 5, and for other stations and other metals, the results showed low, medium or no risk. Evaluation of enrichment factor showed significant contamination for most of the metals tested, including Cd, Ni and Pb, which confirms the results from other indices. Finally, it can be said that the results of various indices that have been measured in relation to the mentioned heavy metals, showed that these elements have low to moderate pollution in the study area.

    Keywords: Pollution, Sediment, Bioavailability, Sequential extraction, Persian Gulf, Partial concentration
  • روشا حیدری، مریم محمدی روزبهانی*، ابراهیم رجب زاده قطرمی، محمدباقر نبوی
    پیشینه و اهداف

     توسعه و گسترش صنایع شیمیایی و پتروشیمی در کشورهای نفت خیزی نظیر ایران در ایجاد آلودگی بی تاثیر نبوده است. از این رو، جهت تضمین بقای اکوسیستم، باید همگام با توسعه این صنایع، پایش مستمر محیط و اجزا زنده و غیرزنده ی اکوسیستم های آبی باید بررسی شود. در مطالعه ی حاضر امکان استفاده از ماکروبنتوزها به عنوان شاخص زیستی برای ارزیابی سطح آلودگی خور زنگی به فلزات سنگین مورد بررسی قرار گرفته است.

    روش ها 

    نمونه برداری در تابستان سال 1396 و از 4 ایستگاه در خور زنگی و در زمان جزر کامل انجام شد. از هر ایستگاه رسوبات با استفاده از گرب ون وین (با سطح مقطع 0/25 مترمربع) برای شناسایی کفزیان، اندازه گیری فلزات سنگین در رسوب، تعیین مواد آلی و دانه بندی رسوبات برداشت شد.

    یافته ها

    در هر 4 ایستگاه ذرات رسی، بخش اصلی رسوبات را تشکیل دادند. میزان مواد آلی 10/98- 6/90 درصد بود که ایستگاه 3 بالاترین درصد و ایستگاه 4 کمترین درصد مواد آلی را داشت. ماکروبنتوزهای شناسایی شده در خور زنگی در پنج رده دوکفه ای ها، شکم پایان، پرتاران، سخت پو ستان و ماهی ها و 26 جنس و گونه قرار گرفتند. ایستگاه 1 با 13 گونه بیشترین تعداد گونه و ایستگاه 2 بالاترین تعداد ماکروبنتوز در مترمربع و بالاترین میزان شاخص تنوع شانون و یکنواختی را داشت. گونه ی Hydroides sp. از پرتاران با 25/97 درصد بالاترین فراوانی را در جمعیت ماکروبنتوزهای خور زنگی داشت. در خور زنگی، پرتاران با 49/1 درصد و دوکفه ای با 37/21 درصد فراوان ترین رده و ماهیان با 86/0 درصد کمترین فراوانی را داشت. رده  پرتاران در ایستگاه های 1 و 4 با 63/26 و 56/1 درصد و رده دوکفه ای در ایستگاه های 2 و 3 با 44 و 33/06 درصد، بالاترین درصد حضور را داشتند. فلز روی، نیکل و کروم با میانگین 32/41، 23/13 و 19/16 میلی گرم بر کیلوگرم بیشترین غلظت را در رسوبات داشتند. سلنیوم کمترین غلظت را در هر 4 ایستگاه داشت. میانگین غلظت فلزات سنگین در رسوبات ایستگاه های 2 و 3 با اختلاف معنی دار با ایستگاه های 1 و 4 آلودگی کمتری داشتند (0/05<p). محاسبه درجه آلودگی در 4 ایستگاه خور زنگی، درجه شدیدا آلوده را برای این ایستگاه ها نشان داد. براساس فاکتور آلودگی، به جز وانادیوم در تمام ایستگاه ها و فلز سرب در ایستگاه 2 که در محدوده ی شدیدا آلوده قرار دارند، سایر فلزات در محدوده ی آلودگی کم تا زیاد قرار داشتند. به این ترتیب غلظت تمام فلزات در خور زنگی در وضعیت هشداردهنده بود.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که اولین و مهم ترین فاکتور موثر بر روی پراکنش ماکروبنتوزهای خور زنگی درصد ذرات رس بستر، فلزات سنگینی نظیر کادمیوم، سرب، نیکل، وانادیوم، کروم و روی و سپس مواد آلی موجود در بستر بود. همچنین فلز مس در بین فلزات مورد بررسی کمترین تاثیرگذاری و همبستگی را با تعداد ماکروبنتوزها داشت. با توجه به نتایج همبستگی فلزات در رسوبات و تنوع ماکروبنتوزها، مشخص گردید که بین مقادیر فلزات در ایستگاه ها و کاهش تنوع بنتوزها، ارتباط مثبت و معنی دار وجود دارد و مقادیر فلزات در رسوب در تعیین تراکم، پراکنش و تنوع ماکروبنتوزها موثر می باشد. با توجه به اهمیت ماکروبنتوزها در زنجیره غذایی آبزیان و ورود آلاینده های فلزی در ماکروبنتوزها، کل موجودات زنجیره غذایی از جمله ماهیان تحت تاثیر قرار خواهند گرفت و به دلیل خاصیت تجمع بیولوژیکی فلزات سنگین، موجودات دریایی تحت تاثیر این آلاینده ها قرار خواهند گرفت. از این رو، پیشنهاد می شود منابع آلاینده فلزات سنگین در این خور شناسایی و از ورود آنها جلوگیری به عمل آید.

    کلید واژگان: ماکروبنتوز, شاخص زیستی, شاخص آلودگی, رسوب, آلودگی, خور موسی
    Rosha Heydari, Maryam Mohammadi Roozbahani*, Ebrahim Rajabzadeh Ghatromi, Mohammad Bagher Nabavi
    Background and Objectives

    In the present study, the possibility of using macrobenthos as a biological indicator to assess the level of contamination of the rust estuary with heavy metals has been investigated.

    Methods

    Sampling was performed in 2016 from 4 stations in Zangi estuary at full tide.Sediment was harvested from each station using Van Wen (with a cross section of 0.025 m2) to identify benthos, determine heavy metals in sediment, determine organic matter and granulate sediments. In all 4 stations, clay particles formed the main part of the sediments.

    Findings

    The range of organic matter was 6.90-6.98%, with station 3 having the highest percentage and station 4 having the lowest percentage of organic matter. The identified macrobenthos in Zangi estuary were divided into five categories: Bivalvia, Gastopoda, Polychaeta, Crustacea and Fish and 26 genera and species. Station 1 with 13 species had the highest number of species and Station 2 had the highest number of macrobenthos per square meter and the highest Shannon diversity and uniformity index. Species of Hydroides sp. Polychaeta with 25.97% had the highest frequency in the population of Zangi estuary macrobenthos. Accordingly, Polychaeta with 49.1% and Bivalvia with 37.21% had the most abundant category and fish with 0.86% had the lowest frequency. Polychaeta class in stations 1 and 4 with 63.26 and 56.1% and Bivalvia class in stations 2 and 3 with 44 and 33.06%, respectively, had the highest percentage. Zinc, nickel and chromium had the highest concentrations with averages of 32.41, 23.13 and 19.16 mg/kg.Selenium had the lowest concentration in all 4 stations. The mean concentrations of heavy metals in stations 2 and 3 were significantly less polluted with stations 1 and 4 (p <0.05). Calculation of the degree of pollution in 4 stations of Zangi estuary showed the degree of severely polluted for these stations. Based on the contamination factor, except for vanadium at all stations and lead metal at station 2, which is in the highly contaminated range, other metals were in the low to high contamination range. Thus, the concentration of all metals in the bell ring was in the alarming state.

    Conclusion

    The results of the present study showed that the first and most important factor influencing the distribution of estuarine macrobenthos was the percentage of bed clay particles, heavy metals such as cadmium, lead, nickel, vanadium, chromium and zinc and then the organic matter in the bed. Also, copper metal had the least effect and correlation with the number of macrobenthos among the studied metals.

    Keywords: Macrobenthos, Ecological index, contamination index, Sediment, Contamination, Mousa estuary
  • Pouya Besharati*, Shahrzad Parsinezhad, Pedram Masoud Zamani, Sajad Azizi

    Many elements such as Arsenic (As), Cadmium (Cd), Copper (Cu), Chromium (Cr), Lead (Pb), Zinc (Zn), and others are major environmental problems due to their toxic nature, nonbiodegradability and accumulative behaviors. There are anthropogenic or geogenic sources that accumulate or rotate elements in sediments. Sediments served as excellent indicator of metal pollution in coastal environments as larg inputs (>90 %) of heavy metals ultimately find their way to the estuarine zone and on the continental shelf. Twenty one samples of superficial deposits were collected from the 3- 47 meter depths during the summer of 2019 using a grab sampler. In the present investigation, bulk concentration of elements in sediments measured and assessed. The degree of Contamination Factor (CF), Enrichment Factor (EF), and Geo- accumulation Index (IGeo) was evaluated. Cluster analysis and dendrogram in other assesses guid our to some anthropogenic or geogenic sources in studied area.

    Keywords: Caspian Sea, Assessment, Geochemistry, Sediment
  • فائده امینی*، زینب عیسی نژاد، نسرین سخائی، کمال غانمی، احمد شادی

    این پژوهش با هدف بررسی قابلیت استفاده از  Padina pavonicaبه عنوان پایشگر زیستی فلزات سنگین در سواحل بوشهر انجام گرفت. بدبن منظور چهار ایستگاه هلیله ، لیان، رافایل (کشتی سوخته) و نفتکش به عنوان مناطق نمونه برداری انتخاب شدند. نمونه برداری از رسوب وجلبک برای سنجش غلظت فلزات سنگین نیکل، سرب، مس، جیوه و کادمیوم در دو فصل زمستان و تابستان سال1395 انجام شد. پس از آماده سازی نمونه ها، میزان جذب فلزات سنگین با کمک دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. نتایج سنجش میزان جذب فلزات سنگین نشان داد که روند تجمع عناصر مورد مطالعه به صورت Hg˃ Cd˃ Pb˃ Cu˃ Ni می باشد. بیشترین میزان غلظت فلز برای عنصر نیکل در نمونه های جلبک ایستگاه هلیله در فصل زمستان، به میزان 9/3 ±31/12 میلی گرم بر گرم و کمترین میزان جذب فلز مربوط به فلز جیوه در نمونه های رسوب ایستگاه های رافایل و لیان در فصل زمستان به میزان 001/0 ±04/0 میلی گرم بر گرم بوده است. بیشترین مقدار BSAF نیز متعلق به فلز کادمیوم به میزان 23/6 بود، که نشان می دهد این جلبک می تواند پایشگر زیستی مناسبی برای فلز کادمیوم در منطقه مورد مطالعه باشد.

    کلید واژگان: Padina pavonica, بوشهر, فلزات سنگین, رسوب, BSAF
    Faedeh Amini*, Zeinab Eaisanezhad, Nasrin Sakhii, Kamal Ghanemi, Ahmad Shadi

    In this study, Padina pavonica used as a biological monitor of heavy metals on the coast of Bushehr. For this purpose, four stations of Helileh, Lian, Rafael (burned ship) and Naftkesh were selected as sampling sites and sampling of sediment and Algae were done in the summer and winter of 2016. Powdered samples of sediments and algae were digested and analyzed using Atomic Absorption Spectrophotometer. mean metal levels in sediment and algae decreased in the following order: Ni > Pb > Cu > Cd >Hg and showed that the highest metal concentration in algae was for nickel (mean±SE)12.31±3.9 mg/g at Helileh station in winter and in sediment of Naftkesh 11.45±0.65 mg/g. The lowest metal concentration was for mercury in sediment and algeal samples of Naftkesh in winter, respectively 0.36 ± 0.005 mg/g and 0.39 ± 0.015 mg/g. Also, the highest amount of BSAF belonging to cadmium in Rafael station in winter; that it was 6.23. The results of this study indicated that this species can use as a bio-indicator for heavy metals in the marine environment.

    Keywords: Padina pavonica, BSAF, Bushehr City, Heavy metals, Sediment
  • تاجماه دهدشتی*، امیر اشتری لرکی، محمد فیاض محمدی
    پدیده انتقال رسوب یکی از مهمترین فرآیندهای ساحلی است که عمده عوامل محیطی موثر در ارتباط با آن شامل امواج، جریان ها، بادها و تغییر محیط سواحل توسط انسان است. در این تحقیق جریانهای جزرومدی و اثر آن ها بر انتقال رسوب در اسکله 38 بندر امام مورد مطالعه قرار گرفته است. برای این منظور دو ایستگاه جهت اندازه گیری پارامترهای مختلف از جمله غلظت رسوب به فاصله 2 کیلومتر در محدود مورد مطالعه انتخاب و طی دو دوره ی مهکشند و کهکشند اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که بیشینه غلظت میانگین رسوب هنگام مهکشند در ایستگاه اول kg/m3 42/0 و کمینه مقدار آن kg/m3 18/0 است و در ایستگاه دوم بیشینه میانگین غلظت kg/m343/0 و کمینه مقدار آن kg/m31/0 است و همچنین در هنگام کهکشند بیشینه غلظت میانگین رسوب در ایستگاه اول kg/m3 37/0 و کمینه غلظت میانگین رسوب تقریبا kg/m3 2/0 و در ایستگاه دوم بیشینه غلظت میانگین رسوب kg/m3 4/0 و کمینه آن kg/m3135/0 است.
    کلید واژگان: جزرومد, رسوب, اسکله شماره 38 بندر امام, مهکشند, کهکشند
    Tajmah Dehdashti *, Amir Ashtarilarki, Mohammad Fayyaz Mohammadi
    sediment transport is one of the most important coastal processes that most effective environmental factors in relation to it include waves , flows , winds , and changes of the coast environment by man . in this study, the tidal currents and their effect on sediment transport on the dock of 38 Bandar Imam were studied. for this purpose, two stations were selected to measure different parameters such as sediment concentration at 2 km distance in the study area and was measured in two periods of spring and neep. the results showed that the maximum mean sediment concentration (Mmsc) at the first station in spring was 0.42 kg/m3 and the minimum value (mv) was 0.18 kg/m3 and at the second station the Mmsc was 0.43 kg/m3 and the mv was 0.1 kg/m3. also in neep the Mmsc at the first station was 0.37 kg/m3 and the mv was approximately 0.2 kg/m3. at the second station Mmsc was 0.4 kg/m3 and the mv was 0.135 kg/m3.
    Keywords: “tide”, “sediment”, “dock of 38 Bandar Imam”, “spring”, “neep”
  • محسن محمدی گلنگش*، کوپی مارال، علی بانی
    در این تحقیق، میزان غلظت فلزات سنگین نیکل، آهن، کادمیوم، آلومینیوم، کروم، مس، روی، سرب و وانادیوم در رسوبات و پوسته صدف Cerastodema lamarcki در 10 ایستگاه از سواحل جنوب غربی دریای خزر در محدوده استان گیلان در بهمن ماه 1393 مورد مطالعه قرار گرفت. غلظت فلزات در نمونه های پوسته و رسوب، پس از آماده سازی و هضم اسیدی با استفاده از دستگاه ICP - OES تعیین شدند. نتایج نشان دادند که پوسته صدف مورد مطالعه توانایی مناسبی برای تجمع فلزات مس، سرب، روی, کروم و کادمیوم دارد و می تواند برای این عناصر بعنوان یک پایشگر زیستی مناسب در سواحل استان گیلان مورد استفاده قرار گیرد. نتایج آنالیز خوشه اینشان داد که عناصر آهن و آلومینیوم در رسوبات، مستقل ازسایر عناصر می باشند. محاسبه فاکتور غنی شده گی(EF)، نشان داد که رسوبات سواحل غربی گیلان برای فلزات مس، سرب، وانادیوم، کروم و نیکل از غنی شدگی متوسطی برخودار هستند. مقایسه غلظت فلزات مورد مطالعه با استانداردهای جهانی نشان می دهد که رسوبات سواحل گیلان از نظر غلظت عناصر مس، نیکل و کادمیوم دارای آلودگی متوسط هستند. باتوجه به روند توسعه شهری، کشاورزی و صنعتی در منطقه و منابع ارزشمند اکوژیک دریای خزر، مدیریت یکپارچه منابع آلاینده برای حفظ سلامت عمومی و محیط زیست دریای خزر ضروری است.
    کلید واژگان: فلز سنگین, رسوب, Cerastodema lamarcki, دریای خزر
    Mohsen Mohammadi Galangash *, Koopi Mral, Ali Bani
    In this survey, concentration of some heavy metals (Ni, Fe, Cd, Al, Cr, Zn, Pb, and V) in the sediment and bivalve shell of Cerastodema lamarcki were investigated at10 sampling site along the south west coast of the Caspian Sea in Guilan province region in February 2015.After sample preparation and acid digestion, the specimens were analyzed using by ICP-OES.The results showed that the bivalve shells hve suitable potential for accumulation of Cu, Pb, Zn, Cr, and Cd and also can use as a biomonitoring agent at the study areas.Statistical cluster analysis demonstrated that iron and aluminum in sediment samples are independent from the other measured elements.On the base of enrichment factor(EF) calculation, the sediment of the areas classified in mordant enrichment for Cu, Ni and Cd levels. Compression of metal levels with some international standards shows that the sediment quality categorized at the medium level of pollution. By the trend of urbanization, agriculture and industrial development at the region beside the valuable ecological resources of Caspian Sea, overall management of pollutants sources for public health an environmental protection is essential.
    Keywords: Caspian Sea, Cerastodema lamarcki, Heavy metals, Sediment
  • محسن محمدی گلنگش*، عیسی سلگی، زهرا بزرگ پناه
    فلزات سنگین به مقدار زیاد از منابع مختلف وارد اکوسیستم های آبی می شوند و به علت سمیت می توانند اثرات مخرب داشته باشند. این پژوهش به منظور بررسی میزان آلودگی فلزات سنگین (روی، سرب، کروم و کبالت) در رسوبات سطحی نواحی ساحلی دریای خزر در استان گیلان انجام شد. غلظت فلزات سنگین در بافت گاماروس و رسوبات پیرامون این گونه در 5 ایستگاه واقع در نواحی رضوانشهر، انزلی، کیاشهر، چمخاله و چابکسر در سواحل دریای خزر انجام شد. درهر ایستگاه 3 نمونه رسوب سطحی و 50 تا 70 گرم گاماروس با سه تکرار جمع آوری گردید. تمامی نمونه های زیستی و رسوبات با استفاده از دستگاه ICP-OES آنالیزگردید. میانگین غلظت عناصر روی، کروم، کبالت و سرب در رسوبات پنج ایستگاه به ترتیب 87/22، 72/16، 55/6 و02/6 میکروگرم بر گرم به دست آمد. الگوی تجمع فلزات در در نمونه های گاماروس به شکل کبالت < سرب< کروم < روی مشاهده شد و میانگین غلظت روی، کروم، سرب و کبالت در نمونه های گاماروس در پنج ایستگاه به ترتیب 68/8، 63/2، 13/1 و 94/0 میکروگرم بر گرم آنالیزشدند. مقایسه ی غلظت فلزات در رسوبات با استانداردهای جهانی نشان داد که رسوبات 5 ایستگاه در وضعیت غیر آلوده قرار دارند. همچنین براساس شاخص ژئوشیمیایی مولر (Igeo)، کیفیت رسوبات ایستگاه-های مورد مطالعه در کلاس صفر (غیر آلوده) قرار می گیرند. تجمع زیستی بالای عنصر سرب در گاماروس و سمیت زیاد این عنصر می تواند بعنوان یک تهدید برای زنجیره های غذایی این اکوسیستم مطرح باشد.
    کلید واژگان: فلزات سنگین, دریای خزر, رسوبات, Gammarus
    Mohsen Mohammadi Galangash *, Eisa Solgi, Zahra Bozorgpanah
    Heavy metals are frequently released into the aquatic ecosystems from various sources and can cause adverse effects on consumers due to their toxicity. The present research was carried out in order to evaluate the contamination level of heavy metals (Zn, Pb, Cr and Co) in coastal areas of the Caspian Sea at Guilan Province. The metals concentrations in Gammarus (Pontogammarus maeoticu) tissues as well as their surrounding sediment were investigated at five sampling sites including Rezvanshahr, Anzali, Kiashahr, Chamkhaleh and Chaboksar. Three surficial sediment samples and about 50-70 g Gamamarus Sp specimens were collected with three replicates at each site. All biota and sediment samples were analyzed by using ICP-OES spectrophometry. The average level of Zn, Cr, Co, and Pb in sediment samples were obtained 22.87, 16.72, 6.55 and 6.02 µg/g, respectively. In Gammarus tissues, metals bioaccumulation pattern was observed in the order of Zn > Cr > Pb > Co with the average amount of 8.86, 2.63, 1.13 and 0.94 µg/g, respectively. The results revealed that all metals levels were lower than NOAA sediment standard criteria. The quality assessment of sediment by Muller geochemical index (Igeo) illustrated that the sediment of the study area is categorized as an unpolluted class. Toxicity of lead and its high accumulation in Gammarus body can be regarded as a threat for food chain of the ecosystem.
    Keywords: Heavy Metals, Caspian Sea, Sediment, Gammarus
  • مهرشاد بهادر *، عباس مرادی، ابوالفضل ناجی
    لذا، برای تعیین درجه آلودگی و کیفیت زیست محیطی رسوبات منطقه، نمونه های رسوب سطحی (5-0 سانتی متر) از 4 ایستگاه جمع آوری شدند. در هر ایستگاه، سه نمونه رسوب سطحی جمع آوری و غلظت فلزات سنگینبا استفاده از اسپکتروفتومتر جذب اتمی شعله اندازه گیری شد.سپسشاخص هایی همچون شاخص بار آلودگی و شاخص ریسک اکولوژیکی برای هر یک از ایستگاه های نمونه برداری و منطقه مورد مطالعه برآوردهشده است.نتایجPLIنشان داد که بار یا غلظت فلزات سنگین نزدیک به غلظت زمینه است و آلودگی خاصی ایجاد نمی کنند. تمام ایستگاه ها نیز ریسک اکولوژیکی کمی داشتند.همچنین مقادیر متوسط فلزات سنگین مذکور در منطقه مورد مطالعه با استانداردهای کیفیت رسوب مقایسه شده اند. مقادیر نیکل از حد معمول این استانداردها در هر دو سطح تجاوز نموده واثرات مضر زیادی برای آبزیان و جوامع بیولوژیک دارد؛در حالی که غلظت فلزات روی وسرب در رسوبات منطقه مورد مطالعه تهدید خاصی برای موجودات مختلف ایجاد نمی کنند.در ادامه با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز خوشه ای، میزان ارتباط و همبستگی بین مقادیر فلزات مذکور بررسی شد.حداکثر مقدار همبستگی، بین فلزات آهن و نیکل (r=0.838; p
    کلید واژگان: فلزات سنگین, بندرعباس, آلودگی, رسوب
    Mehrshad Bahador *, Abbas Moradi, Abolfazl Naji
    Toxicity of trace metals in the environment, bioaccumulation in aquatic environments and in food chains are of great importance.This study concentrates on the distribution patterns of some heavy metals (Pb, Ni, Zn and Fe) in surface sediments of Shoor River estuary. In order to determine the degree of Contamination and environmental quality of region sediments, surface sediment (0-5 cm) samples were collected from 4 stations. At each station, three surface sediment samples were collected and the concentration of heavy metals were measured using a flame Atomic Absorption Spectrophotometer; Then indexes such as the Pollution Load Index (PLI) and Potential ecological risk index (RI) for each of the sampling stations and study area applied. The results of PLI represented the low accumulation of studied metals in the surface sediments of the area. Potential ecological risk was also low. The results indicated that Zn and Ni were mainly from anthropogenic discharge, while a significant portion of Pb and Fe were likely from natural inputs.Overall, frequent adverse effects were expected for Ni and occasional adverse biological effects are expected for Zn, whereas for Pb and Fe rare adverse biological effects are expected. Pearson’s correlation indicated that there was positive correlation betweenNi, Pb, Fe, TOM and fine grain size(p
    Keywords: Heavy Metals, Bandar Abbas, Contamination, Sediment
  • ناطقه مروج، ابوالفضل ناجی*

    جیوه به عنوان سمی ترین فلز سنگین می تواند اثرات مخربی به محیط زیست وارد سازد. در این مطالعه غلظت جیوه در رسوبات سطحی سواحل استان هرمزگان، شامل ایستگاه های شهرجاسک، تالاب بین المللی آذینی سیریک، خورگورسوزان بندرعباس، منطقه صنعتی _ مسکونی بوستانو بندرعباس، پارک ساحلی شهرستان خمیر، شهربندرلنگه، بندرمقام، بندر بوستانه شهرستان پارسیان در دو ناحیه بالا و پایین جزر و مدی در سه ماهه تابستان 1395مورد بررسی قرار گرفت. غلظت جیوه در ایستگاه های مورد مطالعه توسط دستگاه جذب اتمی مدل گرافیتی (GTA120) مورد سنجش قرار گرفت. از 16 ایستگاه در دو منطقه بالا و پایین جزر و مدی ایستگاه خورگورسوزان بالاترین و ایستگاه خور آذینی کمترین غلظت جیوه را نشان داد. بر اساس شاخص انباشت ژئوشیمیایی مولر(Igeo) مناطق مورد مطالعه، دارای آلودگی متوسط تا آلودگی زیاد می باشد. بر اساس ضریب غنی شدگی (EF)، دارای غنی شدگی شدید تا بی نهایت شدید، می باشد. بر اساس استاندارد کیفیت رسوب (SQGS) تمامی ایستگاه ها بالاتر از پایین ترین حد اثر بودند و از آنجایی که منطقه مورد مطالعه تحت تاثیر آلودگی جیوه می باشند توصیه می گردد مطالعات دقیق از نقطه نظر پایش و سنجش در منطقه مورد مطالعه به صورت مرتب انجام پذیرد.

    کلید واژگان: انباشت ژئوشیمیایی (Igeo), جیوه, رسوب, ضریب غنی شدگی(EF)
    Nateghe Moravej, Abolfazl Naji *

    Mercury (T-Hg), as the most toxic Trace metal, can have adverse effects on the environment. In this study, the concentrations of T-Hg were investigated in surface sediments of higher and lower tidal zones of Hormozgan province coasts including the stations of Shahr Jask, Ariyan International Wetland Lagoon, Khorgorsuzan Bandar Abbas, Bostono Industrial Zone, Coastal Park of Khumir, Shahrbonderlangeh, Bandarreqam, Bostaneh Harbor in summer 2017. T-Hg concentration was measured by Ftomic Atomic Aabsorption Spectrometry (FAAS, GTA120). From 16 stations in the higher and lower tidal zones, the stations of Khorgorsuzan Station and Azzin kinetic showed the lowest concentration of T-Hg. Based on accumulation index (Igeo), the geochemistry of the Igeo studied areas had a moderate to high contamination. Enrichment Factor (EF) showed a strong to extremely high enrichment. Regarding SQGS, all stations were higher than Effect Range Low (ERL) value. These findings raise awareness of the contamination status of surface sediments in coastal zone of Hormozgan Province, provide a valuable benchmark for future comparisons in the area, and are important for the design of appropriate policies and long-term management of those ecosystems by local managers and the national authorities.

    Keywords: Enrichment factor (EF), Geochemical Index (Igeo), Mercury, Persian Gulf, Sediment
  • عبدالرضا کرباسی، راضیه لک، مهسا سنایی
    مطالعه حاضر با هدف بررسی ژئوشیمی عناصر سمی از محتویات فلزی خاک و رسوبات سطحی ناحیه غرب شهرستان خوی تا مرز رازی در استان آذربایجان غربی انجام گرفته است. بررسی ژئوشیمی زیست محیطی فلزات سنگین در خاک و رسوبات کشور ایران اندک است. همان طور که مشاهده می شود علاوه بر عوامل زمین شناسی و زمین ساخت و سازندهای ناحیه، عوامل انسان ساخت و فعالیت های صنعتی نیز باعث حضور فلزات سنگین در خاک و رسوبات نواحی غرب شهرستان خوی تا مرز رازی می باشد.
    آنالیز خوشه ای ارتباط معناداری بین تقریبا تمامی عناصر (به غیر از کادمیوم و مس) در این مطالعه نشان داد. به نظر می رسد که توافق خوبی بین دو شاخص شدت آلودگی به کار رفته Igeo و EF وجود دارد. هر دو شاخص شدت آلودگی به کار رفته عدم آلودگی را برای عناصر کادمیوم، کبالت، مس، منگنز، نیکل، سرب، وانادیوم، روی و آهن نشان دادند و برای باقی عناصر تطابق نداشتند که می تواند به دلیل استفاده از محیط پایه متفاوت باشد (مانند مقادیر شیل، مقادیر پوسته و مقادیر پس زمینه).
    کلید واژگان: خاک, رسوبات, آلودگی, فلز, شاخص شدت آلودگی
    Abdolreda Karbasi, Razieh Lak, Mahsa Sanaei
    This study aimed to investigate the geochemistry of toxic metals in soil and sediments of the west area of Khoy city to the Razi border, in Western Azerbaijan province. Evaluation of environmental geochemistry of heavy metals in soils and sediments of Iran are not much. As can be seen in addition to the ​​geology and tectonic and constructive factors of the area, human factors and industrial activities also can cause the presence of heavy metals in soil and sediments in areas around that area.
    Cluster analysis showed significant correlation between almost all elements (with the exception of cadmium, copper) in this study. It seems that there is a good agreement between the two used indicators Igeo and EF pollution intensity. Both used indicators showed severity pollution for cadmium, cobalt, copper, manganese, nickel, lead, vanadium, zinc and iron. And for the rest of the elements can not be matched due to the use of different basic environment (such as amounts of shale, shell values and background values).
    Keywords: Soil, Sediment, Pollution, metal, pollution index
  • علیرضا صفاهیه *، سمیه حبیبی، حسین پاشا زانوسی، مهدی فتح تبار
    هدف از این مقاله، تعیین میزان آلودگی فلزات سنگین Cu، Ni، Pb، Cd در رسوب و صدف بخشی از سواحل استان بوشهر است. بدین منظور نمونه های رسوب و صدف در بهمن ماه 1387 از 5 ایستگاه شامل خور لیلتین، بندر امام حسن، خور گناوه، بندر ریگ و جزیره شیف برداشت گردید. پس از خشک کردن و هضم آن ها توسط اسید نیتریک و اسید پرکلریک غلیظ، غلظت فلزات سنگین موجود در آنها توسط دستگاه جذب اتمی سنجیده شد. نتایج نشان داد که غلظت فلزات Cu، Ni، Pb، Cd در رسوب ایستگاه های مذکور به ترتیب در محدوده 75/14-6/5، 72/58-67/19، 92/13-96/7، 96/0-68/0 میکروگرم بر گرم بود. همچنین میزان فلزات مذکور در بافت نرم به ترتیب در محدوده 84/27-36/5، 72/2-24/0، 04/10-64/5، 8/1-32/0 و در پوسته صدف 25/21-75/10، 52/3-36/1، 08/8-28/4، 96/0-68/0 میکروگرم بر گرم بود. به طور کلی غلظت تمام فلزات مورد مطالعه در این تحقیق، کمتر از استانداردهای جهانی FAO و USEPA است.
    کلید واژگان: رسوب, صدف دسته چاقویی, فلزات سنگین, استان بوشهر, خلیج فارس
    Alireza Safahieh *, Somayyeh Habibi, Hossein Pasha Zanosi, Mehdi Fathtabar
    In order to determine heavy metals contamination in sediment and razor clams from Bushehr intertidal, samples were collected from 5 stations, including Khor Lailatain, Imam Hassan Port, Khor Genaveh, Rig Port and Shif Island. The samples were dried, acid digested and analyzed for their metals content using atomic absorption spectrophotometer. According to the results, the concentrations of Cu, Ni, Pb and Cd in the sediment of the mentioned stations ranged 5.6- 14.75, 19.67-58.72, 7.96-13.92 and 0.68-0.96 μ/g respectively. The concentration of the same metals in soft tissues of razor clam was 5.36-27.84, 0.24-2.72, 5.64-10.04 and 0.32-1.8 μ/g while in the shells they ranged 10.75-21.25, 1.36-3.52, 4.28-8.08 and 0.68-0.96 μ/g respectively. Generally the concentration of the studied metals in both sediment and clams was lower than proposed FAO and USEPA standards
    Keywords: Sediment, Solen roseomaculatu, Heavy metals, Bushehr Province, Persian Gulf
  • زهرا درویش نیا *، علیرضا ریاحی بختیاری، احسان کامرانی، میر مسعود سجادی
    تحقیق حاضر به منظور بررسی غلظت فلزات روی، آهن و سرب در بافت اسکلتی مرجان های خانواده Faviidae و رسوبات پیرامون آنها در ایستگاه های پارک زیتون، جزایر ناز و منطقه شیب دراز جنوب جزیره قشم انجام شد. آنالیز فلزات در نمونه های مرجانی و رسوبات هضم شده با استفاده از دستگاه جذب اتمی کوره ای گرافیتی جهت سنجش سطوح سرب و دستگاه جذب اتمی شعله جهت سنجش سطوح روی و آهن انجام گرفت. نتایج حاصل نشان داد که از لحاظ غلظت عنصر سرب و روی در بافت اسکلتی مرجان های خانواده Faviidae بین ایستگاه های پارک زیتون، جزایر ناز و منطقه شیب دراز جنوب جزیره قشم اختلاف معنی دار آماری وجود دارد (01/0>P). از لحاظ غلظت عنصر آهن در بافت اسکلتی مرجان خانواده Faviidae بین ایستگاه های پارک زیتون، جزایر ناز و منطقه شیب دراز جنوب جزیره قشم اختلاف معنی دار آماری وجود ندارد (01/0P و 05/0>P). لذا با توجه به اهمیت زیاد اکوسیستم مرجانی جنوب جزیره قشم و نتایج حاصل از این تحقیق مرجان ها می توانند به عنوان موجودات پایشگر زیستی توصیه شوند.
    کلید واژگان: پایشگر زیستی, رسوبات, سرب, مرجان
    Zahra Darvishnia*, Alireza Riahi Bakhtiari, Ehsan Kamrani, Mir Masoud Sadjjadi
    The following research was conducted to study the concentration of Pb, Fe & Zn in skeletons and sediments of dominant hard coral family (Faviidae) in Zeyton Park, Naz Islands and Shib-deraz stations, South of Qeshm Island. The analysis of these heavy metals in digested samples of skeletons and sediments was done using graphite furnace Atomic Absorbtion Spectophotometry for measuring the levels of Pb and Flame Atomic Absorbtion Spectophotometry for measuring the levels of Fe & Zn. The results indicated that there are significant statistical differences toward concentration of Pb and Zn in skeletons of coral family (Faviidae) among Zeyton Park, Naz Islands Shib-deraz stations (P
    Keywords: Analysis Heavy metals, Coral, Sediment, Persian Gulf
  • صدیقه بابادی *، علیرضا صفاهیه، سید محمدباقر نبوی، کمال غانمی، محمدتقی رونق
    این مطالعه به منظور آگاهی از غلظت جیوه در رسوبات سطحی خور موسی صورت گرفت. 5 خور زنگی، جعفری، پتروشیمی، غزاله و مجیدیه انتخاب گردید و از هر یک جمعا 9 نمونه رسوب برداشت شد. عملیات نمونه برداری در آبان ماه 1388 انجام شد. پس از هضم نمونه ها، محتوی جیوه آن ها با استفاده از دستگاه جذب اتمی و روش بخار سرد اندازه گیری شد. میانگین غلظت جیوه در رسوبات مورد بررسی در محدوده 0/69-0/31 میکروگرم بر گرم قرار داشت. مقادیر بالای جیوه به ترتیب در دو خور پتروشیمی و مجیدیه یافت شد که احتمالا ناشی از ورود پساب واحد کلرآلکالی پتروشیمی بندر امام، ریزش های نفتی و فعالیت های کشتیرانی بود. فاکتور آلودگی در مقیاس منطقه ای، آلودگی شدید خوریات را نشان داد، اما در مقیاس جهانی، آلودگی در محدوده کم تا متوسط قرار داشت.
    کلید واژگان: رسوبات, جیوه, آلودگی, خور موسی, خلیج فارس
    Sedigheh Babadi *, Ali Reza Safahieh, Seyed Mohammad Bagher Nabavi, Kamal Ghanemi, Mohammad Taghi Rounagh
    This study was done to determine the mercury concentration in the surficial sediments from the Musa Estuary. 5 creeks including Zangi, Jafari, Petroshimi, Ghazaleh and Majidieh were selected and a total number of 9 sediment samples were collected from each creak. Sampling was performed in November 2009. Mercury concentrations were measured by cold vapor atomic absorption spectrophotometer, after digesting of the samples. The mercury concentrations in the sediments ranged from 0.31 to 0.69 µg/g. The highest Hg contents were found in the Petroshimi estuary followed by Majidieh estaury, probably due to the effluent inputs from Bandar Imam Chloralkali petrochemical plant, oil spills and Navigation and shipping related activities. Regarding the contamination factor at regional level, the studied estauries are classified as a considerably polluted area, but at global scale, contamination factor shows low to moderate degree of pollution in them.
    Keywords: Sediment, Mercury, Pollution, Musa Estuary, Persian Gulf
  • رخساره عظیمی یانچشمه، علیرضا ریاحی بختیاری، ثمر مرتضوی
    رسوبات سطحی سواحل جنوب غربی دریای خزر (بندر انزلی) به منظور تعیین غلظت و منشا احتمالی آلکان های نرمال مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور نمونه های رسوب از 9 ایستگاه، جمع آوری شده و با استفاده از دستگاه کروماتوگراف گازی با طیف سنج جرمی مورد ارزیابی قرار گرفتند. غلظت های این ترکیبات در محدوده μg g-1 dw 6143-743 با میانگین μg g-1 dw 1612 ± 2700 قرار گرفت. در کلیه ایستگاه های مطالعه شده، آلکان های نرمال با طول زنجیره بلند غالب بودند. بر مبنای شاخص های به کار رفته در این مطالعه، منشا عمده پتروژنیک برای آلکان-های نرمال موجود در رسوبات مشخص گردید، که شامل ریزش های نفتی با قدمت بالا (میزان قابل ملاحظه UCM مشاهده شده در کلیه کروماتوگرام ها) و نیز ورودی های اخیر مواد نفتی (مقادیر قابل توجه برای نسبت Pr /17n-C و Phy/18n-C در برخی ایستگاه ها) بود. با این حال در ناحیه مطالعه شده، همچنین سهمیه ای از هیدروکربن-های ناشی از گیاهان عالی و آبزی مشاهده گردید.
    کلید واژگان: آلکان نرمال, رسوب, شهرستان انزلی, دریای خزر
    Rokhsareh Azimi Yancheshmeh, Ali Reza Riyahi Bakhtiari, Samar Mortazavi
    Surficial sediments from the South-Western coast of the Caspian Sea (Anzali Port) were studied to determine the concentration and probable source of normal alkanes. In this regard, nine surface samples were collected and analyzed by gas chromatography–mass spectrometry (GC–MS). Concentrations of these compounds ranged from 743 to 6146 μg g-1 dw (average 2700 ± 1612 μg g-1 dw). Normal alkenes with long chain length were dominant in all studied stations. Based on used indices in this study, it was concluded that n-alkanes in sediments mainly come from petrogenic source, that was included the old oil spills (significant amount of UCM in all chromatograms) and recent inputs (high values for the ratios of n- C17/Pr and n-C18/Phy at some sampling sites). However, a contribution of hydrocarbons from higher and aquatic plants in the study area was observed.
    Keywords: Normal alkane, Sediment, Anzali city, Caspian Sea.
  • معصومه محمودی*، علیرضا صفاهیه، کمال غانمی، یدالله نیکپور، امیر مهدویانی
    به منظور بررسی غلظت هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای (PAHs) در منطقه ساحلی شهرستان بوشهر، نمونه برداری از آب دریا و رسوبات در 5 ایستگاه در طول ساحل بوشهر در مرداد ماه 1387 انجام شد. غلظت کل هیدروکربن های آروماتیک ((tPAHs در آب ایستگاه های مورد مطالعه0/31-0/4 میکروگرم بر لیتر بوده است. همچنین غلظت این ترکیبات در رسوبات از0/845 تا 0/4790 نانوگرم برگرم متغیر بوده است. نتایج نشان داد که تفاوت معنی دار آماری بین محتوای tPAHs آب دریا و همچنین رسوبات در ایستگاه های مختلف وجود دارد (P<0.05). بیشترین غلظت tPAHs در آب و رسوب ایستگاه شماره یک (رافائل) و کمترین غلظت این ترکیبات در آب و رسوب ایستگاه شماره سه (آب شیرین کن) بوده است. میانگین غلظت ترکیبات آنتراسن، فنانترن، فلورانتن و پایرن در آب ساحل بوشهر از مقدار رهنمودی استاندارد محیط زیست کانادا بیشتر بوده است. ترکیب ساختاری tPAHs در آب و رسوبات منطقه مورد مطالعه متفاوت بوده است، بدین ترتیب که در آب دریا ترکیبات 3 حلقه ای بیشترین غلظت و در رسوبات ترکیبات 5 و 6 حلقه ای حداکثر مقدارtPAHs را به خود اختصاص داده اند. مقایسه غلظت tPAHs در آب دریا و رسوبات ساحلی بوشهر نسبت به مطالعات انجام شده در سایر نقاط دنیا نشان داد که میزان ترکیبات مذکور در سواحل بوشهر نسبتا بالا است.
    کلید واژگان: آلودگی, PAHs, رسوب, سواحل بوشهر
    In order to investigate the polycyclic aromatic hydrocarbons (PAHs) concentration in the marine coastal area of Bushehr، seawater and sediment samples were collected from 5 stations along Bushehr shore line. The total PAHs (tPAHs) concentrations ranged from 4. 0 to 31. 0 μg L-1 and 845. 0 to 4790. 0 ng g-1 in seawater and sediment، respectively. Results showed that tPAHs concentrations in seawater and sediment were significantly different among the studied stations (P<0. 05). The maximum tPAHs concentration was measured in the seawater and sediment collected from Rafael while the minimum values were observed in the Abshirinkon station. The Concentration of anthracene، phenanthrene، fluoranthene and pyrene in seawater was appeared above the standard rate mentioned by Canadian environmental quality guidelines. Different patterns of tPAHs composition were observed in water and sediment among the studied stations. Based on the number of the rings in the molecules، 3 rings PAHs were dominant in the seawater، while in the sediment، 5 and 6 rings PAHs appeared in the higher concentrations. Comparison between tPAHs concentration in Bushehr coastal area with previously studied locations in the world showed that PAHs contamination in the Bushehr coastal area is considerable.
    Keywords: Pollution, PAHs, Sediment, Seawater, Bushehr
  • میترا چراغی، علیرضا صفاهیه، علی داداللهی سهراب، کمال غانمی، عبدالمجید دورقی
    وجود عناصر سنگین در بوم سامانه های آبی سال هاست که مشکلات زیست محیطی زیادی را به وجود آورده است. این عناصر در نتیجه ی عوامل طبیعی و فعالیت های صنعتی، کشاورزی و فاضلاب های شهری وارد محیط می-شوند و از طریق زنجیره ی غذایی در بدن آبزیان تجمع می یابند. گیاه حرا به عنوان حلقه ای از زنجیره ی غذایی به واسطه ی توانایی در جذب فلزات سنگین می تواند نشانگر افزایش نسبی غلظت این عناصر در رسوبات بوم سامانه-های مورد نظر باشد. در این مطالعه به منظور تعیین غلظت فلزات سنگین (Cu، Pb، Ni، Cd) در رسوبات منطقه بندر امام خمینی(ره) و گیاه حرا و بررسی میزان تحرک این فلزات بر اساس ضریب غنی شدگی، 9 ایستگاه در رویشگاه های مانگرو انتخاب گردید و نمونه هایی از برگ، ریشه مانگرو به همراه رسوبات منطقه جمع آوری شد. نمونه ها در اسید غلیظ هضم شدند و غلظت فلزات در آن ها با استفاده از دستگاه جذب اتمیاندازه گیری گردید. نتایج نشان داد که غلظت فلزات در ریشه گیاهان بیشتر از برگ بود. همچنین همبستگی معنی داری بین غلظت فلزات در ریشه و رسوب وجود داشت. بنابراین ریشه گیاه حرا می تواند بایومانیتور مناسبی برای رسوبات آلوده به فلزات سنگین باشد. میانگین ضریب غنی شدگی در برگ و ریشه ی گیاه حرا برای همه فلزات کمتر از 1 بود که موید این مطلب است که حالت تجمع و دسترسی در گیاه متوسط است.
    کلید واژگان: فلزات سنگین, رسوبات, گیاه حرا, بندر امام خمینی(ره)
    Mitra Cheraghi, Alireza Safahieh, Ali Dadolahi Sohrab, Kamal Ghanemi, Abdolmajid Doraghi
    Heavy metals have caused many environmental problems in aquatic ecosystems. These elements enter into the environment by natural factors، industrial activities، agriculture and urban sewages and can accumulate in aquatic organisms through the food chain. Mangroves as a food chain ring are able to adsorb heavy metals and can indicate elements concentrations in the ecosystem. In this study، to determine the concentration of heavy metals (Cu، Pb، Ni، Cd) in sediments and mangroves in Imam Khomeini Port and to investigate the mobility of these metals based on enrichment factor، nine stations were selected and samples collected from mangrove’s leaves، roots، and sediments. The samples were digested in concentrated acid and metal concentrations were determined using atomic absorption. Results showed that metal concentrations in the roots of plants were more than in the leaves and there was a significant correlation between concentrations of metals in the sediment and plant roots. Therefore، mangrove roots can be a good biomonitor for polluted sediments with heavy metals. The average of enrichment coefficients in leaves and roots of mangroves for all metals was less than 1، that shows accumulation and availability are medium in this plant.
    Keywords: Heavy Metal, Sediment, Avicennia marina, Imam Khomeini Port
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال